مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۵ امرداد ۱۲۹۰ نشست ۲۸۵
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری دوم | تصمیمهای مجلس | درگاه انقلاب مشروطه |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری دوم |
مجلس شورای ملی ۲۵ امرداد ۱۲۹۰ نشست ۲۸۵
صورت مشروح روز پنج شنبه ۲۲ شهر شعبان ۱۳۲۹
آقای رئیس سه ساعت قبل از ظهر به جای خود جلوس نمودند و پس از ده دقیقه مجلس افتتاح گردید صورت مجلس روز سه شنبه ۲۰ را اسدالله خان کردستانی قرائت نمودند غائبین جلسه قبل غائب بدون اجازه میرزا اسدالله خان کردستانی غائبین با اجازه سلیمان میرزا- نجم آبادی آقایانی که از وقت مقرر تأخیر نمودند آقا میزا احمد- آقا شیخ رضا شیبانی- دکتر لقمان ۵۵ دقیقه متین السلطنه- آقا شیخ حسین یزدی- آقا میرزا رضای مستوفی نیم ساعت معزز الملک نیر السلطنه یک ساعت آقای مدرس حاج امام جمعه- آقا میرزا ابراهیم قمی یک ساعت و ده دقیقه دکتر حیدر میرزا یک ساعت و ۳۵ دقیقه.
رئیس- در صورت مجلس ملاحظاتی هست.
حاج آقا- بنده در حوزهبندیها آن طوری که در صورت مجلس نوشته شده مخالف نبودم که به مجلس نیاید و یا وزیر داخله باشد یعنی نگفتم که به نظر وزیر داخله واگذار کنیم زیرا همان محظوری که هست باز باقی خواهد بود بنده عرض کردم وقتی که میزان را صد هزار نفر قرار بدهیم در انتخابات و این را یک قانونی بکنیم و به عنوان قانون از مجلس بگذرانیم با این که قرار دادیم این میزان را که شرط بکنند درش که اگر هم زیاد شد به همان مقداری که زیادتر شد به همان مقدار حق انتخاب داشته باشند نه این که باز همان یک نفر باشد.
آقا میرزا احمد- بنده راجع به حوزهبندی قزوین عرض کردم عده کم است نگفتم عده زیاد است.
حاج عزالممالک- راجع به حوزهبندی عراق بنده اظهاری کرده بودم در صورت مجلس اظهار نشده است.
رئیس- این سه قره اصلاح میشود دیگر اعتراضی نیست؟ (اظهاری نشد).
رئیس- صورت مجلس تصویب شد قانون انتخابات.
(حوزه انتخابیه آذربایجان)
تبریز و اطراف آن ۷ نفر.
رئیس- مخالفی هست.
حاج شیخ علی خراسانی- بنده هم با عده نمایندگان آذربایجان مخالفم هم با عده شهر تبریز و اطراف آن این هفت نفری که معین کرده اند مال هفتصد هزار جمعیت است تبریز منتهی جمعیتی را که بشود تخمین بکنیم سیصد هزار نفر خواهد بود اطرافش هم اگر صد هزار نفر داشته باشد و به دهات تبریز هم حق انتخاب نماینده داده اند آن وقت جائی باقی نمیماند که جزء تبریز باشد اگر از حیث عدد ملاحظه کرده باشند این است که عرض کردم و اگر از حیث اهمیت است که اکثر نقاط اهمیت دارند خوب است که برای هر صد هزار نفر یک نماینده قرار بدهیم یا این که بگویند از پنجاه هزار تا شصت هزار نفر یک نماینده بدهند آقای مخبر توضیح این را بفرمائید.
آقا سید حسین اردبیلی- این مسئله تا درجه معلوم شد که فقط نقطه نظر کمیسیون به عده نفوس نیست علاوه بر عده نفوس بعضی چیزها هم ملحوظ است چنان چه در خصوص تهران مسلم است که فقط عده نفوس منظور نبود که آن عده ده نفر تصویب شد بلکه نظر به اهمیتی که داشت و جهات دیگر که لازم بود منظور شد وقتی که آن نقطه نظر را ملاحظه کنیم در تبریز هم عیناً همان جهات هست نباید فراموش کرد که تبریز در واقع ثانی اثنین تهران واقع است همه جا در داخل و خارج تبریز را به یک نظر اهمیت نگاه میکنند و اهمیت هم دارد در وقت انقلابات هم انجمن ایالتی آذربایجان را ثانی اثنین و تالی مرتبه مجلس شورای ملی فرض میکردند و همان انتظارهای بزرگ که از چنان نقطه معظم داشتند در آن موقع مهم به تمام دنیا نشان دادند و حالا گمان میکنم که اگر فقط عده را ملاحظه کنیم باید ملاحظه عدد نفوس تهران را هم کرد و اگر همان جهت اهمیت را در نظر بگیریم تبریز و اطرافش را (۷) نفر زیاد نیست و همین اندازه که نوشته شده است به مناسبت نزدیکتر است و شاید عده هفتصد هزار نفر نباشد ولی آن طوری هم که آقای حاج شیخ علی فرمودند سیصد هزار نفر نیست یک قدر قلیلی از هفتصد هزار نفر کمتر است و اگر از میزان عده یک قدری زیادتر شده باشد آن هم به نظر بنده شاید بیش از یک نفر زیاد نباشد و این زیادتی هم در صورتی که مجلس علاوه بر عده نفوس اهمیت محلی را در نظر بگیرد چنان چه در خصوص شهر تهران ملاحظه کرده جای انکار نخواهد بود و اگر فقط عده نفوس منظور بشود چنان چه حقیقتش هم این ترجیح در این صورت هم چون معلوم نیست که عده نفوس تبریز و توابع تا چه اندازه از هفتصد هزار کمتر است لذا از هفت نفر کمتر را بنده تصدیق نمیکنم.
افتخار الواعظین- اولاً آقایان بدانند بنده که مخالف هستم با عده نمایندگان منحصر به آذربایجان نیست با عده نمایندگان فارس هم مخالفم با خود خراسان هم مخالفم و اما بعضی از آقایان که نظر به اهمیت میفرمایند در موقع گذاردن قانون و در مقابل حقوق ملی تمام افراد با یکدیگر مساوی هستند و هیچ کس برتری بر دیگری ندارد پس بنده اهمیت موقع را جداً تکذیب میکنم و عرض میکنم که باید این جا نشست و به ملت ایران از روی یک مأخذ صحیح حقوق داد یا باید گفت که صد و پنجاه هزار نفر حق یک نفر دارند و در موقع تقسیم هم نباید فرق گذاشت آن کسی که در اقصای بوشهر و سیستان نشسته است با آن کسی که رجحان و اهمیت ندارد و بنده از آقایان سئوال میکنم که ۲۵ نفر وکیل
باید سه نقطه و به یک نقطه محلی داد که پنج کرور نفوس داشته باشند و من سئوال میکنم اگر آقایان واقعاً تصدیق دارند که پنج کرور نفوس در آذربایجان هست البته باید ۲۵ نفر وکیل داشته باشد و اگر چنان چه میفرمائید که دارای پنج کرور جمعیت نیست و این هم با این که بنده بگویم نیست و دیگران بگویند هست نمیشود به جهت این که راست است مملکت ما سرشماری نداشته است عده نفوسش معلوم نیست ولی یک عده بین مردم هست و تخمین زده اند و یک چیزی معین کرده اند و آن حدی که معین شده گویا بیشتر متفقاند در ۱۲ میلیون که ۲۴ کرور باشد و شما به ۲۴ کرور ۱۲۰ وکیل باید بدهید و از روی عدالت و تساوی این (۱۲) نفر را باید تقسیم بکنید بدون ملاحظه بر تمام ممالک ایران بدون نظر این که فلان جا اهمیت ندارد و بنده با بیست و پنج نفر وکیل برای آذربایجان جداً مخالفم با (۱۴ نفر وکیل هم برای فارس جدا مخالفم با (۱۶) نفر برای خراسان هم جداً مخالفم.
معینالرعایا- جلسه سه شنبه مکرر گفته شد که برای هر صد هزار نفر یک نفر وکیل داده میشود و بنده هیچ مجال برای این مخالفتها نمیبینم شهر تبریز را که میفرمائید عرض میکنم که نظر به جغرافیای قدیم سیصد هزار جمعیت داشته است چندین سال قبل از این و حالا تقریباً یک صدی پانزده علاوه شده است اطراف هم اگر درست ملاحظه بفرمایند اطراف تبریز که از چهار فرسخ تا چهار فرسخ تابع تبریز است یقیناً اگر آنها را با شهر تبریز ملاحظه بفرمائید محقق بیشتر از هفتصد هزار جمعیت دارد باز هم ما اصرار نداریم که حکماً باید هفت نفر وکیل بدهند این را خوب است آقایان نمایندگان تحقیق کنند بفهمند در صورتی که شهر تبریز و اطرافش دارای هفتصد هزار نفر جمعیت باشد این عده وکیل را باید به آنها بدهند والا ندهند اما طوری باشد که حقوق حقه آنها پایمال نشود.
حاج آقا- بنده تمام این عرایض که در این مواد میکنم باز راجع میشود به کلیات همان طور که گفته شده اگر میتوانستیم مأخذ عده نفوس را یک چیز دیگر قرار بدهیم و اهمیت موقع و خدمت را در نظر میداشتیم بنده هم تصدیق میکردم که موقع آذربایجان یکی از مواقع خیلی مهمه و افتخار ایران شهر تبریز است و هیچ کس نمیتواند افتخار را تکذیب بکند و از آن جهت حق زیادتر وکیل داشتن از سایر جاها را دارند به جهت این که احدی از ایرانیان این افتخار را نمیتواند انکار بکنند و بنده بر خلاف بعضی از آقایان که عده وکلاء را زیاد لازم نمیدانند بنده برخلاف عرض میکنم مأخذ را صد هزار نفر قرار بدهیم ولی به دویست نفر هم برسد عیب ندارد ولی باید مأخذ داشته باشد مثلاً صد هزار نفری یک نفر همان طور که گفته شد آن وقت باید ببینیم واقعاً نفوس تبریز و اطراف هفتصد هزار نفر هست یا نیست اگر هست که باید آن عده را داد به واسطه این که مطابق همان مأخذ است و اگر مطابق مأخذ نباشد چون مأخذ را هزار نفر قرار دادهایم باید از همان قرار رفتار شود چون مأخذ عده نفوس معین شد از این جهت ۷ نفر را برای سیصد هزار یا ۵۰۰ هزار نفر بنده تصویب نمیکنم و هم چنین بنده تصور میکنم که در این رشته صحبت کردن از ایالات و ولایات زمینه یک طرفیش باشد و من خدا میداند که در این گفتگو ابداً نظر به فارس و خراسان و آذربایجان ندارم فقط ملاحظه عده و ملاحظه میزان یعنی ملاحظه مأخذ را باید کرد و این عده ابداً مطابق میزان نیست نه آذربایجان مطابق میزان است نه فارس و نه خراسان هیچ کدام مطابق میزان نیست باید یک طوری کرد نه از این چیزی که ما مأخذ گرفتیم بلکه به یک ترتیب دیگر به تلگرافات از حکام یا طور دیگر میزان عده امروزی را به دست بیاورند و ملتفت بشوند و تصور نمیکنم که هیچ کدام از این جغرافیائی که در دست داریم نوشته باشند که تبریز و اطرافش هفتصد هزار نفر جمعیت داشته باشد و من چون این عده را صحیح نمیدانم برای این مقدار از این جهت ۷ نفر را برای شهر تبریز و اطراف زیاد میدانم.
رئیس- مذاکرات کافی نیست (گفتند کافی است).
(پیشنهادی از طرف آقای حاج سید ابراهیم به عبارت ذیل قرائت شد) بنده پیشنهاد میکنم که عده نماینده شهر تبریز نظر به عده نفوس هر صد هزار نفر یک نفر ۴ نفر تعیین شود.
رئیس- فرستاده میشود به کمیسیون محل انجمن جزء تبریز.
رئیس- مخالفی هست (اظهاری نشد) محل انجمن مرکزی- تبریز.
رئیس- مخالفی هست (گفتند خیر) محل ارونق و انزاب- یک نفر.
رئیس- مخالفی هست.
حاج امام جمعه- دو عده وکلاء به طوری که مذاکره میکردند بنده عرضی ندارم لکن حوزه بندی آذربایجان خیلی بی ترتیب شده به طوری بیترتیب شده است که اگر این ترتیب را ببرند آن جا محل مسخره خواهد شد ارونق و انزاب این دو جائیست که بیشتر از ۲۵-۳۰ پارچه ده نیستند و ده هزار نفوس محققاً ندارد یک نفر وکیل به آن جا دادهاند و هکذا خیلی جاها این طور ملاحظه کردهاند و در مقابل بعضی ولایات خیلی معتبر آذربایجان را که خیلی مهم است مثل اردبیل و لااقل چهار صد پارچه ده دارد و خودش هم اول شهر آذربایجان است او را هم یک نفر نوشتهاند این خیلی بیترتیب شده است.
سعید الاطباء- بنده بایستی عرض کنم چون اعضاء کمیسیون هستم این حوزهبندیها را که کردیم غالب آقایان و نمایندگانی که اهل آذربایجان و آن جاها بودهاند حاضر نمودهایم و آنها این اظهارات را کردهاند هر طوری که اظهار داشته اند همان طور حوزه بندی شده است و میتوانم عرض کنم که اعضاء کمیسیون اطلاعی در این خصوص نداشته اند و هیچ مخالفتی هم نیست و اگر خود آقای حاج امام جمعه در کمیسیون تشریف بیاورند آن جا اظهار بدارند هر طور صلاح بدانند نوشته میشود.
آقا شیخ محمد خیابانی- بنده از این فرمایشی که آقای حاج امام جمعه فرمودند که بیترتیب حوزهبندی شده است این را تصدیق دارم که درست حوزهبندی نشده است لکن راجع به ارونق و انزاب خیلی تعجب کردم که فرمودند عده آنها کم است و حال این که خیلی بیش از اینها است بنده عقیدهام این بود که به ارونق یک نماینده داده شود و به انزاب هم یک نفر به واسطه این که خیلی وسعت دارد و در ارونق و انزاب جاهای مهم است ارونق دارای شبستر است که خود آن جا دارای ده هزار جمعیت است این قبیل جاها هست که ما میدانیم مثلاً در خامنه میتوان گفت که پنج شش هزار جمعیت دارد و هم چنین سایر جاها و در این انقلاب میشود گفت هزار نفر از ارونق کشته شد نمیدانم آقای حاج امام جمعه به چه ملاحظه این طور فرمودند.
معینالرعایا- بله بنده تصدیق نمیکنم که ارونق صد هزار جمعیت داشته باشد ولی آقای حاج امام جمعه که به این کمی عده آن جا را فرمودند خیلی اشتباه فرمودند ارونق و انزاب تصور میکنم که دویست پارچه ده داشته باشد و پانزده فرسخ مسافت خاک دارد حوزه بندی غیر از این طور نمیشود الا این که به طوری که آقای خیابانی فرمودند یکی دو نقطه جزء هم لازم است که به آن جاها داده شود که انجمن جزء داشته باشند که انجمن مرکزی او شبستر است.
رئیس- گویا مذاکرات کافی است آقای حاج امام جمعه تقاضائی کرده اند قرائت میشود رأی میگیریم (تقاضای مزبور به عبارت ذیل قرائت شد).
حوزه بندی آذربایجان بی ترتیب شده است تقاضا دارم ارجاع به کمیسیون بشود.
رئیس- عرض میکنم شور اول است میخواهید رجوع به کمیسیون شود یا رأی بگیریم.
حاج امام جمعه- توضیحی لازمست بدهم.
رئیس- بفرمائید.
حاج امام جمعه- گمان میکنم که این را نفهمیده و بی تحقیق عرض نکرده باشم این کتابچه دولت حاضر است که این دو جا سی پارچه ده بیشتر ندارد اگر ارونق و انزاب بیش از سی پارچه ده شد هر چه میخواهید بفرمائید.
رئیس- راجع به تقاضا فرمایشی دارید بفرمائید.
حاج امام جمعه- پس معلوم میشود که این حوزه بندی درست نشده است مثلاً سلماس ۱۸ بلوک است و چهارصد پارچه ده دارد و اطراف هم دارد آن جا را یک نفر نوشتهاند خوی و اطراف را هم یک نفر نوشتهاند صوما هم یکی از بلوک آن جا است یک نفر نوشته اند پس این حوزهبندی خیلی بیترتیب است.
رئیس- حالا اصرار دارید که در این تقاضا رأی بگیریم یا رجوع شود به کمیسیون.
حاج امام جمعه- اصرار ندارم برود به کمیسیون.
محل انجمن جزء- شبستر.
خیابانی- چنان چه عرض کردم یک انجمن مرکزی این دو جا داشته باشد عیب ندارد ولی چون صفحه آن جا توسعه دارد و به آقای مخبر هم عرض کردم لااقل هر نقطهاش یک انجمن جزء داشته باشد بهتر است.
رئیس- دیگر مخالفی نیست (اظهاری نشد).
محل انجمن مرکزی شبستر.
رئیس- مخالفی که نیست (گفتند خیر) اردبیل و اطراف آن- یک نفر.
رئیس- مخالفی هست (گفتند خیر) محل انجمن جزء- اردبیل.
رئیس- مخالفی در این باب هست (اظهاری نشد) محل انجمن مرکزی- اردبیل.
رئیس- مخالفی که نیست (اظهاری نشد) مشکین و توابع- ۱ نفر.
رئیس- مخالفی که نیست (گفتند خیر)- محل انجمن جزء- لارد (مخالفی نبود) محل انجمن مرکزی- لارد.
رئیس- مخالفی نیست (گفتند خیر)- ایلات شاهسون- یک نفر.
رئیس- مخالفی در این باب هست؟
بهجت- این جا که ایلات شاهسون میگویند تحققاً تکرار خواهد شد به جهت این که در آخر این حوزهبندیها ایلات معتبر خمسه را که ذکر میکنیم یکی هم ایلات شاهسون است زیرا پنج ایل داریم در ذیل نظام نامه هر کدام را یک نفر نوشته اند و این ایلات شاهسون هم یکی از آنها خواهد بود پس این زیادی است.
ذکاء الملک- بله اشتباه شده است اصلاح میشود.
(حوزه آستارا به عبارت ذیل قرائت شد) آستارا نمین- ویل کج- اجارود- یک نفر.
رئیس- مخالفی نیست (گفتند خیر) محل انجمن جزء- آستارا.
رئیس- مخالفی هست؟
حاج سید ابراهیم- این جا دو محل انجمن جزء معین کرده است هر دو هم آستارا است و این صحیح نیست ظاهراً اشتباه شده است باید اصلاح شود همین طور انجمن مرکزی را هم دو جا نوشته است هر دو نمین.
ذکاء الملک- صحیح است در راپورت اشتباه شده است نمین گویا جزء انجمنهای جزء باشد اصلاح میشود. محل انجمن مرکزی نمین.
حاج سید ابراهیم- آن اصلاح را که فرمودند میشود نفهمیدم گمان میکنم یکی از انجمنهای جزء نمین باشد اگر غیر از این باشد انجمن را در غیر نمین قرار دادن صحیح نیست قراچه داغ- بدرستان یک نفر.
رئیس- مخالفی هست (اظهاری نشد).
محل انجمن جزء اهر- (مخالفی نبود) خوی ماکو- یک نفر.
رئیس- مخالفی هست؟
حاج امام جمعه- بنده عرض خودم را تکرار میکنم این خیلی بی ترتیب شده است یک محالی که چهار صد پارچه ده دارد یک جائی دیگر را هم به او جزء میکنند ماکو خودش قصبه ایست پنجاه شصت پارچه ده دارد.
لواء الدوله- عقیده بنده این است که ماکو بالا نفراد یک نفر وکیل لازم دارد اگر چه درباره خود بنده ملتفت نبودم که دو جا را رأی داده اند یک نفر حالا خوی و ماکو را که توأماً یک نفر نوشته اند بنده پیشنهاد میکنم هر یکی را یک نفر وکیل بدهند.
رئیس- دیگر مخالفی نیست (اظهاری نشد) محل انجمن جزء خوی- ماکو.
رئیس- مخالفی نیست (مخالفی نبود) محل انجمن مرکزی- خوی.
رئیس- مخالفی که نیست (اظهاری نشد) خوی سلماس و حوالی- یک نفر.
رئیس- مخالفی نیست (اظهاری نشد)- محل انجمن جزء سلماس (مخالفی نبود) محل انجمن مرکزی سلماس.
رئیس- مخالفی نیست (مخالفی نبوده ارومیه و حوالی- مذکور- تر کور یک نفر.
رئیس- مخالفی هست.
دکتر سعید الاطباء- دشت افتاده و باید اضافه شود.
حاج امام جمعه- ارومیه اول شهر آذربایجان است اقلاً بیست هزار جمعیت دارد دارای اهمیت پلتیکی و توابع زیاد است اقلاً چهارصد پارچه دهات دارد در این محلهائی که این جا نوشته شده است در حق آنها ظلم شده است اگر به آذربایجان بیست نفر وکیل بدهند سه نفر به آنها میرسد نمیدانم چرا این طور نوشته شده است.
دکتر سعید الاطباء- عرض کنمبنده قدری از ارومیه اطلاع دارم به جهت این که سه سال آن جا بوده ام و ارومیه دارای بیست و پنج الی سی هزار نفر جمعیت ندارد احصائیه آن جا هم شده است اطراف آن جا هم چنان چه فرمودند دهات زیاد زیاد است لکن به طوری که عرض کردم بیش از هفتاد هزار جمعیت ندارد در این صورت بنابر این که معین شده است به هر صد هزار نفر یک نفر حق نماینده داده شود به آن جا بیش از یک نفر نمیتوان حق داد.
محل انجمن جزء- ارومی- سوانج- سواز.
رئیس- در محل انجمن جزء مخالفی هست (اظهاری نشد) محل انجمن مرکزی- ارومیه.
رئیس- مخالفی هست (اظهاری نشد) مراغه و حوالی نیاب عده نمایندگان یک نفر.
رئیس- مخالفی هست (گفته شد خیر) محل انجمن جزء- مراغه- نیاب.
رئیس- مخالفی هست (اظهاری نشد) محل انجمن مرکزی- مراغه.
رئیس- مخالفی هست (اظهاری نشد) میاندوآب و حوالی- افشار عده نمایندگان یک نفر.
رئیس- در عده مخالفی هست (اظهاری نشد) محل انجمن جزء میاندوآب- صائین قلعه.
رئیس- مخالفی نیست (اظهاری نشد) محل انجمن مرکزی- میاندوآب.
رئیس- در محل انجمن مرکزی مخالفی نیست (اظهاری نشد)- ده خوارقان- گرگان- قاضی جهان و غیره عده نمایندگان یک نفر.
رئیس- مخالفی هست.
افتخار الواعظین- وقتی که نماینده اهالی یک محلی را تعیین میکنند باید درست معلوم بکنند که اهالی آن محل تا چه حدود میتوانند داخل در انتخاب آن یک نفر باشند و حدود آنها به خوبی و واضحاً باید معین شود دیگر در این مورد نوشتن لفظ و غیره به هیچ وجه صحیح نیست به جهت این که باید معین شود که حوزه انتخابیه از کجا تا کجا است و اهالی تا چه حدودی حق انتخاب یک نماینده دارند به این جهت به کلی بنده مخالفم با این که در قانون لفظ و غیره نوشته شود.
حاج میرزا رضا خان- گویا آقای افتخارالواعظین درست اطلاعی ندارن دهات معتبری در اطراف هست که اسم برده نشده از جمله در دامنههای کوه معروف سهند دهات معتبری است که سکنه زیاد دارد از قبیل اسکوچائی و میلان و خسرو شاه و شاهی چون آنها را اسم نبرده اند از این جهت و غیره نوشتهاند که آنها را هم شامل میشود.
حاج شیخ علی- چون همه اطلاعات راجع به رفتن آمدن نمیباشد این محلهائی را که یک نفر نماینده دادهاند به عقیده بنده بیش از سی چهل هزار جمعیت ندارد وقتی که این محلها را یک نفر نماینده دادهاند ارومیه میبایستی سه نفر نماینده داشته باشد چون احصائیه ارومیه معین شده است و صد هزار جمعیت دارد به آن جا هم یک نفر نماینده دادهاند و چون این جاها معلوم نشده است درست که جمعیتش چه قدر است یک نفر نماینده دادهاند به چند محل که روی هم رفته بیش از سی چهل هزار جمعیت ندارد پس همان نظری که آقای حاج امام جمعه داشتند که این حوزهبندیها درست نشده است و این عده نمایندگان که معین شده است صحیح نیست و بنده این را تصدیق ندارم و تصدیق میکنم فرمایش ایشان را که خیلی از جاها همین طور است مثلاً محلی که تا تبریز دو فرسخی است آن را یک نفر نماینده دادهاند پس اطراف تبریز که آن جا نوشتهاند کدام است تمام صفحه آذربایجان بیست نفر بیشتر وکیل ندارد و این به این ترتیبی که این جا نوشته شده است نمایندگان آذربایجان سی نفر خواهد داشت ایلات را علیحده حق نماینده دادهاند ارامنه را علیحده دادهاند کلاً اینها را علیحده داده اند وقتی که حساب کنیم میبینیم سی نفر نماینده به آذربایجان داده شده است در صورتی که بیش از بیست نفر نماینده به آذربایجان نمیرسد.
رئیس- گویا مذاکرات کافی باشد محل انجمن جزء ده خوارقان.
حاج سید ابراهیم- محل انجمن جزء و محل انجمن مرکزی هر دو را در ده خوارقان قرار دادن صحیح نیست خوب است محل انجمن جزء را در نقاط دیگر قرار بدهند.
معینالرعایا- همین طوری که آقای حاج سید ابراهیم فرمودند باید انجمن جزء را در نقاط دیگر قرار بدهند و انجمن مرکزی را در ده خوارقان قرار بدهند.
رئیس- خوب است پیشنهاد کنید محل انجمن مرکزی- ده خوارقان (اظهار مخالفی نشد) مرند کرکر- عده نمایندگان یک نفر (در عده نمایندگان اظهار مخالفی نشد) محل انجمن جزء مرند علم دام- مرنده (ایضاً اظهار مخالفی نشد).
محل انجمن مرکزی- مرند (اظهار مخالفی شد) گرم رود- خلخال- یک نفر (مخالفتی نبوده) محل انجمن جزو- میانج- هرو (مخالفی نبود) محل انجمن مرکزی- میانج (مخالفی نبوده) سراب آلان بر آغوش- عده نمایندگان یک نفر.
حاج شیخ علی خراسانی- سراب والان بر آغوش پنجاه هزار نفر جمعیت ندارد این باید جزو اهر باشد چگونه یک نفر نماینده به او داده اند باید در جزو حوزه انتخابیه باشد.
حاج میرزا رضا خان- آقای حاج شیخ علی فرمودند همه اطلاعات راجع به رفتن و دیدن نمیباشد به همین جهت است که ظاهراً ایشان اطلاعات ندارند سراب دارای محال جزئی است که هر یک چندین آبادی دارد و دهات زیاد و اهالی زیاد دارد و سه قوج دارد چه طور میشود که جزو جای دیگر باشد و حتی یک نماینده نداشته باشد جائی که سه فوج دارد.
معینالرعایا- ایـن که آقای حاج شیخ علی فرمودند که پنجاه هزار جمعیت دارد نمیدانم مبنی بر چیست اظهاری است که دلیل هم ندارد و بین سراب و اهر فاصله زیادی است و تقریباً سراب پنج هزار قشون سواره و پیاده دارد و یک نفر ابداً برای آن جا زیاد نیست.
رئیس- گویا مذاکرات در این باب کافی باشد محل انجمن جزو- سرآب- بخشایش (مخالفی نبوده) محل انجمن محل انجمن مرکزی- سرآب (اظهاری مخالفتی نشد) اوجان عباس- مهران رود عده نمایندگان یک نفر.
حاج شیخ علی- امیدواریم انشاءالله به زودی احصائیه بشود تا معلوم بشود کی بی اطلاع است اوجان عباس تا تبریز تقریباً یک فرسخ الی یک فرسخ و نیم بیشتر فاصله ندارد و جزو توابع تبریز است وقتی که هفت نفر نماینده ما به تبریز دادیم نه فقط برای شهر تبریز بود بلکه چهار فرسخ اطراف تبریز هم جزء تبریز محسوب شد دیگر در این صورت نمیدانیم چه طور به اوجان عباس و مهران رود که یک فرسخ و نیمیتبریز است حق یک نفر نماینده نمیدهیم.
حاج میرزا رضا خان- این فرمایشات آقای حاج شیخ علی به عقیده بنده از روی بیاطلاعی است فاصله و حدود اوجا عباس از تبریز خیلی زیاد بر این است که فرمودند و از حدود چهار فرسخ در چهار فرسخ اطراف تبریز خارج است و در اطراف شهر و جنوب تبریز خصوص در دامنه کوه سهند دهات زیادی است که زیاد از پنجاه شصت قریه متصل به هم آباد موجود است که هر یک جمعیت زیادی دارد و یک نفر نماینده به آن جا ابداً زیاد نیست برای آنها.
لواء الدوله- عرض کنم که در حق بعضی نقاط خیلی ظلم شده است مثلاً بعضی نقاط را میبینیم که دارای پنجاه شصت پارچه دهات است احصائیه صحیحی هم که نداریم میگوئیم که دارای پنجاه هزار جمعیت است در صورتی که اگر بشماریم میبینیم که از سی چهل هزار جمعیت ندارد آن وقت یک جاهائی که مثل ارومیه که دارای شهریت هم هست و خود شهر ارومیه دارای سی هزار جمعیت است توابع زیادی هم دارد آن جا ر هم میگوئیم حق یک نماینده دارد و این به عقیده بنده ظلم است در حق آنها در صورتی که خودمان میگوئیم که جمعیت توابع آن جا هم بیشتر از هفتاد هزار است پس به عقیده بنده خوب است به طوری که آقای حاج امام جمعه فرمودند برگردد به کمیسیون تا بعضی سیخ به بعضی دیگر کباب نشوند.
رئیس- گویا مذاکرات کافی باشد محل انجمن جزو- حاجی آقا.
معین الرعایا- میخواستم عرض کنم یک محل انجمن جزء دیگر هم لازم است چون بعضی نقاط جزو دارد که قابل است انجمن جزئی هم آن جاها تشکیل بشود.
محل انجمن مرکزی- حاج آقا (مخالفی نبود) هشترود- کورانلو- وبلیرانلو- شاطرانلو عده نمایندگان- یک نفر.
حاج میرزا رضا خان- به عقیده بنده یک نفر نماینده به جهت هشترود و ایلات و توابع آن خیلی کم است به واسطه این که در این جا قطعه عرض و طول وسیع آن که لااقل در مساحت بیست فرسخ در سی فرسخ است تقریباً سیصد ده معتبری است که اهالی آنها دو قسمند یکی راجع به نفوس تخته قاپو شده به ایلات است که جمعیت آنها خیلی معتبر است و یک قسمت دیگر هم راجع به اهالی است که آنها هم اگر چه سرشماری نشده ولی خیلی از اینها زیادتر است که تصور میشود و اقلاً دو نفر نماینده باید به آنها داد یکی به جهت ایلات آن جا و یکی به جهت اهالی و یک نفر خیلی کم است.
هشترودی- بنده در بعضی چیزهای این مخالفت دارم لکن وقت مجلس را تضییع نمیکنم در کمیسیون مذاکره میکنم.
افتخار الواعظین- بنده میخواستم از مخبر محترم سئوال کنم که این ایلاتی که این جا اسم برده اند جزء همان ایلاتی است که از برای آنها یک نماینده معین کرده اند یا آن که غیر از آنها است اگر همانها هستند که به آنها علیحده حق یک نفر دادهایم و اگر غیر از آنها هستند که خوب است بفرمائید آنها به چه شکل انتخاب میکنند یا میآیند بین اهالی دهات و قراء با آنها شرکت در انتخاب میکنند بنده عقیده اینست که اگر قرار بگذارند که ایلات از بین خودشان مستقیماً انتخاب کنند زودتر انتخاب خواهند کرد تا این که با غیر ایل شرکت در انتخاب نیستند.
هشترودی- اینها ایلات چادر نشین نیستند تخت قاپو شده اند و همین طور است که آقای حاج میرزا رضا خان فرمودند خیلی هم هستند و این جا خیلی از آنها ننوشتهاند و حق یک نماینده هم آنها دارند اما نه این که علیحده به آنها حق یک وکیل داده شود در کمیسیون با حضور آقای میرزا رضا خان مذاکره میکنیم.
رئیس- گویا مذاکره کافی باشد آقای حاج میرزا رضا خان اصلاحی پیشنهاد کرده اند قرائت میشود و به کمیسیون فرستاده میشود به عبارت ذیل قرائت شد بنده پیشنهاد میکنم که برای ساکنین دهات هشترود و ایلات آن جا دو نفر معین شود.
رئیس- فرستاده میشود به کمیسیون محل انجمن جزء- آتش بیک.
حاج سید ابراهیم- معلوم میشود که اینها تمام بادیه نشین بوده اند که خاکنشین شدهاند و یک مرکز بیشتر ندارند که آتش بیک باشد به همین جهت هم انجمن جزء و هم محل انجمن مرکزی را آتش بیک معین کردهاند اگر غیر از این است خوب است آقای مخبر بفرمایند به جهت این که اگر غیر از این باشد باید انجمن جزئش را متعدد کنند.
هشترودی- این که آقای حاج سید ابراهیم میفرمایند این طور نیست چهار ایاق هم هست که حاکم نشین هم علیحده است و انجمن کل را همان آتش بیک قرار دادهاند و سه انجمن جزء میخواهد به جهت این که این جاها سه حاکم نشین علیحده دارد که از تبریز میرود و پیشنهاد هم میکنیم و بنده با کمیسیون هم در این خصوص مخالفم.
حاج میرزا رضا خان- صحیح میفرمایند انجمن جزء باید متعدد باشد یکی در آتش بیک باید باشد یکی هم در سراسکنه محل انجمن مرکزی آتش بیک (مخالفی نبود) ساوجبلاغ- اشنویه سلدوز عده نمایندگان یک نفر.
حاج میرزا رضا خان- در ساوجبلاغ و اطراف آن که نقاط سرحدی و مهمیاست بعضی نقاط است که از قلم افتاده است از قبیل سر دشت و لاهیجان که اینها باید جزء حکومت ساوجبلاغ دیگری لازم است قید و درج شود.
ذکاء الملک- هر نواقصی که میبینید خوب است پیشنهاد بفرمایند محل انجمن جزء ساوجبلاغ سلدوز.
رئیس- مخالفی نیست (اظهاری نشد) محل انجمن مرکزی ساوجبلاغ.
حاج میرزا رضا خان- چون بین این نقاط مسافت خیلی زیاد است خوب است در محل همین شود که اهالی بتوانند حاضر شوند و رأی بدهند پیشنهادی هم میکنیم.
رئیس- عده نمایندگان برای آذربایجان ۲۵ نفر مخالفی هست.
حاج آقا- برای عده منتخبین به طوری که مکرر در مکرر مذاکره شده است و گفتهایم مأخذ را صد هزار قرار دادهایم که هر صد هزار نفر حق انتخاب یک نماینده داشته باشند حالا ۲۴ نفر حق نمایندگانی که برای آذربایجان قرار دادهایم غیر از نمایندگان ملل متنوعه و ایلات این عده نمایندگان پنج کرور الا صد هزار نفر است که باید پنج کرور الا صد هزار نفوس داشته باشیم تا بتوانیم از روی مأخذ هر صد هزار نفر یک نفر ۲۴ نفر نماینده منتخب نمائیم و حق وکیل به آنها بدهیم و چون احصائیه و مأخذ صحیحی در دست نداریم مأخذ ما همین تخمینی است که در جغرافیای خودتان نوشته شد در جغرافیاهای جدید و عتیق که نوشته شده است که الان در ایران متداول است این مأخذ را نوشته است که عده نفوس آن جاها را ذکر کرده اند بنده در عده نفوس آذربایجان در جغرافیاهای این جا از سه کرور و نیم الی چهار کرور بیشتر ندیدهام بنویسند منتهی در مأخذ جمعیت کلیه ایران که همه را بیست ملیون مینویسند ان وقت اهالی آذربایجان را چهار کرور نوشتهاند و از این طور مأخذ را قرار ندهیم که کمتر است و حال این که ما که خیلی بخواهیم مأخذ را زیاد بگیریم سی کرور نفوس ایران است آن وقت مأخذ جمعیت آذربایجان از سه کرور الی چهار کرور میشود (استدعا میکنم در بین نطق هم بعضی صحبت نفرمایند که اسباب پریشانی حواس میشود بعد هم اگر کسی اشکالی دارد خواهد کرد) و این چهار کرور هم با ملل متنوعه و ایلات آذربایجان است و اگر بخواهیم
ایلات و ملل متنوعه را خارج کنیم خیلی که کم بگیریم آنها را سیصد هزار جمعیت ایلات و ملل متنوعه قطعاً خواهد بود آن وقت سه نفر وکیل از نمایندگان چهار کرور خارج میشود آن وقت ۱۷ نفر از روی مأخذ هر صد هزار نفر یک نفر برای آذربایجان باقی میماند در صورتی که هیچ جغرافیائی بیش از چهار کرور تخمین است آذربایجان ننوشته است و اگر یک جغرافیا نویس دولتی یا غیر دولتی جمعیت آذربایجان را بیش از چهار کرور دانست آن وقت بنده حاضرم که هر قدر زیادتر دانست و از روی همان مأخذ هر صد هزار نفر یک نفر نماینده برای آذربایجان قبول کنم ولی این چیزی که ما مأخذ در دست داریم بیش از ۱۷ نفر برای ما نمیگوید و اگر کسی هم مخالف است با بنده استدعا میکنم از روی برهان و دلیل جواب بگوید و دلم میخواهد آنها که نفوس آذربایجان را زیاده بر این میدانند بگویند از روی کدام دلیل زیادتر میدانند و با وجود این همین میزان جغرافیائی که در دست داریم همان طوری که در جلسه سابق عرض کردم نسبت به بلاد شمالی ایران نزدیکتر به واقع است از میزانی که نسبت به جنوب ایران نوشتهاند به جهت این که بیشتر طرف توجه دولت بوده و آن کسانی که رفتهاند و یک میزانی معین کردهاند و یک عده را معین کردهاند با یک تخمین قریب به واقعی عده نفوس آن جا را معین کردهاند ولی در حدود جنوب هیچ تخمینش موافق واقعی نبوده همین طور به طور عبور رفتهاند و به یک تخمینی که خیلی خیلی مباین با واقع است عده نفوس آن جا را نوشتهاند چنان چه در مراکزش وقتی انسان ملاحظه کند میبیند که چه قدر مباین با واقع نوشتهاند ولی در بلاد شمالی غالباً موافق با واقع است و با این که در بلاد شمالی قریب به واقع نوشتهاند دیگر زیاده از چهار کرور ننوشتهاند و از روی این تخمین بیش از هفده نفر آذربایجان حق نماینده ندارد و جمعیت آذربایجان زیاده از این که نوشته شده است هست.
آقا شیخ محمد خیابانی- بعد از آن که انتخابات ما یک درجه و مستقیم شد بنده ۲۴ نفر را برای آذربایجان زیاد نمیدانم یعنی ۲۵ نفر را بلی چنان چه عرض کردم و مخالف بودم به نظراتی با انتخابات یک درجه و مستقیم و انتخابات اگر ۲ درجه باشد آن وقت بنده شاید ۲۰ نفر را کافی میدانستم ولی حالا میگوئید ۷ نفر برای تبریز آن وقت میماند ۱۷ نفر برای سایر جاهای آذربایجان ا باید در موقع وضع قانون صلاح مملکت را در نظر بگیریم چون در بعضی مواقع منطق عقیم میماند و ببینیم که ادله منطقی ما در مقام فعلیت که آمد نتیجه نتیجه چه میدهد اگر خوب وضع مملکت را ملاحظه کنیم محتاج به شرح نیست تبریز و اطرافش هفت آن هم زیاد است ارومیه و اطرافش یک نفر آن جاهائی که معتبر است و اهالی شان حاضرند انتخاب کردن و شهریت دارند و متمدن هستند به آن جاها میدهد حق انتخاب یک نفر و به تبریز هم حق هفت نفر نماینده میدهید آن وقت روی هم رفته از تمام این شهرها دوازده سیزده نماینده بیشتر نمیید ن وقت شما مشکین رامیآورید عدهشان را داخل احصائیه میکنید یا هشترود را و اطراف او را وقتی یک نماینده به آنها میدهید البته باید ملاحظه بفرمائید وسعت خاک آذربایجان و نفوسی که در آن جا است چه طور میشود مردم آن جا جمع شوند و انتخاب بکنند ملاحظه بکنید از چه قدر دهات و چه مسافتها باید جمع شوند تا عده شان به صد هزار برسد و حق انتخاب یک نماینده داشته باشند و به طوری که بنده اشاره کردم اگر بکنند خواهند دید اگر این بیست و پنج نماینده را به آذربایجان بدذهند یعنی به این طور که هر کس حق دارد وکلیش را خودش انتخاب بکند آن وقت باید یک ملاحظه را از نظر بیندازیم و آن اینست که مثلاً در دفعه اول که انتخاب شد خیلی جاها محروم شدند از انتخاب به ملاحظاتی حرف نزدیم مثلاً اورنق و انزاب که این جا نوشته شده است شکایت هم کردند که ما دیگر حق نداریم و هم چنین خیلی از جاها که شکایت کردند و انتخاب هم نکردند و ما گفتیم چون به تبریز دوازده نفر داده شده است و به اردبیل هم عده کافی داده شده اینها وکیل آنها هم میشوند اما حالا میگویند که همه خودشان باید انتخاب بکنند بنده از روی انصاف و تحقیق میتوانم بگویم که در بعضی نقاط که حق یک نماینده به آنها داده شده از روی میزان هر صد هزار نفر یک نفر نماینده آنها دارای صد هزار جمعیت هستند از قبیل هشترود ارونق انزاب که میشود گفت به صد هزار نفر تخمینی یک نماینده داده شده اما بعضی نقاط هست که پنجاه هزار شصت هزار هفتاد هزار جمعیت دارد آن وقت مطابق میزان هر صد هزار نفر یک نفر که یک وکیل به آنها نمیتوانیم بدهیم غیر مستقیم هم که انتخابات نیست تا این که در انتخابات دیگران مداخله نمایند یک نصفه وکیل هم که نمیتوان به آنها داد آن وقت به این ترتیب هفتاد هزار نفر حقش از بین میرود و محروم میشود این را هم انصاف حکم نمیکند که یک جائی که کاملاً صد هزار جمعیت نداشته باشد از انتخاب محروم بماند و اگر ما این را تجویز نکنیم که هر جائی که صد هزار جمعیت ندارد هشتاد هزار مثلاً جمعیت دارد حق یک نماینده ندارد و در جای دیگر هم نتواند به طور غیر مستقیم شرکت نماید این لحاظ را هم خوب در نظر داشته باشیم که چه قدر بلوک و قراء و قصباب است که نمیتوانند به واسطه بعد مساحت شرکت در انتخاب نقطه دیگر بکنند بنده با کمال قوت قلب میتوانم بگویم در این صورت به غیر از نمایندگان چند شهر بزرگ نماینده از نقطه دیگری به این جا نخواهد آمد پس به این ملاحظات که عرض کردم و نمیخواهم دیگر زیاد درد سر بدهم عرض میکنم چون ما انتخابات را مستقیم کردهایم و خواستهایم به همه حق بدهیم طوری شده است که دچار این مشکلات شدهایم مثلاً در نقاطی که هفتاد هزار جمعیت دارد و در آن نزدیکیها نقطه هم نیست که اینها با آنها شرکت در انتخابات نمایند آن وقت در یک چنین موردی چه باید کرد به عقیده بنده باید تغییر بدهیم این هیئت را یا این که به یک نظر صلاح بینانه به شهرهای عمده که حاضرند برای انتخابات زیادی نماینده بدهیم مثلاً به تبریز دوازده نفر به ارومیه و اردبیل یکی سه نفر دو نفر حق نماینده بدهد که اینها نماینده از جانب آنها هم که کمتر از صد هزار نفر هستند باشند آن وقت بنده تنزل میکنم بیست نفر بلکه هیجده نفر را هم کافی میدانم ولی حالا که میفرمایند انتخابات مستقیم باید باشد آن وقت لابد آن جاهائی که ۷۰ هزار جمعیت دارد یا کمتر یا قدری بیشتر ببینند که هم حق دارند انتخاب نمایند هم یک نماینده به آنها به میزان هر صد هزار نفر یک نفر برسد هم شراکت در انتخابات نقطه دیگر به واسطه بعد مسافت نمیتوانند بنمایند در این صورت چاره نیست جز این که قدری غمض عین و صرف نظر کنیم و به آنها هم حق یک نماینده بدهیم آن وقت اگر از عده نمایندگان کل هم به این واسطه یکی دو نفر زیاد بشود عیب ندارد و این هم که مذاکره از تقسیم بندی جغرافیائی میشود بنده به کلی زیادی میدانم به جهت این که بنده جغرافیائی دیدهام و جغرافیائی که تمام جمعیت ایران را شش میلیون نوشته است و خجالت نکشیده است چون نظراتی که در نوشتن جغرافیای ایران بوده واقعاً خیلی نظرات بیانصافانه بوده مثلاً شهر تبریز را که اختلاف در جمعیت او از دویست و پنجاه هزار الی سیصد هزار بوده بی انصافها از دویست هزار هم کمتر نوشتهاند در صورتی که بلدیه که تازه تأسیس شده بود و شروع به یک احصائیه نموده در صورتی که غالب مردم بیچاره ملاحظات عده را کمتر از آن قدری که بوده میگفتند و صحیحاً صورت نمیدادند معذالک عده از سیصد هزار متجاز از چهار صد هزار قدری کمتر شد این جمعیت شهر تبریز است بدون اطرافش به این لحاظ بنده جمعیت آذربایجان را از پنج کرور کمتر نمیدانم و اگر هم کمتر باشد به این ملاحظاتی که عرض شد قدری نمیبینم در این که دو سه نفر از عده نمایندگان آن جا اضافه باشد مطابق این تقسیمی که شده و این میزانی که اتخاذ کردهایم.
افتخار الواعظین- بنده که یکی از مخالفین هستم گویا مقصود ما را آقایان کاملاً مستحضر شدند که چه عرض کردم عرض میکنم اگر چنان چه نظرشان به اینست که انتخاب زود به عمل بیاید و مقتضیات وقت را در نظر دارند آن وقت لازم است که در موقع حوزه بندی و در موقعی که حق انتخاب را میدهند به اهالی شهرها آن هم شهرهای عمده زیادتر حق بدهند از برای این که زودتر وکیل شان بیاید اما این جا نظیر ما به زود آمدن و به اهمیت سایر چیزها نیست این جا یک حقی را از حقوق حقه بشری ایران یان را میخواهند تقسیم بکنند حضرات عالی این جا تقسیم بفرمایند با کسانی که میفرمایند ۶۰ هزار یا ۷۰ هزار جمعیت دارد به ن جا چه طور یک نفر وکیل ندهیم بنده عرض نمیکنم به آن جا حقاً یک نفر وکیل بدهید تمام اهالی آذربایجان را از روی یک تخمینی که نزدیک به تحقیق هم باشد نه این که بنده بگویم در مقام افراط که یک کرور جمعیت است دیگری در مقام تفریط بگوید هشت کرور جمعیت است و یک تخمین تحقیقی که فهمیده بشود که اهالی آذربایجان چه قدر جمعیت دارد آن وقت به هر صد هزار نفر حق انتخاب یک نفر وکیل بدهند اعم از این که آنها انتخاب بکنند یا نکنند میفرستند یا نمیفرستند هیچ به بنده مربوط نیست چون او را انتخاب نمیکند این جا به بنده مربوط نیست چون او را انتخاب نخواهد کرد بنده نباید حق او را تضییع بکنم نمیدانم شاید انتخاب کرد و شاید از همه جا او زودتر انتخاب کرد و نماینده فرستاده به هر حال حق بشریت را نمیتوان تضییع کرد به هر صد هزار نفر جمعیت حق یک نفر وکیل بدهند آن وقت حوزههای انتخابیه را باید قدری وسیعتر بکنند و هیچ چیز هم سبب نخواهد شد از برای آن که انتخاب بکنند ولی این را هم بنده باید عرض بکنم که کلیه اگر بنده مخالفم با زیادی عده نمایندگان به همان نظری است که خودشان
تصویب کردهاند نظر بنده این است که اگر عده نمایندگان کمتر باشد مثلاً (۱۲۰) نفر باشد (۶۱) نفر وکیل که حاضر شد مجلس شورای ملی افتتاح میشود و اگر عده صد و پنجاه نفر باشد باید قریب (۷۶) نفر وکیل این جا حاضر شود بعد مجلس افتتاح بیابد از برای این که مجلس شورای ملی زودتر انعقاد شود این نظر را بنده و رفقای بنده عرض میکنیم که عده نمایندگان باید کمتر از این باشد باید نظر کرد به هر صد هزار نفر جمعیت یک نفر وکیل به آنها داده اعم از این که اهالی شهر باشند یا قراء باشند حالا که حوزهها را به این تنگی کردهاند به عقیده خودشان که به هر سی هزار چهل هزار پنجاه هزار حق یک نفر وکیل دادهاند چنان چه حوزهها را یک قدری وسعت بدهند و به هر صد هزار نفر حق یک نفر وکیل بدهند آن وقت رفع این اشکالات خواهد شد.
آقا میرزا احمد- بنده بیست و چهار نفر را برای آذربایجان زیاد نمیدانم چرا که اهمیت محلی بر خلاف مسلک من است بلکه از حیث عده و جمعیت این که فرمودند جمعیت آذربایجان نسبت به جمعیت ایران کمتر از خمس و سدس میشود این طور نیست بر حسب غالب جغرافیائی که نوشته شده است از شش میلیون تا ده میلیون آذربایجان را نسبت به جمعیت ایران ربع جمعیت ایران تخمیناً مینویسند باز حق یک ثلث هم کمتر دادهاند گذشته از آن این که میفرمایند میل متنوعه و شاهسون هم داخل است شاهسون که اصلاً داخل نیست آن وقت باقی میماند بیست و چهار نفر اما ملل متنوعه آن که ارمنی است ربطی به آذربایجان ندارد یک قسمت مختصرش در آذربایجان است فقط کلدانی است آن هم یک نفر میشود مجموع بیست و پنج نفر و نسبت به جمعیت آذربایجان که عده مجموع شان نسبت به تمام نقاط ایران ربع نوشته شده است باز بالنسیه به آنها کمتر داده شده است این است که عده (۲۴) نفر را زیاد نمیدانم.
رئیس- عجالتاً ده دقیقه تنفس داده میشود (در این موقع تنفس شده مجدداً یک ساعت قبل از ظهر مجلس تشکیل گردید).
رئیس- رقعه ایست که از طرف وزیر جنگ رسیده است با یک فقره راپورت قرائت میشود.
(رقعه وزارت جنگ و عریضه آقای سردار محبی به عبارت ذیل قرائت شد).
(۱) رقعه وزارت جنگ به تاریخ ۲۶ برج اسد ۱۳۲۹ مقام منیع مجلس مقدس شورای ملی شیدالله ارکانه رقعه از آقای سردار محبی به عنوان مجلس مقدس شورای ملی رسیده که سابقاً ارسال گردید.
(۲) از طرف سردار محبی به تاریخ ۱۶ شهر شعبان ۱۳۲۹ از اردوی استر آباد و مازندران به توسط وزارت جلیله جنگ مقام منیع مجلس مقدس دارالشورای ملی شیدالله ارکانه راپورت این اردو همه روزه به مقام محترم ریاست وزراء و وزارت جلیله جنگ دامت شوکته مرتباً ارسال شده و میشود اتفاقات دیروز، خدمتی که شده است لزوماً شرح آن را به مقام مقدس عرض و تقدیم میدارد پریشب که از اردو وارد قریه صید آباد شد نظر به اهمیتی که منزل بعد داشت یک صد سواری بختیاری و عده از سوار شخصی خودم را به طور پیش قراول فرستادم که نقاط مهمه را اشغال نمایند یک ساعت از شب گذشته خبر این طلایه رسید که با پیش قراولان متمردین مصاف و جزئی زد و خوردی شده آنها را تعاقب نمودهاند فوراً امر نمودن دوباره فشنگ و آذوقه و علیق و سوار بختیاری به ریاست آقای سالار بهادر شبانه به نقطه مذکور بروند و صبح همان روز فرمان حرکت اردو داده شد در راه راپورت سید که از اول آفتاب رشید السلطان و ارشد السلطان و ولی خان و صمصام الممالک و عباس خان با عده سوار خودشان که دویست نفر تراکمه و سیصد سوار اصانلو و یک صد نفر سوار خراسانی و متفرقه که معادل هفتصد نفر بودهاند مقابل و شروع به جنگ نمودهاند نزدیک ظهر که خود بنده رسیده و سواران مخصوص همراه خود را معجلاً به سنگر فرستاده تا ۳ ساعت به غروب مانده جنگ طول کشید بالاخره به اقبال دولت روز افزون رشید السلطان که منشاء فتنه و فساد بود دستگیر و دو تیر خورد و فعلاً محبوس است تعداد کشتههای طرف هنوز از روی تحقیق معلوم نیست زیرا در هر سنگر و هر دره ده نفر بیست نفر ریخته است همین قدر میتوان گفت خیلی کشته شده است آقای سالاربها در الحق در جنگ رشادت نموده و زحمت کشیدند تا چهار فرسخ دشمن را تعاقب و چهار نفر اسیر گرفته چند رأس مال آوردند صدمه که از این جنگ از سواران رشید بختیاری بود که مصطفی قلی خان برادر زاده محمد زمان خان است که موجب تأسف و تألم گردید که نفر دیگر نیز زخمیو در صحیه مشغول معالجهاند و خطری ندارد و امروز هم امر نمودم به طرف فیروز کوه اردو حرکت کند همین قدر به آن مقام مقدس عرض میشود که در اول وحله به حمدالله تعالی و به توجه امام زمان عجل الله فرجه فتح نمایانی شد و امیدوارم به کلی رفع و قلع و قمع متمردین بشود برای امیدواری عموم مستخدمین و مأمورین جنگی دولتی در این وقت مستدعی میشوم که بذل توجهی درباره محمد زمان خان بفرمایند حقوق مناسب و لقب به مشارالیه به تصویب وزارت جلیله جنگ مرحمت بشود و هم برای این دو نفر بختیاری که تیر خوردهاند وعده دادهام که مساعدت درباره آنان بشود نیز مستدعی است حقوقی به عنوان مقرری امر و مقرر شود در حق آنها منظور دارند که اسباب افتخار و سرافرازی آنها و امیدواری سایر مأمورین دولتی باشد زیاد موقوف به امر اولیاء امور است فدائی وطن عبدالحسین.
(از طرف نمایندگان اظهار تحسین شد)
رئیس- حوزه انتخابیه عربستان- عربستان و میانات عقیلی ناقچه آل کشیر شوشتر و کاوند یک نفر.
رئیس- مخالفی هست؟ (اظهاری نشد) انجمن جزء شوشتر مخالفی نبود.
انجمن مرکزی شوشتر
رئیس- مخالفی هست؟
آقا سید محمد باقر ادیب- آل کشیر که جزء شوشتر نوشته شده است جزء دزفول است و خانه سعد معروف است.
بهجت- آل کشیر دو قسم است یکی خانه سعد است یکی خانه جری و خاله جری متعلق به دزفول است دزفول بلوک شرقی و بلوک غربی و آل کشیر دزفول و جرکههای سادات یک نفر.
رئیس- مخالفی هست؟ (اظهاری نشد) محل انجمن جزء دزفول (مخالفی نبود) محل انجمن مرکزی دزفول.
رئیس- مخالفی هست (گفتند خیر).
محمره- فلاحیه و کعب جراحی بنادر جزء عربستان (یک نفر).
رئیس- مخالفی نیست.
محل انجمن جزء محمره فلاحیه جراحی (مخالفی نبود) محل انجمن مرکزی (محمره).
رئیس- مخالفی نیست (اظهاری نشد) ناصری و اهواز و دلیل رام هرمز و توابع (یک نفر).
رئیس- در باب یک نفر مخالفی هست (اظهاری نشد) محل انجمن جزء ناصری رام هرمز مخالفی نبود محل انجمن مرکزی (شوشتر).
رئیس- در محل انجمن مرکزی مخالفی هست (گفتند خیر) حوپزه و بعلی و خفافه و بنی طرف یک نفر (مخالفی نبود) محل انجمن جزء حویزه ایضاً اظهار مخالفی نشد محل انجمن مرکزی حوبزه.
آقا سید محمد باقر ادیب- حوبزه این طوری که نوشتهاند صد هزار نفر بیشتر است و یک نفر گمانم این است کم باشد.
آقا سید حسن مدرس- بنده چهار روز در ناصری توقف کردم و قدری هم استمزاج کردم بنادر دارد آن جا اسمش برده نشده است خوب است توضیح بدهند.
ذکاء الملک- بنادر در حوزه مخمره است.
رئیس- عده نمایندگان عربستان پنج نفر است مخالفی نیست.
افتخار الواعظین- البته نظرشان این بوده است که به هر صد هزار نفر یک نفر نماینده بدهند در کمیسیون تحقیق شده است عربستان یک کرور جمعیت دارد اگر تحقیق نشده باشد و آن وقت از روی یک تخمینی که هیچ نزدیک تحقیق نباشد نشده باشد پنج نفر بدهند باید به آذربایجان سی نفر و سی و پنج نفر داده شود خوبست آقای مخبر توضیح بدهند تحقیقات شده است یا خیر.
حاج عزالممالک- مطابق همین حوزه بندیهای شده است ثابت میشود که عربستان یک کرور جمعیت بیشتر دارد به جهت این که خود این بلوک غیر از شوشتر قریب چهارده پارچه آبادی است و آبادیهای دیگر هم دارد همین طور دزفول و شوشتر و محمره و غیره حتماً هر کدام بیش از صد هزار جمعیت رام هرمز و ناصری به همین شکل حویزه و بنی طرف را که آقای ادیب فرمودند خود شریک خاکی است که بیشتر از صد هزار نفر جمعیت دارد و این طوری که عربستان را حوزهبندی کردهاند اگر درست رسیدگی بشود مثلاً رام هرمز و ناصری از صد هزار بیشتر جمعیت دارد ولی به دویست هزار نمیرسد که آنها یک نفر وکیل دادهاند و به این واسطه بود که سابق به آنها دو وکیل حق دادهاند به این جهت تصور میکنم که حوزه بندی عربستان خوب شده است خراسان- مشهد و توابع چناران رادکان ۴ نفر.
رئیس- مخالفی هست؟
افتخار الواعظین- به مشهد و توابع نمیدانم آقایان چرا سه نفر وکیل حق دادهاند و چناران را هم روی آن گذاشتهاند و حال آن که خود چناران دارای چندین قراء و قصبات زیاد است و گویا به مشهد استعداد داشته باشد که به خود مشهد منتها ۳ نفر نماینده بدهند بدون این که چناران و رادکان جزء او باشد نمیدانم آقایان به چه دلیل این طور نوشتهاند و اگر عقیده شان اینست که در خراسان سیصد هزار جمعیت نیست بنده با کمال قوت قلب عرض میکنم یک تلگراف بکنند به خراسان که یک سرشماری بکنند تا معلوم شود که علی التحقیق خراسان سیصد هزار جمعیت بیشتر دارد.
معززالملک- بنده تصور میکنم همان طوری که در این جا نوشته شده است صحیح است به جهت این که اگر یک وقتی سرشماری شود شاید زیادتر نباشد اهالی مشهد از صد و هفتاد هزار بیشتر نیست ولی در تهران آن چه معروف است میگویند مشهد صد و پنجاه و شصت هزار نفر جمعیت ندارد به این جهت پس سه نر را که دادیم باید جای دیگر هم مثل چناران و غیره جزء او بشود به عقیده بنده سه نفر برای مشهد و چناران و رادکان کافی است کم نیست و زیاد هم نیست.
آقا سید حسین اردبیلی- جای افسوس اینست که تمام اینها به واسطه نداشتن احصائیه است یکی میگوید سیصد هزار است در عین آن حال یکی دیگر مدعی میشود که صد و شصت هزار نفر است معلوم است کسی نمیتواند این مطالب را حل بکند مگر احصائیه در واقع تمام دعاوی از روی یک سند صحیحی نیست ولی در هر حال به عقیده بنده آن قدرش گویا محقق باشد که مشهد با توابع نزدیکش کمتر از چهار صد هزار نفر نداشته باشد گمان میکنم آن چیزی که آقای معززالملک فرمودند خیلی کمتر تخمین کردهاند به این ملاحظه که ایشان تخمین کردهاند برای مشهد باید یک نفر وکیل معین بشود و چون تخمین هیچ یک از ماها مسند به اساس علمیصحیح نیست پس اگر هم به عقیده بنده چهار نفر منتخب نشود لااقل بهاندازه که کمیسیون تعیین کرده است تنزل بکنند و ۳ نفر قائل بشوند.
رئیس- گویا مذاکرات کای باشد محل انجمن جزء مشهد و رادکان.
رئیس- مخالفی هست.
افتخار الواعظین- محل انجمن جزء سه جا باشد بهتر است یکی مشهد یکی رادکان یکی چناران مردم چناران نه به رادکان میتوانند بروند که سی فرسخ فاصله است نه به مشهد که پانزده فرسخ فاصله است از آقایانی که این حوزه بندی را کردهاند و محل انجمن جزء را معین کردهاند سئوال میکنم آیا در صورتی که اهالی چناران نه به مشهد خواهند رفت و نه به رادکان خواهند رفت چه خواهند کرد به هیچ وجه فاصله بین این جاها را ملاحظه نکردهاند و باید انجمن جزء آنها سه جا باشد یکی رادکان و یکی چناران و یکی مشهد.
محمدهاشم میرزا- عرض کنم چناران و رادکان را نوشتهاند که انجمن جزء شان در رادکان باشد و از چناران تا رادکان هم سه فرسخ است ولی تا مشهد سیزده فرسخ است و اگر نباشد که ما ملاحظه سه فرسخ را هم بکنیم باید پنجاه انجمن جزء از برای یک حوزه قرار بدهیم چهار فرسخ یا سه فرسخ چندان مسافتی نیست که اسباب زحمت باشد به خوبی میتوانند بروند رأی خودشان را بدهند و برگردند این است که انجمن جزء چناران و رادکان را در رادکان قرار دادهاند.
حاج سید ابراهیم- بنده مخالفم که در شهرهای مرکز ایالت هم انجمنهای جزء معین بکنید به جهت این که خدودش تقریباً چهار فرسخ پنج فرسخ میشود و برای نقاط هم در این قانون ذکر شده است که برای اطراف یک شهر شعبات انجمن جزء به قدر لزوم تشکیل میشود مثل این که در تهران نوشته شده بود اگر لازم شده شعبه انجمن نظارت در محلات تشکیل میشود حالا در مشهد هم همین طور است و شعبات آن را واگذار بکنیم به نظر انجمن مرکزی آن جا که هر قدر لازم بداند تشکیل بدهد و چون سه نفر به آن جا حق دادهایم و انتخاب هم جمعی میشود حالا که رادکان را نوشتهاند خوب است چناران را هم بنویسند که در آن جاها هم شعبه انجمن در صورت لزوم تشکیل بشود.
صدر العلماء- مشهد و اطراف مشهد تا رادکان و چناران تقریباً سیصد و شصت پارچه دهکده دارد و اینها را هم وقتی که حساب کنیم میبینیم ده دویست خانواری دارد ده ده خانواری هم دارد و ممکن است روی هم هر کدام را پنجاه خانوار حساب کنیم و این که فرمودند آقای افتخار الواعظین که از چناران تا مشهد سی فرسخ است و هم چنین آقای محمدهاشم میرزا که فرمودند از چناران را رادکان سهفرسخ است بنده هر دو را تکذیب میکنم و عرض میکنم دو فرسخ است چون یک چمنی فاصله هست از چناران به رادکان و حوزه انتخابیه آن جا اگر در مشهد باشد گمان نمیکنم آنها در مشهد حاضر بشوند و هم چنین چون بین اهالی رادکان و چناران یک رقابتی هست هر یک از آنها در محل دیگری حاضر نمیشوند که رأی بدهند به این واسطه اگر انجمن جزء متعدد باشد یعنی در هر یکی از این سه محل یک انجمنی تشکیل شود به نظر بنده اسهل است و رفع اشکال خواهد شد.
رئیس- گویا مذاکرات کافی باشد (گفتند کافی است) محل انجمن مرکزی- مشهد.
رئیس- مخالفی هست؟ (گفتند خیر) بیرجند و قاین- یک نفر.
معدل الدوله- در حوزه بند این دو محل که بنده شرف نمایندگی آن جا را دارم دو اشتباه شده یکی این که بلوک نه بندان را جزء سیستان قرار دادهاند و حال این که قریب چهل فرسخ فاصله است بین نه بندان وسیستان اتفاقاً بنده رفتم به کمیسیون و صورتی هم نوشتم که از آن قرار حوزه بندی بشود ولی چون صورت را نوشته بودند گفتند بعد تصحیح میشود یک اشتباه دیگری که هست در حوزهبندیها و در ترتیب انجمنهای جزء آن جا است و کمیسیون خوب بود در موقعی که در این موضوع مذاکره میکردهاند بنده را اطلاع میدادند به جهت این که صرف نظر از سمت نمایندگی که دارم بنده دو سال در آن حدود ممیزی کرده ام و تمام نقاط جزء کل آن را به خوبی میدانم چنان چه مأخذ مالیات آن هم مربوط به آن ممیزی است که بنده کرده ام قائن که اسم یک ولایتی است مشتمل هست بر چهارده بلوک و خیلی تقسیمات درست و منظمیدارد و شصت فرسخ در شصت فرسخ مسافت آن جا است و این که یک قسمت آن در بیرجند بیایند انتخاب بکنند و یک قسمت در بلده قائن که حالا شهر قائن معروف است بروند رأی بدهند خیلی اسباب اشکال و زحمت خواهد بود و به همان ترتیبی که بنده پیشنهاد کردهام هر یک از این چهارده بلوک که تقسیمات صحیح مرتب و منظمیاست نایبالحکومه مشخص و معین دارد و هر کدام ممکن است در خودشان انتخاب بکنند و هیچ لازم به این ترتیب نبود ولی در خصوص نفرات آن که یک نفر باشد یا دو نفر حرفی ندارم و موافقم برای این که سیستان به طور تحقیق قریب صد هزار جمعیت دارد و قائن هم بیش از صد هزار و ۱۲۰ هزار منتهی ۱۴۰ هزار بیشتر ندارد ولی در ترتیب حوزه بندی آن جا استدعا میکنم که مطابق پیشنهاد نوشته شود.
(پیشنهاد آقای معدل الدوله به عبارت ذیل قرائت شد) این بنده پیشنهاد میکنم که حوزه بندی سیستان این قسم نوشته شود بلوک نه بندان که هیچ ارتباطی به سیستان ندارد از سیستان موضوع شده جزء قائن شود.
انجمن مرکزی نصرت آباد- که فقط یک قلعه حکومتی است و حاکم نشین سیستان هست و حسین آباد شهر ضمیمه آن است انجمن جزء بلوک پشت آب در حسین آباد شهر پشت آباد در چلنک شهر کی- جزنیک- مازوئی- قلعه کهنه- میان کنکی- سیادک.
رئیس- فرستاده میشود به کمیسیون محل انجمن جزء بیرجند و قائن.
آقا میرزا ابراهیم خان- موافق پیشنهاد آقای معدلالدوله محل انجمنهای جزء این طور باید نوشته شود.
بلوک شهاباد- شهر بیرجند حاکم نشین قائنات است- بلوک القور- قریه القور- بلوک براکوه- قریه گل- بلوک خوسف- قریه خوسف- بلوک دشت بیاز- قریه دشت بیاز- بلوک زهان- قریه زهان- بلوک زیر کوه- قریه شاه رخت- بلوک شاه من- قریه درخش- بلوک طبس من- قریه طبس- بلوک قائن- بلده قائن- بلوک فیض آباد- کاخک- بلوک مؤمن آباد- سرپیشه- بلوک نهار جان- فنود- بلوک نه بندان- قصبه نه- محل انجمن مرکزی شهر بیرجند.
رئیس- عیناً فرستاده میشود به کمیسیون محل انجمن مرکزی بیرجند.
رئیس- مخالفی هست؟ (اظهاری نشد) طبس- بیجستان- شیرویه حلوان یک نفر.
رئیس- مخالفی هست؟ (گفتند خیر) محل انجمن جزء طبس- بیجستان- شرویه- حلوان.
رئیس- مخالفی هست؟ (گفتند خیر) محل انجمن مرکزی طبس.
رئیس- مخالفی هست؟ (اظهاری نشد) گناباد تون یک نفر.
رئیس- مخالفی نیست؟ (اظهاری نشد) محل انجمن جزء- حونمبد- تون.
رئیس- مخالفی نیست؟ (اظهاری نشد) محل انجمن مرکزی مشهد.
رئیس- مخالفی نیست؟
حاجی سید ابراهیم- بنده مخالفم با این که محل انجمن مرکزی گناباد و تون مشهد باشد به جهت این که انجمن مرکزی هیچ حکمی ندارد در عملیات انتخاب و نماینده آن جا مستقیماً میآید اگر لازم است انجمن مرکزی را در حوزه باید قرار داد نه در خارج حوزه.
حاج شیخ علی- قریب ۳۰ چهل فرسخ مسافت هست از تون و گناباد تا مشهد و هیچ دلیلی ندارد که ما محل انجمن مرکزی تون و گناباد را مشهد قرار بدهیم خوب است تون را که شهریت دارد قرار بدهند و اگر نخواهند آن جا را قرار بدهند تربت که نزدیکتر است قرار بدهند و تون گناباد تا مشهد خیلی دور است اگر تون را قرار بدهند خوب است.
بهجت- همان روز یک مطلبی این جا مطرح شد و گفته شد که یک رأی قطعی داده شود و دیگر در این جزئیات گفتگو نشود و آن اینست که حکومت نشینهای جزء هیچ کدام نسبت به یکدیگر مرکزیت ندارند و باید ببینیم که یکی از حکومت نشینهای جزء میتواند نسبت به حکومت نشینهای جزء دیگر انجمن مرکزی بشود یا خیر اگر این رأی را داریم باید یک رأی قطعی بدهیم که میتواند یکی از این انجمن مرکزی بشود آن وقت تمام انجمنهای مرکزی باید اصلاح بشود و اگر هم که نمیتواند بشود عقیده من اینست که در تمام اینها باید یک رأی قطعی گرفته شود و مذاکره این جزئیات هیچ فایده ندارد آن روز هم که در این مسئله مذاکره شد باید آقایان بدانند که مذاکرات شد که انجمن مرکزی هیچ دخالتی در انتخابات ندارد فقط وقتی که انتخابات به عمل آمد نتیجه این آراء به آنها داده میشود تا یک اختیار نامه بنویسد و به او بدهند دیگر هیچ کاری ندارد که دور باشد یا نزدیک نتیجه انتخابات را هم میشود تلگرافاً اطلاع داد بنابراین برای این که این انجمنهای جزء بتوانند یک وقتی به آن انجمن مرکزی داشته باشند و بدانند که تابع همدیگر نیستند محل انجمن مرکزی را حکومت نشین کل قرار بدهند و در این جزئیات مذاکره کردن تضییع وقت مجلس میشود.
معززالملک- به طور اختصار میخواهم عرض بکنم که بنده هیچ جهتی نمیبینم که انجمن مرکزی یک حوزه که با مشهد هیچ مناسبت ندارد در مشهد باشد و یکی در خودش مثلاً انجمن مرکزی گناباد در مشهد باشد و یکی مثل طبس در خودش باشد و مثل ترشیز در خودش باشد اگر یک فلسفه و یک نظری در این خصوص هست در این جا باید بگوئیم که چون مرکز کل این نقاط مشهد است پس بگوئیم انجمن مرکزی تمام خراسان در مشهد باشد و یا این هم بنده مخالفم به جهت این که مثلاً مسافت مشهد با تربت زیاد است و هیچ جهت ندارد که مال تربت نیاید به خود تربت از سی فرسخ و چهل فرسخی بیاید به مشهد این چیز غریبی است و هیچ لزومیندارد و در خود داخله آن حوزه انتخابیه میتوانند یک نقطه را معین بکنند و اگر بگویند که این دو نقطه در عرض همدیگر هستند پس لااقل به خود طبس بفرستند که حاکم نشین آن جا است.
رئیس- گویا مذاکرات کافی باشد (گفتند کافی است)- ترشیز- کوه سرخ یک نفر.
افتخار الواعظین- در این حوزه بندیهائی که کردهاند غالباً بی ترتیب شده است مثلاً کوه سرخ یکی از توابع ترشیز است این ترشیز را که اسم بردهاند بعد کوه سرخ را هم اسم بردهاند آیا سایر توابع حق انتخاب دارند یا ندارند اگر حق دارند چه جهت دارد که تنها کوه سرخ اسم برده شده است و سایر جاها را اسم بردهاند و اگر بنا هست که تمام توابع محلات را اسم ببرند بنویسند ترشیز و توابع والا بعد از گذشتن این قانون خواهند گفت که غیر از ترشیز و کوه سرخ یا سایر توابع حق انتخاب ندارند والا باید نوشته شود ترشیز و سایر توابع.
محمدهاشم میرزا- آقای افتخار الواعظین فراموش کردهاند که کوه سرخ جزء توابع مسلمه ترشیز نیست بعضی از اوقات جزء ترشیز بوده و بعضی از اوقات مستقل بوده سالهای سال از مشهد حاکم از برایش میآمده است منتهی چند سال است که جزء ترشیز هست گاهی مستقل است و گاهی جزء ترشیز است به این ملاحظه مخصوص به ذکر شده است علاوه بر این جمعش خرجش مالیاتش سربازش سوارش به کلی خارج از ترشیز است این دخل به حساب سایر بلوکات ترشیز ندارد و این که میگویند توابع ترشیز را بنویسند این معلوم است که تنها مقصود شهر ترشیز نیست ترشیز با توابع منظور شده است ولی تخصیص کوه سرخ به این جهت بوده و لازم هم هست.
رئیس- مذاکرات کافی نیست؟ (گفتند کافی است) محل انجمن جزء ترشیز- ایوش.
رئیس- مخالفی نیست؟ (گفتند خیر) محل انجمن مرکزی- ترشیز.
رئیس- مخالفی نیست؟ (گفتند خیر) تربت حیدری و اطراف- مهولات- برس و کدکن و رخ شاه بخش رشخوار یک نفر.
افتخار الواعظین- این جا خیلی بی مناسبت است مثلاً تربت حیدری و اطراف و مهولات که قصبهاند نزدیک به هم اسم بردهاند بلکه ساوه که از محالات بزرگ است اسم نبرده است بنده میگویم که توابع نوشته شود بهتر است.
رئیس- مذاکرات کافی است اگر پیشنهادی دارید بفرستید میفرستم به کمیسیون محل انجمن جزء تربت فیض آباد کدکن رشخوار.
رئیس- مخالفی نیست؟ (اظهاری نشد) محل انجمن مرکزی- تربت.
رئیس- مخالفی نیست؟ (اظهاری نشد) تربت شیخ جام- باخزر- خوانسار یک نفر.
رئیس- مخالفی نیست؟ (اظهاری نکردند) محل انجمن جزء تربت شیخ جام ازخره.
رئیس- مخالفی نیست؟ (اظهاری نشد) محل انجمن مرکزی- مشهد.
رئیس- مخالفی نیست؟ (اظهاری نشد) سبزوار مزنین- ماوکاه- یک نفر.
حاج شیخ علی- جاهائی که احصائیه صحیح پیدا کرد در سنه گذشته یکی ایالت خراسان بود و یکی ارومی ایالت خراسان را صورت صحیحی فرستادهاند برای وزارت داخله و الان حاضر است جمیع نقاط خراسان تا سرخس احصائیه به عمل آمده و آقایانی که اعتراض کردند از این جهت بوده است که مطلع نبودهاند که آن جاها احصائیه به عمل آمده و صورت داده شده سبزوار آن صورتی که به وزارت داخله فرستاده شده است که در وقتی که تعداد میکنند کمتر خواهند گفت و بیشتر نخواهند گفت با وجود این ۱۴۵۰۰۰ جمعیت دارد و این جا به صد و پنجاه هزار نفر یک نفر وکیل دادهاند و این خیلی بعید است و اگر بخواهند ملاحظه دویست هزار نفر را بکنند خوبست از آن نزدیکیها جائی که نزدیک است جزء سبزوار بکنند و دو نفر نماینده بدهند نه این که در جائی که پنجاه شصت هزار نفر نفوس دارد یک نفر وکیل بدهند و در جائی که ۱۶۰۰۰۰ جمعیت دارد آن را هم یک نماینده بدهند و بنده به این جهت عرض میکنم که در شور دویم در کمیسیون این حوزه بندیها را تغییر بدهند محل انجمن جزء- سبزوار مزینان.
رئیس- ایرادی نیست؟ (گفتند خیر) محل انجمن مرکزی سبزوار.
رئیس- ایرادی که نیست گفته شد خیر. نیشابور و توابع یک نفر.
حاج شیخ علی- باز عرض میکنم نیشابور مطابق احصائیه جدیدی که شده یکصد و چهل و نه هزار جمعیت دارد و به یکصد و چهل و نه هزار نفوس یک نفر نماینده دادن صحیح نیست باز خوب است که یک جای دیگر را جزء نیشابور بکنند و دو نفر نماینده بدهند.
معزز الملک- در این حوزه بندیها که میشود باید مجبوراً قبول کرد که در بعضی جاها شاید قدری زیادتر بشود عیب ندارد و در مسئله سبزوار بنده با ایشان موافق هستم ولی در نیشابور نمیشود این کار را کرد به جهت این که جای مناسبی که بشود آن جا را جزء کرد نداریم و از یک نفر وکیل زیادتر هم به آن جا نمیشود داد و همان طوری که نوشته شده صحیح است. محل انجمن جزء نیشابور.
رئیس- مخالفی نیست؟ (گفتند خیر). محل انجمن مرکزی- نیشابور.
رئیس- مخالفی که نیست؟ (گفتند خیر) قوچان- شیروان- یک نفر.
رئیس- مخالفی نیست (گفتند خیر) محل انجمن جزء- قوچان- شیروان یک نفر.
رئیس- مخالفی ندارد؟ (گفتند خیر) محل انجمن مرکزی- قوچان.
رئیس- ایرادی نیست؟ (گفتند خیر) جوین- بام- صفی آباد و سرولایت- یک نفر.
معزز الملک- خوب است این حوزه همین طوری که گفته شد چون جمعیتش شصت هزار نفر است ضمیمه سبزوار بشود و یک حوزه هم در صفی آباد تشکیل شود و دو نفر نماینده داده شود.
رئیس- گفته شد پیشنهاد کنید که فرستاده
شود به کمیسیون (محل انجمن جز- جغتای- بام).
رئیس- مخالفی نیست؟ (اظهاری نشد) محل انجمن مرکزی- مشهد.
افتخار الواعظین- انجمن مرکزی سبزوار را سبزوار و انجمن مرکزی نیشابور را نیشابور و انجمن مرکزی قوچان را قوچان و انجمن مرکزی بجنورد در بجنورد مینویسند آن وقت انجمن مرکزی جوین و بام و صفی آباد را مشهد مینویسند بنده نمیدانم به چه علت تمام این حوزهبندیهائی که شده است صحیح نیست و به عقیده بنده اغلب آنها باید تغییر کنند.
بجنورد- اسفراین- جاجرم- یک نفر.
رئیس- مخالفی نیست؟ (اظهار شد خیر) محل انجمن زء- بجنورد- میان آباد- جاجرم.
رئیس- مخالفی نیست؟ (گفتند خیر) محل انجمن مرکز- بجنورد.
رئیس- مخالفی نیست؟ (گفتند خیر) کلات درجز- سرخس- یک نفر.
افتخار الواعظین- کلات و در جزو سرخس سه محل است و سه حاکم نشین دارد اگر میخواهند واقعاً به اینها حق انتخاب نماینده داده شود باید ملاحظه بشود که اینها چه شکل انتخاب خواهند کرد و به چه شکل یک نفر نماینده خواهند فرستاد بنده نمیدانم که اهالی کلات به سرخس خواهند رفت به درجز خواهند رفت یا اهالی در جز به کلات و سرخس خواهند رفت باید ملاحظه بشود که این سه حاکم نشین چه شکل نماینده معین خواهند کرد با این که انتخابات هم مستقیم باشد و بفرستند آن جا که انتخابات کنند و آن وقت هم نوشتهاند که انجمن مرکزی این سه محل مشهد است بروند در مشهد معلوم کنند که اکثریت با کدام است کدام آنها نماینده خواهند بود بنده عرض میکنم که هیچ کدام به هیچ وجه در انتخابات محل دیگر شرکت نخواهند کرد و به مشهد نخواهند رفت.
ذکاء الملک (مخبر کمیسیون)- بعد از همه این مذاکرات و بعد از این که این جا نوشته شده است معلوم میشود آقای افتخار الواعظین تصور نفرمودهاند که چه شکل انتخابات به عمل میآید این جا کلات نوشته شده است که انجمن جزء در خود کلات است یا یک شعبه انجمن مرکزی که آن جا هست که رأی میدهند انجمن در جز هم در محمد آباد هست که جزء خود در جز است در سرخس هم که در خود سرخس اهل این سه محل وقتی که جمع شدند هر کدام علیحده رأی دادند حالا این آراء را جمع کردند یک جا باید جمع بکنند و یکی باید تصدیق کند که اکثریت با کیست و نماینده کدام است و این اختلاف بین ما هست که یکی از این سه محل کلات یا محمد آباد یا سرخس بگویند مرکز باشد یا به کجائی که در عرض هیچ کدام نباشد که مشهد باشد چون هیچ کدام به هیچ یک از این سه محل رأی نمیدهند لهذا مشهد را محل انجمن مرکزی قرار داده ایم.
افتخار الواعظین- توضیح دارم.
رئیس- بفرمائید.
افتخار الواعظین- بنده عرض کردم که اهالی کلات و محمد آباد نخواهد رفت به سرخس و هم چنین اهالی سرخس نخواهند رفت به آن دو محل و اهالی کلات و محمد آباد و هکذا اهالی سرخس نمیروند در مشهد این نمیشود باید انجمن مرکزی را در خود آن حول و حوش قرار بدهند که بروند آن جا معین بکنند که نماینده از این سه محل کیست و آن انتخاب بشود بیاید به تهران.
رئیس- این توضیح نبود محل انجمن جزء کلات محمد آباد- سرخس.
رئیس- مخالفی نیست؟ (گفتند خیر) محل انجمن مرکزی مشهد.
رئیس- مخالفی نیست؟ (گفتند خیر) سیستان نه بندان یک نفر.
معدل الدوله- چنان چه عرض کردم نه بندان هیچ ربطی به سیستان ندارد و باید موضوع شود و سیستان اگر چه وسعتی ندارد و بیش از بیست فرسخ در بیست فرسخ نیست و وسعت زیادی ندارد ولکن به واسطه اهمیت موقعی که دارد باید یک نماینده به آن جا داده شده و آن جا را مرکز انتخاب کنند بنده باز یک پیشنهادی کرده ام که مطابق نقشه که کشیدهام که خود سیستان را مرکز انتخابات قرار بدهند و چون اطلاعات کامل دارم در این حدود خوب است که موافق این پیشنهاد بنده حوزه بندی بشود که انتخابات صحیح خواهد شد محل انجمن جزء نصرت آباد رفته.
رئیس- مخالفی نیست؟ (گفتند خیر) بقیهاش میماند برای جلسه آتیه راپورت کمیسیون بودجه راجع به ورثه مرحوم وکیل التجار قرائت میشود و رأی میگیریم (به عبارت ذیل قرائت شد).
لایحه که وزارت مالیه راجع به وراث مرحوم وکیل التجار قرائت گردید نظر به خدماتی که مرحوم وکیلالتجار از ابتدای مشروطیت و دوره انقلاب در راه آزادی نموده وزارت مالیه پیشنهاد نموده بودند مبلغ پنجاه تومان ماهیانه درباره وراث قانونی مرحوم مزبور برقرار شود پس از مذاکرات لازمه کمیسیون با کثریت ماهیانه بیست تومان تصویب مینماید.
مادۀ- مبلغ بیست تومان ماهیانه درباره وراث قانونی مرحوم وکیلالتجار پانزده ساله برقرار میشود.
رئیس- مخالفی نیست؟ (کسی اظهاری نکرد).
رئیس- رأی میگیریم به این مادۀ واحده آقایانی که این مادۀ را تصویب مینمایند ورقه سفید خواهند داد (اوراق رأی اخذ و آقای حاج میرزا رضا خان به ترتیب ذیل احصاء نمود) ورقه سفید (۲۹) آبی (۱) بلا اسم یک.
رئیس- بلا تکلیف مانده دو فقره لایحه از طرف وزارت خارجه فرستاده شده است یکی راجع به اتومبیل و یکی راجع به لوله کشی از انزلی به رشت چون باید تکلیف این هر دو زودتر معین شود خواهش میکنم که کمیسیون خارجه و کمیسیون فوائد عامه امروز سه به غروب مانده منعقد شود و به این دو لایحه رسیدگی کنند و زودتر راپورت بدهند دستور روز شنبه ۲۴ (۱) بقیه قانون انتخابات (۲) راپورت کمیسیون بودجه راجع به تجدید کنترات معلمین اروپائی (۳) راپورت کمیسیون بودجه راجع به ورثه فتح الله خان و میرزا جواد مجاهد.
افتخار الواعظین- راپورت کمیسیون فوائد عامه راجع به اجازه چرم سازی به جلالیانس مدتی است از کمیسیون فوائد عامه گذشته است و از قراری که شنیده میشود اسباب و ادوات و ماشین آلاتش را هم خریده و آورده است و فقط معطل اینست که ببیند این اجازه از مجلس میگذرد یا خیر؟ اینست که عرض میکنم اگر ممکن است در دستور روز شنبه گذاشته شود.
رئیس- وقت نخواهیم داشت چون کنترات معلمین اروپائی مدتی است منقضی شده است او را نمیشود مقدم داشت و قانون انتخابات را هم نمیشود عقبانداخت ممکن است او را برای جلسات بعد قرار دهیم مخالفی نیست (اظهاری نشد).
(مجلس ده دقیقه بعد از ظهر ختم شد).