تفاوت میان نسخههای «سعدی (غزلیات)/تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
جز (clean up using AWB) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن|که ندارد دل من طاقت هجران دیدن}} | {{ب|تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن|که ندارد دل من طاقت هجران دیدن}} | ||
{{ب|بر سر کوی تو گر خوی تو این خواهد بود|دل نهادم به جفاهای فراوان دیدن}} | {{ب|بر سر کوی تو گر خوی تو این خواهد بود|دل نهادم به جفاهای فراوان دیدن}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۳۰
' | سعدی (غزلیات) (تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن) از سعدی |
' |
تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن | که ندارد دل من طاقت هجران دیدن | |
بر سر کوی تو گر خوی تو این خواهد بود | دل نهادم به جفاهای فراوان دیدن | |
عقل بی خویشتن از عشق تو دیدن تا چند | خویشتن بیدل و دل بی سر و سامان دیدن | |
تن به زیر قدمت خاک توان کرد ولیک | گرد بر گوشه نعلین تو نتوان دیدن | |
هر شبم زلف سیاه تو نمایند به خواب | تا چه آید به من از خواب پریشان دیدن | |
با وجود رخ و بالای تو کوته نظریست | در گلستان شدن و سرو خرامان دیدن | |
گر بر این چاه زنخدان تو ره بردی خضر | بی نیاز آمدی از چشمه حیوان دیدن | |
هر دل سوخته کاندر خم زلف تو فتاد | گوی از آن به نتوان در خم چوگان دیدن | |
آن چه از نرگس مخمور تو در چشم منست | برنخیزد به گل و لاله و ریحان دیدن | |
سعدیا حسرت بیهوده مخور دانی چیست | چاره کار تو جان دادن و جانان دیدن |