تفاوت میان نسخههای «سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/یکی از بزرگان اهل تمیز»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|یکی از بزرگان اهل تمیز|حکایت کند ز ابن عبدالعزیز}} | {{ب|یکی از بزرگان اهل تمیز|حکایت کند ز ابن عبدالعزیز}} | ||
{{ب|که بودش نگینی بر انگشتری|فرو مانده در قیمتش جوهری}} | {{ب|که بودش نگینی بر انگشتری|فرو مانده در قیمتش جوهری}} |
نسخهٔ کنونی تا ۷ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۲۹
' | سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای) (یکی از بزرگان اهل تمیز) از سعدی |
' |
یکی از بزرگان اهل تمیز | حکایت کند ز ابن عبدالعزیز | |
که بودش نگینی بر انگشتری | فرو مانده در قیمتش جوهری | |
به شب گفتی از جرم گیتی فروز | دری بود در روشنایی چو روز | |
قضا را درآمد یکی خشک سال | که شد بدر سیمای مردم هلال | |
چو در مردم آرام و قوت ندید | خود آسوده بودن مروت ندید | |
چو بیند کسی زهر در کام خلق | کیش بگذرد آب نوشین به حلق | |
بفرمود و بفروختندش به سیم | که رحم آمدش بر غریب و یتیم | |
به یک هفته نقدش به تاراج داد | به درویش و مسکین و محتاج داد | |
فتادند در وی ملامت کنان | که دیگر به دستت نیاید چنان | |
شنیدم که میگفت و باران دمع | فرو میدویدش به عارض چو شمع | |
که زشت است پیرایه بر شهریار | دل شهری از ناتوانی فگار | |
مرا شاید انگشتری بینگین | نشاید دل خلقی اندوهگین | |
خنک آن که آسایش مرد و زن | گزیند بر آرایش خویشتن | |
نکردند رغبت هنر پروران | به شادی خویش از غم دیگران | |
اگر خوش بخسبد ملک بر سریر | نپندارم آسوده خسبد فقیر | |
وگر زنده دارد شب دیر تاز | بخسبند مردم به آرام و ناز | |
بحمدالله این سیرت و راه راست | اتابک ابوبکر بن سعد راست | |
کس از فتنه در پارس دیگر نشان | نبیند مگر قامت مهوشان | |
یکی پنج بیتم خوش آمد به گوش | که در مجلسی میسرودند دوش | |
مرا راحت از زندگی دوش بود | که آن ماهرویم در آغوش بود | |
مر او را چو دیدم سر از خواب مست | بدو گفتم ای سرو پیش تو پست | |
دمی نرگس از خواب نوشین بشوی | چو گلبن بخند و چو بلبل بگوی | |
چه میخسبی ای فتنه روزگار؟ | بیا و می لعل نوشین بیار | |
نگه کرد شوریده از خواب و گفت | مرا فتنه خوانی و گویی مخفت | |
در ایام سلطان روشن نفس | نبیند دگر فتنه بیدار کس |