تفاوت میان نسخههای «مذاکرات مجلس شورای ملی ۴ اسفند ۱۳۴۷ نشست ۱۱۱»
(مذاکرات مجلس شورای ملی ۴ اسفند ۱۳۴۷ نشست ۱۱۱) |
Bellavista (گفتگو | مشارکتها) |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
'''مذاکرات مجلس شورای ملی''' | '''مذاکرات مجلس شورای ملی''' | ||
− | '''صورت مشروح مذاکرات مجلس روز | + | '''صورت مشروح مذاکرات مجلس روز یکشنبه ۴ اسفند ۱۳۴۷ نشست ۱۱۱''' |
+ | |||
+ | '''مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره ۲۲''' | ||
+ | |||
+ | '''جلسه: ۱۱۱''' | ||
'''فهرست مطالب:''' | '''فهرست مطالب:''' | ||
+ | ۱- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل | ||
+ | |||
+ | ۲- ادامه مذاکره در کلیات گزارش کمیسیون بودجه راجع به بودجه سال ۱۳۴۸ کل کشور. | ||
+ | |||
+ | ۳- تعیین موقع جلسه آینده- ختم جلسه | ||
+ | |||
+ | صورت مشروح مذاکرات مجلس روز یکشنبه (۴) اسفند ماه ۱۳۴۷ | ||
+ | |||
+ | {| class="wikitable" style="font-style:normal; font-size:110%; margin: 1em auto 1em auto;" | ||
+ | |+ | ||
+ | |- | ||
+ | | مجلس در ساعت چهار بعدازظهر به ریاست آقای عبدالله ریاضی تشکیل گردید. | ||
+ | |} | ||
+ | |||
+ | ==- قرائت اسامی غائبین جلسۀ قبل== | ||
+ | ۱- قرائت اسامی غائبین جلسۀ قبل. | ||
+ | |||
+ | '''رئیس'''- اسامی غائبین جلسۀ قبل قرائت میشود. | ||
+ | |||
+ | <div class="center" style="width: auto; margin-left: auto; margin-right: auto;"> (بشرح زیر خوانده شد)</div> | ||
+ | |||
+ | '''غائبین با اجازه''' | ||
+ | : آقایان اخلاقی- اهری- تهرانی- دکتر خیر اندیش- ریگی- دکتر ستوده- کریم بخش سعیدی- صادق سمیعی- دکتر عظیمی- فخر طباطبائی- مرندی- مهندس معتمدی- مهرزاد- دکتر معظمی. | ||
+ | |||
+ | '''غائبین مریض''' | ||
+ | : آقایان پرویزی- سعید وزیری- سلیمانی کاشانی- دکتر ضیائی- فیاض- دکتر قهرمان. | ||
+ | |||
+ | ==- ادامه مذاکره در کلیات گزارش کمیسیون بودجه راجع به بودجه سال ۱۳۴۸ کل کشور== | ||
+ | ۲- ادامه مذاکره در کلیات گزارش کمیسیون بودجه راجع به بودجه سال ۱۳۴۸ کل کشور. | ||
+ | |||
+ | '''رئیس'''- کلیات لایحه بودجه سال ۱۳۴۸ کل کشور مطرح است آقای دکتر عاملی تشریف بیاورید. | ||
+ | |||
+ | '''دکتر عاملی'''- جناب آقای رئیس، همکاران ارجمند من در آغاز خیلی سپاسگزاری میکنم از این که با آن همه دقت و لطف و حوصله به مطالبی که عرض میکنم توجه فرمودید و امیدوارم از این لطف و حوصله استفاده بکنم و مطالبی را که هست فشردهتر به عرض برسانم اگر مجریان امور این وعده را میفرمودند و تذکری که صبح عرض کردم عملاً به کار میبردند و در دستگاههای خودشان قسمتهائی را پدید میآوردند که وظیفه این قسمتها گرفتن پیشنهادها، تنظیم کردن پیشنهادها و به کار بردن پیشنهادها باشد گذشته از آن که تمام مخارج سمینارها و کنفرانسها و کنگرهها و مسافرتهای جهانی و این قبیل هزینهها بهرهبرداری صحیح به عمل میآمد هر کس اطمینان میکرد به این که اگر پیشنهاد خودش را روی یک ورقه کاغذ بنویسد و بفرستد یا در روزنامهای منعکس بکند در آن دستگاه رباینده پیشنهادها گرفته خواهد شد و به موقع اجرا گذاشته خواهد شد در مورد مسائل آموزش و پرورش توضیحاتی که عرض کردم این بود که ما اگر یک تحول اساسی در استنباطی که از مفهوم آموزش داریم بهوجود نیاوریم آموزش از جهت کیفی مسأله انقلابیش حمل نمیشود بدانید که تنها برای این سیستمها و خدمتی که موجود هست میتوانیم سازمانهای آموزش بهوجود بیاوریم و چون بین این دو سیستم یعنی سیستم تولید و خدمت از یک طرف و آموزش از یک طرف دیگر خود به خود در جامعه تعادل برقرار خواهد شد بنابراین به این نتیجه میرسیم که سیستم آموزش کنونی نتیجه یک تعادل خود به خود با سیستم تحول انقلابی ایجاد کنیم تنها در چهارچوب آموزش نباید باشد بلکه در چهارچوب کار و تولید هم باید تغییراتی بدهیم چون آموزش یک محور اصلی انقلاب ماست و یکی از اصول ۱۲ گانه انقلاب ماست و شاید معنی و مفهومش این باشد که ما صبر نمیکنیم تا سیستمهای تولیدی و خدمات اجتماعی ما رشد بکند و نیازمندیهای آنها شمول سیستم آموزش را ایجاب بکند بلکه خصوصیت انقلاب ما این است که جمع تحولات را در آینده پیشبینی بکنیم بنابراین باید آموزش را به تبع خدمت و کار فردا تحول ببخشیم و بلیه یک مقدار از برنامههائی که میباید در سازمانهای اجتماعی ما در فرماسیونهای اجتماعی ما تحول از نظر خدمت و تولید ایجاد بکند این را باید در برنامه سیاست آموزشی خودمان قرار بدهیم (صحیح است) این خلاصهای است از آن چه صبح عرض کردم و این اساسی است که به استنباط ما بستر انقلاب آموزش است به همین جهت من یکی از برنامههائی را که اخیراً اطلاع پیدا کردم که وزارت آموزش و پرورش به آن دست زده است باید با ستایش در این جا یاد کنم و آن هم قراردادهائی است که وزارت آموزش و پرورش با مؤسساتی که احتیاج به خدمت دارند، احتیاج به کارگر متخصص، سرکارگر متخصص، تکنسین ماهر دارند منعقد کرده است و برای آنها به کمک مؤسسات حرفهای خودش متخصص تربیت میکند این یک برنامه صحیحی است این یک قسمت استنباط صحیح از مفهوم انقلابی آموزشی است یعنی مدرسه حرفهای کار نمیکند برای یک سرنوشت نامعلوم بلکه با پیوندی که مثلاً با ژاندارمری پیدا کرده یا با ماشینسازی تبریز پیدا کرده است سیستم آموزش حرفهای کار میکند برای یک سرنوشت معلوم تکلیف فارغالتحصیلش هم معلوم است و بین دو سیستم کار و آموزش یک رابطه و پیوند منطقی برقرار شده است همین را اگر به عنوان نمونه بگیریم و در تمام سطوح آموزش بسط بدهیم آن وقت میتوانیم بگوئیم که به یک عمل انقلابی دست زدهایم یعنی اول برای تمام مؤسساتی که احتیاج دارند با قراردادهای دستگاه آموزش پرسنلی، تربیت میکنند. شما تا چند سال دیگر در مدت بسیار کوتاهی، در آن زمانی که در نظر گرفته باشید، نمیدانم در چه زمانی، در زمانی که در نظر گرفته باشید بیمههای اجتماعی کشاورزان را پیاده کنید احتیاج دارید که صدها طبیب هزارها پرسنل دیگر فنون پزشکی از قبیل ماما، پرستار، بهیار، تکنیسین رادیولوژی و تکنیسینهای فنون دیگر آزمایشگاه و غیره و غیره تربیت کنید بنابراین این سیستم یعنی سیستم بیمه اجتماعی کشاورزان که خوشبختانه یا بدبختانه ۶۰ تا ۶۵% جمعیت ایران را دربر میگیرد پاسخگوی خدمات درمانی آنها باید باشد و از همین امروز باید با مراکز آموزشی پزشکی یک رابطه و پیوند منطقی برقرار کنیم و این آموزش پزشکی شما را به طرف آموزش ملی میبرد یعنی آموزش از صورت خودروئی خارج میشود از صورت اتفاقی خرج میشود، بخشها بر اثر اتفاق و بر اثر سلیقه بهوجود نمیآیند به این دلیل بهوجود نمیآیند که امروز در دنیا یک زمزمهای هست و همه جا میخواهند پیوند قلب بکنند، ما هم میخواهیم. مثل این که می واهیم پیوند یک عقده حقارتی را تسکین بدهیم زود رفتیم که از این طرف و آن طرف ک تیم تشکیل بدهیم که پیوند قلب بکنیم، این نشد برنامه. این یک برنامه نمایشی است، اگر برسیم راجع به این موضوع بحث میکنیم. اجازه بدهید در همین جا صحبت کنیم برنامهای هست در عموم زمینهها ولی در زمینه آموزش اثر بد دارد و آن تابعیت کردن از یک برنامه نمایش است که چون فلان جا چنین چیزی دارند ما هم باید داشته باشیم که اتفاقاً بهترین نمونهاش همین مسأله پیوند قلب است، پیوند قلب یکی از اعمال است یکی از اعمال متخصصینی است بر روی بیماران قلبی کار میکنند آن چه که نمایشگر پیشرفت و ترقی در یک کشور است، این است که سازمانهای علمی و تحقیقی آن به اندازهای بسط و رشد پیدا کرده باشد که میتواند یک چنین تیمی داشته باشد که در سطح کلی، نه تنها پیوند قلب بکند بلکه تمام اعمال قلب باز را که معمول است انجام بدهند، در قبال آن تمام اعمال معمولی را که مربوط به جراحی قفسه سینه است انجام بدهد یک چنین سازمانی برای هر کشوری لازم است ما هم باید اقرار کنیم که چنین سازمانی داریم، همین دانشکده پزشکی تهران سالها است به طور مجهز منتهی بدون سر و صدا کار میکند این مسأله پیوند قلب درست است که انعکاسش در روزنامه و از لحاظ خبری و نمایشی زیاد است یعنی این به تنهائی دلیل پیشرفت هیچ کشوری نیست، یعنی کشوری باشد که پاسخگوی اعمالی حتی نظیر آپاندیسیت نباشد، مریض فتقی او در گوشۀ مریضخانه بیفتد و کارش به مردن بکشد ولی این کشور به عنوان یک عمل نمایشی عمل پیوند قلب بکند مریضش هم یک روز بعد از یک ماه یا یک سال بعد بمیرد این یک کشور مترقی نیست، ترقی باید به شکل نهادی در ملت باشد نهادهای ترقی و پیشرفت باید باشد در این زمینهها باید یک عقل سالم و منطقی باشد و تأمین نیازمندیهای کشور همراه با کارهای تحقیقاتی و تخصصی اینها با هم عجین بشوند پیوند بخورند و یک برنامهای در سطح معقول ایجاد بشود. الآن مسئله پزشکی این نیست که پیوند قلب بکنیم یا نکنیم و اگر یک پیوند قلب بکنیم این هیچ چیزی را نشان نمیدهد اما مسئله پزشکی ملی. میدانید صحبت مسئله پزشکی ما این است که ما باید دارای آن چنان سازمانهائی باشیم، آن چنان درمانگاههائی باشیم آن چنان بیمارستانهائی عمومی باشیم که این جا در آنجاها که صحبت هست صحبت وطن ما هست آن جا میتواند پاسخگوی مردم باشد پاسخگوی دردهای مردم باشد این چنین سیستمی باید آموزش را به دنبال خودش بکشد نیازمندی روستاهای شما باید برنامههای دانشکده پزشکی را تنظیم کنند. نیازمندی بخشهای شما باید برنامههای آموزشی پزشکی را تنظیم کنند، سال گذشته در این جا یک لایحهای آوردید که کمک مامای روستائی تربیت کنید با ۶ کلاس تحصیل، هر چه گفتیم صحیح نیست نشد گفتند روستاهای ما نیاز دارند، نیاز روستاها را قبول داریم، ولی کجا این مسئله را بحث کردید که تمام مسئولین پزشکی کشور را بیاورید دور هم بنشانید و بگوئید که این کشور به چه چیز احتیاج دارد چه چیز سبب شده که بعد از ۵۰ سال که سسیستمهای آموزش پزشکی جدید مامائی جدید در این کشور بهوجود آمده سال گذشته مجبور شدیم عنوان کمک مامای روستائی را اختراع و جعل کنیم و کسی را که ۶ کلاس درس خوانده وظیفهای به او بدهیم که یک وظیفه طبی را انجام بدهد، خود این قابل بررسی بود اگر یک سیستمهای ارزشگر و ارزش باب بود خود این کیفیت را باید بررسی بکند، از یک طرف میگوئیم دیپلمههای زیادی است ولی از یک طرف می آئیم اختیاری را که هیچ کشوری به دیپلمهها نمیدهد، بدهیم به ۶ ابتدائی چون تلفیق بین نیازمندیها و برنامههای آموزشی نیست همین قدر که این اصل را قبول کنیم که برنامههای آموزشی نباید تابع لوکس باشد نباید بگوئیم یک گروه لازم داریم که یک کارهائی را در سطح بالا انجام بدهند یگ گروه قلب برای این کشور شاید کافی باشد، شما خیلی از کشورهای پیشرفته را میبینید در رشته هائی از تحقیق، یک نفر بیشتر ندارند. این همه غوغای پیوند قلب شد شما بسیاری از کشورهای طراز اول را میبینید که حتی خبر هم منتشر نکردند که ما زور کی یکی را از خیابان بگیریم و قلبش را پیوند بزنیم (دکتر فریور- آن وقت ۶۰ هزار نفر از سر خاک بمیرند) (خسروی- در نقطه اشتباه نشده؟) (فولادوند- قلبها را به هم پیوند بدهید این صحبتها را نکنید) حالا در رقم بالا با هم بحث نکنیم، در رقم بحثی نیست یک بحث کلی تری است و چنین پیوندی اگر برقرار بشود در تمام سطوح بین نیازمندیهای کشور و مراکز آموزشی، آن وقت مسئله انقلاب آموزش را میتوانیم بگوئیم یک کلیدی برای حلش پیدا کردهایم وقتی چنین نتیجهای حاصل بشود که یک نتیجه دیگر میرسیم به این نتیجه که در بسیاری از نقاط چون آموزش تابع جمعیت است فشاری که بر آموزش هست فشار جمعیت است چون جمعیت را بدون مدرسه نمیتوانید بگذارید دیر یا زود باید قبول کنید که افراد لازمالتعلیم باید مدرسه داشته باشند، عاملی که حجم آموزش را تعیین میکند، ناشی از جمعیت است در خیلی جاهای کشور هنوز به آن درجه از رشد اقتصادی نرسیدهایم که اگر هم پرسنل آموزش دیده باشیم، بتوانیم از وجودش استفاده کنیم. پس یک اصل دیگر در انقلاب آموزشی ما پیدا میشود که یک مقدار باید بار ایجاد کار را هم گذاشت بر دوش سیاست آموزشی یعنی مجموعه دستگاههائی که آموزش را اداره میکنند. مثال عرض بکنم در یک شهری مثل مهاباد که حوزه نمایندگی من هست اگر در آن شهر مدرسه حرفهای هم داشته باشیم کانونهای کار در شهر نیست فرض کنید یک دسته از مهابادیها را بیاورید در بهترین مراکز ایران یا جهان و اینها را تبدیل کنید به متخصص برق یا درود گری و انواع و اقسام تخصصهائی که در حدود کارهای حرفهای است و اینها برگردند بروند به مهاباد در آن جا کار ندارند پس برنامه آموزشی مهاباد نه تنها باید طرح مدرسهای حرفهای را بگذارد، طرح یک کانونهائی را برای کار و تولید، ضمن همان برنامههای آموزشی باید بگذارد اینها را از هم جدا نباید کرد. آن جا مرکز بزرگی است برای کارهای دامپروری کشور، مرکز بزرگی است جائی است که با سد شاهپور اول آبیاری خواهد شد، اراضی بسیار مستعد بسیار قابل و دارای سکنه چون در کشور جاهائی از این اراضی هست که مستعد است ولی به نسبت مساحتش جمعیت ندارد، طرحهائی هم برای کشاورزی و صنعت داریم مجریش هم وزارت آب و برق است در موقع خودش هم تذکراتی داده شده اگر این واحدهای کشت و صنعت با سرمایه داخلی یا خارجی بروند آن نقاطی که زمین مستعد هست و جمعیت کم است این هیچ اشکالی ندارد ولی طبیعت یک منطقهای مثل مهاباد با دهستانهائی که از آب این سد آبیاری میشود ایجاب میکند که ما این منطقه را با همان فرمول انقلابی خودمان آباد کنیم، که اهالی بومی آن جا ناگزیر نشوند زمینهای خود را به یک واحد کشاورزی و صنعتی احیاناً خارجی بفروشند و از یک منطقهای به منطقه دیگر بروند. باید اینها با همان سرمایه و موجودیت خودشان بسیج و تجهیز بشوند و در این جا شروع کنید به کار و این را میدانم که در دنیا قطبهای عظیمی هست که صنعت کشاورزی دارد یعنی از حد کشاورزی گذشته، تکنولوژی کشاورزی دارد با یک مدیریت بسیار قوی اداره میشود از جمیع وسایل فنی پیشرفته استفاده میکنند یک چنین مدیریتی را یک چنین سرمایهگذاری را باید در یک جائی منباب نمونه عرض کردم مثل مهاباد که آب سد بر آن سوار میشود، در قالب یک شرکت سهامی زراعی پیاده کرد، و یک کانون جدید تولید بهوجود آورد و تکنولوژی جدید ایجاب میکند که یک کشاورز جدیدی بهوجود بیاید یک کشاورزی که طرز کارش با کشاورز امروز فرق دارد دیگر. منتهای دیدش تراکتور نیست بالاتر میبینید، سیستم آبیاریش شاید اتوماتیزه باشد نمیدانم بیشتر از این چه هست به هر حال مثل پیشرفتهترین مناطق دنیا باشد یک واحد شرکت سهامی زراعی در این شرکت در این مرکز یک سرمایهگذاری قوی و غنی ایجاد کنید، نوع جدید کشاورز بهوجود بیاورید در کنار این واحدی که خودش نمونه است یک آموزشگاه کشاورزی نوین هم بهوجود بیاوریدکه اگر یک کشاورز رفت در آن جا درس خواند و گفت عاقبت من چه میشود بگوئیم عاقبت تو مثل آن آدمی میشود که در این شرکت سهامی زراعی انقلابی کار میکند اگر گفت چرا باید این قدر ریاضیات بخوانم. فیزیک بخوانم به او بگویند برای این که آن آدمی که در آن جا دارد کار میکند با یک دستگاههای فنی کار میکند برای این که تو هم بتوانی با آن دستگاه کار کنی باید هم ریاضیات بخوانی هم فیزیک بدانی یک چنین مدرسهای آن وقت میشود مدرسه واقعی کشاورزی مدرسه حرفهای کشاورزی کشاورزان هم استقبال میکنند میروند به آن جا برای این که کارش نتیجه دارد، عاقبت دارد حرفهای بدون عاقبت ایجاد نکنید هر حرفهای باید با کارش ایجاد بشود در همین منطقه مهاباد، طبیعت، طبیعت دامپروری است، طبیعت دامداری است شما وقتی به مناطق کرد نشین غرب تشریف میبرید یکی از چیزهائی که خیلی بارز به چشم میخورد این است که درخت کم است چرا درخت کم است میگویند گوسفند با درخت نمیسازد من کار ندارم که میسازد یا نمیسازد این بحثی است جدا و این خودش نمودار این است که در این صفحات زندگی با دامداری همراه بوده و کار و تولیدشان دامداری است طبیعت اقتضای این را دارد مردمش آشنائی را دارند چندی پیش من به یکی از مسئولین اقتصاد کشور مراجعه کردم گفتم که شما وضع این مناطق کردنشین غرب به خصوص آذربایجان غربی را میدانید و از مشکلات اقتصادی آنها با خبر هستید؟ باید کاری کرد، که ما خبر داشته باشیم و بتوانیم به مردم بشارت بدهیم ایشان گفتند که من تنها نمیتوانم کار کنم چون آن کار باید از کشاورزی شروع بشود، از دامپروری شروع بشود و این همآهنگیهای کشاورزی و دامپروری تا در آن جا ایجاد نشود، من نمیتوانم بیایم، فرض کنید یک سرمایهگذاری دولتی یا غیر دولتی را به آن جا گسیل دارم در منطقهای که مثلاً شیر پاستوریزه بخواهند ایجاد کنند اما دام وجود نداشته باشد شیر وجود نداشته باشد پس این برنامه اقتصادی ما باید همآهنگ شود با یک برنامه کشاورزی و دامپروری و آنها از یک طرف شروع بکنند و ما از طرف دیگری و با هم به یک نقطهای برسیم که به توانیم به منطقه تجدید حیات اقتصادی بدهیم یک واحد دامپروری، دامپروری با پیشرفتهترین وسائل وقتی ایجاد شد در کنار این مرکز دامپروری شما میتوانید یک مدرسهای هم که تکنیسینهای دامپروری را برای شما تربیت کن بهوجود بیاورید ولی اگر آن مؤسسات را بهوجود نیاورید تکنیسین نداشته باشید ضررهائی را میدهید که در پیشرفتها میدهید علتش را که میپرسیم میگویند پرسنل نداریم اگر مدیر و پرسنل را داشته باشید ولی سازمانهائی که کار کنند نداشته باشند ناچار آن مدیر فنی ناگزیر است برود تبانی کند ضباطی کند دفترنویسی بکند برای این که بتواند امرار معاش کند پس این دو کیفیت باید با هم بیاید آموزش در هیچ منطقهای نمیتواند جدا از ایجاد کردن کار باشد و این کار ایجاد کردن باید با مقتضیات هر منطقه تطبیق بکند مثال دیگری را عرض میکنم در غالب مناطق ایران امروز کم و بیش کار کردن با تراکتور با ماشینهای کشاورزی دیگر متداول است ولی در همین منطقهای که من اطلاع دارم یک تعمیرگاه برای تعمیر تراکتور وجود ندارد شما که میخواهید مدرسه حرفهای ایجاد کنید حتماً در فکر آن نباشید که الگوی تمام مدارس حرفهای در تمام کشور یکی باشد و چون مدارس حرفهای حتماً باید ۴ رشته و ۴ شعبه داشته باشد آن را هم میخواهید در مهاباد بسازید ۴ رشته و ۴ شعبه داشته باشد نداشته باشد یک مکتبخانه حرفهای در مهاباد بسازید یک کارگاه بسازید کارگاه تعمیر تراکتور و یک آدم ورزیده و فهمیده و وارد و بلد را بفرستید آن جا که درجهاش هم بالا باشد و آن مرکز و کارگاه را اداره بکند اول تراکتور مردم را تعمیر بکند و بعد نشان بدهد که این کار پول ساز است این کار درآمد دارد ۱۰ نفر شاگرد زیر نظر آن آدم درس بخواند یک مدرسه حرفهای به وجود آمده در کنار کانون تولید، با یک نمونه بارز و درخشان که سودآور است و منفعت میدهد که مردم هم از آن استقبال میکنند و واقعاً به آن احتیاج دارند و آن متخصص کار رفته در آن جا تراکتور تعمیر میکند، میداند که فردا میرود در میاندوآب، در نقده، در خانه همان نمونه کارگاهی را که دیده دولت ایجاد کرده نمونه همان مکتبخانه حرفهای را در جای دیگر باز میکند هم خود را اداره میکند، هم به موقع خود چند شاگرد دیگر را تربیت میکند و این شاگردان را شب ببرید توی کلاس و تاریخ میهنشان را بگوئید برای آنها حساب بگوئید برخی که لازمه فن و شغلشان است از لحاظ تئوری به آنها یاد بدهید، دو ماه، سه ماه تابستان ببرید در مراکز دیگر هر چه لازمه حرفه و شغلشان است به آنها یاد بدهید این آدم هم کار میکند و هم پیوند با کار دارد و هم بعد از مدتی به یک متخصصی برای شما تبدیل بشود پس نفرمائید که نمیشود، نفرمائید که چه جور و کجا میشود این کارها را کرد برنامه آموزش همین هاست شما در هر بخش و در هر واحدی که در نظر شما یک واحد آموزشی محسوب میشود مسئله آموزشی را باید با مسئله کار پیوند داده و با یکدیگر حل کنید، اینگونه راهنمائیهای ما غالباً با یک اعتراض خیلی جدی برابر میشود و آن هم تأمین منابع مالیش است ما میگوئیم آموزش میخواهیم برای تمام جمعیت برای تمام ردههای مملک تا حدی که این جمعیت را قادر کند، ماهر و قابل کند برای یک خدمتی حالا یا در سطح عام یا در سطح متوسط چنین سیستمی سیستم آموزشی ملی است غالباً میگویند از کجا و چگونه تأمین بشود اعتقاد ما این است که یک چنین سیستم آموزشی باید در مملکت بهوجود بیاید هنوز چنین اعتقادی در ردههای اجرا کننده ما بهوجود نیامده من نمیدانم شما این را در حزبتان بحث کردهاید یا نکردهاید، من نمیدانم ولی جامعه هنوز این استنباط را نکرده است که حکومت حزبی شما قائل به استقرار چنین سیستم آموزشی است. اولین چیزی که باید ایجاد بشود همین است این اعتقاد را اگر داشتید منابع مالی را کشف میکنید و منابع مالی میتواند این برنامه را تقویت کند اولاً آن چیزی که به کرات توصیه رهبر انقلاب ما بوده است یعنی سیستم بیمههای همگانی آموزشی این یکی از آن روشهاست من این نکته را صبح عرض کردم حالا هم تکرار میکنم انقلاب نه تنها باید یک آرزوهائی را مطرح بکند بلیه باید آرزوها را با آن واقعیت مطرح بکند که مردم حاضر باشند برای انجام آرزوها و آرمانهایشان از خدمتشان مایه بگذارند (عباس میرزائی- رهبر شما که نیستند گوش بدهند شما صبح بود که به آقای مهندس ارفع اعتراض داشتید که ایشان نیستند) فعلاً شما گوش بدهید (عباس میرزائی- ولی شما هنوز از مهاباد بیروز نیامدهاید) بله قسمت اول بیمه هاست این بیمهها یک قسمت از درآمد مردم را گسیل خواهد داد با آن چیزهائی که آرزویشان است به چیزهائی که به هر زحمتی باشد برای رسیدن به آن تلاش میکنند و با آن میپردازند شما امروز از یک موهبت بزرگ برخوردار هستید که هرگز این موهبت را نباید نادیده بگیرید و آن این است که در این کشور در نقطهای از کشور خانوادهها از هر طبقه که باشند حاضرند بیشترین رقم درآمدشان را برای پرورش و تربیت فرزندانشان بپردازند این یک موهبت خیلی بزرگی است این که صدها، هزارها، درخواست تلگراف به طرف وزارت آموزش به طرف سایر مقامات میرود که میخواهند در اقصی نقاط این کشور دبستان و دبیرستان داشته باشند و تازگی رواج پیدا کرده در شهرهای بزرگ در مراکز بزرگ از شما دانشگاه میخواهند این نمودار این است که اینها اشتیاق به پیشرفت دارند، نهاد پیشرفت در این اجتماع هست، در همه گروهها هست بنابراین خیلی منطقی خواهد بود که آنها ببینند که شما سیستمهای آموزشی را واقعاً استقرار میدهید همان را که امروز دارند پای فرزندان خودشان صرف میکنند حاضرند به صندوقهائی تحویل بدهند که شما برای تأمین منابع مالی آرزوهای آنها ایجاد میکنید اینها حاضرند هزینه بیمههای اجتماعی و آموزشی را بپردازند کارگرانی که امروز از نان شبشان میگذرند و بچههای خودشان را به مدرسه میفرستند و یا سایر گروهها من این جا با کمال صراحت عرض میکنم که هزینه تحصیلی در ایران به نسبت درآمد اغلب خانوادهها گران است ولی این هزینه گران را تحمیل میکنند و به هر قیمت که شده آن را میپردازند، در دهات اگر مدرسه بدهید میپردازند ولی چرا فقط این مالیات را، این مالیات است، زیرا مالیات عبارت از اختصاص دادن قسمتی از درآمد عمومی، پس این مالیات است. این جنبه مالیات دارد. شما این را در دفتر دبستان یا دبیرستان خصوصی از مردم وصول کنید یا در مرکز پرداخت مالیات فرق نمیکند آن چه را که من برای تحصیل فرزندم میدهم مالیات است و این مالیات را مردم میپردازند منتهی این مالیات را فقط آنهائی میپردازند که فرزند دارند در صورتی که اساس بر این است که مالیات را آن کسانی باید بپردازند که درآمد دارند. مالیات فرهنگی برقرار کنید بیمه آموزشی برقرار کنید، کمی از وزارت منابع کمک بگیرید. میفرمائید طور؟ در موقع دفاع از لایحه مربوط فرمودند که از منابع طبیعی جنوب سالی سیصد هزار تن برداشت میشود اگر درست بهرهبرداری بشود برابر نفت درآمد دارد و شیلات شمال هم همین طور در بودجه امسال آن چه را که شیلات شمال به درد عمومی میداد تقلیل دادید، لابد برای این است که سالهای بعد این منبع درآمد ملی تقویت بشود و بتواند درآمد بیشتری بدهد از بابت شیلات جنوب که هنوز چیزی در بودجه نگذاشتید و زیر مسئول شما هم که گفته است به قدر نفت درآمد دارد، بیائید دو کلمه توی همین بودجه بنویسید یا هر لایحه دیگری میخواهید بیاورید که درآمد شیلات جنوب که تقریباً به گفته وزیر مربوط بربر نفت است این را صرف برنامههای آموزشی کنید و به هیچ برنامههائی هم لطمه نمیزند، اینها منباب نمونه است. اساس این فکر است که هر گاه قبول دارید که یک چنین سیستمی باید در مملکت استقرار پیدا بکند آن وقت قبول خواهیم کرد که به خاطر استقرار سیستم آموزش ملی باید تمام منابعی که امکان دارد بسیج بشود مالیاتهایی بگیرید اما نه مثل ۳% فرهنگ و بهداشت که سالها از کارمندان دولت گرفتید اما کارمندان دولت نه از مزایای آموزشی برای فرزندان خود برخوردار شدند و نه از خدمات بهداشتی و درمانی خاص. آن طور نباشد، واقعی باشد جدی باشد، یک مفهوم انقلاب جدی بودن آن است یعنی آن چیزی را که میگویند به هر قیمت که هست انجام دهند. والا اگر قرار باشد که به قدر گلیمش پایش را دراز بکند و به قدر درآمد عادی که دارد هزینه بکند این که دیگر انقلاب نمیخواهد هر چقدر پول داشتیم به قدر آن برنامهای را اجرا میکنیم پس چرا میگوئیم انقلاب، در انقلاب یک بعد"باید" وجود دارد. تمام انقلابهای موفق دنیا در آن زمینهای که اعلام برنامه انقلابی موفق دنیا در آن زمینهای که اعلام برنامه انقلابی کردند از بعد باید استفاده کردند در همین ایران هم این طور شد. اصل خلع ید از فئودالیزم ارضی امر غیر ممکن مینمود. هر وقت میگفتند باید این کار را کرد میگفتند هزینه نقشهبرداری هوائی از حالا تا بیست سال دیگر قابل تأمین نیست ولی وقتی که امر شد انقلاب بعد باید وارد عمل شد و این کار شد و برنامه هم پیاده شد. در انقلاب آموزشی آن بعد"باید" کدام است، در این برنامهها نشان بدهید؟ آن چیزی را به ما نشان بدهید که شما تمام کشور را زیر یک چتر آموزش ملی خواهید آورد و هر فرد لازمالتعلیم را تعلیم خواهید داد، آن کدام است؟ (پزشکپور- مدارس ملی است) پس قبل از هر چیز باید آن دید انقلابی، اعتقاد به پیاده کردن برنامههای انقلابی پیدا بشود تا آن نیروی محرکه بتواند که از نیستی چیزهائی بهوجود بیاورد، چیزهائی که در واقع هست ولی در امکانات دستگاههای اجرائی نیست ولی با یک حرکت انقلابی بهوجود میآید. خوب اینها به اصطلاح سطح آرزوها بود، حال بپردازیم به بعضی از خصوصیات سیستمهای آموزشی موجود این مسئله را یک بار عرض کردم ناگزیرم آن را تکرار کنم برای این که متأسفانه هیچ توجهی به این مسأله نشده ما نباید در یک کشوری که دم از انقلاب آموزشی میزنیم، دو سیستم آموزشی داشته باشیم، سیستم خصوصی آموزشی و سیستم دولتی آموزش. تجربههای تلخ ما در وجود این دو سیستم که با هم پیوند دارند این است که سیستم خصوصی با خون سیستم عمومی تغذیه میکند (صحیح است) دستگاههای خصوصی شما از امکانات عمومی، از معلمی که به وسیله دانشسرای دولتی تربیت شده و موظف است در مدارس دولتی درس بدهد ایجاد میشود و میگردد چه بسیار کسانی که در عنفوان فعالیت و کوشش میآیند به خاطر این که با هدایت سیستم آموزشی شما به دنبال درآمد بیشتر میروند خودشان را بازنشسته میکنند و میروند گروه فرهنگی خصوصی تشکیل میدهند. همیشه در مدرسهها یک شائبهای وجود داشت که میگفتند معلمهائی که به شاگردها خصوصی درس میدهند، لااقل در ذهن دیگر شاگردان ایجاد توهمی میکند، که بین او و من تبعیض ایجاد بکند ولی امروز میبینیم که آموزش شما مدارس خصوصی را در کنار مدارس عمومی قرار داده و به تدریج آنها را با نیروئی که باید صرف سیستم دولتی بشود تغذیه میکند. شما در همین شهر تهران نگاهی میکنید فقط به دبستانها. یک سیر صعودی رشد و توسعه سیستم دولتی داشتیم تا آن جا که مدارس نو بنیادی بهوجود آمد مدرسه نوبنیاد فردوسی، سعدی، حافظ، نظامی اینها هنوز که ما خیلی خودمان را نسبت به ۲۰، ۳۰، ۴۰ سال پیش پیشرفته میدانیم نتوانستهایم دبیرستانهای به این عظمت و خوبی بسازیم، دبستانهائی ساخته دبستانهائی اعم از خصوصی و عمومی در سالهای بعد ساخته شده، دبستانهائی مثل فردوسی کوه پیکر است نتیجه چه سیاستی بوده نتیجه سیاست تقویت سیستم دولتی سیستم دولتی، از اعتبار از حیث و آبرو برخوردار بود، میگفتند اگر میخواهی یللی بخوری و بیکار بگردی برو مدرسه ملی ولی اگر میخواهی درس بخوانی برو مدرسه دولتی شاگرد به چشم خود میدید مدرسه ملی در بیغوله تشکیل میشد و دبستانهای دولتی نوبنیاد بود که با اشل امروزی ما هنوز بزرگ است، ما آمدیم جهت این سیاست را عوض کردیم به تقویت دستگاههای خصوصی پرداختیم تعلیمات عمومی و دولتی را ضعیف کردیم امروز ببینید چه شایعاتی است ببینید مردم چه میگویند: مدرسه خوب، آن مدرسهای است که شاگردانش در کنکور قبول میشود، مدرسه خصوصی است. اگر به روی مدرسه دولتی درس بخوانی نمیتوانی به روی کنکور بدهی، دبستانها را نگاه کنید، مدرسههای نصف وقت و ثلث وقت داریم در حالی که مدرسه خصوصی که بالاخره از جیب این مردم تغذیه میشود، برنامه منظم دارد، درس اضافی دارد، درس خارجی دارد، صبح و عصر با نظم و ترتیب کار میکند مدرسه دولتی شما محکوم است به این که یک دسته از شاگردانش صبح بروند مدرسه و عصر بروند بگردند و یک دسته عصر بروند مدرسه و صبح بروند بازی کنند، آن هم کجا، توی کوچهها، توی خاکها، توی آبهای لجنآلود، این صحیح است؟ این سیستم آموزشی که به دو شعبه خصوصی و عمومی تقسیم شده صحیح است؟ این محصول انقلاب ماست؟ شاگردان اینها فردا به هم چه خواهند گفت در بسیاری از کشورهای دنیا که سیستم مدرسه طبقاتی برقرار بود سال به سال کوشش میکنند که از سیستم مدرسه طبقاتی فاصله بگیرند و مدارسی ایجاد کنند که این مدارس جنبه عامتری داشته باشند و بتوانند همه گروهها را بپذیرند ولی ما آن وقت در عصر انقلاب که خلع ید از فئودالیسم ارضی کردیم ولی در شهرهای خودمان موجبات یک فئودالیسم مخوف و خشنی را برای نسل آینده داریم فراهم میکنیم (صحیح است) یک عده میروند مدرسه خصوصی فردا فخر بفروشند با آن کسی که ربع وقت ثلث وقت مدرسه رفته این صحیح نیست منطبق با انقلاب نیست، در مورد ساختمانهای مربوط به مدارس قبلاً تذکراتی داده شده امسال در بودجه وزارت آموزش و پرورش از بابت اجارۀ ساختمانهائی که مال مدرسههاست و شاید مال ادارات آموزشی، رقم ۰۰۰ /۴۳۸ /۲۸۴ ریال را میبینیم، یک حساب سرانگشتی ساده باربح ۶% ده ساله نشان میدهد که اگر این مبلغ را هر سال از بابت اصل و فرع بپردازند میتوانند دو میلیارد و پانصد میلیون ریال اعتبار تأمبن کننده ما به بودجه تحمیل نمیکنیم، خیال نکنید این رقم کم است با تمام کوششهائی که برای توسعه برنامههای آموزشی کردند در فصل کارهای عمرانی با تمام اولویتی که به برنامههای آموزشی دادند، می دانید امسال سهم سازمان برنامه اگر به آموزش بپردازد چقدر است من میخوانم ۲۶۰۱۶۰۰۰۰۰ یعنی رقمی برابر همان که عرض کردم اگر این وجه مالالاجارههائی که در بودجه هست از یک مؤسسه خصوصی یا عمومی وام بگیرند این مبلغ را بابت اصل و فرع بپردازند برابر آن مبلغی است که با آن همه تبلیغات از سهم سازمان برنامه به آموزش اختصاص داده شده آن وقت برای نداشتن بچهها باید یک عده شان صبح بروند مدرسه و یک عده عصر بروند، در یک چنین وضعی ایجاب میکند ما هر چه زودتر بتوانیم در سطح وسیع و به طور یکسان و یک نواخت و بدون تبعیض برای فرزندان این مملکت مدرسه ایجاد کنیم شما وقتی به این لایحه مراجعه میکنید میبینید در برنامههای عمرانی برای آموزش سه قلم نوشته شده تشکیل لابراتوارها، ساختن چند دبیرستان و دادن وام به گروههای خصوصی (دکتر صدر- تمام شهریهای که میگیرند از این مبلغ کمتر است) بله همان طور که فرمودند آنچه که بابت شهریه میگیرند و به عنوان درآمد اختصاصی در بودجه گذاشته شده از همین مبلغ که وزارت آموزش و پرورش به عنوان اجاره میپردازد کمتر است در زمینه آموزش قبل از اینکه به مهمترین مسئله این فصل بپردازیم چند نکته هست یکی در مورد کودکستانهاست کودکستانها در بسیاری از نقاط کشور و در بسیاری از مناطق روستائی، نه تنها یک برنامه پرورشی تلقی میشود بلکه یک برنامه اقتصادی و یک برنامه اجتماعی است از این نظر که در بسیاری از نقاط ایران چون زنان دوش به دوش مردان کار میکنند کودکان آنها اغلب در اوقات کار در شرایطی به سر میبرند که نه ارزش پرورشی دارد و نه ارزش بهداشتی و اساساً میتوان گفت که شکل آن با زندگی انسان مغایرت دارد و آنها در کنار آغلها در محیطی آلوده به بازیهای کودکانه مشغول هستند اگر یک زمانی ما بتوانیم مسئولیت امور بهداشتی و درمانی را به معنی واقعی بر عهده بگیریم آن وقت باید اذعان کنیم که باید مخارج بسیاری را متحمل شویم تا از این شکل زندگی کودکانه و عوارض و عواقبی که ایجاد میکند جلوگیری کنیم گذشته از این وجود محاورات خاص و لهجههای خاص سبب میشود که تعلیمات این کودکان در دوره تعلیمات ابتدائی با اشکال مواجه باشد و مدتی وقت معلم و مدرسه مصروف آن بشود که اشکالات ابتدائی را برای این بچهها حل بکند بنا بر این با توجه به این خصوصیات اجتماعی و اقتصادی ایجاب میکند که به برنامه توسعه کودکستانها که در حقیقت حتی یک مقدار برنامه توسعه مهدهای کودک است که کودکان را هنگام کار پدر و مادرشان تحت مراقبت و نگهداری قرار بدهد مخصوصاً در روستاها و در نقاط مرزی گسترش پیدا کند به این دلیل باید به برنامه توسعه کودکستانهای دولتی به عنوان یک بخش بسیار مهم و جدی برنامه آموزشی که دارای اثرات فوری اقتصادی هست توجه شود البته این چیزی است که نداریم ولی یک تذکری در مورد کودکستانهائی که در سطح شهرها داریم باید بدهیم کودکستانها بعد از دامان ما در مهمترین کانون پرورش است که در روح و فکر فرزندان ما اثر میگذارد، به همین دلیل بخصوص لازم است کودکستانها از یک تربیت دقیق ملی برخوردار باشند ولی متأسفانه کودکستانها در این کشور یک جنبه لوکس به خودش گرفته در میان بعضی از گروهها ایجاد تفاخر کرده که بگویند فرزندمان را به کودکستانهائی میفرستیم که برنامه آنها به زبان خارجی است و برای اینکه او را قبول کنند ناچار شدیم که پرسشنامه او را به زبان خارجی پر کنیم تا بدانند که متجدد هستیم و فرنگی مآب هستیم و بچه ما را بپذیرند این جائی است که شما برای تربیت بچهها ایجاد کردهاید، نظارت کنید بر کودکستانها کودکستانها یک برنامه پرورشی است اعتقاد ما این است که در این کشور آموزش اگر داریم ولی از پرورش خبری نیست هیچ برنامه خاصی برای پرورش برای متمرکز کردن پرورش در نظر نگرفتهاید و با اگر در نظر گرفتهاید متفرق و پراکنده و ناچیز است ولی به هر حال کودکستان اولین جائی است که فرزندان ایرانی را باید آماده بکند تا جسم و جان خودشان را در راه خدمت به وطنشان بگذارند این کار را نمیشود وسیله تفاخر و خودنمائی قرار داد و این کار را نمیشود با لوستر و اتومبیل مقایسه کرد که بگوئید ما بهترین اتومبیل را داریم و بچههایمان به بهترین کودکستانها میروند و اصلاً فارسی با او حرف نمیزنند این میشود لوکس بازی و تفاخر نابه جا (بانو جهانبانی- این طور نیست) این طور هست (دکتر حکیم شوشتری- اسم کودکستان چیست؟) والله اسمش هم متأسفانه خارجی است (خانم تربیت- برای خارجیهاست) اگر واقعاً برای خارجیهاست در مقرراتش تجدید نظر کنید که مطلقاً فرزندان ایرانیان را نپذیرید، خارجیهائی هستند و کارهائی انجام میدهند و مدارسی هم دارند، کودکستان هم داشته باشد (خانم جهانبانی- این را نفرمائید مردم در این راه زحمت کشیدند) بله من نسبت به آنهائی که در این راه با اشتیاق و عشق قدم برداشتند احترام میگذارم ولی ما اگر میگوئیم مدرسه و کودکستان باید روح ایرانی و تعلیمات ایرانی داشته باشد تا روی کودک اثر بگذارد حرف دیگری است امثال رشدیهها را کسی فراموش نمیکند (خانم جهانبانی- همین طور است کودکستانها بسیار خوب کار میکنند) شما چرا سرکار خانم از کودکستانهائی که متعلق به شما نیست دفاع میکنید، شما خبر دارید که هست و میدانید که اسمش هم خارج است، این چه تفاخری است که پرسش نامه برای فرزند ایرانی به اسم ایرانی باید به زبان و خط خارجی نوشته شود (دکتر صدر- اسمش را اگر میخواهید بتی گاس و میس مری است) عرض کردم اگر برای خارجیها است سخنی نیست و اگر میدانید که فرزندان ایرانیان به آن جا میروند باید عرض کنم اینگونه مدارس وسیله تفاخر شده است و این مغایر با اصل پرورش ملی (معزی- قبل از انقلاب در یک خواب اصحاب کهف بودبم انقلاب ما را بیدار کرد و جهش ایجاد کرد و قدرت لازم را به ما داد) من هم همین را عرض کردم از جنابعالی هم تشکر میکنم که از وقت من استفاده کردید و سخنرانی فرمودید. بپردازیم به مهمترین تذکری که باید در مورد آموزش و پرورش داد یعنی مسئله پرورش من امیدوارم در این یک مورد سرکار خانم جهانبانی که خودشان از خدمتگزاران آموزش و پرورش کشور هستند با من هم داستان و هم عقیده شوند ما در مسئله پرورش قدری لازم است فکر کنیم چون گاه هست که به محض این که ما میگوئیم مثلاً فلان طرز لباس پوشیدن نباید باشد یا فلان طرز موزیک هماهنگ پرورش ملی ما نیست فوراً انتقاد و اعتراض شروع میشود که دنیا در حال تکامل است دنیا عوض میشود یک روز مسائلی بوده است از دیدگاه ما بد بوده ناپسند بوده، زمانه عوض شده و آن چیزها امروز پسندیده شده، به همین دلیل است که من میخواهم در مورد مسله پرورش چند جملهای را متذکر بشوم پرورش ملی عبارت است از دادن آن چنان روحیهای به کسانی که از آموزشهای شما برخوردار میشوند که اینها بزرگترین آرزوی خودشان را در خدمت صادقانه و فداکارانه در راه وطنشان بدانند استعداد این چنین پرورش در وجود هر کسی هست سازمانهای پرورشی شما سازمانهای ارشادی شما که باید سراسر اجتماع را فرا بگیرد و در تمام شئون با هم همآهنگی داشته باشد باید کاری بکند که این استعدادی که در نهاد هر فرد ایرانی هست مورد پرورش و تقویت قرار بگیرد به طوری که عالی ترین و ممتاز ترین خصیصه هر فردی باشد حال هر نوع آموزشی که دیده، آموزش دانشگاهی دیده، دبیرستانی، کودکستانی، دبستانی دیده هر نوع آموزشی دیده ولی باید با این آموزش یک پرورش هم باشد که او در هر لحظه احساس کند قویترین جنبه او ایرانی بودن اوست و قویترین خواست او خواست خدمت و فداکاری نسبت به این آب و خاک است این مفهوم پرورش است ما نمیگوئیم یک لباسهائی نباید پوشید یک آهنگهائی نباید بشنود ولی ما میگوئیم در ریشه هر فیلمی در ریشه هر داستانی در ریشه هر عادت اجتماعی تحقق و بررسی کنیم و ببینیم این فیلمها را این داستانها را این عادات اجتماعی را این گروههای بیتها و این هیپیها را که شما از مرزها با سیاست جلب سیاحانتان به سوی این کشور میکشید و در روزنامهها و مجلهها بیش از هر اقدام ملی در مورد آنها تبلیغ میکنید (دکتر صدر- و در تلویزیونها!) بله و متأسفانه از تلویزیون زندگی آنها را طرز رفتار آنها و لباس آنها و عادات آنها را بیان میکنید و تبلیغ میکنید و به دیگران یاد میدهید امری است سنجیده یا نه؟ من یک چیزی را میپرسم آیا آموزش باید یک امر سنجیدهای باشد یا باید یک امر سنجیدهای نباشد؟ افرادی که توی کوچه و خیابان عبور میکنند تحت تأثیر محرکهائی هستند که هر کدام اینها جنبه آموزشی دارد آیا باید این عواملی که بر روح کودک و روح نوجوان و جوان اثر میگذارد عوامل سنجیدهای باشد یا این جا یک کشور نیست و احتیاج به پرورش ملی هم ندارد؟ عوامل هم که بر ذهن جوانها اثر میگذارد نباید ارزیابی و سنجیده شده باشد؟ کدام یک هست؟ آیا باید سنجیده شده باشد اثر هر آکت تربیتی باید سنجیده شده باشد یا باید سنجیده شده نباشد؟ اگر باید سنجیده شده باشد شما به من بفرمائید این فیلمهائی که از دست شما میگذرد و بر روی پرده سینما میآید این داستانهائی که از دست شما در تلویزیون نشان میدهید فیلم هائی که نشان میدهید اینها اثرات تبلیغاتیش سنجیده شده و اثرات تبلیغاتی اینها چیست؟ ارشاد ملی یعنی همین یعنی ما جامعه را تحت تأثیر اثراتی بگذاریم که سنجیده شده باشد که بدانیم بر روح و فکر مردم چه تأثیری میکند (دکتر طالع- مثل فیلم اسکندر مقدونی!) این میشود ارشاد و پرورش ملی وقتی این مطالب به میزان میآید یک باب جدیدی گشوده میشود یک عده میروند به جوانها حمله میکنند که جوانها این طورند جوانها آن طورند جوانها راه درست نمیروند این غلط است مسئول جوانها نیستند مسئول تنظیم کنندگان سیاست ارشاد و سیسات پرورش هستند (صحیح است) به مسئولیتهای اصلی ما باید توجه کنیم این مسئله پرورش در هیچ سطحی مورد توجه نیست فرزندانی که در این کشور به مدرسهها میروند آنی که در شمال مدرسه میرود با آنی که در جنوب مدرسه میرود از لحاظ رفتار از نظر اخلاق از نظر اصلاحاتی که به کار ببرند از نظر فحشهائی که میدهند از زمین تا آسمان با همدیگر فرق دارد آنها از کجا یاد گرفتهاند تحت تأثیر چه عواملی یاد گرفتهاند اینها را سنجیدند یا نسنجیدند اگر سنجیدند سیاست پرورش و ارشادی دارید اگر نسنجیدهاند که همان است که من میگویم که سیاست پرورش و ارشادی ندارید اگر سنجیدید اجازه دادید که وای بر شما و بر حزب شما (خنده نمایندگان) که هیچ اقدامی برای یک ملت مضرتر از این نیست که جوانانش خودرو باشند آن هم خودرو در مسیر انحراف شما میدانید در این دنیا چه قطبهای مالی غنی و سرشار از قدرت و توانائی فنی هست که از مسیر فساد نان میخورد؟ و اینها بر آن کانونهای سازنده فیلم تسلط حاکمانه دارند؟ آیا به این نکته هیچ توجه شده؟ این باعث دلخوشی نیست که ما دائماً سینما بسازیم سینما ساختن خیلی خوب است مشروط بر این که بتوانید مسیر فیلمها را درست کنید و تنها از لزوم سانسور صحبت نمیکنم ما امروز متجاوز از ۵۰ سال است که با صنعت سینما آشنائی داریم ولی سینمای ارشاد کننده شما هنوز نتوانسته یک گروههائی را بسیج کند که فیلم درست کنند که هم جوان خوشش بیاید هم اثراتش حساب شده و سنجیده شده باشد فیلمی که از اساس برای پول ساخته شده و برای رواج فساد ساخته شده این را هر چه از هر طرف قیچی کنند خوب نمیشود با قیچی سانسور نمیتوانید پرورش ملی ایجاد کنید باید خلاقیت ایجاد کرد ما هم آدمیم خودمان باید فیلم بسازیم خودمان باید نمایش تنظیم کنیم خودمان باید اخلاق و عاداتی را بین جوانها ایجاد بکنیم و توسعه بدهیم و رواج بدهیم چه اخلاقی، چه گروه خاصی به عنوان نمونه به جوانها نشان دادید که یک اثر پرورشی بر جوانها داشته باشد فیلمهای خلاق شما کدام است؟ نمایشهای خلاق شما کدام است؟ در مدرسهها به بچهها چه میگوئید و چه درس میدهید مسیر و راه آنها را چه جور در زیر سایه ارشاد و پرورش قرار میدهید محیط خیابانها و محیطهای عمومی عمومی را چگونه پاک کردید اینها مسائلی است که باید به آن توجه کرد، خوشبختانه وزارت آموزش و پرورش اسم خاصی است که در آن کلمه پرورش وجود دارد ولی به کلمه پرورش آن هیچ گونه توجهی نمیشود این امکانات پرورشی که هست اینها را باید متمرکز کرد یک طرف پیش آهنگی داریم پیش هنگی در سطح شهرستانها به یک کار تشریفاتی تبدیل میشود و تشریفاتی است. | ||
+ | |||
+ | '''روستا'''- تشریفاتی نیست و بسیار عمیق است. | ||
+ | |||
+ | '''دکتر فریور'''- نتیجه این صحبت این خواهد شد که فردا وزارت پرورش درست کنند (خنده نمایندگان). | ||
+ | |||
+ | '''دکتر عاملی تهرانی'''- البته اگر واقعاً یک وزارت پرورش ارشاد ملی به وجود بیاید به وظیفه خودش عمل بکند شاید بشود گفت که مفیدترین و اصیلترین کار انجام گرفته من صحبت از یک وزارتخانه نمیکنم ولی صحبت از ایجاد یک سیستم میکنم شما بعد از این میخواهید به سطح روستاها بروید روستاها یک نوع تربیت ترادیسیونل داشتهاند یک نوع آداب و اخلاقی برای خودشان داشتهاند شما حالا میخواهید قطبهای تربیت جوانان را به روستاها ببرید باید تکلیف مسئله و پرورش و سیاست ارشاد قبل از این که قطبهای شهری شما در سطح روستاها استقرار پیدا بکند حل بشود مسئله ارشاد در سطح و شکل کلی خودش عبارتست از یک قطب هدایت کننده یک فرستندهای قوی و نیرومند و صدها و میلیونها گیرندهای که میبایست در تمام سطح کشور پیامهای پرورشی شما را بگیرند و در سطح شهرها و روستاها بازگو کنند شما باید یک ملت را با روحیه خاصی با توانائی و قدرت خاصی بسازید که آمادگی خدمت داشته باشد میدانید بر اثر نبودن یک سیستم ارشاد ملی و پرورش ملی صحیح امروز ما به چه صحنههائی و چه مرحلهای از اجتماع رسیدیم به آن مرحلهای رسیدیم که متأسفانه افرادی پیدا شدند که به دیگران اولین نصیحتشان این است که اگر میتوانی از این مملکت برو، برو در جای دیگر دنیا راحت و آسوده برای خودت زندگی کن (مهندس ارفع- کی میگوید؟) (بختیاری پور- اینها ایرانی نیستند دشمنان ایران هستند) (مهندس ارفع- در حزب آقایان این صحبتها شده) جناب آقای مهندس ارفع اگر ما چشم خودمان را ببندیم و چیزهائی را که در اجتماع ما وجود دارد نبینیم برای آنها راه حلی پیدا نخواهیم کرد درست است که این حقیقت تلخ است که بگوئیم در این کشور روحیههائی هست که منافع شخصی را بر منافع عمومی ترجیح میدهند. | ||
+ | |||
+ | '''مهندس ارفع'''- در هر اجتماعی هست مختص ایران نیست در همه جای دنیا هست. | ||
+ | |||
+ | '''دکتر عاملی'''- روحیه بدی است. | ||
+ | |||
+ | '''مهندس ارفع'''- خوشبختانه در کشور ما روح فداکاری غالب بر نفع پرستی است. | ||
+ | |||
+ | '''دکتر عاملی'''- بله این کاملاً صحیح است ولی وقتی میگوئیم چرا سر دشت طبیب ندارد، قاضی ندارد کارمند ثبت ندارد میگویند کسی حاضر نیست با این حقوقها به آنجا برود این طرز تربیت از کجا آمده از همان جائی که شما مردم را گذاشتید به اختیار خودشان آن جا وظیفه نیست آن جا ایرانی زندگی نمیکند مردمش مریض نمیشود مردمش با هم دعوا نمیکنند احتیاج به قاضی ندارند؟ پس وظیفه هست کسی را نمیتوانید بفرستید چرا؟ برای این که اساس تربیت ملی در این کشور پایهگذاری نشده. | ||
+ | |||
+ | '''عباس میرزائی'''- حزب شما بفرستد دولت پولش را میدهد. | ||
+ | |||
+ | '''دکتر عاملی'''- این کار را میکند در این تردید نیست. بله صحیح میفرمائید، من هم همین را میگویم، اتفاقاً درست من هم همین را میگویم، درست شما نشان دادید که همان چیزی را که آقای مهندس ارفع تکذیب کردند شما تأیید کردید، شما میگوئید شما برو، بله من هم همین را میگویم تربیت ملی نیست، روحیه فداکاری نیست وقتی صحبت از رفتن به سر دشت میشود شما نمیگوئید من میروم میگوئید تو برو درست همین نکته حساسی که من میخواهم بگویم که در این کشور این حقیقت هست این طرز فکر هست که ما خدمت را استقبال نمیکنیم اضافه حقوق میخواهیم سیاست ارشاد شما تمام دستگاههای دولت را تبدیل کرده به سندیکاهائی که در آن نشستهاند و صحبت از اضافه حقوق میکنند (صحیح است) به همین دلیل است که شما میخواهید سیاست اقتصادی دولت را با روحیه سودجویانه تلفیق بکنید هی لایحه میآورید فلان مؤسسه را از شمول مقررات استخدام مستثنی میکنید چرا؟ برای این که میخواهید اضافه حقوق بدهید که برود کار بکند من هم همین را میگویم یک طرز تربیت ملی باید مستقر بشود همه ما آماده خدمت بشویم در شرایطی بدون تبعیض و براساس عدالت اجتماعی همه به این کشور خدمت بکنند البته من افتخار میکنم به هر نقطه از این کشور که بفرمائید با کمال میل میروم (آفرین) (رامبد- چون برخلاف اساس و رویه حزبی است که حکومت میکند اشتراک منافع حزبی است که حکومت میکند) ما هم همین را صحبت میکنیم در وجود هر انسانی این خصیصه هست که به دنبال منافع شخصی خودش حرکت کند این خصیصه هم هست که بتواند پیوندهای خودش را با ملتش درک کند و خودش را حاضر و آماده بکند برای خدمت به وطنش هر دوی این خصوصیات هست در سیاست ارشادی باید ببینید کدام را باید تقویت کرد اگر میخواهید سودجوئی و منفعتطلبی را تقویت کنید راهش همین است بگذارید این سیاست را سودجویان اداره کنند فیلمش را میسازند تبلیغش را هم میکنند ما فقط آن را ترجمه یا دوبله میکنیم اگر میخواهید براساس ارشاد ملی باشد این راهش نیست باید از روز اول به هر کودک ایرانی این روحیه را داد که تمام پهنه ایران زمین و هر گوشهاش را وطن خودش بداند (احسنت) شما تا این روحیه را بهوجود نیاورید نمیتوانید بر مشکلات اجتماعی و اقتصادی فائق شوید این سخن بسیار بیپایه و بیاساس است که بگوئیم کارها از منشأ اقتصادیش سرچشمه میگیرد نه از منشأ روانیش سرچشمه میگیرد، انسانهای مصمم عرصههای بایر را دایر کردهاند نقاط خالی از جمعیت را پوشیده از جمعیت کردهاند چرخها کارخانه را به حرکت درآوردهاند تمدن را بسط دادهاند فرهنگ را بسط دادهاند آبادانی را بهوجود آوردهاند اینها را روحهای مصمم ایجاد میکند این روحهای مصمم از کجا پیدا میشود از مدرسهها پیدا میشود از آموزش خانوادهها پیدا میشود به این طرز که در آن کشور یک سیاست سالم ارشاد و پرورش ملی وجود داشته باشد جنبههای انسان دوستانه و جنبههای ملت دوستانه که در وجود هر فرد است بگیرند و پرورش بدهند تقویت بکند یک فرد است بگیرند و پرورش بدهند تقویت بکند یک فرد را در تاروپود حیات ملتش قرار بدهد که بتواند منفعت ملت خودش را قبل از نفع شخصی خودش ببیند و به دنبال آن حرکت کند مظاهر این پرورش در همه جا هست اگر در یک جامعهای پرورش صحیح استقرار یافت مظاهر آن پرورش صحیح در همه جا پیدا میشود مسلماً اگر این طرز پرورش در ایران وجود میداشت هیچ وزیری در دوران انقلاب حاضر نمیشد اتومبیل سابقش را که راه میرود کنار بگذارد و در یک اتومبیل سیستم جدید بنشیند (پزشکپور- کاملاً صحیح است) (کلانتری- اطاقهای پذیرائی را هم بفرمائید) در همه جا باید وجود داشته باشد در تمام سطوح باید وجود داشته باشد یک دردهائی است در تمام دنیا دارند همه جای دنیا در مسیر سیلهای انحطاط قرار گرفتند نخواهید که در مسیر سیلهای انحطاط این ملت را قرار بدهید ما انقلاب کردیم که یک سیاست مستقل ملی داشته باشیم در راهی که مخصوص خودمان است حرکت کنیم اگر در راه ناسیونالیسم هستیم که شما صبح فرمودید ایدئولوژی حزب ما ناسیونالیسم است به اضافه چیزهای دیگر، من چیزهای دیگر را کار ندارم به ناسیونالیسم اتکاء میکنم. | ||
+ | |||
+ | اگر ناسیونالیست هستیم باید قبول داشته باشیم که ناسیونالیسم بدون پرورش ملی بدون ارشاد ملی جود ندارد وجود خارجی ندارد متأسفانه بعضی از الفاظ هست که هنوز معانی دقیق آن روشن و اشکار نشده بعضی از دوستان به من تذکر میدادند که شما به این اتکاء میکنید که ناسیونالیست هستید ما هم ناسیونالیست هستیم البته در مورد معنی این کلمه میشود تعبیرهای مختلفی کرد یکی عبارت است از این که بگوئیم هر فردی که خودش را بسته به یک ملت بداند او ناسیونالیست است آن وقت همه ما به این اعتبار ناسیونالیست هستیم ولی آن چه که ما اسمش را گذاشتهایم ناسیونالیسم یک واقعیت علمی است ناسیونالیسم به اعتبار حزب پان ایرانی است یک علم است، علم پیدا کردن راههای ترقی و تعالی و عظمت یک ملت (احسنت) همان طوری که دامپروری یک علم است شما اگر میخواهید دام خوب داشته باشید باید مبانی علمی آن را رعایت کنید (دکتر حکیم شوشتری- شما دام و آدم را با هم مقایسه میکنید؟ این توهین است) از نظر علمی بله خیلی چیزها علم است پس این که دین هم علم است توهین به دین است؟ چون دامپروری علم است چه حرفی میزنید شما که اتفاقاً جبۀ علمی به تنتان هست (دکتر حکیم شوشتری- قیاس مع الفارق است) من به عنوان علم عرض میکنم ما میگوئیم چون شما برای هرچیز به علم احتیاج دارید به قول آقای حکیم شوشتری تنها ما در مورد اداره مملکت و دریافت راز بقا و عظمت ملتمان به علم احتیاج نداریم این هم برای خودش موضوع علمی است این ایدئولوژی نیست این یک چیزی است برتر و بالاتر از ایدئولوژی، ناسیونالیسم یک علم است ممکن است تغییرات گوناگون داشته باشد یعنی این که ما ببینیم ملت ما در قالب جغرافیائی که قرار دارد چه طور میتواند چه اندیشهها چه فکرها و چه راه حلی میتواند ملت ما را به طرف عظمت، به طرف برتری، به طرف نیرومندی ببرد (قاضیزاده- این شعار شما و این مسائلی که مربوط به ترقی و تعالی مملکت است شاهنشاه قبلاً ترسیم فرمودهاند ما هم تبعیت میکنیم) البته تمام علمها مبانیشان در کتابها نوشته شده است باید رفت خواند ما تردیدی نداریم که شاهنشاه با به عنوان یک قائد ناسیونالیست مبانی و دستورهائی برای بهتر زندگی کردن ملت ایران تنظیم و ترسیم فرمودهاند و خوشبختانه خداوند به ایشان توفیق داده است که کتابی در این مورد بنویسند و بیانات ایشان هر قسمتش بازگو کنندۀ قسمتی از این علم من قبول دارم ولی توی کتابها خیلی مطالب نوشته شده است باید رفت و خواند (مهندس ارفع- ما عمل میکنیم) (دکتر طالع- باد درک کرد فقط خواندنش کافی نیست) بله باید خواند و درک کرد در قسمت پرورش ملی اول شما فرمودید این طور نیست ولی بعد مثالها و شاهدهائی که آوردم ملاحظه فرمودید این طور هست و تا زمانی که این مشکلات وجود دارد معلوم است که به مقتضای علم ناسیونالیسم عمل نشده اگر عمل میشد از این بهتر بود این است نکاتی در مورد پرورش ملی این را باید عرض بکنم پرورش ملی باید به عنوان یک نهاد پذیرفته بشود یعنی این طور خیال نکنید اگر یک دستگاه به وجود بیاورید و اسمش را بگذارید دستگاه ارشاد و پرورش ملی این مسئله حل شده است نه روح پرورش ملی یعنی آن روحی که نفع خصوصی را در وجود هر یک از ما از بین ببرد و جای آن را به غیرخواهی و ملت خواهی بدهد! این چنین باید در تمام سطح مملکت به وجود بیاید اگر ما قبول بکنیم که در این راه گامهای بلندی برنداشتیم طوری نخواهد شد چون آن وقت وظیفه ما پاسداری انقلاب به ما حکم میکند به این مسئله اندیشه کنیم و در برابر این مسئله راه حلهائی پیدا کنیم بنابراین در مورد ارشاد و پرورش ملی لازم است که سیاست اساسی و اصلی منظور بشود این فعالیتهای متفرق اینها از یک راهنمائی مشترک و سنجیدهای برخوردار بشود این ملت در یک جو فکری عالی زندگی بکند در یک جو ملی که همواره وظیفهاش در پیش چشمش مجسم باشد و در هر قدمی که برمیدارد به مقتضای وظیفه ملی خودش گام بردارد در مورد دانشگاهها البته فرصت این نیست که یک موشکافی دقیق و کاملی صورت بگیرد نکاتی هست که لازم است به آنها توجه بشود، هزینه سرانه دانشجو در دانشگاههای گوناگون این کشور متعادل و یک نواخت نیست البته میدانم که هزینۀ سرانۀ دانشجو مثلاً در دانشکدههای مثل ادبیات و حقوق کمتر است از هزینه سرانه دانشجو در دانشکدههائی مثل پزشکی و فنی این صحیح است ولی اگر بررسی بفرمائید با هر میزانی و معیاری که شما قرار بدهید برای همین هزینه سرانه دانشجو به این نکته برخورد خواهید کرد که در دانشکدههای مختلف کشور این هزینه تعادل ندارد اگر فرضاً در دانشکدههای اصفهان ما کمترین رقم هزینه سرانه را داریم و این رقم مثلاً ده است دانشکدههای دیگری در مملکت هست که این رقم برای آنها ۴۰۰ است و چنین اختلاف فاحشی منطبق با نظام برنامهای نیست از دو حال خارج نیست یا دانشکدهای که کم خرج میکند خدمت صحیح آموزشی تحویل نمیدهد و این به زیان کشور است و یا دانشکدهای که زیاد خرج میکند یک مقدار مخارج بیهوده میکند آن هم به زیان کشور است لازم است که تعادلی در این جهت ایجاد شود و این تعادل باید به نحو انقلابی برگذار شود بالاخره این تصمیمها کی باید گرفته شود؟ کی باید به موقع عمل و اجرا گذاشته شود؟ ما بسیاری از دردها را میدانیم ولی به تکرار کردن آنها اکتفا میکنیم در مورد دانشگاهها ترتیبات استخدامی سالهای اخیر تبعیضاتی را به وجود آورده یک عده امروز هنوز در دانشگاهها استخدام میشوند، با حقوقهائی در حدود هفتصد و هشتصد تومان عده دیگری استخدام میشوند به عنوان این که از محل طرح است به عنوان این که خدمت فول تایم انجام میدهند با حقوقهای بیشتری اگر واقعاً آن کسی که خدمت فول تایم انجام میدهد عملاً بیش از آن کسی که خدمت فول تایم انجام نمیدهد خدمت میکرد در این صورت هیچ تبعیضی به میان نمیآید ولی به علت این که سازمان داده نشده بین آن کسی که خدمت فول تایم انجام میدهد و آن کسی که خدمت فول تایم انجام نمیدهد اختلاف فاحشی از لحاظ خدمت نیست این مشکل دیگری است که در سطح دانشگاهها وجود دارد همین جا همین جا چون مسئله شباهت دارد این نکته را هم عرض میکنم در سطح بهداریهای کشور مشکلات بسیاری به وجود آمده عدهای به طور عادی استخدام شدهاند و امروز بعد از ده سال دوازده سال پانزده سال خدمت مثلاً از دو هزار تومان حقوق و مزایا استفاده میکنند عده دیگری در کنار آنها کار میکنند به عنوان این که از محل طرح استخدام شدهاند چند برابر آنها حقوق میگیرند این تمایزها چیزهائی نیست که ما بگوئیم باید رشد بکنیم باید موجبات اقتصادی پیدا بشود اینها تصمیمات اداری است تصمیمات قانون گذاری است مجریان امور باید راه حلهائی برای این موارد پیدا بکنند و آنها را به کار ببندند ولی هرچه زمان میگذرد این مشکلات انبوه تر و بیشتر میشود و هنوز در برابر این مشکلات راه حلی بهوجود نیامده است (دکتر طالع- صحیح است یک شبه رم را نمیشود ساخت) در وزارت بهداری باز مسئلهای شبیه به این هست و آن این است که به علت آن که یک آئیننامه صحیحی برای نحوه نقل و انتقال کارمندهای فنی و غیر فنی وجود ندارد کسانی که به نقاط دور فرستاده میشوند دیگر هیچ نوع امیدی برای این که بتوانند یک زمانی به شهر دیگری برود ندارند ناچارند محل خدمتشان را ترک کنند بیایند به تهران به این طرف و آن طرف متوسل شوند برای این که بگویند من ده سال است پانزده سال است از همه چیز عقب افتادهایم از تحصیلم عقب افتادهام راه ترقی به رویم بسته شده است هر چه تلاش میکنم هر چه کوشش میکنم من را منتقل نمیکنند این یک نظمی میخواهد چند روز پیش این جا تذکر داده شد چه طور مگر ارتش پرسنل ندارد ولی با نظم این مسئله را برای پرسنل خودش حل کرده یک آئیننامه صحیح و دقیق برای انتقالاتش دارد هر کسی تکلیف خودش را میداند و میداند در هر منطقهای از کشور به چه مدت و به چه شکل باید خدمت بکند ولی برای بعضی از دستگاهها این نظم و آئیننامه وجود ندارد مقداری از مراجعات من شما، گواهی بدهید همین است کسانی هستند که به یک نقطه دور افتاده فرستاده شدهاند یک سال گذشته دو سال گذشته، روز اول که اینها را میفرستند قول بهشان میدهند که تو برو شش ماهه تو را برمیگردانیم ولی وقتی آن شخص رفت و در آن جا مستقر شد یک سال میماند دو سال میماند تمام مسائلی را که برای خودش فکر کرده و راه ترقی علمی اوست منتفی میشود برای این که یک آئیننامه دقیق و منظمی برای انتقالات نیست نتیجه دیگرش چیست آن کسی را که مثلاً بهداری میفرستد به یک شهر دور افتاده آن شخص در روز ناگزیر است که پاسخگوی ناقص دویست و سیصد مریض باشد ولی بالاخره بعد از این که مراجعات متعددی کرد او را به مرکز منتقل میکنند زن وقت در تهران یک مریضخانهای، بهوجود میآید که هر کس از شهرستانها بعد از ده سال ۱۵ سال ۵ سال ۳ سال منتقل شده به تهران همهشان میروند در آن مریض خانه مجتمع میشوند و آن جا تورم کادر و پرسنل پیدا میکند آن کسی که این جا است میخواهد کار بکند نوبت به او نمیرسد آن کسی که در نقطه دور افتاده است میخواهد کار بکند میخواهد کار صحیح بکند امکانش را ندارد کثرت مراجعات به او مجال نمیدهد اینها تبعیض است اینها تبعیضاتی است که با روشهای انقلاب اداری باید حل بشود این نکات تا به حال چند بار تذکر داده شده به وسیله انواع و اقسام مقامات، به وسیله روزنامهها به وسیله نمایندگان، چقدر اید تذکر داده شود پس این انقلاب اداری شما کی آغاز میشود؟ کی این مسائل حل میشود؟ اینها که کار آئین نامه است روشهای داخلی شماست نظمی به این کار باید داد این دو نفری که یکی چهار هزار و پانصد تومان میگیرید و دیگری که پهلوی او نشسته و همان کار را انجام میدهد به حکم آن که استخدام رسمی شده است دو هزار تومان میگیرد این تبعیض را کی میخواهد از بین ببرد؟ اینها نکاتی است که در سطح دانشگاهها هم وجود دارد این مسائل به زیان گروههای تحصیل کرده جوان است از طرف دیگر یک مسئله جدیدی مطرح شده است البته عمومیت نمیتواند داشته باشد ولی در حالی که کسانی که در این کشور هستند و جویای شغل هستند و واجد آن شرایط هستند که بیایند و بروند در دانشگاه وظایف علمی انجام بدهند یک وقت میبینید یک نفر را با بوق و کرنا از یک کشور آوردند و در یک دانشکده دیگر مشغول کار کردند کارهای ما نباید فقط به خاطر جنبه روانی و تبلیغاتی باشد باید در تلو آن معنی و مفهوم حقیقی و واقعی باشد شما پستهای دانشگاهیتان را معلوم کنید جوانان تحصیل کرده ایران واجد شرایط بودند بروند آن سمتها را اشغال بکنند جوانان تحصیل کرده خارجی میتوانستند بروند آن سمتها را اشغال بکنند، از هیچ جهت و به هیچ شکلی نباید تبعیض وجود داشته باشد ولی این تبعیضات از نظر نحوه تقسیم کار از لحاظ میزان حقوقها در سطح دانشگاهها هم وجود دارد و این به سود و به نفع گروههای جوان و تحصیلکردههای جوان نیست باز تذکر دیگری که در ضمن بررسی سال گذشته به تفضیل به آن پرداخته شد مربوط بود به در آمد اختصاصی دانشگاهها درآمد اختصاصی دانشگاهها که از محل گرفتن شهریه از دانشجویان تأمین میشود با این که نسبت به عوایدی که از درآمد عمومی به دانشگاهها اختصاص داده میشود رقم بسیار ناچیزی است ولی متأسفانه به جای این که یک بار برای همیشه از این رقم ناچیز بگذرد و درهای دانشگاه را مانند دبستانها و دبیرستانهای دولتی (دبیرستانهای دولتی چند سال پیش نه امروز که شهریه میگیرید) یکسان و یکنواخت بر روی تمام فرزندان این مملکت باز بکنند به روشهای مختلف و عجیب و غریب متوسل میشوند این گرفتن سفته از دانشجویان چه تعبیری میتواند در یک سطح انقلابی داشته باشد هر جوانی وقتی در مورد او سرمایهگذاری میشود وجودش به اندازه صدها سفته برای کشور ارزش دارد اضافه شود بعد عرض میکنم ببینیم خدمات عمومی هنرسرایعالی و هنرستان ضمیمه چیست قبل از توصیه ۲۱ میلیون و هشتصد و هفت هزار ریال بعد از توصیه ۲۳ میلیون و نهصد و هشتاد و یک هزار حوزه مدیریت دانشسرایعالی به همان وضع سال پیش باقی مانده حوزه مدیریت دانشگاه تهران به وضع سال پیش باقی مانده حوزه مدیریت دانشکده پزشکی به وضع سال پیش باقی مانده بیمارستانها به وضع سال پیش باقی مانده دانشگاه پهلوی به وضع سال پیش باقی مانده حوزه مدیریت دانشگاه تبریز قبل از انقلاب ۸ میلیون بعد از توصیه ۹ میلیون و ۸۵۶ هزار ریال (دکتر طالع- پس کدام دانشگاه تورم داشته؟) حوزه مدیریت دانشگاه اصفهان به وضع سال پیش، کارگزینی دانشسرایعالی به وضع سال پیش کارگزینی دانشگاه تهران به وضع سال پیش کارگزینی دانشگاه تبریز به وضع سال پیش دانشکده پزشکی و بیمارستانها به وضع سال پیش عجیب است که این توصیه هیچ موردی برای اجرا نداشته است اصفهان مثل وضع سال پیش امور مالی و اداری آموزش و پرورش به وضع سال پیش امور مالی و اداری دانش سرایعالی اندکی بیش از وضع سال پیش امور مالی و اداری دانشگاه تهران قبل از توصیه ۱۲۷۵۲۹۰۰۰ ریال بعد از توصیه ۱۳۷ میلیون و ۴۶۶ هزار ریال به اضافه ۱۵ میلیون از محل درآمد اختصاصی امور مالی و اداری دانشکده پزشکی و بیمارستانها وضع سال پیش دانشگاه پهلوی قبل از توصیه ۴۳ میلیون و ۶۷۲ هزار بعد از توصیه ۴۵ میلیون و ۸۳۸ هزار ریال، درآمد اختصاصی ۲ میلیون قبل از توصیه ۱۷ میلیون بعد از توصیه دانشگاه تبریز ۲۵ میلیون قبل از توصیه امور مالی و اداری اصفهان ۱۵ میلیون قبل از توصیه ۱۶ میلیون بعد از توصیه ۵۰۰ هزار ریال از درآمد اختصاصی قبل از توصیه ۲ مییلیون و ۵۰۰ هزار ریال از درآمد اختصاصی بعد از توصیه اقلاً این توصیه باید در یک اموری مصداق داشته باشد و با منشور انقلابی تطبیق بکنند چه طور یک چیزی در منشور انقلابی میآید که حتی یک موردش مصداق ندارد ولی در مورد این که فرمودید که به نسبتی که فرض میکنید دانشجو اضافه میشود فوری باید هزینههای اداری افزایش پیدا کند این نکتهای را که شما فرمودید یک خاطره رنجآوری را به یاد من آورد اتفاقاً درست مربوط به زمانی است که در قسمت طرح و برنامه دانشگاه تهران عهده دار وظیفهای بودم و این نکته را من در نظر گرفته بودم که به عنوان تذکری به عرض برسانم ما در این کشور یک برنامه ۴۸۰ میلیارد ریال به عنوان برنامه چهارم کارهائی است که باید عملی و اجرا بشود غالب این کارها باید با واسطه گروههای مهندسین مشاور و بعد مقاطه کاران انجام بگیرید و آن چیزی که واقعاً به عنوان اصل انقلاب اداری باید مورد عنایت و توجه باشد این است حال که میخواهند همین حجم عظیم پول را به وسیله مهندسان مشاور که مؤسسات غیر دولتی هستند خرج بکنند باید ضوابط محکمی ایجاد بکنید که بتوانید بر طرز عمل این گروهها غیر دولتی که پول دولت و پول ملت را هزینه میکنند نظارت مستمر و دقیقی برقرار بکنید نکتهای را که من در این جا به خاطرم آمد این است که در یکی از محافل برنامهریزی صحبت از این بود که دانشگاه تهران در زمینههای امیرآباد احتیاج دارد به این که یک استادیوم ۳۰ هزار نفری ساخته بشود پارهای از کسانی که در آن جا حضور داشتند و مثل من کم تجربه بودند گفتم حالا که میخواهید بسازید تعداد را بیشتر در نظر بگیرید، بکنید صد هزار نفر، به محض این که چنین پیشنهاد نسنجیدهای مطرح شد دیدم عدهای حسن استقبال کردند و عدهای با ایما و اشاره به من میگویند نه، بیان نکن بگذار همان ۳۰ هزار نفر باشد بعداً توضیح داده شد ما که میخواهیم نقشه این کار را برآورد بکنیم براساس عدهای که میخواهند از آن استفاده بکنند برآورد میکنیم یعنی هزینه برآورد اولیه این کار اگر رقم ۳۰ هزار باشد یا رقم صد هزار باشد به نسبت صد به سی فرق میکند وقتی صحبت پلان عمومی کوی دانشگاه امیر آباد بود که در آن جا مراکز متعدد آموزشی باید استقرار پیدا کند باز همین وضع پیش آمد اگر شما بگوئید ۵۰۰ هزار نفر خیلی خوشحال میشوند چون ضریبش را فوراً ضرب در ۵۰۰ هزار میکنند با این طرز نمیشود انقلاب اداری کرد. نمیشود فعالیتهای اجرائی کرد ضوابط محکمی داشته باشیم این برآوردها حتماً لازم نیست به وسیله گروههای مشاور خصوصی بشود برآورد این که ما روی کاغذ بگوئیم خرج این دستگاه چقدر میشود آیا این را هم باید بازایش چیزی بپردازیم؟ یا این که دستگاهها و سازمانهای مجهز فنی داریم با این که بسیاری هستند پرسنل فنی که حاضرند به استخدام دستگاه دولتی در بیایند شما دارید روشهای جدیدی در حکومت اختراع میکنید آن جائی که صحبت پول است فوراً پای کسانی به میان میآید که به عناوین مختلف میبایست بدون نظارت قوه مقننه بدون نظارت دستگاه کنترل کننده از وضع مالی مملکت از آن منابع مالی بهرهمند بشوند و استفاده بکنند شما شاید خیلی خوب میدانید که واقعاً تورم کار اداری داریم. این تنها منحصر به کادر دانشگاه نیست در همه جا داریم (صحیح است) شما باز بهتر از من و خوبتر میدانید که این قطبهای متورم شده از کارمندان که به مقتضای اصول فئودالیسم اداری بهوجود آمده اینها اجازه نمیدهند و نیروهای خودشان را تحمیل میکنند حتی بر سازمان اداری و استخدامی شما، سازمانهائی که نوشته میشود به جای این که از یک مأخذ علمی بهره گرفته باشد بیشتر درصدد این است که پرسنل موجود را در قالبهای جدید به گمارد شما خیال میکنید ما یک ضابطه دقیق داریم که میدانید به ازاء مثلاً هر چند دانشجوئی که اضافه میشود به کادر اداری دانشگاه هم اضافه شود و الله نداریم این هم یک حساب فرضی است حسابی است که فقط به درد گروههای مهندسین مشاور میخورد که بگوئید ما در این جا میخواهیم یک میلیون نفر دانشجو بپذیریم که فوراً آن رقم یک میلیون نفر را ضرب در آن ضریب خودشان بکند و از شما مخارج مراحل فاز اول آن را مطالبه کند نقلاب اداری به معنی واقعی این است که در این مورد بتوانیم فکر واقعی بکنیم کادرهای اداری ما به شکلی که هستند در قالب سازمانبندیهای جدید خودشان را نفوذ دادهاند این که ما خیلی اصرار داشتیم که همآهنگی فعالیت انقلاب اداری به معنای واقعی عمل بشود به دلیل همین بود که یکی از وظایف آن دستگاه عبارت بود از اصلاح روشهای اداری، پیدا کردن نیازمندی واقعی سازمانی این وظیفه مقدسی است این برای من یک آرزوی بزرگی است این آن چیزی است که من میدانم اراده محکمی که امر به انقلاب اداری دادند مقصود واقعیشان این بوده است که سازمانهای اداری ما واقعاً آن اندازهای باشد که ضرورت دارد و هیچ نوع تحمیلی بر سازمانهای اداری ما نباشد حق با شما است اگر واقعاً سازمانهای اداری ما از ضابطه سرچشمه گرفته منطبق با انقلاب اداری استقرار پیدا کرده بود درست با نیازمندیها و کاری که داشت تطبیق و تناسب داشت من هم این را قبول میکردم که به ازاء هر چند دانشجوئی که به دانشکدهای اضافه میشود به همان میزان بر کادر اداری هم اضافه بشود ولی شما اطمینان داشته باشید که سازمان اداری هیچ یک از این کادرهای دانشگاهی مثل بسیاری از دستگاههای دیگر و به خصوص مثل بسیاری از دستگاههای انتفاعی و بازرگانی هنوز حتی به تصویب سازمان امور اداری و استخدامی نرسیده بنابراین هیچ نوع ضابطهای وجود ندارد که شما سرانۀ دانشجو را حساب کنید بنابراین در این بودجهها توصیه انقلاب آموزشی را ندیده انگاشتند و با همان روال سابق خودشان تنظیم کردهاند و از همان سبک بودجه سال گذشته الهام گرفتهاند در همین مورد مربوط به مقاطعه کاران من ناگزیر هستم یک تذکری را در این جا بازگو کنم ظاهراً بعد از انقلاب اداری دیگر مقاطعه کار نباید جرأت آن را بکند که از دستگاههائی که با پول این مردم چرخشان میگردد مطالبه غرامت و ما به ازاء خدمتی بکنند که هرگز نه خدمتش را انجام داده و نه حقی به خسارت و غرامش دارد ولی متأسفانه زیر چتر حکومت حزبی شما یک مورد فاحشی از این نوع طغیانهای مقاطعه کاران دیده شد و هنوز هم حکومت شما تصمیم انقلابی نسبت به این پرونده اتخاذ نکرده است (مهندس ارفع- در کجا؟) در شهرداری تهران (مهندس ارفع- قصاص قبل از جنایت مثل این که درست نیست) من خواستم تذکر بدهم شاید تذکرات قبلی که در فراکسیون حزب شما داده شد جلوی اقدامات بعدی را گرفت و این سی میلیون تومان را به نفع شهرداری تهران و مردم تهران ذخیره کرد (دکتر صدر- هنوز معلوم نیست) ولی چون هنوز به طور قاطعی گفته نشده است که این مقاطعه کار بی حق است نه تنها بیحق است بلکه برای تخلفات قبلی خودش باید محاکمه بشود من لازم میدانم که تذکر خودم را بدهم. | ||
+ | |||
+ | (پزشکپور- تمام مقاطعهکاران آسفالت تهران و آسفالتهای تهران دلیل وقوع جرم است) | ||
+ | |||
+ | (دکتر صدر خیابان پهلوی ۶ ماه پیش آسفالت شد حالا سوراخش کردند) | ||
+ | |||
+ | البته در همه موارد من فکر میکنم همه شما هم داستان هستید بسیاری از آسفالتهائی که امسال بر اثر ریزش عادی برف از بین رفت و خیابانها را تبدیل به دستاندازهائی کرد اینها هنوز زمان تضمین قانونی مقاطعه کارانش به پایان نرسیده است (دکتر بهبودی- مقاطعه کار که بدون توجه به دستگاه نظارت نمیتواند کاری بکند) به هر حال همان طور که عرض کردم من در این مورد فقط خواستم تذکری بدهم و امیدوارم در این مورد لااقل در طی همین چند روزهای که مسئله بودجه در پیشگاه مجلس شورای ملی مطرح است ما شاهد اقدام انقلابی حزب اکثریت باشیم و به بینیم لااقل یک بار به عنوان نمونه مجریان عملی را که به خزانه ملت لطمه وارد آوردند و قسمتی از آن را به شکل آسفالتهای باطل حیف و میل کردند مورد تعقیب قانونی قرار بگیرند این است که این پروندهای که اصل کار انجام شده اش بیشتر از ۱۶ میلیون نیست در دورهای که قبلاً بازرسی کل کشور وجود داشته و این پرونده به دادگاههای صلاحیت دار احاطه شده و در آن موقع جرم تشخیص داده شده اموال این مقاطعه کار یعنی آسفالت راه توقیف شده بعد از سالها با وجود دلائل متقن این مقاطعه کار از چتر حکومت شما یعنی در زمان حکومت شما استفاده میکند ادعای خودش را زنده میکند برای کاری که انجام نداده ادعای خسارت میکند و برای اموالی که در زمان خودش ۵ میلیون تومان تخمین زده شده متجاوز از ۴۰ میلیون ادعای خسارت میکند. | ||
+ | |||
+ | '''مهندس ارفع'''- آقای دکتر عاملی هیچ کس و هیچ خاطی نمیتواند و حق ندارد از چتر حزب ایران نوین استفاده بکند ما معتقد به تفکیک قوا هستیم این در حق قوۀ قضائیه است که رسیدگی بکند که اکر حق دارد و یا ندارد روشن گردد. | ||
+ | |||
+ | '''دکتر صدر'''- حق ندارد،"اگر" هم ندارد. | ||
+ | |||
+ | '''مهندس ارفع'''- آن با قوه قضائیه است با ما نیست. | ||
+ | |||
+ | '''دکتر عاملی'''- این کاملاً صحیح است ولی بالاخره یک حکومت حزبی میتواند با اعمال خودش با اقدامات خودش نشان دهنده این امر باشد که آیا خاطیان را تعقیب میکند و آنها را به سزای خودشان میرساند یا نه؟ (مهندس ارفع- بله می رساند) شما میفرمائید میرساند بسیار خوب این یک مورد یک وسیله سنجش مورد دوم آسفالتهای خیابان تهران (پزشکپور- و همه شهرستانها) این موارد امروز تذکر شد شما تشریف خواهید داشت انشاءالله ما هم در خدمتتان خواهیم بود اگر حکومت انقلابی شما به خواستههای مردم که حق قانونی است که خواستههای قانونی است و عبارت است از تعقیب تجاوز کنندگان به اموال عمومی اگر در این مورد گام اصیل انقلابی برداشتید همه ما با کمال انصاف شما را ستایش خواهیم کرد (عباس میرزائی- آن وقت عضو حزب ایران نوین خواهید شد) عضویت حزب یک امر بسیار مقدسی است آقای عباس میرزائی تنها کافی نیست که ما ببینیم شما وظیفه قانونی خودتان را که به موجب آن اعتبارات را میآورید تصویب میکنید و وظیفه قانونی خود را انجام میدهید کسی بیاید و عضو حزب شما بشود عضویت حزب موقعی است که اعتقاد و ایمان پیدا بکنیم که جز این راهی برای نجات ملت ایران نیست (دکتر بهبودی- عجب صحبتهائی میفرمائید برای گرفتن یک ابلاغ عضو حزب میشوند) من آن را اطلاع ندارم این هم مورد دیگری است حالا که صحبت از مهندسین مشاور و مقاطعه کاران است باز تذکر دیگری در این مورد بدهم کمیسیون مخصوصی است شاید در سازمان برنامه که صلاحیت مقاطعه کاران را تشخیص میدهد و تأیید میکند و بعداً مؤسسات گوناگون فقط حق دارند با آن گونه مقاطعهکاران که صلاحیتشان تأیید شده است طرف معامله بشوند این درحد خودش بسیار تصمیم خوبی است که مالیه مملکت بدست کسانی که فاقد صلاحیت هستند نیفتد و کسانی عهده دار انجام خدمات عمرانی بشوند که واقعاً صلاحیت مالی و فنی را داشته باشند این بسیار صحیح است به موجب همان آئیننامه قرار بوده است که این کمیسیون سال به سال تشکیل بشود و صلاحیت متقاضیان را بررسی بکند ولی این کمیسیون چهار سال یا متجاوز از آن است که تشکیل نشده معنی این اقدام میدانید چیست؟ این است که در بسیاری از طرحهای عمرانی این مملکت دو جور مقاطعه کار وجود دارد یکی آن که میرود با سازمان برنامه قرارداد میبندد و پول را وصول میکند دوم آن که عملیات مقاطعه کار اولی را در سطح شهرستان انجام میدهد شما مقاطعه کار دو طبقه درست کردهاید یک عدهای را در استثمار دسته دیگری قرار دادهاید (فرهاد پور- و صلاحیت همه مقاطعه کاران آسفالت را هم تأیید کردهاند) و باز در موقع طرح برنامه عمرانی چهارم جنب آقای نخست وزیر بشارتی دادند به ملت ایران فرمودند که ما امیدواریم که بتوانیم در سازمانهای اجرائی کادرهای متخصصی داشته باشیم که دیگر از خدمات مهندسین مشاور بینیاز باشیم و من امیدوارم که در این راه لااقل یک قدم کوچک برداشه شده باشد نکته کوچکی را که باید در این جا متذکر بشوم این است با این که تمام توصیهای کنگره انقلاب اداری حاکی بود برای این که از دوباره کاری جلوگیری خواهد شد ولی متأسفانه هنوز فعالیتها و سازمانهائی در دستگاههای دولتی وجود دارد که حاکی از دوباره کاری است فعالیت عمران شهری در وزارت کشور عمران شهری در وزارت آبادانی و مسکن من امیدوارم آن قسمتی که موظف بود اصلاح روش بکند بالاخره در این مورد تصمیم بگیرد آیا در این مملکت آن قدر کار داریم که در هر شهری شهرداری دفتر فنی داشته باشد و در همان شهر وزارت آبادانی و مسکن هم دفتر فنی داشته باشد آیا اگر یک چنین کادر فنی هست نمیتواند هر دوی این مسئولیتها را تصدی بکند فعالیت اصلاح روشها در سازمان اداری و استخدامی فعالیت اصلاح روشها در وزارت کشور با این که این تذکر به کرات داده شده که کاری کنید تعداد مأمورینی که به روستاها میروند هر چه کمتر باشد ولی امروز به روستاهای شما هر لحظه یک جیپ دولتی وارد میشود و یک مأمور دولتی میآورد در مورد گوشت بحث خاصی در کمیسیون بودجه در گرفت که ما البته در موقع خودش پیشبینی آن را میکردیم وقتی بحث تأمین گوشت مملکت مطرح شد وزارت تولیدات کشاورزی مقام مسئولش در آن جا توضیح داد که ما تاجر گوشت هستیم نه تولید کننده گوشت در سطح یک فعالیت امر تولید از توزیع منتزع شده است بازرگانی اش با تهیهاش فرق پیدا کرده یکی را یک وزارتخانه انجام میدهد و یکی را وزارتخانه دیگری انجام میدهد فردا که از او بپرسید که چرا گوشت تولید نکرده میگوید اعتبار آن را تأمین نکردهاند، که به خرد اینها است جلوهائی از انقلاب اداری شما باز ناگزیرم به یک تذکری بپردازم که سال گذشته هم این بحث در این جا مطرح شد در رقم درآمدها در قسمت درآمد نظام وظیفه عمومی سال گذشته رقم ۶ میلیون ریال را داشتیم این رقم از این جهت تأمین میشود که کسانی را که نظام وظیفه عمومی نمیتواند به آنها شانس سربازی بدهد نمیتواند آنها را از امکاناتی برخوردار بکند که آموزش نظامی به بینند و خدمت مقدس سربازی را انجام بدهند چون دولت قادر نیست که به آنها حق مسلمشان را بدهد از آنها مبلغی وصول میکند، تا برگ معافیت به آنها بدهد این مبلغ از این جا تأمین میشود سال گذشته در این جا بحث شد من گمان میکنم همه شما هم عقیده و هم داستان هستید که در قبال ۳۳۰ میلیارد ریال رقم درآمد و هزینه رقم ۶ میلیون ریال رقم بسیار کوچکی است و همه شما معتقد هستید این رقمی است که احترام به شرافت سربازی ایجاب میکند که ما از شکم بودجه در بیاوریم و از آن چه بپوشیم و مقرراتی بیاوریم که در این کشور اگر توانستیم به کسی شانس سربازی بدهیم که برود تعلیمات نظامی ببیند و خدمت مقدسش را انجام بدهد که قبها ولی اگر نتوانستیم از او معذرت میخواهیم و برگ معافیت میدهیم که برود پول دیگر برای چه؟ ما در این کشور اصل مقدسی را داریم میپذیریم و آن اصل این است که بسیاری از کارها و برنامههای این کشور باید از طریق خدمات وظیفه تأمین بشود ما پذیرفتهایم که برای ترویج از خدمت وظیفه جوانان استفاده کنیم برای ترویج بهداشت از خدمت وظیفه جوانان استفاده کنیم ما حتی به موجب قانون پذیرفتیم که دوشیزگان و زنان را در این خدمت سهیم کنیم و به آنها هم این شانس را بدهیم که بتوانند قسمتی از خدماتی را که وطن آنها انتظار و احتیاج دارد به عنوان یک وظیفه ملی بشناسند و آن را انجام بدهند وقتی این اصل مقدس را نپذیرفتیم و در آینده باید خدمات بسیار دیگر به مقتضای وظیفه ملی از مردم طلب کنیم یعنی میخواهیم بگویم که اصل وظیفه ملی اصل مقدسی است و این یک قسمت از همان سیاست پرورش ملی است. این گونه خدمات نشان میدهد، این گونه خدمات معین میکند که هر جوان ایرانی احساس کند که در ساختمان این کشور، در آبادانی این کشور، در فرهنگ این کشور، در دفاع از این کشور سهیم است. این تنها مسئلهای نیست که ما بخواهیم خدمت ارزان تری را از افراد بپذیریم این مسئلهای است که میخواهیم پرورش ملی ما بر مبنای محکم تر استقرار داشته باشد. اگر این اصل را پذیرفتیم، مغایر این اصل، این است که در زمانهائی که در این کشور جهل وجود داشت، روحیه خان خانی حکومت میکرد، روحیه سودپرستی حکومت میکرد، وقتی که قانون نظام وظیفه عمومی به تصویب مقامات معینی رسید مردم قدرت درک اهمیت این قانون را نداشتند دستگاههای اداری هم فاسد بودند، یک مکانیسم رشوهخواری رواج پیدا کرد که افراد جاهلی را که میخواستند از زیر بار خدمت مقدس فرار بکنند از آنها یک مبلغی رشوه میگرفتند و به آنها معافیت میدادند. در زمان خاصی کسانی که در کشور اعتقاد به مبانی دفاعی نداشتند اعتقاد به شرافت سربازی نداشتند، اعتقادشان این بود که باید کادرهای ارتش را در هم ریخت و متلاشی کرد در آن زمان تصمیم گرفتند که به جای این که بگذارند این رشوه را من غیر رسم بگیرند این رشوه را به طریق رسمی بگیرند آمدند رسم باطل و بی اساس را پایه گذاشتند که با صد تومان به هر کس که خواست معافیت بدهد اصل مقدس بودن خدمت ملی در یک طرف این کفه، اصل جانشین بودن رشوه در یک طرف دیگر این کفه است اینها در دو جبهه مغایر هم هستند ما کدام را قبول داریم اگر قبول کردیم که خدمت ملی را مقدس میدانیم و به موجب آن آمدیم سپاهیان را تجهیز کردیم به موجب آن آمدیم خدمات ملی بانوان را تصویب کردیم پس دیگر حق ندارید عوارض بگیرید. سال گذشته این مبلغ شش میلیون بود امسال متأسفانه شده ده میلیون، این صحیح نیست ما اگر میگوئیم منافع شخصی اصل و هر کس حق دارد خدمت ملی را انجام ندهد، یک ما به ازائی بپردازد و برود دنبال کار خصوصی خودش. توی این دنیا ممکن است این طرز فکر خیالی هم مدافع داشته باشد ولی وقتی که ما خلاف این را میپذیریم، آن وقت دیگر حق نداریم که بیائیم از یک طرف بگوئیم خدمت مقدس است و از یک طرف خاطره آن تصمیمی را زنده کنیم که در یکی از مراحل بحرانی مملکت ما گرفته شده است، که متأسفانه کسانی حکومت را در دست داشتند که به موجودیت ارتش و به این که باید یک ملتی از موجودیت خود دفاع کند معتقد نبودند این خاطره را نباید زنده کنیم. این اشتباه شده است و ما امیدواریم به پیشنهاد ما در این مورد توجه شود و این رقمی که متناسب با روح انقلاب نیست از شکم این بودجه خارج بشود در این جا میخواهم بشارتی را عرض کنم و آن این است که در یادداشتهای خودم به آخرین قسمت رسیدم ولی از قسمتهای مهم، راجع به سیست درمانی، در مورد سیاست درمانی قبلاً رویهای وجود داشت طرحی وجود داشت که گرچه ناقص بود، گرچه از یک تحرک انقلابی برخوردار نبود ولی بالاخره طرحی بود به اسم گسترش شبکه همآهنگ درمانی منظور از این طرح این بود که شبکه درمانی کشور به طور متوازن و متعادلی در کشور بسط پیدا بکند در روستاها در نقاط دور افتاده به کمک واحدهای سیار به کمک درمانگاهها مردم از خدمات درمانی برخوردار بشوند در مراکز بخشها بیمارستانهائی داشته باشیم که بتوانیم پاسخگوی نیازمندی درمانگاهها باشیم در مراکز استانها بیمارستانهای بزرگتری داشته باشیم که بتوانند خدمات درمانی را در سطح تخصصی ارائه بدهند این برنامهای بود به موجب این برنامه در آن قسمتهائی که من به یاد دارم یک بیمارستان ۲۰۰ تخت خوابی برای رضائیه و یک بیمارستان ۵۰ تخت خوابی برای مهاباد پیشبینی شده بود که اینها منطبق بود با فعالیتهائی که باید در زمینه شبکه همآهنگ درمانی صورت بگیرد و البته توسعه این شبکه متناسب با نیازمندیهای کشور نبود ولی بالاخره یک طرحی بود که مکلف بودند ده سال بعد، بیست سال بعد یک زمانی این شبکهها پر خواهد شد و ما قادر خواهیم بود که یک مریض را در هر نقطه کشور که باشد خدمت درمانی را در اختیارش بگذاریم ولی طرح گسترش این شبکه همآهنگ درمانی در زمان حکومت حزبی شما متوقف شد و از آن جمله مثل بسیاری از بیمارستانهائی که در سطح شهرستانها باید ساخته شود در مهاباد ساخته نشد. | ||
+ | |||
+ | (اسدی- در مغان هم ساخته نشد) | ||
+ | |||
+ | این درد عمومی است این را شما می فرمائید، اگر دوستان اکثریت همه بیان میکردند، نیازمندیهای خود را میفرمودند، در چه محلهائی قرار بود بیمارستان ساخته بشود و ساخته نشد چون تغییر سلیقه عمومی پیش آمد تمام طرح هائی که مربوط به مسئله هم آهنگ درمانی بود متوقف شد (فرهاد پور- ولی رام پزشکی را دادند) به جای آن گفته شد استدلال کردند همان استدلالی که ما مبانی آن را قبول نداریم گفتند اگر ما امروز در یک جا بیمارستان بسازیم پرسنلش را نمیتوانیم تأمین بکنیم البته ما گفتیم چرا شیر و خورشید میتواند، ما گفتیم چرا سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی میتواند، چرا ارتش میتواند، ولی آنها فرمودند که ما نمیتوانیم و حتی فرمودند در این کشور پزشکها خبر ندارند که در کشورهای خارج چه حقوقهای خوبی ممکن است به آنها بپردازند اگر خبر داشتند میرفتند و شاید شما هم شنیدید (دکتر طالع- این را گفتند که خبر دار بشوند) (دکتر میر علاء- خبر دار شدیم ولی نرفتیم) با این بیانات و با این استدلال فعالیت گسترش شبکه همآهنگ درمانی کشور متوقف شد تا آن جا که من اطلاع دارم که در کجاها متوقف شد این جا به عرضتان رساندم اگر لازم شد روی برنامههای گذشته و مقایسه آن مطالبی عرض میکنم (پزشکپور- گزارش یک ساله دولت نشان میدهد در همه جا متوقف شده) از طرف دیگر گفتند ما به جای این راهی پیدا کردیم و راهش این است که بیائیم به گروههای پزشکی و خصوصی وام بدهیم که بروند که بیائیم به گروههای پزشکی و خصوصی وام بدهیم که بروند و این کار را در سراسر سطح کشور تعمیم بدهند برنامه چهارم به تصویب رسید مجوز پرداخت وام به دست آمد در نیمه آخر سال از مقامات مسئول پرسیدم نتیجه این برنامه شما چه شد گفتند یک عده آمدند پیشنهاد دادند تقاضا دادند ۳۸ واحد ما پیدا کردیم که به اینها میشود وام داد الآن که من این جا صحبت میکنم معلوم نیست که همان ۳۸ واحد توانستهاند وام بگیرند کشوری پهناور. دارای بخشها و روستاهای بسیار فاقد خدمات درمانی، شهرهای کوچک فاقد بیمارستان، مراکز استان فاقد بیمارستانهای تخصصی، ۳۸ واحد قرار است وام بگیرند این است سیاست درمانی دولت این سیاست درمانی پاسخگوی هیچ چیز نیست نه پاسخگوی یک نظم انقلابی است نه پاسخگوی هیچ امری، جناب آقای قاضیزاده که میفرمائید تمام این تعالیم را شاهنشاه بیان فرمودهاند و ما هم خواندیم و به کار میبندیم چرا فرمانهائی که در تلو این کتابهاست و سرنوشت ملت ما را از بسیاری از جهات معین میکند نخواندهاید و نه به کار بستهاید از آن جمله سیاست درمانی است (قاضی زاده- و دوازده درصد رشد ملی زبانزد تمام عالم است عظمت مملکت ما مورد تحسین جهانیان واقع شده است) شاهنشاه آریامهر از روش دقیق و مقتضی که برای سیاست درمانی کشور ارائه فرمودند در بیاناتی که در روز ۲۹ دی ماه ۱۳۴۴ در هنگام کشایش انجمن کلینیسینهای ایران فرمودند خط مشی سیاست درمانی کشور را به طرزی که به اعتقاد من دقیق تر از آن امکان ندارد ترسیم فرمودند" همان طور که کارگرهای ایران به وسیله بیمههای اجتماعی از این لحاظ تکلیفشان روشن است سایر طبقات باید مشمول یک چنین بیمههائی بشوند زارعین به نوبه خود به وسیله تشکیلات جدیدی که برای این کار خواهیم داد یا به وسیله شرکتهای تعاونی و سایر تعاونیهائی که دادند میباید بیمه شوند همچنین سایر طبقات مردم باید یا به وسیله شرکتهای تعاونی خودشان و یا تشکیلات جدیدی در مقابل هر گونه امراض بیمه شوند منتهی این تشکیلات باید یک روابط معین و مشخص با انجمنهائی از قبیل همین انجمن برقرار بکند محاسن این کار این است که پزشکان این مملکت سعی خواهند کرد با تشخیص بهتر با مطالعه دائم عنوان خود را از لحاظ معروفیت روز به روز بیشتر بکنند" من در این جا ما حصل این سیاست را که در همین نطق که با کمال دقت ترسیم شده است عرض میکنیم شاهنشاه فرمودند تمام طبقات ملت تمام گروههای اجتماع آنهائی که بیمه هستند به جای آنهائی که نیستند باید بیمه بشوند برای گروههای کمدرآمدی که شاید نمیتوانند حق بیمه خودشان را بپردازند باید کمکهائی از طریق مؤسسات گوناگون داده بشود به طوری که تمام افراد ملت بیمه باشند بعد میرسیم به بخش تأمین خدمات یعنی مرحله بیمه شدن یک مرحلهای است مرحله تأمیت خدمات مرحله دیگری است که در این مورد فرمودند مؤسسات عام المنفعه ممکن است تأمین کننده این خدمات باشند مؤسسات خصوصی ممکن است تأمین کننده این خدمات باشند یعنی شاهنشاه به طور دقیق سیاست درمانی کشور را ترسیم فرمودند بیمه کردت همه به طوری که هیچ فرد شخصاً با مؤسسات درمانی طرف مراوده نباشد مگر به موجب مقررات بیمه و بعد تأمین خدمات به وسیله هر نوع مؤسسهای که بتواند خدمت ارزندهتر و صحیحتر ارائه بدهد، چه وقت باید فرمانها شنیده بشود و به کار بسته شود در همین نطق با کمال صراحت هست که هیچ فردی از افراد ملت ایران در نظمی که ما به آن معتقد هستیم نباید باشد که به موجب بیمه یا مقررات دیگری دستگاهی مسئولیت درمان او را قبول نکندد (معزی- شنیده شده و به کار هم میبرند فرمایشاتشان به قدری عظیم است که باید زمان را در نظر گرفت) (دکتر طالع- بله که رم را نمیشود یک شبه ساخت) ولی در همین چهارشنبه ۳۰ بهمن ۴۷ این خبر را همه شما در روزنامهها خواندهاید که یک بیمار راژاندرام برمیدارد نزدیک تهران میآورد به تهران به تمام بیمارستانها میبرد قبول نمیکنند برمیگرداند به محل خودش و فوت میکند آیا فقط برای شنیدن است یا برای به کار بستن بیانات شاهنشاه همین طور که عرض کردم در سال ۱۳۴۴ به عنوان یک منشور انقلاب به ملت ایران ارائه داده شده است چه فکر و چه اندیشهای کردند که مردم را بیمه کنند گروههای مختلف را بیمه کنند تکلیف آنها را معین کنند که هر فردی بداند که اگر حادثهای برای او بهوجود آمد از لحاظ درمانی تکلیف خودش را بداند که به کجا برود همین طور که امروز کارگران بیمه شده تکلیف خودشان را می دانند که امروز کارگران بیمه شده تکلیف خودشان را میدانند کتاب چه بیمه در جیبشان هست درمانگاهی که باید از آن استفاده کنند میشناسند و در موقعی که ضرورت دارد میروند و استفاده میکنند این امر شاهنشاه بود که این خصوصیت باید برای همه باشد وقتی این خصوصیت باید برای همه باشد این حکم یک الزامات دیگری هم دارد که آن ازامات برای این مراکز که بخش خصوصی توانائی یا رغبت رفتن به آن جا را ندارد باید این وظیفه به طور منظم و مسجل به وسیله دولت انجام بگیرد یعنی این امکان که گروه خصوصی برود در مغان یا مهاباد سرمایهگذاری کند آن هم با آن وضع عجیب و غریب وام که فقط به درد اشخاص مخصوصی میخورد که بروند در آن جا ایجاد بیمارستان و درمانگاه و زایشگاه بکنند و پاسخگوی همه مردم باشند پس شرط این که شما بتوانید افرادی را بیمه بکنید این است که لااقل سیاستهای نیمه خوب سابق خودتان را کنار نگذارید، سیاست درمانی خودتان را کنار نگذارید، سیاست گسترش بیمارستانها کنار نگذارید گسترش درمانگاهها را کنار نگذارید این سیاستها باید دنبال شود شما میتوانید مردم را بیمه کنید البته در سطح شهرهای بزرگ ممکن است گروههای خصوصی بیایند سرمایهگذاری کنند و آن مؤسسات بهداشتی خدمات درمانی را بخرند و به بیمه شدگان خودشان بدهند یعنی مردم از لحاظ وظیفه درمانی فقط یک وظیفه خواهند داشت و آن پرداخت حق بیمه است حق بیمه را که پرداختند تکلیف آنها معلوم میشود بقیهاش به دست شما است به دست دولت است که در آن جاهائی که امکان ندارد هیچ راهی جز این نیست که دولت مستقیماً سرمایهگذاری بکند و با انضباطی که از آن برخوردار است با همان وقتی که شیر و خورشید از آن برخوردار است و سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی از آن برخوردار است با همان دقت عمل به آن مکانها هم پرسنل بفرستید طبیب بفرستید سایر اشخاصی که لازم است بقرستید خدمت کنند البته اگر یک زمانی بخش خصوصی ما این قدر توسعه پیدا کرد و توانست در نقاط دورافتاده مرزی برود و بیمارستان ایجاد بکند ما که دعوائی نداریم اگر آنها خدمت ارزندهتری در آتیه ارائه دادند شما خدمت را از آنها بخرید به بیمه شدگان بدهید مجموعه این سیاست را دولت باید تنظیم بکند و اقدام دولت اقدامات ضد شهرستانی دولت جلوگیری از توسعه بیمارستانها در سطح شهرستانها امکان اجرای بیمه همگانی درمانی را سالهای سال به تعویق میاندازد (صحیح است) آن وقت میفرمائید که ما نکته به نکته خواندیم و تحلیل کردیم کجا خواندید و کجایش را تحلیل کردید؟ (قاضی زاده- از صدر تا ذیلش را خواندهایم و ۴۷۶۲ برگ است) یکی از اشخاص مبرز سازمان برنامه یکی از متخصصین برنامههای ایران که در امر تنظیم برنامههای گذشته نقش فعالی داشته در یکی از سخرانیهای علمی خودشان اشاره فرمودند دولتهای امروز دولتهای رفاه هستند و مجری سیاستهای رفاهی هستند ما ناسیونالیستها از آن جائی که یکی از اصول اجتماعی خودمان را سیاست رفاهی میدانیم وقتی این حرف را از یکی از مجریان سازمان برنامه شنیدیم بسیار خوشحال شدیم که بالاخره حتی در زمان حکومت حزب ایران نوین هم اصل سیاست رفاهی پذیرفته شد و یکی از مجریان برنامه به لزوم آن اشاره فرمودند (دکتر بهبودی- معلون نیست که این اصل پذیرفته شده باشد) ولی بعداً وقتی اقلام بودجه را بررسی میکردیم به یک رقم مهمی در اجرای سیاست رفاهی برخورد کردیم که دریغ است که شما ندانید سیاست رفاهی اتکایش بر روی خانواده است رفاهی یعنی سیاست رفاه خانواده در تمام سطوح در برنامههای تقدیم شده از طرف حزب شما در فعالیت مهم رفاه خانواده نوشته شده است اعتبار این فعالیت از درآمد عمومی هیچ، از درآمد اختصاصی هیچ، از درآمد برنامه که جزء آن درآمدی است که ممکن است بدهند و ممکن است ندهند و به احتمال قوی نمیدهند ۱۶۰۰۰۰ ریال رفاه در عصر انقلاب برای سیاست رفاه خانواده ۱۶۰ هزار تومان خرج میکند آن هم فقط برای این که یک کارگاه خیاطی در پارک ولیعهد بسازد این سیمای سیاست رفاهی است! ولی ممکن است بفرمائید وزارت بهداری پس در چه قسمت فعالیت چشمگیر و پی گیری دارد؟ (دکتر مهذب- در بهداشت) بله در بهداشت منتها در سطح تنظیم و بهداشت خانواده شما در این روزهای اخیر هر چه آگهی خوانده باشید مربوط به این است که قسمت تنظیم و بهداشت خانواده اشخاصی را که دارای گواهینامه نهم متوسطه باشد استخدام میکنند برای اداره واحدهای تنظیم بهداشت خانواده در این مورد موفق شدند ۲۳۳ مرکز تنظیم بهداشت ۳۳ مرکز به وسیله سازمانهای دیگر ۳۵۰ گروه سپاه بهداشت را تعلیم بدهند که در این فعالیت بسیار مهم شرکت داشته باشد در این جا اجازه میخواهم چون بحثی است که خیلی به سهولت در آن ایجاد شبهه میکنند توضیحی عرض کنم، هیچ فعالیتی نیست که در کادر یک برنامه و وظیفه بزرگتری نباشد هیچ فعالیتی خود به خود قابل ارزش یابی نیست هر فعالیتی را باید دید در قالب چه فعالیتهای عالیتری قرار گرفته و چه سیاستی را بیان میکند اعتقاد این است که، در این کشور یک سیاستی باید داشته باشیم به نام سیاست جمعیت (صحیح است) این سیاسن جمعیت چه میگوید؟ این سیاست جمعیت به ما این طور میگوید که با موقعیت جغرافیائی ایران با پراکندگی جمعیت ایران که بین ۱۱ کیلومتر مربع منتها تا ۱۷ نفر در کیلومتر مربع هست ما احتیاج داریم به افزایش جمعیت سیاست کل این کشور در قالب برنامه در قالب بودجهها باید استقرار داشته باشد بر سیاست افزایش جمعیت (صحیح است) شما سرزمینهای بسیار پهناور و مستعد ولی فاقد جمعیت شرق ایران را سیستان و بلوچستان را که دائماً آقای پردلی در این جا فریاد میکشد که در بیآبی میسوزد و دوستان حزب اکثریت در برابر بیاناتش که از سوز دل برمیخیزد و یکی از اصول سیاست ملی ایران را بیان میکند با یک حالت تمسخر مدارا میکنند. (دکتر طالع- خنده تحویل میدهند) این قسمت از جمعیت ایران را شما ببینید، کتابهای روابط سیاسی ایران و انگلیس را مطالعه کنید یک فصل عمده این کتاب راجع به شرق ایران است در آن جا گفته شد است که چه دیپلماتهائی با چه خصوصیاتی راجع به شرق در ایران مطالعه کردهاند، تنظیم نقشه کردهاند در طی سالهای غلبه سیاست استعماری بسیاری از نواحی ایران را در شرق، جنوب، غرب از سکنه خالی کردند یا جمعیت آنها را نابود کردند، متفرق کردند و متلاشی کردند، مبنای تریاک امروز اسناد سیاستش کشف شده که حتی به کتب علمی انتقال پیدا کرده که تریاک خود به خود در ایران رواج نیافت بلکه بدست عوامل استعمار و برنامههای استعماری رواج پیدا کرد. شرق ایران را از جمعیت خالی کردند پس سیاست ملت ما در برابر این وضع جغرافیائی خاص در برابر این فوران جمعیتهائی که ما را احاطه کردهاند در برابر جمعیتی که همسایه ماست و در سال پیش از اتمام جمعیت کشور ما نفوسش افزوده میشود به بسیاری قطبهای طغیان کنندۀ جمعیت در شرق و غرب ایران توجه دقیق بکنید کمی به مسئله جمعیت از نظر خصوصیات ژئوپلتیک توجه بکنید وقتی که ما این حرفها را میزنیم میگویند از درون مرزی و برون مرزی صحبت میکنید بله یک ملت که در خلاء زندگی نمیکند ما در لوله آزمایش زندگی نمیکنیم شما خیال میکنید که ما را از این دنیا جدا کردهاند آیا ما در جو سیاسی این دنیا نیستیم فردائی نداریم آینده نداریم و باید در برابر این طغیانهای جمعیت اسیر بشوم باید زمینهای ما به وسیله جمعیتهای غیر ایرانی پر بشود آیا در دنیای آینده میگذارند که زمینهائی سرشار از نعمت وجود داشته باشد و در آن جمعیتی زندگی نکند وقتی، نسبت به آیندهنگری و ژئوپولتیک که از علم ناسیونالیسم سرچشمه میگیرد صحبت میکنیم آن وقت به ما نیش و کنایه میزنند و به ما میگویند از برون مرزی و درون مرزی صحبت میکنید بله ما میگوئیم نیروهائی از داخل ما را عذاب میدهند و نیروهائی در ماوراء موجود است که آینده ما را تهدید میکند آن ملتهائی در دنیای آینده زندگی میکنند که از امروز به فکرش باشند (آفرین) یکی سیاست جمعیت است شما ایران را باید با جمعیت ایرانی پر کنید (صحیح است) (دکتر میر علاء- متناسب با درآمد اقتصادی) بله به قول رهبر گروه پارلمانی حزب خودتان تا شصت میلیون جمعیت ما خیالمان از لحاظ غذا راحت است ما سیاست جمعیت لازم داریم میگوئید نه بسیار خوب بیائید توضیح بدهید که ما به سیاست جمعیت احتیاج نداریم ما با افزایش جمعیت احتیاج نداریم ما باید شرق ایران را بگذاریم یازده نفر در کیلومتر مربع زندگی کنند جنوب ایران را بگذاریم هفده نفر در کیلومتر مربع زندگی کنند و این است نظریه و اعتقاد ما، لابد آن وقت عدهای از این فکر شما خوششان میآید ولی یک عدهای هم به این طرز فکر شما با نظر اضطراب و وحشت نگاه میکنند اما حزب پان ایرانی است به سیاست افزایش جمعیت اعتقاد دارد ما باید سیاست افزایش جمعیت داشته باشیم (عدهای از نمایندگان- صحیح است) از چه طریق؟ از طریق حمایت واقعی خانواده از طریق برداشتن این مرزها و این گمرکها که گذاشتهاید که حق اولاد را ده تومان تعیین کردهاید از این طریق که شما ملزم و مکلف باشید که هزینه"رفاه و هزینه واقعی خانوادهها را تعیین کنید از طریق افزایش تولید چون هیچ جائی جمعیت افزایش پیدا نخواهد کرد مگر این که تولید اقتصادی افزایش پیدا کند یکی از هدفهائی که ما ازافزایش تولید اقتصادیمان داریم این است که انعکاس داشته باشد در افزایش جمعیت یعنی اگر ما افزایش تولید داشته باشیم اما انعکاس بر افزایش جمعیت ما نداشته باشد این سیاست صحیحی از نظر صنعتی و اقتصادی نیست سیاستی از جهت اقتصادی صحیح است که افزایش تولید با افزایش جمعیت مقرنه و همزمانی داشته باشد این را ما روی خصوصیات زندگی آینده روی خصوصیات ژئوپلتیک در این منطقه که ملت ایران احتیاج دارد که سرزمینهایش از جمعیت فعال و نیرومند و پر قدرت پوشیده شود حالا در این جا نمیدانیم که در جواب می فرمائید جمعیت اگر پا برهنه باشد و شکم گرسنه باشد چه فایده ما نمیگوئیم که جمعیت شکم گرسنه و پا برهنه ما میگوئیم جمعیت برخوردار است از سیاست رفاه اجتماعی جمعیت برخوردار از آموزش ملی این جا امکان دارد متابعش را دارد همه چیز دارد این چنین سیاستی باید اجرا شود، خوب سیاست تنظیم و بهداشت خانواده یک فعالیت است در تلو این سیاست کلی یعنی یک هدف کلی و یک هدف اصیل عبارت است از افزایش جمعیت بعد باید معین کرد راهنمای رسیدن به این هدف یکی از این مسائل ممکن است سیاست بهداشت و تنظیم خانواده باشد بهداشت و تنظیم خانواده یعنی نظمی به زندگی خانوادگی بدهد که هر خانوادهای بتواند برخوردار از سلامت جسمانی و روانی باشد و بیشترین تعداد فرزندانی را که میتواند پرورش بدهد و به ثمر برساند وقتی این سیاست مطرح شد و بار اولی که من در این مورد صحبت کردم یکی از دوستان عزیز این جا گفته مثل این که شما به خصوصیات اصل این برنامه آشنائی ندارید، دو برنامه در دنیا هست یک برنامه عبارت از کنترل موالید است و یکی هم برنامه تنظیم و بعداشت خانواده این دو برنامه با هم فرق دارد ما برنامه کنترل موالید را اجرا نمیکنیم، ما میخواهیم برنامه بهداشت و تنظیم خانواده را اجرا کنیم ما گفتیم بسیار خوب بماند که این حرف جدیدی است مدرکش را بدهید ما برویم مطالعه کنیم دادند رفتیم مطالعه کردیم بعداً با مسئول این کار صحبت کردم گفتم شاید نظریات اجرائی چیز دیگری است دیدم اتفاقاً جوان روشنی است با هم توافق داریم حرف همدیگر را میفهمیم ایشان هم معتقد به این هست که سیاست جمعیت ما بر خلاف بسیاری از کشورهائی که باید جلوی جمعیت خودشان را بگیرند، که من نمیدانم این حرف صحیح است یا نه نمیدانم آنها جلو ازدیاد جمعیت خود را میگیرند یا نه، من خبر ندارم که چنین سیاستی در این مورد هست یا نه، و هیچ سند قطعی هم که دال بر این که این عقیده صحیح است و روشهائی که برای جلوگیری از ازدیاد جمعیت به کار میبرند صحیح است، من ندیدم اگر شما دیدید انشاءالله تشریف میآورید بیان میفرمائید. او گفت اگر در کشورهای دیگری افزایش جمعیت هست که باید جلویش را بگیرند ما در کشورمان اعتقاد داریم که این خطر نیست ما نمیخواهیم جلوی جمعیت را بگیریم میخواهیم نظم ایجاد کنیم گفتم برادر من اگر میخواهی این کار را بکنی بکن اما الحذر از این راهی که داری میروی این بساط را جمع کن به جایش یک سازمان اصیل و دقیق برای رفاه خانواده بگذار سازمان رفاه خانوادهای که در آن یک صحنه فعالیت نباشد در این سازمان رفاه خانواده ۱۰- ۱۵ رشته فعالیت باشد همه اینها را در آن جا متمرکز، کنی حمایت از زنان باردار، حمایت از شیرخواران، حمایت از زنانی که باید برای نگاهداری فرزندان خودشان تدبیری بکند که بروند به کاز و زندگیشان برسند، یک سیاست اصیل رفاهی بگذار یک سیاستی بگذار که بگوئی تو که بچهداری این بچه را چطور میخواهی به مدرسه بفرستی، کجا مدرسه بفرستی، یک سیاستی بگذار که به کودکانمان کمک کند که به مدرسههایشان برسند تمام مشخصاتی که برای سیاست رفاهی لازم است اینها در نظر بگیرد ۳۰ چشمه ۴۰ چشمه کار تعیین بکن سازمان بده و اجرا بکن. یکی از آن فعالیتها هم در آخر این باشد که اگر یک زنی آمد علیل بود بچه هائی داشت کوچک و میخواست بتواند در یک مدتی حامله نشود او را زیر نظر متخصصین امر هدایت بکنید، راهنمائیش بکنید دستر بهداشتی بدهید و کاری بکنید که این برنامه این فعالیت هم انجام بگیرد اما این فعالیت باید در قالب رفاه خانواده در کنار چند فعالیت دیگر که جنبه رفاهی دارد انجام بگیرد این فعالیت تک نشود این فعالیت جدا از فعالیتهای دیگر نشود آن شخص مسئول گفت من این حرفها را میفهمم و قبول دارم کسانی از دنیا راه میافتند و به کشورهائی مثل ما میروند توصیه میکنند که رشد اقتصادی شما ضریبش ۵ /۲ درصد است جمعیت ۳ /۲ درصد این را توازن بدهید گفتم این حرفهای ما نیست او هم قبول داشت که حرف ما نیست نتیجه اجرای برنامه کنترل موالید در این کشور خطرناک است برنامه کنترل موالید در تمام کشورهائی که به تلقین قطبهای استعماری ایفاء شده نتیجهای که داده این بوده که جمعیت فقیر را کمکی نکرده از تعدادشان نکاسته ولی وسایل در دست عوامل و اشخاص دیگری که نمیتوانستند به برنامه بهداشت و تنظیم خانواده یا کنترل موالید کمکی بکند گذاشته این نتیجه ارزیابی کارهائی است که دیگران کردند، در مورد کنترل موالید، تمام این بحثها به عمل امد و نتیجه چه شد؟ حرف آخر این که بالاخره اگر میخواهید یک چنین فعالیتی بکنید منطبق با موازین علمی بکنید یعنی به کار بردم هورمونها کار تخصصی است به کار بردن روشهای دیگر کار تخصصی است شما دو تا و نیم مریض خانه و درمانگاه در سطح شهرستانها دارید یک کار تخصصی را بدست افراد غیر متخصص انجام میدهید نتیجه میدانید چه شده؟ بسیاری از مراجعات شهرستانها و همین تهران به بیمارستانها مراجعاتی است که آمدهاند عوارض برنامه بهداشت و تنظیم خانواده شما را درمان کنند شما میخواهید امکانات درمانگاهها را در سطح کشور کم کنید مریض خانه و درمانگاهها را در سطح کشور کم کنید مریض خانه و درمانگاههایتان را میخواهید امکاناتشان را از بین ببرید یا میخواهید امکانات بیشتری بدهید؟ و امکانات جدیدی تفویض کنید؟ این برنامه شما، آن ارزیابی داخلی شما، آن ارزیابی خارجی شما اگر میخواهید این برنامه را داشته باشید، داشته باشید ولی در قبال برنامه رفاه خانواده داشته باشید با همه اقدامات دیگر رفاهی یک جا کنید هم داستانش کنید بگذارید اگر کسی به این درمانگاهها مراجعه میکنید مادران واقعی باشند بگذارید مادرانی بیایند که یکی آمده باشد برای دوران بارداری درس بگیرد یکی آمده باشد برای راجع به تکلیف بچهاش و یکی آمده باشد راجع به تکلیف زندگی بهداشتیاش از شما کمک بگیرد و دست آخر یکی هم آمده باشد که از برنامه تنظیم و بهداشت خانواده شما استفاده کند اینها اگر با هم توأم باشد برنامهای است مفید که هدف این برنامه باید چه باشد افزایش جمعیت این صحیح است غیر از این هر برنامه دیگری که ما باید داشته باشیم برنامههایی است غلط، انحرافی با نتایج غلط، اگر هم نسبت به مقامات بینالمللی رودر بایستی دارید من راه را به شما نشان میدهم اگر میخواهید در همه کنفرانسهای بهداشت خانواده شرکت کنید و شما هم یک اظهار نظری کنید راهش آسان است بگویید یکی از آمارهای دقیق نشان داده که در هر کشوری میزان پروتئین هر چه بیشتر مصرف شود تعداد موالیدش کاهش پیدا خواهد کرد ما این روش را پیدا کردهایم ما هم برنامه جلوگیری از جمعیت را اجرا میکنیم با شما هماهنگی میکنیم این جوری که سطح تغذیه کشورمان را بالا میبریم و مقدار گوشت بیشتری به مردمان میدهیم بخورند و انشاءالله وزارت تولیدات کشاورزی تجارتش را میکند تولیدش را میکند این را هم میدهیم به مردم بخورند مقدار پروتئین که بالا رفت آمار علمی صحیح نشان داده که تعداد موالید پایین می آید اگر واقعاً رودربایستی دارید این موضوع را بگویید تمام این قسمت از مطالبی را که گفتید این گزارش را هم به ما بدهید (مهندس ارفع- پروتئین تنها موالید را پایین نمیآورد) شما حتماً میخواهید پایین بیاورید ؟ (مهندس ارفع- شما دلیل آوردید گوشت نخورند میآید پایین) گفتیم اگر میخواهند در کنفرانسها شرکت کنند و آنجا هم چیزی گفته باشند روی این که از آن قافله عقب نیفتاده باشند و حتماً دین خودشان را درباره کم کردن جمعیت جهان ادا کرده باشند بگویید ما هم این راه را ایجاد کردهایم راه علمی و معقولی هم هست کسی هم ایراد نمیکند بسیار خوب این هم بهداشت و تنظیم خانواده که گفتیم ۲۰۳ مرکز ایجاد کردند ۳۵۰ سپاه بهداشت را که برای رسیدن دردهای اصلی مردم روستاها به موجب یکی از اصول مقدس انقلاب ایران گسیل داشتهاند یاد دادهاند که دست به یک عمل تخصصی بزنند بر خلاف تمام موازین علمی نتیجه را در فصل سومش ملاحظه بفرمایید تعداد مراجعات ۲۷۰ هزار بار مراجعات جدید ۶۲ هزار بار بوده در قسمت سوم تنها و تنها به عملیاتی اشاره شده است که فقط در برنامه کنترل موالید از آن استفاده میکند آن دوست عزیز من که آن جزوهها را در اختیار من گذاشت کجاست که امروز این گزارش را ببینید که میخواستند برنامه بهداشت خانواده در جهت افزایش جمعیت تنظیم بکنند ولی گزارش شما نشان میدهد که فقط روشهای کنترل موالید را آن هم به طور غلط و غیرعلمی به کار بردید ما نتیجه بگیریم از بحث و بررسی که درباره بودجه با این تذکرات که دادیم آنچه که ما تذکر دادیم سیمای یک سیاست ملی را براساس علم ناسیونالیسم و براساس خصوصیات ژئوپلتیک ترسیم میکرد اصولی را اینجا بیان کردیم که نشان میداد استقرار عدالت اجتماعی و اجرای صحیح انقلاب آموزشی و انقلاب اداری به چه نحو ممکن است صورت بگیرد ولی آنچه را که در این گزارشها دیدیم به یک کیفیت جدیدی را نشان میدهد یک اریستوکراسی جدیدی را نشان میهد، اریستوکراسی چه طبقهای را نشان میدهد؟ چه گروهی را نشان میدهد؟ در کشورهای دیگر هیئتهای مدیرهای هست هیئتهای مدیره از کجا آمدهاند یک عده سرمایهگذار جمع میشوند دور هم و میگویند ما میخواهیم در فلان امر سرمایهگذاری کنیم چند نفر از بین خودشان که میدانند انتخاب میکنند میگویند اینها امور سازمان ما را به دست بگیرند و اداره کنند این گروههای اداره کننده تولید تازه در معرض انتقاد علمی قرار گرفتهاند و امروز میگویند این گروههای تولیدکننده واقعاً تولید نمیکنند بلکه سلیقه مصرفکننده را هم ایجاد میکنند اینها نیازمندی ملی و نیازمندی اجتماعی را پاسخ نمیدهند بلکه اینها سلیقه ایجاد میکنند مثلاً گروه فیلم ساز اینها نمیبینند که نیازمندی پرورش اجتماع چیست اینها اول میآیند با تبلیغات خود یک سلیقه منحرفی را در بین مردم ایجاد میکنند بعد از این سلیقه منحرفی که در مصرفکننده ایجاد کردند بهرهبرداری و سودجویی میکنند با آن گروههایی که در میان سرمایهگذاران واقعی پیدا شدند چنین انتقادی را وارد میدانند ولی ما در اینجا آمدیم یک گروه هیئت مدیره ایجاد کردیم قسمتی از درآمد عمومی را به جای این که به یک مدیر لایق و قادر بدهیم به هیئت مدیره تفویض میکنیم به جای این که به یک نفر حقوق و مزایا و پاداش بدهیم به یک جمع حقوق و مزایا و پاداش میدهیم که کار آن یک نفر را میکند (عدهای از نمایندگان - صحیح است) و دو برابر بودجه عادی کشور را در اختیار این گروه گذاشتیم تا برای مردم ایجاد سلیقه بکند و اینها را به دنبال سلیقهشان بکشانند این آن طرح کلی است اینها هستند که سرنوشت ما را تعیین میکنند و ما را به طرف برنامههای آینده خود سوق میدهند این ماحصل این برنامه و بودجه است بودجهای را که ۳/۱ آن تحت نظارت قوه مقننه است به وسیله عهدهدار و وظیفه دارتر بیتالمال عمومی به مصرف میرسانید ولی ۳/۲ آن را در اختیار هیئت مدیرههایی که نمایندگان سرمایهگذاران نیستند بلکه در استخدام سرمایهگذار اصلی هستند ولی به حرفهای این سرمایهگذار اصلی توجه نمیکنند و روشهای خاص خودشان تنظیم میکنند و برنامههای خاص خودشان را دنبال میکنند این ماحصل این بحث و بررسی است درباره این بودجه آنچه که در زمینه بهداشت در زمینه آموزش گفتیم تلفیق و ترکیبی است که همان گروه اداره کنند دو برابر بودجه عمومی کشور هم سلیقه آنها است که در جهت هم رشد پیدا میکند و در جهت هم حرکت میکند آیا شما خواستید که حزب شما چتر خودش را بر فراز یک چنین ترکیب اجتماعی برافرازد؟ اگر چنین است هیچ سخنی نیست عرض دیگری ندارم متشکرم (احسنت). | ||
+ | |||
+ | '''رئیس-''' آقای صدری کیوان به عنوان موافق صحبت میکنند بفرمایید. | ||
+ | |||
+ | '''صدری کیوان-''' به نام خداوند توانا با اجازه مقام معظم ریاست و نمایندگان محترم قبل از بیان هر مطلب باید خداوند منان را سپاس گوییم، زیرا از برکت دموکراسی واقعی و اصیلی که شاهنشاه آریامهر با تلاشهای مداوم و شبانهروزی برای ما فراهم فرمودهاند، اقلیت محترم در کمال آزادی و در محیطی آماده و پر از تفاهم انتقادش را میکنند و با حوصله فوقالعاده اکثریت و رئیس دولتی مواجه میشود که به کرات از پشت این تریبون اعلام داشته است: حاضرم جانم را بدهم تا اقلیت بتواند انتقادش را بکند (احسنت) (دکتر بهبودی- فعلاً که رئیس دولت تشریف ندارند آقایان وزرا هم مطلقاً گوش نمیدهند) اکثریت با اعتقاد کامل و ایمان راسخ به برنامههای دولت حزبی جنبههای روشن، مثبت، آفتابی، سازنده، ثمربخش و شادیآفرین بودجه را تبیین و تشریح مینماید و اینجا است که با افتخار فراوان باید اعلام کنیم که در این عصر خجسته و پرافتخار یعنی عصر سلطنت محمدرضا شاه آریامهر شاهنشاه عظیمالشأن ایران زمین به حد اعلای شأن و مقام و منزلت خود رسیده است، هزاران درود و بدرقه راه طبیب حاذق اجتماعی ما باد که این همه نظم و ترتیب این همه انظباط و انجام این همه آزادی و دموکراسی در شئون مختلفه حیات ملی و مملکتی ما فراهم فرمودهاند (احسنت). | ||
+ | |||
+ | پس از ذکر این مقدمه بنده به موجب وظیفه حزبی بر آنم که تعدادی از نقاط مثبت و روشن بودجه را برشمارم و به تجزیه و تحلیل آنها همت گماردم (احسنت) اما قبل از ایفا این وظیفه از نظر این که دو دوست عزیزم جناب آقای پزشکپور و جناب آقای دکتر عاملی که هر دو از سخندانی و سخنرانی سهمی به سزا بردهاند با مهارت کامل در قالب الفاظ و عباراتی موزون و زیبا تعدادی از نقاط مثبت و روشن بودجه را جز نقاط ضعف آن قلمداد فرمودند تا گزیرم چند دقیقه اول عرایضم را به ذکر توضیحاتی در این زمینه اختصاص دهم (احسنت). | ||
+ | |||
+ | البته منظورم از این توضیحات جوابگویی نیست چون دولت خدمتگزار حزبی این وظیفه را خوب انجام خواهد داد بلکه منظورم از این توضیحات را خوب انجام خواهد داد بلکه منظورم از این توضیحات تعقیب دو هدف مشخص است یکی این که همکاران گرامی عنایت فرمودند که جناب آقای پزشکپور ضمن فرمایشات ۹ ساعته خودشان چند دفعه متوالی این مطلب را متذکر شدند که سخنگویان اکثریت در گفتار خودشان توضیحاتی بر سخنان ایشان رقم زنند و چون مادر زادی اکثریت روال کارمان احترام و مهرورزی نسبت به اقلیت محترم است لازم بود که به این خواست لیدر محترم گروه پارلمانی پان ایرانی است جامه عمل بپوشانیم (احسنت) دوم این که همان طور که معروض افتاد تعداد زیادی از نقاط روشن بودجه به عنوان نقطه ضعف معرفی شده که ما وظیفه داریم آنها را احیاء کنیم زیرا مقادیری از مأخذ و منابع و یا به گفته امروزیها خوراک اکثریت را بلافاصله نمودهاند. (دکتر بهبودی- شادی آفرین است) حوصله داشته باشید ما ساعتها نشستیم فرمایشات دوستان اقلیت را گوش دادیم و شما هم عنایتی بفرمائید. اگر فرمایشات جناب آقای پزشکپور را مورد بررسی قرار دهیم دید که شامل سه قسمت اند در قسمتی از آنها تعدادی از وزارتخانهها و مؤسسات دولتی را مورد احترام و حقشناسی را قرار دادهاند که ما از این حسن ظن ایشان کمال امتنان را داریم (احسنت) در قسمتی هم گزارشات وزارتخانهها را مورد انتقاد شدید قرار دادهاند که چون همواره بنای اکثریت بر ایجاز است به صورت فشرده و منحصر توضیحاتی به عرضشان از طرف اکثریت خواهد رسید و اما در قسمت سوم که باید گفت قسمت اعظم گفتار و مضامین فرمایشات به آن اختصاص دارد جناب آقای پزشکپور قبل از این که بودجه را مورد نقد و بحث قرار دهند حزب اکثریت و فعالیتهای چشم گیر و همه جانبه آن را مورد انتقاد قرار دادهاند. البته بنده به این عمل ایشان از جنبه منفی نگاه نمیکنیم که خدای نکرده پیشرفتهای روز افزون، فعالیتهای چشم گیر، موفقیتهای روزافزون مخصوصاً در چند کاه اخیر و بالاخره اقبال نی نظیر عمومی موجب کم مهری ایشان نسبت به حزب اکثریت شده است معاذالله که چنین قصدی داشته باشم. (احسنت، احسنت) بلکه از جهت مثبت موضوع عرض میکنم از این که دوست ما قسمت اعظم وقتش را مصروف انتقاد از حزب ما نمودند آن را دلیل عظمت و اهمیت حزب می دانیم و از ایشان متشکریم زیرا همواره افراد و اشخاص و جمعیتهائی که در دنیا منشأ اثرند مورد انتقاد قرار میگیرند. (صحیح است) دوست عزیز جناب آقای پزشکپور در آغاز فرمایشاتشان فرمودند: بحث و بررسی امروز بنده درباره بودجه دولت نیست بلکه بحث و بررسی درباره حزبی است که اکثریت مطلق را دارد. باید حضورشان عرض کنم که بررسی برنامههای متعدد و متنوع حزب پاسدار انقلاب که همه با الهام از تعالیم حکیمانه پرچم دار عالیقدر انقلاب ترسیم و تنظیم شده (صحیح است) به این سادگی نیست زیرا برنامه حزب ما باید از جهاتی متعدد سیاسی- اجتماعی- اقتصادی- ملی- مملکتی و چندین جببه دیگر مورد بررسی. مطالعه قرار گیرد و ساعتها نطق و گفتار شما بلکه روزها کافی برای این بررسی نیست (صحیح است) زیرا وقتی سخن از برنامه حزبی که با اقبال عمومی روبرو شده و در سرتاسر مملکت از دشتهای حاصل خیز شمال تا کرانههای خلیج فارش و از صحنه پهن دشت دلاوران کرد تا مأوای مرزداران شرق گسترش شد از جهات مختلف اقتصادی و سیاسی و اجتماعی، برون مرزی و درون مرزی و خیلی موارد دیگر باید مورد بحث و تحقیق قرار گیرد و باید از زاویه دید بازتری به آن نگاه کنیم (پزشکپور- مگر شما برون مرزی هم دارید این را که آقای جوانشیر قبول نداشتند). کوتاه سخن آن چه در این مورد باید عرض کنم این است که در آخرین تحقیق هدف نهائی و کلی حزب ما تأمین زندگی بهتر برای همه ماست (صحیح است) که برای نیل به این هدف عالی برنامهریزی همه جانبهای کردهایم و در مدت معین دولت حزبی خود این برنامهها را قویاً تعقیب میکنیم، تا به هدف نهائی و غائی خود برسیم (صحیح است، احسنت) دوست عزیزم ما امید فراوان داریم که بر اساس این برنامهها که از هر کلمه آنها وطن خواهی و آرمان خواهی و از هر جمله آنها تحرک و پیشجوئی و از هر عبارت آنها آیندهنگری و از مجموع آنها بهزیستی و سعادت و سلامت مستفاد میشود بودجهها و برنامههای چند ساله متعدد تقدیم پارلمان کنیم و ان وقت جنابعالی هم با بیان شیوای خود آنها را مورد نقد و بررسی قرار دهید. (صحیح است) جناب آقای پزشکپور فرمودند:"حزبی که خود را سازنده نظام اجتماعی میداند باید تجلیلات و اصول فکری و مرامیش در کلیه شئون مملکتی نمودار داشته باشد..." و در آخر مقال فرمودند من سخنرانان اکثریت میخواهم که اصول فکری و مرامی خود را بیان کنند در این مورد هم چون بنای ما بر ایجاز است (پزشکپور- مایلیم که به تفضیل بیان بفرمائید) خیلیمختصر عرض میکنم که اصول فکری و خطوط اصلی مرامی ما هدفهائی است که در کتاب مقدس انقلاب سفید ایران از طرف رهبر داهی انقلاب مورد عنایت قرار گرفته است (در این موقع کتاب انقلاب سفید را ارائه دادند) و هر بخش با انصافی تصدیق خواهد نمود که نقوش درخشان و ثمر بخش این اصول فکری و مرامی در شئون مملکت به خوبی دیده میشود (صحیح است، احسنت) فرمودند بودجه باید هدف اشته باشد بنده وقتی دوست عزیزم این مطلب را عنوان فرمودند خیلی تعجب کردم زیرا با دقت نظر و تیز بینی که در ایشان سراغ دارم و نمیدانم چه طور موقع مطالعه و بررسی بودجه نتوانسته سمت. هدفهای متعدد و متنوع دولت را که از: تبصرهها، طبقهبندی درآمدها، طبقه بندی مخارج، وظیفهها، ردیفها، برنامهها به خوبی مشهود است ملاحظه فرمایند چون در متن بودجه از این نظر بحث میکنم فقط فعلاً خدمتشان عرض میکنم- جناب آقای پزشکپور در بودجه ۱۳۴۸ | ||
+ | |||
+ | : دل هر خرج را که بشکافی | ||
+ | :: هدفی در میان آن بینی | ||
+ | |||
+ | (احسنت، احسنت) | ||
+ | |||
+ | فرمودند بودجه گویا نیست، آرمان خواه نیست و دنباله این بحث فرمودند شواهد زیادی بر گویا نبودن بودجه دارم که بعداً عرض میکنم: بنده هر چه انتظار کشیدم که شاید یک مورد از آن را طی فرمایشات ۹ ساعته خود بیان فرمایند تا من بتوانم توضیحی برای آن تهیه کنم چیزی نفرمودند و برای گفتار من در این مورد خوراکی فراهم نکردند معهذا من خدمتشان عرض میکنم که بودجه سال ۴۸ بر این که در کلیه قسمتها خیلی روشن و گویا است باید گفته شود که این بودجه گویاترین معیار سلامت و قدرت اقتصاد و شئون دیگر حیات جامعه ماست (صحیح است) البته در بحث کلیات بودجه شواهدی در این مورد عرض خواهم کرد. | ||
+ | |||
+ | دوست عزیزم اشاره به مقدمه فرمایشات جناب آقای نخست وزیر فرمودند و آن را به دو قسمت اساسی تقسیم کردند و گفتند با یک قسمت از فرمایشات جناب آقای نخست وزیر که اشاره شد" از نظر خارجی ادامه سیاست مستقل ملی تعقیب شده است موافقم ولی این پیروزی، پیروزی دولت حزب اکثریت نیست بلکه پیروزی رهبر انقلاب است ما از ایشان متشکریم که در این قسمت مترجم و مبین عقیده اکثریت بودهاند زیرا لازم است حضورشان عرض کنم که حزب اکثریت نه تنها پیروزی سیاست مستقل ملی را پیروزی رهبر عالیقدر انقلاب میداند، بلکه معتقد است آن چه در این مملکت تحول و تطور و دگرگونی در طریق منافع ملت شده، آن چه در این مملکت پیشرفت ترقی، تعالی، بهرورزی، بهزیستی، سعادت داریم آن چه در این مملکت توسعه و رشد و توانائی داریم، آن چه در این مملکت از ثبات سیاسی و امنیت و استقلال اقتصادی داریم آن چه برای این مملکت حیثیت بین المللی کسب شده همه و همه از برکت وجود شاهنشاه و پیروزیهای رهبر عالیقدر انقلاب است (صحیح است، احسنت) همکاران اجازه بفرمائید به پاس این پیروزیها از زبان دل همه ی شما به پیشگاه شاهانه عرض کنم. | ||
+ | |||
+ | : دیر زیاد آن بزرگوار خداوند | ||
+ | :: جان گرامی به جانش اندر پیوند | ||
+ | |||
+ | (احسنت، احسنت) | ||
+ | |||
+ | دوست عزیزم چون جنابعالی اشاره به نطق تاریخی شاهنشاه در دانشگاه هاروارد فرمودید و بنده هم ضمن عرایضم اشاره به حیثیت بینالمللی مملکت کردم مطلب جالبی در این مورد دارم که بااجازه همکاران عرض میکنم همکاران گرامی استحضار دارند تابستان گذشته برای مطالعه در حقوق جزای امریکا هفتاد روز از ایالات مختلفه آن بازدید به عمل آوردم. در دانشگاه هاروارد با یکی از استادان حقوق جزا برای من مصاحبهای گذارده بودند پس از این که یک ساعت درباره مبانی حقوق جزا و مکاتب مختلف آن بحث کردیم وقتی میخواستم ایشان را ترک گویم فرمودند کمی تأمل کنید تا هدیهای به شما بدهم پس از چند دقیقهای قطعه عکس از مراسم اعطاء درجه دکترای افتخاری و سخنرانی شاهنشاه و نطق شاهنشاه را برای من آوردند ایشان یکی از عکسها را به من نشان داد و گفت به این عکس خوب توجه کن که حضار به پا خاستند و برای شاهنشاه شما کف میزنند بدانید این صحنه شکوهمند و بی سابقه متجاوز از ده بار در طول فرمایشات شاهنشاه شما تکرار شده است ملاحظه بفرمائید کسی هزارها کیلومتر دور از دیار و وطن مألوف ببینند که شاهنشاهش – مملکتش- نظم شکوهمند پادشاهیش تا این حد مورد تکریم و احترام ممالک خارج است واقعاً مباهی میشود (صحیح است- احسنت) واقعاً سرافراز میگردد (صحیح است) در خاتمه این مقال با افتخار فراوان عکسها را تقدیم مقام معظم ریاست مینماید. | ||
+ | |||
+ | ==- تعیین موقع جلسۀ آینده- ختم جلسه== | ||
+ | ۳- تعیین موقع جلسۀ آینده- ختم جلسه | ||
+ | |||
+ | '''رئیس'''- آقای صدری کیوان بیانات جنابعالی طولانی است؟ | ||
+ | |||
+ | '''صدری کیوان'''- اگر اجازه بفرمائید ادامه دارد. | ||
+ | |||
+ | '''رئیس'''- چون ساعت ۴ بعد از ظهر جلسه داشتیم بااجازه خانمها و آقایان جلسه را ختم میکنیم جلسۀ آینده به ساعت ۹ صبح روز سهشنبه موکول میشود. | ||
+ | |||
+ | <div class="center" style="width: auto; margin-left: auto; margin-right: auto;"> (ساعت هشت بعد از ظهر جلسه ختم شد)</div> | ||
+ | |||
+ | رئیس مجلس شورای ملی- '''عبدالله ریاضی'''. | ||
[[رده:مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری بیست و دوم - ۱۴ مهر ۱۳۴۶ تا ۹ شهریور ۱۳۵۰]] | [[رده:مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری بیست و دوم - ۱۴ مهر ۱۳۴۶ تا ۹ شهریور ۱۳۵۰]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۰:۲۳
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری بیست و دوم | تصمیمهای مجلس | قوانین انقلاب شاه و مردم |
مذاکرات مجلس شورای ملی
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز یکشنبه ۴ اسفند ۱۳۴۷ نشست ۱۱۱
مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره ۲۲
جلسه: ۱۱۱
فهرست مطالب:
۱- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل
۲- ادامه مذاکره در کلیات گزارش کمیسیون بودجه راجع به بودجه سال ۱۳۴۸ کل کشور.
۳- تعیین موقع جلسه آینده- ختم جلسه
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز یکشنبه (۴) اسفند ماه ۱۳۴۷
مجلس در ساعت چهار بعدازظهر به ریاست آقای عبدالله ریاضی تشکیل گردید. |
- قرائت اسامی غائبین جلسۀ قبل
۱- قرائت اسامی غائبین جلسۀ قبل.
رئیس- اسامی غائبین جلسۀ قبل قرائت میشود.
غائبین با اجازه
- آقایان اخلاقی- اهری- تهرانی- دکتر خیر اندیش- ریگی- دکتر ستوده- کریم بخش سعیدی- صادق سمیعی- دکتر عظیمی- فخر طباطبائی- مرندی- مهندس معتمدی- مهرزاد- دکتر معظمی.
غائبین مریض
- آقایان پرویزی- سعید وزیری- سلیمانی کاشانی- دکتر ضیائی- فیاض- دکتر قهرمان.
- ادامه مذاکره در کلیات گزارش کمیسیون بودجه راجع به بودجه سال ۱۳۴۸ کل کشور
۲- ادامه مذاکره در کلیات گزارش کمیسیون بودجه راجع به بودجه سال ۱۳۴۸ کل کشور.
رئیس- کلیات لایحه بودجه سال ۱۳۴۸ کل کشور مطرح است آقای دکتر عاملی تشریف بیاورید.
دکتر عاملی- جناب آقای رئیس، همکاران ارجمند من در آغاز خیلی سپاسگزاری میکنم از این که با آن همه دقت و لطف و حوصله به مطالبی که عرض میکنم توجه فرمودید و امیدوارم از این لطف و حوصله استفاده بکنم و مطالبی را که هست فشردهتر به عرض برسانم اگر مجریان امور این وعده را میفرمودند و تذکری که صبح عرض کردم عملاً به کار میبردند و در دستگاههای خودشان قسمتهائی را پدید میآوردند که وظیفه این قسمتها گرفتن پیشنهادها، تنظیم کردن پیشنهادها و به کار بردن پیشنهادها باشد گذشته از آن که تمام مخارج سمینارها و کنفرانسها و کنگرهها و مسافرتهای جهانی و این قبیل هزینهها بهرهبرداری صحیح به عمل میآمد هر کس اطمینان میکرد به این که اگر پیشنهاد خودش را روی یک ورقه کاغذ بنویسد و بفرستد یا در روزنامهای منعکس بکند در آن دستگاه رباینده پیشنهادها گرفته خواهد شد و به موقع اجرا گذاشته خواهد شد در مورد مسائل آموزش و پرورش توضیحاتی که عرض کردم این بود که ما اگر یک تحول اساسی در استنباطی که از مفهوم آموزش داریم بهوجود نیاوریم آموزش از جهت کیفی مسأله انقلابیش حمل نمیشود بدانید که تنها برای این سیستمها و خدمتی که موجود هست میتوانیم سازمانهای آموزش بهوجود بیاوریم و چون بین این دو سیستم یعنی سیستم تولید و خدمت از یک طرف و آموزش از یک طرف دیگر خود به خود در جامعه تعادل برقرار خواهد شد بنابراین به این نتیجه میرسیم که سیستم آموزش کنونی نتیجه یک تعادل خود به خود با سیستم تحول انقلابی ایجاد کنیم تنها در چهارچوب آموزش نباید باشد بلکه در چهارچوب کار و تولید هم باید تغییراتی بدهیم چون آموزش یک محور اصلی انقلاب ماست و یکی از اصول ۱۲ گانه انقلاب ماست و شاید معنی و مفهومش این باشد که ما صبر نمیکنیم تا سیستمهای تولیدی و خدمات اجتماعی ما رشد بکند و نیازمندیهای آنها شمول سیستم آموزش را ایجاب بکند بلکه خصوصیت انقلاب ما این است که جمع تحولات را در آینده پیشبینی بکنیم بنابراین باید آموزش را به تبع خدمت و کار فردا تحول ببخشیم و بلیه یک مقدار از برنامههائی که میباید در سازمانهای اجتماعی ما در فرماسیونهای اجتماعی ما تحول از نظر خدمت و تولید ایجاد بکند این را باید در برنامه سیاست آموزشی خودمان قرار بدهیم (صحیح است) این خلاصهای است از آن چه صبح عرض کردم و این اساسی است که به استنباط ما بستر انقلاب آموزش است به همین جهت من یکی از برنامههائی را که اخیراً اطلاع پیدا کردم که وزارت آموزش و پرورش به آن دست زده است باید با ستایش در این جا یاد کنم و آن هم قراردادهائی است که وزارت آموزش و پرورش با مؤسساتی که احتیاج به خدمت دارند، احتیاج به کارگر متخصص، سرکارگر متخصص، تکنسین ماهر دارند منعقد کرده است و برای آنها به کمک مؤسسات حرفهای خودش متخصص تربیت میکند این یک برنامه صحیحی است این یک قسمت استنباط صحیح از مفهوم انقلابی آموزشی است یعنی مدرسه حرفهای کار نمیکند برای یک سرنوشت نامعلوم بلکه با پیوندی که مثلاً با ژاندارمری پیدا کرده یا با ماشینسازی تبریز پیدا کرده است سیستم آموزش حرفهای کار میکند برای یک سرنوشت معلوم تکلیف فارغالتحصیلش هم معلوم است و بین دو سیستم کار و آموزش یک رابطه و پیوند منطقی برقرار شده است همین را اگر به عنوان نمونه بگیریم و در تمام سطوح آموزش بسط بدهیم آن وقت میتوانیم بگوئیم که به یک عمل انقلابی دست زدهایم یعنی اول برای تمام مؤسساتی که احتیاج دارند با قراردادهای دستگاه آموزش پرسنلی، تربیت میکنند. شما تا چند سال دیگر در مدت بسیار کوتاهی، در آن زمانی که در نظر گرفته باشید، نمیدانم در چه زمانی، در زمانی که در نظر گرفته باشید بیمههای اجتماعی کشاورزان را پیاده کنید احتیاج دارید که صدها طبیب هزارها پرسنل دیگر فنون پزشکی از قبیل ماما، پرستار، بهیار، تکنیسین رادیولوژی و تکنیسینهای فنون دیگر آزمایشگاه و غیره و غیره تربیت کنید بنابراین این سیستم یعنی سیستم بیمه اجتماعی کشاورزان که خوشبختانه یا بدبختانه ۶۰ تا ۶۵% جمعیت ایران را دربر میگیرد پاسخگوی خدمات درمانی آنها باید باشد و از همین امروز باید با مراکز آموزشی پزشکی یک رابطه و پیوند منطقی برقرار کنیم و این آموزش پزشکی شما را به طرف آموزش ملی میبرد یعنی آموزش از صورت خودروئی خارج میشود از صورت اتفاقی خرج میشود، بخشها بر اثر اتفاق و بر اثر سلیقه بهوجود نمیآیند به این دلیل بهوجود نمیآیند که امروز در دنیا یک زمزمهای هست و همه جا میخواهند پیوند قلب بکنند، ما هم میخواهیم. مثل این که می واهیم پیوند یک عقده حقارتی را تسکین بدهیم زود رفتیم که از این طرف و آن طرف ک تیم تشکیل بدهیم که پیوند قلب بکنیم، این نشد برنامه. این یک برنامه نمایشی است، اگر برسیم راجع به این موضوع بحث میکنیم. اجازه بدهید در همین جا صحبت کنیم برنامهای هست در عموم زمینهها ولی در زمینه آموزش اثر بد دارد و آن تابعیت کردن از یک برنامه نمایش است که چون فلان جا چنین چیزی دارند ما هم باید داشته باشیم که اتفاقاً بهترین نمونهاش همین مسأله پیوند قلب است، پیوند قلب یکی از اعمال است یکی از اعمال متخصصینی است بر روی بیماران قلبی کار میکنند آن چه که نمایشگر پیشرفت و ترقی در یک کشور است، این است که سازمانهای علمی و تحقیقی آن به اندازهای بسط و رشد پیدا کرده باشد که میتواند یک چنین تیمی داشته باشد که در سطح کلی، نه تنها پیوند قلب بکند بلکه تمام اعمال قلب باز را که معمول است انجام بدهند، در قبال آن تمام اعمال معمولی را که مربوط به جراحی قفسه سینه است انجام بدهد یک چنین سازمانی برای هر کشوری لازم است ما هم باید اقرار کنیم که چنین سازمانی داریم، همین دانشکده پزشکی تهران سالها است به طور مجهز منتهی بدون سر و صدا کار میکند این مسأله پیوند قلب درست است که انعکاسش در روزنامه و از لحاظ خبری و نمایشی زیاد است یعنی این به تنهائی دلیل پیشرفت هیچ کشوری نیست، یعنی کشوری باشد که پاسخگوی اعمالی حتی نظیر آپاندیسیت نباشد، مریض فتقی او در گوشۀ مریضخانه بیفتد و کارش به مردن بکشد ولی این کشور به عنوان یک عمل نمایشی عمل پیوند قلب بکند مریضش هم یک روز بعد از یک ماه یا یک سال بعد بمیرد این یک کشور مترقی نیست، ترقی باید به شکل نهادی در ملت باشد نهادهای ترقی و پیشرفت باید باشد در این زمینهها باید یک عقل سالم و منطقی باشد و تأمین نیازمندیهای کشور همراه با کارهای تحقیقاتی و تخصصی اینها با هم عجین بشوند پیوند بخورند و یک برنامهای در سطح معقول ایجاد بشود. الآن مسئله پزشکی این نیست که پیوند قلب بکنیم یا نکنیم و اگر یک پیوند قلب بکنیم این هیچ چیزی را نشان نمیدهد اما مسئله پزشکی ملی. میدانید صحبت مسئله پزشکی ما این است که ما باید دارای آن چنان سازمانهائی باشیم، آن چنان درمانگاههائی باشیم آن چنان بیمارستانهائی عمومی باشیم که این جا در آنجاها که صحبت هست صحبت وطن ما هست آن جا میتواند پاسخگوی مردم باشد پاسخگوی دردهای مردم باشد این چنین سیستمی باید آموزش را به دنبال خودش بکشد نیازمندی روستاهای شما باید برنامههای دانشکده پزشکی را تنظیم کنند. نیازمندی بخشهای شما باید برنامههای آموزشی پزشکی را تنظیم کنند، سال گذشته در این جا یک لایحهای آوردید که کمک مامای روستائی تربیت کنید با ۶ کلاس تحصیل، هر چه گفتیم صحیح نیست نشد گفتند روستاهای ما نیاز دارند، نیاز روستاها را قبول داریم، ولی کجا این مسئله را بحث کردید که تمام مسئولین پزشکی کشور را بیاورید دور هم بنشانید و بگوئید که این کشور به چه چیز احتیاج دارد چه چیز سبب شده که بعد از ۵۰ سال که سسیستمهای آموزش پزشکی جدید مامائی جدید در این کشور بهوجود آمده سال گذشته مجبور شدیم عنوان کمک مامای روستائی را اختراع و جعل کنیم و کسی را که ۶ کلاس درس خوانده وظیفهای به او بدهیم که یک وظیفه طبی را انجام بدهد، خود این قابل بررسی بود اگر یک سیستمهای ارزشگر و ارزش باب بود خود این کیفیت را باید بررسی بکند، از یک طرف میگوئیم دیپلمههای زیادی است ولی از یک طرف می آئیم اختیاری را که هیچ کشوری به دیپلمهها نمیدهد، بدهیم به ۶ ابتدائی چون تلفیق بین نیازمندیها و برنامههای آموزشی نیست همین قدر که این اصل را قبول کنیم که برنامههای آموزشی نباید تابع لوکس باشد نباید بگوئیم یک گروه لازم داریم که یک کارهائی را در سطح بالا انجام بدهند یگ گروه قلب برای این کشور شاید کافی باشد، شما خیلی از کشورهای پیشرفته را میبینید در رشته هائی از تحقیق، یک نفر بیشتر ندارند. این همه غوغای پیوند قلب شد شما بسیاری از کشورهای طراز اول را میبینید که حتی خبر هم منتشر نکردند که ما زور کی یکی را از خیابان بگیریم و قلبش را پیوند بزنیم (دکتر فریور- آن وقت ۶۰ هزار نفر از سر خاک بمیرند) (خسروی- در نقطه اشتباه نشده؟) (فولادوند- قلبها را به هم پیوند بدهید این صحبتها را نکنید) حالا در رقم بالا با هم بحث نکنیم، در رقم بحثی نیست یک بحث کلی تری است و چنین پیوندی اگر برقرار بشود در تمام سطوح بین نیازمندیهای کشور و مراکز آموزشی، آن وقت مسئله انقلاب آموزش را میتوانیم بگوئیم یک کلیدی برای حلش پیدا کردهایم وقتی چنین نتیجهای حاصل بشود که یک نتیجه دیگر میرسیم به این نتیجه که در بسیاری از نقاط چون آموزش تابع جمعیت است فشاری که بر آموزش هست فشار جمعیت است چون جمعیت را بدون مدرسه نمیتوانید بگذارید دیر یا زود باید قبول کنید که افراد لازمالتعلیم باید مدرسه داشته باشند، عاملی که حجم آموزش را تعیین میکند، ناشی از جمعیت است در خیلی جاهای کشور هنوز به آن درجه از رشد اقتصادی نرسیدهایم که اگر هم پرسنل آموزش دیده باشیم، بتوانیم از وجودش استفاده کنیم. پس یک اصل دیگر در انقلاب آموزشی ما پیدا میشود که یک مقدار باید بار ایجاد کار را هم گذاشت بر دوش سیاست آموزشی یعنی مجموعه دستگاههائی که آموزش را اداره میکنند. مثال عرض بکنم در یک شهری مثل مهاباد که حوزه نمایندگی من هست اگر در آن شهر مدرسه حرفهای هم داشته باشیم کانونهای کار در شهر نیست فرض کنید یک دسته از مهابادیها را بیاورید در بهترین مراکز ایران یا جهان و اینها را تبدیل کنید به متخصص برق یا درود گری و انواع و اقسام تخصصهائی که در حدود کارهای حرفهای است و اینها برگردند بروند به مهاباد در آن جا کار ندارند پس برنامه آموزشی مهاباد نه تنها باید طرح مدرسهای حرفهای را بگذارد، طرح یک کانونهائی را برای کار و تولید، ضمن همان برنامههای آموزشی باید بگذارد اینها را از هم جدا نباید کرد. آن جا مرکز بزرگی است برای کارهای دامپروری کشور، مرکز بزرگی است جائی است که با سد شاهپور اول آبیاری خواهد شد، اراضی بسیار مستعد بسیار قابل و دارای سکنه چون در کشور جاهائی از این اراضی هست که مستعد است ولی به نسبت مساحتش جمعیت ندارد، طرحهائی هم برای کشاورزی و صنعت داریم مجریش هم وزارت آب و برق است در موقع خودش هم تذکراتی داده شده اگر این واحدهای کشت و صنعت با سرمایه داخلی یا خارجی بروند آن نقاطی که زمین مستعد هست و جمعیت کم است این هیچ اشکالی ندارد ولی طبیعت یک منطقهای مثل مهاباد با دهستانهائی که از آب این سد آبیاری میشود ایجاب میکند که ما این منطقه را با همان فرمول انقلابی خودمان آباد کنیم، که اهالی بومی آن جا ناگزیر نشوند زمینهای خود را به یک واحد کشاورزی و صنعتی احیاناً خارجی بفروشند و از یک منطقهای به منطقه دیگر بروند. باید اینها با همان سرمایه و موجودیت خودشان بسیج و تجهیز بشوند و در این جا شروع کنید به کار و این را میدانم که در دنیا قطبهای عظیمی هست که صنعت کشاورزی دارد یعنی از حد کشاورزی گذشته، تکنولوژی کشاورزی دارد با یک مدیریت بسیار قوی اداره میشود از جمیع وسایل فنی پیشرفته استفاده میکنند یک چنین مدیریتی را یک چنین سرمایهگذاری را باید در یک جائی منباب نمونه عرض کردم مثل مهاباد که آب سد بر آن سوار میشود، در قالب یک شرکت سهامی زراعی پیاده کرد، و یک کانون جدید تولید بهوجود آورد و تکنولوژی جدید ایجاب میکند که یک کشاورز جدیدی بهوجود بیاید یک کشاورزی که طرز کارش با کشاورز امروز فرق دارد دیگر. منتهای دیدش تراکتور نیست بالاتر میبینید، سیستم آبیاریش شاید اتوماتیزه باشد نمیدانم بیشتر از این چه هست به هر حال مثل پیشرفتهترین مناطق دنیا باشد یک واحد شرکت سهامی زراعی در این شرکت در این مرکز یک سرمایهگذاری قوی و غنی ایجاد کنید، نوع جدید کشاورز بهوجود بیاورید در کنار این واحدی که خودش نمونه است یک آموزشگاه کشاورزی نوین هم بهوجود بیاوریدکه اگر یک کشاورز رفت در آن جا درس خواند و گفت عاقبت من چه میشود بگوئیم عاقبت تو مثل آن آدمی میشود که در این شرکت سهامی زراعی انقلابی کار میکند اگر گفت چرا باید این قدر ریاضیات بخوانم. فیزیک بخوانم به او بگویند برای این که آن آدمی که در آن جا دارد کار میکند با یک دستگاههای فنی کار میکند برای این که تو هم بتوانی با آن دستگاه کار کنی باید هم ریاضیات بخوانی هم فیزیک بدانی یک چنین مدرسهای آن وقت میشود مدرسه واقعی کشاورزی مدرسه حرفهای کشاورزی کشاورزان هم استقبال میکنند میروند به آن جا برای این که کارش نتیجه دارد، عاقبت دارد حرفهای بدون عاقبت ایجاد نکنید هر حرفهای باید با کارش ایجاد بشود در همین منطقه مهاباد، طبیعت، طبیعت دامپروری است، طبیعت دامداری است شما وقتی به مناطق کرد نشین غرب تشریف میبرید یکی از چیزهائی که خیلی بارز به چشم میخورد این است که درخت کم است چرا درخت کم است میگویند گوسفند با درخت نمیسازد من کار ندارم که میسازد یا نمیسازد این بحثی است جدا و این خودش نمودار این است که در این صفحات زندگی با دامداری همراه بوده و کار و تولیدشان دامداری است طبیعت اقتضای این را دارد مردمش آشنائی را دارند چندی پیش من به یکی از مسئولین اقتصاد کشور مراجعه کردم گفتم که شما وضع این مناطق کردنشین غرب به خصوص آذربایجان غربی را میدانید و از مشکلات اقتصادی آنها با خبر هستید؟ باید کاری کرد، که ما خبر داشته باشیم و بتوانیم به مردم بشارت بدهیم ایشان گفتند که من تنها نمیتوانم کار کنم چون آن کار باید از کشاورزی شروع بشود، از دامپروری شروع بشود و این همآهنگیهای کشاورزی و دامپروری تا در آن جا ایجاد نشود، من نمیتوانم بیایم، فرض کنید یک سرمایهگذاری دولتی یا غیر دولتی را به آن جا گسیل دارم در منطقهای که مثلاً شیر پاستوریزه بخواهند ایجاد کنند اما دام وجود نداشته باشد شیر وجود نداشته باشد پس این برنامه اقتصادی ما باید همآهنگ شود با یک برنامه کشاورزی و دامپروری و آنها از یک طرف شروع بکنند و ما از طرف دیگری و با هم به یک نقطهای برسیم که به توانیم به منطقه تجدید حیات اقتصادی بدهیم یک واحد دامپروری، دامپروری با پیشرفتهترین وسائل وقتی ایجاد شد در کنار این مرکز دامپروری شما میتوانید یک مدرسهای هم که تکنیسینهای دامپروری را برای شما تربیت کن بهوجود بیاورید ولی اگر آن مؤسسات را بهوجود نیاورید تکنیسین نداشته باشید ضررهائی را میدهید که در پیشرفتها میدهید علتش را که میپرسیم میگویند پرسنل نداریم اگر مدیر و پرسنل را داشته باشید ولی سازمانهائی که کار کنند نداشته باشند ناچار آن مدیر فنی ناگزیر است برود تبانی کند ضباطی کند دفترنویسی بکند برای این که بتواند امرار معاش کند پس این دو کیفیت باید با هم بیاید آموزش در هیچ منطقهای نمیتواند جدا از ایجاد کردن کار باشد و این کار ایجاد کردن باید با مقتضیات هر منطقه تطبیق بکند مثال دیگری را عرض میکنم در غالب مناطق ایران امروز کم و بیش کار کردن با تراکتور با ماشینهای کشاورزی دیگر متداول است ولی در همین منطقهای که من اطلاع دارم یک تعمیرگاه برای تعمیر تراکتور وجود ندارد شما که میخواهید مدرسه حرفهای ایجاد کنید حتماً در فکر آن نباشید که الگوی تمام مدارس حرفهای در تمام کشور یکی باشد و چون مدارس حرفهای حتماً باید ۴ رشته و ۴ شعبه داشته باشد آن را هم میخواهید در مهاباد بسازید ۴ رشته و ۴ شعبه داشته باشد نداشته باشد یک مکتبخانه حرفهای در مهاباد بسازید یک کارگاه بسازید کارگاه تعمیر تراکتور و یک آدم ورزیده و فهمیده و وارد و بلد را بفرستید آن جا که درجهاش هم بالا باشد و آن مرکز و کارگاه را اداره بکند اول تراکتور مردم را تعمیر بکند و بعد نشان بدهد که این کار پول ساز است این کار درآمد دارد ۱۰ نفر شاگرد زیر نظر آن آدم درس بخواند یک مدرسه حرفهای به وجود آمده در کنار کانون تولید، با یک نمونه بارز و درخشان که سودآور است و منفعت میدهد که مردم هم از آن استقبال میکنند و واقعاً به آن احتیاج دارند و آن متخصص کار رفته در آن جا تراکتور تعمیر میکند، میداند که فردا میرود در میاندوآب، در نقده، در خانه همان نمونه کارگاهی را که دیده دولت ایجاد کرده نمونه همان مکتبخانه حرفهای را در جای دیگر باز میکند هم خود را اداره میکند، هم به موقع خود چند شاگرد دیگر را تربیت میکند و این شاگردان را شب ببرید توی کلاس و تاریخ میهنشان را بگوئید برای آنها حساب بگوئید برخی که لازمه فن و شغلشان است از لحاظ تئوری به آنها یاد بدهید، دو ماه، سه ماه تابستان ببرید در مراکز دیگر هر چه لازمه حرفه و شغلشان است به آنها یاد بدهید این آدم هم کار میکند و هم پیوند با کار دارد و هم بعد از مدتی به یک متخصصی برای شما تبدیل بشود پس نفرمائید که نمیشود، نفرمائید که چه جور و کجا میشود این کارها را کرد برنامه آموزش همین هاست شما در هر بخش و در هر واحدی که در نظر شما یک واحد آموزشی محسوب میشود مسئله آموزشی را باید با مسئله کار پیوند داده و با یکدیگر حل کنید، اینگونه راهنمائیهای ما غالباً با یک اعتراض خیلی جدی برابر میشود و آن هم تأمین منابع مالیش است ما میگوئیم آموزش میخواهیم برای تمام جمعیت برای تمام ردههای مملک تا حدی که این جمعیت را قادر کند، ماهر و قابل کند برای یک خدمتی حالا یا در سطح عام یا در سطح متوسط چنین سیستمی سیستم آموزشی ملی است غالباً میگویند از کجا و چگونه تأمین بشود اعتقاد ما این است که یک چنین سیستم آموزشی باید در مملکت بهوجود بیاید هنوز چنین اعتقادی در ردههای اجرا کننده ما بهوجود نیامده من نمیدانم شما این را در حزبتان بحث کردهاید یا نکردهاید، من نمیدانم ولی جامعه هنوز این استنباط را نکرده است که حکومت حزبی شما قائل به استقرار چنین سیستم آموزشی است. اولین چیزی که باید ایجاد بشود همین است این اعتقاد را اگر داشتید منابع مالی را کشف میکنید و منابع مالی میتواند این برنامه را تقویت کند اولاً آن چیزی که به کرات توصیه رهبر انقلاب ما بوده است یعنی سیستم بیمههای همگانی آموزشی این یکی از آن روشهاست من این نکته را صبح عرض کردم حالا هم تکرار میکنم انقلاب نه تنها باید یک آرزوهائی را مطرح بکند بلیه باید آرزوها را با آن واقعیت مطرح بکند که مردم حاضر باشند برای انجام آرزوها و آرمانهایشان از خدمتشان مایه بگذارند (عباس میرزائی- رهبر شما که نیستند گوش بدهند شما صبح بود که به آقای مهندس ارفع اعتراض داشتید که ایشان نیستند) فعلاً شما گوش بدهید (عباس میرزائی- ولی شما هنوز از مهاباد بیروز نیامدهاید) بله قسمت اول بیمه هاست این بیمهها یک قسمت از درآمد مردم را گسیل خواهد داد با آن چیزهائی که آرزویشان است به چیزهائی که به هر زحمتی باشد برای رسیدن به آن تلاش میکنند و با آن میپردازند شما امروز از یک موهبت بزرگ برخوردار هستید که هرگز این موهبت را نباید نادیده بگیرید و آن این است که در این کشور در نقطهای از کشور خانوادهها از هر طبقه که باشند حاضرند بیشترین رقم درآمدشان را برای پرورش و تربیت فرزندانشان بپردازند این یک موهبت خیلی بزرگی است این که صدها، هزارها، درخواست تلگراف به طرف وزارت آموزش به طرف سایر مقامات میرود که میخواهند در اقصی نقاط این کشور دبستان و دبیرستان داشته باشند و تازگی رواج پیدا کرده در شهرهای بزرگ در مراکز بزرگ از شما دانشگاه میخواهند این نمودار این است که اینها اشتیاق به پیشرفت دارند، نهاد پیشرفت در این اجتماع هست، در همه گروهها هست بنابراین خیلی منطقی خواهد بود که آنها ببینند که شما سیستمهای آموزشی را واقعاً استقرار میدهید همان را که امروز دارند پای فرزندان خودشان صرف میکنند حاضرند به صندوقهائی تحویل بدهند که شما برای تأمین منابع مالی آرزوهای آنها ایجاد میکنید اینها حاضرند هزینه بیمههای اجتماعی و آموزشی را بپردازند کارگرانی که امروز از نان شبشان میگذرند و بچههای خودشان را به مدرسه میفرستند و یا سایر گروهها من این جا با کمال صراحت عرض میکنم که هزینه تحصیلی در ایران به نسبت درآمد اغلب خانوادهها گران است ولی این هزینه گران را تحمیل میکنند و به هر قیمت که شده آن را میپردازند، در دهات اگر مدرسه بدهید میپردازند ولی چرا فقط این مالیات را، این مالیات است، زیرا مالیات عبارت از اختصاص دادن قسمتی از درآمد عمومی، پس این مالیات است. این جنبه مالیات دارد. شما این را در دفتر دبستان یا دبیرستان خصوصی از مردم وصول کنید یا در مرکز پرداخت مالیات فرق نمیکند آن چه را که من برای تحصیل فرزندم میدهم مالیات است و این مالیات را مردم میپردازند منتهی این مالیات را فقط آنهائی میپردازند که فرزند دارند در صورتی که اساس بر این است که مالیات را آن کسانی باید بپردازند که درآمد دارند. مالیات فرهنگی برقرار کنید بیمه آموزشی برقرار کنید، کمی از وزارت منابع کمک بگیرید. میفرمائید طور؟ در موقع دفاع از لایحه مربوط فرمودند که از منابع طبیعی جنوب سالی سیصد هزار تن برداشت میشود اگر درست بهرهبرداری بشود برابر نفت درآمد دارد و شیلات شمال هم همین طور در بودجه امسال آن چه را که شیلات شمال به درد عمومی میداد تقلیل دادید، لابد برای این است که سالهای بعد این منبع درآمد ملی تقویت بشود و بتواند درآمد بیشتری بدهد از بابت شیلات جنوب که هنوز چیزی در بودجه نگذاشتید و زیر مسئول شما هم که گفته است به قدر نفت درآمد دارد، بیائید دو کلمه توی همین بودجه بنویسید یا هر لایحه دیگری میخواهید بیاورید که درآمد شیلات جنوب که تقریباً به گفته وزیر مربوط بربر نفت است این را صرف برنامههای آموزشی کنید و به هیچ برنامههائی هم لطمه نمیزند، اینها منباب نمونه است. اساس این فکر است که هر گاه قبول دارید که یک چنین سیستمی باید در مملکت استقرار پیدا بکند آن وقت قبول خواهیم کرد که به خاطر استقرار سیستم آموزش ملی باید تمام منابعی که امکان دارد بسیج بشود مالیاتهایی بگیرید اما نه مثل ۳% فرهنگ و بهداشت که سالها از کارمندان دولت گرفتید اما کارمندان دولت نه از مزایای آموزشی برای فرزندان خود برخوردار شدند و نه از خدمات بهداشتی و درمانی خاص. آن طور نباشد، واقعی باشد جدی باشد، یک مفهوم انقلاب جدی بودن آن است یعنی آن چیزی را که میگویند به هر قیمت که هست انجام دهند. والا اگر قرار باشد که به قدر گلیمش پایش را دراز بکند و به قدر درآمد عادی که دارد هزینه بکند این که دیگر انقلاب نمیخواهد هر چقدر پول داشتیم به قدر آن برنامهای را اجرا میکنیم پس چرا میگوئیم انقلاب، در انقلاب یک بعد"باید" وجود دارد. تمام انقلابهای موفق دنیا در آن زمینهای که اعلام برنامه انقلابی موفق دنیا در آن زمینهای که اعلام برنامه انقلابی کردند از بعد باید استفاده کردند در همین ایران هم این طور شد. اصل خلع ید از فئودالیزم ارضی امر غیر ممکن مینمود. هر وقت میگفتند باید این کار را کرد میگفتند هزینه نقشهبرداری هوائی از حالا تا بیست سال دیگر قابل تأمین نیست ولی وقتی که امر شد انقلاب بعد باید وارد عمل شد و این کار شد و برنامه هم پیاده شد. در انقلاب آموزشی آن بعد"باید" کدام است، در این برنامهها نشان بدهید؟ آن چیزی را به ما نشان بدهید که شما تمام کشور را زیر یک چتر آموزش ملی خواهید آورد و هر فرد لازمالتعلیم را تعلیم خواهید داد، آن کدام است؟ (پزشکپور- مدارس ملی است) پس قبل از هر چیز باید آن دید انقلابی، اعتقاد به پیاده کردن برنامههای انقلابی پیدا بشود تا آن نیروی محرکه بتواند که از نیستی چیزهائی بهوجود بیاورد، چیزهائی که در واقع هست ولی در امکانات دستگاههای اجرائی نیست ولی با یک حرکت انقلابی بهوجود میآید. خوب اینها به اصطلاح سطح آرزوها بود، حال بپردازیم به بعضی از خصوصیات سیستمهای آموزشی موجود این مسئله را یک بار عرض کردم ناگزیرم آن را تکرار کنم برای این که متأسفانه هیچ توجهی به این مسأله نشده ما نباید در یک کشوری که دم از انقلاب آموزشی میزنیم، دو سیستم آموزشی داشته باشیم، سیستم خصوصی آموزشی و سیستم دولتی آموزش. تجربههای تلخ ما در وجود این دو سیستم که با هم پیوند دارند این است که سیستم خصوصی با خون سیستم عمومی تغذیه میکند (صحیح است) دستگاههای خصوصی شما از امکانات عمومی، از معلمی که به وسیله دانشسرای دولتی تربیت شده و موظف است در مدارس دولتی درس بدهد ایجاد میشود و میگردد چه بسیار کسانی که در عنفوان فعالیت و کوشش میآیند به خاطر این که با هدایت سیستم آموزشی شما به دنبال درآمد بیشتر میروند خودشان را بازنشسته میکنند و میروند گروه فرهنگی خصوصی تشکیل میدهند. همیشه در مدرسهها یک شائبهای وجود داشت که میگفتند معلمهائی که به شاگردها خصوصی درس میدهند، لااقل در ذهن دیگر شاگردان ایجاد توهمی میکند، که بین او و من تبعیض ایجاد بکند ولی امروز میبینیم که آموزش شما مدارس خصوصی را در کنار مدارس عمومی قرار داده و به تدریج آنها را با نیروئی که باید صرف سیستم دولتی بشود تغذیه میکند. شما در همین شهر تهران نگاهی میکنید فقط به دبستانها. یک سیر صعودی رشد و توسعه سیستم دولتی داشتیم تا آن جا که مدارس نو بنیادی بهوجود آمد مدرسه نوبنیاد فردوسی، سعدی، حافظ، نظامی اینها هنوز که ما خیلی خودمان را نسبت به ۲۰، ۳۰، ۴۰ سال پیش پیشرفته میدانیم نتوانستهایم دبیرستانهای به این عظمت و خوبی بسازیم، دبستانهائی ساخته دبستانهائی اعم از خصوصی و عمومی در سالهای بعد ساخته شده، دبستانهائی مثل فردوسی کوه پیکر است نتیجه چه سیاستی بوده نتیجه سیاست تقویت سیستم دولتی سیستم دولتی، از اعتبار از حیث و آبرو برخوردار بود، میگفتند اگر میخواهی یللی بخوری و بیکار بگردی برو مدرسه ملی ولی اگر میخواهی درس بخوانی برو مدرسه دولتی شاگرد به چشم خود میدید مدرسه ملی در بیغوله تشکیل میشد و دبستانهای دولتی نوبنیاد بود که با اشل امروزی ما هنوز بزرگ است، ما آمدیم جهت این سیاست را عوض کردیم به تقویت دستگاههای خصوصی پرداختیم تعلیمات عمومی و دولتی را ضعیف کردیم امروز ببینید چه شایعاتی است ببینید مردم چه میگویند: مدرسه خوب، آن مدرسهای است که شاگردانش در کنکور قبول میشود، مدرسه خصوصی است. اگر به روی مدرسه دولتی درس بخوانی نمیتوانی به روی کنکور بدهی، دبستانها را نگاه کنید، مدرسههای نصف وقت و ثلث وقت داریم در حالی که مدرسه خصوصی که بالاخره از جیب این مردم تغذیه میشود، برنامه منظم دارد، درس اضافی دارد، درس خارجی دارد، صبح و عصر با نظم و ترتیب کار میکند مدرسه دولتی شما محکوم است به این که یک دسته از شاگردانش صبح بروند مدرسه و عصر بروند بگردند و یک دسته عصر بروند مدرسه و صبح بروند بازی کنند، آن هم کجا، توی کوچهها، توی خاکها، توی آبهای لجنآلود، این صحیح است؟ این سیستم آموزشی که به دو شعبه خصوصی و عمومی تقسیم شده صحیح است؟ این محصول انقلاب ماست؟ شاگردان اینها فردا به هم چه خواهند گفت در بسیاری از کشورهای دنیا که سیستم مدرسه طبقاتی برقرار بود سال به سال کوشش میکنند که از سیستم مدرسه طبقاتی فاصله بگیرند و مدارسی ایجاد کنند که این مدارس جنبه عامتری داشته باشند و بتوانند همه گروهها را بپذیرند ولی ما آن وقت در عصر انقلاب که خلع ید از فئودالیسم ارضی کردیم ولی در شهرهای خودمان موجبات یک فئودالیسم مخوف و خشنی را برای نسل آینده داریم فراهم میکنیم (صحیح است) یک عده میروند مدرسه خصوصی فردا فخر بفروشند با آن کسی که ربع وقت ثلث وقت مدرسه رفته این صحیح نیست منطبق با انقلاب نیست، در مورد ساختمانهای مربوط به مدارس قبلاً تذکراتی داده شده امسال در بودجه وزارت آموزش و پرورش از بابت اجارۀ ساختمانهائی که مال مدرسههاست و شاید مال ادارات آموزشی، رقم ۰۰۰ /۴۳۸ /۲۸۴ ریال را میبینیم، یک حساب سرانگشتی ساده باربح ۶% ده ساله نشان میدهد که اگر این مبلغ را هر سال از بابت اصل و فرع بپردازند میتوانند دو میلیارد و پانصد میلیون ریال اعتبار تأمبن کننده ما به بودجه تحمیل نمیکنیم، خیال نکنید این رقم کم است با تمام کوششهائی که برای توسعه برنامههای آموزشی کردند در فصل کارهای عمرانی با تمام اولویتی که به برنامههای آموزشی دادند، می دانید امسال سهم سازمان برنامه اگر به آموزش بپردازد چقدر است من میخوانم ۲۶۰۱۶۰۰۰۰۰ یعنی رقمی برابر همان که عرض کردم اگر این وجه مالالاجارههائی که در بودجه هست از یک مؤسسه خصوصی یا عمومی وام بگیرند این مبلغ را بابت اصل و فرع بپردازند برابر آن مبلغی است که با آن همه تبلیغات از سهم سازمان برنامه به آموزش اختصاص داده شده آن وقت برای نداشتن بچهها باید یک عده شان صبح بروند مدرسه و یک عده عصر بروند، در یک چنین وضعی ایجاب میکند ما هر چه زودتر بتوانیم در سطح وسیع و به طور یکسان و یک نواخت و بدون تبعیض برای فرزندان این مملکت مدرسه ایجاد کنیم شما وقتی به این لایحه مراجعه میکنید میبینید در برنامههای عمرانی برای آموزش سه قلم نوشته شده تشکیل لابراتوارها، ساختن چند دبیرستان و دادن وام به گروههای خصوصی (دکتر صدر- تمام شهریهای که میگیرند از این مبلغ کمتر است) بله همان طور که فرمودند آنچه که بابت شهریه میگیرند و به عنوان درآمد اختصاصی در بودجه گذاشته شده از همین مبلغ که وزارت آموزش و پرورش به عنوان اجاره میپردازد کمتر است در زمینه آموزش قبل از اینکه به مهمترین مسئله این فصل بپردازیم چند نکته هست یکی در مورد کودکستانهاست کودکستانها در بسیاری از نقاط کشور و در بسیاری از مناطق روستائی، نه تنها یک برنامه پرورشی تلقی میشود بلکه یک برنامه اقتصادی و یک برنامه اجتماعی است از این نظر که در بسیاری از نقاط ایران چون زنان دوش به دوش مردان کار میکنند کودکان آنها اغلب در اوقات کار در شرایطی به سر میبرند که نه ارزش پرورشی دارد و نه ارزش بهداشتی و اساساً میتوان گفت که شکل آن با زندگی انسان مغایرت دارد و آنها در کنار آغلها در محیطی آلوده به بازیهای کودکانه مشغول هستند اگر یک زمانی ما بتوانیم مسئولیت امور بهداشتی و درمانی را به معنی واقعی بر عهده بگیریم آن وقت باید اذعان کنیم که باید مخارج بسیاری را متحمل شویم تا از این شکل زندگی کودکانه و عوارض و عواقبی که ایجاد میکند جلوگیری کنیم گذشته از این وجود محاورات خاص و لهجههای خاص سبب میشود که تعلیمات این کودکان در دوره تعلیمات ابتدائی با اشکال مواجه باشد و مدتی وقت معلم و مدرسه مصروف آن بشود که اشکالات ابتدائی را برای این بچهها حل بکند بنا بر این با توجه به این خصوصیات اجتماعی و اقتصادی ایجاب میکند که به برنامه توسعه کودکستانها که در حقیقت حتی یک مقدار برنامه توسعه مهدهای کودک است که کودکان را هنگام کار پدر و مادرشان تحت مراقبت و نگهداری قرار بدهد مخصوصاً در روستاها و در نقاط مرزی گسترش پیدا کند به این دلیل باید به برنامه توسعه کودکستانهای دولتی به عنوان یک بخش بسیار مهم و جدی برنامه آموزشی که دارای اثرات فوری اقتصادی هست توجه شود البته این چیزی است که نداریم ولی یک تذکری در مورد کودکستانهائی که در سطح شهرها داریم باید بدهیم کودکستانها بعد از دامان ما در مهمترین کانون پرورش است که در روح و فکر فرزندان ما اثر میگذارد، به همین دلیل بخصوص لازم است کودکستانها از یک تربیت دقیق ملی برخوردار باشند ولی متأسفانه کودکستانها در این کشور یک جنبه لوکس به خودش گرفته در میان بعضی از گروهها ایجاد تفاخر کرده که بگویند فرزندمان را به کودکستانهائی میفرستیم که برنامه آنها به زبان خارجی است و برای اینکه او را قبول کنند ناچار شدیم که پرسشنامه او را به زبان خارجی پر کنیم تا بدانند که متجدد هستیم و فرنگی مآب هستیم و بچه ما را بپذیرند این جائی است که شما برای تربیت بچهها ایجاد کردهاید، نظارت کنید بر کودکستانها کودکستانها یک برنامه پرورشی است اعتقاد ما این است که در این کشور آموزش اگر داریم ولی از پرورش خبری نیست هیچ برنامه خاصی برای پرورش برای متمرکز کردن پرورش در نظر نگرفتهاید و با اگر در نظر گرفتهاید متفرق و پراکنده و ناچیز است ولی به هر حال کودکستان اولین جائی است که فرزندان ایرانی را باید آماده بکند تا جسم و جان خودشان را در راه خدمت به وطنشان بگذارند این کار را نمیشود وسیله تفاخر و خودنمائی قرار داد و این کار را نمیشود با لوستر و اتومبیل مقایسه کرد که بگوئید ما بهترین اتومبیل را داریم و بچههایمان به بهترین کودکستانها میروند و اصلاً فارسی با او حرف نمیزنند این میشود لوکس بازی و تفاخر نابه جا (بانو جهانبانی- این طور نیست) این طور هست (دکتر حکیم شوشتری- اسم کودکستان چیست؟) والله اسمش هم متأسفانه خارجی است (خانم تربیت- برای خارجیهاست) اگر واقعاً برای خارجیهاست در مقرراتش تجدید نظر کنید که مطلقاً فرزندان ایرانیان را نپذیرید، خارجیهائی هستند و کارهائی انجام میدهند و مدارسی هم دارند، کودکستان هم داشته باشد (خانم جهانبانی- این را نفرمائید مردم در این راه زحمت کشیدند) بله من نسبت به آنهائی که در این راه با اشتیاق و عشق قدم برداشتند احترام میگذارم ولی ما اگر میگوئیم مدرسه و کودکستان باید روح ایرانی و تعلیمات ایرانی داشته باشد تا روی کودک اثر بگذارد حرف دیگری است امثال رشدیهها را کسی فراموش نمیکند (خانم جهانبانی- همین طور است کودکستانها بسیار خوب کار میکنند) شما چرا سرکار خانم از کودکستانهائی که متعلق به شما نیست دفاع میکنید، شما خبر دارید که هست و میدانید که اسمش هم خارج است، این چه تفاخری است که پرسش نامه برای فرزند ایرانی به اسم ایرانی باید به زبان و خط خارجی نوشته شود (دکتر صدر- اسمش را اگر میخواهید بتی گاس و میس مری است) عرض کردم اگر برای خارجیها است سخنی نیست و اگر میدانید که فرزندان ایرانیان به آن جا میروند باید عرض کنم اینگونه مدارس وسیله تفاخر شده است و این مغایر با اصل پرورش ملی (معزی- قبل از انقلاب در یک خواب اصحاب کهف بودبم انقلاب ما را بیدار کرد و جهش ایجاد کرد و قدرت لازم را به ما داد) من هم همین را عرض کردم از جنابعالی هم تشکر میکنم که از وقت من استفاده کردید و سخنرانی فرمودید. بپردازیم به مهمترین تذکری که باید در مورد آموزش و پرورش داد یعنی مسئله پرورش من امیدوارم در این یک مورد سرکار خانم جهانبانی که خودشان از خدمتگزاران آموزش و پرورش کشور هستند با من هم داستان و هم عقیده شوند ما در مسئله پرورش قدری لازم است فکر کنیم چون گاه هست که به محض این که ما میگوئیم مثلاً فلان طرز لباس پوشیدن نباید باشد یا فلان طرز موزیک هماهنگ پرورش ملی ما نیست فوراً انتقاد و اعتراض شروع میشود که دنیا در حال تکامل است دنیا عوض میشود یک روز مسائلی بوده است از دیدگاه ما بد بوده ناپسند بوده، زمانه عوض شده و آن چیزها امروز پسندیده شده، به همین دلیل است که من میخواهم در مورد مسله پرورش چند جملهای را متذکر بشوم پرورش ملی عبارت است از دادن آن چنان روحیهای به کسانی که از آموزشهای شما برخوردار میشوند که اینها بزرگترین آرزوی خودشان را در خدمت صادقانه و فداکارانه در راه وطنشان بدانند استعداد این چنین پرورش در وجود هر کسی هست سازمانهای پرورشی شما سازمانهای ارشادی شما که باید سراسر اجتماع را فرا بگیرد و در تمام شئون با هم همآهنگی داشته باشد باید کاری بکند که این استعدادی که در نهاد هر فرد ایرانی هست مورد پرورش و تقویت قرار بگیرد به طوری که عالی ترین و ممتاز ترین خصیصه هر فردی باشد حال هر نوع آموزشی که دیده، آموزش دانشگاهی دیده، دبیرستانی، کودکستانی، دبستانی دیده هر نوع آموزشی دیده ولی باید با این آموزش یک پرورش هم باشد که او در هر لحظه احساس کند قویترین جنبه او ایرانی بودن اوست و قویترین خواست او خواست خدمت و فداکاری نسبت به این آب و خاک است این مفهوم پرورش است ما نمیگوئیم یک لباسهائی نباید پوشید یک آهنگهائی نباید بشنود ولی ما میگوئیم در ریشه هر فیلمی در ریشه هر داستانی در ریشه هر عادت اجتماعی تحقق و بررسی کنیم و ببینیم این فیلمها را این داستانها را این عادات اجتماعی را این گروههای بیتها و این هیپیها را که شما از مرزها با سیاست جلب سیاحانتان به سوی این کشور میکشید و در روزنامهها و مجلهها بیش از هر اقدام ملی در مورد آنها تبلیغ میکنید (دکتر صدر- و در تلویزیونها!) بله و متأسفانه از تلویزیون زندگی آنها را طرز رفتار آنها و لباس آنها و عادات آنها را بیان میکنید و تبلیغ میکنید و به دیگران یاد میدهید امری است سنجیده یا نه؟ من یک چیزی را میپرسم آیا آموزش باید یک امر سنجیدهای باشد یا باید یک امر سنجیدهای نباشد؟ افرادی که توی کوچه و خیابان عبور میکنند تحت تأثیر محرکهائی هستند که هر کدام اینها جنبه آموزشی دارد آیا باید این عواملی که بر روح کودک و روح نوجوان و جوان اثر میگذارد عوامل سنجیدهای باشد یا این جا یک کشور نیست و احتیاج به پرورش ملی هم ندارد؟ عوامل هم که بر ذهن جوانها اثر میگذارد نباید ارزیابی و سنجیده شده باشد؟ کدام یک هست؟ آیا باید سنجیده شده باشد اثر هر آکت تربیتی باید سنجیده شده باشد یا باید سنجیده شده نباشد؟ اگر باید سنجیده شده باشد شما به من بفرمائید این فیلمهائی که از دست شما میگذرد و بر روی پرده سینما میآید این داستانهائی که از دست شما در تلویزیون نشان میدهید فیلم هائی که نشان میدهید اینها اثرات تبلیغاتیش سنجیده شده و اثرات تبلیغاتی اینها چیست؟ ارشاد ملی یعنی همین یعنی ما جامعه را تحت تأثیر اثراتی بگذاریم که سنجیده شده باشد که بدانیم بر روح و فکر مردم چه تأثیری میکند (دکتر طالع- مثل فیلم اسکندر مقدونی!) این میشود ارشاد و پرورش ملی وقتی این مطالب به میزان میآید یک باب جدیدی گشوده میشود یک عده میروند به جوانها حمله میکنند که جوانها این طورند جوانها آن طورند جوانها راه درست نمیروند این غلط است مسئول جوانها نیستند مسئول تنظیم کنندگان سیاست ارشاد و سیسات پرورش هستند (صحیح است) به مسئولیتهای اصلی ما باید توجه کنیم این مسئله پرورش در هیچ سطحی مورد توجه نیست فرزندانی که در این کشور به مدرسهها میروند آنی که در شمال مدرسه میرود با آنی که در جنوب مدرسه میرود از لحاظ رفتار از نظر اخلاق از نظر اصلاحاتی که به کار ببرند از نظر فحشهائی که میدهند از زمین تا آسمان با همدیگر فرق دارد آنها از کجا یاد گرفتهاند تحت تأثیر چه عواملی یاد گرفتهاند اینها را سنجیدند یا نسنجیدند اگر سنجیدند سیاست پرورش و ارشادی دارید اگر نسنجیدهاند که همان است که من میگویم که سیاست پرورش و ارشادی ندارید اگر سنجیدید اجازه دادید که وای بر شما و بر حزب شما (خنده نمایندگان) که هیچ اقدامی برای یک ملت مضرتر از این نیست که جوانانش خودرو باشند آن هم خودرو در مسیر انحراف شما میدانید در این دنیا چه قطبهای مالی غنی و سرشار از قدرت و توانائی فنی هست که از مسیر فساد نان میخورد؟ و اینها بر آن کانونهای سازنده فیلم تسلط حاکمانه دارند؟ آیا به این نکته هیچ توجه شده؟ این باعث دلخوشی نیست که ما دائماً سینما بسازیم سینما ساختن خیلی خوب است مشروط بر این که بتوانید مسیر فیلمها را درست کنید و تنها از لزوم سانسور صحبت نمیکنم ما امروز متجاوز از ۵۰ سال است که با صنعت سینما آشنائی داریم ولی سینمای ارشاد کننده شما هنوز نتوانسته یک گروههائی را بسیج کند که فیلم درست کنند که هم جوان خوشش بیاید هم اثراتش حساب شده و سنجیده شده باشد فیلمی که از اساس برای پول ساخته شده و برای رواج فساد ساخته شده این را هر چه از هر طرف قیچی کنند خوب نمیشود با قیچی سانسور نمیتوانید پرورش ملی ایجاد کنید باید خلاقیت ایجاد کرد ما هم آدمیم خودمان باید فیلم بسازیم خودمان باید نمایش تنظیم کنیم خودمان باید اخلاق و عاداتی را بین جوانها ایجاد بکنیم و توسعه بدهیم و رواج بدهیم چه اخلاقی، چه گروه خاصی به عنوان نمونه به جوانها نشان دادید که یک اثر پرورشی بر جوانها داشته باشد فیلمهای خلاق شما کدام است؟ نمایشهای خلاق شما کدام است؟ در مدرسهها به بچهها چه میگوئید و چه درس میدهید مسیر و راه آنها را چه جور در زیر سایه ارشاد و پرورش قرار میدهید محیط خیابانها و محیطهای عمومی عمومی را چگونه پاک کردید اینها مسائلی است که باید به آن توجه کرد، خوشبختانه وزارت آموزش و پرورش اسم خاصی است که در آن کلمه پرورش وجود دارد ولی به کلمه پرورش آن هیچ گونه توجهی نمیشود این امکانات پرورشی که هست اینها را باید متمرکز کرد یک طرف پیش آهنگی داریم پیش هنگی در سطح شهرستانها به یک کار تشریفاتی تبدیل میشود و تشریفاتی است.
روستا- تشریفاتی نیست و بسیار عمیق است.
دکتر فریور- نتیجه این صحبت این خواهد شد که فردا وزارت پرورش درست کنند (خنده نمایندگان).
دکتر عاملی تهرانی- البته اگر واقعاً یک وزارت پرورش ارشاد ملی به وجود بیاید به وظیفه خودش عمل بکند شاید بشود گفت که مفیدترین و اصیلترین کار انجام گرفته من صحبت از یک وزارتخانه نمیکنم ولی صحبت از ایجاد یک سیستم میکنم شما بعد از این میخواهید به سطح روستاها بروید روستاها یک نوع تربیت ترادیسیونل داشتهاند یک نوع آداب و اخلاقی برای خودشان داشتهاند شما حالا میخواهید قطبهای تربیت جوانان را به روستاها ببرید باید تکلیف مسئله و پرورش و سیاست ارشاد قبل از این که قطبهای شهری شما در سطح روستاها استقرار پیدا بکند حل بشود مسئله ارشاد در سطح و شکل کلی خودش عبارتست از یک قطب هدایت کننده یک فرستندهای قوی و نیرومند و صدها و میلیونها گیرندهای که میبایست در تمام سطح کشور پیامهای پرورشی شما را بگیرند و در سطح شهرها و روستاها بازگو کنند شما باید یک ملت را با روحیه خاصی با توانائی و قدرت خاصی بسازید که آمادگی خدمت داشته باشد میدانید بر اثر نبودن یک سیستم ارشاد ملی و پرورش ملی صحیح امروز ما به چه صحنههائی و چه مرحلهای از اجتماع رسیدیم به آن مرحلهای رسیدیم که متأسفانه افرادی پیدا شدند که به دیگران اولین نصیحتشان این است که اگر میتوانی از این مملکت برو، برو در جای دیگر دنیا راحت و آسوده برای خودت زندگی کن (مهندس ارفع- کی میگوید؟) (بختیاری پور- اینها ایرانی نیستند دشمنان ایران هستند) (مهندس ارفع- در حزب آقایان این صحبتها شده) جناب آقای مهندس ارفع اگر ما چشم خودمان را ببندیم و چیزهائی را که در اجتماع ما وجود دارد نبینیم برای آنها راه حلی پیدا نخواهیم کرد درست است که این حقیقت تلخ است که بگوئیم در این کشور روحیههائی هست که منافع شخصی را بر منافع عمومی ترجیح میدهند.
مهندس ارفع- در هر اجتماعی هست مختص ایران نیست در همه جای دنیا هست.
دکتر عاملی- روحیه بدی است.
مهندس ارفع- خوشبختانه در کشور ما روح فداکاری غالب بر نفع پرستی است.
دکتر عاملی- بله این کاملاً صحیح است ولی وقتی میگوئیم چرا سر دشت طبیب ندارد، قاضی ندارد کارمند ثبت ندارد میگویند کسی حاضر نیست با این حقوقها به آنجا برود این طرز تربیت از کجا آمده از همان جائی که شما مردم را گذاشتید به اختیار خودشان آن جا وظیفه نیست آن جا ایرانی زندگی نمیکند مردمش مریض نمیشود مردمش با هم دعوا نمیکنند احتیاج به قاضی ندارند؟ پس وظیفه هست کسی را نمیتوانید بفرستید چرا؟ برای این که اساس تربیت ملی در این کشور پایهگذاری نشده.
عباس میرزائی- حزب شما بفرستد دولت پولش را میدهد.
دکتر عاملی- این کار را میکند در این تردید نیست. بله صحیح میفرمائید، من هم همین را میگویم، اتفاقاً درست من هم همین را میگویم، درست شما نشان دادید که همان چیزی را که آقای مهندس ارفع تکذیب کردند شما تأیید کردید، شما میگوئید شما برو، بله من هم همین را میگویم تربیت ملی نیست، روحیه فداکاری نیست وقتی صحبت از رفتن به سر دشت میشود شما نمیگوئید من میروم میگوئید تو برو درست همین نکته حساسی که من میخواهم بگویم که در این کشور این حقیقت هست این طرز فکر هست که ما خدمت را استقبال نمیکنیم اضافه حقوق میخواهیم سیاست ارشاد شما تمام دستگاههای دولت را تبدیل کرده به سندیکاهائی که در آن نشستهاند و صحبت از اضافه حقوق میکنند (صحیح است) به همین دلیل است که شما میخواهید سیاست اقتصادی دولت را با روحیه سودجویانه تلفیق بکنید هی لایحه میآورید فلان مؤسسه را از شمول مقررات استخدام مستثنی میکنید چرا؟ برای این که میخواهید اضافه حقوق بدهید که برود کار بکند من هم همین را میگویم یک طرز تربیت ملی باید مستقر بشود همه ما آماده خدمت بشویم در شرایطی بدون تبعیض و براساس عدالت اجتماعی همه به این کشور خدمت بکنند البته من افتخار میکنم به هر نقطه از این کشور که بفرمائید با کمال میل میروم (آفرین) (رامبد- چون برخلاف اساس و رویه حزبی است که حکومت میکند اشتراک منافع حزبی است که حکومت میکند) ما هم همین را صحبت میکنیم در وجود هر انسانی این خصیصه هست که به دنبال منافع شخصی خودش حرکت کند این خصیصه هم هست که بتواند پیوندهای خودش را با ملتش درک کند و خودش را حاضر و آماده بکند برای خدمت به وطنش هر دوی این خصوصیات هست در سیاست ارشادی باید ببینید کدام را باید تقویت کرد اگر میخواهید سودجوئی و منفعتطلبی را تقویت کنید راهش همین است بگذارید این سیاست را سودجویان اداره کنند فیلمش را میسازند تبلیغش را هم میکنند ما فقط آن را ترجمه یا دوبله میکنیم اگر میخواهید براساس ارشاد ملی باشد این راهش نیست باید از روز اول به هر کودک ایرانی این روحیه را داد که تمام پهنه ایران زمین و هر گوشهاش را وطن خودش بداند (احسنت) شما تا این روحیه را بهوجود نیاورید نمیتوانید بر مشکلات اجتماعی و اقتصادی فائق شوید این سخن بسیار بیپایه و بیاساس است که بگوئیم کارها از منشأ اقتصادیش سرچشمه میگیرد نه از منشأ روانیش سرچشمه میگیرد، انسانهای مصمم عرصههای بایر را دایر کردهاند نقاط خالی از جمعیت را پوشیده از جمعیت کردهاند چرخها کارخانه را به حرکت درآوردهاند تمدن را بسط دادهاند فرهنگ را بسط دادهاند آبادانی را بهوجود آوردهاند اینها را روحهای مصمم ایجاد میکند این روحهای مصمم از کجا پیدا میشود از مدرسهها پیدا میشود از آموزش خانوادهها پیدا میشود به این طرز که در آن کشور یک سیاست سالم ارشاد و پرورش ملی وجود داشته باشد جنبههای انسان دوستانه و جنبههای ملت دوستانه که در وجود هر فرد است بگیرند و پرورش بدهند تقویت بکند یک فرد است بگیرند و پرورش بدهند تقویت بکند یک فرد را در تاروپود حیات ملتش قرار بدهد که بتواند منفعت ملت خودش را قبل از نفع شخصی خودش ببیند و به دنبال آن حرکت کند مظاهر این پرورش در همه جا هست اگر در یک جامعهای پرورش صحیح استقرار یافت مظاهر آن پرورش صحیح در همه جا پیدا میشود مسلماً اگر این طرز پرورش در ایران وجود میداشت هیچ وزیری در دوران انقلاب حاضر نمیشد اتومبیل سابقش را که راه میرود کنار بگذارد و در یک اتومبیل سیستم جدید بنشیند (پزشکپور- کاملاً صحیح است) (کلانتری- اطاقهای پذیرائی را هم بفرمائید) در همه جا باید وجود داشته باشد در تمام سطوح باید وجود داشته باشد یک دردهائی است در تمام دنیا دارند همه جای دنیا در مسیر سیلهای انحطاط قرار گرفتند نخواهید که در مسیر سیلهای انحطاط این ملت را قرار بدهید ما انقلاب کردیم که یک سیاست مستقل ملی داشته باشیم در راهی که مخصوص خودمان است حرکت کنیم اگر در راه ناسیونالیسم هستیم که شما صبح فرمودید ایدئولوژی حزب ما ناسیونالیسم است به اضافه چیزهای دیگر، من چیزهای دیگر را کار ندارم به ناسیونالیسم اتکاء میکنم.
اگر ناسیونالیست هستیم باید قبول داشته باشیم که ناسیونالیسم بدون پرورش ملی بدون ارشاد ملی جود ندارد وجود خارجی ندارد متأسفانه بعضی از الفاظ هست که هنوز معانی دقیق آن روشن و اشکار نشده بعضی از دوستان به من تذکر میدادند که شما به این اتکاء میکنید که ناسیونالیست هستید ما هم ناسیونالیست هستیم البته در مورد معنی این کلمه میشود تعبیرهای مختلفی کرد یکی عبارت است از این که بگوئیم هر فردی که خودش را بسته به یک ملت بداند او ناسیونالیست است آن وقت همه ما به این اعتبار ناسیونالیست هستیم ولی آن چه که ما اسمش را گذاشتهایم ناسیونالیسم یک واقعیت علمی است ناسیونالیسم به اعتبار حزب پان ایرانی است یک علم است، علم پیدا کردن راههای ترقی و تعالی و عظمت یک ملت (احسنت) همان طوری که دامپروری یک علم است شما اگر میخواهید دام خوب داشته باشید باید مبانی علمی آن را رعایت کنید (دکتر حکیم شوشتری- شما دام و آدم را با هم مقایسه میکنید؟ این توهین است) از نظر علمی بله خیلی چیزها علم است پس این که دین هم علم است توهین به دین است؟ چون دامپروری علم است چه حرفی میزنید شما که اتفاقاً جبۀ علمی به تنتان هست (دکتر حکیم شوشتری- قیاس مع الفارق است) من به عنوان علم عرض میکنم ما میگوئیم چون شما برای هرچیز به علم احتیاج دارید به قول آقای حکیم شوشتری تنها ما در مورد اداره مملکت و دریافت راز بقا و عظمت ملتمان به علم احتیاج نداریم این هم برای خودش موضوع علمی است این ایدئولوژی نیست این یک چیزی است برتر و بالاتر از ایدئولوژی، ناسیونالیسم یک علم است ممکن است تغییرات گوناگون داشته باشد یعنی این که ما ببینیم ملت ما در قالب جغرافیائی که قرار دارد چه طور میتواند چه اندیشهها چه فکرها و چه راه حلی میتواند ملت ما را به طرف عظمت، به طرف برتری، به طرف نیرومندی ببرد (قاضیزاده- این شعار شما و این مسائلی که مربوط به ترقی و تعالی مملکت است شاهنشاه قبلاً ترسیم فرمودهاند ما هم تبعیت میکنیم) البته تمام علمها مبانیشان در کتابها نوشته شده است باید رفت خواند ما تردیدی نداریم که شاهنشاه با به عنوان یک قائد ناسیونالیست مبانی و دستورهائی برای بهتر زندگی کردن ملت ایران تنظیم و ترسیم فرمودهاند و خوشبختانه خداوند به ایشان توفیق داده است که کتابی در این مورد بنویسند و بیانات ایشان هر قسمتش بازگو کنندۀ قسمتی از این علم من قبول دارم ولی توی کتابها خیلی مطالب نوشته شده است باید رفت و خواند (مهندس ارفع- ما عمل میکنیم) (دکتر طالع- باد درک کرد فقط خواندنش کافی نیست) بله باید خواند و درک کرد در قسمت پرورش ملی اول شما فرمودید این طور نیست ولی بعد مثالها و شاهدهائی که آوردم ملاحظه فرمودید این طور هست و تا زمانی که این مشکلات وجود دارد معلوم است که به مقتضای علم ناسیونالیسم عمل نشده اگر عمل میشد از این بهتر بود این است نکاتی در مورد پرورش ملی این را باید عرض بکنم پرورش ملی باید به عنوان یک نهاد پذیرفته بشود یعنی این طور خیال نکنید اگر یک دستگاه به وجود بیاورید و اسمش را بگذارید دستگاه ارشاد و پرورش ملی این مسئله حل شده است نه روح پرورش ملی یعنی آن روحی که نفع خصوصی را در وجود هر یک از ما از بین ببرد و جای آن را به غیرخواهی و ملت خواهی بدهد! این چنین باید در تمام سطح مملکت به وجود بیاید اگر ما قبول بکنیم که در این راه گامهای بلندی برنداشتیم طوری نخواهد شد چون آن وقت وظیفه ما پاسداری انقلاب به ما حکم میکند به این مسئله اندیشه کنیم و در برابر این مسئله راه حلهائی پیدا کنیم بنابراین در مورد ارشاد و پرورش ملی لازم است که سیاست اساسی و اصلی منظور بشود این فعالیتهای متفرق اینها از یک راهنمائی مشترک و سنجیدهای برخوردار بشود این ملت در یک جو فکری عالی زندگی بکند در یک جو ملی که همواره وظیفهاش در پیش چشمش مجسم باشد و در هر قدمی که برمیدارد به مقتضای وظیفه ملی خودش گام بردارد در مورد دانشگاهها البته فرصت این نیست که یک موشکافی دقیق و کاملی صورت بگیرد نکاتی هست که لازم است به آنها توجه بشود، هزینه سرانه دانشجو در دانشگاههای گوناگون این کشور متعادل و یک نواخت نیست البته میدانم که هزینۀ سرانۀ دانشجو مثلاً در دانشکدههای مثل ادبیات و حقوق کمتر است از هزینه سرانه دانشجو در دانشکدههائی مثل پزشکی و فنی این صحیح است ولی اگر بررسی بفرمائید با هر میزانی و معیاری که شما قرار بدهید برای همین هزینه سرانه دانشجو به این نکته برخورد خواهید کرد که در دانشکدههای مختلف کشور این هزینه تعادل ندارد اگر فرضاً در دانشکدههای اصفهان ما کمترین رقم هزینه سرانه را داریم و این رقم مثلاً ده است دانشکدههای دیگری در مملکت هست که این رقم برای آنها ۴۰۰ است و چنین اختلاف فاحشی منطبق با نظام برنامهای نیست از دو حال خارج نیست یا دانشکدهای که کم خرج میکند خدمت صحیح آموزشی تحویل نمیدهد و این به زیان کشور است و یا دانشکدهای که زیاد خرج میکند یک مقدار مخارج بیهوده میکند آن هم به زیان کشور است لازم است که تعادلی در این جهت ایجاد شود و این تعادل باید به نحو انقلابی برگذار شود بالاخره این تصمیمها کی باید گرفته شود؟ کی باید به موقع عمل و اجرا گذاشته شود؟ ما بسیاری از دردها را میدانیم ولی به تکرار کردن آنها اکتفا میکنیم در مورد دانشگاهها ترتیبات استخدامی سالهای اخیر تبعیضاتی را به وجود آورده یک عده امروز هنوز در دانشگاهها استخدام میشوند، با حقوقهائی در حدود هفتصد و هشتصد تومان عده دیگری استخدام میشوند به عنوان این که از محل طرح است به عنوان این که خدمت فول تایم انجام میدهند با حقوقهای بیشتری اگر واقعاً آن کسی که خدمت فول تایم انجام میدهد عملاً بیش از آن کسی که خدمت فول تایم انجام نمیدهد خدمت میکرد در این صورت هیچ تبعیضی به میان نمیآید ولی به علت این که سازمان داده نشده بین آن کسی که خدمت فول تایم انجام میدهد و آن کسی که خدمت فول تایم انجام نمیدهد اختلاف فاحشی از لحاظ خدمت نیست این مشکل دیگری است که در سطح دانشگاهها وجود دارد همین جا همین جا چون مسئله شباهت دارد این نکته را هم عرض میکنم در سطح بهداریهای کشور مشکلات بسیاری به وجود آمده عدهای به طور عادی استخدام شدهاند و امروز بعد از ده سال دوازده سال پانزده سال خدمت مثلاً از دو هزار تومان حقوق و مزایا استفاده میکنند عده دیگری در کنار آنها کار میکنند به عنوان این که از محل طرح استخدام شدهاند چند برابر آنها حقوق میگیرند این تمایزها چیزهائی نیست که ما بگوئیم باید رشد بکنیم باید موجبات اقتصادی پیدا بشود اینها تصمیمات اداری است تصمیمات قانون گذاری است مجریان امور باید راه حلهائی برای این موارد پیدا بکنند و آنها را به کار ببندند ولی هرچه زمان میگذرد این مشکلات انبوه تر و بیشتر میشود و هنوز در برابر این مشکلات راه حلی بهوجود نیامده است (دکتر طالع- صحیح است یک شبه رم را نمیشود ساخت) در وزارت بهداری باز مسئلهای شبیه به این هست و آن این است که به علت آن که یک آئیننامه صحیحی برای نحوه نقل و انتقال کارمندهای فنی و غیر فنی وجود ندارد کسانی که به نقاط دور فرستاده میشوند دیگر هیچ نوع امیدی برای این که بتوانند یک زمانی به شهر دیگری برود ندارند ناچارند محل خدمتشان را ترک کنند بیایند به تهران به این طرف و آن طرف متوسل شوند برای این که بگویند من ده سال است پانزده سال است از همه چیز عقب افتادهایم از تحصیلم عقب افتادهام راه ترقی به رویم بسته شده است هر چه تلاش میکنم هر چه کوشش میکنم من را منتقل نمیکنند این یک نظمی میخواهد چند روز پیش این جا تذکر داده شد چه طور مگر ارتش پرسنل ندارد ولی با نظم این مسئله را برای پرسنل خودش حل کرده یک آئیننامه صحیح و دقیق برای انتقالاتش دارد هر کسی تکلیف خودش را میداند و میداند در هر منطقهای از کشور به چه مدت و به چه شکل باید خدمت بکند ولی برای بعضی از دستگاهها این نظم و آئیننامه وجود ندارد مقداری از مراجعات من شما، گواهی بدهید همین است کسانی هستند که به یک نقطه دور افتاده فرستاده شدهاند یک سال گذشته دو سال گذشته، روز اول که اینها را میفرستند قول بهشان میدهند که تو برو شش ماهه تو را برمیگردانیم ولی وقتی آن شخص رفت و در آن جا مستقر شد یک سال میماند دو سال میماند تمام مسائلی را که برای خودش فکر کرده و راه ترقی علمی اوست منتفی میشود برای این که یک آئیننامه دقیق و منظمی برای انتقالات نیست نتیجه دیگرش چیست آن کسی را که مثلاً بهداری میفرستد به یک شهر دور افتاده آن شخص در روز ناگزیر است که پاسخگوی ناقص دویست و سیصد مریض باشد ولی بالاخره بعد از این که مراجعات متعددی کرد او را به مرکز منتقل میکنند زن وقت در تهران یک مریضخانهای، بهوجود میآید که هر کس از شهرستانها بعد از ده سال ۱۵ سال ۵ سال ۳ سال منتقل شده به تهران همهشان میروند در آن مریض خانه مجتمع میشوند و آن جا تورم کادر و پرسنل پیدا میکند آن کسی که این جا است میخواهد کار بکند نوبت به او نمیرسد آن کسی که در نقطه دور افتاده است میخواهد کار بکند میخواهد کار صحیح بکند امکانش را ندارد کثرت مراجعات به او مجال نمیدهد اینها تبعیض است اینها تبعیضاتی است که با روشهای انقلاب اداری باید حل بشود این نکات تا به حال چند بار تذکر داده شده به وسیله انواع و اقسام مقامات، به وسیله روزنامهها به وسیله نمایندگان، چقدر اید تذکر داده شود پس این انقلاب اداری شما کی آغاز میشود؟ کی این مسائل حل میشود؟ اینها که کار آئین نامه است روشهای داخلی شماست نظمی به این کار باید داد این دو نفری که یکی چهار هزار و پانصد تومان میگیرید و دیگری که پهلوی او نشسته و همان کار را انجام میدهد به حکم آن که استخدام رسمی شده است دو هزار تومان میگیرد این تبعیض را کی میخواهد از بین ببرد؟ اینها نکاتی است که در سطح دانشگاهها هم وجود دارد این مسائل به زیان گروههای تحصیل کرده جوان است از طرف دیگر یک مسئله جدیدی مطرح شده است البته عمومیت نمیتواند داشته باشد ولی در حالی که کسانی که در این کشور هستند و جویای شغل هستند و واجد آن شرایط هستند که بیایند و بروند در دانشگاه وظایف علمی انجام بدهند یک وقت میبینید یک نفر را با بوق و کرنا از یک کشور آوردند و در یک دانشکده دیگر مشغول کار کردند کارهای ما نباید فقط به خاطر جنبه روانی و تبلیغاتی باشد باید در تلو آن معنی و مفهوم حقیقی و واقعی باشد شما پستهای دانشگاهیتان را معلوم کنید جوانان تحصیل کرده ایران واجد شرایط بودند بروند آن سمتها را اشغال بکنند جوانان تحصیل کرده خارجی میتوانستند بروند آن سمتها را اشغال بکنند، از هیچ جهت و به هیچ شکلی نباید تبعیض وجود داشته باشد ولی این تبعیضات از نظر نحوه تقسیم کار از لحاظ میزان حقوقها در سطح دانشگاهها هم وجود دارد و این به سود و به نفع گروههای جوان و تحصیلکردههای جوان نیست باز تذکر دیگری که در ضمن بررسی سال گذشته به تفضیل به آن پرداخته شد مربوط بود به در آمد اختصاصی دانشگاهها درآمد اختصاصی دانشگاهها که از محل گرفتن شهریه از دانشجویان تأمین میشود با این که نسبت به عوایدی که از درآمد عمومی به دانشگاهها اختصاص داده میشود رقم بسیار ناچیزی است ولی متأسفانه به جای این که یک بار برای همیشه از این رقم ناچیز بگذرد و درهای دانشگاه را مانند دبستانها و دبیرستانهای دولتی (دبیرستانهای دولتی چند سال پیش نه امروز که شهریه میگیرید) یکسان و یکنواخت بر روی تمام فرزندان این مملکت باز بکنند به روشهای مختلف و عجیب و غریب متوسل میشوند این گرفتن سفته از دانشجویان چه تعبیری میتواند در یک سطح انقلابی داشته باشد هر جوانی وقتی در مورد او سرمایهگذاری میشود وجودش به اندازه صدها سفته برای کشور ارزش دارد اضافه شود بعد عرض میکنم ببینیم خدمات عمومی هنرسرایعالی و هنرستان ضمیمه چیست قبل از توصیه ۲۱ میلیون و هشتصد و هفت هزار ریال بعد از توصیه ۲۳ میلیون و نهصد و هشتاد و یک هزار حوزه مدیریت دانشسرایعالی به همان وضع سال پیش باقی مانده حوزه مدیریت دانشگاه تهران به وضع سال پیش باقی مانده حوزه مدیریت دانشکده پزشکی به وضع سال پیش باقی مانده بیمارستانها به وضع سال پیش باقی مانده دانشگاه پهلوی به وضع سال پیش باقی مانده حوزه مدیریت دانشگاه تبریز قبل از انقلاب ۸ میلیون بعد از توصیه ۹ میلیون و ۸۵۶ هزار ریال (دکتر طالع- پس کدام دانشگاه تورم داشته؟) حوزه مدیریت دانشگاه اصفهان به وضع سال پیش، کارگزینی دانشسرایعالی به وضع سال پیش کارگزینی دانشگاه تهران به وضع سال پیش کارگزینی دانشگاه تبریز به وضع سال پیش دانشکده پزشکی و بیمارستانها به وضع سال پیش عجیب است که این توصیه هیچ موردی برای اجرا نداشته است اصفهان مثل وضع سال پیش امور مالی و اداری آموزش و پرورش به وضع سال پیش امور مالی و اداری دانش سرایعالی اندکی بیش از وضع سال پیش امور مالی و اداری دانشگاه تهران قبل از توصیه ۱۲۷۵۲۹۰۰۰ ریال بعد از توصیه ۱۳۷ میلیون و ۴۶۶ هزار ریال به اضافه ۱۵ میلیون از محل درآمد اختصاصی امور مالی و اداری دانشکده پزشکی و بیمارستانها وضع سال پیش دانشگاه پهلوی قبل از توصیه ۴۳ میلیون و ۶۷۲ هزار بعد از توصیه ۴۵ میلیون و ۸۳۸ هزار ریال، درآمد اختصاصی ۲ میلیون قبل از توصیه ۱۷ میلیون بعد از توصیه دانشگاه تبریز ۲۵ میلیون قبل از توصیه امور مالی و اداری اصفهان ۱۵ میلیون قبل از توصیه ۱۶ میلیون بعد از توصیه ۵۰۰ هزار ریال از درآمد اختصاصی قبل از توصیه ۲ مییلیون و ۵۰۰ هزار ریال از درآمد اختصاصی بعد از توصیه اقلاً این توصیه باید در یک اموری مصداق داشته باشد و با منشور انقلابی تطبیق بکنند چه طور یک چیزی در منشور انقلابی میآید که حتی یک موردش مصداق ندارد ولی در مورد این که فرمودید که به نسبتی که فرض میکنید دانشجو اضافه میشود فوری باید هزینههای اداری افزایش پیدا کند این نکتهای را که شما فرمودید یک خاطره رنجآوری را به یاد من آورد اتفاقاً درست مربوط به زمانی است که در قسمت طرح و برنامه دانشگاه تهران عهده دار وظیفهای بودم و این نکته را من در نظر گرفته بودم که به عنوان تذکری به عرض برسانم ما در این کشور یک برنامه ۴۸۰ میلیارد ریال به عنوان برنامه چهارم کارهائی است که باید عملی و اجرا بشود غالب این کارها باید با واسطه گروههای مهندسین مشاور و بعد مقاطه کاران انجام بگیرید و آن چیزی که واقعاً به عنوان اصل انقلاب اداری باید مورد عنایت و توجه باشد این است حال که میخواهند همین حجم عظیم پول را به وسیله مهندسان مشاور که مؤسسات غیر دولتی هستند خرج بکنند باید ضوابط محکمی ایجاد بکنید که بتوانید بر طرز عمل این گروهها غیر دولتی که پول دولت و پول ملت را هزینه میکنند نظارت مستمر و دقیقی برقرار بکنید نکتهای را که من در این جا به خاطرم آمد این است که در یکی از محافل برنامهریزی صحبت از این بود که دانشگاه تهران در زمینههای امیرآباد احتیاج دارد به این که یک استادیوم ۳۰ هزار نفری ساخته بشود پارهای از کسانی که در آن جا حضور داشتند و مثل من کم تجربه بودند گفتم حالا که میخواهید بسازید تعداد را بیشتر در نظر بگیرید، بکنید صد هزار نفر، به محض این که چنین پیشنهاد نسنجیدهای مطرح شد دیدم عدهای حسن استقبال کردند و عدهای با ایما و اشاره به من میگویند نه، بیان نکن بگذار همان ۳۰ هزار نفر باشد بعداً توضیح داده شد ما که میخواهیم نقشه این کار را برآورد بکنیم براساس عدهای که میخواهند از آن استفاده بکنند برآورد میکنیم یعنی هزینه برآورد اولیه این کار اگر رقم ۳۰ هزار باشد یا رقم صد هزار باشد به نسبت صد به سی فرق میکند وقتی صحبت پلان عمومی کوی دانشگاه امیر آباد بود که در آن جا مراکز متعدد آموزشی باید استقرار پیدا کند باز همین وضع پیش آمد اگر شما بگوئید ۵۰۰ هزار نفر خیلی خوشحال میشوند چون ضریبش را فوراً ضرب در ۵۰۰ هزار میکنند با این طرز نمیشود انقلاب اداری کرد. نمیشود فعالیتهای اجرائی کرد ضوابط محکمی داشته باشیم این برآوردها حتماً لازم نیست به وسیله گروههای مشاور خصوصی بشود برآورد این که ما روی کاغذ بگوئیم خرج این دستگاه چقدر میشود آیا این را هم باید بازایش چیزی بپردازیم؟ یا این که دستگاهها و سازمانهای مجهز فنی داریم با این که بسیاری هستند پرسنل فنی که حاضرند به استخدام دستگاه دولتی در بیایند شما دارید روشهای جدیدی در حکومت اختراع میکنید آن جائی که صحبت پول است فوراً پای کسانی به میان میآید که به عناوین مختلف میبایست بدون نظارت قوه مقننه بدون نظارت دستگاه کنترل کننده از وضع مالی مملکت از آن منابع مالی بهرهمند بشوند و استفاده بکنند شما شاید خیلی خوب میدانید که واقعاً تورم کار اداری داریم. این تنها منحصر به کادر دانشگاه نیست در همه جا داریم (صحیح است) شما باز بهتر از من و خوبتر میدانید که این قطبهای متورم شده از کارمندان که به مقتضای اصول فئودالیسم اداری بهوجود آمده اینها اجازه نمیدهند و نیروهای خودشان را تحمیل میکنند حتی بر سازمان اداری و استخدامی شما، سازمانهائی که نوشته میشود به جای این که از یک مأخذ علمی بهره گرفته باشد بیشتر درصدد این است که پرسنل موجود را در قالبهای جدید به گمارد شما خیال میکنید ما یک ضابطه دقیق داریم که میدانید به ازاء مثلاً هر چند دانشجوئی که اضافه میشود به کادر اداری دانشگاه هم اضافه شود و الله نداریم این هم یک حساب فرضی است حسابی است که فقط به درد گروههای مهندسین مشاور میخورد که بگوئید ما در این جا میخواهیم یک میلیون نفر دانشجو بپذیریم که فوراً آن رقم یک میلیون نفر را ضرب در آن ضریب خودشان بکند و از شما مخارج مراحل فاز اول آن را مطالبه کند نقلاب اداری به معنی واقعی این است که در این مورد بتوانیم فکر واقعی بکنیم کادرهای اداری ما به شکلی که هستند در قالب سازمانبندیهای جدید خودشان را نفوذ دادهاند این که ما خیلی اصرار داشتیم که همآهنگی فعالیت انقلاب اداری به معنای واقعی عمل بشود به دلیل همین بود که یکی از وظایف آن دستگاه عبارت بود از اصلاح روشهای اداری، پیدا کردن نیازمندی واقعی سازمانی این وظیفه مقدسی است این برای من یک آرزوی بزرگی است این آن چیزی است که من میدانم اراده محکمی که امر به انقلاب اداری دادند مقصود واقعیشان این بوده است که سازمانهای اداری ما واقعاً آن اندازهای باشد که ضرورت دارد و هیچ نوع تحمیلی بر سازمانهای اداری ما نباشد حق با شما است اگر واقعاً سازمانهای اداری ما از ضابطه سرچشمه گرفته منطبق با انقلاب اداری استقرار پیدا کرده بود درست با نیازمندیها و کاری که داشت تطبیق و تناسب داشت من هم این را قبول میکردم که به ازاء هر چند دانشجوئی که به دانشکدهای اضافه میشود به همان میزان بر کادر اداری هم اضافه بشود ولی شما اطمینان داشته باشید که سازمان اداری هیچ یک از این کادرهای دانشگاهی مثل بسیاری از دستگاههای دیگر و به خصوص مثل بسیاری از دستگاههای انتفاعی و بازرگانی هنوز حتی به تصویب سازمان امور اداری و استخدامی نرسیده بنابراین هیچ نوع ضابطهای وجود ندارد که شما سرانۀ دانشجو را حساب کنید بنابراین در این بودجهها توصیه انقلاب آموزشی را ندیده انگاشتند و با همان روال سابق خودشان تنظیم کردهاند و از همان سبک بودجه سال گذشته الهام گرفتهاند در همین مورد مربوط به مقاطعه کاران من ناگزیر هستم یک تذکری را در این جا بازگو کنم ظاهراً بعد از انقلاب اداری دیگر مقاطعه کار نباید جرأت آن را بکند که از دستگاههائی که با پول این مردم چرخشان میگردد مطالبه غرامت و ما به ازاء خدمتی بکنند که هرگز نه خدمتش را انجام داده و نه حقی به خسارت و غرامش دارد ولی متأسفانه زیر چتر حکومت حزبی شما یک مورد فاحشی از این نوع طغیانهای مقاطعه کاران دیده شد و هنوز هم حکومت شما تصمیم انقلابی نسبت به این پرونده اتخاذ نکرده است (مهندس ارفع- در کجا؟) در شهرداری تهران (مهندس ارفع- قصاص قبل از جنایت مثل این که درست نیست) من خواستم تذکر بدهم شاید تذکرات قبلی که در فراکسیون حزب شما داده شد جلوی اقدامات بعدی را گرفت و این سی میلیون تومان را به نفع شهرداری تهران و مردم تهران ذخیره کرد (دکتر صدر- هنوز معلوم نیست) ولی چون هنوز به طور قاطعی گفته نشده است که این مقاطعه کار بی حق است نه تنها بیحق است بلکه برای تخلفات قبلی خودش باید محاکمه بشود من لازم میدانم که تذکر خودم را بدهم.
(پزشکپور- تمام مقاطعهکاران آسفالت تهران و آسفالتهای تهران دلیل وقوع جرم است)
(دکتر صدر خیابان پهلوی ۶ ماه پیش آسفالت شد حالا سوراخش کردند)
البته در همه موارد من فکر میکنم همه شما هم داستان هستید بسیاری از آسفالتهائی که امسال بر اثر ریزش عادی برف از بین رفت و خیابانها را تبدیل به دستاندازهائی کرد اینها هنوز زمان تضمین قانونی مقاطعه کارانش به پایان نرسیده است (دکتر بهبودی- مقاطعه کار که بدون توجه به دستگاه نظارت نمیتواند کاری بکند) به هر حال همان طور که عرض کردم من در این مورد فقط خواستم تذکری بدهم و امیدوارم در این مورد لااقل در طی همین چند روزهای که مسئله بودجه در پیشگاه مجلس شورای ملی مطرح است ما شاهد اقدام انقلابی حزب اکثریت باشیم و به بینیم لااقل یک بار به عنوان نمونه مجریان عملی را که به خزانه ملت لطمه وارد آوردند و قسمتی از آن را به شکل آسفالتهای باطل حیف و میل کردند مورد تعقیب قانونی قرار بگیرند این است که این پروندهای که اصل کار انجام شده اش بیشتر از ۱۶ میلیون نیست در دورهای که قبلاً بازرسی کل کشور وجود داشته و این پرونده به دادگاههای صلاحیت دار احاطه شده و در آن موقع جرم تشخیص داده شده اموال این مقاطعه کار یعنی آسفالت راه توقیف شده بعد از سالها با وجود دلائل متقن این مقاطعه کار از چتر حکومت شما یعنی در زمان حکومت شما استفاده میکند ادعای خودش را زنده میکند برای کاری که انجام نداده ادعای خسارت میکند و برای اموالی که در زمان خودش ۵ میلیون تومان تخمین زده شده متجاوز از ۴۰ میلیون ادعای خسارت میکند.
مهندس ارفع- آقای دکتر عاملی هیچ کس و هیچ خاطی نمیتواند و حق ندارد از چتر حزب ایران نوین استفاده بکند ما معتقد به تفکیک قوا هستیم این در حق قوۀ قضائیه است که رسیدگی بکند که اکر حق دارد و یا ندارد روشن گردد.
دکتر صدر- حق ندارد،"اگر" هم ندارد.
مهندس ارفع- آن با قوه قضائیه است با ما نیست.
دکتر عاملی- این کاملاً صحیح است ولی بالاخره یک حکومت حزبی میتواند با اعمال خودش با اقدامات خودش نشان دهنده این امر باشد که آیا خاطیان را تعقیب میکند و آنها را به سزای خودشان میرساند یا نه؟ (مهندس ارفع- بله می رساند) شما میفرمائید میرساند بسیار خوب این یک مورد یک وسیله سنجش مورد دوم آسفالتهای خیابان تهران (پزشکپور- و همه شهرستانها) این موارد امروز تذکر شد شما تشریف خواهید داشت انشاءالله ما هم در خدمتتان خواهیم بود اگر حکومت انقلابی شما به خواستههای مردم که حق قانونی است که خواستههای قانونی است و عبارت است از تعقیب تجاوز کنندگان به اموال عمومی اگر در این مورد گام اصیل انقلابی برداشتید همه ما با کمال انصاف شما را ستایش خواهیم کرد (عباس میرزائی- آن وقت عضو حزب ایران نوین خواهید شد) عضویت حزب یک امر بسیار مقدسی است آقای عباس میرزائی تنها کافی نیست که ما ببینیم شما وظیفه قانونی خودتان را که به موجب آن اعتبارات را میآورید تصویب میکنید و وظیفه قانونی خود را انجام میدهید کسی بیاید و عضو حزب شما بشود عضویت حزب موقعی است که اعتقاد و ایمان پیدا بکنیم که جز این راهی برای نجات ملت ایران نیست (دکتر بهبودی- عجب صحبتهائی میفرمائید برای گرفتن یک ابلاغ عضو حزب میشوند) من آن را اطلاع ندارم این هم مورد دیگری است حالا که صحبت از مهندسین مشاور و مقاطعه کاران است باز تذکر دیگری در این مورد بدهم کمیسیون مخصوصی است شاید در سازمان برنامه که صلاحیت مقاطعه کاران را تشخیص میدهد و تأیید میکند و بعداً مؤسسات گوناگون فقط حق دارند با آن گونه مقاطعهکاران که صلاحیتشان تأیید شده است طرف معامله بشوند این درحد خودش بسیار تصمیم خوبی است که مالیه مملکت بدست کسانی که فاقد صلاحیت هستند نیفتد و کسانی عهده دار انجام خدمات عمرانی بشوند که واقعاً صلاحیت مالی و فنی را داشته باشند این بسیار صحیح است به موجب همان آئیننامه قرار بوده است که این کمیسیون سال به سال تشکیل بشود و صلاحیت متقاضیان را بررسی بکند ولی این کمیسیون چهار سال یا متجاوز از آن است که تشکیل نشده معنی این اقدام میدانید چیست؟ این است که در بسیاری از طرحهای عمرانی این مملکت دو جور مقاطعه کار وجود دارد یکی آن که میرود با سازمان برنامه قرارداد میبندد و پول را وصول میکند دوم آن که عملیات مقاطعه کار اولی را در سطح شهرستان انجام میدهد شما مقاطعه کار دو طبقه درست کردهاید یک عدهای را در استثمار دسته دیگری قرار دادهاید (فرهاد پور- و صلاحیت همه مقاطعه کاران آسفالت را هم تأیید کردهاند) و باز در موقع طرح برنامه عمرانی چهارم جنب آقای نخست وزیر بشارتی دادند به ملت ایران فرمودند که ما امیدواریم که بتوانیم در سازمانهای اجرائی کادرهای متخصصی داشته باشیم که دیگر از خدمات مهندسین مشاور بینیاز باشیم و من امیدوارم که در این راه لااقل یک قدم کوچک برداشه شده باشد نکته کوچکی را که باید در این جا متذکر بشوم این است با این که تمام توصیهای کنگره انقلاب اداری حاکی بود برای این که از دوباره کاری جلوگیری خواهد شد ولی متأسفانه هنوز فعالیتها و سازمانهائی در دستگاههای دولتی وجود دارد که حاکی از دوباره کاری است فعالیت عمران شهری در وزارت کشور عمران شهری در وزارت آبادانی و مسکن من امیدوارم آن قسمتی که موظف بود اصلاح روش بکند بالاخره در این مورد تصمیم بگیرد آیا در این مملکت آن قدر کار داریم که در هر شهری شهرداری دفتر فنی داشته باشد و در همان شهر وزارت آبادانی و مسکن هم دفتر فنی داشته باشد آیا اگر یک چنین کادر فنی هست نمیتواند هر دوی این مسئولیتها را تصدی بکند فعالیت اصلاح روشها در سازمان اداری و استخدامی فعالیت اصلاح روشها در وزارت کشور با این که این تذکر به کرات داده شده که کاری کنید تعداد مأمورینی که به روستاها میروند هر چه کمتر باشد ولی امروز به روستاهای شما هر لحظه یک جیپ دولتی وارد میشود و یک مأمور دولتی میآورد در مورد گوشت بحث خاصی در کمیسیون بودجه در گرفت که ما البته در موقع خودش پیشبینی آن را میکردیم وقتی بحث تأمین گوشت مملکت مطرح شد وزارت تولیدات کشاورزی مقام مسئولش در آن جا توضیح داد که ما تاجر گوشت هستیم نه تولید کننده گوشت در سطح یک فعالیت امر تولید از توزیع منتزع شده است بازرگانی اش با تهیهاش فرق پیدا کرده یکی را یک وزارتخانه انجام میدهد و یکی را وزارتخانه دیگری انجام میدهد فردا که از او بپرسید که چرا گوشت تولید نکرده میگوید اعتبار آن را تأمین نکردهاند، که به خرد اینها است جلوهائی از انقلاب اداری شما باز ناگزیرم به یک تذکری بپردازم که سال گذشته هم این بحث در این جا مطرح شد در رقم درآمدها در قسمت درآمد نظام وظیفه عمومی سال گذشته رقم ۶ میلیون ریال را داشتیم این رقم از این جهت تأمین میشود که کسانی را که نظام وظیفه عمومی نمیتواند به آنها شانس سربازی بدهد نمیتواند آنها را از امکاناتی برخوردار بکند که آموزش نظامی به بینند و خدمت مقدس سربازی را انجام بدهند چون دولت قادر نیست که به آنها حق مسلمشان را بدهد از آنها مبلغی وصول میکند، تا برگ معافیت به آنها بدهد این مبلغ از این جا تأمین میشود سال گذشته در این جا بحث شد من گمان میکنم همه شما هم عقیده و هم داستان هستید که در قبال ۳۳۰ میلیارد ریال رقم درآمد و هزینه رقم ۶ میلیون ریال رقم بسیار کوچکی است و همه شما معتقد هستید این رقمی است که احترام به شرافت سربازی ایجاب میکند که ما از شکم بودجه در بیاوریم و از آن چه بپوشیم و مقرراتی بیاوریم که در این کشور اگر توانستیم به کسی شانس سربازی بدهیم که برود تعلیمات نظامی ببیند و خدمت مقدسش را انجام بدهد که قبها ولی اگر نتوانستیم از او معذرت میخواهیم و برگ معافیت میدهیم که برود پول دیگر برای چه؟ ما در این کشور اصل مقدسی را داریم میپذیریم و آن اصل این است که بسیاری از کارها و برنامههای این کشور باید از طریق خدمات وظیفه تأمین بشود ما پذیرفتهایم که برای ترویج از خدمت وظیفه جوانان استفاده کنیم برای ترویج بهداشت از خدمت وظیفه جوانان استفاده کنیم ما حتی به موجب قانون پذیرفتیم که دوشیزگان و زنان را در این خدمت سهیم کنیم و به آنها هم این شانس را بدهیم که بتوانند قسمتی از خدماتی را که وطن آنها انتظار و احتیاج دارد به عنوان یک وظیفه ملی بشناسند و آن را انجام بدهند وقتی این اصل مقدس را نپذیرفتیم و در آینده باید خدمات بسیار دیگر به مقتضای وظیفه ملی از مردم طلب کنیم یعنی میخواهیم بگویم که اصل وظیفه ملی اصل مقدسی است و این یک قسمت از همان سیاست پرورش ملی است. این گونه خدمات نشان میدهد، این گونه خدمات معین میکند که هر جوان ایرانی احساس کند که در ساختمان این کشور، در آبادانی این کشور، در فرهنگ این کشور، در دفاع از این کشور سهیم است. این تنها مسئلهای نیست که ما بخواهیم خدمت ارزان تری را از افراد بپذیریم این مسئلهای است که میخواهیم پرورش ملی ما بر مبنای محکم تر استقرار داشته باشد. اگر این اصل را پذیرفتیم، مغایر این اصل، این است که در زمانهائی که در این کشور جهل وجود داشت، روحیه خان خانی حکومت میکرد، روحیه سودپرستی حکومت میکرد، وقتی که قانون نظام وظیفه عمومی به تصویب مقامات معینی رسید مردم قدرت درک اهمیت این قانون را نداشتند دستگاههای اداری هم فاسد بودند، یک مکانیسم رشوهخواری رواج پیدا کرد که افراد جاهلی را که میخواستند از زیر بار خدمت مقدس فرار بکنند از آنها یک مبلغی رشوه میگرفتند و به آنها معافیت میدادند. در زمان خاصی کسانی که در کشور اعتقاد به مبانی دفاعی نداشتند اعتقاد به شرافت سربازی نداشتند، اعتقادشان این بود که باید کادرهای ارتش را در هم ریخت و متلاشی کرد در آن زمان تصمیم گرفتند که به جای این که بگذارند این رشوه را من غیر رسم بگیرند این رشوه را به طریق رسمی بگیرند آمدند رسم باطل و بی اساس را پایه گذاشتند که با صد تومان به هر کس که خواست معافیت بدهد اصل مقدس بودن خدمت ملی در یک طرف این کفه، اصل جانشین بودن رشوه در یک طرف دیگر این کفه است اینها در دو جبهه مغایر هم هستند ما کدام را قبول داریم اگر قبول کردیم که خدمت ملی را مقدس میدانیم و به موجب آن آمدیم سپاهیان را تجهیز کردیم به موجب آن آمدیم خدمات ملی بانوان را تصویب کردیم پس دیگر حق ندارید عوارض بگیرید. سال گذشته این مبلغ شش میلیون بود امسال متأسفانه شده ده میلیون، این صحیح نیست ما اگر میگوئیم منافع شخصی اصل و هر کس حق دارد خدمت ملی را انجام ندهد، یک ما به ازائی بپردازد و برود دنبال کار خصوصی خودش. توی این دنیا ممکن است این طرز فکر خیالی هم مدافع داشته باشد ولی وقتی که ما خلاف این را میپذیریم، آن وقت دیگر حق نداریم که بیائیم از یک طرف بگوئیم خدمت مقدس است و از یک طرف خاطره آن تصمیمی را زنده کنیم که در یکی از مراحل بحرانی مملکت ما گرفته شده است، که متأسفانه کسانی حکومت را در دست داشتند که به موجودیت ارتش و به این که باید یک ملتی از موجودیت خود دفاع کند معتقد نبودند این خاطره را نباید زنده کنیم. این اشتباه شده است و ما امیدواریم به پیشنهاد ما در این مورد توجه شود و این رقمی که متناسب با روح انقلاب نیست از شکم این بودجه خارج بشود در این جا میخواهم بشارتی را عرض کنم و آن این است که در یادداشتهای خودم به آخرین قسمت رسیدم ولی از قسمتهای مهم، راجع به سیست درمانی، در مورد سیاست درمانی قبلاً رویهای وجود داشت طرحی وجود داشت که گرچه ناقص بود، گرچه از یک تحرک انقلابی برخوردار نبود ولی بالاخره طرحی بود به اسم گسترش شبکه همآهنگ درمانی منظور از این طرح این بود که شبکه درمانی کشور به طور متوازن و متعادلی در کشور بسط پیدا بکند در روستاها در نقاط دور افتاده به کمک واحدهای سیار به کمک درمانگاهها مردم از خدمات درمانی برخوردار بشوند در مراکز بخشها بیمارستانهائی داشته باشیم که بتوانیم پاسخگوی نیازمندی درمانگاهها باشیم در مراکز استانها بیمارستانهای بزرگتری داشته باشیم که بتوانند خدمات درمانی را در سطح تخصصی ارائه بدهند این برنامهای بود به موجب این برنامه در آن قسمتهائی که من به یاد دارم یک بیمارستان ۲۰۰ تخت خوابی برای رضائیه و یک بیمارستان ۵۰ تخت خوابی برای مهاباد پیشبینی شده بود که اینها منطبق بود با فعالیتهائی که باید در زمینه شبکه همآهنگ درمانی صورت بگیرد و البته توسعه این شبکه متناسب با نیازمندیهای کشور نبود ولی بالاخره یک طرحی بود که مکلف بودند ده سال بعد، بیست سال بعد یک زمانی این شبکهها پر خواهد شد و ما قادر خواهیم بود که یک مریض را در هر نقطه کشور که باشد خدمت درمانی را در اختیارش بگذاریم ولی طرح گسترش این شبکه همآهنگ درمانی در زمان حکومت حزبی شما متوقف شد و از آن جمله مثل بسیاری از بیمارستانهائی که در سطح شهرستانها باید ساخته شود در مهاباد ساخته نشد.
(اسدی- در مغان هم ساخته نشد)
این درد عمومی است این را شما می فرمائید، اگر دوستان اکثریت همه بیان میکردند، نیازمندیهای خود را میفرمودند، در چه محلهائی قرار بود بیمارستان ساخته بشود و ساخته نشد چون تغییر سلیقه عمومی پیش آمد تمام طرح هائی که مربوط به مسئله هم آهنگ درمانی بود متوقف شد (فرهاد پور- ولی رام پزشکی را دادند) به جای آن گفته شد استدلال کردند همان استدلالی که ما مبانی آن را قبول نداریم گفتند اگر ما امروز در یک جا بیمارستان بسازیم پرسنلش را نمیتوانیم تأمین بکنیم البته ما گفتیم چرا شیر و خورشید میتواند، ما گفتیم چرا سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی میتواند، چرا ارتش میتواند، ولی آنها فرمودند که ما نمیتوانیم و حتی فرمودند در این کشور پزشکها خبر ندارند که در کشورهای خارج چه حقوقهای خوبی ممکن است به آنها بپردازند اگر خبر داشتند میرفتند و شاید شما هم شنیدید (دکتر طالع- این را گفتند که خبر دار بشوند) (دکتر میر علاء- خبر دار شدیم ولی نرفتیم) با این بیانات و با این استدلال فعالیت گسترش شبکه همآهنگ درمانی کشور متوقف شد تا آن جا که من اطلاع دارم که در کجاها متوقف شد این جا به عرضتان رساندم اگر لازم شد روی برنامههای گذشته و مقایسه آن مطالبی عرض میکنم (پزشکپور- گزارش یک ساله دولت نشان میدهد در همه جا متوقف شده) از طرف دیگر گفتند ما به جای این راهی پیدا کردیم و راهش این است که بیائیم به گروههای پزشکی و خصوصی وام بدهیم که بروند که بیائیم به گروههای پزشکی و خصوصی وام بدهیم که بروند و این کار را در سراسر سطح کشور تعمیم بدهند برنامه چهارم به تصویب رسید مجوز پرداخت وام به دست آمد در نیمه آخر سال از مقامات مسئول پرسیدم نتیجه این برنامه شما چه شد گفتند یک عده آمدند پیشنهاد دادند تقاضا دادند ۳۸ واحد ما پیدا کردیم که به اینها میشود وام داد الآن که من این جا صحبت میکنم معلوم نیست که همان ۳۸ واحد توانستهاند وام بگیرند کشوری پهناور. دارای بخشها و روستاهای بسیار فاقد خدمات درمانی، شهرهای کوچک فاقد بیمارستان، مراکز استان فاقد بیمارستانهای تخصصی، ۳۸ واحد قرار است وام بگیرند این است سیاست درمانی دولت این سیاست درمانی پاسخگوی هیچ چیز نیست نه پاسخگوی یک نظم انقلابی است نه پاسخگوی هیچ امری، جناب آقای قاضیزاده که میفرمائید تمام این تعالیم را شاهنشاه بیان فرمودهاند و ما هم خواندیم و به کار میبندیم چرا فرمانهائی که در تلو این کتابهاست و سرنوشت ملت ما را از بسیاری از جهات معین میکند نخواندهاید و نه به کار بستهاید از آن جمله سیاست درمانی است (قاضی زاده- و دوازده درصد رشد ملی زبانزد تمام عالم است عظمت مملکت ما مورد تحسین جهانیان واقع شده است) شاهنشاه آریامهر از روش دقیق و مقتضی که برای سیاست درمانی کشور ارائه فرمودند در بیاناتی که در روز ۲۹ دی ماه ۱۳۴۴ در هنگام کشایش انجمن کلینیسینهای ایران فرمودند خط مشی سیاست درمانی کشور را به طرزی که به اعتقاد من دقیق تر از آن امکان ندارد ترسیم فرمودند" همان طور که کارگرهای ایران به وسیله بیمههای اجتماعی از این لحاظ تکلیفشان روشن است سایر طبقات باید مشمول یک چنین بیمههائی بشوند زارعین به نوبه خود به وسیله تشکیلات جدیدی که برای این کار خواهیم داد یا به وسیله شرکتهای تعاونی و سایر تعاونیهائی که دادند میباید بیمه شوند همچنین سایر طبقات مردم باید یا به وسیله شرکتهای تعاونی خودشان و یا تشکیلات جدیدی در مقابل هر گونه امراض بیمه شوند منتهی این تشکیلات باید یک روابط معین و مشخص با انجمنهائی از قبیل همین انجمن برقرار بکند محاسن این کار این است که پزشکان این مملکت سعی خواهند کرد با تشخیص بهتر با مطالعه دائم عنوان خود را از لحاظ معروفیت روز به روز بیشتر بکنند" من در این جا ما حصل این سیاست را که در همین نطق که با کمال دقت ترسیم شده است عرض میکنیم شاهنشاه فرمودند تمام طبقات ملت تمام گروههای اجتماع آنهائی که بیمه هستند به جای آنهائی که نیستند باید بیمه بشوند برای گروههای کمدرآمدی که شاید نمیتوانند حق بیمه خودشان را بپردازند باید کمکهائی از طریق مؤسسات گوناگون داده بشود به طوری که تمام افراد ملت بیمه باشند بعد میرسیم به بخش تأمین خدمات یعنی مرحله بیمه شدن یک مرحلهای است مرحله تأمیت خدمات مرحله دیگری است که در این مورد فرمودند مؤسسات عام المنفعه ممکن است تأمین کننده این خدمات باشند مؤسسات خصوصی ممکن است تأمین کننده این خدمات باشند یعنی شاهنشاه به طور دقیق سیاست درمانی کشور را ترسیم فرمودند بیمه کردت همه به طوری که هیچ فرد شخصاً با مؤسسات درمانی طرف مراوده نباشد مگر به موجب مقررات بیمه و بعد تأمین خدمات به وسیله هر نوع مؤسسهای که بتواند خدمت ارزندهتر و صحیحتر ارائه بدهد، چه وقت باید فرمانها شنیده بشود و به کار بسته شود در همین نطق با کمال صراحت هست که هیچ فردی از افراد ملت ایران در نظمی که ما به آن معتقد هستیم نباید باشد که به موجب بیمه یا مقررات دیگری دستگاهی مسئولیت درمان او را قبول نکندد (معزی- شنیده شده و به کار هم میبرند فرمایشاتشان به قدری عظیم است که باید زمان را در نظر گرفت) (دکتر طالع- بله که رم را نمیشود یک شبه ساخت) ولی در همین چهارشنبه ۳۰ بهمن ۴۷ این خبر را همه شما در روزنامهها خواندهاید که یک بیمار راژاندرام برمیدارد نزدیک تهران میآورد به تهران به تمام بیمارستانها میبرد قبول نمیکنند برمیگرداند به محل خودش و فوت میکند آیا فقط برای شنیدن است یا برای به کار بستن بیانات شاهنشاه همین طور که عرض کردم در سال ۱۳۴۴ به عنوان یک منشور انقلاب به ملت ایران ارائه داده شده است چه فکر و چه اندیشهای کردند که مردم را بیمه کنند گروههای مختلف را بیمه کنند تکلیف آنها را معین کنند که هر فردی بداند که اگر حادثهای برای او بهوجود آمد از لحاظ درمانی تکلیف خودش را بداند که به کجا برود همین طور که امروز کارگران بیمه شده تکلیف خودشان را می دانند که امروز کارگران بیمه شده تکلیف خودشان را میدانند کتاب چه بیمه در جیبشان هست درمانگاهی که باید از آن استفاده کنند میشناسند و در موقعی که ضرورت دارد میروند و استفاده میکنند این امر شاهنشاه بود که این خصوصیت باید برای همه باشد وقتی این خصوصیت باید برای همه باشد این حکم یک الزامات دیگری هم دارد که آن ازامات برای این مراکز که بخش خصوصی توانائی یا رغبت رفتن به آن جا را ندارد باید این وظیفه به طور منظم و مسجل به وسیله دولت انجام بگیرد یعنی این امکان که گروه خصوصی برود در مغان یا مهاباد سرمایهگذاری کند آن هم با آن وضع عجیب و غریب وام که فقط به درد اشخاص مخصوصی میخورد که بروند در آن جا ایجاد بیمارستان و درمانگاه و زایشگاه بکنند و پاسخگوی همه مردم باشند پس شرط این که شما بتوانید افرادی را بیمه بکنید این است که لااقل سیاستهای نیمه خوب سابق خودتان را کنار نگذارید، سیاست درمانی خودتان را کنار نگذارید، سیاست گسترش بیمارستانها کنار نگذارید گسترش درمانگاهها را کنار نگذارید این سیاستها باید دنبال شود شما میتوانید مردم را بیمه کنید البته در سطح شهرهای بزرگ ممکن است گروههای خصوصی بیایند سرمایهگذاری کنند و آن مؤسسات بهداشتی خدمات درمانی را بخرند و به بیمه شدگان خودشان بدهند یعنی مردم از لحاظ وظیفه درمانی فقط یک وظیفه خواهند داشت و آن پرداخت حق بیمه است حق بیمه را که پرداختند تکلیف آنها معلوم میشود بقیهاش به دست شما است به دست دولت است که در آن جاهائی که امکان ندارد هیچ راهی جز این نیست که دولت مستقیماً سرمایهگذاری بکند و با انضباطی که از آن برخوردار است با همان وقتی که شیر و خورشید از آن برخوردار است و سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی از آن برخوردار است با همان دقت عمل به آن مکانها هم پرسنل بفرستید طبیب بفرستید سایر اشخاصی که لازم است بقرستید خدمت کنند البته اگر یک زمانی بخش خصوصی ما این قدر توسعه پیدا کرد و توانست در نقاط دورافتاده مرزی برود و بیمارستان ایجاد بکند ما که دعوائی نداریم اگر آنها خدمت ارزندهتری در آتیه ارائه دادند شما خدمت را از آنها بخرید به بیمه شدگان بدهید مجموعه این سیاست را دولت باید تنظیم بکند و اقدام دولت اقدامات ضد شهرستانی دولت جلوگیری از توسعه بیمارستانها در سطح شهرستانها امکان اجرای بیمه همگانی درمانی را سالهای سال به تعویق میاندازد (صحیح است) آن وقت میفرمائید که ما نکته به نکته خواندیم و تحلیل کردیم کجا خواندید و کجایش را تحلیل کردید؟ (قاضی زاده- از صدر تا ذیلش را خواندهایم و ۴۷۶۲ برگ است) یکی از اشخاص مبرز سازمان برنامه یکی از متخصصین برنامههای ایران که در امر تنظیم برنامههای گذشته نقش فعالی داشته در یکی از سخرانیهای علمی خودشان اشاره فرمودند دولتهای امروز دولتهای رفاه هستند و مجری سیاستهای رفاهی هستند ما ناسیونالیستها از آن جائی که یکی از اصول اجتماعی خودمان را سیاست رفاهی میدانیم وقتی این حرف را از یکی از مجریان سازمان برنامه شنیدیم بسیار خوشحال شدیم که بالاخره حتی در زمان حکومت حزب ایران نوین هم اصل سیاست رفاهی پذیرفته شد و یکی از مجریان برنامه به لزوم آن اشاره فرمودند (دکتر بهبودی- معلون نیست که این اصل پذیرفته شده باشد) ولی بعداً وقتی اقلام بودجه را بررسی میکردیم به یک رقم مهمی در اجرای سیاست رفاهی برخورد کردیم که دریغ است که شما ندانید سیاست رفاهی اتکایش بر روی خانواده است رفاهی یعنی سیاست رفاه خانواده در تمام سطوح در برنامههای تقدیم شده از طرف حزب شما در فعالیت مهم رفاه خانواده نوشته شده است اعتبار این فعالیت از درآمد عمومی هیچ، از درآمد اختصاصی هیچ، از درآمد برنامه که جزء آن درآمدی است که ممکن است بدهند و ممکن است ندهند و به احتمال قوی نمیدهند ۱۶۰۰۰۰ ریال رفاه در عصر انقلاب برای سیاست رفاه خانواده ۱۶۰ هزار تومان خرج میکند آن هم فقط برای این که یک کارگاه خیاطی در پارک ولیعهد بسازد این سیمای سیاست رفاهی است! ولی ممکن است بفرمائید وزارت بهداری پس در چه قسمت فعالیت چشمگیر و پی گیری دارد؟ (دکتر مهذب- در بهداشت) بله در بهداشت منتها در سطح تنظیم و بهداشت خانواده شما در این روزهای اخیر هر چه آگهی خوانده باشید مربوط به این است که قسمت تنظیم و بهداشت خانواده اشخاصی را که دارای گواهینامه نهم متوسطه باشد استخدام میکنند برای اداره واحدهای تنظیم بهداشت خانواده در این مورد موفق شدند ۲۳۳ مرکز تنظیم بهداشت ۳۳ مرکز به وسیله سازمانهای دیگر ۳۵۰ گروه سپاه بهداشت را تعلیم بدهند که در این فعالیت بسیار مهم شرکت داشته باشد در این جا اجازه میخواهم چون بحثی است که خیلی به سهولت در آن ایجاد شبهه میکنند توضیحی عرض کنم، هیچ فعالیتی نیست که در کادر یک برنامه و وظیفه بزرگتری نباشد هیچ فعالیتی خود به خود قابل ارزش یابی نیست هر فعالیتی را باید دید در قالب چه فعالیتهای عالیتری قرار گرفته و چه سیاستی را بیان میکند اعتقاد این است که، در این کشور یک سیاستی باید داشته باشیم به نام سیاست جمعیت (صحیح است) این سیاسن جمعیت چه میگوید؟ این سیاست جمعیت به ما این طور میگوید که با موقعیت جغرافیائی ایران با پراکندگی جمعیت ایران که بین ۱۱ کیلومتر مربع منتها تا ۱۷ نفر در کیلومتر مربع هست ما احتیاج داریم به افزایش جمعیت سیاست کل این کشور در قالب برنامه در قالب بودجهها باید استقرار داشته باشد بر سیاست افزایش جمعیت (صحیح است) شما سرزمینهای بسیار پهناور و مستعد ولی فاقد جمعیت شرق ایران را سیستان و بلوچستان را که دائماً آقای پردلی در این جا فریاد میکشد که در بیآبی میسوزد و دوستان حزب اکثریت در برابر بیاناتش که از سوز دل برمیخیزد و یکی از اصول سیاست ملی ایران را بیان میکند با یک حالت تمسخر مدارا میکنند. (دکتر طالع- خنده تحویل میدهند) این قسمت از جمعیت ایران را شما ببینید، کتابهای روابط سیاسی ایران و انگلیس را مطالعه کنید یک فصل عمده این کتاب راجع به شرق ایران است در آن جا گفته شد است که چه دیپلماتهائی با چه خصوصیاتی راجع به شرق در ایران مطالعه کردهاند، تنظیم نقشه کردهاند در طی سالهای غلبه سیاست استعماری بسیاری از نواحی ایران را در شرق، جنوب، غرب از سکنه خالی کردند یا جمعیت آنها را نابود کردند، متفرق کردند و متلاشی کردند، مبنای تریاک امروز اسناد سیاستش کشف شده که حتی به کتب علمی انتقال پیدا کرده که تریاک خود به خود در ایران رواج نیافت بلکه بدست عوامل استعمار و برنامههای استعماری رواج پیدا کرد. شرق ایران را از جمعیت خالی کردند پس سیاست ملت ما در برابر این وضع جغرافیائی خاص در برابر این فوران جمعیتهائی که ما را احاطه کردهاند در برابر جمعیتی که همسایه ماست و در سال پیش از اتمام جمعیت کشور ما نفوسش افزوده میشود به بسیاری قطبهای طغیان کنندۀ جمعیت در شرق و غرب ایران توجه دقیق بکنید کمی به مسئله جمعیت از نظر خصوصیات ژئوپلتیک توجه بکنید وقتی که ما این حرفها را میزنیم میگویند از درون مرزی و برون مرزی صحبت میکنید بله یک ملت که در خلاء زندگی نمیکند ما در لوله آزمایش زندگی نمیکنیم شما خیال میکنید که ما را از این دنیا جدا کردهاند آیا ما در جو سیاسی این دنیا نیستیم فردائی نداریم آینده نداریم و باید در برابر این طغیانهای جمعیت اسیر بشوم باید زمینهای ما به وسیله جمعیتهای غیر ایرانی پر بشود آیا در دنیای آینده میگذارند که زمینهائی سرشار از نعمت وجود داشته باشد و در آن جمعیتی زندگی نکند وقتی، نسبت به آیندهنگری و ژئوپولتیک که از علم ناسیونالیسم سرچشمه میگیرد صحبت میکنیم آن وقت به ما نیش و کنایه میزنند و به ما میگویند از برون مرزی و درون مرزی صحبت میکنید بله ما میگوئیم نیروهائی از داخل ما را عذاب میدهند و نیروهائی در ماوراء موجود است که آینده ما را تهدید میکند آن ملتهائی در دنیای آینده زندگی میکنند که از امروز به فکرش باشند (آفرین) یکی سیاست جمعیت است شما ایران را باید با جمعیت ایرانی پر کنید (صحیح است) (دکتر میر علاء- متناسب با درآمد اقتصادی) بله به قول رهبر گروه پارلمانی حزب خودتان تا شصت میلیون جمعیت ما خیالمان از لحاظ غذا راحت است ما سیاست جمعیت لازم داریم میگوئید نه بسیار خوب بیائید توضیح بدهید که ما به سیاست جمعیت احتیاج نداریم ما با افزایش جمعیت احتیاج نداریم ما باید شرق ایران را بگذاریم یازده نفر در کیلومتر مربع زندگی کنند جنوب ایران را بگذاریم هفده نفر در کیلومتر مربع زندگی کنند و این است نظریه و اعتقاد ما، لابد آن وقت عدهای از این فکر شما خوششان میآید ولی یک عدهای هم به این طرز فکر شما با نظر اضطراب و وحشت نگاه میکنند اما حزب پان ایرانی است به سیاست افزایش جمعیت اعتقاد دارد ما باید سیاست افزایش جمعیت داشته باشیم (عدهای از نمایندگان- صحیح است) از چه طریق؟ از طریق حمایت واقعی خانواده از طریق برداشتن این مرزها و این گمرکها که گذاشتهاید که حق اولاد را ده تومان تعیین کردهاید از این طریق که شما ملزم و مکلف باشید که هزینه"رفاه و هزینه واقعی خانوادهها را تعیین کنید از طریق افزایش تولید چون هیچ جائی جمعیت افزایش پیدا نخواهد کرد مگر این که تولید اقتصادی افزایش پیدا کند یکی از هدفهائی که ما ازافزایش تولید اقتصادیمان داریم این است که انعکاس داشته باشد در افزایش جمعیت یعنی اگر ما افزایش تولید داشته باشیم اما انعکاس بر افزایش جمعیت ما نداشته باشد این سیاست صحیحی از نظر صنعتی و اقتصادی نیست سیاستی از جهت اقتصادی صحیح است که افزایش تولید با افزایش جمعیت مقرنه و همزمانی داشته باشد این را ما روی خصوصیات زندگی آینده روی خصوصیات ژئوپلتیک در این منطقه که ملت ایران احتیاج دارد که سرزمینهایش از جمعیت فعال و نیرومند و پر قدرت پوشیده شود حالا در این جا نمیدانیم که در جواب می فرمائید جمعیت اگر پا برهنه باشد و شکم گرسنه باشد چه فایده ما نمیگوئیم که جمعیت شکم گرسنه و پا برهنه ما میگوئیم جمعیت برخوردار است از سیاست رفاه اجتماعی جمعیت برخوردار از آموزش ملی این جا امکان دارد متابعش را دارد همه چیز دارد این چنین سیاستی باید اجرا شود، خوب سیاست تنظیم و بهداشت خانواده یک فعالیت است در تلو این سیاست کلی یعنی یک هدف کلی و یک هدف اصیل عبارت است از افزایش جمعیت بعد باید معین کرد راهنمای رسیدن به این هدف یکی از این مسائل ممکن است سیاست بهداشت و تنظیم خانواده باشد بهداشت و تنظیم خانواده یعنی نظمی به زندگی خانوادگی بدهد که هر خانوادهای بتواند برخوردار از سلامت جسمانی و روانی باشد و بیشترین تعداد فرزندانی را که میتواند پرورش بدهد و به ثمر برساند وقتی این سیاست مطرح شد و بار اولی که من در این مورد صحبت کردم یکی از دوستان عزیز این جا گفته مثل این که شما به خصوصیات اصل این برنامه آشنائی ندارید، دو برنامه در دنیا هست یک برنامه عبارت از کنترل موالید است و یکی هم برنامه تنظیم و بعداشت خانواده این دو برنامه با هم فرق دارد ما برنامه کنترل موالید را اجرا نمیکنیم، ما میخواهیم برنامه بهداشت و تنظیم خانواده را اجرا کنیم ما گفتیم بسیار خوب بماند که این حرف جدیدی است مدرکش را بدهید ما برویم مطالعه کنیم دادند رفتیم مطالعه کردیم بعداً با مسئول این کار صحبت کردم گفتم شاید نظریات اجرائی چیز دیگری است دیدم اتفاقاً جوان روشنی است با هم توافق داریم حرف همدیگر را میفهمیم ایشان هم معتقد به این هست که سیاست جمعیت ما بر خلاف بسیاری از کشورهائی که باید جلوی جمعیت خودشان را بگیرند، که من نمیدانم این حرف صحیح است یا نه نمیدانم آنها جلو ازدیاد جمعیت خود را میگیرند یا نه، من خبر ندارم که چنین سیاستی در این مورد هست یا نه، و هیچ سند قطعی هم که دال بر این که این عقیده صحیح است و روشهائی که برای جلوگیری از ازدیاد جمعیت به کار میبرند صحیح است، من ندیدم اگر شما دیدید انشاءالله تشریف میآورید بیان میفرمائید. او گفت اگر در کشورهای دیگری افزایش جمعیت هست که باید جلویش را بگیرند ما در کشورمان اعتقاد داریم که این خطر نیست ما نمیخواهیم جلوی جمعیت را بگیریم میخواهیم نظم ایجاد کنیم گفتم برادر من اگر میخواهی این کار را بکنی بکن اما الحذر از این راهی که داری میروی این بساط را جمع کن به جایش یک سازمان اصیل و دقیق برای رفاه خانواده بگذار سازمان رفاه خانوادهای که در آن یک صحنه فعالیت نباشد در این سازمان رفاه خانواده ۱۰- ۱۵ رشته فعالیت باشد همه اینها را در آن جا متمرکز، کنی حمایت از زنان باردار، حمایت از شیرخواران، حمایت از زنانی که باید برای نگاهداری فرزندان خودشان تدبیری بکند که بروند به کاز و زندگیشان برسند، یک سیاست اصیل رفاهی بگذار یک سیاستی بگذار که بگوئی تو که بچهداری این بچه را چطور میخواهی به مدرسه بفرستی، کجا مدرسه بفرستی، یک سیاستی بگذار که به کودکانمان کمک کند که به مدرسههایشان برسند تمام مشخصاتی که برای سیاست رفاهی لازم است اینها در نظر بگیرد ۳۰ چشمه ۴۰ چشمه کار تعیین بکن سازمان بده و اجرا بکن. یکی از آن فعالیتها هم در آخر این باشد که اگر یک زنی آمد علیل بود بچه هائی داشت کوچک و میخواست بتواند در یک مدتی حامله نشود او را زیر نظر متخصصین امر هدایت بکنید، راهنمائیش بکنید دستر بهداشتی بدهید و کاری بکنید که این برنامه این فعالیت هم انجام بگیرد اما این فعالیت باید در قالب رفاه خانواده در کنار چند فعالیت دیگر که جنبه رفاهی دارد انجام بگیرد این فعالیت تک نشود این فعالیت جدا از فعالیتهای دیگر نشود آن شخص مسئول گفت من این حرفها را میفهمم و قبول دارم کسانی از دنیا راه میافتند و به کشورهائی مثل ما میروند توصیه میکنند که رشد اقتصادی شما ضریبش ۵ /۲ درصد است جمعیت ۳ /۲ درصد این را توازن بدهید گفتم این حرفهای ما نیست او هم قبول داشت که حرف ما نیست نتیجه اجرای برنامه کنترل موالید در این کشور خطرناک است برنامه کنترل موالید در تمام کشورهائی که به تلقین قطبهای استعماری ایفاء شده نتیجهای که داده این بوده که جمعیت فقیر را کمکی نکرده از تعدادشان نکاسته ولی وسایل در دست عوامل و اشخاص دیگری که نمیتوانستند به برنامه بهداشت و تنظیم خانواده یا کنترل موالید کمکی بکند گذاشته این نتیجه ارزیابی کارهائی است که دیگران کردند، در مورد کنترل موالید، تمام این بحثها به عمل امد و نتیجه چه شد؟ حرف آخر این که بالاخره اگر میخواهید یک چنین فعالیتی بکنید منطبق با موازین علمی بکنید یعنی به کار بردم هورمونها کار تخصصی است به کار بردن روشهای دیگر کار تخصصی است شما دو تا و نیم مریض خانه و درمانگاه در سطح شهرستانها دارید یک کار تخصصی را بدست افراد غیر متخصص انجام میدهید نتیجه میدانید چه شده؟ بسیاری از مراجعات شهرستانها و همین تهران به بیمارستانها مراجعاتی است که آمدهاند عوارض برنامه بهداشت و تنظیم خانواده شما را درمان کنند شما میخواهید امکانات درمانگاهها را در سطح کشور کم کنید مریض خانه و درمانگاهها را در سطح کشور کم کنید مریض خانه و درمانگاههایتان را میخواهید امکاناتشان را از بین ببرید یا میخواهید امکانات بیشتری بدهید؟ و امکانات جدیدی تفویض کنید؟ این برنامه شما، آن ارزیابی داخلی شما، آن ارزیابی خارجی شما اگر میخواهید این برنامه را داشته باشید، داشته باشید ولی در قبال برنامه رفاه خانواده داشته باشید با همه اقدامات دیگر رفاهی یک جا کنید هم داستانش کنید بگذارید اگر کسی به این درمانگاهها مراجعه میکنید مادران واقعی باشند بگذارید مادرانی بیایند که یکی آمده باشد برای دوران بارداری درس بگیرد یکی آمده باشد برای راجع به تکلیف بچهاش و یکی آمده باشد راجع به تکلیف زندگی بهداشتیاش از شما کمک بگیرد و دست آخر یکی هم آمده باشد که از برنامه تنظیم و بهداشت خانواده شما استفاده کند اینها اگر با هم توأم باشد برنامهای است مفید که هدف این برنامه باید چه باشد افزایش جمعیت این صحیح است غیر از این هر برنامه دیگری که ما باید داشته باشیم برنامههایی است غلط، انحرافی با نتایج غلط، اگر هم نسبت به مقامات بینالمللی رودر بایستی دارید من راه را به شما نشان میدهم اگر میخواهید در همه کنفرانسهای بهداشت خانواده شرکت کنید و شما هم یک اظهار نظری کنید راهش آسان است بگویید یکی از آمارهای دقیق نشان داده که در هر کشوری میزان پروتئین هر چه بیشتر مصرف شود تعداد موالیدش کاهش پیدا خواهد کرد ما این روش را پیدا کردهایم ما هم برنامه جلوگیری از جمعیت را اجرا میکنیم با شما هماهنگی میکنیم این جوری که سطح تغذیه کشورمان را بالا میبریم و مقدار گوشت بیشتری به مردمان میدهیم بخورند و انشاءالله وزارت تولیدات کشاورزی تجارتش را میکند تولیدش را میکند این را هم میدهیم به مردم بخورند مقدار پروتئین که بالا رفت آمار علمی صحیح نشان داده که تعداد موالید پایین می آید اگر واقعاً رودربایستی دارید این موضوع را بگویید تمام این قسمت از مطالبی را که گفتید این گزارش را هم به ما بدهید (مهندس ارفع- پروتئین تنها موالید را پایین نمیآورد) شما حتماً میخواهید پایین بیاورید ؟ (مهندس ارفع- شما دلیل آوردید گوشت نخورند میآید پایین) گفتیم اگر میخواهند در کنفرانسها شرکت کنند و آنجا هم چیزی گفته باشند روی این که از آن قافله عقب نیفتاده باشند و حتماً دین خودشان را درباره کم کردن جمعیت جهان ادا کرده باشند بگویید ما هم این راه را ایجاد کردهایم راه علمی و معقولی هم هست کسی هم ایراد نمیکند بسیار خوب این هم بهداشت و تنظیم خانواده که گفتیم ۲۰۳ مرکز ایجاد کردند ۳۵۰ سپاه بهداشت را که برای رسیدن دردهای اصلی مردم روستاها به موجب یکی از اصول مقدس انقلاب ایران گسیل داشتهاند یاد دادهاند که دست به یک عمل تخصصی بزنند بر خلاف تمام موازین علمی نتیجه را در فصل سومش ملاحظه بفرمایید تعداد مراجعات ۲۷۰ هزار بار مراجعات جدید ۶۲ هزار بار بوده در قسمت سوم تنها و تنها به عملیاتی اشاره شده است که فقط در برنامه کنترل موالید از آن استفاده میکند آن دوست عزیز من که آن جزوهها را در اختیار من گذاشت کجاست که امروز این گزارش را ببینید که میخواستند برنامه بهداشت خانواده در جهت افزایش جمعیت تنظیم بکنند ولی گزارش شما نشان میدهد که فقط روشهای کنترل موالید را آن هم به طور غلط و غیرعلمی به کار بردید ما نتیجه بگیریم از بحث و بررسی که درباره بودجه با این تذکرات که دادیم آنچه که ما تذکر دادیم سیمای یک سیاست ملی را براساس علم ناسیونالیسم و براساس خصوصیات ژئوپلتیک ترسیم میکرد اصولی را اینجا بیان کردیم که نشان میداد استقرار عدالت اجتماعی و اجرای صحیح انقلاب آموزشی و انقلاب اداری به چه نحو ممکن است صورت بگیرد ولی آنچه را که در این گزارشها دیدیم به یک کیفیت جدیدی را نشان میدهد یک اریستوکراسی جدیدی را نشان میهد، اریستوکراسی چه طبقهای را نشان میدهد؟ چه گروهی را نشان میدهد؟ در کشورهای دیگر هیئتهای مدیرهای هست هیئتهای مدیره از کجا آمدهاند یک عده سرمایهگذار جمع میشوند دور هم و میگویند ما میخواهیم در فلان امر سرمایهگذاری کنیم چند نفر از بین خودشان که میدانند انتخاب میکنند میگویند اینها امور سازمان ما را به دست بگیرند و اداره کنند این گروههای اداره کننده تولید تازه در معرض انتقاد علمی قرار گرفتهاند و امروز میگویند این گروههای تولیدکننده واقعاً تولید نمیکنند بلکه سلیقه مصرفکننده را هم ایجاد میکنند اینها نیازمندی ملی و نیازمندی اجتماعی را پاسخ نمیدهند بلکه اینها سلیقه ایجاد میکنند مثلاً گروه فیلم ساز اینها نمیبینند که نیازمندی پرورش اجتماع چیست اینها اول میآیند با تبلیغات خود یک سلیقه منحرفی را در بین مردم ایجاد میکنند بعد از این سلیقه منحرفی که در مصرفکننده ایجاد کردند بهرهبرداری و سودجویی میکنند با آن گروههایی که در میان سرمایهگذاران واقعی پیدا شدند چنین انتقادی را وارد میدانند ولی ما در اینجا آمدیم یک گروه هیئت مدیره ایجاد کردیم قسمتی از درآمد عمومی را به جای این که به یک مدیر لایق و قادر بدهیم به هیئت مدیره تفویض میکنیم به جای این که به یک نفر حقوق و مزایا و پاداش بدهیم به یک جمع حقوق و مزایا و پاداش میدهیم که کار آن یک نفر را میکند (عدهای از نمایندگان - صحیح است) و دو برابر بودجه عادی کشور را در اختیار این گروه گذاشتیم تا برای مردم ایجاد سلیقه بکند و اینها را به دنبال سلیقهشان بکشانند این آن طرح کلی است اینها هستند که سرنوشت ما را تعیین میکنند و ما را به طرف برنامههای آینده خود سوق میدهند این ماحصل این برنامه و بودجه است بودجهای را که ۳/۱ آن تحت نظارت قوه مقننه است به وسیله عهدهدار و وظیفه دارتر بیتالمال عمومی به مصرف میرسانید ولی ۳/۲ آن را در اختیار هیئت مدیرههایی که نمایندگان سرمایهگذاران نیستند بلکه در استخدام سرمایهگذار اصلی هستند ولی به حرفهای این سرمایهگذار اصلی توجه نمیکنند و روشهای خاص خودشان تنظیم میکنند و برنامههای خاص خودشان را دنبال میکنند این ماحصل این بحث و بررسی است درباره این بودجه آنچه که در زمینه بهداشت در زمینه آموزش گفتیم تلفیق و ترکیبی است که همان گروه اداره کنند دو برابر بودجه عمومی کشور هم سلیقه آنها است که در جهت هم رشد پیدا میکند و در جهت هم حرکت میکند آیا شما خواستید که حزب شما چتر خودش را بر فراز یک چنین ترکیب اجتماعی برافرازد؟ اگر چنین است هیچ سخنی نیست عرض دیگری ندارم متشکرم (احسنت).
رئیس- آقای صدری کیوان به عنوان موافق صحبت میکنند بفرمایید.
صدری کیوان- به نام خداوند توانا با اجازه مقام معظم ریاست و نمایندگان محترم قبل از بیان هر مطلب باید خداوند منان را سپاس گوییم، زیرا از برکت دموکراسی واقعی و اصیلی که شاهنشاه آریامهر با تلاشهای مداوم و شبانهروزی برای ما فراهم فرمودهاند، اقلیت محترم در کمال آزادی و در محیطی آماده و پر از تفاهم انتقادش را میکنند و با حوصله فوقالعاده اکثریت و رئیس دولتی مواجه میشود که به کرات از پشت این تریبون اعلام داشته است: حاضرم جانم را بدهم تا اقلیت بتواند انتقادش را بکند (احسنت) (دکتر بهبودی- فعلاً که رئیس دولت تشریف ندارند آقایان وزرا هم مطلقاً گوش نمیدهند) اکثریت با اعتقاد کامل و ایمان راسخ به برنامههای دولت حزبی جنبههای روشن، مثبت، آفتابی، سازنده، ثمربخش و شادیآفرین بودجه را تبیین و تشریح مینماید و اینجا است که با افتخار فراوان باید اعلام کنیم که در این عصر خجسته و پرافتخار یعنی عصر سلطنت محمدرضا شاه آریامهر شاهنشاه عظیمالشأن ایران زمین به حد اعلای شأن و مقام و منزلت خود رسیده است، هزاران درود و بدرقه راه طبیب حاذق اجتماعی ما باد که این همه نظم و ترتیب این همه انظباط و انجام این همه آزادی و دموکراسی در شئون مختلفه حیات ملی و مملکتی ما فراهم فرمودهاند (احسنت).
پس از ذکر این مقدمه بنده به موجب وظیفه حزبی بر آنم که تعدادی از نقاط مثبت و روشن بودجه را برشمارم و به تجزیه و تحلیل آنها همت گماردم (احسنت) اما قبل از ایفا این وظیفه از نظر این که دو دوست عزیزم جناب آقای پزشکپور و جناب آقای دکتر عاملی که هر دو از سخندانی و سخنرانی سهمی به سزا بردهاند با مهارت کامل در قالب الفاظ و عباراتی موزون و زیبا تعدادی از نقاط مثبت و روشن بودجه را جز نقاط ضعف آن قلمداد فرمودند تا گزیرم چند دقیقه اول عرایضم را به ذکر توضیحاتی در این زمینه اختصاص دهم (احسنت).
البته منظورم از این توضیحات جوابگویی نیست چون دولت خدمتگزار حزبی این وظیفه را خوب انجام خواهد داد بلکه منظورم از این توضیحات را خوب انجام خواهد داد بلکه منظورم از این توضیحات تعقیب دو هدف مشخص است یکی این که همکاران گرامی عنایت فرمودند که جناب آقای پزشکپور ضمن فرمایشات ۹ ساعته خودشان چند دفعه متوالی این مطلب را متذکر شدند که سخنگویان اکثریت در گفتار خودشان توضیحاتی بر سخنان ایشان رقم زنند و چون مادر زادی اکثریت روال کارمان احترام و مهرورزی نسبت به اقلیت محترم است لازم بود که به این خواست لیدر محترم گروه پارلمانی پان ایرانی است جامه عمل بپوشانیم (احسنت) دوم این که همان طور که معروض افتاد تعداد زیادی از نقاط روشن بودجه به عنوان نقطه ضعف معرفی شده که ما وظیفه داریم آنها را احیاء کنیم زیرا مقادیری از مأخذ و منابع و یا به گفته امروزیها خوراک اکثریت را بلافاصله نمودهاند. (دکتر بهبودی- شادی آفرین است) حوصله داشته باشید ما ساعتها نشستیم فرمایشات دوستان اقلیت را گوش دادیم و شما هم عنایتی بفرمائید. اگر فرمایشات جناب آقای پزشکپور را مورد بررسی قرار دهیم دید که شامل سه قسمت اند در قسمتی از آنها تعدادی از وزارتخانهها و مؤسسات دولتی را مورد احترام و حقشناسی را قرار دادهاند که ما از این حسن ظن ایشان کمال امتنان را داریم (احسنت) در قسمتی هم گزارشات وزارتخانهها را مورد انتقاد شدید قرار دادهاند که چون همواره بنای اکثریت بر ایجاز است به صورت فشرده و منحصر توضیحاتی به عرضشان از طرف اکثریت خواهد رسید و اما در قسمت سوم که باید گفت قسمت اعظم گفتار و مضامین فرمایشات به آن اختصاص دارد جناب آقای پزشکپور قبل از این که بودجه را مورد نقد و بحث قرار دهند حزب اکثریت و فعالیتهای چشم گیر و همه جانبه آن را مورد انتقاد قرار دادهاند. البته بنده به این عمل ایشان از جنبه منفی نگاه نمیکنیم که خدای نکرده پیشرفتهای روز افزون، فعالیتهای چشم گیر، موفقیتهای روزافزون مخصوصاً در چند کاه اخیر و بالاخره اقبال نی نظیر عمومی موجب کم مهری ایشان نسبت به حزب اکثریت شده است معاذالله که چنین قصدی داشته باشم. (احسنت، احسنت) بلکه از جهت مثبت موضوع عرض میکنم از این که دوست ما قسمت اعظم وقتش را مصروف انتقاد از حزب ما نمودند آن را دلیل عظمت و اهمیت حزب می دانیم و از ایشان متشکریم زیرا همواره افراد و اشخاص و جمعیتهائی که در دنیا منشأ اثرند مورد انتقاد قرار میگیرند. (صحیح است) دوست عزیز جناب آقای پزشکپور در آغاز فرمایشاتشان فرمودند: بحث و بررسی امروز بنده درباره بودجه دولت نیست بلکه بحث و بررسی درباره حزبی است که اکثریت مطلق را دارد. باید حضورشان عرض کنم که بررسی برنامههای متعدد و متنوع حزب پاسدار انقلاب که همه با الهام از تعالیم حکیمانه پرچم دار عالیقدر انقلاب ترسیم و تنظیم شده (صحیح است) به این سادگی نیست زیرا برنامه حزب ما باید از جهاتی متعدد سیاسی- اجتماعی- اقتصادی- ملی- مملکتی و چندین جببه دیگر مورد بررسی. مطالعه قرار گیرد و ساعتها نطق و گفتار شما بلکه روزها کافی برای این بررسی نیست (صحیح است) زیرا وقتی سخن از برنامه حزبی که با اقبال عمومی روبرو شده و در سرتاسر مملکت از دشتهای حاصل خیز شمال تا کرانههای خلیج فارش و از صحنه پهن دشت دلاوران کرد تا مأوای مرزداران شرق گسترش شد از جهات مختلف اقتصادی و سیاسی و اجتماعی، برون مرزی و درون مرزی و خیلی موارد دیگر باید مورد بحث و تحقیق قرار گیرد و باید از زاویه دید بازتری به آن نگاه کنیم (پزشکپور- مگر شما برون مرزی هم دارید این را که آقای جوانشیر قبول نداشتند). کوتاه سخن آن چه در این مورد باید عرض کنم این است که در آخرین تحقیق هدف نهائی و کلی حزب ما تأمین زندگی بهتر برای همه ماست (صحیح است) که برای نیل به این هدف عالی برنامهریزی همه جانبهای کردهایم و در مدت معین دولت حزبی خود این برنامهها را قویاً تعقیب میکنیم، تا به هدف نهائی و غائی خود برسیم (صحیح است، احسنت) دوست عزیزم ما امید فراوان داریم که بر اساس این برنامهها که از هر کلمه آنها وطن خواهی و آرمان خواهی و از هر جمله آنها تحرک و پیشجوئی و از هر عبارت آنها آیندهنگری و از مجموع آنها بهزیستی و سعادت و سلامت مستفاد میشود بودجهها و برنامههای چند ساله متعدد تقدیم پارلمان کنیم و ان وقت جنابعالی هم با بیان شیوای خود آنها را مورد نقد و بررسی قرار دهید. (صحیح است) جناب آقای پزشکپور فرمودند:"حزبی که خود را سازنده نظام اجتماعی میداند باید تجلیلات و اصول فکری و مرامیش در کلیه شئون مملکتی نمودار داشته باشد..." و در آخر مقال فرمودند من سخنرانان اکثریت میخواهم که اصول فکری و مرامی خود را بیان کنند در این مورد هم چون بنای ما بر ایجاز است (پزشکپور- مایلیم که به تفضیل بیان بفرمائید) خیلیمختصر عرض میکنم که اصول فکری و خطوط اصلی مرامی ما هدفهائی است که در کتاب مقدس انقلاب سفید ایران از طرف رهبر داهی انقلاب مورد عنایت قرار گرفته است (در این موقع کتاب انقلاب سفید را ارائه دادند) و هر بخش با انصافی تصدیق خواهد نمود که نقوش درخشان و ثمر بخش این اصول فکری و مرامی در شئون مملکت به خوبی دیده میشود (صحیح است، احسنت) فرمودند بودجه باید هدف اشته باشد بنده وقتی دوست عزیزم این مطلب را عنوان فرمودند خیلی تعجب کردم زیرا با دقت نظر و تیز بینی که در ایشان سراغ دارم و نمیدانم چه طور موقع مطالعه و بررسی بودجه نتوانسته سمت. هدفهای متعدد و متنوع دولت را که از: تبصرهها، طبقهبندی درآمدها، طبقه بندی مخارج، وظیفهها، ردیفها، برنامهها به خوبی مشهود است ملاحظه فرمایند چون در متن بودجه از این نظر بحث میکنم فقط فعلاً خدمتشان عرض میکنم- جناب آقای پزشکپور در بودجه ۱۳۴۸
- دل هر خرج را که بشکافی
- هدفی در میان آن بینی
(احسنت، احسنت)
فرمودند بودجه گویا نیست، آرمان خواه نیست و دنباله این بحث فرمودند شواهد زیادی بر گویا نبودن بودجه دارم که بعداً عرض میکنم: بنده هر چه انتظار کشیدم که شاید یک مورد از آن را طی فرمایشات ۹ ساعته خود بیان فرمایند تا من بتوانم توضیحی برای آن تهیه کنم چیزی نفرمودند و برای گفتار من در این مورد خوراکی فراهم نکردند معهذا من خدمتشان عرض میکنم که بودجه سال ۴۸ بر این که در کلیه قسمتها خیلی روشن و گویا است باید گفته شود که این بودجه گویاترین معیار سلامت و قدرت اقتصاد و شئون دیگر حیات جامعه ماست (صحیح است) البته در بحث کلیات بودجه شواهدی در این مورد عرض خواهم کرد.
دوست عزیزم اشاره به مقدمه فرمایشات جناب آقای نخست وزیر فرمودند و آن را به دو قسمت اساسی تقسیم کردند و گفتند با یک قسمت از فرمایشات جناب آقای نخست وزیر که اشاره شد" از نظر خارجی ادامه سیاست مستقل ملی تعقیب شده است موافقم ولی این پیروزی، پیروزی دولت حزب اکثریت نیست بلکه پیروزی رهبر انقلاب است ما از ایشان متشکریم که در این قسمت مترجم و مبین عقیده اکثریت بودهاند زیرا لازم است حضورشان عرض کنم که حزب اکثریت نه تنها پیروزی سیاست مستقل ملی را پیروزی رهبر عالیقدر انقلاب میداند، بلکه معتقد است آن چه در این مملکت تحول و تطور و دگرگونی در طریق منافع ملت شده، آن چه در این مملکت پیشرفت ترقی، تعالی، بهرورزی، بهزیستی، سعادت داریم آن چه در این مملکت توسعه و رشد و توانائی داریم، آن چه در این مملکت از ثبات سیاسی و امنیت و استقلال اقتصادی داریم آن چه برای این مملکت حیثیت بین المللی کسب شده همه و همه از برکت وجود شاهنشاه و پیروزیهای رهبر عالیقدر انقلاب است (صحیح است، احسنت) همکاران اجازه بفرمائید به پاس این پیروزیها از زبان دل همه ی شما به پیشگاه شاهانه عرض کنم.
- دیر زیاد آن بزرگوار خداوند
- جان گرامی به جانش اندر پیوند
(احسنت، احسنت)
دوست عزیزم چون جنابعالی اشاره به نطق تاریخی شاهنشاه در دانشگاه هاروارد فرمودید و بنده هم ضمن عرایضم اشاره به حیثیت بینالمللی مملکت کردم مطلب جالبی در این مورد دارم که بااجازه همکاران عرض میکنم همکاران گرامی استحضار دارند تابستان گذشته برای مطالعه در حقوق جزای امریکا هفتاد روز از ایالات مختلفه آن بازدید به عمل آوردم. در دانشگاه هاروارد با یکی از استادان حقوق جزا برای من مصاحبهای گذارده بودند پس از این که یک ساعت درباره مبانی حقوق جزا و مکاتب مختلف آن بحث کردیم وقتی میخواستم ایشان را ترک گویم فرمودند کمی تأمل کنید تا هدیهای به شما بدهم پس از چند دقیقهای قطعه عکس از مراسم اعطاء درجه دکترای افتخاری و سخنرانی شاهنشاه و نطق شاهنشاه را برای من آوردند ایشان یکی از عکسها را به من نشان داد و گفت به این عکس خوب توجه کن که حضار به پا خاستند و برای شاهنشاه شما کف میزنند بدانید این صحنه شکوهمند و بی سابقه متجاوز از ده بار در طول فرمایشات شاهنشاه شما تکرار شده است ملاحظه بفرمائید کسی هزارها کیلومتر دور از دیار و وطن مألوف ببینند که شاهنشاهش – مملکتش- نظم شکوهمند پادشاهیش تا این حد مورد تکریم و احترام ممالک خارج است واقعاً مباهی میشود (صحیح است- احسنت) واقعاً سرافراز میگردد (صحیح است) در خاتمه این مقال با افتخار فراوان عکسها را تقدیم مقام معظم ریاست مینماید.
- تعیین موقع جلسۀ آینده- ختم جلسه
۳- تعیین موقع جلسۀ آینده- ختم جلسه
رئیس- آقای صدری کیوان بیانات جنابعالی طولانی است؟
صدری کیوان- اگر اجازه بفرمائید ادامه دارد.
رئیس- چون ساعت ۴ بعد از ظهر جلسه داشتیم بااجازه خانمها و آقایان جلسه را ختم میکنیم جلسۀ آینده به ساعت ۹ صبح روز سهشنبه موکول میشود.
رئیس مجلس شورای ملی- عبدالله ریاضی.