تفاوت میان نسخه‌های «خاقانی (غزلیات)/آن را که غم‌گسار تو باشی چه غم خورد»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (clean up using AWB)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|آن را که غم‌گسار تو باشی چه غم خورد|و آن را که جان توئی چه دریغ عدم خورد}}
 
{{ب|آن را که غم‌گسار تو باشی چه غم خورد|و آن را که جان توئی چه دریغ عدم خورد}}
 
{{ب|شادی به روی آنکه به روی تو جام می|از دست غم ستاند و بر یاد غم خورد}}
 
{{ب|شادی به روی آنکه به روی تو جام می|از دست غم ستاند و بر یاد غم خورد}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۳۸

' خاقانی (غزلیات) (آن را که غم‌گسار تو باشی چه غم خورد)
از خاقانی
'


آن را که غم‌گسار تو باشی چه غم خورد و آن را که جان توئی چه دریغ عدم خورد
شادی به روی آنکه به روی تو جام می از دست غم ستاند و بر یاد غم خورد
بر درگه تو ناله کسی را رسد که او چون کوس هرچه زخم بود بر شکم خورد
هرکس که پای داشت به عشق تو هر زمان از دست روزگار دوال ستم خورد
عشق تو بر سر مه عشاق آب خورد گر مرد اوست بر سر ابدال هم خورد
زلف تو کافری است که هر دم به تازگی خون هزار کس خورد آنگه که کم خورد
عالم تو را و گوئی خاقانی آن ماست او آن حریف نیست کز این گونه دم خورد