محتشم کاشانی (غزلیات)/دیگر که هوای گل خود روی تو دارد
نسخهٔ تاریخ ۱ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۹:۱۰ توسط otr>Sahimrobot (ربات: بهبود نامها و علایم)
' | محتشم کاشانی (غزلیات) (دیگر که هوای گل خود روی تو دارد) از محتشم کاشانی |
' |
دیگر که هوای گل خود روی تو دارد سیلاب سرشک که سر کوی تو دارد بر هم زده دارد گل نازک ورقت را آن باد مخالف که گذر سوی تو دارد عشق تو چه عام است که هرکس به تصور آئینهی خاصی ز مه روی تو دارد هر شیفته کز جیب جنون سر بدر آرد بر گردن دل سلسله از موی تو دارد هر مرغ محبت که به آهنگ دمی خاست شهبال توجه ز دو ابروی تو دارد هر دام که افکنده فلک در ره صیدی پیوند بسر رشتهی گیسوی تو دارد هر بی سر و پا را که خرد راند چه دیدم مجنون شده سر در پی آهوی تو دارد هر تیر که عشق از سر بازیچه رها کرد زور اثر قوت بازوی تو دارد هر خیمه که از وسوسه زد خانهی سیاهی آن خیمه ستون از قد دل جوی تو دارد هر باد که جایی گل عشقی شکفانید چون نیک رسیدیم به او بوی تو دارد گر بوالهوسی یک غزل محتشم آموخت صد زمزمه با لعل سخنگوی تو دارد