سخنرانی اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در کنفرانس بررسی مسایل آموزشی کشور در کاخ شاهنشاهی رامسر ۱۵ امرداد ماه ۱۳۴۷
برنامه عمرانی چهارم | درگاه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه آریامهر | کنفرانس جهانی حقوق بشر - تهران ۲ تا ۲۳ اردیبهشت ماه ۱۳۴۷ |
سخنرانی اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در کنفرانس بررسی مسایل آموزشی کشور در کاخ شاهنشاهی رامسر ۱۵ امرداد ماه ۱۳۴۷
منظور از تشکیل این جلسه رسیدگی به امری است که از مدتها پیش در فکر آن بودهایم و بالاخره آن را در یکی از مواد انقلاب ایران گنجاندیم. پس تشکیل این جلسه تصادفی و بر حسب اتفاق نیست، بلکه دنباله یک طرح قبلی و نقشهای است که اساس آن قبلاً مورد مطالعه قرار گرفتهاست و اکنون دستور اساسی این کنفرانس قرارمیگیرد.
وقتی میگوییم انقلاب آموزشی و صحبت از انقلاب آموزشی میشود، البته موضوع تنها مربوط به آموزش عالی نیست. آموزش افراد در حقیقت از خانواده و در دامان مادر آغاز میشود و سپس در کودکستان و دبستان و دبیرستان ادامه مییابد و بالاخره به سطح آموزش عالی میرسد. پس این یک قسمت از روشی است که امروز در دستگاههای خودمان هم میبینیم، و در واقع محصول دبیرستانها در دانشگاه بارور میگردد. البته این امر به جای خود مورد رسیدگی قرارگرفته و سیستم آموزشی ما از مرحله آموزش ابتدایی تا مرحله دانشگاهی تغییر پیدا خواهدکرد.
چند سال پیش بود که عدهای را مأمور مطالعه این امر کردیم و طرح جدیدی برای آموزش ابتدایی و متوسطه و تعلیمات فنی و حرفهای تهیه شدهاست. در این موضوع صاحبنظرانی هستند که مقالاتی نوشتند و اظهار عقیده کردند و حتی به تعلیم و تربیت عنوان صنعت دادند. در واقع آموزش برای مملکت یک نوع صنعت است. تعلیمات یک امر ثابت منجمد و غیر قابل انعطاف نیست و هر روز در حال تغییر است. کتابها باید هر دو سه سال بر اساس آخرین پیشرفتهای علوم عوض شود روش تعلیم و تربیت هم مثل کتابها باید تغییرکند. امروزه حتی از لحاظ روانشناسی و فنی کسانی را که استعداد فراگرفتن مطلب به خصوصی را دارند، طبقهبندی میکنند. مثلاً برای ریاضی سن هفت تا هشت سال را کافی میدانند. آموزش سمعی و بصری و تأثیری که یک ساعت درس سمعی و بصری در مغز بچه میگذارد شاید برابر هفت تا هشت ساعت درس معمولی است. البته اینها بحثهای کلی است و در هیچ کاری، به خصوص در امر تعلیم و تربیت نمیشود به طور منجمد و متحجر باقی ماند. آموزش هم مثل صنعت همیشه در حال تحول و پیشرفت است. اینکه حالا ما در موضوع تحصیلات ابتدایی و دبیرستانی خود چه باید بکنیم، موضوعی است که مشغول مطالعه آن هستیم و باز هم مطالعات بیشتری خواهدشد. چیزی که باید گفت این است که این نه تنها نقص و عیب است، بلکه گناه خواهدبود اگر سیستم ما سیستم دیپلم دادن باشد و هر آدم با استعداد و بیاستعداد به طور خودکار بعد از دوازده سال ورقه دیپلم بگیرد و به دانشگاه راه یابد و اگر در ایران نشد، به خارج برود و بعد از گرفتن یک ورقه لیسانس بیاید برود پشت میز بنشیند. چه بسا ممکن است این لیسانسیه فرد غیر مفیدی باشد که اگر همین شخص از ابتدا به مؤسسات فنی و حرفهای راه یافتهبود و متخصص برق یا الکترونیک و یا حرفه دیگر که مورد احتیاج مملکت است میشد، فرد مؤثری در اجتماع میبود.
برای ما، تمام ایرانیان از لحاظ حقوق یکسانند و هیچ کس بر دیگری مزیتی ندارد، زیرا خداوند همه را یکسان خلق کردهاست و اختلاف افراد فقط در کاری است که انجام میدهند و استعدادی است که از خود نشان میدهند. کسی که استاد فیزیک است باید مفتخر باشد و مملکت هم به وجود او افتخارمیکند، ولی در جامعه حقوقش به عنوان یک فرد ایرانی از آن آبیار شبکه سد سفیدرود بیشتر نیست. آبیار نباید خجالت بکشد که آبیار سد سفیدرود است، بلکه باید سعی کند آبیار خوبی باشد و کار خود را خوب انجام دهد.
وضعی که الان در پیش داریم و شاهد آن هستیم این است که همه میخواهند به دانشگاه بروند. تعداد محصلین دانشگاهی ما در حدود چهلوهفتهزار نفر است در صورتی که در مدارس حرفهای ما فقط سیزدههزار نفر تحصیل میکنند. در یک مملکت سالم تعداد محصلین در رشتههای تلنولوژی باید لااقل سهبرابر محصلین دانشگاهها و حتی بیش از این باشد. برنامه پنج ساله ما این طور تنظیم شدهاست که تعداد محصلین حرفهای را به پنجاههزار نفر برساند، اما توجه ندارند که در پنج سال آینده تعداد دانشجویان هفتادهزار نفر خواهدشد و این تعداد باز بیشتر از محصلینی است که به تحصیلات حرفهای اشتغال دارند و این نیز وضع بسیار نامساعدی است.
به وزیر آموزش و پرورش دستوردادهام هر کاری که لازم است در این مورد انجام دهند و دقت کنند که بتوانند این عدم توازن خطرناک را جبران کنند. احتیاجات دانشگاهی ما اندازهای دارد. تعداد زیادی هم برای تحصیلات عالی به خارج میروند. معایب دانشگاهی چیست؟ این موضوع را از چندین نقطه نظر باید مطالعه کرد: از نظر اداری، دانشجویی، هیأت آموزشی و موضوع تماموقت استادان. اساتید باید وقت خود را صرف مطالعه کنند و خود را با آخرین اطلاعات علمی روز تطبیق دهند. استادانی هستند که در چند محل خارج از دانشگاه کارمیکنند. البته شاید تعداد این قبیل استادان زیاد نباشد. در مورد دانشجویان هم باید توجه داشت که آنها انسانهایی هستند و دارای فهم و ادراک میباشند. باید با آنان در شأن انسانی ایشان رفتار کرد و همانطور که سایر طبقات مملکت، اعم از کارگر و کشاورز، به خوبی به این مسئله واقفند که کارهایی که در این مملکت انجام میگیرد برای بهبود وضع آنان است، دانشجویان نیز باید بدانند که هر چه در دانشگاهها میشود، برای بهترشدن تحصیلات آنها است و باید به آنها مانند سایر طبقات مملکت در حدود معقول فرصت مشارکت داد.
استاد باید با دانشجو دوستانه رفتارکند و در مقابل سؤال او جواب قانعکننده و منطقی و مؤدبانه بدهد، و برقراری این گفتوشنود باید بیشتر به عهده استادان راهنما باشد. البته استادان تماموقت فرصت چنین گفتوشنودی را بیشتر خواهندداشت.
امور دانشجویی تا آنجایی که مقدور است باید به خود دانشجویان واگذارشود تا خودشان در امور مربوط به خویش سرپرستی کنند و در این مورد دستورات لازم را به وزیر علوم دادهام.