تفاوت میان نسخه‌های «سعدی (غزلیات)/شوخی مکن ای یار که صاحب نظرانند»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (clean up using AWB)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|شوخی مکن ای یار که صاحب نظرانند|بیگانه و خویش از پس و پیشت نگرانند}}
 
{{ب|شوخی مکن ای یار که صاحب نظرانند|بیگانه و خویش از پس و پیشت نگرانند}}
 
{{ب|کس نیست که پنهان نظری با تو ندارد|من نیز بر آنم که همه خلق بر آنند}}
 
{{ب|کس نیست که پنهان نظری با تو ندارد|من نیز بر آنم که همه خلق بر آنند}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۲۰

' سعدی (غزلیات) (شوخی مکن ای یار که صاحب نظرانند)
از سعدی
'


شوخی مکن ای یار که صاحب نظرانند بیگانه و خویش از پس و پیشت نگرانند
کس نیست که پنهان نظری با تو ندارد من نیز بر آنم که همه خلق بر آنند
اهل نظرانند که چشمی به ارادت با روی تو دارند و دگر بی بصرانند
هر کس غم دین دارد و هر کس غم دنیا بعد از غم رویت غم بیهوده خورانند
ساقی بده آن کوزه خمخانه به درویش کان‌ها که بمردند گل کوزه گرانند
چشمی که جمال تو ندیدست چه دیدست افسوس بر اینان که به غفلت گذرانند
تا رای کجا داری و پروای که داری کز هر طرفت طایفه‌ای منتظرانند
اینان که به دیدار تو در رقص می‌آیند چون می‌روی اندر طلبت جامه درانند
سعدی به جفا ترک محبت نتوان گفت بر در بنشینم اگر از خانه برانند