دیوان بیدل شیرازی/ سیل سرشک

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کدام مه سیل سرشک
از بیدل شیرازی
گردش دوران
دیوان بیدل شیرازی


ماه محرم آمد و گردید زآسمان طالع هلال تعزیه چون تیغ خون چکان
گردی سیاه بر رخ چرخ آمد آشکار کز چشم خلق پرتو خورشید شد نهان
جمعی ز دود دل همه جامۀ سیاه خلقی ز خون دیده همه چهره ارغوان
از خون چشم ماتمیان سرخ رو زمین وز دود آه خسته دلان نیلی آسمان
خیرالبشر به گریه ز آواز العطش روح الامین به ناله ز فریاد الامان
زانسو فرشتگان همه در ماتم و عزا زینسو جهانیان همه در ناله و فغان
طوفان نوح نیست عجب گر شود پدید سیل سرشک بسکه شد از دیده ها روان
کس را مجال و طاقت گفت و شنید نیست ظلمی که رفت آل علی را ز ناکسان
جن و بشر به گریه ز فریاد فاطمه گویا بود مصیبت اولاد فاطمه

***