تفاوت میان نسخههای «بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران در آیین سلام نوروزی در کاخ گلستان ۱ فروردین ماه ۱۳۴۰»
(اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام) |
جز (added Category:پیامهای نوروزی آریامهر شاهنشاه ایران به ملت ایران using HotCat) |
||
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
البته مطبوعات ما باید توجه کنند که به مطالب اساسی بیشتر بپردازند. ما از حالا باید جامعه خود را روی پایهای بسازیم که نسلهای آینده از آن استفاده کنند. اگر امروز این کار را نکنیم بالاخره روزی باید این کار آغاز شود و شروع به ساختمان گردد، ولی ممکن است آن روز دیر شدهباشد. | البته مطبوعات ما باید توجه کنند که به مطالب اساسی بیشتر بپردازند. ما از حالا باید جامعه خود را روی پایهای بسازیم که نسلهای آینده از آن استفاده کنند. اگر امروز این کار را نکنیم بالاخره روزی باید این کار آغاز شود و شروع به ساختمان گردد، ولی ممکن است آن روز دیر شدهباشد. | ||
امیدوارم مطبوعات ما با این مسئولیتی که روزبهروز بیشتر حس میکنند، در بنیانگذاری این نوین عامل مؤثری باشند و انشاءالله سهم مهمی در تجدید عظمت و مجد این کشور داشتهباشند. | امیدوارم مطبوعات ما با این مسئولیتی که روزبهروز بیشتر حس میکنند، در بنیانگذاری این نوین عامل مؤثری باشند و انشاءالله سهم مهمی در تجدید عظمت و مجد این کشور داشتهباشند. | ||
+ | |||
+ | [[رده:سال ۱۳۴۰]] | ||
+ | [[رده:بیانات محمدرضا شاه پهلوی آریامهر]] | ||
+ | [[رده:پیامهای نوروزی آریامهر شاهنشاه ایران به ملت ایران]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۵۳
برنامه عمرانی دوم | اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران | بیست و پنجمین سال شاهنشاهی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر/ سال ۱۳۴۰ |
بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران در آیین سلام نوروزی در کاخ گلستان ۱ فروردین ماه ۱۳۴۰
قوانینی که ما داریم و از طرف قوه مقننه مملکت تصویب شده، ما را در زمره ممالک مترقی جهان قرار دادهاست، ولی اساس کار، اجرای این قوانین است. امیدوارم همگی کمر همت ببندند و اجرای قوانین را دقیقاً وجهه همت خود قراردهند.
تکلیف قوه مقننه و تکلیف قوه مجریه و حدود وظایف هر کدام از آنها معلوم است. ممکن است ما باز هم به قوانین دیگری احتیاج داشتهباشیم که آنها را قوه مجریه پیشنهاد خواهدکرد و یا اگر قوانینی به نظر مجلسین ضروری برسد، این کار را انجام خواهندداد. فعالیت و کوشش ما در راه ازدیاد تولیدات، به خصوص در رشتههای کشاورزی و صنعتی باید سال به سال با شدت و وسعت بیشتری ادامه پیدا کند. در مملکتی که در حال ترقی است و نقشههای عمرانی و آبادانی در آن اجرا میشود، طبعاً پولی که در دست مردم جریان دارد، زیادتر میشود و قوه خرید مردم بالا میرود، و اگر در مقابل این افزایش قدرت خرید، جنس به اندازه کافی عرضه نشود، قیمت کالاها بالا میرود. درست است که میباید مقررات و تشکیلاتی در کار باشد که از بالا رفتن قیمت اجناس جلوگیری و در این باره نظارت کند، اما در این کار باید خود مردم نیز شرکت نمایند و مراقب باشند که هم افراد و اشخاص گران نفروشند و هم مشتریان گران نخرند.
اما از لحاظ سیاست مملکت، گمان میکنم در این منطقه از دنیا اگر همه اطراف و جوانب خود را نگاه کنیم، میبینیم ایران یکی از ممالکی است که توانستهاست رژیم دموکراسی و مشروطیت را کاملاً محفوظ نگاه بدارد و این ادعا نیست بلکه حقیقتی است. ما باید در تکمیل این مشروطیت خودمان بکوشیم. به عقیده من مشروطیت فقط عبارت از این نیست که تمام افکار و نظریات و آرزوی ما این باشد که بهترین انتخابات را بکنیم و بهترین افراد را به مجلس بفرستیم. البته این نهایت مطلب است و به همین جهت هم هست که قانون جدید انتخاباتی پیشنهاد مجلس خواهدشد که از هر لحاظ این مهم را در مملکت حل کند و هیچ گونه ابهام و تردیدی در اطراف این موضوع باقی نماند، ولی فرض کنید که ما بهترین سیستم انتخاباتی را پیدا کردیم و آن هم وسیله این شد که بهترین اشخاص این مملکت و حتی بهترین اشخاصی که ممکن است در روی زمین وجود داشتهباشند روانه مجلس گردند. تازه این اشخاص با فقدان وسایل چکار خواهندکرد؟ تکلیف قوه مقننه رسیدگی به قوانین و تنقیح و تصویب آنها و نظارت در جریان کارها به خصوص نظارت در دخل و خرج مملکت است. برای تأمین واقعی آن دموکراسی که ما در نظر داریم و عبارت است از حکومت مردم به مردم، به عقیده من پایه اصلی باید در دورافتادهترین دهات مملکت کار گذاشتهشود، یعنی ترتیبی دادهشود که در هر دهی مردم بتوانند کدخدای خود را انتخاب کنند و کدخدا با نظارت عمومی احتیاجات مردم را انجام دهد، و مردم اگر از کدخدای خود ناراضی باشند بتوانند او را برکنار کنند و همین طور سلسله مراتب به دهات بزرگ و به شهرها برسد و نمایندگان شهرها را حقیقتاً مردم انتخاب کنند تا تمام کارها با نظر خودشان انجام بگیرد و هر نوع احتیاجی را که دارند با آنها در میان بگذارند و رفع آنها را از ایشان بخواهند. موضوع نظافت، آسفالت، برق،آب، مواصلات، تلفن، گاز و بالاتر از آن تعلیمات ابتدایی اجباری و تعلیمات متوسطه و بهداری محل همه اینها مسائلی است که مستقیماً به خود مردم مربوط میشود، و عملاً مفهوم حکومت مردم بر مردم همین است که ایشان آنچه را که به مصلحت خود تشخیص دهند، با دست خود یا تحت نظارت خویش انجام بدهند. دولت فقط باید سیاست عالیه مملکتی، یعنی سیاست دفاع و حراست از حدود و ثغور و تأمین تمامیت ارضی و سیاسی مملکت و حفظ امنیت داخلی و سیاستهای عالی فرهنگی و اقتصادی و بازرگانی و صنعتی و کشاورزی و راهنمایی عالی مردم را برای بهرهبرداری بیشتر از مملکت اداره کند.
به هر حال امیدوارم ما کوششهای کافی و وافی به خرج دهیم و در واقع مشروطیت خودمان را بدین وسیله تکمیل کنیم. البته شاید یک روز نشود این کار را کرد. شاید هم انجمنهایی که میباید تشکیل شود، کامل نباشد ولی مردم پس از آنکه یک دفعه و دو دفعه و سه دفعه تجربه کردند کاملاً وارد مسائل خواهندشد و بالاخره نتیجه خوب خواهندگرفت. بنابراین به هیچ وجه نباید از این نظر منصرف شویم. اما برای انجام تمام این کارها باید بر فعالیت فردی خودمان بیفزاییم. مقدار کاری که در روز انجام میدهیم میباید توسعه یابد، یعنی هم ساعات کار بیشتر شود و هم حاصل کار زیادتر گردد. هر فردی در راهی که برای خود برگزیدهاست باید تخصص بیشتری پیداکند. کارگر در کلاسهای مخصوص کارگری، نجار و سیمکش و غیره هر کدام در کلاسهای خود افرادی متخصص و مجرب تربیت شوند.
موضوع دیگری که باید بدان توجه کرد موضوع شایعات است. باید ما متوجه باشیم که دشمنان مملکت در کمین نشستهاند و یکی از راههایی که یادگرفتهاند، ایجاد شایعات است. این کار، کار خیلی آسانی است. کافی است صد نفر یا دویست نفر را مأمور کنند که هر کدام از صبح تا غروب سعی کند مطلب مخصوصی را به اقلاً بیست نفر بگوید. برای این بیست نفر دیگر سفارش لازم نیست، زیرا خودبهخود هر کدام این شایعه را با عده زیاد دیگر در میان خواهندگذاشت. ما متأسفانه این عادت بد را داریم که به هر چه میشنویم چیزی هم از خودمان اضافه کنیم و آن را به حداکثر اشخاص بگوییم. در نتیجه آخر روز این شایعات دامنه وسیعی پیدا میکند و این متأسفانه کار روزانه ما شدهاست. این حربه ناجوانمردانهای است که از طرف دشمنان مملکت به کار میرود، و اگر مردم متوجه به اهمیت و حقیقت آن نباشند، بسیار بد است، زیرا شایسته نیست که اذهان عمومی ولو برای مدت دو سه روز هم مشوب گردد.
امیدوارم مردم وقتی که کار و اشتغال بیشتری داشتهباشند و در زندگانی خود رفاهیت بیشتری حس کنند، خودبهخود این اخلاق ناپسندیده را که خاص افراد ضعیف است، کنار خواهندگذاشت.
بدین جهت ما باید وسایلی در مملکت فراهم کنیم که هم کار بیشتر صورت گیرد و هم مردم متوجه کارهایی که انجام میگیرد، باشند. یعنی از وقت گرانبهایی که در اختیار هر فردی هست، حداکثر استفاده بشود. امروز ممالک مترقی دنیا با سرعت شگفتآوری جلو میروند و اختلاف سطح زندگی بین ملتهای جهان امروزه دیگر چیزی نیست که بتواند زیاد دوام کند. باید مللی که هنوز به رشد کافی نرسیدهاند، بکوشند تا خودشان را به کاروان تمدن برسانند و چون فرصتی نیست باید در این راه حتی از ممالک مترقی سریعتر کار کنند تا فاصله موجود پر شود. من به کشورهای سایر قارهها کاری ندارم، ولی بین ممالک این منطقه از دنیا که ما در آن زندگی میکنیم، ایران یکی از ممالک منتخب و ممتازی است که میتواند سطح زندگی خود و رشد اجتماعی خویش را به خوبی به پایه ممالک مترقی برساند. ثروت طبیعی به اندازه کافی در کشور ما موجود است. خوشبختانه از لحاظ ثروت انسانی نیز این ذخیره در مملکت ما موجود هست. ایرانی فیحدذاته باهوش و لایق است و اگر درست راهنمایی بشود به خوبی میتواند از عهده حساسترین کارها برآید. کما اینکه تاریخ ما پر است از مواردی که این مملکت پس از طی یک دوران بحرانی و شاید افتادگی و پستی در عرض مدت بیست یا سی یا چهل سال دوباره به اوج ترقی و عظمت رسیدهاست. من مطمئن هستم که امروزه دوره رستاخیز ایران فرا رسیدهاست و ما میتوانیم به خوبی در راه ترقی و تکامل پیش برویم.
از لحاظ دستگاههای ما باید متوجه بود که تعداد زیادی از دانشجویان ما که در خارجه مشغول تحصیل هستند، عنقریب وارد اجتماع میشوند و به خودی خود تا چندی دیگر اینها مصدر امور میگردند و تا چند سال دیگر اصولاً مسئولیت اداره امور مملکت با آنها خواهدبود. طبیعی است این عده، چه آنها که در ایران تحصیل میکنند و چه آنها که برای تحصیل به خارجه میروند (که خوشبختانه شاید اکثریت زیاد آنان وطنپرست و درسخوان باشند)، تربیت و تعلیم کاملی فرابگیرند، ولی از طرف دیگر ما از حالا باید راه را برای کار آینده آنها باز بکنیم تا در مراجعت اشکالی برای اشتغال ایشان به کار وجود نداشتهباشد و خود آنها هم بدانند که هر فردی در مقابل مملکت در حدود خودش مسئولیتهایی دارد و مملکتداری هم تابع قواعد و قوانین و مقرراتی است که آن را فقط با آرزو و یا از روی کتاب نمیشود اداره کرد.
من خودم روز اول که به سلطنت رسیدم افکار و آرزوهای بلندی داشتم و تربیت من نیز به اصطلاح اروپایی بود. کسانی که شاید کتابی را که نوشتهام، خواندهباشند به طرز فکر و عقاید من آشنا هستند. من با حرارت و شور جوانی میل داشتم تمام این امیال و آرزوها و افکار خودم را برای ترقی کشور و ملتم هر چه زودتر عملی کنم، ولی آیا این ممکن بود؟ خیر، زیرا هر محیط و هر اجتماعی محدودیتهایی دارد که انسان خواهناخواه نمیتواند پا از آن فراتر بگذارد، و در غیر این صورت رشتهها پاره میشود و وقتی که این رشتهها پاره شد معلوم نیست به چه صورت دوباره میتوان آنها را به هم اتصال داد. البته دلیل نمیشود که ما حداکثر کوشش و تلاش خود را برای اصلاحات مختلفی که میبایست انجام گیرد به کار نبریم. ما خودمان چون در این محیط زندگی میکنیم شاید متوجه نیستیم که مملکت ما حقیقتاً چه ترقیاتی کردهاست. برای اینکه متوجه این پیشرفتها بشویم کافی است که زندگی مردم خودمان را حتی فقط با ده سال پیش مقایسه کنیم.
امیدوارم با توجه به تمام این نکات و با حس فداکاری روزافزون و صبر و شکیبایی و پشتکار ما بتوانیم جریان کارهایمان را به بهترین وجهی اصلاح کنیم. امید و انتظار من این است که ما بتوانیم در هر عید تازهای که همدیگر را میبینیم شاهد پیشرفتهای جدیدی باشیم و با خشنودی و اعتماد بیشتری به آینده نگاه کنیم.
درمورد دادگستری، اهمیتی که من به دستگاه قضایی و حسن اجرای عدالت میگذارم، اندازه ندارد. هم نیت باطنی من و هم پیشرفت امور در مملکت مستلزم وجود دستگاه قضایی مقتدری است که در برابر آن هر فردی در هر مقام و موقعیت اجتماعی از نظر قانون مساوی باشد. پیشرفت کارهای ما و تحقق آرزوها و نقشههایی که من برای این مملکت دارم منوط به طرز کار این دستگاه است. البته دولت باید وسیله رفاه و اطمینان خاطر قضات را از هر جهت فراهم کند، ولی خود قضات باید بدانند که وجدان ایشان بزرگترین عامل و ناظر پیشرفت کار آنها خواهدبود.
در مورد دانشگاه، همیشه گفتهام که دانشگاه تربیتکننده مسئولان حال و آینده مملکت است و آنها بالاخره پس از چند سال خودبهخود زمام امور این کشور را در دست خواهندگرفت و چقدر جای خوشوقتی خواهدبود اگر اینها از هر حیث شایستگی این مسئولیت خطیر را داشتهباشند و در مقابل وای به حال مملکت، اگر وضع عکس این باشد.
درباره مطبوعات، امیدوارم جامعه مطبوعات ایران کاملاً پی به اهمیت کار خود برده و بهترین وسیلهای باشند که افکار و نظریات مردم و احساسات آنها را منعکس کنند. همچنین مردم را در جریان کار دستگاههای حکومتی و عملیاتی که انجام میدهند و محظورات و اشکالات و نیز پیشرفتهای حاصله قرار دهند. اگر فقط یکی از این دو شق انجام بگیرد مسلماً به مقصود نمیرسیم، یعنی اگر فقط از کارهای انجامشده سخن گفتهشود، راهنماییها و انتقادهایی که برای پیشرفت کار مفید است، از بین میرود. اما اگر فقط خواستههای مردم منعکس شود چون خواستهها طوری است که عادتاً حد و حصر ندارد و در هر جا که برویم همینطور است در این صورت منجر به ایجاد بدبینی و نارضایتی میشود. وظیفه واقعی مطبوعات همین است که این دو را با هم تطبیق کنند، یعنی هم منعکسکننده اشکالات کار و انتظارات و توقعات مردم و هم نشاندهنده کارهای انجام شده و فعالیتهای مثبت باشند. فقط با این موازنه است که ما میتوانیم به تقویت اساس مشروطیت خودمان کمک کنیم و روزبهروز آن را قویتر سازیم.
البته مطبوعات ما باید توجه کنند که به مطالب اساسی بیشتر بپردازند. ما از حالا باید جامعه خود را روی پایهای بسازیم که نسلهای آینده از آن استفاده کنند. اگر امروز این کار را نکنیم بالاخره روزی باید این کار آغاز شود و شروع به ساختمان گردد، ولی ممکن است آن روز دیر شدهباشد. امیدوارم مطبوعات ما با این مسئولیتی که روزبهروز بیشتر حس میکنند، در بنیانگذاری این نوین عامل مؤثری باشند و انشاءالله سهم مهمی در تجدید عظمت و مجد این کشور داشتهباشند.