سعدی (غزلیات)/اول دفتر به نام ایزد دانا

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۴ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۱:۴۴ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' سعدی (غزلیات) (اول دفتر به نام ایزد دانا)
از سعدی
'


اول دفتر به نامِ ایزدِ دانا صانعِ پروردگار، حَیّ توانا اکبر و اعظم، خدایِ عالَم و آدم صورت خوب آفرید و سیرت زیبا از در بخشندگی و بنده نوازی مُرغِ هوا را نصیب و ماهیِ دریا قسمت خود می‌خورند مُنعم و درویش روزی خود می‌برند پَشّه و عَنقا حاجتِ موری به علم غیب بدانَد در بُنِ چاهی، به زیرِ صخره صَمّا جانور از نُطفه می‌کند، شِکَّر از نِی برگِ‌ ِتر از چوبِ خشک و چشمه زِ خارا شربتِ نوش آفرید از مگسِ نَحل نَخلِ تَناور کُند زِ دانه خرما از همگان بی‌نیاز و بر همه مُشفق از همه عالم نَهان و بر همه پیدا پرتو نورِ سُرادِقاتِ جَلالش از عظمت، ماورایِ فکرتِ دانا خود نه زبان در دهانِ عارفِ مدهوش حمد و ثَنا می‌کند، که موی بر اعضا هر که نداند سپاسِ نعمتِ امروز حیف خورد بر نصیبِ رحمتِ فردا بارخدایا! مُهَیمَنی و مُدَبّر وز همه عیبی مُقدّسی و مُبرّا ما نتوانیم حقِ حَمد تو گفتن با همه کَرّوبیٰانِ عالَمِ بالا سعدی از آن جا که فهم اوست سخن گفت ور نه کمال تو، وَهم کِی رسد آن جا؟