تفاوت میان نسخههای «مذاکرات مجلس شورای ملی ۵ اسفند ۱۳۴۸ نشست ۱۷۲»
Bellavista (گفتگو | مشارکتها) |
Bellavista (گفتگو | مشارکتها) |
||
خط ۱۴۶: | خط ۱۴۶: | ||
در اینجا برای این که وضع بالا رفتن درآمد ملی و هزینه زندگی ما روشن بشود و بتوان آن را با بعضی دیگر از کشورهای جهان مقایسه نمود و برای این که تنها به گفته اتکا نشود یکی دو آمار تهیه شده که عیناً به نمایندگان و همکاران محترم ارائه میدهم تا ببینند که ما در این مملکت با مقایسه با کشورهای دیگر در صلح و صفا هستند و از هر امنیتی برخوردار هستند چه وضعی داریم و حتی توزیع عادلانۀ ثروت در این مملکت که شده به چه صورتی است (از محل چند نطق چند نمودار را به نمایندگان نشان دادند) این نموداری که ملاحظه میفرمائید نمودار تولید ملی و شاخص هزینه در کشور انگلستان است به طوری که که ملاحظه میفرمائید در این جا این خط آبی تولید ملی ظرف هفت سال از ۱۰۰ به ۱۴۷ یا ۴۵% بالا رفته شاخص قیمت هزنه زندگی در همین مدت از ۱۰۰ به ۱۲۵ رسیده بنابراین تولید ملی در | در اینجا برای این که وضع بالا رفتن درآمد ملی و هزینه زندگی ما روشن بشود و بتوان آن را با بعضی دیگر از کشورهای جهان مقایسه نمود و برای این که تنها به گفته اتکا نشود یکی دو آمار تهیه شده که عیناً به نمایندگان و همکاران محترم ارائه میدهم تا ببینند که ما در این مملکت با مقایسه با کشورهای دیگر در صلح و صفا هستند و از هر امنیتی برخوردار هستند چه وضعی داریم و حتی توزیع عادلانۀ ثروت در این مملکت که شده به چه صورتی است (از محل چند نطق چند نمودار را به نمایندگان نشان دادند) این نموداری که ملاحظه میفرمائید نمودار تولید ملی و شاخص هزینه در کشور انگلستان است به طوری که که ملاحظه میفرمائید در این جا این خط آبی تولید ملی ظرف هفت سال از ۱۰۰ به ۱۴۷ یا ۴۵% بالا رفته شاخص قیمت هزنه زندگی در همین مدت از ۱۰۰ به ۱۲۵ رسیده بنابراین تولید ملی در | ||
− | نمودار | + | [[پرونده:Moz 22 172Curve2.jpg|thumb|right|200px|نمودار تغییرات تولید ملی، شاخص قیمت هزینه زندگی در کشور انگلستان]] |
کشور انگلستان چیزی در حدود ۵ /۲ % یا ۳ % بوده. در این رقم که ملاحظه میفرمائید در سمت چپ کشور برزیل است که باز یک کشور آرام و مترقی است تولید ملی در کشور برزیل ظرف همین مدت از ۱۰۰ به ۱۱۵۰ یعنی ۵ /۱۱ برابر رسیده ولی هزینه زندگی متأسفانه بیش از تولید ملی بالا رفته یعنی از ۱۰۰ به ۱۲۵۰ رسیده یعنی درآمد ملی کم شده و اقتصاد عقب رفته. | کشور انگلستان چیزی در حدود ۵ /۲ % یا ۳ % بوده. در این رقم که ملاحظه میفرمائید در سمت چپ کشور برزیل است که باز یک کشور آرام و مترقی است تولید ملی در کشور برزیل ظرف همین مدت از ۱۰۰ به ۱۱۵۰ یعنی ۵ /۱۱ برابر رسیده ولی هزینه زندگی متأسفانه بیش از تولید ملی بالا رفته یعنی از ۱۰۰ به ۱۲۵۰ رسیده یعنی درآمد ملی کم شده و اقتصاد عقب رفته. | ||
− | نمودار | + | [[پرونده:Moz 22 172Curve1.jpg|thumb|right|200px|نمودار تغییرات تولید ملی، شاخص قیمت هزینه زندگی در کشور برزیل]] |
بنده با کمال غرور و مباهات اینجا حضور سروران محترم نموداری را که مربوط به وضع مملکت ماست نشان میدهم این جا به طوری که ملاحظه میفرمائید شاخص هزینه زندگی ظرف همین مدت از ۱۰۰ به ۱۱۰ رسیده یعنی همان ۳% افزایش که همه ما آگاه هستیم تولید ملی ما از ۱۰۰ به ۱۷۵ رسیده یعنی حدود ۷۵ درصد بالا رفته اگر این دو رقم از هم کم کنیم یعنی صدوره منهای صد و هفتاد و پنج این یعنی خالص تولید ملی با فرض ثابت بودن هزینه زندگی ما که ۶۵% بالا رفته بنده باز با ارائه نمودار حضور سروران عزیزم صحبت میکنم در این جا ملاحظه بفرمائید که این خط نمودار تشکیل سرمایه است که ظرف ۲ سال از ۶۶ تا ۶۸ میزان سرمایه گذاری از ۱۹۰ به ۲۸۰ رسیده یعن نود درصد سرمایه گذاری در این مملکت افزایش پیدا کرده علت محیطی است که دولت توانسته فراهم کند و امنیت داشته باشیم تا مردم با کمال آزادی و با خیال راحت بتوانند سرمایه گذاری کنند اما بنده با اجازه تان آمار دیگری خدمت سروران محترم میخواستم ارائه بدهم مربوط به توزیع درآمد پول سرانه در مناطق شهری است، ظرف مدت چند سال گذشته درآمدها از هر لحاظ بالا رفته بنابراین درآمد کلیه گروهها تغییر کرده درآمد، کارگر، کارمد دولت، کشاورز، کاسب همه اینها درآمدشان بالا رفته به طوری که ملاحظه میفرمائید توزیع عادلانه ثروت جالب توجه است، یعنی اگر در ۳۸ دو نفر از حد اعلای درآمد استفاده میکردند در ۴۵ ده نفر استفاده میکردند و اگر برعکس در ۳۸ ده نفر از حداقل درآمد استفاده میکردند در چهل و پنج ۵ نفر استفاده میکنند، این نموداری که ارائه شد نشان میدهد چطور توزیع ثروت یا درآمدهای افراد در این کشور ظرف چند سال گذشته دگرگون شده کم درآمدها درآمدشان بالا رفته و پر درآمدها به میزانی کم شده این یک سیاست اقتصادی سالم میخواهد تا دولت موفق شود این عدالت اجتماعی و این توزیع ثروت را برای ملت و برای مملکت ایران ایجاد بکند، من متأسفم که نتوانستم آماری از لحاظ درآمد پول سرانه در مناطق روستائی بیاورم و ارائه بدهم آن هم جالب است و همین وضع را دارد صرف نظر از این که فئودالها از بین رفتند و دهقانها آمدند بالا، سطح درآمدها اصولاً بالا رفته و کم درآمدها درآمدشان زیاد شده و آن هائی که دارای درآمد زیادی بودند به نحو متعادلی درآمدشان یک مقدار | بنده با کمال غرور و مباهات اینجا حضور سروران محترم نموداری را که مربوط به وضع مملکت ماست نشان میدهم این جا به طوری که ملاحظه میفرمائید شاخص هزینه زندگی ظرف همین مدت از ۱۰۰ به ۱۱۰ رسیده یعنی همان ۳% افزایش که همه ما آگاه هستیم تولید ملی ما از ۱۰۰ به ۱۷۵ رسیده یعنی حدود ۷۵ درصد بالا رفته اگر این دو رقم از هم کم کنیم یعنی صدوره منهای صد و هفتاد و پنج این یعنی خالص تولید ملی با فرض ثابت بودن هزینه زندگی ما که ۶۵% بالا رفته بنده باز با ارائه نمودار حضور سروران عزیزم صحبت میکنم در این جا ملاحظه بفرمائید که این خط نمودار تشکیل سرمایه است که ظرف ۲ سال از ۶۶ تا ۶۸ میزان سرمایه گذاری از ۱۹۰ به ۲۸۰ رسیده یعن نود درصد سرمایه گذاری در این مملکت افزایش پیدا کرده علت محیطی است که دولت توانسته فراهم کند و امنیت داشته باشیم تا مردم با کمال آزادی و با خیال راحت بتوانند سرمایه گذاری کنند اما بنده با اجازه تان آمار دیگری خدمت سروران محترم میخواستم ارائه بدهم مربوط به توزیع درآمد پول سرانه در مناطق شهری است، ظرف مدت چند سال گذشته درآمدها از هر لحاظ بالا رفته بنابراین درآمد کلیه گروهها تغییر کرده درآمد، کارگر، کارمد دولت، کشاورز، کاسب همه اینها درآمدشان بالا رفته به طوری که ملاحظه میفرمائید توزیع عادلانه ثروت جالب توجه است، یعنی اگر در ۳۸ دو نفر از حد اعلای درآمد استفاده میکردند در ۴۵ ده نفر استفاده میکردند و اگر برعکس در ۳۸ ده نفر از حداقل درآمد استفاده میکردند در چهل و پنج ۵ نفر استفاده میکنند، این نموداری که ارائه شد نشان میدهد چطور توزیع ثروت یا درآمدهای افراد در این کشور ظرف چند سال گذشته دگرگون شده کم درآمدها درآمدشان بالا رفته و پر درآمدها به میزانی کم شده این یک سیاست اقتصادی سالم میخواهد تا دولت موفق شود این عدالت اجتماعی و این توزیع ثروت را برای ملت و برای مملکت ایران ایجاد بکند، من متأسفم که نتوانستم آماری از لحاظ درآمد پول سرانه در مناطق روستائی بیاورم و ارائه بدهم آن هم جالب است و همین وضع را دارد صرف نظر از این که فئودالها از بین رفتند و دهقانها آمدند بالا، سطح درآمدها اصولاً بالا رفته و کم درآمدها درآمدشان زیاد شده و آن هائی که دارای درآمد زیادی بودند به نحو متعادلی درآمدشان یک مقدار | ||
− | + | [[پرونده:Moz 22 172Curve3.jpg|thumb|right|200px|نمودار تغییرات تولید ملی،تشکیل سرمایه هزینههای مصرفی خصوصی شاخص قیمت هزینه زندگی در ایران]] | |
+ | |||
+ | [[پرونده:Moz 22 172Curve4.jpg|thumb|right|200px|مقایسه توزیع درآمد سرانه در مناطق شهری ]] | ||
کم شده است (دکتر طالع- خیلی جالب بود) به هر حال انقلاب ما و سیاست ملی ما را مشخص کرده و دولت در راهی که از طرف رهبر ملت ترسیم شده و کاملاً مشخص است جلو میرود. همکاران محترم میتوانند برای اطلاع بیشتر از مجله بررسیهای اقتصادی بانک مرکزی استفاده کنند. | کم شده است (دکتر طالع- خیلی جالب بود) به هر حال انقلاب ما و سیاست ملی ما را مشخص کرده و دولت در راهی که از طرف رهبر ملت ترسیم شده و کاملاً مشخص است جلو میرود. همکاران محترم میتوانند برای اطلاع بیشتر از مجله بررسیهای اقتصادی بانک مرکزی استفاده کنند. |
نسخهٔ ۹ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۴۰
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری بیست و دوم | تصمیمهای مجلس | قوانین انقلاب شاه و مردم |
مذاکرات مجلس شورای ملی
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز سهشنبه ۵ اسفند ۱۳۴۸ نشست ۱۷۲
مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ۲۲
جلسه: ۱۷۲
فهرست مطالب:
۱- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل
۲- تقدیم یک فقره اصلاح بودجه به وسیله آقای قوام صدری معاون وزارت دارایی
۳- ادامه بحث در کلیات گزارش کمیسیون بودجه راجع به بودجه سال ۱۳۴۹ کل کشور
۴- تصویب صورتجلسه
۵- تعیین موقع جلسه آینده- ختم جلسه
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز سهشنبه (۵) اسفند ماه ۱۳۴۸
مجلس در ساعت ده و پنج دقیقه صبح به ریاست آقای عبدالله ریاضی تشکیل گردید. |
- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل
۱- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل.
رئیس- اسامی غائبین جلسه قبل قرائت میشود.
غائبین با اجازه
- آقایان دکتر صدر- کریم بخش سعیدی- بانو دولتشاهی- دکتر متین- دکتر ملکی- رضازاده- پرویزی- ایلخانی پور- آموزگار- صاق سمیعی- تیمسار وحدانیان- دکتر رشتی- شیخ بهائی- معیری- دکتر اسفندیاری- سعید وزیری- دیهیم دکتر ضیائی.
غائبین مریض
- آقایان مهندس زنجانچی- دکتر عدل طباطبائی- ارسنجانی- مهندس بهرام زاده- پاینده- دکتر پرتو اعظم- پور بابائی- مهندس جلالی نوری- دکتر خزائلی- تیمسار همایونی- روستا- سلیمانی کاشانی- دکتر یگانگی- صدقیانی زاده- طباطبائی- ظفر- مهندس معتمدی- موقر.
- تقدیم یک فقره اصلاح بودجه به وسیله آقای قوام صدری معاون وزارت دارائی
۲- تقدیم یک فقره اصلاح بودجه به وسیله آقای قوام صدری معاون وزارت دارائی
رئیس- وارد دستور میشویم آقای قوام صدری بفرمائید.
قوام صدری (معاون وزارت دارائی)- با اجازه مقام محترم ریاست متن اصلاح بودجهای است مربوط به بیمارستان فیروزگر که بایستی در کمیسیون محترم بودجه مورد بررسی قرار بگیرد تقدیم و تقاضای ارجاع به کمیسیون بودجه را دارم.
رئیس- به کمیسیون بودجه ارجاع میشود.
- ادامه بحث در کلیات گزارش کمیسیون بودجه راجع به بودجه سال ۱۳۴۹ کل کشور
۳- ادامه بحث در کلیات گزارش کمیسیون بودجه راجع به بودجه سال ۱۳۴۹ کل کشور
رئیس- کلیات لایحه بودجه سال ۱۳۴۹ کل کشور مطرح است، آقای دکتر عاملی بفرمائید.
دکتر عاملی تهرانی- جناب آقای رئیس، همکاران ارجمند، پس از جلسه پریشب بسیاری از همکاران ارجمند که حقیقتاً عنایت فرموده بودند تا دیرگاه تشریف داشتند در خارج از جلسه خیلی اظهار عنایت نسبت به مطالبی که اشاره کرده بودم فرمودند و در حقیقت مرا تشویق کردند و من مظیفه خود می دانم که نسبت به توجه این همکاران محترم و گرامی اظهار سپاسگزاری کنم در طی این یکی دو روز خوشوقت هستم که موجباتی پیش آمد که دولت طی یک اعلامیه رسمی قسمتی از عرایض مرا در مورد سیاست بازرگانی مؤسسات وابسته به دولت تأیید و تصدیق کرد چون دفعه گذشته قسمتی از مطالبی که به عرض رساندم در مورد نارسائی بازرگانی دولت بود یا مؤسسات وابسته به دولت این تذکر را عرض کنم که با همه اعتقادی که ما داریم مبنی بر این که کار مردم به مردم سپرده شود اما هرگز این اعتقاد ما مبنی بر آن نیست که دولت در این امور بخواهد از خود سلب مسئولیت بکند (صحیح است) امور درمان را به هر نحوی که می دانید به دست مردم بسپارید اما سرانجام دولت مسئول سیاست درمانی خواهد بود اداره امور شهرها به هر نحو که می دانید و بر طبق مترقی ترین قوانین به دست مردم بسپارید اما سرانجام مسئول امور شهر خود دولت خواهد بود سیاست عمومی و سیاست مملکت نمیتواند این امور را از هم تفکیک کند شهر نابسامان در یک کشور نمیتواند وجود داشته باشد اگر وجود داشته باشد دولت نمیتواند بگوید که در برابر این امر مسئولیتی ندارد به حکم آن که نوعی قوانین سامان بخشیدن به امور شهر را به مردم محول کرده است به اعتقاد ما میان دولت و مردم فاصلهای نیست (صحیح است) و دولت و مردم دو مؤسسه نیستند دولت عبارت از آن دستگاهی است که نمایندگی مردم را دارد و از جانب مردم امور را اداره میکند و در برابر مردم مسئول است بنابراین ابتدا عرض کردم که دفعه گذشته انتقادهائی نسبت به روشهای بازرگانی دولت بود یک روش همیشگی در امور بازرگانی دولت این است که همیشه به خود حق میدهند که هرگاه ضرورت داشته باشد که در نرخ هایشان تجدید نظر بکنند تجدید نظر در نرخها را بر خلاف موازین عقلی و اقتصادی بکنند (صحیح است) تنها مؤسساتی که به خوشان اجاره میدهند یکباره صد در صد دویست درصد بر نرخها بیفزایند مؤسسات دولتی است و مؤسساتی که زیر حمایت دولت هستند و یک موردش همین مسئله اتوبوسرانی بود که نرخها افزوده شده بود مطبوعات تذکر دادند مورد توجه قرار نگرفت در مجلس تذکر داده شد، سؤال شد، باز هم مورد بررسی دقیق و صحیح قرار نگرفت و امروز ما باید با کمال اعتقاد و احترامی یک بار دیگر با خلوص نیت نسبت به شاهنشاه ایران زمین احساس سپاسگزاری و قدردانی داشته باشیم به خاطر این که سرانجام دستو اکیداً و صریح ایشان سبب شد که بررسی سریعی در این باره به عمل بیاید خوشوقت هستم که دولت در یک اعلامیه اعلام داشت که نرخها در حدود دو تا سه برابر افزایش یافته بود و به جماعت زیادی از مردم تهران تحمیل شده بود و خوشوقت هستم که لااقل تا این اندازه قاطعیت در کار به خرج دادند که وضع اتوبوسرانی را به وضع قبل برگرداندند به این دلیل از این که سرانجام این موضوع بسیار مهم به این نحو مورد توجه و رسیدگی قرار گرفت و نتیجه نسبتاً قاطعی اعلام شد سپاسگزاری میکنم و یک بار دیگر از جانب همه مردم شهر تهران از پیشگاه شاهنشاه سپاسگزاری میکنم که سرانجام مثل موارد بسیار دیگر فرمان شاهانه ایشان سبب شد که به این مسئله به طور سریع و قاطعی رسیدگی بشود. پیرامون نکاتی که قبلاً به عرض رساندم صحبت از آموزش حرفهای و تربیت معلم بود در این مورد من معتمد هستم و آن را به عنوان تذکری به عرض می رسانم باشد در تنظیم بودجههای سالهای آینده و روالها و رویه هائی که اتخاذ میشود مورد توجه قرار بگیرد به اعتقاد من مفهوم هر انقلاب جز این نیست که باید تغییری در مفاهیم پیدا شود و پذیرفته گردد و بر اثر تغییری که در مفاهیم پیش آمده است روشهای جدیدی در نظر گرفته شود و به موقع اجرا گذارده شود از جمله مفاهیمی که باید از نظام آموزشی ما رخت بربندد و دگرگون شود مفهوم جدا بودن مدرسه و محیط اجتماع و کار مدرسه و چرخهای تولید و دستگاههای ارائه دهنده خدمت است اینها از هم جدا نمیتوانند باشند مدرسه میبایست این چرخها را هدایت و راهنمائی بکند و آنها را از لحاظ نیروی انسانی تغذیه نماید در امر آموزش حرفهای آن چه سبب ناکامی ما شده است این است که ما همیشه خواستهایم سازمانهای حرفهای را در محوطه مدرسه تنظیم کنیم در واحدهائی که گو این که مجهز به وسائل دقیق و وسائل جدید هست ولی از لحاظ اقتصادی روش مشخصی ندارد و راه کار سودآوری را نشان نمیدهد یک محیط مصنوعی برای کارآموزی هرگز نمیتواند موفقیت از جهت تربیت پرسنل شایسته داشته باشد ما اگر این امر را قبول کنیم که محیطهای آموزش حرفهای ما محیطهای واقعی باشند محیط هائی که براساس اقتصادی اداره میشود براساس اقتصادی کارش گردش دارد در آن صورت خواهیم توانست تغییر اساسی در وضع نظام آموزش حرفهای ایجاد کنیم چه اشکالی دارد همین کارگاه هائی که امروز هست کارگاههای صنعتی کارگاههای فنی و مؤسسات گوناگونی که امروز وجود دارد اینها از یک دید آموزشی مورد بررسی قرار بگیرد و همین کارگاهها تجهیز بشود برای این که بتواند دانش آموز و دانشجوی حرفهای را در خود قبول کند و برعکس چه اشکال دارد که دستگاه هائی که ما در محوطه هائی انباشته کردهایم و از آن فقط چند ساعت در روز استفاده میکنیم برای کار آموزی دانشجویان، درهایش به روی بازار کار باز بشود و شروع بکند به عنوان یک مؤسسه تولیدی کار بکنند و نمونه یک کار موفق را نشان دهند و نمونه یک خدمت موفق را نشان بدهند در عین حال وظیفه کارآموزی خود را به عهده داشته باشند این چنین تدبیری در سطح کلی قابل بررسی است و میتواند اساس کلی ایجاد بکند برای دگرگون کردن نظام آموزش حرفهای ما که تا کنون متأسفانه یک نظام غیر موفقی بوده به دلالت ارقام و گزارش هائی که در بودجه منعکس هست ما در برابر نهصد هزار دانش آموز متوسطه فقط سی و چهار هزار دانش آموز در سیستم حرفهای خودمان داریم و اجازه بفرمائید که عرض کنم این سی و چهار هزار شامل آن قسمت از کارآموزی هائی که برای مبارزه با تکدی بوده نیز هست یعنی در حیقت آن قسمت خالصی که زیر عنوان برنامه حرفهای وزارت آموزش و پرورش میتواند قرار بگیرد تنها بیست و هفت هزار نفر در برابر نهصد هزار نفر را در برگرفته و این رقم بسیار کوچکی است و این رقم با این دلیل پیدا شده است که تا صحبت شد از مدرسه حرفهای فوراً به فکر این افتادهایم که انباری از تجهیزات و وسائل را در یک گوشه جمع بکنیم و از این وسائل و تجهیزات فقط در روز یکی دو ساعت به منظور کارآموزی استفاده بکنیم و با چنین نگرشی ما قادر نخواهیم بود سیستم حرفهای را توسعه بدهیم این تعمیرگاهها و کارگاههای خصوصی را بایستی با آنها تماس پیدا کرد با کمکهای سادهای آنها را مجهز کرد و از همین مؤسسات به عنوان کانونهای کارآموزی حرفهای استفاده نمود در این صورت خون تازهای به دستگاه آموزشی ما خواهد آمد از طریق فروش خدماتش و خون تازهای به کالبد این صنایع نیمه جان خواهد رفت از طریق حمایت هائی که به وسیله دستگاه آموزشی ما خواهد شد به هر حال چون برقرار است عرایض خود را آن چه میتوانم خلاصه کنم در مورد نظام آموزشی و آموزش حرفهای بیش از این عرایضی نمیکنم.
مسئله بسیار مهم دیگری هست که ما یعنی ما پان ایرانیستها از نظر دیگری و از دیدگاه دیگری به آن مینگریم و مجریان دستگاههای وزارت بهداری از دیدگاه دیگری به آن مینگرند ولی به هر حال ما و آنها در یک صحنه به هم برخورد میکنیم و آن سیاست جمعیت است دیدگاهی که ما در این مسئله داریم و اجازه میخواهم به اختصار به عرض برسانم دیدگاه ما در این مسئله، سیاست ملی است. ملت یک مفهومی است که تمام هستی ما تمام سازمانهای ما را در بر میگیرد ایم مفهوم کلی تجزیه میشود به دو بخش یعنی با دو رمز و با دو کلمه میتوانیم به هستی ملت اشاره کنیم این دو کلمه عبارت است از خاک و خون، خاک رمز و نشانهای است که به هستی طبیعی یک ملت به نیا خاکش، سرزمینش، به موجودیتهای طبیعی، به نعمت هائی که خداوند به او ارزانی داشته اشاره میکند و خون اشارهای است به موجودیت انسانی و به آن چه که از ثمر کوشش فکری و دستی گذشتگان و مردم امروز حاصل میشود بنابراین موجودیت یک ملت در سرزمین یعنی عامل جغرافیائی و در جمعیت و در ساختههای مردم یعنی در فرهنگ خلاصه میشود سیاست ملی سه شاخه اصیل دارد سیاست جغرافیائی، سیاست جمعیت، سیاست فرهنگی که این سه در تمام اوقات و دقایق با هم توأم و همراه هستند و این سه خصوصیت در هر زمان از تاریخ این ملت، تاریخ زنده این ملت و موجودیت این ملت گرفته میشود یعنی هیچ کس سیاست جمعیت را حق ندارد از سلیقه خودش عرضه کند بلکه باید از علم سیاست عرضه کند بلکه باید از علم سیاست عرضه کند همان طور که هیچ عنصر سیاسی و اداره کنندهای در مملکت حق این را ندارد که برای مملکت تنظیم سیاست جغرافیائی بکند بلکه باید از سیاست جغرافیائی مملکت تبعیت کند هیچ عنصری هم حق این را ندارد این را تنظیم بکند که ما چه مقدار جمعیت میخواهیم بلکه میبایست از سیاست جمعیت مملکت و ملت تبعیت کند و همین امر در مورد سیاست فرهنگی هم صادق است اجازه بفرمائید که در این جا یک نکتهای را که کراراً در مذاکرات مجلس در مذاکرات مربوط به بودجه تکرار میشود مطرح نمایم و یک قدری این موضوع را بشکافیم ما با هم اتفاق نظر داریم اما اتفاق اصطلاح نداریم باید اتفاق اصطلاح پیدا کنیم بارها ما میگوئیم به عقاید خومان ایمان داریم در مقابل میشنویم که میگویند ما عاشق افکار خودمان نیستیم اینها دو عقیده متفاوت نیست عقیدهای که ما میگوئیم در سطح دیگری است که شما هم به آن عقیده ایمان دارید و عاشقش هستید عقیدهای که شما میگوئید در سطح امور معاش است در سطح اموری است که اتکاء دارد با تصمیمیکه آن تصمیم میتواند مقهور اراده و افکار اشخاص باشد در این امور البته ما هم عاشق نیستیم در همین مسأله اتوبوس رانی اگر یکی گفت بلیت اتوبوس باید ۸ ریال باشد نباید عاشق حرف خودش باشد اگر ما هم گفتیم باید بلیت مجانی باشد ما هم نباید عاشق افکار خودمان باشیم و بگوئیم این که ما میگوئیم اتوبوس باید مجانی باشد یا یک قران باشد حتماً همین طور است اینها امور معاشی است اینها آن گونه اموری است که ما باید به وجود میآید و ما با از بین میرود و در حدودعقل ما و در حدود عقل فردی است نباید به آن تعصب ورزید عاشقش هم نباید بود اما اموری هست که ما در قالبش به وجود میآئیم آن امور برای ما وظیفه ایجاد میکند ما در قالب زبان فارسی به وجود میآئیم این قالب فکر و اندیشه ما را ساخته دنیای ما را ساخته این قالب برای ما وظیفه ایجاد میکند ما برای آن حقی نداریم که تکلیف تعیین کنیم در این اموری که مربوط به سیلان تاریخ است و آینده ما را میسازد جامعه آینده را میسازد روزگار آینده را میسازد نهضتهای آینده را میسازد جهان آینده را میسازد ما یک جرئش هستیم ما در این جزء فنا هستیم ما فقط میتوانیم وظیفهای را احساس کنیم یا میتوانیم وجدان خودمان را خاموش و تاریک نگهداریم و چیزی احساس نکنیم اگر ما در این مسیر چیزی را ادراک کنیم عقیدهای به ما برسد این از اتمام هستی به ما رسیده این را ما باید عاشقش باشیم عشق جز این چیزی نیست (صحیح است) اعتقاد جز این چیزی نیست ایمان جز این چیزی نیست وقتی ما میگوئیم ایمان داریم یعنی ما در یک منظومهای هستیم که جزئش هستیم این ارتباط را درک کردهایم و ایمان هم به آن داریم نمیتوانیم به آن ایمان نداشته باشیم مگر در یک سیستم فکری که اساس پیوستگیها و پیوندها از هم گسسته بشود آن وقت ایمان هم مطرح نخواهد بود در جهان زیر زمینی که عناصر پول ساز دارند برای جوان هاایجاد میکنند مبنایش همین است جهانی دارند میسازد که درش پیوندی نیست وقتی پیوندی نبود ایمان نیست ما تا زمانی نسبت به موجودیت ملت خود احساس ایمان و اعتقاد و عشق میکنیم که این پیوند را درک میکنیم تا زمانی که این پیوند را درک میکنیم صحبت از ایمان داریم صحبت از فداکاری داریم صحبت از وظیفه داریم صحبت از احساس مسئولیت داریم همه این مسائل مطرح است آن اموری که میتوانیم کم و زیاد کنیم و عاشقش نباشیم آن سطح دیگری است که واقعیت دارد ضرورت هم دارد ولی آن چنان نیست که ما بگوئیم از این لیوان آب نخور و از لیوان دیگر آب بخور این مهم نیست که عاشق این ظرف آب و این لیوان بشویم از لیوان دیگر هم میشود آب خورد ولی آیا اگر این وطن نباشد میشود عاشق وطن دیگری شد (نمایندگان- هرگز احسنت احسنت) این دیگر امکان ندارد این جاست که آدم عاشق است این جاست که آدم شیفته است این جاست که آدم فریفته است و این جاست که روی پایههای محکم میایستد و میگوید" همین است" مبانی ایمان و حرفهای محکم ما از ارتباطها و پیوندهای واقعی و غیر قابل گسست و نیستی ناپذیر آغاز میشود پس ما در این مورد همن طور که عرض کردم وحدت عقیده داریم ولی وحدت اصطلاح نداریم وجود این صحبتها و سخنان یک فرضی است که ما وحدت اصطلاح پیدا بکنیم ما هم در آن اموری که شما عاشق عقیده تان نیستید با شما موافقیم اصلاً آن مقام عشق نیست در آن مورد که چه باید سوار شد چه باید پوشید مقام عشق نیست و صحبت عشق نباید کرد ولی آن جائی که آرمان خواهی مطرح است عشق هم مطرح است یعنی آن اشتیاق غیر قابل انصراف مطرح است ما میخواهیم آن چنان جامعهای را پرورش بدهیم و آن چنان سیستم پرورش داشته باشیم و باید داشته باشیم. اگر معتقدیم که باید انقلاب آموزشی داشته باشیم باید انقلاب پرورشی هم داشته باشیم وقتی انقلاب پرورشی کردیم مفاهیم جدیدی پیش میآید این مفاهیم را روی چه پایهای میخواهیم بگذاریم و روی چه پایهها میخواهیم قرار دهیم؟ حزب پان ایرانی است میگوید باید روی پایههایی که بشود به آن ایمان داشت گذاشت روی آن افکاری که نمیشود ایمان داشت و در موردش باید شک داشت و دو دل بود روی آن نباید پایه پرورش گذاشته شود پایه پرورش اجتماع را باید روی افکار و عقایدی گذاشت که بشود به آن ایمان داشت تا بشود از فرد خواست که فداکاری کند تا بشود از فرد خواست خودش را فدای مقاصد و آرمانهایش و اندیشههایش بکند تا بشود از فرد خواست وظیفه قبول بکند تا بشود از فرد خواست احساس مسئولیت بکند اینها مفاهیمیاست که به هم پیوستگی دارد اگر بنیان سستی ایجاد کنیم چه طور ممکن است از فردی بتوانیم بخواهیم که ایمان داشته باشد اعتقاد داشته باشد برگردیم به سخن خودمان در مورد جمعیت- ملت خارج از وجود ما وجود دارد ملت ما زائیده ذهن نیست ملت ما خارج از ذهن ما وجود دارد به موجب علم میباید این ملت را شناخت جمعیت این ملت هم به موجب یک علم شناخته میشود فرهنگ این ملت هم به موجب علم شناخته میشود همان طور که جغرافیایش به موجب علم شناخته میشود از فرهنگ این ملت وظایفی برای ما حاصل میشود آ نها میشود سیاست فرهنگی ما از خصوصیات جغرافیائی این ملت یک وظایفی زائیده میشود که میشود سیاست جغرافیائی ما که یک قسمت از این سیاست جغرافیائی مسئله دفاع و سیاستهای دفاعی است سیاست دفاعی ما تابع سیاست جغرافیائی است اعتبارش هم تابع کیفیت جغرافیائی ماست ما به دلیل این که یک سیاست جغرافیائی خاص و مرزهای گستردهای داریم مسائل متنوعی داریم نیازمند به سیاست دفاعی مخصوصی هستیم که اعتبارات خاصی هم ایجاب میکند در زمینه جمعیت هم خصوصیات جمعیت برای ما یک وظایفی را ایجاب میکند این خصوصیات به ما میگوید در برابر کشورهای بسیار پرجمعیت که گرداگرد وطن ما را گرفته است، در تاریخ گذشته این ملتها، تمایلات حرکت جمعیتش را به ما نشان داده است یعنی جمعیت پر رشدی در شرق ایران بوده است بارها تمایل به طغیان و طوفان خودش را نشان داده جمعیت پر رشدی در غرب ایران بوده بارها تمایل به طغیان و تجاوز خودش را نشان داده است اینها را همه ما شناختهایم و ما نمیتوانیم بگوئیم که جمعیتی که در شرق ایران قرار گرفته ضریب رشدش چقدر باشد یا طوفان تاریخی که ایجاد میکند چقدر باشد (پزشکپور- سرور عاملی متذکر بشوید که منظور از شرق شرق دور است) من شرق وطن خودمان را عرض میکنم همان شرقی که خاطرات تلخ هجوم مغول را از آن داریم همان طور که مسیلهای طبیعی را ما ایجاد نکردهایم ولی وجود آنها میتواند ما را از خطر سیل آگاه نماید تا در برابر آن پیشگیری کنیم مسیل حرکتهای جمعیتی تاریخی را هم ما نساختیم شما هم نساختید حزب پان ایرانیست نساخته حزب ایران نوین هم نساخته این مسیلها در تاریخ کنده شده اینها را ما میتوانیم فقط خطرش را پیشبینی کنیم و میتوانیم خطرش را پیشبینی نکنیم.
سیاست جغرافیائی و جمعیت را این گونه خصوصیات تعیین میکند و با این خصوصیات است که میفهمیم با هفده نفر در یک کیلومتر مربع در جهان امروز نمیتوان یک کشور زورمند و موفقی بود و نه در جهان فردا فرصتی برای زندگی این گونه واحدهای کوچک منظور خواهد شد تمام این سرزمینها در طول تاریخ ما محسود بوده مورد حسادت بوده و در آینده نیز در برابر ترکیبهای جدید جمعیت آینده، و نظامات تمدن و فرهنگ آینده، که از امروز مشهود است باز هم سرزمین ما محسود خواهد بود و مورد حسادت خواهد بود مگر این که این سرزمین خود صاحب داشته باشد صاحب نیرومند و توانا که بتواند از موجودیش دفاع کند از این منظر ما به سیاست جمعیت میرسیم میفهمیم به جمعیت زیاد در آینده احتیاج داریم و امروز باید سیاست اجتماعی ما مبتنی بر حمایت از جمعیت و دفاع از آن باشد وقتی ما از منظر خودمان از دیدگاه خودمان با بررسیهای خودمان به این جا میرسیم در مقابل میبینیم که یک سلسله تبلیغات دارد رواج پیدا میکند که دائماً وحشت از ازدیاد جمعیت را در این کشور به عناوین مختلف و رنگهای گوناگون بحث میکنند من هم قبول دارم در دنیا جمعیت دارد زیاد میشود یعنی میفرمائید ما این مملکت را بگذاریم برای جمعیت غیر ایرانی دنیای آینده (نمایندگان- هرگز) این سرزمین را برای غیر ایرانی بگذاریم؟ (نمایندگان- هرگز) ما میگوئیم این سرزمین را باید با ایرانی پر کرد و الا جنگ آینده حوادث آینده و نیرنگهای آینده همه برای این خواهد بود که جمعیت طغیان کرده دنیای فردا را در کجا جا بدهند ما میگوئیم آن روزی که کسی به فکر بیفتد که بگوید صحرای لوت در این جا خالی است و این جا را میشود رفت و مصنوعاً آباد کرد و رفت در آن جا نشست ما باید این فکر را قبلاً کرده باشیم و باید وقایع دنیای آینده را دید و در برابر آن تصمیم گرفت دفاع باید داشت اما دفاع نهادی اعتبارات دفاعی لازم است ولی پرورش جمعیت و دفاع از جمعیت لازم است و مکمل آن امر لازم است. با همه این اوصاف برای این که شما نفرمائید ما امروز را از فردا جدا میکنیم نسبت به همین سیاست تنظیم خانواده که تقریباً فعالیت درجه یک وزارت بهداری شده است یک فصل مشترکی گرفتیم از آن چه که ضرورت امروز است و ضرورت آینده است و این مطلب را به اختصار به عرض میرسانم" افزایش جمعیت ایران بله وحشت از جمعیت نه" یعنی اگر میخواهید تبلیغ کنید، درس بدهند، کارگرها را هم درس بدهید که آنها هم بروند درس بدهند اگر میخواهید سپاهیان دانش را درس بدهیم که آنها هم بروند درس بدهند به آنها توضیح بدهیم که هر جا میروند درس میدهند آنها هم بگویند که ما قبول داریم جمعیت در دنیا افزایش پیدا میکند اما در این کشور ما احتیاج به جمعیت داریم (خان تربیت- اما جمعیت سالم اگر شما مثل من در بنگاه حمایت مادران باشید مادرهائی را میبینید که پنج و شش بچه زائیدهاند و همه مردهاند یا از هفت تا بچه یکیش مانده بگذارید بچه سالم بزایند و به مملکت جوانان سالم تحویل بدهد نه این که هم بچه از بین برود و هو مادر) (یک نفر از نمایندگان- چشم وزارت بهداری روشن) سخنرانان نشسته اجازه بفرمائید سخنران ایستاده صحبتش را بکند من عرایض خود را میکنم خوشبختانه بحث بودجه فرصتش نامحدود است بعد شما هم توضیح بفرمائید. دلیل اعتقاد خود را که باید از جمعیت دفاع کنیم و حق نداریم سیاست وحشت از جمعیت را در ایران تبلیغ کنیم عرض کردم برای این که سیاست وحشت از جمعیت ممکن است القاء شبهه بکند و وقتی مردم را وادار کردیم از جمعیت بترسند ممکن است بالمآل در ذهنشان رسوخ کند و از جمعیت خودشان هم بترسند بله تنظیم خانواده باید کرد اما کاهش جمعیت نه خیلی مطلب سادهای است یک خانواده را فرض کنید شما به یک رقمیمیرسید مثلاً میگوئید که خانواده ایرانی حد مطلوبش که با سیاست امروز فردایمان تطبیق بکند این است که سه بچه داشته باشد این سه تا را معتقدیم تنظیم بکنیم یعنی این سه تا بچه را در عرض ۱۰ سال داشته باشد نه در عرض ۲ سال تنظیم بله، تنظیم بکنید برای این که بشود به بهداشتشان رسیدگی کرد (یک نفر از نمایندگان- ما هم همین را میگوئیم) تنظیم بله کاهش نه پس شما هم اگر همین عقیده را دارید و با هم متفق هستیم، تنظیم بله، کاهش نه پس اگر شما کاهش نمیخواهید آن تبلیغات وحشت از جمعیت را که مال ما نیست تعطیل بکنید و در ازای آن تبلیغات وحشت از جمعیت، یک تبلیغات ارشاد ملی ایجاد کنید که برای مردم روشن بشود که در دنیای آینده در چه شرایطی باید زندگانی کنند، در چه جو سیاسی باید زندگی کنند مسائل مشرق را باید از امروز جزء تاریخ و جغرافیا از دبستانها درس داد در مورد ارشاد ملی من عرایضی دارم و عرضم همین است که این ملت را باید در شرایط حال و آینده اش تربیت کرد نباید بگوئیم دنیائی است مملو از صلح و صفا این آرزویمان است ولی واقعیت این طور نیست این ۷۰۰ میلیونی که در کنار مرزهای ما میغرد و دائماً بر توانائی خودش در ساختن اتمیمیافزاید و به مجامع دنیا راهش نمیدهند تا درروغی زیر پیمان نامه منع گسترش سلاحهای اتمیرا امضا بکند اینها را برای چه میسازد؟ و برای چه میخواهد؟ آیا او هم برنامه تنظیم خانواده براساس وحشت از جمعیت اجرا میکند؟ یا میخروشد و میغرد و صدای خودش را از مرزهای خودش به تمام دنیا میرساند و در گوشه و کنار دنیا برای تمام ملتها دارد مسأله ایجاد میکند کدام است؟ برای صلح خواهی خواب آور واقعیت جهان فرداست یا این کشورهائی که با تمام نیرو و جمعیت خودشان میغرند و میخروشند؟ کدام واقعیت دنیای فرداست؟ در غرب مملکت ما چه خبر است؟ چه خبر است که آنها را وا میدارد کوشش کنند نام تاریخی خلیج فارس را به نام دیگری عوض کنند؟ چه خبر است؟ چرا؟ اینها قسمتی است از نقشه هائی که برای آینده دارند (یک نفر از نمایندگان- عقل ندارند) سیل عقل دارد؟ طوفان عقل دارد؟ اینها واقعیت دارند اما من از عقلشان خبری ندارم این جریانهای جمعیت هم عقل ندارند من با شما هم عقیده هستم اما طبیعت و موجودیت دارند آن ملت هائی مصون میمانند که این موجودیتها را پیش بینی بکنند ولی آن هائی که به این نتیجه میرسند که چند کاریکاتور بکشند و خیال خودشان را آسوده کنند مصون نمیمانند از بین میروند صحبت از همین است صحبت از عقل آنها نیست صحبت از خطر آن هاست پس اصل دوم تنظیم بله کاهش نه اصل سوم این است که اقدامات چند وظیفهای به منظور حمایت از خانواده بله ایجاد کردن یک فعالیت منحصر برای این که به زنان یاد بدهند چگونه جلوگیری بکنند نه این اقدامات باید متمرکز باشد بهداشت مادر، بهداشت کودک مراقبتهای قبل از زایمان مراقبتهای بعد از زایمان مجموع اینها باید در یک درمان گاه زیر یک سقف بیاید من این مراکز رفاه خانواده را که میبینم اینها مراکزی است که با شادی و خوشحالی از آن استقبال میکنیم به خاطر این که میبینیم مراکزی ایجاد کردهاند در آن مرکز بچه مادری را که میخواهد برود کار کند در آن جا نگاه میدارند درس میدهند به خود مادر در مواقع فراغتش درس میدهند او را با سواد میکنند او را با موازین بهداشتی آشنا میکنند بهداشت مادر و کودک را در این مراکز تأمین میکنند اینها اگر مجتمع باشد صحیح است ولی فعالیت تنظیم خانواده یک فعالیت جدا نیست جداگانه نباید تبلیغ کرد این کار تالی فاسد دارد آن چه که شما در این راه منحصراً بخواهید گسترش بدهید به نفع خانواده نیست اما به ضرر اجتماع هست این جا مجلس شورای ملی است و بعضی نکات را عفت عمومیاجازه نمیدهد عرض کنم و دقایقی را که در این مسأله هست بیشتر بشکافم شما جائی درست کنید که مادران به آن جا مراجعه کنند و از شما اندرز بگیرند جز این نکنید البته این را با انصاف قبول میکنیم که در اثر بررسیهای خود وزارت بهداری و دولت و شاید هم یک مقدار بر اثر تذکراتی که داده شده است تاحدی به این امر توجه شده و این فعالیتها را در هم ادغام کردند و با هم اجرا میکنند مصلحت هم همین است این فعالیتها باید باهم اجرا بشود جدای از هم به مصلحت نیست این نکاتی بود در مورد سیاست جمعیت آخرین مسألهای که من همه ساله نسبت به آن تذکراتی عرض میکنم و مورد بحث هم قرار میگیرد ولی به سادگی از آن میگذریم مسأله ارشاد ملی است و مسأله جوانان هنوز در این مورد مثل این که نتوانستیم آن چه را که حزب ما میگوید بیان کنیم حالا به اختصار عرض میکنم که سرمایه ما جوانهای ما هستند آینده این مملکت را جوانها میسازند در وجود جوانها تمایلات سالم خلاقی هست این یک امر و یک واقعیت است در برابر این تمایلات سالم و خلاق در تمام دنیا نه در کشور ما و در کشور ما کمتر در قطبهای دیگر بیشتر عناصری پول ساز و فاسد به منظور پول سازی از فساد استفاده میکنند از پیوند گسلی استفاده میکنند و یک موج جالب و جذاب تبلیغاتی در قالب داستانها و فیلمها به اطراف و اکناف جهان و هر جا که زیر نفوذشان هست روانه میکنند این جریان سالمیکه در وجود جوانها هست آن قدرت خلاقه که میخواهد و قالب خودش را نشان بدهد در مقابل این موج مزاحمیکه از نظر مادی بسیار پر است و از نظر معنوی بسار تهی است این دو جریان با هم در تمام دنیا میگنجد منحصر به ما نیست سیاست ارشاد ملی یعنی تقویت جریان اول و جلوگیری از جریان دوم ما نمیگوئیم چرا این لباس را میپوشید یا آن لباس را نمیپوشید این موزیک را میزنید مسأله این است که کی به آنها حرف میزند این حرفی که میزند از منشأ یک آرمان خواهی برخاسته؟ یا از قطب هائی که فقط پول میطلبد سرچشمه گرفته؟ حرف این است شما همین سینماهای پایتخت را ببینید اینها در انحصار چند کمپانی خارجی است بعد ما صحبت از توسعه هنر ملی میکنیم نمیگذارند، این انحصار طلبانی که سالنهای سینمائی شما را انحصار کردهاند نمیگذارند یک وقت در این کشور فیلم چنگیزخان را نشان دادند ما اعتراض کردیم و گفتیم در کجای دنیا دشمن خود را میستایند و کدام کشوری دشمن شماره یک خودش را میآورد روی پرده سینما، ستایش میکند ولی برای ما آوردند، اعتراض هم کردیم وزارت فرهنگ و هنر هم دنبال این مطلب را گرفت ولی زورش به انحصارگران سینما نرسید ما میگوئیم جلوی آنها را بگیرند ولی جلوی تمایلات سالم طبیعی آرمان خواه آن تمایل طبیعی که میبایست آینده مملکت ما را بسازد باز بگذارید این میشود سیاست ارشاد ملی، فیلم هائی را که خودتان میسازید چند درصدش را به تقلید از فیلمهای خارجی میسازید و چند درصدش را با توجه به آرمان خواهی و غرایز و عواطف این ملت میسازید، این نسبت را انقلابی عوض کنید، اگر جلوی نمایش این فیلمهای خشونت بار و منحرف کنندۀ قطبهای پول ساز را ک در این مملکت نشان میدهند بگیرید هیچ اتفاقی نمیافتد، وقتی جای آنها خالی شد آن وقت این ملت نمیتواند بی فیلم و بی تفریح بماند و هنر خودش را تجلی ندهد این قدرت خلاقیت را که امروز سرکوب این تبلیغات منحرف کننده شده وقتی حمایت کردید و متمرکز در غرایز ملی خودمان، و زندگی ملی خودمان شد این میشود اساس فلسفه ارشاد ملی خود شما حاکم و قاضی باشید و به بینید در این مورد تا چه میزان پیش رفتهاید عرض دیگر ندارم (آفرین- آفرین احسنت).
رئیس- آقای دکتر مهذب به عنوان موافق صحبت میکنند بفرمائید.
دکتر مهذب- همکاران ارجمند- خداوند را شاکرم که برای ششمین بار این فرصت فراهم آمد تا چند دقیقهای درباره بودجه کل کشور صحبت کنم. دفعه اول قضاوتم بیشتر بر مبنای برنامهای بود که دولت تقدیم کرده بود. دفعات بعد نه تنها این قضاوت برمبنای برنامه تقدیمیبود بلکه بیشتر بر مبنای اعمال ظرف سال بود. در همان اول معلوم بود که دولت تلاش میکند خواسته شاهنشاه را درک کند و خود را با واقعیات انقلاب هم آهنگ سازد. هر دولتی که کوشش کند خواسته و آرزوهای رهبر ملت ایران را جامعه عمل بپوشاند مسلماً مورد حمایت و احترام مردم و طبعاً نمایندگان آنها است.
از آن چه در این مملکت از بدو خدمتگزاری دولت حزبی گذشته و میگذرد هویدا است که دولت هویدا یکی از دولتهای استثنائی است که با تمام وجودش در این راه تلاش میکند و به همین دلیل هر سالی که گذشت در عرایضم در دفاع از بودجه خود را راسخ تر دیدم و با ایمان بیشتر سخن گفتم.
اینجا است که دو وظیفه بر مدافعین حزبی ما تجلی میکند: یکی وظیفه حزبی و دیگری وظیفه اخلاقی و وجدانی.
درست است که وظیفه حزبی ما ایجاب میکند که از دولت حزبی خود دفاع کنیم ولی این سربلندی برای ما باقی است که در دفاع خود وظیفه دیگر یعنی وظیفه اخلاقی و وجدانی را نیز مد نظر قرار میدهیم. تا چه حد همکاران عزیز ما در حزب اقلیت در مخالفت با بودجه یعنی مخالفت با برنامه دولت وظیفه دوم یعنی وظیفه اخلاقی و وجدانی را هم مدنظر قرار میدهند و یا تنها وظیفه اقلیت را انجام میدهند امری است که ملت ایران قضاوت میکند.
در این جا لازم میدانم به نوبه خود از همکاران دانشمند خود در دو حزب مردم و پان ایرانیست تشکر کنم چه آنها هم در لوای "مخالف" دولت و اعمال آن را مستقیم یا غیر مستقیم مورد حمایت قرار دادند و تنها به بعضی از اعمال و روشها ایراد گرفتند.
این کاملاً در شأن دموکراسی است. خیال میکنم دولت هم از این تذکرات و ارشادی که نمایندگان محترم دو حزب مخالف میفرمایند استقبال میکند چه دولت جز سازندگی مملکت چیزی نمیخواهد و چون به گفته هویدا دولت عاشق افکار خود نیست این تذکرات و انتقادات سازنده در سازندگی مملکت بسیار مؤثر است.
برگردیم به اصل موضوع و بودجه سال ۱۳۴۹ کل کشور.
همکاران محترم مستحضرند که صرف نظر از استدلال منطقی و علمیکه همکاران حزبی ما در دفاع از بودجه نمودند بنده هم به نوبۀ خود در حدود اطلاعات و معلوماتی که داشتم در خصوص بودجه- بودجه برنامهای- بودجه ارقامیخصوصیات و تکنیک بودجه در گذشته مصدع شدهام. خیال میکنم دیگر لزومیندارد که مجدداً در این موارد بحثی کنم. آن چه مسلم است هر سال که گذشته دولت کوشیده بودجهای را که تقدیم میکند تکمیل تر باشد، تبصرههای غیر بودجهای ضمن بودجه تقدیم نکند. لایحه بودجه را در چهار چوب درآمدها و هزینه- فعالیتها و مقایسه آنها با سال گذشته تنظیم و تقدیم کند تا فرصت کافی برای امعان نظر دربارۀ "بودجه" برای تمام نمایندگان محترم فراهم آید.
در این فرصت کوتاه بنده وارد عدد و رقم نمیشوم. همان طور که عرض کردم از خصوصیات بودجه نویسی و اصولی که باید رعایت شود و به حد کافی در این سند رعایت شده بحثی نمینمایم و تنها به یک نکته اشاره میکنم و آن اینست که بودجه نموداری از فعالیت دولت در سال آینده است، اعتباری که در اختیار دولت گذارده میشود به منظور انجام فعالیت هائی است که دولت با توجه به اولویتها انجام میدهد.
بیائید نه به چشم انتقاد بلکه به چشم حقیقت بینی و بی نظری به نتیجه حاصل از اجرای بودجه نظر کنیم و و تنها و تنها اعداد و ارقام و کلمات را مدنظر قرار ندهیم. ببینید این دولت که از عمر فعالیتش بیش از ۵ سال نمیگذرد برای مملکت و ملت چه کرده است و آن چه با تلاش همه جانبه- با کار روزی ۱۸ ساعت یا بیشتر انجام داده چه نتایجی به بار آورده است.
خیال میکنم خیلی بی انصافی و تنگ نظری است که بگوئیم در این مدت کار نشده یا حتی کم کاری شده و یا مملکت آن طور که باید پیشرفت نکرده است دوستان من: سال ۴۲ ما کجا بودیم و اینک که شش سال از آن تاریخ میگذرد به کجا رسیدهایم.
هر کجا بودبم و هر کجا هستیم مملکتی داریم امن، اقتصادی سالم- سیاست روشن و آیندهای درخشان و اینها است که دنیا به ایران به چشم احترام مینگرد. راهی را که ما پش گرفتهایم و تلاشی را که دولت حزبی ما به منظور سازندگی ایران ما انجام میدهد ضرب المثل محافل بین المللی است. در حالی که بیشتر ملل دنیا گرفتار جنگ و ستیز، قحط و غلا- مصیبت و نابه سامانیهای فراوان هستند ما در این دنیای متلاطم و طوفانی در کمال امنیت و قدرت ایرانی بهتر میسازیم (صحیح است) ما ایرانی میسازیم که مسلماً از آن چه از پدران خود تحویل گرفتهایم. بهتر- آبادتر- مرفه تر به فرزندان خود تحویل بدهیم (احسنت) خیال نمیکنم لازم باشد از آن چه شده یاد کنم چه در این صورت مثنوی هفتاد من کاغذ شود.
چند روز قبل فرصتی فراهم آمد و به اتفاق همکاران محترم عضو کمیسیون دارائی به سواحل جنوب رفتیم سه سال قبل هم چنین دعوتی داشتیم. شهرهای خوزستان امروز با سه سال قبل قابل مقایسه نیست.
دزفول- حوزه انتخابی جناب آقای اخلاقی همکار ارجمند، ده یا نیمه شهر چند سال قبل به شهری آباد و زیبا تبدیل شده است.
خوزستان که میگویند مغای نیشکرستان را دارد و به قول استخری مورخ نامدار "سرتاسر پوشیده از مزارع حاصلخیز با دشتهای سرسبز نیشکر" در اثر ناامنی- بی صاحبی- ملوک الطوایفی- ضعف دولتها و مسلماً استثمار و استعمار به "یاغستانی" تبدیل شده بود. به جز در کنار رودخانهها و آن هم با وسائل بسیار بدوی به میزانی محدود که کشت گندم و جوی میشد و یا چند درخت خرما که روزی بسیاریاز مردم خوزستان را تأمین مینمود و طبعاً فعالیتهای نفت در مناطق خاص خوزستان و چند شهر غم زده دیگر جز بیابان و خار مغیلان چیزی نداشت امروز تنها ۴۵۰۰ هکتار زمین زیر کشت نیشکر است. جالب این جا است که همان طور که استخری نوشته خوزستان استعداد همه چیز را دارد. با کوشش و دلسوزی نیشکری از بیابان دیروز به دست شما میآید که از احاظ مرغوبیت در دنیا کم نظیر است. نیشکر خوزستان حدود ۱۸ درصد قند دارد (اخلاقی- بفرمائید ۱۸ درصد در تن) و فقط در سال گذشته ۴۷۹۰۰ تن نیشکر خالص بدست آمد. با عشق شور آن هائی که در هفت تپه کار میکنند و با برنامهای که در دست اجرا است ظرف یکی دو سال آینده ده هزار هکتار زیر کشت نیشکر خواهد رفت و در همین مدت حدود یک صد هزار تن خالص تولید خواهد شد.
چند کیلومتر آن طرف تر سد محمد رضا شاه پهلوی جلال و ابهتی خاص دارد بفرموده شاهنشاه- از کتاب مأموریت برای وطنم:
"در محل انتخاب شده طرفین دره چنان عمیق- مستقیم و موازی و نزدیک به یکدیگر قرار دارند که حتی متخصصین واقع بین موافقند که خواست خداوند متعال بوده که بشر سدی در آن جا بنا نمایند".
بله خواست خداوند بوده که شاهنشاه مأموریت یابند تا خوزستانی که به قول لرد کرزن "بیابانی که در سیر و تماشای آن چشم لحظهای نمیآساید" به دشتی حاصل خیز و صنعتی مبدل شود".
بیابانهای خوزستان تبدیل به دشتهای حاصل خیز شده است که باز هم نمونهای از آن زیر کشت چغندرقند است. کارخانهای ۴۰۰۰ تن امسال شروع به بهره برداری میکند و با توجه به استعداد فراوان خاک خوزستان کارخانه ۴۰۰۰ تنی دیگر نصب میشود. میگفتند خوزستان استعداد کشت چغندر ندارد.
پیشرفت صنعت نفت و پتروشیمیبه جنوب کشور جلوه خاصی بخشیده است. مهندسین و متخصصین ایرانی شرکت نفت ملی ایران جانشین مهندسین خارجی شده و ملت ایران دیروز امروز مجدداً به چشم میخورد (صحیح است).
جزیرۀ خارک مأمن دزدان و تیره روزان دیروز بوده امروز چون گوهری تابناک در خلیج فارس میدرخشید و با کارخانه جدید پتروشیمیکه از عمرش فقط دو سال میگذرد گاز را تبدیل به گوگرد و سایر فرآوردههای صنعتی میکند و به بازارهای بین المللی صادر مینماید.
پیشرفتهای سازمان گمرک و به خصوص سازمان بنادر و کشتیرانی بسیار جالب توجه و در خور تقدیر و تحسین است.
در همین سفر به خوزستان فرصتی داشت تا چند لحظهای با سربازان دلیر ارتش شاهنشاهی صحبت کنیم. افسران و سربازان ما در گرمای بیش از ۵۰ درجه بوده حرارت در صحاری خوزستان- دور از خانه و خانواده- دور از مزایای شهری شب و روز پاس میدهند تا دولت و ملت با خیال آسوده و در این فرصت تاریخی به سازندگی ایران ادامه دهند. یکی از سربازان خطاب به ما گفت: از پشت تریبون مجلس به شاهنشاه و ملت ایران درود فرستید و بگوئید تا جان داریم هیچ بیگانهای جرأت تخطی به خاک کشور ما را ندارد.
این قدر جملاتش با عشق میهن و شاه آمیخته بود که همه ما بر تحسین در قبال روحیه قوای او که نموداری از روحیه ارتش دلیر ماست فرود آوریم." به قول یکی دیگر از سربازان: مهم نیست بگذارید دولت بعثی عراق خوابیده فریاد زند و ای به حالش اگر سربلند کند". (مصطفوی- خوابیده پارس کند) در حالی که در اکثر کشورهای جهان قسمت عمده درآمد خود را صرف تقویت ارتش خودمیکنند و بعضی از آنها نیرومندی ارتش خود را در تضعیف ملت و وسیله ادامه حکومت چند روزه خود قرار میدهند و آن را وسیله ارعاب مردم بی پناه میکنند ما در این نقطه جهان پاسدار صلح ملقب شدهایم. ارتش ما در کمال نیرومندی حافظ مرزهای ما است و در عین حال یار و یاور ملت است (صحیح است) ای کاش فلسفه خلع سلاح عمومیدر جهان امروز عملی میشد تا ما باز هم از بین رقم کوچک ۱۴ درصد بودجه نظامیخود بکاهیم. چه میشود کرد دنیا متلاطم است و طوفانی و در صورت اتفاقی معلون نیست دوستان امروز با ما چگونه رفتار کنند و پاس دوستی را تا چه حد به هنگام سختی انجام دهند. ممکن است با ما همان رفتار کنند که با هند و پاکستان در جنگ چند سال پیش کردند. پس ما به حکم جبر زندگی و ادامه حیات ملی و حفظ شاهنشاهی خود مجبوریم تا آن جا که بتوانیم در تقویت نیروهای دفاعی خود بکوشیم. درست است که به گفته همکار ارجمند آقای مهندس بهبودی تخصیص ۱۴ درصد برای تقویت بنیه دفاعی کشور بسیار مختصر است ولی چیز دیگری را هم نباید فراموش کنیم آن ملت ما است و این ملیت حکم میکند به هر هنگام که لازم شود همه چیز ما در اختیار ارتش است. (صحیح است) و به هنگام لزوم نه تنها تانکها و هواپیما و مسلسلهای ما و سربازان ما نگهدار مرزهای ما هستند بلکه به فرموده شاهنشاه با دست و ناخن خود از وجب به وجب خاک مقدس خود دفاع میکنیم (صحیح است).
پس اگر ما فقط ۱۴٪ از بودجه خود به امر دفاع اختصاص دادهایم دولت به اتکای نیروی لایزال ملی چند درصد بقیه را به امور اجتماعی و اقتصادی تخصیص داده تا در عین قدرت نظامییک لحظه از سازندگی ایران جدید غافل نمانیم و این خود یکی از مظاهر عالی صلح دوستی و تلاش برای زندگی بهتر جامعه ایست که به رهبری رهبر خردمند خود جای خود را در خانواده ملل مترقی دنیا باز کرده است.
دزر مسافرت به جنوب نمایندگان محترم عضو کمیسیون دارائی فرصتی یافتند تا جزء کوچکی از آن چه در شیراز و اصفهان شده بازدید کنند. دانشگاه بزرگ پهلوی که حقاً علم خوب پایه گزاری کرده و نهاوندی به شایستگی آن را اداره میکند در شیراز و ذوب آهن اصفهان که به سرعت مراحل نهائی ساختمان خود را طی میکند فقط دو نمونه کوچکی از توجه دولت به انجام خواستههای ملت است.
مملکتی که تا چند سال قبل شصت درصد کالاهای معدنیش از خارج وارد میشد امروز ۹۰ درصد آن را در داخل تهیه میکند، مملکتی که تا چند سال قبل صادراتش منحصر به روده و کتیرا و پشم بود امروز مقام خاصی در بازارهای بین المللی پیدا کرده است.
همین چند روز قبل که قرار داد تجاری با هندوستان منعقد شد که ظرف هشت سال آینده ده میلیارد ریال (هزار میلیون تومان) فرآوردههای صنعتی به هندوستان صادر شود.
مملکتی که وارداتش تنها از هند ۱۳ برابر صادراتش به آن کشور بود و در حدود ۲۰۰ میلون تومان وارد میکردیم و فقط حدود ۱۵ ملیون تومان صادرات داشتیم با این قرار داد واردات و صادرات برابر میشود.
تا وزارت اقتصاد درست برنامه ریزی نکند- بازاریابی ننماید- تا وضع سیاسی و اقتصادی با این بودجه استحکام نباشد تا اطمینان بازارهای بین المللی را جلب نکنیم و تا کیفیت و کمیت کالاهای صنعتی ما به استاندارد کشورهای بزرگ صنعتی نرسد هرگز موفق به عقد چنین قراردادهائی نمیشویم. در این دنیای رقابت و در این وضع پریشان بین المللی این قرار داد نمونهای از خدمتگزاری دولتی است که به حق نام خود را خدمتگزار جامعه گذارده است یقین بدانید با این رهبری و این تلاش ظرف سال و سالهای آینده همه شاهد انعقاد قراردادهائی خواهیم بود حتی صادرات ما چند برابر واردات ما باشد.
- باش تا صبح دولتش بدمد
- کاین هنوز از نتایج سحر است (احسنت).
اگر توجه کنیم که بودجه کل کشور ودر سال ۱۳۳۶ بالغ بر ۲۰۰۰ میلون تومان بودجه عمران برنامه اول ۲۵۰۰ میلیون تومان بود اهمیت قرارداد منعقد بین ایران و هند بیشتر روشن میشود.
دولت توانسته است محیطی فراهم سازد تا بخش خصوصی در سال جاری معادل ۲۰۰۰ میلیون تومان- یعنی کمیکمتر از کل برنامه اول در مملکت سرمایه گذاری کند و راه به سوی صنعتی شدن هر چه بیشتر شود هموار گردد.
اگر توجه کنیم که مالیاتهای مستقیم سال آینده حدود ۲ برابر مالیاتهای سال گذشته خواهد بود در حالی که مالیاتهای غیر مستقیم فقط ظرف همین مدت فقط حدود سی درصد اضافه شده توجه خاص دولت به تقویت مبانی مالی و بالا بردن خرید مردم و اصلاح وضع اداری کملاً محسوس میشود، کوشش وزارت دارائی در ایجاد نظم جدید مالیاتی و اجرای صحیح قانون جدید مالیاتها و اصلاحیه آن نموداری از فعالیت دولت در اجرای انقلاب اداری- اجرای عدالت اجتماعی و بالا بردن سطح درآمد مردم است. مملکتی که اقتصادش تا چند سال قبل تقریباً تنها متکی به درآمد نفت بود امروز با اقتصادی سالم، با بودجهای در حدود ۴ برابر نفت- با درآمد سرانه حدود ۳۵۰ دلار در سال در ردیف کشورهای پیشرفته دنیا قرار گرفته است مسلماً رشد اقتصادی ۱۲ درصد در سال با فقط افزایش هزینه زندگی حدود ۳۰ درصد این نتایج درخشان را به بار میآورد.
در اینجا برای این که وضع بالا رفتن درآمد ملی و هزینه زندگی ما روشن بشود و بتوان آن را با بعضی دیگر از کشورهای جهان مقایسه نمود و برای این که تنها به گفته اتکا نشود یکی دو آمار تهیه شده که عیناً به نمایندگان و همکاران محترم ارائه میدهم تا ببینند که ما در این مملکت با مقایسه با کشورهای دیگر در صلح و صفا هستند و از هر امنیتی برخوردار هستند چه وضعی داریم و حتی توزیع عادلانۀ ثروت در این مملکت که شده به چه صورتی است (از محل چند نطق چند نمودار را به نمایندگان نشان دادند) این نموداری که ملاحظه میفرمائید نمودار تولید ملی و شاخص هزینه در کشور انگلستان است به طوری که که ملاحظه میفرمائید در این جا این خط آبی تولید ملی ظرف هفت سال از ۱۰۰ به ۱۴۷ یا ۴۵% بالا رفته شاخص قیمت هزنه زندگی در همین مدت از ۱۰۰ به ۱۲۵ رسیده بنابراین تولید ملی در
کشور انگلستان چیزی در حدود ۵ /۲ % یا ۳ % بوده. در این رقم که ملاحظه میفرمائید در سمت چپ کشور برزیل است که باز یک کشور آرام و مترقی است تولید ملی در کشور برزیل ظرف همین مدت از ۱۰۰ به ۱۱۵۰ یعنی ۵ /۱۱ برابر رسیده ولی هزینه زندگی متأسفانه بیش از تولید ملی بالا رفته یعنی از ۱۰۰ به ۱۲۵۰ رسیده یعنی درآمد ملی کم شده و اقتصاد عقب رفته.
بنده با کمال غرور و مباهات اینجا حضور سروران محترم نموداری را که مربوط به وضع مملکت ماست نشان میدهم این جا به طوری که ملاحظه میفرمائید شاخص هزینه زندگی ظرف همین مدت از ۱۰۰ به ۱۱۰ رسیده یعنی همان ۳% افزایش که همه ما آگاه هستیم تولید ملی ما از ۱۰۰ به ۱۷۵ رسیده یعنی حدود ۷۵ درصد بالا رفته اگر این دو رقم از هم کم کنیم یعنی صدوره منهای صد و هفتاد و پنج این یعنی خالص تولید ملی با فرض ثابت بودن هزینه زندگی ما که ۶۵% بالا رفته بنده باز با ارائه نمودار حضور سروران عزیزم صحبت میکنم در این جا ملاحظه بفرمائید که این خط نمودار تشکیل سرمایه است که ظرف ۲ سال از ۶۶ تا ۶۸ میزان سرمایه گذاری از ۱۹۰ به ۲۸۰ رسیده یعن نود درصد سرمایه گذاری در این مملکت افزایش پیدا کرده علت محیطی است که دولت توانسته فراهم کند و امنیت داشته باشیم تا مردم با کمال آزادی و با خیال راحت بتوانند سرمایه گذاری کنند اما بنده با اجازه تان آمار دیگری خدمت سروران محترم میخواستم ارائه بدهم مربوط به توزیع درآمد پول سرانه در مناطق شهری است، ظرف مدت چند سال گذشته درآمدها از هر لحاظ بالا رفته بنابراین درآمد کلیه گروهها تغییر کرده درآمد، کارگر، کارمد دولت، کشاورز، کاسب همه اینها درآمدشان بالا رفته به طوری که ملاحظه میفرمائید توزیع عادلانه ثروت جالب توجه است، یعنی اگر در ۳۸ دو نفر از حد اعلای درآمد استفاده میکردند در ۴۵ ده نفر استفاده میکردند و اگر برعکس در ۳۸ ده نفر از حداقل درآمد استفاده میکردند در چهل و پنج ۵ نفر استفاده میکنند، این نموداری که ارائه شد نشان میدهد چطور توزیع ثروت یا درآمدهای افراد در این کشور ظرف چند سال گذشته دگرگون شده کم درآمدها درآمدشان بالا رفته و پر درآمدها به میزانی کم شده این یک سیاست اقتصادی سالم میخواهد تا دولت موفق شود این عدالت اجتماعی و این توزیع ثروت را برای ملت و برای مملکت ایران ایجاد بکند، من متأسفم که نتوانستم آماری از لحاظ درآمد پول سرانه در مناطق روستائی بیاورم و ارائه بدهم آن هم جالب است و همین وضع را دارد صرف نظر از این که فئودالها از بین رفتند و دهقانها آمدند بالا، سطح درآمدها اصولاً بالا رفته و کم درآمدها درآمدشان زیاد شده و آن هائی که دارای درآمد زیادی بودند به نحو متعادلی درآمدشان یک مقدار
کم شده است (دکتر طالع- خیلی جالب بود) به هر حال انقلاب ما و سیاست ملی ما را مشخص کرده و دولت در راهی که از طرف رهبر ملت ترسیم شده و کاملاً مشخص است جلو میرود. همکاران محترم میتوانند برای اطلاع بیشتر از مجله بررسیهای اقتصادی بانک مرکزی استفاده کنند.
همین وزارت اصلاحات ارضی را نگاه کنیدو مراحل اول و دوم و سوم اصلاحات ارضی با موفقیت به پایان رسید.
بساط فئودالیسم ارضی از ایران ریشه کن شد.
خیال میکنم کوشش در تغییر روحیه روستانشینان و موفقیت در آن یکی از صفحات درخشان تاریخ این دولت است.
دولت تنها به تقسیم اراضی اکتفا نکرد بلکه روستا نشینان را به آیندهای بهتر امیدوار ساخت. آن هائی که به روستا و روستانشینان سرو کار دارند نمیتوانند این حقیقت را پنهان کنند و قیافه ساکنین روستاها تغییر نکرده است.
قیافههای امیدوار- بشاش- جدی جانشین قیافههای ناامید- مأیوس- متحیر- ستمدیده مظلوم قبل از انقلاب شده. آن چه که دولت یعنی وزارت اصلاحات ارضی- سپاهیان انقلاب- وزارت خانههای کشاورزی- منابع طبیعی آموزش و پرورش- اطلاعات- کشور- دادگستری و سایر سازمانهای دولتی مربوط کردهاند سبب شده این روحیه و این قیافه جانشین آن قیافه و آن روحیه خسته دیروز گردد.
ملتی که خودپرستی در خون آنها ریشه دوانده و یأس و بدبینی در نهاد آنها جوانه زده ایجاد حس همکاری و تعاون در آنها چند سال قبل فقط دورنمای بعیدی به نظر میرسید.
امروز روستائیان برادروار با هم کاری میکنند و تشکیل بیش از نه هزار شرکت تعاونی- دهها شرکتهای سهامیزراعی- صدخانه فرهنگ روستائی- صدها خانه انصاف توأم با ارشاد در تهیه بذر بهتر- نحوه بالا بردن سطح کشت- بهبود کمیو کیفی فرآوردههای کشاورزی سبب شرکت فعالانه آنها در این سازمانها گردیده است و بنابراین به موازات موفقیت دولت در بهبود وضع مادی و بالارفتن درآمد سرانه روستانشینان موفقیت دولت در ایجاد و تقویت حس تعاون و همکاری و خودیاری و بالا بردن دانش اجتماعی آنان و به خصوص آشنا ساختن و مأنوس کردن آ نها به اصول و مبانی دموکراسی راهی است صدساله که این دولت این هویدا- این ولیان و این وزراء و این کارکنان دولت ظرف چند ساله آینده با الهام از خرد عمیق شاهنشاه پیمودهاند.
همکاران ارجمندم شما با پول میتوانید خیلی کارها را انجام دهید تنها با پول نمیتوانید از مردم ترک سنت کنید- روحیه مردم را تغییر دهید- راه زندگی را عوض کنید- اجرای اینها نه تنها پول میخواهد بلکه مهم تر از پول دلسوزی- شاهدوستی- وطن پرستی- مدیریت و از همه مهم تر ایمان و فداکاری است و اگر اینها نبود هرگز دولت به این موفقیت بزرگ و این سربلندی در قبال شاهنشاه و مردم نائل نمیآمد.
مسلماً ما که در این زمان زندگی میکنیم مردمان خوشبختی هستیم رهبری داریم که چون گوهری تابناک در تمام تاریخ شاهنشاهی ما میدرخشید. این رهبری و این دلسوزی و خدمتگزاری دولت روزهای امید بسیاری را به روی ملت ایران گشوده است خداوند رهبر ما و خدمتگزاران او را سالیان دراز نگاهدار باشد تا خواستههای ملت ایران یکی بعد از دیگری جامه عمل بپوشد.
این جا راجع به جمعیت بحثی شد که چون بنده سال گذشته فرصتی داشتم چند کلمهای عرض کردم خیال میکنم از مباحثی است که کمیبین شخص بنده با همکار ارجمندم جناب دکتر عاملی اختلاف نظر وجود دارد من خیال میکنم مهمتر از کوشش در رشد جمعیت کوشش در رفاه جمعیت و کوشش در تقویت بنیه ملی به طور کلی بسیار لازم و ضروری است فرمودند نه ما و نه شما نمیتوانیم مسیلها را تغییر بدهیم.
من خیال میکنم بسیاری از مسیلها را میشود تغییر داد بنده فکر میکنم بسیاری از مسیلهای تاریخی هست که فرسوده است ما و شما میتوانیم آنها را تغییر بدهیم و میدهیم ما و شما یعنی بشر میتواند این مسیلها را تغییر بدهد، انقلاب صنعتی دوست سال قبل و صنعتی شدن ممالک مسیر مسیل جمعیت را تا حدی تغییر داد در آن وقت که جمعیتها با هم میجنگیدندجنگ تن به تن میکردند متکی به رشادت فرد فرد خودشان بودند، انقلاب صنعتی تانک و توپ و هواپیما آورد. نمیدانم چند نفر باید با یک تانک بجنگد یا هواپیماهای میراژ میتواند چند نفر را از پا در بیاورد بنابراین نه تنها مسیل جمعیت به این وضع تغییر میکند بلکه همین مسیلهای معمولی خودمان همین مسیلی که در خوزستان هزاران سال بود، سد محمدرضا شاه آمد و مسیل را تغییر داد دیگر بحث این نیست که دست بشر با تکنیک امروز یک خانهای بسازیم در یکی مسیلی و سبب بشود آن مسیل یک جائی را خراب بکند مثال بهتری بزنیم ما یک سد میبندیم جلوی رودخانه کرج و از آن به نفع مردم بهره برداری میکنیم و مسیلی که سالهای سال بود تغییر میدهیم پس ما و شما یعنی بشر امروز از این مسیلهای فرسوده دیگر تبعیت نمیکند بلکه آنها را تغییر میدهد یعنی به همان سادگی که آب را برمیداریم میخوریم به همان آسانی هم یک سد عظیم در مقابل مسیل خروشان و طوفانی بنا میکنیم مسلماً جمعیت تا قبل از انقلاب صنعتی دنیا بسیار امر مهمیبود ولی همان غرش خروشان جمعیت ۷۰۰ میلیونی در مقابلش یک ملت دیگری هم هست که همان غرش خروشان را دارد یک جمعیت دو و نیم میلیونی از غرش خروشان ۴۵ یا ۶۰ میلیونی مردم دیگر کاسته است پس واقعاً این جمعیت نیست که غرش و خروش میکند بلکه تکنین است، علم است، صنعت است، نظم خانواده است، امنیت است و امثال اینها که ما در این مملکت به حد اعلا توجه میکنیم من شخصاً خیال نمیکنم که حتی صحیح باشد که فرمودند نظم خانواده بلی و کم کردن نه بنده خیال نمیکنم کم کردن یعنی کشتن نه ما هیچ وقت نمیتوانیم کسی را بکشیم این طور نیست غیر از این اگر بگوئید ما نمیتوانیم با این وضع اقتصادی که جلو میرویم تنظیم خانواده بکنیم و نمیتوانیم برای ملت خودمان رفاه اقتصادی ان طور که نظر شما و ما هست ایجاد بکنیم بنابراین در عین حال که باید کوشش بکنیم رشد اقتصادی ما در حدود ۱۲ درصد باقی بماند در عین حال بایر رشد ۱۲ درصد را داشته باشیم که ظرف چند سال آینده قدرت اقتصادی ما، قدرت دفاعی ما به حدی باشد که بتواند ضعف گذشته را جبران کند و اگر غیر از این بکنیم اجتماعی تشکیل میدهیم با درآمدی کمتر از آن چه که باید داشته باشیم و این مشکلات زیادی و عجیبی ایجاد میکند من چون به جناب آقای دکتر عاملی نهایت ارادت را دارم از لحاظ فضل و سخنوری ایشان خودم را در مقام بسیار کوچک تری میدانم که بتوانم آن طور که ایشان استدلال میکنند استدلال کنم ولی خیال میکنم با عرایضی که کردم ایشان را تا حدی متقاعد کرده باشم که انشاءالله سال آینده وارد بحث جمعیت نشویم، سرکار خانم تربیت تشریف نداشتند، اتفاقاً همان بحثی را داشتیم که سرکار شما میفرمودید و بحث علمیکه جناب آقای دکتر عاملی میفرمودند و امیدوارم انشاءالله آقای دکتر عاملی قبول فرموده باشند (احسنت احسنت).
رئیس- آقای مهندس بهرام زاده ابراهیمیبفرمائید.
مهندس بهرام زاده ابراهیمی- ریاست معظم جلس شورای ملی، هیئت محترم دولت و همکاران ارجمند امروز صحبت من بحث دربارۀ بودجه تقدیمیسال ۴۹ دولت به مجلس شورای ملی است. این سند که بعضیها آن را سند دخل و خرج دولت و بعضیها سند برنامه گذاری مالی دولت مینامند به صورت یکی از مهم ترین اسنادی است که شامل امور اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دولت میشود و از این نظر است که مطالعه آن کمال اهمیت را برای عموم مخصوصاً نمایندگان محترم مجلس شورای ملی دارد.
با آن که در سال گذشته تقاضا کرده بودیم بودجه سال ۱۳۴۹ را جناب آقای نخست وزیر زودتر از بودجه سال ۱۳۴۸ به مجلس شورای ملی تقدیم و نطق خود را مفصل تر بفرمایند، معذلک ایشان بودجه سال ۴۹ را شش روز دیرتر از سال گذشته و بیست روز دیرتر از وعده خودشان و انتظار مردم به مجلس شورای ملی تقدیم نمودند.
از طرفی چون کار در کمیسیون بودجه به سرعت انجام پذیرفت، لذا فرصت کافی برای مطالعه بودجه ۴۹ آن طوری که باید و شاید بدسن نیامد. ولی از آن جائی که همه ما برای پیاده نمودن مواد انقلاب شاه و مردم باید سعی خودمان را بنمائیم، بنده کوشش نمودهام مطالبی که قابل استفاده حزب اکثریت و دولت باشد در این فرصت کم تهیه و تقدیم دارم.
حال به رهبری شاهنشاه دوراندیش و صلح دوست و با همکاری خستگی ناپذیر ملت ایران و با پشتیبانی و تأیید قاطبه ملت ایران یک یک مواد انقلاب دارد پیاده میشود و در داخل کشور و مشکلات اجتماعی و اقتصادی و در خارج مشکلات سیاسی بین المللی با سرعتی چشمگیر برطرف میگردد و همه جور زمینه توسعه و ترقی فراهم گردیده و این موقعیت مناسب و منابع عظیم مالی، ما را در وضعی خاص قرار داده و باعث شده است که سران کشورهای بزرگ خارجی و دانشمندان اقتصادی آتیهای بس درخشان برای شاهنشاهی ایران پیش بینی کنند (صحیح است) ما با آغوش باز در ساحت مقدس مجلس شورای ملی بحث درباره این سند مالی، اقتصادی و اجتماعی را شروع مینمائیم و آماری که امروز ارائه خواهد شد آماری است مستدل و مطالبی که در این مورد به طور اختصار به عرض خواهیم رساند در سه قسمت بودجه سال ۱۳۴۹، نطق جناب آقای نخست وزیر در مجلس شورای ملی هنگام تقدیم بودجه ۴۹ و مشکلات و راهنمائی هائی کلی که اجراء بودجه کم و بیش با آن سر و کار خواهد داشت میباشد.
در کشورهائی که دارای بودجههای مترقی میباشند، بودجه بندی برحسب برنامه انجام میگیرد. در بودجه برنامهای ارقام دخل و خرج طوری تقسیم بندی میشود که پس از اجراء آن هدفهای مشخص و معینی بدست آید.
علماء اقتصاد تقسیم بندی ارقام بودجه را از نظر هدفهای مشخص و معین" بودجه برنامه ریزی" نامیدهاند و ترتیب انواع برنامهها از نظر رسیدن به هدفهای معین به برنامه گذاری مالی معروف شده است.
برنامه ملی دولت به منظور دخل و خرج عمومیتهیه میشود و دولت مجبور است برنامه مالی خود را براساس سیاست مالی مشخص، هماهنگ با سیاست اقتصادی جامعه تنظیم کند.
از طرفی سیاست اقتصادی سیاستی است که از نظر رشد و توسعه اقتصادی هماهنگ در جامعه اعمال میشود. ولی سیاست اقتصادی در چهار چوب دخل و خرج دولت با دخل و خرج اقتصاد خصوصی است.
هماهنگ کردن دخل و خرج دولت با دخل و خرج اقتصاد خصوصی از نظر کمیت و کیفیت هر دو بایستی مخارج عمومیرا در حدودی تعیین کند که پس از جمع شدن با مخارج خصوصی جمعاً بتواند توازن اقتصاد با اشتغال کامل عناصر تولید را به وجود آورد.
جمع مخارج عمومیدولت و مخارج خصوصی ما مخارج کل جامعه را به وجود میآورد که اگر این مخارج کلی جامعه به نحو احسنت صورت گیرد میتواند عامل اصلی ازدیاد تولید شود. علت این امر آن است که مجموع مخارج جامعه (جمع کل مخارج عمومیدولت و مخارج خصوصی) تقاضای کل جامعه را به وجود میآورد و در حدود حجم تقاضای کل، تولیدات جامعه توسعه مییابد و براساس حجم تولیدات، عوامل و عناصری که در تولیدات شرکت داده میشوند مورد استفاده جامعه واقع شده و به حد اشتغال کامل خود در جامعه میرسند. در این موقع است که کلیه منابع اقتصادی به کار میافتد و حداکثر بهره برداری از آنها میشود.
در مورد کیفیت نیز باید اضافه نمود که، تعیین انواع اقلام خرج در حدود فعالیت دولت اهمیت به سزائی دارد، زیرا انواع مخارج در حدود فعالیت دولت هر یک نقش به سزائی دارد، زیرا انواع مخاج در حدود فعالیت دولت هر یک نقش به خصوصی در توسعه اقتصادی دارند.
پس نتیجه میگیریم که در تهیه یک بودجه برنامهای باید هم به کمیت الام و هم به کیفیت اقلام مخارج توجه داشت و الا آن وقت است که اولاً به طور کلی اقتصاد آن طوری که باید و شاید پیش نمیرود و ثانیاً همیشه ما یا با نوسات انخفاظ و رکود یا تورم اقتصادی روبرو خواهیم شد.
من پارسال خبر دادم که اگر توجه نداشته باشید، اقتصاد ما رو به تورم خواهد رفت ولی خوشبختانه متوجه شدید و حرف من را قبول کردید و به کار انداختن مکانیزمهای غیر طبیعی از قبیل واردات، عرضه اسناد خزانه، و وصولی بیشتر مالیاتها و بالا بردن نرخ بهره تورم را آن هم تا حدودی که قیمتها باز ۳/۳ درصد بالا رفت کنترل نمودید. ولی امسال با صدای بلند توجه حزب اکثریت و دولت را به دو موضوع مهم دیگر جلب مینمایم و امیدوارم که به آنها توجه خاص شود یکی آن که حتی المقدور سعی فرمائید تا در تنظیم و اجراء بودجه سال ۵۰ کمیت و کیفیت اقلام خرج دولتی و خصوصی در جهت حداکثر توسعه اقتصادی معین و مشخص شود- دیگری آن که سعی فرمائید تا برای جلوگیری از تورم به جای به کاربردن مکانیزمهای غیر طبیعی از قبیل بالا بردن واردات، فروش اسناد خزانه و وصولی بیشتر مالیاتها، تولید داخلی بالا رود و این تولیدات را طوری به بازار عرضه نمائید تا قیمتها برای مدت طولانی ثابت بمانند و با توسعه صادرات حداکثر استفاده از منابع اقتصادی جامعه بشود.
در سال ۱۳۴۹ بودجه کل کشور از حیث درآمد و سایر منابع تأمین اعتبار و نیز هزینه و سایر پرداختها بالغ بر ۷ /۴۰۶ میلیارد ریال است که معادل ۸ /۱۲۶ میلیارد آن از محل درآمد عمومی (شامل ۴ /۱۳ میلیارد ریال اعتبار طرحهای مستمر) و ۱ /۱۴ میلیارد از محل درآمد اختصاصی و ۹ /۱۳۰ میلیارد ریال از محل درآمد برنامه و ۸ /۱۳۴ میلیارد ریال نیز از درآمد مؤسسات انتفاعی و بازرگانی وابسته به دولت تأمین شده است.
در گزارش بررسیهای کمیسیون بودجه ذکر شده است که افزایش قابل پرداختهای بودجه عمرانی دولت، در سال ۱۳۴۹ قابل ملاحظه است و جمع پرداختهای عمرانی بودجه به ۳ /۱۴۴ میلیارد ریال در سال ۱۳۴۹ خواهد رسید که نسبت به سال گذشته ۳۲ درصد افزایش یافته است.
بررسی ارقام پرداختهای بودجه عادی نشان میدهد که افزایش هزینههای جاری در سال ۱۳۴۹ به میزان ۷ درصد است در حالی که رشد هزینههای مزبور در سال ۴۸ بالغ بر ۱۱ درصد بوده است.
اگر نظری به خلاصه وضع بودجه عادی و عمرانی بیاندازیم، ملاحظه میکنیم که دولت در بودجه ۴۹ با مقایسه بودجه ۴۸ به ترتیب بر مالیاتهای مستقیم ۲۳% مالیاتهای غیر مستقیم ۱۶% به درآمدهای حاصل از انحصارات و اعمال تصدی دولت ۲۱% به درآمدهای حاصله از خدمات دولت ۱۰% اضافه نموده است که بالاخره با سایر درآمدها توانسته است به جای بودجه کل ۳۰۱ /۳۳۰ میلیارد ریال سال ۴۸ برای سال ۴۹ بودجه کلی معادل ۶۶۲ /۴۰۶ میلیارد ریال تقدیم مجلس شورای ملی نماید.
نکتهای که حائز اهمیت است این است که حال با آن که ما سال گذشته با گرفتن مالیاتهای بیشتر ۱۱% به هزینههای جاری خود اضافه نموده بودیم و امسال نیز با گرفتن ۲۳% مالیات مستقیم بیشتر و ۱۶% مالیات غیر مستقیم بیشتر و ۲۱% درآمدهای حاصل از انحصارات و اعمال تصدی دولت بیشتر و ۱۰% درآمدهای حاصله از خدمات بیشتر، ۷% به هزینههای جاری در ۱۳۴۹ میافزائیم یعنی کمیت اقلام هزینه را بالا میبریم سؤالی که مطرح میتوان کرد این است که آیا یک عمل صددرصد صحیحی انجام میدهیم یا خیر؟ در وحله اول شاید این سؤالی غیر منطقی به نظر برسد ولی حقیقت امر شاید مطلب دیگری باشد مثلاً حال که در صد قابل ملاحظهای از کارمندان دولت اضافه هستند چرا برای تهیه کادر برای سازمانهای جدید ما از این کارمندان اضافی دولت استفاده ننمائیم و در عوض ۷% به هزینههای جاری خود که قسمتی از آن مربوط به استخدام جدید، اضافه مزایا و حقوق بیشتر است اضافه نمائیم.
باز اگر سؤال شود که اگر دولت استخدام جدید نکند با سطح اشتغال فعلی که دارای مقداری بیکاری آشکارا و پنهانی هستیم چه کار باید کرد؟ آن وقت است که موضوع کیفیت اقلام هزینه پیش میآید به طوری که اگر به جای افزایش هزینههای جاری در سالهای گذشته ما میآمدیم قسمتی از این هزینهها را که در پنج سال اخیر مبلغ قابل ملاحظهای هم میشود در رشتههای صنعتی و کشاورزی مفید سرمایه گذاری مینمودیم، هم از تعداد اضافی کارمند وزارت خانههای دولت بهتر استفاده میکردیم و هم بالمآل با سرمایه گذاری جدید از قسمتی از محل ۷%ها چارهای برای بیکاری مینمودیم این یک مثال سادهای است برای روشن شدن اهمیت مراعات کمیت و کیفیت در اقلام هزینه که قبلاً به آن اشاره شد.
جناب آقای نخست وزیر در نطق بودجه ۴۹ در مجلس شورای ملی فرمودند از لحاظ اقتصادی به دنبال موفقیتهای سالهای اخیر رشد اقتصادی در سال ۱۳۴۸ در شرایط ثبات نسبی قیمتها و حفظ موازنه پرداختها در حدود ۱۲ رصد پیش بینی میشود.
از این که در مورد تورم دولت به عرایض در بودجه ۴۸ اینجانب توجه کرد و برای جلوگیری از بالا رفتن قیمتها و تورم دست به یک سلسله اقدامات معمول از قبیل واردات بعضی از محصولات، فروش اسناد خزانه به مبلغ ۱۰ میلیارد ریال بالا بردن نرخ بهره و دریافت بیشتر مالیات نمود متشکرم- ولی باید همان طور که قبلاً نیز اشاره کردم دولت قبول نماید که این روشها موقتی است و باید توجه خود را بیشتر به امر بالا بردن تولیدات کشاورزی و صنعتی بنماید و سعی نماید که این تولیدات طوری به بازار عرضه شود تا نوسانات قیمتها در حداقل باشد و در سال هائی که تولیدات خوبست با ایجاد انبارها، سیلوها، سردخانهها و فروشگاهها تولیدات اضافی را خریداری و نگاهداشته یا خود صادر نماید، و در سالهای خشک سالی از مازاد محصولی که قبلاً خریداری و نگهداری نموده است، برای پائین آوردن قیمت محصولات و متعادل ساختن آن به بازار عرضه نماید.
امروز دولت باید قبول کند که قیمتها تابع عرضه و تقاضا است و کنترل آن با مکانیزمهای مصنوعی از قبیل کنترل قیمت توسط شهرداریها و غیره قابل عملی است و در صورت فشار دولت کیفیت محصول پائین خواهد آمد و نتیجهای را که میخواهیم بدست نخواهد داد. مضافاً به این که قیمتها از مأمورین شهرداری نمیترسند بلکه تابع عرضه و تقاضا هستند.
اگر شاخص هزینه زندگی را در سال ۱۳۳۸، ۱۰۰ بگیریم این شاخص در مهرماه ۱۳۴۸ به ۶ /۱۲۱ رسید و نسبت به رقم مهر سال قبل ۲ /۳ درصد افزایش نشان میدهد، ضمناً هزینه زندگی طی هفت ماه اول سال جاری به طور متوسط ۳/۳ درصد نسبت به مدت مشابه سال قبل افزایش داشته است. (۱)" (مجله بانک مرکزی ایران مهر و آبان ۱۳۴۸ شمارۀ ۹۷-۹۸ صفحه ۱۶۹) ولی در مورد این افزایش سه مطلب را باید در نظر گرفت:
اول- میانگین افزایش سالیانه شاخص هزینه زندگی که در سال ۱۳۳۸ ۱۰۰ بوده و در سال ۱۳۴۸، ۶ /۱۲۱ بوده است ۱۶ /۲ میشود در حالی که از مهر سال ۱۳۴۷ تا مهر سال ۱۳۴۸ شاخص هزینه زندگی ۲ /۳ درصد افزایش نشان میدهد و این افزایش اگر با میانگین افزایش قیمتها در ده سال گذشته مقایسه شود ۰۴ /۱ درصد افزایش نشان میدهد.
این مطلب میرساند که قیمتها تصاعدی دارند و دولت باید همیشه مواظب این افزایش باشد و نگذارد که قیمتها به این اندازه بالا روند.
دوم- دولت باید علاوه بر این که دقیقاً مواظب تغییرات شاخص هزینه زندگی باشد، به نوسانات آنها توجه داشته باشد، در مورد نوسانات قیمتها متأسفانه وضع بدتر از سیر تصاعدی شاخص هزینه زندگی است. مثلاً تغیرات حاصله در شاخص مهر ۱۳۴۸ نسبت به ماه مشابه به سال گذشته در مورد میوهها و سبزیهای تازه ۱ /۵% اثاثیه خانه ۳ /۹% تعمیرات مسکن ۶ /۲۳% و بالاخره ادویه و نمک ۲۶% بوده است چنان چه ملاحظه میفرمائید این نوسانات فوق العاده شدید حتماً تربیتی داده شود که از شدت نوسانات شاخص هزینه زندگی در مورد اقلام فوق الذکر یا اقلام حساس متشنج کننده کاسته شود (مجله بانک مرکزی ایران مهر و آبان ۱۳۴۸ شمارۀ ۹۷- ۹۸ صفحه ۱۷۲).
سوم- اگر نوسانات شاخص هزینه زندگی را در تهران، ۲۲ شهر کوچک و شیراز که شهر متوسطی است در نظر گیریم خواهیم دید که بین سالنهای ۱۳۴۳ و ۱۳۴۸ میانگین شاخص هزینه زندگی در تهران به غیر از حدود اواخر سال ۱۳۴۷ و اوایل سال ۱۳۴۸ پائین تر از ۱۲۰ بوده و در مورد ۲۲ شهر کوچک بین ۱۱۵ و ۱۳۰ و بالاخره شیراز که به غیر از اواخر سال ۱۳۴۷، بین حدود ۱۱۵ و ۱۳۵ بوده است. این میرساند که مردم تهران نه تنها دارای درآمدی بیشتر و ۲۲ شهر کوچک هستند، بلکه هزینه زندگی آنها نیز از شیرازیها و مردم ۲۲ شهر کوچک کمتر است. بنابراین دولت باید به این مطلب نیز توجه کافی بنماید و ترتیبی دهد که مثلاً نه تنها به کارمندانی که در شهرهای با هزینه بیشتر زندگی میکنند مزایای بیشتری بپردازند، ترتیبی دهد بقیه مردم کشور نیز از یک تعادل بیشتری بین درآمد و هزینه زندگی برخوردار باشند. در مثال بالا مسلماً به شیراز باید بیشتر از ۲۲ شهر کوچک و به مردم ۲۲ شهر کوچک بیشتر از تهرانیها توجه شود (مجله بانک مرکزی مهر و آبان ۱۳۴۸ شمارۀ ۹۷-۹۸ صفحه ۱۸۸).
عملیات مالی دولت که فقط شامل بودجه عمومیو عمرانی است در سالهای ۱۳۴۶ و ۱۳۴۷ به ترتیب دارای مبالغی کسری بوده که از طریق سیستم بانکی و دریافت اعتبار از خارج تأمین گردیده که جزئیات آن در گزارش سالیانه و ترازنامه بانک مرکزی ایران در سال مربوطه به نظر میرسد.
بنابراین درست است که حفظ موازنه پرداختها شده است ولی از طریقی که ما شدیداً یا تقلیل آن را میخواهیم یا آن که حتی المقدور دولت سعی نماید که کالاهای سرمایهای وارد نموده و تا پایان برنامه عمرانی چهارم همان طور که در برنامه پیشبینی شده است کسری حدود همان ۲۵ میلیارد ریال حفظ گردد.
در مورد رشد اقتصادی حدود ۱۲ درصد در سال ۴۹ که جناب آقای نخست وزیر نوید آن را به ما دادند خوشحال شده به جناب نخست وزیر و هیئت محترم دولت تبریک عرض میکنم، ضمناً برای آن که رشد سالیانه تولید ناخالص ملی به قیمت ثابت بین سالهای ۴۶- ۴۱، ۴۷ و هدف برنامه چهارم مقایسهای بشود جدول ذیل را از گزارش سالیانه و ترازنامه بانک مرکزی ایران در پایان اسفند ۱۳۴۷ صفحه ۴۰ ذکر میکنم:
۴۶- ۱۳۴۱ | ۱۳۴۷ | برنامه عمرانی چهارم | |
---|---|---|---|
کشاورزی | ۶ /۴ | ۰ /۵ | ۴ /۴ |
صنعت و معدن | ۳ / ۱۱ | ۹ /۱۳ | ۰ /۱۳ |
نفت | ۴ /۱۳ | ۵ /۱۱ | ۳ /۱۵ |
ساختمان | ۷ /۱۲ | ۰ /۱۹ | ۹/۹ |
آب و برق | -/۳۴ | ۷ /۱۷ | ۸ /۱۶ |
خدمات | ۸/۸ | ۶ /۹ | ۵ /۷ |
تولید ناخالص ملی | ۴ /۸ | ۳ /۱۰ | ۴ /۹ |
به طوری که ملاحظه میفرمائید در سال ۱۳۴۷ رشد سالیانه تولید ناخالص ملی به قیمت ثابت ۳/۱۰ درصد میباشد که با مقایسه ۴ /۹ درصد برنامه عمرانی چهارم ۹% بیشتر میباشد حال که جناب آقای نخست وزیر نوید ۱۲ درصد رشد اقتصادی را به ما دادند مسلماً خوشحال شدیم ولی چند نکته در این باره باید عرض کنم و آن این است که اصولاً در ایران بالاترین رشد به قیمت ثابت در ۱۳۴۶ به دست آمد که که ۷ /۱۲ درصد بود و در سال ۱۳۴۷ این رشد به ۳ /۱۰ درصد تقلیل پیدا کرد. البته اگر درصد رشد به قیمت جاری محاسبه گردد ممکن است بشتر نشانداده شود کما آن که در پایان سال ۴۷ این رشد تولید ناخالص ملی به قیمت جاری به ۶ /۱۱ درصد رسید و در هر حال گمان نمیکنیم که رشد به قیمت ثابت در سال ۴۸ مطابق سال ۴۶ شود ولی اگر حدود ۱۲ درصد هم به دست آید ما خوشحالیم و موفقیت دولت را آرزو میکنیم.
نکتهای که حائز اهمیت است آن است که در بعضی از کشورهائی که دارای امکانات کشور ما نیستند ولی در اثر کوشش و سعی در جلب سرمایه گذاریهای خارجی توانستند موفقیتهای قابل ملاحظهای داشته باشند مثلاً طبق گزارشهای تنبرگن نماینده سازمان ملل در اکافه که مرکز آن در تایلند است تعدادی از کشورهای اکافه بین سال های۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ از قبیل کشورهائی مثل کرۀ جنوبی، چین آزاد و تایلند رشد اقتصادی، افزایش پس انداز و یا افزایش صادرات قابل ملاحظهای داشتهاند. به طوری که رشد اقتصادی کره در سال ۱۹۶۶ به ۸ /۱۳ درصد رسیده و یا پس انداز ان کشور که در این سال ۲۰% محصول ناخالص ملی شده است و بین سالهای ۶۶- ۱۹۵۶ سالیانه به طور متوسط به صادرات این کشور ۲۶% افزوده شده است یا در کشور چین آزادرشد اقتصادی از ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۵، ۱۰ درصد سال بوده و پس انداز ۳۰% درآمد ملی بوده است و صادرات این کشور طی ۱۳ سال اخیر از رشدی معادل ۱۳ درصد در سال برخوردار بوده است یا در کشور تایلندکه در سال ۱۹۶۶ رشد اقتصادی معادل ۱۱ درصد داشته است. البته این پیشرفتها به علت وضع خوب صادرات، وضع مناسب ارزی، پس انداز و سرمایه گذاری بوده است. نکتهای که برای ما قابل ملاحظه است آن است که کشورهائی نیز پیدا میشوند که با نداشتن ۲ /۱ میلیون دلار درآمد ارزی حاصل از فروش نفت میتوانند یک چنین موفقیت هائی بدست آورند.
طبیعی است که ما انتظار داریم حال که تحت رهبری شاهنشاه همه گونه امکاناتی در اختیار دولت و ملت گذارده شده است از این فرصت حداکثر استفاده بشود و حتی رشدی به مراتب بیش از ۱۲ درصد داشته باشیم.
جناب آقای نخست وزیر فرمودند:
درسالی که گذشت سیاست افزایش صادرات ما به نحو مطلوبی اجرا شد. افزیش صادرات غیر نفتی کشور در سال ۱۳۴۸ در حدود ۲۵ درصد پیش بینی میشود و با توجه به افزایش تولیدات داخلی و واردات کالاهای مصرفی به سیر نزولی خود ادامه داد و نتیجتاً موجبات صرفه جوئی ارزی فراهم گردید، به طوری که اعتبار کشور در بازارهای بین المللی پول به نحو محسوس افزایش یافت و تمایل سازمانهای مالی بین المللی و سرمایه گذاران خصوصی به شرکت در برنامههای ایران بیش از پیش نمایان گردید.
البته از خبری که جناب آقای نخست وزیر دادند بسیار خوشحالیم ولی به نکاتی چند باید توجه داشت که ذیلاً به عرض نمایندگان دولت و همکاران ارجمند میرسانم.
اینجانب از جدولی که توسط بانک مرکزی راجع به دریافتها و پرداختهای ارزی کشور طی گزارش سالیانه و ترازنامه خود در پایان اسفند ۴۷ صفحه ۶۰ تهیه نموده استفاده میکنم.
سال ۱۳۴۱ | سال ۱۳۴۶ | سال ۱۳۴۷ | سال ۱۳۵۱ | |
---|---|---|---|---|
دریافتهای بخش نفت (۱) | ۲ /۴۳۷ | ۴ /۸۵۷ | ۵ /۹۵۸ | ۵ /۸۲۲ /۱ |
خرید ارز از محل صادرات کالا (باستثنای نفت) | ۱ /۸۲ | ۵ /۱۹۷ | ۱ /۲۰۸ | ۷ /۵۶۶ |
فروش ارز برای واردات کالا | ۹ /۴۳۸ | ۵ /۱۲۰۵ | ۸ /۱۵۲۶ | ۵ /۲۱۲۵ |
بخش خصوصی | ۶ /۳۸۵ | ۰ /۷۵۶ | ۰ /۸۶۸ | |
بخش دولتی | ۳ /۵۳ | ۲ /۴۴۹ | ۸ /۶۵۸ | |
استفاده از وامها و اعتبارات بلند مدت خارجی | ۵ /۵۴ | ۹ /۲۵۶ | ۶ /۴۷۴ | ۷ /۳۹۴ |
بازپرداخت اصل و بهره وامها و اعتبارات بلند مدت خارجی | ۵ /۶۸ | ۱ /۷۸ | ۴ /۱۴۳ | ۹ /۳۶۱ |
نسبت باز پرداخت اصل و بهره وامها و اعتبارات بلند مدت خارجی به دریافتهای جاری ارزی | ۰ /۱۲ | ۶ /۶ | ۸ /۱۰ | ۲ /۱۴ |
تولید نفت خام (میلیون بشکه) | ۶ /۴۸۱ | ۶ /۹۴۷ | ۴ /۱۰۳۹ | ۰ /۱۰۷۵۲ |
۱- شامل خریدار ارز از کنسرسیوم و سایر شرکتهای نفت است.
به طوری که در جدول نام برده ملاحظه میشود دریافتهای بخش نفت از ۲ /۴۳۷ میلیون دلار در سال ۱۳۴۱ به ۵ /۹۵۸ میلیون دلار در پایان سال ۱۳۴۷ رسیده و در سال ۱۳۵۱ تخمین برنامه عمرانی است که به ۵/ ۱۸۲۲ میلیون دلار برسد. از طرفی خریدار از محل صادرات کالا (به استثنای نفت) در سال چهل و یک، ۱ /۸۲ میلیون دلار بوده و در پایان سال ۴۷ به ۱ /۲۰۸ میلیون دلار رسیده و تا پایان سال ۱۳۵۱ تخمین برنامه عمرانی است و تا پایان سال ۱۳۵۱ تخمین برنامه عمرانی است که به ۷ /۵۶۶ میلیون دلار برسد. اگر امسال طبق گفته جناب آقای نخست وزیر صادرات غیر نفتی ما ۲۵% هم اضافه شود معذلک صادرات غیر نفتی ما معادل ۱ /۲۶۰ میلیون دلار خواهد شد و در حقیقت در سال ۴۸ فقط ۵۲ میلیون دلار به صادرات ما اضافه خواهد شد که باز برای آن که ما حداقل بتوانیم به هدف برنامه عمرانی چهارم یعنی صادرات غیر نفتی معادل ۷ /۵۶۶ میلیون دلار در سال ۱۳۵۱ برسیم باید در عرض سالهای ۴۹، ۵۰ و ۵۱ یعنی طی سه سال ۶ /۳۰۶ میلیون دلار به صادرات غیر نفتی خود اضافه نمائیم و این به طور معدل معادل ۲ /۱۰۲ میلیون دلار اضافه صادرات در سالهای فوق الذکر میباشد. این است که اینجانب از دولت تقاضا دارم حداکثر کوشش خود را برای رسیدن به هدف برنامه عمرانی چهارم بنماید و به ۲۵ درصد اضافه صادرات به هیچ وجه راضی نباشد خاصه آن که ما با تخصیص درصد قابل ملاحظهای از برنامههای عمرانی برای طرحهای پتروشیمیو غیره بیش از این انتظار داریم. ضمناً من مطمئنم که اگر جهت ازدیاد صادرات بیشتر به پیشنهادات در نطق در بودجه ۴۸ من توجه میفرمودید حتماً نتیجهای بیش از ۲۵ درصد اضافه صادرات میداشتید.
از تمایل سازمانهای بین المللی و سرمایه گذاران خصوصی به شرکت در برنامههای ایران میتوان بیش از آن چه که در گذشت استفاده شده است استفاده شود. برای این منظور دولت نباید فقط به طرحهای برنامه عمرانی چهارم اکتفا کند و سعس نماید که سازمانهای بین المللی و سرمایه گذاران خصوصی در آنها شرکت نمایند بلکه باید طرحهای صنعتی، صنعتی کشاورزی و کشاورزی آماده داشته باشد و سود خالص حاصل از این سرمایه گذاریها برآورده شود تا پس از ارائه ده طرح به خارجیها حتماً آنها در یک طرح شرکت نمایند. موضوع دیگر زیر بنای اقتصادی مربوط به طرحها است که شما باید ضمن ارائه طرح قول دهید که زیر بنای اقتصادی مربوط به طرح از قبیل تلفن و تلگراف و فرودگاه و راه بندر و غیره را در صورتی که خارجیها حاضر به شرکت شوند به موقع آماده و در دسترس و استفاده آنها خواهید گذارد. شما با پول کمیکه دارید نمیتوانید زیر بنای اقتصادی تمام ایران را در یک مدت کوتاه آماده نمائید. این است که در هر جا شرکتی با خارجیها به نسبت قابل ملاحظهای میکنید یا خودتان طرح بزرگی پیاده میکنید باید حتماً وسائل را برای اجراء خوب طرحها که بالمآل به نفع خود شما است آماده کنید. من با چند نفر خارجی که فرصتی شد و صحبت کردم دیدم که بعضی از آنها از کافی نبودن وسائل و نارسائی زیر بنای اقتصادی ناراحت بودند.
ملت ایرات با جناب آقای هویدا نخست وزیر صد درصد موافق است که این کشور اگر از لحاظ سیاسی و اجتماعی دارای ثباتی بی نظیر در منطقهای که هر لحظه با تصادمهای نظامی. بحرانهای داخلی مواجه است میباشد به علت کیاست و خرد بی نظیر رهبر عالیقدر ما است. من برای شما تعریفی میکنم که شنیدنی است امسال در تعطیلات اخیر مجلس فرصتی بدست امد و به بافت حوزه انتخابیهام رفتم- در آن جا از تمام رؤسای ادارات راجع به گرفتاریهای مردم و خودشان سؤال میکردم. من جمله رئیس بانک کشاورزی بافت میگفت" با آن که وضع راهها در بافت خوب نیست و شرکتهای تعاونی از هم فاصله زیاد دارند مع الوصف من هر دفعه سیصد هزار تومان پول به یک نفر بدون اسلحه میدهم و او این پول را با یک موتوسیکلت کوچک به شرکتهای تعاونی میبرد و تا به حال بحمدالله هیچ پیش آمد بدی نشده است و پولها سالم به دست شرکتهای تعاونی رسیده است" این موضوع شاید به نظر بعضی از آقایان زیاد قابل ملاحظه نباشد ولی بافت تا همین ۲۰ سال قبل از این هیچ گونه امنیتی نداشت و بعضی از دزدان معروف استان کرمان بعد از انجام عمل دزدی خود برای رفع خستگی به علت خوش آب و هوا بودنش به این ناحیه میآمدند. رئیس ژاندارمری بافت میگفت تنها کار من گرفتن سرباز است پرسیدم آیا مأمور شما تفنگ حمل میکند او گفت خیر. روزی که برمیگشتم از بافت چون برف آمده بود دیدم در جاده بین بافت و سیرجان سربازی در جلو دستهایش را توی جیبش کرده و تعدادی افراد غیر نظامیرا به پاسگاه میبرد. ژاندارم پیر دیگری میگفت آقا به جای دزدگیری و یاغی کشی نامه رسانی میکنم. بنابراین آقایان ملاحظه میفرمائید که ناامن ترین نقاط ایران امروز حتی بسیاری از نقاط مترقی جهان امن تر شده است این میرساند که تحت رهبری شاهنشاه عالیقدر ما فرصت بی نظیری نصیب ما شده است و ما باید با همگانی و همکاری حد اعلای کوشش خود را جهت رشد اقتصادی بیشتر مملکت به کار ببریم.
درباره کشاورزی ایران که به تدریج وابسته به صنعت میشود و نسبت به ایجاد قطبهای کشاورزی و صنعتی و همچنین حمایت از دهقان از طریق شرکتهای تعاونی روستائی شرکتهای سهامیزراعی و خانههای روستائی خوشحالیم.
به طوری که ملاحظه میشود دولت در پی ایجاد یک نظام مترقی کشاورزی است بنابراین باید دید به طور مثال نسبت به کشاورزی ما با یک نظام مترقی کشاورزی چه تغییراتی باید حاصل شود و چه مشکلاتی فعلاً در سر راه است که باید مرتفع گردد:
۱- سطح کشت در کشور ما باید توسعه یابد. ولی اهم مشکلاتی که در سر راه رسیدن به این هدف است عبارتند از:
اول- گران بودن آب در نقاط خشک کشور.
۲- کند بودن کار ثبت.
۳- اشکال زیاد برای گرفتن پروانه جهت استفاده از آبهای زیرزمینی.
۴- اشکال گرفتن اعتبار در صورت نداشتن سرمایه اولیه.
۵- کند کار کردن سازمانهای دادگستری.
دوم- برداشت محصول از واحد سطح باید بالا رود.
ولی اهم مشکلاتی که در سر راه رسیدن به این هدف است عبارتند از:
۱- نبودن بذور مناسب.
۲- عدم اطلاع فنی زارعین در مورد کشت و برداشت.
۳- نبودن وسائل کار لازم که در خور توانائی خرید زارعین باشد.
۴- عدم اطلاع زارعین در مورد اهمیت صاف
بودن زمین- گندزدائی آن- فاصله کشت درختان و غیره.
۵- عدم اطلاع زارعین راجع به نوع آبیاری لازم.
۶- عدم اطلاع زارعین از استفاده از کودهای سبزی و نبودن سازمان هائی جهت پخش کودهای حیوانی و بذور مناسب کودهای سبزی.
سوم- از فروش محصول قیمت بیشتری باید عاید تولید کننده بشود. ولی اهم مشکلاتی در سر راه رسیدن به این هدف است عبارتند از:
۱- تولید کننده جنسش را درست درجه بندی نمیکند.
۲- معمولاً نوع تولیدش از انواع پست و غیره مرغوب است.
۳- در موقع فروش قیمت واقعی محصول خود را نمیداند.
۴- مقدار قابل ملاحظهای از محصولش را پیش از بدست آمدن به سلف میفروشد.
۵- چون خریداران گاهی معتبر نیستند پولش را میخورند.
۶- دارای انبارهای مناسب برای نگهداری محصولش نیست.
چهارم- مالیاتها مزروعی باید برمبنای یک سیاست صحیح توسعه کشاورزی تعیین گردد. ولی اهم مشکلاتی که در سر راه رسیدن به این هدف است عبارتند از:
۱- با بالا رفتن و پائین آمدن محصول در اثر خوبی یا بدی آب و هوا نوع مالیاتی تغییری نمیکند.
۲- در صورتی که برای بدست آوردن محصول، منبع آب رودخانه باشد که خرجی ندارد یا چاه عمیق باشد که خرجش سالیانه بین ۳۵ تا ۵۰ هزار تومان است مالیات مزروعی فرقی نمیگذارد.
۳- کارشناسان مالیاتی عمل نکرده هستند و نرخهای مالیاتی که تعیین میکنند یا خیلی زیاد و یا خیلی کم است.
۴- حقوق کارشناسان ناچیز است.
پنجم- رشد محصولات کشاورزی که مواد خام صنایع هستند باید با رشد صنایع همگامیداشته باشد: ولی اهم مشکلاتی که در سر راه- رسیدن به این هدف است عبارتند از:
۱- تأثیر گذاردن وضع آب و هوا در کشاورزی در صورتی که در صنعت زیاد مؤثر نیست.
۲- محدود بودن امکانات اعتباری دولت.
۳- محدود بودن کادر مطلع و متخصص کشاورزی به معنای واقعی.
۴- نوسانات شدید قیمتهای محصولات کشاورزی فوق الذکر.
ششم- بیکاران در محیط دهات که باید برای آنها کار پیدا شود. ولی اهم مشکلاتی که در سر راه رسیدن به این هدف است عبارتند از:
۱- نداشتن سواد و حرفه.
۲- نداشتن سرمایه خصوصی.
۳- عدم توانائی مالی برای گرفتن سرمایه از دولت.
۴- پابند بودن به محیط ده خود از نظر اجتماعی و نرفتن بده دیگر، شهر یا مرکز استان برای گرفتن کار یا شروع به کاسبی.
هفتم- تمام منابع آب کشور ما که خصوصاً کشوری است با باران کم باید مهار و مورد بهره برداری صحیح قرار گیرد. ولی اهم مشکلاتی که در سر راه رسیدن به این هدف است عبارتند از:
۱- عدم توانائی مالی دولت.
۲- عدم مطالعات کافی دولت راجع به این که بیش از ۵۰% آبهای موجود حدر میرود و هزینه تحقیقی جلوگیری آن.
۳- عدم توجه دولت به این که میتوان با ساختن سدهای کوچک و ایجاد برق هم از برق آنها برای دهات استفاده نمود هم آب آشامیدنی برای بعضی از دهات تهیه نمود و هم این که جلوگیری از سیلاب هائی که قنوات زیادی را از کار میاندازند نمود.
۴- عدم توجه دولت نسبت به اهمیت سدهای زیر خاکی مخصوصاً که این سدها میتوان در مناطق خشک مقداری آب تهیه نمود.
۵- عدم استفاده از روشهای جدید آبیاری.
۶- عدم توجه دولت نسبت به این که برق حاصل از
سدهای کوچک چقدر میتواند برای دولت صرفه جوئی داشته باشد.
۷- عم توجه دولت و زارعین به این که دقیقاً چقدر میتوان از هدر رفتن آب در انتقال از محل منبع آب به محل کشت صرفه جوئی کرد.
هشتم- اطلاعات مربوط به قیمتهای محصولات کشاورزی در بازار مجاور، باید روزانه بدست تولید کننده برسد: ولی اهم مشکلاتی که در سر راه رسیدن به این هدف است عبارتند از:
۱- عدم توجه کافی دولت به اهمیت این مطلب و اثری که در تثبیت قیمتها و نفع مصرف کنندگان نهائی و زارعین دارد.
۲- نبودن تلگراف در دهات.
۳- نبودن تلفن در دهات.
۴- نبودن راههای مناسب مخصوصاً در زمستان.
۵- نبودن رادیو کافی در تمام دهات.
۶- نبودن تلویزیون در دهات.
۷- نبودن روزنامههای مخصوص انتشار روزانه قیمتهای مربوطه.
۸- نبودن بورسهای سازمان داده شده خرید و فروش محصولات کشاورزی در شهرستانها.
نهم- سیاست واردات و صادرات محصولات کشاورزی باید بر مبنای حساب شده قرار گیرد. ولی اهم مشکلاتی که در سر راه رسیدن به این هدف است عبارتند از:
۱- عدم توانائی پیش بینی محصولات سالیانه کشاورزی به طور دقیق.
۲- عدم توانائی پیش بینی تقاضا برای محصولات کشاورزی به طور دقیق.
۳- نداشتن انبارها- سردخانهها - سیلوها- کامیونهای یخچال دار ترنهای یخچال دار و غیره.
۴- عدم آشنائی کافی نسبت به بازارهای خریداران.
دهم- سیاست اعتبارات کشاورزی باید با اهداف سیاست اقتصادی کشاورزی تطبیق کند. ولی اهم مشکلاتی که در سر راه رسیدن به این هدف است عبارتند از:
۱- مقدار اعتبارات کشاورزی باید کافی برای تقاضای موجود باشد ولی متأسفانه فعلاً خیلی کمبود دارد.
۲- نوع اعتبارات باید به نوع محصولات بخواند که فعلاً به قدر کافی همگانی ندارد.
۳- شرایط اعطاء اعتبارات کشاورزی گران و استفاده از آن خارج از توانائی عدهای از کشاورزان است.
۴- اعتبارات کشاورزی طوری ارزان نیست که اشخاص داوطلب بدون سرمایه بتولنند از آن استفاده و واحدهای تولیدی کشاورزی به وجود آورند.
یازدهم- دانشکدههای کشاورزی باید کارشناسان کارآزموده با کمک بخش خصوصی به وجود آورند. ولی اهم مشکلاتی که در سر راه رسیدن به این هدف است عبارتند از:
۱- عدم اعتبارات کافی.
۲- نداشتن استادان مجرب.
۳- نداشتن یک برنامه کار صحیح و عملی که با کشاورزی ما و مشکلات ما و مشکلات مربوطه اش تطبیق داشته باشد.
۴- نداشتن برنامههای تحقیقی در سطح دهات و روستاها.
۵- نداشتن برنامههای تحقیقی کافی در سطح دانشکدهها.
دواردهم- تشکیلات مشورتی و راهنمائی باید در سطح شهرستانها و در سطح بالا به وجود آید. ولی اهم مشکلاتی که در سر راه رسیدن به این هدف است عبارتند از:
۱- نداشتن متخصصین ماشین آلات کشاورزی به قدر کافی.
۲- نداشتن متخصصین کشت به قدر کافی.
۳- نداشتن متخصصین باغداری به قدر کافی.
۴- نداشتن متخصصین دفع آفات به قدر کافی.
۵- نداشتن متخصصین خاک شناسی به قدر کافی.
۶- نداشتن متخصصین اقتصاد کشاورزی به قدر کافی.
۷- نداشتن متخصصین آبیاری به قدر کافی.
۸- نداشتن متخصصین دامداری به قدر کافی.
سیزدهم- باید محیطی به وجود آید که سازمانهای خصوصی کشاورزی از قبیل شرکتهای تعاونی، شرکتهای سهامیزراعی و شرکتهای کشت و صنعت خودشان به وجود آید نه آن که دولت آن را به وجود آورد. ولی اهم مشکلاتی که در راه رسیدن به این هدف است عبارتند از:
۱- عدم آشنائی زارعین از استفاده هائی که تعاونیها همراه دارد.
۲- پائین بودن سطح سواد و یا بی سوادی زارعین.
۳- عدم همکاری صاحبان صنایع با زارعین و بالعکس.
۴- عدم همکاری مردم با دولت به قدر کافی.
این بود تعدادی از کارهائی که باید در یک کشاورزی با نظام مترقی انجام گیرد و اهم مشکلاتی که سر راه کار ما وجود دارد، البته با سرعتی که کشور عزیز ما پیش میرود طولی نخواهد کشید که تعداد زیادی از این مسائل برطرف خواهد شد و من موفقیت دولت را در رفع مسائل فوق الذکر از خداوند متعال مسئلت دارم. ضمناً از فرصت استفاده کرده از این که در نطق در بودجه سال گذشتهام پیشنهاد کرده بودم که بانک توسعه کشاورزی ای بر مبنای بانک توسعه صنعتی ایران را تشکیل دهید که بتواند به پروژههای کشاورزی صنعتی کشور کمک کرده، طرحهای کشاورزی صنعتی تهیه و برای سرمایه گذاری بخش خصوصی ارائه نموده و در صورت لزوم خودش هم شریک شود، با تشکیل صندوق توسعه کشاورزی قبول فرمودهاید تشکر کنم.
خوشبختانه امسال کارخانه تراکتور سازی شروع به کار خواهد کرد و سالیانه ۵۰۰۰ تراکتور ۶۵ اسب مونتاژ مینماید. امیدوارم بتوانید تعدادی از این تراکتورها را صادر نمائید ولی نکته اساسی که در این مورد باید ذکر کنم آن است که تهیه آب در ایران گران است و به همین دلیل کشاورزی جنوب ایران تبدیل به یک کشاورزی باغداری میشود که متأسفانه از این تراکتورها سنگین در باغات به علت وزن سنگین و بزرگی آنها نمیتوان استفاده نمود، لذا پیشنهاد مینمایم دولت حتماً در سال جاری ترتیبی دهد که ما بتوانیم تراکتورهای کوچک را نیز در ایران مونتاژ و با قیمت مناسب در اختیار صاحبان باغات بگذاریم. ضمناً باید سعی شود تا بالاخره تمام وسائل مربوطه به آن در ایران ساخته شود.
نکته دیگری که حائز اهمیت است تهیه سموم مورد احتیاج کشاورزان ماست که فعلاً اولاً به موقع به دست کشاورزان نمیرسد و ثانیاً قیمت آن گران است، لذا پیشنهاد مینماید که دولت به فکر تهیه یک کارخانه بزرگ سم سازی که خوشبختانه با صنایع پتروشیمیما تا حدودی وجه تشابه دارد باشدو ما حتی میتوانیم در صورت لزوم مقدار زیادی از این سموم را به خارج صادر نمائیم.
یکی دیگر از کارخانجاتی که دولت یا با کمک بخش خصوصی یا به تنهائی باید حتماً در فکر تهیه آن باشد کادرخانه تهیه وسائل یدکی برای موتورهای دیزل آب کشی و پمپهای آب است که فعلاً فوق العاده گران و با ان که روز به روز بر تعداد این موتورها و پمپها افزوده میشود متأسفانه وارد کنندگان قیمتهای سرسام آوری را از باغداران و زارعین میگیرند و به طوری که در خوزستان و اطراف تهران دیده شد با قیمت برق موجود هنوز صرفه در به کار بردن موتورهای دیزلی برای آب کشی است و تعدادی که تبدیل به الکتروپمپ کرده بودند دوباره موتورهای دیزل سابق را به کار بردند.
هدف بخش صنایع و معادن در برنامه چهارم آن است که ارزش تولیدات این بخش صنایع و معادن در برنامه چهارم آن است که ارزش تولیدات این بخش از ۱۸۷ میلیارد ریال در پایان نامه سوم به ۳۷۶ میلیارد ریال در پایان برنامه چهارم برسد و ارزش افزوده از ۷۰ میلیارد ریال به ۱۲۹ میلیارد ریال افزایش یابد.
رسیدن به این هدف مستلزم آن است که رشدی به طور متوسط ۱۵% در سال بخش مذکور حاصل گردد که در نتیجه سهم تولیدات صنایع و معادن در تولید ناخالص ملی از ۱ /۱۴ به ۳ /۱۷ درصد در انتهای برنامه چهارم برسد در حدود ۴۰۰ هزار شغل جدید که ۸۰% آن تولیدی است به وجود آید.
برای مجسم شدن اهمیت این اهداف کافی است یاد آور شوم که بزرگترین طرح صنعتی ما یعنی ذوب آهن بعد از آن که کاملاً شروع به فعالیت نماید کلاً ۱۵۰۰۰ کارگر و کارمند خواهد داشت بنابراین ما اگر بخواهیم ۴۰۰ هزار شغل جدید در برنامه عمرانی چهارم به وجود آوریم باید حدود ۲۷ طرح صنعتی به عظمت کارخانه ذوب آهن به وجود آوریم تا به هدف چهارم خود برسیم.
بنابراین ملت و دولت باید با یکدیگر کاملاً همکاری نمایند تا مشکلات سر راه سرمایه گذاری و بهره برداری از صنایع رفع گردد و ضمناً حد اعلای کوشش را در جهت توسعه محصولات صنعتی بنمایند.
مشکلات مربوط به کمبود مهارتها، تخصیص و مدیریت باید به کمک بخش خصوصی و عمومیو همکاری هر دو انجام گیرد.
مشکلات حقوقی و قضائی مربوط به حمایت از حقوق صاحبان سهام باید توسط بخش عمومیبه طریقی حل گردد که پس اندازهای کوچک به طرف شرکتهای سهامی بزرگ جلب گردد.
ضعف مدیریت و قلت کارآئی و کاربری در بعضی از سازمانهای کنونی صنایع و کمبود نسبی میزان بهره وری آنها در استفاده از سرمایه گذاری و وسائل ماشین آلات باید توسط بخش عمومیو خصوصی هر دو و با کمک یکدیگر حل گردد.
مطالعات و تحقیقات و بررسیهای لوازم فنی جهت اتوماسیون بیشتر و یا به کار بردن ماشینهای جدیدی در کارخانجات باید توسط بخش عمومیو بخش خصوصی انجام گیرد.
مطالعات و تحقیقات راجع به بازاریابی در خارج کشور باید توسط بخش عمومیو بخش خصوصی و همکاری هر دو انجام گیرد.
ارشاد و راهنمائی داوطلبان سرمایه گذاری در صنایع کوچک باید توسط بخش عمومیانجام گیرد.
صاحبان صنایع خصوصی باید در مورد بهبود کیفیت محصول خود و ارزان کردن قیمت محصولات و تطبیق دادن محصولات خود با استانداردهای جهانی کوشش نمایند. بخش عمومیباید سعی نماید حتی المقدور به بخش خصوصی در موارد فوق الذکر کمک نماید و نگذارد محصولات صنایع داخلی بدون مراعات استانداردهای جهانی وارد بازارهای خارجی شود.
بخش عمومیباید سعی نماید که سرمایه در گردش مورد نیاز صاحبان صنایع خصوصی را تأمین نماید.
بخش عمومیباید سعی نماید که سرمایه گذاران خصوصی به جای تهران بیشتر متوجه شهرستانها شوند.
این کار از طریق سیاست مالیاتی صحیح، دادن زمین، برق و آب ارزان تر و ایجاد امکانات خرید مواد خام ارزان تر و اعطاء اعتبارات ارزان تر امکان پذیر است. صاحبان صنایع خصوصی نیز باید با دولت کمال همکاری را بنماید. ضمناً یادآور میشود که تنها با ایجاد چند شهر صنعتی در شهرستانها این کار عملی نیست.
بخش عمومیباید سعی نماید که با بهتر کردن قانون کارگری یک روح تفاهم، دوستی و همکاری بیشتر بین کارگر و کارفرما به وجود آورد.
بخش عمومیباید اکتشاف در تمام نواحی کشور را راجع به پیدا کردن معادن جدید شروع نماید و بهره برداری آنها را طبق شرائط مناسبی به شرکتهای سهامیخصوصی که قدرت مالی کافی دارند واگذار نماید. بخش عمومیباید برنامهای جهت پروراندن متخصصین ماهر و کافی در رشتههای مختلف معدن براساس روشهای پیشرفته شروع نماید و کمکهای فنی و اعتباری کافی به طوری که برای بخش خصوصی صرف نماید در اختیار آنها بگذارد (صحیح است) و معدن کاران باید کلیه احتیاجات واقعی خود را به بخش عمومیاطلاع دهند و همکاری کاملی با بخش عمومینمایند بخش عمومیباید در جاهائی که معدن کاران راه، برق و آب یا تأسیسات بندری ندارند به آنها کمک لازم را بنماید بخش عمومیباید برای به وجود آوردن سرمایه گذاریها بزرگ داخلی و جلب سرمایه گذاریهای خارجی به مقیاس بزرگ در تشکیل شرکتهای سهامیخصوصی واقعی در تمام رشتههای صنعتی و معدنی هیچ گونه کمک سرمایه گذاری موقتی و اعطاء اعتبارات لازم و ارشاد و هدایت اولیه کوتاهی نکند- تحت رهبری شاهنشاه عظیم الشأن و ارشاد و راهنمائیها و تصمیمات شجاعانهای که همیشه گرفتهاند و همچنین پیاده شدن یک یک مواد انقلاب، کشور ما سریعاً در مسیر توسعه اقتصادی قرار گرفته است (صحیح است) دولت نیز که خود در این توسعه اقتصادی شریک بوده است باید پیوسته چرخهای اداری خود را با این تحولات سریع و عظیم تطبیق داده پیش بینیهای لازم را بنماید (صحیح است) محصولات کشاورزی، صنعتی و معدنی ایران باید وارد بازارهای جهانی شود، به دین منظور تولیدکنندگان و صادرکنندگان باید مرتباً از تغییرات و تحولاتی که در بازارهای جهانی یا در تکنیکهای تولید پدید میآید آگاه شوند، مواد خام لازم صنعتی باید به قیمت ارزان به طور کلی خریداری و بین مصرف کنندگان تقسیم شود، از بین تکنیسینها باید بهترین و ارزان ترین انتخاب و به ایران بیایند- اعتبارات خارجی باید ارزان تر از این در اختیار صاحبان صنایع داخلی ما قرار گیرد به طور کلی موقعی که خرید ارز از محل صادرات کالا (به استثنای نفت) در سال ۴۷، ۱ /۲۰۸ میلیون دلار و در سال ۴۸ حدود ۱ /۲۶۰ میلیون دلار و در سال ۵۱، ۷ /۵۶۶ میلیون دلار تخمین زده میشود و همچنین فروش ارز برای واردات بخش خصوصی و بخش عمومیدر سال ۴۷، ۸ /۱۵۲۶ میلیون دلار و در سال ۵۱، حدود ۵ /۲۱۲۵ میلیون دلار تخمین زده میشود، یا بهتر بگویم در پایان برنامه چهارم جمع خرید ارز از محل صادرات کالا (به استثنای نفت) و فروش ارز برای واردات مبلغی حدود ۲ /۲۶۹۲ میلیون دلار میشود آن وقت است که عظمت این خرید و فروش ارز و مسئولیت مربوط به آن احساس میشود.
بدین دلیل و تعدادی دلایل دیگر است که اینجانب پیشنهاد مینمایم که برای توسعه صادرات محصولات کشاورزی، صنعتی، معدنی جلب سرمایه گذاران خارجی، خرید ماشین آلات بخش عمومیو خصوصی، برقراری تجارت خارجی، بازار کاوی جهت صادرات کلیه محصولات صادراتی ایران، برای گرفتن اعتبارات خارجی بزرگ، فروش اوراق بهادر دولت ایران در بازارهای خارجی، بستن قراردادهائی برای آوردن تکنیسین هائی به ایران، خرید کلی مواد خام لازم کارخانجات داخلی از خارج که از حیطه امکانات اداره توسعه صادرات فعلی خارج است، دولت وزارت خانهای تحت عنوان" وزارت توسعه تولید و صادرات" تشکیل دهد و یا در صورتی که صلاح میداند با دادن اعتبارات و بودجه بیشتر به وزارت امور خارجه به این مسئولیت را به عهده آن وزارت خانه بگذارد که علاوه بر انجام وظائف فعلی خود در انجام وظائف فوق الذکر همت گمارد. تعدادی از کشورها از قبیل اسرائیل این کار را تا حدودی شروع کردهاند و انگلستان نیز مشغول مطالعه در مورد پیاده کردن یک چنین فکری است. من از آن جائی که به مدیریت، قدرت کار و دور اندیشی وزیر امور خارجه فعلی معتقد هستم، امیدوارم ایشان با اخذ اعتبارات لازم نسبت به قبول انجام وظائف فوق الذکر در صورتی که وزارت خانه جدیدی تشکیل نشد موافقت نماید.
تا انشاءالله روزی رسد که بیش از ۵۰ درصد کار وزارت امورخارجه شامل این قبیل کارهای مفید و اساسی بشود.
ضمناً جناب آقای نخت وزیر باید بودجه و کمکهای اولیه کافی و لازم را "به وزارت توسعه تولید و صادرات" و یا وزارت امور خارجه هر کدام که تصمیم بگیرند که انجام این مسئولیتها را به عهده بگیرد، بکنند. مضافاً در صورتی که با پیشنهاد اینجانب موافقت فرمودند باید امر مقرر فرمایند که نه تنها بودجه کافی در اختیار هر کدام از سازمانهای فوق الذکر که صلاح دانستند بگذارند، بلکه دستور فرمایند وزارت خانههای دیگر تمام اطلاعات و احتیاجات لازم را در اختیار سازمانهای فوق الذکر گذاشته و ادارات مربوطه از قبیل استاندارد و توسعه صادرات به این وزارت خانه انتقال یابند.
در سال گذشته پیشنهادات متعددی برای توسعه محصولات کشاورزی و صنعتی و جلوگیری از تورم در نطق بودجه ۴۸ خودم نمودم که خوشبختانه بعضی از آنها از قبیل تشکیل صندوق توسعه کشاورزی و جلوگیری از تورم مورد قبول واقع شد. امید است امسال نیز هر کدام از پیشنهاداتم که مورد قبول و پسند دولت قرار میگیرد به صورت عمل درآید (انشاءالله).
در خاتمه به دولت بعثی عراق یادآور میشوم که در مقابل هرگونه تصمیمیکه میگیرید تنها تعداد طیارهها، کشتیها و سربازان غیور ما را به حساب نیاورد، بلکه بداند در صورتی که محبوب ملت ایران، شاهنشاه آریامهر امر به دفاع از حقوق ملت نجیب صلح دوست ایران فرمایند، بدون شک تمام ایرانیان در راه اجرای اوامرش جان فشانی خواهند کرد (صحیح است) به عرایضم، با عرض تشکر خاتمه میدهم (احسنت- احسنت).
رئیس- آقای مهندس اسدی سمیع به عنوان موافق صحبت میکنند، بفرمائید.
مهندس اسدی سمیع- با کسب اجازه از مقام معظم ریاست و همکاران محترم بنده به اقتضای آن که سالیانی چند در ده سکونت و اقامت داشتن. با روستا و روستائیان مملکت چه از لحاظ آداب و سنن و رسوم که دارند و چه از لحاظ روابط اجتماعی و اقتصادی و روحیات آنها آشنائی دارم و به اقتضای آن که از آغاز اجرای قوانین و مقررات مربوط به اصلاحات ارضی و تعاون روستائی این افتخار را داشتم که در قسمتی از مراحل اجرائی در این سنگر بزرگ سربازی کوچک باشم و وظیفه ملی و میهنی خودم را در حد خود انجام دهم و به اقتضای آن که از آغاز بیست و یک من دوره مقننه تا به حال که قریب هفت سال از آن میگذرد افتخار عضویت و مخبری کمیسیونهای کشاورزی و اصلاحات ارضی و تعاونی روستائی مجلس شورای ملی را داشته و دارم و همواره در جریان طرح و بررسی و تصویب قوانین مترقی در این زمینه میباشم و همچنین با دقت و کنجکاوی و علاقه بسیار ناظر اجرای این قوانین در روستاها و شاهد تحولات و دگرگونیهای شگرفی که در اوضاع و احوال روستاها و روستائیان و به طور کلی مملکت به وجود آورده میباشم و به اقتضای آن که فکر میکنم لازم است در آرشیو مجلس شورای ملی گزارشی جامع در این زمینه که دیده جهانیان را خیره داشته و حس احترام- تحسین- تمجید و تجلیل آنان را نسبت به شاهنشاه آریامهر رهبر بزرگ ملت ایران برانگیخته است براساس یک تجزیه و تحلیل علمیو مبتنی بر اعداد- ارقام و آمار وجود داشته باشد و خواستم از موقعیت طرح و بررسی بودجه بسیار درخشان و امیدبخش سال ۱۳۴۹ که دولت خدمتگذار و واقع بین هویدا تقدیم ساحت مقد مجلس شورای ملی نمودهاند استفاده کنم و مطالبی در این زمینه از لحاظ اقداماتی که وسیله دولت حزبی و وزارت اصلاحات ارضی و تعاون روستائی به خصوص با الهام از نیات انسان دوستانه رهبر ملت مبتکر انقلاب سفید ایران صورت گرفته است به عرض همکاران محترم برسانم.
بنده در این جا به هیچ وجه درصدد آن نیستم از آن چه که در آن دوران سیاه قبل از انقلاب بر اثر یک سلسله روابط غیر انسانی در روستاهای مملکت ما سایه افکنده بود سخن بگویم و به آن ناگواریها و نابه سامانیها تنفرانگیز که برادران و خواهران عزیز روستائی ما که اکثریت ملت ایران را تشکیل میدهند قرنها تحمل میکردند اشارتی کنم زیرا اعتقاد دارم بهترین تصویری که برای تجسم اوضاع و احوال ناگوار آن روزگار ترسیم شده است. به خامه توانای رهبر شاهنشاه آریامهر در کتاب انقلاب سفید منعکس است و بنده این اعتقاد را دارم که جملاتی چند از آن را زینت بخش مقدمه کلام خود بسازم "حیواناتی را میبینید نر و ماده، سیاه و از آفتاب سوخته، که در بیابان پریشانند و زمینی را که وابسته بدانند با دلبستگی تمام میکاوند و زیر و رو میکنند، شب هنگام به سوراخهای خود میروند و در آن جا با لقمه نانی سیاه و کوزهای آب سد جوع مینمایند، این مردم مشقت تخم پاشی و کشت کاری و حاصل برداری را از گردن دیگران برداشتهاند و به همین سبب رواست اگر از نانی که دست رنج ایشان است بالمره بی نصیب نمانند.
این شرح را سه قرن پیش از این لابرویر نویسنده و متفکر معروف فرانسه درباره دهقانان آن روز کشور خود نوشت، ولی میتوان آن را البته با تعدیلی خیلی بیشتر تصویری دانست که از بسیاری از کشاورزان ایرانی در دوران قبل از انجام اصلاحات ارضی اخیر ایران ترسیم شده است.
این کلام ملوکانه بهترین نمودار واقعیات و حقایق تلخ آن روز مملکت ماست، اما رهبر دلسوز و بزرگ ملت در زمینه محو این آثار و گسترش عدالت اجتماعی امر به چه اقداماتی فرمودند؟ در این زمینه فرمانی را که شاهنشاه آریامهر در سال ۱۳۲۹ در مورد تقسیم املاک سلطنتی بین زارعینی که بر روی این املاک کار میکردند صادر فرمودند باید به عنوان اولین گام در اجرای برنامه اصلاحات ارضی و دست زدن به انقلابی تلقی گردد که چهره اقتصادی و اجتماعی و سیاسی کشور را تغییر داد و زمینه مناسبی را برای بسط عدالت اجتماعی و اجرای سایر اصول مترقی انقلاب سفید فراهم نمود.
در تعقیب این فرمان شاهنشاه آریامهر بود که دهات سلطنتی نقشه برداری شد و سهم بندی گردید، ولی اندکی بعد از آن، جرای برنامه تقسیم املاک سلطنتی توسط دولت وقت که مخالف تعدیل مالکیت بود متوقف ماند، و فقط پس از سقوط آن حکومت بود که مجدداً این برنامه دنبال شد و تا اواسط سال ۱۳۳۷ که کار اجرای آن به پایان رسید بیش از ۲۰۰ هزار هکتار زمین مزروعی بین ۲۵ هزار کشاورز تقسیم شد مقارن این اقدامات بانک عمران و تعاون روستائی در سال ۱۳۳۱ تشکیل گردید، خرید تراکتور و کمباین برای کشاورزان، حفر چاههای عمیق، ساختن خانههای بهداشتی روستائی از اقدامات این بانک بود و بسیاری از جوانان روستاها را برای فراگرفتن فنون کشاورزی نوین به خارج از کشور گسیل داشت، متعاقب این اقدامات قانون تقسیم خالصجات دولتی در سال ۱۳۳۴ به تصویب رسید و در سال ۱۳۳۷ به مرحلۀ اجراء درآمد و این اراضی بین ۱۰۰ هزار خانواده روستائی تقسیم شد و به هر کدام ۱۰ هکتار از اراضی آبی یا ۱۵ هکتار از ارضی دیم رسید، و به دین ترتیب تا سال ۱۳۳۷ قریب ۱۲۵ هزار از کشاورزان مملکت صاحب زمین و آب شدند، اما هنوز کار اصلی باقی بود و املاک وسیعی در اختیار مالکین خصوصی قرار داشت شاهنشاه آریامهر در این باره میفرمایند، پس از اقدام به تقسیم املاک سلطنتی تا مدت زیادی امید داشتم که مالکان بزرگ دیگر نیز به دین اقدام تأسی کنند ولی متأسفانه جز دو سه نفر هیچ یک از ایشان پاسخ مثبتی به دین انتظار من ندادند و در نتیجه عملاً وضع غیر قابل تحمل ارباب و رعیتی در قسمت اعظم از کشور به حال خود باقی ماند، در آن موقع زارع ایرانی به طور متوسط در آخر هر سال حداکثر ۱۰۰۰- ۱۵۰۰ تومان درآمد داشت و اگر هر خانوار زارع از ۵ نفر تشکیل بشود به هر کدام ماهیانه ۲۵ تومان یا کمتر میرسید و این را چه طور میشد قبول کرد، در سال ۱۳۳۹ شاهنشاه آریامهر به دولت توصیه فرمودند که جهت اجرای اصلاحات ارضی و تقسیم املاک بزرگ مالکین لایحهای تهیه و تقدیم پارلمان شود.
هدف این بود، که محدودیتی برای املاک بزرگ به نفع کشاورزان به وجود آید، سیستم ارباب و رعیتی در مملکت الغاء شود، کشاورزان شریف مملکت از حیثیت انسانی برخوردار گردند و امکان بهره وری مستقیم را از کار و زحمت خود داشته باشند ولی این لایحه آن چنان در مجلس آن روز که اکثریت نمایندگان را صاحبان املاک بزرگ تشکیل میدادند مسخ گردید، که به نام شیر بی یال و دم و اشکم نامیده شد، مثلاً به مالک اجازه داده شد بود تا دو سال از تصویب قانون قسمتی از املاک خود را به وراث قانونی خود منتقل نماید، یا هر قدر از اراضی آبی و دیم که توانائی کشت و کار آن را دارد در تصرف خویش نگاهدارد، یا هر مقدار از اراضی خود را که مایل باشد قبل از شروع به تقسیم به زارع بفروشد و بعداً اگر چیزی باقی ماند تقسیم شود، ملاحظه میفرمائید که این قانون به کلی از آن اهداف منحرف شده و نمیتوانست منشأ اثر مفیدی در مملکت قرار گیرد، تا این که در ۱۹ دی ماه ۱۳۴۰ لایحه قانونی اصلاحات ارضی به تصویب هیئت دولت رسید و به موقع اجرا گذاشته شد، براساس این قانون نصاب مالکیت در مملکت به یک ده ششدانگ محدود شد، یعنی هر مالک میتوانست یک ده ششدانگ برای خود نگاهدارد و مازاد بر آن را به دولت بفروشد اگر دولت به کشاورزان واگذار کند و البته اگر مالکی داوطلب بود میتوانست املاک خود را داوطلبانه براساس قانون بفروشد، با اجرای آن قانون در پایان مرحله اول تعداد دهات واگذار شده (مشمول- داوطلب- بنیاد پهلوی- خالصه) اعم از ششدانگ و کمتر از ششدانگ به ۱۵۸۴۳ قریه و ۸۰۱ مزرعه بالغ گردید، تعداد خانوار کشاورزان که مالک نسقهای زراعی خود شدند ۷۳۵۷۰۹ خانوار با ۳۵۹۰۸۳۸ نفر، و بهاء کلیه املاک خریداری شده ۱ /۹۷۷۱۹۵۴۱۲۱ ریال، پرداختی اصلاحات ارضی بابت قسط اول زمین به مالکین ۳۰۳۰۵۶۳۰۴۹ ریال، بنابراین تا پایان مرحله اول قانون اصلاحات ارضی ۷۴۰ هزار خانوار کشاورز با ۵ /۳ میلیون عائله مالک زمین شدند، گرچه با اجرای مرحله اول قانون اصلاحات ارضی بزرگترین جهش تاریخی به نفع کشاورز در مملکت ما صورت گرفت، ولی هنوز عده زیادی از زارعین مملکت که املاکشان در داخل ششدانگی هائی بود که مالکین برای خود نگاه داشته بودند، یا زارعین مربوط به مالکین بودند که املاکشان از حد نصاب قانونی در مرحله اول تجاوز نمیکرد، این زارعین چندین برابر زارعینی را تشکیل میدادند که مالک زمین شده بودند، اینها باز اکثریتی بودند که حاصل دست رنجشان عاید اقلیتی میگردید، علاوه بر آن اینها در جوار و همسایگی خود زارعینی میدیدند که مالک نسقهای زراعی خود شده بودند، دارای شرکت تعاونی شده بودند، و قسط کمیبابت بهای املاک خود در سال میپردازند، و از مزایای شرکتهای تعاونی روستائی استفاده میکنند، باربحی کمی وام دریافت میدارند، اتحادیههای تعاونی برای آنها تسهیلاتی از لحاظ تهیه خواربار و سایر مایحتاج زندگی فراهم آورده است، و البته این ناهماهنگی نیز قابل تحمل نبود، در این موقع کنگره ملی شرکتهای تعاونی روستائی در روز ۱۹ دی ماه ۱۳۴۱ تشکیل گردید، شاهنشاه آریامهر در این کنگره تاریخی فرمودند.
" به حکم مسئولیت پادشاهی و وفاداری به سوگندی که در حفظ حقوق و اعتلاء ملت ایران یاد کردهام، نمیتوانیم ناظر بی طرفی در مبارزه قوای یزدانی با نیروی اهریمنی باشم، زیرا پرچم این مبارزه را خود بر دوش گرفتهام، برای این که هیچ قدرتی نتواند در آینده رژیم بردگی دهقان را از نو در مملکت مستقر سازد و ثروتهای ملی کشور را بتاراج جماعتی قلیل بسپارد، به نام رئیس قوای سه گانه مملکتی برای استقرار این اصلاحات از طریق مراجعه به آراء عمومیمستقیماً به مردم ایران رجوع میکنم، تا بعد از این منافع خصوصی هیچ کس و هیچ گروهی قادر به محو آثار این اصلاحات که آزاد کننده دهقان از زنجیر اسارت رژیم ارباب و رعیتی و تأمین کننده آینده بهتر و عادلانه تر و مترقی تری برای طبقه شریف کارگر و بهبور زندگی کارمندان صدیق و زحمتکش دولت و رونق زندگی اصناف و پیشه وران است نباشد".
شاهنشاه آریامهر میفرمایند در همان موقع و همان نطق خود پیش بینی کردم که دشمنان ملت ایران مه به خاطر حفظ منافع خود مایلند ملت ایران در غرقاب مذلت و فقر و بی عدالتی بماند در تخریب این برنامه خواهند کوشید، این پیش بینی کاملاً وارد و واقع بینانه بود، زیرا بلافاصله اقدامات تخریبی فراوانی حتی با قتل و شرارت آغاز شد که مهمترین آنها، بلوای جنوب، غائله نامیمون تهران در ۱۵ خرداد ماه سال ۱۳۴۲ بود که به تحریک عوامل ارتجاع وسیله شخصی که مدعی روحانیت و دیانت بود صورت میگرفت، در این هنگام رادیوهای آوارگان وطن حزب سابقه توده حزبی که اصولاً با خدا شناسی مخالف بود به صدا درآمده بود و از این شخص محرک به عنوان آیت الله تجلیل میکرد و مقام او را به عرش اعلی رسانیده بودند، در صورتی که اکثریت و قریب با اتفاق روحانیون مملکت یعنی روحانیون واقعی از این تحریکات به کلی متنفر و منزجر بود، و ضمناً این هماهنگی اتفاق و اتحاد دشمنان ایران را که در قطبهای مختلف سیاسی بودند کاملاً نشان میدادند، یکی دیگر از مظاهر فعالیتهای این نیروی تخریبی واقعه ۲۱ فروردین ۴۳ بود، واقعهای که در آن مشیت الهی یا بهتر بگویم یک معجزه بزرگ شاهنشاه ما را در زیر رگبار گلوله حفظ نمود، این تلاشها و کلیه تلاشهای دیگر که برای از بین بردن اصلاحات اساسی ایران صورت میگرفت تلاشهای مذبو حانهای بود که نه تنها ذرهای تزلزل در رأی رهبر ملت ایران ایجاد ننمود بلکه ملت به رهبری رهبر بزرگ خود با قاطعیت و کوبندگی به پیش میرفت، و در زمینه اصلاحات ارضی برای رفع تبعیضات موجود با تصویب قانون مواد الحاقی به قانون اصلاحات ارضی مصوب ۲۷ /۱۰ /۴۱ وارد دومین مرحله انجام رفورم ارضی در مملکت گردید، اساس کار در این قانون الغای کامل رژیم ارباب و رعیتی و محو کلیه آثار ناشی از آن بود، در مورد اراضی که در داخل ششدانگی و اراضی مالکینی که مشمول نشده بودند، مالکین ملک خود را براساس معدل عایدات سه سال ۳۹ و ۴۰ و ۴۱ بدون در نظر گرفتن عوارض مطابق عرف محل به اجاره نقدی ۳۰ ساله، هر ۵ سال فروش ملک به تراضی به زارعین، ملک به نسبت بهره مالکانه و حقا به نیز به نسبت و مطابق عرف بین مالک و زارع تقسیم شود در صورتی توافق اکثریت زارعین و مالکین واحد سهامیزارعی تشکیل شود، ضمناً در این قانون تکلیف املاک موقوفه برحسب این که ملک وقف خاص باشد یا وقف عام مشخص شده بود، در وقف عام ملک به اجاره ۹۹ ساله نقدی و مال الاجاره هر ۵ سال قابل تجدید نظر در وقف خاص طبق مادۀ ۹۰ قانون مدنی ملک به اجاره واگذار و عواید آن تبدیل به احسن میگردید، نتایج حاصل از این قانون یعنی اجرای مرحله دوم اصلاحات ارضی تا پایان ۳۱ /۶ /۴۸ به دین شرح میباشد.
آمار مربوط به اجرای مرحله دوم قانون اصلاحات ارضی از بدو شروع تا پایان ۳۱ /۶ /۱۳۴۸:
۱- املاک موقوفه عام که به اجاره داده شد ۹۴۸۲ رقبه و ۱۳۱۶۰۵ نفر زارع مستأجر.
۲- املاک موقوفه خاص که به اجاره داده شد ۹۸۴ رقبه و ۳۲۸۸۶ نفر زارع مستأجر.
۳- خرده مالکینی که املاک خود را به اجاره دادهاند: ۲۱۰۰۱۷ نفر مالک و ۱۱۵۱۰۷۱ نفر زارع مستأجر.
۴- مالکینی که ملک خود را به تراضی فروختهاند ۳۴۷۹ نفر مالک و ۵۶۲۰۵ نفر زارع خریدار.
۵- زارعینی که نسق خود را به مالک فروختهاند ۱۶۸۷۵ نفر زارع و ۷۸۲۱ نفر مالک خریدار.
۶- تعدادهایی که واحد سهامیزراعی دارند ۵۶۰۳ رقبه و ۱۷۴۶۳۹ نفر سهامدار.
۷- تقسیم املاک به نسبت بهره مالکانه بین ۱۷۶۶۳ نفر مالک و ۱۵۴۱۰۴ نفر زارع.
۸- مالکینی که شخصاً زراعت میکنند ۸۰۱۸۴۸ نفر.
۹- قراء بایره ۶۸۸۳ قریه.
۱۰- تعداد خانوار زارعینی که وضعیت قانونی آنها روشن شده ۲۴۶۶۲۹۲ خانوار.
۱۱- تعداد عائله زارعینی که وضعیت قانونی آنها روشن شده ۱۲۱۸۰۷۳۳ میلیون نفر.
۱۲- عملیات اجرائی مرحله دوم قانون در سطح روستاها جمعاً در ۵۴۲۷۹ قریه و ۱۹۴۹۱ مزرعه خاتمه یافته.
گرچه نتایج حاصل از اجرای قوانین و مقررات اصلاحات ارضی در مرحله اول و دوم درخشان و ارزنده و چشم گیر بود اما در پایان مرحله دوم یک عده زارع در مملکت صاحب ملک و آب شده بودند، یک عده زارع مستأجر سی ساله شده بودند، یه عده زارع صاحب ملک نشده ولی سهام دار یا عضو واحد سهامیزراعی شده بودند تأمین عدالت اجتماعی مورد نظر رهبر ملت ایران طبقه بندی زارعین زحمتکش را به زارع مالک و زارع مستأجر و زارع عضو واحد سهامیزراعی تأیید نمینمود و موجبات رشد کشاورزی مملکت را به صورت مورد نظر فراهم نمیکرد، در زمینه رفع این تبعیضات همکاران محترم در ۲۴ آذر ماه سال گذشته یکی از لوایح بسیار مفید و انقلابی را تصویب فرمودید و آن قانون تقسیم و فروش املاک مورد اجاره به زارعین بود، اینک که قریب یک سال از اجرای این قانون میگذرد نتایج حاصله به دین شرح است:
۱- تعداد مالکین مشمول قانون تقسیم و فروش املاک مورد اجاره به زارعین مستأجر ۲۸۵۹۹۳ نفر.
۲- تعداد خانوار زارعینی که از اجرای مقررات این مرحله از قانون صاحب آب و ملک شخصی خواهند شد ۱۳۰۵۶۵۵ خانوار.
۳- تعداد کل اظهارنامههای دریافت شده در مهلت مقرر ۲۰۵۴۷۲ فقره.
۴- تعداد اظهارنامههای دریافت شده مربوط به شق تقسیم ۱۸۲۰۸۴ فقره.
۵- تعداد اظهارنامههای دریافت شده مربوط به شق فروش ۲۳۳۸۸ فقره.
رئیس- آقای مهندس اسدی سمیع ممکن است بقیه مطالبتان را به جلسه بعداظهر موکول بفرمائید.
مهندس اسدی سمیع- اطاعت میکنم.
- تصویب صورت جلسه
۴- تصویب صورت جلسه
رئیس- صورت جلسه صبح یک شنبه سوم اسفند خدمت خانمها و آقایان توزیع شده است نظری نیست؟ (اظهاری نشد) صورت جلسه تصویب میشود.
- تعیین موقع جلسه آینده- ختم جلسه
۵- تعیین موقع جلسه آینده- ختم جلسه
رئیس- بااجازه خانمها و آقایان جلسه صبح امروز را ختم میکنیم جلسه آینده به ساعت سه بعداظهر موکول میشود.
رئیس مجلس شورای ملی- عبداالله ریاضی.