تفاوت میان نسخههای «مذاکرات مجلس شورای ملی ۴ اسفند ۱۳۴۷ نشست ۱۱۰»
(مجلس شورای ملی ۴ اسفند ۱۳۴۷ نشست ۱۱۰) |
Bellavista (گفتگو | مشارکتها) |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
'''مذاکرات مجلس شورای ملی''' | '''مذاکرات مجلس شورای ملی''' | ||
− | '''صورت مشروح مذاکرات مجلس روز | + | '''صورت مشروح مذاکرات مجلس روز یکشنبه ۴ اسفند ۱۳۴۷ نشست ۱۱۰''' |
+ | |||
+ | '''مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره ۲۲''' | ||
+ | |||
+ | '''جلسه: ۱۱۰''' | ||
+ | |||
+ | {| class="wikitable" style="font-style:normal; font-size:110%; margin: 1em auto 1em auto;" | ||
+ | |+ | ||
+ | |- | ||
+ | | مجلس در ساعت نه صبح به ریاست آقای حسین خطیبی (نایب رئیس) تشکیل گردید. | ||
+ | |} | ||
'''فهرست مطالب:''' | '''فهرست مطالب:''' | ||
+ | ==- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل== | ||
+ | ۱- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل. | ||
+ | |||
+ | '''نایب رئیس'''- اسامی غائبین جلسه قبل قرائت میشود. | ||
+ | |||
+ | <div class="center" style="width: auto; margin-left: auto; margin-right: auto;"> (بشرح زیر خوانده شد)</div> | ||
+ | |||
+ | '''غائبین بااجازه''' | ||
+ | : آقایان مهندس معتمدی- کریم بخش سعیدی- ریگی- تهرانی- اهری- فخر طباطبائی- صادق سمیعی- مهرزاد- دکتر وحیدنیا- دکتر ستوده- اخلاقی- دکتر خیر اندیش- پاینده- پرویزی- دکتر خطیبی- مهندس عطائی- مرندی- مهندس معینی- دکتر یگانگی- دکتر معظمی- مهندس ناصر بهبودی. | ||
+ | |||
+ | '''غائب بی اجازه''' | ||
+ | : آقای شاهنده. | ||
+ | |||
+ | '''غائبین مریض''' | ||
+ | : آقایان فیاض- سلیمانی کاشانی- سعید وزیری- مهندس اردلان- بختیار بختیاریها- دکتر ضیائی. | ||
+ | |||
+ | ==- ادامه مذاکرات در کلیات گزارش کمیسیون بودجه راجع به لایحه بودجه سال ۱۳۴۸ کل کشور== | ||
+ | ۲- ادامه مذاکرات در کلیات گزارش کمیسیون بودجه راجع به لایحه بودجه سال ۱۳۴۸ کل کشور. | ||
+ | |||
+ | '''نایب رئیس'''- وارد دستور میشویم کلیات لایحه بودجه ۱۳۴۸ کل کشور مطرح است آقای جوانشیر بفرمائید. | ||
+ | |||
+ | '''جوانشیر'''- آقای رئیس، همکاران محترم، دیروز توفیق خدمت دست نداد که بتوانم در وقت معین که در حدود یک ساعت برای بنده از طرف فراکسیون پارلمانی تعیین شده بود انجام خدمت کنم امروز من و سایر همکاران عزیز به بحث درباره بودجه اعم از مخالف و موافق میپردازیم در همین مدت کوتاه یک ربع بیست دقیقهای که دیروز بنده مقدمه کوتاهی راجع به روز فرخنده سوم اسفند ماه و بعد اشاره کوتاهی به مسئله بررسی بودجه از لحاظ یک دوره راکد با در نظر بعد تاریخی که غرض بنده این بود که هیچگاه نمیتوان یک دوره راکد و ساکن تاریخی را بدون آن که در کنارش بعد تاریخ و تحولات تاریخ را بررسی کنیم به جائی برسیم یعنی گمراه کننده و بعضی اوقات اغوا کننده است این موضوع تنها درباره مسائل اقتصادی و اجتماعی صادق نیست بلکه اصولاً تمام بررسی پدیدههای اجتماعی به همین صورت انجام میگیرد و این فرمول و این قاعده که در مسائل اجتماعی و علوم اجتماعی راه یافته مقدماً در زیست شناسی در بیولوژی مورد توجه علماء فن بوده و جامعه شناسان و علمای علمالاجتماع از این قاعده برای رسیدن به حقایقی از مسائل اجتماعی استفاده کردهاند اشاره دیروز در مورد یک چنین بررسی یعنی در کنار یک مقطع راکد و ساکن زمان بعد تاریخی را در نظر گرفتن به خاطر این بود و به خاطر این است که ما در تحولات اجتماعی به دنبال معجزه نگردیم و این قاعده در مسائل اجتماعی بدان جهت وارد شده که اصولاً قوانین اجتماع پیروی از قوانین طبیعت میکند جامعه خود جزئی از طبیعت است چون طبیعت خودداری قوانین خاصی است و دارای قوانین ازلی و ابدی نیست و جامعه هم خود جزئی از طبیعت است ناچار پیروی از قوانین طبیعت میکند به همین دلیل است که متفکران دانشمندان آنها که در تاریخ انقلابات و تحولات جهانی تخصص دارند انقلاب را میگویند از دو عنصر و دو جزء تشکیل میشود هر انقلابی در جهان به خصوص انقلابهای اجتماعی و تاریخی این، تجزیه مسئله انقلاب به دو جزء برای رسیدن به حقایقی است که ناشی از قانون تکامل اجتماعی است چرا؟ جزء اول هر انقلاب مربوط به زیربنای روابط تولیدی و روابط اجتماعی است و این آن چیزی است که در فرهنگ سیاسی ملل به پندارها یا مکتب یا فرضیه اجتماعی تعبیر میشود و لیکن فردای انقلاب مسئله طور دیگر است با انقلاب اجتماعی و تغییر روابط زیربنائی و روابط مردم و عوض کردن روابط و شکل حقوقی تولید انقلاب اجتماعی دست میدهد ولی برای رسیدن به هدفهای انقلاب اجتماعی مسئله دوم تکنیک و فن است این تکنیک و فن در تمام انقلابهای جهان مشابه است یعنی اعم از این که این انقلاب انقلاب جهان سرمایه داری باشد. اعم از این که این انقلاب جهان غیر سرمایهداری باشد عنصر تکنیک مشابه است آن چه که فرق میکند فرضیههای اجتماعی پندارهای اجتماعی، مکتب اجتماعی است و آن چه را که به اصطلاح دکترین انقلاب تعبیر میشود ولی در عنصر تکنیک تمام انقلابها از نظر علمی یکی است یعنی فردای انقلاب بعد از رسیدن به آن چه که آرمانهای انقلابی از نظر فلسفه و پندار و دکترین ولی آن راهی که باید این فرضیهها را در این راهها به ثمر برساند تکنیکهای اقتصادی است و اقتصاد هم از قانون پیروی میکند این جا است که ما نه ما علمای جامعه شناس معتقدند در بعد از انقلاب در مؤسساتی که باید به صورت تکنیک و فن هدفهای انقلابی را به ثمر برسانند جادوگری، چشم بندی، معجزه راه ندارد (دکتر اسفندیاری- کسی چنین انتظاری نداشته) یعنی ما اگر در انقلاب اجتماعی مانند مردم بیحوصله مانند کودکان با مغزهای نابالغ که همیشه انتظار معجزه دارند (مهندس ناصر بهبودی- پس خودتان انتظار دارید) ما تابع قانون تکامل هستیم چون به علم و تکامل اعتقاد داریم این است که میدانیم نمیتوان هیچ گاه با معجزه این زمان به جلو رفت و قانون تکامل است که میتوان با آن بهشت برین ساخت (احسنت) به دین جهت بود که با اشاره کوتاه و مختصری که بنده دیروز کردم یکی از دوستان عزیز بنده که از اساتید دانشگاه هست با بنده ملاقات مختصری دیروز در حزب کرد و گفت به خصوص تشریح این مسائل از نظر نسل جوان بسیار بسیار لازم است گفت اگر شما یک مقطع و یک دوره راکد و معین را بگیرید و به عنوان انتقاد رویش به کوبید نسل جوان که بیست سال سی سال پیش را به یاد نمیآورد و دنیای به این کوچکی که از طریق رادیو و ارتباطات و نشریات به هم نزدیک شده است جوانهای ما که گنجینه احساس و ثروت ملی ما هستند واقعاً فکر میکنند که شاید ما در پیشرفت تکامل کردهایم ولی اگر شما جنبه تجزیه و تحلیل انتقاد را در کنار بعد تاریخ خودش گذاشتید آن وقت یک جوان بیست ساله یک جوان ۲۵ ساله خواهد گفت که در سال ۱۳۲۵ که من به شهر کرمان شاهان رفتم در جائی که بزرگترین صنایع سنگین مملکت یعنی نفت استقرار داشت آن شهر برای من مثل دهات بود (مهندس ناصر بهبودی- در سال ۱۳۲۵ شاهد متینگهای خیابانی بودیم) (معزی- آقای جوانشیر ببخشید بچهها خلقالساعه میخواهند هیچ وقت معتقد به زمان نیستند) الهی شکر که یک مکتب الهام بخش و یک دکترین مقدس که با هیچ الگوئی انطباق ندارد یک مکتب یک فرضیه اجتماعی که ملهم و منبعت از فرهنگ و موازین علمی و تاریخی ملت ایران است چنان استقرار یافت که دیگر جائی برای ترک تازی و کارهای خیابانی فراهم نیست (احسنت) دیگر آن سنگرهائی که بدان مینازید انقلاب اجتماعی ایران اشغال کرد روزگاری موقعی که حکومت طبقات ممتازه در این مملکت در کار بود روزگاری که سلطههای محلی هرم اجتماعی این مملکت قدرت سیاسی را از طریق قدرتهای فئودالی اشغال کرده بودند البته در چنین روزگاری پایگاههای استعمار خارجی برای حفظ منافع یک طبقه محدود به آسانی وجود داشت ولی امروز که انقلاب ایران این سنگرها را در هم کوبید امروز که انقلاب ایران این سنگرها را به دست طبقه زحمت کش و دهقان و روشن فکران وطن پرست واگذار کرد امروز که انقلاب ایران ندای آزادی و تساوی را داد (ناصر بهبودی- شاهنشاه آریامهر این کارها را کردند) این انقلاب متعلق به شاهنشاه است آقای ناصر خان بهبودی وکیل ساده (خنده نمایندگان) دیدهای که خواهم باشد شه شناس، تا شناسد شاه را در هر لباس (احسنت) اگر آن دیده را داشته باشیم در هر قدم افکار و اندیشه و نیات پادشاه را میبینیم و آن وقت مکتب شناس هستید (ناصر بهبودی- ما که خیلی وقت است مکتب شناس هستیم آقای جوانشیر شما خوب می دانید) در هر سه صورت بنده خواستم که اشارهای به اهمیت و عظمت یک بررسی بودجه کرده باشم و اصولاً در کلمه موافق و مخالف مسئله مطلق بودن مفهومی ندارد اصولاً مطلق در زبان علمی به دان صورت خاص خودش وجود ندارد اگر مطلق باشد خدای متعال مطلق است والا در منطق عذم مسائل را باید به صورت نسبی بررسی کرد اگر ما می گوئیم مخالفیم دلیل این نیست که چشم روی هم بگذاریم و تمام آثار عظیم و شگرفی که در یک مدت کوتاه به دست یک رهبر بزرگی که مایه اعجاب جهان بوده است انجام شده ندیده بگیریم من اگر مثال کرمانشاه را زدم برای این بود که در سال ۱۳۲۵ که رفتم ده بود ولی حالا (دکتر فریور- ده بزرگی شده) ده بزرگی شده؟ بله شاید در قاموس شما بعد از ۱۵ سال یا بیست سال یا بعد از ششم بهمن در حدود ۵ سال باید تمام دهات و روستاها تبدیل به شهرهای بزرگی گردد به هر حال از نظر قانون تکامل این معجزه است و علم هم معجزه را رد کرده اما امروز در تمام شهرهای کوچک تمام شهرهای حاشیه دریای مازندران راهها، البته تمام راهها را نمیگویم بنده اعتقاد دارم در این جا باید بگویم برای این که ما دارای یک اقتصاد پیوسته منسجم باشیم برای این که دارای یک اقتصاد به مفهوم صحیح کلمه یک اقتصاد پیوسته و سازنده باشیم باید یک زیر بنای صد هزار کیلومتری راه داشته باشیم این شکی درش نیست و لیکن با در نظر گرفتن منابع محدود، آرزوهای لایتناهی یکی از مشکلات کشورهای در حال انقلاب، مسئله انقلاب دیگری است که در آرزوهای مردم پیدا شده در کنار انقلاب اجتماعی انقلاب در آرزوها نیز پیدا شده که البته خیلی خوب است (صحیح است) ملتی که انقلاب در آرزویش بوجود نیاید ملتی که راز پیشرفت و رمز پیشرفت را درک نکند ملتی که اعتقاد به پیشرفت و ترقی نداشته باشد اگر بر سر او به جای باران دلار و لیره و طلا ببارد ملتی است متوقف، ملتی است متحجر. راز پیشرفت کشورهائی که ما بدانها کشورهای پیشرفته اطلاق میکنیم در چیست؟ این جا است نمایندگان محترم مجلس، این جا است که دوستان محترم اقلیت من که به همهشان احترام و غزت دارم این جا است که باید انگشت بگذارند روی این جا مطلب مهم برای نسل جوان. آقا اروپا اروپا نشد مگر با چهرصد سال مقدمه قبلی که از دوره رنسانس شروع کرد که آن دوره رنسانس و تجدید حیات و گرایش به عقل و علم و دانش و توجه به شخصیت علمی انسان و پاره کردن پندارهای تاریک قرون وسطائی و از میان برداشتن پندارهای کهن سکو لاستیک آزاد کردن علم در راه تولید بود عوض کردن زیر بناهای اجتماعی و تولیدی در قرن نوزدهم یک ثمرهای دارد به نام انقلاب صنعتی ما آمدیم در یک دوره کوتاه ۱۸ ساله که وافعاً خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود دولتی که ما را از تاریکیهای قرون وسطائی خارج کرد البته توجه دارید که دولت زمان اعلیحضرت رضاشاه کبیر را عرض میکنم این دولت ما را از تاریکیهای قرون وسطائی به روشنائی هدایت کرد (صحیح است) ملتی که هیچ چیز نداشت، این ملت البته همه چیز داشت، ولی در عین حال هیچ چیز نداشت چون گنجینههای فراوان داشت ثروتهای مادی و معنوی فراوان داشت یک وجدان بیدار داشت یک تاریخ روشن داشت ولی متأسفانه در اثر یک نظام کهنه و فرسوده اجتماعی از قافله تمدن به تمام معنی عقب افتاده بود این دری که به روشنی باز شد متأسفانه با جنگ دوم جهانی بسته شد پس بنابراین برای ما عملاً دورهای که شروع به این جهش و فعالیتها و اقدامات انقلابی شده در حقیقت مبدأ همان تاریخ ششم بهمن است (صحیح است) باتوجه به این که زیربنای این کار در آن دوره کوتاه به نحو اتم و اکمل تا آن جا که مقدور بود توسط آن راد مرد بزرگ تهیه و تأمین شد (صحیح است) من معذرت میخواهم از این که یک کمی آب میخورم چون دو روز است کسالت دارم و حالا با حال تب صحبت میکنم بنابراین بنده این مقدمه کوتاه را عرض کردم که دوستان و همکاران عزیز من که در مجلس به عنوان موافق و مخالف صحبت میکنند به این نکته گاهی داشته باشند که موافق و مخالف مطلق وجود ندارد ای بسا که مخالف خیلی از پیشرفتها و ترتیبات واقعیت هائی که اتفاق افتاده بیان کند و ای بسا موافقی که در ضمن موافقتش ایرادهائی که به نظرش میرسد بیان کند (آفرین) من به سهم خودم در دستگاه اداری بارها به این عقیده بودم که انقلاب بدون تقوای اداری و بدون تقوای اجتماعی میسر نیست (صحیح است) اصولاً پایه رسیدن انقلاب به هدفهای انقلاب و برای رسیدن به هدفهای انقلابی پیش از هر چیز یک تقوای روحی و معنوی لازم است (صحیح است) بنده که به عنوان موافق و به عنوان یک عضو عادی حزب، نمیگویم عضو فعال، شاید نباشم و خودم برای خودم داعیه طلبی کنم معتقدم باید در انتصابات حتماً ضابطه تقوای اخلاقی و اجتماعی رعایت به شود و بیشتر رعایت به شود (دکتر اسفندیاری- این تزتان را پیاده بکنید) (مهندس ارفع- پیاده شده) پیاده شده این مقدمه کوتاه عرض شد برای این که به اصل مطلب بپردازم و آن اظهار نظری چند درباره بودجه است و چون بررسی بودجه معمولاً بررسی موارد فنی است و مسائل فنی اصولاً آن حالت و جاذبه بحثهای اجتماعی را کمتر دارد با اجازه همکاران محترم مطالبی را که در این باره تهیه کردهام از رو قرائت میکنم و هر جا که لازم بود توضیح میدهم و انتظار دارم همان طوری که در مقدمه بیاناتم حوصله به خرج دادید و عنایت فرمودید به این قسمت هم عنایت بفرمائید. از تاریخی که دولت حزبی اقدام به تنظیم بودجه برنامهای کرده است همان طور که نمایندگان محترم خود شاهد بودهاند هر ساله بودجه تقدیمی نسبت به سال گذشته بهتر و کامل تر شده (صحیح است). | ||
+ | |||
+ | بودجههای قبل از دوره انقلاب چیزی جز مقداری موارد هزینه دستگاهها و وزارتخانهها نبود بدون این که معلوم باشد که این هزینهها برای تأمین چه نظریات و مقاصدی پیشبینی شده و به مصرف میرسد (صحیح است) در صورتی که الزاماً باید بین عملیات عمرانی و عملیات عمومی دولت هم آهنگی وجود داشته باشد و هر دو یک طرف داشته باشند زیرا هدف اصلی همان هدف برنامه عمرانی است. که هیچ گاه نباید یک لحظه از نظرها دور بماند. (صحیح است) هیچ وقت در طول تاریخ مشروطیت ایران و تا زمان قبل از انقلاب سابقه نداشت که حجم فعالیتهای دولتی در طی یک سال مالی به استحضار نمایندگان برسد و حال آن که این دولت حزب اکثریت است که با کمال حسن نیت و عقیدتی که در زمینه تسهیل نظارت نمایندگان برای دخل و خرج مملکت دارد نه تنها بودجه عمرانی و جاری را ضمن لایحه بودجه تقدیم نمایندگان کرده بلکه بودجه کلیه هزینههای دستگاههای وابسته به دولت را نیز تقدیم نموده است (صحیح است) تا مورد مطالعه نمایندگان قرار گرفته و بتواند دولت را در زمینه کوششهائی که بر عهده دارد راهنمائی نمایند. | ||
+ | |||
+ | هدف اجرای این بودجه در قالب ارقام به طور وضوح مشخص است اگر پنج بخشی را که در این بودجه به تفکیک تنظیم شده مطالعه فرمائید ملاحظه خواهید کرد که در هر یک بخشها چه خدماتی در نظر است در طی یک ساله ۴۸ انجام شود آقای پزشکپور درباره این که بودجه سمت و هدف ندارد نظراتی ابراز داشتند ولی اولاً نفرمودند منظور ایشان از این که بودجه هدف ندارد چیست؟ | ||
+ | |||
+ | (پزشکپور- عرض کردم تشریف نداشتید) | ||
+ | |||
+ | ثانیاً مگر غیر از این است که اجرای این بودجه یعنی انجام قسمتی از فعالیتهای پیشبینی شده در برنامه چهارم؟ و مگر غیر از این است که هدف و مقاصد برنامه چهارم به تفصیل یک مرتبه در موقع طرح برنامه در مجلس به تصویب نمایندگان محترم رسیده است؟ هدف این بودجه اجرای قسمتی از همان هدفها و مقاصدی است که در هر یک از قسمتهای برنامه عمرانی کشور به شرح مندرج در برنامه چهارم باید صورت گیرد. | ||
+ | |||
+ | افزایش تولیدات صنعتی- کشاورزی- رفاه اجتماعی و ارتباطات- آموزش و پرورش و سایر هدفها به نحوی که رشد اقتصادی کشور در آخر برنامه چهارم با صرف ۸۱۰ میلیارد ریال مخارج افزایش لازم پیدا کرده و موجبات رفاه بیشتری برای مردم فراهم شود. | ||
+ | |||
+ | بنابراین نه تنها بودجه تقدیمی دولت براساس برنامه تهیه شده بلکه در حقیقت براساس عملیات اجرائی نیز هست یعنی کلیه وظایف و فعالیت هائی که دولت در طی سال ۴۸ انجام میدهد ارزش یابی گردیده و براساس هدف هائی است که در برنامه چهارم پیش بینی شده است (صحیح است). | ||
+ | |||
+ | در این جا جناب پزشکپور صحبت از برنامه عمران روستائی کردهاند و خود این به دلیل بر هدف داشتن بودجه و یکی از اهداف بودجه است. | ||
+ | |||
+ | دولت حزب اکثریت اولین قدمی است که عمران روستائی را در برنامه خود پیش بینی کرده در طی برنامه چهارم جمعاً ۹۱۰۰ میلیون ریال برای این منظور تأمین شده حتی در برنامه چهارم پیش بینی شده که از رقم اعتبارات عمران روستاها خرج هیچ برنامه دیگری بباید بشود و تازه چنان چه اعتباراتی که در برنامه چهارم برای راه سازی بهداشت و فرهنگ روستائی پیش بینی شده است به این مبلغ اضافه کنیم به رقم ۱۳ میلیارد خواهیم رسید و تردیدی نیست که با صرف این مبلغ در آخر برنامه چهارم سیمای روستاهای ایران دگرگون خواهد گردید. | ||
+ | |||
+ | توجه دولت به این مسائل و نحوه تنظیم بودجه برای نیل به هدفهای مقدس انقلاب بهترین دلیل است برای این که حزب ایران نوین وظیفه خود را در پاسداری از انقلاب تا چه حد انجام داده است. | ||
+ | |||
+ | اگر جناب آقای پزشکپور به جزوه عملکرد دولت در سال ۴۷ ضمینه لایحه بودجه تقدیم گردیده و در آن خدمات دولت در طی یک سال گذشته به تفضیل بیان شده است عنایت میفرمودند ملاحظه میکردند که این دولت تا چه حدی برای اجرای نیات رهبر انقلاب و ملت ایران کوشش کرده است (صحیح است) تا توانسته است ۱۲% رشد اقتصادی که مورد تحسین محافل خبیر اقتصادی است نائل گردد (صحیح است) در این جا نکته جالبی که باید عرض کنم این است که در کشورهائی نظیر آرژانتین و برزیل برای رسیدن به یک رشدی خیلی پائین تر از این ۲۴ درصد ترقی قیمت داشتهاند و تازه خوشحال بودند و لیکن این ۱۲ درصد با یک و نیم درصد ترقی نرخها توأم بوده و این در حقیقت یک نوع (یک نفر از نمایندگان- شاهکار) آفرین یک نوع شاهکار است (دکتر اسفندیاری- شاید هم معجزه) (دکتر الموتی- نتیجه یک اقتصاد سالم است) بدیهی است هر چه دستگاههای اداری ما در انجام وظایفی که بر عهده دارند فعال تر و علاقمندتر باشند نیل به هدفهای برنامههای مملکتی سریع تر انجام خواهد گردید. و اجرای سیاست انقلاب اداری یکی از طرق میباشد. | ||
+ | |||
+ | باید توجه داشت در مسائل اقتصادی سروکار دستگاهها و سازمانها برای اجرای بهتر وظایف با افراد و انسانها است و قبول بفرمائید که انسانها در ظرف یک یا دو یا پنج سال قابل تغییر نیستند و از طریق روشهای مختلف اداری و آموزشی لازم است که باید کارآئی دستگاهها افزایش یابد و این یکی از اصول انقلاب اداری است. | ||
+ | |||
+ | این که اشاره شد چرا فقط در سال ۴۸ برای اجرای انقلاب اداری بودجه پیش بینی شده و در سال ۴۷ بودجهای تهیه نگردید باید عرض شود که این وظیفه را سازمان امور اداری تحت نظارت شورای عالی انقلاب اداری انجام میداد و این که در بودجه امسال عنوان خاصی برای این کار در نظر گرفته شده بهترین دلیل علاقه دولت به تسریع در انجام این امر است و با توجه به تهیه مقدماتی بود که در طی سال ۴۷ با مطالعه کارشناسان و تشکیل کنگره انقلاب اداری صورت گرفت. | ||
+ | |||
+ | نکته دیگری که در این جا گفته شده بود این بود که دولت حزب ایران نوین اولین دولتی است که سازمانها و مؤسسات وابسته به دولت را به وجود آورده و آنها از اجرای مقررات عمومی معاف داشته است من نمی دانم این استنباط برای ایشان از کجا پیدا شده است؟ آیا سازمان دخانیات ایران یا چای یا راه آهن یا غله یا قند و شکر و یا شیلات و دهها مؤسسات نظیر آن جزء مؤسسات انتفاعی وابسته به دولت هستند در زمان دولت حاضر به وجود آمدهاند یا این که ایشان اطلاع ندارند که این دستگاهها سال هاست به وجود آمده و منشأ خدمات عدیده اقتصادی میباشند. | ||
+ | |||
+ | بنده نمی دانم که ناطق محترم اصولاً قبول دارند که پارهای از خدمات وجود دارد که باید دولت انجام آن را به حمایت اقتصادی و اجتماعی و یا حمایت مصرف کننده و یا حتی به عنوان راهنما به عهده بگیرد، اگر این فلسفه را قبول دارند و تصور نمیکنم جای انکار برای ایشان باشد باید دید این مؤسسات به چه طریق اداره بشوند تا بتوانند وظایف خود را انجام دهند اگر قرار بود این قبیل سازمانها تابع همان مقررات عمومی باشند که اصولاً به وجود نمیآمدند بنابراین ضوابط دیگری بر آنها پیش بینی شده است از قبیل مقرراتی که ناظر بر شرکتهای بازرگانی است. | ||
+ | |||
+ | آیا میشود در موقعی که یک مؤسسهای به صورت بازرگانی اداره میشود در عین حال هم تابع مقررات عمومی کشور باشد و به ازای مجمع عمومی هیئت مدیره دستگاههای دیگری در کار او نظارت بکنند؟ این چه نوع طرز پیدا کردن راه حل برای این دستگاهها است تازه این مؤسسات از نظاماتی پیروی میکنند که در قانون استخدام کشوری ذکر گردیده است یعنی کلیه آنها باید تشکیلات خود را به تصویب این سازمان برسانند و آئین نامههای استخدامی و مالی این قبیل مؤسسات وابسته به دولت باید به تصویب کمیسیونهای مجلسین برسد. و علاوه بر همه اینها باز این دولت حزبی است که برای نخستین بار کلیه فعالیتهای این قبیل سازمانها را به تفصیل و با ذکر بیلان و تراز نامه آنها برای رسیدگی تقدیم نمایندگان محترم کرده است هر یک از این دستگاهها اگر به نظر جنابعالی قابل ایراد هستند آن دستگاه را بفرمائید و دولت را ارشاد و راهنمائی بکنید تا نسبت به اصلاح آن اقدام گردد و الا به طور کلی و دربست سخن گفتن مشکلی را حل نخواهد کرد. | ||
+ | |||
+ | (در ساعت ۹ و ۳۵ دقیقه صبح آقای عبدالله ریاضی رئیس مجلس شورای ملی اداره امور مجلس را به عهده گرفتند). | ||
+ | |||
+ | خود من با مطالعه جدول مربوط به مؤسسات بازرگانی وابسته به دولت متوجه این نکته شدم که شرکت واحد اتوبوس رانی در این قسمت داخل مؤسسات بازرگانی شده است و حال این که اگر روزی به علت نبودن انجمن شهر وزارت کشور به قائم مقامی انجمن نظارتی در این امر داشته است امروز که انجمن شهر تشکیل شده است چون نظارت دیگر لزومی ندارد خصوصاً که بودجههای انجمن شهر در بودجه کل کشور نیامده و به همین جهت موقع بحث تبصرهها پیشنهاد خواهم کرد که این قسمت حذف گردد (آفرین) بنابراین به طوری که نمایندگان محترم در بودجه تقدیمی دقت فرمودهاند یکی از مشخصات قابل توجه بودجه که توسط دولت حزبی بوجه احسن انجام یافته و موضوع جامعیت بودجه میباشد زیرا کلیه فعالیتهای دولت در این بودجه منعکس میباشد زیرا کلیه فعالیتهای دولت در این بودجه منعکس میباشد، به طوری که می دانیم، در گذشته این طور و به دین راه و رسم بودجه کشور تهیه نمیشد. فقط بودجه دولت به تصویب میرسید بودجه بسیاری از دستگاه هائی که دارای درآمد اختصاصی بودند و یا به صورت شرکتها و یا واحدهای تابع دولت اداره میشدند به تصویب نمیرسید و در نتیجه حجم عملیات دولت مشخص نبود. | ||
+ | |||
+ | نکتهای را که میخواستم از فرصت استفاده کرده و به دولت تذکر دهم اگر چه فکر میکنم خود متوجه این نکته هست و آن عبارت از نظارت در اجرای بودجه میباشد دیگر مانند گذشتهها وقتی بودجه وزارتخانهای تصویب شد نباید به انجام یا عدم انجام کارهای این وزارتخانهها باید قطعاً برای هر یک از فعالیت هائی که مشخص شده و بودجهای که برای آن در نظر گرفته شده، گزارشهای مرتبی تهیه کنند و دستگاههای دولتی هم به اجرای این فعالیتها نظارت داشته باشند. گزارشها را باید از چند نظر رسیدگی کرد، یکی به منظور این که بببینیم واقعاً مسئولیتی که به عهده یک دستگاه واگذار شده، صحیح انجام گرفته یا خیر؟ یکی دیگر این که اگر مسئولیت صحیح انجام نیافته معایب دستگاه را از روی نظارتها و گزارشها دریابیم و درصد رفعش برآئیم. | ||
+ | |||
+ | علاوه بر اینها برای تنظیم بودجه سال آینده ملاکی در دست داشته باشیم که بدانیم قدرت اجرائی هر دستگاه چه اندازه است و اگر فعالیت هائی یا طرح هائی را پیشنهاد میکنند قادر به اجرا هستند یا نیستند. | ||
+ | |||
+ | بنابراین بنده تصور میکنم با تنظیم چنین بودجهای باید حتماً نظارت و مراقبت شدیدی در کار وزارتخانهها باشد. به این ترتیب ملاحظه می فرمائید که ارتباط بسیار نزدیکی بین بودجه و برنامه وجود دارد یعنی به معنی صحیح کلمه بودجه وسیلهای است برای اجرای برنامه. | ||
+ | |||
+ | دیگر از خصوصیات بودجه تقدیمی دولت که از شهریور ۱۳۲۰ به این طرف هیچ گاه توفیق تحصیل آن بدست نیامد موضوع تعادل بودجه است نکتهای را میخواستم در این جا تذکر بدهم و گوشزد بکنم و آن این است که اگر چه تعادل بودجه بسیار بسیار جالب توجه و بلکه شاهکار دولت است اما هر آینه به فرض این که بودجه تعادل هم نداشت دیگر دوره عقاید کهنه کلاسیکها که حتماً باد دو رقم در کنار هم موازنه داشته باشد سپری شده بودجهها دیگر یک ساله نیست حتی مربوط به دورههای ۱۰ ساله و ۱۵ ساله میشود که تعادل را در جریان سیال زمان بررسی کند نه در یک دوره کوتاه، ولی حال چه بهتر از این که این بودجه این نکته جامعه شناسی و روان شناسی را مورد توجه قرار داده و سعی کرده این امر را هم که اگر هر آینه نبود چیز مهمی نبود به آن جامه عمل بپوشاند. البته باید در نظر داشت تعادل بودجه را در نیمه دوم قرن بیستم به صورت انتزاعی و مستقل خود که در قرن ۱۸ و ۱۹ مورد توجه بود بررسی کرد زیرا تعادل بودجه تنها تعادل و تناسب در رقم هزینه و درآمد نیست زیرا دولتها توانستهاند به صورتهای مختلف و حذف مخارج ضروری و تعلیق تعهدات خود به صورتی بودجه را متعادل نشان دهند ولی در این صورت خیلی از هدفها و ضرورتهای اجتماعی در بوته فراموشی میماند و یا برخی دولتها با انتشار غیر معقول اسکناس و قرضه خارجی و وامهای اجباری بودجه خود را متعادل ساختهاند و آثار تورمی آن را به جان خریدهاند. ولی موقعی میتوان گفت که یک بودجه متعادل است که ترکیب ارقام بودجه ناظر به آینده باشد یعنی آیندهای که تعادل اقتصادی- سیاسی- اجتماعی را منعکس سازد. | ||
+ | |||
+ | این که بنده دیروز عرض کردم که بودجه گذشته از این که باید صفت گذشته نمائی داشته باشد باید صفت آیندهنمائی هم داشته باشد چون این دو صفت لازم و ملزوم یکدیگر است گذشته نمائی از لحاظ درک و لمس درجه ترقی و تکامل و واقعیات ترقی که حاصل شده و آینده نمائی بدین منظور که هدفهای ما چیست و تعادل هائی که در زمینه سیاست و اقتصاد و اجتماع بدست میآوریم کدام است. | ||
+ | |||
+ | بنابراین اگر بودجه صورت برنامهای میگیرد برای این است که بودجه به صورت افزار و اسبابی برای توسعه و رشد اقتصادی به کار رود بنابراین بودجه متعادل تنها یک رابطه متناسب ریاضی بین اقلام نیست بلکه باید به صورت آینده نمائی به طوری که در بیانات قبلی مختصر دیروز باید به صورت آینده نمائی به طوری که در بیانات قبلی مختصر دیروز به عرض رساندم به کار رود یعنی در روابط اقلام ما بتوانیم به تعادلی که در جامعه ایجاد میشود پی ببریم به طوری که به روشنی از بودجه برنامهای دولت میتوان ضمن تشخیص هدفهای مترقیانه اجتماعی و اقتصادی تناسب و تعادل را در رشتههای مختلف اقتصادی و سیاسی- اجتماعی تشخیص داد. اگر جناب آقای نخست وزیر اگر جناب آقای امیر عباس هویدا نخست وزیر عزیز حزبی ما میگویند قرنها کشور ما حالت سکون و رکود را برخود گذرانده است شاید نخواستهاند به دلیل مناعت طبع و ذوق سلیم بگویند که کشور گرامی ما و ملت عزیز و بزرگوار ما که محق همه گونه عزت و والامقامی است اسیر طلسم شوم فقر بوده است من خیال میکنم این بودجه و آن برنامه بشارت در هم شکستن طلسمی است که دنیا را به دو گروه متخاصم فقیر و غنی دارا و ندار تقسیم کرده است این بود نظر بنده راجع به بودجه دولت همان طور که عرض کردم چون اصولاً مسائلی که دارای جنبههای فنی است آن حالت جاذبه مسائل اجتماعی و سیاسی را که میشود در اطرافش بحثهای جالب و جاذب کرد ندارد آن قسمت را از رو قرائت کردم اما مطالب دیگری که در کار بنده باقی است که باید به عرض به رسانم این است که دوست عزیز بنده جناب آقای پزشکپور در ضمن بیانات خودشان فرمودند که نقش حزب در بودجه چیست؟ نقش حزب در بودجه همان است که در برنامه چهارم عمرانی و سایر سیاستهای مالی دولت که همه جا اعلام میکند منعکس است و این سیاست چیست؟ در درجه اول صنعتی کردن کشور (صحیح است) چرا دولت حزبی ما و چرا حزب ایران نوین این همه به صنعتی کردن کشور اهمیت میدهد ما در علوم سیاسی و در فلسفه سیاسی ملتها به مسائل خاصی برمی خوریم، از جمله مبانی و منابع قدرت ملت، در تعریف منابع قدرت ملت علمای سیاسی اصولی را طرح میکنند یکی سرزمین جغرافیایی یکی حجم و اندازه جمعیت یکی کارآئی سازمانهای سیاسی و اداری ولی قبل از همه قدرت تکنولوژی و سطح تولیدات ملی است یعنی اگر کشوری واجد تمام این خصوصیات باشد ولی صنعتی نباشد از نظر ملی دارای قدرت ملی نیست ما وقتی می گوئیم فلان کشور افریقائی با یک میلیون کیلومتر مربع ضعیف تر است از فلان کشور کوچک اروپائی که ۲۴ هزار کیلومتر مربع مساحت دارد این علتش چیست؟ این مربوط به اعتلای سطح تولیدات آن کشور است مربوط به آن عظمت و تنوع کالاهای صنعتی آن کشور است که توانسته است آن کشور را در ردیف کشورهای قدرتمند و نیرومند جهان معرفی کند (دکتر صدر- اینها چه ارتباطی به موضوع دارد؟) (دکتر اسفندیاری- فلسفه میگویند) حزب ایران نوین برای این که عاشق نیرومندی کشور است حزب ایران نوین برای این که کشور محبوب و عزیز ایران را ملتی را که بر گنجینه اش از دانش بشری نشسته است ببیند که در زمره و سلک کشورهای عقب افتاده قرار بگیرد رنج میبرد پس باید به آن مفتاح و کلیدی که رمز خوب زیستن کشورها است و آن صنعتی کردن کشور است توجه کرد آقای محترم (احسنت) (دکتر صدر- پیش از آن که شاهنشاه ایجاد صنایع ذوب آهن را دستور اقدام فرمودند چرا اقدامی نمیکردید؟) یکی دیگر مسئله ترقی تولیدات کشاورزی است که ما باید برای در نظر گرفتن دو و نیم در صدر شد جمعیت در آینده غذای کافی و مکفی تهیه کنیم و همین طور سطح غذای مردم را بالا ببریم و از طرفی برای صنایع نوبنیاد خودمان مواد و مصالح داخلی تهیه بکنیم و این از طریق شرکتهای زراعی و شرکتهای تعاونی انجام خواهد شد و دیگر متنوع ساختن تولیدات کالای داخلی و یک کلام هدف حزب و دولت حزبی فرار از مدار عمل رشد فقرآور است ما باید همان طور که جناب آقای نخست وزیر فرمودند نه تنها این طلسم را بشکنیم از آن مداری که رشد فقرآور در زمینههای اجتماعی در بعضی از کشورها هست فرار کنیم و این همان هواپیمائی است که از زمین کنده شده و دارد به سوی هدف میرود و باید شتاب و سرعت لازم را به آن داد مطلب دیگری که جناب پزشکپور اشاره فرمودند این بود که آیا ایدئولوژی حزب ایران نوین چیست؟ بنده قبل از این که آن چه را که در این مورد نوشتهام و از نظر اهمیت موضوع این جا میخوانم بخوانم باید عرض کنم اگر غرض از ایدئولوژی آن افکار و اندیشههای انتزاعی قرن ۱۹ و آن چه را که به قول فلاسفه اگر چه یکی از دوستان از شنیدن فلسفه خوشش نمیآید افکار و نظریات مجرد مثالی است، آن نیست اما اگر مقصود افکار و اندیشهها و قضایا و احکامی است درباره پدیدهها و به ویژه پدیدههای اجتماعی که مربوط به بهتر زندگی کردن مردم ایران میشود چنین ایدئولوژی هست (دکتر صدر- اسمش چی است؟) صبر کنید آقا جوان باید حوصله داشته باشد میخوانم. | ||
+ | |||
+ | درک درست تعالیم خردمندانه شاهنشاه آریامهر در ارتباط به الزامات پیشرفت تاریخی زیر بنای شناخت ایدئولوژیک حزب ایران نوین را تشکیل میدهد، کوشش حزب در دوران حیات خود مصروف بر آن بوده است که وجوه مختلف سیاسی- فلسفی- تاریخی- اجتماعی- فرهنگی انقلاب را بررسی و مطالعه کند و برمبنای آن سیاست عمومی خود را پی ریزی نماید از آن جا که مضمون و محتوی انقلاب ششم بهمن از بین بردن عقب ماندگیهای اقتصادی و حفظ مصالح ملی و استقرار سیاست مستقل ملی و مبارزه با انواع افکار ارتجاعی میباشد دارای وجه و مضمون ملی و ناسیونالیستی است و از آنجا که محتوی و مضمون مذکور فارغ از تعصبات و خودخواهیها و یک شوینیسم بوده و برای زندگی مردم چه از لحاظ اجتماعی و چه از لحاظ اقتصادی شیوههای دموکراتیک را برگزیده و طرفدار همکاریهای بین المللی و استقرار صلح پایدار و محکوم کردن سیاستهای تجاوز و منکوب کردن پایههای استثماری در روابط تولیدی میباشد واجد شکل وموکراتیک میباشد به عبارت دیگر مفهوم ایدئولوژی حزب ایران نوین در ناسیونالیسم دموکراتیک تجلی مینماید (احسنت، آفرین) (پزشکپور- پس به ما نزدیک شدید) منهای تعصبتان راجع به برتری نژاد که از طرف ما محکوم است (همهمه نمایندگان پان ایرانی است) ما به حقوق انسانی معتقدیم ما به انسانیت فکر میکنیم (همهمه نمایندگان) ما برتر از رنگ و نژاد فکر میکنیم هدف انسانها است نه رنگ و نژاد (صحیح است) هدف به زیستن است و به زیستن انسانیت است (صحیح است) و آن چه برای ما اهمیت دارد وجود انسانی و رفاهیت انسانها در روزگار ما است بریا ما سیاه آفریقائی با آن سوئدی بلوند هیچ فرق ندارد (صحیح است) ما از بزرگترین مکاتب انسانی اسلام الهام میگیریم (آفرین- احسنت) ان اکرمکم عندالله اتقیکم آن قائد بزرگ که گفت سید قرشی و سیاه حبشی مساویند (آفرین) این است مبدأ تعالیم حزب ایران نوین در بعد تاریخی خودش. | ||
+ | |||
+ | (دکتر صدر- شما تبلیغ عقاید مارکسیسم را میکند حق ندارید چنین صحبت کنید) | ||
+ | |||
+ | (پزشکپور- تئوریسینهای شما را ما میشناسیم) | ||
+ | |||
+ | (دکتر فریور- کسانی که با پیشه وری بودند در بین شما هستند) | ||
+ | |||
+ | (همهمه نمایندگان- زنگ رئیس). | ||
+ | |||
+ | '''رئیس'''- آقایان اجازه بفرمائید ناطق به صحبتش ادامه بدهد. | ||
+ | |||
+ | '''دکتر صدر'''- هیچ کس حق ندارد راجع به مارکسیسم صحبت کند. | ||
+ | |||
+ | '''جوانشیر'''- اگر من میدانستم که برای یمن بیشتر و برکات بیشتر نقل روایتی از پیشوای بزرگ عالم بشریت چنین جنجالی ایجاد میکند عرض نمیکردم (پورساطع- اینها اعتقاد ندارند) (دکتر فریور- شما کار عمر و عاص را میکنید) راجع به سیستم یک حزبی و یا چند حزبی اشاره شد همان طور که رهبر بزرگ مملکت بیان فرمودند برای آن که میتوان از کلیه نیروهای جامعه و ابتکارات مردم حد اعلای استفاده را به عمل آورد و در این زمینه حتی رقابت بین آحاد مردم برای تسریع پیشرفت به وجود آورد ما در سیستم حزبی طرفدار انحصار نیستیم و برای کلیه گروهها و احزاب در قالب فلسفه و تعالیم انقلاب ششم بهمن آزادی فعالیت قائلیم (احسنت) ولی نباید اشتباه کرد همان طور که در یک انقلاب مانند ششم بهمن هدف اساسی عبارت بوده است از بدست گرفتن دستگاه دولت توسط گروههای مترقی و انقلابی و آزاد کردن قشرهای عظیم جامعه که در شرایط کهنه مجال فعالیت و استفاده از دسترنج خود را نداشتند در سیستم حکومت حزبی نیز حزب اکثریت ناچار است همان نمونه را که متضمن تحقق آرمانهای سیاسی و اقتصادی است در اداره مملکت اعمال نماید و زندگی بهتر برای همه را فراهم کند. | ||
+ | |||
+ | نباید اشتباه کرد که سیستم چند حزبی بدان فعالیت که حزب حاکم در پیش بود مقاصد و هدفهای خود از نمایندگان احزاب دیگر استفاده کند و آن را در تصمیمات خود دخیل کند که قصد خدمت دارند استفاده میشود (احسنت). | ||
+ | |||
+ | بنده برای این که آقایان ناراحت نشوند حرف نمیزنم از روی یادداشت میخوانم (پزشکپور- شما میبایست ماهیت را روشن میکردید بفرمائید) من به موجب آن چه که در صورت جلسه مجلس ضبط شده ماهیت انقلاب مقدس ایران را در بعد تاریخ و مذهب مقدس بررسی میکنم چون معتقدم که ما تعالیم مترقی بسیاری داریم و هیچ گاه احتیاج به افکار برون مرزی نداریم (احسنت، احسنت). | ||
+ | |||
+ | '''پزشکپور'''- شما راجع به حزب پان ایرانی است، حزب ملت ایران مطالبی را گفتید که رادیو پکن میگوید. | ||
+ | |||
+ | '''دکتر فریور'''- عوامل پیشه وری این حرفها را میزدند (همهمه نمایندگان). | ||
+ | |||
+ | '''دکتر صدر'''- همین مطالب را رادیو پیک ایران میگوید (زنگ رئیس). | ||
+ | |||
+ | '''حیدر صائبی'''- چرا این حرفها را میزنید ساکت باشید. | ||
+ | |||
+ | '''رئیس'''- اجازه بدهید صحبت کنند. | ||
+ | |||
+ | '''جوانشیر'''- راجع به انقلاب اداری مطالبی بیان شد همان طور که حزب ما به طریق علمی مسائل اداری را بررسی کرد و سمیناری نیز به دین منظور تشکیل داد ما توانستیم با توجه به ضرورتهای تکامل انقلابی و در قالب روابط مترقی اقتصادی حاکم مسائل اداری را مورد ارزیابی قرار دهیم بر آن مبنا انقلاب اداری مقدم بر همه عبارتست از مشی صحیح و علمی در زمینههای اقتصادی- اجتماعی- فرهنگی و در مرحله بعد آماده کردن عناصر ذهنی و افکار انقلابی در آحاد مردم به منظور تسریع تحقق هدفها و شناخت روابط بین مردم و دستگاه دولت. | ||
+ | |||
+ | بنده در آخر برنامه خودم از جناب آقای پزشکپور بسیار بسیار تشکر میکنم به مناسبت ذکر خیر و اظهار محبتی که نسبت به دبیر کل حزب ما کردند همچنین از این سعه صدر جنابعالی و اصالت نظری که در شناسائی سربازان انقلاب دارید برای این که آقای خسروانی دبیر کل حزب ما یک سرباز فداکار انقلاب است سربازی که هربار تا ساعت ۱۱ و ۱۲ و حتی دیرتر اگر از کنار حزب ایران نوین بگذرید خواهید دید که چراغ اطاق ایشان میسوزد این چراغ میسوزد که ما به توانیم مشعل جاودان انقلاب ایران را که ملهم از افکار متفکر رهبر بزرگ ایران شاهنشاه همیشه روشن نگاه داریم (آفرین- احسنت). | ||
+ | |||
+ | ==- تصویب صورت جلسه)== | ||
+ | ۳- تصویب صورت جلسه | ||
+ | |||
+ | '''رئیس'''- صورتجلسه روز پنج شنبه خدمت خانمها و آقایان توزیع شده است راخع به صورت جلسه نظری نیست؟ (اظهاری نشد) صورت جلسه تصویب میشود. | ||
+ | |||
+ | ==- ادامه مذاکره در کلیات گزارش کمیسیون بودجه راجع به لایحه بودجه سال ۱۳۴۸ کل کشور== | ||
+ | ۴- ادامه مذاکره در کلیات گزارش کمیسیون بودجه راجع به لایحه بودجه سال ۱۳۴۸ کل کشور | ||
+ | |||
+ | '''رئیس'''- آقای عاملی به عنوان مخالف صحبت میکنند بفرمائید. | ||
+ | |||
+ | '''دکتر عاملی'''- جناب آقای رئیس همکاران ارجمند بحث بودجه در حقیقت هم رسیدگی به عملکرد گذشته دولت هست و هم توجه به برنامههای آینده از این نظر است که وقتی در مجلس شورای ملی مسئله بودجه مطرح میشود موقعیت استثنائی پیش میآید که در هنگام بحث هیچ یک از لوایح و طرحها این موقعیت وجود ندارد در این جا امکان آن هست که نسبت به برنامههای گذشته و نسبت به آن چه که در آینده باید به موقع اجرا درآید مطالبی عنوان بشود در ادوار گذشته که مجلس براساس نیروهای حزبی و گروههای پارلمانی حزبی متکی نبود غالباً نظراتی که گفته میشد نظرات شخصی بود ولی اکنون مجلس ما از سه گروه مجلس ما از سه گروه پارلمانی حزبیتشکیل شده است و از این نظر است که مسائل از دیدگاه حزبی مطرح میشود ایرادهائی که به برنامه دولت میشود آن را حمل بر برنامه حزبی میتوان کرد و آن چه را که در آینده باید تذکر داد تذکر دهنده از حد و نظر یک حزب، از جهت یک ایدئولوژی خاص که به آن اعتقاد دارد مطرح میکند و از این راه میخواهد که مورد توجه و عنایت قرار بگیرد آن چه که متأسفانه چند لحظه پیش وقوع پیدا کرد و من قبل از این که به تذکرات کلی خود بپردازم ناگزیر هستم نسبت به آن تذکری بدهم و میخواهم خواهش کنم که همه دوستان عنایت کامل بفرمایند و آن نکتهای که میخواهم تذکر بدهم همان است که براساس آن تاکنون با هم کار کردهایم و در آینده هم میخواهیم کار کنیم ما باید براساس حسن تفاهم با هم کار کنیم نه ما باید در مورد دکترین یا ایدئولوژی حزب شما یا هر اصطلاح دیگری داشته باشید اشتباهی داشته باشیم و نه شما باید درباره نظرات حزبی ما سوء تفاهمی داشته باشید البته حزب ما همان طور که می دانید سابقه متجاوز از ۲۵ سال دارد از دوران گذشته کوششها و فعالیتها، ما در برابر عناصر به اصطلاح چپ که از قطبهای بین المللی افکار چپ هدایت میشدند و متأسفانه در وطن ما بودند قرار داشتیم و تهمت هائی از آنها میشنیدیم روش مبارزاتی آنها طوری بود که هرگاه از کسی خوششان نمیآمد به او یک اسمی میدادند و تمام دنیا، اسمی که آنها به مخالف میدادند لفظ مشابهی داشت من هیچ ضرورتی نمیبینم که به آنها اشاره کنم سن غالب آقایان از بیست، بیست و پنج سال بالاتر است و به خاطر دارید سطح مبارزاتی آنها را و تهمتهای مبارزاتی آنها را در دوران جنگ کشوری در دنیا بود و عقایدی داشت قسمتی از آن عقاید مورد نفرت ملتها و کشورهای جهان بود و هست آن چه را که در زمان جنگ حربه تبلیغاتی گروههای چپ بود با اشاره به آن کشوری که در آن زمان زنده بود و افکاری بود که از آنها گرفته شده بود ولی عین همان حرفها را در طول مبارزات بعدی به تمام عناصر و عوامل دیگر نسبت میدادند و هنوز هم میدهند خوشبختانه ما امروز در داخل وطن خودمان همان گونه که اشاره شد از ثبات، از امنیت، از امنیت فکری برخوردار هستیم و با آن گونه تبلیغات بیگانگان و عناصر و گروههای چپ بین المللی در داخل کشور مواجه نیستیم ولی در کشورهای اروپائی که گروهی از دانشجویان ما درس میخوانند گروهی از فرزندان شما تحصیل میکنند چون هنوز آن گونه تبلیغات هست آن گونه اصطلاحات هست و به دوستان ما به پان ایرانی استها به ناسیونالیستهای ایرانی مان حرفها را میزنند در صورتی که این صحیح نیست و شما هم می دانید که صحیح نیست و اگر به فرض فرصت و مهلت آن را نداشته باشید که درباره افکار و اندیشههای پان ایرانیسم بحث و بررسی کرده باشید این جای بسیار تأسف است که خدای نکرده ما گمان کنیم که تهمتهائی که گروه بینالمللی چپ در گذشته به ما میزدند و امروز در کشورهای اروپائی میزنند و بلند گوهای تبلیغاتی آنها بازگو کننده آنهاست اگر بر ذهن کسی خطور کند که اندکی از آن صحیح است این پایه و مایه یه سوء تفاهم خواهد بود و این چیزی است که ما باید از آن اجتناب کنیم من خیلی متأسفم که در این جا ناطق محترم وقتی که فرمودند ناسیونال دوکرات هستند یا ناسیونالیست دموکراتیک هستند و من از دیگر رهبران و زعمان حزب اکثریت هم شنیده بودم که یک ایدئولوژی با این اسم با این ترکیب یعنی ترکیبی از دموکراسی و ناسیونالیستی دارند حرفی نیست ما هم همین اندازه درباره شما میخواستیم بدانیم و هر آینه که بیشتر درباره آن توضیح بدهید، همیشه مایل هستیم که بدانیم که شما چه می گوئید و دقیقاً بدانیم که شما چه میخواهید و همین انتظار را هم داریم که شما دقیقاً بدانید که ما چه میخواهیم در برابر این که ما بگوئیم شما از جهت ناسیونالیزم به ما نزدیک هستید هرگز و هرگز انتظار این را نداشته و نداریم که در پشت تریبون مجلس حتی به کنایه گفته شود که "منهای تبعیضات نژادی" این صحیح نیست این قدردانی و حق شناسی از یک گروه که ۲۵ سال پاس آئین درفش شاهنشاهی را داشته نیست که شباهتی پیدا بشود بین آن چه را که گروههای متمرکز در اروپای شرقی، گروه هائی که با ایدئولوژیهای دیگری مجهز هستند که ما از هر جهت با ایدئولوژی آنها مخالف هستیم میآیند حرف هائی به ما میزنند که شباهت دارد با تزی که آنها دارند. اما از جهت تبعیضات نژادی همان طور که شما میتوانید در روزنامه خاک و خون ببینید و بخوانید ما همواره نسبت به هر سیاست تبعیض نژادی که در هر گوشه دنیا بوده است یا دلایلی بیان داشتهام که این گونه سیاستهای ضد انسانی در خور جهان بشری نیست در مورد رودز یا و در موارد دیگر که خوشبختانه در سایر موارد این نکته ا باید اذعان کنیم می دیدیدیم که نمایندگان سیاسی ما در سازمان ملل متحد در ضمن قطعنامهها یا مستقلاً یا به معیت دیگران همین گونه سیاستهای ضد بشری را تقبیح میکردند پس یک حزبی که کار نامه اش این قدر روشن است نمیبایست با لحنی با او گفت گو بشود که خدای نکرده در مظان آنگونه تهمتهائی قرار بگیرید که دشمنان ایدئولوژی ما همیشه کوشیدهاند به ما نسبت بدهند و تهمت بزنند و شاید در آینده هم بگویند و ما از آنها هیچ انتظاری نداریم برای این که ما سنگر را از دست آنها میگیریم ما داریم زمینه را از دست آنها میگیریم آنها در یک خلاء فکری مبارزه میکردند، آن جائی که جوانها نمیدانستند ناسیونالیست چیست ولی ما داریم این زمینه خالی را پر میکنیم این ایدئولوژی نیرومند و قوی و متکی بر مبانی علمی را به جوانها میگوئیم آنها باید به ما فحش بدهند برای این که ما داریم سرمایه کارشان را از دستشان میگیریم اندیشههای جوانان، مغز جوانها را داریم از آنها میگیریم و گرفتهایم و خواهیم گرفت و بالاخره ایران و ایران زمین را از لوت اندیشههای آنها پاک میکنیم. بلی درون مرز و برون مرز چرا از لفظ برون مرز میترسید آیا دانشجوی شما که دارد در برون مرز درس میخواند مسئلهای ندارد؟ دارد آن جا درس میخواند چند نفر، تعداد زیاد آنها واقعاً با قلب پاک میروند با عشق خدمت به ایران میروند ولی آن هائی که باید وظایف جهانی خودشان را انجام بدهند از همان لحظهای که جوان ایرانی در فرودگاه پا از هواپیما بیرون میگذارد دوره اش میکنند تبلیغات خودشان را به سوی آنها می کشانند شما بشنوید ببینید که چند صدای خارجی روی جوانان ایرانی تبلیغ میکند تا آنها را در مسیرهای منحرفی قرار بدهند این مطلبی است وجود هم دارد در گذشته وجود داشته امروز هم وجود دارد من نمیگویم که امروز میتوانند همه جوانان ما را تحت تأثیر قرار بدهند هرگز چنین چیزی نیست و جوانان ما با روح باز برخوردار از عشق به ایران زمین کوشش و تلاش میکنند در برابر آنها ایستادگی میکنند ولی به یک چیز نیاز دارند یک چیز که روح جوان آنها را اقناع بکند اینها احتیاج دارند که آئین خدمت به میهن و ملت خودشان را براساس یک فرمول و یک اساس علمی به آنها بگویند و آن چیزیست که همیشه ما فریاد زدهایم لازمست در این کشور آئین زندگی ملی آن طور که یک جوان میپسندد تنظیم بشود و به او گفته شود چه در محیط داخلی و چه در محیط خارجی پس وقتی که ما می گوئیم مسائل درون مرزی و برون مرزی وجود دارد در بسیاری از موارد هست که مسائل ما به حد مرزهای داخلی تمام نمیشود یکی از آنها گسترش زبان فارسی است و دفاع از فرهنگ زبان فارسی است محدوده این فعالیت درون مرز نیست محدوده این فعالیت برون از مرزها هم هست نباید توجیهات عجیب و غریب کرد از الفاظ نباید گمان کرد اگر کسی گفت درون مرز و برون مرز این طور فرض کنید منظورش یک نوع جهان گشائی است هر ملتی در دنیا هر قدر کوچک باشد یک سلسله مسائلی دارد که این مسائل در محدوده مرزهایش قابل حل و فصل است یک سلسله مسائلی دارد که حدود آن از محدوده مرزهایش دورتر است مسأله تبلیغات مسئلهای است که در محدوده آن مرزهای داخلی نیست همان طور که صدای رادیوهای بیگانه به ایران میرسد همان گونه هم باید صدای رادیوهای ما به کشورهای دیگر برسد بنابراین این مسئله ایست که تنها در ۴ دیواریداخلی قابل حل نیست و باید به موجودیت آن ملت در فضائی که هست، در جهانی که هست توجه کرد امروز دورهای است که بشر زمینی دارد به مناطقی در ماوراء جو و در اعماق فضا راه پیدا میکند و دیر یا زود هر ملت زندهای درصدد این برخواهد آمد که مسائلش تنها محدود به درون مرز و برون مرز نباشد بلکه محدود به روی زمین هم نباشد و عرصه فضاها را هم مورد توجه و عنایت سیاست خودش قرار بدهد این است که این تذکر را لازم دیدم از جهت ایدئولوژی عرض کنم که ما باید یکدیگر را همان گونه که هستیم بشناسیم و برهمین اساس با هم تفاهم داشته باشیم تا بتوانیم به کمک یکدیگر وظیفه مقدسی را که در برابر انقلاب اجتماعی ایران داریم به خوبی انجام بدهیم با همه اینها من از دوست ارجمند آقای جوانشیر که شاید به علت کسالت تشریف بردند سپاسگزاری میکنم از این نظر که وقتی عنایت و توجه کردند به نظریات سرور پزشکپور فقط در چند مورد ناچیز بود که ایرادهائی گرفتند و آن ایرادها را بیان داشتند و من از این که ایشان تلویحاً با سایر مذاکرات حزبپان ایرانیست هماهنگ شدند سپاسگزاری میکنم (عباس میرزائی- این طور نیست، مطالب شما را هم مسلکان دیگر ما جواب خواهند داد شما صبر کنید این هنوز از نتایج سحر است) ما هم تشکر خواهیم کرد به هر حال من به همین مختصر، از آن چه تذکرات ایشان ناگزیرم کرد به پاسخ به پردازم، اکتفا میکنم به تذکراتی که به موجب وظیفه حزبی قرار است خود من در این جا خدمت همکاران ارجمند و هیئت دولت بدهم، میپردازم. یکی از دلایل و سببهائی که بحث بودجه را طولانی میکند این است که هریک از ما فکر میکنیم برحسب وظایف نمایندگی خودمان باید تذکراتی بدهیم و چون در ضمن سال هم کمتر این فرصت پیش میآید که جائی برای بحث و گفت و گو برای مسائلی که منطبق با مصالح ملت ما است پیش بیاید این است که بحث بودجه به علت کثرت تذکراتی که باید داده شود به درازا میکشد البته در توصیههائی که برای انقلاب اداری هست در این مورد هم توصیه هائی هست که میبایست دستگاههای دولتی بتوانند از نظر مردم استفاده کنند ولی متأسفانه روشی که به موجب آن باید دستگاههای دولتی، از نظریات مردم استفاده کنند هنوز به وجود نیامده دستگاههای اداری ما که دارای نواقص بسیاری هستند از جمله این نقص را هم دارند که نمیتوانند پیشنهاد را بگیرند و پیشنهاد را جذب کنند این نکتهای است که واقعاً تنها به عنوان یک نظر گوینده مخالف نباید به آن توجه کرد واقعاً از نظر مصلحت مملکت ببیند چه راه حلی برای این مسئله میشود پیدا کرد طرز گرفتن پیشنهاد، تجزیه و تحلیل کردن پیشنهاد و به کار بستن پیشنهاد این تنها منوط بحسن نیت مجری نباید باشد که در موقع پاسخ دادن بفرمائید ما که همیشه در اطاقمان باز است ما که همیشه حاضر هستیم که اگر کسی تذکر و پیشهادی دارد ما آنها را میگیریم و میشنویم غالباً کسانی در این مملکت این تجزیه را دارند که به دستگاههای گوناگون مراجعه کردهاند پیشنهادهائی با کمال حسن نیت و علاقه و ارائه دادهاند ولی بعداً یا آن پیشنهادها توی جای آشغال پیدا شده یا در پرونده هائی گذاشته شده است و آن پروندهها مدفون شده است چرا؟ دلیلش این است که سازمانها برای گرفتن پیشنهاد و برای هضم و جذب پیشنهاد دارای ارگانیزاسیون باشند دارای قسمت هائی باشند و این قسمتها باید در تلو سازمان هایشان وجود داشته باشد در گردش کار چرخهای اداریشان وجود داشته باشد اگر یک چنین دستگاهی وجود داشته باشد آن وقت شاید بحث بودجه هم بتواند خیلی کوتاه باشد چون بسیاری از پیشنهادها به طور خود به خود و لو این که در یک روزنامه شهر دور افتادهای منعکس شده باشد خود آن دستگاهی که رباینده و جاذب پیشنهادها است، آن سیستم هائی که برای آن تعبیه شده است، که افکار جدید و تحقیقات جدید را بگیرند نتیجه پژوهشهای جدید را بگیرند آن پیشنهاد تازه را خواهند گرفت و در داخل سازمانها تجزیه و تحلیل خواهند کرد و نکات مفید و مؤثر آن را اخذ خواهند کرد و به کار خواهند بست اما چون چنین سیستمی وجود ندارد ناگزیر کارهای ما بر حسب این است که پیشنهاد دهنده چقدر علاقه و اصرار داشته باشد چقدر دنبال کارش را بگیرد و آن کسی که پیشنهاد را گوش میکند چقدر حسن نیست و فرصت داشته باشد تا به این پیشنهادها رسیدگی کند بنابراین در همین آغاز اجازه بدهید که به این نکته توجه کنیم و این تذکر را بگوئیم تا سالهای دیگر ببینیم تأثیر گفتنی چه هست موارد بسیاری خواهیم رسید که به قول یکی از دوستان تکرار مکررات است ولی این نقص ما نیست تذکر مفیدی بوده است داده شده بعداً بسیاری آمدند فرمودند که این تذکر بسیار به جا و مفید بود و همه دوستان از اقلیت و اکثریت مسئولین دستگاه مجری و غیر مجری آمدند گفتند برنامه صحیح بود نظر صحیح بود ولی سال بعد وقتی بودجه میآید می بینیم از برنامه صحیح خبری نیست و در جهت عکس چیزهائی وجود دارد و این است که ناگزیر میشویم چون پیشنهادمان صحیح بود، همان پیشنهادها و تذکرات را وقتی میبینیم به موقع اجرا گذاشته نشده تکرار کنیم در این جا منظور این نیست که قطعات ادبی را ارائه دهیم که این قطعات یک حسنش تازه و نو بودنش باشد در این جا میخواهیم برای مملکت پیشنهادهائی ارائه بدهیم، تذکراتی بدهیم، طبیعی است اگر یک بار تذکر مفیدی را دیدیم متذکر خواهیم شد و در این جا اگر با حسن برخورد در آن پیشنهاد مواجه شدیم بار دیگر همان پیشنهاد را اگر انجام نشده بود تکرار خواهیم کرد، بنابراین اولین نکته این است که به مجریان امور این یادآوری را بکنیم که برای دستگاههای خود یک قسمتی را به وجود بیاورند که این قسمت بتواند به طور صحیح پیشنهاد را که حاصل تحقیقات و حاصل پژوهشها است بگیرد و از آن استفاده بکند و در غیر این صورت بسیاری از اقلامی که در این بودجه هست و صرف کمیسیونها و سمینارها و کنفرانسها و کنگرهها میشود تمام اینها باطل و بی مورد و بیهوده خواهد شد (صحیح است) شما سمینار تشکیل میدهید، بسیار خوب، سمینار تشکیل دادن ناشی از این است که شما به یک موضوعی توجه کردهاید حالا البته بعضی از سمینارها را باید پنجاه سال قبل تشکیل میدادند این اشکالی ندارد و تقصیر شما نیست و بعضی از سمینارها را هم باید قبل از تشکیل حکومت حزبی تشکیل میدادید آنها را هم که در دوره حکومت و به خرج دولت تشکیل میدهید اشکالی ندارد و به هر حال وقتی سمینار تشکیل شد یک قطع نامه میدهد قطع نامه چیست چند توصیه و چند پیشنهاد است اگر دستگاههای شما دارای قسمتهائی نباشد که اینها را بگیرد و روی روشهای اداری و سازمانی که شما بیش از همه ادعایش را میکنید و ما کمتر از همه نتیجه آن را میبینیم، این را به کار بگیرد تجزیه تحلیل کند روشهای اجرائی اش را پیدا کنید حاصل سمینار چیست، همین دفتر گزارشهای یک ساله را اگر ورق زده باشید در کمتر دستگاهی اسم به عنوان یک فعالیت مؤثر آن دستگاه ننوشته باشد تشکیل سمینار فلان، تشکیل کمیسیون برای فلان کار و تشکیل هیئتهائی که خلاصه کار این هیئتها این است که پیشنهادها را تدوین کنند اما در این سازمانها هیچ قسمتی را نمیبینیم که فکر جدید را بگیرد و فکر جدید را ارگانیزه کند و به دستگاه القا کند می گوئید قسمتهای طرح بودجه و آن هائی که در دستگاههای اداری هستند بهتر از من واقف هستند که این قسمتهای طرح ریزی هنوز به آن حد از رشد و فعالیت نرسیده است که در سازمانی بتواند یک چنین وظیفهای را انجام بدهد، اما به هر حال این ضرورت احساس میشود که یک چنین وظیفهای را انجام بدهد من امیدوارم که بعد از این هر کس که میخواهد پیشنهاد تشکیل سمیناری بکند قبل از این که این پیشنهاد را بدهد ببیند آیا در دستگاههای اجرائی خودش کسی را دارد، سازمانی را دارد که وظیفه او گرفتن پیشنهادها و به کار بستن پیشنهادها باشد اگر دارد برود سمینار تشکیل بدهد و الا چه فایده که سمینار تشکیل بدهیم و به متخصصین و کارشناسان درجه اول دنیا مأموریت بدهیم که یک موضوعی را مطالعه کنند وقتی شما در سازمان خودتان آن قسمت اجرائی را نداشته باشید که بتوانید نتیجه سمینارها را به کار برید. پس اول وسیله را فراهم بکنید برای استفاده از نظریات و سپس بروید به دنبال این که نظریات را بگیرید، عرض کردم در هنگام بودجه تذکراتی داده میشود و اکنون که کار ما بر مدار کار حزبی است این تذکرات از جنبه دید حزبی دیده میشود و نتیجه این است که مجموعه این تذکرات از جانب حزبی که ارائه میدهد سیمای واقعی آن حزب را بیان میکند و از جانب دستگاهی که مورد انتقاد قرار میگیرد منجر به این میشود که سیمای واقعی آن حزب آشکار شود، چون هیچ حزبی هیچ عقیدهای هیچ دکترینی عبارت از چیزی که اصحابش میگویند نیست ما ممکن است درباره خودمان بسیار چیزها بگوئیم شما هم ممکن است درباره خوتان بسیار بگوئید ولی واقعیت شما آن کاریست که میکند (صحیح است) واقعیت ما آن عملی است که خواهیم کرد، حزب اکثریت از این نظر و واقعیتش آشکارتر است چون در عرصه عمل است، صاحب قدرت اجرائی است بنابراین آن چه را که ادعا داشته فرصت دارد که بروز بدهد، فرصت دارد که نشان بدهد، اگر این کار را نکنید برعکس میشود یعنی آن چه را نشان میدهید و بروز میدهید منقدین آن هارا میگیرند کنار هم میچینند، کنار هم قرار میدهند و با آنها صورت واقعی حزب شما ترسیم میکنند، بنابراین من امیدوار هستم وقتی این تذکرات را بیان کردم در پایان بتوانم نتیجه بگیرم که شما به موجب عملکردتان چه هستید و شاید! اگر پسندید آن چه را که به موجب عملکرد خودتان هستید به آن ادامه بدهید و اگر نیستید بروید در آن تجدید نظر کنید، سمینار تشکیل بدهید، کنگره تشکیل بدهید که چرا شما در یک جهتی حرکت میکنید که آن چه را که میخواهید در یک طرف قرار گرفته و آن چه را که میکنید در جهت دیگری است. اولین قسمتی را که میخواهم به آن بپردازم و نظر همکاران ارجمند را به آن جلب کنم و به اعتقاد من این یکی از موارد اساسی است که به طور دقیق روشن میکنید که حزب شما چگونه نسبت به مسائل مملکت فکر و عمل میکند و خیلی مایل بودم در این بحث به خصوص جناب آقای نخست وزیر هم حضور میداشتند (دکتر طالع- یا لااقل هیئت وزراء) (دکتر الموتی- آقایان وزراء هستند) و ما از انصاف ایشان برخوردار میشدیم و خودشان توجه میفرمودند و پاسخ میگفتند که آیا میخواهند این طور عمل کنند یا این اقدان استثنائی است و کاری است که برای یک بار شده است و شاید هنوز هم فرصت آن باشد که از این راه برگردند در ماده واحدهای که این جا تقدیم شده است سه فراز هست که در فراز دوم این عبارت نوشته شده است" به دولت اجازه داده میشود درآمدهای مزبور را وصول و در حدود درآمدهای وصول شده هزینههای مستمر وزارتخانهها و مؤسسات دولتی و همچنین کمکها و اعتبارات سایر دستگاهها و ردیف هائی را که در جداول منضم به این قانون از محل در آمدهای عمومی منظور شده است براساس تخصیص اعتبار تعهد و با رعایت مقررات و قوانین مربوط و تبصرههای زیر پرداخت نماید" این عبارت در لایحه هست در لایحهای که این جا مطرح است و شما انشاءالله آن را تصویب خواهید کرد و البته من امیدوارم که این تذکرات سبب بشود اصلاحات لازم به عمل بیاید و شما تصویب بفرمائید، در این جا گفته شده است براساس تخصیص اعتبار تعهد شود، در این فرمول خیلی مطالب هست که این جا میخواهم آن را تجزیه و تحلیل کنم آیا واقعاً منظورتان این است که همین طور باشد و در آن یک نوع دلایل علمی و اقتصادی و اجتماعی وجود دارد که ما از آن غافل هستیم یا این که شما نمیخواستید و این طور شده است، راجع به این که تفاوت لایحه بودجه با لوایح دیگر چیست غالباً بحث هائی شده است حتی میگویند بودجه خودش قانون نیست یک سند پیش بینی است ولی به هر حال آن چه مسلم است این است که لایحه بودجه در خودش تکالیفی را دارد و آن تکالیف را بیان میکنند و عبث و بیهوده نیست که ما لایحه بودجه را تصویب میکنیم و در این لایحه الزاماتی وجود دارد و این صرفاً پیش بینی نیست یک پیش بینی خاص است البته نوعاً پیش بینی است پیش بینی درآمد و پیش بینی مخارج ولی لایحه بودجه با خودش الزاماتی را دارد ایجاباتی را دارد مسئولیت هائی را بر عهده گردانندگانش میگذارد به این الزامات توجه کنیم و ببینیم چیست، رقم هزینه که در بودجه هست که بین دستگاههای مختلف تقسیم میشود و در هر دستگاه بین مواد مختلف تقسیم میشود و این ملاک مسئولیت است، به همین دلیل است که به موجب قوانینی که هنوز جاری است هرکس از میزان اعتباری که در اختیار او هست بیشتر تعهد کند اساساً جرم است جرمی است که قانون شناخته و برای آن کیفر تعیین کرده پس رقم هائی که در ستون هزینه هست الزام آور است اگر بگوئیم آن چه که در ستون درآمد هست آنها الزام آور نیست و دارائی میتواند بیش از آن چه که در ستون درآمد هست مالیات جمع کند اشکالی ندارد ولی در ستون هزینه الزام آور است، ملاک مسئولیت است، تعیین حد مسئولیت است، یعنی یک سلسله برنامه هائی را به موجب قوانین یا به موجب آن چه که محتوی بودجه است در مجلس قبول میکنیم و تصویب میکنیم ان برنامهها را می سپاریم به مسئولین و می گوئیم بروید این برنامهها را اجرا کنید آنها هم به موجب قانون در برابر قوه مقننه مسئول هستند ولی صرف تعیین برنامه و تنظیم برنامه حد مسئولیت را ترسیم نمیکند مثال عرض میکنم ما یک قانون بسیار خوبی داریم به اسم قانون تعلیمات اجباری، مجلس تصویب کرده است که تمام افراد لازم التعلیم در سنین کودکی باید طبق شرایطی بروند و درس بخوانند و اجباریست ولی وزارت آموزش و پرورش از روز تصویب این قانون تا امروز نتوانسته است این کار را انجام بدهد، برنامه ایست، مجلس تعیین کرده اما وزارت آموزش و پرورش اجرا نکرده معذلک به عنوان مسئول در این جا کسی سؤال نکرده است که چرا تمام افراد را به مدرسه نفرستادهاید برای این که جواب روشن است اگر کسی میپرسید چرا این قانون تعلیمات اجباری را اجرا نکردید جوابش این بود که شما به رقمهای بودجه تان نگاه کنید شما اعتبار کافی به من بدهید من از همین امسال و شاید از همین امروز شروع میکنم (دکتر الموتی- وسیله اجرایش باید فراهم بشود) مسئولیت برو و اساس است یکی برنامهای که تنظیم میشود و یکی اعتباری که تصویب میشود، اعتبار چهار چوب حد مسئولیت را تعیین میکند پس سند بودجه الزام آور است از نظر هزینه، هزینه محتوی برنامه است رقم هزینه محتوی چیزی است که برنامه باید اجراء شود قانون داریم که باید شرکتهای سهامی زراعی تشکیل بدهیم این از قوانین انقلابی هم هست مورد توجه همه ما هست همه کشاورزان هم از آن استقبال میکنند ولی شما وزیر اصلاحات ارضی را بیاورید این جا و بگوئید که چرا اجراء نکردید میگوید به اندازه اعتبارش اجراء کردیم پس رقم هزینه حد مسئولیت است در این حد میبایست وظایفشان را انجام بدهند البته این بحث در سطح کلی هیئت دولت و در سطح کلی حکومت حزبی باقی میماند که در سطح کلی حکومت و حکومت حزبی این مسأله مطرح نیست که ما در چهاچوب امکانات و اعتبارات عمل بکنیم چون مجموعه حکومت نه تنها تنظیم کننده رقمهای بودجه است و در مقابل اقلام تصویب شده بودجه مسئول است بلکه مسئول این هست که در روال کلی مملکت آن میزان درآمدی که امکان دارد برای این اجرای برنامههای مهم فراهم آورد در حد مسئولیت اجرائی وزارت آموزش و پرورش رقم هزینه بودجه حد مسئولیت است ولی در سطح دولت این حرف صحیح نیست برای این که وقتی میبینیم زیر پای آقایان وزراء و معاونینشان اتومبیل نو به نو هست میتوانیم انتظار داشته باشیم یک ماشین ساخت داخلی زیر پای خودشان بیندازند و بقیه این اعتبارات را صرف مدرسه سازی کنند (صحیح است) و بسیاری از موارد صرفهجوئی هست که در سطح دولت و حکومت حزبی انتظار داریم ولی این جا ما بحث دیگری میکنیم سند بودجه اقلام هزینه اش ملاک مسئولیت مجری است در برابر قانون گذار در برابر مجلس شورای ملی، خوب سند شامل دو رقم است هزینه و درآمد هزینه اش عرض کردم ملاک مسئولیت است درآمدش تضمین مسئولیت است یعنی شما ممکن است یک بودجهای بیاورید که هیچ نوع ارتباطی بین هزینه و درآمد نباشد و در این مورد نشانه این است که شما نتوانستهاید به ببینید نتوانستهاید برای یک سال پیش بینی کنید که این کشور چقدر درآمد دارد و از این منبع درآمد چقدر خرج میشود و هر یک از مقدارهای درآمد در چه زمان و اصل خزانه دولت میشود این عواملی است که باید پیش بینی کنید چرا باید پیش بینی کنید برای این که میخواهید برنامههای خودتان را تضمین کنید برای این که میخواهید مسئولیتهای خودتان را تضمین کنید باید پیش بینی شما در مورد اقلام درآمد صحیح باشد بدانید که مجموعه قلمهای درآمد در طول سال میتواند مجموعه قلمهای هزینه را تکافو کند اگر این پیش بینی صحیح نباشد یا یک مقدار زیادی از درآمد مملکت که باید صرف عمران و صرف بهبودی زندگی مردم بشود بلو که خواهید کرد و آنها را کنار خواهید گذاشت پس اندرز بی جا خواهید کرد اگر پیش بینی برعکس باشد گر میآورید و بسیاری از برنامه هائی که مجلس ضرورت آن را تصویب کرده است نمیتوانید به موقع اجراء بگذارید این هاست الزامات سند بودجه رقم هزینه ملاک مسئولیت هر مجری است مجموعه هزینه و درآمد ملاک مسئولیت حکومت است در برابر مجلس (آفرین) حالا در این جا می فرمائید که تعهد براساس تخصیص یعنی چه؟ این را عرض کنم که می دانم بودجه بعد از تصویب یک مرحله دیگر دارد و آن مرحله اجرای بودجه است اجرای بودجه عبارت از اینست که قلمهای تصویب شده مجلس به هر دستگاهی ابلاغ شود که شما حق دارید اینقدر خرج کنید نحوه اجرای بودجه تابع نظریات علمی است که من از آن مطلقاً اطلاع ندارم ممکن است مجری دلش بخواهد روز به روز ابلاغ کند ممکن است دلش بخواهد هفته به هفته ابلاغ کند ممکن است دلش بخواهد سه ماه سه ماه ابلاغ کنند ممکن است یک دوازدهم ابلاغ کند ممکن است بعضی اعتبارات را زود ابلاغ کند بعضی را سه ماهه اول سال ابلاغ کند این مکانیسم ابلاغ بودجه است ولی نحوه اجرای بودجه مخل مسئولیت نباید باشد نحوه اجرای بودجه عمل اجرای آئیننامه است اجرای روشهای کار است و اصل کلی در قانون گذاری این است که روشهای اجرائی مخل اصل و مخل قانون نباید باشند آنها باید روشهائی باشند که قانون را اجرا کنند قانون بودجه مسئولیت را تعیین میکند مسئولیت را معین میکند بنابراین ما از آن کسی که در برابر یک رقم هزینه مسئول هست میخواهیم به وظیفه خودش عمل بکند دولت چه جور این پول را در اختیارش میگذارد به ما ارتباط ندارد و در چه مدت در اختیارش میگذارد این به ما ارتباط ندارد اگر نحوه اجرای قانون سبب بشود که اصل قانون منتقی بشود این خودش مسئولیت جدیدی را ایجاد میکند اگر فرض کنید یک رقم بودجه ساختمانی گذاشته شده باشد برای یک منطقه سردسیر به خاطر این که یک مدرسه بسازد ولی مقام اجرا کننده این اعتبار را در بهمن ماه در اختیار آن دستگاه بگذارد هر دوی آنها مسئولند آن دستگاه مسئول است چرا مشکلات اجرائی خودش را در هیأت دولت مطرح نکرده و از تمام امکاناتی که داشته استفاده نکرده و مجموع دولت هم مسئول است که چرا اعتباری که باید در فروردین یا اردیبهشت بدهند در بهمن ماه دادهاند پس نحوه اجرای قانون بودجه محل مسئولیت نباید باشد در آن جا آن چیزی را که لایحه حکومت حزبی شما ایفاء میکند این است که میخواهند روش اجرائی را صورت قانونی بدهند چه قانونی؟ قانونی که اساس بودجه نویسی و نظارت مجلس بر قوه اجرائیه را منتقی میکند و از بین میبرد همان طور که عرض کردم ما در مقابل هزینهای که در این کتابها نوشته شده برای یک نفر میتوانیم مسئولیت تعیین کنیم و از او بخواهیم ولی اگر این شخص پس فردا آمد. گفت من مسئولیتم را انجام ندادم چون تخصیص بودجه به من ابلاغ نشد و شما در قانونی که تصویب کردید گفتید براساس تخصیص بودجه پس اگر این لایحه به این شکل تصویب شود اساس مسئولیت قوه مجریه در برابر قوه مقننه برای همیشه منتقی است (صحیح است) (دکتر الموتی- جنابعالی که مرد عمیقی هستید چنین فرمایشی نفرمائید) من حاصل تعمق خودم را عرض میکنم و توضیحات جنابعالی را هم با نهایت انصاف گوش میکنم توضیحات جنابعالی را هم با نهایت انصاف گوش خواهم کرد. یک رقم هزینه هست این رقم هزینه گذاشته شده برای یک مدرسه یا یک تکه راه وقتی که ما این را تصویب کردیم یعنی هزینه را تصویب کردیم به اعتبار حسن پیش بینی دولت یعنی چه؟ یعنی می دانیم که به موقع درآمدی که باید تکافوی این هزینه را بکند به صندوق و خزانه ریخته خواهد شد ما این مجموعه را تصویب میکنیم ما این سیاست را تصویب میکنیم حالا شما بفرمائید رقم هزینه فرض کنید ۱۰۰ است برای ساختن یک متر راه این را تصویب کردیم مجلس تصویب کرد حالا باید به وزارت راه گفت این صد را برای شما تصویب کردیم بگیرید راه را بسازید این رابطه مسئولیت ما هست با مجری ولی بعد از این بودجه ما هیچ نوع رابطه و مسئولیت با مجریان نداریم، اگر فرمودید براساس تخصیص، تخصیص که عرض کردم روش اجرائی است من نمیگویم که اجرا براساس تخصیصی نباشد نه این کار فنی است براساس تخصیصی باشد میگویند این وسیله نظارت ماست بر دستگاهها بسیار خوب ما در روش اجرائی هیچ حرفی نداریم ولی روش اجرائی شما اگر تصویب کردیم از دو حال خارج نیست یا باید سندی را که ملاک مسئولیت است آن را به تصویب قوه مقننه برسانید که آن سند تخصیص ملاک مسئولیت باشد یا این که باید بفرمائید این یک نوع اختیارات است ما اختیار میگیریم که بودجه را به هر شکلی که توانائی داشتیم و خواستیم اجرا کنیم از این دو یکی باید مفهوم این لایحه باشد اگر سند تخصیص آن چیزی را که مجلس از شما میخواست این ارقام است به شرطی که بتواند ملاک مسئولیت باشد قبول داریم اگر می فرمائید نه این ارقام ملاک مسئولیت نیست صورتهای تخصیص ملاک مسئولیت است هیچ اشکالی ندارد صورتهای تخصیص را بیاورید به تصویب مجلس برسانید آن چیزی که ملاک مسئولیت است از بودجه عبارت است از آن اقلامی که بتواند در ردیف هزینه ایجاد مسئولیت بکند آن اقلام اگر در این بودجه نیست در سند تخصیص هست پس باید سند تخصیص به تصویب قوه مقننه برسد این استنباطی است که در این مورد هست و اما ممکن است بفرمائید که چون ما قبلاً دفتر بودجه نداشتیم و چند سالی است که دفتر بودجه داریم و این مکانیسم تخصیص هم یا از ابداعات دفتر بودجه است یا کاری است که دفتر بودجه میکند و حق قانونی اوست کی میکند در مورد حق قانونیش عرض میکنم خیر دفتر بودجه موظف به تخصیص نیست آن چنان تخصیصی که برای قوه مقننه ملاک مسئولیت باشد و مجلس این اجازه را نداده است که بودجه تنظیم بشود در این جا قانون طرز تهیه و تنظیم بودجه کل کشور هست الآن عرض میکنم: از تاریخ تصویب این قانون بودجه کل کشور تحت نظر نخست وزیر تهیه و تنظیم میگردد و نخست وزیر مسئول آن میباشد و عبارات قسمت دومی که میگوید دفتر بودجه در سازمان برنامه تشکیل میشود ولی قسمت اولی که حکم میکند وظیفه را تعیین میکند همین قسمت است که تهیه و تنظیم و در اینجا هیچ صحبتی از تخصیص نیست سابقاً در وزارت دارائی بودجه را تنظیم میکردند و مصلحت این بود که شیوههای نو عمل شود و جای دیگر این کار را انجام بگیرد و زیر نظر مستقیم آقای نخست وزیر باشد بسیار خوب اینها مورد قبول ولی این که روش اجرای این دفتر جانشین مجلس بشود. این صحیح نیست به هر حال این را عرض میکنم آن سندی که از لحاظ مجلس ملاک مسئولیت میتواند قرار بگیرد سندی است که اقلام هزینه اش ملاک مسئولیت باشد اگر بودجه شما اقلام هزینه اش ملاک مسئولیت هست هیچ عرضی و سخنی نیست کلمه تخصیص را بردارید لایحه شما هم اصلاح میشود و کار بر روال اصلیش میفتد و اگر اعتقاد شما این است که باید به جای بودجه یک ساله بودجه جزئی تری در تلو سال در دو بار سه بار تنظیم شود که اسم آن سند تخصیص گذاشتهاید آن سند تخصیصی باید به تصویب قوه مقننه برسد که میتواند ملاک مسئولیت قرار بگیرد من البته انتظار داشتم گر چه تکلیف بسیار شاقی خواهد بود که جناب آقای نخست وزیر و کلیه وزراء در تمام طول سخنرانیها این جا تشریف میداشتند ولی انتظار یعنی آرزویم این بود که از اول این بحث جناب آقای نخست وزیر تشریف میداشتند گر چه یک اشارهای برای ایشان کافی است و به تمام نکات عنایت پیدا میکنند من در این جا خواستم بحثی را مطرح کنم شاید به اعتبار خصوصیات اخلاقی و به اعتبار میزان انصافی که در جناب ایشان سراغ دارم آن این است که این روال سبب نشود که قدرت دفتر بودجه بر تمام سازمانهای اجرائی غلبه و تسلط پیدا کند ممکن است بفرمایند که همه ما همکار هستیم همه ما هر وقت هر دفتر یا سازمانی تشکیل دادیم منظور این بود که کارها بهتر گردش پیدا کند و جریان کارها دقیقتر شود تمام این نکات ممکن است در پاسخ من گفته شود یعنی خلاصه این که ممکن است که بخواهند پایه این کار را بر حسن نیت بگذارند و بفرمایند درست است سند اصلی بودجه که عبارت از سندهای تخصیص است این جا به تصویب و رؤیت مجلس شورای ملی نمیرسد ولی شما اطمینان داشته باشید که ما این کار را با حسن نیت انجام میدهیم این جاست که من میخواهم به یک نکته بسیار اساسی توجه کنید و آن این است که روال انقلاب ایران روال کار شاهنشاهی ایران همواره بر این بوده است که کارها در مسیر قانونی آنها انجام بشود و متکی به ضابطه حسن نیت باشد ضرب المثلی هست که میگوید جهنم با سنگهای حسن نیت فرش شده ما انشاءالله میخواهیم بهشت بسازیم نمیخواهیم جهنم بسازیم از این جهت است که باید بر یک اصل کلی توجه کنیم و کارها بر پایه حسن نیت تنها باشد بسیار عامل مقدسی است اطمینان و اعتماد عامل بزرگیست ولی چرا مجلس مقننه وجود دارد چرا قانون اساسی وجود دارد تمام اینها برای این است که علاوه بر حسن نیت ضوابط و ملاکها و روابط دیگری هم مستقر باشد این که ما بگوئیم چون دولت حزبی است که شما اکثریتش را دارید و به هر حال رأی میدهید یا ما بگوئیم که حکومت حکومتی است که در رأس آن شخصی قرار گرفته دقیق و با انصاف است پس با اتکاء این خصوصیات به جای این که سند اصلی بودجه را مجلس تصویب کند ما یک چهارچوب رویائی را تصویب کنیم سند اصلی را دفتر بودجه تنظیم کند چون اعتماد داریم، حسن نیت هست این صحیح نیست این از ملاک و ضابطه اساسی کار مجلس شورای ملی در چهار چوبه و قانون اساسی خارج است در این جا کار باید بر اساس همان روابط و مقررات باشد که تاکنون نافذ و جاری بوده است سند بودجه با همان خصوصیات باید به تصویب مجلس شورای ملی برسد با همان الزاماتش باید به تصویب مجلس شورای ملی برسد و روشهای نو به کار بستن بسیار خوب است ولی قبول از آن که ناقض قانون باشد باید آن روشهای نو را به شکل لوایحی درآورد دلایلش را گفت به تصویب قوه مقننه برسانید بعر براساس آن عمل کنید شما برای دفتر بودجه اختیار بگیرید یعنی همان چیزی که اسمش را گذاشتید تخصیص و من اسمش را میگذارم بودجه واقعی که اقلامش برای اجرا کننده ملاک مسئولیت است اختیار مجلس شورای ملی داده بشود به آن دستگاه حرفی نیست اگر این کار منطق دارد دلیلی دارد که اختیار مجلس را در قسمت نظارت بر بودجه بگیرید بدهید به دفتر بودجه بگوئید و دفتر بودجه این کار را بکند ولی مادام که قانون محاسبات عمومی به شکل فعلی مجری است و مادام که سنن پارلمانی ایران و خصوصیات قانون اساسی به شکل فعلی مستقر است بودجه باید عبارت از سندی باشد که در یک برهه از زمان پیش بینی کنید هزینه و درآمد را و هزینه اش ملاک مسئولیت باشد می فرمائید یک ساله نمیشود پیش بینی کرد حرفی نیست بودجه میتواند در برهه زمانی کوتاه تر تنظیم بشود من وارد این خصوصیات اجرائی نمیشوم این وظیفه و کار من نیست وظیفه و کار ما این است که آن سندی را تصویب کنیم که اقلام هزینه اش ملاک مسئولیت باشد و از مسئولش بشود پرسید. که تو این مقدار اعتبار هزینه داشتهای چرا به کار نبردی و چرا از این هزینه در راه برنامه هائی که بوده استفاده نکردی و او در برابر ما نتواند بگوید که سند تخصیص مرا محدود کرد و خواستم مرا محدود کرد و خواستم و به من نداد این سلب حق است از مجلس. نکته دیگر در دفاع از این امر تخصیص گفته شده است که ما میخواهیم به کمک روش تخصیص بلکه بتوانیم پیش بینیهای دقیق تری بکنیم که منجر بشود یک حجم از صرفه جوئی که ما میتوانیم این صرفهجوئی را صرف برنامههائی بکنیم که همه شما پشتیبان و راغب هستید و صرف برنامه عمران روستائی بکنیم این جا عرض میکنم ما با تصویب لایحه با تصویب جدولها در واقع شاید همه ما فرصت این را نداشته باشیم یا لازم نباشد تمام اقلام بودجه را بخوانیم آیا همه شما تمام اقلام بودجه را دقیق و تا قلم آخر خواندهاید؟ و دانه دانه آنها را قلباً تصویب کردید؟ این کار که امکان ندارد پس ما چه تصویب میکنیم؟ اگر پیش بینی بشود که طی سال آینده در این بودجه ۳۳ میلیاردی قبلاً سه میلیارد میشود صرفه جوئی کرد این سه میلیارد را میشود در عمران روستائی صرف کرد اگر این پیش بینیها منطبق بر واقعیات است بگذارید در بودجه و این سیاست شما را مجلس تصویب کند چون وقتی بودجه به شکل متعادل تصویب میشود معنیش از نظر ما عرض نمیکنم از نظر شما که اکثریت هستید و تصویب میکنید اگر شما میخواهید از شکم اقلام بودجه این سه میلیارد را برای عمران روستائی بیرون بکشید این را باید مجلس در هنگام تصویب بودجه بداند و این سیاست را تصویب کند یعنی کسر را یا صرفه جوئی را یا تعادل را این باید مجلس هنگام تصویب بودجه بداند و تصویب کند و الا این که بگوئیم ما یک قالبی به تصویب شما می رسانیم که اقلام هزینه ملاک مسئولیت نیست بعداً قطعه قطعه، قسمت قسمت به موجب سند تخصیص ملاک مسئولیت مجریان را تعیین میکنیم و از یک قسمتش پس انداز میکنیم و در جهتهای دیگر که نوعاً خوب است خرج میکنیم، این درست نیست البته عمران روستائی تعلیمات اجباری- تعلیمات ابتدائی خوب است هیچ کدام این بودجه بد نیست جز بعضیها که زائد است، یا قابل این است که بیشتر صرفه جوئی کرد ولی بقیه اش به هر کاری که بزنید، شما از این بودجه صرفه جوئی کنید و به هر زخمی بزنید خوب است ولی اگر قرار باشد که ما در این جا رقم کلی را تصویب کنیم و اختیار اجرای آن را بدهیم به دستگاه اجرائی، آن وقت روال دیگری میگردد. یک رقم کلی هزینه داریم و طرز اجرایش را دولت می داند و خودش می داند چگونه اجرا کند و چه موقع اجرا کند، از کجا بگیرید و به کی اجازه مصرف بیشتری بدهد این را خودش می داند و یک چنین چیزی را نه شما از لحاظ یک حکومت حزبی میتوانید قائل باشید که سند بودجه به این شکل کلی به تصویب مجلس شورا برسد و نه قوه مقننه میتواند این قدر نسبت به وظایف اجرائی هر دستگاه و حد مسئولیت هر دستگاه بی اعتنا باشد. اگر واقعاً پیش بینی بشود که این ارقام یک رقم بزرگ یا کوچکی، به عنوان صرفه جوئی کنار کشید و رقم دیگری به کار برد، این را به عنوان سیاست بودجه خودتان عرضه بکنید و بعد در مرحله عمل آن را به موقع اجرا بگذارید، این روش که ما کلید هر فعالیت اجرائی را به دفتر بودجه بسپریم از لحاظ روشهای اعلام شده و تبلیغ شده از طرف حزب شما مغایرت دارد و آن روشها عبارت از این است که شما سالها است تبلیغ میکنید، ما هم حدی در این تبلیغ با شما هم عقیده هستیم که ما میخواهیم این تمرکز نیروهای اجرا کننده را از بین ببریم، تفویض اختیار بیشتری بکنیم به مسئولین که باید کارها را انجام بدهند، تفویض اختیار بیشتری بکنیم به سطح شهرستانها به سطح استانها و بین دستگاههای مختلف که اینها بتوانند قدرت اجرائی خودشان را بهتر و کامل تر به کار برند، این سیاست صحیحی است ما هم همین اعتقاد را داریم، ما هم اعتقادمان این است که از لحاظ برنامه ریزی و تقسیم در سطح کلی مملکت یک تصمیم قاطع وجود داشته باشد ولی بعد از آن که در سطح برنامه ریزی برنامه جامع ملی تنظیم شد، برنامهای که تمام خصوصیات برنامه شما را داشته باشد، یعنی برنامه اقتصادی و عمرانی و خصوصیات سیاست برنامهها هم اضافه شده باشد یعنی سیاست رفاهی به آن معنی که عرض خواهم کرد و سیاست داخلی و خارجی و سیاست فرهنگی، اینها هم در آن منظور شده باشد، بعد از این که تصمیم یک جا و متمرکز در مرکز گرفته شد، آن وقت یک سیاست عدم تمرکز اجرائی وجود داشته باشد و آن مسئولی که در سطح استان و شهرستان نشسته است از آغاز کار برنامه و اختیاراتش دقیقاً به او تفهیم بشود و تمام اعتباراتی که لازم است در اختیارش گذاشته بشود، در این روش ما با هم هم عقیده هستیم، اما مکانیسم تخصیص شما معارض با این روش است، چون اگر تاکنون مسئولین که براساس بودجه مصوب تعهد میکردند تنها منتظر این بودند که شما بودجه سالیانه را ابلاغ کنید براساس آن تعهد میکردند و وظایف خودشان را انجام میدادند حالا میدانند که تصویب بودجه از طرف مجلس شورای ملی کافی نیست و باید بنشینید و انتظار بکشید تا سند تخصیص از طرف دفتر بودجه به آنها ابلاغ شود و این معارض آن است. شما همکاران عزیز باید به این نکته عنایت و توجه داشته باشید که در میان هر ملتی همان طور که ویژگیها و خصوصیات و خصایص خوب و نیکوئی هست، ممکن است که بدی هائی وجود داشته باشد، ممکن است اعمال نظرها و غرض هائی وجود داشته باشد، ممکن است این زمان این قانون را می گذرانید شما هم عقیده دارید که خوب اجرا میکنید، ولی این میشود رویه قانون گذاری. در یک زمان دیگر در یک کشور دیگری میآیند به این سندی که ما تصویب کردیم به عنوان یک قوه مقننه انقلابی نمونه استناد میکنند میگویند همان طور که مجلس ۲۲ ایران تصویب کرد شما هم تصویب بکنید آنها هم اساس تخصیص را تصویب میکنند. فردا دفتر بودجه از یکی خوشش میآید تمام سند تخصیص او را تمام بودجه سالش را روز اول ابلاغ میکند از یکی خوشش نمیآید آخر سال بودجه سه ماهه اول سال را او ابلاغ میکند. همه دستگاهها مثل دستگاهها دقیق و منظم نیست و ممکن است دستگاه هائی هم باشد که از رویه استناج صحیحی نکنند آن چه که من اعتقاد دارم این است که یک ار کستر افرادش برای خودشان، همیشه یک سنتهائی دارند. مثلاً تمرین خودشان را کردهاند رهبر ار کستر فقط ار کستر را هم آهنگ میکند ولی ما نباید به طرفی حرکت کنیم که ار کسترهای بینت بهوجود بیاید که تمام نگاه هایشان به سوی دست رهبرشان باشد که ببینند او چه میزند و او چه دستور میدهد و آن را بزنند تخصیص اعتبار و موکول کردن اقلام هزینه به نظر دفتر بودجه، در حکم این است که هر یک از دستگاهها آن زمانی میتوانند فعالیت خودشان را شروع بکنند که دستگاه مرکزی بودجه به آنها اشاره میکند و سند تخصیص را در اختیارشان میگذارد، در صورتی که راه تکامل و ترقی این است که هر مسئولی به خوبی وظایف خودش را بداند و به خوبی برای اجرای وظایفش آماده شده باشد و به خوبی بتواند امکاناتی را که لازم است برای اجرای وظایفش در اختیارش داشته باشد و حقیقتاً بتواند هم آهنگی و توازن را برقرار کند. از آن گذشته اگر قرار است سند اصلی بودجه، سند تخصیص باشد و بودجه سالانه فقط یک چهارچوب و قالب کلی باشد، چه ضرورت دارد ما خودمان را در این اقلام کوچک محصور کنیم. پس باید اقلاً سند بودجه را براساس آرزوهایمان تنظیم کنیم، تمام اعتبارات لازم را برای تعلیمات اجباری بگذاری، تمام اعتبارات لازم را برای مبارزه با بی سوادی بگذاریم، تمام اعتبار لازم را برای تبدیل سیاست آموزشی کشور به یک سیاست آموزشی صحیح بگذاریم تمام اقلام لازم را برای تعلیمات حرفهای بگذاریم، هر چه آرزومان هست در بودجه بگذاریم، چون این که ملاک اجرا نیست و بعد دفتر بودجه براساس پیشبینیهای خود، سند تخصیصش را خواهد نوشت و در اختیار مجری خواهد گذاشت. پس ما چرا خودمان را در این اقلام محصور و محدود بکنیم. این جا اصول کلی با کلمه تخصیص از بین رفته است ما چرا خودمان را در این محدود بکنیم (دکتر حکیم شوشتری- از زاویه دیگر اگر ببینید این طور نیست) خوب بالاخره منظور از تعاطی نظر چیست؟ ما آن طرف نشستهایم، از این زاویه میبینیم، آقایانی هم که در وسط تشریف دارند از زاویه دیگری میبینند و تعاطی این نظرها و افکار، اثر صحیح را خواهد گذاشت. من تردید ندارم، من هر چه را که نگاه میکنم از یک زاویه میبینم، شما هم همین طور. به هر حال هرگاه به جدول تطبیق درآمد و هزینه، توجه و عنایت بفرمائید، رقمی را ملاحظه میکنید که از درآمد برنامه در نظر گرفته شده است رقمی که از درآمد برنامه در بودجه هست و همان طور که میدانید به اعتبار آن و به اتکاء این ارقام برنامههائی معین شده است، به اسم برنامه عمرانی چهارم که هر سال برای این که جمع کلی درآمد و هزینه مملکت در سطح کلی نمایش داده شده باشد، در بودجه منعکس میشود. این رقمهای اعتبار عمرانی برحسب وظایفی که باید با هزینه آن انجام بشود، بین دستگاههای مختلف تقسیم شده ولی ارقامی را که شما در جدولهای بودجه به عنوان اعتبار عمرانی ملاحظه می فرمائید اینها واقعیت ندارند یعنی آن قلم هائی که گذاشته شده است، به آن دستگاهها داده نخواهد شد. سببش چیست؟ سبب این است که برنامه عمرانی چهارم که از طرف برنامه گذاران شما تنظیم شده است به علت این که پیش بینیهای آن، تخصیص اعتبارات و آن تنظیم برنامههای آن منطبق بر واقعیات نبوده است (دکتر یزدان پناه- این را نفرمائید) به این دلیل شما هر یک از اقلامی را که در ردیف درآمد برنامه در بودجه امسال گذاشته شده است بد نیست توضیح بخواهید و جواب داده خواهد شد که این قلم امسال پرداخت نخواهد شد (عدهای از نمایندگان- صحیح است) برنامه یعنی چه؟ یعنی یک سلسله پیشبینی. این پیش بینیها را کردید ولی متأسفانه مهم ترین چیزهائی را که باید پیش بینی بکنند از نظر دور داشتهاند. بعد از آن که اقلام خودتان را در تمام جدولها خرد کردید، ولی شما ناگزیر هستید به تبع واقعیت و به خواست رهبری انقلاب آن چه را که پیش بینی کردید رویش قلم قرمز بکشید و آن اقلام را در جائی هزینه کنید که جا دارد و شأن آن هست. این چه نوع پش بینی است؟ این کاملاً صحیح است، میدانم که اعتبارات برنامه عمرانی چهارم در سالی که گذشت و امسال در مسیر بسیار لازم و مقدسی صرف میشود یعنی برای ایجاد ذوب آهن، برای ایجاد صنایع پتروشیمی، برای ایجاد شاه لوله گاز این بسیار صحیح است ولی برنامه یعنی چه؟ یعنی همین را پیش بینی کنید. برنامههای سوم شما اقلامی را که در آن در نظر گرفته بودید تحقق پیدا نکرد برای این که برنامههای لازم تری آن را رد کرد، عرض میکنم برنامههای لازم تری، اصلاحات ارضی و سپاهیان انقلاب آن برنامه شما را قطع کرد. چرا این پیش بینی را نکرده بودید؟ برای این که حزب شما به واقعیات انقلاب توجه نداشت (عدهای از نمایندگان- صحیح نیست). | ||
+ | |||
+ | '''مهندس صائبی'''- برنامه اصلاحات ارضی مربوط به قبل از حزب بود. | ||
+ | |||
+ | '''دکتر الموتی'''- برنامه سوم در سالهای ۴۰ و ۴۱ تنظیم شده بود، قبل از انقلاب بود و بعد از انقلاب برنامه عوض شد. | ||
+ | |||
+ | '''خانم تربیت'''- این حرفهائی که میزنید درست نیست. | ||
+ | |||
+ | '''دکتر عاملی تهرانی'''- خیلی تشکر میکنم تذکر خوبی فرمودید مرا روشن کردید عرض کردم البته تذکراتی که فرمودید یک مقدار آن را در هیاهوی شدیدی که بود نتوانستم بشنوم. نکتهای که جناب آقای مهندس صائبی و آقای دکتر الموتی از وقت من استفاده کردند و سخنرانی فرمودند! (خنده نمایندگان) خیلی سپاسگزارم میفرمایند که برنامه عمرانی سوم در هنگامی تنظیم شد که حزب وجود نداشت (دکتر الموتی- خواستم شما را روشن کنم که قبل از انقلاب تنظیم شده بود و حزب ایران نوین بود) بله حزب ایران نوین وجود نداشت، ولی حزب پان ایرانیست از سال ۱۳۲۶ وجود داشت از جنابعالی هم تشکر میکنم در آن موقع حزب ایران نوین وجود نداشت آن برنامهنویسها هم ناظر به واقعیات نبودند برنامه را طوری تنظیم کردند که در مسیر عمل، واقعیات انقلابی پیش آمد ناگزیر قسمتی از اعتبارات منظور شده در آن برنامه سومی که شما مسئولش نیستید حذف شد و آن اعتبارات تخصیص داده شد به فعالیتهائی که بر حسب انقلاب پیش آمده بود، این کاملاً صحیح است. اما برنامه عمرانی چهارم در زمان حکومت حزبی شما تنظیم شد و سال گذشته به وسیله اکثریت حزبی شما تصویب شد (صحیح است) اقلام این که ناشی از پیشبینی کارشناسان دقیق و واقع بین شما بوده است، منعکس شد در شکم بودجه امسال و به موجب روشی که مبتکرش خود شما بودید که رقمهای برنامه را هم چون بودجه نشان بدهید و ما هم در این مورد کراراً تشکر کردیم. امسال هم این رقمها که ناشی از پیش بینیهای شما است در شکم این بودجه ست از دو حال خارج نیست به خصوص که خود جنابعالی الموتی رئیس کمیسیون برنامه هستید این قلم هائی را که گذاشتید در این بودجه من تمنا میکنم جداول لایحه بودجه را لطف بفرمائید اگر این رقمهائی را که در ستون درآمدهای عمرانی گذاشتید و ظرف امسال در همان جاهائی که گذاشتید مصرف میشود و هزینه میشود من از شما بسیار ممنون و سپاسگزارم و این را شما بدانید که در یک قسمت از این اقلام، مردم غرب ایران هم چون آن شاه راه سقز- اواوغلی ساخته خواهد شد از جنابعالی بسیار ممنون و سپاسگزارند ولی این شاه راهی حالا به عنوان مثال عرض کردم در برنامه سوم منظور شد، در برنامه سوم ساخته نشد. شما می گوئید مسئول پیش بینی آن نیستید قبول میکنیم در برنامه چهارم منظور شد در کمیسیون بودجه که خود شما لطف کردید نمایندگان آذربایجان شرقی و غربی را دعوت کردید حضور پیدا کردید و گفتید مشکل شما چیست گفتیم مشکل اول آنها راه است برای این که هر اقدام دیگری هر سرمایه گذاری که بکنند باید راه داشته باشند باید راه داشته باشند، تا سرمایه گذارای ارزان تمام بشود کالا تولید میکنند، رساندن به بازار باید ارزان تمام بشود تا بتوانند به بازار عرضه بکنند. آن جا گفتید بسیار خوب در برنامه اجرا نشد علتش این است که برنامههای انقلابی پیش آمد قطع کرد اعتبارات را بردید به جاهای دیگری، انقلاب هم مورد نظر ما است تقدیس هم میکنم قبول کردیم برنامه چهارم که پیش آمد در همان روز گفتند که این اعتبار را برای این منظور میکنیم برای استان آذربایجان منظور میکنیم شما بدانید کارهای کاغذی این اعتبار را در سال ۴۷ خواهیم کرد و در سال ۴۸ این راه ساخته خواهد شد یعنی ساختمانش آغاز خواهد شد من نمی دانم کی ساخته خواهد شد؟ این را هم فرمودید رقم در بودجه سال گذشته بود توضیح خواستیم سؤال کردیم در مجلس شورای ملی گفتند این اعتبار به شما ابلاغ نشده رقم در شکم بودجه امسال شما هست ولی توضیح خواستیم میفرمایند این اعتبار در سال آینده هم ابلاغ نخواهد شد، پس فایده پیش بینی چیست؟ فایده خرد کردن این رقمها در توی این جدولها چیست فقط برای این است که جمعش درست باشد؟ فقط برای این است که سروتهش با هم بخواند؟ حجم اعتباری را که در بودجه منعکس میکنید و از ما مجوزش را میخواهید بالا ببرید که ما بدانیم که روش حزبی شما صحیح باشد ولی اگر واقعاً این جمعها باید مبین یک واقعیتی باشد و این برنامهها در هر دستگاهی باید اجراء و پیاده بشود این طور نیست می فرمائید چه شده؟ می فرمائید تخصیص اعتبار دادیم و به این جاها نوشتیم نداریم و به برنامه دیگری دادیم. ما عرضمان این است که این را که شما پیش بینی کردید، میخواستید بگوئید سال اول و سال دوم اعتبارات برنامه برای این دو برنامه است و رقمهای دیگر سفید و خالی است راه نمیسازیم، عمران روستائی هم نمیکنیم، یا رقم کوچکتری تخصیص میدهیم مبلغ ۷ میلیارد گذاشتید هزینه جاری آبادانی و مسکن ۴۸۴۰۰۰۰۰۰ ریال هزینه عمرانی که حذف شده البته سه میلیارد و بیست و چهار میلیون و ششصد هزار ریال در بودجه هست ولی وقتی توضیح خواسته شد این اعتبار عمرانی ماست ۳ میلیارد را گذاشتید خیلی خوشحال شدیم پرسیدیم این اعتبارات چه جور تقسیم شده به کجا داده شده فرمودند که نخیر این اعتبارات چه جور تقسیم شده به کجا داده شده فرمودند که نخیر این اعتبارات سال آینده داده نمیشود حومت حزب شما برنامه گذاری حزب شما پیش بینی حزب شما دفتر حزب شما جدولهای حزب شما همه اینها هست ولی واقعیت ندارد اجراء نمیشود در جای دیگر منظور میشود چه لزومی داشت که در این مقالات نوشته بشود چه لزومی داشت در این جدولها پیشبینی بشود یعنی چه؟ یک چیزی بنویسیم ولی یک کار دیگری را بکنیم پس بودجه یعنی چه؟ پس برنامه یعنی چه؟ پس شأن نوشتن این بودجهها چیست؟ اگر ملاک مسئولیت نیست و موکول به تنظیم بودجههای مکرر است که خودتان بکنید پس شأن نوشتن برنامه چهارم چیست؟ اگر هیچ کدام دلیل بر این نیست که برنامهای باید اجرا بشود و برنامه دیگری را خودتان اجراء میکنید، ما برنامه مقدس ملی داریم بله معتقد هستیم یک قلم بگذاریم که این اعتبارات را برای این کار پیش بینی میکنیم، این کار این مقدار اعتبار لازم دارد پیش بینی میکنیم و تخصیص میدهیم و در جای دیگر نمینویسیم و در جدولی هم نمینویسیم طوری میشود؟ نخیر ولی این طور که کردید طوری میشود عرض میکنم یکی از نکاتی که من در تعریف بودجه شنیدم این بود فرموده بودند در بودجه تعادلی هست این بودجههای عمرانی و بودجههای عادی عملی را که امروز می فرمائید تعادل بودجهای عادی و بودجه عمرانی شما را از بین میبرد، من دو وزارتخانه را مثال میزنم. یکی آبادانی و مسکن و یکی وزارت راه، وزارت آبادانی و مسکن در بودجه جاری دارد ۴۸۴۰۰۰۰۰۰ ریال در بودجه عمرانی دارد ۳۰۲۴۰۰۰۰۰۰ ریال هزینه جاری یعنی چه هزینه جاری وزارتخانه یعنی هزینهای که آن دستگاه را مجهز میکند برای این که بتواند وظایف خودش را انجام بدهد اگر شما هزینه مستمر و هزینه پرسنلی دستگاهی را پرداختید اما هزینه عملیات را نپرداختید چه کار کردید؟ بیکارش کردید و آن هزینه پرسنل را هم که بهش پرداختید آن را هم باطل کردید. هر دستگاهی دو جور هزینه دارد، هزینه عملیات و هزینه کادر هر جور اصطلاح بکنید، هزینه کادر را میدهید هزینه عملیات را نمیدهید پس این دستگاه وجود دارد ولی هزینه کادر آن هم باطل است (صحیح است) وزارت آبادانی و مسکن هزینه کادر را دارد ولی هزینههای عمرانی را باید با آن کار صرف بکند از آن گرفتند، پس کادر را هم از آن گرفتند. آن یکی برنامه دارد ولی اعتبارات عمرانی را که باید در آن صرف بکند، ندارد پس کادر را عاطل و باطل کردید البته می فرمائید یک مقدار در هزینه اصلی خودش فعالیت دارد آن را قبول داریم ولی در این هزینهای که برای کادر خودش میکند آن چه را که باید صرف سرویس دادن و به کار بردن و خرج کردن ۳ میلیارد بوده این را منظور نکرده اگر چنین چیزی را منظور نکرده سازمان ناقص است ولی اگر منظور کردید و امروز سه میلیاردش را نمیدهید پس لااقل آن بخش از سازمان که باید این سه میلیارد را هزینه کند عاطل و باطل بوده. مثال دیگر وزارت راه است ۱۵۰۷۱۴۲۰۰۰ ریال هزینه جاریش است، ۷۸۷۸۰۰۰۰۰۰ ریال هزینه عمرانیش است. اگر این دستگاه هزینه عمرانی در اختیارش گذاشته نشود یک قسمت از این یک میلیاردی که بهش دادید باطل خواهد شد این هزینه عملیاتش است کادری خواهد شد فاقد عملیات هزینه اش بر باد میرود، فلج میشود، باید به نشینند و به همدیگر نگاه کنند این نتیجه این نوع بودجه تنظیم کردن است (صحیح است) (دکتر صدر- برای اضافه حقوق و ماشینهای زیر پایشان هست) تخصیص اعتبار برای همین است و شما در این جا این نکته را می دانید که ما دستگاههای دولتی را هیچ کدام آنها را وقتی که با پرسنل تشکیل دادید. با مقررات و سنن و عاداتی که دارند اگر کار نداشتند شما نمیتوانید آن پرسنل را مرخص کنید، دستگاه وزارت کار یک تعداد پرسنل دارد پیش بینی شما این بوده که این پرسنل آن چنان مجهز باشد که در سال ۴۸ بتواند ۷ میلیارد ریال هزینه بکند اما این ۷ میلیارد را نمیدهند. یا آن موقع که تنظیم میکردند یا سازمان میدادند عمل اشتباهی انجام دادید و برای هزینه ۷ میلیارد هیچ نوع پیش بینی نکردید، که این خودش یک کار غلطی است و امروز این پول را بهش نمیدهند و او نمیتواند هزینه کند و بیکار میماند و این یک کار غلطی است. تخصیص اعتبار این اشکال را دارد که نمیتواند بیاید یک قسمت از این دستگاه را به طور موقت بیرون کند و یک سال هزینههایش را تقلیل بدهد این امکان را ندارد. چرا این مطلب را می فرمائید در حالی که شما هر موقع خواستید از این مؤسسات بازرگانی و انتفاعی دولت دفاع کنید به این منطق متوسل شدید که ما میخواهیم مؤسسه بازرگانی و انتفاعی دولت دفاع کنید به این منطق متوسل شدید که ما میخواهیم مؤسسه بازرگانی تشکیل بدهیم که تا موقعی که فعالیت بود، پول پرسنل را بدهیم، تا فعالیتش را هم بکند و از روزی که فعالیت قطع شد پرسنل را مرخص میکنیم. این کار را در دستگاه اداری دولتی نمیتوانیم بکنیم زیرا مقررات و قوانین اجازه نمیدهد ولی در دستگاه بازرگانی میتوانیم این کار را بکنیم، فلسفه اش را این طور فرمودید بنابراین تخصیص اعتبارات شما نمیتواند وزارت راه را مثل یک فانوس باز و بسته بکند که هر وقت کار داشت ۷ میلیارد بدهید، برود هزینه بکند و هر گاه ۷ میلیارد را ندادید روی خودش که می دانید بسیاری از اقلام درآمدها در سال آینده به دستگاههای مربوط ابلاغ نخواهد شد پس بفرمائید نشان بدهند آن مقداری که از بودجه عادیشان کم کردند (دکتر یزدان پناه- پا به پای هم انجام شده و توضیح داده خواهد شد) عرض کردم اگر این ۷ میلیارد را توضیح بفرمائید خیلی خوشحال و سپاسگزار میشوم این ۳ میلیارد را به وزارت آبادانی و مسکن خواهید داد بسیار سپاسگزار خواهیم شد و همین طور اگر سایر اقلام را که در ستون و ردیف بودجه گذاشته شده توضیح بفرمائید که به مؤسسات وابسته خودش خواهید داد، بسیار سپاسگزار میشویم ولی با کمال تأسف باید عرض کنم اینها داده نخواهد شد چون صرف کار واجب تری میشود کار واجب تر را قبول داریم ولی می گوئیم که شما پیشبینی کار واجب تر را نکردید، این را هم قبول بفرمائید. پس بودجه شما یک پیش بینی واقعی نیست، برنامه تان پیش بینی واقعی نیست (صحیح است) یک نکتهای در این جدول تلفیقات هست که باز هم مغایرت دارد با آن اصل تعادل بودجه عادی و بودجه برنامهای و آن عبارت است از این رقم ۴۱۲۰۰۰۰۰۰ /۱۱ ریال این رقم را اگر عنایت بفرمائید رقمی است که به عنوان هزینه طرحهای مستمر عمرانی از بودجه عمرانی کشور کم و به بودجه عادی کشور اضافه شده در صورت تطبیق به خوبی نمودار هست که در یک طرف کم کرده و یک طرف را اضافه کردند عنایت بفرمائید که این ۱۱ میلیارد به نسبت ۱۱۲ میلیارد تقریباً یک دهم از بودجه عادی دستگاهای شما درآمد سازمان برنامه است دیروز این جا اشاره فرمودند که بسیاری از اقلام صرف هزینه پرسنل میشود پارهای از دوستان مثل این که عنایت نفرموده بودند این جدولها را نگاه نکرده بودند مورد اعتراضشان بود من میخواهم در این جا نشان بدهم بعضی از اقلام را که صرف هزینههای پرسنلی میشود کمک به هزینههای اداری و پرسنل طرحهای راه سازی کمک به هزینههای پرسنل اداری راههای فرعی، کمک به هزینههای پرسنل اداره هواشناسی و کمک به هزینههای پرسنل اداری ارتباطات پستی و تلگرافی کمک به هزینههای پرسنلی و آموزشی شورای عالی شهر سازی کمک به هزینههای اداری و پرسنلی آموزشگاه علی آباد کمین فارس، کمک به هزینههای پرسنلی مراکز کشاورزی، خوب انشاءالله کافی است، پس صرف هزینههای پرسنلی هم میشود ولی اساساً منطق برنامه عمرانی یعنی چه؟ منطق برنامه عمرانی یعنی یک کشوری، یک قسمتی از درآمد خودش را کنار بگذارد و صرف کارهای جاری بکند صرف برنامههای عمرانی بکند به نحوی که بعد از مدتی دستگاههای عادی بر اثر اجرای آن برنامههای عمرانی آن قدر توانائی پیدا بکنند که بتوانند با وظایف سنگین تری را به دوش بکشند من قبول دارم بسیاری از طرحها هست که اینها باید هزینه اش یک بار از طرف سازمان برنامه داده بشود و گردش آن به وسیله دستگاههای عادی باشد و مجموعه این عملیات باید به دستگاههای عادی کشور استعداد و توانائی بدهد که بتوانند محصول برنامههای عمرانی را بهره برداری کنند، حفظ کنند این منطق اساسی برنامه عمرانی است و الا اگر قرار بر این بود که بودجه عمرانی هر یک از این کارها قسمتی سال به سال سرازیر میشد به برنامه عادی این دیگر برنامه ریزی لازم نداشت، برنامه عمرانی نمیخواست، تا امسال فعالیتهای حزبی شما و حکومت حزبی شما کا را به این جا رسانده است که یک دهم از درآمد عادی کشور را از محل عواید عمومی بودجه تأمین میکنید. این نشانه این هست که این تعادل در محتوی سالها وجود نداشته اگر وجود میداشت ما کم کم باید یک مسیر بر عکس میداشتیم یعنی یک مقدار از عواید و درآمدهائی از بودجه عادی کشور سرازیر میشد به بودجه عمرانی کشور پس زمان این گونه برنامه نویسی گلوبال که حقاً باید گفت یک بودجهنویسی گلوبال یک رقم کلی است ما تصویب میکنیم شما کالباس مانند هر طور خواستید آن را براساس تخصیص اعتبار در اختیار سازمانهای اجرائی میگذارید چقدر میگذارید ما نمی دانیم. | ||
+ | |||
+ | (دکتر طالع- احتیاجی هم ندارد که بدانند) | ||
+ | |||
+ | آن چیزی که ملاک مسئولیت است آن را باید بدانیم به هر حال این کلیاتی بود که در مورد ماده واحده و رمز تخصیص و بالاخره یک اشارهای به جدول تلفیقی لازم بود به عرض برسانم بحث دیگری را که باید پیرامون آن شمهای شرح بدهم مسائل مربوط به آموزش و پرورش است اولین فصل از برنامههای آموزش و پرورش پیکار با بی سوادی است در همین جا عرض کنم که ما در این جا سیاست را مطرح میکنیم ممکن است که در این جا بفرمائید که مبارزه و پیکار با بی سوادی به وسیله یک مؤسسه غیر دولتی تصدی و هدایت میشود سخنی نیست ولی بالاخره دولت مسئول اجرای سیاستها است هیچ فرقی نمیکند آن قسمت از فعالیت که به وسیله بخش دولتی باشد یا به وسیله بخش خصوصی باشد یا به وسیله سازمانهای عام المنفعه باشد. ما از سیاست صحبت میکنیم. سیاست پیکر با بی سوادی کی از ویژگیهای انقلاب ایران است امری است اعلام شده ار طرف شاهنشاه آریامهر و مورد قبول همه ماست امری است که باید مورد یک ارزیابی دقیق و شاید جدید قرار بگیرد. پیکار با بی سوادی به منظور آن است که انبوه بی سوادان این کشور تعلیم به بینند و اول سواد خواندن و نوشتن پیدا کنند به اعتقاد من پیکار با بی سوادی تنها این نیست که کلاس هائی را دایر بکنیم و در آن عدهای را درس بدهیم، با بی سوادی بکنیم و شرط اول این است که دیگر بر مجموعههای بی سوادها در سالهای آینده چیزی افزوده نشود دوم این که چرا برنامه پیکار با بی سوادی اجرا میشود چرا باید سواد داشته باشند برای این که بتوانند به کارهای تولیدی اقتصادی جذب بشوند و سواد آنها منشأ برکت و افزایش تولید درآمد ملی باشد پس اگر ما صرفاً پیکار با بی سوادی را در چهار چوب کلاس سازی مورد بررسی قرار بدهیم و به عوامل مبارزه کننده این سیاست به طور کامل توجه نکنیم واقعاً برنامه پیکار با بی سوادی را اجراء نکردیم پس پیکار با بی سوادی زمانی میتواند انجام بگیرد که در سطح کودکان در سالهای آینده یا طی دوره معینی جمعیت جدید به آن اضافه نشود پیکار با بی سوادی نمیتواند از سیاست تعلیمات اجباری جدا باشد ما از یک طرف میتوانیم برویم چند نفر را از سنین بالا به زحمت بگیریم بیاوریم ببریم سر کلاسها به نشانیم ولی فردا اگر بچهها را بردند مدرسه قبولشان نکنیم، و بگوئیم برای شما جا نداریم پس مبارزه با بی سوادی لازمه اش توجه کامل است به پیاده کردن تعلیمات اجباری این شرط اولش است (روحانی- بفرمائید تعلیمات عمومی) تعلیمات عمومی به مجموعه تعلیمات میگویند که نسبت به معلومات مختوم به شغل، در حکم پایه است، یعنی حتی تعلیمات دانشگاهی وقتی به سطح تخصصی نرسیده باز تعلیمات عمومی است اگر نظر جنابعالی این است میخواهید تمام افراد این کشور را به طور اجباری یعنی به موجب همان قانون تعلیمات اجباری تا مرحله دانشگاه اجبار کنید ما نظر جنابعالی را تقدیس میکنیم ولی اگر نظرتان جز این است اجازه بدهید تعلیمات عمومی معنی و مفهوم خودش را داشته باشد تعلیمات اجباری هم معنی و مفهوم خودش را (مهندس ارفع- آموزش همگانی) اگر من بخواهم بگویم اسمش را میگویم تعلیمات پایه کما این که تمام معلومات مختوم به شغل تاهر پایه و سطحی که باشد اسمش را تعلیمات ویژه میگذارم و فکر میکنم تقسیم بندی بجائی باشد به هر حال ما قانونی دارین به نام قانون تعلیمات اجباری اگر اسمش قانون تعلیمات عمومی است من از شما معذرت میخواهم ولی مثل این که اجباری است به هر حای بحث این بود که تعلیمات اجباری بحثی است که قبول کردم در این راه باید هزینه صرف کنیم در این راه باید قبول خدمت هم بکنیم هیچ تردیدی نیست هر کدام از برنامههای محلی را بخواهیم پیاده بشود این دو کار را باید بکنیم هم باید خرجش را بدهیم هم بایر زحمتش را قبول بکنیم ولی عرض میکنم که پیکار با بی سوادی یک محور است یک برنامه در قالب خودش نیست یک محور است ما این محور را یک اصل انقلابی میشناسیم محور پیکار با بیسوادی یعنی میخواهیم دیگر بیسواد نباشد یک شرطش این است که تمام کسانی را که به دبستانها روی میآورند به دبستانها بپذیرند مازاد کودکانی که نتوانند به دبستان برود نداشته باشیم، این یک شرط اول است شرط دوم این است که سواد یک امر عبثی در دنیای امروز نیست سواد برای این است که به کار برود و انصافاً این همان نکتهای است در این جا و در تعلیمات حرفهای باید در هر قسمت به آن توجه کرد سواد یک وسیله است مثل یک ماله است شما بگوئید که ما میخواهیم برای عدهای ماله بخریم، تیشه بخریم خیلی خوب خود تیشه خریدن و ماله خریدن هیچ فایده ندارد باید برای آن عده ماله و تیشه بخرید که بروند با آن کار بکننددر پیکار با بیسوادی هم باید به آنها سواد بیاموزید که بروند از آن سوادشان به عنوان یک عامل کار استفاده کنند پس آن حد ما را مشخص میکند که چقدر بهشان درس بدهید آن قدر که بتوانند به کار ببرند. کجا به کار ببرند؟ آن جائی که شما به اتکای این که دولت هستید به اتکای این که حزب اکثریت هستید مسئولید که بر ایشان کار ایجاد بکنید پس اگر می گوئید پیکار با بی سوادی این متضمن یک محوری است که از یک طرف باید جلوی بی سوادی این آتی را سد کنید یعنی تعلیمات اجباری را اجرا کنید از یک طرف هم باید یک کشش کار ایجاد بکنید در سطح روستاها و در سطح شهرها در هر کجا که درس میخوانند بلافاصله بروند و به کاری مشغول بشوند کاری که یک قسمت از آن بلافاصله خواندن و نوشتن و حساب کردنی که یاد گرفتهاند باید تأمین بشود این سیاست مبارزه با بی سوادی است از این سیاست مبارزه با بی سوادی آن چه را که ما در دفترهای بودجه شما میبینیم کوچکترین رقم دفتر بودجه است ۳۷۸ هزار ریال یعنی ۳۷ هزار تومان که در بودجه برای جایزه با پیکار با بی سوادی منظور شده است این تنها جای پاوردپائی است که در پیکار با بی سوادی در بودجه شما هست سیاست هائی که شما میخواهید به کار ببرید که در سطح مملکت پا به پای با پیکار بی سوادی کار ایجاد بشود آن مقدار کار ایجاد بشود که فرد نوسواد بتواند در شبکهها کار بکند کجا است؟ سیاست شما برای این که بعد از ۵ سال دیگر تعداد بی سوادهای کودک افزوده نشود آن کجا منعکس است (مصطفوی نائینی- صد میلیون اعتبار اضافی برای نوسوادان تعیین شده این را که شما می فرمائید جایزه است) یعنی جنابعالی می فرمائید با ۱۶ میلیارد و خردهای اعتبار وزارت آموزش و پرورش برنامه اجرای قانون تعلیمات اجباری تأمین شده است؟ اگر تأمین شده است من به شما و حزب شما تبریک میگویم ولی خواهش میکنم یک مقام مسئول در این جا بگوید همان طور که آقای مصطفوی فرمودند ما این اعتبار را تأمین میکردیم که بعد از پنج سال بعد از ده سال بعد از پانزده سال، دیگر کودک بی سواد جدیدی برخیل بی سوادان اضافه نخواهد شد یک مقام مسئول این حرف را به من زد من از شما و از آن مقام مسئول و از دولت شما در این مورد خاص تشکر میکنم ولی چنین نیست ما داریم لایحهای را بررسی میکنیم که شاید بتوانیم در سطح بی سوادهای معمولی و فعلی کشور با یک کوشش فعالانهای در ظرف ده سال بی سوادی را از بین ببریم ولی بودجه شما به ما نوید میدهد که شما آن عده بی سواد را از بین میبرید ولی بعد یک عده دیگری به آنها اضافه میکنید چه جوری؟ یک جور آن کودکانه لازم التعلیمی که دبستانهای شما نتوانستهاند بپذیرند این یکی، جور دیگری هم شما بی سواد اضافه میکنید این کودک بی سوادی را که شما میروید یک سال درسش میدهید خواندن و نوشتن را به او یاد میدهید حساب کردن را به او یاد میدهید اگر به موازات این آموزش کار ایجاد شده بود آن شبکه شد سوادش یادش میماند چرا برای این که به کار میبرد کتاب میخواند (مصطفوی- سواد خواندن و نوشتن برای کار نیست برای زندگی کردن است) البته چیز تازهای میشنوم (مصطفوی- تازه نیست آن که شما می فرمائید تعلیمات حرفهای است) این نظر خیلی برای من تازگی داشت" وزارت آموزش و پرورش هر روز باید معلمان بیش تری تربیت کند و در اختیار اجتماع بگذارد ولی تنها از بین بردن بی سوادی و خواندن و نوشتن کافی نیست درک مطالب مهمتر است ایرانی باید درک کند که امروز یا فردا مملکت به چه چیز احتیاج دارد و در چه رشتهای باید فعالیت کند در چه سمتی باید حتی فداکاری نماید" (رضوی- این به دنبال سواد میآید) ناشی از همین است اتفاقاً به همان نکتهای که میخواستم رسیدم (محمد اسدی- آقای دکتر عاملی آن چند سطر را از کجا خواندید؟) این قسمتی از بیانات شاهنشاه آریامهر است من اتفاقاً به همین نکته میخواستم برسم که مبارزه با بس سوادی یک امر انتزاعی نیست صرفاً به خاطر این که تا دیروز نمیتوانست بخواند امروز بتواند. نه اگر کسی این طور مبارزه با بیسوادی را بفهمد مثل نذر شب جمعه میشود که یک کسی را ببرند و چند کلمهای به او یاد بدهند و اگر چهار ماه بعد به او مراجعه کردند آن چیزی که یادش داده بودند اگر از یادش رفته بود گفته بشود که هیچ مهم نیست اما هدف و منظور پیکار با بی سوادی این نیست پیکار با بیسوادی عبارت است از یک ضرورت زمانی که تشخیص داده شده یعنی رهبر انقلاب ایران به کرات این را بیان فرمودند من اتفاقاً یک موردش را این جا عرض کردم و هر مغز انقلابی این نکته را درک میکند که کشود ما به یک حدی از رشد رسیده که فردا ناگزیر هستیم در هر بخش در هر شهر و در هر روستا واحد کار ایجاد کنیم، واحد مولد ایجاد کنیم فردا که شما بخواهید بروید کا را در سطح روستا پیاده کنید به یک منقصت و نقصی بر میخورید و آن عامل بیسوادی است این است که امروز از یک مجرای دیگر اقدام میشود و شاید دلیل این که پیکار با بی سوادی را به دولت شما محول نکردند ناشی از همین طرز فکر شما بوده، که حالا در سطح روستاها در تمام مملکت پیکار با بیسوادی را شروع بکنند تا آن روزی که انقلاب ما به ان حدی رشد بکند که بتواند شبکه کار را در تمام کشور بسط بدهد همان طور که عامل اقتصادی رشد میکند باید عامل دماغ و روان هم رشد کند و آن افراد بی سوادی که امروز از لحاظ شما افراد باطلی محسوب میشود که خیال میکنید باید فرقشان با دیروز این باشد که بتوانند فقط بخوانند و بنویسند آنها هم از یک طرف بروند در آن شبکهها جا بگیرند و کار بکنند بنابراین پیش بینی یک امر انقلابی این است که از یک طرف اقتصاد رشد پیدا کند و از یک طرف آموزش، خیلی از کسانی را که شما آموزش میدهید که امروز به درد نمیخورند پس شما باید فکر کنید که فقط آموزششان مطرح است؟ نه آموزششان به عنوان یک عامل آماده کننده مطرح است این دو شاخه انقلاب ماست که از یک طرف در زمینه اقتصادی بسط و توسعه پیدا میکند. ذوب آهن ساخته میشود پتروشیمی پیدا میشود عوامل ایجاد کننده ثروت و سرمایه ملی تکوین میشود اینها باید دو مرتبه در این کشور سرمایه گذاری بشود آن وقت احتیاج به آدم دارد که با سواد باشد و برود در آن دستگاه کار بکند برای پیش بینی این عامل آموزشی که همیشه یک عامل مقدم پیش بینی باید باشد پیکار با بی سوادی مطرح شده اگر شما پیکار با بیسوادی را یک امر انتزاعی می دانید و خیال میکنید فقط درس دادن برای آموزش خواندن و نوشتن کافی است و هیچ کار دیگری و اثر دیگری بر آن مترتب نیست یک استنباط جدیدی است که با روح انقلاب و یا لااقل با تعالیم رهبر انقلاب از زمین تا آسمان فرق دارد و من از این طرز فکر بی اطلاع هستم (رضوی- آقای دکتر عاملی پیکار با بیسوادی برای این است که با سواد شوند و یک پیکار ملی است بقیه اش را دولت انجام میدهد) به هر حال من از دریچه دیگری عرض میکردم شما مثل این است که فرزندی داشته باشید فرزندتان را میفرستید مثلاً برود طب بخواند ضمن این که او طب میخواند شما هم کم کم پول هایتان را جمع میکنید برای او یک مریض خانه یا یک مطب یا یک درمانگاه میسازید او را از یک طرف فرستادید درس بخواند و شما هم از یک طرف ساختمان میکنید که بعد از این که او درسش را خواند بیاید توی این ساختمان بنشیند و کارش را بکند پیکار با بی سوادی یک چنین مجموعه و منظومهای است از یک طرف مردم را درس میدهند و از طرف دیگر شبکه کار و تولید شما باید گسترش پیدا کند این دوتا وقتی به موقع به هم برسد کاری میشود نافع اگر شما فقط سواد دار پیدا کنید، این یک کاری میشود باطل آن مقدار سرمایه گذاری که در سواد کردید باطل شده اگر شبکه کارتان را توسعه بدهید آدم با سواد نداشته باشید شبکه کارها باطل میشود پس این دو چنگالی است که باید با هم کار کند دو شبکهای است که باید با هم کار بکند و از ثمرات یکدیگر برخوردار بشود این که عرض کردم پیکار با بی سوادی یک محور است به همین دلیل عرض کردم یک چیز انتزاعی نیست یک چیزی که شما امروز مسئولیتش را به حکم این که زمام حکومت را در دست دارید و قبول کردید و باید هر دو جنبه آن را قبول کنید این جمعیتی که آماده میشود و سواد پیدا میکند شما باید کار آدم با سواد را هم تهیه کنید والا یکی از این دو سرمایهگذاری و بلکه هر دو را باطل کردهاید حرف من هم همین است و اتفاقاً این بحث خیلی به عقیده من برای آن منظوری که اول عرض کردم نافع است من گفتم یک سلسله تذکراتی را میدهم که هم معلوم بکند که ما چی می گوئیم و هم معلوم شود که شما چه کار کردهاید تا حدی روشن شد حالا که ذهن نزدیک است به آن منظوری که میخواهم عرض کنم اجازه بدهید بپردازم به تعلیمات حرفهای و تعلیمات سطح دبیرستان متأسفانه با این که شما حکومت را در دست دارید حکومت حزبی قاعدتاً باید برنامههایش برخودش و بر مردم روشن و آشکار باشد در زمینه آموزش ما با یک سلسله شایعات مواجه هستسم (صحیح است) یکی از آن شایعات این است که میگویند البته میگویند ولی نمی دانیم تا چه حد درست است میگویند میخواهیم دبیرستانها را تقلیل بدهیم حتی یکبار بخشنامه کردند که دیگر هیچ نوع توسعهای در کلاسهای دبیرستانی ندهند اگر کلاس سوم را دارید چهارمش را درست نکنید اگر دوم را دارید سومش را درست نکنید عرض کردم این کار را نمیکنند می گویند (ماهیار- این طور نیست) (دکتر طالع- همین طور است در تمام ایران هست در کدام روستا دبیرستان هست؟) (ماهیار- چرا داد و فریاد میکنید) (زنگ رئیس) به هر حال من نمی دانم اگر جناب ماهیار از میزان تأسیسات آموزش که در حوزه انتخابیه شان هست رضایت دارند هیچ چیز کسر ندارند دبیرستان هائی که لازم دارند از پسرانه و دخترانه تأمین است من به شما تبریک میگویم خیلی حوزه انتخابیه خوبی است که هر چه شما مدرسه میخواهید هست و هر چقدر که لازم است که مدرسههای شما توسعه پیدا کند وجود دارد شما خیلی سعادتمند هستید (ماهیار- ۹۰ درصد از اهالی آستارا باسوادند) خوب، الحمدالله عرض کردم شما خیلی خوش شانس هستید (بانو جهانبانی- توجه داشته باشید این پیشرفتی که شده جهش صد سال است ما داخل آموزش و پرورش هستیم داریم میبینیم) به هر حال اگر اجازه بفرمائید من توضیحاتم را عرض میکنم و بعد هم البته فرصت هست و امکان این هست چون بحث بودجه اسن و آزاد هست آقایان که در حزب اکثریت هستند تشریف میآورند این جا آن اندازه که لازم است توضیح میفرمایند من زمینه کلی را عرض میکنم مسئله دبیرستانها و مسئله تعلیمات حرفهای یک سیاست خاص لازم دارد من این سیاست خاص را سعی میکنم توضیح بدهم اگر چنین است فبها چه از این بهتر اگر آن اندازه که دبیرستان لازم است داریم خیلی خوب چه از این بهتر اگر دیدیم جز این است آن وقت البته ما قبول میکنیم که نقصی هست و باید به دنبال راه حلش برویم یا قبول کنیم این نقص هست آن وقت ما البته می گوئیم شما این جور میخواهید در مورد دبیرستانها این سیاست بود الان و امسال هست یا نه من بحث نکردم این سیاست بود که از توسعه دبیرستانها در سطح شهرستانها جلوگیری شود وقتی میگفتند چرا منطق این کار چیست گفته میشد دبیرستانها پشت میز نشین تربیت میکنند و چون کشور دیگر بیش از این احتیاج به پشت میز نشین ندارد ما باید جلوی دبیرستانها را بگیریم در قبال آن تعلیمات حرفهای را بسط بدهیم و به جای دبیرستانها مدارس حرفهای ایجاد بکنیم یک چنین مجموعهای به عنوان عقیده، سلیقه یا هر چه دیگر اسمش را بگذارید بیان میشود در همین سیاست هست که میخواهم صحبت کنم و تذکراتی در همین مورد هست که باید داده شود اولاً باید این نکته را در نظر داشت که بلافاصله بعد از این که یک دبیرستان عادی در یک محل بسته شد به دلایل مختلف امکان این نیست که فوراً یک مدرسه حرفهای به جای آن تأسیس بشود (بانو جهانبانی- کدام دبیرستان بسته شده؟) جلوی توسعه اش گرفته شده (بانو جهانبانی- من نشنیدهام نه بسته شده نه جلو توسعه اش گرفته شده) سرکار خانم متأسفم که عرض کنم در قانونی که چند روز پیش همین مجلس محترم تصویب کرد (پزشکپور- ما تصویب نکردیم اکثریت تصویب کرد) یک بند خاصی را تصویب کرد که این بند جلوگیر آن خواهد بود که در آینده بتوانیم دبیرستانهائی داشته باشیم در همین جا تصویب کردید یعنی مجلس و اکثریت شما تصویب کرد آن چنان شرایط خاص و واهی برای تأسیس دبیرستان جدید قائل شدند که تنها معنی و مفهوم آن جلوگیری از توسعه آینده آنها است این مطلب در هیچ قانونی گفته نشده است وقتی که قانون میگوید باید دبیرستان باشد در آن نهفته است که باید دبیرستان معلم خوب هم داشته باشد باید دبیرستان وسائل خوب داشته باشد و باید شاگردانی که در دبیرستان درس میخوانند واجد آن شرایط باشند این در قوانین کلی ما بود ولی در قانون که به تصویب اکثریت شما رسید این شرط را گذاشتند که باید دبیرستان دارای چنین و چنان شرایط باشد و شاگردانش حتی دارای چنین و چنان شرایط باشند و این اقدامی بود که گوشهای از آن شایعه نسبت به مسأله دبیرستانها را عریان میکرد و همین سیاست هست که در این جا اگر اجازه بفرمائید باید مورد توجه قرار بگیرد مدارس حرفهای را عرض میکردم حالا به محض این که یک دبیرستان تعطیل بشود امکان آن نیست که فوراً یک مدرسه حرفهای به جای آن تأسیس بشود نکتهای را که میخواستم عرض کنم این بود علت این که شما به این ارقام و به این گزارش توجه میکنید می بینید با اینکه از ۴۰ سال پیش در همین مجلس کراراً راجع به لزومی توسعه مدارس حرفهای تذکر داده شده و اگر خانمها و آقایان متن مذاکره ۴۰ سال پیش مجلس را که بعضی شبها نیز در روزنامه منعکس میشود ملاحظه بکنید در آن جا مشاهده می فرمائید که به کرات گفته شده است که لازم است مدرسه حرفهای داشته باشیم ولی با وجود این در طول این مدت ۴۰ سال مدارس حرفهای ما رشد ناچیزی داشته توسعه پیدا کرده است اما رشد ناچیزی داشته من وقت شما را راجع به ارقام که مراجعه کنم نمیگیریم خود شما به خصوص آنها که در آموزش و پرورش هستند بهتر می دانند که همین طور هست ولی دبیرستانها، به نسبت آن مدارس حرفهای، رشد فوق العادهای داشته است به طوری که در همین گزارش منعکس است که سال آینده از مدارس متوسطه ۴۵ هزار نفر فارغ التحصیل خواهند شد علت این که در این مدت ما نتوانستیم مطابق آرزوهای خودمان مدارس حرفهای را توسعه و رشد بدهیم این بوده است که خواستهایم آموزش را صرفاً در قالب آموزش مورد توجه قرار دهیم و به این نکته در حقیقت عنایت نداشتهایم که باید یک چیزی هم در اجتماع وضعش عوض بشود تا ایجاب بکند که نحوه آموزش هم تغییر بکند و عوض بشود چون آموزش به طور مطلق در چهار چوب کلاس و مدرسه مسائلش مورد توجه قرار گرفته است به این دلیل است که با این که ۴۰ سال است خواستهایم مدارس حرفهای داشته باشیم نتوانستهایم آن اندازه که باید داشته باشیم و با این که ۴۰ سال است که لجاجت میکنند که مدارس غیر حرفهای و معمولی نداشته باشیم باز روز به روز آمار دبیرستانهای معمولی رو به افزایش است چیزی را که باید به آن توجه کرد همین است باید منظومهای را عوض کرد اگر میخواهید یک سیستم آموزشی بیسیم آموزشی معقول تر و متعادل تری تبدیل شود باید یک منظومهای را تجدید بکنید و تجدید سازمان بکنید مدارس حرفهای در شهرستانها بوده که اطفالی با کراهت به آن رفته و درس خواندهاند الآن را نمیگویم چند سال پیش و بعد هم از این مدرسه حرفهای تصدیق گرفتهاند دیدهاند که تصدیق بی خودی گرفتهاند و نتوانستهاند متناسب با آن گواهی و تخصصی که داشتهاند یا مهارتی که داشتهاند کار پیدا کنند ناگزیر یا رشته شان را عوض و ترک تحصیل کردهاند و به قسمتهای دیگر رفتهاند یا به اصطلاح خودشان بعد از چند سال سرگردانی رفتهاند تحصیلاتشان را تکمیل کردهاند و آمدهاند در سیستم آموزش عمومی درس خودشان را خواندهاند و تا آن جا که استعداد و امکان داشتهاند راه خودشان را پیدا کردهاند پس آن چه را که من میخواهم عرض بکنم این است که آموزش در کشور ما اگر بخواهند که به دنبال سیستمهای اجتماعی برود ترکیب مدارسش همین است که میبینید همین نواقص اصولی و اساسی که داشتیم در سیستم آموزشی ما وجود دارد و موجودیت خودش را حفظ میکند پس آموزش میبایست یک قسمت به عنوان خط هدایت و محور هدایت فعالیت به حرکن درآید یعنی نه تنها باید تعلیمات حرفهای را ایجاد کرد بلکه پا به پای تعلیمات حرفهای کار ایجاد کرد و تناسب کار تعلیمات حرفهای ایجاد کرد و شاید به یک نظریه انقلابی باید رسید و آن این است که واحد آموزشی و کار را باید یک جا ایجاد کرد یعنی آموزش ما نه تنها باید در حد آموزشی باقی بماند بلکه باید به یک وظیفه انقلابی اقدام بکند یعنی کار ایجاد بکند به همین دلیل است که شما در کنار کانونهای کاری که در این کشور ایجاد است انواع و اقساط مدارس واقعی حرفهای را میبینید شما در کنار صنعت ذوب آهن مدرسه واقعی حرفهای را میبینید آن مدرسه واقعی حرفهای است شما در کنار کارخانه ماشین سازی تبریز که کشغول کار است مدرسه حرفه ایش را هم میبینید آن مدرسه دانشجویش را از دست نخواهد داد تکنسین خود را از دست نخواهد داد برای این که در کنار کانون کار تشکیل شده است و در همین واحدهای ارتش مگر قسمتهای آموزشی نیست؟ آموزش موزیک هست. آموزش قسمتهای مختلف و شقوق مختلف هست چرا یکی از اینها نمیآید حق لیسانس بخواهد؟ برای این که در کنار کانون کارش تشکیل شده و پیوسته به کانون کار هستند مدرسه که تمام شد راه خودشان را در کانون کارشان دنبال میکنند عرض ما اینست انقلاب آموزشی را واقعاً بیائید تجزیه و تحلیل بکنیم ببینیم معنیش چیست؟ انقلاب آموزشی به اعتقاد ما یعنی انتقال به آموزش ملی، آموزش ملی یعنی تطابق مدرسه و محیط کار آمیختگی این دو سیستم حالا یا باید سیستم برنامه ریزی شما این قدر دقیق و منظم باشد تا کسی که از مدرسه شما فارغ التحصیل بشود در همان رشته از وجودش استفاده بشود یا واقعاً در کنار کانونهای کارتان مدرسه ایجاد بکنید یا بالاخره به آن نکتهای که میخواهید برسید برسیم اگر بخواهید مدرسه حرفهای ایجاد بکنید صرف دنبال این نباشید که یک مدرسه و استادکار و وسائل و سرمایه را بفرستید در یک شهری که هنوز به سطح رشد فنی و استفاده از فارغ التحصیلان شما نرسیده مدرسه تان را ببرید به آن جا بودجه اش را بریزید و باطل بکنید شما باید مدرسه تان را جائی ایجاد بکنید که قبلاً کارش ایجاد شده یا اگر به یک زمینه بکری میخواهید بروید باید با کانونهای کارش و با هم به این محل بروید و آموزش و کار با هم پیاده بشود این توفیق آن قسمت از تعلیمات حرفهای که فارغ التحصیلانش به درد این مملکت خوردهاند در آن است که کنار کانونهای کار بوجود آمده است آموزش پرستاری باطل نشده آموزش بهیاری باطل نشده چرا؟ برای این که اینها در کنار مریض خانهها بوجود میآیند و در همان مریض خانهها خدمت میکنند البته ممکن است مقداری به علت این که زن هستند و به علت اجتماعی که اصولاً تعلیمات زنان در دنیا و در کشور ما یک مقداری نمیشود گفت باطل میشود ولی یک عده از آن کسانی را که برای تخصصهای کارشان تربیت کردهاند از میدان کار و عمل خارج میشوند، به علت اجتماعی ولی این هم جبران دارد خوشبختانه شقوق حرفهای خودش زاینده است مخصوصاً شقوق حرفهای که با کار خانمها ارتباط دارد یعنی دوره تعلیمات پرستاری یا دوره تعلیمات بهیاری این خودش یک خدمت مولدی است در همین دوره دستگاههائی که سرمایه گذاری میکنند به این شاگردان نه تنها آموزش میدهند بلکه از خدمات آنها استفاده هم میکنند و از این راه یک مقدار سوخت و سوزی که میشود بدین ترتیب جبران میکنند به هر حال تعلیمات حرفهای در نقاطی که سطح رشد تکنیکی در آن محل به درجهای نرسیده که بتواند فوراً جاذب کار باشد باطل و بی ثمر است و آن مقدار از تعلیمات حرفهای که رنج ناکامی را کشیدهاند، فارغ التحصیلان خودشان را از دست دادهاند ناشی از این بوده که آموزش را فقط در چهار کلاس و مدرسه مورد بررسی قرار دادهاند (خانم جهانبانی- یک موردش را بفرمائید) بسیاری از فارغ التحصیلان دوره متوسطه کشاورزی یا قسمت اعظم آنها روی زمین کار نمیکنند چرا؟ به دلیل این که مدرسه کشاورزی چیزی برای خودش میگوید و کشاورزی که واقعاً جان میکند یک روشی برای خودش دارد و آن کشاورزی که در مدارس شما درس خوانده بود هیچ جائی برای کار خودش نمیبیند، به همین دلیل اکثریت اینها پشت میز ادارات نشستهاند، تغییر رشته دادهاند، تعلیمات خودشان را عوض کردهاند خیلی از مدارس حرفهای شما اگر در سطح شهرستانها توجه کنیم من مدارکی دارم که بعداً به شما خواهم گفت شاگردان گفتهاند که ما در یک چنین مدرسهای که میرویم احساس سرشکستگی میکنیم برای این که شاگردان مدارس عمومی میگویند بالاخره تو یک چلنگر یا یک آهنگر بیکار خواهی شد که توی این شهر خودمان هم برای تو کاری نیست، البته مال زمان خودمان بود، البته تغییر کرده، تحولاتی در سطح تکنولوژی کشورپیدا شده این سرنوشت تغییر کره منتها ما صحبت از توسعه میکنیم می گوئیم اگر ما امروز صد نفر متخصص طراز بالا داریم که در سطح تحصیلات عالی هستند پا به پای این صد نفر باید هفتصد نفر در سطح متوسط داشته باشیم، کسانی که از انواع و اقسام مدارس حرفهای خارج میشوند ما از یک طرف لازم داریم که مدارس حرفهای خود را توسعه بدهیم و این توسعه اگر فقط در چهارچوب مدرسه انجام بگیرد کار باطلی خواهد بود باید پا به پای این توسعه کانونهای کار و تکنولوژی ما توسعه پیدا کند به طوری که بتواند کسانی را که از این مدارس حرفهای فارغالتحصیل میشوند در شبکههای خودش بپذیرد این آن مطلبی است که من میخواهم عرض کنم در مورد دیپلمهها بیجهت ما چوب برداشتهایم و می گوئیم که این دیپلمهها بیسواد هستند یا می گوئیم زائد هستند من میخواهم عرض کنم چنین مطالبی صحیح نیست (خانم جهانبانی- چه کسی میگوید بیسواد هستند؟) کسانی میگویند بیسواد هستند که عقیده دارند که تا معلم واجد صلاحیت و شاگردان واجد صلاحیت وجود نداشته باشد از باز کردن مدرسه باید خودداری شود اگر آنها معتقد نبودند که گروه فعلی یک نقصی در تعلیمات آنها هست هرگز نمیرفتند چنین نکتهای عجیب و غریب را که بر خلاف همه اصول قانونگذاری دنیاست در متن یک لایحهای بگنجانند لابد میگوئید که چنین چیزی نیست این قانون را متأسفانه اکثریت شما تصویب کرده ولی ما به آن رأی مخالف دادیم آن چه را که من میخواهم عرض کنم این است که با ترقیاتی که برای کشور خومان در نظر داریم اگر ما پیشبینی کردهایم البته در گزارشهای بودجه شما هست که سال آینده ما ۴۵ هزار نفر فارغ التحصیل دبیرستان خواهیم داشت که هماکنون در تاروپود اجتماع عدهای بسیار دیپلمه هستند که اینها یا کار ندارند یا کار دلخواهشان را نتوانستهاند بدست آورند دلیلش هم خیلی روشن است شما الآن اعلانی مینویسید که چند نفر دیپلمه میخواهید فردا میبینید دهها نفر اسم مینویسند این به دلیل آن است که یا یار ندارند یا کاری که دارند مورد رضایت آنها نیست پس ۴۵ هزار دیپلمه در سال آینده خواهیم داشت اقلاً ۱۵ هزار دیپلمه هم از سالهای گذشته داریم که جمع اینها میشود ۶۰ هزار دیپلمه در این که ما ۶۰ هزار دیپلمه داریم هیچ عیبی نیست و میخواهم عرض کنم که کم هست در این که اینها را نمیتوانید در کارهائی که باید جذب بکنید یا به آموزشهای لازمی که ببینند بفرستید در اینجا سخن هست نابه سامانی سیستم آموزشی در اینجا است این را صریح بگویم در چهارچوب وزارت آموزش و پرورش آقای بطحائی ناراحت میشوید و مرتباً یادداشت میکنید این مربوط به کار شما نیست من البته امیدوارم که شما تشریف بیاورید توضیحات بدهید و ما را روشن بکنید این توضیحات در چهارچوب وزارت آموزش و پرورش نیست، وزارت آموزش و پرورش ۴۵ هزار دیپلمه تهیه میکند، مدام تلقین میکردند که کمتر تربیت بکن، این غلط بود آن سیاستی که میخواست جلوی دبیرستانها را بگیرد غلط بود آن سیاستی غلط است که نمیتواند ۴۵ هزار یا ۶۰ هزار دیپلمه را جذب بکند آن جای سیاست غلط است چوب برندارید جلوی دبیرستان را بگیرید، فارغ التحصیل دبیرستان را بی سواد نخوانید، چیزی که شما باید بگوئید عیب کار است و نقص کار است این است که نمیتوانید اینها را جذب کنید، نمیتوانید اینها را در شبکههای کار و تعلیمات بالاتر بپذیرید، ظرفیت دانشگاههایتان کافی نیست، تعلیمات فوق دیپلمتان تکلفش معلوم نیست کدام دستگاه مسئول است؟ دیپلمه که تحصیل عمومی کرده نباید تحصیل تخصصی را انجام بدهد؟ با دیدن شش ماه و یک سال و دو سال و نیم دوره تخصی اقلاً ۷ برابر ظرفیت کل دانشگاه تکنسین و فوق دیپلم تهیه میکنید چون این را شاهنشاه فرمودند که اگر بگوئیم تعداد افراد تکنیسین ما نسبت به افراد فارغ التحصیل ما نسبت هفت به یک را داشته باشد تازه نسبت محافظه کارانهای را دنبال کردهایم واقعیت هم این است و شاید بیشتر هم باشد کجاست آن مدارس شما که باید هفت برابر ظرفیت دانشگاهها را از دیپلمهها جذب کند عیب آموزش شما در این است در این طبقه خلاء است تا ما می گوئیم دبیرستان یک عدهای خیال میکنند می خواهیم بگوئیم که فلان دبیرستان خوب است و فلان دبیرستان بد، دبیرستان لازم است دبیرستان کم هم داریم شما اگر آن شبکههائی را که موجب خلاقیت در این کشور خواهد شد و دیپلمهها را جذب میکند در سطح تکنیسین و به طرف کانونهای کار و تولید میکشاند و حساسترین وظیفه صنعتی و خدمتی را به آنها می سپارد آنها را اگر ایجاد بکنید این تعداد فارغ التحصیل جذب دستگاه خواهد شد کم خواهید آورد آن وقت میروید سیاست گسترش دبیرستانها را پیش میکشید آن وقت دبیرستانها را در تهران تمرکز نمیدهید آن وقت دبیرستانها را پولی نمیکنید. آن وقت تعلیمات تبعیض آمیز خصوصی و دولتی را ایجاد نمیکنید این بود مسئلهای که عرض میکنم، دیپلمه زیاد نداریم کار برای دیپلمه کم داریم آموزش برای دیپلم کم داریم سازمان و ارگانزاسیونی که اینها را جذب کند کم داریم حالا چه طور شده که اینها بیسواد شدهاند، بی سوادی را دلیلش را عرض میکنم شما ۶۰ هزار دیپلمه را میآورید برای این که ۵ هزار نفر از آنها را انتخاب کنید مجبورید شب بنشینید دائرة المعارف بگذارید جلوتان یک لغت را که به گوش هیچ کس نخورده است از آن دیپلمه بپرسید آن وقت می گوئید بی سواد وقتی که از ۶۰ هزار نفر شما میخواهید ۵ هزار نفر آنها را انتخاب کنید ناگزیر باید در حدود ۸۹ درصد ۹۰ درصد اینها بیسواد باشند رمز بیسوادی آنها را در تکنیکهای کنکورتان پیدا کنید در روشهای خودتان پیدا کنید شاید لازم نباشد آن چیزی را بداند که شاید هم یادش ندادهاید و در کنکور از او میپرسید طبیعی ترین چیز این است که درسی را که میدهند همان درس را از او بپرسند همان مطلب را بپرسند اینها که هنوز به درجه اجتهاد نرسیدهاند که شما بگوئید، آنها مقصودتان را پیدا کنند که منظور فرحزاد است آنها که در سیستمهای جدید آموزشی شما درس نخواندهاند اینها آدمهائی هستند که یک چیزی یادشان دادهاید و ازشان امتحان کردهاید لابد یک چیزی یادشان ندادهاید که وقتی از آنها امتحان میکنید بلد نیستند چون شما باید یک جور امتحان بکنید که ۸۰ درصد آنها رد بشوند برای این که دانشگاههایتان جا ندارند شما وقتی قرارتان بر این است که ۹۰ درصد را رد بکنید باید ۹۰ درصد از چیزهائی را که میپرسید بلد نباشند کی مدعی است که همه چیز را می داند شما یک دائرةالمعارف به من بدهید از هر بشری که میخواهید یک کنکوری بکنم که ۹۰ درصدش را بلد نباشد کسی تضمین نکرده که تمام معارف بشری را در مغز خودش جا بدهد که چیست میخواهد بیاید در گروه ۲ پایه ۶ استخدام شود. آن مقداری که یادش دادهاید آن مقداری که در جریان کار با آن تماس داشته و در جریان تماس مستمر بوده یادش هست شما هم یک چیزهائی خواندهاید مقداری از آن را یادتان رفته است و مقداری از آن را که با کار روزانه تان در تمام است یادتان است این یک چیز طبیعی است پس این مسئله بیسوادی این تبلیغات ضد دیپلم این تبلیغات ضد دبیرستان اینها را بگذارید کنار بروید دنبال کار و فکر اساسی باشید کشور ما رو به ترقی است دیپلم با ۱۲ سال تحصیل حداقل تحصیلات لازم و امروز است (صحیح است) ۱۲ سال تحصیل دیگر چیزی نیست. شما امروز در بسیاری از دستگاه هایتان ماشینها و وسائلی است و کسانی با آنها کار میکنند و حداقل فهمی که اینها باید داشته باشند و بروند آموزش ببینند تا با آن ماشینها بتوانند کار بکنند ۱۲ سال است این وسائل در دنیای آینده توسعه پیدا میکند فردا شاید هر سلمانی و حمامی یکی از این وسائل را داشته باشد هر نانوائی یکی از این وسائل را داشته باشد شما به طرف دنیای عجیب و غریبی دارید پیش میروید بعد آن وقت پایتان را گذاشتهاید جلو که دیپلم نمیخواهیم بس است چه خبر است؟ چرا دیپلم نمیخواهیم؟ دنیای آینده به چه جور آدمهائی احتیاج دارد من نمیگویم ما دیپلم میخواهیم شما بالاخره یک جور آدمی میخواهید برای زندگی فردا شما بروید انقلاب آموزش بکنید آن چه را که بشر فردا لازم دارد یک روزه بهش یاد بدهید مگر ما جلوی آن را گرفتهایم شما یک کپسول بدهید تا همه چیز را یاد بگیرید این اشکالی ندارد ولی بالاخره فردا یک ضروریاتی دارد یک نوع از آدمها را با یک نوع از تحصیل میخواهید برنامه شما برای فردا چیست؟ گروه بندی شما برای فردا چیست؟ چقدر زیر دیپلم، چقدر بالای دیپلم، چقدر در سطح دانشگاه اینها را چه اندازه، چی میزان لازم دارید (آفرین) ما نمیگوئیم حتماً بروید دیپلمه تربیت بکنید نه اگر احتیاجات فردای این مملکت با شش کلاس تحصیل فراهم میشود بروید دنبال شش کلاسی مختوم به شغل بروید دنبال ۱۰ کلاسی مختوم به شغل شما تأمین نیازمندی کشور را نکردهاید حساب کارتان را نکردهاید براساس شایعات یک جا می گوئید آنها بیسوادی لیاقت ندارد که تحصیلات عالیه بکند این چیست و چه کسی گفت که اگر کسی لیاقت ندارد در مدارس خودتان بپذیرید، شما نپذیرید یعنی دقیق ترین امتحانات را بکنید، در تمام سالها دقیق امتحان بکنید، در امتحانات نهائی دقیق امتحان بکنید در یک سال در سطح کشور امتحان نهائی میکنید و دیپلم به دست اشخاص میدهید دو روز بعدش کنکور دانشگاه میکنید این به نظر من مسخره ترین کاری است که میکنید اگر امتحان نهائیتان معتبر است کنکورتان چیست؟ اگر کنکورتان معتبر است چرا بچهها را خسته میکنید همه شان که میآیند امتحان میدهند آن عدهای را که دانشگاه شما میخواهید بپذیرید، آن عدهای را که نمره ۱۰ گرفت ۲۰ گرفت ۳۰ گرفت برود پی کارش هزینه این امتحانات حساب نیست؟ صرفهجوئی از دینار دینار پیدا میشود اینها دوباره کاری است یک بار خرداد امتحان نهائی میکنید یک بار در مرداد ماه کنکور دانشکده میکنید، اینها روشهای صحیحی نیست و بعد بالاتر از همه نیازمندی کشور را کی نمی داند چیست ما می گوئیم باید آموزش ملی داشته باشیم بعضیها وقتی ما می گوئیم ملی خیال میکنند مقصود ما این است که فقط اینها باید تاریخ بخوانند و فقط باید اشعار رزمی و میهنی بلد باشند، نه، آموزش ملی یعنی آموزش برای یک ملت بر حسب نیازمندیهای امروز و فردای آن ملت بر حسب نیازمندیهای امروز و فردای آن ملت (آفرین) این میشود آموزش ملی توی این تعریف اول نیازمندی است، تا نیازمندی لازم نباشد نمیشود گفت آموزش ملی چیست شما میگوئید در این مملکت چقدر طبیب لازم دارید و چگونه طبیبی لازم دارید ما هنوز خیال میکنیم که طبیب عبارت است از یک سلسله برنامه کلیشه شده و خیال میکنیم این برنامه را هیچ دست به ترکیبش نمیشود زد شما بگوئید چقدر طبیب و چه جور طبیبی در این مملکت لازم دارید آن وقت برنامه آموزشی اش معلوم میشود، آن وقت طول سالهای آموزشی آن معلوم میشود، آن وقت گسترش جغرافیائی معلوم میشود، دانشکدهها معلوم میشود، آن وقت مراکز آموزشی و بیمارستانهایش تعیین میشود شما الآن برنامهای را به مجلس دادید به عنوان بیمه کشاورزان وقتی این برنامه بیمه کشاورزی به خواهد به موقع اجرا در بیاید شما لازم دارید که در سطح هر روستا یک کانون درمانی داشته باشید آیا این برنامه اجتماعی که شما باید برای تمام روستاهای کشور طبیب و کادر درمانی تهیه بکنید این نمیتواند یک خط هدایت کنندهای باشد که این طور نشان بدهد که دانشگاههای شما چه طور باشد شما این محور را راهنمای خودتان قرار میدهید که مرتب میروید با مراکز علمی خارجی قرار داد میبندید و برنامههایتان را با همدیگر تطبیق میکنید ما میدانیم نتیجه تطبیق این مراکز ایرانی و خارجی چه شده است نتیجه اش این شده است که برای فرار مغزها همان چیزی است که دولت شما روی آن تبلیغ میکند و مدعی است که میخواهد اجرا بکند، چیز سهل و سادهای درست شده آن کسانی که در آن مراکزی که پیوند دارند و در مراکز علمی خارج تحصیل کردهاند خیلی به سهولت کشور را ترک میکنند، آن جا در بخش خودشان به آنها گواهینامه میدهند که اینها میتوانند بروند در یکی از بیمارستانهائی که احتیاج دارند مشغول کا و تحصیل بشوند اگر سیاست ما این است که فرار را تشویق کنیم بسیار خوب است توی مدرسههای عالی اولاً فارسی صحبت نکنند تمام برنامهها را به زبان کشوری که بعد میخواهند به آن جا فرار بکنند تنظیم کنند کما این که بعضی از دانشکدهها این کار را کردهاند (دکتر بهبهانی- ممکن است بفرمائید کدام دانشکده؟) من کودکستانها را میگویم شما میتوانید قیاس بفرمائید از کسی اسم نمیبرم من میخواهم سیاست کلی را بحث کنم اگر من بگویم فلان دانشکده چون من فارغ التحصیل دانشگاه تهران هستم کج کج به من نگاه میکنند که من دانشکده تهران برای خودم نزدیکتر میدانم، برای ما این مدرسه و آن مدرسه این دانشکده و آن دانشکده فرق ندارد یکی از چیزهائی را که ما همیشه از آن اجتناب کردهایم این است که در امور کشور طوری صحبت کنیم که بین یک گروه با گروه دیگر تفرقه ایجاد نشود ما به هیچ وجه نمیخواهیم بگوئیم آن که در خارج تحصیل میکند یا بدتر است هر که خوب تحصیل کند خوب است، چه در داخل تحصیل کند و چه در خارج، هر کسی هم که بد تحصیل کرده باشد که خیلی هم کم است آن بد است ولی آن چیزی را که نمیتوانیم خوب و بد آن را تشخیص بدهیم این است که از میزان نیازمندیهای کشور و نوع خاص نیازمندیهای کشور بی خبریم این آن چیزی است که ما را غافل میکند ملاک خوب و بد در دست ما نیست اگر شما میگفتید طبیب خوب آن کسی است که در سطح روستا خوب کار کند، خوب عمل بکند یک میزان از جراحیها را انجام بدهد، یک میزان از کارهای داخلی را بکند، یک مقدار کارهای زایمان زنان را انجام بدهد، طبیب خوب تعریفش این است. اگر ما ملاک تشخیص پیدا میکردیم، معلوم میشد کی خوب است. | ||
+ | |||
+ | یا داخل درس خوانده یا خارج خوب و بد در تحصیلات معنی ندارد، خوب و بد تحصیلات در عرصه عمل معلوم میشود یک مهندس راه و ساختمان خوب کیست؟ آن کسی است که یک پل اگر بهش دادید بتواند بسازد حالا در داخل درس خوانده باشد یا در خارج یک طبیب خوب کیست؟ آن کسی که بتواند در سطح کشور با امکانات و سازمانهائی که هست همآهنگی داشته باشد جوشش داشته باشد بتواند خدمتش را دامه بدهد ولی یک اتاق را بردارند دورش را انواع و اقسام گواهینامه بچسبانند اما اگر مرا روزی بردند توی زاغههای جنوب شهر و به من حالت اشمئزاز دست بدهد و غش کنم حالم به هم بخورد بیفتم بگویم طبیب خوبی هستم ولی کارم به درد این مملکت نمیخورد و حال این که بروم در روستا خدمت بکنم را ندارم. | ||
+ | |||
+ | ==- تعیین موقع جلسه آینده- ختم جلسه== | ||
+ | ۵- تعیین موقع جلسه آینده- ختم جلسه | ||
+ | |||
+ | '''رئیس'''- آقای دکتر عاملی بیانات جنابعالی طولانی است؟ | ||
+ | |||
+ | '''دکتر عاملی'''- اگر اجازه بفرمائید هنوز باقی است. | ||
+ | |||
+ | '''رئیس'''- جنابعالی دنباله مطالبتان را بعدازظهر بفرمائید. با اجازه خانمها و آقایان جلسه امروز را ختم میکنیم جلسه آینده ساعت چهار بعدازظهر امروز خواهد بود. | ||
+ | |||
+ | <div class="center" style="width: auto; margin-left: auto; margin-right: auto;"> (یک ساعت بعد از ظهر جلسه ختم شد)</div> | ||
+ | |||
+ | رئیس مجلس شورای ملی- '''عبدالله ریاضی'''. | ||
[[رده:مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری بیست و دوم - ۱۴ مهر ۱۳۴۶ تا ۹ شهریور ۱۳۵۰]] | [[رده:مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری بیست و دوم - ۱۴ مهر ۱۳۴۶ تا ۹ شهریور ۱۳۵۰]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۰:۰۸
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری بیست و دوم | تصمیمهای مجلس | قوانین انقلاب شاه و مردم |
مذاکرات مجلس شورای ملی
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز یکشنبه ۴ اسفند ۱۳۴۷ نشست ۱۱۰
مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره ۲۲
جلسه: ۱۱۰
مجلس در ساعت نه صبح به ریاست آقای حسین خطیبی (نایب رئیس) تشکیل گردید. |
فهرست مطالب:
- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل
۱- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل.
نایب رئیس- اسامی غائبین جلسه قبل قرائت میشود.
غائبین بااجازه
- آقایان مهندس معتمدی- کریم بخش سعیدی- ریگی- تهرانی- اهری- فخر طباطبائی- صادق سمیعی- مهرزاد- دکتر وحیدنیا- دکتر ستوده- اخلاقی- دکتر خیر اندیش- پاینده- پرویزی- دکتر خطیبی- مهندس عطائی- مرندی- مهندس معینی- دکتر یگانگی- دکتر معظمی- مهندس ناصر بهبودی.
غائب بی اجازه
- آقای شاهنده.
غائبین مریض
- آقایان فیاض- سلیمانی کاشانی- سعید وزیری- مهندس اردلان- بختیار بختیاریها- دکتر ضیائی.
- ادامه مذاکرات در کلیات گزارش کمیسیون بودجه راجع به لایحه بودجه سال ۱۳۴۸ کل کشور
۲- ادامه مذاکرات در کلیات گزارش کمیسیون بودجه راجع به لایحه بودجه سال ۱۳۴۸ کل کشور.
نایب رئیس- وارد دستور میشویم کلیات لایحه بودجه ۱۳۴۸ کل کشور مطرح است آقای جوانشیر بفرمائید.
جوانشیر- آقای رئیس، همکاران محترم، دیروز توفیق خدمت دست نداد که بتوانم در وقت معین که در حدود یک ساعت برای بنده از طرف فراکسیون پارلمانی تعیین شده بود انجام خدمت کنم امروز من و سایر همکاران عزیز به بحث درباره بودجه اعم از مخالف و موافق میپردازیم در همین مدت کوتاه یک ربع بیست دقیقهای که دیروز بنده مقدمه کوتاهی راجع به روز فرخنده سوم اسفند ماه و بعد اشاره کوتاهی به مسئله بررسی بودجه از لحاظ یک دوره راکد با در نظر بعد تاریخی که غرض بنده این بود که هیچگاه نمیتوان یک دوره راکد و ساکن تاریخی را بدون آن که در کنارش بعد تاریخ و تحولات تاریخ را بررسی کنیم به جائی برسیم یعنی گمراه کننده و بعضی اوقات اغوا کننده است این موضوع تنها درباره مسائل اقتصادی و اجتماعی صادق نیست بلکه اصولاً تمام بررسی پدیدههای اجتماعی به همین صورت انجام میگیرد و این فرمول و این قاعده که در مسائل اجتماعی و علوم اجتماعی راه یافته مقدماً در زیست شناسی در بیولوژی مورد توجه علماء فن بوده و جامعه شناسان و علمای علمالاجتماع از این قاعده برای رسیدن به حقایقی از مسائل اجتماعی استفاده کردهاند اشاره دیروز در مورد یک چنین بررسی یعنی در کنار یک مقطع راکد و ساکن زمان بعد تاریخی را در نظر گرفتن به خاطر این بود و به خاطر این است که ما در تحولات اجتماعی به دنبال معجزه نگردیم و این قاعده در مسائل اجتماعی بدان جهت وارد شده که اصولاً قوانین اجتماع پیروی از قوانین طبیعت میکند جامعه خود جزئی از طبیعت است چون طبیعت خودداری قوانین خاصی است و دارای قوانین ازلی و ابدی نیست و جامعه هم خود جزئی از طبیعت است ناچار پیروی از قوانین طبیعت میکند به همین دلیل است که متفکران دانشمندان آنها که در تاریخ انقلابات و تحولات جهانی تخصص دارند انقلاب را میگویند از دو عنصر و دو جزء تشکیل میشود هر انقلابی در جهان به خصوص انقلابهای اجتماعی و تاریخی این، تجزیه مسئله انقلاب به دو جزء برای رسیدن به حقایقی است که ناشی از قانون تکامل اجتماعی است چرا؟ جزء اول هر انقلاب مربوط به زیربنای روابط تولیدی و روابط اجتماعی است و این آن چیزی است که در فرهنگ سیاسی ملل به پندارها یا مکتب یا فرضیه اجتماعی تعبیر میشود و لیکن فردای انقلاب مسئله طور دیگر است با انقلاب اجتماعی و تغییر روابط زیربنائی و روابط مردم و عوض کردن روابط و شکل حقوقی تولید انقلاب اجتماعی دست میدهد ولی برای رسیدن به هدفهای انقلاب اجتماعی مسئله دوم تکنیک و فن است این تکنیک و فن در تمام انقلابهای جهان مشابه است یعنی اعم از این که این انقلاب انقلاب جهان سرمایه داری باشد. اعم از این که این انقلاب جهان غیر سرمایهداری باشد عنصر تکنیک مشابه است آن چه که فرق میکند فرضیههای اجتماعی پندارهای اجتماعی، مکتب اجتماعی است و آن چه را که به اصطلاح دکترین انقلاب تعبیر میشود ولی در عنصر تکنیک تمام انقلابها از نظر علمی یکی است یعنی فردای انقلاب بعد از رسیدن به آن چه که آرمانهای انقلابی از نظر فلسفه و پندار و دکترین ولی آن راهی که باید این فرضیهها را در این راهها به ثمر برساند تکنیکهای اقتصادی است و اقتصاد هم از قانون پیروی میکند این جا است که ما نه ما علمای جامعه شناس معتقدند در بعد از انقلاب در مؤسساتی که باید به صورت تکنیک و فن هدفهای انقلابی را به ثمر برسانند جادوگری، چشم بندی، معجزه راه ندارد (دکتر اسفندیاری- کسی چنین انتظاری نداشته) یعنی ما اگر در انقلاب اجتماعی مانند مردم بیحوصله مانند کودکان با مغزهای نابالغ که همیشه انتظار معجزه دارند (مهندس ناصر بهبودی- پس خودتان انتظار دارید) ما تابع قانون تکامل هستیم چون به علم و تکامل اعتقاد داریم این است که میدانیم نمیتوان هیچ گاه با معجزه این زمان به جلو رفت و قانون تکامل است که میتوان با آن بهشت برین ساخت (احسنت) به دین جهت بود که با اشاره کوتاه و مختصری که بنده دیروز کردم یکی از دوستان عزیز بنده که از اساتید دانشگاه هست با بنده ملاقات مختصری دیروز در حزب کرد و گفت به خصوص تشریح این مسائل از نظر نسل جوان بسیار بسیار لازم است گفت اگر شما یک مقطع و یک دوره راکد و معین را بگیرید و به عنوان انتقاد رویش به کوبید نسل جوان که بیست سال سی سال پیش را به یاد نمیآورد و دنیای به این کوچکی که از طریق رادیو و ارتباطات و نشریات به هم نزدیک شده است جوانهای ما که گنجینه احساس و ثروت ملی ما هستند واقعاً فکر میکنند که شاید ما در پیشرفت تکامل کردهایم ولی اگر شما جنبه تجزیه و تحلیل انتقاد را در کنار بعد تاریخ خودش گذاشتید آن وقت یک جوان بیست ساله یک جوان ۲۵ ساله خواهد گفت که در سال ۱۳۲۵ که من به شهر کرمان شاهان رفتم در جائی که بزرگترین صنایع سنگین مملکت یعنی نفت استقرار داشت آن شهر برای من مثل دهات بود (مهندس ناصر بهبودی- در سال ۱۳۲۵ شاهد متینگهای خیابانی بودیم) (معزی- آقای جوانشیر ببخشید بچهها خلقالساعه میخواهند هیچ وقت معتقد به زمان نیستند) الهی شکر که یک مکتب الهام بخش و یک دکترین مقدس که با هیچ الگوئی انطباق ندارد یک مکتب یک فرضیه اجتماعی که ملهم و منبعت از فرهنگ و موازین علمی و تاریخی ملت ایران است چنان استقرار یافت که دیگر جائی برای ترک تازی و کارهای خیابانی فراهم نیست (احسنت) دیگر آن سنگرهائی که بدان مینازید انقلاب اجتماعی ایران اشغال کرد روزگاری موقعی که حکومت طبقات ممتازه در این مملکت در کار بود روزگاری که سلطههای محلی هرم اجتماعی این مملکت قدرت سیاسی را از طریق قدرتهای فئودالی اشغال کرده بودند البته در چنین روزگاری پایگاههای استعمار خارجی برای حفظ منافع یک طبقه محدود به آسانی وجود داشت ولی امروز که انقلاب ایران این سنگرها را در هم کوبید امروز که انقلاب ایران این سنگرها را به دست طبقه زحمت کش و دهقان و روشن فکران وطن پرست واگذار کرد امروز که انقلاب ایران ندای آزادی و تساوی را داد (ناصر بهبودی- شاهنشاه آریامهر این کارها را کردند) این انقلاب متعلق به شاهنشاه است آقای ناصر خان بهبودی وکیل ساده (خنده نمایندگان) دیدهای که خواهم باشد شه شناس، تا شناسد شاه را در هر لباس (احسنت) اگر آن دیده را داشته باشیم در هر قدم افکار و اندیشه و نیات پادشاه را میبینیم و آن وقت مکتب شناس هستید (ناصر بهبودی- ما که خیلی وقت است مکتب شناس هستیم آقای جوانشیر شما خوب می دانید) در هر سه صورت بنده خواستم که اشارهای به اهمیت و عظمت یک بررسی بودجه کرده باشم و اصولاً در کلمه موافق و مخالف مسئله مطلق بودن مفهومی ندارد اصولاً مطلق در زبان علمی به دان صورت خاص خودش وجود ندارد اگر مطلق باشد خدای متعال مطلق است والا در منطق عذم مسائل را باید به صورت نسبی بررسی کرد اگر ما می گوئیم مخالفیم دلیل این نیست که چشم روی هم بگذاریم و تمام آثار عظیم و شگرفی که در یک مدت کوتاه به دست یک رهبر بزرگی که مایه اعجاب جهان بوده است انجام شده ندیده بگیریم من اگر مثال کرمانشاه را زدم برای این بود که در سال ۱۳۲۵ که رفتم ده بود ولی حالا (دکتر فریور- ده بزرگی شده) ده بزرگی شده؟ بله شاید در قاموس شما بعد از ۱۵ سال یا بیست سال یا بعد از ششم بهمن در حدود ۵ سال باید تمام دهات و روستاها تبدیل به شهرهای بزرگی گردد به هر حال از نظر قانون تکامل این معجزه است و علم هم معجزه را رد کرده اما امروز در تمام شهرهای کوچک تمام شهرهای حاشیه دریای مازندران راهها، البته تمام راهها را نمیگویم بنده اعتقاد دارم در این جا باید بگویم برای این که ما دارای یک اقتصاد پیوسته منسجم باشیم برای این که دارای یک اقتصاد به مفهوم صحیح کلمه یک اقتصاد پیوسته و سازنده باشیم باید یک زیر بنای صد هزار کیلومتری راه داشته باشیم این شکی درش نیست و لیکن با در نظر گرفتن منابع محدود، آرزوهای لایتناهی یکی از مشکلات کشورهای در حال انقلاب، مسئله انقلاب دیگری است که در آرزوهای مردم پیدا شده در کنار انقلاب اجتماعی انقلاب در آرزوها نیز پیدا شده که البته خیلی خوب است (صحیح است) ملتی که انقلاب در آرزویش بوجود نیاید ملتی که راز پیشرفت و رمز پیشرفت را درک نکند ملتی که اعتقاد به پیشرفت و ترقی نداشته باشد اگر بر سر او به جای باران دلار و لیره و طلا ببارد ملتی است متوقف، ملتی است متحجر. راز پیشرفت کشورهائی که ما بدانها کشورهای پیشرفته اطلاق میکنیم در چیست؟ این جا است نمایندگان محترم مجلس، این جا است که دوستان محترم اقلیت من که به همهشان احترام و غزت دارم این جا است که باید انگشت بگذارند روی این جا مطلب مهم برای نسل جوان. آقا اروپا اروپا نشد مگر با چهرصد سال مقدمه قبلی که از دوره رنسانس شروع کرد که آن دوره رنسانس و تجدید حیات و گرایش به عقل و علم و دانش و توجه به شخصیت علمی انسان و پاره کردن پندارهای تاریک قرون وسطائی و از میان برداشتن پندارهای کهن سکو لاستیک آزاد کردن علم در راه تولید بود عوض کردن زیر بناهای اجتماعی و تولیدی در قرن نوزدهم یک ثمرهای دارد به نام انقلاب صنعتی ما آمدیم در یک دوره کوتاه ۱۸ ساله که وافعاً خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود دولتی که ما را از تاریکیهای قرون وسطائی خارج کرد البته توجه دارید که دولت زمان اعلیحضرت رضاشاه کبیر را عرض میکنم این دولت ما را از تاریکیهای قرون وسطائی به روشنائی هدایت کرد (صحیح است) ملتی که هیچ چیز نداشت، این ملت البته همه چیز داشت، ولی در عین حال هیچ چیز نداشت چون گنجینههای فراوان داشت ثروتهای مادی و معنوی فراوان داشت یک وجدان بیدار داشت یک تاریخ روشن داشت ولی متأسفانه در اثر یک نظام کهنه و فرسوده اجتماعی از قافله تمدن به تمام معنی عقب افتاده بود این دری که به روشنی باز شد متأسفانه با جنگ دوم جهانی بسته شد پس بنابراین برای ما عملاً دورهای که شروع به این جهش و فعالیتها و اقدامات انقلابی شده در حقیقت مبدأ همان تاریخ ششم بهمن است (صحیح است) باتوجه به این که زیربنای این کار در آن دوره کوتاه به نحو اتم و اکمل تا آن جا که مقدور بود توسط آن راد مرد بزرگ تهیه و تأمین شد (صحیح است) من معذرت میخواهم از این که یک کمی آب میخورم چون دو روز است کسالت دارم و حالا با حال تب صحبت میکنم بنابراین بنده این مقدمه کوتاه را عرض کردم که دوستان و همکاران عزیز من که در مجلس به عنوان موافق و مخالف صحبت میکنند به این نکته گاهی داشته باشند که موافق و مخالف مطلق وجود ندارد ای بسا که مخالف خیلی از پیشرفتها و ترتیبات واقعیت هائی که اتفاق افتاده بیان کند و ای بسا موافقی که در ضمن موافقتش ایرادهائی که به نظرش میرسد بیان کند (آفرین) من به سهم خودم در دستگاه اداری بارها به این عقیده بودم که انقلاب بدون تقوای اداری و بدون تقوای اجتماعی میسر نیست (صحیح است) اصولاً پایه رسیدن انقلاب به هدفهای انقلاب و برای رسیدن به هدفهای انقلابی پیش از هر چیز یک تقوای روحی و معنوی لازم است (صحیح است) بنده که به عنوان موافق و به عنوان یک عضو عادی حزب، نمیگویم عضو فعال، شاید نباشم و خودم برای خودم داعیه طلبی کنم معتقدم باید در انتصابات حتماً ضابطه تقوای اخلاقی و اجتماعی رعایت به شود و بیشتر رعایت به شود (دکتر اسفندیاری- این تزتان را پیاده بکنید) (مهندس ارفع- پیاده شده) پیاده شده این مقدمه کوتاه عرض شد برای این که به اصل مطلب بپردازم و آن اظهار نظری چند درباره بودجه است و چون بررسی بودجه معمولاً بررسی موارد فنی است و مسائل فنی اصولاً آن حالت و جاذبه بحثهای اجتماعی را کمتر دارد با اجازه همکاران محترم مطالبی را که در این باره تهیه کردهام از رو قرائت میکنم و هر جا که لازم بود توضیح میدهم و انتظار دارم همان طوری که در مقدمه بیاناتم حوصله به خرج دادید و عنایت فرمودید به این قسمت هم عنایت بفرمائید. از تاریخی که دولت حزبی اقدام به تنظیم بودجه برنامهای کرده است همان طور که نمایندگان محترم خود شاهد بودهاند هر ساله بودجه تقدیمی نسبت به سال گذشته بهتر و کامل تر شده (صحیح است).
بودجههای قبل از دوره انقلاب چیزی جز مقداری موارد هزینه دستگاهها و وزارتخانهها نبود بدون این که معلوم باشد که این هزینهها برای تأمین چه نظریات و مقاصدی پیشبینی شده و به مصرف میرسد (صحیح است) در صورتی که الزاماً باید بین عملیات عمرانی و عملیات عمومی دولت هم آهنگی وجود داشته باشد و هر دو یک طرف داشته باشند زیرا هدف اصلی همان هدف برنامه عمرانی است. که هیچ گاه نباید یک لحظه از نظرها دور بماند. (صحیح است) هیچ وقت در طول تاریخ مشروطیت ایران و تا زمان قبل از انقلاب سابقه نداشت که حجم فعالیتهای دولتی در طی یک سال مالی به استحضار نمایندگان برسد و حال آن که این دولت حزب اکثریت است که با کمال حسن نیت و عقیدتی که در زمینه تسهیل نظارت نمایندگان برای دخل و خرج مملکت دارد نه تنها بودجه عمرانی و جاری را ضمن لایحه بودجه تقدیم نمایندگان کرده بلکه بودجه کلیه هزینههای دستگاههای وابسته به دولت را نیز تقدیم نموده است (صحیح است) تا مورد مطالعه نمایندگان قرار گرفته و بتواند دولت را در زمینه کوششهائی که بر عهده دارد راهنمائی نمایند.
هدف اجرای این بودجه در قالب ارقام به طور وضوح مشخص است اگر پنج بخشی را که در این بودجه به تفکیک تنظیم شده مطالعه فرمائید ملاحظه خواهید کرد که در هر یک بخشها چه خدماتی در نظر است در طی یک ساله ۴۸ انجام شود آقای پزشکپور درباره این که بودجه سمت و هدف ندارد نظراتی ابراز داشتند ولی اولاً نفرمودند منظور ایشان از این که بودجه هدف ندارد چیست؟
(پزشکپور- عرض کردم تشریف نداشتید)
ثانیاً مگر غیر از این است که اجرای این بودجه یعنی انجام قسمتی از فعالیتهای پیشبینی شده در برنامه چهارم؟ و مگر غیر از این است که هدف و مقاصد برنامه چهارم به تفصیل یک مرتبه در موقع طرح برنامه در مجلس به تصویب نمایندگان محترم رسیده است؟ هدف این بودجه اجرای قسمتی از همان هدفها و مقاصدی است که در هر یک از قسمتهای برنامه عمرانی کشور به شرح مندرج در برنامه چهارم باید صورت گیرد.
افزایش تولیدات صنعتی- کشاورزی- رفاه اجتماعی و ارتباطات- آموزش و پرورش و سایر هدفها به نحوی که رشد اقتصادی کشور در آخر برنامه چهارم با صرف ۸۱۰ میلیارد ریال مخارج افزایش لازم پیدا کرده و موجبات رفاه بیشتری برای مردم فراهم شود.
بنابراین نه تنها بودجه تقدیمی دولت براساس برنامه تهیه شده بلکه در حقیقت براساس عملیات اجرائی نیز هست یعنی کلیه وظایف و فعالیت هائی که دولت در طی سال ۴۸ انجام میدهد ارزش یابی گردیده و براساس هدف هائی است که در برنامه چهارم پیش بینی شده است (صحیح است).
در این جا جناب پزشکپور صحبت از برنامه عمران روستائی کردهاند و خود این به دلیل بر هدف داشتن بودجه و یکی از اهداف بودجه است.
دولت حزب اکثریت اولین قدمی است که عمران روستائی را در برنامه خود پیش بینی کرده در طی برنامه چهارم جمعاً ۹۱۰۰ میلیون ریال برای این منظور تأمین شده حتی در برنامه چهارم پیش بینی شده که از رقم اعتبارات عمران روستاها خرج هیچ برنامه دیگری بباید بشود و تازه چنان چه اعتباراتی که در برنامه چهارم برای راه سازی بهداشت و فرهنگ روستائی پیش بینی شده است به این مبلغ اضافه کنیم به رقم ۱۳ میلیارد خواهیم رسید و تردیدی نیست که با صرف این مبلغ در آخر برنامه چهارم سیمای روستاهای ایران دگرگون خواهد گردید.
توجه دولت به این مسائل و نحوه تنظیم بودجه برای نیل به هدفهای مقدس انقلاب بهترین دلیل است برای این که حزب ایران نوین وظیفه خود را در پاسداری از انقلاب تا چه حد انجام داده است.
اگر جناب آقای پزشکپور به جزوه عملکرد دولت در سال ۴۷ ضمینه لایحه بودجه تقدیم گردیده و در آن خدمات دولت در طی یک سال گذشته به تفضیل بیان شده است عنایت میفرمودند ملاحظه میکردند که این دولت تا چه حدی برای اجرای نیات رهبر انقلاب و ملت ایران کوشش کرده است (صحیح است) تا توانسته است ۱۲% رشد اقتصادی که مورد تحسین محافل خبیر اقتصادی است نائل گردد (صحیح است) در این جا نکته جالبی که باید عرض کنم این است که در کشورهائی نظیر آرژانتین و برزیل برای رسیدن به یک رشدی خیلی پائین تر از این ۲۴ درصد ترقی قیمت داشتهاند و تازه خوشحال بودند و لیکن این ۱۲ درصد با یک و نیم درصد ترقی نرخها توأم بوده و این در حقیقت یک نوع (یک نفر از نمایندگان- شاهکار) آفرین یک نوع شاهکار است (دکتر اسفندیاری- شاید هم معجزه) (دکتر الموتی- نتیجه یک اقتصاد سالم است) بدیهی است هر چه دستگاههای اداری ما در انجام وظایفی که بر عهده دارند فعال تر و علاقمندتر باشند نیل به هدفهای برنامههای مملکتی سریع تر انجام خواهد گردید. و اجرای سیاست انقلاب اداری یکی از طرق میباشد.
باید توجه داشت در مسائل اقتصادی سروکار دستگاهها و سازمانها برای اجرای بهتر وظایف با افراد و انسانها است و قبول بفرمائید که انسانها در ظرف یک یا دو یا پنج سال قابل تغییر نیستند و از طریق روشهای مختلف اداری و آموزشی لازم است که باید کارآئی دستگاهها افزایش یابد و این یکی از اصول انقلاب اداری است.
این که اشاره شد چرا فقط در سال ۴۸ برای اجرای انقلاب اداری بودجه پیش بینی شده و در سال ۴۷ بودجهای تهیه نگردید باید عرض شود که این وظیفه را سازمان امور اداری تحت نظارت شورای عالی انقلاب اداری انجام میداد و این که در بودجه امسال عنوان خاصی برای این کار در نظر گرفته شده بهترین دلیل علاقه دولت به تسریع در انجام این امر است و با توجه به تهیه مقدماتی بود که در طی سال ۴۷ با مطالعه کارشناسان و تشکیل کنگره انقلاب اداری صورت گرفت.
نکته دیگری که در این جا گفته شده بود این بود که دولت حزب ایران نوین اولین دولتی است که سازمانها و مؤسسات وابسته به دولت را به وجود آورده و آنها از اجرای مقررات عمومی معاف داشته است من نمی دانم این استنباط برای ایشان از کجا پیدا شده است؟ آیا سازمان دخانیات ایران یا چای یا راه آهن یا غله یا قند و شکر و یا شیلات و دهها مؤسسات نظیر آن جزء مؤسسات انتفاعی وابسته به دولت هستند در زمان دولت حاضر به وجود آمدهاند یا این که ایشان اطلاع ندارند که این دستگاهها سال هاست به وجود آمده و منشأ خدمات عدیده اقتصادی میباشند.
بنده نمی دانم که ناطق محترم اصولاً قبول دارند که پارهای از خدمات وجود دارد که باید دولت انجام آن را به حمایت اقتصادی و اجتماعی و یا حمایت مصرف کننده و یا حتی به عنوان راهنما به عهده بگیرد، اگر این فلسفه را قبول دارند و تصور نمیکنم جای انکار برای ایشان باشد باید دید این مؤسسات به چه طریق اداره بشوند تا بتوانند وظایف خود را انجام دهند اگر قرار بود این قبیل سازمانها تابع همان مقررات عمومی باشند که اصولاً به وجود نمیآمدند بنابراین ضوابط دیگری بر آنها پیش بینی شده است از قبیل مقرراتی که ناظر بر شرکتهای بازرگانی است.
آیا میشود در موقعی که یک مؤسسهای به صورت بازرگانی اداره میشود در عین حال هم تابع مقررات عمومی کشور باشد و به ازای مجمع عمومی هیئت مدیره دستگاههای دیگری در کار او نظارت بکنند؟ این چه نوع طرز پیدا کردن راه حل برای این دستگاهها است تازه این مؤسسات از نظاماتی پیروی میکنند که در قانون استخدام کشوری ذکر گردیده است یعنی کلیه آنها باید تشکیلات خود را به تصویب این سازمان برسانند و آئین نامههای استخدامی و مالی این قبیل مؤسسات وابسته به دولت باید به تصویب کمیسیونهای مجلسین برسد. و علاوه بر همه اینها باز این دولت حزبی است که برای نخستین بار کلیه فعالیتهای این قبیل سازمانها را به تفصیل و با ذکر بیلان و تراز نامه آنها برای رسیدگی تقدیم نمایندگان محترم کرده است هر یک از این دستگاهها اگر به نظر جنابعالی قابل ایراد هستند آن دستگاه را بفرمائید و دولت را ارشاد و راهنمائی بکنید تا نسبت به اصلاح آن اقدام گردد و الا به طور کلی و دربست سخن گفتن مشکلی را حل نخواهد کرد.
(در ساعت ۹ و ۳۵ دقیقه صبح آقای عبدالله ریاضی رئیس مجلس شورای ملی اداره امور مجلس را به عهده گرفتند).
خود من با مطالعه جدول مربوط به مؤسسات بازرگانی وابسته به دولت متوجه این نکته شدم که شرکت واحد اتوبوس رانی در این قسمت داخل مؤسسات بازرگانی شده است و حال این که اگر روزی به علت نبودن انجمن شهر وزارت کشور به قائم مقامی انجمن نظارتی در این امر داشته است امروز که انجمن شهر تشکیل شده است چون نظارت دیگر لزومی ندارد خصوصاً که بودجههای انجمن شهر در بودجه کل کشور نیامده و به همین جهت موقع بحث تبصرهها پیشنهاد خواهم کرد که این قسمت حذف گردد (آفرین) بنابراین به طوری که نمایندگان محترم در بودجه تقدیمی دقت فرمودهاند یکی از مشخصات قابل توجه بودجه که توسط دولت حزبی بوجه احسن انجام یافته و موضوع جامعیت بودجه میباشد زیرا کلیه فعالیتهای دولت در این بودجه منعکس میباشد زیرا کلیه فعالیتهای دولت در این بودجه منعکس میباشد، به طوری که می دانیم، در گذشته این طور و به دین راه و رسم بودجه کشور تهیه نمیشد. فقط بودجه دولت به تصویب میرسید بودجه بسیاری از دستگاه هائی که دارای درآمد اختصاصی بودند و یا به صورت شرکتها و یا واحدهای تابع دولت اداره میشدند به تصویب نمیرسید و در نتیجه حجم عملیات دولت مشخص نبود.
نکتهای را که میخواستم از فرصت استفاده کرده و به دولت تذکر دهم اگر چه فکر میکنم خود متوجه این نکته هست و آن عبارت از نظارت در اجرای بودجه میباشد دیگر مانند گذشتهها وقتی بودجه وزارتخانهای تصویب شد نباید به انجام یا عدم انجام کارهای این وزارتخانهها باید قطعاً برای هر یک از فعالیت هائی که مشخص شده و بودجهای که برای آن در نظر گرفته شده، گزارشهای مرتبی تهیه کنند و دستگاههای دولتی هم به اجرای این فعالیتها نظارت داشته باشند. گزارشها را باید از چند نظر رسیدگی کرد، یکی به منظور این که بببینیم واقعاً مسئولیتی که به عهده یک دستگاه واگذار شده، صحیح انجام گرفته یا خیر؟ یکی دیگر این که اگر مسئولیت صحیح انجام نیافته معایب دستگاه را از روی نظارتها و گزارشها دریابیم و درصد رفعش برآئیم.
علاوه بر اینها برای تنظیم بودجه سال آینده ملاکی در دست داشته باشیم که بدانیم قدرت اجرائی هر دستگاه چه اندازه است و اگر فعالیت هائی یا طرح هائی را پیشنهاد میکنند قادر به اجرا هستند یا نیستند.
بنابراین بنده تصور میکنم با تنظیم چنین بودجهای باید حتماً نظارت و مراقبت شدیدی در کار وزارتخانهها باشد. به این ترتیب ملاحظه می فرمائید که ارتباط بسیار نزدیکی بین بودجه و برنامه وجود دارد یعنی به معنی صحیح کلمه بودجه وسیلهای است برای اجرای برنامه.
دیگر از خصوصیات بودجه تقدیمی دولت که از شهریور ۱۳۲۰ به این طرف هیچ گاه توفیق تحصیل آن بدست نیامد موضوع تعادل بودجه است نکتهای را میخواستم در این جا تذکر بدهم و گوشزد بکنم و آن این است که اگر چه تعادل بودجه بسیار بسیار جالب توجه و بلکه شاهکار دولت است اما هر آینه به فرض این که بودجه تعادل هم نداشت دیگر دوره عقاید کهنه کلاسیکها که حتماً باد دو رقم در کنار هم موازنه داشته باشد سپری شده بودجهها دیگر یک ساله نیست حتی مربوط به دورههای ۱۰ ساله و ۱۵ ساله میشود که تعادل را در جریان سیال زمان بررسی کند نه در یک دوره کوتاه، ولی حال چه بهتر از این که این بودجه این نکته جامعه شناسی و روان شناسی را مورد توجه قرار داده و سعی کرده این امر را هم که اگر هر آینه نبود چیز مهمی نبود به آن جامه عمل بپوشاند. البته باید در نظر داشت تعادل بودجه را در نیمه دوم قرن بیستم به صورت انتزاعی و مستقل خود که در قرن ۱۸ و ۱۹ مورد توجه بود بررسی کرد زیرا تعادل بودجه تنها تعادل و تناسب در رقم هزینه و درآمد نیست زیرا دولتها توانستهاند به صورتهای مختلف و حذف مخارج ضروری و تعلیق تعهدات خود به صورتی بودجه را متعادل نشان دهند ولی در این صورت خیلی از هدفها و ضرورتهای اجتماعی در بوته فراموشی میماند و یا برخی دولتها با انتشار غیر معقول اسکناس و قرضه خارجی و وامهای اجباری بودجه خود را متعادل ساختهاند و آثار تورمی آن را به جان خریدهاند. ولی موقعی میتوان گفت که یک بودجه متعادل است که ترکیب ارقام بودجه ناظر به آینده باشد یعنی آیندهای که تعادل اقتصادی- سیاسی- اجتماعی را منعکس سازد.
این که بنده دیروز عرض کردم که بودجه گذشته از این که باید صفت گذشته نمائی داشته باشد باید صفت آیندهنمائی هم داشته باشد چون این دو صفت لازم و ملزوم یکدیگر است گذشته نمائی از لحاظ درک و لمس درجه ترقی و تکامل و واقعیات ترقی که حاصل شده و آینده نمائی بدین منظور که هدفهای ما چیست و تعادل هائی که در زمینه سیاست و اقتصاد و اجتماع بدست میآوریم کدام است.
بنابراین اگر بودجه صورت برنامهای میگیرد برای این است که بودجه به صورت افزار و اسبابی برای توسعه و رشد اقتصادی به کار رود بنابراین بودجه متعادل تنها یک رابطه متناسب ریاضی بین اقلام نیست بلکه باید به صورت آینده نمائی به طوری که در بیانات قبلی مختصر دیروز باید به صورت آینده نمائی به طوری که در بیانات قبلی مختصر دیروز به عرض رساندم به کار رود یعنی در روابط اقلام ما بتوانیم به تعادلی که در جامعه ایجاد میشود پی ببریم به طوری که به روشنی از بودجه برنامهای دولت میتوان ضمن تشخیص هدفهای مترقیانه اجتماعی و اقتصادی تناسب و تعادل را در رشتههای مختلف اقتصادی و سیاسی- اجتماعی تشخیص داد. اگر جناب آقای نخست وزیر اگر جناب آقای امیر عباس هویدا نخست وزیر عزیز حزبی ما میگویند قرنها کشور ما حالت سکون و رکود را برخود گذرانده است شاید نخواستهاند به دلیل مناعت طبع و ذوق سلیم بگویند که کشور گرامی ما و ملت عزیز و بزرگوار ما که محق همه گونه عزت و والامقامی است اسیر طلسم شوم فقر بوده است من خیال میکنم این بودجه و آن برنامه بشارت در هم شکستن طلسمی است که دنیا را به دو گروه متخاصم فقیر و غنی دارا و ندار تقسیم کرده است این بود نظر بنده راجع به بودجه دولت همان طور که عرض کردم چون اصولاً مسائلی که دارای جنبههای فنی است آن حالت جاذبه مسائل اجتماعی و سیاسی را که میشود در اطرافش بحثهای جالب و جاذب کرد ندارد آن قسمت را از رو قرائت کردم اما مطالب دیگری که در کار بنده باقی است که باید به عرض به رسانم این است که دوست عزیز بنده جناب آقای پزشکپور در ضمن بیانات خودشان فرمودند که نقش حزب در بودجه چیست؟ نقش حزب در بودجه همان است که در برنامه چهارم عمرانی و سایر سیاستهای مالی دولت که همه جا اعلام میکند منعکس است و این سیاست چیست؟ در درجه اول صنعتی کردن کشور (صحیح است) چرا دولت حزبی ما و چرا حزب ایران نوین این همه به صنعتی کردن کشور اهمیت میدهد ما در علوم سیاسی و در فلسفه سیاسی ملتها به مسائل خاصی برمی خوریم، از جمله مبانی و منابع قدرت ملت، در تعریف منابع قدرت ملت علمای سیاسی اصولی را طرح میکنند یکی سرزمین جغرافیایی یکی حجم و اندازه جمعیت یکی کارآئی سازمانهای سیاسی و اداری ولی قبل از همه قدرت تکنولوژی و سطح تولیدات ملی است یعنی اگر کشوری واجد تمام این خصوصیات باشد ولی صنعتی نباشد از نظر ملی دارای قدرت ملی نیست ما وقتی می گوئیم فلان کشور افریقائی با یک میلیون کیلومتر مربع ضعیف تر است از فلان کشور کوچک اروپائی که ۲۴ هزار کیلومتر مربع مساحت دارد این علتش چیست؟ این مربوط به اعتلای سطح تولیدات آن کشور است مربوط به آن عظمت و تنوع کالاهای صنعتی آن کشور است که توانسته است آن کشور را در ردیف کشورهای قدرتمند و نیرومند جهان معرفی کند (دکتر صدر- اینها چه ارتباطی به موضوع دارد؟) (دکتر اسفندیاری- فلسفه میگویند) حزب ایران نوین برای این که عاشق نیرومندی کشور است حزب ایران نوین برای این که کشور محبوب و عزیز ایران را ملتی را که بر گنجینه اش از دانش بشری نشسته است ببیند که در زمره و سلک کشورهای عقب افتاده قرار بگیرد رنج میبرد پس باید به آن مفتاح و کلیدی که رمز خوب زیستن کشورها است و آن صنعتی کردن کشور است توجه کرد آقای محترم (احسنت) (دکتر صدر- پیش از آن که شاهنشاه ایجاد صنایع ذوب آهن را دستور اقدام فرمودند چرا اقدامی نمیکردید؟) یکی دیگر مسئله ترقی تولیدات کشاورزی است که ما باید برای در نظر گرفتن دو و نیم در صدر شد جمعیت در آینده غذای کافی و مکفی تهیه کنیم و همین طور سطح غذای مردم را بالا ببریم و از طرفی برای صنایع نوبنیاد خودمان مواد و مصالح داخلی تهیه بکنیم و این از طریق شرکتهای زراعی و شرکتهای تعاونی انجام خواهد شد و دیگر متنوع ساختن تولیدات کالای داخلی و یک کلام هدف حزب و دولت حزبی فرار از مدار عمل رشد فقرآور است ما باید همان طور که جناب آقای نخست وزیر فرمودند نه تنها این طلسم را بشکنیم از آن مداری که رشد فقرآور در زمینههای اجتماعی در بعضی از کشورها هست فرار کنیم و این همان هواپیمائی است که از زمین کنده شده و دارد به سوی هدف میرود و باید شتاب و سرعت لازم را به آن داد مطلب دیگری که جناب پزشکپور اشاره فرمودند این بود که آیا ایدئولوژی حزب ایران نوین چیست؟ بنده قبل از این که آن چه را که در این مورد نوشتهام و از نظر اهمیت موضوع این جا میخوانم بخوانم باید عرض کنم اگر غرض از ایدئولوژی آن افکار و اندیشههای انتزاعی قرن ۱۹ و آن چه را که به قول فلاسفه اگر چه یکی از دوستان از شنیدن فلسفه خوشش نمیآید افکار و نظریات مجرد مثالی است، آن نیست اما اگر مقصود افکار و اندیشهها و قضایا و احکامی است درباره پدیدهها و به ویژه پدیدههای اجتماعی که مربوط به بهتر زندگی کردن مردم ایران میشود چنین ایدئولوژی هست (دکتر صدر- اسمش چی است؟) صبر کنید آقا جوان باید حوصله داشته باشد میخوانم.
درک درست تعالیم خردمندانه شاهنشاه آریامهر در ارتباط به الزامات پیشرفت تاریخی زیر بنای شناخت ایدئولوژیک حزب ایران نوین را تشکیل میدهد، کوشش حزب در دوران حیات خود مصروف بر آن بوده است که وجوه مختلف سیاسی- فلسفی- تاریخی- اجتماعی- فرهنگی انقلاب را بررسی و مطالعه کند و برمبنای آن سیاست عمومی خود را پی ریزی نماید از آن جا که مضمون و محتوی انقلاب ششم بهمن از بین بردن عقب ماندگیهای اقتصادی و حفظ مصالح ملی و استقرار سیاست مستقل ملی و مبارزه با انواع افکار ارتجاعی میباشد دارای وجه و مضمون ملی و ناسیونالیستی است و از آنجا که محتوی و مضمون مذکور فارغ از تعصبات و خودخواهیها و یک شوینیسم بوده و برای زندگی مردم چه از لحاظ اجتماعی و چه از لحاظ اقتصادی شیوههای دموکراتیک را برگزیده و طرفدار همکاریهای بین المللی و استقرار صلح پایدار و محکوم کردن سیاستهای تجاوز و منکوب کردن پایههای استثماری در روابط تولیدی میباشد واجد شکل وموکراتیک میباشد به عبارت دیگر مفهوم ایدئولوژی حزب ایران نوین در ناسیونالیسم دموکراتیک تجلی مینماید (احسنت، آفرین) (پزشکپور- پس به ما نزدیک شدید) منهای تعصبتان راجع به برتری نژاد که از طرف ما محکوم است (همهمه نمایندگان پان ایرانی است) ما به حقوق انسانی معتقدیم ما به انسانیت فکر میکنیم (همهمه نمایندگان) ما برتر از رنگ و نژاد فکر میکنیم هدف انسانها است نه رنگ و نژاد (صحیح است) هدف به زیستن است و به زیستن انسانیت است (صحیح است) و آن چه برای ما اهمیت دارد وجود انسانی و رفاهیت انسانها در روزگار ما است بریا ما سیاه آفریقائی با آن سوئدی بلوند هیچ فرق ندارد (صحیح است) ما از بزرگترین مکاتب انسانی اسلام الهام میگیریم (آفرین- احسنت) ان اکرمکم عندالله اتقیکم آن قائد بزرگ که گفت سید قرشی و سیاه حبشی مساویند (آفرین) این است مبدأ تعالیم حزب ایران نوین در بعد تاریخی خودش.
(دکتر صدر- شما تبلیغ عقاید مارکسیسم را میکند حق ندارید چنین صحبت کنید)
(پزشکپور- تئوریسینهای شما را ما میشناسیم)
(دکتر فریور- کسانی که با پیشه وری بودند در بین شما هستند)
(همهمه نمایندگان- زنگ رئیس).
رئیس- آقایان اجازه بفرمائید ناطق به صحبتش ادامه بدهد.
دکتر صدر- هیچ کس حق ندارد راجع به مارکسیسم صحبت کند.
جوانشیر- اگر من میدانستم که برای یمن بیشتر و برکات بیشتر نقل روایتی از پیشوای بزرگ عالم بشریت چنین جنجالی ایجاد میکند عرض نمیکردم (پورساطع- اینها اعتقاد ندارند) (دکتر فریور- شما کار عمر و عاص را میکنید) راجع به سیستم یک حزبی و یا چند حزبی اشاره شد همان طور که رهبر بزرگ مملکت بیان فرمودند برای آن که میتوان از کلیه نیروهای جامعه و ابتکارات مردم حد اعلای استفاده را به عمل آورد و در این زمینه حتی رقابت بین آحاد مردم برای تسریع پیشرفت به وجود آورد ما در سیستم حزبی طرفدار انحصار نیستیم و برای کلیه گروهها و احزاب در قالب فلسفه و تعالیم انقلاب ششم بهمن آزادی فعالیت قائلیم (احسنت) ولی نباید اشتباه کرد همان طور که در یک انقلاب مانند ششم بهمن هدف اساسی عبارت بوده است از بدست گرفتن دستگاه دولت توسط گروههای مترقی و انقلابی و آزاد کردن قشرهای عظیم جامعه که در شرایط کهنه مجال فعالیت و استفاده از دسترنج خود را نداشتند در سیستم حکومت حزبی نیز حزب اکثریت ناچار است همان نمونه را که متضمن تحقق آرمانهای سیاسی و اقتصادی است در اداره مملکت اعمال نماید و زندگی بهتر برای همه را فراهم کند.
نباید اشتباه کرد که سیستم چند حزبی بدان فعالیت که حزب حاکم در پیش بود مقاصد و هدفهای خود از نمایندگان احزاب دیگر استفاده کند و آن را در تصمیمات خود دخیل کند که قصد خدمت دارند استفاده میشود (احسنت).
بنده برای این که آقایان ناراحت نشوند حرف نمیزنم از روی یادداشت میخوانم (پزشکپور- شما میبایست ماهیت را روشن میکردید بفرمائید) من به موجب آن چه که در صورت جلسه مجلس ضبط شده ماهیت انقلاب مقدس ایران را در بعد تاریخ و مذهب مقدس بررسی میکنم چون معتقدم که ما تعالیم مترقی بسیاری داریم و هیچ گاه احتیاج به افکار برون مرزی نداریم (احسنت، احسنت).
پزشکپور- شما راجع به حزب پان ایرانی است، حزب ملت ایران مطالبی را گفتید که رادیو پکن میگوید.
دکتر فریور- عوامل پیشه وری این حرفها را میزدند (همهمه نمایندگان).
دکتر صدر- همین مطالب را رادیو پیک ایران میگوید (زنگ رئیس).
حیدر صائبی- چرا این حرفها را میزنید ساکت باشید.
رئیس- اجازه بدهید صحبت کنند.
جوانشیر- راجع به انقلاب اداری مطالبی بیان شد همان طور که حزب ما به طریق علمی مسائل اداری را بررسی کرد و سمیناری نیز به دین منظور تشکیل داد ما توانستیم با توجه به ضرورتهای تکامل انقلابی و در قالب روابط مترقی اقتصادی حاکم مسائل اداری را مورد ارزیابی قرار دهیم بر آن مبنا انقلاب اداری مقدم بر همه عبارتست از مشی صحیح و علمی در زمینههای اقتصادی- اجتماعی- فرهنگی و در مرحله بعد آماده کردن عناصر ذهنی و افکار انقلابی در آحاد مردم به منظور تسریع تحقق هدفها و شناخت روابط بین مردم و دستگاه دولت.
بنده در آخر برنامه خودم از جناب آقای پزشکپور بسیار بسیار تشکر میکنم به مناسبت ذکر خیر و اظهار محبتی که نسبت به دبیر کل حزب ما کردند همچنین از این سعه صدر جنابعالی و اصالت نظری که در شناسائی سربازان انقلاب دارید برای این که آقای خسروانی دبیر کل حزب ما یک سرباز فداکار انقلاب است سربازی که هربار تا ساعت ۱۱ و ۱۲ و حتی دیرتر اگر از کنار حزب ایران نوین بگذرید خواهید دید که چراغ اطاق ایشان میسوزد این چراغ میسوزد که ما به توانیم مشعل جاودان انقلاب ایران را که ملهم از افکار متفکر رهبر بزرگ ایران شاهنشاه همیشه روشن نگاه داریم (آفرین- احسنت).
- تصویب صورت جلسه)
۳- تصویب صورت جلسه
رئیس- صورتجلسه روز پنج شنبه خدمت خانمها و آقایان توزیع شده است راخع به صورت جلسه نظری نیست؟ (اظهاری نشد) صورت جلسه تصویب میشود.
- ادامه مذاکره در کلیات گزارش کمیسیون بودجه راجع به لایحه بودجه سال ۱۳۴۸ کل کشور
۴- ادامه مذاکره در کلیات گزارش کمیسیون بودجه راجع به لایحه بودجه سال ۱۳۴۸ کل کشور
رئیس- آقای عاملی به عنوان مخالف صحبت میکنند بفرمائید.
دکتر عاملی- جناب آقای رئیس همکاران ارجمند بحث بودجه در حقیقت هم رسیدگی به عملکرد گذشته دولت هست و هم توجه به برنامههای آینده از این نظر است که وقتی در مجلس شورای ملی مسئله بودجه مطرح میشود موقعیت استثنائی پیش میآید که در هنگام بحث هیچ یک از لوایح و طرحها این موقعیت وجود ندارد در این جا امکان آن هست که نسبت به برنامههای گذشته و نسبت به آن چه که در آینده باید به موقع اجرا درآید مطالبی عنوان بشود در ادوار گذشته که مجلس براساس نیروهای حزبی و گروههای پارلمانی حزبی متکی نبود غالباً نظراتی که گفته میشد نظرات شخصی بود ولی اکنون مجلس ما از سه گروه مجلس ما از سه گروه پارلمانی حزبیتشکیل شده است و از این نظر است که مسائل از دیدگاه حزبی مطرح میشود ایرادهائی که به برنامه دولت میشود آن را حمل بر برنامه حزبی میتوان کرد و آن چه را که در آینده باید تذکر داد تذکر دهنده از حد و نظر یک حزب، از جهت یک ایدئولوژی خاص که به آن اعتقاد دارد مطرح میکند و از این راه میخواهد که مورد توجه و عنایت قرار بگیرد آن چه که متأسفانه چند لحظه پیش وقوع پیدا کرد و من قبل از این که به تذکرات کلی خود بپردازم ناگزیر هستم نسبت به آن تذکری بدهم و میخواهم خواهش کنم که همه دوستان عنایت کامل بفرمایند و آن نکتهای که میخواهم تذکر بدهم همان است که براساس آن تاکنون با هم کار کردهایم و در آینده هم میخواهیم کار کنیم ما باید براساس حسن تفاهم با هم کار کنیم نه ما باید در مورد دکترین یا ایدئولوژی حزب شما یا هر اصطلاح دیگری داشته باشید اشتباهی داشته باشیم و نه شما باید درباره نظرات حزبی ما سوء تفاهمی داشته باشید البته حزب ما همان طور که می دانید سابقه متجاوز از ۲۵ سال دارد از دوران گذشته کوششها و فعالیتها، ما در برابر عناصر به اصطلاح چپ که از قطبهای بین المللی افکار چپ هدایت میشدند و متأسفانه در وطن ما بودند قرار داشتیم و تهمت هائی از آنها میشنیدیم روش مبارزاتی آنها طوری بود که هرگاه از کسی خوششان نمیآمد به او یک اسمی میدادند و تمام دنیا، اسمی که آنها به مخالف میدادند لفظ مشابهی داشت من هیچ ضرورتی نمیبینم که به آنها اشاره کنم سن غالب آقایان از بیست، بیست و پنج سال بالاتر است و به خاطر دارید سطح مبارزاتی آنها را و تهمتهای مبارزاتی آنها را در دوران جنگ کشوری در دنیا بود و عقایدی داشت قسمتی از آن عقاید مورد نفرت ملتها و کشورهای جهان بود و هست آن چه را که در زمان جنگ حربه تبلیغاتی گروههای چپ بود با اشاره به آن کشوری که در آن زمان زنده بود و افکاری بود که از آنها گرفته شده بود ولی عین همان حرفها را در طول مبارزات بعدی به تمام عناصر و عوامل دیگر نسبت میدادند و هنوز هم میدهند خوشبختانه ما امروز در داخل وطن خودمان همان گونه که اشاره شد از ثبات، از امنیت، از امنیت فکری برخوردار هستیم و با آن گونه تبلیغات بیگانگان و عناصر و گروههای چپ بین المللی در داخل کشور مواجه نیستیم ولی در کشورهای اروپائی که گروهی از دانشجویان ما درس میخوانند گروهی از فرزندان شما تحصیل میکنند چون هنوز آن گونه تبلیغات هست آن گونه اصطلاحات هست و به دوستان ما به پان ایرانی استها به ناسیونالیستهای ایرانی مان حرفها را میزنند در صورتی که این صحیح نیست و شما هم می دانید که صحیح نیست و اگر به فرض فرصت و مهلت آن را نداشته باشید که درباره افکار و اندیشههای پان ایرانیسم بحث و بررسی کرده باشید این جای بسیار تأسف است که خدای نکرده ما گمان کنیم که تهمتهائی که گروه بینالمللی چپ در گذشته به ما میزدند و امروز در کشورهای اروپائی میزنند و بلند گوهای تبلیغاتی آنها بازگو کننده آنهاست اگر بر ذهن کسی خطور کند که اندکی از آن صحیح است این پایه و مایه یه سوء تفاهم خواهد بود و این چیزی است که ما باید از آن اجتناب کنیم من خیلی متأسفم که در این جا ناطق محترم وقتی که فرمودند ناسیونال دوکرات هستند یا ناسیونالیست دموکراتیک هستند و من از دیگر رهبران و زعمان حزب اکثریت هم شنیده بودم که یک ایدئولوژی با این اسم با این ترکیب یعنی ترکیبی از دموکراسی و ناسیونالیستی دارند حرفی نیست ما هم همین اندازه درباره شما میخواستیم بدانیم و هر آینه که بیشتر درباره آن توضیح بدهید، همیشه مایل هستیم که بدانیم که شما چه می گوئید و دقیقاً بدانیم که شما چه میخواهید و همین انتظار را هم داریم که شما دقیقاً بدانید که ما چه میخواهیم در برابر این که ما بگوئیم شما از جهت ناسیونالیزم به ما نزدیک هستید هرگز و هرگز انتظار این را نداشته و نداریم که در پشت تریبون مجلس حتی به کنایه گفته شود که "منهای تبعیضات نژادی" این صحیح نیست این قدردانی و حق شناسی از یک گروه که ۲۵ سال پاس آئین درفش شاهنشاهی را داشته نیست که شباهتی پیدا بشود بین آن چه را که گروههای متمرکز در اروپای شرقی، گروه هائی که با ایدئولوژیهای دیگری مجهز هستند که ما از هر جهت با ایدئولوژی آنها مخالف هستیم میآیند حرف هائی به ما میزنند که شباهت دارد با تزی که آنها دارند. اما از جهت تبعیضات نژادی همان طور که شما میتوانید در روزنامه خاک و خون ببینید و بخوانید ما همواره نسبت به هر سیاست تبعیض نژادی که در هر گوشه دنیا بوده است یا دلایلی بیان داشتهام که این گونه سیاستهای ضد انسانی در خور جهان بشری نیست در مورد رودز یا و در موارد دیگر که خوشبختانه در سایر موارد این نکته ا باید اذعان کنیم می دیدیدیم که نمایندگان سیاسی ما در سازمان ملل متحد در ضمن قطعنامهها یا مستقلاً یا به معیت دیگران همین گونه سیاستهای ضد بشری را تقبیح میکردند پس یک حزبی که کار نامه اش این قدر روشن است نمیبایست با لحنی با او گفت گو بشود که خدای نکرده در مظان آنگونه تهمتهائی قرار بگیرید که دشمنان ایدئولوژی ما همیشه کوشیدهاند به ما نسبت بدهند و تهمت بزنند و شاید در آینده هم بگویند و ما از آنها هیچ انتظاری نداریم برای این که ما سنگر را از دست آنها میگیریم ما داریم زمینه را از دست آنها میگیریم آنها در یک خلاء فکری مبارزه میکردند، آن جائی که جوانها نمیدانستند ناسیونالیست چیست ولی ما داریم این زمینه خالی را پر میکنیم این ایدئولوژی نیرومند و قوی و متکی بر مبانی علمی را به جوانها میگوئیم آنها باید به ما فحش بدهند برای این که ما داریم سرمایه کارشان را از دستشان میگیریم اندیشههای جوانان، مغز جوانها را داریم از آنها میگیریم و گرفتهایم و خواهیم گرفت و بالاخره ایران و ایران زمین را از لوت اندیشههای آنها پاک میکنیم. بلی درون مرز و برون مرز چرا از لفظ برون مرز میترسید آیا دانشجوی شما که دارد در برون مرز درس میخواند مسئلهای ندارد؟ دارد آن جا درس میخواند چند نفر، تعداد زیاد آنها واقعاً با قلب پاک میروند با عشق خدمت به ایران میروند ولی آن هائی که باید وظایف جهانی خودشان را انجام بدهند از همان لحظهای که جوان ایرانی در فرودگاه پا از هواپیما بیرون میگذارد دوره اش میکنند تبلیغات خودشان را به سوی آنها می کشانند شما بشنوید ببینید که چند صدای خارجی روی جوانان ایرانی تبلیغ میکند تا آنها را در مسیرهای منحرفی قرار بدهند این مطلبی است وجود هم دارد در گذشته وجود داشته امروز هم وجود دارد من نمیگویم که امروز میتوانند همه جوانان ما را تحت تأثیر قرار بدهند هرگز چنین چیزی نیست و جوانان ما با روح باز برخوردار از عشق به ایران زمین کوشش و تلاش میکنند در برابر آنها ایستادگی میکنند ولی به یک چیز نیاز دارند یک چیز که روح جوان آنها را اقناع بکند اینها احتیاج دارند که آئین خدمت به میهن و ملت خودشان را براساس یک فرمول و یک اساس علمی به آنها بگویند و آن چیزیست که همیشه ما فریاد زدهایم لازمست در این کشور آئین زندگی ملی آن طور که یک جوان میپسندد تنظیم بشود و به او گفته شود چه در محیط داخلی و چه در محیط خارجی پس وقتی که ما می گوئیم مسائل درون مرزی و برون مرزی وجود دارد در بسیاری از موارد هست که مسائل ما به حد مرزهای داخلی تمام نمیشود یکی از آنها گسترش زبان فارسی است و دفاع از فرهنگ زبان فارسی است محدوده این فعالیت درون مرز نیست محدوده این فعالیت برون از مرزها هم هست نباید توجیهات عجیب و غریب کرد از الفاظ نباید گمان کرد اگر کسی گفت درون مرز و برون مرز این طور فرض کنید منظورش یک نوع جهان گشائی است هر ملتی در دنیا هر قدر کوچک باشد یک سلسله مسائلی دارد که این مسائل در محدوده مرزهایش قابل حل و فصل است یک سلسله مسائلی دارد که حدود آن از محدوده مرزهایش دورتر است مسأله تبلیغات مسئلهای است که در محدوده آن مرزهای داخلی نیست همان طور که صدای رادیوهای بیگانه به ایران میرسد همان گونه هم باید صدای رادیوهای ما به کشورهای دیگر برسد بنابراین این مسئله ایست که تنها در ۴ دیواریداخلی قابل حل نیست و باید به موجودیت آن ملت در فضائی که هست، در جهانی که هست توجه کرد امروز دورهای است که بشر زمینی دارد به مناطقی در ماوراء جو و در اعماق فضا راه پیدا میکند و دیر یا زود هر ملت زندهای درصدد این برخواهد آمد که مسائلش تنها محدود به درون مرز و برون مرز نباشد بلکه محدود به روی زمین هم نباشد و عرصه فضاها را هم مورد توجه و عنایت سیاست خودش قرار بدهد این است که این تذکر را لازم دیدم از جهت ایدئولوژی عرض کنم که ما باید یکدیگر را همان گونه که هستیم بشناسیم و برهمین اساس با هم تفاهم داشته باشیم تا بتوانیم به کمک یکدیگر وظیفه مقدسی را که در برابر انقلاب اجتماعی ایران داریم به خوبی انجام بدهیم با همه اینها من از دوست ارجمند آقای جوانشیر که شاید به علت کسالت تشریف بردند سپاسگزاری میکنم از این نظر که وقتی عنایت و توجه کردند به نظریات سرور پزشکپور فقط در چند مورد ناچیز بود که ایرادهائی گرفتند و آن ایرادها را بیان داشتند و من از این که ایشان تلویحاً با سایر مذاکرات حزبپان ایرانیست هماهنگ شدند سپاسگزاری میکنم (عباس میرزائی- این طور نیست، مطالب شما را هم مسلکان دیگر ما جواب خواهند داد شما صبر کنید این هنوز از نتایج سحر است) ما هم تشکر خواهیم کرد به هر حال من به همین مختصر، از آن چه تذکرات ایشان ناگزیرم کرد به پاسخ به پردازم، اکتفا میکنم به تذکراتی که به موجب وظیفه حزبی قرار است خود من در این جا خدمت همکاران ارجمند و هیئت دولت بدهم، میپردازم. یکی از دلایل و سببهائی که بحث بودجه را طولانی میکند این است که هریک از ما فکر میکنیم برحسب وظایف نمایندگی خودمان باید تذکراتی بدهیم و چون در ضمن سال هم کمتر این فرصت پیش میآید که جائی برای بحث و گفت و گو برای مسائلی که منطبق با مصالح ملت ما است پیش بیاید این است که بحث بودجه به علت کثرت تذکراتی که باید داده شود به درازا میکشد البته در توصیههائی که برای انقلاب اداری هست در این مورد هم توصیه هائی هست که میبایست دستگاههای دولتی بتوانند از نظر مردم استفاده کنند ولی متأسفانه روشی که به موجب آن باید دستگاههای دولتی، از نظریات مردم استفاده کنند هنوز به وجود نیامده دستگاههای اداری ما که دارای نواقص بسیاری هستند از جمله این نقص را هم دارند که نمیتوانند پیشنهاد را بگیرند و پیشنهاد را جذب کنند این نکتهای است که واقعاً تنها به عنوان یک نظر گوینده مخالف نباید به آن توجه کرد واقعاً از نظر مصلحت مملکت ببیند چه راه حلی برای این مسئله میشود پیدا کرد طرز گرفتن پیشنهاد، تجزیه و تحلیل کردن پیشنهاد و به کار بستن پیشنهاد این تنها منوط بحسن نیت مجری نباید باشد که در موقع پاسخ دادن بفرمائید ما که همیشه در اطاقمان باز است ما که همیشه حاضر هستیم که اگر کسی تذکر و پیشهادی دارد ما آنها را میگیریم و میشنویم غالباً کسانی در این مملکت این تجزیه را دارند که به دستگاههای گوناگون مراجعه کردهاند پیشنهادهائی با کمال حسن نیت و علاقه و ارائه دادهاند ولی بعداً یا آن پیشنهادها توی جای آشغال پیدا شده یا در پرونده هائی گذاشته شده است و آن پروندهها مدفون شده است چرا؟ دلیلش این است که سازمانها برای گرفتن پیشنهاد و برای هضم و جذب پیشنهاد دارای ارگانیزاسیون باشند دارای قسمت هائی باشند و این قسمتها باید در تلو سازمان هایشان وجود داشته باشد در گردش کار چرخهای اداریشان وجود داشته باشد اگر یک چنین دستگاهی وجود داشته باشد آن وقت شاید بحث بودجه هم بتواند خیلی کوتاه باشد چون بسیاری از پیشنهادها به طور خود به خود و لو این که در یک روزنامه شهر دور افتادهای منعکس شده باشد خود آن دستگاهی که رباینده و جاذب پیشنهادها است، آن سیستم هائی که برای آن تعبیه شده است، که افکار جدید و تحقیقات جدید را بگیرند نتیجه پژوهشهای جدید را بگیرند آن پیشنهاد تازه را خواهند گرفت و در داخل سازمانها تجزیه و تحلیل خواهند کرد و نکات مفید و مؤثر آن را اخذ خواهند کرد و به کار خواهند بست اما چون چنین سیستمی وجود ندارد ناگزیر کارهای ما بر حسب این است که پیشنهاد دهنده چقدر علاقه و اصرار داشته باشد چقدر دنبال کارش را بگیرد و آن کسی که پیشنهاد را گوش میکند چقدر حسن نیست و فرصت داشته باشد تا به این پیشنهادها رسیدگی کند بنابراین در همین آغاز اجازه بدهید که به این نکته توجه کنیم و این تذکر را بگوئیم تا سالهای دیگر ببینیم تأثیر گفتنی چه هست موارد بسیاری خواهیم رسید که به قول یکی از دوستان تکرار مکررات است ولی این نقص ما نیست تذکر مفیدی بوده است داده شده بعداً بسیاری آمدند فرمودند که این تذکر بسیار به جا و مفید بود و همه دوستان از اقلیت و اکثریت مسئولین دستگاه مجری و غیر مجری آمدند گفتند برنامه صحیح بود نظر صحیح بود ولی سال بعد وقتی بودجه میآید می بینیم از برنامه صحیح خبری نیست و در جهت عکس چیزهائی وجود دارد و این است که ناگزیر میشویم چون پیشنهادمان صحیح بود، همان پیشنهادها و تذکرات را وقتی میبینیم به موقع اجرا گذاشته نشده تکرار کنیم در این جا منظور این نیست که قطعات ادبی را ارائه دهیم که این قطعات یک حسنش تازه و نو بودنش باشد در این جا میخواهیم برای مملکت پیشنهادهائی ارائه بدهیم، تذکراتی بدهیم، طبیعی است اگر یک بار تذکر مفیدی را دیدیم متذکر خواهیم شد و در این جا اگر با حسن برخورد در آن پیشنهاد مواجه شدیم بار دیگر همان پیشنهاد را اگر انجام نشده بود تکرار خواهیم کرد، بنابراین اولین نکته این است که به مجریان امور این یادآوری را بکنیم که برای دستگاههای خود یک قسمتی را به وجود بیاورند که این قسمت بتواند به طور صحیح پیشنهاد را که حاصل تحقیقات و حاصل پژوهشها است بگیرد و از آن استفاده بکند و در غیر این صورت بسیاری از اقلامی که در این بودجه هست و صرف کمیسیونها و سمینارها و کنفرانسها و کنگرهها میشود تمام اینها باطل و بی مورد و بیهوده خواهد شد (صحیح است) شما سمینار تشکیل میدهید، بسیار خوب، سمینار تشکیل دادن ناشی از این است که شما به یک موضوعی توجه کردهاید حالا البته بعضی از سمینارها را باید پنجاه سال قبل تشکیل میدادند این اشکالی ندارد و تقصیر شما نیست و بعضی از سمینارها را هم باید قبل از تشکیل حکومت حزبی تشکیل میدادید آنها را هم که در دوره حکومت و به خرج دولت تشکیل میدهید اشکالی ندارد و به هر حال وقتی سمینار تشکیل شد یک قطع نامه میدهد قطع نامه چیست چند توصیه و چند پیشنهاد است اگر دستگاههای شما دارای قسمتهائی نباشد که اینها را بگیرد و روی روشهای اداری و سازمانی که شما بیش از همه ادعایش را میکنید و ما کمتر از همه نتیجه آن را میبینیم، این را به کار بگیرد تجزیه تحلیل کند روشهای اجرائی اش را پیدا کنید حاصل سمینار چیست، همین دفتر گزارشهای یک ساله را اگر ورق زده باشید در کمتر دستگاهی اسم به عنوان یک فعالیت مؤثر آن دستگاه ننوشته باشد تشکیل سمینار فلان، تشکیل کمیسیون برای فلان کار و تشکیل هیئتهائی که خلاصه کار این هیئتها این است که پیشنهادها را تدوین کنند اما در این سازمانها هیچ قسمتی را نمیبینیم که فکر جدید را بگیرد و فکر جدید را ارگانیزه کند و به دستگاه القا کند می گوئید قسمتهای طرح بودجه و آن هائی که در دستگاههای اداری هستند بهتر از من واقف هستند که این قسمتهای طرح ریزی هنوز به آن حد از رشد و فعالیت نرسیده است که در سازمانی بتواند یک چنین وظیفهای را انجام بدهد، اما به هر حال این ضرورت احساس میشود که یک چنین وظیفهای را انجام بدهد من امیدوارم که بعد از این هر کس که میخواهد پیشنهاد تشکیل سمیناری بکند قبل از این که این پیشنهاد را بدهد ببیند آیا در دستگاههای اجرائی خودش کسی را دارد، سازمانی را دارد که وظیفه او گرفتن پیشنهادها و به کار بستن پیشنهادها باشد اگر دارد برود سمینار تشکیل بدهد و الا چه فایده که سمینار تشکیل بدهیم و به متخصصین و کارشناسان درجه اول دنیا مأموریت بدهیم که یک موضوعی را مطالعه کنند وقتی شما در سازمان خودتان آن قسمت اجرائی را نداشته باشید که بتوانید نتیجه سمینارها را به کار برید. پس اول وسیله را فراهم بکنید برای استفاده از نظریات و سپس بروید به دنبال این که نظریات را بگیرید، عرض کردم در هنگام بودجه تذکراتی داده میشود و اکنون که کار ما بر مدار کار حزبی است این تذکرات از جنبه دید حزبی دیده میشود و نتیجه این است که مجموعه این تذکرات از جانب حزبی که ارائه میدهد سیمای واقعی آن حزب را بیان میکند و از جانب دستگاهی که مورد انتقاد قرار میگیرد منجر به این میشود که سیمای واقعی آن حزب آشکار شود، چون هیچ حزبی هیچ عقیدهای هیچ دکترینی عبارت از چیزی که اصحابش میگویند نیست ما ممکن است درباره خودمان بسیار چیزها بگوئیم شما هم ممکن است درباره خوتان بسیار بگوئید ولی واقعیت شما آن کاریست که میکند (صحیح است) واقعیت ما آن عملی است که خواهیم کرد، حزب اکثریت از این نظر و واقعیتش آشکارتر است چون در عرصه عمل است، صاحب قدرت اجرائی است بنابراین آن چه را که ادعا داشته فرصت دارد که بروز بدهد، فرصت دارد که نشان بدهد، اگر این کار را نکنید برعکس میشود یعنی آن چه را نشان میدهید و بروز میدهید منقدین آن هارا میگیرند کنار هم میچینند، کنار هم قرار میدهند و با آنها صورت واقعی حزب شما ترسیم میکنند، بنابراین من امیدوار هستم وقتی این تذکرات را بیان کردم در پایان بتوانم نتیجه بگیرم که شما به موجب عملکردتان چه هستید و شاید! اگر پسندید آن چه را که به موجب عملکرد خودتان هستید به آن ادامه بدهید و اگر نیستید بروید در آن تجدید نظر کنید، سمینار تشکیل بدهید، کنگره تشکیل بدهید که چرا شما در یک جهتی حرکت میکنید که آن چه را که میخواهید در یک طرف قرار گرفته و آن چه را که میکنید در جهت دیگری است. اولین قسمتی را که میخواهم به آن بپردازم و نظر همکاران ارجمند را به آن جلب کنم و به اعتقاد من این یکی از موارد اساسی است که به طور دقیق روشن میکنید که حزب شما چگونه نسبت به مسائل مملکت فکر و عمل میکند و خیلی مایل بودم در این بحث به خصوص جناب آقای نخست وزیر هم حضور میداشتند (دکتر طالع- یا لااقل هیئت وزراء) (دکتر الموتی- آقایان وزراء هستند) و ما از انصاف ایشان برخوردار میشدیم و خودشان توجه میفرمودند و پاسخ میگفتند که آیا میخواهند این طور عمل کنند یا این اقدان استثنائی است و کاری است که برای یک بار شده است و شاید هنوز هم فرصت آن باشد که از این راه برگردند در ماده واحدهای که این جا تقدیم شده است سه فراز هست که در فراز دوم این عبارت نوشته شده است" به دولت اجازه داده میشود درآمدهای مزبور را وصول و در حدود درآمدهای وصول شده هزینههای مستمر وزارتخانهها و مؤسسات دولتی و همچنین کمکها و اعتبارات سایر دستگاهها و ردیف هائی را که در جداول منضم به این قانون از محل در آمدهای عمومی منظور شده است براساس تخصیص اعتبار تعهد و با رعایت مقررات و قوانین مربوط و تبصرههای زیر پرداخت نماید" این عبارت در لایحه هست در لایحهای که این جا مطرح است و شما انشاءالله آن را تصویب خواهید کرد و البته من امیدوارم که این تذکرات سبب بشود اصلاحات لازم به عمل بیاید و شما تصویب بفرمائید، در این جا گفته شده است براساس تخصیص اعتبار تعهد شود، در این فرمول خیلی مطالب هست که این جا میخواهم آن را تجزیه و تحلیل کنم آیا واقعاً منظورتان این است که همین طور باشد و در آن یک نوع دلایل علمی و اقتصادی و اجتماعی وجود دارد که ما از آن غافل هستیم یا این که شما نمیخواستید و این طور شده است، راجع به این که تفاوت لایحه بودجه با لوایح دیگر چیست غالباً بحث هائی شده است حتی میگویند بودجه خودش قانون نیست یک سند پیش بینی است ولی به هر حال آن چه مسلم است این است که لایحه بودجه در خودش تکالیفی را دارد و آن تکالیف را بیان میکنند و عبث و بیهوده نیست که ما لایحه بودجه را تصویب میکنیم و در این لایحه الزاماتی وجود دارد و این صرفاً پیش بینی نیست یک پیش بینی خاص است البته نوعاً پیش بینی است پیش بینی درآمد و پیش بینی مخارج ولی لایحه بودجه با خودش الزاماتی را دارد ایجاباتی را دارد مسئولیت هائی را بر عهده گردانندگانش میگذارد به این الزامات توجه کنیم و ببینیم چیست، رقم هزینه که در بودجه هست که بین دستگاههای مختلف تقسیم میشود و در هر دستگاه بین مواد مختلف تقسیم میشود و این ملاک مسئولیت است، به همین دلیل است که به موجب قوانینی که هنوز جاری است هرکس از میزان اعتباری که در اختیار او هست بیشتر تعهد کند اساساً جرم است جرمی است که قانون شناخته و برای آن کیفر تعیین کرده پس رقم هائی که در ستون هزینه هست الزام آور است اگر بگوئیم آن چه که در ستون درآمد هست آنها الزام آور نیست و دارائی میتواند بیش از آن چه که در ستون درآمد هست مالیات جمع کند اشکالی ندارد ولی در ستون هزینه الزام آور است، ملاک مسئولیت است، تعیین حد مسئولیت است، یعنی یک سلسله برنامه هائی را به موجب قوانین یا به موجب آن چه که محتوی بودجه است در مجلس قبول میکنیم و تصویب میکنیم ان برنامهها را می سپاریم به مسئولین و می گوئیم بروید این برنامهها را اجرا کنید آنها هم به موجب قانون در برابر قوه مقننه مسئول هستند ولی صرف تعیین برنامه و تنظیم برنامه حد مسئولیت را ترسیم نمیکند مثال عرض میکنم ما یک قانون بسیار خوبی داریم به اسم قانون تعلیمات اجباری، مجلس تصویب کرده است که تمام افراد لازم التعلیم در سنین کودکی باید طبق شرایطی بروند و درس بخوانند و اجباریست ولی وزارت آموزش و پرورش از روز تصویب این قانون تا امروز نتوانسته است این کار را انجام بدهد، برنامه ایست، مجلس تعیین کرده اما وزارت آموزش و پرورش اجرا نکرده معذلک به عنوان مسئول در این جا کسی سؤال نکرده است که چرا تمام افراد را به مدرسه نفرستادهاید برای این که جواب روشن است اگر کسی میپرسید چرا این قانون تعلیمات اجباری را اجرا نکردید جوابش این بود که شما به رقمهای بودجه تان نگاه کنید شما اعتبار کافی به من بدهید من از همین امسال و شاید از همین امروز شروع میکنم (دکتر الموتی- وسیله اجرایش باید فراهم بشود) مسئولیت برو و اساس است یکی برنامهای که تنظیم میشود و یکی اعتباری که تصویب میشود، اعتبار چهار چوب حد مسئولیت را تعیین میکند پس سند بودجه الزام آور است از نظر هزینه، هزینه محتوی برنامه است رقم هزینه محتوی چیزی است که برنامه باید اجراء شود قانون داریم که باید شرکتهای سهامی زراعی تشکیل بدهیم این از قوانین انقلابی هم هست مورد توجه همه ما هست همه کشاورزان هم از آن استقبال میکنند ولی شما وزیر اصلاحات ارضی را بیاورید این جا و بگوئید که چرا اجراء نکردید میگوید به اندازه اعتبارش اجراء کردیم پس رقم هزینه حد مسئولیت است در این حد میبایست وظایفشان را انجام بدهند البته این بحث در سطح کلی هیئت دولت و در سطح کلی حکومت حزبی باقی میماند که در سطح کلی حکومت و حکومت حزبی این مسأله مطرح نیست که ما در چهاچوب امکانات و اعتبارات عمل بکنیم چون مجموعه حکومت نه تنها تنظیم کننده رقمهای بودجه است و در مقابل اقلام تصویب شده بودجه مسئول است بلکه مسئول این هست که در روال کلی مملکت آن میزان درآمدی که امکان دارد برای این اجرای برنامههای مهم فراهم آورد در حد مسئولیت اجرائی وزارت آموزش و پرورش رقم هزینه بودجه حد مسئولیت است ولی در سطح دولت این حرف صحیح نیست برای این که وقتی میبینیم زیر پای آقایان وزراء و معاونینشان اتومبیل نو به نو هست میتوانیم انتظار داشته باشیم یک ماشین ساخت داخلی زیر پای خودشان بیندازند و بقیه این اعتبارات را صرف مدرسه سازی کنند (صحیح است) و بسیاری از موارد صرفهجوئی هست که در سطح دولت و حکومت حزبی انتظار داریم ولی این جا ما بحث دیگری میکنیم سند بودجه اقلام هزینه اش ملاک مسئولیت مجری است در برابر قانون گذار در برابر مجلس شورای ملی، خوب سند شامل دو رقم است هزینه و درآمد هزینه اش عرض کردم ملاک مسئولیت است درآمدش تضمین مسئولیت است یعنی شما ممکن است یک بودجهای بیاورید که هیچ نوع ارتباطی بین هزینه و درآمد نباشد و در این مورد نشانه این است که شما نتوانستهاید به ببینید نتوانستهاید برای یک سال پیش بینی کنید که این کشور چقدر درآمد دارد و از این منبع درآمد چقدر خرج میشود و هر یک از مقدارهای درآمد در چه زمان و اصل خزانه دولت میشود این عواملی است که باید پیش بینی کنید چرا باید پیش بینی کنید برای این که میخواهید برنامههای خودتان را تضمین کنید برای این که میخواهید مسئولیتهای خودتان را تضمین کنید باید پیش بینی شما در مورد اقلام درآمد صحیح باشد بدانید که مجموعه قلمهای درآمد در طول سال میتواند مجموعه قلمهای هزینه را تکافو کند اگر این پیش بینی صحیح نباشد یا یک مقدار زیادی از درآمد مملکت که باید صرف عمران و صرف بهبودی زندگی مردم بشود بلو که خواهید کرد و آنها را کنار خواهید گذاشت پس اندرز بی جا خواهید کرد اگر پیش بینی برعکس باشد گر میآورید و بسیاری از برنامه هائی که مجلس ضرورت آن را تصویب کرده است نمیتوانید به موقع اجراء بگذارید این هاست الزامات سند بودجه رقم هزینه ملاک مسئولیت هر مجری است مجموعه هزینه و درآمد ملاک مسئولیت حکومت است در برابر مجلس (آفرین) حالا در این جا می فرمائید که تعهد براساس تخصیص یعنی چه؟ این را عرض کنم که می دانم بودجه بعد از تصویب یک مرحله دیگر دارد و آن مرحله اجرای بودجه است اجرای بودجه عبارت از اینست که قلمهای تصویب شده مجلس به هر دستگاهی ابلاغ شود که شما حق دارید اینقدر خرج کنید نحوه اجرای بودجه تابع نظریات علمی است که من از آن مطلقاً اطلاع ندارم ممکن است مجری دلش بخواهد روز به روز ابلاغ کند ممکن است دلش بخواهد هفته به هفته ابلاغ کند ممکن است دلش بخواهد سه ماه سه ماه ابلاغ کنند ممکن است یک دوازدهم ابلاغ کند ممکن است بعضی اعتبارات را زود ابلاغ کند بعضی را سه ماهه اول سال ابلاغ کند این مکانیسم ابلاغ بودجه است ولی نحوه اجرای بودجه مخل مسئولیت نباید باشد نحوه اجرای بودجه عمل اجرای آئیننامه است اجرای روشهای کار است و اصل کلی در قانون گذاری این است که روشهای اجرائی مخل اصل و مخل قانون نباید باشند آنها باید روشهائی باشند که قانون را اجرا کنند قانون بودجه مسئولیت را تعیین میکند مسئولیت را معین میکند بنابراین ما از آن کسی که در برابر یک رقم هزینه مسئول هست میخواهیم به وظیفه خودش عمل بکند دولت چه جور این پول را در اختیارش میگذارد به ما ارتباط ندارد و در چه مدت در اختیارش میگذارد این به ما ارتباط ندارد اگر نحوه اجرای قانون سبب بشود که اصل قانون منتقی بشود این خودش مسئولیت جدیدی را ایجاد میکند اگر فرض کنید یک رقم بودجه ساختمانی گذاشته شده باشد برای یک منطقه سردسیر به خاطر این که یک مدرسه بسازد ولی مقام اجرا کننده این اعتبار را در بهمن ماه در اختیار آن دستگاه بگذارد هر دوی آنها مسئولند آن دستگاه مسئول است چرا مشکلات اجرائی خودش را در هیأت دولت مطرح نکرده و از تمام امکاناتی که داشته استفاده نکرده و مجموع دولت هم مسئول است که چرا اعتباری که باید در فروردین یا اردیبهشت بدهند در بهمن ماه دادهاند پس نحوه اجرای قانون بودجه محل مسئولیت نباید باشد در آن جا آن چیزی را که لایحه حکومت حزبی شما ایفاء میکند این است که میخواهند روش اجرائی را صورت قانونی بدهند چه قانونی؟ قانونی که اساس بودجه نویسی و نظارت مجلس بر قوه اجرائیه را منتقی میکند و از بین میبرد همان طور که عرض کردم ما در مقابل هزینهای که در این کتابها نوشته شده برای یک نفر میتوانیم مسئولیت تعیین کنیم و از او بخواهیم ولی اگر این شخص پس فردا آمد. گفت من مسئولیتم را انجام ندادم چون تخصیص بودجه به من ابلاغ نشد و شما در قانونی که تصویب کردید گفتید براساس تخصیص بودجه پس اگر این لایحه به این شکل تصویب شود اساس مسئولیت قوه مجریه در برابر قوه مقننه برای همیشه منتقی است (صحیح است) (دکتر الموتی- جنابعالی که مرد عمیقی هستید چنین فرمایشی نفرمائید) من حاصل تعمق خودم را عرض میکنم و توضیحات جنابعالی را هم با نهایت انصاف گوش میکنم توضیحات جنابعالی را هم با نهایت انصاف گوش خواهم کرد. یک رقم هزینه هست این رقم هزینه گذاشته شده برای یک مدرسه یا یک تکه راه وقتی که ما این را تصویب کردیم یعنی هزینه را تصویب کردیم به اعتبار حسن پیش بینی دولت یعنی چه؟ یعنی می دانیم که به موقع درآمدی که باید تکافوی این هزینه را بکند به صندوق و خزانه ریخته خواهد شد ما این مجموعه را تصویب میکنیم ما این سیاست را تصویب میکنیم حالا شما بفرمائید رقم هزینه فرض کنید ۱۰۰ است برای ساختن یک متر راه این را تصویب کردیم مجلس تصویب کرد حالا باید به وزارت راه گفت این صد را برای شما تصویب کردیم بگیرید راه را بسازید این رابطه مسئولیت ما هست با مجری ولی بعد از این بودجه ما هیچ نوع رابطه و مسئولیت با مجریان نداریم، اگر فرمودید براساس تخصیص، تخصیص که عرض کردم روش اجرائی است من نمیگویم که اجرا براساس تخصیصی نباشد نه این کار فنی است براساس تخصیصی باشد میگویند این وسیله نظارت ماست بر دستگاهها بسیار خوب ما در روش اجرائی هیچ حرفی نداریم ولی روش اجرائی شما اگر تصویب کردیم از دو حال خارج نیست یا باید سندی را که ملاک مسئولیت است آن را به تصویب قوه مقننه برسانید که آن سند تخصیص ملاک مسئولیت باشد یا این که باید بفرمائید این یک نوع اختیارات است ما اختیار میگیریم که بودجه را به هر شکلی که توانائی داشتیم و خواستیم اجرا کنیم از این دو یکی باید مفهوم این لایحه باشد اگر سند تخصیص آن چیزی را که مجلس از شما میخواست این ارقام است به شرطی که بتواند ملاک مسئولیت باشد قبول داریم اگر می فرمائید نه این ارقام ملاک مسئولیت نیست صورتهای تخصیص ملاک مسئولیت است هیچ اشکالی ندارد صورتهای تخصیص را بیاورید به تصویب مجلس برسانید آن چیزی که ملاک مسئولیت است از بودجه عبارت است از آن اقلامی که بتواند در ردیف هزینه ایجاد مسئولیت بکند آن اقلام اگر در این بودجه نیست در سند تخصیص هست پس باید سند تخصیص به تصویب قوه مقننه برسد این استنباطی است که در این مورد هست و اما ممکن است بفرمائید که چون ما قبلاً دفتر بودجه نداشتیم و چند سالی است که دفتر بودجه داریم و این مکانیسم تخصیص هم یا از ابداعات دفتر بودجه است یا کاری است که دفتر بودجه میکند و حق قانونی اوست کی میکند در مورد حق قانونیش عرض میکنم خیر دفتر بودجه موظف به تخصیص نیست آن چنان تخصیصی که برای قوه مقننه ملاک مسئولیت باشد و مجلس این اجازه را نداده است که بودجه تنظیم بشود در این جا قانون طرز تهیه و تنظیم بودجه کل کشور هست الآن عرض میکنم: از تاریخ تصویب این قانون بودجه کل کشور تحت نظر نخست وزیر تهیه و تنظیم میگردد و نخست وزیر مسئول آن میباشد و عبارات قسمت دومی که میگوید دفتر بودجه در سازمان برنامه تشکیل میشود ولی قسمت اولی که حکم میکند وظیفه را تعیین میکند همین قسمت است که تهیه و تنظیم و در اینجا هیچ صحبتی از تخصیص نیست سابقاً در وزارت دارائی بودجه را تنظیم میکردند و مصلحت این بود که شیوههای نو عمل شود و جای دیگر این کار را انجام بگیرد و زیر نظر مستقیم آقای نخست وزیر باشد بسیار خوب اینها مورد قبول ولی این که روش اجرای این دفتر جانشین مجلس بشود. این صحیح نیست به هر حال این را عرض میکنم آن سندی که از لحاظ مجلس ملاک مسئولیت میتواند قرار بگیرد سندی است که اقلام هزینه اش ملاک مسئولیت باشد اگر بودجه شما اقلام هزینه اش ملاک مسئولیت هست هیچ عرضی و سخنی نیست کلمه تخصیص را بردارید لایحه شما هم اصلاح میشود و کار بر روال اصلیش میفتد و اگر اعتقاد شما این است که باید به جای بودجه یک ساله بودجه جزئی تری در تلو سال در دو بار سه بار تنظیم شود که اسم آن سند تخصیص گذاشتهاید آن سند تخصیصی باید به تصویب قوه مقننه برسد که میتواند ملاک مسئولیت قرار بگیرد من البته انتظار داشتم گر چه تکلیف بسیار شاقی خواهد بود که جناب آقای نخست وزیر و کلیه وزراء در تمام طول سخنرانیها این جا تشریف میداشتند ولی انتظار یعنی آرزویم این بود که از اول این بحث جناب آقای نخست وزیر تشریف میداشتند گر چه یک اشارهای برای ایشان کافی است و به تمام نکات عنایت پیدا میکنند من در این جا خواستم بحثی را مطرح کنم شاید به اعتبار خصوصیات اخلاقی و به اعتبار میزان انصافی که در جناب ایشان سراغ دارم آن این است که این روال سبب نشود که قدرت دفتر بودجه بر تمام سازمانهای اجرائی غلبه و تسلط پیدا کند ممکن است بفرمایند که همه ما همکار هستیم همه ما هر وقت هر دفتر یا سازمانی تشکیل دادیم منظور این بود که کارها بهتر گردش پیدا کند و جریان کارها دقیقتر شود تمام این نکات ممکن است در پاسخ من گفته شود یعنی خلاصه این که ممکن است که بخواهند پایه این کار را بر حسن نیت بگذارند و بفرمایند درست است سند اصلی بودجه که عبارت از سندهای تخصیص است این جا به تصویب و رؤیت مجلس شورای ملی نمیرسد ولی شما اطمینان داشته باشید که ما این کار را با حسن نیت انجام میدهیم این جاست که من میخواهم به یک نکته بسیار اساسی توجه کنید و آن این است که روال انقلاب ایران روال کار شاهنشاهی ایران همواره بر این بوده است که کارها در مسیر قانونی آنها انجام بشود و متکی به ضابطه حسن نیت باشد ضرب المثلی هست که میگوید جهنم با سنگهای حسن نیت فرش شده ما انشاءالله میخواهیم بهشت بسازیم نمیخواهیم جهنم بسازیم از این جهت است که باید بر یک اصل کلی توجه کنیم و کارها بر پایه حسن نیت تنها باشد بسیار عامل مقدسی است اطمینان و اعتماد عامل بزرگیست ولی چرا مجلس مقننه وجود دارد چرا قانون اساسی وجود دارد تمام اینها برای این است که علاوه بر حسن نیت ضوابط و ملاکها و روابط دیگری هم مستقر باشد این که ما بگوئیم چون دولت حزبی است که شما اکثریتش را دارید و به هر حال رأی میدهید یا ما بگوئیم که حکومت حکومتی است که در رأس آن شخصی قرار گرفته دقیق و با انصاف است پس با اتکاء این خصوصیات به جای این که سند اصلی بودجه را مجلس تصویب کند ما یک چهارچوب رویائی را تصویب کنیم سند اصلی را دفتر بودجه تنظیم کند چون اعتماد داریم، حسن نیت هست این صحیح نیست این از ملاک و ضابطه اساسی کار مجلس شورای ملی در چهار چوبه و قانون اساسی خارج است در این جا کار باید بر اساس همان روابط و مقررات باشد که تاکنون نافذ و جاری بوده است سند بودجه با همان خصوصیات باید به تصویب مجلس شورای ملی برسد با همان الزاماتش باید به تصویب مجلس شورای ملی برسد و روشهای نو به کار بستن بسیار خوب است ولی قبول از آن که ناقض قانون باشد باید آن روشهای نو را به شکل لوایحی درآورد دلایلش را گفت به تصویب قوه مقننه برسانید بعر براساس آن عمل کنید شما برای دفتر بودجه اختیار بگیرید یعنی همان چیزی که اسمش را گذاشتید تخصیص و من اسمش را میگذارم بودجه واقعی که اقلامش برای اجرا کننده ملاک مسئولیت است اختیار مجلس شورای ملی داده بشود به آن دستگاه حرفی نیست اگر این کار منطق دارد دلیلی دارد که اختیار مجلس را در قسمت نظارت بر بودجه بگیرید بدهید به دفتر بودجه بگوئید و دفتر بودجه این کار را بکند ولی مادام که قانون محاسبات عمومی به شکل فعلی مجری است و مادام که سنن پارلمانی ایران و خصوصیات قانون اساسی به شکل فعلی مستقر است بودجه باید عبارت از سندی باشد که در یک برهه از زمان پیش بینی کنید هزینه و درآمد را و هزینه اش ملاک مسئولیت باشد می فرمائید یک ساله نمیشود پیش بینی کرد حرفی نیست بودجه میتواند در برهه زمانی کوتاه تر تنظیم بشود من وارد این خصوصیات اجرائی نمیشوم این وظیفه و کار من نیست وظیفه و کار ما این است که آن سندی را تصویب کنیم که اقلام هزینه اش ملاک مسئولیت باشد و از مسئولش بشود پرسید. که تو این مقدار اعتبار هزینه داشتهای چرا به کار نبردی و چرا از این هزینه در راه برنامه هائی که بوده استفاده نکردی و او در برابر ما نتواند بگوید که سند تخصیص مرا محدود کرد و خواستم مرا محدود کرد و خواستم و به من نداد این سلب حق است از مجلس. نکته دیگر در دفاع از این امر تخصیص گفته شده است که ما میخواهیم به کمک روش تخصیص بلکه بتوانیم پیش بینیهای دقیق تری بکنیم که منجر بشود یک حجم از صرفه جوئی که ما میتوانیم این صرفهجوئی را صرف برنامههائی بکنیم که همه شما پشتیبان و راغب هستید و صرف برنامه عمران روستائی بکنیم این جا عرض میکنم ما با تصویب لایحه با تصویب جدولها در واقع شاید همه ما فرصت این را نداشته باشیم یا لازم نباشد تمام اقلام بودجه را بخوانیم آیا همه شما تمام اقلام بودجه را دقیق و تا قلم آخر خواندهاید؟ و دانه دانه آنها را قلباً تصویب کردید؟ این کار که امکان ندارد پس ما چه تصویب میکنیم؟ اگر پیش بینی بشود که طی سال آینده در این بودجه ۳۳ میلیاردی قبلاً سه میلیارد میشود صرفه جوئی کرد این سه میلیارد را میشود در عمران روستائی صرف کرد اگر این پیش بینیها منطبق بر واقعیات است بگذارید در بودجه و این سیاست شما را مجلس تصویب کند چون وقتی بودجه به شکل متعادل تصویب میشود معنیش از نظر ما عرض نمیکنم از نظر شما که اکثریت هستید و تصویب میکنید اگر شما میخواهید از شکم اقلام بودجه این سه میلیارد را برای عمران روستائی بیرون بکشید این را باید مجلس در هنگام تصویب بودجه بداند و این سیاست را تصویب کند یعنی کسر را یا صرفه جوئی را یا تعادل را این باید مجلس هنگام تصویب بودجه بداند و تصویب کند و الا این که بگوئیم ما یک قالبی به تصویب شما می رسانیم که اقلام هزینه ملاک مسئولیت نیست بعداً قطعه قطعه، قسمت قسمت به موجب سند تخصیص ملاک مسئولیت مجریان را تعیین میکنیم و از یک قسمتش پس انداز میکنیم و در جهتهای دیگر که نوعاً خوب است خرج میکنیم، این درست نیست البته عمران روستائی تعلیمات اجباری- تعلیمات ابتدائی خوب است هیچ کدام این بودجه بد نیست جز بعضیها که زائد است، یا قابل این است که بیشتر صرفه جوئی کرد ولی بقیه اش به هر کاری که بزنید، شما از این بودجه صرفه جوئی کنید و به هر زخمی بزنید خوب است ولی اگر قرار باشد که ما در این جا رقم کلی را تصویب کنیم و اختیار اجرای آن را بدهیم به دستگاه اجرائی، آن وقت روال دیگری میگردد. یک رقم کلی هزینه داریم و طرز اجرایش را دولت می داند و خودش می داند چگونه اجرا کند و چه موقع اجرا کند، از کجا بگیرید و به کی اجازه مصرف بیشتری بدهد این را خودش می داند و یک چنین چیزی را نه شما از لحاظ یک حکومت حزبی میتوانید قائل باشید که سند بودجه به این شکل کلی به تصویب مجلس شورا برسد و نه قوه مقننه میتواند این قدر نسبت به وظایف اجرائی هر دستگاه و حد مسئولیت هر دستگاه بی اعتنا باشد. اگر واقعاً پیش بینی بشود که این ارقام یک رقم بزرگ یا کوچکی، به عنوان صرفه جوئی کنار کشید و رقم دیگری به کار برد، این را به عنوان سیاست بودجه خودتان عرضه بکنید و بعد در مرحله عمل آن را به موقع اجرا بگذارید، این روش که ما کلید هر فعالیت اجرائی را به دفتر بودجه بسپریم از لحاظ روشهای اعلام شده و تبلیغ شده از طرف حزب شما مغایرت دارد و آن روشها عبارت از این است که شما سالها است تبلیغ میکنید، ما هم حدی در این تبلیغ با شما هم عقیده هستیم که ما میخواهیم این تمرکز نیروهای اجرا کننده را از بین ببریم، تفویض اختیار بیشتری بکنیم به مسئولین که باید کارها را انجام بدهند، تفویض اختیار بیشتری بکنیم به سطح شهرستانها به سطح استانها و بین دستگاههای مختلف که اینها بتوانند قدرت اجرائی خودشان را بهتر و کامل تر به کار برند، این سیاست صحیحی است ما هم همین اعتقاد را داریم، ما هم اعتقادمان این است که از لحاظ برنامه ریزی و تقسیم در سطح کلی مملکت یک تصمیم قاطع وجود داشته باشد ولی بعد از آن که در سطح برنامه ریزی برنامه جامع ملی تنظیم شد، برنامهای که تمام خصوصیات برنامه شما را داشته باشد، یعنی برنامه اقتصادی و عمرانی و خصوصیات سیاست برنامهها هم اضافه شده باشد یعنی سیاست رفاهی به آن معنی که عرض خواهم کرد و سیاست داخلی و خارجی و سیاست فرهنگی، اینها هم در آن منظور شده باشد، بعد از این که تصمیم یک جا و متمرکز در مرکز گرفته شد، آن وقت یک سیاست عدم تمرکز اجرائی وجود داشته باشد و آن مسئولی که در سطح استان و شهرستان نشسته است از آغاز کار برنامه و اختیاراتش دقیقاً به او تفهیم بشود و تمام اعتباراتی که لازم است در اختیارش گذاشته بشود، در این روش ما با هم هم عقیده هستیم، اما مکانیسم تخصیص شما معارض با این روش است، چون اگر تاکنون مسئولین که براساس بودجه مصوب تعهد میکردند تنها منتظر این بودند که شما بودجه سالیانه را ابلاغ کنید براساس آن تعهد میکردند و وظایف خودشان را انجام میدادند حالا میدانند که تصویب بودجه از طرف مجلس شورای ملی کافی نیست و باید بنشینید و انتظار بکشید تا سند تخصیص از طرف دفتر بودجه به آنها ابلاغ شود و این معارض آن است. شما همکاران عزیز باید به این نکته عنایت و توجه داشته باشید که در میان هر ملتی همان طور که ویژگیها و خصوصیات و خصایص خوب و نیکوئی هست، ممکن است که بدی هائی وجود داشته باشد، ممکن است اعمال نظرها و غرض هائی وجود داشته باشد، ممکن است این زمان این قانون را می گذرانید شما هم عقیده دارید که خوب اجرا میکنید، ولی این میشود رویه قانون گذاری. در یک زمان دیگر در یک کشور دیگری میآیند به این سندی که ما تصویب کردیم به عنوان یک قوه مقننه انقلابی نمونه استناد میکنند میگویند همان طور که مجلس ۲۲ ایران تصویب کرد شما هم تصویب بکنید آنها هم اساس تخصیص را تصویب میکنند. فردا دفتر بودجه از یکی خوشش میآید تمام سند تخصیص او را تمام بودجه سالش را روز اول ابلاغ میکند از یکی خوشش نمیآید آخر سال بودجه سه ماهه اول سال را او ابلاغ میکند. همه دستگاهها مثل دستگاهها دقیق و منظم نیست و ممکن است دستگاه هائی هم باشد که از رویه استناج صحیحی نکنند آن چه که من اعتقاد دارم این است که یک ار کستر افرادش برای خودشان، همیشه یک سنتهائی دارند. مثلاً تمرین خودشان را کردهاند رهبر ار کستر فقط ار کستر را هم آهنگ میکند ولی ما نباید به طرفی حرکت کنیم که ار کسترهای بینت بهوجود بیاید که تمام نگاه هایشان به سوی دست رهبرشان باشد که ببینند او چه میزند و او چه دستور میدهد و آن را بزنند تخصیص اعتبار و موکول کردن اقلام هزینه به نظر دفتر بودجه، در حکم این است که هر یک از دستگاهها آن زمانی میتوانند فعالیت خودشان را شروع بکنند که دستگاه مرکزی بودجه به آنها اشاره میکند و سند تخصیص را در اختیارشان میگذارد، در صورتی که راه تکامل و ترقی این است که هر مسئولی به خوبی وظایف خودش را بداند و به خوبی برای اجرای وظایفش آماده شده باشد و به خوبی بتواند امکاناتی را که لازم است برای اجرای وظایفش در اختیارش داشته باشد و حقیقتاً بتواند هم آهنگی و توازن را برقرار کند. از آن گذشته اگر قرار است سند اصلی بودجه، سند تخصیص باشد و بودجه سالانه فقط یک چهارچوب و قالب کلی باشد، چه ضرورت دارد ما خودمان را در این اقلام کوچک محصور کنیم. پس باید اقلاً سند بودجه را براساس آرزوهایمان تنظیم کنیم، تمام اعتبارات لازم را برای تعلیمات اجباری بگذاری، تمام اعتبارات لازم را برای مبارزه با بی سوادی بگذاریم، تمام اعتبار لازم را برای تبدیل سیاست آموزشی کشور به یک سیاست آموزشی صحیح بگذاریم تمام اقلام لازم را برای تعلیمات حرفهای بگذاریم، هر چه آرزومان هست در بودجه بگذاریم، چون این که ملاک اجرا نیست و بعد دفتر بودجه براساس پیشبینیهای خود، سند تخصیصش را خواهد نوشت و در اختیار مجری خواهد گذاشت. پس ما چرا خودمان را در این اقلام محصور و محدود بکنیم. این جا اصول کلی با کلمه تخصیص از بین رفته است ما چرا خودمان را در این محدود بکنیم (دکتر حکیم شوشتری- از زاویه دیگر اگر ببینید این طور نیست) خوب بالاخره منظور از تعاطی نظر چیست؟ ما آن طرف نشستهایم، از این زاویه میبینیم، آقایانی هم که در وسط تشریف دارند از زاویه دیگری میبینند و تعاطی این نظرها و افکار، اثر صحیح را خواهد گذاشت. من تردید ندارم، من هر چه را که نگاه میکنم از یک زاویه میبینم، شما هم همین طور. به هر حال هرگاه به جدول تطبیق درآمد و هزینه، توجه و عنایت بفرمائید، رقمی را ملاحظه میکنید که از درآمد برنامه در نظر گرفته شده است رقمی که از درآمد برنامه در بودجه هست و همان طور که میدانید به اعتبار آن و به اتکاء این ارقام برنامههائی معین شده است، به اسم برنامه عمرانی چهارم که هر سال برای این که جمع کلی درآمد و هزینه مملکت در سطح کلی نمایش داده شده باشد، در بودجه منعکس میشود. این رقمهای اعتبار عمرانی برحسب وظایفی که باید با هزینه آن انجام بشود، بین دستگاههای مختلف تقسیم شده ولی ارقامی را که شما در جدولهای بودجه به عنوان اعتبار عمرانی ملاحظه می فرمائید اینها واقعیت ندارند یعنی آن قلم هائی که گذاشته شده است، به آن دستگاهها داده نخواهد شد. سببش چیست؟ سبب این است که برنامه عمرانی چهارم که از طرف برنامه گذاران شما تنظیم شده است به علت این که پیش بینیهای آن، تخصیص اعتبارات و آن تنظیم برنامههای آن منطبق بر واقعیات نبوده است (دکتر یزدان پناه- این را نفرمائید) به این دلیل شما هر یک از اقلامی را که در ردیف درآمد برنامه در بودجه امسال گذاشته شده است بد نیست توضیح بخواهید و جواب داده خواهد شد که این قلم امسال پرداخت نخواهد شد (عدهای از نمایندگان- صحیح است) برنامه یعنی چه؟ یعنی یک سلسله پیشبینی. این پیش بینیها را کردید ولی متأسفانه مهم ترین چیزهائی را که باید پیش بینی بکنند از نظر دور داشتهاند. بعد از آن که اقلام خودتان را در تمام جدولها خرد کردید، ولی شما ناگزیر هستید به تبع واقعیت و به خواست رهبری انقلاب آن چه را که پیش بینی کردید رویش قلم قرمز بکشید و آن اقلام را در جائی هزینه کنید که جا دارد و شأن آن هست. این چه نوع پش بینی است؟ این کاملاً صحیح است، میدانم که اعتبارات برنامه عمرانی چهارم در سالی که گذشت و امسال در مسیر بسیار لازم و مقدسی صرف میشود یعنی برای ایجاد ذوب آهن، برای ایجاد صنایع پتروشیمی، برای ایجاد شاه لوله گاز این بسیار صحیح است ولی برنامه یعنی چه؟ یعنی همین را پیش بینی کنید. برنامههای سوم شما اقلامی را که در آن در نظر گرفته بودید تحقق پیدا نکرد برای این که برنامههای لازم تری آن را رد کرد، عرض میکنم برنامههای لازم تری، اصلاحات ارضی و سپاهیان انقلاب آن برنامه شما را قطع کرد. چرا این پیش بینی را نکرده بودید؟ برای این که حزب شما به واقعیات انقلاب توجه نداشت (عدهای از نمایندگان- صحیح نیست).
مهندس صائبی- برنامه اصلاحات ارضی مربوط به قبل از حزب بود.
دکتر الموتی- برنامه سوم در سالهای ۴۰ و ۴۱ تنظیم شده بود، قبل از انقلاب بود و بعد از انقلاب برنامه عوض شد.
خانم تربیت- این حرفهائی که میزنید درست نیست.
دکتر عاملی تهرانی- خیلی تشکر میکنم تذکر خوبی فرمودید مرا روشن کردید عرض کردم البته تذکراتی که فرمودید یک مقدار آن را در هیاهوی شدیدی که بود نتوانستم بشنوم. نکتهای که جناب آقای مهندس صائبی و آقای دکتر الموتی از وقت من استفاده کردند و سخنرانی فرمودند! (خنده نمایندگان) خیلی سپاسگزارم میفرمایند که برنامه عمرانی سوم در هنگامی تنظیم شد که حزب وجود نداشت (دکتر الموتی- خواستم شما را روشن کنم که قبل از انقلاب تنظیم شده بود و حزب ایران نوین بود) بله حزب ایران نوین وجود نداشت، ولی حزب پان ایرانیست از سال ۱۳۲۶ وجود داشت از جنابعالی هم تشکر میکنم در آن موقع حزب ایران نوین وجود نداشت آن برنامهنویسها هم ناظر به واقعیات نبودند برنامه را طوری تنظیم کردند که در مسیر عمل، واقعیات انقلابی پیش آمد ناگزیر قسمتی از اعتبارات منظور شده در آن برنامه سومی که شما مسئولش نیستید حذف شد و آن اعتبارات تخصیص داده شد به فعالیتهائی که بر حسب انقلاب پیش آمده بود، این کاملاً صحیح است. اما برنامه عمرانی چهارم در زمان حکومت حزبی شما تنظیم شد و سال گذشته به وسیله اکثریت حزبی شما تصویب شد (صحیح است) اقلام این که ناشی از پیشبینی کارشناسان دقیق و واقع بین شما بوده است، منعکس شد در شکم بودجه امسال و به موجب روشی که مبتکرش خود شما بودید که رقمهای برنامه را هم چون بودجه نشان بدهید و ما هم در این مورد کراراً تشکر کردیم. امسال هم این رقمها که ناشی از پیش بینیهای شما است در شکم این بودجه ست از دو حال خارج نیست به خصوص که خود جنابعالی الموتی رئیس کمیسیون برنامه هستید این قلم هائی را که گذاشتید در این بودجه من تمنا میکنم جداول لایحه بودجه را لطف بفرمائید اگر این رقمهائی را که در ستون درآمدهای عمرانی گذاشتید و ظرف امسال در همان جاهائی که گذاشتید مصرف میشود و هزینه میشود من از شما بسیار ممنون و سپاسگزارم و این را شما بدانید که در یک قسمت از این اقلام، مردم غرب ایران هم چون آن شاه راه سقز- اواوغلی ساخته خواهد شد از جنابعالی بسیار ممنون و سپاسگزارند ولی این شاه راهی حالا به عنوان مثال عرض کردم در برنامه سوم منظور شد، در برنامه سوم ساخته نشد. شما می گوئید مسئول پیش بینی آن نیستید قبول میکنیم در برنامه چهارم منظور شد در کمیسیون بودجه که خود شما لطف کردید نمایندگان آذربایجان شرقی و غربی را دعوت کردید حضور پیدا کردید و گفتید مشکل شما چیست گفتیم مشکل اول آنها راه است برای این که هر اقدام دیگری هر سرمایه گذاری که بکنند باید راه داشته باشند باید راه داشته باشند، تا سرمایه گذارای ارزان تمام بشود کالا تولید میکنند، رساندن به بازار باید ارزان تمام بشود تا بتوانند به بازار عرضه بکنند. آن جا گفتید بسیار خوب در برنامه اجرا نشد علتش این است که برنامههای انقلابی پیش آمد قطع کرد اعتبارات را بردید به جاهای دیگری، انقلاب هم مورد نظر ما است تقدیس هم میکنم قبول کردیم برنامه چهارم که پیش آمد در همان روز گفتند که این اعتبار را برای این منظور میکنیم برای استان آذربایجان منظور میکنیم شما بدانید کارهای کاغذی این اعتبار را در سال ۴۷ خواهیم کرد و در سال ۴۸ این راه ساخته خواهد شد یعنی ساختمانش آغاز خواهد شد من نمی دانم کی ساخته خواهد شد؟ این را هم فرمودید رقم در بودجه سال گذشته بود توضیح خواستیم سؤال کردیم در مجلس شورای ملی گفتند این اعتبار به شما ابلاغ نشده رقم در شکم بودجه امسال شما هست ولی توضیح خواستیم میفرمایند این اعتبار در سال آینده هم ابلاغ نخواهد شد، پس فایده پیش بینی چیست؟ فایده خرد کردن این رقمها در توی این جدولها چیست فقط برای این است که جمعش درست باشد؟ فقط برای این است که سروتهش با هم بخواند؟ حجم اعتباری را که در بودجه منعکس میکنید و از ما مجوزش را میخواهید بالا ببرید که ما بدانیم که روش حزبی شما صحیح باشد ولی اگر واقعاً این جمعها باید مبین یک واقعیتی باشد و این برنامهها در هر دستگاهی باید اجراء و پیاده بشود این طور نیست می فرمائید چه شده؟ می فرمائید تخصیص اعتبار دادیم و به این جاها نوشتیم نداریم و به برنامه دیگری دادیم. ما عرضمان این است که این را که شما پیش بینی کردید، میخواستید بگوئید سال اول و سال دوم اعتبارات برنامه برای این دو برنامه است و رقمهای دیگر سفید و خالی است راه نمیسازیم، عمران روستائی هم نمیکنیم، یا رقم کوچکتری تخصیص میدهیم مبلغ ۷ میلیارد گذاشتید هزینه جاری آبادانی و مسکن ۴۸۴۰۰۰۰۰۰ ریال هزینه عمرانی که حذف شده البته سه میلیارد و بیست و چهار میلیون و ششصد هزار ریال در بودجه هست ولی وقتی توضیح خواسته شد این اعتبار عمرانی ماست ۳ میلیارد را گذاشتید خیلی خوشحال شدیم پرسیدیم این اعتبارات چه جور تقسیم شده به کجا داده شده فرمودند که نخیر این اعتبارات چه جور تقسیم شده به کجا داده شده فرمودند که نخیر این اعتبارات سال آینده داده نمیشود حومت حزب شما برنامه گذاری حزب شما پیش بینی حزب شما دفتر حزب شما جدولهای حزب شما همه اینها هست ولی واقعیت ندارد اجراء نمیشود در جای دیگر منظور میشود چه لزومی داشت که در این مقالات نوشته بشود چه لزومی داشت در این جدولها پیشبینی بشود یعنی چه؟ یک چیزی بنویسیم ولی یک کار دیگری را بکنیم پس بودجه یعنی چه؟ پس برنامه یعنی چه؟ پس شأن نوشتن این بودجهها چیست؟ اگر ملاک مسئولیت نیست و موکول به تنظیم بودجههای مکرر است که خودتان بکنید پس شأن نوشتن برنامه چهارم چیست؟ اگر هیچ کدام دلیل بر این نیست که برنامهای باید اجرا بشود و برنامه دیگری را خودتان اجراء میکنید، ما برنامه مقدس ملی داریم بله معتقد هستیم یک قلم بگذاریم که این اعتبارات را برای این کار پیش بینی میکنیم، این کار این مقدار اعتبار لازم دارد پیش بینی میکنیم و تخصیص میدهیم و در جای دیگر نمینویسیم و در جدولی هم نمینویسیم طوری میشود؟ نخیر ولی این طور که کردید طوری میشود عرض میکنم یکی از نکاتی که من در تعریف بودجه شنیدم این بود فرموده بودند در بودجه تعادلی هست این بودجههای عمرانی و بودجههای عادی عملی را که امروز می فرمائید تعادل بودجهای عادی و بودجه عمرانی شما را از بین میبرد، من دو وزارتخانه را مثال میزنم. یکی آبادانی و مسکن و یکی وزارت راه، وزارت آبادانی و مسکن در بودجه جاری دارد ۴۸۴۰۰۰۰۰۰ ریال در بودجه عمرانی دارد ۳۰۲۴۰۰۰۰۰۰ ریال هزینه جاری یعنی چه هزینه جاری وزارتخانه یعنی هزینهای که آن دستگاه را مجهز میکند برای این که بتواند وظایف خودش را انجام بدهد اگر شما هزینه مستمر و هزینه پرسنلی دستگاهی را پرداختید اما هزینه عملیات را نپرداختید چه کار کردید؟ بیکارش کردید و آن هزینه پرسنل را هم که بهش پرداختید آن را هم باطل کردید. هر دستگاهی دو جور هزینه دارد، هزینه عملیات و هزینه کادر هر جور اصطلاح بکنید، هزینه کادر را میدهید هزینه عملیات را نمیدهید پس این دستگاه وجود دارد ولی هزینه کادر آن هم باطل است (صحیح است) وزارت آبادانی و مسکن هزینه کادر را دارد ولی هزینههای عمرانی را باید با آن کار صرف بکند از آن گرفتند، پس کادر را هم از آن گرفتند. آن یکی برنامه دارد ولی اعتبارات عمرانی را که باید در آن صرف بکند، ندارد پس کادر را عاطل و باطل کردید البته می فرمائید یک مقدار در هزینه اصلی خودش فعالیت دارد آن را قبول داریم ولی در این هزینهای که برای کادر خودش میکند آن چه را که باید صرف سرویس دادن و به کار بردن و خرج کردن ۳ میلیارد بوده این را منظور نکرده اگر چنین چیزی را منظور نکرده سازمان ناقص است ولی اگر منظور کردید و امروز سه میلیاردش را نمیدهید پس لااقل آن بخش از سازمان که باید این سه میلیارد را هزینه کند عاطل و باطل بوده. مثال دیگر وزارت راه است ۱۵۰۷۱۴۲۰۰۰ ریال هزینه جاریش است، ۷۸۷۸۰۰۰۰۰۰ ریال هزینه عمرانیش است. اگر این دستگاه هزینه عمرانی در اختیارش گذاشته نشود یک قسمت از این یک میلیاردی که بهش دادید باطل خواهد شد این هزینه عملیاتش است کادری خواهد شد فاقد عملیات هزینه اش بر باد میرود، فلج میشود، باید به نشینند و به همدیگر نگاه کنند این نتیجه این نوع بودجه تنظیم کردن است (صحیح است) (دکتر صدر- برای اضافه حقوق و ماشینهای زیر پایشان هست) تخصیص اعتبار برای همین است و شما در این جا این نکته را می دانید که ما دستگاههای دولتی را هیچ کدام آنها را وقتی که با پرسنل تشکیل دادید. با مقررات و سنن و عاداتی که دارند اگر کار نداشتند شما نمیتوانید آن پرسنل را مرخص کنید، دستگاه وزارت کار یک تعداد پرسنل دارد پیش بینی شما این بوده که این پرسنل آن چنان مجهز باشد که در سال ۴۸ بتواند ۷ میلیارد ریال هزینه بکند اما این ۷ میلیارد را نمیدهند. یا آن موقع که تنظیم میکردند یا سازمان میدادند عمل اشتباهی انجام دادید و برای هزینه ۷ میلیارد هیچ نوع پیش بینی نکردید، که این خودش یک کار غلطی است و امروز این پول را بهش نمیدهند و او نمیتواند هزینه کند و بیکار میماند و این یک کار غلطی است. تخصیص اعتبار این اشکال را دارد که نمیتواند بیاید یک قسمت از این دستگاه را به طور موقت بیرون کند و یک سال هزینههایش را تقلیل بدهد این امکان را ندارد. چرا این مطلب را می فرمائید در حالی که شما هر موقع خواستید از این مؤسسات بازرگانی و انتفاعی دولت دفاع کنید به این منطق متوسل شدید که ما میخواهیم مؤسسه بازرگانی و انتفاعی دولت دفاع کنید به این منطق متوسل شدید که ما میخواهیم مؤسسه بازرگانی تشکیل بدهیم که تا موقعی که فعالیت بود، پول پرسنل را بدهیم، تا فعالیتش را هم بکند و از روزی که فعالیت قطع شد پرسنل را مرخص میکنیم. این کار را در دستگاه اداری دولتی نمیتوانیم بکنیم زیرا مقررات و قوانین اجازه نمیدهد ولی در دستگاه بازرگانی میتوانیم این کار را بکنیم، فلسفه اش را این طور فرمودید بنابراین تخصیص اعتبارات شما نمیتواند وزارت راه را مثل یک فانوس باز و بسته بکند که هر وقت کار داشت ۷ میلیارد بدهید، برود هزینه بکند و هر گاه ۷ میلیارد را ندادید روی خودش که می دانید بسیاری از اقلام درآمدها در سال آینده به دستگاههای مربوط ابلاغ نخواهد شد پس بفرمائید نشان بدهند آن مقداری که از بودجه عادیشان کم کردند (دکتر یزدان پناه- پا به پای هم انجام شده و توضیح داده خواهد شد) عرض کردم اگر این ۷ میلیارد را توضیح بفرمائید خیلی خوشحال و سپاسگزار میشوم این ۳ میلیارد را به وزارت آبادانی و مسکن خواهید داد بسیار سپاسگزار خواهیم شد و همین طور اگر سایر اقلام را که در ستون و ردیف بودجه گذاشته شده توضیح بفرمائید که به مؤسسات وابسته خودش خواهید داد، بسیار سپاسگزار میشویم ولی با کمال تأسف باید عرض کنم اینها داده نخواهد شد چون صرف کار واجب تری میشود کار واجب تر را قبول داریم ولی می گوئیم که شما پیشبینی کار واجب تر را نکردید، این را هم قبول بفرمائید. پس بودجه شما یک پیش بینی واقعی نیست، برنامه تان پیش بینی واقعی نیست (صحیح است) یک نکتهای در این جدول تلفیقات هست که باز هم مغایرت دارد با آن اصل تعادل بودجه عادی و بودجه برنامهای و آن عبارت است از این رقم ۴۱۲۰۰۰۰۰۰ /۱۱ ریال این رقم را اگر عنایت بفرمائید رقمی است که به عنوان هزینه طرحهای مستمر عمرانی از بودجه عمرانی کشور کم و به بودجه عادی کشور اضافه شده در صورت تطبیق به خوبی نمودار هست که در یک طرف کم کرده و یک طرف را اضافه کردند عنایت بفرمائید که این ۱۱ میلیارد به نسبت ۱۱۲ میلیارد تقریباً یک دهم از بودجه عادی دستگاهای شما درآمد سازمان برنامه است دیروز این جا اشاره فرمودند که بسیاری از اقلام صرف هزینه پرسنل میشود پارهای از دوستان مثل این که عنایت نفرموده بودند این جدولها را نگاه نکرده بودند مورد اعتراضشان بود من میخواهم در این جا نشان بدهم بعضی از اقلام را که صرف هزینههای پرسنلی میشود کمک به هزینههای اداری و پرسنل طرحهای راه سازی کمک به هزینههای پرسنل اداری راههای فرعی، کمک به هزینههای پرسنل اداره هواشناسی و کمک به هزینههای پرسنل اداری ارتباطات پستی و تلگرافی کمک به هزینههای پرسنلی و آموزشی شورای عالی شهر سازی کمک به هزینههای اداری و پرسنلی آموزشگاه علی آباد کمین فارس، کمک به هزینههای پرسنلی مراکز کشاورزی، خوب انشاءالله کافی است، پس صرف هزینههای پرسنلی هم میشود ولی اساساً منطق برنامه عمرانی یعنی چه؟ منطق برنامه عمرانی یعنی یک کشوری، یک قسمتی از درآمد خودش را کنار بگذارد و صرف کارهای جاری بکند صرف برنامههای عمرانی بکند به نحوی که بعد از مدتی دستگاههای عادی بر اثر اجرای آن برنامههای عمرانی آن قدر توانائی پیدا بکنند که بتوانند با وظایف سنگین تری را به دوش بکشند من قبول دارم بسیاری از طرحها هست که اینها باید هزینه اش یک بار از طرف سازمان برنامه داده بشود و گردش آن به وسیله دستگاههای عادی باشد و مجموعه این عملیات باید به دستگاههای عادی کشور استعداد و توانائی بدهد که بتوانند محصول برنامههای عمرانی را بهره برداری کنند، حفظ کنند این منطق اساسی برنامه عمرانی است و الا اگر قرار بر این بود که بودجه عمرانی هر یک از این کارها قسمتی سال به سال سرازیر میشد به برنامه عادی این دیگر برنامه ریزی لازم نداشت، برنامه عمرانی نمیخواست، تا امسال فعالیتهای حزبی شما و حکومت حزبی شما کا را به این جا رسانده است که یک دهم از درآمد عادی کشور را از محل عواید عمومی بودجه تأمین میکنید. این نشانه این هست که این تعادل در محتوی سالها وجود نداشته اگر وجود میداشت ما کم کم باید یک مسیر بر عکس میداشتیم یعنی یک مقدار از عواید و درآمدهائی از بودجه عادی کشور سرازیر میشد به بودجه عمرانی کشور پس زمان این گونه برنامه نویسی گلوبال که حقاً باید گفت یک بودجهنویسی گلوبال یک رقم کلی است ما تصویب میکنیم شما کالباس مانند هر طور خواستید آن را براساس تخصیص اعتبار در اختیار سازمانهای اجرائی میگذارید چقدر میگذارید ما نمی دانیم.
(دکتر طالع- احتیاجی هم ندارد که بدانند)
آن چیزی که ملاک مسئولیت است آن را باید بدانیم به هر حال این کلیاتی بود که در مورد ماده واحده و رمز تخصیص و بالاخره یک اشارهای به جدول تلفیقی لازم بود به عرض برسانم بحث دیگری را که باید پیرامون آن شمهای شرح بدهم مسائل مربوط به آموزش و پرورش است اولین فصل از برنامههای آموزش و پرورش پیکار با بی سوادی است در همین جا عرض کنم که ما در این جا سیاست را مطرح میکنیم ممکن است که در این جا بفرمائید که مبارزه و پیکار با بی سوادی به وسیله یک مؤسسه غیر دولتی تصدی و هدایت میشود سخنی نیست ولی بالاخره دولت مسئول اجرای سیاستها است هیچ فرقی نمیکند آن قسمت از فعالیت که به وسیله بخش دولتی باشد یا به وسیله بخش خصوصی باشد یا به وسیله سازمانهای عام المنفعه باشد. ما از سیاست صحبت میکنیم. سیاست پیکر با بی سوادی کی از ویژگیهای انقلاب ایران است امری است اعلام شده ار طرف شاهنشاه آریامهر و مورد قبول همه ماست امری است که باید مورد یک ارزیابی دقیق و شاید جدید قرار بگیرد. پیکار با بی سوادی به منظور آن است که انبوه بی سوادان این کشور تعلیم به بینند و اول سواد خواندن و نوشتن پیدا کنند به اعتقاد من پیکار با بی سوادی تنها این نیست که کلاس هائی را دایر بکنیم و در آن عدهای را درس بدهیم، با بی سوادی بکنیم و شرط اول این است که دیگر بر مجموعههای بی سوادها در سالهای آینده چیزی افزوده نشود دوم این که چرا برنامه پیکار با بی سوادی اجرا میشود چرا باید سواد داشته باشند برای این که بتوانند به کارهای تولیدی اقتصادی جذب بشوند و سواد آنها منشأ برکت و افزایش تولید درآمد ملی باشد پس اگر ما صرفاً پیکار با بی سوادی را در چهار چوب کلاس سازی مورد بررسی قرار بدهیم و به عوامل مبارزه کننده این سیاست به طور کامل توجه نکنیم واقعاً برنامه پیکار با بی سوادی را اجراء نکردیم پس پیکار با بی سوادی زمانی میتواند انجام بگیرد که در سطح کودکان در سالهای آینده یا طی دوره معینی جمعیت جدید به آن اضافه نشود پیکار با بی سوادی نمیتواند از سیاست تعلیمات اجباری جدا باشد ما از یک طرف میتوانیم برویم چند نفر را از سنین بالا به زحمت بگیریم بیاوریم ببریم سر کلاسها به نشانیم ولی فردا اگر بچهها را بردند مدرسه قبولشان نکنیم، و بگوئیم برای شما جا نداریم پس مبارزه با بی سوادی لازمه اش توجه کامل است به پیاده کردن تعلیمات اجباری این شرط اولش است (روحانی- بفرمائید تعلیمات عمومی) تعلیمات عمومی به مجموعه تعلیمات میگویند که نسبت به معلومات مختوم به شغل، در حکم پایه است، یعنی حتی تعلیمات دانشگاهی وقتی به سطح تخصصی نرسیده باز تعلیمات عمومی است اگر نظر جنابعالی این است میخواهید تمام افراد این کشور را به طور اجباری یعنی به موجب همان قانون تعلیمات اجباری تا مرحله دانشگاه اجبار کنید ما نظر جنابعالی را تقدیس میکنیم ولی اگر نظرتان جز این است اجازه بدهید تعلیمات عمومی معنی و مفهوم خودش را داشته باشد تعلیمات اجباری هم معنی و مفهوم خودش را (مهندس ارفع- آموزش همگانی) اگر من بخواهم بگویم اسمش را میگویم تعلیمات پایه کما این که تمام معلومات مختوم به شغل تاهر پایه و سطحی که باشد اسمش را تعلیمات ویژه میگذارم و فکر میکنم تقسیم بندی بجائی باشد به هر حال ما قانونی دارین به نام قانون تعلیمات اجباری اگر اسمش قانون تعلیمات عمومی است من از شما معذرت میخواهم ولی مثل این که اجباری است به هر حای بحث این بود که تعلیمات اجباری بحثی است که قبول کردم در این راه باید هزینه صرف کنیم در این راه باید قبول خدمت هم بکنیم هیچ تردیدی نیست هر کدام از برنامههای محلی را بخواهیم پیاده بشود این دو کار را باید بکنیم هم باید خرجش را بدهیم هم بایر زحمتش را قبول بکنیم ولی عرض میکنم که پیکار با بی سوادی یک محور است یک برنامه در قالب خودش نیست یک محور است ما این محور را یک اصل انقلابی میشناسیم محور پیکار با بیسوادی یعنی میخواهیم دیگر بیسواد نباشد یک شرطش این است که تمام کسانی را که به دبستانها روی میآورند به دبستانها بپذیرند مازاد کودکانی که نتوانند به دبستان برود نداشته باشیم، این یک شرط اول است شرط دوم این است که سواد یک امر عبثی در دنیای امروز نیست سواد برای این است که به کار برود و انصافاً این همان نکتهای است در این جا و در تعلیمات حرفهای باید در هر قسمت به آن توجه کرد سواد یک وسیله است مثل یک ماله است شما بگوئید که ما میخواهیم برای عدهای ماله بخریم، تیشه بخریم خیلی خوب خود تیشه خریدن و ماله خریدن هیچ فایده ندارد باید برای آن عده ماله و تیشه بخرید که بروند با آن کار بکننددر پیکار با بیسوادی هم باید به آنها سواد بیاموزید که بروند از آن سوادشان به عنوان یک عامل کار استفاده کنند پس آن حد ما را مشخص میکند که چقدر بهشان درس بدهید آن قدر که بتوانند به کار ببرند. کجا به کار ببرند؟ آن جائی که شما به اتکای این که دولت هستید به اتکای این که حزب اکثریت هستید مسئولید که بر ایشان کار ایجاد بکنید پس اگر می گوئید پیکار با بی سوادی این متضمن یک محوری است که از یک طرف باید جلوی بی سوادی این آتی را سد کنید یعنی تعلیمات اجباری را اجرا کنید از یک طرف هم باید یک کشش کار ایجاد بکنید در سطح روستاها و در سطح شهرها در هر کجا که درس میخوانند بلافاصله بروند و به کاری مشغول بشوند کاری که یک قسمت از آن بلافاصله خواندن و نوشتن و حساب کردنی که یاد گرفتهاند باید تأمین بشود این سیاست مبارزه با بی سوادی است از این سیاست مبارزه با بی سوادی آن چه را که ما در دفترهای بودجه شما میبینیم کوچکترین رقم دفتر بودجه است ۳۷۸ هزار ریال یعنی ۳۷ هزار تومان که در بودجه برای جایزه با پیکار با بی سوادی منظور شده است این تنها جای پاوردپائی است که در پیکار با بی سوادی در بودجه شما هست سیاست هائی که شما میخواهید به کار ببرید که در سطح مملکت پا به پای با پیکار بی سوادی کار ایجاد بشود آن مقدار کار ایجاد بشود که فرد نوسواد بتواند در شبکهها کار بکند کجا است؟ سیاست شما برای این که بعد از ۵ سال دیگر تعداد بی سوادهای کودک افزوده نشود آن کجا منعکس است (مصطفوی نائینی- صد میلیون اعتبار اضافی برای نوسوادان تعیین شده این را که شما می فرمائید جایزه است) یعنی جنابعالی می فرمائید با ۱۶ میلیارد و خردهای اعتبار وزارت آموزش و پرورش برنامه اجرای قانون تعلیمات اجباری تأمین شده است؟ اگر تأمین شده است من به شما و حزب شما تبریک میگویم ولی خواهش میکنم یک مقام مسئول در این جا بگوید همان طور که آقای مصطفوی فرمودند ما این اعتبار را تأمین میکردیم که بعد از پنج سال بعد از ده سال بعد از پانزده سال، دیگر کودک بی سواد جدیدی برخیل بی سوادان اضافه نخواهد شد یک مقام مسئول این حرف را به من زد من از شما و از آن مقام مسئول و از دولت شما در این مورد خاص تشکر میکنم ولی چنین نیست ما داریم لایحهای را بررسی میکنیم که شاید بتوانیم در سطح بی سوادهای معمولی و فعلی کشور با یک کوشش فعالانهای در ظرف ده سال بی سوادی را از بین ببریم ولی بودجه شما به ما نوید میدهد که شما آن عده بی سواد را از بین میبرید ولی بعد یک عده دیگری به آنها اضافه میکنید چه جوری؟ یک جور آن کودکانه لازم التعلیمی که دبستانهای شما نتوانستهاند بپذیرند این یکی، جور دیگری هم شما بی سواد اضافه میکنید این کودک بی سوادی را که شما میروید یک سال درسش میدهید خواندن و نوشتن را به او یاد میدهید حساب کردن را به او یاد میدهید اگر به موازات این آموزش کار ایجاد شده بود آن شبکه شد سوادش یادش میماند چرا برای این که به کار میبرد کتاب میخواند (مصطفوی- سواد خواندن و نوشتن برای کار نیست برای زندگی کردن است) البته چیز تازهای میشنوم (مصطفوی- تازه نیست آن که شما می فرمائید تعلیمات حرفهای است) این نظر خیلی برای من تازگی داشت" وزارت آموزش و پرورش هر روز باید معلمان بیش تری تربیت کند و در اختیار اجتماع بگذارد ولی تنها از بین بردن بی سوادی و خواندن و نوشتن کافی نیست درک مطالب مهمتر است ایرانی باید درک کند که امروز یا فردا مملکت به چه چیز احتیاج دارد و در چه رشتهای باید فعالیت کند در چه سمتی باید حتی فداکاری نماید" (رضوی- این به دنبال سواد میآید) ناشی از همین است اتفاقاً به همان نکتهای که میخواستم رسیدم (محمد اسدی- آقای دکتر عاملی آن چند سطر را از کجا خواندید؟) این قسمتی از بیانات شاهنشاه آریامهر است من اتفاقاً به همین نکته میخواستم برسم که مبارزه با بس سوادی یک امر انتزاعی نیست صرفاً به خاطر این که تا دیروز نمیتوانست بخواند امروز بتواند. نه اگر کسی این طور مبارزه با بیسوادی را بفهمد مثل نذر شب جمعه میشود که یک کسی را ببرند و چند کلمهای به او یاد بدهند و اگر چهار ماه بعد به او مراجعه کردند آن چیزی که یادش داده بودند اگر از یادش رفته بود گفته بشود که هیچ مهم نیست اما هدف و منظور پیکار با بی سوادی این نیست پیکار با بیسوادی عبارت است از یک ضرورت زمانی که تشخیص داده شده یعنی رهبر انقلاب ایران به کرات این را بیان فرمودند من اتفاقاً یک موردش را این جا عرض کردم و هر مغز انقلابی این نکته را درک میکند که کشود ما به یک حدی از رشد رسیده که فردا ناگزیر هستیم در هر بخش در هر شهر و در هر روستا واحد کار ایجاد کنیم، واحد مولد ایجاد کنیم فردا که شما بخواهید بروید کا را در سطح روستا پیاده کنید به یک منقصت و نقصی بر میخورید و آن عامل بیسوادی است این است که امروز از یک مجرای دیگر اقدام میشود و شاید دلیل این که پیکار با بی سوادی را به دولت شما محول نکردند ناشی از همین طرز فکر شما بوده، که حالا در سطح روستاها در تمام مملکت پیکار با بیسوادی را شروع بکنند تا آن روزی که انقلاب ما به ان حدی رشد بکند که بتواند شبکه کار را در تمام کشور بسط بدهد همان طور که عامل اقتصادی رشد میکند باید عامل دماغ و روان هم رشد کند و آن افراد بی سوادی که امروز از لحاظ شما افراد باطلی محسوب میشود که خیال میکنید باید فرقشان با دیروز این باشد که بتوانند فقط بخوانند و بنویسند آنها هم از یک طرف بروند در آن شبکهها جا بگیرند و کار بکنند بنابراین پیش بینی یک امر انقلابی این است که از یک طرف اقتصاد رشد پیدا کند و از یک طرف آموزش، خیلی از کسانی را که شما آموزش میدهید که امروز به درد نمیخورند پس شما باید فکر کنید که فقط آموزششان مطرح است؟ نه آموزششان به عنوان یک عامل آماده کننده مطرح است این دو شاخه انقلاب ماست که از یک طرف در زمینه اقتصادی بسط و توسعه پیدا میکند. ذوب آهن ساخته میشود پتروشیمی پیدا میشود عوامل ایجاد کننده ثروت و سرمایه ملی تکوین میشود اینها باید دو مرتبه در این کشور سرمایه گذاری بشود آن وقت احتیاج به آدم دارد که با سواد باشد و برود در آن دستگاه کار بکند برای پیش بینی این عامل آموزشی که همیشه یک عامل مقدم پیش بینی باید باشد پیکار با بی سوادی مطرح شده اگر شما پیکار با بیسوادی را یک امر انتزاعی می دانید و خیال میکنید فقط درس دادن برای آموزش خواندن و نوشتن کافی است و هیچ کار دیگری و اثر دیگری بر آن مترتب نیست یک استنباط جدیدی است که با روح انقلاب و یا لااقل با تعالیم رهبر انقلاب از زمین تا آسمان فرق دارد و من از این طرز فکر بی اطلاع هستم (رضوی- آقای دکتر عاملی پیکار با بیسوادی برای این است که با سواد شوند و یک پیکار ملی است بقیه اش را دولت انجام میدهد) به هر حال من از دریچه دیگری عرض میکردم شما مثل این است که فرزندی داشته باشید فرزندتان را میفرستید مثلاً برود طب بخواند ضمن این که او طب میخواند شما هم کم کم پول هایتان را جمع میکنید برای او یک مریض خانه یا یک مطب یا یک درمانگاه میسازید او را از یک طرف فرستادید درس بخواند و شما هم از یک طرف ساختمان میکنید که بعد از این که او درسش را خواند بیاید توی این ساختمان بنشیند و کارش را بکند پیکار با بی سوادی یک چنین مجموعه و منظومهای است از یک طرف مردم را درس میدهند و از طرف دیگر شبکه کار و تولید شما باید گسترش پیدا کند این دوتا وقتی به موقع به هم برسد کاری میشود نافع اگر شما فقط سواد دار پیدا کنید، این یک کاری میشود باطل آن مقدار سرمایه گذاری که در سواد کردید باطل شده اگر شبکه کارتان را توسعه بدهید آدم با سواد نداشته باشید شبکه کارها باطل میشود پس این دو چنگالی است که باید با هم کار کند دو شبکهای است که باید با هم کار بکند و از ثمرات یکدیگر برخوردار بشود این که عرض کردم پیکار با بی سوادی یک محور است به همین دلیل عرض کردم یک چیز انتزاعی نیست یک چیزی که شما امروز مسئولیتش را به حکم این که زمام حکومت را در دست دارید و قبول کردید و باید هر دو جنبه آن را قبول کنید این جمعیتی که آماده میشود و سواد پیدا میکند شما باید کار آدم با سواد را هم تهیه کنید والا یکی از این دو سرمایهگذاری و بلکه هر دو را باطل کردهاید حرف من هم همین است و اتفاقاً این بحث خیلی به عقیده من برای آن منظوری که اول عرض کردم نافع است من گفتم یک سلسله تذکراتی را میدهم که هم معلوم بکند که ما چی می گوئیم و هم معلوم شود که شما چه کار کردهاید تا حدی روشن شد حالا که ذهن نزدیک است به آن منظوری که میخواهم عرض کنم اجازه بدهید بپردازم به تعلیمات حرفهای و تعلیمات سطح دبیرستان متأسفانه با این که شما حکومت را در دست دارید حکومت حزبی قاعدتاً باید برنامههایش برخودش و بر مردم روشن و آشکار باشد در زمینه آموزش ما با یک سلسله شایعات مواجه هستسم (صحیح است) یکی از آن شایعات این است که میگویند البته میگویند ولی نمی دانیم تا چه حد درست است میگویند میخواهیم دبیرستانها را تقلیل بدهیم حتی یکبار بخشنامه کردند که دیگر هیچ نوع توسعهای در کلاسهای دبیرستانی ندهند اگر کلاس سوم را دارید چهارمش را درست نکنید اگر دوم را دارید سومش را درست نکنید عرض کردم این کار را نمیکنند می گویند (ماهیار- این طور نیست) (دکتر طالع- همین طور است در تمام ایران هست در کدام روستا دبیرستان هست؟) (ماهیار- چرا داد و فریاد میکنید) (زنگ رئیس) به هر حال من نمی دانم اگر جناب ماهیار از میزان تأسیسات آموزش که در حوزه انتخابیه شان هست رضایت دارند هیچ چیز کسر ندارند دبیرستان هائی که لازم دارند از پسرانه و دخترانه تأمین است من به شما تبریک میگویم خیلی حوزه انتخابیه خوبی است که هر چه شما مدرسه میخواهید هست و هر چقدر که لازم است که مدرسههای شما توسعه پیدا کند وجود دارد شما خیلی سعادتمند هستید (ماهیار- ۹۰ درصد از اهالی آستارا باسوادند) خوب، الحمدالله عرض کردم شما خیلی خوش شانس هستید (بانو جهانبانی- توجه داشته باشید این پیشرفتی که شده جهش صد سال است ما داخل آموزش و پرورش هستیم داریم میبینیم) به هر حال اگر اجازه بفرمائید من توضیحاتم را عرض میکنم و بعد هم البته فرصت هست و امکان این هست چون بحث بودجه اسن و آزاد هست آقایان که در حزب اکثریت هستند تشریف میآورند این جا آن اندازه که لازم است توضیح میفرمایند من زمینه کلی را عرض میکنم مسئله دبیرستانها و مسئله تعلیمات حرفهای یک سیاست خاص لازم دارد من این سیاست خاص را سعی میکنم توضیح بدهم اگر چنین است فبها چه از این بهتر اگر آن اندازه که دبیرستان لازم است داریم خیلی خوب چه از این بهتر اگر دیدیم جز این است آن وقت البته ما قبول میکنیم که نقصی هست و باید به دنبال راه حلش برویم یا قبول کنیم این نقص هست آن وقت ما البته می گوئیم شما این جور میخواهید در مورد دبیرستانها این سیاست بود الان و امسال هست یا نه من بحث نکردم این سیاست بود که از توسعه دبیرستانها در سطح شهرستانها جلوگیری شود وقتی میگفتند چرا منطق این کار چیست گفته میشد دبیرستانها پشت میز نشین تربیت میکنند و چون کشور دیگر بیش از این احتیاج به پشت میز نشین ندارد ما باید جلوی دبیرستانها را بگیریم در قبال آن تعلیمات حرفهای را بسط بدهیم و به جای دبیرستانها مدارس حرفهای ایجاد بکنیم یک چنین مجموعهای به عنوان عقیده، سلیقه یا هر چه دیگر اسمش را بگذارید بیان میشود در همین سیاست هست که میخواهم صحبت کنم و تذکراتی در همین مورد هست که باید داده شود اولاً باید این نکته را در نظر داشت که بلافاصله بعد از این که یک دبیرستان عادی در یک محل بسته شد به دلایل مختلف امکان این نیست که فوراً یک مدرسه حرفهای به جای آن تأسیس بشود (بانو جهانبانی- کدام دبیرستان بسته شده؟) جلوی توسعه اش گرفته شده (بانو جهانبانی- من نشنیدهام نه بسته شده نه جلو توسعه اش گرفته شده) سرکار خانم متأسفم که عرض کنم در قانونی که چند روز پیش همین مجلس محترم تصویب کرد (پزشکپور- ما تصویب نکردیم اکثریت تصویب کرد) یک بند خاصی را تصویب کرد که این بند جلوگیر آن خواهد بود که در آینده بتوانیم دبیرستانهائی داشته باشیم در همین جا تصویب کردید یعنی مجلس و اکثریت شما تصویب کرد آن چنان شرایط خاص و واهی برای تأسیس دبیرستان جدید قائل شدند که تنها معنی و مفهوم آن جلوگیری از توسعه آینده آنها است این مطلب در هیچ قانونی گفته نشده است وقتی که قانون میگوید باید دبیرستان باشد در آن نهفته است که باید دبیرستان معلم خوب هم داشته باشد باید دبیرستان وسائل خوب داشته باشد و باید شاگردانی که در دبیرستان درس میخوانند واجد آن شرایط باشند این در قوانین کلی ما بود ولی در قانون که به تصویب اکثریت شما رسید این شرط را گذاشتند که باید دبیرستان دارای چنین و چنان شرایط باشد و شاگردانش حتی دارای چنین و چنان شرایط باشند و این اقدامی بود که گوشهای از آن شایعه نسبت به مسأله دبیرستانها را عریان میکرد و همین سیاست هست که در این جا اگر اجازه بفرمائید باید مورد توجه قرار بگیرد مدارس حرفهای را عرض میکردم حالا به محض این که یک دبیرستان تعطیل بشود امکان آن نیست که فوراً یک مدرسه حرفهای به جای آن تأسیس بشود نکتهای را که میخواستم عرض کنم این بود علت این که شما به این ارقام و به این گزارش توجه میکنید می بینید با اینکه از ۴۰ سال پیش در همین مجلس کراراً راجع به لزومی توسعه مدارس حرفهای تذکر داده شده و اگر خانمها و آقایان متن مذاکره ۴۰ سال پیش مجلس را که بعضی شبها نیز در روزنامه منعکس میشود ملاحظه بکنید در آن جا مشاهده می فرمائید که به کرات گفته شده است که لازم است مدرسه حرفهای داشته باشیم ولی با وجود این در طول این مدت ۴۰ سال مدارس حرفهای ما رشد ناچیزی داشته توسعه پیدا کرده است اما رشد ناچیزی داشته من وقت شما را راجع به ارقام که مراجعه کنم نمیگیریم خود شما به خصوص آنها که در آموزش و پرورش هستند بهتر می دانند که همین طور هست ولی دبیرستانها، به نسبت آن مدارس حرفهای، رشد فوق العادهای داشته است به طوری که در همین گزارش منعکس است که سال آینده از مدارس متوسطه ۴۵ هزار نفر فارغ التحصیل خواهند شد علت این که در این مدت ما نتوانستیم مطابق آرزوهای خودمان مدارس حرفهای را توسعه و رشد بدهیم این بوده است که خواستهایم آموزش را صرفاً در قالب آموزش مورد توجه قرار دهیم و به این نکته در حقیقت عنایت نداشتهایم که باید یک چیزی هم در اجتماع وضعش عوض بشود تا ایجاب بکند که نحوه آموزش هم تغییر بکند و عوض بشود چون آموزش به طور مطلق در چهار چوب کلاس و مدرسه مسائلش مورد توجه قرار گرفته است به این دلیل است که با این که ۴۰ سال است خواستهایم مدارس حرفهای داشته باشیم نتوانستهایم آن اندازه که باید داشته باشیم و با این که ۴۰ سال است که لجاجت میکنند که مدارس غیر حرفهای و معمولی نداشته باشیم باز روز به روز آمار دبیرستانهای معمولی رو به افزایش است چیزی را که باید به آن توجه کرد همین است باید منظومهای را عوض کرد اگر میخواهید یک سیستم آموزشی بیسیم آموزشی معقول تر و متعادل تری تبدیل شود باید یک منظومهای را تجدید بکنید و تجدید سازمان بکنید مدارس حرفهای در شهرستانها بوده که اطفالی با کراهت به آن رفته و درس خواندهاند الآن را نمیگویم چند سال پیش و بعد هم از این مدرسه حرفهای تصدیق گرفتهاند دیدهاند که تصدیق بی خودی گرفتهاند و نتوانستهاند متناسب با آن گواهی و تخصصی که داشتهاند یا مهارتی که داشتهاند کار پیدا کنند ناگزیر یا رشته شان را عوض و ترک تحصیل کردهاند و به قسمتهای دیگر رفتهاند یا به اصطلاح خودشان بعد از چند سال سرگردانی رفتهاند تحصیلاتشان را تکمیل کردهاند و آمدهاند در سیستم آموزش عمومی درس خودشان را خواندهاند و تا آن جا که استعداد و امکان داشتهاند راه خودشان را پیدا کردهاند پس آن چه را که من میخواهم عرض بکنم این است که آموزش در کشور ما اگر بخواهند که به دنبال سیستمهای اجتماعی برود ترکیب مدارسش همین است که میبینید همین نواقص اصولی و اساسی که داشتیم در سیستم آموزشی ما وجود دارد و موجودیت خودش را حفظ میکند پس آموزش میبایست یک قسمت به عنوان خط هدایت و محور هدایت فعالیت به حرکن درآید یعنی نه تنها باید تعلیمات حرفهای را ایجاد کرد بلکه پا به پای تعلیمات حرفهای کار ایجاد کرد و تناسب کار تعلیمات حرفهای ایجاد کرد و شاید به یک نظریه انقلابی باید رسید و آن این است که واحد آموزشی و کار را باید یک جا ایجاد کرد یعنی آموزش ما نه تنها باید در حد آموزشی باقی بماند بلکه باید به یک وظیفه انقلابی اقدام بکند یعنی کار ایجاد بکند به همین دلیل است که شما در کنار کانونهای کاری که در این کشور ایجاد است انواع و اقساط مدارس واقعی حرفهای را میبینید شما در کنار صنعت ذوب آهن مدرسه واقعی حرفهای را میبینید آن مدرسه واقعی حرفهای است شما در کنار کارخانه ماشین سازی تبریز که کشغول کار است مدرسه حرفه ایش را هم میبینید آن مدرسه دانشجویش را از دست نخواهد داد تکنسین خود را از دست نخواهد داد برای این که در کنار کانون کار تشکیل شده است و در همین واحدهای ارتش مگر قسمتهای آموزشی نیست؟ آموزش موزیک هست. آموزش قسمتهای مختلف و شقوق مختلف هست چرا یکی از اینها نمیآید حق لیسانس بخواهد؟ برای این که در کنار کانون کارش تشکیل شده و پیوسته به کانون کار هستند مدرسه که تمام شد راه خودشان را در کانون کارشان دنبال میکنند عرض ما اینست انقلاب آموزشی را واقعاً بیائید تجزیه و تحلیل بکنیم ببینیم معنیش چیست؟ انقلاب آموزشی به اعتقاد ما یعنی انتقال به آموزش ملی، آموزش ملی یعنی تطابق مدرسه و محیط کار آمیختگی این دو سیستم حالا یا باید سیستم برنامه ریزی شما این قدر دقیق و منظم باشد تا کسی که از مدرسه شما فارغ التحصیل بشود در همان رشته از وجودش استفاده بشود یا واقعاً در کنار کانونهای کارتان مدرسه ایجاد بکنید یا بالاخره به آن نکتهای که میخواهید برسید برسیم اگر بخواهید مدرسه حرفهای ایجاد بکنید صرف دنبال این نباشید که یک مدرسه و استادکار و وسائل و سرمایه را بفرستید در یک شهری که هنوز به سطح رشد فنی و استفاده از فارغ التحصیلان شما نرسیده مدرسه تان را ببرید به آن جا بودجه اش را بریزید و باطل بکنید شما باید مدرسه تان را جائی ایجاد بکنید که قبلاً کارش ایجاد شده یا اگر به یک زمینه بکری میخواهید بروید باید با کانونهای کارش و با هم به این محل بروید و آموزش و کار با هم پیاده بشود این توفیق آن قسمت از تعلیمات حرفهای که فارغ التحصیلانش به درد این مملکت خوردهاند در آن است که کنار کانونهای کار بوجود آمده است آموزش پرستاری باطل نشده آموزش بهیاری باطل نشده چرا؟ برای این که اینها در کنار مریض خانهها بوجود میآیند و در همان مریض خانهها خدمت میکنند البته ممکن است مقداری به علت این که زن هستند و به علت اجتماعی که اصولاً تعلیمات زنان در دنیا و در کشور ما یک مقداری نمیشود گفت باطل میشود ولی یک عده از آن کسانی را که برای تخصصهای کارشان تربیت کردهاند از میدان کار و عمل خارج میشوند، به علت اجتماعی ولی این هم جبران دارد خوشبختانه شقوق حرفهای خودش زاینده است مخصوصاً شقوق حرفهای که با کار خانمها ارتباط دارد یعنی دوره تعلیمات پرستاری یا دوره تعلیمات بهیاری این خودش یک خدمت مولدی است در همین دوره دستگاههائی که سرمایه گذاری میکنند به این شاگردان نه تنها آموزش میدهند بلکه از خدمات آنها استفاده هم میکنند و از این راه یک مقدار سوخت و سوزی که میشود بدین ترتیب جبران میکنند به هر حال تعلیمات حرفهای در نقاطی که سطح رشد تکنیکی در آن محل به درجهای نرسیده که بتواند فوراً جاذب کار باشد باطل و بی ثمر است و آن مقدار از تعلیمات حرفهای که رنج ناکامی را کشیدهاند، فارغ التحصیلان خودشان را از دست دادهاند ناشی از این بوده که آموزش را فقط در چهار کلاس و مدرسه مورد بررسی قرار دادهاند (خانم جهانبانی- یک موردش را بفرمائید) بسیاری از فارغ التحصیلان دوره متوسطه کشاورزی یا قسمت اعظم آنها روی زمین کار نمیکنند چرا؟ به دلیل این که مدرسه کشاورزی چیزی برای خودش میگوید و کشاورزی که واقعاً جان میکند یک روشی برای خودش دارد و آن کشاورزی که در مدارس شما درس خوانده بود هیچ جائی برای کار خودش نمیبیند، به همین دلیل اکثریت اینها پشت میز ادارات نشستهاند، تغییر رشته دادهاند، تعلیمات خودشان را عوض کردهاند خیلی از مدارس حرفهای شما اگر در سطح شهرستانها توجه کنیم من مدارکی دارم که بعداً به شما خواهم گفت شاگردان گفتهاند که ما در یک چنین مدرسهای که میرویم احساس سرشکستگی میکنیم برای این که شاگردان مدارس عمومی میگویند بالاخره تو یک چلنگر یا یک آهنگر بیکار خواهی شد که توی این شهر خودمان هم برای تو کاری نیست، البته مال زمان خودمان بود، البته تغییر کرده، تحولاتی در سطح تکنولوژی کشورپیدا شده این سرنوشت تغییر کره منتها ما صحبت از توسعه میکنیم می گوئیم اگر ما امروز صد نفر متخصص طراز بالا داریم که در سطح تحصیلات عالی هستند پا به پای این صد نفر باید هفتصد نفر در سطح متوسط داشته باشیم، کسانی که از انواع و اقسام مدارس حرفهای خارج میشوند ما از یک طرف لازم داریم که مدارس حرفهای خود را توسعه بدهیم و این توسعه اگر فقط در چهارچوب مدرسه انجام بگیرد کار باطلی خواهد بود باید پا به پای این توسعه کانونهای کار و تکنولوژی ما توسعه پیدا کند به طوری که بتواند کسانی را که از این مدارس حرفهای فارغالتحصیل میشوند در شبکههای خودش بپذیرد این آن مطلبی است که من میخواهم عرض کنم در مورد دیپلمهها بیجهت ما چوب برداشتهایم و می گوئیم که این دیپلمهها بیسواد هستند یا می گوئیم زائد هستند من میخواهم عرض کنم چنین مطالبی صحیح نیست (خانم جهانبانی- چه کسی میگوید بیسواد هستند؟) کسانی میگویند بیسواد هستند که عقیده دارند که تا معلم واجد صلاحیت و شاگردان واجد صلاحیت وجود نداشته باشد از باز کردن مدرسه باید خودداری شود اگر آنها معتقد نبودند که گروه فعلی یک نقصی در تعلیمات آنها هست هرگز نمیرفتند چنین نکتهای عجیب و غریب را که بر خلاف همه اصول قانونگذاری دنیاست در متن یک لایحهای بگنجانند لابد میگوئید که چنین چیزی نیست این قانون را متأسفانه اکثریت شما تصویب کرده ولی ما به آن رأی مخالف دادیم آن چه را که من میخواهم عرض کنم این است که با ترقیاتی که برای کشور خومان در نظر داریم اگر ما پیشبینی کردهایم البته در گزارشهای بودجه شما هست که سال آینده ما ۴۵ هزار نفر فارغ التحصیل دبیرستان خواهیم داشت که هماکنون در تاروپود اجتماع عدهای بسیار دیپلمه هستند که اینها یا کار ندارند یا کار دلخواهشان را نتوانستهاند بدست آورند دلیلش هم خیلی روشن است شما الآن اعلانی مینویسید که چند نفر دیپلمه میخواهید فردا میبینید دهها نفر اسم مینویسند این به دلیل آن است که یا یار ندارند یا کاری که دارند مورد رضایت آنها نیست پس ۴۵ هزار دیپلمه در سال آینده خواهیم داشت اقلاً ۱۵ هزار دیپلمه هم از سالهای گذشته داریم که جمع اینها میشود ۶۰ هزار دیپلمه در این که ما ۶۰ هزار دیپلمه داریم هیچ عیبی نیست و میخواهم عرض کنم که کم هست در این که اینها را نمیتوانید در کارهائی که باید جذب بکنید یا به آموزشهای لازمی که ببینند بفرستید در اینجا سخن هست نابه سامانی سیستم آموزشی در اینجا است این را صریح بگویم در چهارچوب وزارت آموزش و پرورش آقای بطحائی ناراحت میشوید و مرتباً یادداشت میکنید این مربوط به کار شما نیست من البته امیدوارم که شما تشریف بیاورید توضیحات بدهید و ما را روشن بکنید این توضیحات در چهارچوب وزارت آموزش و پرورش نیست، وزارت آموزش و پرورش ۴۵ هزار دیپلمه تهیه میکند، مدام تلقین میکردند که کمتر تربیت بکن، این غلط بود آن سیاستی که میخواست جلوی دبیرستانها را بگیرد غلط بود آن سیاستی غلط است که نمیتواند ۴۵ هزار یا ۶۰ هزار دیپلمه را جذب بکند آن جای سیاست غلط است چوب برندارید جلوی دبیرستان را بگیرید، فارغ التحصیل دبیرستان را بی سواد نخوانید، چیزی که شما باید بگوئید عیب کار است و نقص کار است این است که نمیتوانید اینها را جذب کنید، نمیتوانید اینها را در شبکههای کار و تعلیمات بالاتر بپذیرید، ظرفیت دانشگاههایتان کافی نیست، تعلیمات فوق دیپلمتان تکلفش معلوم نیست کدام دستگاه مسئول است؟ دیپلمه که تحصیل عمومی کرده نباید تحصیل تخصصی را انجام بدهد؟ با دیدن شش ماه و یک سال و دو سال و نیم دوره تخصی اقلاً ۷ برابر ظرفیت کل دانشگاه تکنسین و فوق دیپلم تهیه میکنید چون این را شاهنشاه فرمودند که اگر بگوئیم تعداد افراد تکنیسین ما نسبت به افراد فارغ التحصیل ما نسبت هفت به یک را داشته باشد تازه نسبت محافظه کارانهای را دنبال کردهایم واقعیت هم این است و شاید بیشتر هم باشد کجاست آن مدارس شما که باید هفت برابر ظرفیت دانشگاهها را از دیپلمهها جذب کند عیب آموزش شما در این است در این طبقه خلاء است تا ما می گوئیم دبیرستان یک عدهای خیال میکنند می خواهیم بگوئیم که فلان دبیرستان خوب است و فلان دبیرستان بد، دبیرستان لازم است دبیرستان کم هم داریم شما اگر آن شبکههائی را که موجب خلاقیت در این کشور خواهد شد و دیپلمهها را جذب میکند در سطح تکنیسین و به طرف کانونهای کار و تولید میکشاند و حساسترین وظیفه صنعتی و خدمتی را به آنها می سپارد آنها را اگر ایجاد بکنید این تعداد فارغ التحصیل جذب دستگاه خواهد شد کم خواهید آورد آن وقت میروید سیاست گسترش دبیرستانها را پیش میکشید آن وقت دبیرستانها را در تهران تمرکز نمیدهید آن وقت دبیرستانها را پولی نمیکنید. آن وقت تعلیمات تبعیض آمیز خصوصی و دولتی را ایجاد نمیکنید این بود مسئلهای که عرض میکنم، دیپلمه زیاد نداریم کار برای دیپلمه کم داریم آموزش برای دیپلم کم داریم سازمان و ارگانزاسیونی که اینها را جذب کند کم داریم حالا چه طور شده که اینها بیسواد شدهاند، بی سوادی را دلیلش را عرض میکنم شما ۶۰ هزار دیپلمه را میآورید برای این که ۵ هزار نفر از آنها را انتخاب کنید مجبورید شب بنشینید دائرة المعارف بگذارید جلوتان یک لغت را که به گوش هیچ کس نخورده است از آن دیپلمه بپرسید آن وقت می گوئید بی سواد وقتی که از ۶۰ هزار نفر شما میخواهید ۵ هزار نفر آنها را انتخاب کنید ناگزیر باید در حدود ۸۹ درصد ۹۰ درصد اینها بیسواد باشند رمز بیسوادی آنها را در تکنیکهای کنکورتان پیدا کنید در روشهای خودتان پیدا کنید شاید لازم نباشد آن چیزی را بداند که شاید هم یادش ندادهاید و در کنکور از او میپرسید طبیعی ترین چیز این است که درسی را که میدهند همان درس را از او بپرسند همان مطلب را بپرسند اینها که هنوز به درجه اجتهاد نرسیدهاند که شما بگوئید، آنها مقصودتان را پیدا کنند که منظور فرحزاد است آنها که در سیستمهای جدید آموزشی شما درس نخواندهاند اینها آدمهائی هستند که یک چیزی یادشان دادهاید و ازشان امتحان کردهاید لابد یک چیزی یادشان ندادهاید که وقتی از آنها امتحان میکنید بلد نیستند چون شما باید یک جور امتحان بکنید که ۸۰ درصد آنها رد بشوند برای این که دانشگاههایتان جا ندارند شما وقتی قرارتان بر این است که ۹۰ درصد را رد بکنید باید ۹۰ درصد از چیزهائی را که میپرسید بلد نباشند کی مدعی است که همه چیز را می داند شما یک دائرةالمعارف به من بدهید از هر بشری که میخواهید یک کنکوری بکنم که ۹۰ درصدش را بلد نباشد کسی تضمین نکرده که تمام معارف بشری را در مغز خودش جا بدهد که چیست میخواهد بیاید در گروه ۲ پایه ۶ استخدام شود. آن مقداری که یادش دادهاید آن مقداری که در جریان کار با آن تماس داشته و در جریان تماس مستمر بوده یادش هست شما هم یک چیزهائی خواندهاید مقداری از آن را یادتان رفته است و مقداری از آن را که با کار روزانه تان در تمام است یادتان است این یک چیز طبیعی است پس این مسئله بیسوادی این تبلیغات ضد دیپلم این تبلیغات ضد دبیرستان اینها را بگذارید کنار بروید دنبال کار و فکر اساسی باشید کشور ما رو به ترقی است دیپلم با ۱۲ سال تحصیل حداقل تحصیلات لازم و امروز است (صحیح است) ۱۲ سال تحصیل دیگر چیزی نیست. شما امروز در بسیاری از دستگاه هایتان ماشینها و وسائلی است و کسانی با آنها کار میکنند و حداقل فهمی که اینها باید داشته باشند و بروند آموزش ببینند تا با آن ماشینها بتوانند کار بکنند ۱۲ سال است این وسائل در دنیای آینده توسعه پیدا میکند فردا شاید هر سلمانی و حمامی یکی از این وسائل را داشته باشد هر نانوائی یکی از این وسائل را داشته باشد شما به طرف دنیای عجیب و غریبی دارید پیش میروید بعد آن وقت پایتان را گذاشتهاید جلو که دیپلم نمیخواهیم بس است چه خبر است؟ چرا دیپلم نمیخواهیم؟ دنیای آینده به چه جور آدمهائی احتیاج دارد من نمیگویم ما دیپلم میخواهیم شما بالاخره یک جور آدمی میخواهید برای زندگی فردا شما بروید انقلاب آموزش بکنید آن چه را که بشر فردا لازم دارد یک روزه بهش یاد بدهید مگر ما جلوی آن را گرفتهایم شما یک کپسول بدهید تا همه چیز را یاد بگیرید این اشکالی ندارد ولی بالاخره فردا یک ضروریاتی دارد یک نوع از آدمها را با یک نوع از تحصیل میخواهید برنامه شما برای فردا چیست؟ گروه بندی شما برای فردا چیست؟ چقدر زیر دیپلم، چقدر بالای دیپلم، چقدر در سطح دانشگاه اینها را چه اندازه، چی میزان لازم دارید (آفرین) ما نمیگوئیم حتماً بروید دیپلمه تربیت بکنید نه اگر احتیاجات فردای این مملکت با شش کلاس تحصیل فراهم میشود بروید دنبال شش کلاسی مختوم به شغل بروید دنبال ۱۰ کلاسی مختوم به شغل شما تأمین نیازمندی کشور را نکردهاید حساب کارتان را نکردهاید براساس شایعات یک جا می گوئید آنها بیسوادی لیاقت ندارد که تحصیلات عالیه بکند این چیست و چه کسی گفت که اگر کسی لیاقت ندارد در مدارس خودتان بپذیرید، شما نپذیرید یعنی دقیق ترین امتحانات را بکنید، در تمام سالها دقیق امتحان بکنید، در امتحانات نهائی دقیق امتحان بکنید در یک سال در سطح کشور امتحان نهائی میکنید و دیپلم به دست اشخاص میدهید دو روز بعدش کنکور دانشگاه میکنید این به نظر من مسخره ترین کاری است که میکنید اگر امتحان نهائیتان معتبر است کنکورتان چیست؟ اگر کنکورتان معتبر است چرا بچهها را خسته میکنید همه شان که میآیند امتحان میدهند آن عدهای را که دانشگاه شما میخواهید بپذیرید، آن عدهای را که نمره ۱۰ گرفت ۲۰ گرفت ۳۰ گرفت برود پی کارش هزینه این امتحانات حساب نیست؟ صرفهجوئی از دینار دینار پیدا میشود اینها دوباره کاری است یک بار خرداد امتحان نهائی میکنید یک بار در مرداد ماه کنکور دانشکده میکنید، اینها روشهای صحیحی نیست و بعد بالاتر از همه نیازمندی کشور را کی نمی داند چیست ما می گوئیم باید آموزش ملی داشته باشیم بعضیها وقتی ما می گوئیم ملی خیال میکنند مقصود ما این است که فقط اینها باید تاریخ بخوانند و فقط باید اشعار رزمی و میهنی بلد باشند، نه، آموزش ملی یعنی آموزش برای یک ملت بر حسب نیازمندیهای امروز و فردای آن ملت بر حسب نیازمندیهای امروز و فردای آن ملت (آفرین) این میشود آموزش ملی توی این تعریف اول نیازمندی است، تا نیازمندی لازم نباشد نمیشود گفت آموزش ملی چیست شما میگوئید در این مملکت چقدر طبیب لازم دارید و چگونه طبیبی لازم دارید ما هنوز خیال میکنیم که طبیب عبارت است از یک سلسله برنامه کلیشه شده و خیال میکنیم این برنامه را هیچ دست به ترکیبش نمیشود زد شما بگوئید چقدر طبیب و چه جور طبیبی در این مملکت لازم دارید آن وقت برنامه آموزشی اش معلوم میشود، آن وقت طول سالهای آموزشی آن معلوم میشود، آن وقت گسترش جغرافیائی معلوم میشود، دانشکدهها معلوم میشود، آن وقت مراکز آموزشی و بیمارستانهایش تعیین میشود شما الآن برنامهای را به مجلس دادید به عنوان بیمه کشاورزان وقتی این برنامه بیمه کشاورزی به خواهد به موقع اجرا در بیاید شما لازم دارید که در سطح هر روستا یک کانون درمانی داشته باشید آیا این برنامه اجتماعی که شما باید برای تمام روستاهای کشور طبیب و کادر درمانی تهیه بکنید این نمیتواند یک خط هدایت کنندهای باشد که این طور نشان بدهد که دانشگاههای شما چه طور باشد شما این محور را راهنمای خودتان قرار میدهید که مرتب میروید با مراکز علمی خارجی قرار داد میبندید و برنامههایتان را با همدیگر تطبیق میکنید ما میدانیم نتیجه تطبیق این مراکز ایرانی و خارجی چه شده است نتیجه اش این شده است که برای فرار مغزها همان چیزی است که دولت شما روی آن تبلیغ میکند و مدعی است که میخواهد اجرا بکند، چیز سهل و سادهای درست شده آن کسانی که در آن مراکزی که پیوند دارند و در مراکز علمی خارج تحصیل کردهاند خیلی به سهولت کشور را ترک میکنند، آن جا در بخش خودشان به آنها گواهینامه میدهند که اینها میتوانند بروند در یکی از بیمارستانهائی که احتیاج دارند مشغول کا و تحصیل بشوند اگر سیاست ما این است که فرار را تشویق کنیم بسیار خوب است توی مدرسههای عالی اولاً فارسی صحبت نکنند تمام برنامهها را به زبان کشوری که بعد میخواهند به آن جا فرار بکنند تنظیم کنند کما این که بعضی از دانشکدهها این کار را کردهاند (دکتر بهبهانی- ممکن است بفرمائید کدام دانشکده؟) من کودکستانها را میگویم شما میتوانید قیاس بفرمائید از کسی اسم نمیبرم من میخواهم سیاست کلی را بحث کنم اگر من بگویم فلان دانشکده چون من فارغ التحصیل دانشگاه تهران هستم کج کج به من نگاه میکنند که من دانشکده تهران برای خودم نزدیکتر میدانم، برای ما این مدرسه و آن مدرسه این دانشکده و آن دانشکده فرق ندارد یکی از چیزهائی را که ما همیشه از آن اجتناب کردهایم این است که در امور کشور طوری صحبت کنیم که بین یک گروه با گروه دیگر تفرقه ایجاد نشود ما به هیچ وجه نمیخواهیم بگوئیم آن که در خارج تحصیل میکند یا بدتر است هر که خوب تحصیل کند خوب است، چه در داخل تحصیل کند و چه در خارج، هر کسی هم که بد تحصیل کرده باشد که خیلی هم کم است آن بد است ولی آن چیزی را که نمیتوانیم خوب و بد آن را تشخیص بدهیم این است که از میزان نیازمندیهای کشور و نوع خاص نیازمندیهای کشور بی خبریم این آن چیزی است که ما را غافل میکند ملاک خوب و بد در دست ما نیست اگر شما میگفتید طبیب خوب آن کسی است که در سطح روستا خوب کار کند، خوب عمل بکند یک میزان از جراحیها را انجام بدهد، یک میزان از کارهای داخلی را بکند، یک مقدار کارهای زایمان زنان را انجام بدهد، طبیب خوب تعریفش این است. اگر ما ملاک تشخیص پیدا میکردیم، معلوم میشد کی خوب است.
یا داخل درس خوانده یا خارج خوب و بد در تحصیلات معنی ندارد، خوب و بد تحصیلات در عرصه عمل معلوم میشود یک مهندس راه و ساختمان خوب کیست؟ آن کسی است که یک پل اگر بهش دادید بتواند بسازد حالا در داخل درس خوانده باشد یا در خارج یک طبیب خوب کیست؟ آن کسی که بتواند در سطح کشور با امکانات و سازمانهائی که هست همآهنگی داشته باشد جوشش داشته باشد بتواند خدمتش را دامه بدهد ولی یک اتاق را بردارند دورش را انواع و اقسام گواهینامه بچسبانند اما اگر مرا روزی بردند توی زاغههای جنوب شهر و به من حالت اشمئزاز دست بدهد و غش کنم حالم به هم بخورد بیفتم بگویم طبیب خوبی هستم ولی کارم به درد این مملکت نمیخورد و حال این که بروم در روستا خدمت بکنم را ندارم.
- تعیین موقع جلسه آینده- ختم جلسه
۵- تعیین موقع جلسه آینده- ختم جلسه
رئیس- آقای دکتر عاملی بیانات جنابعالی طولانی است؟
دکتر عاملی- اگر اجازه بفرمائید هنوز باقی است.
رئیس- جنابعالی دنباله مطالبتان را بعدازظهر بفرمائید. با اجازه خانمها و آقایان جلسه امروز را ختم میکنیم جلسه آینده ساعت چهار بعدازظهر امروز خواهد بود.
رئیس مجلس شورای ملی- عبدالله ریاضی.