انقلاب مشروطه - مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری دوم - مبارزه علیه استعمار
انقلاب مشروطه - از استبداد صغیر تا فتح تهران | تصمیمهای مجلس | ۲۲ بهمن |
پس از پناهنده شدن محمدعلی شاه به سفارت روسیه و فتح تهران به وسیله سپهدار اعظم و سردار اسعد بختیاری، احمد میرزا ولیعهد به پادشاهی رسید و سپهدار اعظم نخستوزیر و سردار اسعد وزیر داخله نیابت سلطنت را به گردن گرفتند. پیروزی جنبش مشروطه، برگزاری انتخابات و گشوده شدن مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری دوم در سراسر ایران آرامش به بار نیاورد. مخالفین جنبش مشروطه و هواداران محمدعلی شاه و مشروعه علیه دولت نوین مشروطه به نخستوزیری سپهدار اعظم، در زنجان، اردبیل و چند شهر دیگر شورش به راه انداختند.
بر پایه قانون انتخابات نوین مجلس شورای ملی[۱] در ایران انتخابات برگزار شد و در روز ۲۴ آبان ماه ۱۲۸۸ مجلس شورای ملی دوره دوم قانونگذاری گشوده شد و تهران آذین بسته شد و جشن با شکوهی برپا شد. چند روزی نیز به رسیدگی اعتبارنامهها گذشت و از روز ۳۰ آبان ۱۲۸۸ مجلس شورای ملی آغاز به کار کرد و میرزا صادق خان مستشارالدوله به ریاست مجلس برگزیده شد[۲]. بدینسان پس از ۱۷ ماه بار دیگر در ایران مشروطه برقرار و مجلس شورای ملی باز شد. برای نشان دادن تقسیم قدرت و اینکه قدرت از سوی ملت داده می شود، مجلس شورای ملی هیاتی را برگزید که نزد عضدالملک رییس ایل قاجار روند و به آگاهی وی برسانند که بر پایه قانون اساسی مشروطه به نیابت سلطنت برگزیده شده است. عضدالملک در روز ۳ آذر ماه ۱۲۸۸ در برابر مجلس شورای ملی سوگند یادکرد و سپهدار اعظم و سردار اسعد را در پُستشان واگذاشت (ابقاکردن).[۳]
در زنجان ملا قربانعلی دشمن مشروطه، کسی که مشروطه را از زنجان برانداخت و حکمران زنجان سعدالسلطنه را از زنجان بیرون کرد و به محمدعلی شاه تلگرافی فرستاد. پس از بمباران مجلس، ملا قربانعلی همچنان بر سر قدرت بود تا اینکه رزمندگان گیلان قزوین را گشودند. از آنجا که زنجان همسایه آنجاست برآن شدند که یکی از سردستگان را با دستهای از مجاهدان به آن شهر روانه سازند. بدون آگاهی از نیرویی که ملا قربانعلی گردآورده بود و در این زمان جهانشاه خان و دیگر سواران نیز با وی همراه شده بودند، عظیمزاده تبریزی که یکی از سردستگان مجاهدان و جوان دلیر و زبانداری بود با میرزا علی اکبرخان زنجانی که او هم از دلیران بود و ده تن مجاهد روانه زنجان شدند. بهرام میرزا حکمران زنجان گریخت و به تهران رفت.