دیوان فخر شیرازی/کوری چشم عدو
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
دور فلک | کوری چشم عدو از فخر شیرازی |
نو عروس جهان |
دیوان فخر شیرازی |
شکرلله ز میان گرد کدورت برخاست | یار باز آمد و بنشست و ز ما عذر بخواست | |
کار بر وفق مراد دل ما کرد فلک | زد رقم کلک قضا آنچه دل ما میخواست | |
دور نبود که ازین درد بمیرد حاسد | زانکه دردیست که نی قابل درمان و دواست | |
ساقیا باده بده دور رقیبان بگذشت | کوری چشم عدو وقت طرب کردن ماست | |
اول فصل بهار است و مه فروردین | روز بازار ریاحین و چمن پر غوغاست | |
بر سر شاهد گل بلبل و گلچین به نزاع | باغبان قاضی و رز شاهد روزست و گواست | |
جان من جانب عشاق نگه باید داشت | حالت بوالهوسان چون مگسان و حلواست | |
ما نه آنیم که از مهر تو دل بر گیریم | میرود گر سر ما مهر تو در سینه به جاست | |
فخر آن روز ز وصل رخ تو شد نومید | که نهانی نظرت دوخته بر اهل هواست |
***