تفاوت میان نسخههای «سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/حکایت کنند از جفا گستری»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|حکایت کنند از جفا گستری|که فرماندهی داشت بر کشوری}} | {{ب|حکایت کنند از جفا گستری|که فرماندهی داشت بر کشوری}} | ||
{{ب|در ایام او روز مردم چو شام|شب از بیم او خواب مردم حرام}} | {{ب|در ایام او روز مردم چو شام|شب از بیم او خواب مردم حرام}} |
نسخهٔ کنونی تا ۷ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۴۰
' | سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای) (حکایت کنند از جفا گستری) از سعدی |
' |
حکایت کنند از جفا گستری | که فرماندهی داشت بر کشوری | |
در ایام او روز مردم چو شام | شب از بیم او خواب مردم حرام | |
همه روز نیکان از او در بلا | به شب دست پاکان از او بر دعا | |
گروهی بر شیخ آن روزگار | ز دست ستمگر گرستند زار | |
که ای پیر دانای فرخنده رای | بگوی این جوان را بترس از خدای | |
بگفتا دریغ آیدم نام دوست | که هر کس نه در خورد پیغام اوست | |
کسی را که بینی ز حق بر کران | منه با وی، ای خواجه، حق در میان | |
دریغ است با سفله گفت از علوم | که ضایع شود تخم در شوره بوم | |
چو در وی نگیرد عدو داندت | برنجد به جان و برنجاندت | |
تو را عادت، ای پادشه، حق روی است | دل مرد حق گوی از این جا قوی است | |
نگین خصلتی دارد ای نیکبخت | که در موم گیرد نه در سنگ سخت | |
عجب نیست گر ظالم از من به جان | برنجد که دزدست و من پاسبان | |
تو هم پاسبانی به انصاف و داد | که حفظ خدا پاسبان تو باد | |
تو را نیست منت ز روی قیاس | خداوند را من و فضل و سپاس | |
که در کار خیرت به خدمت بداشت | نه چون دیگرانت معطل گذاشت | |
همه کس به میدان کوشش درند | ولی گوی بخشش نه هر کس برند | |
تو حاصل نکردی به کوشش بهشت | خدا در تو خوی بهشتی سرشت | |
دلت روشن و وقت مجموع باد | قدم ثابت و پایه مرفوع باد | |
حیاتت خوش و رفتنت بر صواب | عبادت قبول و دعا مستجاب |