تفاوت میان نسخههای «مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۲ فروردین ۱۳۳۳ نشست ۱۰۶»
(مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۲ فروردین ۱۳۳۳ نشست ۱۰۶) |
(ابرابزار) |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
'''دوره هجدهم مجلس شورای ملی''' | '''دوره هجدهم مجلس شورای ملی''' | ||
− | '''مذاکرات مجلس شورای ملی''' | + | '''مذاکرات مجلس شورای ملی''' |
− | + | مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ۱۸ | |
− | صورت مشروح مذاکرات مجلس روز | + | جلسه: ۱۰۶ |
+ | |||
+ | صورت مشروح مذاکرات مجلس روز سهشنبه ۲۲ فروردین ماه ۱۳۳۴ | ||
فهرست مطالب: | فهرست مطالب: | ||
+ | ۱- تصویب صورتمجلس | ||
+ | |||
+ | ۲- بیانات قبل از دستور- آقایان: امامی- خلعتبری- حائریزاده (ضمناً از ماده ۸۷ استفاده نمودند) وزیرکشور و وزیردارایی | ||
+ | |||
+ | ۳- طرح برنامه دولت آقای علاء نخست وزیر | ||
+ | |||
+ | ۴- تعیین موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه | ||
+ | |||
+ | (مجلس دو ساعت و بیست و پنج دقیقه قبل از ظهر به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید) | ||
+ | |||
+ | ۱- تصویب صورتمجلس | ||
+ | |||
+ | رئیس- صورت غائبین جلسه قبل قرائت میشود. | ||
+ | |||
+ | (به شرح زیر قرائت شد) | ||
+ | |||
+ | غائبین با اجازه- آقایان: نقایت، دکتر شاهکار، امید سالار، کاشانیان، موسوی، عمیدی نوری، استخر، صادق بوشهری. | ||
+ | |||
+ | غائبین بیاجازه- آقایان: سرمد، بیات ماکو، پیراسته، عبدالحمید بختیار، خزیمه علم، جلیلوند، مکرم، احمد صفایی، شادلو، میراشرافی، بوربور، بهادری، بزرگ ابراهیمی، قراگزلو، سعیدی، امیرحشمتی، سلطانی، خاکباز، کریمی، کدیور، پناهی، ثقهالاسلامی. | ||
+ | |||
+ | دیرآمدگان و زودرفتگان با اجازه- آقایان: اخوان ۱۵ دقیقه، امیرتیمور ۱۵ دقیقه، مهدوی ۳۰ دقیقه. | ||
+ | |||
+ | رئیس- آقای شوشتری نسبت به صورتمجلس نظری دارید؟ | ||
+ | |||
+ | شوشتری- بلی | ||
+ | |||
+ | رئیس- بفرمایید | ||
+ | |||
+ | شوشتری- در ضمن صورتمجلس قید شده است وقتی که بنده مطالبی قبل از دستور عرض میکردم دو جمله به طور توهینآمیز نسبت به من از رفقای محترمم تکذیب شده در صورتی که هیچوقت بدون مستند و دلیل عرضی نکرده و کتاب دوره شانزدهم را آوردهام و طبق ماده ۸۷ هم میتوانستم استفاده کنم ولی چون در برنامه دولت مذاکره میکنم با اجازه آقایان و مقام محترم ریاست توضیح این مطلب را در برنامه خواهم داد (احسنت) | ||
+ | |||
+ | رئیس- نسبت به صورتمجلس نظر دیگری نیست؟ (اظهاری نشد) صورتمجلس تصویب شد. | ||
+ | |||
+ | ۲- بیانات قبل از دستور- آقایان: امامی- خلعتبری- حائریزاده (ضمناً از ماده ۸۷ استفاده نمودند) وزیر کشور و وزیر دارایی | ||
+ | |||
+ | رئیس- سه نفر از آقایان تقاضای نطق قبل از دستور کردهاند - آقای نورالدین امامی بفرمایید. | ||
+ | |||
+ | نورالدین امامی- در سال نو برای اولین مرتبه که پشت تریبون میآیم امیدوارم سال نو برای ملت ایران و تمام مسلمانهای دنیا سال خیر و برکت و شادمانی باشد (انشاءالله) جناب آقای انتظام حضرت مولای متقیان در وصیت به حسن ابن علی (ع) فرمود پسرم: اگر من از این ضربت خلاص شدم خودم میدانم با ضاربم و اگر شهید شدم اگر میتوانید ضارب مرا ببخشید و اگر نتوانستید به من یک ضربت زده شما هم به او یک ضربت بزنید شمشیر را بر ندارید به جان مسلمانها بیفتید این را امیرالمؤمنین گفت، آقا اصلاح مملکت با رفتن زید و آمدن عمر و نیست بروید سرچشمه را ببندید میخواهیم یک وقتی وزارتخانهها را اصلاح کنیم آقایان وزرا این را بدانید آنهایی که حقیقتاً دزدند آنها باندشان قوی است اگر کارد به استخوانشان برسد کاری میکنند که ۵۰ نفر را از ادارات بیرون بکنند که چهل نفرش پاک و امین باشند آن ده نفر دزد در بین آن چهل نفر بر میخورند آن پاکها حامیدارند فردا آقا، بنده، زید و عمر و میگوییم این تقصیر ندارد آنها که برگشتند این دزدها جلوتر از آنها میآیند با آن دسته رفتهاند با این دسته میآیند آقا سه روز مطالعه و یک دقیقه کار ما مطالعه نداریم ما پنج روز کار میکنیم یک دقیقه مطالعه نمیکنیم من نمیدانم امروز که بنده وزیر شدم پشت میز میروم از کجا باید بگیرم از اول باء بسمالله الرحمن الرحیم از کجا بگیرم تمام گرفتاریها بر اثر این نقل و انتقالات است. | ||
+ | |||
+ | مستخدمی که مطمئن نیست امروز پشت میزش هست و فردا نیست این تا به یک جایی رسید میخواهد برود جیبش را پر کند و در برود او که نمیداند فردا صبح پشت میزش هست یا نیست اولین شرط اصلاح و درستی مستخدم اعتماد و اطمینان مستخدم به صندلی است بنده یک روز در وزارت دادگستری گفتم آقا، وزیر دادگستری خوب باید ناظر شدید خوب باشد دزد را بگیرد مستخدم بد دادگستری را فوری بگیرد بدهد به دستگاهی که باید مجازات کند آن هم فوری رسیدگی کند و مجازات کند وزیر خوب یعنی که مطالعه کند و بعد کار کند به من تلفن میکردند دیشب حسن رفته حسین آمده است برای چه؟ اگر بد است چرا محاکمهاش نمیکنید چرا دارش نمیزنید؟ چرا به مردم اعلام نمیکنید که آقا این شخص این کار را کرده است؟ بگیرید بدهید اول محاکمهاش کنند بعد هم مجازات کنند بنده نمیدانم در کدام کابینه بود که جناب آقای دکتر اقبال وزیر راه بود بهش گفتم آقای وزیر راه ما دیوان کیفر، حبس، تبعید از این مجازاتها داریم چیزی از شما نمیخواهیم غیر از اینکه بدکارها را مجازات کنید ممکن است سن آقایان اجازه ندهد برای اولین مرتبه که در تهران آسفالت شروع شد جلو شهرداری و میدان سپه را آسفالت کردند این آسفالت تکان نخورد تا چند سال پیش از اینکه آن برف کذایی آمد یک شهردار آزادیخواه خوبی هم داشتیم این قدر صبر کرد، صبر کرد تا این برفها یخ شد تمام آسفالتها را که از بین برد چهارصد هزار تومان داد برفها را بردند خارج شهر حالا چه شده است آسفالت این طرف خیابان تمام نشده آن یکی نصفش خراب است به آقای دکتر اقبال گفتم ما از شما چه میخواهیم شما یک دفعه امروز میتوانید اعلام کنید که فلان شرکت که شرکایش اینها هستند فلان راه را کنترات کرده از بیتالمال ملت این قدر پول گرفته در ظرف ۱۵ ماه کارش خراب شده ملت ایران بدانید که این آقایان این جوری خیانت کردهاند. یک دفعه این کار را بکنید برای مملکت (دکتر جزایری- پس خود حضرتعالی هم موافقید که باید نادرستها بروند) صد در هزار به شرطها و شروطها درستها را حمایت بکنید، درستها را تشویق کنید اعتماد داشته باشند پشت میز بنشینند تا قیام قیامت، نادرست را اعدام کنید چند دفعه گفتم چند مرتبه عرض کردم به تمام مقدسات عالم آقای دکتر جزایری اگر پنج تا نادرست را توی این میدان سپه اعدام کنند اگر یک نادست پیدا شد؟ (عبدالصاحب صفایی- از اعدام صحبت نکنید) بروید مجازات کنید امروز بنده بزعم زید نادرست هستم پس فردا کس دیگر میآید دو تا صندلی بالاتر هم میروم چه مدرکی توی پرونده این آقایان هست، چه مدرکی توی پرونده اشخاص درست هست؟ یک دفعه باید دزد را گرفت و به مردم هم فهماند که این به علت دزدی تعقیب و مجازات میشود پروندهاش را پاره کنید بیرونش کنید با ده نفر، ۱۵ نفر دزد که این عمل را کردید بقیه حساب کارشان را خواهند فهمید، امروز علی بنده را بر میدارد فردا حسن بنده را میگذارد این فایده ندارد جناب آقای وزیر امورخارجه و جناب آقای کفیل نخستوزیر دو تا سمت دارید بنده بحمدالله توفیق این را پیدا کردم که در ایام عید تشرف حاصل کردم به آستان مقدس مولای متقیان عراق یک کشوری است که لااقل سالی پنجاه، شصت هزار ایرانی برای زیارت اعتات مقدسه به آنجا مشرف میشوند و هیچ مملکتی به نظر بنده در دنیا برای ایران مثل عراق نیست که این قدر ایرانی رفت و آمد بکند آن وقت در مقابل بودجه مأمورین ما در عراق مطمئناً به اندازه بودجه سفارت ایران در برزیل نیست در نجف یک خانه محقری، یک خانه کوچکی که نه میز دارد نه صندلی دارد نه مستخدم دارد این کونسولگری ایران است نواقص سفارت بغداد زیاد است دو، سه کلمه بیشتر راجع باین عرض نمیکنم باید دولت و وزارت امورخارجه توجه کاملی در این قسمت بکند و اگر نکند مجلس شورای ملی کمیسیون بودجه شدیداً در اینکار تصمیم خواهد گرفت و حتی حاضریم ما چندین سفارت را تعطیل بکنیم آبروی ملت ایران و دولت ایران در عراق باید صددرصد محفوظ باشد بهترین کونسولخانه باید در نجف ساخته بشود بهترین مبلمان در آنجا باید تهیه بشود مستخدمین آنجا باید زیاد بشود و تا مستخدم سرپایی پیرمرد دارند دو تا پیرمرد یکی کور است یکی کر یکی ساوهای است یکی قمی، خود کنسول حقیقتاً مرد خوبی است و حقیقتاً هم مأمورین ما در عراق اسباب روسفیدی هستند (صحیح است) قدس نخعی یک احترامیدر عراق و در بغداد دارد خیلی آبرومند است (صحیح است) یک روز آن ساوهای گم شده بود تا صبح این ۳ نفر تمام نجف را گشتند آخر آن ساوهای را در یک چالهای پیدا کردند که اگر نرسیده بودند مرده بود، نه اتومبیل دارد، نه وسیله دارد نه فرش دارد این را شدیداً مجلس شورای ملی و بنده که یک عضو کوچک آقایان هستم از حضور سرکار به خصوص که ارادتم به جنابعالی که خود آقا میداند خیلی زیاد است تقاضا دارم توجه شدیدی در این قسمت و توجه عاجلی بفرمایید (انشاالله) (پورسرتیپ- بشرط اینکه آقای دکتر امینی هم موافقت بفرمایند) بنده عرایض خودم را کوتاه کردم ولی باز از حضور آقایان استدعا میکنم در این قسمت اول توجه بفرمایید، دقت بفرمایید بگفته بنده حسن را بر ندارید و به گفته زیدحسین را نگذارید مطالعه بکنید، دقت بکنید ببینید صلاح مملکت چیست اگر کسی دزد است بیرونش کنید خوب است تشویقش کنید تقویتش کنید فکر نکنید چون کابینه سابق، کابینه اسبق این را گذاشته باید برود نه هر کس خوبست باید بماند هر موقع و هر کس بد است باید برود باند هر کس میخواهد باشد (صحیح است) این دو تا را توجه بفرمایید (احسنت). | ||
+ | |||
+ | رئیس- آقای ارسلان خلعتبری بفرمایید. | ||
+ | |||
+ | ارسلان خلعتبری- در ایام عید چیزی که جلب توجه بنده را کرد که در اولین فرصت به عرض آقایان نمایندگان محترم برسانم باز همان مسئله ایست که چندین مرتبه اینجا تذکر داده شد یعنی مسئله اتوبوسرانی شهر تهران است که تمام مردم تهران از این وضع ناراضی هستند (صحیح است) و وضع طوری است که دیگر از دست در رفته، کمیسیون عرایض در ظرف شش هفت ماه با دقت زیاد رسیدگی کرد نسبت به وضع اتوبوسرانی و شکایاتی که از طرف مردم رسیده بود تصدیق کرد و گزارشی تقدیم مجلس کرد راجع به اتوبوسرانی و توصیه کرد اصلاح وضع اتوبوسرانی را و حتی به شهربانی تذکر داده شد که اگر چنانچه توجهی به توصیه کمیسیون عرایض نشود تقاضا خواهیم کرد که مقام ریاست موضوع را در دستور مجلس بگذارند. علت آن هم این بود که یک میلیون و چند صد هزار نفر مردم تهران هر روز با این وضع در تماس هستند و شهربانی اگر مدعی است عملی که کرده مفید به حال مردم است باید مردم تهران راضی باشند وقتی مردم تهران از وضع اتوبوسرانی عموماً ناراضی باشند پس دلیل بر این است که آن وضعی که قبلاً وجود داشته است بهتر از این وضعی است که اخیراً دارد، این است که میخواهم تذکر بدهم (تجدد- در اختیار شهربانی نیست اتوبوس کم است) (عبدالصاحب صفایی- رئیس شهربانی جناب آقای ارسلان شخصاً خوب کار کرده در این قضیه) هر وقت ما در مجلس تذکر میدهیم منظورمان آن شخص به خصوص نیست مقصود ما این است که درست اداره نمیشود این کار و این برای توجه همان شخص است و الّا راجع به شخص نیست حالاهم وضع اتوبوسرانی خوب نیست آن وقتی که ما کردیم، مخصوصاً بنده از اعضاء کمیسیون عرایض میخواهم رسماً تشکر بکنم که آقایان با نهایت صمیمیت و علاقه این موضوع را دنبال کردند و به این نتیجه رسیدیم که وضع فعلی اتوبوسرانی تهران اصلاح نخواهد شد مگر اینکه خطوطی که به وجود آمده از میان برود و برگردد وضع به صورت اول یا به وضع شبیه آن، برای اینکه وضع سابق مطابق احتیاجات مردم بود و بر طبق احتیاج تنظیم شده بود بنده در چند روز قبل باز مجدداً با اشخاصی تماس گرفتم که از افسرهای شهربانی هستند و سالها هم در خارجه برای همین کار مطالعاتی کردهاند مخصوصاً حالا که آقای وزیر کشور اینجا تشریف دارند میخواهم بایشان (وزیر کشور- من الان مشغول این کار بودم) عرض کنم نقشهای تهیه کردهایم این نقشه را به شما میدهم به طور امانت که بعد به کمیسیون عرایض رد کنید مطابق این نقشه ۱۵ روز عمل کنید، یک ماه عمل بفرمایید اگر لازم است متصدیان را عوض کنید چون بنده با نهایت ارادتی که به دوستان خود دارم اگر یک کسی در یک کاری موفق نشد یا باید کار را بگذارد زمین یا اصلاح کند (صحیح است) بنابراین چون ما با یک میلیون نفر مردم تهران تماس داریم توی اتوبوس مینشینند بوزیر و وکیل و سناتور فحش میدهند (عبدالصاحب صفایی- این را که حق دارند) بنابراین باید به احتیاجات مردم توجه کرد (دکتر جزایری- هر اتوبوسی را بیست هزار تومان گرانتر فروختند) بنده برای توجه آقای وزیر کشور عرض میکنم در انگلستان این مسئله اتوبوسرانی جزو شهربانی نیست من میدانم شما این کار را با نهایت علاقه دنبال خواهید کرد ولی یک قدمش به نظر من این است که این را یک اداره مستقل وزارت کشور کنید که بشود مثل سایر ممالک، یک فکری باید کرد که این طریق عوض بشود تمام مردم تهران این عرایض بنده را تصدیق میکنند ولو اینکه شهربانی تصدیق نکند رئیس شهربانی هم مرد لایق، خوب و دوست بنده است اما در این موضوع باید این کار را انجام بدهد اشخاص با اطلاع باید این کار را انجام بدهند بنده خطوطی که فعلاً هست و خطوطی که قبلاً بوده اینها همه را صورت برداری کردهام این جا هست ممکن است بدهم مطالعه بفرمایید مسئله دوم تذکرات زیادی دارم راجع به شهرداری تهران و مخارجی که نبایستی بشود جناب آقای وزیر کشور این مسئله پول شهرداری تهران یک چیزی نیست که چون آن دولت رفته ما بخواهیم پشت سرش حرفی بزنیم این مسئله مربوط به شهرداری تهران است به دولت مربوط نیست شهرداری تهران این چند مسئلهای که در نظر دارد اگر بخواهد اجرا بکند صحیح نیست این مربوط به پول مردم است مثل اینکه میخواستند یک خیابان ۱۸۰ متری بسازند گلکاری تا شمیران مردم که نان ندارند عمارت ۱۵ طبقه و بولوار گل کاری دو فرسخی میخواهند چه بکنند؟ این است که ما تقاضا داریم این چند فقره کارهایی که شهرداری تهران میخواهد بکند اینها را متوقف بکنید اشخاص مورد اعتماد را دعوت کنید اگر تصویب کردند بکنید انجمن شهر را دعوت بکنید اگر انجمن شهر تصویب کرد بکنید و الّا پول مردم را برای سلیقه یک نفر نباید دور ریخت اینها مسائلی است که راجع به شهر تهران لازم بود تذکر داده بشود اصلاً در انظار مردم زننده است که شهری که هیچ یک از وسایل اولیه را ندارد بروند بولوار بسازند و گلکاری بکنند و عمارت ۱۵ طبقه بسازند شهردار سابق در کمیسیون عرایض گفت که ما عمارت ۱۵ طبقه را با پول خودمان نمیسازیم به مزایده و مناقصه واگذار میکنیم اشخاص داوطلب میشوند با پول خودشان بسازند و در ظرف ۵ سال مالالاجاره بگیرند و بعد از ۵ سال مال شهرداری بشود که بعداً از درآمد آن استفاده کنیم گفتم شما آمدهاید تجارت کنید یا شهردار تهران هستید شهرداری که کارش تجارت نیست عمارت بسازد و مالالاجاره بگیرد بعضی از کلیمیها سابقاً میگفتند که خانه میسازیم پول ورمیچیند یعنی اجاره میگیریم شهردار که نباید مالالاجاره برای شهرداری بگیرد اینها مسائلی است که مورد نظر مردم است. مسئله سومیکه میخواهیم به آقای وزیر اقتصاد و آقای وزیر دارایی تذکر بدهم مسئله چای است تصویبنامهای که سابقاً تصویب شده بود آن لغو شده است و یک تصویبنامهای نوشته شده است که این تصویبنامه از هر جهت منصفانه و عادلانه است ولی این تصویب نامه باید خوب اجرا بشود اگر خوب اجرا نشود و اشخاصی که در اینکار بصیرند و تخصص دارند دعوت نکنید و اشخاص غیر متخصص را وارد کنید به نظر بنده نقض غرض است اشخاصی هم که سوابق بسیار خوبی دارند آقای سرتیپ صفاری آقای فاطمی را شما میشناسید؟ | ||
+ | |||
+ | (صفاری- بلی آدم خوبی است) (ارباب- آدم بینظری هم نیست) مرد با اطلاعی است در امور چای چون من استاندار گیلان بودم بدون اینکه این شخص را بشناسم به تهران گزارش دادم که مرد با اطلاعی است و مردم گیلان از زحمات او راضی هستند میخواهم عرض کنم که اشخاص خوب را دعوت کنید منظور اول این است که کشاورزی که این چای را تولید میکند در موقع تولید وقتی برد به کارخانه به قیمت صحیح و به قیمتی که تعیین کردند از او بخرند و معطلش نکنند چوی چای بعد از ۲۴ ساعت میپلاسد و از بین میرود بعضیها نسبت به کشاورزان رفتار خوب نمیکنند و چای را وقتی بردند به کارخانهها اینها را آن قدر معطل میکنند که دلالهایی میآیند و این چای را به نصف قیمت میخرند و کشاورز و باغدار بدبخت و بیچاره میشود چای هم فاسد میشود و از بین میرود علاج این چیست نه بخشنامه و نه دستور نه امر، یک اکیپ مطمئن مجهز و سالم تحت نظر یک متخصص خوب که کارخانهها را کنترل کند تا جیپ به آنها بدهند و آنها در حرکت باشند به طریق سیار که کشاورز بیچارهای که از ۳ فرسخ راه با دوشش این چای را آورده با قیمت خوب از او بخرند و همینطور طرز کار کارخانهها را مراقبت کنند که کارخانهها جنس بد تولید نکنند برای این که اگر جنس بد تولید بکنند صدمه به جنس داخلی میخورد این تذکری بود که مخصوصاً میخواستم خواهش کنم که عمل کنید که امسال مردم کشاورز گیلان مازندران و یک چیز تازهای از شما ببینند مسئله سوم جناب آقای وزیر کشاورزی مسئله آفت پرتقال و مرکبات است در منطقه مازندران و گیلان (ارباب- و میناب بندرعباس) آفت دارد این مرکبات را از بین میبرد این منبع مهم از بین خواهد رفت دو مرض آنجا هست یکی مرض شیشه دیگری قرنطینه تاکنون مبارزه صحیح با اینها نشده است یا اصلاً مبارزه نکنید یا این که یک قدری جدی تلقی کنید آخر این طرفهای مرزما هستند ممالکی که باغهای مرکبات و پرتقال دارند اسباب شرمندگی است که ده، دوازده سال این مرض در آنجا دوام دارد پول خرج میکنند ولی به نتیجه نمیرسد برای این که یک بار مبارزه صحیح نمیکنند اجباری نمیکنند به مردم بیبضاعت کمک نمیکنند همه مردم پول ندارند، کشاورزها پول ندارند که دفع آفت بکنند اعتبار هم داده است مجلس این را یک مرتبه چند اکیپ مجهز قوی تحت نظر مستخدمین صحیحالعمل تعیین کنید که بروند در تمام مناطق مرکبات کاری یک مبارزه اساسی بکنند و یک متخصصینی بخواهید از آمریکا از ایتالیا، از فلسطین یا بغداد یک کارهای اساسی بکنند که امسال اگر این را علاج نکنید این محصول از بین میرود مردم مأیوس هستند این را نمایندگان مازندران و بنده همگی در این تقاضا شریک هستیم بنده از حرف آقایان صحبت میکنم با آقایان صحبت کردهام این است که نظر شما را به این مطلب جلب میکنم مسئله پنجم که باز میخواهم به آقایان وزرا عرض کنم این است که امسال در تمام مملکت مساعده به کشاورزان بدهید برای اینکه سلف فروشی نکنند همه آقایان تصدیق میکنند در گیلان و مازندران خرج برنج کاری خیلی سنگین است همینقدر عرض میکنم که یک گاو اگر کرایه بکند برای برنج کاری هفت قوطی یعنی ۲۱۰ کیلو اجرتش است یعنی کرایه باید بدهد برای اجاره گاو در دو ماه امسال قیمت برنج تنزل کرد مرکبات دچار آفت شده است آن تصویبنامه غلط یک قدری قیمت چای را پایین آورده اینها مجموعاً وسیله میشود که سرمایه کشاورزان از بین برود به کشاورزان گیلان و مازندران» اگر میتوان ید به همه جا «ولی فعلاً این دو منطقه که برنج کاشتن مستلزم مخارج زیادی است و اگر نداشته باشند باید محصولشان را به ثلث قیمت به سلف بفروشند آقای وزیر دارایی آقای رئیس بانک ملی را ببینید به هر طریقی است یک مبلغی به اینها اعتبار بدهید به همه جا بدهید دویست تومان سیصد تومان، پانصد تومان بدهید به هر خانوادهای پانصد تومان بدهید و تا سه ماه دیگر از این بدبختها بگیرید اینها نمونه کار است و مفید است این در دولت سابق هم صحبت شد چند ماه پیش ولی عملی نشد من از شما تقاضا میکنم برای کمک به کشاورزان گیلان و مازندران دریغ نکنید همه اینها چشمبراه این کمک هستند اعتبار هم بانک ملی به بانک کشاورزی یک اعتبار شش ماهه یک اعتبار یکساله میدهد و آنها هم سر محصول قرضشان را رد میکنند بنابراین فقط یک تصمیم و یک نقشه میخواهد اینها مطالبی بود که بنده لازم میدانستم به عرض برسانم که توجه باین مسائل بفرمایید که از لحاظ کشاورز بیاندازه مهم است عرض دیگری ندارم. | ||
+ | |||
+ | رئیس- آقای حائریزاده | ||
+ | |||
+ | حائریزاده- امروز تقریباً من موفق شدم که یک ربع ساعت قبل از دستور صحبت کردن را کسب اجازه کنم و برای استفاده از ماده ۸۷ هم یک ربع ساعت برای بنده وقت هست امیدوارم در نیم ساعت بتوانم مطالب خودم را به عرض مجلس شورای برسانم من روزنامهها را که میخواندم فرمانی که اعلیحضرت همایونی برای معاف کردن سپهبد زاهدی صادر فرمودند تاریخش ۱۶ فروردین است تاریخی که ایشان فرمان معافیت سپهبد زاهدی را امضاء کردهاند ۱۶ فروردین است این روزنامه مال غروب روز ۱۷ فروردین است جریان را که مینویسد سپهبد زاهدی چه گفت وزیر سابق راه چه گفت منجمله از مطالبی که در اینجا هست من برای آقایان میخوانم مال روز ۱۷ فروردین متوجه تاریخ باشید مقارن ساعت ۱۱ آقایان استیونس سفیر انگلیس و رایت مستشار سفارت کبرای انگلستان در وزارت امورخارجه حضور یافتند و مدت یک ساعت با آقایان دکتر امینی و انتظام ملاقات و مذاکره کردند پس از ملاقات هنگامیکه آقایان دکتر امینی و انتظام از وزارت امورخارجه خارج میشدند اظهار داشتند فلان، که این مورد بحث من نیست مقعی که کابینه اگر فرمان اعلیحضرت را ما موجب انحلال کابینه بدانیم کابینه منحل وزرا بیکار کدام وزیر آن وزیری که خودش را کاندید کرده برود در مجلسی که ممالک آسیایی و آفریقایی که از زیر بار استعمار و استثمار بیرون آمدهاند جمع میشوند که فکری برای بدبختی خودشان بکنند در آن روز که سمتی آقایان نداشتند کسی که خودش را کاندید مقامیکرده و با رؤسای دولتها بلکه رئیس جمهور هم شنیدهام در آن مجلس هست میخواهد بنشیند برای نجات ازش استعمار و استثمار فکری بکنند این آقا چه کار داشتند با سفیر انگلیس در وزارت امورخارجه؟ این مقدمه بود میخواستم عرض کنم حالا وارد ماده ۸۷ میشوم | ||
+ | |||
+ | رئیس- آقا ماده ۸۷ را وقتی وارد دستور شدیم استفاده کنید حالا نطق قبل از دستور را بکنید. | ||
+ | |||
+ | حائریزاده- چون مطالب ماده ۸۷ زیاد میشود و یک ربع بیشتر وقت ندارم من میخواهم مطالب را قاطی کنم و با هم بگویم. | ||
+ | |||
+ | رئیس- بسیار خوب فعلاً یک ربع وقت دارید صحبت کنید. | ||
+ | |||
+ | حائریزاده- در ضمن فرمایشاتشان جناب آقای دکتر امینی در روز پنجشنبه ۲۶ اسفند در جلسه ۱۰۴ مجلس که من کسالت داشتم و حالم مقتضی اینکه بیشتر بتوانم ادامه بدهم تذکراتم را راجع به بودجه نبود ایشان فرمایشاتی فرمودند منجمله فرمودند که زحمت کشیدم خودم را سپر بلا کردم و از آقای حائریزاده فحش شنیدم و نوکر انگلیس شدم، بنده فحش ندادم در جلسه سابق هم گفتم که اگر کسی به من بگوید که تو پسر میر سید علی حائری که مرجع تقلید شیعه بوده است هستی فحش است؟ و خیلی هم افتخار دارد ولی من هیچ وقت نخواستهام افتخار کنم که جد بزرگ من کیست زیرا جد من گفته است این الفتی من یقولها اناذا لیس الفتی من یقول کان ابی، من روی دستور او عمل میکنم اگر من گفتم جناب دکتر امینی خواهرزاده مرحوم محمدعلی میرزا یا نواده مرحوم مظفرالدینشاه یا داماد وثوقالدوله بود این فحش نبود افتخاری هم نداشت برای ایشان این را چرا فحش تلقی کردهاند عبارت نوکر انگلیس من نگفتهام من آن موقعی که راجع به نفت صحبت میکردیم گفتم من نسبت با انگلیسها سوءظن دارم هر حرفی که میزنند من با دیده بدبینی خودم نگاه میکنم تا مخالف مصلحت ما نباشد اگر مخالف مصلحت ما هست مقاومت کنیم من حسنظن نسبت به آن دستگاه ندارم برخلاف جناب آقای دکتر امینی که حسنظن هم این است که وقتی که میخواهند تشریف ببرند به مجلسی که از زیر بار استعمار و استثمار بیرون بیاید در موقعی که وزیر نبودند بقول خودشان با سفیر انگلیس در وزارت امورخارجه مینشینند چه میگویند من نمیدانم خودشان بهتر میدانند که چه گفتهاند (عبدالصاحب صفایی- احوالپرسی میکردند) (قناتآبادی- لاس میزنند) (خنده نمایندگان) یک فرمایشاتی ایشان فرمودند چون در جلسه سابق حضور نداشتند صحبت کردند حالا در حضور خودشان میخواهم آن را تکرار کنم گفتهاند» که در نتیجه این فداکاری آقای حائریزاده در مملکت آرام و مرفه زندگی میکنند اینها همه را ندیده میگیرند «من از خودشان انصاف میخواهم از ملت ایران نمیخواهم حائریزاده که در دوره زندگانیش غیر از توسری خوردن از امثال آقا حبس و تبعید و دربدری و فشار و بدبختی چه سهمیداشته که مرفه زندگی میکند در سایه خدمات شما که در هر کابینهای فوری رنگ همان کابینه را گرفتید و متصدی امر شدهاید (قناتآبادی- خواص ظروف مرتبطه است) نمیخواهم دیگر راجع به بقیهاش صحبت کنم اگر مملکت دستگاه ارز حسابی داشت و دستگاهی بود که ارز قاچاقی که به خارج میرفت تحت کنترل قرار میداد معلوم میشد که در سال چه مبلغ از خون این ملت فقیر من پول به اروپا یا آمریکا فرستادهام یا جناب آقای دکتر امینی (وزیر دارایی- هر چه پیدا کردید مال خودتان) نه غصه نخورید با اطلاعاتی که به من رسیده شما را تسلیم محکمه خواهم کرد. | ||
+ | |||
+ | وزیر دارایی- نه مطمئن باشید من از این جور صحبتها نمیترسم. | ||
+ | |||
+ | رئیس- آقای حائریزاده خودتان بهتر میدانید ماده ۸۷ برای رفع اشتباه است اگر نسبتی به آقا بدهند میتوانید رفع کنید نسبتی به سایر آقایان دادن این جزء ماده ۸۷ نیست. | ||
+ | |||
+ | حائریزاده- اولاً که امروز من در قسمت نطق قبل از دستور آزادم هر چه میل دارم صحبت کنم. یکی هم راجع به توضیحاتی که از ماده ۸۷ باید استفاده کنم و این موضوعی که عرض میکنم برای استدلال حقیقتی است که در ماده ۸۷ باید عرض کنم این جناب دکتر امینی یک خوشبختی یا بدبختی دارد، من نظرم هست در موقع انتخابات بود یک دکتر علی امینی دیگری هم بود که او هم اعلان کرده بود من کاندید هستم و یک کشمکشی شده بود. به من خبر رسید که در آمریکا یک علی امینی دیگری هم پیدا شده (مهندس جفرودی- هم شهری ماست) که یک میلیون پولی اشتباهاً به حساب او | ||
+ | |||
+ | بردهاند و بعد پس گرفتهاند. حالا آن را باید تحقیق بکنم وقتی که اسناد آن پیدا شد آن وقت من استیضاح خواهم کرد و تسلیم محکمه میکنم (وزیر دارایی- من خودم تعقیب میکنم) هنوز من تحقیق نکردهام، علیایحال در آمریکا یک چنین قضیهای اتفاق افتاده ولی هنوز مدارک تمام نشده است که بنده عرض بکنم (اکبر- او لنگرودی است و دکتر هم نیست) به هر صورت علی امینی چه فرقی میکند؟ پولی به حساب علی امینی آنجا رفته بعد هم پس گرفتهاند و به حساب دیگری باید میرفت، خوب از این اشتباهات گاهی یک حقایق مسلمی بعد از قرارداد نفت روشن میشود ما در مملکتی هستیم که دیدیم بعد از قرارداد ۱۹۱۹ یک معاملاتی کردند حقالسهم بود یا نمیدانم، حالا در قضیه نفت هم ممکن است یک چنین حسابهایی باشد هنوز روشن نیست پیش من و چون درست روشن نیست رویش بحث نمیکنم وقتی روشن شد در اطرافش صحبت میکنم (یکی از نمایندگان- لابد شرکایی هم دارند.) البته (صفایی- در هر حال همهاش را که فرمودید دیگر چیزی باقی نماند.) یک موضوع دیگر که جناب دکتر امینی خیلی تخصص دارند در مغالصه و خلط موضوع و تحصیلات ایشان الحمدالله در این قسمت خیلی خوب بود در بیاناتی که میفرمایند میگویند آقای حائریزاده عمری در سیاست بودهاند و بنده خودم وقتی شاگرد مدرسه بودم در همین لژ تماشاچیان ناظر بودم عملیات ایشان را که در اقلیت بودند و با سردار سپه که در آن موقع وزیر جنگ بودند مخالفت شدید میکردند و بنده اینطور استنتاخ کردم که مخالفت ایشان آن روز هم اصولی نبوده برای اینکه اعلیحضرت فقید یک مردی بودند مصلح و کاربر و استقامت کردند و کارهای مثبتی برای مملکت انجام دادند (صحیح است) این بیاناتی بوده است که ایشان فرمودهاند چون در غیاب ایشان من گفتهام و حالا هم لابدم در حضورشان تکرار کنم زندگانی اشخاص یک پردههای زشت و زیبایی دارد، هیچکس معصوم نیست و هیچکس نیست که در تمام جهات عاری از خطا و خدشه و خلل باشد من حیثالمجموع را در نظر میگیرند و قضاوت میکنند، سردارسپه آن روزی که آمد کودتا کرد و وزیر جنگ شد و بعد رئیسالوزرا شد تمامش معصوم نبود، خیلی کارها کرد در قسمتهای خویش موافق و در قسمتهای بدنش هم مخالف بودم منجمله از وقایعی که پیش آمد عملی بود که نسبت به قانون اساسی خواستند بکنند، من معتقدم این قانون اساسی سندی است که باید همه ما محکم نگاهداریم، هر کدام یک فصلی در این قانون اساسی به نفعمان هست برای زارع کارگر، وکیل و وزیر هست، شاه هست، گدا هست، تمام ماها باید نگذاریم لطمه و خدشهای در این قانون وارد شود. بعضی از اصول معالتأسف این چهل پنجاه سال اجرا نشده همین جور سمبل شده و باری به هر جهت گذشته، اگر قانون اساسی را خواستند تغییر بدهند مملکت مردهها نیست که کسی چیزی نگوید. آن روز میخواستند بعضی از اصول را تغییر بدهند گر چه لطمهای به حیثیت مملکت نبود، حقوقی بود که از فامیل قاجار سلب میشد و به فامیل پهلوی داده میشد این موضوعی بود که چندان مهم نبود ولی باب دخالت در قانون اساسی را مفتوح شدن من مخالف بودم و مخالفت کردم تا در صورت خودش و از مجلس مؤسسان عملی شد. آن روزی که آقا میفرمایند شاگرد مدرسه بودند، خیلی از حرفهای من خوششان آمده و جزو کفزنها بودند، والده ایشان به قول مرحوم مدرس کسی بود که خیلی مقاومت میکرد و پیش من خیلی محترم است این والده محترمه که از فامیل خودش دفاع میکرده، ولی آقازاده ایشان با کسی که برای منافع فامیلی ایشان جنگ میکرده جنگ دارند و این دفاع را حربه میکنند، نمیدانم اسمش را چه باید بگذاریم جز سفسطه کردن چیز دیگری نمیشود اسم این عمل را گذاشت، یک فرمایش دیگری کردند راجع به این مرامنامه» آتش به جان من بیفتد، این را من به دست ایشان دادهام یک وقتی که من در گوشه انزوا بودم فکر کردم که اگر یک دولتی یک روزی سر کار آمد که بنده هم شرکت داشته باشم و یا از رفقای بنده تشکیل شود بد نیست سر فرصت مطالعهای بشود که یک برنامهای برای کار آن دولت تنظیم شود و بنده این برنامه را تنظیم کردم و برای عدهای از رفقا فرستادم، ایشان هم تشریف آوردند الهیه، یک روزی آنجا نشسته بودند با هم صحبت میکردیم درد دل میکردیم گفتند که شنیدهام شما برنامهای تهیه کردهاید عرض کردم بله همچو چیزی هست، یک نسخه هم خدمت آقای حائریزاده تقدیم کردم ایشان این برنامه را جرح و تعدیل کردند و بعد هم گفتند به نام خودشان موقعی که در این مملکت حزب و صنف و تشکیلاتی نبود ما مبارزه میکردیم حبس و تبعیدمان میکردند و گرفتار بدبختی بودیم شما در مدرسه الفبا یاد میگرفتید آن وقت میگویند من بیایم درس برنامه نوشتن را از جناب دکتر امینی یاد بگیرم، البته من عشق دارم حالا هم عاشقم که در مملکت باید صنف و حزبی تشکیل شود، حکومت اشخاص باید از بین برود، اراده اشخاص باید محکوم شود باید صنفی، مرامیو حزبی رویش بایستند و مملکت را از این وضع بدبختی و فلاکت و بیچارگی نجاتش بدهند، این عقیده من بوده و هست و کراراً هم سعی کردهام که یک جمعیتی گردهم جمع بشویم متأسفانه هر بار خارجیها با ابزار داخلی نگذاشتند یک عده صالحی گرد هم جمع شوند یک عدهای هم که جمع شدند بالاخره صیدشان کردند یا به دست غارتگرهای داخلی صید شدهاند و یا به دست سیاستهای خارجی صید شدهاند. من چون عاشق حزب بودم و هنوز هم هستم و هنوز هم با حال شکستگی و کمال خستگی مأیوس نیستم و معتقدم که اولش از همین مجلس شروع کنیم اگر یک دستهای حزبی در مجلس بسازیم ده بیست نفر باشیم بتوانیم در خارج یک حزب مجهز سیاسی حسابی درست کنیم که آلت و ملعبه سیاستهای خارجی نشود وقتی شنیدیم این آقای الموتی که جزو ۵۱ نفر بودند، رفیق من هم هست بسیار مرد خوبی هم هست و جمعی دیگر که نقطه مقابلش بودند دارند یک فکری میکنند من خرسند شدم. این عقیدهای که حالا درباره دکتر امینی هفت هشت ماه است پیدا کردیم بیشتر نداشتم، دکتر امینی را میگفتم حالا به پدرش بیرق روس را بالای خانهاش لشت نشاء بالا برده کاری ندارم خودش مدرسه رفته جوان است تحصیل کرده است برای مملکت ممکن است وجودش مؤثر باشد و مفید باشد عقیده داشتم حتی ارسنجانی یک روز آمده بود منزل من صحبت این بود که آقای دکتر مصدق قرار است ایشان را به وزارت دعوت کنند گفت که بین وزارت دارایی و اقتصاد حرف است ما هم با هم صحبت میکردیم به ایشان گفتم که اگر میخواهی آقای دکتر وزیر باشی آقای دکتر مصدق وزیر لازم ندارد نوکر لازم دارد، من با ایشان صمیمی و جدی بودم و معتقد بودم که به دست دکتر امینی میشود کارهایی انجام داد ولی هفت هشت ماه پیش یک پردههایی برداشته شد و من روشن شدم و فهمیدم که من اشتباه کرده بودم و برای رسیدن به مقام هیچ چیز نیست وطن، ملت، فامیل، دیانت، اینجور چیزها در طومار بعضیها قیمت ندارد، معنی ندارد این جور که ما را پدرانمان تربیت کردهاند بعضیها را پدرانشان تربیت نکردهاند برای رسیدن به هدف و مقصودشان هر جور پیش بیاید، خارجی باشد، داخلی باشد، خدمت باشد، خیانت باشد، هر رنگی پیش بیاید اشکالی ندارد و این است که عقیده من که پیش خودم نسبت به ایشان داشتم نقطه مقابلش شد، ولی در مورد این جمله از فرمایشات ایشان باید بگویم که لازم نیست من درس حزبسازی و برنامهنویس را از جناب دکتر امینی یاد بگیرم باز از فرمایشات ایشان است بنده در ضمن میخواهم جسارت کنم و تمام گذشته سیاسی ایشان را عرض کنم که ایشان اساساً با کسی نمیسازند دلیل و مدرک هم لازم نیست برای اینکه برخلاف اینکه میفرمایند آزادیخواه میباشند به عقیده بنده دیکتاتور به تمام معنی هستند دیکتاتور این نیست که بیاید در مملکت دیکتاتوری کند، یک فردی هم ممکن است در تمام اعمال و رفتار خودش دیکتاتور باشد من این را برای نسل آتیه، این بیان را خیلی خطرناک میدانم، اگر کسی در بیان و عقیده خودش ثابت باشد، این، دیکتاتور است؟ پس باید همه بوقلمون بشوند، و اگر من معتقدم که یک اصولی باید در مملکتداری داشته باشیم چه در اقلیت باشم، چه در اکثریت باشم، این اصول را محترم بشمارم، این اسمش دیکتاتوری است؟ من همیشه با جمعی که نشستهام تصمیمیکه اکثریت آن جمع گرفته است پیش من محترم بوده است. نظر خودم را گفتهام، انتقاد خودم را کردهام عقیده خودم را اظهار کردهام ولی تسلیم مرا در قبال قوانین خیال میکنم در این مملکت در کمتر کسی شما پیدا بکنید. بیاناتی که ایشان در آن جلسه کردند، من مریض بودم و عصبانی بودم ولی ایشان که جوان و سالم بودند تعجب میکنم که چرا برخلاف حقیقت این بیانات را فرمودهاند یک فرمایش دیگری دارند اینجا میفرمایند که بنده مسئول هستم که جد و آباء بنده فلانکار را کردهاند، خوب جد و آباد ایشان هم ممکن است در یزد یک عدهای را استثمار کرده باشند «من اگر این فرمایش را ایشان نکرده بودند متأثر نمیشدم که اصلاً وقت بخواهم بیایم پشت تریبون و وقت مملکت را صرف این قبیل حرفها بکنم، من چون دستوری از اجدادم دارم که هیچوقت راجع به این موضوعها صحبتی ندارم ولی حالا ناچارم بگویم گردنکشها برای عوام فریبی همیشه رفتهاند سر تربت اجداد من چه در یزد که پدر من مدفون است و چه در نقاط دیگر که مدفن اجداد من است، برای اینکه مردم را گول بزنند و غارتگری و چپاول بکنند. استعمار و استثمار را ما به تهران که آمدیم داریم این درس را یاد میگیریم (عبدالرحمن فرامرزی- روی ممکن است که قضاوت نمیشود کرد) حالا با ممکن است خیلی چیزها میشود گفت آیا صحیح است بگویند؟ یک جملهای اینجا هست میفرمایند» فرمودند این پولهایی که از آمریکا گرفتهایم چه کردهایم بنده چندین بار لیست این خرجها را اینجا خواندم و خدمت آقایان عرض کردم که این لیست محرمانه نیست در خزانه هم هست و بالاخره بنده یک روزی چاپ و منتشر میکنم این همه موضوع را به رخ ما کشیدن یعنی چه؟ مگر این پول را بنده بردهام و خوردهام و یا خزانه مملکت را بنده غارت کردهام این حسابهای بنده روشن است بفرمایید برسید ببینید مگر خزانهداری بدون تعهد خرج بدون بودجه مصوب میتواند یکشاهی بپردازد؟ و بنده هم یک چنین اسنادی را میتوانم امضا کنم «این فرمایشات ایشان است این جمله معترضه را هم بنده عرض کنم روزی در قیطریه رفته بودم خدمت جناب سپهبد زاهدی، ایشان یک داستانی برای من گفتند، نمیدانم راضی هست که من بگویم در این مجلس یا راضی نیست ولی مصلحت هست که گفته | ||
+ | |||
+ | شود، گفت موقع ۲۸ مرداد که ما آمدیم، هنوز وضعمان درست معلوم نبود، یک ۵ میلیون دلاری از یک مقامی برای مخارجی که ما نمیتوانیم اسمی برایش قائل شویم تحت اختیار من گذاشتند (یکی از نمایندگان- چقدر؟) ۵ میلیون دلار تحت اختیار من گذاشتند و من فکر کردم که من این را به اختیار شخص خودم خرج کنم یا بگذارم به حساب مملکت دیدم که صلاح است این را بگذارم به حساب مملکت که بعد نگویند مثل دستگاه چیانکای چک شد و پولی از آمریکاییها گرفتند به جیب زدند من این پول را گذاشتم به حساب خزانه، ایشان این مطلب را جزو حرفها و صحبتها گفتند اخیراً من شنیدم که آن نمایندهای که از اینجا رفته صورتی داده است که پولهایی که به عنوان کمک بلاعوض و فلان داده شده اینها چه مبلغی هست و آن ۵ میلیونی که ایشان میگفتهاند، در آن صورت نبوده است، ایشان از خزانه خواستند که علاوه بر اینها یک ۵ میلیونی هم بوده این را من شنیدم لابد آقایانی که در هیات دولت سابق بودهاند و حالا هم حضور دارند بهتر از بنده اطلاع دارند من اطلاعی از موضوع ندارم. | ||
+ | |||
+ | حائریزاده- من همینقدر میدانم که از کیسه خلیفه یک خرجهای عجیب و غریبی میشود که من منبع یکی از این کیسههای خلیفه را گشتم پیدا کردم. یکی پول صدی یک فروش سیگار است سیگاری که در این مملکت فروخته میشود صد یکش به اختیار مقامات عالیه است بیگی میخواهند پنج هزار تومان انجام بدهند فوری مرحمت میکنند میخواهند صد هزار دلار به کسی بدهند فوری مرحمت میکنند این پول در سال از یک میلیون بیشتر است ممکن است نزدیک دو میلیون بشود از صدی یک فروش همین پولهای محرمانه داده میشود ممکن است آن یک میلیون دلار هم از یک چنین محلی باشد که رفته باشد به حساب جناب دکتر امینی و اشتباه شده باشد این هنوز مدارکش جمعآوری نشده و من در این موضوع به طور تفصیل صحبت نمیکنم از این پولهای محرمانه و از این خرجهایی که گاهی میشود کسی نگفت پولی که آمده به چه حسابی رفته طرز دزدی طرز بردن پول انواع و اقسام دارد من یک پیشکار مالیه در نظرم هست در اوایل دخالت آمریکاییها در امر مالیه قبض و سند صحیح و این حرفها نبود جزو جمعها را در هر بلوکی معین کرده بودند که اینجا ۱۰ هزار تومان بود ۲۰ هزار تومان بود ۳۰ هزار تومان بود. | ||
+ | |||
+ | رئیس- آقای حائریزاده نیمساعت وقت آقا تمام شد. | ||
+ | |||
+ | حائریزاده- من عرایض زیادی دارم. | ||
+ | |||
+ | رئیس- در قسمت برنامه هم اسم نوشتهاید میتوانید در آن موقع استفاده کنید. | ||
+ | |||
+ | حائریزاده- اگر آقایان اجازه بدهند یک ربع دیگر وقت میخواهم. | ||
+ | |||
+ | رئیس- ولی اگر بخواهید آن را اعاده بدهید دیگر نمیشود نیمساعت تقریباً به آن ماده ۸۷ مصرف شد دیگر آن را اعاده ندهید. | ||
+ | |||
+ | حائریزاده- حالا اگر آقایان اجازه میدهند من حرف میزنم. | ||
+ | |||
+ | رئیس- عرض کردم حالا رأی میگیریم آقایانی که موافقند آقای حائریزاده صحبتشان را یک ربع دیگر ادامه بدهند قیام بفرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد بفرمایید. | ||
+ | |||
+ | حائریزاده- خیلی متشکرم از آقایان که به من کمک کردند این پیشکار دارایی موقعی که پول گرفته بود از تحصیلدارها قبضش را درست داده بود دست آنها، ۱۰ هزار تومان تحصیلدار پول آورده بود و آن هم ۱۰ هزار تومان رسید داده بود، ولی در ته چک و دفتر ۵ هزار تومان بیشتر وارد نشده بود در نتیجه مالیات محل که ۲۰۰ هزار تومان بود صد هزار تومانش را به جیب زده بودند برای تفاوتی که وجوه در دفتر ثبت شده با حقیقت آن پولی که گرفته شده بود بعد این موضوع کشف شد که آن رئیس حسابداری و جناب پیشکار دارایی با هم سازش کرده بودند و این پول را به جیبزده بودند از متن مالیات قبض صادر شده بود به دست حسن مودی مالیاتی ۱۰ هزار تومان داده شده بود ولی در صندوق و ته چک و دفتر و تمام اینها پنج هزار تومان وارد شده بود. دزدی انواع و اقسام دارد، البته حسابها وارد خزانه میشود ولی ما باید ببینیم چه میشود حکومت مصدق ۲۸ ماه دوام کرد، یک مشت ذخایری بود اینها را خرج کرد یک مشت اسناد خزانه، اسناد قرضه ملی، اینها را خرج کرد ولی این کمکها را نداشت، نفت هم که نبود آخر کار دو ماه حقوق عقب افتاده بود نداشت که بدهد چند میلیون دلاری که بعد وارد مملکت شد مگر کسر بودجه ما چه مبلغ بوده است؟ اگر مقصود نفله کردن پول و تضییع مال مملکت نبوده، باید صورتی داشته باشد که ما برای کسر بودجه چه مبلغ خرج کردیم چه مبلغ برای کارهای تولیدی و عمرانی صرف کردیم، من یک موضوعی را برای مسطوره عرض میکنم من از مسافرت برگشته بودم چون بدبختانه جمعی به من اعتماد کرده بودند و در بانک بیمه بازرگانان یک سمت نظارتی من داشتم. وقتی وارد شدم دیدم که یک شخص صد هزار تن شکر کوبا را حاضر شده است که به فروشد از قرار ۱۰۲ دلار تحویل بنادر ایران و این پولش مبلغ معتنابهی میشود و این به اقساط چند ساله میفروشد به من گفتند موقعی که مملکت بیپول است چندین میلیون پول صد هزار تن شکر میشود که به دست مردم میآید این تنگی شکر و جیرهبندی هم از بین میرود، هر کس هر چیز خواست بهش بدهند دولت حقوقی که راجع به قند و شکر دارد از گمرک و عوارض و هر چه دارد میگیرد و به حقش میرسد، مردم از فشار تنگی شکر نجات پیدا میکنند و یک رواجی در بازار ایران پیدا میشود و تا دو سه سال این پول در دست تجار میماند، پولی که در بازار ایران صدی بیست و چهار تا صد سی نزول دارد آن هم صد سه نزولش را میگیرد پس رواجی در بازار ایران پیدا میشود و سرمایه خارجی میآید در ایران و این موضوع را هم در بانک توسعه صادرات صحبت کردیم پولی را که خواستهاند از ما بانک تضمین میکند و حق تضمینش هم عایدش میشود و برای مردم کار میشود مالیات و عوارضی هم که دولت راجع به شکر داشته بیشتر و بهتر وصول میشود، این یک کار مفیدی است خواستند از من که برو صحبت کن من رفتم خدمت جناب وزیر دارایی این جریان را به عرض ایشان رساندم، ایشان یک فرمایشاتی فرمودند که من حالیم نشد، بعضی مسائل اقتصادی پیچیده است من گفتم که خودش برود صحبت کند، رفت و صحبت کرد موضوع را هم گفت و بالاخره گفت ایشان موافقت نمیکنند، معلوم شد یک شرحی هم در تاریخ ۱۷/ ۱۱ آن سال که گویا ۳۲ بوده نوشتهاند به بانک توسعه صادرات راجع به معامله یک صد هزار تن شکر به این مضمون اشعار میدارد چون وزارت دارایی در حال حاضر مصرف شکر کشور را برای یک سال تأمین کرده است نظری به معامله اقساطی شکر به ترتیب پیشنهاد شده ندارد- خیلی خوب شکر یک سال تأمین شده است و دولت ایران محتاج نبوده است که شکر تازهای بخرد این حرف حسابی است در تاریخ ۱۱/ ۱۱/ ۳۲ جواب داده از برای خرید شکری که ۱۰۲ دلار بوده و تحویل بندر ایران میشد ولی در خرداد ماه سال ۱۳۳۳ یا تیر ۴ ماه بعد از آن تاریخ همین وزیر دارایی از موجودی که در صندوق داشته میرود شکری میخرد ده دوازده دلار گرانتر از شکری که ۱۰۲ دلار ما پیشنهاد کرده بودیم و وعده چند ساله هم بود پیشنهادش اینجاست شرایطی که داشته است سه سال بوده است (عبدالرحمن فرامرزی- جنس شکرش هم تفاوت داشته یا نه؟.) این شکر کوبا بوده آن هم شکر کوبا بوده و فرقی نداشته، آن را ۱۰۲ دلار میفروختهاند و پولش را متدرجاً میگرفتهاند بعد از چند سال بافرع صدی ۴ (وزیر دارایی- آن یکی بدون فرع) در موقع طرح لایحه قرضه میآمدند اینجا پشت تریبون و میگفتند صلاح است که این پول بیاید در ایران حالا وارونه میگویند در صورتی که همان استدلال شما حجت است برای شما، آن پول صد بیست و چهار تا ۳۰ که در ایران نزول دارد صد چهار که باشد این به نفع مردم است که سرمایه خارجی بیاید ایران و سود بیاید پایین و ایشان نوشتهاند که شکر نمیخواهیم و تأمین شده است و ۳ یا ۴ ماه بعد رفتهاند از پول خزانه از اسعاری که دولت خیلی احتیاج داشته پول نقد دادهاند ده دوازده دلار گرانتر خریداری کردهاند نسبت به مقداری که خریدهاند سیصد، چهارصد هزار دلار بیشتر یا کمتر تفاوت میکند اگر صد هزار تن حساب کنیم یک میلیون هم بیشتر تفاوتش میشود ولی چون ایشان پول نداشتهاند کمتر خریدهاند اینجا اگر یک سودی نباشد اگر یک دلالی و حقالعملی در این کار نباشد هیچ منطقی من برای این کار نمیتوانم فرض کنم که جناب دکتر امینی با صحت عمل خواستهاند این عمل را انجام بدهند و من خیال میکنم که در آن پنج میلیون دلاری که سپهبد زاهدی میگفت محرمانه به من دادهاند و من به حساب خزانه گذاشتهام آنجا هم خیلی کمتر یعنی یک میلیون دلارش که نباشد ۱۰۰ هزار دلارش که بکنیم لابد یک مقداری بوده که به حساب نگذاشتهاند حالا من بیشتر نمیتوانم توضیح بدهم. | ||
+ | |||
+ | رئیس- آقای وزیر کشور میخواهند راجع به اتوبوسرانی توضیحی بدهند، بفرمایید. | ||
+ | |||
+ | وزیر کشور (اسدالله علم)- بنده خیلی مفتخرم که در جلسه اولی که هیئت دولت به مجلس آمده فرصت پیدا کردهام که عرایضی به عرض ساحت مقدس مجلس شورای ملی برسانم. تصادفاً جناب آقای ارسلان خلعتبری راجع به مسئله اتوبوسرانی فرمایشاتی فرمودند و بنده امروز صبح خیلی زود رفته بودم که باین مسئله رسیدگی کنم و اتفاقاً چند روز قبل هم به عرض همکاران رسانده بودم که این مسئله اتوبوسرانی باعث شکایت و ناراحتی مردم است (صحیح است) (مهندس اردبیلی- و بغرنج) بنده گمان نمیکنم خیلی بغرنج باشد دو مسئله هست من باب توضیح عرض میکنم و امدوارم که دولت مسلماً توفیق پیدا کند که این مسئله را حل کند (عدهای از نمایندگان- انشاءالله) عرض کنم مسئله مشکل اتوبوس یکی این است که خطوط کم است این را جناب آقای خلعتبری فرمودند اتفاقاً امروز صبح هم بنده توجه پیدا کردم دو علت دارد یکی این که نقشه به هم خورده یکی اینکه اتوبوس کم است (یکی از نمایندگان- جمعیت تهران هم زیاد شده است) بنده در خصوص نقشه که به هم خورده یک مطالعهای کردم دیدم در تمام خطوطی که سابقاً اتوبوس حرکت میکرده حالا هم حرکت میکنند این قطعاً هست (صحیح است) اما تعداد اتوبوس که | ||
+ | |||
+ | در آن خطوط هست حتماً کم است یکی هم این است که بعضی خطوط هست که باید اضافه شود و تا حالا شهربانی میگفت که اتوبوس نو نداشتیم و این کار را نکردیم ولی تحقیقاتی کردیم و مذاکره شد و در این دو سه روزه گذشته چند شرکت قبول کردند و حاضر شدند که دو سه خط راه بیندازند و بنده گمان میکنم که در این هفته دو خط تا سه خط راه خواهد افتاد و برحسب تصادف بنده این خطوط را امروز صبح گرفته بودم و به عرض میرسانم تصادفی هم شده امروز (عبدالصاحب صفایی- حسن تصادف بود.) همینطور که سئوال فرمودند اتفاقاً قرار نبود که سئوال کنند، بنده این صورت را توی جیبم گذاردهام، عرض کنم این دو خطی که قرار است راه بیفتد از این قرار است: | ||
+ | |||
+ | ۱- میدان شاه- خیابان ری- خیابان مولوی- خیابان سیروس- خیابان ناصرخسرو- میدان سپه- خیابان سپه- چهارراه حسنآباد- چهارراه یوسف آباد- خیابان شاه- چهارراه سی متری- خیابان سی متری- میدان ۲۴ اسفند و بالعکس. | ||
+ | |||
+ | ۲- عباس آباد- جاده نظامی عباس آباد- قصر- جاده شمیران- خیابان تخت جمشید- خیابان فرصت- میدان فردوسی- میدان سپه- خیابان سپه- چهارراه یوسف آباد- خیابان شاهپور- خیابان چرچیل- خیابان فردوسی- چهارراه فردوسی- خیابان فرصت- خیابان تخت جمشید- جاده شمیران- عباس آباد. | ||
+ | |||
+ | آن وقت این صورت را هم به استحضار مردم میرسانیم که به علت کمبود اتوبوس مسیر دیگری به هر شرکت اتوبوسران و یا حمل و نقل و یا شخصی که بتواند ۳۰ دستگاه اتوبوس قابل استفاده غیر از اتوبوسهای موجودی شهری به کار بیندازد واگذار نماید (کاشانی- به شرطی که از خطوط دیگر نیاورد) عرض کنم این کار همینطور علیالعمیا نشده یعنی در شهربانی یک مطالعاتی شده، بنده تصادفاً امروز با متخصصین این امر صحبت میکردم و آنها میگفتند اگر بخواهیم اتوبوس این خطوط را زیاد کنیم این مشکل حل خواهد شد و این دو تا خط که راه بیفتد مقدار زیادی از شکایات مردم حل خواهد شد و حالا مشکل دیگری که هست این است که اصولاً در خطوط دیگر اتوبوس کم است منجمله خط شمیران ۱۲۰ اتوبوس لازم دارد الان ۶۰ و خوردهای مشغولند (یکی از نمایندگان- همه خطوط اینطور است) این یک مسئله حساسی است که خیال میکنم در هیئت دولت روز چهار شنبه حل شود اتوبوس کردنش با اطاق ممنوع است و این مسئله هم قطعاً صحیح است به جهت اینکه اگر در ایران کارگرانی باشند که بتوانند اطاق بسازند (درخشش- این بنزها را پس چطور با اطاق وارد کردهاند؟) آن با تصویبنامه بوده ولی من وارد عمل دولت گذشته نیستم و ممکن است بعداً توضیح بیشتری عرض کنم، عرض کنم وارد کردن اطاق یک مسئلهای است و ساختن اطاق هم یک مشکلی دارد همانطور که شهربانی امروز ببنده گزارش میداد گمان میکنم ساختن اطاق باین تعداد اتوبوس که لازم داریم خیلی مشکل است (صحیح است) اما در عین حال نباید چشم پوشی کرد از کارگرانی که در ایران کار میکنند (احسنت) بنابراین بنده یک نظری گرفتهام و تصمیم گرفته بودم که در هیئت دولت مطرح بکنم ولی استحضاراً به عرض مجلس میرسانم و آن این است که اگر توانستیم در هیئت دولت حل کنیم و راهی پیدا شد چه بهتر و اگر نه خواهیم آورد به مجلس که یک مقدار اتوبوسها را با اطاق وارد کنیم و یک چند صدی را هم بیاورند بدون اطاق که در ایران بسازند (دکتر جزایری- قبلاً چطور میساختند؟) نسبت به احتیاجات مقدار بسیار کمیاست مقداری که میتوانند بسازند بسیار بسیار کم است بنابراین بنده گمان میکنم راهحلی که پیدا شده این خواهد بود که یک مقداری با اطاق بیاوریم و یک مقداری را بدون اطاق (تیمورتاش- یعنی عمل دولت گذشته تایید میشود) حالا هر چقدر آقایان توی عرایضم بدوند بنده عرضم را میکنم بعداً اگر توضیحاتی بخواهن باز عرض میکنم به هر حال این جریان مختصری بود که بنده در این دو سه روز مطالعه کردم و تصادف شد که امروز صبح راجع به این موضوع صحبت میکردیم و بعد در مجلس مطرح شد یک مطلب دیگری بود راجع به بلوار شهرداری و سر قفلیهایی که فرمودند شاید حالا لازم نباشد که جواب عرض کنم همینقدر عرض میکنم که یک صحبتهای مقدماتی که با شهردار جدید تهران میکردم ایشان هم دیدم که اعتقادی ندارند به این بلوار جدید که بسازند (صحیح است) و این را بعداً به عرض آقایان میرسانم. دیگر عرضی ندارم. | ||
+ | |||
+ | رئیس- آقای دکتر امینی. | ||
+ | |||
+ | وزیر دارایی (دکتر امینی)- بنده حتیالمقدور اجتناب دارم که از شخص خودم صحبت بکنم و این را اثبات هم کردهام چون وقت مجلس خیلی ذی قیمت است و باید صرف کارهای مملکت بشود (صحیح است) بنابراین اگر بنده ناگزیرم که مختصری وقت آقایان را بگیرم و عرایضی بکنم ایراد و تقصیر متوجه آقای حائریزاده است نه شخص من. بنده مقدمه خواستم عرض کنم که ایشان سعی کردند و در بیانات جلسه گذشته اینطور اظهار کردند که من قصد توهین و اهانت ندارم فقط این حرفها را زدم که دکتر امینی را معرفی بکنم. قضاوت این مطلب را هم بخود آقایان واگذار میکنم اولاً معلوم شد که ماده ۸۷ یا هر مادهای هست برای توضیح مطلب نیست فقط برای حمله و اتهام و اینها است که تازگی دارد بنابراین بنده میترسم که این ماده ۸۷ به این ترتیب همینطور دور تسلسل پیدا بکند یک قسمت از بیانات ایشان بود که فرمودند من میخواهم یک حقایقی را گفته باشم و مردی هستم بیغرض و جز حقگویی نظر دیگری ندارم. آنچه که راجع به معرفی شخص بنده است معرف باید اجلی از معرف باشد- هیچ ضرورتی نداشت که آقای حائریزاده غیر مستقیم به مردم ایران و تهران معرفی کنند که دکتر علی امینی نوه محروم مظفرالدینشاه یا همشیره زاده محمدعلی میرزا و یا داماد وثوقالدوله است یک همچو معرفی از ایشان نخواسته بودند هیچ ضرورتی نداشت بنده وارد این مطالب نمیشوم فقط برای اثبات غرض ورزی ایشان که یواش یواش مذاکرات مجلس را از جنبه عمومی به جنبه خصوصی و شخصی میکشد چند مورد عرض میکنم (صفایی- با کمال تأسف به این صورت در آمده) بنده خواستم عرض کنم که هیچوقت بنده به ایشان حمله نکردم به شهادت خود آقایان ایشان حملاتی کردند و بنده دفاع کردم و بعد از آن مکرر حمله کردند و امروز هم حمله را تکمیل فرمودند ولی بنده پیشبینی میکنم که معالتأسف این حمله ادامه دارد حالا کی غالب باشد و کی مغلوب آنچه بنده اهمیت میدهم افکار آقایان نمایندگان و افکار مردم ایران و این را هم که الان عرض میکنم فقط برای افکار مردم است که اگر ایشان درصدد برآمدند که افکار مردم را مشوب بکنند بنده هم اشاره میکنم. راجع به تریاک ایشان گفتند که در دولت دکتر مصدق دکتر امینی معامله کرد با یک کسی و بعد آن معامله را به هم زد و با دیگری کرد و بعد وقتی که وزیر دارایی شد آمد به عنوان خسارت یک مبلغی به آن طرف داد این گزارشی است از وزارت دارایی و پروندهاش هم حاضر است و بنده اگر اصرار در این موضوع و موارد دیگر میکنم برای این است که آقایان بدانند که ایشان در مسائل عمومی وقتی که کسی از خودش دفاع میکند تا چه حد افکار بر علیه او تحریک میکنند بنده وزیر اقتصاد کابینه دکتر مصدق بودم و آقای فروزان کفیل وزارت دارایی بودند و وزارت دارایی دستور میدهد به شرکت معاملات خارجی که مقدار تریاکی که دارند این را معامله بکنند و علت دستور دادن معامله هم این بود که چون فروش تریاک را به مزایده گذاشته بودند در مزایده برنده پیدا نشد اختلاف نظری بود گفتند که شرکت معاملات خارجی این معامله را بکند که در ضمن معامله تریاک از قید مزایده خلاص شود آنها هم معامله کردند با کنسرسیوم وهابزاده سلیمان و احمد وهابزاده یک روزی بنده در اطاق آقای دکتر مصدق نزد ایشان بودم دیدم خیلی عصبانی هستند به ایشان گفتم که ظاهرا مثل اینکه عملی انجام شده است با دست وزارت دارایی و ممکن هم هست این عمل برخلاف مصلحت انجام شده است و علت عصبانیت ایشان این بود که در آن تاریخ روزنامه شاهد حملات شدیدی میکرد که در این معامله چنین و چنان شده و ایشان از این حیث خیلی متأثر بودند بعد از چندی دستور دادند که معامله را فسخ کنید و آقای وارسته یادم نیست وزیر شده بودند یا نشده بودند یک روزی بنده در وزارت اقتصاد ملی بودم دیدم یک شرحی از طرف آقای دکتر مصدق نوشته شده و دستور و پرونده آن را هم برای بنده فرستادهاند و یک گزارشی از طرف آقای امینی اراکی که رئیس بازرسی نخستوزیری بود و یکی دو نفر دیگر از نخستوزیری و یک نفر هم از بانک ملی ایشان نوشتهاند که فلان کس خودش این پرونده را رسیدگی کند و نظرش را بدهد بنده فکر کردم که این پرونده را از این لحاظ فرستادهاند که من یک وقت معاون اداره انحصار تریاک بودم و اطلاعاتی دارم از این جهت برای بنده فرستادهاند ولی بعد معلوم شد که آقای دکتر معظمی یا آقای حسین مکی به ایشان گفته بودند که این را بفرستید فلانکس رسیدگی کند هم وارد است هم بیغرض بنده هم بعد از رسیدگی که کردم یکی دو مادهای که به نفع وزارت دارایی نبود عوض کردم که مربوط به پورسانتاژ مرفین بود که یک حد ترخصی برای آن معین شد که در نتیجه سی هزار دلار به نفع دولت تمام شد و فرستادم برای آقای دکتر مصدق ایشان هم آقای وهابزاده را خواستند گفتند که اگر این شرایط را قبول دارید من حاضرم به عنوان قرارداد متمم این را تجدید کنم و با ایشان این معامله را تجدید کردند و دستور دادند که تریاکها را حمل کنند در این فاصله از آمریکا یک تلگرافی رسید که ارتش آمریکا حاضر است یک مقدار تریاک با نرخ بالاتر از آن قرارداد بخرد خوب دولت هم در اینجور چانهزدنها وقتی یک معاملهای انجام شده است و حالا یک مبلغ بیشتر میدهند این قدر شجاعت ندارد که آن را به هم نزند و اعتبار امضای خودش را نگهدارد ولو اینکه ده دلار بیست دلار بیشتر باشد ایشان دستور دادند به وزارت دارایی که جلوی این معامله تریاکها را بگیرید در صورتی که تا آن تاریخ یم مقدار از تریاکها در اصفهان نمونهگیری شده بود در حدود سیصد صندوق هم در خرمشهر حاضر به حمل بود این را جلوگیری کردند آقای فروزان هم عوض شدند و آقای وارسته وزیر دارایی | ||
+ | |||
+ | شد در هیئت وزرا موضوع مطرح شد و اتفاقاً بنده و یک نفر از آقایان وزرای دیگر یادم نیست شاید آقای طالقانی یادشان باشد و آقای بوشهری مخالفت کردیم گفتیم که اصولاً باید امضای دولت محترم باشد ولو این که در اینجا به ضرر دولت تمام شده باشد و اگر اشخاصی سوءاستفاده کرده باشند بایستی آن اشخاص را تعقیب کرد والا هیچ مجوزی ندارد که شما آن معامله را فسخ بکنید به این عنوان که مشتری بهتر پیدا میکند به خود آقای دکتر مصدق بنده خطاب کردم که شما مردی هستید حقوق دان و مردی هستید که معتقد در عدالت ایشان گفتند که فلانکس من میترسم گفتم به هر حال بنده این تصویبنامه را امضا نمیکنم و تصویبنامه فسخ معامله را بنده امضا نکردم بعد از چندی یک دفعه دیگر در این مورد مذاکره شده و بنده میخواهم غرض ورزی آقای حائریزاده را ثابت کنم (تفضلی- ثابت است) بعد از چندی یک تصمیم مجددی در روی پیشنهاد دولت آمریکا که به وسیله سفارت کبرای آمریکا در هیئت دولت مطرح شد که دولت آمریکا فلان قدر بیشتر حاضر است بخرد و تصویبنامه آوردند که اجازه بگیرند و این معامله را با دولت آمریکا بکنند آقای دکتر مصدق به من نگاه کردند و فرمودند که شما موافقید گفتم بنده این را امضاء میکنم ولی یک چیزی هست گفتند شما قبلی را امضا نکردید گفتم این یک مالی است که شما به زور تصاحب کردهاید و یا خدای نکرده دزدیدهاید و حالا میخواهید معاملهای بکنید آن عمل مربوط به این نیست راجع به تصویبنامه موافقت شد و معامله عمل شد بعد آقایان رفتند در عدلیه اقامه دعوی کردند و در مرحله بدوی وزارت دارایی را محکوم کردند و در استیناف حالا چه جور محکوم کردند بنده کاری ندارم بعد از مدتها تعقیب و رسیدگی در عدلیه چند نفر آقای دکتر عمید و آقای دکتر پاد و چند نفر نشستند رسیدگی کردند در اداره حقوقی و وزارت دارایی و اینطور نظر دادند که بالاخره این قرارداد مسلم و محرز است که وزارت دارایی در محاکم وزارت دادگستری محکوم میشود تا اینکه در دولت گذشته اینکار رجوع به حمیت شد و در آنجا به این صورت حل شد که ما صدی دوازده که متعهد بودیم آن را ما دادیم (اردلان- حکمها کی بودند؟) حالا حکمها یادم نیست اسامیشان هست اسم ببرم اسباب گله میشود و این موضوع به نفع دولت هم تمام شد علیایحال مطلبی که ایشان فرمودند که دکتر امینی این معامله را کرد و بعد هم فسخ کرد و خلاصه یک استفادهای هم برد اینطور نبود بنده به هیچوجه منالوجوه در معامله از اولش وارد نبودم بنده هم چون عضو دولت بودم از لحاظ عضویت دولت رسیدگی میکردم در مرحله بعدی هم مراجعه شد به حکمیت و بنده خیال نمیکنم عملی به ضرر دولت شده باشد این مطلبی بود راجع به تریاک راجع به شکر و آن یک میلیون دلار امیدوارم که واقعاً آن یک میلیون دلار مال بنده باشد و اشتباهاً به حساب علی امینی لنگرودی رفته باشد بنده حاضرم که ایشان مدرکی بیاورند پانصد هزار دلار مال بنده پانصد هزار دلار هم مال خودشان باشد اما راجع به شکر آقای حائریزاده عضو هیئت مدیره شرکت بیمة بازرگانان هستند که آقای یزدی و یک عده از بازرگانان یزدی که مردمان صحیح و درستی هستند تشکیل دهندة این شرکت هستند آقای شرافت این پیشنهاد را به دولت کرده بودند که حاضرند هزار تن شکر به اقساط به فروشند آقای حائریزاده اگر وارد در امور اقتصادی نیستند و اینجا اظهار میکنند که بنده از این چیزها سر در نمیآورم خوب است که در این جور صحبتها اصلاً اظهارنظر هم نفرمایند در صورتی که به نظر بنده بسیار خوب سر در میآورند برای اینکه قریحة استفاده مالی و امور تولیدی را زیاد دارند کما اینکه از همین ملکی که دارند سیصد هزار متر را از قرار متری چهار تومان فروختهاند متری یک تومان را نقد گرفتند و سه تومان آن را نسیه که تصور میکنم همین مبلغ از سهم بنده از لشت نشاء که مکرر میفرمایند بیشتر باشد خیلی خوب این یک معاملهای است و عمل مشروعی کردند ولی نگویند من از امور اقتصادی کاملاً بیبهره هستم بسیار خوب هم وارد هستند اگر کسی در امور اقتصادی وارد نبود این معامله را نمیکرده راجع به معامله شکر بعد از اینکه بنده توضیح دادم که این معامله را میخواهند از طرف بانک بیمه بازرگانان بروند باصدی دو از بانک ملی اعتبار بگیرند و بعد هم صدی پانزده از ریالش استفاده کنند و وضع آن معامله را تشریح کردم که برای دولت آش دهانسوزی نبود بعد که من برای ایشان توضیح دادم و دلایل له و علیه را گفتم ایشان متقاعد شدند برای اینکه مطلب روشن بود و منطق بنده قوی بود نه اینکه ایشان مؤمن و معتقد باشند البته آن بانک استفادهاش را میبرد فقط اگر یک جایی باشد که کلاه سر دولت برود یابنده در آن وارد بشوم بنده دخالت میکنم اگر به ضرر دولت نبود بانک بیمه بازرگانان نفعی میبرد و دلالی مشروعی میبرد بنده هم قاطع روزی کسی نیستم و در موقع تقسیم سود سهام ایشان استفاده میکردند بنده به هیچوجه وارد نبودم اما راجع به مدارکی که بایشان داده شده معالتأسف یکی از اشخاصی که بنده نمیخواهم اسمی ازش ببرم که از ترس تعقیب و از ترس کثافت کاریهایی که کرده و بیست و سی میلیون تومان پول مملکت را نفله کرده است ایشان با عجله و شتاب از مسافرت خارج تشریف فرما شدند و همین دیروز برای بنده پیغام دادند که اگر شما میخواهید برای بنده پروندهسازی کنید من مدارکی از بیروت پیدا کردهام (حائریزاده- هنوز مدارکش کامل نشده وقتی شد میآورم اینجا) (یک نفر از نمایندگان- این شخص کیست؟) یک تذکری آقای نورالدین امامیدادند اگر در این مملکت دزدها را تعقیب بکنند و مجازات بکنند دیگر اشخاص جرأت نمیکنند که این کارها را بکنند (صحیح است) در اثر مجامله و تعارف نتیجه این میشود که یک شخص دزد سر گردنه به خودشان اجازه میدهند که اینجور جری بشوند و این حرفها را بدیگران بگویند به آن شخص پیغام دادم که بنده پروندهسازی نمیکنم ولی تا شاهی آخر حق دولت را وصول میکنم ولو اینکه املاک را حراج کنند بنابراین بنده میخواهم از خود آقایان این را سئوال کنم که مطلب تا چه حد مسخره است که آقای علی امینی لنگرودی که ایشان الان در نیویورک یا واشنگتن است مردی است متمول و بندة دکتر امینی که بقول آقای حائریزاده نه فقط در سفسطه دست دارم عالم اقتصاد هم هستم آدم زیرکی هم هستم یک میلیون دلار را برمیدارم فیش بانک را عوضی میفرستم پیش علی امینی لنگرودی پس بنده باید بسیار مرد نالایق و بیاطلاعی باشم که یک میلیون دلار استفاده کنمو در یک بانک بگذارم فیش را عوضی بگذارم پیش علی امینی لنگرودی ملاحظه بفرمایید چقدر مطلب مسخره است (حائریزاده- بعد از این که مدارکش تهیه شد میآورم اینجا بنده حالا مطرح نمیکنم) بنده حالا مطرح میکنم ایشان اشتباه کردهاند (داراب- کاغذ نوشته) اشتباه گرفتند و عوضی خواندهاند و بانک ممکن است لایق باشد و ممکن است جاعل سند هم باشد ولی بنده هم بچه نیستم اگر بنا باشد چنین کاری بکنم که فیش آن را عوضی پیش آقای علی امینی لنگرودی بفرستم از جنابعالی هم فقط گلهام این است که خودتان با اینکه اهل مطالعه هستید و قاضی دیوان کشور بودید میدانید یک کسی اگر مغرض نباشد بدون سند و مدرک این را عنوان نمیکند اگر جنابعالی میخواهید بنده را معرفی بفرمایید خوب بنده ممکن است ضعف سیاسی داشته باشم آقا هم بیضعف سیاسی نیستید (حائریزاده- بنده متشکر میشوم بگویید) بنده نمیخواهم در مجلس کشمکشی شروع بکنم و آن حرفهایی که بنده از مرحوم ملکالشعرا شنیدهام اینجا نمیگویم و وارد این مطالب نمیشوم و جنابعالی هم سنتان از بنده زیادتر است و هم مردی هستید که معروف بودید باینکه مرد مبارز و پایبند اصول هستید و اگر واقعاً جنابعالی مرد اصولی بودید و مردی بودید که میخواستید به خزانه دولت احترام بگذارید به چه مناسبت با خرج دولت تشریف بردید به عنوان سرکشی کنسولگریها و سفارتخانهها؟ جنابعالی عضو وزارت خارجه بودید؟ جنابعالی کاریری در دولت دارید؟ اینها را بنده نمیخواهم عرض کنم ولی وقتی کسی که خودش میآید و دلسوزی برای خزانه دولت میکند و بنده را متهم میکند و با این اراجیف و این حرفها آن وقت بنده هم باید به خودم اجازه بدهم که چنین جسارتی بکنم در صورتی که در عمرم به خودم چنین اجازهای نمیدادم (شوشتری- استدعا دارم این حرفها را خاتمه بدهید) اما راجع به پنج میلیون دلاری که ایشان اشاره فرمودند یک روزی در قیطریه آقای سپهبد زاهدی به ایشان گفتهاند بنده فوقالعاده متأسفم که ایشان اگر آن حرف را به جنابعالی زده بودند جنابعالی یک کار محرمانه دولت را نباید با این کنایه و اشاره اینجا بفرمایید حالا بنده در اصل موضوع وارد نمیشوم برای اینکه اگر زیاد بخواهم درش بحث بکنم ممکن است سند و مدرک برای مخالفین شما و بنده و دیگران باشد ولی آن پول را آقای حائریزاده بنده به خزانه دولت گذاشتم و به حساب هم آوردم نمیدانم آقا چه جور استدلال میفرمایند که این را بنده برداشتم که شاید همین یک میلیون دلاری که این فیش باشد که آقا میفرمایید از این حسابها باشد این مسائل خیلی سهل و ساده است و بنده به جنابعالی این را عرض میکنم مردم امروز مملکت غیر از مردم بیست سال پیشتر هستند مردم امروز مملکت را با این حرفها دیگر نمیشود فریب داد تعدا افراد تحصیلکرده و تعداد اشخاص حقوق دان در این مملکت خیلی زیاد شده و خوشبختانه اشخاصی هم در این مملکت مغرض را از غیر نغرض تشخیص دادهاند و اگر جنابعالی برای مردم و برای ملت ایران صحبت میفرمایید به نظر بنده تحقیر به ملت ایران است که تصور بفرمایید که این حرفهایی که فرمودید فردا در تاریخ درج میشود و بنده در مقابل مردم و تاریخ بدنام میشوم خوب است جنابعالی که از بنده تماستان و حشرتان با مردم بیشتر است بروید بپرسید و به بینید که قضاوتشان نسبت به ما چیست این را خواستم با اینکه سنم از شما کمتر است خدمت آقا عرض کنم (قناتآبادی- شما این قدر هم بچه نیستید) که از سی چهل سال پیش که آقا در این مجلس مذاکره میفرمودید و بنده محصل بودم تا الان خیلی چیزها در این مملکت تغییر کرده است در این مملکت خیلی اشخاص مبرز هستند و خیلی اشخاص باهوشی هستند و قضاوت | ||
+ | |||
+ | میکنند و بد و خوب را هم تشخیص میدهند لازم نیست که شما راجع به بنده بفرمایید مردم اهل قضاوت هم هستند تشخیص هم میدهند اگر برای مردم ایران میفرمایید برای ملت ایران باید احترامات زیادی قائل شد مسلماً بین اشخاصی که اینجا هستند اعم از روزنامهنویس و غیر روزنامهنویس مردمان فهمیده زیاد هستند نشریات ما خیلی با سابق فرق کرده است سابق هیچوقت در مطبوعات این قدر مردمان فهمیده و وارد نداشتند و اگر لابلای سطور جراید را نگاه کنید ملاحظه میفرمایید قضاوت خیلی روشن است. راجع به شکر بانک بیمه بازرگانان یادداشتی برای بنده رسیده نمیخواهم این گزارش را بخوانم برای اینکه این معامله را اگر آقا دقت میفرمودید بنده این را به نفع مملکت کردهام بعد هم اگر بنده شکری خریدم باز هم به نفع مملکت بوده لابد استناد آقا هم به همان کاغذهای ماشین کرده بیامضاء است که جوابش را هم در روزنامه دادهام جناب آقای حائریزاده هیچ کاری در این مملکت محرمانه نمیماند آن اشخاصی که خیال میکنند کارهای محرمانه میکنند و درز نمیکند متأسفانه کاملاً در اشتباهند حالا اگر مردم این مملکت روی تربیت و ادب و انسانیت حرفی نمیزنند و از این گوش میگیرند و از آن گوش در میکنند نمیشود گفت که مردم نمیدانند خوب یک عدهای هستن که بالاخره به خودشان اجازه میدهند که حرفی بزنند و یک عدهای هم سکوت میکنند و چیزی نمیگویند کما اینکه ببنده مکرر مراجعه کردهاند که چیزی نگویم چون تشنج ایجاد میشود و دلخوری ایجاد میشود و میگویند بهتر این است که مطالب را با مسالمت و دوستی و آشتی حل کرد بنده هم طرفدار این تز هستم ولی از طرفی هم خیال میکنم که اگر نگویم مردم خیال میکنند آنچه که آقا میفرمایید حقیقت است در صورتی که مغالطه است و فیش را هم جا میزنید، بعد از این باید یک مکتب تازهای باز کرد و جوانهای مملکت را تربیت کرد و این مکتبهای کهنه را برچید بنده نمیخواهم نسبت به اشخاصی که مسنتر هستند خدایی نکرده سوء ادبی بشود ولی اشخاصی که مسنتر هستند آنها باید راهنمای ما باشد به خصوص در امور سیاسی به ما تعلیم بدهند که در سیاست بایستی درست بود صریح بود و راه راست رفت جنابعالی که استاد سیاست هستید بنده نمیخواهم زیاد وقت مجلس را بگیرم با این بیانی که جنابعالی اینجا فرمودید هیچ آدم منصفی نیست که این فرمایشات جنابعالی را بگوید که فحش و توهین و اهانت نبود آقا میفرمایید که بنده کسالت دارم و فلانکس که جوان هست و انرژی دارد چرا حمله میکند بنده کی حمله کردم جنابعالی حمله کردید و هل من مبارز طلبیدید الان فرمودید که در تاریخ ۱۷ فروردین دولت افتاده بود و آقای وزیر خارجه و بنده در وزارت خارجه با سفیر انگلیس چه میکردیم بنده میخواهم بدانم چطور تمام اشخاص این مملکت خائنند و فقط جنابعالی خادم هستید؟ | ||
+ | |||
+ | رئیس- آقای دکتر امینی این صحبتها را دیگر خاتمه بدهید بنده از جریان جلسه امروز بسیار متأسفم اینجا وارد شخصیات شدید و این مخالف آئیننامه است آقای حائریزاده هم همینطور. | ||
+ | |||
+ | وزیر دارایی- بنده با احترام امر جناب آقای رئیس عرضی نمیکنم (احسنت) و تقاضا میکنم از جناب آقای حائریزاده مادام که جنابعالی در مجلس تشریف دارید و انشاءالله امیدوارم که عمر جناب عالی طولانی باشد دورههای دیگر هم در مجلس باشید و عمر بنده کوتاه باشد امیدوارم اگر مطالب اصولی هست با مطالب شخصی مخلوط نکنند و دیگر مجلس را به این قبیل نظریات شخصی نکشند برای اینکه این را مکرر آقایان به بنده تذکر فرمودند و بنده هم خیلی متأسفم. گاهی هم که زیاده روی میکنم واقعاً متأثر میشوم همانطوری که فرمودید جنابعالی همیشه به بنده لطف داشتید عقیده داشتید حالا نمیخواهم بگویم عقیدهتان اگر تغییر کرده است بدون دلیل است و روی احساسات است ولی حالا یک قدری دقت بفرمایید مطالعه بفرمایید نواقص بنده را رفع بفرمایید امیدوارم جنابعالی همیشه رهبر و هادی جوانها باشید. | ||
+ | |||
+ | ۳- طرح برنامه دولت آقای علاء نخستوزیر | ||
+ | |||
+ | رئیس- برنامه دولت مطرح است یک نفر از آقایان پیشنهاد سکوت داده- ولی پیشنهاد سکوت راجع به لوایح است نه ببرنامه دولت برای اینکه دولت بالاخره باید رأی اعتماد بگیرد و تکلیف مملکت روشن بشود. | ||
+ | |||
+ | عبدالرحمن فرامرزی- رئیس دولت که نیست چطور برنامهاش مطرح میشود و چه صورتی دارد؟ | ||
+ | |||
+ | رئیس- کفیل معرفی کرده است به مجلس جنابعالی در مجلس سابقه دارید این چیزها را میدانید. | ||
+ | |||
+ | عبدالرحمن فرامرزی- به هر حال این چیز تازهای است آن هم چیز تازهای باشد. | ||
+ | |||
+ | رئیس- هیچ چیز تازهای نیست | ||
+ | |||
+ | فرامرزی- پس ما به کفیلشان رأی میدهیم. | ||
+ | |||
+ | رئیس- آقای قناتآبادی بفرمایید. | ||
+ | |||
+ | قناتآبادی- قبل از این که وارد مطلب بشوم مطلبی را یادآوری میکنم یادم میآید یک روزی در مجلس در مذاکرهای که بین دو نفر از آقایان نمایندگان مجلس درگرفته بود گویا جناب آقای عبدالرحمن فرامرزی استاد گرامی بودند ایشان فرمودند که هیچ وکیلی از دیگری وکیلتر نیست این مطلب در خیلی از امورات جریان دارد یعنی درباره خیلی علایق و دلبستگیها این موضوع حکومت میکند مثلاً وقتی ما همه ادعا میکنیم خداپرستیم هیچکس نمیتواند ادعا بکند که من از دیگری خداپرستتر هستم مگر به استناد دلیل و برهان که آن عدم تقوی شخص است ما که در اینجا اجتماع کردهایم و همهمان به کلام آسمانی سوگند یاد کردهایم که حافظ قانون اساسی مملکت باشیم (صحیح است) و همه آن چیزهایی که قانون اساسی او را محترم شناخته است بوده باشیم هیچ کدام نمیتوانیم این ادعا را بکنیم که ما از دیگری در این حفاظت و نگهبانی رشیدتر و شجاعتر و پراحساستر هستیم مگر آن موقعی که امتحان پیش بیاید که آنگاه شود پدید که نامرد و مرد کیست و الا در موقع عادی که آزادیخواهی مد باشد ما میبینیم که هر قطاع الطریقی هم دعوی آزادی خواهی میکند وقتی آزادیخواهی از مد بیفتاد ما میبینیم آنهایی که خیلی خیلی دو آتشه آزادی خواه بودند چوب به دست گرفتهاند و پیکر آزادیخواهی میکوبند و حتی توی این مملکت ما با چشم خودمان در زمان خودمان این مطلب را دیدیم این مطالبی که بنده عرض میکنم مال تاریخ نیست مال زمان حیات خودمان و این روزهایی که خودمان گرفتار آن ماجراها بودیم میباشد و حتی توی این مملکت روی دلایل متعدد یک فردی قدرت پیدا میکند همه طرفدار آن قدرت میشوند و او را آدم خوبی میدانند قدرت سلب میشود یک عده لگد به آن کسی میزنند که او را مفید میدانستند و خوب بود و خوبش را میگفتند ولی برای اجتماع برای قومیکه میخواهد مراتب و مراحل ترقی را سیر کند این مهلکترین و مضرترین رویه است و من معتقدم که علت اینکه تاکنون ما نتوانستهایم آن طوری که لایق و مستحق آن میباشیم آن طوری که لیاقت واقعی ملت عزیز ایران است به طرف ترقی و کمال عظمت و تمدن برویم وجود این قبیل اشخاص و این رویه ناپاک و ناستوده بوده است (صحیح است) از گذشته که یاد میکنم نه برای خاطر اشخاص است چون اشخاص هر که باشد و در هر مقامیکه باشد میرود آن چیزی که باقی میماند افعال خوب و افعال بد است و آن چیزی که رشته قومیت را محکم میکند اعتقاد و توجه به اعمال خوب گذشته است و آن چیزی که جاده را برای ترقی و تعالی پاک و هموار میکند توجه و دور انداختن کارهای بد گذشته است یک روزی بود توی این مملکت به دست آن کسانی که سالهای سال همه چیز این مملکت را غارت میکردند و ثمره زحمات این مردم را از بین میبردند و به نفع خودشان چپاول میکردند با یک صورت نوی با یک طرز جدیدی مقدمات یک تحول خائنانه به وجود آمد یعنی در کشور ایران در کشور قرآن یک عدهای تحت عنوان کمونیسم میخواستند برای ما جمهوری دمکراتیک بسازند الحمداله موفق نشدند (الحمداله) بنده نمیخواهم به این مطالبی که همه آقایان توجه داشتهاند و همه آقایان بودند اشاره کنم این مطلب مال گذشته دور نیست مال گذشته خیلی نزدیک است من یک مطالبی که در خلال این جریانات و در زیر پرده این جریانات بود اشاره میکنم از نظر آینده مملکت آن روزی که در شرف تکمیل بود و نفسها همه در سینه ساقط شده بود و مرگ برای آن کسانی که مخالف با این توطئه و این تحول بودند بسیار نزدیک بود و فشار و صدمه برای همه بالخصوص برای شخص شاه مملکت از همه زیادتر بود یک عدهای بودند شخصیت بودند وزیر بودند رئیسالوزرا بودند در آن روز همه این رجال گذاشتند و در رفتند (عبدالرحمن فرامرزی- و تملق گفتند) آستانه توطئهچیان را بوسیدند همین آقایی که امروز رئیسالوزرا شده آقایان نمایندگان محترم خواهش میکنم به صورت جلسات مجلس در دوره دولت گذشته مراجعه بفرمایید بنده تمنا میکنم از دولت گذشته با وجود اینکه من با شخص تیمسار سپهبد زاهدی برای رشادتهایی که در زمان خطر به این مملکت به خرج داده بود بسیار دوست و علاقمند بودم معذالک به خیلی از لوایح گذشته رأی کبود دادم رسماً دادم و من و من هم نکردم یا رأی ممتنع دادم یا کبود دادم و به آنچه که مفید و صلاح بود رأی سفید دادم در آن روز آقایان نمایندگان محترم داوطلب خدمتگذاری و پیش قراول برای اجرای امر شاه همان امر شاهی که امروز وقتی صحبتش میشود به عضب بچهها داد میزنند فریاد میزنند امر شاه است امر شاه برای همه محترم است (صحیح است) و یک عدهای هستند که در سختترین و تاریکترین زمانها مبارزه کردند فخر کردند که این امر محترم بماند ولی آن عده که امروز داد میزنند آن روز در بیغولهها فراری بودند (صحیح است) آن روز این مرد گفت من حاضرم رئیسالوزرا بشوم آقایان آن روز مفهومیکه من حاضرم رئیسالوزرا بشوم یعنی من حاضرم طناب دار را با دست خود بگیرم و بگردنم بیندازم | ||
+ | |||
+ | البته خدای بزرگ خدای نگهبان ایران این عده معدودی که با کمال رشادت که والله علیالمدرک نمیدانستم که چه میشود به خدا قسم است به هیچوجه پش بینی نمیکردم در همین اطاق مجلس سنا یک روز نشستیم و گفتیم مطلب دو طرف دارد یک طرفش این است که علیرغم همه این عدم توجهها موفق میشویم اما این فکر و موفقیت در آن موقع نیم درصد هم والله کمتر بود و یک طرفش هم این است که همه ما در راه دین و مملکت و رژیم مملکت شربت شهادت مینوشیم این حرف را آن موقع روی اعتقاد گفتیم و معتقد بودیم و با آغوش باز مرگ را استقبال میکردیم و استقبال کردیم برای چه؟ برای اینکه این مطلب توی این مملکت باقی بماند که روح فداکاری و از خود گذشتگی در راه حفظ ایران و عظمت رژیم مملکت یکی از صفات بارز و برجسته و مورد تقدیر بوده باشد و همه ما این صفت را تعقیب کردیم ولی ما اینکار را برای این نکردیم که هر روزی هر ساعتی اوضاع مملکت به یک نحو زیر و زبر بشود نه اینکه بنده خیال بکنم ما این کار را کردیم برای اینکه ابدلابد سپهبد زاهدی برای همیشه نخستوزیر باشد چنین چیزی نیست هیچ فردی هیچ مقامی به دلیل اینکه در دنیا ابدی نیست مقامش هم ابدی نیست و نمیتواند باشد انسان تا میتواند بایستی خدمت کند و بعد هم اگر نمیتواند برود و کار را به کاردان بسپارد آن نکتهای که من امروز میتوانم رویش صحبت کنم و این مقدمات را بنده برای این امروز گفتم که اگر بنده در مخالفت با برنامه این دولت و یا مخالفت دولت صحبت میکنم و عمل میکنم و رأی میدهم یک عدهای که خیلی کوته فکرند این مطلب را عنوان نکنند این دولتی است که اعلیحضرت همایونی آوردهاند و فرمان دادهاند و معنی ندارد مخالفت کردن با فرمان شاه این حرف گفتنش اساساً غلط است اظهارش غلط است خیانت است: رأی اینکه همه دولتها با فرمان شاه آمدهاند به مجلس و با رأی مجلس رفتهاند (صحیح است) این مطلب را هیچوقت عنوان نکنید چون از روی عدم اطلاع است و ندانسته به مقامیکه در نزد همه مردم ایران کاملاً مغرز و محترم است اهانت میشود و ما حاضر نیستیم که کسی ندانسته و نفهمیده به مقام سلطنت اهانت بکند (صحیح است) بعد از این مطلب حالا دولتی آمده است بنده میخواهم به ملت ایران و آقایان بگویم در جبین این کشتی نور رستگاری نیست (صحیح است) (عبدالرحمن فرامرزی- آنهایی که با صلوات آمدند چه کردند که اینها بکنند که با این وضع آمدهاند؟) این دولتی که آمده است دولت خیبر گیر نیست چرا؟ برای اینکه دولت خیبر گیر از ریختش پیداست (خنده نمایندگان) دولتی که رئیسالوزرایش هنوز رأی اعتماد نگرفته مرض او را کشانیداش به خارجه برای معالجه من میترسم فردا وزرایش یکی یکی این مرض را بگیرند و بروند و علی بماند و حوضش آقای دکتر امینی مرض خودش را گرفته است که پرچانگی است و مرتب صحبت میکند این یک دلیل، دلیل جدی و قطعیش این است که دولتی که میآید به مجلس برنامه خودش را میآورد و میگوید این کارها را میخواهم از این طریق انجام بدهم (مرآت اسفندیاری- آقا ما خسته شدیم از بس دولتها برنامه آوردند یک دفعه هم بگذارید برنامه نداشته باشند کی برنامهاش را انجام داد) آقای مرآت اجازه بدهید دولتی که به مجلس میآید برنامه میآورد و میگوید من از طرق متعدد، روی این نقشهها روی این پروژهها به دست این افراد و اشخاص برای زندگی مردم این کارها را میکنم ولی این دولت میآید میگوید من آنم که رستم بود پهلوان ما اصلاً ندیدهایم دولتی بیاید بگوید برنامه من همان است که اوداشت اگر آن حکومت خوب بود خوب عمل میکرد چرا شما آمدید (مصطفی ذوالفقاری- رئیس دولت مرض بود) این یکی هم که مرض است ماشاءالله میگویم که چشم نخورند (ذوالفقاری- وزیرپست و تلگراف که زودتر فرار کرد) | ||
+ | |||
+ | رئیس- آقایان تفریح نفرمایید کافی است | ||
+ | |||
+ | شمس قناتآبادی- بنده قربان این عرایضی که میکنم جدی است حالا آقایان اگر خوششان میآید یک تغییر ذائقهای میدهند چون بیانات شما این جا ادامه پیدا کرده است (اشاره به آقای وزیر دارایی) من معتقدم که اصلاً این بحث را ول کنید جناب آقای حائریزاده و جناب آقای دکتر امینی این بحث را رها کنید که اگر تا آخر دوره مجلس شورای ملی همین بحث باشد و ادامه پیدا کند خیلی ناراحت کننده است (صحیح است) بنابراین مطلب اصلاً معلوم نیست چه مفهومی دارد که من دولتی هستم که او بود برنامه من همان هست که او داشت خوب اگر او خوب بود و عیبی نداشت شما چه میگویید اگر بد بود که شما هم بدید برنامهتان هم بد است حالا این از نظر کلی مطلب بود، و اما از نظر جزیی مطلب و موضوعاتی که مربوط به اوضاع مردم است دولت فعلی در برنامهاش اینطور بیان کرده است که ما در مورد سیاست خارجی که بعد رویش صحبت میکنم چون من معتقدم که برای یک مملکت آن هم برای مملکت ما ایران که در چهار راه حوادث دنیا قرار گرفته است و یک وضع عجیبی پیدا کرده است که خود دنیا هم یک وضع عجیبی دارد بدترین چیزها این است که سیاست خارجیش گنگ باشد، مبهم باشد، و مردم آن مملکت ندانند که تکلیفشان چیست و آنهایی که اداره کننده آن مملکت هستند از نظر سیاست خارجی روزمره فکر کنند این مطلبی است که بحث خواهم کرد. من یادم میآید وقتی اینجا جناب آقای علاء پشت تریبون فرمودند که ما آمدیم و میخواهیم وضع عمومی مردم و طبقات زحمتکش را بهبودی بخشیم، درست کنیم کار برای بیکارها پیدا کنیم فرهنگ را بسط و توسعه بدهیم بهداشت را تأمین کنیم و این قبیل کارهاو برای فراهم آوردن این منظور بایستی اول اشخاص ناصالح و فاسد را از ادارات بریزیم دور، این حرفها خیلی صحیح است بسیار خوب است و بسیار زیبا است و واقعاً اگر بخواهند برای این مملکت کار درست بشود نه با شوخی، جدی، دزدها نا صالحها، رشوه گیرها آنهایی که خون مردم را خوردهاند و در شیشه کردهاند آنها را باید به نسبت جرمی که مرتکب شدهاند از ادارات بیرون ریخت و بعضیها را حبس کرد و بعضیها را بدار زد شوخی بردار هم نیست (صحیح است) ولی خودتان هم میدانید که نمیشود کرد (تفضلی- بنده معتقدم که میشود کرد) (حشمتی- سنگ بزرگ علامت نزدن است) شما اعتقادتان خیلی زیاد درست نیست (تفضلی- نسبت به شما درست است) زیرا نسبت به ما هم گاهی تغییر عقیده میدهید توجه فرمودید خیلی کار مهمیاست اما حالا ببینیم علت اینکه دولت نمیتواند این کار را بکند چیست دو جهت دارد من اولاً در هیچ ادارهای در هیچ مؤسسهای در هیچ وزارتخانهای قوم و خویش ندارم الحمدالله، علت اینکه من میگویم نمیتوانند اینکار را بکنند این است که حالا شروع کردهاند به تحول البته مردم همانطور که آقای دکتر امینی فرمودند که مردم خیلی خوب میفهمند و خیلی خوب هم قضاوت میکنند ما این را میدانیم یک مطلبی را من میگویم قبول دارید که من بیشتر از شما با مردم هستم (وزیر دارایی- اینطور نیست قبول ندارم) قبول ندارید آن هم قضاوتش را مردم میکنند وقتی به مردم میگویید تحول، تحول مردم از این لغت و این فکر تحول میدانند معنای آن این است که نزدیکان و کسان دولت گذشته بروند و کسان و نزدیکان دولت فعلی بیایند پس تحول غیر از این معنایی ندارد چون هنوز تحول به آن معنای واقعی و تصفیه به آن معنای واقعی از هیچ دولتی از وقتی که ما مطالعه میکردهایم تا به حال ندیدهایم شروع بکنند و وجود نیامده است (پورسرتیپ- تعویض صندلیها است) جابجا کردن اشخاص است حالا آن روزی که گفتید ما میخواهیم اشخاص فاسد را از ادارات بیرون بریزیم یک عدهای از آقایان نمایندگان کف هم زدند البته این کف زدن خوب است ولی وکیل باید کف بزند یا نزند من کاری ندارم و حتی در آن موقع دوست عزیز و گرامیما جناب آقای مسعودی چنان تحت تأثیر احساسات قرار گرفتند که از این بالا شعاری دادند که گاهی وقتها هم آن کلمات و شعارها را توی میتینگها میدادیم، خوب این هم اشکالی ندارد (مسعودی- آقای قنات آبادی شما که خودتان تأیید فرمودید) حالا هم تأیید میکنم هم شما و هم شعارتان را، تحول شروع شد آمدند شهردار تهران را عوض کردند، شهردار سابق بد بود که بنده هم دو سه سؤال راجع به کارهای شهردار سابق کردم و تا به حال مجال پیدا نشده است که در دستور قرار بگیرد چون موضوع خود سؤالات هنوز از بین نرفته است تردیدی نیست که شهردار باید عوض بشود اما حالا آقای منتصر عضو شرکت سابق نفت خوب است برای شهرداری یا نه من نمیدانم، از همه اینها بالاتر تحولی که شروع شده آمدند مدیرکل را عوض کردند کی را گذاشتهاند آقای حسن هفت رنگ را، جناب آقای علم شما آقای حسن هفت رنگ و آقای کلانتری را نمیشناسید این آقا معروف است به حسن هفت رنگ (وزیر کشور- او مدیرکل نشده) عرضم را پس گرفتم بدون معطلی خیلی معذرت میخواهم بدون معطلی پس گرفتم اما در خود آقای منتصر من حرف دارم بنده در حضور آقایان عرض میکنم با وجود این بزرگوار در رأس شهرداری هرج و مرج شهرداری صد در صد بیشتر خواهد شد برای اینکه این گرز خورند این پهلوان نیست آقا شهرداری تهران و بهبود اوضاع تهران بستگی دارد به این که یک شخص با شخصیت مدبر، محکم متین، قرص در رأس شهرداری تهران قرار بگیرد که آبروی دولت و مجلس و شاه و همه را حفظ کند و این عناصر نمیتوانند در شهرداری تهران کار کنند (تیمورتاش- منتصر مرد بسیار پاکی است) بنده عرض نمیکنم که نجس است، بنده عرض میکنم که این آقا نمیتواند کاری بکند همانطور که دولت در برنامهاش گفته است برنامه من بالا بردن سطح زندگی مردم که ملازم با پایین آوردن سطح قیمتها است یا حداقل تثبیت قیمتها است این آقا نمیتواند این کار را بکند چون پاک بودن با محکم بودن یا قرص بودن دو تا است (اعظم زنگنه- مرد بسیار محکمی هم نیست) من میخواستم یک مطلبی اینجا عرض کنم و حالا فرصت به دست آوردم عرض میکنم صحبت که میشود میگویند فلان آدم مرد شریفی است آن روز اینجا صحبت آقای علاء شد بعضی از آقایان فرمودند که این آقای علاء شریف است و حال آنکه کسی اصلاً نگفته بود که آقا شریف نیست صحبت شرافت و بیشرافتی اصلاً در میان نبود وقتی اینجا صحبت میشود و بحث میشود در پیرامون این کار است که آیا فلان آدم قدرت انجام فلان کار را دارد یا نه یا فلان وزیر در مقابل فشار | ||
+ | |||
+ | نامشروع میتواند بایستد یا نمیتواند بایستد و یا فلان رئیسالوزرا که زمام امور مملکت در دست او است در موقعی که فشارهای متعدد و کورانهای متعدد سیاسی به وجود میآید و یک هیئت سیاسی یک مملکتی او را در فشار قرار میدهد این آقای رئیسالوزرا این آقای نخستوزیر قدرت استقامت در مقابل این فشارها و این کورانهای متعدد را دارد یا ندارد اختلاف عقیده از اینجا پیدا میشود، بنده معتقدم که جناب آقای علاء اینطور نیست چنین مردی نیست برای اینکه من خودم در زندگی سیاسی یک روزی دیدم که اینجا توطئه کرده بودند علناً و رسماً میخواستند شاه را از مملکت بیرون کنند، میخواستند شاه از مملکت برود و بعد هر بلایی که ایشان میخواهد سر این مملکت در بیاورند و کلاً یک عدهای مردم کاسب بازاری و ارتشی و غیرارتشی قیام کرده بودند و میگفتند که شاه نباید برود میگفتند شاه مال مردم است یا مال فرد است؟ اگر مال مردم است که مردم میگویند نباید برود رئیس مجلس آیهالله کاشانی نامهای نوشته بودند با استحضار نمایندگان مجلس و هیئت رئیسه آن وقت مجلس رفته بودند از شاه استدعا کنند که اعلیحضرت اگر میخواهند به مسافرت بروند این مسافرت در این موقع به مصلحت مملکت نیست و شما باید بمانید برای مملکت فداکاری کنید و این جناب بزرگوار نمیگذاشتند که نمایندگان بروند و با شاه تماس بگیرند (فرامرزی- میگفت شاه همسایه به سفر میرود) مطلب خیلی زیاد است اعلیحضرت همیشه به سفر میروند این سفر را هم میروند خیلی عادی است، خیلی ساده است و حال آنکه هر کس کوچکترین اطلاعی از اوضاع روز داشت میدانست که اگر شاه برود استقلال و همه چیز مملکت بر باد رفته بود با این مطالب من میترسم من از ضعف آقای علاء میترسم (یک نفر از نمایندگان- ترس هم دارد) برای چه؟ برای رژیم مملکتم برای رژیم سلطنت مملکتم برای حدود و ثغور مملکتم میترسم و میگویم این مرد نمیتواند و نبایستی بر مسند نخستوزیری بنشیند و من تعجب میکنم که این آقای علاء که قبل از ۲۵ مرداد و حتی شنیدم که به ایشان گفته بودند بیاید و نخستوزیر بشود داشت زهره ترک میشد (خنده نمایندگان) حالا چطور آمده است نخستوزیر شده (صفایی- انشاءالله فعلاً چنین نقشهای نباشد) اگر نقشهای هم باشد کسی نمرده خوشبختانه آقای صفایی مملکت و کشور اسلامیایران همیشه یک عدهای را داشته و بودهاند که در مواقع حساس و سخت برای جان خودشان ارزش قایل نشوند و این مملکت باقی مانده اما آن شخص غیر از این بزرگوار است این را بدانید من علت اینکه با این دولت مخالفم نه اینکه من با یک یک این آقایان وزرا مخالفم خیلی از آقایان وزرا هستند که من واقعاً بهشان ارادت دارم و شریف هستند خواهش میکنم که به عرایض من توجه بفرمایید بنده فلان آقا را میشناسم اعمالشان را میشناسم ارادت داشتن که دیگر صحبت شوخی نیست همینطور کترهای نمیشود گفت من مرید فلانی هستم، معتقدم بهش، بنده بعضی از آقایان را نمیشناسم اسمشان هم تازه بگوشم خورده است لذا من اسائهای به فرد فرد آقایان نمیکنم ولی چرا مخالفم؟ برای خاطر این دولتی که تشکیل شده است با این برنامه دنبالهرو و همین آقای رئیسالوزرا مثل جناب آقای علاء شاید یک کدام از این آقایان رئیسالوزرا بودند من عوض اینکه حالا جزو مخالفین این دولت باشم جزو موافقین قرار میگرفتیم و رأی موافق هم میدادم اما وقتی که پایه محاکم نباشد، و ریشه لق باشد، وقتی در کابینهای رئیسالوزرا آن که به منزله آن میل وسط و محور آن کابینه میباشد، آن میل و محور لق و متزلزل باشد، ضعیف باشد، بدبختانه و متأسفانه مریض هم باشد، این استعدادهای ماشاءالله هزار ماشاءالله هر چه بخواهند عملی از خودشان آن طور که باید و شاید بروز بدهند که متناسب با استعداد ذاتیشان باشد نتیجه ندارد و اما راجع به سیاست خارجی دولت گذشته وقتی به مجلس آمد البته یک مطلبی اینجا لازم است که گفته بشود و آن حقیقت این است که ما در خلال این مدتی که در سیاست بودیم این مطلب را درک کردیم که یک عدهای از افراد هستند که حتیالمقدور سعی میکنند مسئولیتی روی شانه خودشان نباشد مثلاً من آب میخورم میگویم که آقای رئیس مجلس فرمودند آب بخور صورت ظاهر هم وقتی که آقایان نمایندگان ببینند من آب میخورم و میگویم که آقای رئیس مجلس فرمودند آب بخور خوب به رئیس مجلس مه نمیشود اعتراض کرد و اسائه ادب کرد خوب یواش یواش شانه خودشان را از زیر بار مسئولیت میکشند بیرون یک عدهای از طبایع و از این رجال که موقع خطر هم هیچکدامشان را ندیدهایم و فراری هستند آنها اصلاً پایه کارشان این است، من نمیخواهم مطلب را پاره کنم و بشکافم آقایان خودتان میدانید که بنده چه عرض میکنم اگر رئیسالوزرا است مسئول نباشد وزیر است مسئول نباشد نماینده مجلس است مسئول نباشد میخواهند همگی و دستهجمعی مسئولیت را متوجه مقاماتی بکنند که باید مبرای از همه چیز باشد و هست و به همین جهت فوقالعاده قابل احترام است و این روشی که آقایان در پیش گرفتهاند بسیار روش خیانتآمیز است و جریانی است که ما زیر بارش نمیرویم ما زیر بار این مطلب نمیرویم همه مسئولیم شما مسئولید در مقابل مجلس، و مجلس مسئول است در مقابل مملکت و ماییم که باید در مقابل داخلی و خارجی سینهمان سپر بلا شود و ماییم که باید ایستادگی کنیم برای اینکه بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت. سر خم می سلامت شکند اگر سبویی اگر دولتی رفت، مجلسی رفت باید اساس مملکت حفظ بشود بنابراین همه سیاستها همه مطالب باید متوجه مجلس و دولت باشد آنهایی که میخواهند شانه خالی کنند از زیر بار مسئولیت و بیندازند به گردن مقامات دیگر اینها گناهکارند و خائن به مملکت. بعد از این مقدمات آقای دولت گفته است سیاست خارجی من همان سیاست خارجی دولت گذشته است و دوستی متقابله و حسن روابط با دول همجوار و غیرهمجوار و تجدید رابطه و از این حرفها و حالا این حرفها چقدرش راست است چقدرش نیست چقدرش ممکن است و چقدرش نیست اینها مطالبی است که از بحث امروز ما خارج است دنیا اینطور بوده هر دولتی که زورش بیشتر بوده هر چه خواسته کرده و دولتها و ملتها هستند که باید متشکل باشند حواسشان جمع باشد نگذارند دولتهای قوی به آنها زور بگویند آخر وضع دنیای امروز اینطور شده است یک عدهای زور میگویند یک عدهای هم استعداد این را دارند که زور بشوند ولی آنهایی که با استعداد و با هوشمند آنها تمام هم و قدرت خودشان را روی هم میگذارند و متمرکز میکنند برای اینکه زور نشنوند یک دولتی که مثلاً میلیون جمعیتش است ۳ میلیون جمعیتش است ۲۰ میلیون جمعیت است طبیعی است که ممکن نیست بیک دولتی که ۲۰۰، ۳۰۰ میلیون جمعیت دارد زور بگوید و تجاوز بکند من یادم میآید یک وقتی دولت شوروی، حالا موضوعش چه بود یادم نیست ادعا کرده بود که دولت ایران دارد امنیت ما را به خطر میاندازد البته خودش هم میدانست شوخی میکند دنیا هم میدانست برای اینکه ایران ممکن نیست امنیت شوروی را به خطر بیندازد کما اینکه یک برهای که در صلح و صفا زندگی میکند امنیت یک گرگی را به خطر بیندازد و ممکن نیست اما بره باید وسایلی فراهم کند که خودش امنیتش حفظ بشود و مورد تجاوز قرار نگیرد کشور عزیز ایران در این حال است ما باید یک روش و یک رویهای اتخاذ کنیم که به ما زود نگویند و با این تضادی که در دنیا هست و با این اختلاف عجیبی که در دنیا هست ما موجودیت خودمان را حفظ کنیم و حداکثر استفاده را ببریم این مطالب یک سیاست خارجی روشنی میخواهد. این موضوع با آمدن و من من کردن که سیاست خارجی من همان سیاست خارجی دولت گذشته است فایدهای ندارد بایستی دولت بیاید پشت تریبون و اصولاً سیاست عمومیدنیا را روشن کند تشریح کند و بگوید که ما در یک همچو موقعیتی قرار گرفتهایم بلوک غرب این کار را کرده و بلوک شرق این عمل را انجام داده وضع سیاست خاورمیانه در این حال است و این کارها را کردهاند و من که دولت هستم سیاستم این است و این کار را خواهم کرد در مجلس مطرح کند روشن کند و وکلا و سایر مردم رویش بحث کند و تکلیف مملکت را معین و مشخص گردانند، خوب حالا فکر میکنیم وضعیت امروز مملکت ما اینطور است و فردا یک جور دیگر با آنها صحبت میکنیم یک خورده مذاکره میکنیم به بلوک غرب میگوییم به بلوک شرق جور دیگری میگوییم این کار صحیح نیست آقایان نمایندگان محترم من همیشه عقیده سیاسی خودم را با کمال صراحت ابراز داشتهام و اظهار داشتهام الساعه هم میگویم با این وضع عجیبی که دنیا پیدا کرده است با این وضع درهم و برهمی و یا غیر درهم و برهم و منظمیکه در دنیا پیدا شده بایستی آن دولتی مصدر کار باشد و آن دولتی زمام مملکت را در اختیار بگیرد که از نظر سیاست خارجی مملکت تکلیف را روشن بکند صریح و صاف و پوست کنده بگوید که ما میتوانیم با چه شرایطی در دنیا زندگی کنیم و الّا با روش باری به هر جهت کار مملکت درست نمیشود باید رفت عقب کار باید رفت عقب فکر باید رفت عقب آن فکری که مصلحت صحیح و واقعی ما در آن است البته قبل از اینکه برنامه دولت مطرح شود آن مقداری که بایستی مذاکره و صحبت بشود مجلس معطل شده و من بیاناتی که میخواستم بکنم چون این آقایان وزرای محترم که اینجا حضور دارند همه میگویند چه آنهایی که از قدیم بودهاند یا آنهایی که تازه عضو دولت شدهاند تازه آمدهاند و هنوز کاری نکردهاند میگویند از چه عمل ما میخواهند صحبت و انتقاد بکنند شاید این حرف تا اندازهای صحیح باشد ولی به طور کلی صحیح نیست چون همه آقایان همیشه وزیر بودهاند (فرامرزی- این آقایان که در آن دولت هم بودهاند) همه این آقایان دولت بودهاند وزیر بودهاند در اکثر کابینهها و هیچوقت هم یک کاری صورت ندادهاند معذالک کله من امروز بیش از اینکه گفتم نمیگویم در عین اینکه معتقدم در جبین این کشتی نور رستگاری نیست و این دولت با این وضعی که تشکیل شده عرض کردم دسته غیر از افراد است با این وضعی که تشکیل شده و این روشی | ||
+ | |||
+ | که پیش گرفتهاند یک عدهای هم مدافعند و این روش را دارند دنبال میکنند کاری از آن ساخته نیست دردها دوا نخواهد شد من این مطالب را میگویم و در صورت مذاکرات مجلس باقی میماند که در آینده نزدیکی خواهید دید که نه سطح زندگی را آقایان میتوانند ترقی بدهند و نه اینکه خرج زندگی را کم کنند نه نان و گوشت و سایر احتیاجات مردم را تأمین نمایند بنده یک مطلبی عرض میکنم در این مسافرت آخری که به خارج رفته بودم در بیروت دیدم آن چیزهایی که جزو ضروریات زندگی مردم است نان و گوشت و میوه و برق اینها در اختیار همه مردم است یعنی همه مردم همه چیز را داشتند، همه از آب تصفیه شده استفاده میکنند نانی که اشراف آن مملکت میخورند همان را مردم زحمتکش هم به دست میآورند غذایی که در رستورانهای درجه یک بود در رستورانهای درجه ۳ هم بود و همه یک جور بود پرتقال را همه مردم میتوانستند بخورند از لبنیات همه میتوانستند استفاده کنند نه اینکه ۱۶ جور شیره و جان لبنیات را بگیرند فرقی که آنجا بود از نظر طبقات این بود آن آقایی که متمکن بود ماشین آخرین سیستم داشت و سوار میشد و آن شخصی که کارگر فقیر بود او هم میتوانست با دادن ۶ قران ماشین آخرین سیستم منتهی کرایهای سوار بشود، بالا بردن سطح زندگی یعنی این مردم مملکت لااقل گوشت گیرشان بیاید بخورند نان پیدا کنند بخورند حالا ما کار نداریم به اینکه وضع آب تهران به چه جور است این هم علت این است که در تمام این مدت آن کسانی که خواستهاند تهران را اداره کنند یکی بعد از دیگری نالایق بودند و اساساً یک مطلبی را خدمتتان عرض کنم شهرداری تهران در همه کارها دخالت داشته جز به کارهای مربوط به شهر تهران در دستهبندیها شرکت داشته این آقای دکتر نصر یک موقعی شهردار تهران بودند میدانند این مطلب را که در رفراندوم در همه کار شرکت میکردند (دکتر نصر- در زمان بنده نبود) غرض در همه کار دخالت میکردند غیر از امورات مربوط به شهر تهران ملاحظه کنید امروز آسفالت میکنند و فردا چون همهاش سنبل میشود آسفالتها را بر میدارند قصابها امروز گوشت را گران میکنند و مردم بیچاره هم مجبورند میخرند و آن مقرراتی که قصابها وضع میکنند برای فروش گوشت آن مقررات را قبول میکنند میدانند چرا؟ برای اینکه این قصابهای بیچاره زحمت کشیدهاند رفتهاند کدخدا را دیدهاند بازهم ده را میچاپند و این مطلب همیشه ادامه داشته غرض از نظر احتیاجات اولیه من امیدوار که نیستم هیچ (کفیل نخستوزیر- انشاءالله خلافش ثابت میشود که جنابعالی هم راضی شوید) با این وضع من قطع دارم که در جبین این کشتی نور رستگاری نیست از نظر سیاست خارجی و تعیین تکلیف ما هم بنده در این پیکره مقدس چنین چیزی نمیبینم که این مطلب را روشن کنند و تکلیف مملکت ما و ملت ما را روشن نمایند امیدوارم جناب آقای انتظام که به شما هم ارادت دارم بتوانید وضع زندگی مردم را خوب کنید، امیدوارم که بتوانید سطح زندگی مردم را بالا ببرید سطح قیمتها را پایین بیاورید این بدبختی و این گرفتاری را از بین این مردم بردارید تکلیف ما روشن بشود اگر اینکار را انجام دادید یقین داشته باشید به خدای لایزال اول کسی که میآید و تقدیر خواهد کرد با کمال شهامت من خواهم بود و دست شما را میبوسم این معجزه نیست یک خوردهای فداکاری و همت و پشت کار میخواهد امیدوارم اینها در شما باشد | ||
+ | |||
+ | (کفیل نخستوزیر- انشاءالله منظور شما عملی خواهد شد) (احسنت) | ||
+ | |||
+ | ۴- تعیین موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه | ||
+ | |||
+ | رئیس- یک پیشنهاد تنفس رسیده است ولی ۲۰ دقیقه بیشتر به آخر وقت باقی نمانده است (عبدالصاحب صفایی- ۲۰ دقیقه به جایی نمیرسد) دیگر تنفس ضرورت ندارد (صفایی- جلسه را ختم بفرمایید) آقای صارمی مطالب شما مفصل است؟ | ||
+ | |||
+ | (صارمی- بلی) بسیار خوب، پس جلسه را ختم میکنم. | ||
+ | |||
+ | جلسه آینده روز پنجشنبه خواهد بود ساعت ۹ صبح آقایان سر وقت تشریف بیاورید دستور هم برنامه دولت | ||
+ | |||
+ | (مجلس ده دقیقه بعد از ظهر ختم شد) | ||
+ | |||
+ | رئیس مجلس شورای ملی- رضا حکمت. | ||
[[رده:مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری هجدهم - ۲۷ اسفند ۱۳۳۱ تا ۲۶ فروردین ۱۳۳۵]] | [[رده:مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری هجدهم - ۲۷ اسفند ۱۳۳۱ تا ۲۶ فروردین ۱۳۳۵]] |
نسخهٔ کنونی تا ۹ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۰۱
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هجدهم | تصمیمهای مجلس | قوانین برنامههای عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی |
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیونها - صورت مشروح مذاکرات مجلس - اخبار مجلس - انتصابات - آگهیهای رسمی و قانونی
شماره
شنبه ماه ۱۳۳۴
سال یازدهم
شماره مسلسل
دوره هجدهم مجلس شورای ملی
مذاکرات مجلس شورای ملی
مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ۱۸
جلسه: ۱۰۶
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز سهشنبه ۲۲ فروردین ماه ۱۳۳۴
فهرست مطالب:
۱- تصویب صورتمجلس
۲- بیانات قبل از دستور- آقایان: امامی- خلعتبری- حائریزاده (ضمناً از ماده ۸۷ استفاده نمودند) وزیرکشور و وزیردارایی
۳- طرح برنامه دولت آقای علاء نخست وزیر
۴- تعیین موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه
(مجلس دو ساعت و بیست و پنج دقیقه قبل از ظهر به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید)
۱- تصویب صورتمجلس
رئیس- صورت غائبین جلسه قبل قرائت میشود.
(به شرح زیر قرائت شد)
غائبین با اجازه- آقایان: نقایت، دکتر شاهکار، امید سالار، کاشانیان، موسوی، عمیدی نوری، استخر، صادق بوشهری.
غائبین بیاجازه- آقایان: سرمد، بیات ماکو، پیراسته، عبدالحمید بختیار، خزیمه علم، جلیلوند، مکرم، احمد صفایی، شادلو، میراشرافی، بوربور، بهادری، بزرگ ابراهیمی، قراگزلو، سعیدی، امیرحشمتی، سلطانی، خاکباز، کریمی، کدیور، پناهی، ثقهالاسلامی.
دیرآمدگان و زودرفتگان با اجازه- آقایان: اخوان ۱۵ دقیقه، امیرتیمور ۱۵ دقیقه، مهدوی ۳۰ دقیقه.
رئیس- آقای شوشتری نسبت به صورتمجلس نظری دارید؟
شوشتری- بلی
رئیس- بفرمایید
شوشتری- در ضمن صورتمجلس قید شده است وقتی که بنده مطالبی قبل از دستور عرض میکردم دو جمله به طور توهینآمیز نسبت به من از رفقای محترمم تکذیب شده در صورتی که هیچوقت بدون مستند و دلیل عرضی نکرده و کتاب دوره شانزدهم را آوردهام و طبق ماده ۸۷ هم میتوانستم استفاده کنم ولی چون در برنامه دولت مذاکره میکنم با اجازه آقایان و مقام محترم ریاست توضیح این مطلب را در برنامه خواهم داد (احسنت)
رئیس- نسبت به صورتمجلس نظر دیگری نیست؟ (اظهاری نشد) صورتمجلس تصویب شد.
۲- بیانات قبل از دستور- آقایان: امامی- خلعتبری- حائریزاده (ضمناً از ماده ۸۷ استفاده نمودند) وزیر کشور و وزیر دارایی
رئیس- سه نفر از آقایان تقاضای نطق قبل از دستور کردهاند - آقای نورالدین امامی بفرمایید.
نورالدین امامی- در سال نو برای اولین مرتبه که پشت تریبون میآیم امیدوارم سال نو برای ملت ایران و تمام مسلمانهای دنیا سال خیر و برکت و شادمانی باشد (انشاءالله) جناب آقای انتظام حضرت مولای متقیان در وصیت به حسن ابن علی (ع) فرمود پسرم: اگر من از این ضربت خلاص شدم خودم میدانم با ضاربم و اگر شهید شدم اگر میتوانید ضارب مرا ببخشید و اگر نتوانستید به من یک ضربت زده شما هم به او یک ضربت بزنید شمشیر را بر ندارید به جان مسلمانها بیفتید این را امیرالمؤمنین گفت، آقا اصلاح مملکت با رفتن زید و آمدن عمر و نیست بروید سرچشمه را ببندید میخواهیم یک وقتی وزارتخانهها را اصلاح کنیم آقایان وزرا این را بدانید آنهایی که حقیقتاً دزدند آنها باندشان قوی است اگر کارد به استخوانشان برسد کاری میکنند که ۵۰ نفر را از ادارات بیرون بکنند که چهل نفرش پاک و امین باشند آن ده نفر دزد در بین آن چهل نفر بر میخورند آن پاکها حامیدارند فردا آقا، بنده، زید و عمر و میگوییم این تقصیر ندارد آنها که برگشتند این دزدها جلوتر از آنها میآیند با آن دسته رفتهاند با این دسته میآیند آقا سه روز مطالعه و یک دقیقه کار ما مطالعه نداریم ما پنج روز کار میکنیم یک دقیقه مطالعه نمیکنیم من نمیدانم امروز که بنده وزیر شدم پشت میز میروم از کجا باید بگیرم از اول باء بسمالله الرحمن الرحیم از کجا بگیرم تمام گرفتاریها بر اثر این نقل و انتقالات است.
مستخدمی که مطمئن نیست امروز پشت میزش هست و فردا نیست این تا به یک جایی رسید میخواهد برود جیبش را پر کند و در برود او که نمیداند فردا صبح پشت میزش هست یا نیست اولین شرط اصلاح و درستی مستخدم اعتماد و اطمینان مستخدم به صندلی است بنده یک روز در وزارت دادگستری گفتم آقا، وزیر دادگستری خوب باید ناظر شدید خوب باشد دزد را بگیرد مستخدم بد دادگستری را فوری بگیرد بدهد به دستگاهی که باید مجازات کند آن هم فوری رسیدگی کند و مجازات کند وزیر خوب یعنی که مطالعه کند و بعد کار کند به من تلفن میکردند دیشب حسن رفته حسین آمده است برای چه؟ اگر بد است چرا محاکمهاش نمیکنید چرا دارش نمیزنید؟ چرا به مردم اعلام نمیکنید که آقا این شخص این کار را کرده است؟ بگیرید بدهید اول محاکمهاش کنند بعد هم مجازات کنند بنده نمیدانم در کدام کابینه بود که جناب آقای دکتر اقبال وزیر راه بود بهش گفتم آقای وزیر راه ما دیوان کیفر، حبس، تبعید از این مجازاتها داریم چیزی از شما نمیخواهیم غیر از اینکه بدکارها را مجازات کنید ممکن است سن آقایان اجازه ندهد برای اولین مرتبه که در تهران آسفالت شروع شد جلو شهرداری و میدان سپه را آسفالت کردند این آسفالت تکان نخورد تا چند سال پیش از اینکه آن برف کذایی آمد یک شهردار آزادیخواه خوبی هم داشتیم این قدر صبر کرد، صبر کرد تا این برفها یخ شد تمام آسفالتها را که از بین برد چهارصد هزار تومان داد برفها را بردند خارج شهر حالا چه شده است آسفالت این طرف خیابان تمام نشده آن یکی نصفش خراب است به آقای دکتر اقبال گفتم ما از شما چه میخواهیم شما یک دفعه امروز میتوانید اعلام کنید که فلان شرکت که شرکایش اینها هستند فلان راه را کنترات کرده از بیتالمال ملت این قدر پول گرفته در ظرف ۱۵ ماه کارش خراب شده ملت ایران بدانید که این آقایان این جوری خیانت کردهاند. یک دفعه این کار را بکنید برای مملکت (دکتر جزایری- پس خود حضرتعالی هم موافقید که باید نادرستها بروند) صد در هزار به شرطها و شروطها درستها را حمایت بکنید، درستها را تشویق کنید اعتماد داشته باشند پشت میز بنشینند تا قیام قیامت، نادرست را اعدام کنید چند دفعه گفتم چند مرتبه عرض کردم به تمام مقدسات عالم آقای دکتر جزایری اگر پنج تا نادرست را توی این میدان سپه اعدام کنند اگر یک نادست پیدا شد؟ (عبدالصاحب صفایی- از اعدام صحبت نکنید) بروید مجازات کنید امروز بنده بزعم زید نادرست هستم پس فردا کس دیگر میآید دو تا صندلی بالاتر هم میروم چه مدرکی توی پرونده این آقایان هست، چه مدرکی توی پرونده اشخاص درست هست؟ یک دفعه باید دزد را گرفت و به مردم هم فهماند که این به علت دزدی تعقیب و مجازات میشود پروندهاش را پاره کنید بیرونش کنید با ده نفر، ۱۵ نفر دزد که این عمل را کردید بقیه حساب کارشان را خواهند فهمید، امروز علی بنده را بر میدارد فردا حسن بنده را میگذارد این فایده ندارد جناب آقای وزیر امورخارجه و جناب آقای کفیل نخستوزیر دو تا سمت دارید بنده بحمدالله توفیق این را پیدا کردم که در ایام عید تشرف حاصل کردم به آستان مقدس مولای متقیان عراق یک کشوری است که لااقل سالی پنجاه، شصت هزار ایرانی برای زیارت اعتات مقدسه به آنجا مشرف میشوند و هیچ مملکتی به نظر بنده در دنیا برای ایران مثل عراق نیست که این قدر ایرانی رفت و آمد بکند آن وقت در مقابل بودجه مأمورین ما در عراق مطمئناً به اندازه بودجه سفارت ایران در برزیل نیست در نجف یک خانه محقری، یک خانه کوچکی که نه میز دارد نه صندلی دارد نه مستخدم دارد این کونسولگری ایران است نواقص سفارت بغداد زیاد است دو، سه کلمه بیشتر راجع باین عرض نمیکنم باید دولت و وزارت امورخارجه توجه کاملی در این قسمت بکند و اگر نکند مجلس شورای ملی کمیسیون بودجه شدیداً در اینکار تصمیم خواهد گرفت و حتی حاضریم ما چندین سفارت را تعطیل بکنیم آبروی ملت ایران و دولت ایران در عراق باید صددرصد محفوظ باشد بهترین کونسولخانه باید در نجف ساخته بشود بهترین مبلمان در آنجا باید تهیه بشود مستخدمین آنجا باید زیاد بشود و تا مستخدم سرپایی پیرمرد دارند دو تا پیرمرد یکی کور است یکی کر یکی ساوهای است یکی قمی، خود کنسول حقیقتاً مرد خوبی است و حقیقتاً هم مأمورین ما در عراق اسباب روسفیدی هستند (صحیح است) قدس نخعی یک احترامیدر عراق و در بغداد دارد خیلی آبرومند است (صحیح است) یک روز آن ساوهای گم شده بود تا صبح این ۳ نفر تمام نجف را گشتند آخر آن ساوهای را در یک چالهای پیدا کردند که اگر نرسیده بودند مرده بود، نه اتومبیل دارد، نه وسیله دارد نه فرش دارد این را شدیداً مجلس شورای ملی و بنده که یک عضو کوچک آقایان هستم از حضور سرکار به خصوص که ارادتم به جنابعالی که خود آقا میداند خیلی زیاد است تقاضا دارم توجه شدیدی در این قسمت و توجه عاجلی بفرمایید (انشاالله) (پورسرتیپ- بشرط اینکه آقای دکتر امینی هم موافقت بفرمایند) بنده عرایض خودم را کوتاه کردم ولی باز از حضور آقایان استدعا میکنم در این قسمت اول توجه بفرمایید، دقت بفرمایید بگفته بنده حسن را بر ندارید و به گفته زیدحسین را نگذارید مطالعه بکنید، دقت بکنید ببینید صلاح مملکت چیست اگر کسی دزد است بیرونش کنید خوب است تشویقش کنید تقویتش کنید فکر نکنید چون کابینه سابق، کابینه اسبق این را گذاشته باید برود نه هر کس خوبست باید بماند هر موقع و هر کس بد است باید برود باند هر کس میخواهد باشد (صحیح است) این دو تا را توجه بفرمایید (احسنت).
رئیس- آقای ارسلان خلعتبری بفرمایید.
ارسلان خلعتبری- در ایام عید چیزی که جلب توجه بنده را کرد که در اولین فرصت به عرض آقایان نمایندگان محترم برسانم باز همان مسئله ایست که چندین مرتبه اینجا تذکر داده شد یعنی مسئله اتوبوسرانی شهر تهران است که تمام مردم تهران از این وضع ناراضی هستند (صحیح است) و وضع طوری است که دیگر از دست در رفته، کمیسیون عرایض در ظرف شش هفت ماه با دقت زیاد رسیدگی کرد نسبت به وضع اتوبوسرانی و شکایاتی که از طرف مردم رسیده بود تصدیق کرد و گزارشی تقدیم مجلس کرد راجع به اتوبوسرانی و توصیه کرد اصلاح وضع اتوبوسرانی را و حتی به شهربانی تذکر داده شد که اگر چنانچه توجهی به توصیه کمیسیون عرایض نشود تقاضا خواهیم کرد که مقام ریاست موضوع را در دستور مجلس بگذارند. علت آن هم این بود که یک میلیون و چند صد هزار نفر مردم تهران هر روز با این وضع در تماس هستند و شهربانی اگر مدعی است عملی که کرده مفید به حال مردم است باید مردم تهران راضی باشند وقتی مردم تهران از وضع اتوبوسرانی عموماً ناراضی باشند پس دلیل بر این است که آن وضعی که قبلاً وجود داشته است بهتر از این وضعی است که اخیراً دارد، این است که میخواهم تذکر بدهم (تجدد- در اختیار شهربانی نیست اتوبوس کم است) (عبدالصاحب صفایی- رئیس شهربانی جناب آقای ارسلان شخصاً خوب کار کرده در این قضیه) هر وقت ما در مجلس تذکر میدهیم منظورمان آن شخص به خصوص نیست مقصود ما این است که درست اداره نمیشود این کار و این برای توجه همان شخص است و الّا راجع به شخص نیست حالاهم وضع اتوبوسرانی خوب نیست آن وقتی که ما کردیم، مخصوصاً بنده از اعضاء کمیسیون عرایض میخواهم رسماً تشکر بکنم که آقایان با نهایت صمیمیت و علاقه این موضوع را دنبال کردند و به این نتیجه رسیدیم که وضع فعلی اتوبوسرانی تهران اصلاح نخواهد شد مگر اینکه خطوطی که به وجود آمده از میان برود و برگردد وضع به صورت اول یا به وضع شبیه آن، برای اینکه وضع سابق مطابق احتیاجات مردم بود و بر طبق احتیاج تنظیم شده بود بنده در چند روز قبل باز مجدداً با اشخاصی تماس گرفتم که از افسرهای شهربانی هستند و سالها هم در خارجه برای همین کار مطالعاتی کردهاند مخصوصاً حالا که آقای وزیر کشور اینجا تشریف دارند میخواهم بایشان (وزیر کشور- من الان مشغول این کار بودم) عرض کنم نقشهای تهیه کردهایم این نقشه را به شما میدهم به طور امانت که بعد به کمیسیون عرایض رد کنید مطابق این نقشه ۱۵ روز عمل کنید، یک ماه عمل بفرمایید اگر لازم است متصدیان را عوض کنید چون بنده با نهایت ارادتی که به دوستان خود دارم اگر یک کسی در یک کاری موفق نشد یا باید کار را بگذارد زمین یا اصلاح کند (صحیح است) بنابراین چون ما با یک میلیون نفر مردم تهران تماس داریم توی اتوبوس مینشینند بوزیر و وکیل و سناتور فحش میدهند (عبدالصاحب صفایی- این را که حق دارند) بنابراین باید به احتیاجات مردم توجه کرد (دکتر جزایری- هر اتوبوسی را بیست هزار تومان گرانتر فروختند) بنده برای توجه آقای وزیر کشور عرض میکنم در انگلستان این مسئله اتوبوسرانی جزو شهربانی نیست من میدانم شما این کار را با نهایت علاقه دنبال خواهید کرد ولی یک قدمش به نظر من این است که این را یک اداره مستقل وزارت کشور کنید که بشود مثل سایر ممالک، یک فکری باید کرد که این طریق عوض بشود تمام مردم تهران این عرایض بنده را تصدیق میکنند ولو اینکه شهربانی تصدیق نکند رئیس شهربانی هم مرد لایق، خوب و دوست بنده است اما در این موضوع باید این کار را انجام بدهد اشخاص با اطلاع باید این کار را انجام بدهند بنده خطوطی که فعلاً هست و خطوطی که قبلاً بوده اینها همه را صورت برداری کردهام این جا هست ممکن است بدهم مطالعه بفرمایید مسئله دوم تذکرات زیادی دارم راجع به شهرداری تهران و مخارجی که نبایستی بشود جناب آقای وزیر کشور این مسئله پول شهرداری تهران یک چیزی نیست که چون آن دولت رفته ما بخواهیم پشت سرش حرفی بزنیم این مسئله مربوط به شهرداری تهران است به دولت مربوط نیست شهرداری تهران این چند مسئلهای که در نظر دارد اگر بخواهد اجرا بکند صحیح نیست این مربوط به پول مردم است مثل اینکه میخواستند یک خیابان ۱۸۰ متری بسازند گلکاری تا شمیران مردم که نان ندارند عمارت ۱۵ طبقه و بولوار گل کاری دو فرسخی میخواهند چه بکنند؟ این است که ما تقاضا داریم این چند فقره کارهایی که شهرداری تهران میخواهد بکند اینها را متوقف بکنید اشخاص مورد اعتماد را دعوت کنید اگر تصویب کردند بکنید انجمن شهر را دعوت بکنید اگر انجمن شهر تصویب کرد بکنید و الّا پول مردم را برای سلیقه یک نفر نباید دور ریخت اینها مسائلی است که راجع به شهر تهران لازم بود تذکر داده بشود اصلاً در انظار مردم زننده است که شهری که هیچ یک از وسایل اولیه را ندارد بروند بولوار بسازند و گلکاری بکنند و عمارت ۱۵ طبقه بسازند شهردار سابق در کمیسیون عرایض گفت که ما عمارت ۱۵ طبقه را با پول خودمان نمیسازیم به مزایده و مناقصه واگذار میکنیم اشخاص داوطلب میشوند با پول خودشان بسازند و در ظرف ۵ سال مالالاجاره بگیرند و بعد از ۵ سال مال شهرداری بشود که بعداً از درآمد آن استفاده کنیم گفتم شما آمدهاید تجارت کنید یا شهردار تهران هستید شهرداری که کارش تجارت نیست عمارت بسازد و مالالاجاره بگیرد بعضی از کلیمیها سابقاً میگفتند که خانه میسازیم پول ورمیچیند یعنی اجاره میگیریم شهردار که نباید مالالاجاره برای شهرداری بگیرد اینها مسائلی است که مورد نظر مردم است. مسئله سومیکه میخواهیم به آقای وزیر اقتصاد و آقای وزیر دارایی تذکر بدهم مسئله چای است تصویبنامهای که سابقاً تصویب شده بود آن لغو شده است و یک تصویبنامهای نوشته شده است که این تصویبنامه از هر جهت منصفانه و عادلانه است ولی این تصویب نامه باید خوب اجرا بشود اگر خوب اجرا نشود و اشخاصی که در اینکار بصیرند و تخصص دارند دعوت نکنید و اشخاص غیر متخصص را وارد کنید به نظر بنده نقض غرض است اشخاصی هم که سوابق بسیار خوبی دارند آقای سرتیپ صفاری آقای فاطمی را شما میشناسید؟
(صفاری- بلی آدم خوبی است) (ارباب- آدم بینظری هم نیست) مرد با اطلاعی است در امور چای چون من استاندار گیلان بودم بدون اینکه این شخص را بشناسم به تهران گزارش دادم که مرد با اطلاعی است و مردم گیلان از زحمات او راضی هستند میخواهم عرض کنم که اشخاص خوب را دعوت کنید منظور اول این است که کشاورزی که این چای را تولید میکند در موقع تولید وقتی برد به کارخانه به قیمت صحیح و به قیمتی که تعیین کردند از او بخرند و معطلش نکنند چوی چای بعد از ۲۴ ساعت میپلاسد و از بین میرود بعضیها نسبت به کشاورزان رفتار خوب نمیکنند و چای را وقتی بردند به کارخانهها اینها را آن قدر معطل میکنند که دلالهایی میآیند و این چای را به نصف قیمت میخرند و کشاورز و باغدار بدبخت و بیچاره میشود چای هم فاسد میشود و از بین میرود علاج این چیست نه بخشنامه و نه دستور نه امر، یک اکیپ مطمئن مجهز و سالم تحت نظر یک متخصص خوب که کارخانهها را کنترل کند تا جیپ به آنها بدهند و آنها در حرکت باشند به طریق سیار که کشاورز بیچارهای که از ۳ فرسخ راه با دوشش این چای را آورده با قیمت خوب از او بخرند و همینطور طرز کار کارخانهها را مراقبت کنند که کارخانهها جنس بد تولید نکنند برای این که اگر جنس بد تولید بکنند صدمه به جنس داخلی میخورد این تذکری بود که مخصوصاً میخواستم خواهش کنم که عمل کنید که امسال مردم کشاورز گیلان مازندران و یک چیز تازهای از شما ببینند مسئله سوم جناب آقای وزیر کشاورزی مسئله آفت پرتقال و مرکبات است در منطقه مازندران و گیلان (ارباب- و میناب بندرعباس) آفت دارد این مرکبات را از بین میبرد این منبع مهم از بین خواهد رفت دو مرض آنجا هست یکی مرض شیشه دیگری قرنطینه تاکنون مبارزه صحیح با اینها نشده است یا اصلاً مبارزه نکنید یا این که یک قدری جدی تلقی کنید آخر این طرفهای مرزما هستند ممالکی که باغهای مرکبات و پرتقال دارند اسباب شرمندگی است که ده، دوازده سال این مرض در آنجا دوام دارد پول خرج میکنند ولی به نتیجه نمیرسد برای این که یک بار مبارزه صحیح نمیکنند اجباری نمیکنند به مردم بیبضاعت کمک نمیکنند همه مردم پول ندارند، کشاورزها پول ندارند که دفع آفت بکنند اعتبار هم داده است مجلس این را یک مرتبه چند اکیپ مجهز قوی تحت نظر مستخدمین صحیحالعمل تعیین کنید که بروند در تمام مناطق مرکبات کاری یک مبارزه اساسی بکنند و یک متخصصینی بخواهید از آمریکا از ایتالیا، از فلسطین یا بغداد یک کارهای اساسی بکنند که امسال اگر این را علاج نکنید این محصول از بین میرود مردم مأیوس هستند این را نمایندگان مازندران و بنده همگی در این تقاضا شریک هستیم بنده از حرف آقایان صحبت میکنم با آقایان صحبت کردهام این است که نظر شما را به این مطلب جلب میکنم مسئله پنجم که باز میخواهم به آقایان وزرا عرض کنم این است که امسال در تمام مملکت مساعده به کشاورزان بدهید برای اینکه سلف فروشی نکنند همه آقایان تصدیق میکنند در گیلان و مازندران خرج برنج کاری خیلی سنگین است همینقدر عرض میکنم که یک گاو اگر کرایه بکند برای برنج کاری هفت قوطی یعنی ۲۱۰ کیلو اجرتش است یعنی کرایه باید بدهد برای اجاره گاو در دو ماه امسال قیمت برنج تنزل کرد مرکبات دچار آفت شده است آن تصویبنامه غلط یک قدری قیمت چای را پایین آورده اینها مجموعاً وسیله میشود که سرمایه کشاورزان از بین برود به کشاورزان گیلان و مازندران» اگر میتوان ید به همه جا «ولی فعلاً این دو منطقه که برنج کاشتن مستلزم مخارج زیادی است و اگر نداشته باشند باید محصولشان را به ثلث قیمت به سلف بفروشند آقای وزیر دارایی آقای رئیس بانک ملی را ببینید به هر طریقی است یک مبلغی به اینها اعتبار بدهید به همه جا بدهید دویست تومان سیصد تومان، پانصد تومان بدهید به هر خانوادهای پانصد تومان بدهید و تا سه ماه دیگر از این بدبختها بگیرید اینها نمونه کار است و مفید است این در دولت سابق هم صحبت شد چند ماه پیش ولی عملی نشد من از شما تقاضا میکنم برای کمک به کشاورزان گیلان و مازندران دریغ نکنید همه اینها چشمبراه این کمک هستند اعتبار هم بانک ملی به بانک کشاورزی یک اعتبار شش ماهه یک اعتبار یکساله میدهد و آنها هم سر محصول قرضشان را رد میکنند بنابراین فقط یک تصمیم و یک نقشه میخواهد اینها مطالبی بود که بنده لازم میدانستم به عرض برسانم که توجه باین مسائل بفرمایید که از لحاظ کشاورز بیاندازه مهم است عرض دیگری ندارم.
رئیس- آقای حائریزاده
حائریزاده- امروز تقریباً من موفق شدم که یک ربع ساعت قبل از دستور صحبت کردن را کسب اجازه کنم و برای استفاده از ماده ۸۷ هم یک ربع ساعت برای بنده وقت هست امیدوارم در نیم ساعت بتوانم مطالب خودم را به عرض مجلس شورای برسانم من روزنامهها را که میخواندم فرمانی که اعلیحضرت همایونی برای معاف کردن سپهبد زاهدی صادر فرمودند تاریخش ۱۶ فروردین است تاریخی که ایشان فرمان معافیت سپهبد زاهدی را امضاء کردهاند ۱۶ فروردین است این روزنامه مال غروب روز ۱۷ فروردین است جریان را که مینویسد سپهبد زاهدی چه گفت وزیر سابق راه چه گفت منجمله از مطالبی که در اینجا هست من برای آقایان میخوانم مال روز ۱۷ فروردین متوجه تاریخ باشید مقارن ساعت ۱۱ آقایان استیونس سفیر انگلیس و رایت مستشار سفارت کبرای انگلستان در وزارت امورخارجه حضور یافتند و مدت یک ساعت با آقایان دکتر امینی و انتظام ملاقات و مذاکره کردند پس از ملاقات هنگامیکه آقایان دکتر امینی و انتظام از وزارت امورخارجه خارج میشدند اظهار داشتند فلان، که این مورد بحث من نیست مقعی که کابینه اگر فرمان اعلیحضرت را ما موجب انحلال کابینه بدانیم کابینه منحل وزرا بیکار کدام وزیر آن وزیری که خودش را کاندید کرده برود در مجلسی که ممالک آسیایی و آفریقایی که از زیر بار استعمار و استثمار بیرون آمدهاند جمع میشوند که فکری برای بدبختی خودشان بکنند در آن روز که سمتی آقایان نداشتند کسی که خودش را کاندید مقامیکرده و با رؤسای دولتها بلکه رئیس جمهور هم شنیدهام در آن مجلس هست میخواهد بنشیند برای نجات ازش استعمار و استثمار فکری بکنند این آقا چه کار داشتند با سفیر انگلیس در وزارت امورخارجه؟ این مقدمه بود میخواستم عرض کنم حالا وارد ماده ۸۷ میشوم
رئیس- آقا ماده ۸۷ را وقتی وارد دستور شدیم استفاده کنید حالا نطق قبل از دستور را بکنید.
حائریزاده- چون مطالب ماده ۸۷ زیاد میشود و یک ربع بیشتر وقت ندارم من میخواهم مطالب را قاطی کنم و با هم بگویم.
رئیس- بسیار خوب فعلاً یک ربع وقت دارید صحبت کنید.
حائریزاده- در ضمن فرمایشاتشان جناب آقای دکتر امینی در روز پنجشنبه ۲۶ اسفند در جلسه ۱۰۴ مجلس که من کسالت داشتم و حالم مقتضی اینکه بیشتر بتوانم ادامه بدهم تذکراتم را راجع به بودجه نبود ایشان فرمایشاتی فرمودند منجمله فرمودند که زحمت کشیدم خودم را سپر بلا کردم و از آقای حائریزاده فحش شنیدم و نوکر انگلیس شدم، بنده فحش ندادم در جلسه سابق هم گفتم که اگر کسی به من بگوید که تو پسر میر سید علی حائری که مرجع تقلید شیعه بوده است هستی فحش است؟ و خیلی هم افتخار دارد ولی من هیچ وقت نخواستهام افتخار کنم که جد بزرگ من کیست زیرا جد من گفته است این الفتی من یقولها اناذا لیس الفتی من یقول کان ابی، من روی دستور او عمل میکنم اگر من گفتم جناب دکتر امینی خواهرزاده مرحوم محمدعلی میرزا یا نواده مرحوم مظفرالدینشاه یا داماد وثوقالدوله بود این فحش نبود افتخاری هم نداشت برای ایشان این را چرا فحش تلقی کردهاند عبارت نوکر انگلیس من نگفتهام من آن موقعی که راجع به نفت صحبت میکردیم گفتم من نسبت با انگلیسها سوءظن دارم هر حرفی که میزنند من با دیده بدبینی خودم نگاه میکنم تا مخالف مصلحت ما نباشد اگر مخالف مصلحت ما هست مقاومت کنیم من حسنظن نسبت به آن دستگاه ندارم برخلاف جناب آقای دکتر امینی که حسنظن هم این است که وقتی که میخواهند تشریف ببرند به مجلسی که از زیر بار استعمار و استثمار بیرون بیاید در موقعی که وزیر نبودند بقول خودشان با سفیر انگلیس در وزارت امورخارجه مینشینند چه میگویند من نمیدانم خودشان بهتر میدانند که چه گفتهاند (عبدالصاحب صفایی- احوالپرسی میکردند) (قناتآبادی- لاس میزنند) (خنده نمایندگان) یک فرمایشاتی ایشان فرمودند چون در جلسه سابق حضور نداشتند صحبت کردند حالا در حضور خودشان میخواهم آن را تکرار کنم گفتهاند» که در نتیجه این فداکاری آقای حائریزاده در مملکت آرام و مرفه زندگی میکنند اینها همه را ندیده میگیرند «من از خودشان انصاف میخواهم از ملت ایران نمیخواهم حائریزاده که در دوره زندگانیش غیر از توسری خوردن از امثال آقا حبس و تبعید و دربدری و فشار و بدبختی چه سهمیداشته که مرفه زندگی میکند در سایه خدمات شما که در هر کابینهای فوری رنگ همان کابینه را گرفتید و متصدی امر شدهاید (قناتآبادی- خواص ظروف مرتبطه است) نمیخواهم دیگر راجع به بقیهاش صحبت کنم اگر مملکت دستگاه ارز حسابی داشت و دستگاهی بود که ارز قاچاقی که به خارج میرفت تحت کنترل قرار میداد معلوم میشد که در سال چه مبلغ از خون این ملت فقیر من پول به اروپا یا آمریکا فرستادهام یا جناب آقای دکتر امینی (وزیر دارایی- هر چه پیدا کردید مال خودتان) نه غصه نخورید با اطلاعاتی که به من رسیده شما را تسلیم محکمه خواهم کرد.
وزیر دارایی- نه مطمئن باشید من از این جور صحبتها نمیترسم.
رئیس- آقای حائریزاده خودتان بهتر میدانید ماده ۸۷ برای رفع اشتباه است اگر نسبتی به آقا بدهند میتوانید رفع کنید نسبتی به سایر آقایان دادن این جزء ماده ۸۷ نیست.
حائریزاده- اولاً که امروز من در قسمت نطق قبل از دستور آزادم هر چه میل دارم صحبت کنم. یکی هم راجع به توضیحاتی که از ماده ۸۷ باید استفاده کنم و این موضوعی که عرض میکنم برای استدلال حقیقتی است که در ماده ۸۷ باید عرض کنم این جناب دکتر امینی یک خوشبختی یا بدبختی دارد، من نظرم هست در موقع انتخابات بود یک دکتر علی امینی دیگری هم بود که او هم اعلان کرده بود من کاندید هستم و یک کشمکشی شده بود. به من خبر رسید که در آمریکا یک علی امینی دیگری هم پیدا شده (مهندس جفرودی- هم شهری ماست) که یک میلیون پولی اشتباهاً به حساب او
بردهاند و بعد پس گرفتهاند. حالا آن را باید تحقیق بکنم وقتی که اسناد آن پیدا شد آن وقت من استیضاح خواهم کرد و تسلیم محکمه میکنم (وزیر دارایی- من خودم تعقیب میکنم) هنوز من تحقیق نکردهام، علیایحال در آمریکا یک چنین قضیهای اتفاق افتاده ولی هنوز مدارک تمام نشده است که بنده عرض بکنم (اکبر- او لنگرودی است و دکتر هم نیست) به هر صورت علی امینی چه فرقی میکند؟ پولی به حساب علی امینی آنجا رفته بعد هم پس گرفتهاند و به حساب دیگری باید میرفت، خوب از این اشتباهات گاهی یک حقایق مسلمی بعد از قرارداد نفت روشن میشود ما در مملکتی هستیم که دیدیم بعد از قرارداد ۱۹۱۹ یک معاملاتی کردند حقالسهم بود یا نمیدانم، حالا در قضیه نفت هم ممکن است یک چنین حسابهایی باشد هنوز روشن نیست پیش من و چون درست روشن نیست رویش بحث نمیکنم وقتی روشن شد در اطرافش صحبت میکنم (یکی از نمایندگان- لابد شرکایی هم دارند.) البته (صفایی- در هر حال همهاش را که فرمودید دیگر چیزی باقی نماند.) یک موضوع دیگر که جناب دکتر امینی خیلی تخصص دارند در مغالصه و خلط موضوع و تحصیلات ایشان الحمدالله در این قسمت خیلی خوب بود در بیاناتی که میفرمایند میگویند آقای حائریزاده عمری در سیاست بودهاند و بنده خودم وقتی شاگرد مدرسه بودم در همین لژ تماشاچیان ناظر بودم عملیات ایشان را که در اقلیت بودند و با سردار سپه که در آن موقع وزیر جنگ بودند مخالفت شدید میکردند و بنده اینطور استنتاخ کردم که مخالفت ایشان آن روز هم اصولی نبوده برای اینکه اعلیحضرت فقید یک مردی بودند مصلح و کاربر و استقامت کردند و کارهای مثبتی برای مملکت انجام دادند (صحیح است) این بیاناتی بوده است که ایشان فرمودهاند چون در غیاب ایشان من گفتهام و حالا هم لابدم در حضورشان تکرار کنم زندگانی اشخاص یک پردههای زشت و زیبایی دارد، هیچکس معصوم نیست و هیچکس نیست که در تمام جهات عاری از خطا و خدشه و خلل باشد من حیثالمجموع را در نظر میگیرند و قضاوت میکنند، سردارسپه آن روزی که آمد کودتا کرد و وزیر جنگ شد و بعد رئیسالوزرا شد تمامش معصوم نبود، خیلی کارها کرد در قسمتهای خویش موافق و در قسمتهای بدنش هم مخالف بودم منجمله از وقایعی که پیش آمد عملی بود که نسبت به قانون اساسی خواستند بکنند، من معتقدم این قانون اساسی سندی است که باید همه ما محکم نگاهداریم، هر کدام یک فصلی در این قانون اساسی به نفعمان هست برای زارع کارگر، وکیل و وزیر هست، شاه هست، گدا هست، تمام ماها باید نگذاریم لطمه و خدشهای در این قانون وارد شود. بعضی از اصول معالتأسف این چهل پنجاه سال اجرا نشده همین جور سمبل شده و باری به هر جهت گذشته، اگر قانون اساسی را خواستند تغییر بدهند مملکت مردهها نیست که کسی چیزی نگوید. آن روز میخواستند بعضی از اصول را تغییر بدهند گر چه لطمهای به حیثیت مملکت نبود، حقوقی بود که از فامیل قاجار سلب میشد و به فامیل پهلوی داده میشد این موضوعی بود که چندان مهم نبود ولی باب دخالت در قانون اساسی را مفتوح شدن من مخالف بودم و مخالفت کردم تا در صورت خودش و از مجلس مؤسسان عملی شد. آن روزی که آقا میفرمایند شاگرد مدرسه بودند، خیلی از حرفهای من خوششان آمده و جزو کفزنها بودند، والده ایشان به قول مرحوم مدرس کسی بود که خیلی مقاومت میکرد و پیش من خیلی محترم است این والده محترمه که از فامیل خودش دفاع میکرده، ولی آقازاده ایشان با کسی که برای منافع فامیلی ایشان جنگ میکرده جنگ دارند و این دفاع را حربه میکنند، نمیدانم اسمش را چه باید بگذاریم جز سفسطه کردن چیز دیگری نمیشود اسم این عمل را گذاشت، یک فرمایش دیگری کردند راجع به این مرامنامه» آتش به جان من بیفتد، این را من به دست ایشان دادهام یک وقتی که من در گوشه انزوا بودم فکر کردم که اگر یک دولتی یک روزی سر کار آمد که بنده هم شرکت داشته باشم و یا از رفقای بنده تشکیل شود بد نیست سر فرصت مطالعهای بشود که یک برنامهای برای کار آن دولت تنظیم شود و بنده این برنامه را تنظیم کردم و برای عدهای از رفقا فرستادم، ایشان هم تشریف آوردند الهیه، یک روزی آنجا نشسته بودند با هم صحبت میکردیم درد دل میکردیم گفتند که شنیدهام شما برنامهای تهیه کردهاید عرض کردم بله همچو چیزی هست، یک نسخه هم خدمت آقای حائریزاده تقدیم کردم ایشان این برنامه را جرح و تعدیل کردند و بعد هم گفتند به نام خودشان موقعی که در این مملکت حزب و صنف و تشکیلاتی نبود ما مبارزه میکردیم حبس و تبعیدمان میکردند و گرفتار بدبختی بودیم شما در مدرسه الفبا یاد میگرفتید آن وقت میگویند من بیایم درس برنامه نوشتن را از جناب دکتر امینی یاد بگیرم، البته من عشق دارم حالا هم عاشقم که در مملکت باید صنف و حزبی تشکیل شود، حکومت اشخاص باید از بین برود، اراده اشخاص باید محکوم شود باید صنفی، مرامیو حزبی رویش بایستند و مملکت را از این وضع بدبختی و فلاکت و بیچارگی نجاتش بدهند، این عقیده من بوده و هست و کراراً هم سعی کردهام که یک جمعیتی گردهم جمع بشویم متأسفانه هر بار خارجیها با ابزار داخلی نگذاشتند یک عده صالحی گرد هم جمع شوند یک عدهای هم که جمع شدند بالاخره صیدشان کردند یا به دست غارتگرهای داخلی صید شدهاند و یا به دست سیاستهای خارجی صید شدهاند. من چون عاشق حزب بودم و هنوز هم هستم و هنوز هم با حال شکستگی و کمال خستگی مأیوس نیستم و معتقدم که اولش از همین مجلس شروع کنیم اگر یک دستهای حزبی در مجلس بسازیم ده بیست نفر باشیم بتوانیم در خارج یک حزب مجهز سیاسی حسابی درست کنیم که آلت و ملعبه سیاستهای خارجی نشود وقتی شنیدیم این آقای الموتی که جزو ۵۱ نفر بودند، رفیق من هم هست بسیار مرد خوبی هم هست و جمعی دیگر که نقطه مقابلش بودند دارند یک فکری میکنند من خرسند شدم. این عقیدهای که حالا درباره دکتر امینی هفت هشت ماه است پیدا کردیم بیشتر نداشتم، دکتر امینی را میگفتم حالا به پدرش بیرق روس را بالای خانهاش لشت نشاء بالا برده کاری ندارم خودش مدرسه رفته جوان است تحصیل کرده است برای مملکت ممکن است وجودش مؤثر باشد و مفید باشد عقیده داشتم حتی ارسنجانی یک روز آمده بود منزل من صحبت این بود که آقای دکتر مصدق قرار است ایشان را به وزارت دعوت کنند گفت که بین وزارت دارایی و اقتصاد حرف است ما هم با هم صحبت میکردیم به ایشان گفتم که اگر میخواهی آقای دکتر وزیر باشی آقای دکتر مصدق وزیر لازم ندارد نوکر لازم دارد، من با ایشان صمیمی و جدی بودم و معتقد بودم که به دست دکتر امینی میشود کارهایی انجام داد ولی هفت هشت ماه پیش یک پردههایی برداشته شد و من روشن شدم و فهمیدم که من اشتباه کرده بودم و برای رسیدن به مقام هیچ چیز نیست وطن، ملت، فامیل، دیانت، اینجور چیزها در طومار بعضیها قیمت ندارد، معنی ندارد این جور که ما را پدرانمان تربیت کردهاند بعضیها را پدرانشان تربیت نکردهاند برای رسیدن به هدف و مقصودشان هر جور پیش بیاید، خارجی باشد، داخلی باشد، خدمت باشد، خیانت باشد، هر رنگی پیش بیاید اشکالی ندارد و این است که عقیده من که پیش خودم نسبت به ایشان داشتم نقطه مقابلش شد، ولی در مورد این جمله از فرمایشات ایشان باید بگویم که لازم نیست من درس حزبسازی و برنامهنویس را از جناب دکتر امینی یاد بگیرم باز از فرمایشات ایشان است بنده در ضمن میخواهم جسارت کنم و تمام گذشته سیاسی ایشان را عرض کنم که ایشان اساساً با کسی نمیسازند دلیل و مدرک هم لازم نیست برای اینکه برخلاف اینکه میفرمایند آزادیخواه میباشند به عقیده بنده دیکتاتور به تمام معنی هستند دیکتاتور این نیست که بیاید در مملکت دیکتاتوری کند، یک فردی هم ممکن است در تمام اعمال و رفتار خودش دیکتاتور باشد من این را برای نسل آتیه، این بیان را خیلی خطرناک میدانم، اگر کسی در بیان و عقیده خودش ثابت باشد، این، دیکتاتور است؟ پس باید همه بوقلمون بشوند، و اگر من معتقدم که یک اصولی باید در مملکتداری داشته باشیم چه در اقلیت باشم، چه در اکثریت باشم، این اصول را محترم بشمارم، این اسمش دیکتاتوری است؟ من همیشه با جمعی که نشستهام تصمیمیکه اکثریت آن جمع گرفته است پیش من محترم بوده است. نظر خودم را گفتهام، انتقاد خودم را کردهام عقیده خودم را اظهار کردهام ولی تسلیم مرا در قبال قوانین خیال میکنم در این مملکت در کمتر کسی شما پیدا بکنید. بیاناتی که ایشان در آن جلسه کردند، من مریض بودم و عصبانی بودم ولی ایشان که جوان و سالم بودند تعجب میکنم که چرا برخلاف حقیقت این بیانات را فرمودهاند یک فرمایش دیگری دارند اینجا میفرمایند که بنده مسئول هستم که جد و آباء بنده فلانکار را کردهاند، خوب جد و آباد ایشان هم ممکن است در یزد یک عدهای را استثمار کرده باشند «من اگر این فرمایش را ایشان نکرده بودند متأثر نمیشدم که اصلاً وقت بخواهم بیایم پشت تریبون و وقت مملکت را صرف این قبیل حرفها بکنم، من چون دستوری از اجدادم دارم که هیچوقت راجع به این موضوعها صحبتی ندارم ولی حالا ناچارم بگویم گردنکشها برای عوام فریبی همیشه رفتهاند سر تربت اجداد من چه در یزد که پدر من مدفون است و چه در نقاط دیگر که مدفن اجداد من است، برای اینکه مردم را گول بزنند و غارتگری و چپاول بکنند. استعمار و استثمار را ما به تهران که آمدیم داریم این درس را یاد میگیریم (عبدالرحمن فرامرزی- روی ممکن است که قضاوت نمیشود کرد) حالا با ممکن است خیلی چیزها میشود گفت آیا صحیح است بگویند؟ یک جملهای اینجا هست میفرمایند» فرمودند این پولهایی که از آمریکا گرفتهایم چه کردهایم بنده چندین بار لیست این خرجها را اینجا خواندم و خدمت آقایان عرض کردم که این لیست محرمانه نیست در خزانه هم هست و بالاخره بنده یک روزی چاپ و منتشر میکنم این همه موضوع را به رخ ما کشیدن یعنی چه؟ مگر این پول را بنده بردهام و خوردهام و یا خزانه مملکت را بنده غارت کردهام این حسابهای بنده روشن است بفرمایید برسید ببینید مگر خزانهداری بدون تعهد خرج بدون بودجه مصوب میتواند یکشاهی بپردازد؟ و بنده هم یک چنین اسنادی را میتوانم امضا کنم «این فرمایشات ایشان است این جمله معترضه را هم بنده عرض کنم روزی در قیطریه رفته بودم خدمت جناب سپهبد زاهدی، ایشان یک داستانی برای من گفتند، نمیدانم راضی هست که من بگویم در این مجلس یا راضی نیست ولی مصلحت هست که گفته
شود، گفت موقع ۲۸ مرداد که ما آمدیم، هنوز وضعمان درست معلوم نبود، یک ۵ میلیون دلاری از یک مقامی برای مخارجی که ما نمیتوانیم اسمی برایش قائل شویم تحت اختیار من گذاشتند (یکی از نمایندگان- چقدر؟) ۵ میلیون دلار تحت اختیار من گذاشتند و من فکر کردم که من این را به اختیار شخص خودم خرج کنم یا بگذارم به حساب مملکت دیدم که صلاح است این را بگذارم به حساب مملکت که بعد نگویند مثل دستگاه چیانکای چک شد و پولی از آمریکاییها گرفتند به جیب زدند من این پول را گذاشتم به حساب خزانه، ایشان این مطلب را جزو حرفها و صحبتها گفتند اخیراً من شنیدم که آن نمایندهای که از اینجا رفته صورتی داده است که پولهایی که به عنوان کمک بلاعوض و فلان داده شده اینها چه مبلغی هست و آن ۵ میلیونی که ایشان میگفتهاند، در آن صورت نبوده است، ایشان از خزانه خواستند که علاوه بر اینها یک ۵ میلیونی هم بوده این را من شنیدم لابد آقایانی که در هیات دولت سابق بودهاند و حالا هم حضور دارند بهتر از بنده اطلاع دارند من اطلاعی از موضوع ندارم.
حائریزاده- من همینقدر میدانم که از کیسه خلیفه یک خرجهای عجیب و غریبی میشود که من منبع یکی از این کیسههای خلیفه را گشتم پیدا کردم. یکی پول صدی یک فروش سیگار است سیگاری که در این مملکت فروخته میشود صد یکش به اختیار مقامات عالیه است بیگی میخواهند پنج هزار تومان انجام بدهند فوری مرحمت میکنند میخواهند صد هزار دلار به کسی بدهند فوری مرحمت میکنند این پول در سال از یک میلیون بیشتر است ممکن است نزدیک دو میلیون بشود از صدی یک فروش همین پولهای محرمانه داده میشود ممکن است آن یک میلیون دلار هم از یک چنین محلی باشد که رفته باشد به حساب جناب دکتر امینی و اشتباه شده باشد این هنوز مدارکش جمعآوری نشده و من در این موضوع به طور تفصیل صحبت نمیکنم از این پولهای محرمانه و از این خرجهایی که گاهی میشود کسی نگفت پولی که آمده به چه حسابی رفته طرز دزدی طرز بردن پول انواع و اقسام دارد من یک پیشکار مالیه در نظرم هست در اوایل دخالت آمریکاییها در امر مالیه قبض و سند صحیح و این حرفها نبود جزو جمعها را در هر بلوکی معین کرده بودند که اینجا ۱۰ هزار تومان بود ۲۰ هزار تومان بود ۳۰ هزار تومان بود.
رئیس- آقای حائریزاده نیمساعت وقت آقا تمام شد.
حائریزاده- من عرایض زیادی دارم.
رئیس- در قسمت برنامه هم اسم نوشتهاید میتوانید در آن موقع استفاده کنید.
حائریزاده- اگر آقایان اجازه بدهند یک ربع دیگر وقت میخواهم.
رئیس- ولی اگر بخواهید آن را اعاده بدهید دیگر نمیشود نیمساعت تقریباً به آن ماده ۸۷ مصرف شد دیگر آن را اعاده ندهید.
حائریزاده- حالا اگر آقایان اجازه میدهند من حرف میزنم.
رئیس- عرض کردم حالا رأی میگیریم آقایانی که موافقند آقای حائریزاده صحبتشان را یک ربع دیگر ادامه بدهند قیام بفرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد بفرمایید.
حائریزاده- خیلی متشکرم از آقایان که به من کمک کردند این پیشکار دارایی موقعی که پول گرفته بود از تحصیلدارها قبضش را درست داده بود دست آنها، ۱۰ هزار تومان تحصیلدار پول آورده بود و آن هم ۱۰ هزار تومان رسید داده بود، ولی در ته چک و دفتر ۵ هزار تومان بیشتر وارد نشده بود در نتیجه مالیات محل که ۲۰۰ هزار تومان بود صد هزار تومانش را به جیب زده بودند برای تفاوتی که وجوه در دفتر ثبت شده با حقیقت آن پولی که گرفته شده بود بعد این موضوع کشف شد که آن رئیس حسابداری و جناب پیشکار دارایی با هم سازش کرده بودند و این پول را به جیبزده بودند از متن مالیات قبض صادر شده بود به دست حسن مودی مالیاتی ۱۰ هزار تومان داده شده بود ولی در صندوق و ته چک و دفتر و تمام اینها پنج هزار تومان وارد شده بود. دزدی انواع و اقسام دارد، البته حسابها وارد خزانه میشود ولی ما باید ببینیم چه میشود حکومت مصدق ۲۸ ماه دوام کرد، یک مشت ذخایری بود اینها را خرج کرد یک مشت اسناد خزانه، اسناد قرضه ملی، اینها را خرج کرد ولی این کمکها را نداشت، نفت هم که نبود آخر کار دو ماه حقوق عقب افتاده بود نداشت که بدهد چند میلیون دلاری که بعد وارد مملکت شد مگر کسر بودجه ما چه مبلغ بوده است؟ اگر مقصود نفله کردن پول و تضییع مال مملکت نبوده، باید صورتی داشته باشد که ما برای کسر بودجه چه مبلغ خرج کردیم چه مبلغ برای کارهای تولیدی و عمرانی صرف کردیم، من یک موضوعی را برای مسطوره عرض میکنم من از مسافرت برگشته بودم چون بدبختانه جمعی به من اعتماد کرده بودند و در بانک بیمه بازرگانان یک سمت نظارتی من داشتم. وقتی وارد شدم دیدم که یک شخص صد هزار تن شکر کوبا را حاضر شده است که به فروشد از قرار ۱۰۲ دلار تحویل بنادر ایران و این پولش مبلغ معتنابهی میشود و این به اقساط چند ساله میفروشد به من گفتند موقعی که مملکت بیپول است چندین میلیون پول صد هزار تن شکر میشود که به دست مردم میآید این تنگی شکر و جیرهبندی هم از بین میرود، هر کس هر چیز خواست بهش بدهند دولت حقوقی که راجع به قند و شکر دارد از گمرک و عوارض و هر چه دارد میگیرد و به حقش میرسد، مردم از فشار تنگی شکر نجات پیدا میکنند و یک رواجی در بازار ایران پیدا میشود و تا دو سه سال این پول در دست تجار میماند، پولی که در بازار ایران صدی بیست و چهار تا صد سی نزول دارد آن هم صد سه نزولش را میگیرد پس رواجی در بازار ایران پیدا میشود و سرمایه خارجی میآید در ایران و این موضوع را هم در بانک توسعه صادرات صحبت کردیم پولی را که خواستهاند از ما بانک تضمین میکند و حق تضمینش هم عایدش میشود و برای مردم کار میشود مالیات و عوارضی هم که دولت راجع به شکر داشته بیشتر و بهتر وصول میشود، این یک کار مفیدی است خواستند از من که برو صحبت کن من رفتم خدمت جناب وزیر دارایی این جریان را به عرض ایشان رساندم، ایشان یک فرمایشاتی فرمودند که من حالیم نشد، بعضی مسائل اقتصادی پیچیده است من گفتم که خودش برود صحبت کند، رفت و صحبت کرد موضوع را هم گفت و بالاخره گفت ایشان موافقت نمیکنند، معلوم شد یک شرحی هم در تاریخ ۱۷/ ۱۱ آن سال که گویا ۳۲ بوده نوشتهاند به بانک توسعه صادرات راجع به معامله یک صد هزار تن شکر به این مضمون اشعار میدارد چون وزارت دارایی در حال حاضر مصرف شکر کشور را برای یک سال تأمین کرده است نظری به معامله اقساطی شکر به ترتیب پیشنهاد شده ندارد- خیلی خوب شکر یک سال تأمین شده است و دولت ایران محتاج نبوده است که شکر تازهای بخرد این حرف حسابی است در تاریخ ۱۱/ ۱۱/ ۳۲ جواب داده از برای خرید شکری که ۱۰۲ دلار بوده و تحویل بندر ایران میشد ولی در خرداد ماه سال ۱۳۳۳ یا تیر ۴ ماه بعد از آن تاریخ همین وزیر دارایی از موجودی که در صندوق داشته میرود شکری میخرد ده دوازده دلار گرانتر از شکری که ۱۰۲ دلار ما پیشنهاد کرده بودیم و وعده چند ساله هم بود پیشنهادش اینجاست شرایطی که داشته است سه سال بوده است (عبدالرحمن فرامرزی- جنس شکرش هم تفاوت داشته یا نه؟.) این شکر کوبا بوده آن هم شکر کوبا بوده و فرقی نداشته، آن را ۱۰۲ دلار میفروختهاند و پولش را متدرجاً میگرفتهاند بعد از چند سال بافرع صدی ۴ (وزیر دارایی- آن یکی بدون فرع) در موقع طرح لایحه قرضه میآمدند اینجا پشت تریبون و میگفتند صلاح است که این پول بیاید در ایران حالا وارونه میگویند در صورتی که همان استدلال شما حجت است برای شما، آن پول صد بیست و چهار تا ۳۰ که در ایران نزول دارد صد چهار که باشد این به نفع مردم است که سرمایه خارجی بیاید ایران و سود بیاید پایین و ایشان نوشتهاند که شکر نمیخواهیم و تأمین شده است و ۳ یا ۴ ماه بعد رفتهاند از پول خزانه از اسعاری که دولت خیلی احتیاج داشته پول نقد دادهاند ده دوازده دلار گرانتر خریداری کردهاند نسبت به مقداری که خریدهاند سیصد، چهارصد هزار دلار بیشتر یا کمتر تفاوت میکند اگر صد هزار تن حساب کنیم یک میلیون هم بیشتر تفاوتش میشود ولی چون ایشان پول نداشتهاند کمتر خریدهاند اینجا اگر یک سودی نباشد اگر یک دلالی و حقالعملی در این کار نباشد هیچ منطقی من برای این کار نمیتوانم فرض کنم که جناب دکتر امینی با صحت عمل خواستهاند این عمل را انجام بدهند و من خیال میکنم که در آن پنج میلیون دلاری که سپهبد زاهدی میگفت محرمانه به من دادهاند و من به حساب خزانه گذاشتهام آنجا هم خیلی کمتر یعنی یک میلیون دلارش که نباشد ۱۰۰ هزار دلارش که بکنیم لابد یک مقداری بوده که به حساب نگذاشتهاند حالا من بیشتر نمیتوانم توضیح بدهم.
رئیس- آقای وزیر کشور میخواهند راجع به اتوبوسرانی توضیحی بدهند، بفرمایید.
وزیر کشور (اسدالله علم)- بنده خیلی مفتخرم که در جلسه اولی که هیئت دولت به مجلس آمده فرصت پیدا کردهام که عرایضی به عرض ساحت مقدس مجلس شورای ملی برسانم. تصادفاً جناب آقای ارسلان خلعتبری راجع به مسئله اتوبوسرانی فرمایشاتی فرمودند و بنده امروز صبح خیلی زود رفته بودم که باین مسئله رسیدگی کنم و اتفاقاً چند روز قبل هم به عرض همکاران رسانده بودم که این مسئله اتوبوسرانی باعث شکایت و ناراحتی مردم است (صحیح است) (مهندس اردبیلی- و بغرنج) بنده گمان نمیکنم خیلی بغرنج باشد دو مسئله هست من باب توضیح عرض میکنم و امدوارم که دولت مسلماً توفیق پیدا کند که این مسئله را حل کند (عدهای از نمایندگان- انشاءالله) عرض کنم مسئله مشکل اتوبوس یکی این است که خطوط کم است این را جناب آقای خلعتبری فرمودند اتفاقاً امروز صبح هم بنده توجه پیدا کردم دو علت دارد یکی این که نقشه به هم خورده یکی اینکه اتوبوس کم است (یکی از نمایندگان- جمعیت تهران هم زیاد شده است) بنده در خصوص نقشه که به هم خورده یک مطالعهای کردم دیدم در تمام خطوطی که سابقاً اتوبوس حرکت میکرده حالا هم حرکت میکنند این قطعاً هست (صحیح است) اما تعداد اتوبوس که
در آن خطوط هست حتماً کم است یکی هم این است که بعضی خطوط هست که باید اضافه شود و تا حالا شهربانی میگفت که اتوبوس نو نداشتیم و این کار را نکردیم ولی تحقیقاتی کردیم و مذاکره شد و در این دو سه روزه گذشته چند شرکت قبول کردند و حاضر شدند که دو سه خط راه بیندازند و بنده گمان میکنم که در این هفته دو خط تا سه خط راه خواهد افتاد و برحسب تصادف بنده این خطوط را امروز صبح گرفته بودم و به عرض میرسانم تصادفی هم شده امروز (عبدالصاحب صفایی- حسن تصادف بود.) همینطور که سئوال فرمودند اتفاقاً قرار نبود که سئوال کنند، بنده این صورت را توی جیبم گذاردهام، عرض کنم این دو خطی که قرار است راه بیفتد از این قرار است:
۱- میدان شاه- خیابان ری- خیابان مولوی- خیابان سیروس- خیابان ناصرخسرو- میدان سپه- خیابان سپه- چهارراه حسنآباد- چهارراه یوسف آباد- خیابان شاه- چهارراه سی متری- خیابان سی متری- میدان ۲۴ اسفند و بالعکس.
۲- عباس آباد- جاده نظامی عباس آباد- قصر- جاده شمیران- خیابان تخت جمشید- خیابان فرصت- میدان فردوسی- میدان سپه- خیابان سپه- چهارراه یوسف آباد- خیابان شاهپور- خیابان چرچیل- خیابان فردوسی- چهارراه فردوسی- خیابان فرصت- خیابان تخت جمشید- جاده شمیران- عباس آباد.
آن وقت این صورت را هم به استحضار مردم میرسانیم که به علت کمبود اتوبوس مسیر دیگری به هر شرکت اتوبوسران و یا حمل و نقل و یا شخصی که بتواند ۳۰ دستگاه اتوبوس قابل استفاده غیر از اتوبوسهای موجودی شهری به کار بیندازد واگذار نماید (کاشانی- به شرطی که از خطوط دیگر نیاورد) عرض کنم این کار همینطور علیالعمیا نشده یعنی در شهربانی یک مطالعاتی شده، بنده تصادفاً امروز با متخصصین این امر صحبت میکردم و آنها میگفتند اگر بخواهیم اتوبوس این خطوط را زیاد کنیم این مشکل حل خواهد شد و این دو تا خط که راه بیفتد مقدار زیادی از شکایات مردم حل خواهد شد و حالا مشکل دیگری که هست این است که اصولاً در خطوط دیگر اتوبوس کم است منجمله خط شمیران ۱۲۰ اتوبوس لازم دارد الان ۶۰ و خوردهای مشغولند (یکی از نمایندگان- همه خطوط اینطور است) این یک مسئله حساسی است که خیال میکنم در هیئت دولت روز چهار شنبه حل شود اتوبوس کردنش با اطاق ممنوع است و این مسئله هم قطعاً صحیح است به جهت اینکه اگر در ایران کارگرانی باشند که بتوانند اطاق بسازند (درخشش- این بنزها را پس چطور با اطاق وارد کردهاند؟) آن با تصویبنامه بوده ولی من وارد عمل دولت گذشته نیستم و ممکن است بعداً توضیح بیشتری عرض کنم، عرض کنم وارد کردن اطاق یک مسئلهای است و ساختن اطاق هم یک مشکلی دارد همانطور که شهربانی امروز ببنده گزارش میداد گمان میکنم ساختن اطاق باین تعداد اتوبوس که لازم داریم خیلی مشکل است (صحیح است) اما در عین حال نباید چشم پوشی کرد از کارگرانی که در ایران کار میکنند (احسنت) بنابراین بنده یک نظری گرفتهام و تصمیم گرفته بودم که در هیئت دولت مطرح بکنم ولی استحضاراً به عرض مجلس میرسانم و آن این است که اگر توانستیم در هیئت دولت حل کنیم و راهی پیدا شد چه بهتر و اگر نه خواهیم آورد به مجلس که یک مقدار اتوبوسها را با اطاق وارد کنیم و یک چند صدی را هم بیاورند بدون اطاق که در ایران بسازند (دکتر جزایری- قبلاً چطور میساختند؟) نسبت به احتیاجات مقدار بسیار کمیاست مقداری که میتوانند بسازند بسیار بسیار کم است بنابراین بنده گمان میکنم راهحلی که پیدا شده این خواهد بود که یک مقداری با اطاق بیاوریم و یک مقداری را بدون اطاق (تیمورتاش- یعنی عمل دولت گذشته تایید میشود) حالا هر چقدر آقایان توی عرایضم بدوند بنده عرضم را میکنم بعداً اگر توضیحاتی بخواهن باز عرض میکنم به هر حال این جریان مختصری بود که بنده در این دو سه روز مطالعه کردم و تصادف شد که امروز صبح راجع به این موضوع صحبت میکردیم و بعد در مجلس مطرح شد یک مطلب دیگری بود راجع به بلوار شهرداری و سر قفلیهایی که فرمودند شاید حالا لازم نباشد که جواب عرض کنم همینقدر عرض میکنم که یک صحبتهای مقدماتی که با شهردار جدید تهران میکردم ایشان هم دیدم که اعتقادی ندارند به این بلوار جدید که بسازند (صحیح است) و این را بعداً به عرض آقایان میرسانم. دیگر عرضی ندارم.
رئیس- آقای دکتر امینی.
وزیر دارایی (دکتر امینی)- بنده حتیالمقدور اجتناب دارم که از شخص خودم صحبت بکنم و این را اثبات هم کردهام چون وقت مجلس خیلی ذی قیمت است و باید صرف کارهای مملکت بشود (صحیح است) بنابراین اگر بنده ناگزیرم که مختصری وقت آقایان را بگیرم و عرایضی بکنم ایراد و تقصیر متوجه آقای حائریزاده است نه شخص من. بنده مقدمه خواستم عرض کنم که ایشان سعی کردند و در بیانات جلسه گذشته اینطور اظهار کردند که من قصد توهین و اهانت ندارم فقط این حرفها را زدم که دکتر امینی را معرفی بکنم. قضاوت این مطلب را هم بخود آقایان واگذار میکنم اولاً معلوم شد که ماده ۸۷ یا هر مادهای هست برای توضیح مطلب نیست فقط برای حمله و اتهام و اینها است که تازگی دارد بنابراین بنده میترسم که این ماده ۸۷ به این ترتیب همینطور دور تسلسل پیدا بکند یک قسمت از بیانات ایشان بود که فرمودند من میخواهم یک حقایقی را گفته باشم و مردی هستم بیغرض و جز حقگویی نظر دیگری ندارم. آنچه که راجع به معرفی شخص بنده است معرف باید اجلی از معرف باشد- هیچ ضرورتی نداشت که آقای حائریزاده غیر مستقیم به مردم ایران و تهران معرفی کنند که دکتر علی امینی نوه محروم مظفرالدینشاه یا همشیره زاده محمدعلی میرزا و یا داماد وثوقالدوله است یک همچو معرفی از ایشان نخواسته بودند هیچ ضرورتی نداشت بنده وارد این مطالب نمیشوم فقط برای اثبات غرض ورزی ایشان که یواش یواش مذاکرات مجلس را از جنبه عمومی به جنبه خصوصی و شخصی میکشد چند مورد عرض میکنم (صفایی- با کمال تأسف به این صورت در آمده) بنده خواستم عرض کنم که هیچوقت بنده به ایشان حمله نکردم به شهادت خود آقایان ایشان حملاتی کردند و بنده دفاع کردم و بعد از آن مکرر حمله کردند و امروز هم حمله را تکمیل فرمودند ولی بنده پیشبینی میکنم که معالتأسف این حمله ادامه دارد حالا کی غالب باشد و کی مغلوب آنچه بنده اهمیت میدهم افکار آقایان نمایندگان و افکار مردم ایران و این را هم که الان عرض میکنم فقط برای افکار مردم است که اگر ایشان درصدد برآمدند که افکار مردم را مشوب بکنند بنده هم اشاره میکنم. راجع به تریاک ایشان گفتند که در دولت دکتر مصدق دکتر امینی معامله کرد با یک کسی و بعد آن معامله را به هم زد و با دیگری کرد و بعد وقتی که وزیر دارایی شد آمد به عنوان خسارت یک مبلغی به آن طرف داد این گزارشی است از وزارت دارایی و پروندهاش هم حاضر است و بنده اگر اصرار در این موضوع و موارد دیگر میکنم برای این است که آقایان بدانند که ایشان در مسائل عمومی وقتی که کسی از خودش دفاع میکند تا چه حد افکار بر علیه او تحریک میکنند بنده وزیر اقتصاد کابینه دکتر مصدق بودم و آقای فروزان کفیل وزارت دارایی بودند و وزارت دارایی دستور میدهد به شرکت معاملات خارجی که مقدار تریاکی که دارند این را معامله بکنند و علت دستور دادن معامله هم این بود که چون فروش تریاک را به مزایده گذاشته بودند در مزایده برنده پیدا نشد اختلاف نظری بود گفتند که شرکت معاملات خارجی این معامله را بکند که در ضمن معامله تریاک از قید مزایده خلاص شود آنها هم معامله کردند با کنسرسیوم وهابزاده سلیمان و احمد وهابزاده یک روزی بنده در اطاق آقای دکتر مصدق نزد ایشان بودم دیدم خیلی عصبانی هستند به ایشان گفتم که ظاهرا مثل اینکه عملی انجام شده است با دست وزارت دارایی و ممکن هم هست این عمل برخلاف مصلحت انجام شده است و علت عصبانیت ایشان این بود که در آن تاریخ روزنامه شاهد حملات شدیدی میکرد که در این معامله چنین و چنان شده و ایشان از این حیث خیلی متأثر بودند بعد از چندی دستور دادند که معامله را فسخ کنید و آقای وارسته یادم نیست وزیر شده بودند یا نشده بودند یک روزی بنده در وزارت اقتصاد ملی بودم دیدم یک شرحی از طرف آقای دکتر مصدق نوشته شده و دستور و پرونده آن را هم برای بنده فرستادهاند و یک گزارشی از طرف آقای امینی اراکی که رئیس بازرسی نخستوزیری بود و یکی دو نفر دیگر از نخستوزیری و یک نفر هم از بانک ملی ایشان نوشتهاند که فلان کس خودش این پرونده را رسیدگی کند و نظرش را بدهد بنده فکر کردم که این پرونده را از این لحاظ فرستادهاند که من یک وقت معاون اداره انحصار تریاک بودم و اطلاعاتی دارم از این جهت برای بنده فرستادهاند ولی بعد معلوم شد که آقای دکتر معظمی یا آقای حسین مکی به ایشان گفته بودند که این را بفرستید فلانکس رسیدگی کند هم وارد است هم بیغرض بنده هم بعد از رسیدگی که کردم یکی دو مادهای که به نفع وزارت دارایی نبود عوض کردم که مربوط به پورسانتاژ مرفین بود که یک حد ترخصی برای آن معین شد که در نتیجه سی هزار دلار به نفع دولت تمام شد و فرستادم برای آقای دکتر مصدق ایشان هم آقای وهابزاده را خواستند گفتند که اگر این شرایط را قبول دارید من حاضرم به عنوان قرارداد متمم این را تجدید کنم و با ایشان این معامله را تجدید کردند و دستور دادند که تریاکها را حمل کنند در این فاصله از آمریکا یک تلگرافی رسید که ارتش آمریکا حاضر است یک مقدار تریاک با نرخ بالاتر از آن قرارداد بخرد خوب دولت هم در اینجور چانهزدنها وقتی یک معاملهای انجام شده است و حالا یک مبلغ بیشتر میدهند این قدر شجاعت ندارد که آن را به هم نزند و اعتبار امضای خودش را نگهدارد ولو اینکه ده دلار بیست دلار بیشتر باشد ایشان دستور دادند به وزارت دارایی که جلوی این معامله تریاکها را بگیرید در صورتی که تا آن تاریخ یم مقدار از تریاکها در اصفهان نمونهگیری شده بود در حدود سیصد صندوق هم در خرمشهر حاضر به حمل بود این را جلوگیری کردند آقای فروزان هم عوض شدند و آقای وارسته وزیر دارایی
شد در هیئت وزرا موضوع مطرح شد و اتفاقاً بنده و یک نفر از آقایان وزرای دیگر یادم نیست شاید آقای طالقانی یادشان باشد و آقای بوشهری مخالفت کردیم گفتیم که اصولاً باید امضای دولت محترم باشد ولو این که در اینجا به ضرر دولت تمام شده باشد و اگر اشخاصی سوءاستفاده کرده باشند بایستی آن اشخاص را تعقیب کرد والا هیچ مجوزی ندارد که شما آن معامله را فسخ بکنید به این عنوان که مشتری بهتر پیدا میکند به خود آقای دکتر مصدق بنده خطاب کردم که شما مردی هستید حقوق دان و مردی هستید که معتقد در عدالت ایشان گفتند که فلانکس من میترسم گفتم به هر حال بنده این تصویبنامه را امضا نمیکنم و تصویبنامه فسخ معامله را بنده امضا نکردم بعد از چندی یک دفعه دیگر در این مورد مذاکره شده و بنده میخواهم غرض ورزی آقای حائریزاده را ثابت کنم (تفضلی- ثابت است) بعد از چندی یک تصمیم مجددی در روی پیشنهاد دولت آمریکا که به وسیله سفارت کبرای آمریکا در هیئت دولت مطرح شد که دولت آمریکا فلان قدر بیشتر حاضر است بخرد و تصویبنامه آوردند که اجازه بگیرند و این معامله را با دولت آمریکا بکنند آقای دکتر مصدق به من نگاه کردند و فرمودند که شما موافقید گفتم بنده این را امضاء میکنم ولی یک چیزی هست گفتند شما قبلی را امضا نکردید گفتم این یک مالی است که شما به زور تصاحب کردهاید و یا خدای نکرده دزدیدهاید و حالا میخواهید معاملهای بکنید آن عمل مربوط به این نیست راجع به تصویبنامه موافقت شد و معامله عمل شد بعد آقایان رفتند در عدلیه اقامه دعوی کردند و در مرحله بدوی وزارت دارایی را محکوم کردند و در استیناف حالا چه جور محکوم کردند بنده کاری ندارم بعد از مدتها تعقیب و رسیدگی در عدلیه چند نفر آقای دکتر عمید و آقای دکتر پاد و چند نفر نشستند رسیدگی کردند در اداره حقوقی و وزارت دارایی و اینطور نظر دادند که بالاخره این قرارداد مسلم و محرز است که وزارت دارایی در محاکم وزارت دادگستری محکوم میشود تا اینکه در دولت گذشته اینکار رجوع به حمیت شد و در آنجا به این صورت حل شد که ما صدی دوازده که متعهد بودیم آن را ما دادیم (اردلان- حکمها کی بودند؟) حالا حکمها یادم نیست اسامیشان هست اسم ببرم اسباب گله میشود و این موضوع به نفع دولت هم تمام شد علیایحال مطلبی که ایشان فرمودند که دکتر امینی این معامله را کرد و بعد هم فسخ کرد و خلاصه یک استفادهای هم برد اینطور نبود بنده به هیچوجه منالوجوه در معامله از اولش وارد نبودم بنده هم چون عضو دولت بودم از لحاظ عضویت دولت رسیدگی میکردم در مرحله بعدی هم مراجعه شد به حکمیت و بنده خیال نمیکنم عملی به ضرر دولت شده باشد این مطلبی بود راجع به تریاک راجع به شکر و آن یک میلیون دلار امیدوارم که واقعاً آن یک میلیون دلار مال بنده باشد و اشتباهاً به حساب علی امینی لنگرودی رفته باشد بنده حاضرم که ایشان مدرکی بیاورند پانصد هزار دلار مال بنده پانصد هزار دلار هم مال خودشان باشد اما راجع به شکر آقای حائریزاده عضو هیئت مدیره شرکت بیمة بازرگانان هستند که آقای یزدی و یک عده از بازرگانان یزدی که مردمان صحیح و درستی هستند تشکیل دهندة این شرکت هستند آقای شرافت این پیشنهاد را به دولت کرده بودند که حاضرند هزار تن شکر به اقساط به فروشند آقای حائریزاده اگر وارد در امور اقتصادی نیستند و اینجا اظهار میکنند که بنده از این چیزها سر در نمیآورم خوب است که در این جور صحبتها اصلاً اظهارنظر هم نفرمایند در صورتی که به نظر بنده بسیار خوب سر در میآورند برای اینکه قریحة استفاده مالی و امور تولیدی را زیاد دارند کما اینکه از همین ملکی که دارند سیصد هزار متر را از قرار متری چهار تومان فروختهاند متری یک تومان را نقد گرفتند و سه تومان آن را نسیه که تصور میکنم همین مبلغ از سهم بنده از لشت نشاء که مکرر میفرمایند بیشتر باشد خیلی خوب این یک معاملهای است و عمل مشروعی کردند ولی نگویند من از امور اقتصادی کاملاً بیبهره هستم بسیار خوب هم وارد هستند اگر کسی در امور اقتصادی وارد نبود این معامله را نمیکرده راجع به معامله شکر بعد از اینکه بنده توضیح دادم که این معامله را میخواهند از طرف بانک بیمه بازرگانان بروند باصدی دو از بانک ملی اعتبار بگیرند و بعد هم صدی پانزده از ریالش استفاده کنند و وضع آن معامله را تشریح کردم که برای دولت آش دهانسوزی نبود بعد که من برای ایشان توضیح دادم و دلایل له و علیه را گفتم ایشان متقاعد شدند برای اینکه مطلب روشن بود و منطق بنده قوی بود نه اینکه ایشان مؤمن و معتقد باشند البته آن بانک استفادهاش را میبرد فقط اگر یک جایی باشد که کلاه سر دولت برود یابنده در آن وارد بشوم بنده دخالت میکنم اگر به ضرر دولت نبود بانک بیمه بازرگانان نفعی میبرد و دلالی مشروعی میبرد بنده هم قاطع روزی کسی نیستم و در موقع تقسیم سود سهام ایشان استفاده میکردند بنده به هیچوجه وارد نبودم اما راجع به مدارکی که بایشان داده شده معالتأسف یکی از اشخاصی که بنده نمیخواهم اسمی ازش ببرم که از ترس تعقیب و از ترس کثافت کاریهایی که کرده و بیست و سی میلیون تومان پول مملکت را نفله کرده است ایشان با عجله و شتاب از مسافرت خارج تشریف فرما شدند و همین دیروز برای بنده پیغام دادند که اگر شما میخواهید برای بنده پروندهسازی کنید من مدارکی از بیروت پیدا کردهام (حائریزاده- هنوز مدارکش کامل نشده وقتی شد میآورم اینجا) (یک نفر از نمایندگان- این شخص کیست؟) یک تذکری آقای نورالدین امامیدادند اگر در این مملکت دزدها را تعقیب بکنند و مجازات بکنند دیگر اشخاص جرأت نمیکنند که این کارها را بکنند (صحیح است) در اثر مجامله و تعارف نتیجه این میشود که یک شخص دزد سر گردنه به خودشان اجازه میدهند که اینجور جری بشوند و این حرفها را بدیگران بگویند به آن شخص پیغام دادم که بنده پروندهسازی نمیکنم ولی تا شاهی آخر حق دولت را وصول میکنم ولو اینکه املاک را حراج کنند بنابراین بنده میخواهم از خود آقایان این را سئوال کنم که مطلب تا چه حد مسخره است که آقای علی امینی لنگرودی که ایشان الان در نیویورک یا واشنگتن است مردی است متمول و بندة دکتر امینی که بقول آقای حائریزاده نه فقط در سفسطه دست دارم عالم اقتصاد هم هستم آدم زیرکی هم هستم یک میلیون دلار را برمیدارم فیش بانک را عوضی میفرستم پیش علی امینی لنگرودی پس بنده باید بسیار مرد نالایق و بیاطلاعی باشم که یک میلیون دلار استفاده کنمو در یک بانک بگذارم فیش را عوضی بگذارم پیش علی امینی لنگرودی ملاحظه بفرمایید چقدر مطلب مسخره است (حائریزاده- بعد از این که مدارکش تهیه شد میآورم اینجا بنده حالا مطرح نمیکنم) بنده حالا مطرح میکنم ایشان اشتباه کردهاند (داراب- کاغذ نوشته) اشتباه گرفتند و عوضی خواندهاند و بانک ممکن است لایق باشد و ممکن است جاعل سند هم باشد ولی بنده هم بچه نیستم اگر بنا باشد چنین کاری بکنم که فیش آن را عوضی پیش آقای علی امینی لنگرودی بفرستم از جنابعالی هم فقط گلهام این است که خودتان با اینکه اهل مطالعه هستید و قاضی دیوان کشور بودید میدانید یک کسی اگر مغرض نباشد بدون سند و مدرک این را عنوان نمیکند اگر جنابعالی میخواهید بنده را معرفی بفرمایید خوب بنده ممکن است ضعف سیاسی داشته باشم آقا هم بیضعف سیاسی نیستید (حائریزاده- بنده متشکر میشوم بگویید) بنده نمیخواهم در مجلس کشمکشی شروع بکنم و آن حرفهایی که بنده از مرحوم ملکالشعرا شنیدهام اینجا نمیگویم و وارد این مطالب نمیشوم و جنابعالی هم سنتان از بنده زیادتر است و هم مردی هستید که معروف بودید باینکه مرد مبارز و پایبند اصول هستید و اگر واقعاً جنابعالی مرد اصولی بودید و مردی بودید که میخواستید به خزانه دولت احترام بگذارید به چه مناسبت با خرج دولت تشریف بردید به عنوان سرکشی کنسولگریها و سفارتخانهها؟ جنابعالی عضو وزارت خارجه بودید؟ جنابعالی کاریری در دولت دارید؟ اینها را بنده نمیخواهم عرض کنم ولی وقتی کسی که خودش میآید و دلسوزی برای خزانه دولت میکند و بنده را متهم میکند و با این اراجیف و این حرفها آن وقت بنده هم باید به خودم اجازه بدهم که چنین جسارتی بکنم در صورتی که در عمرم به خودم چنین اجازهای نمیدادم (شوشتری- استدعا دارم این حرفها را خاتمه بدهید) اما راجع به پنج میلیون دلاری که ایشان اشاره فرمودند یک روزی در قیطریه آقای سپهبد زاهدی به ایشان گفتهاند بنده فوقالعاده متأسفم که ایشان اگر آن حرف را به جنابعالی زده بودند جنابعالی یک کار محرمانه دولت را نباید با این کنایه و اشاره اینجا بفرمایید حالا بنده در اصل موضوع وارد نمیشوم برای اینکه اگر زیاد بخواهم درش بحث بکنم ممکن است سند و مدرک برای مخالفین شما و بنده و دیگران باشد ولی آن پول را آقای حائریزاده بنده به خزانه دولت گذاشتم و به حساب هم آوردم نمیدانم آقا چه جور استدلال میفرمایند که این را بنده برداشتم که شاید همین یک میلیون دلاری که این فیش باشد که آقا میفرمایید از این حسابها باشد این مسائل خیلی سهل و ساده است و بنده به جنابعالی این را عرض میکنم مردم امروز مملکت غیر از مردم بیست سال پیشتر هستند مردم امروز مملکت را با این حرفها دیگر نمیشود فریب داد تعدا افراد تحصیلکرده و تعداد اشخاص حقوق دان در این مملکت خیلی زیاد شده و خوشبختانه اشخاصی هم در این مملکت مغرض را از غیر نغرض تشخیص دادهاند و اگر جنابعالی برای مردم و برای ملت ایران صحبت میفرمایید به نظر بنده تحقیر به ملت ایران است که تصور بفرمایید که این حرفهایی که فرمودید فردا در تاریخ درج میشود و بنده در مقابل مردم و تاریخ بدنام میشوم خوب است جنابعالی که از بنده تماستان و حشرتان با مردم بیشتر است بروید بپرسید و به بینید که قضاوتشان نسبت به ما چیست این را خواستم با اینکه سنم از شما کمتر است خدمت آقا عرض کنم (قناتآبادی- شما این قدر هم بچه نیستید) که از سی چهل سال پیش که آقا در این مجلس مذاکره میفرمودید و بنده محصل بودم تا الان خیلی چیزها در این مملکت تغییر کرده است در این مملکت خیلی اشخاص مبرز هستند و خیلی اشخاص باهوشی هستند و قضاوت
میکنند و بد و خوب را هم تشخیص میدهند لازم نیست که شما راجع به بنده بفرمایید مردم اهل قضاوت هم هستند تشخیص هم میدهند اگر برای مردم ایران میفرمایید برای ملت ایران باید احترامات زیادی قائل شد مسلماً بین اشخاصی که اینجا هستند اعم از روزنامهنویس و غیر روزنامهنویس مردمان فهمیده زیاد هستند نشریات ما خیلی با سابق فرق کرده است سابق هیچوقت در مطبوعات این قدر مردمان فهمیده و وارد نداشتند و اگر لابلای سطور جراید را نگاه کنید ملاحظه میفرمایید قضاوت خیلی روشن است. راجع به شکر بانک بیمه بازرگانان یادداشتی برای بنده رسیده نمیخواهم این گزارش را بخوانم برای اینکه این معامله را اگر آقا دقت میفرمودید بنده این را به نفع مملکت کردهام بعد هم اگر بنده شکری خریدم باز هم به نفع مملکت بوده لابد استناد آقا هم به همان کاغذهای ماشین کرده بیامضاء است که جوابش را هم در روزنامه دادهام جناب آقای حائریزاده هیچ کاری در این مملکت محرمانه نمیماند آن اشخاصی که خیال میکنند کارهای محرمانه میکنند و درز نمیکند متأسفانه کاملاً در اشتباهند حالا اگر مردم این مملکت روی تربیت و ادب و انسانیت حرفی نمیزنند و از این گوش میگیرند و از آن گوش در میکنند نمیشود گفت که مردم نمیدانند خوب یک عدهای هستن که بالاخره به خودشان اجازه میدهند که حرفی بزنند و یک عدهای هم سکوت میکنند و چیزی نمیگویند کما اینکه ببنده مکرر مراجعه کردهاند که چیزی نگویم چون تشنج ایجاد میشود و دلخوری ایجاد میشود و میگویند بهتر این است که مطالب را با مسالمت و دوستی و آشتی حل کرد بنده هم طرفدار این تز هستم ولی از طرفی هم خیال میکنم که اگر نگویم مردم خیال میکنند آنچه که آقا میفرمایید حقیقت است در صورتی که مغالطه است و فیش را هم جا میزنید، بعد از این باید یک مکتب تازهای باز کرد و جوانهای مملکت را تربیت کرد و این مکتبهای کهنه را برچید بنده نمیخواهم نسبت به اشخاصی که مسنتر هستند خدایی نکرده سوء ادبی بشود ولی اشخاصی که مسنتر هستند آنها باید راهنمای ما باشد به خصوص در امور سیاسی به ما تعلیم بدهند که در سیاست بایستی درست بود صریح بود و راه راست رفت جنابعالی که استاد سیاست هستید بنده نمیخواهم زیاد وقت مجلس را بگیرم با این بیانی که جنابعالی اینجا فرمودید هیچ آدم منصفی نیست که این فرمایشات جنابعالی را بگوید که فحش و توهین و اهانت نبود آقا میفرمایید که بنده کسالت دارم و فلانکس که جوان هست و انرژی دارد چرا حمله میکند بنده کی حمله کردم جنابعالی حمله کردید و هل من مبارز طلبیدید الان فرمودید که در تاریخ ۱۷ فروردین دولت افتاده بود و آقای وزیر خارجه و بنده در وزارت خارجه با سفیر انگلیس چه میکردیم بنده میخواهم بدانم چطور تمام اشخاص این مملکت خائنند و فقط جنابعالی خادم هستید؟
رئیس- آقای دکتر امینی این صحبتها را دیگر خاتمه بدهید بنده از جریان جلسه امروز بسیار متأسفم اینجا وارد شخصیات شدید و این مخالف آئیننامه است آقای حائریزاده هم همینطور.
وزیر دارایی- بنده با احترام امر جناب آقای رئیس عرضی نمیکنم (احسنت) و تقاضا میکنم از جناب آقای حائریزاده مادام که جنابعالی در مجلس تشریف دارید و انشاءالله امیدوارم که عمر جناب عالی طولانی باشد دورههای دیگر هم در مجلس باشید و عمر بنده کوتاه باشد امیدوارم اگر مطالب اصولی هست با مطالب شخصی مخلوط نکنند و دیگر مجلس را به این قبیل نظریات شخصی نکشند برای اینکه این را مکرر آقایان به بنده تذکر فرمودند و بنده هم خیلی متأسفم. گاهی هم که زیاده روی میکنم واقعاً متأثر میشوم همانطوری که فرمودید جنابعالی همیشه به بنده لطف داشتید عقیده داشتید حالا نمیخواهم بگویم عقیدهتان اگر تغییر کرده است بدون دلیل است و روی احساسات است ولی حالا یک قدری دقت بفرمایید مطالعه بفرمایید نواقص بنده را رفع بفرمایید امیدوارم جنابعالی همیشه رهبر و هادی جوانها باشید.
۳- طرح برنامه دولت آقای علاء نخستوزیر
رئیس- برنامه دولت مطرح است یک نفر از آقایان پیشنهاد سکوت داده- ولی پیشنهاد سکوت راجع به لوایح است نه ببرنامه دولت برای اینکه دولت بالاخره باید رأی اعتماد بگیرد و تکلیف مملکت روشن بشود.
عبدالرحمن فرامرزی- رئیس دولت که نیست چطور برنامهاش مطرح میشود و چه صورتی دارد؟
رئیس- کفیل معرفی کرده است به مجلس جنابعالی در مجلس سابقه دارید این چیزها را میدانید.
عبدالرحمن فرامرزی- به هر حال این چیز تازهای است آن هم چیز تازهای باشد.
رئیس- هیچ چیز تازهای نیست
فرامرزی- پس ما به کفیلشان رأی میدهیم.
رئیس- آقای قناتآبادی بفرمایید.
قناتآبادی- قبل از این که وارد مطلب بشوم مطلبی را یادآوری میکنم یادم میآید یک روزی در مجلس در مذاکرهای که بین دو نفر از آقایان نمایندگان مجلس درگرفته بود گویا جناب آقای عبدالرحمن فرامرزی استاد گرامی بودند ایشان فرمودند که هیچ وکیلی از دیگری وکیلتر نیست این مطلب در خیلی از امورات جریان دارد یعنی درباره خیلی علایق و دلبستگیها این موضوع حکومت میکند مثلاً وقتی ما همه ادعا میکنیم خداپرستیم هیچکس نمیتواند ادعا بکند که من از دیگری خداپرستتر هستم مگر به استناد دلیل و برهان که آن عدم تقوی شخص است ما که در اینجا اجتماع کردهایم و همهمان به کلام آسمانی سوگند یاد کردهایم که حافظ قانون اساسی مملکت باشیم (صحیح است) و همه آن چیزهایی که قانون اساسی او را محترم شناخته است بوده باشیم هیچ کدام نمیتوانیم این ادعا را بکنیم که ما از دیگری در این حفاظت و نگهبانی رشیدتر و شجاعتر و پراحساستر هستیم مگر آن موقعی که امتحان پیش بیاید که آنگاه شود پدید که نامرد و مرد کیست و الا در موقع عادی که آزادیخواهی مد باشد ما میبینیم که هر قطاع الطریقی هم دعوی آزادی خواهی میکند وقتی آزادیخواهی از مد بیفتاد ما میبینیم آنهایی که خیلی خیلی دو آتشه آزادی خواه بودند چوب به دست گرفتهاند و پیکر آزادیخواهی میکوبند و حتی توی این مملکت ما با چشم خودمان در زمان خودمان این مطلب را دیدیم این مطالبی که بنده عرض میکنم مال تاریخ نیست مال زمان حیات خودمان و این روزهایی که خودمان گرفتار آن ماجراها بودیم میباشد و حتی توی این مملکت روی دلایل متعدد یک فردی قدرت پیدا میکند همه طرفدار آن قدرت میشوند و او را آدم خوبی میدانند قدرت سلب میشود یک عده لگد به آن کسی میزنند که او را مفید میدانستند و خوب بود و خوبش را میگفتند ولی برای اجتماع برای قومیکه میخواهد مراتب و مراحل ترقی را سیر کند این مهلکترین و مضرترین رویه است و من معتقدم که علت اینکه تاکنون ما نتوانستهایم آن طوری که لایق و مستحق آن میباشیم آن طوری که لیاقت واقعی ملت عزیز ایران است به طرف ترقی و کمال عظمت و تمدن برویم وجود این قبیل اشخاص و این رویه ناپاک و ناستوده بوده است (صحیح است) از گذشته که یاد میکنم نه برای خاطر اشخاص است چون اشخاص هر که باشد و در هر مقامیکه باشد میرود آن چیزی که باقی میماند افعال خوب و افعال بد است و آن چیزی که رشته قومیت را محکم میکند اعتقاد و توجه به اعمال خوب گذشته است و آن چیزی که جاده را برای ترقی و تعالی پاک و هموار میکند توجه و دور انداختن کارهای بد گذشته است یک روزی بود توی این مملکت به دست آن کسانی که سالهای سال همه چیز این مملکت را غارت میکردند و ثمره زحمات این مردم را از بین میبردند و به نفع خودشان چپاول میکردند با یک صورت نوی با یک طرز جدیدی مقدمات یک تحول خائنانه به وجود آمد یعنی در کشور ایران در کشور قرآن یک عدهای تحت عنوان کمونیسم میخواستند برای ما جمهوری دمکراتیک بسازند الحمداله موفق نشدند (الحمداله) بنده نمیخواهم به این مطالبی که همه آقایان توجه داشتهاند و همه آقایان بودند اشاره کنم این مطلب مال گذشته دور نیست مال گذشته خیلی نزدیک است من یک مطالبی که در خلال این جریانات و در زیر پرده این جریانات بود اشاره میکنم از نظر آینده مملکت آن روزی که در شرف تکمیل بود و نفسها همه در سینه ساقط شده بود و مرگ برای آن کسانی که مخالف با این توطئه و این تحول بودند بسیار نزدیک بود و فشار و صدمه برای همه بالخصوص برای شخص شاه مملکت از همه زیادتر بود یک عدهای بودند شخصیت بودند وزیر بودند رئیسالوزرا بودند در آن روز همه این رجال گذاشتند و در رفتند (عبدالرحمن فرامرزی- و تملق گفتند) آستانه توطئهچیان را بوسیدند همین آقایی که امروز رئیسالوزرا شده آقایان نمایندگان محترم خواهش میکنم به صورت جلسات مجلس در دوره دولت گذشته مراجعه بفرمایید بنده تمنا میکنم از دولت گذشته با وجود اینکه من با شخص تیمسار سپهبد زاهدی برای رشادتهایی که در زمان خطر به این مملکت به خرج داده بود بسیار دوست و علاقمند بودم معذالک به خیلی از لوایح گذشته رأی کبود دادم رسماً دادم و من و من هم نکردم یا رأی ممتنع دادم یا کبود دادم و به آنچه که مفید و صلاح بود رأی سفید دادم در آن روز آقایان نمایندگان محترم داوطلب خدمتگذاری و پیش قراول برای اجرای امر شاه همان امر شاهی که امروز وقتی صحبتش میشود به عضب بچهها داد میزنند فریاد میزنند امر شاه است امر شاه برای همه محترم است (صحیح است) و یک عدهای هستند که در سختترین و تاریکترین زمانها مبارزه کردند فخر کردند که این امر محترم بماند ولی آن عده که امروز داد میزنند آن روز در بیغولهها فراری بودند (صحیح است) آن روز این مرد گفت من حاضرم رئیسالوزرا بشوم آقایان آن روز مفهومیکه من حاضرم رئیسالوزرا بشوم یعنی من حاضرم طناب دار را با دست خود بگیرم و بگردنم بیندازم
البته خدای بزرگ خدای نگهبان ایران این عده معدودی که با کمال رشادت که والله علیالمدرک نمیدانستم که چه میشود به خدا قسم است به هیچوجه پش بینی نمیکردم در همین اطاق مجلس سنا یک روز نشستیم و گفتیم مطلب دو طرف دارد یک طرفش این است که علیرغم همه این عدم توجهها موفق میشویم اما این فکر و موفقیت در آن موقع نیم درصد هم والله کمتر بود و یک طرفش هم این است که همه ما در راه دین و مملکت و رژیم مملکت شربت شهادت مینوشیم این حرف را آن موقع روی اعتقاد گفتیم و معتقد بودیم و با آغوش باز مرگ را استقبال میکردیم و استقبال کردیم برای چه؟ برای اینکه این مطلب توی این مملکت باقی بماند که روح فداکاری و از خود گذشتگی در راه حفظ ایران و عظمت رژیم مملکت یکی از صفات بارز و برجسته و مورد تقدیر بوده باشد و همه ما این صفت را تعقیب کردیم ولی ما اینکار را برای این نکردیم که هر روزی هر ساعتی اوضاع مملکت به یک نحو زیر و زبر بشود نه اینکه بنده خیال بکنم ما این کار را کردیم برای اینکه ابدلابد سپهبد زاهدی برای همیشه نخستوزیر باشد چنین چیزی نیست هیچ فردی هیچ مقامی به دلیل اینکه در دنیا ابدی نیست مقامش هم ابدی نیست و نمیتواند باشد انسان تا میتواند بایستی خدمت کند و بعد هم اگر نمیتواند برود و کار را به کاردان بسپارد آن نکتهای که من امروز میتوانم رویش صحبت کنم و این مقدمات را بنده برای این امروز گفتم که اگر بنده در مخالفت با برنامه این دولت و یا مخالفت دولت صحبت میکنم و عمل میکنم و رأی میدهم یک عدهای که خیلی کوته فکرند این مطلب را عنوان نکنند این دولتی است که اعلیحضرت همایونی آوردهاند و فرمان دادهاند و معنی ندارد مخالفت کردن با فرمان شاه این حرف گفتنش اساساً غلط است اظهارش غلط است خیانت است: رأی اینکه همه دولتها با فرمان شاه آمدهاند به مجلس و با رأی مجلس رفتهاند (صحیح است) این مطلب را هیچوقت عنوان نکنید چون از روی عدم اطلاع است و ندانسته به مقامیکه در نزد همه مردم ایران کاملاً مغرز و محترم است اهانت میشود و ما حاضر نیستیم که کسی ندانسته و نفهمیده به مقام سلطنت اهانت بکند (صحیح است) بعد از این مطلب حالا دولتی آمده است بنده میخواهم به ملت ایران و آقایان بگویم در جبین این کشتی نور رستگاری نیست (صحیح است) (عبدالرحمن فرامرزی- آنهایی که با صلوات آمدند چه کردند که اینها بکنند که با این وضع آمدهاند؟) این دولتی که آمده است دولت خیبر گیر نیست چرا؟ برای اینکه دولت خیبر گیر از ریختش پیداست (خنده نمایندگان) دولتی که رئیسالوزرایش هنوز رأی اعتماد نگرفته مرض او را کشانیداش به خارجه برای معالجه من میترسم فردا وزرایش یکی یکی این مرض را بگیرند و بروند و علی بماند و حوضش آقای دکتر امینی مرض خودش را گرفته است که پرچانگی است و مرتب صحبت میکند این یک دلیل، دلیل جدی و قطعیش این است که دولتی که میآید به مجلس برنامه خودش را میآورد و میگوید این کارها را میخواهم از این طریق انجام بدهم (مرآت اسفندیاری- آقا ما خسته شدیم از بس دولتها برنامه آوردند یک دفعه هم بگذارید برنامه نداشته باشند کی برنامهاش را انجام داد) آقای مرآت اجازه بدهید دولتی که به مجلس میآید برنامه میآورد و میگوید من از طرق متعدد، روی این نقشهها روی این پروژهها به دست این افراد و اشخاص برای زندگی مردم این کارها را میکنم ولی این دولت میآید میگوید من آنم که رستم بود پهلوان ما اصلاً ندیدهایم دولتی بیاید بگوید برنامه من همان است که اوداشت اگر آن حکومت خوب بود خوب عمل میکرد چرا شما آمدید (مصطفی ذوالفقاری- رئیس دولت مرض بود) این یکی هم که مرض است ماشاءالله میگویم که چشم نخورند (ذوالفقاری- وزیرپست و تلگراف که زودتر فرار کرد)
رئیس- آقایان تفریح نفرمایید کافی است
شمس قناتآبادی- بنده قربان این عرایضی که میکنم جدی است حالا آقایان اگر خوششان میآید یک تغییر ذائقهای میدهند چون بیانات شما این جا ادامه پیدا کرده است (اشاره به آقای وزیر دارایی) من معتقدم که اصلاً این بحث را ول کنید جناب آقای حائریزاده و جناب آقای دکتر امینی این بحث را رها کنید که اگر تا آخر دوره مجلس شورای ملی همین بحث باشد و ادامه پیدا کند خیلی ناراحت کننده است (صحیح است) بنابراین مطلب اصلاً معلوم نیست چه مفهومی دارد که من دولتی هستم که او بود برنامه من همان هست که او داشت خوب اگر او خوب بود و عیبی نداشت شما چه میگویید اگر بد بود که شما هم بدید برنامهتان هم بد است حالا این از نظر کلی مطلب بود، و اما از نظر جزیی مطلب و موضوعاتی که مربوط به اوضاع مردم است دولت فعلی در برنامهاش اینطور بیان کرده است که ما در مورد سیاست خارجی که بعد رویش صحبت میکنم چون من معتقدم که برای یک مملکت آن هم برای مملکت ما ایران که در چهار راه حوادث دنیا قرار گرفته است و یک وضع عجیبی پیدا کرده است که خود دنیا هم یک وضع عجیبی دارد بدترین چیزها این است که سیاست خارجیش گنگ باشد، مبهم باشد، و مردم آن مملکت ندانند که تکلیفشان چیست و آنهایی که اداره کننده آن مملکت هستند از نظر سیاست خارجی روزمره فکر کنند این مطلبی است که بحث خواهم کرد. من یادم میآید وقتی اینجا جناب آقای علاء پشت تریبون فرمودند که ما آمدیم و میخواهیم وضع عمومی مردم و طبقات زحمتکش را بهبودی بخشیم، درست کنیم کار برای بیکارها پیدا کنیم فرهنگ را بسط و توسعه بدهیم بهداشت را تأمین کنیم و این قبیل کارهاو برای فراهم آوردن این منظور بایستی اول اشخاص ناصالح و فاسد را از ادارات بریزیم دور، این حرفها خیلی صحیح است بسیار خوب است و بسیار زیبا است و واقعاً اگر بخواهند برای این مملکت کار درست بشود نه با شوخی، جدی، دزدها نا صالحها، رشوه گیرها آنهایی که خون مردم را خوردهاند و در شیشه کردهاند آنها را باید به نسبت جرمی که مرتکب شدهاند از ادارات بیرون ریخت و بعضیها را حبس کرد و بعضیها را بدار زد شوخی بردار هم نیست (صحیح است) ولی خودتان هم میدانید که نمیشود کرد (تفضلی- بنده معتقدم که میشود کرد) (حشمتی- سنگ بزرگ علامت نزدن است) شما اعتقادتان خیلی زیاد درست نیست (تفضلی- نسبت به شما درست است) زیرا نسبت به ما هم گاهی تغییر عقیده میدهید توجه فرمودید خیلی کار مهمیاست اما حالا ببینیم علت اینکه دولت نمیتواند این کار را بکند چیست دو جهت دارد من اولاً در هیچ ادارهای در هیچ مؤسسهای در هیچ وزارتخانهای قوم و خویش ندارم الحمدالله، علت اینکه من میگویم نمیتوانند اینکار را بکنند این است که حالا شروع کردهاند به تحول البته مردم همانطور که آقای دکتر امینی فرمودند که مردم خیلی خوب میفهمند و خیلی خوب هم قضاوت میکنند ما این را میدانیم یک مطلبی را من میگویم قبول دارید که من بیشتر از شما با مردم هستم (وزیر دارایی- اینطور نیست قبول ندارم) قبول ندارید آن هم قضاوتش را مردم میکنند وقتی به مردم میگویید تحول، تحول مردم از این لغت و این فکر تحول میدانند معنای آن این است که نزدیکان و کسان دولت گذشته بروند و کسان و نزدیکان دولت فعلی بیایند پس تحول غیر از این معنایی ندارد چون هنوز تحول به آن معنای واقعی و تصفیه به آن معنای واقعی از هیچ دولتی از وقتی که ما مطالعه میکردهایم تا به حال ندیدهایم شروع بکنند و وجود نیامده است (پورسرتیپ- تعویض صندلیها است) جابجا کردن اشخاص است حالا آن روزی که گفتید ما میخواهیم اشخاص فاسد را از ادارات بیرون بریزیم یک عدهای از آقایان نمایندگان کف هم زدند البته این کف زدن خوب است ولی وکیل باید کف بزند یا نزند من کاری ندارم و حتی در آن موقع دوست عزیز و گرامیما جناب آقای مسعودی چنان تحت تأثیر احساسات قرار گرفتند که از این بالا شعاری دادند که گاهی وقتها هم آن کلمات و شعارها را توی میتینگها میدادیم، خوب این هم اشکالی ندارد (مسعودی- آقای قنات آبادی شما که خودتان تأیید فرمودید) حالا هم تأیید میکنم هم شما و هم شعارتان را، تحول شروع شد آمدند شهردار تهران را عوض کردند، شهردار سابق بد بود که بنده هم دو سه سؤال راجع به کارهای شهردار سابق کردم و تا به حال مجال پیدا نشده است که در دستور قرار بگیرد چون موضوع خود سؤالات هنوز از بین نرفته است تردیدی نیست که شهردار باید عوض بشود اما حالا آقای منتصر عضو شرکت سابق نفت خوب است برای شهرداری یا نه من نمیدانم، از همه اینها بالاتر تحولی که شروع شده آمدند مدیرکل را عوض کردند کی را گذاشتهاند آقای حسن هفت رنگ را، جناب آقای علم شما آقای حسن هفت رنگ و آقای کلانتری را نمیشناسید این آقا معروف است به حسن هفت رنگ (وزیر کشور- او مدیرکل نشده) عرضم را پس گرفتم بدون معطلی خیلی معذرت میخواهم بدون معطلی پس گرفتم اما در خود آقای منتصر من حرف دارم بنده در حضور آقایان عرض میکنم با وجود این بزرگوار در رأس شهرداری هرج و مرج شهرداری صد در صد بیشتر خواهد شد برای اینکه این گرز خورند این پهلوان نیست آقا شهرداری تهران و بهبود اوضاع تهران بستگی دارد به این که یک شخص با شخصیت مدبر، محکم متین، قرص در رأس شهرداری تهران قرار بگیرد که آبروی دولت و مجلس و شاه و همه را حفظ کند و این عناصر نمیتوانند در شهرداری تهران کار کنند (تیمورتاش- منتصر مرد بسیار پاکی است) بنده عرض نمیکنم که نجس است، بنده عرض میکنم که این آقا نمیتواند کاری بکند همانطور که دولت در برنامهاش گفته است برنامه من بالا بردن سطح زندگی مردم که ملازم با پایین آوردن سطح قیمتها است یا حداقل تثبیت قیمتها است این آقا نمیتواند این کار را بکند چون پاک بودن با محکم بودن یا قرص بودن دو تا است (اعظم زنگنه- مرد بسیار محکمی هم نیست) من میخواستم یک مطلبی اینجا عرض کنم و حالا فرصت به دست آوردم عرض میکنم صحبت که میشود میگویند فلان آدم مرد شریفی است آن روز اینجا صحبت آقای علاء شد بعضی از آقایان فرمودند که این آقای علاء شریف است و حال آنکه کسی اصلاً نگفته بود که آقا شریف نیست صحبت شرافت و بیشرافتی اصلاً در میان نبود وقتی اینجا صحبت میشود و بحث میشود در پیرامون این کار است که آیا فلان آدم قدرت انجام فلان کار را دارد یا نه یا فلان وزیر در مقابل فشار
نامشروع میتواند بایستد یا نمیتواند بایستد و یا فلان رئیسالوزرا که زمام امور مملکت در دست او است در موقعی که فشارهای متعدد و کورانهای متعدد سیاسی به وجود میآید و یک هیئت سیاسی یک مملکتی او را در فشار قرار میدهد این آقای رئیسالوزرا این آقای نخستوزیر قدرت استقامت در مقابل این فشارها و این کورانهای متعدد را دارد یا ندارد اختلاف عقیده از اینجا پیدا میشود، بنده معتقدم که جناب آقای علاء اینطور نیست چنین مردی نیست برای اینکه من خودم در زندگی سیاسی یک روزی دیدم که اینجا توطئه کرده بودند علناً و رسماً میخواستند شاه را از مملکت بیرون کنند، میخواستند شاه از مملکت برود و بعد هر بلایی که ایشان میخواهد سر این مملکت در بیاورند و کلاً یک عدهای مردم کاسب بازاری و ارتشی و غیرارتشی قیام کرده بودند و میگفتند که شاه نباید برود میگفتند شاه مال مردم است یا مال فرد است؟ اگر مال مردم است که مردم میگویند نباید برود رئیس مجلس آیهالله کاشانی نامهای نوشته بودند با استحضار نمایندگان مجلس و هیئت رئیسه آن وقت مجلس رفته بودند از شاه استدعا کنند که اعلیحضرت اگر میخواهند به مسافرت بروند این مسافرت در این موقع به مصلحت مملکت نیست و شما باید بمانید برای مملکت فداکاری کنید و این جناب بزرگوار نمیگذاشتند که نمایندگان بروند و با شاه تماس بگیرند (فرامرزی- میگفت شاه همسایه به سفر میرود) مطلب خیلی زیاد است اعلیحضرت همیشه به سفر میروند این سفر را هم میروند خیلی عادی است، خیلی ساده است و حال آنکه هر کس کوچکترین اطلاعی از اوضاع روز داشت میدانست که اگر شاه برود استقلال و همه چیز مملکت بر باد رفته بود با این مطالب من میترسم من از ضعف آقای علاء میترسم (یک نفر از نمایندگان- ترس هم دارد) برای چه؟ برای رژیم مملکتم برای رژیم سلطنت مملکتم برای حدود و ثغور مملکتم میترسم و میگویم این مرد نمیتواند و نبایستی بر مسند نخستوزیری بنشیند و من تعجب میکنم که این آقای علاء که قبل از ۲۵ مرداد و حتی شنیدم که به ایشان گفته بودند بیاید و نخستوزیر بشود داشت زهره ترک میشد (خنده نمایندگان) حالا چطور آمده است نخستوزیر شده (صفایی- انشاءالله فعلاً چنین نقشهای نباشد) اگر نقشهای هم باشد کسی نمرده خوشبختانه آقای صفایی مملکت و کشور اسلامیایران همیشه یک عدهای را داشته و بودهاند که در مواقع حساس و سخت برای جان خودشان ارزش قایل نشوند و این مملکت باقی مانده اما آن شخص غیر از این بزرگوار است این را بدانید من علت اینکه با این دولت مخالفم نه اینکه من با یک یک این آقایان وزرا مخالفم خیلی از آقایان وزرا هستند که من واقعاً بهشان ارادت دارم و شریف هستند خواهش میکنم که به عرایض من توجه بفرمایید بنده فلان آقا را میشناسم اعمالشان را میشناسم ارادت داشتن که دیگر صحبت شوخی نیست همینطور کترهای نمیشود گفت من مرید فلانی هستم، معتقدم بهش، بنده بعضی از آقایان را نمیشناسم اسمشان هم تازه بگوشم خورده است لذا من اسائهای به فرد فرد آقایان نمیکنم ولی چرا مخالفم؟ برای خاطر این دولتی که تشکیل شده است با این برنامه دنبالهرو و همین آقای رئیسالوزرا مثل جناب آقای علاء شاید یک کدام از این آقایان رئیسالوزرا بودند من عوض اینکه حالا جزو مخالفین این دولت باشم جزو موافقین قرار میگرفتیم و رأی موافق هم میدادم اما وقتی که پایه محاکم نباشد، و ریشه لق باشد، وقتی در کابینهای رئیسالوزرا آن که به منزله آن میل وسط و محور آن کابینه میباشد، آن میل و محور لق و متزلزل باشد، ضعیف باشد، بدبختانه و متأسفانه مریض هم باشد، این استعدادهای ماشاءالله هزار ماشاءالله هر چه بخواهند عملی از خودشان آن طور که باید و شاید بروز بدهند که متناسب با استعداد ذاتیشان باشد نتیجه ندارد و اما راجع به سیاست خارجی دولت گذشته وقتی به مجلس آمد البته یک مطلبی اینجا لازم است که گفته بشود و آن حقیقت این است که ما در خلال این مدتی که در سیاست بودیم این مطلب را درک کردیم که یک عدهای از افراد هستند که حتیالمقدور سعی میکنند مسئولیتی روی شانه خودشان نباشد مثلاً من آب میخورم میگویم که آقای رئیس مجلس فرمودند آب بخور صورت ظاهر هم وقتی که آقایان نمایندگان ببینند من آب میخورم و میگویم که آقای رئیس مجلس فرمودند آب بخور خوب به رئیس مجلس مه نمیشود اعتراض کرد و اسائه ادب کرد خوب یواش یواش شانه خودشان را از زیر بار مسئولیت میکشند بیرون یک عدهای از طبایع و از این رجال که موقع خطر هم هیچکدامشان را ندیدهایم و فراری هستند آنها اصلاً پایه کارشان این است، من نمیخواهم مطلب را پاره کنم و بشکافم آقایان خودتان میدانید که بنده چه عرض میکنم اگر رئیسالوزرا است مسئول نباشد وزیر است مسئول نباشد نماینده مجلس است مسئول نباشد میخواهند همگی و دستهجمعی مسئولیت را متوجه مقاماتی بکنند که باید مبرای از همه چیز باشد و هست و به همین جهت فوقالعاده قابل احترام است و این روشی که آقایان در پیش گرفتهاند بسیار روش خیانتآمیز است و جریانی است که ما زیر بارش نمیرویم ما زیر بار این مطلب نمیرویم همه مسئولیم شما مسئولید در مقابل مجلس، و مجلس مسئول است در مقابل مملکت و ماییم که باید در مقابل داخلی و خارجی سینهمان سپر بلا شود و ماییم که باید ایستادگی کنیم برای اینکه بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت. سر خم می سلامت شکند اگر سبویی اگر دولتی رفت، مجلسی رفت باید اساس مملکت حفظ بشود بنابراین همه سیاستها همه مطالب باید متوجه مجلس و دولت باشد آنهایی که میخواهند شانه خالی کنند از زیر بار مسئولیت و بیندازند به گردن مقامات دیگر اینها گناهکارند و خائن به مملکت. بعد از این مقدمات آقای دولت گفته است سیاست خارجی من همان سیاست خارجی دولت گذشته است و دوستی متقابله و حسن روابط با دول همجوار و غیرهمجوار و تجدید رابطه و از این حرفها و حالا این حرفها چقدرش راست است چقدرش نیست چقدرش ممکن است و چقدرش نیست اینها مطالبی است که از بحث امروز ما خارج است دنیا اینطور بوده هر دولتی که زورش بیشتر بوده هر چه خواسته کرده و دولتها و ملتها هستند که باید متشکل باشند حواسشان جمع باشد نگذارند دولتهای قوی به آنها زور بگویند آخر وضع دنیای امروز اینطور شده است یک عدهای زور میگویند یک عدهای هم استعداد این را دارند که زور بشوند ولی آنهایی که با استعداد و با هوشمند آنها تمام هم و قدرت خودشان را روی هم میگذارند و متمرکز میکنند برای اینکه زور نشنوند یک دولتی که مثلاً میلیون جمعیتش است ۳ میلیون جمعیتش است ۲۰ میلیون جمعیت است طبیعی است که ممکن نیست بیک دولتی که ۲۰۰، ۳۰۰ میلیون جمعیت دارد زور بگوید و تجاوز بکند من یادم میآید یک وقتی دولت شوروی، حالا موضوعش چه بود یادم نیست ادعا کرده بود که دولت ایران دارد امنیت ما را به خطر میاندازد البته خودش هم میدانست شوخی میکند دنیا هم میدانست برای اینکه ایران ممکن نیست امنیت شوروی را به خطر بیندازد کما اینکه یک برهای که در صلح و صفا زندگی میکند امنیت یک گرگی را به خطر بیندازد و ممکن نیست اما بره باید وسایلی فراهم کند که خودش امنیتش حفظ بشود و مورد تجاوز قرار نگیرد کشور عزیز ایران در این حال است ما باید یک روش و یک رویهای اتخاذ کنیم که به ما زود نگویند و با این تضادی که در دنیا هست و با این اختلاف عجیبی که در دنیا هست ما موجودیت خودمان را حفظ کنیم و حداکثر استفاده را ببریم این مطالب یک سیاست خارجی روشنی میخواهد. این موضوع با آمدن و من من کردن که سیاست خارجی من همان سیاست خارجی دولت گذشته است فایدهای ندارد بایستی دولت بیاید پشت تریبون و اصولاً سیاست عمومیدنیا را روشن کند تشریح کند و بگوید که ما در یک همچو موقعیتی قرار گرفتهایم بلوک غرب این کار را کرده و بلوک شرق این عمل را انجام داده وضع سیاست خاورمیانه در این حال است و این کارها را کردهاند و من که دولت هستم سیاستم این است و این کار را خواهم کرد در مجلس مطرح کند روشن کند و وکلا و سایر مردم رویش بحث کند و تکلیف مملکت را معین و مشخص گردانند، خوب حالا فکر میکنیم وضعیت امروز مملکت ما اینطور است و فردا یک جور دیگر با آنها صحبت میکنیم یک خورده مذاکره میکنیم به بلوک غرب میگوییم به بلوک شرق جور دیگری میگوییم این کار صحیح نیست آقایان نمایندگان محترم من همیشه عقیده سیاسی خودم را با کمال صراحت ابراز داشتهام و اظهار داشتهام الساعه هم میگویم با این وضع عجیبی که دنیا پیدا کرده است با این وضع درهم و برهمی و یا غیر درهم و برهم و منظمیکه در دنیا پیدا شده بایستی آن دولتی مصدر کار باشد و آن دولتی زمام مملکت را در اختیار بگیرد که از نظر سیاست خارجی مملکت تکلیف را روشن بکند صریح و صاف و پوست کنده بگوید که ما میتوانیم با چه شرایطی در دنیا زندگی کنیم و الّا با روش باری به هر جهت کار مملکت درست نمیشود باید رفت عقب کار باید رفت عقب فکر باید رفت عقب آن فکری که مصلحت صحیح و واقعی ما در آن است البته قبل از اینکه برنامه دولت مطرح شود آن مقداری که بایستی مذاکره و صحبت بشود مجلس معطل شده و من بیاناتی که میخواستم بکنم چون این آقایان وزرای محترم که اینجا حضور دارند همه میگویند چه آنهایی که از قدیم بودهاند یا آنهایی که تازه عضو دولت شدهاند تازه آمدهاند و هنوز کاری نکردهاند میگویند از چه عمل ما میخواهند صحبت و انتقاد بکنند شاید این حرف تا اندازهای صحیح باشد ولی به طور کلی صحیح نیست چون همه آقایان همیشه وزیر بودهاند (فرامرزی- این آقایان که در آن دولت هم بودهاند) همه این آقایان دولت بودهاند وزیر بودهاند در اکثر کابینهها و هیچوقت هم یک کاری صورت ندادهاند معذالک کله من امروز بیش از اینکه گفتم نمیگویم در عین اینکه معتقدم در جبین این کشتی نور رستگاری نیست و این دولت با این وضعی که تشکیل شده عرض کردم دسته غیر از افراد است با این وضعی که تشکیل شده و این روشی
که پیش گرفتهاند یک عدهای هم مدافعند و این روش را دارند دنبال میکنند کاری از آن ساخته نیست دردها دوا نخواهد شد من این مطالب را میگویم و در صورت مذاکرات مجلس باقی میماند که در آینده نزدیکی خواهید دید که نه سطح زندگی را آقایان میتوانند ترقی بدهند و نه اینکه خرج زندگی را کم کنند نه نان و گوشت و سایر احتیاجات مردم را تأمین نمایند بنده یک مطلبی عرض میکنم در این مسافرت آخری که به خارج رفته بودم در بیروت دیدم آن چیزهایی که جزو ضروریات زندگی مردم است نان و گوشت و میوه و برق اینها در اختیار همه مردم است یعنی همه مردم همه چیز را داشتند، همه از آب تصفیه شده استفاده میکنند نانی که اشراف آن مملکت میخورند همان را مردم زحمتکش هم به دست میآورند غذایی که در رستورانهای درجه یک بود در رستورانهای درجه ۳ هم بود و همه یک جور بود پرتقال را همه مردم میتوانستند بخورند از لبنیات همه میتوانستند استفاده کنند نه اینکه ۱۶ جور شیره و جان لبنیات را بگیرند فرقی که آنجا بود از نظر طبقات این بود آن آقایی که متمکن بود ماشین آخرین سیستم داشت و سوار میشد و آن شخصی که کارگر فقیر بود او هم میتوانست با دادن ۶ قران ماشین آخرین سیستم منتهی کرایهای سوار بشود، بالا بردن سطح زندگی یعنی این مردم مملکت لااقل گوشت گیرشان بیاید بخورند نان پیدا کنند بخورند حالا ما کار نداریم به اینکه وضع آب تهران به چه جور است این هم علت این است که در تمام این مدت آن کسانی که خواستهاند تهران را اداره کنند یکی بعد از دیگری نالایق بودند و اساساً یک مطلبی را خدمتتان عرض کنم شهرداری تهران در همه کارها دخالت داشته جز به کارهای مربوط به شهر تهران در دستهبندیها شرکت داشته این آقای دکتر نصر یک موقعی شهردار تهران بودند میدانند این مطلب را که در رفراندوم در همه کار شرکت میکردند (دکتر نصر- در زمان بنده نبود) غرض در همه کار دخالت میکردند غیر از امورات مربوط به شهر تهران ملاحظه کنید امروز آسفالت میکنند و فردا چون همهاش سنبل میشود آسفالتها را بر میدارند قصابها امروز گوشت را گران میکنند و مردم بیچاره هم مجبورند میخرند و آن مقرراتی که قصابها وضع میکنند برای فروش گوشت آن مقررات را قبول میکنند میدانند چرا؟ برای اینکه این قصابهای بیچاره زحمت کشیدهاند رفتهاند کدخدا را دیدهاند بازهم ده را میچاپند و این مطلب همیشه ادامه داشته غرض از نظر احتیاجات اولیه من امیدوار که نیستم هیچ (کفیل نخستوزیر- انشاءالله خلافش ثابت میشود که جنابعالی هم راضی شوید) با این وضع من قطع دارم که در جبین این کشتی نور رستگاری نیست از نظر سیاست خارجی و تعیین تکلیف ما هم بنده در این پیکره مقدس چنین چیزی نمیبینم که این مطلب را روشن کنند و تکلیف مملکت ما و ملت ما را روشن نمایند امیدوارم جناب آقای انتظام که به شما هم ارادت دارم بتوانید وضع زندگی مردم را خوب کنید، امیدوارم که بتوانید سطح زندگی مردم را بالا ببرید سطح قیمتها را پایین بیاورید این بدبختی و این گرفتاری را از بین این مردم بردارید تکلیف ما روشن بشود اگر اینکار را انجام دادید یقین داشته باشید به خدای لایزال اول کسی که میآید و تقدیر خواهد کرد با کمال شهامت من خواهم بود و دست شما را میبوسم این معجزه نیست یک خوردهای فداکاری و همت و پشت کار میخواهد امیدوارم اینها در شما باشد
(کفیل نخستوزیر- انشاءالله منظور شما عملی خواهد شد) (احسنت)
۴- تعیین موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه
رئیس- یک پیشنهاد تنفس رسیده است ولی ۲۰ دقیقه بیشتر به آخر وقت باقی نمانده است (عبدالصاحب صفایی- ۲۰ دقیقه به جایی نمیرسد) دیگر تنفس ضرورت ندارد (صفایی- جلسه را ختم بفرمایید) آقای صارمی مطالب شما مفصل است؟
(صارمی- بلی) بسیار خوب، پس جلسه را ختم میکنم.
جلسه آینده روز پنجشنبه خواهد بود ساعت ۹ صبح آقایان سر وقت تشریف بیاورید دستور هم برنامه دولت
(مجلس ده دقیقه بعد از ظهر ختم شد)
رئیس مجلس شورای ملی- رضا حکمت.