تفاوت میان نسخه‌های «محتشم کاشانی (غزلیات)/چون برفروزد آینه زان آفتاب رو»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|چون برفروزد آینه زان آفتاب رو|رو سوی هر که آورد آتش زند در او}}
 
{{ب|چون برفروزد آینه زان آفتاب رو|رو سوی هر که آورد آتش زند در او}}
 
{{ب|سیلاب تیغ بار چنان تیز رو فتاد|کز سرگذشت آب و مرا تر نشد گلو}}
 
{{ب|سیلاب تیغ بار چنان تیز رو فتاد|کز سرگذشت آب و مرا تر نشد گلو}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۳۶

' محتشم کاشانی (غزلیات) (چون برفروزد آینه زان آفتاب رو)
از محتشم کاشانی
'


چون برفروزد آینه زان آفتاب رو رو سوی هر که آورد آتش زند در او
سیلاب تیغ بار چنان تیز رو فتاد کز سرگذشت آب و مرا تر نشد گلو
زلف تو جادوئیست برآتش گرفته جا چشم تو آهوئیست به مردم گرفته خو
مشرب رواج یافته چندان که محتسب می می‌کشد به بزم حریفان سبو سبو
در دیر رکرد غسل به می آن که زا ورع بر اسمان نگاه نمی‌کرد بی‌وضو
ای دوستان فغان که من ساده لوح را کشتند بی‌گناه بتان بهانه جو
از دولت گدائی آن ماه محتشم بهر تو آمد این لقب از آسمان فرو