دیوان فخر شیرازی/حکم قضا

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کحل بیداری حکم قضا
از فخر شیرازی
شهپر روح القدس
دیوان فخر شیرازی


هر که یابد ز ازل لذت تسلیم و رضا را جای در دیده دهد غنچهٔ پیکان قضا را
گر براند ز در خویش وگر باز بخواند هرگز از دوست نپرسد سبب خشم و رضا را
سوخت از گرمیی کانون دلم جان و عجب که دم سردم چو دی افسرده کند تار غضا را
دل که قربانیی مقبول نکرد عید وصالش میکند صد ره ادا هر نفس امروز قضا را
تنگنائی است مرا بی تو جهان با همه وسعت چه کند مرغ قفس وسعت ایوان و فضا را
تیغ می بارد اگر بر سر ما روی نتابیم نیست عاشق که به پایان نبرد راه رضا را
حاکم مطلق اگر اوست در اقلیم وجودت بوسه زن فخر و امضاء بنما حکم قضا را

***