دیوان بیدل شیرازی/یا محوّل الاحوال

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
خیزد سنبل از آذر یا محوّل الاحوال
از بیدل شیرازی
دل وحشی
دیوان بیدل شیرازی


ز سر برفت چنانم هوای یار و دیار که آیدم به نظر جمله نقش بر دیوار
به راستی که دل از جان خویش برکندم ز بس جفا که کشیدم ز چرخ کج رفتار
ز هر چه بود گذشتم اگر همه از جان ز هر که بود بریدم اگر همه از یار
به خاکپای ملک سر نهادم از هر جای به غیر خدمت شه دست شستم از هر کار
برفت عهد شباب و زمان شیب آمد رسید فصل خزان و گذشت وقت بهار
نه هیچ دلبری را صورتی بماند مدام نه هیچ عاشق بر حالتی گرفت قرار
ز حال من خبری یا محوّل الاحوال به کار من نظری یا مقلب الابصار
ز دست رفته و زارم به رأفتم بر گیر ز پا فتاده و خوارم به عزتم بردار
هزار دشمن خونخوار و بیدل مسکین به دست دشمنش ای دوست بیش ازین مگذار

***