محتشم کاشانی (غزلیات)/من شیدا چرا از عقل و دین یک باره برگشتم
نسخهٔ تاریخ ۱ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۹:۱۵ توسط otr>Sahimrobot (ربات: بهبود نامها و علایم)
' | محتشم کاشانی (غزلیات) (من شیدا چرا از عقل و دین یک باره برگشتم) از محتشم کاشانی |
' |
من شیدا چرا از عقل و دین یک باره برگشتم به رندی سر برآوردم به رسوایی سمر گشتم ز استغنا نمیگشتم به گرد کعبه لیک آخر سگ شوخی شدم از شومی دل در به در گشتم سرم چون گوی میباید فکند از تن به جرم آن که عمری بر سر کوی تو بیحاصل به سر گشتم ز دلدار دگر خواه دوای درد دل جستن که هرچند از تو جستم چارهی بیچارهتر گشتم اگر لعل تو جانم برد برکندم ازو دندان وگر عشق تو دینم برد از آن هم نیز برگشتم به زور حسن خودچندان مرا آزار فرمودی که بیزار از جمال خوب رویان دگر گشتم اگر چون محتشم پا از ره عشقت کشم اولی که از پرآهست یک سان به خاک رهگذر گشتم