سخنرانی اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر شاهنشاه ایران در باشگاه ملی رسانههای همگانی امریکا ۲۵ فروردین ماه ۱۳۴۱
سفر محمدرضا شاه پهلوی به امریکا ۲۲ فروردین ۱۳۴۱ - ۱۰ اردیبهشت ۱۳۴۱ | اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران | بیست و پنجمین سال شاهنشاهی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر/ سال ۱۳۴۱ |
۲۵ فروردین ۱۳۴۱
سخنان شاهنشاه در باشگاه ملی مطبوعات امریکا
- آقای رئیس، خانمها و آقایان،
این سومین باری است که برای من این خوشوقتی حاصل شدهاست که خودم را در میان شما میبینم و میتوانم به وسیله شما درود گرم ملت ایران را به ملت امریکا برسانم. برای من همیشه ملاقات شما بانوان و آقایان نمایندگان مطبوعات بسیار مطبوع بودهاست و من همواره از مذاکرات خود با شما لذت برده و از علاقه و توجهتان به مسائل و مشکلات کشور ما خوشوقت شدهام.
امروز نیز مانند دفعات گذشته مایلم با شما با صمیمیت و صراحت کامل و بدون تشریفات و آداب سیاسی صحبت کنم و اگر سؤالاتی داشتهباشید بدانها نیز با همان صراحت جواب خواهمداد.
من صمیمانه اعتقاددارم که هر قدر ما و شما یکدیگر را بهتر بشناسیم و با همدیگر بیشتر آشنا شویم، به نفع هر دوی ما و به نفع ایدهآل مشترک ما خواهدبود. این را برای آن میگویم که احیاناً تصورنکنید من به اینجا آمدهام تا به نفع شخصی خودم چیزی بگویم. باید بیمجامله به شما بگویم که تاکنون سلطنت برای خود من شخصاً غیر از دردسر چیزی نداشتهاست و در تمام این بیست سالی که از سلطنت من گذشته، حتی یک روز از آزادی و آسایشی که هر فرد عادی نیز حق استفاده از آن را دارد، برخوردار نبودهام.
چندین دفعه تاکنون به جان من سوءقصد شدهاست و قوای مخرب بینالمللی متصل بر ضد من فعالیت میکنند.
از لحاظ مالی در مدت سلطنت خودم تقریباً هر چه را داشتهام، در اختیار ملت خویش گذاشتهام. ده سال پیش بود که شروع به تقسیم املاک موروثی خودم در میان کشاورزان این املاک کردم و امروزه میتوانم با کمال خوشوقتی به شما بگویم که کار این تقسیم تقریباً به کلی به پایان رسیده و پانصدوسی دهکده در میان چهلونههزار خانوار، یعنی تقریباً دویستهزار نفر از افراد مملکت تقسیم شده و به مالکیت قطعی آنها درآمدهاست. ایشان قیمت این زمینها را به اقساط بیستوپنج ساله میپردازند و مبالغی هم که از این بابت توسط این مالکین جدید پرداخت میشود، در بانکی متمرکز میشود که کلیه عواید آن برای تشکیل شرکتهای تعاونی روستایی و تأمین وسایل کار ایشان، و کمک مالی به آنها اختصاص یافتهاست. این بانک که بانک عمران نام دارد، خود قسمتی از سرمایه بنیاد پهلوی را تشکیل میدهد که چند ماه پیش که من نود درصد از کلیه ثروت شخصی خودم را وقف ملت کردم و عواید آن را برای همیشه به امور فرهنگی و خیریه و اجتماعی تخصیص دادم، برای تأمین این منظور به وجود آمد.
پس اگر به شما میگویم که سلطنت من نه از لحاظ تفریح، نه از نظر هوس مقام، و نه از جنبه مادی، هیچ گونه نفع و استفاده شخصی در بر ندارد، این عین حقیقت است که گفتهام. ولی واقعیت بزرگتری در کار است، و آن مسئولیت خطیر من در مقابل ملت خودم و در مقابل تاریخ این مملکت است. شاید شما که در کشوری جوان و با شرایط اجتماعی خاص خود زندگی میکنید نتوانید به درستی توجه داشتهباشید که سلطنت در کشوری مانند ایران چه مفهوم و معنایی دارد و چطور در طول قرون متمادی اصل سلطنت به صورت جزء لاینفک حیات اجتماعی و سنن و آداب ملی و زندگانی روزانه خانوادگی و حتی مذهبی ایرانیان درآمدهاست.
کشوری که من از آن آمدهام چند هزار سال تاریخ مدون دارد و در حال حاضر درست دوهزاروپانصد سال از آغاز شاهنشاهی آن، که به خواست خداوند ما در آتیه نزدیکی آن را جشن خواهیم گرفت، میگذرد. این کهنسالترین سنت سلطنتی است که اکنون در روی زمین وجود دارد. تردید نیست که شما در کتاب مقدس مذهبی خود خواندهاید که از کوروش، شاهنشاه ایران، به عنوان «برگزیده الهی» و «آزادیبخش» و «شبان خداوند در روی زمین» نام بردهاست و اینها عناوینی است که در این کتاب آسمانی درمورد هیچ فرد و هیچ کشور دیگر تکرار نشدهاست. شاید تعجب کنید که بشنوید که رژیم سلطنتی که من وارث آن هستم از همان دوران کهن، یعنی از زمان کوروش تا به امروز یکسره در کشور من، که شما در کتاب مقدس و در کتب تاریخ درسی خود بیشتر با نام قدیمی آن «پرشیا» آشنا شدهاید، ادامه داشته و جز در موارد هجومهای خارجی قطع نشدهاست. بسیاری از کشورها و تمدنها و ملتهایی که در آن ایام وجود داشتند در طول ایام با دست حوادث تاریخ منقرض و مضمحل شدند، ولی از میان همه آنها ایران و تمدن خاص ایرانی همچنان باقی ماند. ممکن است بپرسید که رمز این بقا و راز این پایداری چیست؟ در این باره همه مورخین هم داستانند که این رمز بقا همین اساس سلطنت و پیوستگی شدید آن با روح و ملیت ایرانیان است.
شاید با این توضیح برای شما روشن شدهباشد که من که این میراث عظیم تاریخی را در دست خود دارم، چه مسئولیت خطیری را در برابر تاریخ گذشته و آینده کشور خودم احساس میکنم. من نه فقط میخواهم این ودیعه گرانبها و مقدسی را که به من سپرده شدهاست برای آینده حفظ کنم، بلکه سعی میکنم که اضافه بر ادامهدادن این سنت تاریخی، منشاء تحولات لازمه عصر و زمان خودمان نیز در این کشور خویش باشم و ایران پر افتخار دیروز را به صورت ایران مترقی و سعادتمند فردا درآورم.
اکنون بیست سال است که من سلطنت میکنم و این سلطنت در موقعی به من رسید که کشور من و تمام دنیا در آتش جنگ جهانگیر دوم میسوخت. در این جنگ جهانی ایران با تمام قوای خود در جبههای که کشور امریکا نیز با قدرت عظیم خود جزو آن بود، شرکت جست و وقتی که جنگ تمام شد از جانب دنیای آزاد «پل پیروزی» لقب گرفت و پس از تشکیل سازمان ملل متحد از اولین ممالکی بود که افتخار عضویت در این سازمان را یافت. از همان هنگام با وجود فوریت مسایل جنگی و نظامی، من شروع به بحث درمورد لزوم و استقرار عدالت اجتماعی در کشور خودم کردم و گفتم که میباید با تأمین درآمد کافی از کار، برای همه افراد مملکت پنج اصل فرهنگ عمومی، بهداشت عمومی، مسکن شایسته، لباس کافی، و غذای کافی تأمین گردد. در اولین اظهارات خودم در این باره گفتم که چطور میتوان قبول کرد که عدهای از زیادخوردن بیمار شوند و عدهای از کم خوردن به همین وضع گرفتار گردند؟ فردای آن روز کسانی که در آن جلسه حضور داشتند گفتند که شاه ایران کمونیست شدهاست.
از آن روز تاکنون من حتی یک لحظه از کوشش در تأمین این هدف یعنی استقرار عدالت اجتماعی در کشور خودم باز نایستادم. در اولین فرصت مساعد شروع به تقسیم املاک سلطنتی کردم. دستور وضع قوانین اجتماعی، وضع قوانین مترقی کار و قوانین بیمههای اجتماعی، و دستور ایجاد تشکیلات وسیع خیریه را دادم که امروز از زمره بهترین نمونههای این تشکیلات در تمام جهانند. به دستور من لایحهای برای تقسیم املاک خالصه دولتی در میان کشاورزان مقیم این املاک تقدیم پارلمان شده و به تصویب رسید و قانون محدودیت املاک مزروعی و وضع روابط بین مالک و رعیت تدوین و اجرا گردید.
تقریباً شش ماه پیش من برای اجرای اصولی که بیست سال است آنها را تعقیب کردهام، اختیاراتی به دولت خود دادم و از دولت خواستم که به موجب این اختیارات در اجرای شش ماده با سرعت و دقت اقدام کند. این شش ماده عبارتند از: اصلاحات لازمه در بهبود وضع کارمندان دولت از راه تدوین یک قانون استخدام جدیدتر و مترقیتر، تأمین حوائج اساسی زندگی مستخدمین و عائله آنها از راه ایجاد مسکن و تشکیل شرکتهای تعاونی و غیره، اصلاحات اساسی درمورد کشاورزی از راه مکانیزهکردن فلاحت و اجرای قانون اصلاحات ارضی و تحدید مالکیت و ایجاد شرکتهای تعاونی کئوپراتیو برای کشاورزان و راهسازی محلی بین دهات و اتصال آنها به شاهراهها و تشکیل گروههای آبادانی و ساختمانی از جوانان و ساختمان منازل روستایی و اجرای مقررات مربوط به رفاه زندگی کشاورزان، ساختمان خانه برای کارگران با کمک کارفرمایان به حساب حق بیمهای که کارفرمایان باید قانوناً بپردازند و فروش تا صدی بیستوپنج از سهام کارخانهها به اقساط مناسب به کارگران در صورت تمایل ایشان برای اینکه در منافع کارخانه سهیم و به پیشرفت آن بیشتر علاقمند باشند، وصول صحیح و عادلانه مالیاتها از طبقه متمول و جلوگیری از تحمیل مالیاتی به طبقات کمبضاعت، تجدید نظر در برنامههای فرهنگی و تعمیم تحصیلات مجانی ابتدایی و متوسطه و تعلیمات حرفهای و واگذاری بورسهای تحصیلی در اختیار جوانان با استعداد به وسیله انجمنهای روستایی و انجمنهای شهر و انجمنهای ایالتی و ولایتی، تشکیل شوراهای روستاها و شهرها و شوراهای ولایتی برای تأمین دموکراسی واقعی از راه حکومت مردم بر مردم و ایجاد گردانهای کار از داوطلبان برای توسعه فعالیتهای تولیدی.
همه اینها و بسیار کارهای دیگر برای این است که ما خودمان را با پیشروترین کاروان تمدن جهان تطبیق دهیم و چون به نبوغ ذاتی و استعداد افراد ایرانی و ضمناً به ثروت طبیعی و ملی ایران وقوف کامل و امید کامل دارم، فکر میکنم مملکت ما میتواند در عرض بیست سال آینده وضعیت اجتماعی و رفاهیت و درآمد سرانهای داشتهباشد که با ممالک پیشرفته فعلی اروپا مطابقت بکند.
ما اکنون مشغول تلاش عظیمی برای تجدید حیات صنعتی و اجتماعی ایران هستیم و در عین آنکه مجبوریم در این مورد راهی را که دول مترقی کنونی جهان در طول چند قرن پیمودهاند، فقط در چند سال طی کنیم. تا این تحول را بدون قربانی کردن آزادیهای فردی و اجتماعی در کشور خویش انجام دهیم. ما دارای دموکراسی مخصوص به خودمان هستیم که در طول قرون متوالی با روح و فکر ما عجین شدهاست و یکی از مشکلات اصلی آن این است که همواره راه برای بروز ابتکارها و استعدادهای فردی باز بوده و هرگز اختلاف درجات طبقات و قیود اجتماعی مانع آن نشدهاست که هر فرد به حسب استعداد و ظرفیت خود از پایینترین مدارج به بالاترین درجات ارتقاء یابد. ایرانی به طور کلی دارای حس استقلال شخصی و فردی شدیدی است و از این حیث با ملت شما شباهت زیاد دارد. در نتیجه هر تحول اجتماعی و اقتصادی که در این کشور روی میدهد، میبایست با این سنت آزادی و استقلال فردی همراه باشد تا بتواند جنبه اصیل و ریشهدار داشتهباشد.
اکنون سرتاسر کشور ما به صورت میدان تلاش و کوشش خستگیناپذیری برای بهبود زندگی مادی و معنوی ملت ایران درآمدهاست. از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب ایران همه جا مشغول ساختن کارخانهها، جادهها، راهآهنها، سدها، بنادر، فرودگاهها، توسعه صنایع و معادن، شهرسازی، ایجاد دانشگاهها و دبیرستانها و دبستانها، بیمارستانها و درمانگاهها، مراکز خیریه و پرورشگاهها، مراکز ورزشی و بهداشتی و بسیار مراکز دیگری از این قبیل هستیم. با مکانیزهکردن کشاورزی و استفاده از کود شیمیایی و بذر اصلاحشده، و به کار بردن روشهای تدریجی و اقدام به دفع آفات نباتی و حیوانی تولید کشاورزی قوس صعودی را میپیماید.
همچنین برق و آب و آسفالت شهرهای متعددی تأمین شدهاست. در دوره برنامه هفت ساله دوم که شش ماه دیگر به پایان میرسد در حدود ۱۱۰۰ میلیون دلار جهت برنامه عمرانی کشور سرمایهگذاری شدهاست. در نتیجه این سرمایهگذاری چرخهای اقتصاد کشور که قبل از برنامه دوم تقریباً در حالت رکود بود، با سرعت به گردش در آمد و درآمدِ سرانه، بیستوشش درصد افزایش یافت. برای اجرای برنامه پنج ساله سوم که بر اساس تجارب گذشته و با مطالعات بیشتری تنظیم شده و از شش ماه دیگر شروع خواهدشد، هزینهای در حدود ۲۵۰۰ میلیون دلار از طرف دولت و در حدود ۲۰۰۰ میلیون دلار سرمایهگذاریهای خصوصی پیشبینی شدهاست که در نتیجه آن درآمد ملی ما حداقل شش درصد در سال افزایش خواهدیافت. در این برنامه توجه خاصی به عملیات کشاورزی و عمران دهات و بهبود وضع زندگی روستاییان از نظر تولید و بهداشت و فرهنگ مبذول شده و به طور کلی متجاوز از پنجاه درصد از اعتبارات عمرانی برنامه سوم به مناطق روستایی اختصاص یافتهاست.
برنامه توسعه صنایع با توجه به مصرف محصولات کشاورزی و نیازمندیهای فلاحتی تنظیم شدهاست. دولت فقط در بعضی صنایع بزرگ که از عهده مردم ساخته نیست، سرمایهگذاری خواهدکرد و سرمایهگذاری در سایر صنایع به عهده خود مردم خواهدبود، و دولت برای نیل به این منظور، مردم را با دادن وام و اعتبارات و تسهیلات لازم تشویق خواهدکرد.
سرمایهگذاریهای خارجی نیز مورد کمال استقبال و مساعدت ما خواهدبود. برای اجرای طرحها و اداره تأسیساتی که به این منظور به وجود میآید، پیشبینیهای لازم برای تعلیم افراد متخصص و تجهیز نیروی انسانی کشور به عمل آمدهاست.
با توجه به احتیاج فراوانی که ما و دنیای امروز به افراد ذیفن داریم، میکوشیم تا در داخل خودمان کادر فنی تربیت کنیم و به این منظور است که هزاران جوان خود را به خارجه فرستادهایم تا اطلاعات و تجارب فنی را فراگیرند و در این مورد باید به خصوص از کشور شما سپاسگزار باشیم که درهای خویش را به روی این جوانان ما باز کردهاست تا از امکانات وسیع تحصیلی امریکا بیقید و شرط استفاده کنند. این جوانان، مردان فردای کشور ما خواهندبود و امیدواریم که همه آنها به صورت عناصر وطنپرست و مفیدی به کشور خویش بازگردند.
این وضعیت ما و دورنمای جامعهای است که ما در حال ساختمان آن هستیم. این جامعه نو و مترقی در سرزمینی در حال تکوین و ساختهشدن است که یکی از حساسترین مراکز جغرافیایی جهان است و سرنوشت آن بستگی حیاتی با سرنوشت سراسر خاورمیانه و از آن راه با تمام جهان آزاد دارد. اگر به نقشه جغرافیا نگاه کنید، فوراً درک خواهید کرد که ایران از نظر موقعیت خود، کلید تمام منطقهای است که خاورمیانه و شبه قاره هندوستان و افریقا را شامل میشود، و این وضعیت نه فقط مربوط به امروز است، بلکه در تمام تاریخ مملکت ایران همین موقعیت حساس جغرافیایی را داشته و همواره شاهراه ارتباط شرق و غرب بودهاست.
بسیاری از امواج حملات کمرشکنی که در گذشته از شرق آسیا آغاز شدند در برخورد با این صخره در هم شکستند و از این راه از رسیدن آنها به اروپا جلوگیری شد. بسیاری از نهضتهای استیلاجویانه شمالی و غربی نیز پیش از آنکه به هدف خود برسند، در این سرزمین متوقف ماندند و اکنون یک بار دیگر تاریخ و سرنوشت چنین خواستهاند که کشور ما مأموریت تاریخی خود را به عنوان کلید استقلال و موجودیت سراسر این منطقه جغرافیایی و به عنوان مدافع و نگهبان اصول تمدن و فرهنگ غربی که خود در طول تاریخ سهم درجه اولی در پیدایش و تکمیل آن داشتهاست، عهدهدار گردد. ما اکنون سنگر مقدم تمدن غرب در این قسمت حساس از جهان هستیم و همچنان که در طول تاریخ ممتد خود هرکز از قبول این مسئولیت خطیر سر باز نزدهایم، امروز نیز به هیچ قیمت این پرچم را زمین نخواهیم گذاشت. اگر قوای مخرب بینالمللی با کلیه وسایل و عوامل تبلیغاتی و تخریبی سعی در تزلزل وضعیت ما و تضعیف قدرت مقاومت و تصمیم ما و تحریک دائم علیه ما میکنند، تا شاید بتوانند از راه ایران تمام منطقه خاورمیانه و دورتر از آن را در مدت کمی تحت تسلط خود درآورند، ما مفهوم این توجه خاص و این کوشش تخریبی ایشان را خوب میفهمیم و با علت اصلی افتراها و دروغها و دشنامهای آنان که به منظور اغفال ملت ما و گمراه کردن افکار سایر مردم جهان صورت میگیرد، کاملاً آشنا هستیم. ولی آنچه برای ما قابل تأثر است این است که گاهی اوقات مجبور میشویم نه فقط در مقابل حملات مخالفین خود مقاومت کنیم، بلکه با انتقادات به کلی مغرضانه یا دلسوزیهای مشفقانه ولی بیفایده دوستان خودمان که از شرایط ملی و اجتماعی و تاریخی ما کاملاً باخبر نیستند، مواجه باشیم. ما ملت رشدکرده و پختهای هستیم که به خوبی تحمل هر انتقادی را داریم و اصولاً خود ما بیش از هر کس دیگر از خود انتقاد میکنیم. ما میدانیم که بسیار چیزها در مملکت ما هست که باید اصلاح شود و بسیار چیزهای دیگر هست که باید به کلی از بین برود و این را هم میدانیم که ما با تمام مقدوراتی که از لحاظ زمان و از نظر امکانات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی داریم بدین اصلاحات همت گماشتهایم. بنابراین اگر از ما انتقاد منصفانه و خیرخواهانهای بشود نه فقط ناراضی نخواهیم شد، بلکه از این راهنمایی کمال امتنان را نیز خواهیم داشت.
ولی شرط اساسی هر انتقاد منصفانهای این است که این انتقاد با توجه به شرایط و عوامل خاص هر محیط و هر اجتماع و با رعایت کلیه جوانب مثبت و منفی صورت گیرد و این همان عاملی است که متأسفانه مورد توجه بعضیها قرارنمیگیرد. کسانی هستند که از راه دور به کشور ما میآیند و فقط بیستوچهار ساعت در آن میمانند و آن وقت در مراجعت نه فقط راجع به تهران، بلکه درباره وضع دورترین نواحی کشور ما که اصلاً آن را ندیدهاند و فیالمثل درباره وضع مهم ایلات و عشایری که امروز اساساً کمترین تأثیری در حیات سیاسی مملکت ندارند، به تفصیل سخن میگویند. بالاتر از آن مدتهاست ما میشنویم که نه تنها دشمنان، ما بلکه بعضی از دوستان متفق ما پیشبینی میکنند که ایران وضع قابل انفجاری دارد و عنقریب در آن اتفاقاتی خواهدافتاد. ما سالها است این غیبگوییها را میخوانیم و میشنویم ولی در عمل میبینیم که در کشورهای دیگر همهجا از این اتفاقات افتاده و فقط ایران است که از ثبات و امنیت کامل برخوردار ماندهاست.
این اظهارات مرا به یاد آن نویسنده شوخ و معروف امریکایی میاندازد که یک روز خبر فوت خود را در روزنامه خواند و برای مدیر آن نوشت که چون نمیخواهم خبر منتشره در روزنامه شما را که قطعاً از منبع موثقی کسب شدهاست تکذیب کردهباشم، خواهشمندم حالا که من مردهام، لااقل از مطالبه وجه آبونمان روزنامهای که برای من میفرستید، خودداری کنید.
حالا هم که چند سال پیشگوییهای دیگران درباره نزدیکی وقوع اتفاقات غیرمترقبه در ایران هیچ کدام به وقوع نپیوسته، چطور است که مدتی، اگر برای امتحان هم باشد، آنها به حرفهای ما گوش بدهند و پیشبینیهای ما را قبول کنند. من شرط میبندم که ما در این باره غیبگوهای بهتری باشیم.
پیشگویی ما این است که ایران با اجرای برنامههای وسیع اجتماعی و اقتصادی خود و با اتکاء و اعتماد به نفسی که از روح ملیت نیرومند و کهن و از ایمان به حقانیت و درستی راهی که در پیش گرفتهاست و با پشتیبانی دوستان خارجی خود که با او در یک جبهه قراردارند و از یک آرمان مشترک و طرز فکر و زندگانی مشترک دفاع میکنند، راه خود را همچنان دنبال خواهدکرد و هیچ اتفاق غیر مترقبهای از آن قبیل که گاهی بدان اشاره میشود در این کشور روی نخواهدداد. ایران روزبهروز از لحاظ سیاسی و اقتصادی و اجتماعی نیرومندتر خواهدشد و همواره نیز در دژ و سنگر آزادی و معنویت و مدنیتی که شما و ما به آن تعلق داریم، باقی خواهدماند.
ما با توجه بدین موقعیت حساس و حیاتی خود، راه خویش را برگزیدهایم و در ادامه این راه از هر جهت مصمم هستیم. منتها برای اینکه به موقع به هدف خویش برسیم هم به یک کمک معنوی و هم به تقویت مادی نیازمندیم. بدون کمک دوستانمان نیز البته ما خواهیم توانست مملکت خودمان را اداره کنیم و نقشههای مولد و مثبت خویش را عملی سازیم. منتها این کار وقت زیاد خواهدخواست در صورتی که فکر نمیکنم ما برای به انجام رسانیدن تحول وسیعی که آغاز کردهایم، بیش از بیست سال وقت داشته باشیم و چیزی که به این آسانی و سادگی با قدری همت و با کمک به موقع به مقدار کافی خارجی امکانپذیر باشد، چقدر حیف خواهدبود که عملی نشود.
برای ما هیچ مسئله دیگری وجودندارد، زیرا ما کاملاً میدانیم که چه میخواهیم و میدانیم که برای رسیدن به آنچه میخواهیم از چه عوامل و وسایل مؤثری برخورداریم. و این را نیز میدانیم که هرگونه توفیقی که در این راه نصیب ما شود به نفع صلح جهان و به نفع بشریت خواهدبود.
شما بانوان و آقایان نمایندگان مطبوعات آزاد در این راه خطیر بزرگترین پشتیبان بالقوه ما هستید، زیرا شمایید که میباید افکار عمومی جهانیان را در جریان مسائل ما و مشکلات ما و در جریان تلاش صادقانه ما برای غلبه بر این مشکلات و برای تأمین آینده سعادتمندانه ملت خودمان و نسلهای آینده بگذارید. شما رابط ما با سایر مردم جهان هستید و بدین جهت من صمیمانه موفقیت شما را در انجام وظیفه سنگین و مقدسی که بر عهده دارید، آرزومندم. زیرا ما ایمان داریم که هر قدر مردم کشور بزرگ شما و سایر مردم جهان با حقیقت و تلاش و کوشش ثمربخش ما در راه تأمین آینده بهتری برای ملت خودمان و در راه کمک به تحکیم صلح و حسن تفاهم بینالمللی آشناتر شوند، برای ما دوستان صمیمیتر و مهربانتری خواهندشد.