تفاوت میان نسخه‌های «سعدی (غزلیات)/آن سرو که گویند به بالای تو ماند»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (clean up using AWB)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|آن سرو که گویند به بالای تو ماند|هرگز قدمی پیش تو رفتن نتواند}}
 
{{ب|آن سرو که گویند به بالای تو ماند|هرگز قدمی پیش تو رفتن نتواند}}
 
{{ب|دنبال تو بودن گنه از جانب ما نیست|با غمزه بگو تا دل مردم نستاند}}
 
{{ب|دنبال تو بودن گنه از جانب ما نیست|با غمزه بگو تا دل مردم نستاند}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۱۴

' سعدی (غزلیات) (آن سرو که گویند به بالای تو ماند)
از سعدی
'


آن سرو که گویند به بالای تو ماند هرگز قدمی پیش تو رفتن نتواند
دنبال تو بودن گنه از جانب ما نیست با غمزه بگو تا دل مردم نستاند
زنهار که چون می‌گذری بر سر مجروح وز وی خبرت نیست که چون می‌گذراند
بخت آن نکند با من سرگشته که یک روز همخانه من باشی و همسایه نداند
هر کو سر پیوند تو دارد به حقیقت دست از همه چیز و همه کس درگسلاند
امروز چه دانی تو که در آتش و آبم چون خاک شوم باد به گوشت برساند
آنان که ندانند پریشانی مشتاق گویند که نالیدن بلبل به چه ماند
گل را همه کس دست گرفتند و نخوانند بلبل نتوانست که فریاد نخواند
هر ساعتی این فتنه نوخاسته از جای برخیزد و خلقی متحیر بنشاند
در حسرت آنم که سر و مال به یک بار در دامنش افشانم و دامن نفشاند
سعدی تو در این بند بمیری و نداند فریاد بکن یا بکشد یا برهاند