سخنان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر شاهنشاه ایران به کشاورزان بیرجند هنگام دادن سندهای مالکیت ۱۳ فروردین ۱۳۴۲
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
درگاه انقلاب شاه و مردم | درگاه اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر | اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی |
سخنان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر شاهنشاه ایران به کشاورزان بیرجند هنگام دادن سندهای مالکیت ۱۳ فروردین ۱۳۴۲
- فرصت نیکویی است که امروز در چنین نقطه مرزی بار دیگر در مورد اصلاحات ارضی که برای سرنوشت مملکت اهمیت بسزایی دارد با شما جمعیت وطن دوست و وظیفه شناس گفتگو کنیم و خوشوقت باشیم که لزوم و فواید و احتیاج این کار یعنی اصلاحات ارضی در هر نقطهای که ما قدم میگذاریم از طرف مردم بخصوص خود زارعین و سایر طبقات کاملاً درک میشود، و البته مثل سایر نقاط مملکت کارکنان اصلاحات ارضی و مأموران کشاورزی در این جا با کمال علاقه مندی و وظیفه شناسی به انجام وظیفه خودشان مشغول هستند.
- این اقداماتی که ما میکنیم فقط جنبه محلی ندارد و آوازه این اقدامات مسلماً در مسافتهای خیلی دوری شنیده میشود. بعید نمی دانم که اقدامات ما در ایران بخصوص همانطوری که امیدوار هستیم نتایج مثبت و درخشانی که از این اقدامات در راه اصلاح جامعه و ترقی جامعه و رفاه و عدالت اجتماعی عاید میشود تأثیرش در محیط خارج از ایران نیز دیده شود. به کرات توضیح دادهام که این اقدامات که ما اکنون در این مملکت بدان مشغول هستیم ما را در صف ممالک مترقی جهان قرار خواهد داد و همچنین لزوم اتخاذ این تصمیمات را بارها گفتهام. هر چقدر این مطالب تکرار بشود ضرری نخواهد داشت، برای اینکه اذهان هر چه بیشتر روشن میشود. در ششم بهمن سال گذشته قاطبه اهالی این مملکت که حق شرکت در تصویب ملی را داشتند یعنی پنج میلیون و ششصد هزار نفر بطور قاطع و با وضوح کامل به آن شش مادهای که برای اصلاح اجتماع ایران و زیر و رو کردن اساس زندگی کهنه و پی ریزی قوام و استحکام زندگی آینده پیشنهاد شده بود رأی دادند و با چنان قاطعیتی ملت ایران آن را تأیید و تصویب کرد که جای هیچ گونه ابهامی را برای حتی ضعیف ترین مغزها باقی نگذاشت و معلوم شد که ملت ایران راه خود را انتخاب کرده است. این راه راهی است که منتهی به روشنایی است، منتهی به آزادگی است، منتهی به سربلندی و افتخار است و منتهی به تشکیل جامعهای بر اساس عدالت اجتماعی است. این افتخار و این خوشبختی برای ما فراهم بود که چنین اقداماتی، چنین رستاخیزی و چنین اصلاحات عمیقی را ما بدون اینکه کوچکترین تزلزل در ارکان ملیت و تمامیت ما وارد بشود انجام دادهایم. چه بسا مللی، ممالکی، کسانی که خواستند کاری بکنند و به یک دهم آن چیزی که میل داشتند موفق نشدند و یا اینکه در وسط کار رشته کار از دستشان در رفت و به دست حوادث سپرده شد و چه بسا ملل و ممالک و افراد مسئول حقایق را درک نکردند و به اقدامات لازم مبادرت نورزیدند و یا از روی جهل و نادانی و خودپسندی و یا از لحاظ مغرض بودن دست به کارهای لازم نزدند و خودشان و مملکت خودشان را در جهنمی فرو بردند.
- از بین رفتن خودشان شاید باعث تأسف زیاد نباشد، ولی اینکه مملکت شان را با آن بدبختیها مواجه کردند باعث کمال تأسف است، برای اینکه میلیونها مردم و انسان بی گناه از این مصائب رنج بردهاند و میبرند. پس این اقداماتی که ما انجام دادهایم هم ملت و وطن ما را به اوج ترقی خواهد رسانید و هم اینکه ما را دستخوش حوادث نخواهد کرد، و بیشتر از همه آن چیزی که باعث خوشوقتی است این است که میبینیم تمام ملت ایران با یک قاطعیت و صمیمیت بی نظیری در این امر شریک و سهیم و از صمیم قلب پشتیبان آن میباشند.
- البته تعجب نباید کرد که در میان این همه جمعیت کشور ما فرض بکنید یک چند صد نفری هم نفهمند. این نفهمیدن ممکن است به چند علت باشد: یکی اینکه اصلاً قابلیت تفکر و فهم ندارند. این مغزشان و فکرشان جور دیگری کار میکند. به اینها قشری میگویند. به اینها لقبهای دیگری هم میشود داد، ولی خوب شاید زیاد تقصیری نداشته باشند، چه طبیعت به مغز کوچک فرسوده کهنه اینها اجازه درک و تفکر نمیدهد. یک دسته دیگر منافعشان در خطر است، یعنی این دسته فقط منافع آنی خود را میبینند که مثلاً من امسال آخر سال از آن رعیت بدبختی که برایم بردگی میکرد اینقدر استفاده میبرم، این اقدامات ممکن است آن استفادهای را که قبلاً از رعیت میکردم موقوف کند، پس دنیا تمام شده و دیگر زندگی معنی ندارد. مملکت به چه دردی میخورد؟ من مملکت را موقعی میخواهم که بتوانم این استفادهها را از آن ببرم. ولی او نمیفهمند که مملکتی که یک چنین شخصی با این شرایط قرون وسطایی بخواهد از آن استفاده ببرد، در شرایط دنیای امروز قابل دوام نیست، و ضمناً نمیفهمد که اگر مطابق این راهی که ما آن را ارائه دادهایم قدم بر دارد و از منافع غیر مشروع و غیر عادلانه فعلی که از راه استثمار انسانها و از راه ارباب و رعیتی به دست میآورد صرفنظر کند و از سرمایهای که به وسیله فروش املاک یا به وسیله اعتبار املاک برای او تهیه اش ممکن است وارد فعالیتهای دیگری در مملکت بشود، مثل سرمایه گذاری در صنعت مملکت و غیره، بعدها یک درآمد معقول خوب و مشروعی خواهد داشت و آن وقت هم خود او استفاده خواهد کرد و هم عده زیادی را به کار وارد خواهد کرد که آنها ضمناً از مواهب این مملکت برخوردار باشند و رویهمرفته یک جامعه خوشبختی بنا نهاده بشود.
- یک عده دیگری هستند که را زندگی شان چپاول و غارت و دزدی و متأسفانه اجنبی پرستی است. در مملکت ایران سابق بر این ما همیشه میشنیدیم که ایلات ایران مردمان وطن پرست بودهاند، حتی اینها سرحدات ایران را حفظ میکردند و همیشه در زمره اولین افرادی بودند که در مقابل دشمنان ایران ایستادگی میکردند و قاعدتاً هم همینطور بود. افراد روستایی و ایلات بسیار مردم وطن پرست و خوبی بودند و هستند. اما حالا دیگر کار ایلات به صورت سابق نیست، برای اینکه موقعی که ملوکالطوایفی از بین رفت و از موقعی که سلسله ما به سلطنت رسید آن حکومتهای محلی و خان خانی و آن سیستم از بین رفت. حکومت مرکزی شد و ارتش ایران تأسیس شد و سرحدات ایران را افراد ملت ایران به عنوان سربازهای ایرانی حفظ خواهند کرد که افراد وطن پرست ایلات هم در میان آنها هستند. همانطوری که ذکر شد ایلات ایران مثل سایر مردم این مملکت مسلماً مردمان خوبی هستند، زحمتکش هستند، وطن پرست هستند، ولی این را من به حساب خان خانی ایل نمیگذارم، زیرا عناصری در جنوب و مخصوصاً در منطقه فارس بودند که متأسفانه اجنبی پرستی در خونشان وارد شده. حالا اینها اربابشان کی باشد مثل اینکه فرق نمیکند و هر موقعی یک ارباب جدید خارجی برای خودش میتراشد، بسته به اینکه کی بیشتر به او اجر و مزد بدهد و بیشتر او را تشویق به خیانت به ملت ایران و به آدم کشی بکند. سوابق اینها را البته همه تان کم و بیش شنیدهاید که از ۱۳۲۰ به این طرف در هر فرصتی چه جنایتها نسبت به ملت ایران کردهاند. خوب اینها هم تکلیف شان روشن است. این عناصری که من شمردم از طبقات مختلف و قسمتهای مختلف جمعشان همه روی هم به چند صد نفر بیشتر نمیرسد. اینها فکر میکنند که این اصلاحات آخر زندگی آنها است. خداوند اینها را هدایت بکند، چون من قلباً راضی نیستم که یک نفر هم از افراد این مملکت کم بشود. ولی اگر در جهت منافع ملت هدایت نشوند زهی بدبختی برای خودشان است. چرخ عظیم نهضت ما به گردش خودش در آمده است، و هر مانعی که در مقابل آن و در راه پیشرفت ملت ایران به سمت جلو باشد اثرش از مقاومت یک مورچه در مقابل یک لوکوموتیو چندین هزار اسبی کمتر خواهد بود.
- عمده مطلب که برای ما باقی مانده است این است که در قبال این تصمیمات بزرگ اصلاحی و این تصمیمات انقلابی وسیله پیشرفت ملت کاملاً فراهم شود. آن چیزی که مربوط به قسمت اصلاحات اراضی و کشاورزی است از بین بردن روابط سابق ارباب و رعیتی و برقرار کردن روابط جدیدی است که بین مالک زمین و احیاناً کارگران کشاورزی و کسانی که خودشان صاحب زمین میشوند و دهقانهای جدید. عمده کار این است که اینها شرکتهای تعاونی مقتدری تأسیس بکنند، و بانک اعتبارات کشاورزی کمکهای لازم را از لحاظ وجوه و متخصصین و وسایل بکند تا در نتیجه درآمد خرده مالک و دهقان نسبت به هکتار بالا برود و اساس کار این باشد که درآمد فرد فردِ دهقانهای ایران و خرده مالکین چندین برابر گذشته بشود که وسیله رفاهیت و زندگی بهتری برای عموم افرادی که از راه کشاورزی زحمت میکشند و ارتزاق میکنند فراهم بشود. وقتی که فرد فردِ افراد این مملکت وارد کارهای فعاله تولیدی و اجتماعی شدند مجموع این اقدامات و فعالیتها تشکیل یک جامعه مترقی و سعادتمندی را خواهد داد .
- تا به حال نصف جمعیت این مملکت از حقوق اولیه و ابتدایی یک جامعه متمدن و مترقی محروم بود. این برای ایران، مهد تمدن، مهد فرهنگ، ننگی بود که لازم بود با یک حرکت و یک تصمیم برطرف شود. نصف جمعیت مملکت بغیر از آنهایی که در روستاها و دهات زحمت میکشیدند و تقریباً مثل حیوانی از آنها بار کشیده میشد تقریباً عاطل و باطل میماند. امروز این امکانات به وجود آمده است که این نصف جمعیت مملکت هم در تمام امور تولیدی و امور اجتماعی مملکت شرکت بکند و نتیجه فعالیت ملی ما به مراتب از سابق بیشتر بشود. حالا برای طبقات مختلف مملکت، برای نصف افراد این مملکت یعنی طبقه نسوان و قسمتی عظیمی از جامعه مملکت یعنی دهقانان که به صورت رعیت سابق بودند و امروز به صورت دهقان در آمدهاند و برای طبقه زحمتکش و کارگر مملکت وضع تازهای پیش آمده است و با تدابیری برای هر فرد دیگری از مملکت که کار بکند حقی عادلانه و احترامی به وجود آمده است. موقعی که در سابق رعیت به آن ترتیب استثمار میشد و به طوری که میشنوم متأسفانه بعضی از مالکین یا مباشرین آنها (البته فقط بعضی از مالکین نه همه آنها) اضافه بر آن رویه خشک و خشنی که با رعیتهای سابق داشتند میخواستند که در دِه هر چیزی که خوب بود مال اینها باشد، و حتی شاید قبل از زفاف و عروسی گاهی یک جریانهای شرم آور دیگری بایستی پیش بیاید و تحفههای انسانی پیش ارباب ببرند، موقعی که در سابق خانهای محلی مردم را مستقیماً به دست خودشان با کارد یا خنجر یا تفنگ میکشتند و یا به وسیله ایادی خود در چاهها حلق آویز میکردند و یا وارونه آویزان میکردند و آن فجایع را میکردند، موقعی که همه نوع جور و ستم و ظلم و دزدی و فساد و رشوه و همه چیز برقرار بود، هیچوقت ما نمیشنیدیم که قشریون راجع به این کارها اعتراضی بکنند؛ هیچوقت نمیشنیدیم آن قشریون بخصوص بگویند که این اقدامات برخلاف دین است، برخلاف آیین است، برخلاف انصاف است، برخلاف بشریت است، زیرا این اقدامات غیر انسانی به منافع آنی آنها لطمه نمیزد، به منافع موقوفاتی که میخورند لطمهای نمیزد و وجوهی که به آن قشریون بخصوص میرسید سر جای خودش باقی بود. این برای آنها کافی بود که آن وجوه به هر ترتیبی که هست به آنها برسد. هر گردن کلفتی، هر قاتلی، هر خائنی بیاید یک وجهی بدهد و خیالش راحت بشود، خیال آن قشری هم راحت میشد.
- آن اقدامات خلاف انسانیت و این مظالم هیچکدام در نظر آنها برخلاف آیین نبود؛ اما حالا که رعیت از آن ظلم خلاص میشود، ناموسش در امان میماند، از تمدن امروزی برخوردار میشود، زندگی اش بهتر میشود، این به نظر آن قشری برخلاف دین و آیین است.
- البته وقتی که این نوع قشریون منافعشان محدود شد و از بین رفت، آن قاتل و خائن، آن کسی که از اجنبی دستور میگرفت اضافی چیزی برایش باقی نمیماند. آن ارباب سابق منافعش محدود شده، و او هم وجوه کمتری دیگر در اختیار دارد که به آنها برساند. آن وقت قشری دینش در خطر است. بزرگترین صدمه و لطمهای که میشود به دین و آیین زد این است که یک عدهای به نام دین از این قبیل اقدامات مخالف دین مبین ما بکنند و خدای نخواسته اعتقادات افرادی که وارد جریانات کار آنها هستند و از این ریزه کاریها، و از این عملیات پشت پرده اطلاع دارند.
- خوشبختانه اکثریت روحانیون ایران همان طور که باید و شایسته است روحانیون حقیقی و راهنمایان معنوی هستند.
- این اقدام ملی که ما میکنیم، این پاک کردن اجتماع از این کثافات و از این اقدامات پشت پرده، بزرگترین ضامن استحکام دین و بخصوص آیین مقدم اسلام است که انشاءالله تا ابد برقرار خواهد بود و ما را همیشه به راه راست هدایت خواهد کرد.
- هیچ مقرراتی، هیچ تشکیلاتی، هیچ اساسی بر مبنای ظلم و بی عدالتی قابل دوام نیست. در مورد رعایای سابق اساس ظلم را از بین بردیم. در مورد نسوان اساس ظلم و به اضافه ظلم ننگ را از بین بردیم. در مورد اصلاحات دیگری که شده ما هر چیزی را که برخلاف تمدن امروز و بر خلاف انسانیت است از بین بردیم. در یک جامعه سالم است که این آیین و سنن برقرار و پایدار میماند، واِلا یک جامعه ناسالم و منحط شاید از صفحه روزگار برچیده میشود، و یا اینکه دستخوش مرامهایی میشود که اساساً اقداماتشان ریشه کن کردن دین و مذهب است. پس این اقدامات بزرگترین ضامن پایداری و اعتلای دین مبین اسلام است.
- من اضافه بر اعتقاد شخصی خودم که به کرات گفتهام و در کتاب خودم نوشتهام و همین اواخر یکی دو موقع فرصت پیدا کردم که نسبت بدان اشاره کنم، اصلاً از لحاظ پادشاه مملکت و مملکت داری و سیاستمداری، هیچ قوم و جامعهای را با دوام نمیبینم مگر اینکه اساس و پایه کارش بر اعتقادات عمیق دینی و مذهبی نهاده شده باشد. پس دین برای بقای ما خیلی لازم است. چه دینی بالاتر و بهتر از دین مقدس خود ما. دین اسلام مترقی ترین ادیان جهان است؛ دین ابدی است؛ دین ابدی دینی است که همیشه راه پیشرفت و ترقی را برای بشر و انسان باز نگاهداشته باشد. و دین مبین ما اسلام خوشبختانه همینطور است و ما میتوانیم در سایه احکام قرآن کریم به تمام این هدفهای بزرگ ملی و هدفهای بزرگی که امروز اجتماع مترقی دنیا به آن احتیاج دارد برسیم.
- هر کسی که قرآن کریم و احکام دین مبین ما را غیر از این تصور کند و هر کسی که به دروغ ادعا داشته باشد که دین ما مخالف این اقدامات مترقیانه است مخالف تمدن و فرهنگ و پیشرفت ملت ایران است. آن کس متأسفانه در زمره همان قشریونی است که منافع او از لحاظ موقوفات و غیره و وجوه نامشروع به خطر افتاده است. اینها جسارت و تهمت را به جاهای مضحکی رسانیدهاند که مسلماً هر کسی که بشنود یا خنده اش میگیرد یا به حال این بیچارهها و بدبختها غصه میخورد. ضمن صحبتهایی که کردم یکی همان بود که در کنار مقبره نادرشاه افشار گفتم که از روی غرض و به دروغ گفتهاند میخواهند دخترهای ۱۸ و ۱۹ ساله را به نظام وظیفه ببرند. خوب، ممکن است یک روز دو روز ده نفر بیست نفر خوش باور یا زودباور باشند و احیاناً یک همچو دروغی را یکی دو ساعتی در فکرشان نگهدارند و بعد دور بریزند. ولی کار اینها ببینید به کجا رسیده است که متوسل به چنین تهمتها و دروغهایی میشوند، برای اینکه نه فقط چنین خیالی هم البته مضحک است و بهیچوجه وجود ندارد، یعنی همان طور که دیروز توضیح دادم اصلاً این کار لزومی ندارد، ولی این بیچارگی و بدبختی این افرادی را میرساند که منافع مادی آنها متأسفانه یا خوشبختانه به خطر افتاده و از آن راه دیگر موقوف شده است.
- به هر صورت امیدوارم که جامعه فعلی ایران که خوشبختانه از این امکانات و آزادیها و مواهب بر اساس عدالت اجتماعی برخوردار میشود بیش از پیش در راه تولید بیشتر بکوشد تا با مقرراتی که هست و با تقسیم عادلانه تر ثروت در میان ملت ایران یک جامعه مرفه با سعادت و سربلندی داشته باشیم که در میان سایر ملل و به همان اندازه که لیاقت و شایستگی آن را داریم در صفوف اولیه آنها قدم به سوی سرنوشت پرافتخاری برداریم.