مذاکرات مجلس شورای ملی ۲ آبان ۱۳۳۴ نشست ۱۶۴
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هجدهم | تصمیمهای مجلس | قوانین برنامههای عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی |
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیونها - صورت مشروح مذاکرات مجلس - اخبار مجلس - انتصابات - آگهیهای رسمی و قانونی
شماره
شنبه ماه ۱۳۳۴
سال یازدهم
شماره مسلسل
دوره هجدهم مجلس شورای ملی
مذاکرات مجلس شورای ملی
مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره۱۸
جلسه: ۱۶۴
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز سهشنبه دوم آبان ماه ۱۳۳۴
فهرست مطالب:
۱- تصویب صورتمجلس.
۲- بیانات قبل از دستور آقایان: خلعتبری و حائریزاده
۳- بیانات آقای رئیس به مناسبت دهمین سال تأسیس سازمان ملل متحد
۴- اخذ رأی و تصویب لایحه اجازه پرداخت یکصد میلیون ریال اضافه اعتبار وزارت راه.
۵- تقدیم لایحه تفکیک وزارت اقتصاد ملی به وسیله آقای معاون نخست وزیر
۶- مذاکره در گزارش کمیسیون قوانین دارایی راجع به فروش خالصهجات از ماده ۳
۷- تعیین موقع و دستور جلسه بعد ختم جلسه
مجلس دو ساعت پیش از ظهر به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید.
۱- تصویب صورتمجلس.
رئیس - صورت غائبین جلسه قبل قرائت میشود. (به شرح زیر خوانده شد).
غائبین بااجازه آقایان: امید سالار- رضا افشار- تجدد - درخشش- سهرابیان- عبدالرحمان فرامرزی دکتر سعید حکمت - خاکباز- ارباب.
غائبین بیاجازه آقایان: دکتر حمزوی- سعیدی- یارافشار- آریه- سالار- بهزادی- شفیعی- قوامی- مهندس اردبیلی- اسفندیاری- مهندس شاهرخشاهی.
دیرآمدگان و زودرفتهگان بااجازه آقایان: صفاری- سرمد- پیراسته - عربشیبانی.
رئیس- نسبت به صورتمجلس جلسه پیش نظری نیست؟ آقای دکتر شاهکار
دکتر شاهکار- در صورتجلسه پیش نظری نیست. ؟
آقای دکتر شاهکار- دکتر شاهکار در صورتجلسه یکشنبه جناب آقای اعلا در ضمن اظهاراتشان گفتهاند (ضمناً تصویر پیمان الحاق ایران را به منزله رأی اعتماد به دولت تلقی میکنم چون اگر این اعتراضی که عرض میکنم با اجازه مقام ریاست مجلس درج نشود تصور این میرود که تمام اینها در ضمن صورتمجلس تصویب شده است و حال این که رأیی که قاطبه نمایندگان مجلس دادند راجع به پیمان بود این هم از نظر حفظ و حراست کشور و تقویت بنیه دفاعی آن به هیچوجه رأی اعتماد به دولت نبود (صحیح است) اگر دولت رأی اعتماد میخواهد تشریفاتی دارد بیاید و انجام تشریفات را بدهد (صحیح است).
قناتآبادی- اگر نظر مبارکتان باشد بنده آن روز این را عرض کردم.
رئیس- آقای مهندس اردبیلی.
مهندس اردبیلی - بنده کسالت داشتم و قبلاً تلگرافی خبر دادم.
رئیس - به کمیسیون رفته است اصلاح میشود آقای حائریزاده.
حائریزاده- در اظهارات بنده یک اشتباهاتی در مطبعه تصورم شده که تصحیح لازم دارد. یک بیاناتی هم جناب آقای وزیر دادگستری در غیاب من نمودهاند که بنده باید توضیح بدهم تا رفع اشتباهات بشود.
رئیس- آقای نقابت.
نقابت- اظهاراتی که بنده کردم به استناد چند اصل از قانون اساسی بود که مورد تأیید و تصدیق عموم آقایان نمایندگان محترم واقع شد (صحیح است - صحیح است) مقام ریاست تایید فرمودند ولی از لحاظ این که این تصدیق در صورتمجلس بود تصریح نشده خواست و تذکر بدهم که تصریح بشود و اتفاقاً بعضی از جراید هم به هیچوجه معترض این مطلب نشده بودند و حال این که بر خلاف احساسات وطنپرستی بود.
رئیس- اصلاح میشود. آقای شوشتری.
شوشتری - عرضی ندارم.
رئیس- دیگر نظری نسبت به صورتمجلس نبود. (اظهاری نشد) صورتمجلس جلسه قبل تصویب شد.
۲- بیانات قبل از دستور آقایان: خلعتبری و حائریزاده
رئیس- سه نفر از آقایان تقاضای نطق قبل از دستور کردهاند.
شوشتری- دستور.
خلعتبری- چرا آقا این حقمان است باید نمایندگان بیایند صحبتشان را بکنند.
رئیس- میگذاریم برای بعد از دستور چون مطابق آئیننامه هم قبل از دستور و هم بعد از دستور آقایان میتوانند صحبت کنند.
خلعتبری- بعداز دستور همه خستهاند بنده تقاضای رأی میکنم.
رئیس- عده برای رأی کافی نیست.
عبدالصاحب صفایی- قانون خالصهجات مانده بگذارید تصویب شود.
دکتر بینا- رأی ندارد قربان حرفشان را اینجا نگویند کجا بگویند.
رئیس- چون عده برای رأی کافی نیست آقای خلعتبری بفرمایید.
خلعتبری- من به مسئله الحاق پیمان دفاعی خاورمیانه وقتی رأی دادم بیشتر نیستم این بود که تا جنگ نشود این امر ممکن است با صلاح وضع اقتصادی ایران کمک کند ما یک مرحله در پیش داریم که آن صلاح وضع اقتصادی ایران کمک کند ما یک مرحله در پیش داریم که آن صلاح وضع اقتصادی است و بر هر چیز مقدم است این یک مسئله اساسی است که باید بشود فقر و پریشانی یک مسئله است که باید بشود. فقر و پریشانی یک مسئله مسلمی برای ما است که باید علاج شود آقا جنگ معلوم نیست بشود یا نشود و از حدود پیشبینی ما هم خارج است اگر واقع شد معلوم نیست چه خواهد شد ما اگر مملکتی وضع اقتصادیش درست و اصلاح شود و جنگ هم اگر مسلم باشد که واقع شود مملکتی که مرحله اقتصادی را گذشته باشد زود میتواند ترمیم خرابیها را بکند (صحیح است) مثل آلمان و فنلاند و انگلستان و بلژیک که با مساعدت آمریکا ترمیم خرابیها را کردند. پس من جدا معتقدم از این فرصت و وسیله که پیش آمده باید برای اصلاح وضع اقتصادی مملکت استفاده شود (صحیح است) اختیار زمان جنگ از دست هم خارج است و هیچکس نمیتواند پیشبینی کند. دیروز یک نفر را ملاقات کردم و میگفت اگر ایران ملحق به پیمان دفاعی خاورمیانه نمیشد بهتر بود زیرا اگر ما مثل دفعه گذشته خود را بیطرف در مقابل هر حادثه اعلام میکردیم موقع جنگ روسها باما رفتار بهتری میکردند. من یک مرتبه یاد مطلبی افتادم که ثابت میکند حساب زمان صلح را باید کرد و حساب زمان جنگ از دست ما خارج است یکی از رجال نظامی معروف که در زمان جنگ مهمترین مشاغل را داشت برای من حکایت میکرد که موقعی که آلمانیها به قفقاز نزدیک میشدند مطلع شدم که نقشه جنگی متفقین این است که برای این که آلمانیها دچار تنگی آذوقه شوند لازم بود که تمام قسمتهای غربی ایران از سکنه خالی و مردم این نواحی منتقل به قسمتهای دیگر و به عشقآباد و آنجاها شوند و هرچه گاو و گوسفند و آذوقه و غله است. تلف و نابود شود تا قشون آلمان با یک بیابان بدون جمعیت روبهرو شود این نقشه اگر اجرا میشد چندین میلیون نفر از مردم مملکت از گرسنگی و مرض و آوارگی میمردند پس در جنگ رحم نیست اگر جنگی شود و قشون روس وارد ایران شود و بعد عقبنشینی کند آیا گمان میکنید ترحم و عاطفه به خرج خواهد داد در خور روسیه در تمام اوکراین آنچه محصول بود سوزاندند و حیوانات را تلف کردند برای این که به دست آلمان نیفتد. آیا وقتی با مردم روس مصلحت جنگی اقتضای آن خشونت را کند با مردم ایران مهربانی خواهند کرد مگر آن دفعه ما بیطرف نبودیم پس چرا آنها نقشه شومی را که گفتم برای ما میخواستند اجرا کنند این را نیز میگویم برای این که آن نقشه اجرا نشود چند نفر از افسرهای ارتش خودمان کمیته تشکیل دادند که اگر به ایران نزدیک شوند این افسرهای ارتش ایران را وارد فعالیت جهت جلوگیری از اجرای آن نقشه کنند یکی از آنها مرحوم سرتیپ ابوالحسنخان پورزند بود یکی سرلشکر ارفع بود یکی سرلشکر باتمانقلیچ یکی هم سرتیپ اخوی بود و بقیه را من اسم نمیبرم پس ببینید آقایان لازم بود که من این موضوع را بگویم که در موقع جنگ اختیار از دست ما خارج شد و نقشهها چیز دیگری درمیآید پس در زمان صلح باید از این پیمان و از این همکاری استفاده کرد تمام مطبوعات خارجی این اقدامات را با اهمیت خاصی تلقی کردند. بنابراین اگر من میگوییم به نفع ایران باید از این پیمان از نظر اقتصادی استفاده کنیم ایراد نگیریم که به شأن ما برمیخورد که از این حرفها بزنیم خیر به شأن انگلستان برنخورد وقتی وارد یک هدف مشترکی با آمریکا شد از آمریکا به اصرار استفاده کرد ما امروز با یک قسمت از دنیا از نظر اصل همکاری برای خاورمیانه هم نظری و همآهنگی داریم. بنابراین همان طور که دنیا از ما استفاده در این همکاری بینالمللی طبق منشور مللمتحد میکند ما هم حق استفاده داریم. بنابراین باید به ما کمک بشود من این مجله آمریکایی یوس ورلهنیوز را به دولت ارائه میدهم ملاحظه کند اسپانیا با این که داخل در هیچ اتحادیهای نیست معذالک هفتصد میلیون دلار آمریکاییها قرارگذاشتهاند برای لولهکشی نفت فرودگاه و بنادر به آن کشور بدهند.
ما که در منتهای فقر داخل در یک پیمان همکاری برای دفاع از قسمتی از خاورمیانه هستیم به طریق اولی استحقاق به کمک داریم و جدا باید از این نوع کمکها برای ساختن بنادر راهها فرودگاهها استفاده کنیم و این مخارج بر درآمد ضعیف ما از نفت تحمیل نشود یوگسلاوی کمونیست در این چند سال هزار میلیون دلار از آمریکا استفاده کرده است یا اگر لازمه این هم کاری توسعه ارتش خواهد بود یعنی ارتش که برای مهیا باشد و به تشکیلات فعلی ارتش اکتفا نکنیم در آن صورت هزینه زیادی از نظر نگهداری ارتش به ما تعلق خواهد گرفت ما اگر آن هزینه سنگین را از بودجه ضعیف مملکتی بپردازیم از حدود وسع و توانایی ما خارج است وزرای ما هم حق ندارند برای اضافه گرفتن مالیات مطالبی برخلاف مصلحت بگویند (صحیح است) ما ثروت و سرمایه نداریم این مملکت فقیر است. آقای علی وکیلی میگویند شرکت کوکاکولا در آمریکا سالی پنجاه میلیون دلار فقط پول اعلان به جراید میدهد در این مملکت سرمایه به معنای واقعی خود وجود ندارد پس مادام که وضع اقتصادی ما بهتر نشده و درآمد واقعی عمومی زیاد نشده باید از کمکهای خارجی استفاده کرد والا وضع مالی و اقتصادی ما رو به وخامت خواهد رفت مسئله که قابل توجه است این است که ما باید برای این همکاری بینالمللی آمده باشیم و اگر آماده نباشیم نمیتوانیم از عهده دفاع برآییم و اولین شرط آمادگی ما اصلاح اوضاع اقتصادی ما خواهد بود ممکن است در آتیه مساعی بیشتری برای ایجاد اختلاف و تشنّجات و ضعیف ساختن روحیه داخلی ما به عمل آید پس باید مهیا بود آنهایی که میخواهد این کشور آماده برای هیچکاری نباشد بیش از هر چیزی از عامل فقر استفاده میکنند و متأسفانه تبلیغات داخلی خودمان هم چون بدون مطالعه است کمک به این قبیل تحریکات تاکنون کرده است اما اگر جبهه داخلی ما ضعیف نشود ما میتوانیم آماده باشیم و جبهه داخلی ما وقتی قوی خواهد بود که وضع اقتصادی مملکت اصلاح شود و این اصلاح هم ممکن نیست مگر با کمک خارجی کمکهای موقت و بلاعوض در هر سالی میلیون دلار نه تنها فایده ندارد بلکه بعضیها معتقدند ضرر دارد از کمک بلاعوض که بدون نقشه در دو سال اخیر به ما داده شد چه فایدهای از نظر اقتصادی بردیم؟
کمکهایی که به ما میشود باید کمکهای اساسی باشد به جای سربازهایی که به سرباز به خانه میروند تراکتور و ماشینآلات فلاحتی باید وارد شود و درآمد کشاورز زیاد شود برای یک نقشه کامل کشاورزی باید به ما کمک شود که ما بتوانیم وضع کشاورزی خود را اصلاح کنیم سرمایه بانک کشاورزی راحتی بیشتر از ترکیه کنیم در تمام مملکت کشاورزان ما و کلیه اشخاصی که میتوانند عملیات عمرانی کنند مشغول فعالیت شوند و سطح تولید و سطح زندگی بالنتیجه (شوشتری- آبیاری را درست کنند کارها درست میشود) بهداشت عمومی ما در حکم صفر است ما اقلاً صدها میلیون تومان لازم داریم که بهداشت عمومی تأمین شود ما هنوز یک دانشکده طبی به معنای دانشکده بیشتر نداریم در صورتی که ما احتیاج به ۱۵ هزار طبیب داریم ما احتیاج به حمل و نقل کافی داریم ولی بودجه برای این کار نداریم ما به خیلی از وسایل احتیاج داریم که حتی مربوط به دفاع است که با بودجه خود نمیتوانیم از عهده برآییم مثلا ما چهلهزار کیلومتر راه میخواهیم. امروز ما با خطر بزرگ بیکاری در مملکت روبرو هستیم دهها هزار جوان بیکارند کار به آنها بدهیم از به وجه دولت نمیشود به همه آنها حقوق داد باید کار در مملکت زیاد شود و سرمایه به کار بیفتد.
در امریکا برای این که یک نفر کار داشته باشد ۱۲ هزار دلار سرمایه باید بکار بیفتد ما جواب این هزارها جوانهای بیکار را چه باید بدهیم. در هر شهری هزارها نفر بیکارند برای تهیه کار جهت اینها برنامههای اقتصادی و تولیدی لازم است و بدون سرمایه این کار امکان ندارد. ما الان مواجه با کمی حقوق مستخدمین دولت هستیم این مسئله را بالاخره باید مورد توجه قرار داد در ممالک دیگر قیمت پول را طوری تعیین میکنند که با قدرت خرید و تأمین هزینه زندگی معادل باشد ما متأسفانه به واسطه نداشتن پول و درآمد در این موضوع هنوز نتوانستهایم تصمیمی بگیریم اینکه به مستخدمین دولتی ما فاسد میگویند و جراید خارجی هم از این بیانات ما سوءاستفاده کردهاند صحیح نیست مستخدمینی که در سی سال پیش ۵۰ تومان حقوق میگرفتند امروز که حداقل هزینه زندگی ۲۰ برابر شده باید هزار تومان حقوق بگیرد اگر در هر مملکتی چه آمریکا و انگلیس تفاوت بین حقوق یا ماهیانه و هزینه زندگی آن باشد که در مملکت ما است کمتر آدم امین و درستکار در آنجا پیدا خواهد شد. (صحیح است) آقای دکتر بیرجندی میگفت روزی آمریکا کنفرانس میدادم یکی از حضار پرسید آیا صحیح است که در دستگاه دولتی ایران فساد هست یک آمریکایی از جابرخاست و گفت آیا تو میتوانی بگویی که در دولت خودت یعنی دولت آمریکا فساد وجود ندارد.
یکی از اساتید دانشگاه که فارغالتحصیل دانشگاه کلمبیا است میگفت پارسال یکی از استادان کلمبیا میگفت ای کاش مردم درستکار زیادی پیدا کنیم. این فساد به معنای واقعی نیست عدهای قلیل هستند که دزدی و تقلب و سوءاستفاده میکنند اما علت عمده فقر و بدبختی و خرابی وضع اقتصاد است (صحیح است) اگر وضع اقتصادی اصلاح شود این موضوع برطرف خواهد شد و اگر وضع اقتصادی اصلاح نشود ما نمیتوانیم با قانون و مجازات و حرف وضع اداری را بهتر بکنیم. برای این که کشاورزان در مزارع باقی بمانید و احتیاجات ما را تولید و تأمین کنند ما باید برنامههایی داشته باشیم از آن جمله باید برنامه حمایت از غله داشته باشیم و یک قیمت عادله متناسبی را برای محصولات مثل گندم و پنبه و خرما و غیره تأمین کنیم و حمایت کنیم که ثابت بماند و کشاورز امیدوار به کشاورزی باشد و مزرعه را رها نکند و به شهرها بیایند همان طور که در آمریکا برنامه حمایت قیمتهای محصولات کشاورزی وجود دارد اما با این بودجه ضعیف ما ممکن است نیست بتوانیم چنین برنامهای را اجرا کنیم. ما ممکن است مورد بیمهری همسایه محترم خود دولت شوروی قرار گیریم و اکنون هم این بیمهری آغاز شده است.
ما باید از نظر تجارت طوری آماده باشیم که اگر دولت شوروی نخواست با معاملات تجارتی کند محصولات ما از قبیل برنج و توتون و پنبه در دست ما باقی نماند و بتوانیم آنرا به بازارهای دنیا برسانیم من در جراید مختلف آمریکایی سالهای قبل میخواندم که با کمک دولت آمریکا توتون ترکیه در آلمان به فروش میرفت خانم گریدی پارچههای یونانی را در آمریکا میفروخت. ما باید یک برنامه فعالیت اقتصادی تولیدی در کشور آغاز و اجرا کنیم و این برنامه بدون سرمایه ممکن نیست ما احتیاج به یک بانک ساختمانی داریم که در تمام کشور برای مردم خانه بسازند و حتی برای کشاورزان خانه بسازند و باید سرمایه کافی به این بانک بدهیم داشتن خانه برای مردم اولین پایه سرمایهگذاری است.
ما باید وضع کارگران را بهتر کنیم بهداشت آنها باید تأمین گردد باید به آنها مزدی داده شود که زندگی آنها را تأمین کند و این یکی از بهترین مسئلهای است که باید به آن توجه نماییم.
ما برای این که در سالهای بعد محتاج نباشیم که از خارجه روغن خوراکی و یا گوشت وارد کنیم و یا توجه خاصی به دفع آفات حیوانی
کنیم و به ایلات و عشایر باید کمکهای فراوانی از جهت تشویق گلهداری و مخصوصاً بهداشت ایلات و عشایر را باید در مدت کمی تأمین نماییم باید عملیات عمرانی در میان ایلات و عشایر و مخصوصاً نواحی جنوب ایران خوزستان و بنادر و بلوچستان و کرمان آغاز شود.
ما به این مسائل بسیار اساسی از نظر اقتصادی روبهرو هستیم و احتیاج به کمکهای اساسی داریم که اگر این کمکها به ما نشود وضع ما با امروز تفاوتی نخواهد کرد. ما باید برنامه اقتصادی خود را بر اساس فعالیتهای فردی قرار دهیم و این کار محتاج به بانکهای زیاد و مختلف و کمک به بانکهای فعلی است در این دو دفعه اخیر بعضی روزنامههای خارجی مخصوصاً روزنامههای انگلستان تذکراتی دادهاند که باید وضع اقتصادی ایران اصلاح شود این مسئله یک حقیقت غیر قابل انکاری است. البته همان طور که در جلسه سابق جناب آقای امیرتیمور گفتند و صحیح گفتند هر ملتی در موقع هجوم از خود دفاع خواهد کرد همان طور که یونان، فنلاند در جنگ گذشته به شدت از خود دفاع کردند و کشور غالب به آن ملت مغلوبی که برای او حیثیت و شرافت قائل باشد در موقع غلبه بیشتر احترام میگذارند همان طور به فنلاند و آلمان بیشتر احترام گذارند ولی به ما هیچ احترامی نگذارند ولی حال که برای دفاع حاضر به همکاری شدهایم این حق ما است که موافقین خود را تذکر بدهیم و بخواهیم و مطالبه کنیم و دولت نباید در این مورد سستی و ضعف به خرج بدهد به همین جهات است که مجلس باید همیشه قوی باشد تا بتواند با خارجی صریح و واضح صحبت کند و آنهایی که سعی در ضعیف کردن مجلس میکنند مرتکب خیانت میشوند از آن طرف ما باید در نظر بگیرند که مردم ایران باید حقیقتاً قانع شوند تا بفهمند که این الحاق به پیمان دفاعی اولاً ضرر ندارد و ثانیاً نفع ندارد و لااقل نفع اقتصادی دارد تا تمام مردم به آن عقیده پیدا کنند اگر مردم صمیمانه موافق و معتقد شدند آن وقت است که ارزش واقعی پیمان زیاد خواهد بود برای مثال ترکیه را میگویم. ترکیه داخل در همکاری بینالمللی برای دفاع شده و این دولت فعلی یعنی دولت حزب دموکرات دولتی است که در زمان زمامداری حزب مخالف خود انتخابات را برد و زمام را به دست گرفت پس اکثریت ملت ترک صمیمانه داخل در این همکاریهای بینالمللی میشود و شد و اگر امروز دولت ترک بخواهد رویه خود را عوض کند و از این همکاریها خارج شود ملت ترک موافقت نخواهد کرد دلیلش این است که ترک از این همکاری بینالمللی فایده دیده و ترکیه موفق با اصلاحاتی در کشور خود در نتیجه مساعدت خارجی شده است که اگر آن کمکها نمیشد آن اصلاحات از قدرت مالی ترکها خارج بود. حالا آنها رؤسایشان مگر خائنند مگر مردمی که نظر دادند بد نظر دادند پس بنابراین این مسائل را هیچکس حق ندارد ایراد بگیرد برای این که ملت ترک ملتی است وطنپرست و تشخیص داده است که باید از آن راه برود و همیشه ایستاده و دفاع کرده بنابراین خواستم عرض کنم که پیمان الحاق چیزی نیست چهطور شد ترکها وارد پیمان میشوند وطنپرستند و ما خائنیم این حرفها تبلیغات مسمومکننده است و باید جواب داده شود و اگر امروز در ترکیه وضع اقتصادی خوب نیست علل آن مربوط به عدم مطالعه کافی در عمر اقتصادی داخلی بوده و ملتی که مراحلی را در اصلاح اوضاع اقتصادی طی کرده باشد به آسانی میتواند نواقص را اصلاح کند ترکیه وضع کشاورزی خود را اصلاح کرد و این یک موقعیت عظیمی برای هر کشور است بنابراین باید طوری عمل کرد که عقاید و افکار عمومی مردم ایران پشتیبان این همکاری بینالمللی باشد و مردم ایران بفهمند که دفاع از کشور هر روزی که کشور مورد هجوم قرار گیرد ضروری و وظیفه است و آن چه که بر سر دنیا آید بر سر ما هم خواهد آمد اما این همکاری بینالمللی مفید به حال کشور خواهد بود و اوضاع اقتصادی یعنی زندگی مردم و وضع مملکت بهتر خواهد شد.
این بود مطالبی که من لازم میدانستم در این موقع بنا به وظیفه اظهار کرده باشیم. در خاتمه این مسئله را تذکر بدهم که در آمد نفت ما برای اصلاح اوضاع اقتصادی ما کافی نیست فقط یک رقم هزار و دویست میلیون تومان برای راهسازی ششهزار کیلومتر است- ما کسر بودجه داریم و شاید ناچار شویم از درآمد نفت به بودجه کمک کنیم و اگر هم نکنیم این درآمد نفت که یک ثلث آن صرف چند قلم خرج میشود برای اصلاح وضع اقتصادی ما کافی نخواهد بود من موافق راهسازی و بندرسازی هستم زیرا آن هم لازم است و هم مفید اما باید همآهنگی و مطالعه در کارها باشد که یک قسمتی لطمه به قسمتهای دیگر نزنند والا اگر چند کار درست شد و بقیه کارهای اساسی معوق ماند این از مصلحت خارج است خاصه از مصلحت اقتصادی بنابراین باید به ایران کمک شود (صحیح است) و ما محتاج به کمک هستیم و حق داریم کمک بخواهیم اگر دولت ما قبل از پیمان نگفته باشد که باید به ما کمک شود جنتلمنی به خرج داده ولی دول بزرگ هم باید جنتلمن باشد (صحیح است) و همان طور که به ممالک دیگر کمک کردهاند اسپانیا و ترکیه و یونان نمونه آن است باید به ما هم کمک کنند. این بود عرایضی که بنده لازم میدانستم عرض کنم و خیلی از آقایان تشکر میکنم که این مطالبی که از لحاظ مملکت مفید بود تأیید فرمودند مخصوصاً از دولت از جناب آقای ذوالفقاری میخواهم که در این قسمت کمکی به دولت و مملکت برای کارهای اقتصادی بکنند و دولت این حق ما را مطالبه کند بنده این جمله یونایتد استیت اندورلذنیوز که بزرگترین مجله آمریکایی است از لحاظ احصائیه و ارقام و اطلاعات به همه مصاحبههای رئیسجمهور و بزرگترین افراد سیاسی و سناتوری در اینجا منعکس است و دقیقترین مستندترین آمار است تقدیم میکنم به ایشان و این را من به شما امانت میدهم و شما در جلسه بعد سعی بکنید این امانت را به من برگردانید و این دلیل مابین ما و شما که شما بروید با آنها صحبت کنید که امروز تمام مردم ایران منتظر اصلاح امور اقتصادی هستند (صحیح است) آقایان شما از کشاورز و سرباز کشاورز فداکاری میخواهید آخر این بدبخت نباید هزار نفر برای یک قرص دوا بیچاره و بدبخت باشند شما میخواهید ایلات و عشایر بیایند فداکاری کنند آخر این ایلات و عشایر که در مواقع سخت باید فداکاری کنند آنها نان ندارند بخورند بعضیهایشان هستند خرما میخورند گلههای آنها را آفت میزند آنها سالی ۴۰۰ پانصد میلیون تومان ضایعات کشاورزی دارند (مهندس اردبیلی- از میلیارد هم بیشتر است) پنبه گندم پرتقال مرکبات تمام دچار آفات است توی این مملکت سالی هزار میلیون تومان بیشتر تلفات آفات نباتی و حیوانی میدهیم ایلات و عشایر ما مثل شش هزار سال پیش زندگی میکنند برای هر صد هزار نفرشان یک طبیب نیست یک مدرسه ندارند هیچ چیز ندارند اینها هشتاد درصدشان نود درصدشان با فقر مواجه هستند و در موقع خطر اسلحه میگیرند و از این مملکت دچار میکند اینها را نباید فراموش کرد که قشون هنوز به میانه نرسیده بود مردم تبریز با بیل و کلنگ زدند توی سرپیشهوری (صحیح است) این در نتیجه شرافت است نمیخواهم ارتش را تنقید کنم ارتش رفت مردم تبریز را تقویت کرد مردم متوجه بودند وقتی دیدند که دولت آماده است زدند بیرون کردند و چندین هزار نفر از افراد دموکراتها را که مسلح بودند زدند کشتند (شوشتری- یعنی دزدها را زدند) همان فرقه را میگویم یعنی دزدها را فرار دادند بنابراین مردم هستند که در موقع سختی فداکاری میکنند و دفاع میکنند آقا نمیشود که دولت آمریکا به تمام ممالک دنیا مساعدتهای اساسی کرده باشد و آن وقت ما راههایمان را از پول خودمان بسازیم آقا این سیصد میلیون تومانی که برای ساختن بنادر لازم است بنده خودم عقیده دارم که برای دفاع باید بندر ساخت ولی برای کمک گرفتن هم اشکالی نیست اما این دو سه میلیون نفر گدا و گرسنه و بدبختی که در سواحل جنوب هستند که حتی ماهی هم ندارند بخورند و علف میخورند باید برای اینها فکری کرد دیروز یکی از آقایان میگفت که در یک قسمت از بلوچستان بودم یکی از مأمور این دولت رئیس اداره تلگراف بودند با من هم قوم و خویشی داشت آقای رخشان میگفت در یک حیاطی مقداری علف داشت اهالی بلوچستان یا کرمان بود یادم نیست آمدند گفتند آقا اجازه علفچری بدهید گفتم علفچر چیست گفت رسم این است که در بهار علف درمیآید چون در کرمان و بلوچستان غذا ندارند که بخورند تقاضای علفچری میکنند یعنی در باغ باغچه اشخاصی که علف میروید آنها میآیند علف را میخورند آن مستشار آمریکایی ماوراءالبحار که آقای دکتر جزایری حضرتعالی او را میشناسید مستشار ماورایبحار که آمده بود به عنوان مستشار فرهنگی این با خود من در آن وقع که صحبت میکرد برای امور اقتصادی گفت به مجلات آمریکایی نوشته که در بلوچستان و زاهدان و کرمان و آنجاها وقتی که حیوانات مدفوع میاندازند مردم گرسنه زنها و بچهها از توی مدفوع حیوانات جو جمع میکردند که بخورند (عمیدینوری- این چه چیزی است که میگویید مزخرف گفته آن آمریکایی هر چه که آمریکایی میگوید درست نیست) اینها مسائلی نیست که بد آمدن داشته باشد ملتی که حاضر میشود به این فقر و بدبختی و با این حال و پریشانی برای دفاع از خودش برای دفاع مشترک کاری کند باید به این ملت کمک بکنند من این حرفها را که اینجا میزنم دروغ نیست.
رئیس- آقای حائریزاده.
حائریزاده- چون دو نفر از نمایندگان دولت حضور دارند لازم میدانم یک موضوعی را قبلاً بگویم که ما از تجربه گذشتهمان باید رویهای اتخاذ کنیم که در آتیه گرفتار نشویم موقع جنگ بینالمللی دوم که آقایان مهمانهای ناخوانده وارد مملکت ما شدند و بعد دولتهای وقت مصلحت دانستند که ما با یکدیگر تشریکمساعی کنیم و ما وارد در صف آقایان برای جنگ شدیم که اعلان جنگی هم دولت ایران نظرم نیست به مخالفین روس و انگلیس داد روی آن کار یک حسابهایی با متفقین پیدا کردیم محصول بردند مقروض شدند و بنا شد که بعد به ما بدهند که هنوز بقایای آن قرض حسابش تصفیه نشده است و خیلی در این موضوع بحث شده که ما طلاهایمان چه شد دلارمان چه شد در نتیجه رفاقت و دوستی ما طلبکار شدیم آنها مقروض شدند ولی حساب قرضمان هنوز معطل مانده این درس گذشته برای آتیه باید تجربهای ایجاد کرده باشد با این متّفقین که آقایان دیروز و پریروز بهشان رأی دادید ما برادریم رفیقیم دوستیم ولی خواهش میکنم که حساب
جاری با هم نداشته باشیم نفت ما را هر کس میخواهد ببرد بعد نفت بهش بدهیم دوستی به جای خودش ما نفت را نسیه نمیدهیم به این دولتها و همکاریهای خودمان که فردا مثل جنگ بینالمللی چندین سال دنبال وصول مطالبات برویم دولت روسیه اتخاض جماهیر شوروی که طلاهای ما را رد کرد ولی بعد از چندین سال که در این موضوع بحث شد و چندین سال طول کشید ما اگر حساب نسیه نداشته باشیم و معامله نقد داشته باشیم بهتر است چون در روزنامهها یک چیزهایی دیدم که راجع به نفت نوشتهاند که معامله نفت میخواهند بکنند من میگویم اگر معاملهای بخواهند بکنند باید نقدی باشد که بعد کدورتی بین دولتها پیدا نشود که ما مطالبه پول نفت بکنیم و گرفتار عرضحال اعسار و افلاس بشویم این صلاح ما است این موضوع را خواستم آقایان متوجه بشوید یک موضوع دیگر در جلسه پیش که بنده حالم مساعد نبود بنشینم و بیانات و فرمایشات جناب وزیر محترم دادگستری که ایشان را من وزیر هزارپیشه اسمش را میگذارند چون ایشان مدافع لوایح مالی و لوایح خارجی و جنگی و همهچیز هستند (یک نفر از نمایندگان- از زیرکیشان هست) این جا یک فرمایشاتی فرمودند راجع به دفاع از لایحه و یک بیمهریهایی هم نسبت به من کردهاند من به ایشان حق میدهم چون من هیچوقت از ایشان توقع ندارم که نسبت به من محبت بکنند ولی دو سه جمله است که باید به ایشان جواب بدهم که رفعشبهه بشود یک جملهای ایشان فرمودند که پشت همین دروازه شهر ورثه فرمانفرما ملک داشته و آقای حائریزاده همسایه ملک این آقایان است شما به ببینید که حائریزاده فقط به صرف این که نماینده مجلس هستند به سر آنها چه میآورند این یکی از فرمایشات ایشان است. با مرحوم فرمانفرما من سوابقی نداشتم پیرمردی بود ولی با چند نفر از ایشان در مجلس و سیاست تماس پیدا کردم مرحوم نصرتالدوله که کشته شد مرحوم سالار لشکر که وفات کرد سه نفر دیگر از پسرهای مرحوم فرمانفرما شاهزاده محمدولی میرزا شاهزاده محمدحسین میرزا دکتر صبارمیرزا که وزیر بهداری و در استان فارس بود با اینها تماس زیادی داشتم من غیر از اخلاق معاشرتی خوب از آقایان چیزی ندیدم حتی از شاهزاده محمدولی میرزا خیلی متشکرم که چندی پیش از ایشان خواهش کردم که چهل هزار متر از اراضی بایر جهت دارالمجانی ایشان به طور مجانی دادند و کمکی به خیریه شد من از این برادرهایی که با آنها تماس داشتم غیر از خوبی چیزی ندیدم و من این را به حکمیت آقایان قرار میدهم و در مجلس عرض میکنم هر جور آقایان قضاوت فرمودند من قبول دارم من ظالم هستم متعدی هستم شاهزاده محمدولی میرزا و شاهزاده محمدحسین میرزا و شاهزاده دکتر صبارمیرزا در این موضوعی که میفرمایید هر چه بگویند من تسلیم هستم اما برای این که موضوع برای آقایان روشن باشد باید عرض کنم که اصل موضوع چه بود اداره ثبت اسناد ورقه مالکیت به دوتا همسایه داده یکی دولت بود و یکی فرمانفرما نقشهای که به این دوتا دادهاند این دو نقشه باهم اختلاف داشته هر دو را ثبت اسناد داده ولی نقشهها با هم فرق داشتهاند و با هم نمیخوانند تا وقتی که من در مقام آبادی برنیامده بودم آنجا یک سهمی من دارم دو دانگ و نیم علاقه خالصهای که به یک نفر زردشتی دولت فروخته بود من از این زردشتی خریدم پس از چندی در مقام احداث قنات برآمدم مرحوم فرمانفرما گفت مانعی ندارد شما بیایید قنات احداث کنید پس از مدتی که باز مراجعه کردم دو خانمی بودند که قیم صغار بودند با ایشان راجع به چاههایی که میخواستند مذاکره کردم چند حلقه چاههایی از آقایان خریدم یک قناتی احداث کردم آبی درآوردم که آن اراضی تپّه و ماهور آباد بشود و مردم منتفع بشوند هیچ اختلافی در بین ما نبوده برای اختلاف که در نقشه پیدا شده بود هر دومان اختیار نمایندگی دادیم. به شاهزاده دکتر صبارمیرزا من گفتم هر جور ایشان گفت من قبول دارم من نمیخواهم هیچوقت ما بین همسایهها دشمنی باشد و با همسایهها اختلاف داشته باشم و آلتدست این و آن بشوم اول کار که جناب امینی در مجلس اظهارلطفی نسبت به من کردند چند روز بعد با یک کامیون عدهای رفتند و قنات من را پر کردند و چند روز بعدش یک عده دیگر رفتند و استخری که آنجا من داشتم پر کردند و درختهای سه سالهای که بود کندند من از خود خانواده فرمانفرما هیچگونه عمل خلافی که موضوع مورد بحث باشد ندیدم و من به آقایان شاهزاده محمدولیمیرزا و شاهزاده محمدحسین میرزا و شاهزاده دکتر صبارمیرزا اجازه میدهم که هر جور رأی دادند من اطاعت میکنم ولی از روزی که حضرت والا شاهزاده دکتر علی امینی متصدی کار شدند این جریان ایجاد شد حالا من ظالم هستم ایشان حقهباز هستند این را من نمیخواهم در اطرافش بحث کنم آقایان باید مطالعه کنند و قضاوت بکنند و من اختیار به پسرهای فرمانفرما میدهم و حکمیت را به آنها واگذار میکنم هر چه گفتند قبول میکنم من را ظالم میدانند و تسلیم میشوم و من سوابق زندگی مرحوم فرمانفرما که مردم او را در سیاست مخالف بودند و خود من مخالفت میکردم ولی وقتی ایشان را میگذاریم پهلوی این آقایان امروز سگش به آقایان امروز میارزید برای این که مردی بود اگر پول هم میگرفت در دفاع از مملکتش یک تکه کاغذ به اجنبی نمیداد خودش میگفت در موقعی که من در فارس بودم و آنجا ناامنی شده بود پول از انگلیسیها گرفتم ولی یک کلمه به دست انگلیسیها نوشته ندادم که حقی از ایران را تفریط کرده باشند امنیت برقرار شد من که والی بودم طرفدار امنیت بودم انگلیسیها هم در موقع جنگ طرفدار امنیت بودند دولت هم طرفدار امنیت فارس بود پول هم نداشتم از انگلیسیها گرفتم امنیت هم برقرار کردم ولی یک کاغذ دو کلمهای به آنها ندادم من اگر خائن هستم این جور خائنی هستم ولی معالتأسف ما اینجور نیستم هر جریانی پیش میآید ۱۰ هزار پیشه هستم هزار کار میکنم مدافع نفت میشوم مدافع پیمان میشوم مدافع هر جریانی که پیش میآید میشویم این یک موضوع موضوع دیگری که ایشان اظهارتأسف فرمودند که چرا فلانکس که مخالف انگلیسیها است تا به حال او را نکشتهاند پس انگلیسیها فکرشان یکقدری از جناب آقای دکتر امینی بلندتر است و مثل ایشان کوتاه نیست انگلیسیها بیخودی نمیآیند یک لختی را بکشند و امامزاده درست کنند اگر نوکرهای انگلیسیها مدرس را کشتند مجبورند حالا در مقابل قبر او احترام بگذارید این کار به نفع انگلستان نیست شما بروید تاریخ ممالک را مراجعه کنید یک شیخ شاملی بود موقعی که قفقاز را طبق عهدنامه روسها از ایران گرفتند آنها در قفقاز قیام کردند ۲۵ سال آنها جنگ کردند ۱۵۰ هزار قشون روس برای دستگیری او اقدام کردند تا وقتی که دستگیرش کردند با کمال احترام با او رفتار کردند چرا؟ برای این که او دفاع از وطن خودش کرده نوکر دشمنش نبوده جاسوس نبوده انگلستان این شعور را اگر بیشتر از روسها نداشته باشد کمتر ندارد حساب اشخاص را دارد که اشخاصی عامل دشمنش هستند عامل دشمنهایش هستند جاسوس هستند و چه اشخاصی مدافعوطن و خانه خودشان هستند فرق است بین اشخاص شرافتمند و اشخاص بیشرف من دیگر حال مزاجیم مقتضی نبست که بیشتر در این موضوع حرف بزنم.
۳- بیانات آقای رئیس به مناسبت دهمین سال تاسیس سازمان ملل متحد.
رئیس- امروز مصادف با روز دهمین سال تأسیس و تشکیل سازمان مللمتحد است (صحیح است) این روز را ملل عضو روز سازمانملل نام نهاده و نسبت به آن به طور شایستهای ابراز علاقه و احترام مینمایند (صحیح است) به طوری که خاطر آقایان محترم مستحضر است علت غائی و اصلی تشکیل این سازمان بینالمللی حفظ و استقرار صلح جهانی و رعایت حقوق ملل عضو بوده و هست (صحیح است).
ملت ایران نیز که ادوار تاریخ پرافتخار خود همراه خواهان صلح و صفا و دوستی با عموم ملل جهان بوده و میباشد عضویت این سازمان را پذیرفته و از بدو تشکیل همیشه از آن پشتیبانی نموده و در پیشرفت منظور سازمان که حفظ صلح عمومی است مجاهدت و همکاری کرده (صحیح است) و عموم افراد ملت ایران امیدوارند این سازمان بزرگ جهانی بتواند وظایف سنگین خود را در راه استقرار صلح پایدار و حفظ حقوق ملل خصوصاً ملل کوچک به نحو کامل انجام دهد (صحیح است) تا دنیا در مهد امن و امان و صلح و صفا به سر برد (انشاءالله) از درگاه خداوند متعال مسئلت و آرزو میکنیم سازمان مللمتحد در تأمین و بقای صلح عالم و صیانت حقوق ملل و خدمت به جامعه بشریت توفیق کامل حاصل نماید (انشاءالله)
۴- اخذ رأی و تصویب لایحه اجازه پرداخت یکصد میلیون ریال اضافه اعتبار وزارت راه.
رئیس- از مجلس سنا لایحه ده میلیون اعتبار وزارت راه رسیده میگیریم ابتدا نامه مجلس سنا قرائت میشود. (به شرح زیر خوانده شد)
ریاست محترم مجلس شورای ملی عطف به مراسله شماره ۱۶۷۳۷- ۹ و ۷ و ۱۳۳۴ راجع به لایحه مربوط به اجازه پرداخت یکصد میلیون ریال اعتبار اضافی به وزارت راه جهت تأمین کسر اعتبار سال ۱۳۳۴ اشاره میدارد:
رئیس مجلس سنا- سید حسن تقیزاده.
رئیس- رأی میگیریم با ورقه آقایان موافقین ورقه سفید با اسم میدهند (اسامی آقایان نمایندگان به وسیله منشی اعلام و در محل نطق اخذ رأی به عمل آمد).
آقایان: بهادری. امیر تیمور. سیداحمد صفایی. کریمی. دکتر عدل. دکتر بینا. دکتر افشار. صفاری. قناتآبادی. خرازی. عماد تربتی. بزرگنیا. عرب شیبانی. موسوی. شادمان. پورسرتیپ. پناهی. دکتر آهی صدقی. برومند. سلطانمراد بختیاری. عبدالصاحب صفایی. اکبر. زنگنه. عباسی. ایلخانیزاده. دکتر وکیل. فرید اراکی. سنندجی. بوداغیان. بیات ماکو. افشار صادقی. پیراسته. حمید بختیاری. تیمورتاش. صدرزاده. صارمی. مسعودی. عمیدینوری. بهبهانی. نراقی. قراگزلو. مصطفی ذوالفقاری. امیر احتشامی. صرافزاده. دولتآبادی. دولتشاهی. داراب. توماج. دکتر امیر نیرو مند. مشایخی. دکتر مشیر فاطمی. مکرم. دکتر سید امامی. قرشی. بزرگ ابراهیمی. مهدوی. کدیور. شادلو. جلیلوند. تفضلی لاری. کاشانیان. درخشش. دکتر شاهکار. دکتر جزایری. دکتر عمید. کیکاوسی.
نقابت. هدی. نصیری. افخمی. ذوالفقاری. مرتضی حکمت. دهقان. رضا افشار. دکتر سعید حکمت. گیو. سهرابیان. اخوان. حمیدیه. جلیلی. ثقهالاسلامی. باقر بوشهری. مهندس اردبیلی. احمد فرامرزی. شیبانی. یدالله ابراهیمی (آرای مأخوذه شماره شد ۷۹ ورقه موافق و ۴ مخالف و ۷ ورقه سفید شماره شد).
رئیس- لایحه اضافه اعتبار وزارت راه به اکثریت ۷۹ رای موافق تصویب شد.
اسامی موافقین- آقایان: عماد تربتی. خرازی. دکتر بینا. تفضلی. مهندس اردبیلی. دهقان. دکتر وکیل. دکتر حکمت. دکتر عمید. دکتر جزایری. نصیری نقابت. هدی. محمود ذوالفقاری. بزرگنیا. کریمی. ثقهالاسلامی. سیداحمد صفایی. بهادری. اکبر. زنگنه. عبدالحمید بختیار. سلطانمراد بختییار. برومند. دکترحسن افشار. اخوان. دکتر آهی. شادمان. جلیلی. باقر بوشهری. افخمی. صدقی. عباسی. موسوی. پناهی. ایلخانیزاده. صرافزاده. عربشیبانی. فرید اراکی. مسعودی. کاشانیان. دولتشاهی. بزرگ ابراهیمی. مشایخی. دکتر امیر نیرومند. دکتر سید امامی. مهدوی. قرشی. تیمورتاش. قراگزلو. کدیور. افشار صادقی. سنندجی. توماج. نراقی. مکرم. امیر احتشامی. دکتر مشیر فاطمی. داراب. اردلان. بوداغیان. عمیدینوری. صدرزاده. احمد فرامرزی. بیات ماکو. شیبانی. مصطفی ذوالفقاری. شادلو. صفاری. صارمی. یدالله ابراهیمی. جلیلوند. حمیدیه. لاری. دکتر عدل. صحرابیان. گیو. مرتضی حکمت. دولتآبادی. اسامی مخالفین- آقایان: عبدالصاحب صفایی. رضا افشار. قناتآبادی. پورسرتیپ. ورقه سفید بیاسم علامت امتناع- ۷ برگ
رئیس- آقای وزیر راه بفرمایید.
وزیر راه- (سرلشکر انصاری بسته بنده از توجه آقایان نمایندگان محترم نصبت به تصویب لایحه اعتبار ده میلیون تومان برای وزارت راه تشکر میکنم و امیدوارم که با مساعدت آقایان نمایندگان محترم بیش از بیش برای نگهداری و ساختمان راههای کشور که مورد علاقه عموم افراد ملت است آماده شوند (انشاءالله).
۵- تقدیم لایحه تفکیک وزارت اقتصاد ملی به وسیله آقای معاون نخست وزیر
رئیس- آقای معاون نخستوزیر بفرمایید.
معاون نخستوزیر (ذوالفقاری)- لایحه مربوط به تفکیک وزارت اقتصاد ملی به دو وزارتخانه بازرگانی و وزارتخانه صنایع و معادن را تقدیم مجلس شورای ملی مینماید.
رئیس- به کمیسیون اقتصاد ملی مراجعه میشود.
۶- مذاکره در گزارش کمیسیون قوانین دارایی راجع به فروش خالصجات
رئیس- به ماده دوم لایحه فروش خالصهجات رأی داده شده و حالا ماده سوم مطرح است قرائت میشود (به شرح زیل قرائت میشود).
ماده ۳- در قراء و مزارعی که بیش از نصف متعلق به دولت و خالصه باشد به قسمت خالصه با توجه به مقدار آب و خاک و استعداد و موقعیت ملک و رعایت اصول آبیاری و مرغوبیت زمین و آیشبندی نقشهبرداری شده و به وسیله کمیسیونهایی که اعضا و ترتیبکار و تشکیل و وظایف آنها در آئیننامه تعیین میشود و قطعهبندی شده و پس از تا عین قیمت عادله به وسیله ارزیابان رسمی میان کشاورزانی که در محل شخصاً و مستقیماً به امر فلاحت اشتغال دارند قرعهکشی و بدون رعایت تشریفات مزایده حد اکثر در هر آیش برای اراضی دیمی ۱۵ هکتار به اقساط بیستساله به آنها فروخته خواهد شد.
تبصره ۱- در شهرها و قصبات و دهات از زمینهای خالصه دولتی واقع در آبادیها و متصل به آبادیهای فوقالذکر یبه میزان احتیاج به تشخیص فرهنگ و وزارت بهداری واگذار شود و در نقاطی که خالصه آب دارد آب کافی در اختیار وزارت فرهنگ و وزارت بهداری نیز گذاشته شود.
تبصره ۲- دولت مکلف است دویست هکتار از اراضی خالصه کرج را بلاعوض برای ایجاد مزارع نمونه و انجام عملیات زراعتی دانشجویان به دانشگاه کشاورزی کرج واگذار نماید.
تبصره ۳- وزارت کشاورزی مجاز است از ابنیه و مستغلاتی که مورد احتیاج دستگاه دولتی نباشد و همچنین از ابنیه و اراضی خالصه در شهرها و قصبات و دهات برای تاسیس امور خیریه و ورزشگاهها و تأسیسات بهداشتی سازمان بیمههای اجتماعی کارگران که لزوم آنها مورد تأید دولت باشد به مساحتی که هیئت دولت تشخیص دهد مجاناً واگذار نماید.
تبصره ۴- در نقاط مرزی وعشایری دولت میتواند از لحاظ رعایت مصالح عمومی و مقتضیات محلی بنا به پیشنهاد وزارت کشاورزی و تصویب کمیسیونهای مربوطه مجلسین به عده معدودی از ساکنین همان محل حداکثر تا یکصد هکتار زمین از اراضی خالصه طبق مقررات این قانون فروش نماید.
تبصره ۵- اراضی بایری که از خالصهجات به وسیله احداث سد و یا شق نهر و غیره توسط دولت قابل زراعت میشود در درجه اول به کشاورزان محلی و در درجه دوم به کشاورزان غیر محلی داوطلب برطبق مقررات این قانون با قسط۲۰ ساله فروش خواهد شد و چنانچه کلیه اراضی به این وسیله تقسیم نشد نسبت به باقیمانده دولت میتواند باشخاص یا شرکتهای ایرانی به مساحتی که وزارت کشاورزی تشخیص خواهد داد به قیمت عادله از طریق ارزیابی و به اقساط بفروشد.
تبصره ۶- در کلیه اراضی مزروعی خالصه در صورتی که زمین زیادتر از مشمولی ماده ۳ باشد به کسانی که در محل ساکنند و یا کسانی که از خارج حاضرند در محل ساکن شده و شخصاً و مستقیماً به امر فلاحت اشتغال ورزند قسمت مازاد طبق این ماده به آنان نیز فروخته میشود و در صورتی که زمین کمتر از تعداد ساکنین ده یا مزرعه باشد حقتقدم با کسانی است که شخصاً یا مستقیماً به امر فلاحت اشتغال دارد بشرطی که هیچیک از خریداران مذکور در موارد ۳ و ۴ دارای ملک مزروعی نباشند.
رئیس- آقای عبدالصاحب صفایی بفرمایید.
عبدالصاحب صفایی- بنده قبل از آن که وارد موضوع بشوم یک پیش آمد تأسفآوری را که در شاهی و مازندران واقع شده به عرض مجلس شورای ملی میرسانم مخصوصاً از جناب آقای ناصر ذوالفقاری معاون محترم نخستوزیر استدعا میکنم به وضعیت این بیچارگان که هستیشان از بین رفته است توجه بفرمایند.
شب ۲۶ مهرماه حریقی در شاهی واقع شده که ۳۳ مغازه با تمام کالاهای موجود در آن و چند باب خانه طعمهحریق شده که به هیچوجه صاحبان آن موفق نشدهاند کالاهای خود را از حریق و آتش بیرون بیاورند یقین دارم که این به عرض اعلیحضرت همایونی رسیده و همان طور که نسبت به مردم مازندران توجه مخصوص مبذول میفرمایند (احمد فرامرزی- نسبت به همه مملکت توجه دارد) ملی البته چون مازندران زادگاه اعلیحضرت فقید است سمت اختصاصی دارد بنده این عقیدهام است البته ایشان نسبت به همه جا لطف دارند من که حرفی ندارم.
رئیس- آقای صفایی حالا که اجازه داده شد یک مطلب دیگری را بگویید رویش بحث نکنید حرف خودتان را نزنید.
عبدالصاحب صفایی- یقین دارم در این مورد هم عنایات ملوکانه شامل حال اهالی مازندران خواهد شد و مخصوصاً از دولت تقاضا میکنم مقرر فرمایند به انواع ممکنه به این مردم حریقزده کمک شود و به بانکها دستور دهند که لااقل یک وام طویلالمدتی به این بیچارهها داده شود.
اما موضوعی که مورد عرض بنده است ماده ۳ از قانون فروش خالصه است به عقیده بنده توجهی در تنظیم این قانون نسبت به سایر قوانین مخصوصاً قوانین شرعی نشده است این ماده برخلاف قانون مدنی و برخلاف قانون شرع تنظیم شده است و قطعاً اگر آقایان توجه بفرمایند یک راهحلی برای رفع این محظور خواهند اندیشید به علاوه به نظر بنده از نظر مصلحت هم این ماده به این صورت صورت صحیح نیست و باعث تشنج و تشتت و نقض غرض میشود ماده سه میگوید خالصهجاتی که بیش از نصف متعلق به دولت است پس از تعیین قیمت عادله به وسیله ارزیابان به رعایا فروخته میشود. معنایش این است در جاییکه دولت از ۳ دانک بالا خالصه دارد قطعهبندی میکنند و به افراد بدون رعایت مزایده میفروشد این قانون مباینت با ماده ۸۰۸ قانون مدنی دارد آقایان میدانند یکی از حقوق اسلامی حقشفعه است حقشفعه حقی است در اسلام برای شریک در ملک قائل شده است (صحیح است) حقشفعه یعنی در یک ملکی اگر دو نفر شریک باشند اگر یک نفر بخواهد سهم خودش را بفروشد به هر قیمتی که مشتری پیداشدنش شریک دیگر میتواند آن پول را بپردازد و آن قسمت از ملک را تصاحب کند بنده الان ماده ۸۰۸ قانون مدنی را میخوانم ماده ۸۰۸ مدنی (نقابت- حقشفعه در صورتی است که فقط دو نفر مالک باشد) احسنت بنده هم همین را میخواهم عرض کنم که باید راهحلی پیدا کرد طبق قانون مدنی شرع است و طبق اصل ۲ اساس قوانین موضوعه ما تباین و تضادی با قوانین شرع نباید داشته باشد ماده ۸۰۸ قانون مدنی هر گاه مال غیر منقول قابل تقسیم (استدعا میکنم آقایان توجه بفرمایید) بین دو نفر مشترک باشد و یکی از دو شریک حصه خود را به قسط بیع به شخص ثالثی منتقل کند شریک دیگر حق دارد قیمتی را که مشتری داده است به او بدهد و حصه معینه را تملک نماید. (برومند- صلح معوض میکند درست میشود) الفاظ در اینجا مدخلیت ندارند بدون تردید این ماده ۳ که میگوید اگر سه دانک بیشتر مالک است حصهبندی میکند تقسیمبندی میکند و به یک قیمتی که ارزیابی کرد به کسی که در آنجا ساکن هست خواهد فروخت اگر یک ملکی دو دانگش مال شخصی و ۴ دانگش مال دولت بود این عمل ماده ۳ تباین با ماده ۸۰۸ قانون مدنی که ما خود از قوانین اسلامی به انوان حقشفعه دارد (صدرزاده- بنده پیشنهاد افراز دادهام در این قسمت) (برومند- به صورت بیع اگر نباشد صلح معوض باشد اشکالی ندارد) آقایان اجازه بفرمایید ما خودمان را که اینجا نباید گول بزنیم در بیع قطعی لفظ صلح بگذاریم. این مطلب باید روشن بشود.
مقصودمان راه اصلاح است حیله شرعی که نباید کرد راهحلی باید برایش پیدا کنیم (صارمی- بدونافراز که نمیفروشند اول افراز میکنند) بنده همان همان افراز را اگر حوصله بفرمایید میگویم به هر حال این اشکال در بین هست در وضع این قانون ما باید طوری توجه کنیم که اشکال فرضی نداشته باشیم البته اینکار راهحل دارد بنده عرض نکردم که اینکار لاینحل است ولی راهحلش به عقیده من متوسل به صیغه صلح یا از این قبیل نیست و این صحیح نیست زیرا منظور قانونگذار این بوده است که اگر یک کسی ۳ دانگ یک ملکی را مالک است مالک ۳ دانگ است و هر آینه ملک خود را خواست بفروشد شریک او در خرید تقدم دارد حالا صحبت الفاظ که نیست معنی و روح قانون این است که ما برای یک شریک حقتقدم قائل بشویم و آقایان موافقند که راهحلی پیدا شود (حمید بختیار- مگر مخالف با تقسیم هستید؟) بنده آقای بختیار مخالف با تقسیم نیستم ولی باید راهحلی داشته باشد درست است که بنده هیچ ملکی ندارم و اعتراض و اظهارنظر مال کسی است که ملک داشته باشد والا مخلص که ملک ندارد مال خلقالله است (حمید بختیار- عوضش بنده دارم) استدعا میکنم در تقسیم پیشقدم شوید به هر حال بنده تصور میکنم که آقایان صرفنظر بفرمایند از این که صیغه معامله را عوض کنند باید یک راهحلی پیدا کنند که اشکال شرعی هم نداشته باشد (چند نفر از نمایندگان- پیشنهاد کنید) پیشنهاد میکنم به علاوه بنده اصولاً این را صحیح نمیدانم از نظر عملش برای این که اگر یک ملکی مشاع بود.
اگر بخواهیم به قطعات تقسیم کنیم تا افراز نشود این کار عملی نیست یعنی اصولاً ملک مشاع نمیتواند به قطعات تقسیم شود و به قطعات ۱۰ جریب و ۲۰ جریب تقسیم کنیم و بعد بفروشیم این عملاً تا یک ملاکی افراز نشود اشکال دارد (صارمی- قبلاً افراز میشود) افراز قطعاتی گفته شده نه افراز ۴ دانگه و ۶ دانگی (صارمی- در تبصره ماده ۴ پیشبینی شده است) کدام تبصره؟ (صارمی- ماده ۴ یک تبصره بیشتر ندارد. وزارت کشاورزی میتواند در مواردی که لازم بداند نسبت به افراز) نوشته است میتواند باید الزامی باشد باید در ماده ۳ قید شود اول افراز بشود و بعد به قطعات تقسیم گردد. بنابراین به عقیده بنده به این صورت نه با قانون مدنی تطبیق میکند نه قابل عمل است و اگر هم عملی بشود به عقیده بنده با یک زحمتی برای آن مالک دو دانگی ایجاد میگردد. آقایان نمایندگان محترم که قصد ارفاق به کشاورزان دارند به هیچوجه نظری ندارند که مالک یکدانگ یا دو دانگ در مضیقه بیفتد برای این که اگر یک ملک یک دانگ یا دو دانگ را به قطعات تقسیم کنید آن مالک یک یا دو دانگ مجاناً باید بدهد و برود تازه ولش نمیکند یکچیز دستی هم از او میخواهند. بنابراین بنده از لحاظ مصلحت تصویب این قانون و از لحاظ مصلحت تصویب این قانون و از لحاظ رعایهالمصلحت پیشنهاد میکنم که دولت باید در ماد ۳ طبق پیشنهادی که جناب آقای صدرزاده کردهاند اول موظف باشند که ملک را افراز کنند و بعدالافراز در مقام قطعهبندی برآیند (صحیح است) والا اگر خواسته باشند قبل از افراز دست به این عمل بزنند صحیح است اگر بگویند در تبصره ماده ۴ هست مطلب دو تا از یکی ماده ۳ است و یکی هم تبصره افراز این مطلب از هم مجزا است (مشایخی- مقصود این ماده هم همین هست) خوب اگر مقصود در این ماده صریح باشد و روشن بشود به طوری که برای وزارت کشاورزی محظوری ایجاد نکند چه بهتر والا در تبصره ماده ۴ هم میگوید که وزارت کشاورزی میتواند فایده ندارد ممکن است بگویند حالا مصلحت نمیدانند مقتضی نیست این ابهام باقیمیماند و ماده ۳ را به این شکل اجرا میکند و بدون در نظر گرفتن این امر در خود ماده (مشایخی- بدون افراز غیرممکن است) بنده هم همین را عرض کردم که قانون مبهم است ممکن است آقایان همین نظر را داشته باشند و این ابهام در ضمن عمل تولید زحمت میکند و هم خلاف قانون مدنی است و حق یک مالکی را ما در ضمن تقسیم و فروش اراضی نباید از بین ببریم این در صورتی است که قابل افراز نباشد چه کار باید کرد دو شقّ دارد این ملکی ممکن است شش دانگ باشد پنج دانگ و نیمش مال دولت باشد و نیم دانگ مال یک نفر دیگر این شخص چه کار خواهد کرد؟ زیرا نیم دانگ از ملک شش دانگ قابلافراز نیست (صارمی- هست) عرض کردم ممکن است نمیگویم محال است زیرا ممکن است یک ملکی وضعیت خصوصیش طوری باشد که ممکن نباشد افراز شود در املاک از این پیشامدها خیلی زیاد است دو دانگ و سه دانگ خیلی سهل است در نیمدانگ سهل نیست اگر بخواهیم افراز کنیم آن وقت مالک نیم دانگ باید ملکش ول کند و برود اگر هم بخواهد افراز کند آن وقت به مشکل برمیخورد بنابراین راهحلش این است که اگر یک کسی نیمدانگ ملکی دارد حالا باید ازش خرید یا با یک وضع دیگری که آقای وزیر کشاورزی بهتر میتواند پیشبینی کنند برای مالک نیم دانگ وضع او را روشن کنند مالک نیمدانگ هم حتماً جزو رعایا خواهد بود برای این که نیمدانگ ملک چیزی نیست که به عنوان مالک تلقی بشود بنابراین نباید مالک این نیمدانگ را به زحمت انداخت که ملک را ول کند و برود برای او هم باید فکری بشود که اگر جایی قابلافراز نبود چهطور بشود و یا اگر افرازش طوری بود که مالک دو دانگی به کلی وضعش از بین میرود این قسمتها را عملاً استدعا میکنم از آقای وزیر کشاورزی دقت فرمایند تا در عین که میخواهند کمک بکنند یک عدهای عده دیگری دچار زحمت نکنند مقصود من از این بیان تذکری بود والا در اصل تقسیم اراضی به شرطی که به حقوقحقه دیگران مزاحمتی ایجاد نکند و باعث تشویق رعایا به پرداختند بهرهمالکانه و یا تشنجی نشود. کاملا موافقم
ولی معتقدم دولت باید اینقدر دقت کند که تشنجی ایجاد نشود و در ثانی حقوق حقه مالکین جزء را پایمال نکند.
رئیس- آقای مخبر بفرمایید.
مخبر کمسیون دارایی (مشایخی)- مطالبی که مورد توجه جناب آقای صفایی واقع شده از نظر قانون مدنی به تمام معنی منطبق است با قانون و صحیح و اساسی است به طوری که تذکر دادند.
رئیس- آقای صفایی اینجا صحبتتان را کردید آنجا دیگر صحبتی نکنید.
مخبر- ماده ۸۰۸ قانون مدنی ناظر بر این است که اگر مال غیرمنقول مشاعی بین دو نفر مشترک بود و یکی از دو نفر شرکای مشاع خواست ملکش را بفروشد شریک دیگر حقتقدم دارد اولاً جناب آقای صفایی منظور جناب عالی در ماده ۳ صددرصد پیشبینی شده ولی خواستم که عرض کنم که قانون مدنی هم یک قانون عادی است و اگر فرض کنیم بر طبق این قانون خالصهجات یا قانون دیگر موضوعی مورد توجه مجلس شورای ملی واقع شود که مخالف قوانین قبلی باشد از نظر قانونگذاری معنی متصور نخواهد بود (صفایی- نه آقا برخلاف قانون شرع است) قانون مدنی را عرض کردم قانون اسلام محترم و مقدس است و هیچ قدرتی و مصوبات مجلس شورای ملی نمیتواند مخالف قانون اسلام باشد بنابراین با توجه به این مطالب خواستم عرض کنم که دو موضوع در وضع این قانون و ماده ۳ آن مورد توجه واقع شده است مطلب اساسی در تقسیم خالصهجات ایجاد خردهمالک است و در تنظیم قانون فروش خالصهجات این موضوع بیش از هر چیز دیگر مورد توجه واقع شده است که به وسیله تقسیم خالصهجات زارعین و کشاورزان محلی دارای علاقه و آب و خاک بشوند که به نتیجه علاقه آنها به کشور و آبادی مملکت زیادتر بشود که به بهرهبرداری و عمران کمک بشود این اصل منظور از تقسیم فروش خالصهجات است که سطح تولید و قدرت تولید ترقی کند و در عین حال کشاورزان هم دارای ملک باشد در ماده ۳ پیشبینی شده است که املاک خالصه پس از تعیین قیمت عادله بین کشاورزان محلی تقسیم شود همان طور که آقایان توجه دارند اگر در یک ملک خالصهای مشاعاً شخصی شریک هست نباید نادیده گرفت همان طور که رعایا هم در املاک خالصه فداکاریهایی کردهاند زحماتی کشیدهاند خاشاک دادهاند کود دادهاند و به همین جهت است در این قانون پیشبینی شده که در درجه اول پس از افراز خالصه بین کشاورزانی که به امر کشاورزی در آن محل اشتغال دارند فروخته خواهد شد بنابراین حقوق رعیتم هم محترم است و محترمتر هم شناخته شده است. راجع به اجرای ماده ۸۰۸ قانون مدنی در این ماده مقصود این است که اگر جزئی از یک ملکی متعلق به یک شخصی بود مادامی که افراز بین دولت یعنی خالصه و آن مالک نشده باشد اساساً قابل تقسیمبندی به قطعات نیست زیرا اگر بخواهیم به قطعات تقسیم کنیم یک جزئش متعلق به مالک خاصی است نمیشود تقسیم کرد بنابراین افراز مورد توجه بوده است و منطبق با ماده ۸۰۸ قانون مدنی هم بوده است و همین طور که تذکر دادند چون موضوع حقشفعه از اصول مقدسه قانون اسلام است به هیچوجه منالوجوه قانون مصوبهای که در مجلس شورای ملی مطرح است مزاحمتی با قانون مدنی و قانون شرع نخواهد داشت.
رئیس- کسی به عنوان موافق اسم ننوشته (عمیدینوری- بنده موافقم) بفرمایید.
عمیدینوری- بنده عقیده دارم این کلمهای که جناب آقای صفایی از نظر حقشفعه فرمودند البته یکی از مواد قانون مدنی است و مبانی فقهی مؤید آن است ولی البته قانون مدنی یک قانون عادی است و یک مادهای هم داریم که به طور کلی در آنجا این بیان هم هست که اگر در ملک که شریک باشند و معاملهای خاص بشود شریک آن ملک حقشفعه دارد و در صورت بیع و به همین جهت است که در اغلب معاملات برای احتراز از این معاملات به صیغه صلح معاملات را جاری میکند و در دفاتر رسمی مینویسند و یکی از شرایط دیگر این است که باید شریک باشند در ماده ۳ چنین قیدی نیست و میگویند در قراء و مزارعی که بیش از نصف متعلق به دولت و خالصه باشد هیچ حکم نکرده بر اینکه نصف کمتر باشد یعنی سه دانگی یا دو دانگی یک مالک است یا دو مالک است آقایان نمایندگان اغلب مستحضر هستند که قراع ششدانگی ممکن است مالکین متعدد داشته باشد هیچوقت حتماً دو تا مالک ندارد که فرض این باشد سه دانگش مال خالصه باشد و سه دانگ دیگر هم مالک خصوصی داشته باشد (موسوی-
امکان دارد که مال یک نفر باشد) هم امکان دارد و هم امکان ندارد و به همین جهت است که میتوان گفت خالصهای را که بیش از سه دانگ را دولت مالک است ما این ترتیب را برایش مقرر میداریم ضمناً توجه آقایان معطوف این نکته باشد که ما یک اصل پرنسیپ کلی را برای مملکت نمیخواهیم پیش بگیریم و آن این است که میگوییم تقسیم خالصهجات یعنی ما میخواهیم خردهمالک ایجاد کنیم یعنی ما میخواهیم یک قدم برویم به سوی این فکری که این ممالک مترقی این عمل میکند مالکیت عمده را تا حدی ببریم به صورتی که عملی هم باشد روی خردهمالک و خردهمالک ایجاد کنیم اگر مقصود این است پس آن حقشفعه و آن ماده قانون مدنی را در خالصهجات اگر بخواهیم تسرّی بدهیم به کیفیتی که آقای صفایی فرمودند ما به کلی عدول میکنیم و منصرف میشویم از موضوع حقیقتی این قانون یعنی به جای این که ما خردهمالک ایجاد کنیم عمده مالک درست میکنیم یعنی اگر یک کسی مالک ۳ دانگ یا دو دانگ در ملکی بود فرض هم این بود که دو شریک باشند یکی خالصه و یکی مالک دو دانگ و میخواهیم این را به صورت حقشفعه اجرا کنیم و این دو دانگ را هم به او بدهیم درست نقضغرض خواهد بود به جای این که تقسیم کرده باشیم خالصه را تکثیرکردهایم عمده مالک را و این بر خلاف اصلی است که در نظر داریم به این جهت است که بنده موافق نیستم که این مطلب به این صورت که مطرح شده عمل شود همین طور که گفته شد بنده پیشنهاد دادهام که به جای قطعهبندی و مخصوصاً بنده معتقدم که موضوع افراز را که جناب آقای صدرزاده هم توجه فرمودهاند و پیشنهاد دادهاند جزو کار کمیسیون باشد چون خود بنده وکیل عدلیه هستم آقای صدرزاده هم وکیل عدیده هستند میدانند موضوع دعوای افراز ممکن است در عدلیه دهسال طول بکشد ما اگر بخواهیم به کیفیت عادی این کار افراز را عمل کنیم لازمهاش این است که دولت اول عرضحال بدهد به صلحیه بعد برود به استیناف و تمیز و این گرفتاری و بعد گرفتاری کار شناس کارشناس بیاید یا قرعه کشیده بشود و ممکن است افراز هر یک از این املاک دهسال طول بکشد به این جهت بنده پیشنهاد دادم همین کمیسیونهایی که اینجا دستور داده شده و آئیننامه آن باید تنظیم شود خود این کمیسیونها صلاحیت داشته باشند که اول املاک را افراز کنند و باید عملشان هم قطعی باشد که این عمل خالصه زود و سریع شود که ما بتوانیم این را قطعهبندی بکنیم و به فروش برسد (صارمی- در صورت تراضی و توافق یا غیرتراضی؟) البته باید در آئین نامه قید شود این جا قید شده کمیسیونهایی که اعضا و ترتیب کار و تشکیل و وظایف آنها در آئیننامه تعیین میشود این مراتب را باید در آئیننامه قید کنیم.
رئیس آقای نقابت- (گفته شد نیستند) آقای صارمی مخالفید؟ (صارمی- نخیر پیشنهادی دادهام) کسی دیگر اجازه نخواسته پیشنهادها قرائت میشود: پیشنهاد آقای صارمی (به شرح زیر قرائت شد) پیشنهاد مینمایم تبصره زیر به ماده قانون خالصهجات اضافه شود:
تبصره ۵- دولت مکلف است در نقاطی که اراضی خالصه متناسب برای ایجاد و ساختمان دانشکده و دانشگاههای موجود در شهرستانها وجود ندارند اراضی مورد نیاز دانشکده و دانشگاههای مزبور را ارزیابی و به املاک خالصهای که طبق این قانون به کشاورزان محلی منتقل میشود تعویض نماید. صارمی.
رئیس- بفرمایید توضیح بدهید ولی دقت کنید پیشنهادهایی که میشود با فروش خالصهجات تناسب داشته باشد. صارمی دقت کردهام در این قانون پیشبینی شده که اراضی مورد احتیاج وزارت فرهنگ و وزارت بهداری به مؤسسات مزبور واگذار شود و همین طور پیشبینی شده است که یک مقداری از اراضی کشور به دانشکده کشاورزی منتقل شود مؤسسات فرهنگی در موقعی میتوانند از این قانون استفاده کنند که در آن جایی که مورد احتیاجشان است زمین خالصه وجود داشته باشد. بسیاری از این چند دانشکدهای که در ولایات در حال حاضر موجود است و تأسیس شده است احتیاج دارد که یک اراضی داشته باشد برای تاسیس ساختمان دانشکده و دانشگاه متاسفانه در آن نقاط اراضی متناسب خالصه وجود ندارد و اعتبار مکفی هم برای این که بتوانند اراضی را خریداری کنند و دانشگاه به وجود بیاورند در بودجه وزارت فرهنگ موجود نیست تمام شهرستانهایی که چند دانشگاه تبریز شیراز مشهد و خوزستان در آنجا وجود دارد و اراضی مناسب برای تأسیس دانشگاه نیست مخصوصاً دانشکده کشاورزی که محتاج به اراضی زیادتری است که عمل بشود در آنجا و مورد آزمایش قرار بگیرد که بالنتیجه منافع آن هم عاید کشاورزان خواهد شد بنده یشنهاد کردهام در نقاطی که دانشکده وجود دارد نه در آتیه که مواجه با اشکال بشویم پیشنهاد کردم در شهرستانهایی که دانشکده موجود است هر جا اراضی متناسب خالصه وجود نداشته باشد بتوانند اراضی لازم را تهیه کنند و آن اراضی با املاک خالصهای که بین کشاورزان تقسیم نمیشود تعویض شود به این معنی که عملی انجام بدهیم که با تقسیم اراضی و فروش به خردهمالک هم صدمهای وارد نشود املاکی که به خردهمالکین فروخته نمیشود بتوانند عوض واقع شوند در مقابل خرید زمین برای مؤسسات و دانشگاههای موجود (صحیح است) با این قانون هم هیچ تباینی ندارد برای این که ما داریم املاک مزروعی را تقسیم میکنیم بین کشاورزان و با این ترتیب توانستهایم یک کمکی به مؤسسات فرهنگی و به دانشگاهها در شهرستانها میکنیم و چون پول ندارند عوض را هم میتوانیم از املاک خالصه بدهیم اگر این کار را بکنیم به طور قطع و یقین در آتیه دانشگاههای ولایات هم صاحب اراضی که مناسب آنها باشد خواهند شد و به این جهت است که امیدواریم نمایندگان محترم شهرستانها هم توجه بفرمایند و لطف بکنند تا این که دانشگاههای ولایات هم صاحب یک مستقل و اراضی متناسب و ساختمان متناسب برای دانشگاه بشود و نهایت ضرورت را هم دارد (سلطانی- برای کشت و زرع هم در دانشکدههای کشاورزی زمین لازم دارند).
رئیس- آقای مهدوی.
سعید مهدوی- این پیشنهاد آقای صارمی بسیار خوب است که کمکی به دانشگاههای شهرستانها بشود ولی خیال میکنم موردی برای آن در این قانون خالصهجات در شهرستانها نتوانیم پیدا کنیم (سلطانی- چرا هست آقا) املاک خالصه املاکی است که رعیت در آن ساکن است و باید مطابق این قانون تقسیم شود اما زمینهایی که قابل تقسیم بین رعایا نباشد آن زمین هم مسلماً ارزش معاوضه را ندارد برای دانشگاه متناسب نخواهد بود (صارمی- مستغلات) به نظر بنده اگر چنین موردی پیدا شود خیلی بهتر است مورد دیگری برای کمک به دانشکده پیدا کنیم والا بنده تقاضا میکنم که یک شبیهی برای این پیدا بکنیم که به چه ترتیب باشد که این قانون وقتی که تصویب شد اجرایش معوق نماند (صارمی- اراضیی که تقسیم نمیشود مثل مستغلات در شهرستانها خانه دکاکین) با این ترتیب معوق میماند چون معلوم نیست در کجا دانشکدهای احتیاج دارد و یا نه.
دکتر جزایری- یک ملکی بدهید به دانشکده کشاورزی اهواز.
رئیس- توجه بفرمایید مجددا این پیشنهاد قرائت شود. (مجدداً بشرح زیر قرائت شد).
رئیس- آقای وزیر کشاورزی.
وزیر کشاورزی (مهندس طالقانی)- پیشنهادی که قرائت شد با آنچه که به عرض آقایان محترم رسید یک مختصری فرق دارد. البته اگر راضی باشد که بین کشاورزان قسمت نمیشود و دولت میخواهد به مزایده بفروشد اصولاً بنده حرفی ندارم که به عنوان کمک داده شود به دانشکدهها و توجه آقایان را جلب میکنم به قسمت دوم ماده ۱۰ که در آنجا گفته شد برای مزارع نمونه و تأسیسات کشاورزی لازم بداند بنابراین اگر مقصود تأسیسات دانشکده کشاورزی است که تأمین شده و اگر سایر دانشکدهها باشد که الان ما یک دو تا بیشتر نداریم و آنها هم احتیاجی به اراضی ندارند و فقط دانشکده کشاورزی است که احتیاج به اراضی دارد و آن هم تأمین شده است. اگر نظر نماینده محترم این باشد که با این پیشنهاد موافقت شود بدون جلبنظر قبلی دولت نمیشود یعنی نمیشود بدون موافقت دولت یک همچون اختیاری دربست داد که هر دانشکدهای بگوید که من اینقدر زمین لازم دارم و حالا بیایید این مقدار را از اراضی خالصه بدهید یا اگر این زمین را ندارید با تعویض خالصهجات تهیه کنید این باید احتیاجشان تعیین شود پیشنهاد به دولت شود و اگر دولت تشخیص داد که صحیح است آن وقت داده شود والا هر دانشکدهای خواهد گفت که من تمام این اراضی را لازم دارم و قیمتش را هم برآورد میکنم ممکن است آن زمین متری صد تومان قیمت داشته باشد و ده میلیون تومان باید عوض داد حالا بیایید تمام خالصهجات را به من بدهید غرضم این بود که برای دانشکده کشاورزی و اراضی کشاورزی دولت پیشبینی کرده و برای سایر دانشکدهها هم بنظر بنده خیلی احتیاج به اراضی وسیعی ندارد که ما بخواهیم از جای دیگر تأمین کنیم (عدهای از نمایندگان- پس بگیرید آقا) رئیس رأی گرفته میشود به این پیشنهاد آقایانی که با این پیشنهاد موافقند قیام فرمایند (عده کمی برخاستند) تصویب نشد پیشنهاد دیگر قرائت میشود. (به شرح زیر قرائت شد) پیشنهاد مینمایم ماده ۳ قانون فروش خالصهجات به شرح زیر اصلاح گردد:
ماده ۳- خالصهجات دایر و مزروعی پس از افراز با توجه به مقدار آب و خاک و استعداد و موقعیت ملک و رعایت آبادی و مرغوبیت زمین و آیشبندی نقشهبرداری شده و به وسیله کمیسیونهایی که اعضا و ترتیب کار و تشکیل و وظایف آنها در
آئیننامه تعیین میشود قطعهبندی شده و پس از تعیین قیمت عادلانه به وسیله ارزیابان رسمی میان کشاورزانی که در محل شخصاً و مستقیماً به امر فلاحت اشتغال دارند قرعهکشی و بدون رعایت تشریفات مزایده حداکثر در هر آیش برای اراضی آبی ده هکتار و برای اراضی دیمی ۱۵ هکتار به اقساط ۲۰ ساله به آنها فروخته شود. صارمی.
رئیس- آقای صارمی.
صارمی- پیشنهادی که بنده تقدیم کردم تقریباً یک حذف جملهای است از ماده ۳ مصوب کمیسیون دارایی گفته شده است در قرا و مزارعی که بیش از نصف متعلق به دولت و خالصه باشد نسبت به قسمت خالصه با توجه به مقدار آب الی آخر تقسیم شود در مجلس سنا لایحهای که گذشته جمله بیش از نصف قید نشده است و گفته است خالصهجات دایر و مزروعی مفروز با توجه به مقدار آب فروخته شود یعنی چنانچه ملکی کمتر از سه دانگ هم باشد به همان ترتیب تقسیم شود بین رعایا و معنا ندارد ما بگوییم تا سه دانگ بین رعایا تقسیم بشود و اگر کمتر از سه دانگ باشد بین رعایا تقسیم نشود چون نظر اصلی از وضع این قانون این است که کلیه املاک خالصه به کشاورزان محلی که در آنجا مشغول زراعت هستند فروخته شود و اختصاص دادن به این امر که املاکی که بیش از سه دانگ باشد معنی ندارد بنابراین پیشنهادی که بنده کردهام این است که در ماده ۳ جملهای که نوشته: (بیش از نصف متعلق به دولت است) حذف شود و به طور کلی کلیه املاک خالصه متعلق به دولت مشاع است مفروز شده و بین رعایا تقسیم بشود و اگر بخواهیم به آنچه که در کمیسیون دارایی تصویب شده رأی بدهیم نتیجه این است که مقدار زیادی از املاک خالصه را کمتر از ۳ دانگ متعلق به دولت است آنها را آگهی مزایده صادر کنیم و به اشخاص متمکنی که پول دارند بفروشیم و برخلاف نظر اصلی مالک عمده را زیاد کنیم نه این که خردهمالک را زیاد کنیم و اگر بخواهیم دو دانگ را مفروز بکنیم و بفروشیم فکر میکنم به مصلحت نیست که در این وضع و در این وقت ما قانونی بگذرانیم که به صرفه یک عده متمکن و پولدار باشد و بسیار ساده است که بگویید املاک خالصه خوب اداره نشده وقتی هم میخواهند بفروشند میآیند روی منافع و عواید ملک ارزیابی میکنند و میفروشند به اشخاصی که پول دارند و در آتیه میتوانند املاک بسیار خوبی تهیه کنند برای خودشان. بگذارید افراد بیپول رعایای بیچاره و فقیری که در آنجا زراعت میکنند از اینجا انتفاع و بهره ببرند و ارتباط پیدا نکند به اشخاصی که دارای پول هستند به عبارت دیگر عمده مالک را زیاد نکنیم و نظر اصلی که نظر اعلی حضرت اقدس شاهنشاهی است ما بتوانیم خردهمالک را زیاد کنیم و آنها را نسبت به زمین علاقهمند سازیم تا این رعایا علاقه پیدا بکنند به آنجایی که زندگانی میکنند و نتیجه دسترنجشان هم عاید خودشان بشود و بالاخره سطح تولید هم بالا برود و سطح درآمد رعایا هم زیاد بشود (داراب- افرازش دهسال طول میکشد) بکشد دهسال طول بکشد بنابراین جملهای که آنجا قید شده بود که بیشتر از نصف باشد حذف میشود خالصهجات دایر و مزروعی پس از افراز یعنی عین مادهای است که در مجلس سنا تصویب شده است یعنی جناب آقای صدرزاده این عین پیشنهادی است که تقریباً حضرت مستطابعالی کردهاید در اینجا هم منعکس است.
رئیس- آقای مخبر.
مخبر کمیسیون دارایی (مشایخی)- این پیشنهاد جناب آقای صارمی از نظر کلیات این قانون به تمام معنی منطقی است یعنی چون منظور این است که خردهمالک ایجاد بشود و مقصود این است که کلیه املاک خالصه به کشاورزان محلی فروخته شود نه به شهرنشینان اصولاً با پیشنهاد جنابعالی موافقم منتهی خواستم توجهتان را جلب کنم که یک راهحلی پیدا بکنیم ما دو ماده داریم یکی ماده سه است که در اینجا ایشان میفرمایند مطلق خالصهجات مفروز شده فروخته شود بعد ماده ۴ داریم که در آنجا پیشبینی شده است که خالصهجات کمتر از ۳ دانگ به طور مزایده فروخته شود اگر این ماده را تصویب کنیم عملاً ماده چهار حذف میشود (صارمی- حذف بشود) اجازه بفرمایید تمنی میکنم توجه بفرمایید بنده خواستم عرض کنم اگر فرض بفرمایید که یک خالصهای پنج دانگ و نیم ملک اربابی باشد و نیم دانگش خالصه باشد باز هم مصلحت هست؟ (صارمی- بله بله) اجازه بفرمایید بنده موافقم با این پیشنهاد میخواهم مطلب روشنتر بشود اگر فرض بفرمایید یک ملکی چند شعیرش متعلق به دولت باشد آیا مصلحت است که این چند شعیر را هم مفروز کنیم و بعد در مورد قنات چه باید کرد بالاخره در املاک قنواتی است آقایان توجه کنید (همهمه نمایندگان) (زنگ رئیس).
رئیس- آقایان ساکت باشید چرا همهمه میکنید.
مشایخی- موقع خیلی حساس است مستلزم عطف توجه آقایان است اگر یک جزئی از ملک اربابی متعلق به دولت باشد بخواهیم افراز کنیم از نظر این که زمینش را مفروز میکنیم اشکالی ندارد اما توجه بفرمایید که موضوع قنات ایجاد اشکال میکند فرض کنید یک سهم از چند سهم یک ملک خالصه است بنابراین این ملک را مفروز کنیم در یک قناتی ۹۹ سهمش مال اشخاص و یک سهمش مال خالصه است این تولید اشکال و زحمت میکند به این جهت خواستم عرض کنم بگوییم املاکی که حداقل یک دانگ متعلق به دولت است و ۵ دانگ مالک اربابی است افراز و تقسیم را در آنجا عمل کنیم ولی اگر خالصه سهمش کمتر از ۱ دانگ بوده تصور میکنم مصلحت نباشد (درخشش- مصلحت مالک نیست ولی مصلحت کشاورزان است) رئیس پیشنهاد مجدداً قرائت میشود توجه بفرمایید (به شرح سابق خوانده شد) آقایانی که با این پیشنهاد موافقند قیام کنند (اکثراً برخاستند) تصویب شد. پیشنهاد دیگری قرائت شود. (پیشنهاد آقای دکتر شاهکار بشرح ذیل قرائت شد).
مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی پیشنهاد مینمایم تبصره زیر به ماده ۳ قانون تقسیم خالصهجات اضافه شود: شهرستانهایی که کسری گوشت و لبنیات مورد احتیاج خود را از شهرهای دیگر تامین مینمایند از پرداخت حقالمرتع و عوارض علفچر به دولت معافند. دکتر محمد شاهکار.
رئیس- آقای دکتر شاهکار مرتع را اگر بفروشند دیگر مرتعی نیست (جلیلی- مرتع را نمیفروشند)
دکتر شاهکار- آقایان همکاران محترم و آقای دکتر مشیر فاطمی استدعا میکنم توجه بفرمایید این مطلب بیشتر مربوط است به شهرستانها. یکی از برنامههای ما باید این باشد که سطح کشاورزی کشور بالا برود هر چهقدر قدرت زارع بالا برود نظر آقای درخشش هم تأمین خواهد شد یکی از اصول بالا رفتن سطح کشاورزی قضیه تقویت دامپروری و نگاه داشتن اغنام و احشام است (صحیح است) در کشور ما بسیاری از شهرستانها هستند که کمبود گوشت خودشان را از شهرهای دیگر میآورند (مشایخی- مثل طهران) و عجب در این است (کریمی- تهران هیچ وقت سیر نمیشود) که آن شهرستانها که خودشان گوشت میفرستند از آنجا گرفته نمیشود و آنجاهایی که کمبود دارند از آنها عوارض علفچر گرفته میشود مثل یزد در حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار گوسفند از قشقاییها میآورند قشقاییها نمیپردازند از یزدیها میگیرند همین طور است کاشان و همین طور است نایین و همین طور است خوزستان و همین طور است بسیاری از شهرهای بزرگ دیگر. پیشنهاد بنده این است که شهرستانهایی که کسری گوشت و لبنیات مورد احتیاج خود را از خارج تهیه میکنند (یکی از نمایندگان- مثل تهران) فرقی نمیکند این آقایان از پرداخت عوارض علفچر بدولت معاف باشند نتیجه این میشود که اولاً اگر دقت بفرمایید مجموع پولی که از این راه ممکن است عاید دولت بشود حداکثر در حدود یک میلیون تومان است متاسفانه ۱۵ میلیون تومان پول گرفته میشود از این جهت است که من تقاضا دارم آقایان به این پیشنهاد دقت بفرمایند شهرستانهایی که خودشان کسری گوشت دارند و مواد گوشت و لبنیات خود را از شهرهای دیگر میآورند این آقایان از پرداخت عوارض علفچر بدولت معاف باشند (یکی از نمایندگان- مثلا کجا؟) تشخیص را خود دولت میداند خواهش میکنم به این پیشنهاد توجه بفرمایید تشخیص را صحیح میفرمایید آن را قوه مجریه میدهد تقاضا میکنم با این پیشنهاد موافقت بفرمایید.
رئیس- آقای مخبر بفرمایید.
مخبر (مشایخی)- عرض شود بنده وقتی این پیشنهاد قرائت شد تصور میکردم که منظور از این پیشنهاد اتخاذ یک تدبیری است برای تنزل قیمت گوشت. (دکتر شاهکار- متوجه نشدم بلندتر بفرمایید) عرض کردم وقتی پیشنهاد آقا را قرائت کردند من فکر کردم که آقا خواستهاید راهحلی پیدا کنید که قیمت گوشت را ارزان کنند به این معنی که چون چوپانها گوسفندهایی را که میآورند برای چرا حقالمرتع میپردازند و این را البته جزو هزینه محسوب میکنند و گوسفند را که میفروشند هزینه تعلیف را جزو قیمت محسوب میکنند من خیال کردم این پیشنهاد شما از نظر قیمت گوشت است اگر مقصود این باشد باید توجه داشته باشید که به هر حال صاحب گوسفند از این ارفاق استفاده میکند ولی مصرف کننده استفاده نمیکند اما راجع به اصل دریافت حقالمرتع میخواهیم این را به عرض برسانم که حقالمرتع که دولت دریافت میکند یک وسیلهای است برای حفظ نظم و آرامش در مراتع به این معنا که اگر مرتعی ما فرض کنیم مرتع لار تهران جزو نقاطی است که خودش گوشت ندارد. گوشتش از آذربایجان از گرگان و سایر نقاط مختلف کشور میآید و این گوسفندهایی که میآیند در لار تعلیف میکند اگر بخواهید این تبصره را تصویب کنید یعنی در لار از گوسفندهایی که از گرگان میآید حق تعلیف گرفته نشود. من سؤال میکنم در لار اگر بنا بشود حق تعلیف گرفته نشود کی برود آنجا چرا بکند؟ این یک هرج و مرجی ایجاد میکند. هر مرتعی استعداد مقدار معینی گوسفند دارد یعنی در یک مرتعی که ۵ کیلومتر فرضاً چمن باشد ۲۰۰۰ گوسفند میتوانند تعلیف کنند و اگر بیش از دو هزار بیایند وزارت کشاورزی و نمایندهای که در آنجا هست با
دریافت حقالتعلیف اجازه به او نمیدهد چون ظرفیت این محل این است که بیش از دوهزار گوسفند نمیتواند تعلیف کند اما اگر حقالمرتع نگرفتند یعنی آزادی عمل دادند به این که هر چوپان و هر گوسفند و هر کس که بخواهد بتواند در این مرتع تعلیف کند یک هرج و مرجی ایجاد میشود و نتیجه این میشود که مراتع بهرهبرداری نشده هیچ به صورت خرابی هم در باید اگر مقصود شما این است که در یک شهرستان معینی فعلاً اجحاف و تجاوزی به حقوق دستهای دارند میکنند در جلسه قبل هم جناب آقای رئیس هم توجه فرمودند تبصرهای تصویب شد که در نقاطی که دولت مرتع ندارد حق دریافت حقالمرتع نخواهد داشت آن منظور بخصوص ضمن تصویب آن تبصره تأمین شده است و اما اگر مقصود این نیست به نظر من عدم دریافت حقالمرتع یعنی ایجاد هرج و مرج و آنارشی (سلطانمراد بختیار- این طور نیست) و بینظمی در مراتع. زیرا دریافت حقالمرتع اگر مبلغ ناچیزی است حداقل این است که در یک مرتعی گوسفند به نسبت استعداد آن مرتع میتواند تعلیف کند و مسلماً هر کس نمیتواند بیاید در آنجا مزاحمت ایجاد کند و قدر مسلم این است که الزاماً در لار که اوضاع و احوالش طوری است که اختلافاتی بین دولت و مردم از لحاظ مالکیت هست ایجاد ناامنی میکند.
رئیس- آقای سلطانمراد بختیار.
سلطانمراد بختیار- این موضوع که جنابعالی فرمودید یک اشکال مهمی دارد ممکن است در لار که آقا سراغ دارید اینطور باشد اما در جاهای دیگر تمام این مملکت درآمد حقالمرتعش در حدود یک میلیون تومان است ولی وزارت کشاورزی میآید یک مرتعی را اجاره میدهد فرض کنیم به ده هزار تومان آن کس که اجاره میکند نمیرود سر مرتع از گوسفنددار اجاره بگیرد بلکه میآید سر راه را میگیرد هر گوسفند هر شتری که خواست رد بشود مسلماً از آنها چندین برابر میگیرد (مشایخی- جلویش را باید گرفت) اجازه بفرماید جلویش را چهجور باید گرفت؟ جلویش را به وسیله مأمورین بگیریم هر چهقدر بیشتر بخواهید جلویش را بگیرید مسلماً زحمت مردم بیشتر میشود برای این که در سال گذشته در اطراف اصفهان جناب آقای وزیر کشاورزی هم اطلاع دارد در آنجا یک املاکی هست که اسماً مراتع دولتی است ولی رسماً نه ثبت دادهاند و نه درآمدی دارند این املاک را دادهاند به ده هزار تومان اجاره و تاکنون مستأجر دویستهزار تومان مالیات از مردم وصول کرده اما این که فرمودید اگر این مراتع مال دولت نباشد مردم زیاد میروند اینطور نیست آن کس که الساعه مراقبت مراتع را میکند به طور تحقیق بدون رودربایستی باید گفت اگر به او ۵۰ تومان بدهند خیلی بیشتر راه میدهد تا وقتی که مال دولت نباشد این است که برای یک میلیون تومان هر روز زد و خورد مابین مردم واقع میشود و املاکی را هم که دولت مدعی مالکیت است مالک نیست به جهت این که هر جا را اجاره دادهاند به غیر از این نیست که یا آخر سر آمدهاند بر علیه دولت عرضحال دادهاند یا این که گفتهاند نتوانستهاند بهرهمالکانه را جمعآوری کنند در این هیچ تردیدی نیست استدعا میکنم که آقایان توجه بفرمایید که این درآمد علفچر که یک میلیون اسماً برای دولت است و فقط روی کاغذ است و عملاً صدهزار تومان هم نیست برای این که اولاً مخارج زیادی دارند. ثانیاً آن کسی که میخواهد اجاره کند سند را خوب میدهد ولی موقعی که میخواهد دینش را بپردازد اول زود عرضحال میدهد بعد میگوید گله گوسفندی در فلان مرتع تعلیف کرده و من درآمدش را نگرفتهام و از این لحاظ اجاره باطل است و روی این اصل بنده استدعا میکنم از این کار صرفنظر بکنید از اینکه دولت حقالمرتع بگیرد و سه چهار میلیون نفر مردم ایلات و عشایر را راحت کنید بگذارید از تهران که ممکن است شکایت کنند در ایلات و عشایر عملی که ژاندارم میخواهد با مردم بدبخت بکند پول ازشان میگیرد چوبشان میزند کتکشان میزند بیچارهشان میکند به اسم این که یک سند پاره دادهاند دستشان بنده عرضم این بود البته بسته به نظر آقایان است اگر آقایان موافقند رأی بدهند و اگر موافق نیستند رأی نمیدهند.
رئیس- آقای وزیر کشاورزی بفرمایید.
وزیر کشاورزی- استدعا میکنم آقایان توجه بفرمایید به عرایض بنده دفعه گذشته جلسه قبل آقایان نظرشان باشد یک چنین پیشنهادی شد رد شد حالا دوباره این پیشنهاد به این صورت درآمده عرض بنده راجع به مراتع است مراتع این مملکت هم مثل جنگلها باید حفظ بشود اگر امروز نمیتوانیم این را حفظ کنیم معنایش این نیست که هر چه جنگل و مرتع است ول کنیم به امید خدا اگر امروز مرتع را به قراری که پیشنهاد شده است ما ول کنیم چه کسی مسئول حفظ و نگهداری این مراتع است و پس فردا آقایان از وزارت کشاورزی میخواهید که صدهزار تومان پول بپردازد و برود دور مراتع خودش را سیمخاردار بکشد و به صورت قابلاستفادهای درآورد حقالمرتع فقط برای این گرفته نمیشود که دولت یک عایدی داشته باشد این تنها وسیلهای است که میشود اعمال کرد که کدام دسته گوسفند به آنجا بیاید والا همان طوری که به عرض آقایان اعضای کمیسیون رساندم شما به چه وسیلهای میتوانید جلوگیری از این بکنید که گوسفندها هجوم نیاورند حالا بنده سر مالکیتش کاری ندارم که آقایان به صلاح بدانند که دولت مالک مرتع نباشد ولی بالاخره باید مراتعی وجود داشته باشد و ما باید نهایت مراقبت را بکنیم که این منبع از عایدی مملکت که یکی از ثروتهای ملی این مملکت هست حفظ بشود و اگر همین طور ول بکنیم اینقدر آزاد باشد که هر کس بتواند گاو و گوسفند خودش را بیاورد تعلیف کند این مراتع به کلی از بین میرود سال بعد به کلی از بین خواهد رفت و بعد باید درصدد بیفتیم که مراتع ایجاد بکنیم این را استدعا میکنم آقایان توجه داشته باشید در ممالک خارجه جنگل و مرتع را مصنوعی ایجاد میکنند اجازه بفرمایید ما این چیزی را که داریم سعی کنیم حفظ کنیم حالا اگر مأمورین بد عمل میکنند بسیار خوب تنبیهشان کنید اگر بنده فرضاً نمیتوانم درست عمل کنم دیگری را که میتواند بیاورید به هر حال ما نمیتوانیم بیاییم همه این مراتع را ول کنیم به امید خدا و پس فردا از بین برود.
رئیس- آقای صدرزاده موافقید با این پیشنهاد؟
صدرزاده- بنده مخالفم آقای سلطانمراد موافق بودند.
رئیس- باید یک مخالفی اول صحبت بکند آقای سلطانمراد بختیار شما حق نداشتید به عنوان موافق اول صحبت کنید آقای صدرزاده حالا بفرمایید.
صدرزاده- عرض کنم ما در اینجا در قانون خالصهجات بحث میکنیم و خالصهجات یعنی املاک متعلق به دولت بنابراین از حد این قانون نباید تجاوز کنیم یعنی پیشنهادهایی که میدهیم با املاک و علاقهجات مملو که مردم نباید تماس داشته باشد این فقط مربوط به فروش خالصهجات مسلم دولت است (صحیح است) پس هر پیشنهادی که راجع به مراتع و دولت باشد از موضوع قانون خارج است اصلاً بحث نباید کرد و مجلس هم در حال حاضر مهیای بحث اینگونه مطالب نیست این ممکن است به وقت دیگری موکول بشود مثلاً در مازندران و بسیاری از نقاط اصلاً مرتع جزو ملک است یعنی این ملک است و اصلاً حق مالکیت به وسیله گرفتن حقالمرتع اعمال میشود. پس بنابراین یک همچون پیشنهادی به این اصول صدمه میزند واین صحیح نیست اما راجع به قسمت مراتع مال دولت یعنی خالصه دولت اتفاقاً این صورتی که بنده اینجا دارم جناب آقای دکتر شاهکار این در دوره شانزدهم به مجلس تقدیم شده به عنوان سیاهه املاک و اراضی خالصه در نقاط بسیاری مثلاً در رضاییه مقدار زیادی املاک هست که اصلاً شش دانگ مرتع است یعنی دولت مرتعی را مالک است و اگر ما یک پیشنهادهایی بخواهیم بدهیم که سلب مالکیت دولت را از این مراتع بخواهیم بکنیم سلب مالکیت دولت را از بسیاری از املاکش کردهایم به علاوه مفهوم قضیه این است که ما این مراتع را میفروشیم (جلیلی- مراتع را نمیفروشند) وقتی فروخته میشود ممکن است اشخاص به اقتضای تواناییشان خریداری کنند و مادامی هم که مال دولت است تا ۵۰ رأس کوسفند اگر بخواهد از این مراتع استفاده کند آنچه به نظرم میآید در جلسه گذشته تصویب شد که آن حقالمرتع را هم نباید بپردازد بنابراین بنده تصور میکنم که این پیشنهاد تصویبش در اینجا موردی ندارد.
رئیس- آقای دکتر شاهکار.
دکتر شاهکار- چون آقای وزیر کشاورزی فرمودند تولید هرج و مرج میشود و بنده نمیخواهم تولید هرج و مرج بشود پیشنهاد را پس گرفتم.
رئیس- آقایان دقت بفرمایید در این ماده ۳ بیست پیشنهاد رسیده و اغلب هم شاید خیلی وارد نباشد توجه بفرمایید قرائت شود (پیشنهاد آقای دکتر جزایری به شرح ذیل خوانده شد) مقام ریاست مجلس شورای ملی پیشنهاد مینماید که قسمت اول ماده ۳ بدین شرح اصلاح شود به جای از قرا و مزارعی که بیش از نصف متعلق به دولت و خالصه باشد نوشته شود کلیه قرا و مزارع که متعلق به دولت و خالصه باشد
عمیدینوری- این تصویب شده است.
دکتر جزایری- مشاور آن تصویب شده است پس گرفتم.
رئیس- تصویب شده پیشنهاد دیگری قرائت کنید (پیشنهاد آقای دکتر وکیل به شرح زیر قراعت شد) ریاست معظم مجلس شورای ملی پیشنهاد مینمایم تبصره زیر به نام تبصره ۷ به ماده سوم اضافه شود.
تبصره ۷- هریک از آقایان کارمندان رسمی دولت که حاضر به استعفا از خدمات دولتی شده و از حقوق بازنشستگی نیست صرفنظر نموده و تعهد نمایند که دیگر به همین عنوان شاغل خدمات اداری نشود دولت در مقابل این شرایط میتواند مقابل حقوق ثابت دریافتی یک ساله آنها ضرب در سنوات خدمت (اعم از حقوق و سایر مزایای ثابتی که در سال ۱۳۳۳ دریافت کردهاند از املاک خالصه طهران یا شهرستان به ایشان فروخته و انتقال دهند قیمت ملت مورد فروش نیز ده برابر حد وسط عایداً خالص سه ساله اخیر باید محسوب شود. دکتر وکیل.
رئیس- آقای دکتر وکیل بفرمایید.
دکتر وکیل- با اجازه آقایان بنده یک دفعه دیگر با صدای بلند میخوانم.
(مجدداً به شرح سابق پیشنهاد را قرائت کردم) منظور از این پیشنهاد این است که ما هی ناله میکنیم که بودجه متعادل نیست از یک طرف میگوییم کارمندان دولت زیادند از یک طرف میخواهیم خردهمالک در مملکت درست کنیم که با شرایط اوضاع و احوال بتوانیم عمران و آبادی در مملکت بکنیم اگر این کارمندان زیادی که ما داریم خودشان بیایند از حقوق بازنشستگی صرفنظر بکنند این ممکن است اصلاً سرمایه بشود برای یک بانک عمران در مملکت بعد هم یک نظامی زمین بگیرند و مشغول کار زراعت شوند و بالنتیجه در ادارات هم طبیعتاً کثرت کارمندان کم میشود بنابراین هم کارمندان دولت کم شدهاند هم بودجه متعادل شده است و هم این که از این راه خردهمالک آشنا به موازین و مقررات مملکت را زیاد کردهایم و در هر صورت به نفع مملکت و آقایان کارمندان دولت است (مهندس اردبیلی- مدت هم معلوم کنید تا یکسال باشد) بسیار خوب این را هم قبول میکنم تا یکسال باشد.
رئیس- آقای بزرگ ابراهیمی بفرمایید.
بزرگ ابراهیمی- اول به فرضیه جناب آقای دکتر توجه بفرمایید میفرمایند حقوق یکساله این شخص که میخواهد استعفا کند ضرب در سنوات خدمت. حالا بنده مثل برایتان میآورم منظور از تقسیم خالصهجات دادن به زارع مقیم است آقا میفرمایید که حقوق یکساله ضرب در سنوات خدمت در مقابل به او ملک بدهند یک قاضی از کار خسته ۱۴۰۰ تومان در ماه حقوق میگیرد (یکی از نمایندگان- ۱۰۰۰ تومان میگیرد) ۱۰۰۰ تومان این آدم اگر بیاید استعفا بدهد حقوق یک سالهاش میشود ۱۲۰۰۰ تومان. چهل سال خدمت کرده ۴۸۰ هزار تومان بیاید یک ملک بگیرد خداحافظ شما هزار خانواده از بین برود آقا زارع بشود اصلاً نه زراعت بلد است و نه میتواند کشت بکند مخالف همه جور منطقی است (مهندس اردبیلی- حقوق یکماهه ضرب در سنوات خدمت) اجازه بفرمایید منظور از این تقسیم خالصهجات چیست؟ اگر بنابراین باشد بنده هم دوسال خدمت کردهام ۴۰ هزار تومان خسارتم شده قرار میگذارم کاندید نشوم بروم کنار این خیلی بیمنطق است ما اصل منظورمان تقسیم زمین است بین زارع چه طور بیاییم به یک نفر ۵۰۰ هزار تومان بدهیم. بنده مخالفم
رئیس- آقای صدرزاده موافقید؟
صدرزاده- خیر بنده مخالفم.
رئیس- آقای وزیر کشاورزی بفرمایید.
وزیر کشاورزی- بنده با اصل پیشنهادی که فرمودند موافقم ولی دو نکته است یکی این که هر کارمند دولتی میتواند زراعت کند یک تعداد خیلی محدودی هستند که میتوانند واقعاً بروند زراعت کنند یکی هم این که مبلغش به نظر بنده با دقت کافی حساب نشده اگر حساب کنیم حداقلش این است که بگوییم غیر از حقوق چیزی تعلق نگیرد امروز هم به حمدالله همه رتبه ۹ هستند و حقوقشان میشود ۷۰۰ تومان ۲۵ سال سابقه خدمت دارد میشود ۲۰۰ هزار تومان ۱۸۰ هزار تومان این تولید خردهمالک نیست تولید عمده مالک است (صحیح است) اگر مبلغ را بشود یک طوری اصلاح کرد و تخصیص بدهیم به اشخاصی که خودشان میتوانند بروند زراعت کنند نه این که بگوییم بروند ملکی بگیرند در خوزستان و خودشان در تهران ساکن شوند. این صحیح نیست.
رئیس- آقای مخبر بفرمایید.
مخبر (مشایخی)- آقایان نمایندگان محترم این تبصرهای که پیشنهاد شده است بسیار مطلب قابل توجهی است ما در ظرف این مدتی که از دوره ۱۸ گذشته از کسر بودجه از عدمتوازن بودجه از متورم بودن دولت از این که کارمندان دولت بیکار راه میروند و حقوق میگیرند در جلسات مختلف صحبت کردهایم و همه علاقهمند بودیم و هستیم که با تأمین رفاه و آسایش زندگی کارمندان دولت تدابیری برای کسر کارمند اتخاذ بکنیم که بالنتیجه تا حدی در توازن بودجه کشور تأثیر داشته باشد و تصور میکنم با همین توضیح مختصر آقایان تأیید و تأکید خواهند فرمود که با هم باید دنبال راهحل برویم که کارمند کمتر شود و بودجه توازن پیدا کند بنابراین موضوع تقسیم خالصهجات بین کارمندان دولت یک فکری است که سالهای سال در مجلس شورای ملی و در کمیسیونها مسبوق به سابقه بوده و من مخصوصاً خاطرم هست که در سال گذشته جناب آقای دکتر مشیرفاطمی برای تقلیل کارمندان راهحلهایی در کمیسیون بودجه پیشنهاد کردند ولی مطلب مورد بحث واقع نشد (صحیح است) بنابراین اگر ضمن قانون خالصهجات راهی بتوانیم پیدا بکنیم که مقداری از کارمندان دولت هم کشاورز بشوند و به این ترتیب یک مقداری از کارمندان دولت را کسر کرده باشیم قابلتوجه و قابلاهمیت است. این پیشنهادی که ایشان کردهاند نقص دارد اگر آقایان بیایند راهحلی پیدا کنند که به یک کارمند رتبه ۹ حداکثر در حدود ۳۰ الی ۳۵ هزار تومان از املاک خالصه داده شود و به کار کشاورزی اشتغال ورزند نه اجحاف است نه تجاوز است و نه مضر است. بنابراین من میخواهم پیشنهاد کنم که به این ترتیب این پیشنهاد را اصلاح کنیم ۵ برابر حقوق سالیانه اگر یک کارمند رتبه ۹ ششصد تومان حقوق میگیرد حقوق سالیانهاش میشود ۷۲۰۰ تومان ۵ برابرش میشود ۳۶۰۰۰ تومان. به این ترتیب اگر اصلاح شود خوب است.
رئیس- آقای مشایخی شما وظیفهتان هست که یا موافقت کنید یا نکنید اگر خودتان پیشنهادی دارید میتوانید بدهید. مشایخی به هر حال منظور بنده این است که این پیشنهاد را طوری اصلاح بفرمایید که متناسب با مبلغ ۳۵ هزار تومان باشد.
۷- تعیین موقع و دستور جلسه بعد ختم جلسه
رئیس- جلسه را ختم میکنیم
جلسه روز یکشنبه خواهد بود. دستور هم بقیه لایحه است. (۲۰ دقیقه بعدازظهر مجلس ختم شد).
رئیس مجلس شورای ملی- رضا حکمت
قانون اجاره پرداخت یکصد میلیون ریال اعتبار اضافی به وزارت راه جهت تأمین کسر اعتبار سال ۱۳۳۴
ماده واحده- به منظور تأمین کسر اعتبار مربوط به راهداری و راهسازی و اسفالت خطوط دست اقدام و آنچه انجام آن در سال ۳۴ به وسیله وزارت راه ضرورت پیدا کند و برای خرید لوازم فنی و وسائط نقلیه و افراز یدکی جهت تعمیر ماشینهای راهسازی و پرداخت هزینه نظارت و هزینههای دیگر مربوط به راهداری و راهسازی دولت مکلف است از اعتبارات سازمان برنامه علاوه بر آنچه ضمن برنامههای اجرایی به موجب قانون مصوب اسفند ماه ۲۷ به تصویب رسیده است تا آخر سال جاری مبلغ یکصد میلیون ریال به وزارت راه پرداخت نماید که به مصارف منظور فوق برسد.
تبصره ۱- دولت مکلف است راهسازیهای اصلی و همچنین راههای استانی و راههای نیمه تمام کشور را ضمن برنامه هفت ساله کشور منظور نماید.
تبصره ۲- دولت مکلف است ظرف شش ماه برای راهسازی سراسر کشور و مکانیزه نمودن و طریقه راهداری و اسفالت نمودن راههای شهرستانها برنامه ده سالهای تهیه و به مجلس پیشنهاد نماید که محل اعتبار آن علاوه بر آنچه که در بودجه عمومی مملکت پیشبینی شده کمبود آن از محل عوائد نفت تأمین شود.
این قانون که مشتمل بر ماده واحده و دو تبصره است در جلسه سهشنبه دوم آبان ماه یک هزار و سیصد و سی و چهار به تصویب مجلس شورای ملی رسید.
رئیس مجلس شورای ملی - رضا حکمت