محتشم کاشانی (غزلیات)/به گوشم مژدهی وصل از در و دیوار میآید
نسخهٔ تاریخ ۱ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۸:۵۸ توسط otr>Sahimrobot (ربات: بهبود نامها و علایم)
' | محتشم کاشانی (غزلیات) (به گوشم مژدهی وصل از در و دیوار میآید) از محتشم کاشانی |
' |
به گوشم مژدهی وصل از در و دیوار میآید دلم هم میطپد الله امشب یار میید سپند آتش شوقم که هردم هاتفی دیگر بگوشم میزند کان آتشین رخسار میآید بسوی در ز شوق افتان و خیزان میروم هر دم تصور میکنم کان سرو خوش رفتار میآید عبیر افشان نسیمی کاینچنین مدهوشم از بویش ز عطرستان آن گیسوی عنبریار میآید چو دایم از دو جانب میکند تیز آتش غیرت اگر میآید امشب جزم با اغیار میآید مدام از انتظار وعدهی او مضطرب بودم ولی هرگز نبود این اضطراب این بار میآید بفهمانم به دشمن چون ببرم پایش از بزمت که از بیدست و پایی این قدرها کار میآید چو نبود عشق عاشق سرسر هر چند لیلی را سر مجنون نباشد بر سرش ناچار میآید چه نقصان محتشم گر دل رود بر باد ازین شادی به حمدالله که گر دل میرود دلدار میآید