تفاوت میان نسخههای «مذاکرات مجلس شورای ملی ۴ دی (جدی) ۱۳۰۱ نشست ۱۹۶»
(صفحهای جدید حاوی «{{سرصفحه پروژه | عنوان = تصمیمهای مجلس [[مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگ...» ایجاد کرد) |
Bellavista (گفتگو | مشارکتها) (اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام، اصلاح سجاوندی) |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
[[پرونده:Moz 4 196.pdf|thumb|left|مذاکرات مجلس شورای ملی ۴ دی (جدی) ۱۳۰۱ نشست ۱۹۶]] | [[پرونده:Moz 4 196.pdf|thumb|left|مذاکرات مجلس شورای ملی ۴ دی (جدی) ۱۳۰۱ نشست ۱۹۶]] | ||
+ | '''صورت مشروح مجلس سه شنبه چهارم جدی ۱۳۰۱ مطابق هفتم جمادیالاولی ۱۳۴۱''' | ||
+ | مجلس دو ساعت و ربع قبل از ظهر به ریاست آقای مؤتمن الملک تشکیل گردید. | ||
+ | (صورت مشروح مجلس یوم یکشنبه دوم جدی را آقای امیر ناصر قرائت نمودند) | ||
+ | رئیس- صورت جلسه قدری مفصل است بعد از این باید مختصرتر نوشته شود. | ||
+ | ارباب کیخسرو- اجازه می فرمائید؟ | ||
+ | رئیس- بفرمائید | ||
+ | |||
+ | ارباب کیخسرو- چون مسئله قانونی بود از این جهت مجدداً به آقای وزیر پست عرض کردم که ملاحظه حفظ قانون مقدم بر نظر وزیر پست یا رئیس پست است و این جمله لازم است ذکر شود و چون اظهاری که ایشان فرمودند فی الواقع یک نقض قانونی بوده به این جهت این اعتراض بنده باید قید شود. | ||
+ | |||
+ | رئیس- دیگر ایرادی نیست؟ (گفته شد خیر) | ||
+ | |||
+ | رئیس- ماده الحاقیه به عهدنامه ایران و افغان مطرح است. آقای حاج میرزا مرتضی (اجازه) | ||
+ | |||
+ | حاج میرزا مرتضی- بنده در دستور عرضی داشتم چون راپُرت راجع به اعتبارنامه آقای دانش از شعبه دوم داده شده است خواستم تقاضا کنم اگر ممکن است جزء دستور شود. | ||
+ | |||
+ | رئیس- هنوز راپُرتش نرسیده است (ماده الحاقیه به عهدنامه ایران و افغانستان را آقای امیر ناصر به شرح آتی قرائت نمودند) | ||
+ | |||
+ | فصل سوم- همچنین طوایف و ایلاتی که سابقاً از ایران به افغانستان رفتهاند کمافیالسابق تبعه دولت متوقف فیها میباشند و بدون اینکه تذاکر خود را به امضاء مأمورین ایران برسانند حق ورود به خاک ایران را نخواهند داشت چنانکه همین ترتیب نظیراً موافق فصل دوم الحاقی نسبت به کلیه طوایف و ایلاتی که سابقاً از افغانستان به ایران آمدهاند مجری خواهد شد افرادی که از ایران قبل تأسیس سفارت ایران در کابل به افغانستان رفته سکنی اختیار کردهاند کمافیالسابق تبعه افغانستان شناخته میشوند. تجاری که فقط برای معاملات تجارتی از ایران به افغانستان مسافرت نمودهاند در افغانستان اقامت دائمی اختیار نکردهاند و نیز به موجب اسناد محقق است که در دوایر رسمی افغانستان با آنها معامله تبعه افغانستان نشده است تبعه ایران شناخته خواهند شد. | ||
+ | |||
+ | رئیس- اعتراضی ندارد؟ آقای نصیر دیوان (اجازه) | ||
+ | |||
+ | نصیر دیوان- یک دفعه دیگر قرائت شود. | ||
+ | |||
+ | رئیس- شور اول است اگر ایرادی دارید باید مطابق ماده ۳۲ نظامنامه اظهار نمائید. اعتراضی نیست؟ (گفته شد خیر) | ||
+ | |||
+ | رئیس- باید رأی بگیریم به شور دوم بشود یا نشود. اگر تصویب میکنید قیام نمائید. (جمع کثیری قیام نمودند) | ||
+ | |||
+ | رئیس- تصویب شد. کنترات آقای ویلهلم مطرح است مذاکرات در کلیات است. آقای حائریزاده (اجازه) | ||
+ | |||
+ | حائریزاده- بنده راجع به شخص دکتر ویلهلم شنیدهام که جراح خوبی است و با استخدام او هم مخالف نیستم ولی چون این شخص و چند نفر دیگر از یادگاریهای روزگار قرارداد است که از فرانسه استخدام کردند من عقیده دارم که دکتر را باید برای رفع حوائج مردم کنترات کرد نه از نقطه نظر سیاسی به این جهت بنده با تجدید کنترات آقای دکتر ویلهلم مخالف هستم. | ||
+ | |||
+ | رئیس- آقای محمد ولی میرزا (اجازه) | ||
+ | |||
+ | محمد ولی میرزا- بنده از فرمایشات آقای حائریزاده تعجب میکنم و نمی دانم مطابق کدام قراردادی که ما با دولت جمهوری فرانسه داشتیم مستخدم اجیر کردیم بنده در کمیسیون بودجه بودم در آن جا همچو چیزی مطرح نشد که دکتر ویلهلم از نقطه نظر سیاسی کنترات شده است بلکه فقط از نقطه نظر اینکه محتاج به یک نفر جراح بودند یک نفر جراح از فرانسه استخدام کردند و هیچ عنوان قرارداد سیاسی در بین نبود. | ||
+ | |||
+ | رئیس- یک پیشنهادی آقای شیخالاسلام کردهاند قرائت میشود. (به شرح آتی قرائت شد) | ||
+ | |||
+ | مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی | ||
+ | |||
+ | بنده پیشنهاد میکنم که اخذ رأی در کنترات دکتر ویلهلم تأخیر شود و از طرف مجلس شورای ملی شرحی نوشته شود به وزارت علوم که مجلس تشکیل نمایند با حضور وزیر علوم مرکب از آقای مشیرالدوله و سه نفر الی پنج نفر از دکترهای نمره اول ایرانی مثل آقایان امیر اعلم و اعلم الملک و لقمان الملک و حکیم اعظم و علائی و دو نفر از رؤسای ادارات وزارت معارف مثل آقایان میرزا عبدالعظیم خان و فروغی و در این مجلس مطالعات کامل در اطراف عملیات دکتر ویلهلم بکنند که معلوم شود این دکتر در سیه سال استخدام دولت ایران و گرفتن دوازده هزار تومان اجرت چه کرده و در نتیجه سه مطلب را تعیین کنند اول اینکه این دکتر در این سه سال چند وقت مشغول تدریس بوده | ||
+ | |||
+ | دوم اینکه در این سه سال چند نفر شاگرد تربیت کرده. سوم آنکه تقریباً استفاده هر یک نفر شاگرد چه بوده و صورت مجلس را به مجلس شورای ملی بفرستند که طبع و بین آقایان نمایندگان توزیع شود پس از آن در مجلس به کنترات دکتر ویلهلم اخذ رأی شود. (شیخالاسلام اصفهانی) | ||
+ | |||
+ | رئیس- توضیحاتی دارید؟ | ||
+ | |||
+ | شیخالاسلام- بلی چند کلمه عرض میکنم. | ||
+ | |||
+ | رئیس- بفرمائید | ||
+ | |||
+ | شیخالاسلام- بنده منکر علم نیستم منکر تعلیم و تعلم هم نیستم آقای ما مسلمانها از تمام بزرگان اولین و آخرین زیادتر سفارش در تعلیم و تعلم کرده است. | ||
+ | |||
+ | این علومی هم که جدیداً در دنیا عرض اندام کرده است باید هر ملتی داشته باشد و در دنیای امروزه هر ملتی دارای علم نباشد محکوم است و معلومات امروزه را اعم از اینکه برای جنس بشر نافع باشد یا نباشد باید دارا باشد اما حالا حرف در سر این است که ما به چه طریق تحصیل علم کنیم. طریقش منحصر به سه قسم است: | ||
+ | |||
+ | یا باید معلم بیاوریم که عملاً به ایرانیها تعلیم بدهد مثل اینکه تمام صنایع ایران ما تا به امروز تحصیلش به همین قسم بوده است و هیچ نجار و آهنگر و نقاش نرفته است که درس نجاری و آهنگری و نقاشی بخواهند فقط در زیر دست یک استاد تعلیم گرفته و نجاری را آموخته و کم کم استاد شده است یک قسم هم اینکه معلم بیاوریم و ایرانیها را تعلیم بدهد و عملاً تربیت کند یک قسم هم این است که جوانان مان را به اروپا بفرستیم که تحصیل نموده و مراجعت نماید دو قسم این را ما تا امروز تجربه کردهایم ولی به جائی نرسیدهایم فردا را نمی دانم چه میشود آن معلم عملی را آوردیم و جز ضرر و زیان تا به امروز چیزی ندیدهایم باز تکرار میکنم فردا را نمی دانم. | ||
+ | |||
+ | طریق دوم را هم تا یک اندازه مشی کردهایم و معلم هم آوردیم و هیچ استفاده نکردیم. بنده سابقاً هم به عرض مجلس رساندم و قبل از این سفری که کردم عقیدهام این بود که از مستشار چشم بپوشیم و جوانان را هم به خارجه بفرستیم و معلم بیاوریم ولی وقتی این جا آمدم دیدم از وجود این معلمین که هستند ابداً فایدهای نمیبریم و اگر هم میخواهیم باز معلم بیاوریم یقیناً بهتر از اینها را نخواهند داد بعد عقیدهام این شد که جوانان را بفرستیم به خارجه ولی در تحت یک مراقبتی بروند و تحصیل نمایند ولی حالا در باب دکتر ویلهلم نظریات آقایان مختلف است. شاید بعضی با بنده هم عقیده باشند ولی باقی را نمی دانم بنده بودن این جناب دکتر را ولو اینکه جراحی را هم خوب بلد باشد لازم نمی دانم حالا بعضی هم هستند که معتقدند وجود این دکتر برای ایران نافع است ولی این مطلبی که بنده پیشنهاد کردم برای این است که اولاً ماها از اشتباه خارج شویم یعنی اگر بنده اشتباه کرده باشم و حقیقتاً این دکتر خدماتی به مملکت ما کرده است از اشتباه بیرون بیایم و اگر چنانچه آقایان اشتباه کرده باشند و جناب دکتر برود پی کارش و گذشته از این اروپائیها هم کم کم باید بدانند که در ایران حساب و رسیدگی پیدا شده است و دیگر خروار خروار پول به آنها نمیدهند که ببرند و باز کنتراتشان را تجدید کنند بدون اینکه حسابی در کار باشد این است که بنده از آقایان استدعا میکنم یک قدری با بنده همراهی بفرمایند و این پیشنهاد را تصویب نمایند و بنشینند و رسیدگی و تفتیش کنند و ببینند این دوازده هزار تومان که از ما تابحال گرفته است چه کرده و بگویند آقای دکتر ما میخواهیم دوازده هزار تومان دیگر هم به شما تقدیم کنیم ولی باید ببینیم چه خدمتی به این مملکت کردهاید تا ما هم مسبوق شویم دوازده هزار تومان دیگر با امتنان به شما بدهیم. | ||
+ | |||
+ | حاج نصیرالسلطنه- رعایت ماده ۶۲ نمیشود. | ||
+ | |||
+ | رئیس- (خطاب به شیخالاسلام) چون هر روز تغییر رأی میدهید بهتر این است که بماند فردا ببینیم فردا چه میشود. | ||
+ | |||
+ | شیخالاسلام- بنده اینطور عرض نکردم عرض کردم تا امروز ما از مستشار فایده ندیدهایم بعد را نمی دانم. | ||
+ | |||
+ | رئیس- رأی میگیریم به پیشنهاد آقای شیخالاسلام. آقایانی که تصویب میکنند قیام نمایند. (عده قلیلی قیام نمودند) | ||
+ | |||
+ | رئیس- رد شد. آقای آقا سید یعقوب (اجازه) | ||
+ | |||
+ | آقا سید یعقوب- این کلمه را که بنده عرض میکنم آقایان توجه بفرمایند بنده مکرر عرض کردهام و حالا هم عرض میکنم خجالت هم نمیکشم عرض میکنم که از حیث علم ما فقیر هستیم و مسلماً هر جاهلی هم رجوع به عالم میکند حالا اگر آقای حاج شیخ اسدالله خنده شان میگیرد بگیرد، ولی بنده میگویم ما محتاج هستیم و فقر علمی داریم و باید رجوع کنیم به سوی علماء و آن چیزهائی که ما از حیث آن فقیر هستیم از آنها اکتساب کنیم ولی در مسئله علم طب چنانچه آقایان می دانند مبداء علم طب اول از ایران بوده است و در دوره اسلامی علمای بزرگی در اسلام در علم طب پیدا شدهاند و کتب بسیار بزرگی تدوین کردهاند که میتوانم بگویم آن کتب حالیه محل مرجع علمای طب جدید است مثل کتاب محمد بن ذکریای رازی و شیخالرئیس و علمای بزرگ دیگر ولی در این دوره راجع به سایر علوم جدیده از قبیل هندسه، شیمی و فیزیک و چیزهای دیگر جوانان ما راجع به خارجی کردند و رفتند و تحصیل کردند. | ||
+ | |||
+ | ولی هنوز در آنها متخصص نشدهاند چون از هندسه و فیزیک و شیمی متخصص نیستند و نمیتوانم بگویم چون تمیز نمیتوانم بدهم لکن مسئله طب و مزاج چیزی است که تمام ماها از جاهل و عالم مبتلا به او هستیم بنده ملاحظه میکنم آنچه را که خودم تجربه کردم قریب یک قرن است که در ایران جوانان ما رفتند و این علم را تحصیل کردند و برگشتند و بنده میبینم که متخصص در این فن شدهاند و گمان میکنم در این فن دیگر ما محتاج به کنترات دکتر ویلهلم نباشیم چون در ایران اشخاصی داریم که اگر از دکتر ویلهلم بالاتر نباشند پست تر هم نیستند و خودتان هم تصدیق دارید و اطبای حاذق و ماهر در ایران داریم از قبیل علائی و حکیم اعظم و امیراعلم و لقمان الدوله اینها یک اطبائی هستند که متخصص نیستند ولی در علومی که ما محتاج هستیم و متخصص نداریم باید از خارجه متخصص بیاورم و بنده همراه هستم که پول هم خرج کنیم و زحمت هم بکشیم و جلب کنیم و از وجود آنها استفاده کنیم. | ||
+ | |||
+ | لکن آن هائی که در ایران هستند و از مال خودشان بردهاند و خرج کردهاند و دارای این علم شدهاند ما باید آنها را تشویق کنیم و آنها را سر کار بیاوریم و در صورتی که خودمان متخصص داریم لازم نیست از خارجه دکتر بیاوریم همین علائی را ببریم مدرس کنیم در مدرسه طب درس بدهد یا دکتر سعید خان کردستانی را (اگر چه بنده نمیخواهم بر سبیل اشخاص عرض کنم) ببرید ملعمش کنید. | ||
+ | |||
+ | همچنین دیگران که در فن طب زحمت کشیدهاند انصاف بدهید آیا نباید اینها را تشویق کنیم در مقابل آن زحماتی که کشیدهاند و این مقام را حائز شدهاند؟ آیا باید برویم دکتر خارجی بیاوریم؟ حالا اگر بعضی میل دارند بفرستند به فارس و آذربایجان و اشخاصی را که در مرکز داریم تشویق کنیم تا اینکه ایرانیها به سر شوق بیایند و از سرمایه خودشان بروند تحصیل کنند و به درد مملکت بخورند بنده نمیگویم که دکتر ویلهلم بد است ولی بنده میگویم نسبت به سایر اطبای ایرانی که در تهران هستند و خیلی هم متخصص هستند انصاف کُشی و بی عدالتی کردهایم ما باید از وجود آنها استفاده کنیم واِلا مسلماً روح دانش را خواهیم کشت. (خنده بین وکلاء) | ||
+ | |||
+ | و دیگر اینکه قطع نظر از اینکه مبالغی از دولت به اسم حقوق میگیرند و پس از چهار سال پنج سال مبالغی از ثروت ما میبرند پس بد نیست عوض این کار ایرانیهای خودمان را تشویق کنیم و در مقابل متخصصین خودمان کسان دیگر را نیاوریم واِلا بکلی اصول تشویق و قدردانی از مملکت میرود و مردم دلسرد میشوند. از این نقطه نظرها که عرض کردم بنده با این راپُرت مخالف هستم نه از نقطه نظر آقای حائریزاده که به مجرد اینکه یک صحبتی در مجلس میشود می گویند راجع به قرارداد است و فلان و فلان آقا این مسئله مجلس متخصصین است ربطی به عالم قرارداد و لاهوت و ناهوت ندارد و در خاتمه عرایضم باز عرض میکنم که بنده چون میبینم که در مملکت خودمان در این فن متخصص داریم دیگر محتاج به کنترات دکتر ویلهلم نیستیم. | ||
+ | |||
+ | ولی در چیزهائی که متخصص نداریم پیشنهاد بفرمائید بنده هم همراه هستم ولی در چیزهائی که متخصص داریم اگر برویم از خارج متخصص بیاوریم و منافع مملکت را آنها ببرند جداً مخالف هستم این بود عرایض بنده. | ||
+ | |||
+ | رئیس- آقای محمد هاشم میرزا (اجازه) | ||
+ | |||
+ | محمد هاشم میرزا- یک قسمت از عرایض بنده گفته شد و یک قسمت دیگرش را صلاح نمی دانم در مجلس عرض کنم بهتر این است که رأی گرفته شود. | ||
+ | |||
+ | رئیس- آقای حاج میرزا علی محمد (اجازه) | ||
+ | |||
+ | حاج میرزا علی محمد دولتآبادی- بنده مخالفم. | ||
+ | |||
+ | رئیس- آقای تدین (اجازه) | ||
+ | |||
+ | تدین- بیانات آقای آقا سید یعقوب را وقتی بخواهیم تجزیه کنیم به چند جزء میشود که بنده با یکدیگر متناقض می دانم. | ||
+ | |||
+ | اولاً فرمودند چون ایشان متخصص نیستند نمیتوانند متخصصین تمیز بدهند بعد فرمودند ما یک عده متخصص را داریم و در نتیجه هم اظهار فرمودند که اساساً با دکتر ویلهلم مخالف نیستم ولی عقیده این است که در مرکز نباشد و بروند در ولایات اینها تمام با هم متناقض است و بنده از کلیه فرمایشات ایشان تصور میکنم مقصود عمده که داشتند همان قسمت اخیر بود که جواب آقای حائریزاده را بدهند. | ||
+ | |||
+ | علیایالحال دکتر ویلهلم در اینکه مطابق تصدیق مطلعین و اشخاصی که طرف اعتماد هستند یک نفر متخصص در جراحی است جای شک و شبهه نیست بلکه مطابق تصدیق مطلعین از چندین سال قبل تاکنون دو نفر دکتر از برای مدرسه طبی تهران استخدام شده است یکی دکتر پراک و یکی دکتر ویلهلم. اینها از بهترین معلمین مدرسه طبی بودهاند که در ایران آمدهاند. دکتر پراک قبل از انقضای مدت کنتراتش نخواست این جا بماند و استعفا داد و رفت ولی ویلهلم باقی ماند و این شخص معلم یک شعبه از طب است که جراحی باشد و علاوه بر این قریب یک سال است که از طرف وزارت معارف مجاناً متصدی اداره کردن یک مریضخانه شده است که گویا مریضخانه وزیری باشد و روزها هم یک قسمت وقت خودش را در مریضخانه مجاناً صرف معالجه مرضای فقیر میکند. آقای آقا سید یعقوب اظهار فرمودند که ما از خودمان اطبای بزرگ داریم. بنده هم تصدیق میکنم و جای هیچ انکاری نیست ولی این را هم باید بدانید که طب به شصت اساس تجزیه میشود و هر شعبه اش یک نوع متخصص میخواهد و آن متصدی باید دکتر در آن شعبه باشد واِلا مثل اطبای سابق میشود که هر مریض برود به مطب او را شروع میکند به معالجه و منتهی میشود به همان مثل معروف که بیطار معالجه چشم میکرد. شصت اساس طب از هم مجزا است در تحصیلات مقدماتی طب این شعب را تعلیم میدهند ولی در تحصیلات مؤخراتی اختصاص است مثلاً کحال فقط و فقط باید در شعبه کحالی تخصص پیدا نماید و اگر بگوید در امراض عصبانی هم متخصص هستم نباید از او پذیرفت به همین جهت است که امروز اغلب از دکترهای ایرانی خودمان هم در مدرسه طبی تدریس میکنند مثل آقای دکتر امیراعلم و دکتر لقمانالدوله و دکتر لقمانالملک و دکتر حکیم اعظم و غیره و از معلمین اروپایی فقط چند نفر در آن جا تدریس میکنند. آقای امیراعلم یک شعبه خاصی را تدریس میکنند نه اینکه جراحی را بلد نباشند خیر، خیلی خوب بلد هستند اما در آن شعبه که ایشان تدریس میکنند تخصص شان بیشتر است آقای دکتر حکیم اعظم هم در شعبه دیگر متخصص تر است هکذا آقای لقمان الدوله و سایرین ما هم دکتر داریم و هم احتیاج داریم به این شعبه جراحی و هیچ منافات ندارد که هم دکترهای خودتان مشغول کار باشند و هم دکترهای اروپائی تدریس نمایند و شاگردان مدسه طب هم از دکتر ویلهلم راضی هستند و تا ما حقیقتاً یک اشخاص متخصص در جراحی پیدا نکنیم ناچاریم که از دکترها و معلمین اروپائی استفاده کنیم به این جهت است که بنده مطابق اطلاعاتی که دارم حتی از خود محصلین طب (که بیشتر میفهمند آیا معلم خوب تدریس میکند یا بد و زحمت میکشد یا نمیکشد) سئوال کردم و تحصیل اطلاع نمودم چون خودم شخصاً دکتر ویلهلم را نمیشناسم و شاید او هم شخصاً مرا نشناسد ولی اطلاعات بنده مشعر است بر اینکه این شخص تا کنون به وظایف خودش قیام کرده است علاوه بر این مدتس است که در مریضخانه وزیری هم مشغول معالجه است و مجاناً خدمت میکند و اینکه ملاحظه می فرمائید در لایحه کنتراتش چهار هزار و پانصد تومان مقرر شده است پانصد تومان آن امسال در ازای خدماتی که اضافه قبول کرده است علاوه شده یعنی اینطور به بنده توضیح دادند. بنابراین بنده تصور میکنم قبول کردن و ادامه دادن کنترات دکتر ویلهلم به حال امروزه مملکت نافع است و مضرّ به حال دیگران هم نیست و در مدرسه طبی از وجود سایر دکترهای ما هم استفاده میکنند چنانچه اگر آقای آقا سید یعقوب به صورت معلمین مدرسه طبی مراجعه بفرمایند ملاحظه خواهند فرمود که متجاوز از بیست نفر معلمین ایرانی که دکتر هستند در آن جا تدریس میکنند. | ||
+ | |||
+ | رئیس- آقای آقا میرزا عبدالوهاب (اجازه) | ||
+ | |||
+ | حاج میرزا عبدالوهاب- بنده هم مخالفم ولی گویا آقای حاج میرزا علی محمد بر بنده مقدم باشند. | ||
+ | |||
+ | رئیس- اسم جنابعالی ثبت شده است | ||
+ | |||
+ | حاج میرزا عبدالوهاب- بلی شاید بیرون اجازه خواستهام عرض میکنم که دکتر ویلهلم از قراری که بنده شنیدهام جراح خوبی است ولی درجه معلمی ندارد و ما برای مدرسه طب یک نفر میخواهیم که به درد معلمی بخورد واِلا جراحی دانستن به در شاگرد تربیت کردن نمیخورد این پولی که دولت میدهد یک نفر معلم میخواهد که چهار نفر شاگرد تهیه نماید نه اینکه دکتر ویلهلم و دکتر رولاند که قنسول اصفهان بوده است و به خواهش او را آوردهاند دکتر کردهاند یا همین دکتر از پیش که همین آدم است میآورند و کنتراتشان میکنند و هی پول میدهند اینها آثار خارجیه ندارند و یک نفر شاگرد تاکنون تربیت نکردهاند یا نتوانستهاند تربیت نمایند و این پولهایی که به زور سرنیزه قزاق از مردم بدبخت ولایات میگیرند باید یک اثری هم در مقابلش باشد واِلا هی پول هی پول که نتیجه برای مملکت حاصل نمیشود و فایده ندارد. | ||
+ | |||
+ | رئیس- مذاکرات کافی است؟ (اغلب گفتند کافی است) | ||
+ | |||
+ | رئیس- رأی میگیریم که داخل در شور مواد بشویم یا نه. آقایانی که تصویب میکنند قیام نمایند. (جمع کثیری قیام نمودند) | ||
+ | |||
+ | رئیس- تصویب شد. ماده اول (به شرح ذیل خوانده شد) | ||
+ | |||
+ | ماده اول- دولت مجاز است دکتر ویلهلم را برای مدت سه سال از تاریخ ۲۴ آوریل ۱۹۲۲ مطابق با چهارم ثور ۱۳۰۱ برای معلمی جراحی مدرسه طبی تهران و تصدی اعمال یدی مریضخانه وزیری کنترات نماید. | ||
+ | |||
+ | رئیس- آقای حائریزاده (اجازه) | ||
+ | |||
+ | حائریزاده- بنده در موقع شور در کلیات مختصری عرض کردم بعد دیدم عرایض بنده سوء تعبیر شد و اجازه خواستم که توضیح عرض کنم ولی نوبت به من نرسید حالا لابدم در موقع مذاکره در ماده اول عرض کنم بنده برای مملکت ایران یک طبیب را که کم می دانم هیچ بلکه برای هر شهری باید یک عده طبیب اعزام نمایند و مدرسه طب را هم توسعه بدهند که در آتیه اینقدر تلفات پیدا نشود ولی مخالفت بنده برای این بود که کنترات این شخص در زمان وزارت امور خارجه نصرت الدوله بود که ایشان در فرنگستان تشریف داشتند و آن قرارداد را وثوق الدوله بسته بود و از طرف فرانسویها و آمریکاییها تقریباً یک موافقتی با ملیون ایران شد و یک عده از معلمین مدرسه حقوق منجمله همین آقای دکتر ویلهلم را هم اجیر کردند و در ماده چهارم کنتراتش نوشته است اجیر میشود به تدریس مواد جراحی که طب قانونی را در مدرسه حقوق موافق پروگرام مدرسه تدریس کند و من عقیده دارم ماها که آمدهایم این جا برای این نیامدیم که بگوئیم کی طبیب خوب است و کی طبیب بد که رأی دهیم یا ندهیم ما باید ملاحظه کنیم که دولت مالیه مملکت را در راه ناصحیحی مصرف نکند و سیاست مملکت را هم در نظر داشته باشیم و نگذاریم دولت به راه غلطی بکشاند ما برای این دو مسئله آمدهایم واِلا اگر ما طبیب نباشیم و اطلاعات از شعب طبی نداشته باشیم مدخلیتی ندارد و آن هائی که اعتماد به دولت دارند و دولت یک طبیبی را معرفی میکند آنها چون به دولت اعتماد دارند ردی میدهند بنده چون به آقای قوامالسلطنه اخوی آقای وثوقالدوله اعتماد ندارم و چون استخدام دکتر ویلهلم هم در زمان وثوقالدوله بوده و از نقطه نظرهای ناصحیحی بوده است این است که نمیتوانم موافقت کنم واِلا با استخدام دکتر و جراح برای مدرسه طب مخالف نیستم. | ||
+ | |||
+ | نصرتالدوله مخبر کمیسیون- تعیین جراح و استخدام جراح برای مدرسه طبی ایران یک سابقه هائی دارد که از عهد قبل از مشروطیت یعنی از دوره مظفرالدین شاه در ایران معمول بوده است و این مسئله هیچ نوع ارتباطی به سیاست ندارد و بهیچوجه نمیشود از نقطه نظر حق و انصاف و عدالت معلمین فرانسه یا جراح فرانسوی که استخدام شده است ربط داد به یک سیاستی که در آن موقع مصادف شده است با کنتراتشان و هیچ نوع ارتباطی بین این دو مسئله نیست و فرانسویها هم بهیچوجه در هیچ نوع موقعی نسبت به مملکت ما یک سیاست غیر مطلوبی نداشتهاند و هیچوقت هم با یک سیاست هائی که طرف میل مردم ایران نبوده موافقت نکردهاند و اینکه آقای حائری زاده اشاره و به موقع تصدی بنده در وزارت امور خارجه کردند که در ان موقع دکتر ویلهلم را کنترات کردم باید خاطرشان باشد که در بدو جنگ تمام مستخدمین فرانسوی که گویا یکی شان دکتر گاملت جراح فرانسوی بود ب برای انجام وظیفه وطنی خودشان یعنی وظیفه سربازی رفتند و در موقع جنگ ما نتوانستیم اطبائی برای مملکت مان اجیر کنیم موقعی که بنده در اروپا بودم این اشکال تولید شده بود تصادف کرد با بودن بنده در آن جا و بنده در آن جا خودم یک تحقیقاتی کردم و از اشخاصی که بودند اطلاعات کامل تحصیل کردم علاوه بر معرفی که وزارت امور خارجه فرانسه به بنده کرد اطلاعات دیگر هم پیدا کردم و این دو نفر را که یکی اش دکتر ویلهلم است انتخاب کردم و بنده میتوانم بطور قطع به آقای حائریزاده اطمینان بدهم که هیچ نوع نظر سیاسی در این استخدام بغیر از معلمی و جراحی نبوده است و نه شخص اینها و نه وجود اینها غیر از نظر جراحی و طب چیز دیگری متوجه نیست. | ||
+ | |||
+ | رئیس- آقای داور (اجازه) | ||
+ | |||
+ | داور- بنده با استخدام دکتر ویلهلم مخالف هستم ولی مخالفت بنده از نقطه نظر آقای حائری زاده نیست و فرمایشاتی را که حضرت والا شاهزاده نصرت الدوله فرمودند که سابقاً از زمان مظفرالدین شاه برای مدرسه طب معلم استخدام میشده تصدیق و تأیید میکنم و میگویم بلکه از زمان ناصرالدین شاه برای مدرسه طب معلم میآوردند که آن وقت دارالفنون میگفتند و اغلب فرانسوی بودند و گمان میکنم اگر در این مجلس شورای ملی ده نفر باشند و معتقد باشند که باید از تعلیمات و اطلاعات اروپائیها استفاده کرد و ما به آنها احتیاج داریم اگر بنده اولی آنها نباشم لااقل دومی هستم و معتقد هستم که ما نمیتوانیم از اطلاعات اروپائیها صرفنظر کنیم و نمیتوانیم به اطلاعات خود قناعت کنیم ولکن این عقیده تا موقعی است که ببینیم در آن موردی که احتیاج داریم آیا از ایرانیها کسی را داریم یا نداریم؟ اگر یک اشخاصی باشند که از همان مدارس که اروپائی بیرون آمده است بیرون آمده باشد و دارای همان دیپلم و همان تصدیق نامه و همان مدت عمل و همان عمل باشد و البته ما باید آنها را انتخاب کنیم تا آنها تشویق شوند وقتی که مسئله معلمین مدرسه حقوق اینجا مطرح بود حضرت والا شرح مفصلی راجع به اینکه درسهای حقوق بر چند شعبه تقسیم میشوند و چه قبیل شعبی را باید درس داد و چه رتبهای را باید داشت اظهار کردند که اگر باز یک موقع دیگری به مجلس بیاید بنده هم عرایض خودم را در آن قسمت عرض خواهم کرد. | ||
+ | |||
+ | آقای تدین شرحی را بیان فرمودند که بلی شعب طب مختلف است اشخاصی هستند که فقط باید کحالی را درس بدهند و جراح غیر از کحال است و بنده تصدیق دارم و بنده شنیدم که لفظ متخصص هم از طرف مخالفین و موافقین گفته شد اما باید دانست متخصص را که در اروپا میگویند غیر از آن است که ما استعمال میکنیم. آنها وقتی میگویند فلانی متخصص است یعنی در فلان شعبه تحصیل کرده و چندین سال در آن شعبه کار کرده است و تألیفات و اکتشافات دارد به این جهت به یک چنین شخص میگویند متخصص واِلا به هر کس که حقوق تحصیل کرده است نمیگویند که در حقوق متخصص است و به هر کس هم که جراحی تحصیل کرده است نمیگویند جراح است دکتر ویلهلم دارای تألیفات نیست اگر هست بگوئید. | ||
+ | |||
+ | دکتر ویلهلم یک اسم بزرگی در بین جراحان اروپائی ندارد اگر دارد بفرمائید. دکتر ویلهلم یک نفر جراح عادی است که تحصیلات مرتبی نموده و از مدرسه بیرون آمده و یک مدتی هم در مریضخانه کار کرده است و بعدهم به ایران آمده است حالا باید ببینیم ما در ایران اشخاصی که در همان مدارس تحصیل کرده باشند و در همان مریضخانهها کار کرده باشند و از همان معلمین که به امثال ویلهلم اجازه دادهاند اجازه داشته باشند داریم یا نداریم؟ اگر داریم بایستی ابتدا از آنها تشویق کنیم بنده میگویم اگر دکتر ویلهلم میل داشته باشد در ایران بماند خیلی خوب است بماند و آقایانی که به ایشان اعتماد دارند به ایشان رجوع کنند. بنده شخصاً با ایشان مخالفتی ندارم و از حیث مملکت ایشان هیچ به ایشان اعتراضی ندارم بلکه تحصیلاتم به زبان آنها است و بنده و اشخاصی که در آن جا تحصیل کردهایم نسبت به آن زبان یک محبوبیتی داریم و ابداً نسبت به دکتر ویلهلم یک نظریاتی سیاسی و خصوصی نیست فقط نقطه نظر این است که اگر بنا شد شما تحصیل کردههای خود را تشویق نکنید گمان میکنم که ضرر داشته باشد یکی از اشخاصی که در اروپا تحصیل کردهاند برادر همین آقای معتمدالتجار است که ایشان در الکتریسیته کار کردهاند و یک مهندس بسیار خوبی در این فن هستند و الآن چند سال است در سوئیس مشغول خدمت هستند و کار میکنند و وقتی که بنده به ایران بر میگشتم به ایشان گفتم که شما به ایران مراجعت خواهید کرد یا نه؟ جواب دادند که فایده اش چیست آنروزی که بنده به ایران بیایم اگر بخواهند یک نفر را استخدام بکنند مرا نخواهند آورد و فکر نمیکنند که من هم در همان مدرسه که اروپائی تحصیل کرده است تحصیل کردهام و از همان مدرسه فارغ التحصیل شدهام و در یک کارخانه اروپائی طرف توجه و رجوع هستم فوراً یک اروپائی که نسبت به من در درجه دوم و سوم است میآورند همین حرف دربارة یک جراح است دکتر میر کسی است که سالها در زیر دست دکتر رو که حضرت والا شاید اسمشان را شنیده باشند و یکی از آتوریتههای جراحی اروپا همان شخص است و این آدم درباره دکتر میر مینویسد که چندین سال مریضخانه ما یعنی مریضخانه لوزان به او سپرده شده بود بعد از کلینیک من مشغول یک قسمت کار من بوده است حالا بعد از این که ایشان یک همچو تصدیق نامهای دارند و بعد از آنکه بنده می دانم که شش سال در مریضخانههای اروپا کار کردهاند و از دکتر ویلهلم خیلی بهتر هستند حالا از این قبیل اشخاص دو سه نفر نیستند بلکه ده نفر و صد نفر است بنده عرض میکنم مدرسه طب لازم نیست دکتر ویلهلم را بیاورد و اگر دکتر ویلهلم میخواهد در ایران بماند بماند و آن هائی که به ایشان اعتماد دارند به او رجوع کنند ولی وقتی که شما میخواهید یک نفر را استخدام کنید نزنید توی دهن ایرانی (جمعی از نمایندگان هیچکس همچو کاری را نمیکند) | ||
+ | |||
+ | عملاً اینطور میشود یعنی وقتی که شما یک جراح ایرانی داشته باشید و یک جراح اروپائی بیاورید معنایش این است که اگر تو خیلی خوب هم باشی چون ایرانی هستی ما میدهیم به کس دیگر در صورتی که از برای ما هم گرانتر تمام میشود آیا شما پول دارید؟ آن گنابادی که چند روز قبل آقای محمد هاشم میرزا شرح حال او را گفتند و اظهار کردند یک طبیب در میانه پنجاه هزار نفر نیست خوب است یک طبیب صد تومانی از این اضافه ویلهلم بفرستند به گناباد یا ورامین یا شهریار که مردمش مثل برگ درخت میریزند و شما چندین سال است نمیتوانید جلوی نوبه را بگیرید شش ماه تمام است که وزارت معارف برای اعزام دو نفر طبیب معطل هست و نمیتواند ششصد تومان پول بدهد و همیشه در مجلس که سئوال میشود می گویند اقدامات کردهایم ولی دولت پول ندارد در صورتی که اگر ایشان را استخدام کنند باید مرتباً حقوق شان را بگیرند این گشادبازیها برای چست؟ | ||
+ | |||
+ | بنده نه از نقطه نظر اینکه اروپائی را داریم استخدام میکنیم بلکه از نقطه نظر این که چون اشخاص ایرانی هم داریم که به درجه اروپائی بلکه بالاتر هستند و باید آنها را مقدم داشت این عرض را کردم. | ||
+ | |||
+ | رئیس- آقای محققالعلماء (اجازه) | ||
+ | |||
+ | محققالعلماء- بنده مخالف هستم. | ||
+ | |||
+ | رئیس- آقای دستغیب | ||
+ | |||
+ | دستغیب- بنده هم مخالف هستم. | ||
+ | |||
+ | رئیس- آقای مساوات (اجازه) | ||
+ | |||
+ | مساوات- این ادلهای که آقایان بیان میکنند تماماً صحیح است میفرمایند اگر داشتیم اگر معلوم است که جزا است و جزا هم لازمه شرط است اما شرط اولاً منطقی پیدا نکرده است فرمودند اگر متخصص داشته باشیم جایز نیست که از خارج بیاوریم ولی اسم نبردند کی هست متخصص جراح غیر از متخصص سایر عملیات است اگر آقایان اسم برده بودند و گفته بودند فلان شخص و فلان طبیب در همان مدرسه که ویلهلم تحصیل کرده است یا در مدرسه عالی تر از او تحصیل کرده است و بیشتر از او در آن مریضخانهها کار کرده است خیلی خوب بود ولی نفرمودند آیا کسی را دارید یا نه؟ و من تصدیق دارم که ویلهلم جراح است و علم او هم در ضمن عملش معلوم میشود جراحی مثل سایر علوم او هم در ضمن عملش معلوم میشود جراحی مثل سایر علوم نیست که نظری باشد بعد بواسطه تطبیق نظریات یا عملیات معلوم شود در جراحی باید از اول داخل در عملیات بشود شاگرد مدرسه بعد از تحصیل یکی از قواعد جراحی مجبور است که به مریضخانه برود و علم خود را با عمل تطبیق کند در این صورت کسی که جراح شد و تصدیق جراحی داشت میتواند دروس جراحی را نیز عهده درا شود و بنده چون نشناختم آن شخص معلم را بنابراین عرض میکنم که محتاج به یک معلم جراحی هستیم و عقیدهام این است که این کنترات را تصویب کنیم. (جمعی گفتند مذاکرات کافی است و بعضی گفتند کافی نیست) | ||
+ | |||
+ | رئیس- رأی میگیریم به کافی بودن مذاکرات. آقایانی که مذاکرات را کافی می دانند قیام فرمایند. (اغلب قیام نمودند) | ||
+ | |||
+ | رئیس- تصویب شد. ماده دوم قرائت میشود. (به شرح ذیل قرائت شد) | ||
+ | |||
+ | ماده دوم- حقوق دکتر ویلهلم از قرار سالی چهار هزار و پانصد تومان خواهد شد. | ||
+ | |||
+ | رئیس- آقای دولتآبادی (اجازه) | ||
+ | |||
+ | حاج میرزا علی محمد دولتآبادی- بنده در ماده اول اعتراض داشتم و نوبت به من نرسید عرایضم را عرض کنم و در این ماده هم نمیتوانم عرایضم را عرض کنم لهذا این مقدمه را مختصراً عرض میکنم از برای اینکه بعد در خصوص این ماده بتوانم به نتیجه برسم و آن این است همانطور که آقایان میفرمایند ما جراح لازم داریم و یک نفر جراح یا ده نفر یا صد نفر برای مملکت ما کافی نیست بلکه بیشتر لازم است البته باید متخصص در امراض هم باشد ولی از قراری که شنیده میشود دکتر ویلهلم وظیفه خود را ادا نمیکند و در معالجه امراض داخلی نیز داخل میشود و یک فوائد عمده از این مملکت میبرد و اگر آقایان تصور کنند که فقط تدریس مینماید یا در مریضخانه عملیات جراحی میکند اینطور نیست زیرا در مملکت ما آن مسئولیتی که باید باشد نیست و هر کس برای معالجه به او رجوع کند در امراض غیر داخلی نیز مداخله مینماید در صورتیکه همینطور که در اینجا ملاحظه میکنید در کنترات اولیه او نیز قید شده است که فقط برای اعمال جراحی استخدام میشود ولی او در معالجه امراض داخلی و غیر داخلی هم دخالت مینماید و اگر جرائد را دیده باشید یک قضایائی هم نسبت به او داده میشود ولی من نمیتوانم آنها را بطور صحت عرض کنم و من عقیده ندارم که یک چنین وجه گزافی به یک نفر داده شود در صورتی که یک فواید کلی هم از این مملکت میبرد. | ||
+ | |||
+ | واِلا ممکن است بروند و ببینند که از صبح تا شام فقط عملیات او جراحی است یا کارهای دیگری هم میکند و چون از این راه هم یک فوائد کلی میبرد دلیل ندارد که این مبلغ گزاف را هم به او بدهند. | ||
+ | |||
+ | رئیس- آقای سلیمان میرزا (اجازه) | ||
+ | |||
+ | سلیمان میرزا- ماده دوم که در کمیسیون بودجه جدید هم تصدیق شده است چهار هزار و پانصد تومان برای حقوق دکتر ویلهلم است اولاً دولت پانصد تومان اضافه پیشنهاد کرده بود از برای خدماتی که در مریضخانه وزیری مجاناً مینماید کمیسیون آن را لازم ندانست و همان حقوق سابق او که چهار هزار و پانصد تومان باشد تصویب کرده و خدمت در مریضخانه وزیری را او مجاناً عهده دار خواهد بود اما اشکالی را که آقای دولت آبادی میفرمایند این است که میفرمایند در امراض داخلی هم مداخله میکند. اگر لایحه دولت را ملاحظه بفرمائید میبینید که در آن جا نوشته شده است چون مدت قلیلی از کنترات دکتر ویلهلم معلم جراحی و امراض داخلی چنانچه ملاحظه می فرمائید امراض داخلی هم جزء تخصصات او است و فعلاً ما او را برای جراحی استخدام میکنیم. یک اعتراض دیگری که بر دکتر ویلهلم مینمایند این است که در منزل خودش طبابت میکند و از آن طبابت استفاده میکند و این اشکال هیچ وارد نیست زیرا اگر ما قبول داریم که دکتر متخصص است اگر در غیر ساعات کار خودش خدمت کند بخیر این مملکت است یعنی اگر یک مریض در آن موقعی که وقت مریضخانه رفتن او است پیش او بیاید و بگوید وقت ندارم و تلف شود خوب نیست ولی اگر نصف شب هم مرحمت کرد و به آن مریض رسیدگی کرد و آن مریض را از خطر خلاص کرد البته این یک خدمتی است و در مقابل آن خدمت اجرت میگیرد و بحثی بر او نیست. وکلای ما وقتی که طبیب بودند چه در مجلس و چه در خارج مطبشان را فراموش نمیکردند و با اینکه حقوق میگرفتند و بایستی در سر ساعت در مجلس حاضر شوند در مطب خود مشغول کار هستند در صورتی که این کار را میکنند و دکتر ویلهلم که در سر ساعت برای کار خودش حاضر میشود و اگر در یک موقع دیگری از معلومات خود استفاده کند بر او بحثی نیست و در مقابل زحمتی که میکشد اجرت میگیرد اگر فرض بفرمائید یک کسی وکیل باشد و در خارج هم درس بگوید آیا نباید از تدریس خود استفاده کند؟ ما میبینیم کسی که وزیر است درس نداده حقوق بیچارهای که درس میدهد میبرد آنوقت آقایان بر دکتر ویلهلم شکایت میکنند وزیر پست و تلگراف حقوق معلمی مدرسه میگیرد در صورتی که کسی دیگر درس میدهد پس بر دکتر ویلهلم که در ساعتهای غیر از کنتراتش طبابت مینماید این اشکال وارد نیست در هر حال همانطور که ماده اول را آقایان تصویب کردند کمیسیون دید که نمیتواند کمتر از چهار هزار و پانصد تومان تصویب کند زیرا قرارداد اولیه اش چهار هزار و پانصد تومان بوده است حالا در این جا نیز قید کرده است که در مریضخانه وزیری هم مجاناً خدمت کند. بنابراین دیگر ممکن نیست از حقوق اولیه او کمتر بشود این بود که کمیسیون بودجه هم تصدیق کرد که سالی چهار هزار و پانصد تومان به او داده بشود. | ||
+ | |||
+ | رئیس- مذاکرات در این ماده کافی است. (جمعی گفتند کافی است) | ||
+ | |||
+ | رئیس- رأی میگیریم به ماده دوم. آقایانی که ماده دوم را تصویب میکنند قیام فرمایند. (اکثر نمایندگان قیام نمودند) | ||
+ | |||
+ | رئیس- تصویب شد. (ماده سوم به شرح ذیل قرائت شد) | ||
+ | |||
+ | ماده سوم- برای خرج مراجعت دکتر ویلهلم پس از انقضای کنترات دو هزار فرانک به نرخ روز تأدیه خواهد شد و چنانچه در موقع مراجعت بواسطه اغتشاشات مجبور به عبور از نقاطی شود که اضافه بر مبلغ مقرره احتیاج به خرج مسافرت داشته باشد به تصدیق قنسولهای محلی دولت علیه ایران منظور خواهد شد ولی در هر حال این اضافه از هزار فرانک تجاوز نخواهد کرد. | ||
+ | |||
+ | رئیس- آقای آقا سید یعقوب (اجازه) | ||
+ | |||
+ | آقا سید یعقوب- اگر چه می دانم آقایان هیچ توجهی به عرایض بنده که از روی حقیقت است نمیفرمایند لیکن باز عرض میکنم من نگفتم دکتر ویلهلم جراح نیست بلکه عرض کردم که ما باید متوجه بودجه مملکت باشیم و مالیه مملکت را در مصرف لازم خودش مصرف کنیم. اینکه حضرت والا شاهزاده سلیمان میرزا فرمودند که تدریس میکند و پول میگیرد بنده عرض میکنم که مجلس شورای ملی ریاست دارد بر تمام افراد ملت و معلم است بر تمام افراد ملت میبایستی به مردم ارائه طریق کند بنده عرض میکنم در صورتی که ما در مملکت خودمان نظیر این اشخاص را داریم لازمه اش این است که اولادهای خودمان را تشویق کنیم مجلس شورای ملی باید کاری کند که محبت ایران در دل ایرانی بیشتر بشود تا پول خودش را کمتر به خارجه بدهد اگر یک طبیب داخلی بیاید ۵ تومان هم به او نمیدهند اما اگر یک شاپو بسر بیاید ۵۰ تومان به او خواهند داد. ما باید این حدس را در دل مردم ایجاد کنیم حالا به این عرایض بنده گوش نمیدهید، ندهید واِلا از روی سوز دل این حرفها را میزنم گذشته از این وقتی این پولها را میدهید مطب هم تشکیل میدهد و هر قدر دلش میخواهد حقالمعاینه معین میکند و وزارت معارف هم ابداً توجهی نمیکند که به دلیل این اندازه پول از مردم میگیرد خوب است لااقل از برای حقالمعاینه مطب او یک حدی معین کند. | ||
+ | |||
+ | در این جا اولاً وزارت معارف هیچ ملاحظه نکرده است و همچنین ماده سوم قرار دادهاند که اگر دکتر ویلهلم خواست برگردد و باز هم سه چهار هزار فرانک مخارج معاودت او را بدهند ما باید به مالیه مملکت توجه نیم و عوض این مصارف همانطور که آقای داور فرمودند دو نفر طبیب روانه کنید که این زارعین و دهاقین بدبخت را از مرگ نجات بدهند این است که بنده با ماده سوم بکلی مخالف هستم و همان چهار هزار و پانصد تومانی که از برای حقوق او معین کردهاند کفایت او را میکند و با دادن خرج معاودت و اینکه قونسول ایران تصویب کند در فلان جا اغتشاش است و حضرت دکتر جرأت نمیکند برود بنده مخالفم. | ||
+ | |||
+ | مخبر- خوب بود آقای آقا سید یعقوب این صحبتها را در کلیات میفرمودند که حالا خارج از موضوع نباشد ولی راجع به خرج مسافرت هم بنده عرض میکنم که بنده تأسی به ایشان نکردهام خرج مسافرت یک چیزی است که در همه جا معمول است اگر یک آشپز یا یک باغبان را بیاورند باید خرج آمدن و رفتن او را به فراخور حالش بدهند خرج آمدن دکتر ویلهلم را دادهاند و خرج رجعت او را هم باید بدهند و اگر اطلاع داشته باشید دو هزار فرانک حداقل مخارجی است برای کسی که بخواهد با یک نوع راحتی و احترام سفر کند. و عرض میکنم که ممکن نیست با هزار فرانک یا پانصد فرانک به اروپا مسافرت کرد و این دو هزار فرانک حداقلی است که معین شده است و اینکه در راپُرت ملاحظه می فرمائید نوشته شده است اگر وقایعی مستلزم شد که مخارج تفاوت کند به تصدیق قونسول ایران تا میزان هزار فرانک ممکن است به او اضافه از این مبلغ بدهند چون ما محتاج مسافرت به اروپا را همیشه از راه روسیه برآورد میکردیم برای این است که نزدیکترین و ارزان ترین راهها است و چنانچه ملاحظه می فرمائید عبور و مرور از آن راه مشکل شده و خصوصاً از برای بعضی ملل منجمله فرانسویها. بنابراین در این ماده نوشته شده است که اگر حذری نخواسته و در موقع انقضای مدت کنترات دکتر ویلهلم انقلاباتی که در روسیه بوده است باقی نباشد و مستخدم مجبور میشد از راه خوب معاودت کند بنابراین تا مقدار هزار فرانک دولت به او اضافه مخارج میدهد این اصل نظریه بود که عرض کردم. | ||
+ | |||
+ | رئیس- مذاکرات در این ماده کافی است؟ (گفتند کافی است) | ||
+ | |||
+ | رئیس- رأی میگیریم به ماده سوم. آقایانی که ماده سوم را تصویب میکنند قیام فرمایند. (عده قلیلی قیام نمودند) | ||
+ | |||
+ | رئیس- اینطور نمیشود رأی گرفت. بعضی از آقایان بر میخیزند و برخی دیگر مینشینند مجدداً رأی میگیریم. رأی میگیریم به ماده سوم. آقایانی که تصویب میکنند قیام فرمایند. (اکثر نمایندگان قیام نمودند) | ||
+ | |||
+ | رئیس- تصویب شد. ماده چهارم (به شرح ذیل قرائت شد) | ||
+ | |||
+ | ماده چهارم- هرگاه دولت بخواهد دکتر ویلهلم را از خدمت مستعفی دارد باید بعلاوه مخارج معاودت حقوق شش ماه مشارالیه را بپردازد. | ||
+ | |||
+ | چنانچه خود دکتر ویلهلم بخواهد از خدمت دولت کناره جوئی نماید بهیچوجه حق مخارج مقرره معاودت و حقوق نخواهد داشت مگر اینکه مبتلا به مرضی شود که اطباء معاودت او را برای معالجه ضروری بدانند. | ||
+ | |||
+ | رئیس- رأی میگیریم به ماده چهارم. آقایانی که تصویب میکنند ... | ||
+ | |||
+ | ارباب کیخسرو- اجازه می فرمائید؟ | ||
+ | |||
+ | رئیس- بعد از آنکه خواستیم رأی بگیریم دیگر کسی حق ندارد اجازه بگیرد. | ||
+ | |||
+ | ارباب کیخسرو- بنده قبلاً دست گرفته بودم و اجازه خواستم. | ||
+ | |||
+ | رئیس- بفرمائید. | ||
+ | |||
+ | ارباب کیخسرو- بنده میخواهم سئوال کنم اینکه در این ماده نوشته شده است هر گاه طبیبی تصدیق کرد رفتن دکتر را آیا منظور این است که فقط خرج مسافرت به ایشان داده خواهد شد یا از آن شش ماه حقوق هم استفاده میکند. خوب است آقای مخبر توضیح بفرمایند که اسباب زحمت نشود. | ||
+ | |||
+ | مخبر- تصور میکنم مقصود از این معاودت اجباری بواسطه مرض با تأدیه همان شش ماه حقوق باشد اگر چه عبارتی را که دولت پیشنهاد کرده است قدری مجمل است و کمیسیون هم عین همان عبارت را ضبط کرده است ولی دلیلش پیدا است چرا باید بدهد برای اینکه معین شود اگر خود او بخواهد برود حقی ندارد و حتی خرج سفر هم به او داده نخواهد شد. و اگر دولت او را مستعفی کند چون قبل از انقضای کنترات او را مستعفی کرده است البته باید شش ماه حقوق به او بدهد چون تا بخواهد مجدداً یک کار دیگری از برای خودش پیدا کند مدتی وقت لازم است و همین دلیل هم از برای ابتلای به یک مرض هست حالا به لایحه دولت مراجعه میکنیم (لایحه دولت را ملاحظه کردند) خیر گمان میکنم بنده اشتباه کرده باشم چون این مطلب را دولت در نظر نگرفته بود کمیسیون بودجه این مطلب را در نظر گرفت اگر بواسطه ابتلای مرض بخواهد معاودت بکند فقط خرج معاودت میگیرد از آن شش ماه حقوق استفاده نمیکند. | ||
+ | |||
+ | رئیس- آقای سلیمان میرزا (اجازه) | ||
+ | |||
+ | سلیمان میرزا- همانطور که اخیراً شاهزاده نصرت الدوله فرمودند این مطلب را دولت در نظر نگرفته بود. کمیسیون بودجه جدید به دو نظر آن را در نظر گرفت یکی اینکه اگر یک وقتی لازم بداند کنترات او را فسخ بکند به چه ترتیب فسخ کند. | ||
+ | |||
+ | در این جا نوشته است اگر دولت بخواهد کنترات او را فسخ نماید قبلاً باید شش ماه مخارج او را بدهند ولی اگر خودش بخواهد برود مثل اینکه معلم طب دیگر استعفا کرد آنوقت بهیچوجه مخارج معاودت و شش ماه نخواهد داشت و در فرض سوم که اطباء تصدیق کردند حقیقتاً مبتلا به مرض است که نمیتواند بماند و از برای استخدام فایده ندارد باید فقط خرج معاودت بگیرد زیرا نه دولت او را مستعفی کرده و نه خودش استعفا داده یک حالت اجباری است فقط حق مسافرت میگیرد و گمان میکنم به صرفه مملکت هم باشد. | ||
+ | |||
+ | رئیس- آقای ارباب کیخسرو (اجازه) | ||
+ | |||
+ | ارباب کیخسرو- پس این جا معین شد که آقای مخبر اشتباه کردهاند و ممکن است خیلی اشتباهات بشود خواهشمندم اصلاح بفرمایند. | ||
+ | |||
+ | مخبر- در آخر ماده ممکن است علاوه بشود که اطباء معاودت او را برای معالجه ضروری بدانند در این صورت خرج معاودت فقط به او داده خواهد شد. | ||
+ | |||
+ | رئیس- آقای سهامالسلطان (اجازه) | ||
+ | |||
+ | سهامالسلطان- اظهارات بنده گفته شد. | ||
+ | |||
+ | رئیس- آقای رفعتالدوله (اجازه) | ||
+ | |||
+ | رفعتالدوله- آنطوری که شاهزاده فرمودند بنده درست ملتفت نشدم کنترات باید بین دو نفر باشد یعنی اگر دولت خواست قبل از سه سال او را خارج کند شش ماه حقوق به او بدهد. اما اگر خودش دید در جای دیگر منافعش زیادتر است آنوقت وقتی میخواهد برود باز هم حقوق بگیرد برود پس با او هم شرط کنید که شش هفت ماه حقوق نگیرد این چطور کنتراتی است در این سه سال هر وقت خواست باید برود من نمی دانم این چه رقم کنتراتی است. | ||
+ | |||
+ | مخبر- برای اینکه عبارت سلیمی باشد تقاضا میکنم (مگر اینکه) تبدیل به (و چنانچه) بشود و چنانچه مبتلا به مرض شود که اطباء معاودت او را برای معالجه ضروری بدانند در این صور الی آخر. | ||
+ | |||
+ | (آقای امیر ناصر ماده چهارم را مجدداً قرائت نمودند) | ||
+ | |||
+ | رئیس- رأی میگیریم به ماده چهار. آقایانی که تصویب میکنند قیام بفرمایند. (اغلب نمایندگان قیام نمودند) | ||
+ | |||
+ | رئیس- تصویب شد. میخواهید مذاکره در کلیات بماند برای بعد از تنفس (جمعی گفتند صحیح است) | ||
+ | |||
+ | در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل و پس از ۳ ربع ساعت مجدداً تشکیل گردید. | ||
+ | |||
+ | رئیس- مذاکرات در کلیات کنترات دکتر ویلهلم است. آقای حائریزاده (اجازه) | ||
+ | |||
+ | حائریزاده- در موضوع این راپُرت که از کمیسیون بودجه رسیده است وقتی با اصل کنترات مطابقه کنیم خیلی از موادی که لازم بوده است در این جا ذکر نشده. میخواهم استفسار کنم آیا یک مواد مرغبه دیگری هست که خود وزارتخانه با دکتر ویلهلم منعقد میسازد یا از روی همین مواد با او معامله میشود؟ اگر به موجب همین مواد است که خیلی ناقص است فقط در ماده اول مینویسد برای مدت ۳ سال برای معلمی و جراحی مدرسه طبی و تصدی اعمال یدی مریضخانه وزیری کنترات میشود در کنترات اولی ساعات کارش را معین کرده بود و یک چیزی هم هست که در مملکت ما معلمی نیابت بر او را هم شده ممکن است فردا نایب برود تدریس کند باید ساعات کارش معلوم باشد که این ۴ هزار و پانصد تومان در مقابل چند ساعت است مدتی هم که در مریضخانه کار میکند باید معلوم باشد که چند ساعت وقت خود را فروخته است بعضی مواد دیگر هم در کنترات سابق بود که برای امتحان داوطلبان تقاضای اجرتی نکنند همچنین تصریح به معالجه مجانی دارد که در یک اطاق مریضخانه باید مریض را مجاناً معالجه کند و یا که این جا هم تصریحات بشود ولی این لایحه خیلی ناقص است و فردا اسباب زحمت میشود. | ||
+ | |||
+ | مخبر- آقای حائریزاده را متذکر میکنیم که این راپُرت بر طبق یک قانونی از مجلس گذراندهایم راجع به طرز مداخله مجلس در کنتراتها نوشته شده است و اگر به آن قانون مراجعه بفرمائید ملاحظه خواهید فرمود که مسائلی را به نظر دولت واگذار کرده است و رفع اشکال جنابعالی هم میشود. | ||
+ | |||
+ | حائریزاده- به فرمایش آقای مدرس اشکال مجانی بودن را رفع نمیکند. | ||
+ | |||
+ | رئیس- آقای زنجانی (اجازه) | ||
+ | |||
+ | آقا شیخ ابراهیم زنجانی- بنده در موضوع بعضی سیاستهایی که ممکن است در استخدام فرانسوی اعمال شده باشد عرض نمیکنم ولی بنده کنترات این شخص را خواندهام در هر سال دو ماه و نیم مرخصی است نیم ماه هم میرود روی تعطیلات میماند نه ماه در ظرف نه ماه هفتهای دو ساعت درس میدهد بنده حساب کردم در ظرف سال قریب چهل و پنج ساعت میشود یعنی ساعتی صد تومان برای معلمی میگیرد بنده عنوان معلمی را غیر از عنوان جراحی می دانم اگر معلم میآورید که جوانهای ما را تربیت کند چندین فایده از او حاصل میشود یعنی طبیبها به ما میدهد اگر ا ین طور است ما نمیتوانیم در ظرف چهل و پنج ساعت این استفادهها را بکنیم آقایان میگویند کار جراحی میکند با این بی پولی مملکت خرجهای ضروری تر از این داریم با این پول میتوانیم خیلی کارها بنیم نمیگویم ضروری نیست ولی تمام مملکت پول بدهند جراح بیاورند این جا جراحی کند من آن پول را ندارم. جراح آوردم جراحی مجانی کند یا پول بگیرد ما از این کار ضروری تر خیلی کارها داریم ما پول نمیدهیم که جراحی کند بلکه برای معلمی و پول میدهیم معلمی او هم همان است که عرض کردم هر سالی دو ماه و نیم مرخصی است نیم ماه هم تعطیلات باقی میماند نه ماه و حساب کردیم اگر به آن طریق در هفته دو ساعت کنترات کردهاند تدریس نماید هر سالی پنجاه یا چهل و پنج ساعت درس میدهد و چهل و پنج صد تومان میگیرد این را ابداً من صلاح نمی دانم و شاگرد هم از او نمیتواند استفاده کند آیا در این سه سال چقدر استفاده کردهاند اینکه بعضی میگویند خیلی استاد و معلم میگوید خیر جراح خوبی است یکی میگوید در عملیات جراحی سررشته دارد و از جراح اعلا هم مریض میمیرد این دلیل نیست. | ||
+ | |||
+ | فلان مریض را هم معالجه کرد دلیل نیست یک وقت کامل میخواهد تا از عملیات او اطلاع پیدا کنیم شاید معلم و جراح خوبی باشد و من صلاح نمی دانم ساعتی صد تومان بگیرد اگر برای جراحی است چرا چهار هزار و پانصد تومان بدهیم جراح بیاوریم برای ما جراحی کند این بود اطلاع بنده که به عرض رساندم. | ||
+ | |||
+ | رئیس- آقای حاج میرزا علی محمد (اجازه) | ||
+ | |||
+ | حاج میرزا علی محمد- بنده مخالف هستم. | ||
+ | |||
+ | رئیس- آقای داور هم مخالفند. آقای آقا سید یعقوب چطور؟ | ||
+ | |||
+ | آقا سید یعقوب- مخالفم | ||
+ | |||
+ | رئیس- آقای تدین (اجازه) | ||
+ | |||
+ | تدین- اولاً عرض میکنم همه ما که این جا هستیم بدون استثناء نسبت به مملکت خودمان که ایران است کاملاً علاقه داریم هیچوقت حاضر نیستیم یک نفر اجنبی را بر یک نفر ایرانی ترجیح بدهیم ولی ایکه ما می گوئیم آقا بنده عرض میکنم معتقد به تصویب کنترات دکتر ویلهلم هستم از نقطه نظر تربیت و تعلیم و اشاعه علوم است در مملکت ایران. آقای زنجانی اظهار کردند که دو ماه و نیم تعطیل دارد. باید دانست این دو ماه و نیم تعطیل دارد برای چیست این شخص را به سمت معلمی مدرسه طب استخدام کردهاند و آن مدرسه دو ماه و نیم تعطیل است اختصاص به آن مدرسه هم ندارد و تمام مدارس در تابستان تعطیل دارند هر وقت وزارت معارف شما قرار گذاشت مدارس در تابستان مخصوصاً مدرسه طبی و سایر مدارس مهمه تعطیل نباشد آنوقت او هم در این دو ماه و نیم تعطیل درس خواهد داد و اما اینکه گفتند بعد از وضع سه ماه نه ماه در سال کار میکند و چهل و پنج ساعت درس میدهند تصور میکنم اطلاعات ایشان در این جا کم است. اولاً ایشان هفتهای سه ساعت در خود مدرسه طبی فقط درس میدهند سایر جاها را کار ندارم در مدرسه حقوق هم هر وقت تصویب شد چند ساعت باید درس بدهد و مطابق تفریح کنتراتش باید در مریضخانه وزیری هم کار بکند اینهم بجای خودش. به نظر بنده آقای زنجانی خوب حساب نکردند سه ماه و هم که موضوع کنیم الباقی نه ماه ماهی چهار هفته و هفتهای سه ساعت میشود صد و هشت ساعت خیلی زیادتر از چهل و پنج ساعت است بعلاوه در همان قانونی که سابقاً در همین مجلس گذشت در نتیجه همان اختلاف عقیدهای که بین آقایان پیدا شد خود ما رأی دادیم که مواد اساسی کنترات عبارت از چهار جزء است به مجلس بیاید و سایر مواد فرعی کنترات را دولت باید با طرف منعقد نماید و در عین حال اگر به خاطر آقای حائریزاده باشد شرط شد در صورتی که تخلف از نظامات اداری بکند طبعاً منفصل است بدون اینکه ادعای هیچ حقی داشته باشد بعلاوه تعیین اوقات و ساعات کار با ما نیست و مربوط به قوه مجریه است وزیر معارف باید دقت کند هفتهای چند ساعت بیاید درس بدهند و این بسته به تراضی طرفین است. آقای زنجانی اظهار کردند او جراحی میکند اما معلمی نمیکند. این اشتباه است جراحی علمی است که بدون تعلیم و دانستن تشریحات و شناختن تمام اعضاء و اجزای بدن ممکن نیست یک نفر بتواند کار کند واِلا همان اصول شکسته بندی قدیم است جراح ناچار است در موضوع تشریح عروق و اعصاب و اورده تمام اعضاء را جزء به جزء و با امراضی که متوجه به آن نقاط میشود باید نشان بدهد و همچنین عملیاتی که اگر در یک موقعی شخص محتاج باشد به پاره کردن شکم یا بریدن دست یا جاهای دیگر باید تمام اینها را اولاً عملاً تعلیم بدهد بعد هم آن شاگرد را در مقام عمل میبرد میگوید این موادی که به شما تعلیم دادم امروز عمل میکنیم پس ملاحظه بفرمائید این شخص اولاً معلومات علمی جراحی را تعلیم میدهند بعد هم در مریضخانه میرود و عملاً ارائه میدهد. فرمودند ما خرجهای لازم تر داریم مدرسه ابتدائی بسازیم. بنده اینها را مانعهالجمع نمی دانم شما اگر آدم صحیحالمزاج نداشته باشید و اگر یک اشخاص مبتلا به یک سوانحی بشوند که محتاج به عمل جراحی باشد و جراح نباشد از یک مشت چلاق و یک مشت کور و کر و ناقصالخلقه چه استفاده میتوانید بکنید. بنابراین، بنده عقیده دارم که حفظ الصحه مقدم بر تمام چیزها است هر پولی را که ما برای اصول حفظ الصحه و حفاظت سکنه ایران خرج کنیم بهترین پولها خواهد بود و به همین جهت هر پولی که ما به معلم جراحی بدهیم دور نریختهایم. آقای داور در ضمن اظهار کردند که چرا دکتر برای شهریار و ورامین و جاهای دیگر نمیرود ما نگفتیم که اگر به آن جا نرود. بنده تصور میکنم در هر موقعی که دولت پیشنهاد کند یک مخارجی را برای اعزام یک عده دکتر به هر نقطه، تصور میکنم همه ما بدون تأمل تصویب و تصدیق کنیم. این مانعهالجمع نیست و بنده عقیده دارم که امروز برای پیشرفت علم جراحی و عملش برای اینکه یک عده محصلی که در این مدرسه تحصیل میکنند جراحی را علماً و عملاً بیاموزند و برای اینکه در آتیه جراح زیاد داشته باشیم بنده معتقد هستم کنترات دکتر مزبور را باید تصویب کرد و تصور میکنم به همین ترتیبی که پیش آمده است از چند سال به این طرف بر عده اطباء و دکترهای ما افزوده شده است و یک زمان خیلی نزدیکی خواهد رسید که انشاءالله دیگر لازم نخواهیم داشت به عنوانی از عناوین دکتر استخدام کنیم. (جمعی گفتند مذاکرات کافی است) | ||
+ | |||
+ | رئیس- آقای حاج میرزا عبدالوهاب به عنوان ماده الحاقیه پیشنهادی کردهاند. (به شرح ذیل قرائت شد) | ||
+ | |||
+ | بنده پیشنهاد میکنم که درس تدریس دکتر ویلهلم هم معین شود. غیر از ایام تعطیل اولاً روزی سه ساعت مشغول تدریس باشند و کارهای مریضخانه را هم عقب نیاندازند واِلا از حقوق کسر میشود. | ||
+ | |||
+ | حاج میرزا عبدالوهاب- تقریباً آن حسابی که آقای زنجانی فرمودند بنده دیدم با این بی پولی مملکت ساعتی صد تومان یا هفتاد تومان به یک دکتری دادن گنجایش ندارد و سزاوار نیست. این بود که این طور پیشنهاد کردم که روزی سه ساعت باشد که بتوانند از او استفاده کنند واِلا هفتهای دو ساعت آنهم با این ترتیبات تعطیل و اینکه شنیدهام وقتی که مریض داشته باشد در موقع درس حاضر نمیشود این پولها به هدر میرود و همینطور در موقع مریضخانه هم حاضر شود تا این پول تصویب شود. | ||
+ | |||
+ | مخبر- این پیشنهاد آقای حاج میرزا عبدالوهاب مخالف همان قانونی است که خودشان رأی دادند و گذراندند. تعیین ساعات درس همانطور که آقای تدین توضیح دادند مطابق قانونی که خودمان وضع کردیم با دولت است و جزء شرایطی فرعی است و خود دولت هم ابصر است واِلا فردا اگر دارالفنون احتیاج پیدا کرد به پنج ساعت درس آنوقت دیگر این معلم پنج ساعت درس را قبول نخواهد کرد. او باید تابع نظامات اداری باشد هر وقت نظامنامه اداری وزارت معارف به پنج ساعت رسید آنوقت همینطور میشود واِلا این پیشنهاد هم مخالف قانونی است که رأی دادید و هم صلاح نیست. | ||
+ | |||
+ | رئیس- پس در این پیشنهاد نمیشود رأی گرفت. باید رأی بگیریم به کنترات دکتر ویلهلم که مشتمل بر چهار ماده است. آقایانی که تصویب میکنند قیام بفرمایند. (اکثر نمایندگان قیام نمودند) | ||
+ | |||
+ | رئیس- تصویب شد. | ||
+ | |||
+ | مخبر- ممکن است لایحه راجع به امراض حیوانات را مطرح کنید چون چندان مخالفتی ندارد. (جمعی گفتند خیر وقت گذشته است) | ||
+ | |||
+ | مدرس- با ورقه باید رأی گرفته شود. | ||
+ | |||
+ | رئیس- جلسه آینده فردا- دستور اولاً لایحه تقاضای شهریه برای ورثه مشیر رسائل، ثانیاً لایحه مساعده به ولایات ارومیه و خوی و سلماس و غیره، ثالثاً حفظ الصحه حیوانات در مرتبه چهارم، بقیه مواد لایحه کبریت سازی. | ||
+ | |||
+ | تدین- خوب است راپُرت کمیسیون بودجه راجع به آقا میرزا مهدی اشتهاردی بعد از ورثه مشیر رسائل معین شود. | ||
+ | |||
+ | رئیس- بعد از ورثه مشیر رسائل راپُرت راجع به میرزا مهدی اشتهاردی هم جزء دستور خواهد بود. آقای نصیر دیوان (اجازه) | ||
+ | |||
+ | نصیر دیوان- بنده در این جلسه عرض کردم و حالا هم عرض میکنم که لایحه گِل سرخ را جزء دستور فردا قرار دهند. طبع و توزیع هم شده است. | ||
+ | |||
+ | رئیس- آقای آقا میرزا سید حسین (اجازه) | ||
+ | |||
+ | آقا میرزا سید حسین- بنده از آقای وزیر مالیه سئوال میکنم چندی قبل از این در جراید خوانده شد که خرید و فروش جو مطلقاً آزاد است حتی انبار تهران هم آزاد کردهاند و مردم میدان میروند و میخرند ولی در ولایات اینطور نیست. مدتی است در کاشان و اطراف آذوقه تنگ شده است و میخواهند از قم به کاشان جو حمل کنند مانع میشوند و اداره ارزاق اجازه نمیدهد که حمل کنند. اگر چنانچه بطور عموم آزاد شده است چرا جلوگیری میکنند و اگر نشده است چرا در جراید اعلان میکنند؟ | ||
+ | |||
+ | وزیر مالیه- اگر چه بنده از سئوال آقای آقا میرزا سید حسین مسبوق بودم و هیئت رئیسه هم مستحضر بودند ولیکن برای استحضار خاطر آقایان نمایندگان باید عرض کنیم ترتیب ارزاق ولایات غیر مستقیم تغییر کرده است یعنی رئیس کل مالیه بعد از ورود مدتی بود اقدام میکرد ترتیبی برای تمرکز عایدات بدهد و بواسطه اهمیتی که در قسمت قشونی است اول زحمتی کشیدند که بتوانند ماه به ماه بودجه مصوبه مجلس را به وزارت جنگ بپردازند تا آنها هم در ولایات و جاهای دیگر برای حقوق خودشان متعرض مأمورین مالیه نشوند. این قسمت را فعلاً موفقیت حاصل کردهاند و پریروز یک ماه حقوق وزارت جنگ را دادند و کلیه اداراتی که عایدات آنها را وزارت جنگ به مصرف می رساند مجزا شده بود و فعلاً وزارت مالیه مشغول تحویل گرفتن آنها است که یک قسمت هم مسئله ارزاق است. از ولایات و بعضی جاها که جنس بود یک قسمت را ارزاق میگرفت و یک قسمت را وزارت جنگ حالا تلگراف متحدالمللی مخابره شده است که کلیه جنس و نقد را از مستقیم و غیر مستقیم به اختیار مالیه بگذارند و جنس هم آنچه بوده است با یک دستور معین حمل کنند و مابقی را در محل نگاهدارند تا دستور فروش آنها برسد. البته در آن قسمت جو کاشان هم اگر برای کاشان لازم باشد مخالفت نخواهد شد همیشه از قم و عراق جنس به کاشان و جاهای دیگر حمل می شده و البته امسال هم باید بشود یک موضوعی هم که چند وقت قبل در مجلس سئوال شده و بنده عرض کردم پس از تحقیق به عرض می رسانم مدتی است نتیجه او حاصل شده است لازم دیدم برای استحضار خاطر آقایان عرض کنم راجع به وجهی بود که از خراسان به مرکز فرستاده بودند و جزء ارسالی منظور بود لیکن در مرکز گفتند نرسیده است یا معلوم نیست. این موضوع را به یک کمیسیونی در وزارت مالیه رجوع کردند و پس از تحقیقات معلوم شد کلیه وجوهی که در سال ئیلان ئیل و یونت ئیل به مرکز رسیده بوده است چهار صد و پنجاه هزار تومان آن ارسالی است که در حساب خراسان و مرکز نیست و صد و نود و هشت هزار تومان وجوهی است که حساب مالیه خراسان به عنوان ارسالی محسوب شده ولی در مرکز بوده است و این وجهی است که به وزارت دربار از مرکز حواله شده است لیکن در آن موقع غفلت کردهاند زیرا وجوه پرداختی دربار جزء مرکز است و صندوق مرکز باید بدهد بعد که حواله به خراسان کردند لازم نبود که آن حواله را بفرستند به صندوق مرکزی از یک طرف جزء واردی و جمع بنویسند و از طرف جزء خرج این کار نوشته شده است و حواله به خراسان رفته است و او هم جزء حواله کرده است صورتش هست ولی در صندوق مرکزی نه در جمع و نه در خرج چیزی منظور نیست فقط در این رسیدگی که اخیراً شد معلوم شد که از این صد و نود و هشت هزار تومان آنچه به دربار باید برسد صد و هشتاد و هشت هزار تومان بوده و ده هزار تومان آن نرسیده بعد معلوم شد در جزء وجوهی که رئیس مالیه خراسان گرفته ده هزار تومان هم جزء اختلافات او رفته است و جزء ارسال خودش منظور داشته بود ولی نرسیده است و ده هزار تومان هم جزء اختلافات آن تحویلدار است یک قسمت دیگری از این حساب ده هزار تومان بود که در آن سال به طومانیانس حواله داده بودند و آن سالی بود که طومانیانس خریداری جنس میکرد. | ||
+ | |||
+ | ولی این مبلغ جزء جمع حساب نیامده بود اخیراً به تجارتخانه طومانیانس رجوع شد معلوم شد به او رسیده است ولی او هم جزء حساب دولت منظور نداشته است بالاخره آن را برگرداندند و جزء مطالبات دولت از اداره طومانیانس قرار دادند غیر از این مطلب سیصد و پانزده هزار تومان دیگر وجوهی است که از بابت قیمت غله روسها در موقعی که در خراسان بودهاند گرفتهاند بعد که دوبوا به خراسان رفته بود این سیصد و پانزده هزار تومان را جزء ارسالی مرکز منظور داشته است. ولی معلوم نبود از چه بابت است بعد معلوم شد از بابت قیمت غله است که قشون روس از بعضی نقاط خراسان بردهاند رویهمرفته آنچه از این وجوه ارسالی فعلاً در دست هست و به دست آمده که محل بوده و از میان رفته بوده است بیست و سه هزار تومان و کسری است که دو هزار تومان جزء بدهی طومانیانس منظور شده ده هزار تومان هم جزء حساب تحویلدار است که تقریباً قریب پنجاه و دو سه هزار تومان بدهکار است و سه هزار تومان هم از بابت قیمت غله قشون روس است که آن سال گرفتهاند. (بعضی گفتند - اسم تحویلدار چیست) | ||
+ | |||
+ | میرزا محمد علی خان تحویلدار است و اسم او را هم آقایان شنیدهاند بعد معلوم شد که مال یک سال هم نبوده است و از چندین سال قبل مندرجاً یک وجوهی اختلاس کرده است چون وجوه و اسناد در دست خودش بوده است بعد که کشف شده یک قسمت را به گردن کوملیس انداخت و یک مقداری را خود او برده بود و تقریباً سی و دو سه هزار تومان از اموال و خانه او را که داشت فروخته و از بابت طلب دولت حساب کردند. مابقی بدهی او است و الآن هم در تهران است و مشغول تعقیب هستیم و نتیجه اش را شاید در موقع دیگر به عرض مجلس شورای ملی برسانم ولی چون این موضوع چندی بود که سئوال شده بود به عرض رساندم و یک موضوع دیگری هم که باید عرض کنم این است که چند روز قبل در مجلس شورای ملی رأی داده شد که خروج طلا و نقره از مملکت قدغن باشد این مطلب خیلی مهم است و حتی تقاضا و انتظار رئیس مالیه هم این بود که قبل از رأی دادن به نظر او برسد زیرا چون مسئله فنی است و در هر حال این مسئله رأی داده شده است ولی عرض میکنم که این موضوع چهار پنج سال است قدغن شده بوده است. | ||
+ | |||
+ | سلیمان میرزا- ولی دولت همیشه اجازه داده است. | ||
+ | |||
+ | وزیر مالیه- و اجازهای که دولت می داده است برای زوار عتبات بوده است تا بیست تومان حق داده شده بود همراه خود ببرند ولی دولت دید این مبلغ زیاد است و خواستند کسر کنند حالا نمی دانم در مجلس شورای ملی چقدر تصویب شده است که زوار حمل نمایند؟ (جمعی از نمایندگان- ۱۲ تومان) | ||
+ | |||
+ | و قسمت دیگری که دولت اجازه داده بود مقداری بود که بانک ملی خواست برای مصارف عملیات نفت جنوب ببرد. | ||
+ | |||
+ | سلیمان میرزا - نصرت الدوله- بلی ما هم به همین جهت منع کردیم. | ||
+ | |||
+ | وزیر مالیه- و غالباً از داخله میبردند ولی بعضی اوقات زحمت کرایه برای آنها صرف نمیکرد. بنابراین قرار شد بطوری که کاپوتاژ از کرمانشاه ببرند و از راه بغداد به محمره وارد کنند گمرک محمره عیناً تحویل میگیرد ولی اصل مطلب راجع به خروج و صدور نقره بود که یک موضوع دیگری است و همیشه نمیشود گفت که خروج نقره فایده دارد مثلاً از دو ماه قبل به این طرف دیگر نقره خارج نمیشود برای اینکه صرف ندارد و قیمت نقره در لندن از سی و هفت به سی و دو رسیده است. | ||
+ | |||
+ | ولی در دو سه ماه قبل فایده داشت و میبردند و هر صورت دولت میخواهد از این کار جلوگیری کند و فقط تصمیم گرفتن کافی نیست بلکه باید وسائل جلوگیری را فراهم بیاورد و در دو نقطه است که بواسطه آن دولت دچار محظور است. | ||
+ | |||
+ | یکی در یک قسمت از خلیج و دیگری هم در قسمت پشتکوه که وسائل جلوگیری و مخالفت خیلی کم است برای قسمت خلیج که از همه جا بیشتر وسائل قاچاق فراهم ا ست تقریباً در یکی دو ماه قبل یک پیشنهادی به مجلس شده است که اداره گمرک برای جلوگیری از خروج نقره قاچاق و مال التجاره قاچاق چنانچه یک مال التجاره قاچاق هم در اصفهان پیدا شده است که میفروشند و گمرک ندارد و آنها هم از قسمت خلیج آوردهاند و فعلاً هم دولت چند کشتی دارد که به درد قاچاق گیری نمیخورد و برای تهیه وسائل جلوگیری اداره گمرک پیشنهاد کرده است که یازده کشتی کوچک موتور دار و شراع دار تهیه کند که در امتداد خلیج پستهای تفتیش بگذارند که این کشتیهای کوچک بخوبی میتوانند قاچاقچی را تعقیب کنند و از این راه نه فقط جلوگیری از خروج طلا و نقره میشود بلکه برای گمرک هم صرفه دارد و همینطور در برازجان و اصفهان دو سه پست تفتیش از برای جلوگیری از قاچاق لزوم داشتند حالا اگر مجلس شورای ملی معتقد است این رأئی که داده به موقع اجر بگذارند باید این قسمت را که راجع به وسائل این امر است زودتر تصویب بفرمایند که بشود وسائلش را فراهم کرد اگر چه در قسمت بری هم دولت اقدامات کرده و با رؤسای طرف جنوب مذاکراتی شده است ویل جلوگیری از بحری خیلی مشکل است استدعا میکنم زودتر کمیسیون بودجه رأی خودش را بدهد که وسائل تسهیل اجرای رأی مجلس فراهم آید. | ||
+ | |||
+ | رئیس- راجع به کنترات دکتر ویلهلم اشتباهی شده است میبایستی با ورقه رأی گرفت. (اخذ و استخراج آراء به عمل آمده نتیجه به ترتیب ذیل حاصل گردید) | ||
+ | |||
+ | عده حضار- (غیر معلوم - ورقه سفید علامت قبول (۴۵) ورقه کبود علامت رد | ||
+ | |||
+ | رئیس- به اکثریت ۴۵ رأی تصویب شد. | ||
+ | |||
+ | (مجلس یک ساعت و ربع بعد از ظهر ختم شد) | ||
[[رده:مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری چهارم - ۱ تیر ۱۳۰۰ تا ۳۰ خرداد ۱۳۰۲]] | [[رده:مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری چهارم - ۱ تیر ۱۳۰۰ تا ۳۰ خرداد ۱۳۰۲]] |
نسخهٔ ۵ اکتبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۴۳
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهارم | تصمیمهای مجلس | تصمیمهای مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهارم |
صورت مشروح مجلس سه شنبه چهارم جدی ۱۳۰۱ مطابق هفتم جمادیالاولی ۱۳۴۱
مجلس دو ساعت و ربع قبل از ظهر به ریاست آقای مؤتمن الملک تشکیل گردید.
(صورت مشروح مجلس یوم یکشنبه دوم جدی را آقای امیر ناصر قرائت نمودند)
رئیس- صورت جلسه قدری مفصل است بعد از این باید مختصرتر نوشته شود.
ارباب کیخسرو- اجازه می فرمائید؟
رئیس- بفرمائید
ارباب کیخسرو- چون مسئله قانونی بود از این جهت مجدداً به آقای وزیر پست عرض کردم که ملاحظه حفظ قانون مقدم بر نظر وزیر پست یا رئیس پست است و این جمله لازم است ذکر شود و چون اظهاری که ایشان فرمودند فی الواقع یک نقض قانونی بوده به این جهت این اعتراض بنده باید قید شود.
رئیس- دیگر ایرادی نیست؟ (گفته شد خیر)
رئیس- ماده الحاقیه به عهدنامه ایران و افغان مطرح است. آقای حاج میرزا مرتضی (اجازه)
حاج میرزا مرتضی- بنده در دستور عرضی داشتم چون راپُرت راجع به اعتبارنامه آقای دانش از شعبه دوم داده شده است خواستم تقاضا کنم اگر ممکن است جزء دستور شود.
رئیس- هنوز راپُرتش نرسیده است (ماده الحاقیه به عهدنامه ایران و افغانستان را آقای امیر ناصر به شرح آتی قرائت نمودند)
فصل سوم- همچنین طوایف و ایلاتی که سابقاً از ایران به افغانستان رفتهاند کمافیالسابق تبعه دولت متوقف فیها میباشند و بدون اینکه تذاکر خود را به امضاء مأمورین ایران برسانند حق ورود به خاک ایران را نخواهند داشت چنانکه همین ترتیب نظیراً موافق فصل دوم الحاقی نسبت به کلیه طوایف و ایلاتی که سابقاً از افغانستان به ایران آمدهاند مجری خواهد شد افرادی که از ایران قبل تأسیس سفارت ایران در کابل به افغانستان رفته سکنی اختیار کردهاند کمافیالسابق تبعه افغانستان شناخته میشوند. تجاری که فقط برای معاملات تجارتی از ایران به افغانستان مسافرت نمودهاند در افغانستان اقامت دائمی اختیار نکردهاند و نیز به موجب اسناد محقق است که در دوایر رسمی افغانستان با آنها معامله تبعه افغانستان نشده است تبعه ایران شناخته خواهند شد.
رئیس- اعتراضی ندارد؟ آقای نصیر دیوان (اجازه)
نصیر دیوان- یک دفعه دیگر قرائت شود.
رئیس- شور اول است اگر ایرادی دارید باید مطابق ماده ۳۲ نظامنامه اظهار نمائید. اعتراضی نیست؟ (گفته شد خیر)
رئیس- باید رأی بگیریم به شور دوم بشود یا نشود. اگر تصویب میکنید قیام نمائید. (جمع کثیری قیام نمودند)
رئیس- تصویب شد. کنترات آقای ویلهلم مطرح است مذاکرات در کلیات است. آقای حائریزاده (اجازه)
حائریزاده- بنده راجع به شخص دکتر ویلهلم شنیدهام که جراح خوبی است و با استخدام او هم مخالف نیستم ولی چون این شخص و چند نفر دیگر از یادگاریهای روزگار قرارداد است که از فرانسه استخدام کردند من عقیده دارم که دکتر را باید برای رفع حوائج مردم کنترات کرد نه از نقطه نظر سیاسی به این جهت بنده با تجدید کنترات آقای دکتر ویلهلم مخالف هستم.
رئیس- آقای محمد ولی میرزا (اجازه)
محمد ولی میرزا- بنده از فرمایشات آقای حائریزاده تعجب میکنم و نمی دانم مطابق کدام قراردادی که ما با دولت جمهوری فرانسه داشتیم مستخدم اجیر کردیم بنده در کمیسیون بودجه بودم در آن جا همچو چیزی مطرح نشد که دکتر ویلهلم از نقطه نظر سیاسی کنترات شده است بلکه فقط از نقطه نظر اینکه محتاج به یک نفر جراح بودند یک نفر جراح از فرانسه استخدام کردند و هیچ عنوان قرارداد سیاسی در بین نبود.
رئیس- یک پیشنهادی آقای شیخالاسلام کردهاند قرائت میشود. (به شرح آتی قرائت شد)
مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی
بنده پیشنهاد میکنم که اخذ رأی در کنترات دکتر ویلهلم تأخیر شود و از طرف مجلس شورای ملی شرحی نوشته شود به وزارت علوم که مجلس تشکیل نمایند با حضور وزیر علوم مرکب از آقای مشیرالدوله و سه نفر الی پنج نفر از دکترهای نمره اول ایرانی مثل آقایان امیر اعلم و اعلم الملک و لقمان الملک و حکیم اعظم و علائی و دو نفر از رؤسای ادارات وزارت معارف مثل آقایان میرزا عبدالعظیم خان و فروغی و در این مجلس مطالعات کامل در اطراف عملیات دکتر ویلهلم بکنند که معلوم شود این دکتر در سیه سال استخدام دولت ایران و گرفتن دوازده هزار تومان اجرت چه کرده و در نتیجه سه مطلب را تعیین کنند اول اینکه این دکتر در این سه سال چند وقت مشغول تدریس بوده
دوم اینکه در این سه سال چند نفر شاگرد تربیت کرده. سوم آنکه تقریباً استفاده هر یک نفر شاگرد چه بوده و صورت مجلس را به مجلس شورای ملی بفرستند که طبع و بین آقایان نمایندگان توزیع شود پس از آن در مجلس به کنترات دکتر ویلهلم اخذ رأی شود. (شیخالاسلام اصفهانی)
رئیس- توضیحاتی دارید؟
شیخالاسلام- بلی چند کلمه عرض میکنم.
رئیس- بفرمائید
شیخالاسلام- بنده منکر علم نیستم منکر تعلیم و تعلم هم نیستم آقای ما مسلمانها از تمام بزرگان اولین و آخرین زیادتر سفارش در تعلیم و تعلم کرده است.
این علومی هم که جدیداً در دنیا عرض اندام کرده است باید هر ملتی داشته باشد و در دنیای امروزه هر ملتی دارای علم نباشد محکوم است و معلومات امروزه را اعم از اینکه برای جنس بشر نافع باشد یا نباشد باید دارا باشد اما حالا حرف در سر این است که ما به چه طریق تحصیل علم کنیم. طریقش منحصر به سه قسم است:
یا باید معلم بیاوریم که عملاً به ایرانیها تعلیم بدهد مثل اینکه تمام صنایع ایران ما تا به امروز تحصیلش به همین قسم بوده است و هیچ نجار و آهنگر و نقاش نرفته است که درس نجاری و آهنگری و نقاشی بخواهند فقط در زیر دست یک استاد تعلیم گرفته و نجاری را آموخته و کم کم استاد شده است یک قسم هم اینکه معلم بیاوریم و ایرانیها را تعلیم بدهد و عملاً تربیت کند یک قسم هم این است که جوانان مان را به اروپا بفرستیم که تحصیل نموده و مراجعت نماید دو قسم این را ما تا امروز تجربه کردهایم ولی به جائی نرسیدهایم فردا را نمی دانم چه میشود آن معلم عملی را آوردیم و جز ضرر و زیان تا به امروز چیزی ندیدهایم باز تکرار میکنم فردا را نمی دانم.
طریق دوم را هم تا یک اندازه مشی کردهایم و معلم هم آوردیم و هیچ استفاده نکردیم. بنده سابقاً هم به عرض مجلس رساندم و قبل از این سفری که کردم عقیدهام این بود که از مستشار چشم بپوشیم و جوانان را هم به خارجه بفرستیم و معلم بیاوریم ولی وقتی این جا آمدم دیدم از وجود این معلمین که هستند ابداً فایدهای نمیبریم و اگر هم میخواهیم باز معلم بیاوریم یقیناً بهتر از اینها را نخواهند داد بعد عقیدهام این شد که جوانان را بفرستیم به خارجه ولی در تحت یک مراقبتی بروند و تحصیل نمایند ولی حالا در باب دکتر ویلهلم نظریات آقایان مختلف است. شاید بعضی با بنده هم عقیده باشند ولی باقی را نمی دانم بنده بودن این جناب دکتر را ولو اینکه جراحی را هم خوب بلد باشد لازم نمی دانم حالا بعضی هم هستند که معتقدند وجود این دکتر برای ایران نافع است ولی این مطلبی که بنده پیشنهاد کردم برای این است که اولاً ماها از اشتباه خارج شویم یعنی اگر بنده اشتباه کرده باشم و حقیقتاً این دکتر خدماتی به مملکت ما کرده است از اشتباه بیرون بیایم و اگر چنانچه آقایان اشتباه کرده باشند و جناب دکتر برود پی کارش و گذشته از این اروپائیها هم کم کم باید بدانند که در ایران حساب و رسیدگی پیدا شده است و دیگر خروار خروار پول به آنها نمیدهند که ببرند و باز کنتراتشان را تجدید کنند بدون اینکه حسابی در کار باشد این است که بنده از آقایان استدعا میکنم یک قدری با بنده همراهی بفرمایند و این پیشنهاد را تصویب نمایند و بنشینند و رسیدگی و تفتیش کنند و ببینند این دوازده هزار تومان که از ما تابحال گرفته است چه کرده و بگویند آقای دکتر ما میخواهیم دوازده هزار تومان دیگر هم به شما تقدیم کنیم ولی باید ببینیم چه خدمتی به این مملکت کردهاید تا ما هم مسبوق شویم دوازده هزار تومان دیگر با امتنان به شما بدهیم.
حاج نصیرالسلطنه- رعایت ماده ۶۲ نمیشود.
رئیس- (خطاب به شیخالاسلام) چون هر روز تغییر رأی میدهید بهتر این است که بماند فردا ببینیم فردا چه میشود.
شیخالاسلام- بنده اینطور عرض نکردم عرض کردم تا امروز ما از مستشار فایده ندیدهایم بعد را نمی دانم.
رئیس- رأی میگیریم به پیشنهاد آقای شیخالاسلام. آقایانی که تصویب میکنند قیام نمایند. (عده قلیلی قیام نمودند)
رئیس- رد شد. آقای آقا سید یعقوب (اجازه)
آقا سید یعقوب- این کلمه را که بنده عرض میکنم آقایان توجه بفرمایند بنده مکرر عرض کردهام و حالا هم عرض میکنم خجالت هم نمیکشم عرض میکنم که از حیث علم ما فقیر هستیم و مسلماً هر جاهلی هم رجوع به عالم میکند حالا اگر آقای حاج شیخ اسدالله خنده شان میگیرد بگیرد، ولی بنده میگویم ما محتاج هستیم و فقر علمی داریم و باید رجوع کنیم به سوی علماء و آن چیزهائی که ما از حیث آن فقیر هستیم از آنها اکتساب کنیم ولی در مسئله علم طب چنانچه آقایان می دانند مبداء علم طب اول از ایران بوده است و در دوره اسلامی علمای بزرگی در اسلام در علم طب پیدا شدهاند و کتب بسیار بزرگی تدوین کردهاند که میتوانم بگویم آن کتب حالیه محل مرجع علمای طب جدید است مثل کتاب محمد بن ذکریای رازی و شیخالرئیس و علمای بزرگ دیگر ولی در این دوره راجع به سایر علوم جدیده از قبیل هندسه، شیمی و فیزیک و چیزهای دیگر جوانان ما راجع به خارجی کردند و رفتند و تحصیل کردند.
ولی هنوز در آنها متخصص نشدهاند چون از هندسه و فیزیک و شیمی متخصص نیستند و نمیتوانم بگویم چون تمیز نمیتوانم بدهم لکن مسئله طب و مزاج چیزی است که تمام ماها از جاهل و عالم مبتلا به او هستیم بنده ملاحظه میکنم آنچه را که خودم تجربه کردم قریب یک قرن است که در ایران جوانان ما رفتند و این علم را تحصیل کردند و برگشتند و بنده میبینم که متخصص در این فن شدهاند و گمان میکنم در این فن دیگر ما محتاج به کنترات دکتر ویلهلم نباشیم چون در ایران اشخاصی داریم که اگر از دکتر ویلهلم بالاتر نباشند پست تر هم نیستند و خودتان هم تصدیق دارید و اطبای حاذق و ماهر در ایران داریم از قبیل علائی و حکیم اعظم و امیراعلم و لقمان الدوله اینها یک اطبائی هستند که متخصص نیستند ولی در علومی که ما محتاج هستیم و متخصص نداریم باید از خارجه متخصص بیاورم و بنده همراه هستم که پول هم خرج کنیم و زحمت هم بکشیم و جلب کنیم و از وجود آنها استفاده کنیم.
لکن آن هائی که در ایران هستند و از مال خودشان بردهاند و خرج کردهاند و دارای این علم شدهاند ما باید آنها را تشویق کنیم و آنها را سر کار بیاوریم و در صورتی که خودمان متخصص داریم لازم نیست از خارجه دکتر بیاوریم همین علائی را ببریم مدرس کنیم در مدرسه طب درس بدهد یا دکتر سعید خان کردستانی را (اگر چه بنده نمیخواهم بر سبیل اشخاص عرض کنم) ببرید ملعمش کنید.
همچنین دیگران که در فن طب زحمت کشیدهاند انصاف بدهید آیا نباید اینها را تشویق کنیم در مقابل آن زحماتی که کشیدهاند و این مقام را حائز شدهاند؟ آیا باید برویم دکتر خارجی بیاوریم؟ حالا اگر بعضی میل دارند بفرستند به فارس و آذربایجان و اشخاصی را که در مرکز داریم تشویق کنیم تا اینکه ایرانیها به سر شوق بیایند و از سرمایه خودشان بروند تحصیل کنند و به درد مملکت بخورند بنده نمیگویم که دکتر ویلهلم بد است ولی بنده میگویم نسبت به سایر اطبای ایرانی که در تهران هستند و خیلی هم متخصص هستند انصاف کُشی و بی عدالتی کردهایم ما باید از وجود آنها استفاده کنیم واِلا مسلماً روح دانش را خواهیم کشت. (خنده بین وکلاء)
و دیگر اینکه قطع نظر از اینکه مبالغی از دولت به اسم حقوق میگیرند و پس از چهار سال پنج سال مبالغی از ثروت ما میبرند پس بد نیست عوض این کار ایرانیهای خودمان را تشویق کنیم و در مقابل متخصصین خودمان کسان دیگر را نیاوریم واِلا بکلی اصول تشویق و قدردانی از مملکت میرود و مردم دلسرد میشوند. از این نقطه نظرها که عرض کردم بنده با این راپُرت مخالف هستم نه از نقطه نظر آقای حائریزاده که به مجرد اینکه یک صحبتی در مجلس میشود می گویند راجع به قرارداد است و فلان و فلان آقا این مسئله مجلس متخصصین است ربطی به عالم قرارداد و لاهوت و ناهوت ندارد و در خاتمه عرایضم باز عرض میکنم که بنده چون میبینم که در مملکت خودمان در این فن متخصص داریم دیگر محتاج به کنترات دکتر ویلهلم نیستیم.
ولی در چیزهائی که متخصص نداریم پیشنهاد بفرمائید بنده هم همراه هستم ولی در چیزهائی که متخصص داریم اگر برویم از خارج متخصص بیاوریم و منافع مملکت را آنها ببرند جداً مخالف هستم این بود عرایض بنده.
رئیس- آقای محمد هاشم میرزا (اجازه)
محمد هاشم میرزا- یک قسمت از عرایض بنده گفته شد و یک قسمت دیگرش را صلاح نمی دانم در مجلس عرض کنم بهتر این است که رأی گرفته شود.
رئیس- آقای حاج میرزا علی محمد (اجازه)
حاج میرزا علی محمد دولتآبادی- بنده مخالفم.
رئیس- آقای تدین (اجازه)
تدین- بیانات آقای آقا سید یعقوب را وقتی بخواهیم تجزیه کنیم به چند جزء میشود که بنده با یکدیگر متناقض می دانم.
اولاً فرمودند چون ایشان متخصص نیستند نمیتوانند متخصصین تمیز بدهند بعد فرمودند ما یک عده متخصص را داریم و در نتیجه هم اظهار فرمودند که اساساً با دکتر ویلهلم مخالف نیستم ولی عقیده این است که در مرکز نباشد و بروند در ولایات اینها تمام با هم متناقض است و بنده از کلیه فرمایشات ایشان تصور میکنم مقصود عمده که داشتند همان قسمت اخیر بود که جواب آقای حائریزاده را بدهند.
علیایالحال دکتر ویلهلم در اینکه مطابق تصدیق مطلعین و اشخاصی که طرف اعتماد هستند یک نفر متخصص در جراحی است جای شک و شبهه نیست بلکه مطابق تصدیق مطلعین از چندین سال قبل تاکنون دو نفر دکتر از برای مدرسه طبی تهران استخدام شده است یکی دکتر پراک و یکی دکتر ویلهلم. اینها از بهترین معلمین مدرسه طبی بودهاند که در ایران آمدهاند. دکتر پراک قبل از انقضای مدت کنتراتش نخواست این جا بماند و استعفا داد و رفت ولی ویلهلم باقی ماند و این شخص معلم یک شعبه از طب است که جراحی باشد و علاوه بر این قریب یک سال است که از طرف وزارت معارف مجاناً متصدی اداره کردن یک مریضخانه شده است که گویا مریضخانه وزیری باشد و روزها هم یک قسمت وقت خودش را در مریضخانه مجاناً صرف معالجه مرضای فقیر میکند. آقای آقا سید یعقوب اظهار فرمودند که ما از خودمان اطبای بزرگ داریم. بنده هم تصدیق میکنم و جای هیچ انکاری نیست ولی این را هم باید بدانید که طب به شصت اساس تجزیه میشود و هر شعبه اش یک نوع متخصص میخواهد و آن متصدی باید دکتر در آن شعبه باشد واِلا مثل اطبای سابق میشود که هر مریض برود به مطب او را شروع میکند به معالجه و منتهی میشود به همان مثل معروف که بیطار معالجه چشم میکرد. شصت اساس طب از هم مجزا است در تحصیلات مقدماتی طب این شعب را تعلیم میدهند ولی در تحصیلات مؤخراتی اختصاص است مثلاً کحال فقط و فقط باید در شعبه کحالی تخصص پیدا نماید و اگر بگوید در امراض عصبانی هم متخصص هستم نباید از او پذیرفت به همین جهت است که امروز اغلب از دکترهای ایرانی خودمان هم در مدرسه طبی تدریس میکنند مثل آقای دکتر امیراعلم و دکتر لقمانالدوله و دکتر لقمانالملک و دکتر حکیم اعظم و غیره و از معلمین اروپایی فقط چند نفر در آن جا تدریس میکنند. آقای امیراعلم یک شعبه خاصی را تدریس میکنند نه اینکه جراحی را بلد نباشند خیر، خیلی خوب بلد هستند اما در آن شعبه که ایشان تدریس میکنند تخصص شان بیشتر است آقای دکتر حکیم اعظم هم در شعبه دیگر متخصص تر است هکذا آقای لقمان الدوله و سایرین ما هم دکتر داریم و هم احتیاج داریم به این شعبه جراحی و هیچ منافات ندارد که هم دکترهای خودتان مشغول کار باشند و هم دکترهای اروپائی تدریس نمایند و شاگردان مدسه طب هم از دکتر ویلهلم راضی هستند و تا ما حقیقتاً یک اشخاص متخصص در جراحی پیدا نکنیم ناچاریم که از دکترها و معلمین اروپائی استفاده کنیم به این جهت است که بنده مطابق اطلاعاتی که دارم حتی از خود محصلین طب (که بیشتر میفهمند آیا معلم خوب تدریس میکند یا بد و زحمت میکشد یا نمیکشد) سئوال کردم و تحصیل اطلاع نمودم چون خودم شخصاً دکتر ویلهلم را نمیشناسم و شاید او هم شخصاً مرا نشناسد ولی اطلاعات بنده مشعر است بر اینکه این شخص تا کنون به وظایف خودش قیام کرده است علاوه بر این مدتس است که در مریضخانه وزیری هم مشغول معالجه است و مجاناً خدمت میکند و اینکه ملاحظه می فرمائید در لایحه کنتراتش چهار هزار و پانصد تومان مقرر شده است پانصد تومان آن امسال در ازای خدماتی که اضافه قبول کرده است علاوه شده یعنی اینطور به بنده توضیح دادند. بنابراین بنده تصور میکنم قبول کردن و ادامه دادن کنترات دکتر ویلهلم به حال امروزه مملکت نافع است و مضرّ به حال دیگران هم نیست و در مدرسه طبی از وجود سایر دکترهای ما هم استفاده میکنند چنانچه اگر آقای آقا سید یعقوب به صورت معلمین مدرسه طبی مراجعه بفرمایند ملاحظه خواهند فرمود که متجاوز از بیست نفر معلمین ایرانی که دکتر هستند در آن جا تدریس میکنند.
رئیس- آقای آقا میرزا عبدالوهاب (اجازه)
حاج میرزا عبدالوهاب- بنده هم مخالفم ولی گویا آقای حاج میرزا علی محمد بر بنده مقدم باشند.
رئیس- اسم جنابعالی ثبت شده است
حاج میرزا عبدالوهاب- بلی شاید بیرون اجازه خواستهام عرض میکنم که دکتر ویلهلم از قراری که بنده شنیدهام جراح خوبی است ولی درجه معلمی ندارد و ما برای مدرسه طب یک نفر میخواهیم که به درد معلمی بخورد واِلا جراحی دانستن به در شاگرد تربیت کردن نمیخورد این پولی که دولت میدهد یک نفر معلم میخواهد که چهار نفر شاگرد تهیه نماید نه اینکه دکتر ویلهلم و دکتر رولاند که قنسول اصفهان بوده است و به خواهش او را آوردهاند دکتر کردهاند یا همین دکتر از پیش که همین آدم است میآورند و کنتراتشان میکنند و هی پول میدهند اینها آثار خارجیه ندارند و یک نفر شاگرد تاکنون تربیت نکردهاند یا نتوانستهاند تربیت نمایند و این پولهایی که به زور سرنیزه قزاق از مردم بدبخت ولایات میگیرند باید یک اثری هم در مقابلش باشد واِلا هی پول هی پول که نتیجه برای مملکت حاصل نمیشود و فایده ندارد.
رئیس- مذاکرات کافی است؟ (اغلب گفتند کافی است)
رئیس- رأی میگیریم که داخل در شور مواد بشویم یا نه. آقایانی که تصویب میکنند قیام نمایند. (جمع کثیری قیام نمودند)
رئیس- تصویب شد. ماده اول (به شرح ذیل خوانده شد)
ماده اول- دولت مجاز است دکتر ویلهلم را برای مدت سه سال از تاریخ ۲۴ آوریل ۱۹۲۲ مطابق با چهارم ثور ۱۳۰۱ برای معلمی جراحی مدرسه طبی تهران و تصدی اعمال یدی مریضخانه وزیری کنترات نماید.
رئیس- آقای حائریزاده (اجازه)
حائریزاده- بنده در موقع شور در کلیات مختصری عرض کردم بعد دیدم عرایض بنده سوء تعبیر شد و اجازه خواستم که توضیح عرض کنم ولی نوبت به من نرسید حالا لابدم در موقع مذاکره در ماده اول عرض کنم بنده برای مملکت ایران یک طبیب را که کم می دانم هیچ بلکه برای هر شهری باید یک عده طبیب اعزام نمایند و مدرسه طب را هم توسعه بدهند که در آتیه اینقدر تلفات پیدا نشود ولی مخالفت بنده برای این بود که کنترات این شخص در زمان وزارت امور خارجه نصرت الدوله بود که ایشان در فرنگستان تشریف داشتند و آن قرارداد را وثوق الدوله بسته بود و از طرف فرانسویها و آمریکاییها تقریباً یک موافقتی با ملیون ایران شد و یک عده از معلمین مدرسه حقوق منجمله همین آقای دکتر ویلهلم را هم اجیر کردند و در ماده چهارم کنتراتش نوشته است اجیر میشود به تدریس مواد جراحی که طب قانونی را در مدرسه حقوق موافق پروگرام مدرسه تدریس کند و من عقیده دارم ماها که آمدهایم این جا برای این نیامدیم که بگوئیم کی طبیب خوب است و کی طبیب بد که رأی دهیم یا ندهیم ما باید ملاحظه کنیم که دولت مالیه مملکت را در راه ناصحیحی مصرف نکند و سیاست مملکت را هم در نظر داشته باشیم و نگذاریم دولت به راه غلطی بکشاند ما برای این دو مسئله آمدهایم واِلا اگر ما طبیب نباشیم و اطلاعات از شعب طبی نداشته باشیم مدخلیتی ندارد و آن هائی که اعتماد به دولت دارند و دولت یک طبیبی را معرفی میکند آنها چون به دولت اعتماد دارند ردی میدهند بنده چون به آقای قوامالسلطنه اخوی آقای وثوقالدوله اعتماد ندارم و چون استخدام دکتر ویلهلم هم در زمان وثوقالدوله بوده و از نقطه نظرهای ناصحیحی بوده است این است که نمیتوانم موافقت کنم واِلا با استخدام دکتر و جراح برای مدرسه طب مخالف نیستم.
نصرتالدوله مخبر کمیسیون- تعیین جراح و استخدام جراح برای مدرسه طبی ایران یک سابقه هائی دارد که از عهد قبل از مشروطیت یعنی از دوره مظفرالدین شاه در ایران معمول بوده است و این مسئله هیچ نوع ارتباطی به سیاست ندارد و بهیچوجه نمیشود از نقطه نظر حق و انصاف و عدالت معلمین فرانسه یا جراح فرانسوی که استخدام شده است ربط داد به یک سیاستی که در آن موقع مصادف شده است با کنتراتشان و هیچ نوع ارتباطی بین این دو مسئله نیست و فرانسویها هم بهیچوجه در هیچ نوع موقعی نسبت به مملکت ما یک سیاست غیر مطلوبی نداشتهاند و هیچوقت هم با یک سیاست هائی که طرف میل مردم ایران نبوده موافقت نکردهاند و اینکه آقای حائری زاده اشاره و به موقع تصدی بنده در وزارت امور خارجه کردند که در ان موقع دکتر ویلهلم را کنترات کردم باید خاطرشان باشد که در بدو جنگ تمام مستخدمین فرانسوی که گویا یکی شان دکتر گاملت جراح فرانسوی بود ب برای انجام وظیفه وطنی خودشان یعنی وظیفه سربازی رفتند و در موقع جنگ ما نتوانستیم اطبائی برای مملکت مان اجیر کنیم موقعی که بنده در اروپا بودم این اشکال تولید شده بود تصادف کرد با بودن بنده در آن جا و بنده در آن جا خودم یک تحقیقاتی کردم و از اشخاصی که بودند اطلاعات کامل تحصیل کردم علاوه بر معرفی که وزارت امور خارجه فرانسه به بنده کرد اطلاعات دیگر هم پیدا کردم و این دو نفر را که یکی اش دکتر ویلهلم است انتخاب کردم و بنده میتوانم بطور قطع به آقای حائریزاده اطمینان بدهم که هیچ نوع نظر سیاسی در این استخدام بغیر از معلمی و جراحی نبوده است و نه شخص اینها و نه وجود اینها غیر از نظر جراحی و طب چیز دیگری متوجه نیست.
رئیس- آقای داور (اجازه)
داور- بنده با استخدام دکتر ویلهلم مخالف هستم ولی مخالفت بنده از نقطه نظر آقای حائری زاده نیست و فرمایشاتی را که حضرت والا شاهزاده نصرت الدوله فرمودند که سابقاً از زمان مظفرالدین شاه برای مدرسه طب معلم استخدام میشده تصدیق و تأیید میکنم و میگویم بلکه از زمان ناصرالدین شاه برای مدرسه طب معلم میآوردند که آن وقت دارالفنون میگفتند و اغلب فرانسوی بودند و گمان میکنم اگر در این مجلس شورای ملی ده نفر باشند و معتقد باشند که باید از تعلیمات و اطلاعات اروپائیها استفاده کرد و ما به آنها احتیاج داریم اگر بنده اولی آنها نباشم لااقل دومی هستم و معتقد هستم که ما نمیتوانیم از اطلاعات اروپائیها صرفنظر کنیم و نمیتوانیم به اطلاعات خود قناعت کنیم ولکن این عقیده تا موقعی است که ببینیم در آن موردی که احتیاج داریم آیا از ایرانیها کسی را داریم یا نداریم؟ اگر یک اشخاصی باشند که از همان مدارس که اروپائی بیرون آمده است بیرون آمده باشد و دارای همان دیپلم و همان تصدیق نامه و همان مدت عمل و همان عمل باشد و البته ما باید آنها را انتخاب کنیم تا آنها تشویق شوند وقتی که مسئله معلمین مدرسه حقوق اینجا مطرح بود حضرت والا شرح مفصلی راجع به اینکه درسهای حقوق بر چند شعبه تقسیم میشوند و چه قبیل شعبی را باید درس داد و چه رتبهای را باید داشت اظهار کردند که اگر باز یک موقع دیگری به مجلس بیاید بنده هم عرایض خودم را در آن قسمت عرض خواهم کرد.
آقای تدین شرحی را بیان فرمودند که بلی شعب طب مختلف است اشخاصی هستند که فقط باید کحالی را درس بدهند و جراح غیر از کحال است و بنده تصدیق دارم و بنده شنیدم که لفظ متخصص هم از طرف مخالفین و موافقین گفته شد اما باید دانست متخصص را که در اروپا میگویند غیر از آن است که ما استعمال میکنیم. آنها وقتی میگویند فلانی متخصص است یعنی در فلان شعبه تحصیل کرده و چندین سال در آن شعبه کار کرده است و تألیفات و اکتشافات دارد به این جهت به یک چنین شخص میگویند متخصص واِلا به هر کس که حقوق تحصیل کرده است نمیگویند که در حقوق متخصص است و به هر کس هم که جراحی تحصیل کرده است نمیگویند جراح است دکتر ویلهلم دارای تألیفات نیست اگر هست بگوئید.
دکتر ویلهلم یک اسم بزرگی در بین جراحان اروپائی ندارد اگر دارد بفرمائید. دکتر ویلهلم یک نفر جراح عادی است که تحصیلات مرتبی نموده و از مدرسه بیرون آمده و یک مدتی هم در مریضخانه کار کرده است و بعدهم به ایران آمده است حالا باید ببینیم ما در ایران اشخاصی که در همان مدارس تحصیل کرده باشند و در همان مریضخانهها کار کرده باشند و از همان معلمین که به امثال ویلهلم اجازه دادهاند اجازه داشته باشند داریم یا نداریم؟ اگر داریم بایستی ابتدا از آنها تشویق کنیم بنده میگویم اگر دکتر ویلهلم میل داشته باشد در ایران بماند خیلی خوب است بماند و آقایانی که به ایشان اعتماد دارند به ایشان رجوع کنند. بنده شخصاً با ایشان مخالفتی ندارم و از حیث مملکت ایشان هیچ به ایشان اعتراضی ندارم بلکه تحصیلاتم به زبان آنها است و بنده و اشخاصی که در آن جا تحصیل کردهایم نسبت به آن زبان یک محبوبیتی داریم و ابداً نسبت به دکتر ویلهلم یک نظریاتی سیاسی و خصوصی نیست فقط نقطه نظر این است که اگر بنا شد شما تحصیل کردههای خود را تشویق نکنید گمان میکنم که ضرر داشته باشد یکی از اشخاصی که در اروپا تحصیل کردهاند برادر همین آقای معتمدالتجار است که ایشان در الکتریسیته کار کردهاند و یک مهندس بسیار خوبی در این فن هستند و الآن چند سال است در سوئیس مشغول خدمت هستند و کار میکنند و وقتی که بنده به ایران بر میگشتم به ایشان گفتم که شما به ایران مراجعت خواهید کرد یا نه؟ جواب دادند که فایده اش چیست آنروزی که بنده به ایران بیایم اگر بخواهند یک نفر را استخدام بکنند مرا نخواهند آورد و فکر نمیکنند که من هم در همان مدرسه که اروپائی تحصیل کرده است تحصیل کردهام و از همان مدرسه فارغ التحصیل شدهام و در یک کارخانه اروپائی طرف توجه و رجوع هستم فوراً یک اروپائی که نسبت به من در درجه دوم و سوم است میآورند همین حرف دربارة یک جراح است دکتر میر کسی است که سالها در زیر دست دکتر رو که حضرت والا شاید اسمشان را شنیده باشند و یکی از آتوریتههای جراحی اروپا همان شخص است و این آدم درباره دکتر میر مینویسد که چندین سال مریضخانه ما یعنی مریضخانه لوزان به او سپرده شده بود بعد از کلینیک من مشغول یک قسمت کار من بوده است حالا بعد از این که ایشان یک همچو تصدیق نامهای دارند و بعد از آنکه بنده می دانم که شش سال در مریضخانههای اروپا کار کردهاند و از دکتر ویلهلم خیلی بهتر هستند حالا از این قبیل اشخاص دو سه نفر نیستند بلکه ده نفر و صد نفر است بنده عرض میکنم مدرسه طب لازم نیست دکتر ویلهلم را بیاورد و اگر دکتر ویلهلم میخواهد در ایران بماند بماند و آن هائی که به ایشان اعتماد دارند به او رجوع کنند ولی وقتی که شما میخواهید یک نفر را استخدام کنید نزنید توی دهن ایرانی (جمعی از نمایندگان هیچکس همچو کاری را نمیکند)
عملاً اینطور میشود یعنی وقتی که شما یک جراح ایرانی داشته باشید و یک جراح اروپائی بیاورید معنایش این است که اگر تو خیلی خوب هم باشی چون ایرانی هستی ما میدهیم به کس دیگر در صورتی که از برای ما هم گرانتر تمام میشود آیا شما پول دارید؟ آن گنابادی که چند روز قبل آقای محمد هاشم میرزا شرح حال او را گفتند و اظهار کردند یک طبیب در میانه پنجاه هزار نفر نیست خوب است یک طبیب صد تومانی از این اضافه ویلهلم بفرستند به گناباد یا ورامین یا شهریار که مردمش مثل برگ درخت میریزند و شما چندین سال است نمیتوانید جلوی نوبه را بگیرید شش ماه تمام است که وزارت معارف برای اعزام دو نفر طبیب معطل هست و نمیتواند ششصد تومان پول بدهد و همیشه در مجلس که سئوال میشود می گویند اقدامات کردهایم ولی دولت پول ندارد در صورتی که اگر ایشان را استخدام کنند باید مرتباً حقوق شان را بگیرند این گشادبازیها برای چست؟
بنده نه از نقطه نظر اینکه اروپائی را داریم استخدام میکنیم بلکه از نقطه نظر این که چون اشخاص ایرانی هم داریم که به درجه اروپائی بلکه بالاتر هستند و باید آنها را مقدم داشت این عرض را کردم.
رئیس- آقای محققالعلماء (اجازه)
محققالعلماء- بنده مخالف هستم.
رئیس- آقای دستغیب
دستغیب- بنده هم مخالف هستم.
رئیس- آقای مساوات (اجازه)
مساوات- این ادلهای که آقایان بیان میکنند تماماً صحیح است میفرمایند اگر داشتیم اگر معلوم است که جزا است و جزا هم لازمه شرط است اما شرط اولاً منطقی پیدا نکرده است فرمودند اگر متخصص داشته باشیم جایز نیست که از خارج بیاوریم ولی اسم نبردند کی هست متخصص جراح غیر از متخصص سایر عملیات است اگر آقایان اسم برده بودند و گفته بودند فلان شخص و فلان طبیب در همان مدرسه که ویلهلم تحصیل کرده است یا در مدرسه عالی تر از او تحصیل کرده است و بیشتر از او در آن مریضخانهها کار کرده است خیلی خوب بود ولی نفرمودند آیا کسی را دارید یا نه؟ و من تصدیق دارم که ویلهلم جراح است و علم او هم در ضمن عملش معلوم میشود جراحی مثل سایر علوم او هم در ضمن عملش معلوم میشود جراحی مثل سایر علوم نیست که نظری باشد بعد بواسطه تطبیق نظریات یا عملیات معلوم شود در جراحی باید از اول داخل در عملیات بشود شاگرد مدرسه بعد از تحصیل یکی از قواعد جراحی مجبور است که به مریضخانه برود و علم خود را با عمل تطبیق کند در این صورت کسی که جراح شد و تصدیق جراحی داشت میتواند دروس جراحی را نیز عهده درا شود و بنده چون نشناختم آن شخص معلم را بنابراین عرض میکنم که محتاج به یک معلم جراحی هستیم و عقیدهام این است که این کنترات را تصویب کنیم. (جمعی گفتند مذاکرات کافی است و بعضی گفتند کافی نیست)
رئیس- رأی میگیریم به کافی بودن مذاکرات. آقایانی که مذاکرات را کافی می دانند قیام فرمایند. (اغلب قیام نمودند)
رئیس- تصویب شد. ماده دوم قرائت میشود. (به شرح ذیل قرائت شد)
ماده دوم- حقوق دکتر ویلهلم از قرار سالی چهار هزار و پانصد تومان خواهد شد.
رئیس- آقای دولتآبادی (اجازه)
حاج میرزا علی محمد دولتآبادی- بنده در ماده اول اعتراض داشتم و نوبت به من نرسید عرایضم را عرض کنم و در این ماده هم نمیتوانم عرایضم را عرض کنم لهذا این مقدمه را مختصراً عرض میکنم از برای اینکه بعد در خصوص این ماده بتوانم به نتیجه برسم و آن این است همانطور که آقایان میفرمایند ما جراح لازم داریم و یک نفر جراح یا ده نفر یا صد نفر برای مملکت ما کافی نیست بلکه بیشتر لازم است البته باید متخصص در امراض هم باشد ولی از قراری که شنیده میشود دکتر ویلهلم وظیفه خود را ادا نمیکند و در معالجه امراض داخلی نیز داخل میشود و یک فوائد عمده از این مملکت میبرد و اگر آقایان تصور کنند که فقط تدریس مینماید یا در مریضخانه عملیات جراحی میکند اینطور نیست زیرا در مملکت ما آن مسئولیتی که باید باشد نیست و هر کس برای معالجه به او رجوع کند در امراض غیر داخلی نیز مداخله مینماید در صورتیکه همینطور که در اینجا ملاحظه میکنید در کنترات اولیه او نیز قید شده است که فقط برای اعمال جراحی استخدام میشود ولی او در معالجه امراض داخلی و غیر داخلی هم دخالت مینماید و اگر جرائد را دیده باشید یک قضایائی هم نسبت به او داده میشود ولی من نمیتوانم آنها را بطور صحت عرض کنم و من عقیده ندارم که یک چنین وجه گزافی به یک نفر داده شود در صورتی که یک فواید کلی هم از این مملکت میبرد.
واِلا ممکن است بروند و ببینند که از صبح تا شام فقط عملیات او جراحی است یا کارهای دیگری هم میکند و چون از این راه هم یک فوائد کلی میبرد دلیل ندارد که این مبلغ گزاف را هم به او بدهند.
رئیس- آقای سلیمان میرزا (اجازه)
سلیمان میرزا- ماده دوم که در کمیسیون بودجه جدید هم تصدیق شده است چهار هزار و پانصد تومان برای حقوق دکتر ویلهلم است اولاً دولت پانصد تومان اضافه پیشنهاد کرده بود از برای خدماتی که در مریضخانه وزیری مجاناً مینماید کمیسیون آن را لازم ندانست و همان حقوق سابق او که چهار هزار و پانصد تومان باشد تصویب کرده و خدمت در مریضخانه وزیری را او مجاناً عهده دار خواهد بود اما اشکالی را که آقای دولت آبادی میفرمایند این است که میفرمایند در امراض داخلی هم مداخله میکند. اگر لایحه دولت را ملاحظه بفرمائید میبینید که در آن جا نوشته شده است چون مدت قلیلی از کنترات دکتر ویلهلم معلم جراحی و امراض داخلی چنانچه ملاحظه می فرمائید امراض داخلی هم جزء تخصصات او است و فعلاً ما او را برای جراحی استخدام میکنیم. یک اعتراض دیگری که بر دکتر ویلهلم مینمایند این است که در منزل خودش طبابت میکند و از آن طبابت استفاده میکند و این اشکال هیچ وارد نیست زیرا اگر ما قبول داریم که دکتر متخصص است اگر در غیر ساعات کار خودش خدمت کند بخیر این مملکت است یعنی اگر یک مریض در آن موقعی که وقت مریضخانه رفتن او است پیش او بیاید و بگوید وقت ندارم و تلف شود خوب نیست ولی اگر نصف شب هم مرحمت کرد و به آن مریض رسیدگی کرد و آن مریض را از خطر خلاص کرد البته این یک خدمتی است و در مقابل آن خدمت اجرت میگیرد و بحثی بر او نیست. وکلای ما وقتی که طبیب بودند چه در مجلس و چه در خارج مطبشان را فراموش نمیکردند و با اینکه حقوق میگرفتند و بایستی در سر ساعت در مجلس حاضر شوند در مطب خود مشغول کار هستند در صورتی که این کار را میکنند و دکتر ویلهلم که در سر ساعت برای کار خودش حاضر میشود و اگر در یک موقع دیگری از معلومات خود استفاده کند بر او بحثی نیست و در مقابل زحمتی که میکشد اجرت میگیرد اگر فرض بفرمائید یک کسی وکیل باشد و در خارج هم درس بگوید آیا نباید از تدریس خود استفاده کند؟ ما میبینیم کسی که وزیر است درس نداده حقوق بیچارهای که درس میدهد میبرد آنوقت آقایان بر دکتر ویلهلم شکایت میکنند وزیر پست و تلگراف حقوق معلمی مدرسه میگیرد در صورتی که کسی دیگر درس میدهد پس بر دکتر ویلهلم که در ساعتهای غیر از کنتراتش طبابت مینماید این اشکال وارد نیست در هر حال همانطور که ماده اول را آقایان تصویب کردند کمیسیون دید که نمیتواند کمتر از چهار هزار و پانصد تومان تصویب کند زیرا قرارداد اولیه اش چهار هزار و پانصد تومان بوده است حالا در این جا نیز قید کرده است که در مریضخانه وزیری هم مجاناً خدمت کند. بنابراین دیگر ممکن نیست از حقوق اولیه او کمتر بشود این بود که کمیسیون بودجه هم تصدیق کرد که سالی چهار هزار و پانصد تومان به او داده بشود.
رئیس- مذاکرات در این ماده کافی است. (جمعی گفتند کافی است)
رئیس- رأی میگیریم به ماده دوم. آقایانی که ماده دوم را تصویب میکنند قیام فرمایند. (اکثر نمایندگان قیام نمودند)
رئیس- تصویب شد. (ماده سوم به شرح ذیل قرائت شد)
ماده سوم- برای خرج مراجعت دکتر ویلهلم پس از انقضای کنترات دو هزار فرانک به نرخ روز تأدیه خواهد شد و چنانچه در موقع مراجعت بواسطه اغتشاشات مجبور به عبور از نقاطی شود که اضافه بر مبلغ مقرره احتیاج به خرج مسافرت داشته باشد به تصدیق قنسولهای محلی دولت علیه ایران منظور خواهد شد ولی در هر حال این اضافه از هزار فرانک تجاوز نخواهد کرد.
رئیس- آقای آقا سید یعقوب (اجازه)
آقا سید یعقوب- اگر چه می دانم آقایان هیچ توجهی به عرایض بنده که از روی حقیقت است نمیفرمایند لیکن باز عرض میکنم من نگفتم دکتر ویلهلم جراح نیست بلکه عرض کردم که ما باید متوجه بودجه مملکت باشیم و مالیه مملکت را در مصرف لازم خودش مصرف کنیم. اینکه حضرت والا شاهزاده سلیمان میرزا فرمودند که تدریس میکند و پول میگیرد بنده عرض میکنم که مجلس شورای ملی ریاست دارد بر تمام افراد ملت و معلم است بر تمام افراد ملت میبایستی به مردم ارائه طریق کند بنده عرض میکنم در صورتی که ما در مملکت خودمان نظیر این اشخاص را داریم لازمه اش این است که اولادهای خودمان را تشویق کنیم مجلس شورای ملی باید کاری کند که محبت ایران در دل ایرانی بیشتر بشود تا پول خودش را کمتر به خارجه بدهد اگر یک طبیب داخلی بیاید ۵ تومان هم به او نمیدهند اما اگر یک شاپو بسر بیاید ۵۰ تومان به او خواهند داد. ما باید این حدس را در دل مردم ایجاد کنیم حالا به این عرایض بنده گوش نمیدهید، ندهید واِلا از روی سوز دل این حرفها را میزنم گذشته از این وقتی این پولها را میدهید مطب هم تشکیل میدهد و هر قدر دلش میخواهد حقالمعاینه معین میکند و وزارت معارف هم ابداً توجهی نمیکند که به دلیل این اندازه پول از مردم میگیرد خوب است لااقل از برای حقالمعاینه مطب او یک حدی معین کند.
در این جا اولاً وزارت معارف هیچ ملاحظه نکرده است و همچنین ماده سوم قرار دادهاند که اگر دکتر ویلهلم خواست برگردد و باز هم سه چهار هزار فرانک مخارج معاودت او را بدهند ما باید به مالیه مملکت توجه نیم و عوض این مصارف همانطور که آقای داور فرمودند دو نفر طبیب روانه کنید که این زارعین و دهاقین بدبخت را از مرگ نجات بدهند این است که بنده با ماده سوم بکلی مخالف هستم و همان چهار هزار و پانصد تومانی که از برای حقوق او معین کردهاند کفایت او را میکند و با دادن خرج معاودت و اینکه قونسول ایران تصویب کند در فلان جا اغتشاش است و حضرت دکتر جرأت نمیکند برود بنده مخالفم.
مخبر- خوب بود آقای آقا سید یعقوب این صحبتها را در کلیات میفرمودند که حالا خارج از موضوع نباشد ولی راجع به خرج مسافرت هم بنده عرض میکنم که بنده تأسی به ایشان نکردهام خرج مسافرت یک چیزی است که در همه جا معمول است اگر یک آشپز یا یک باغبان را بیاورند باید خرج آمدن و رفتن او را به فراخور حالش بدهند خرج آمدن دکتر ویلهلم را دادهاند و خرج رجعت او را هم باید بدهند و اگر اطلاع داشته باشید دو هزار فرانک حداقل مخارجی است برای کسی که بخواهد با یک نوع راحتی و احترام سفر کند. و عرض میکنم که ممکن نیست با هزار فرانک یا پانصد فرانک به اروپا مسافرت کرد و این دو هزار فرانک حداقلی است که معین شده است و اینکه در راپُرت ملاحظه می فرمائید نوشته شده است اگر وقایعی مستلزم شد که مخارج تفاوت کند به تصدیق قونسول ایران تا میزان هزار فرانک ممکن است به او اضافه از این مبلغ بدهند چون ما محتاج مسافرت به اروپا را همیشه از راه روسیه برآورد میکردیم برای این است که نزدیکترین و ارزان ترین راهها است و چنانچه ملاحظه می فرمائید عبور و مرور از آن راه مشکل شده و خصوصاً از برای بعضی ملل منجمله فرانسویها. بنابراین در این ماده نوشته شده است که اگر حذری نخواسته و در موقع انقضای مدت کنترات دکتر ویلهلم انقلاباتی که در روسیه بوده است باقی نباشد و مستخدم مجبور میشد از راه خوب معاودت کند بنابراین تا مقدار هزار فرانک دولت به او اضافه مخارج میدهد این اصل نظریه بود که عرض کردم.
رئیس- مذاکرات در این ماده کافی است؟ (گفتند کافی است)
رئیس- رأی میگیریم به ماده سوم. آقایانی که ماده سوم را تصویب میکنند قیام فرمایند. (عده قلیلی قیام نمودند)
رئیس- اینطور نمیشود رأی گرفت. بعضی از آقایان بر میخیزند و برخی دیگر مینشینند مجدداً رأی میگیریم. رأی میگیریم به ماده سوم. آقایانی که تصویب میکنند قیام فرمایند. (اکثر نمایندگان قیام نمودند)
رئیس- تصویب شد. ماده چهارم (به شرح ذیل قرائت شد)
ماده چهارم- هرگاه دولت بخواهد دکتر ویلهلم را از خدمت مستعفی دارد باید بعلاوه مخارج معاودت حقوق شش ماه مشارالیه را بپردازد.
چنانچه خود دکتر ویلهلم بخواهد از خدمت دولت کناره جوئی نماید بهیچوجه حق مخارج مقرره معاودت و حقوق نخواهد داشت مگر اینکه مبتلا به مرضی شود که اطباء معاودت او را برای معالجه ضروری بدانند.
رئیس- رأی میگیریم به ماده چهارم. آقایانی که تصویب میکنند ...
ارباب کیخسرو- اجازه می فرمائید؟
رئیس- بعد از آنکه خواستیم رأی بگیریم دیگر کسی حق ندارد اجازه بگیرد.
ارباب کیخسرو- بنده قبلاً دست گرفته بودم و اجازه خواستم.
رئیس- بفرمائید.
ارباب کیخسرو- بنده میخواهم سئوال کنم اینکه در این ماده نوشته شده است هر گاه طبیبی تصدیق کرد رفتن دکتر را آیا منظور این است که فقط خرج مسافرت به ایشان داده خواهد شد یا از آن شش ماه حقوق هم استفاده میکند. خوب است آقای مخبر توضیح بفرمایند که اسباب زحمت نشود.
مخبر- تصور میکنم مقصود از این معاودت اجباری بواسطه مرض با تأدیه همان شش ماه حقوق باشد اگر چه عبارتی را که دولت پیشنهاد کرده است قدری مجمل است و کمیسیون هم عین همان عبارت را ضبط کرده است ولی دلیلش پیدا است چرا باید بدهد برای اینکه معین شود اگر خود او بخواهد برود حقی ندارد و حتی خرج سفر هم به او داده نخواهد شد. و اگر دولت او را مستعفی کند چون قبل از انقضای کنترات او را مستعفی کرده است البته باید شش ماه حقوق به او بدهد چون تا بخواهد مجدداً یک کار دیگری از برای خودش پیدا کند مدتی وقت لازم است و همین دلیل هم از برای ابتلای به یک مرض هست حالا به لایحه دولت مراجعه میکنیم (لایحه دولت را ملاحظه کردند) خیر گمان میکنم بنده اشتباه کرده باشم چون این مطلب را دولت در نظر نگرفته بود کمیسیون بودجه این مطلب را در نظر گرفت اگر بواسطه ابتلای مرض بخواهد معاودت بکند فقط خرج معاودت میگیرد از آن شش ماه حقوق استفاده نمیکند.
رئیس- آقای سلیمان میرزا (اجازه)
سلیمان میرزا- همانطور که اخیراً شاهزاده نصرت الدوله فرمودند این مطلب را دولت در نظر نگرفته بود. کمیسیون بودجه جدید به دو نظر آن را در نظر گرفت یکی اینکه اگر یک وقتی لازم بداند کنترات او را فسخ بکند به چه ترتیب فسخ کند.
در این جا نوشته است اگر دولت بخواهد کنترات او را فسخ نماید قبلاً باید شش ماه مخارج او را بدهند ولی اگر خودش بخواهد برود مثل اینکه معلم طب دیگر استعفا کرد آنوقت بهیچوجه مخارج معاودت و شش ماه نخواهد داشت و در فرض سوم که اطباء تصدیق کردند حقیقتاً مبتلا به مرض است که نمیتواند بماند و از برای استخدام فایده ندارد باید فقط خرج معاودت بگیرد زیرا نه دولت او را مستعفی کرده و نه خودش استعفا داده یک حالت اجباری است فقط حق مسافرت میگیرد و گمان میکنم به صرفه مملکت هم باشد.
رئیس- آقای ارباب کیخسرو (اجازه)
ارباب کیخسرو- پس این جا معین شد که آقای مخبر اشتباه کردهاند و ممکن است خیلی اشتباهات بشود خواهشمندم اصلاح بفرمایند.
مخبر- در آخر ماده ممکن است علاوه بشود که اطباء معاودت او را برای معالجه ضروری بدانند در این صورت خرج معاودت فقط به او داده خواهد شد.
رئیس- آقای سهامالسلطان (اجازه)
سهامالسلطان- اظهارات بنده گفته شد.
رئیس- آقای رفعتالدوله (اجازه)
رفعتالدوله- آنطوری که شاهزاده فرمودند بنده درست ملتفت نشدم کنترات باید بین دو نفر باشد یعنی اگر دولت خواست قبل از سه سال او را خارج کند شش ماه حقوق به او بدهد. اما اگر خودش دید در جای دیگر منافعش زیادتر است آنوقت وقتی میخواهد برود باز هم حقوق بگیرد برود پس با او هم شرط کنید که شش هفت ماه حقوق نگیرد این چطور کنتراتی است در این سه سال هر وقت خواست باید برود من نمی دانم این چه رقم کنتراتی است.
مخبر- برای اینکه عبارت سلیمی باشد تقاضا میکنم (مگر اینکه) تبدیل به (و چنانچه) بشود و چنانچه مبتلا به مرض شود که اطباء معاودت او را برای معالجه ضروری بدانند در این صور الی آخر.
(آقای امیر ناصر ماده چهارم را مجدداً قرائت نمودند)
رئیس- رأی میگیریم به ماده چهار. آقایانی که تصویب میکنند قیام بفرمایند. (اغلب نمایندگان قیام نمودند)
رئیس- تصویب شد. میخواهید مذاکره در کلیات بماند برای بعد از تنفس (جمعی گفتند صحیح است)
در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل و پس از ۳ ربع ساعت مجدداً تشکیل گردید.
رئیس- مذاکرات در کلیات کنترات دکتر ویلهلم است. آقای حائریزاده (اجازه)
حائریزاده- در موضوع این راپُرت که از کمیسیون بودجه رسیده است وقتی با اصل کنترات مطابقه کنیم خیلی از موادی که لازم بوده است در این جا ذکر نشده. میخواهم استفسار کنم آیا یک مواد مرغبه دیگری هست که خود وزارتخانه با دکتر ویلهلم منعقد میسازد یا از روی همین مواد با او معامله میشود؟ اگر به موجب همین مواد است که خیلی ناقص است فقط در ماده اول مینویسد برای مدت ۳ سال برای معلمی و جراحی مدرسه طبی و تصدی اعمال یدی مریضخانه وزیری کنترات میشود در کنترات اولی ساعات کارش را معین کرده بود و یک چیزی هم هست که در مملکت ما معلمی نیابت بر او را هم شده ممکن است فردا نایب برود تدریس کند باید ساعات کارش معلوم باشد که این ۴ هزار و پانصد تومان در مقابل چند ساعت است مدتی هم که در مریضخانه کار میکند باید معلوم باشد که چند ساعت وقت خود را فروخته است بعضی مواد دیگر هم در کنترات سابق بود که برای امتحان داوطلبان تقاضای اجرتی نکنند همچنین تصریح به معالجه مجانی دارد که در یک اطاق مریضخانه باید مریض را مجاناً معالجه کند و یا که این جا هم تصریحات بشود ولی این لایحه خیلی ناقص است و فردا اسباب زحمت میشود.
مخبر- آقای حائریزاده را متذکر میکنیم که این راپُرت بر طبق یک قانونی از مجلس گذراندهایم راجع به طرز مداخله مجلس در کنتراتها نوشته شده است و اگر به آن قانون مراجعه بفرمائید ملاحظه خواهید فرمود که مسائلی را به نظر دولت واگذار کرده است و رفع اشکال جنابعالی هم میشود.
حائریزاده- به فرمایش آقای مدرس اشکال مجانی بودن را رفع نمیکند.
رئیس- آقای زنجانی (اجازه)
آقا شیخ ابراهیم زنجانی- بنده در موضوع بعضی سیاستهایی که ممکن است در استخدام فرانسوی اعمال شده باشد عرض نمیکنم ولی بنده کنترات این شخص را خواندهام در هر سال دو ماه و نیم مرخصی است نیم ماه هم میرود روی تعطیلات میماند نه ماه در ظرف نه ماه هفتهای دو ساعت درس میدهد بنده حساب کردم در ظرف سال قریب چهل و پنج ساعت میشود یعنی ساعتی صد تومان برای معلمی میگیرد بنده عنوان معلمی را غیر از عنوان جراحی می دانم اگر معلم میآورید که جوانهای ما را تربیت کند چندین فایده از او حاصل میشود یعنی طبیبها به ما میدهد اگر ا ین طور است ما نمیتوانیم در ظرف چهل و پنج ساعت این استفادهها را بکنیم آقایان میگویند کار جراحی میکند با این بی پولی مملکت خرجهای ضروری تر از این داریم با این پول میتوانیم خیلی کارها بنیم نمیگویم ضروری نیست ولی تمام مملکت پول بدهند جراح بیاورند این جا جراحی کند من آن پول را ندارم. جراح آوردم جراحی مجانی کند یا پول بگیرد ما از این کار ضروری تر خیلی کارها داریم ما پول نمیدهیم که جراحی کند بلکه برای معلمی و پول میدهیم معلمی او هم همان است که عرض کردم هر سالی دو ماه و نیم مرخصی است نیم ماه هم تعطیلات باقی میماند نه ماه و حساب کردیم اگر به آن طریق در هفته دو ساعت کنترات کردهاند تدریس نماید هر سالی پنجاه یا چهل و پنج ساعت درس میدهد و چهل و پنج صد تومان میگیرد این را ابداً من صلاح نمی دانم و شاگرد هم از او نمیتواند استفاده کند آیا در این سه سال چقدر استفاده کردهاند اینکه بعضی میگویند خیلی استاد و معلم میگوید خیر جراح خوبی است یکی میگوید در عملیات جراحی سررشته دارد و از جراح اعلا هم مریض میمیرد این دلیل نیست.
فلان مریض را هم معالجه کرد دلیل نیست یک وقت کامل میخواهد تا از عملیات او اطلاع پیدا کنیم شاید معلم و جراح خوبی باشد و من صلاح نمی دانم ساعتی صد تومان بگیرد اگر برای جراحی است چرا چهار هزار و پانصد تومان بدهیم جراح بیاوریم برای ما جراحی کند این بود اطلاع بنده که به عرض رساندم.
رئیس- آقای حاج میرزا علی محمد (اجازه)
حاج میرزا علی محمد- بنده مخالف هستم.
رئیس- آقای داور هم مخالفند. آقای آقا سید یعقوب چطور؟
آقا سید یعقوب- مخالفم
رئیس- آقای تدین (اجازه)
تدین- اولاً عرض میکنم همه ما که این جا هستیم بدون استثناء نسبت به مملکت خودمان که ایران است کاملاً علاقه داریم هیچوقت حاضر نیستیم یک نفر اجنبی را بر یک نفر ایرانی ترجیح بدهیم ولی ایکه ما می گوئیم آقا بنده عرض میکنم معتقد به تصویب کنترات دکتر ویلهلم هستم از نقطه نظر تربیت و تعلیم و اشاعه علوم است در مملکت ایران. آقای زنجانی اظهار کردند که دو ماه و نیم تعطیل دارد. باید دانست این دو ماه و نیم تعطیل دارد برای چیست این شخص را به سمت معلمی مدرسه طب استخدام کردهاند و آن مدرسه دو ماه و نیم تعطیل است اختصاص به آن مدرسه هم ندارد و تمام مدارس در تابستان تعطیل دارند هر وقت وزارت معارف شما قرار گذاشت مدارس در تابستان مخصوصاً مدرسه طبی و سایر مدارس مهمه تعطیل نباشد آنوقت او هم در این دو ماه و نیم تعطیل درس خواهد داد و اما اینکه گفتند بعد از وضع سه ماه نه ماه در سال کار میکند و چهل و پنج ساعت درس میدهند تصور میکنم اطلاعات ایشان در این جا کم است. اولاً ایشان هفتهای سه ساعت در خود مدرسه طبی فقط درس میدهند سایر جاها را کار ندارم در مدرسه حقوق هم هر وقت تصویب شد چند ساعت باید درس بدهد و مطابق تفریح کنتراتش باید در مریضخانه وزیری هم کار بکند اینهم بجای خودش. به نظر بنده آقای زنجانی خوب حساب نکردند سه ماه و هم که موضوع کنیم الباقی نه ماه ماهی چهار هفته و هفتهای سه ساعت میشود صد و هشت ساعت خیلی زیادتر از چهل و پنج ساعت است بعلاوه در همان قانونی که سابقاً در همین مجلس گذشت در نتیجه همان اختلاف عقیدهای که بین آقایان پیدا شد خود ما رأی دادیم که مواد اساسی کنترات عبارت از چهار جزء است به مجلس بیاید و سایر مواد فرعی کنترات را دولت باید با طرف منعقد نماید و در عین حال اگر به خاطر آقای حائریزاده باشد شرط شد در صورتی که تخلف از نظامات اداری بکند طبعاً منفصل است بدون اینکه ادعای هیچ حقی داشته باشد بعلاوه تعیین اوقات و ساعات کار با ما نیست و مربوط به قوه مجریه است وزیر معارف باید دقت کند هفتهای چند ساعت بیاید درس بدهند و این بسته به تراضی طرفین است. آقای زنجانی اظهار کردند او جراحی میکند اما معلمی نمیکند. این اشتباه است جراحی علمی است که بدون تعلیم و دانستن تشریحات و شناختن تمام اعضاء و اجزای بدن ممکن نیست یک نفر بتواند کار کند واِلا همان اصول شکسته بندی قدیم است جراح ناچار است در موضوع تشریح عروق و اعصاب و اورده تمام اعضاء را جزء به جزء و با امراضی که متوجه به آن نقاط میشود باید نشان بدهد و همچنین عملیاتی که اگر در یک موقعی شخص محتاج باشد به پاره کردن شکم یا بریدن دست یا جاهای دیگر باید تمام اینها را اولاً عملاً تعلیم بدهد بعد هم آن شاگرد را در مقام عمل میبرد میگوید این موادی که به شما تعلیم دادم امروز عمل میکنیم پس ملاحظه بفرمائید این شخص اولاً معلومات علمی جراحی را تعلیم میدهند بعد هم در مریضخانه میرود و عملاً ارائه میدهد. فرمودند ما خرجهای لازم تر داریم مدرسه ابتدائی بسازیم. بنده اینها را مانعهالجمع نمی دانم شما اگر آدم صحیحالمزاج نداشته باشید و اگر یک اشخاص مبتلا به یک سوانحی بشوند که محتاج به عمل جراحی باشد و جراح نباشد از یک مشت چلاق و یک مشت کور و کر و ناقصالخلقه چه استفاده میتوانید بکنید. بنابراین، بنده عقیده دارم که حفظ الصحه مقدم بر تمام چیزها است هر پولی را که ما برای اصول حفظ الصحه و حفاظت سکنه ایران خرج کنیم بهترین پولها خواهد بود و به همین جهت هر پولی که ما به معلم جراحی بدهیم دور نریختهایم. آقای داور در ضمن اظهار کردند که چرا دکتر برای شهریار و ورامین و جاهای دیگر نمیرود ما نگفتیم که اگر به آن جا نرود. بنده تصور میکنم در هر موقعی که دولت پیشنهاد کند یک مخارجی را برای اعزام یک عده دکتر به هر نقطه، تصور میکنم همه ما بدون تأمل تصویب و تصدیق کنیم. این مانعهالجمع نیست و بنده عقیده دارم که امروز برای پیشرفت علم جراحی و عملش برای اینکه یک عده محصلی که در این مدرسه تحصیل میکنند جراحی را علماً و عملاً بیاموزند و برای اینکه در آتیه جراح زیاد داشته باشیم بنده معتقد هستم کنترات دکتر مزبور را باید تصویب کرد و تصور میکنم به همین ترتیبی که پیش آمده است از چند سال به این طرف بر عده اطباء و دکترهای ما افزوده شده است و یک زمان خیلی نزدیکی خواهد رسید که انشاءالله دیگر لازم نخواهیم داشت به عنوانی از عناوین دکتر استخدام کنیم. (جمعی گفتند مذاکرات کافی است)
رئیس- آقای حاج میرزا عبدالوهاب به عنوان ماده الحاقیه پیشنهادی کردهاند. (به شرح ذیل قرائت شد)
بنده پیشنهاد میکنم که درس تدریس دکتر ویلهلم هم معین شود. غیر از ایام تعطیل اولاً روزی سه ساعت مشغول تدریس باشند و کارهای مریضخانه را هم عقب نیاندازند واِلا از حقوق کسر میشود.
حاج میرزا عبدالوهاب- تقریباً آن حسابی که آقای زنجانی فرمودند بنده دیدم با این بی پولی مملکت ساعتی صد تومان یا هفتاد تومان به یک دکتری دادن گنجایش ندارد و سزاوار نیست. این بود که این طور پیشنهاد کردم که روزی سه ساعت باشد که بتوانند از او استفاده کنند واِلا هفتهای دو ساعت آنهم با این ترتیبات تعطیل و اینکه شنیدهام وقتی که مریض داشته باشد در موقع درس حاضر نمیشود این پولها به هدر میرود و همینطور در موقع مریضخانه هم حاضر شود تا این پول تصویب شود.
مخبر- این پیشنهاد آقای حاج میرزا عبدالوهاب مخالف همان قانونی است که خودشان رأی دادند و گذراندند. تعیین ساعات درس همانطور که آقای تدین توضیح دادند مطابق قانونی که خودمان وضع کردیم با دولت است و جزء شرایطی فرعی است و خود دولت هم ابصر است واِلا فردا اگر دارالفنون احتیاج پیدا کرد به پنج ساعت درس آنوقت دیگر این معلم پنج ساعت درس را قبول نخواهد کرد. او باید تابع نظامات اداری باشد هر وقت نظامنامه اداری وزارت معارف به پنج ساعت رسید آنوقت همینطور میشود واِلا این پیشنهاد هم مخالف قانونی است که رأی دادید و هم صلاح نیست.
رئیس- پس در این پیشنهاد نمیشود رأی گرفت. باید رأی بگیریم به کنترات دکتر ویلهلم که مشتمل بر چهار ماده است. آقایانی که تصویب میکنند قیام بفرمایند. (اکثر نمایندگان قیام نمودند)
رئیس- تصویب شد.
مخبر- ممکن است لایحه راجع به امراض حیوانات را مطرح کنید چون چندان مخالفتی ندارد. (جمعی گفتند خیر وقت گذشته است)
مدرس- با ورقه باید رأی گرفته شود.
رئیس- جلسه آینده فردا- دستور اولاً لایحه تقاضای شهریه برای ورثه مشیر رسائل، ثانیاً لایحه مساعده به ولایات ارومیه و خوی و سلماس و غیره، ثالثاً حفظ الصحه حیوانات در مرتبه چهارم، بقیه مواد لایحه کبریت سازی.
تدین- خوب است راپُرت کمیسیون بودجه راجع به آقا میرزا مهدی اشتهاردی بعد از ورثه مشیر رسائل معین شود.
رئیس- بعد از ورثه مشیر رسائل راپُرت راجع به میرزا مهدی اشتهاردی هم جزء دستور خواهد بود. آقای نصیر دیوان (اجازه)
نصیر دیوان- بنده در این جلسه عرض کردم و حالا هم عرض میکنم که لایحه گِل سرخ را جزء دستور فردا قرار دهند. طبع و توزیع هم شده است.
رئیس- آقای آقا میرزا سید حسین (اجازه)
آقا میرزا سید حسین- بنده از آقای وزیر مالیه سئوال میکنم چندی قبل از این در جراید خوانده شد که خرید و فروش جو مطلقاً آزاد است حتی انبار تهران هم آزاد کردهاند و مردم میدان میروند و میخرند ولی در ولایات اینطور نیست. مدتی است در کاشان و اطراف آذوقه تنگ شده است و میخواهند از قم به کاشان جو حمل کنند مانع میشوند و اداره ارزاق اجازه نمیدهد که حمل کنند. اگر چنانچه بطور عموم آزاد شده است چرا جلوگیری میکنند و اگر نشده است چرا در جراید اعلان میکنند؟
وزیر مالیه- اگر چه بنده از سئوال آقای آقا میرزا سید حسین مسبوق بودم و هیئت رئیسه هم مستحضر بودند ولیکن برای استحضار خاطر آقایان نمایندگان باید عرض کنیم ترتیب ارزاق ولایات غیر مستقیم تغییر کرده است یعنی رئیس کل مالیه بعد از ورود مدتی بود اقدام میکرد ترتیبی برای تمرکز عایدات بدهد و بواسطه اهمیتی که در قسمت قشونی است اول زحمتی کشیدند که بتوانند ماه به ماه بودجه مصوبه مجلس را به وزارت جنگ بپردازند تا آنها هم در ولایات و جاهای دیگر برای حقوق خودشان متعرض مأمورین مالیه نشوند. این قسمت را فعلاً موفقیت حاصل کردهاند و پریروز یک ماه حقوق وزارت جنگ را دادند و کلیه اداراتی که عایدات آنها را وزارت جنگ به مصرف می رساند مجزا شده بود و فعلاً وزارت مالیه مشغول تحویل گرفتن آنها است که یک قسمت هم مسئله ارزاق است. از ولایات و بعضی جاها که جنس بود یک قسمت را ارزاق میگرفت و یک قسمت را وزارت جنگ حالا تلگراف متحدالمللی مخابره شده است که کلیه جنس و نقد را از مستقیم و غیر مستقیم به اختیار مالیه بگذارند و جنس هم آنچه بوده است با یک دستور معین حمل کنند و مابقی را در محل نگاهدارند تا دستور فروش آنها برسد. البته در آن قسمت جو کاشان هم اگر برای کاشان لازم باشد مخالفت نخواهد شد همیشه از قم و عراق جنس به کاشان و جاهای دیگر حمل می شده و البته امسال هم باید بشود یک موضوعی هم که چند وقت قبل در مجلس سئوال شده و بنده عرض کردم پس از تحقیق به عرض می رسانم مدتی است نتیجه او حاصل شده است لازم دیدم برای استحضار خاطر آقایان عرض کنم راجع به وجهی بود که از خراسان به مرکز فرستاده بودند و جزء ارسالی منظور بود لیکن در مرکز گفتند نرسیده است یا معلوم نیست. این موضوع را به یک کمیسیونی در وزارت مالیه رجوع کردند و پس از تحقیقات معلوم شد کلیه وجوهی که در سال ئیلان ئیل و یونت ئیل به مرکز رسیده بوده است چهار صد و پنجاه هزار تومان آن ارسالی است که در حساب خراسان و مرکز نیست و صد و نود و هشت هزار تومان وجوهی است که حساب مالیه خراسان به عنوان ارسالی محسوب شده ولی در مرکز بوده است و این وجهی است که به وزارت دربار از مرکز حواله شده است لیکن در آن موقع غفلت کردهاند زیرا وجوه پرداختی دربار جزء مرکز است و صندوق مرکز باید بدهد بعد که حواله به خراسان کردند لازم نبود که آن حواله را بفرستند به صندوق مرکزی از یک طرف جزء واردی و جمع بنویسند و از طرف جزء خرج این کار نوشته شده است و حواله به خراسان رفته است و او هم جزء حواله کرده است صورتش هست ولی در صندوق مرکزی نه در جمع و نه در خرج چیزی منظور نیست فقط در این رسیدگی که اخیراً شد معلوم شد که از این صد و نود و هشت هزار تومان آنچه به دربار باید برسد صد و هشتاد و هشت هزار تومان بوده و ده هزار تومان آن نرسیده بعد معلوم شد در جزء وجوهی که رئیس مالیه خراسان گرفته ده هزار تومان هم جزء اختلافات او رفته است و جزء ارسال خودش منظور داشته بود ولی نرسیده است و ده هزار تومان هم جزء اختلافات آن تحویلدار است یک قسمت دیگری از این حساب ده هزار تومان بود که در آن سال به طومانیانس حواله داده بودند و آن سالی بود که طومانیانس خریداری جنس میکرد.
ولی این مبلغ جزء جمع حساب نیامده بود اخیراً به تجارتخانه طومانیانس رجوع شد معلوم شد به او رسیده است ولی او هم جزء حساب دولت منظور نداشته است بالاخره آن را برگرداندند و جزء مطالبات دولت از اداره طومانیانس قرار دادند غیر از این مطلب سیصد و پانزده هزار تومان دیگر وجوهی است که از بابت قیمت غله روسها در موقعی که در خراسان بودهاند گرفتهاند بعد که دوبوا به خراسان رفته بود این سیصد و پانزده هزار تومان را جزء ارسالی مرکز منظور داشته است. ولی معلوم نبود از چه بابت است بعد معلوم شد از بابت قیمت غله است که قشون روس از بعضی نقاط خراسان بردهاند رویهمرفته آنچه از این وجوه ارسالی فعلاً در دست هست و به دست آمده که محل بوده و از میان رفته بوده است بیست و سه هزار تومان و کسری است که دو هزار تومان جزء بدهی طومانیانس منظور شده ده هزار تومان هم جزء حساب تحویلدار است که تقریباً قریب پنجاه و دو سه هزار تومان بدهکار است و سه هزار تومان هم از بابت قیمت غله قشون روس است که آن سال گرفتهاند. (بعضی گفتند - اسم تحویلدار چیست)
میرزا محمد علی خان تحویلدار است و اسم او را هم آقایان شنیدهاند بعد معلوم شد که مال یک سال هم نبوده است و از چندین سال قبل مندرجاً یک وجوهی اختلاس کرده است چون وجوه و اسناد در دست خودش بوده است بعد که کشف شده یک قسمت را به گردن کوملیس انداخت و یک مقداری را خود او برده بود و تقریباً سی و دو سه هزار تومان از اموال و خانه او را که داشت فروخته و از بابت طلب دولت حساب کردند. مابقی بدهی او است و الآن هم در تهران است و مشغول تعقیب هستیم و نتیجه اش را شاید در موقع دیگر به عرض مجلس شورای ملی برسانم ولی چون این موضوع چندی بود که سئوال شده بود به عرض رساندم و یک موضوع دیگری هم که باید عرض کنم این است که چند روز قبل در مجلس شورای ملی رأی داده شد که خروج طلا و نقره از مملکت قدغن باشد این مطلب خیلی مهم است و حتی تقاضا و انتظار رئیس مالیه هم این بود که قبل از رأی دادن به نظر او برسد زیرا چون مسئله فنی است و در هر حال این مسئله رأی داده شده است ولی عرض میکنم که این موضوع چهار پنج سال است قدغن شده بوده است.
سلیمان میرزا- ولی دولت همیشه اجازه داده است.
وزیر مالیه- و اجازهای که دولت می داده است برای زوار عتبات بوده است تا بیست تومان حق داده شده بود همراه خود ببرند ولی دولت دید این مبلغ زیاد است و خواستند کسر کنند حالا نمی دانم در مجلس شورای ملی چقدر تصویب شده است که زوار حمل نمایند؟ (جمعی از نمایندگان- ۱۲ تومان)
و قسمت دیگری که دولت اجازه داده بود مقداری بود که بانک ملی خواست برای مصارف عملیات نفت جنوب ببرد.
سلیمان میرزا - نصرت الدوله- بلی ما هم به همین جهت منع کردیم.
وزیر مالیه- و غالباً از داخله میبردند ولی بعضی اوقات زحمت کرایه برای آنها صرف نمیکرد. بنابراین قرار شد بطوری که کاپوتاژ از کرمانشاه ببرند و از راه بغداد به محمره وارد کنند گمرک محمره عیناً تحویل میگیرد ولی اصل مطلب راجع به خروج و صدور نقره بود که یک موضوع دیگری است و همیشه نمیشود گفت که خروج نقره فایده دارد مثلاً از دو ماه قبل به این طرف دیگر نقره خارج نمیشود برای اینکه صرف ندارد و قیمت نقره در لندن از سی و هفت به سی و دو رسیده است.
ولی در دو سه ماه قبل فایده داشت و میبردند و هر صورت دولت میخواهد از این کار جلوگیری کند و فقط تصمیم گرفتن کافی نیست بلکه باید وسائل جلوگیری را فراهم بیاورد و در دو نقطه است که بواسطه آن دولت دچار محظور است.
یکی در یک قسمت از خلیج و دیگری هم در قسمت پشتکوه که وسائل جلوگیری و مخالفت خیلی کم است برای قسمت خلیج که از همه جا بیشتر وسائل قاچاق فراهم ا ست تقریباً در یکی دو ماه قبل یک پیشنهادی به مجلس شده است که اداره گمرک برای جلوگیری از خروج نقره قاچاق و مال التجاره قاچاق چنانچه یک مال التجاره قاچاق هم در اصفهان پیدا شده است که میفروشند و گمرک ندارد و آنها هم از قسمت خلیج آوردهاند و فعلاً هم دولت چند کشتی دارد که به درد قاچاق گیری نمیخورد و برای تهیه وسائل جلوگیری اداره گمرک پیشنهاد کرده است که یازده کشتی کوچک موتور دار و شراع دار تهیه کند که در امتداد خلیج پستهای تفتیش بگذارند که این کشتیهای کوچک بخوبی میتوانند قاچاقچی را تعقیب کنند و از این راه نه فقط جلوگیری از خروج طلا و نقره میشود بلکه برای گمرک هم صرفه دارد و همینطور در برازجان و اصفهان دو سه پست تفتیش از برای جلوگیری از قاچاق لزوم داشتند حالا اگر مجلس شورای ملی معتقد است این رأئی که داده به موقع اجر بگذارند باید این قسمت را که راجع به وسائل این امر است زودتر تصویب بفرمایند که بشود وسائلش را فراهم کرد اگر چه در قسمت بری هم دولت اقدامات کرده و با رؤسای طرف جنوب مذاکراتی شده است ویل جلوگیری از بحری خیلی مشکل است استدعا میکنم زودتر کمیسیون بودجه رأی خودش را بدهد که وسائل تسهیل اجرای رأی مجلس فراهم آید.
رئیس- راجع به کنترات دکتر ویلهلم اشتباهی شده است میبایستی با ورقه رأی گرفت. (اخذ و استخراج آراء به عمل آمده نتیجه به ترتیب ذیل حاصل گردید)
عده حضار- (غیر معلوم - ورقه سفید علامت قبول (۴۵) ورقه کبود علامت رد
رئیس- به اکثریت ۴۵ رأی تصویب شد.
(مجلس یک ساعت و ربع بعد از ظهر ختم شد)