دیوان بیدل شیرازی/چشم چرخ
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
محمل حرم | چشم چرخ از بیدل شیرازی |
' |
دیوان بیدل شیرازی |
بگریست چشم چرخ عیان بر جهانیان | افتاد سوی معرکه چون راه کاروان | |
از بانگ نوحه هول قیامت شد آشکار | وز دود آه چهرۀ خورشید شد نهان | |
بس روی همچو لاله که گردید چون زریر | بس قد چون خدنگ که خم گشت چون کمان | |
خون گریه کرد با همه سنگین دلی زمین | بارید اشک با همه دل سختی آسمان | |
آنرا ز خون سرو قدی دست و پا خضاب | وین را به یاد لاله رخی دیده خون چکان | |
آن یک بدید دست پدر را و شد ز دست | وان یک به بر گرفت پدر را و داد جان | |
ناگاه چشم دختر خیرالنسا فتاد | بر پیکر شریف برادر در آن میان | |
معجر ز سر فکند و پریشان نمود موی | وز دل کشید آه جگر سوز با فغان | |
نوعی فغان نمود که بر وی جهان گریست | وز ناله اش ملایک هفت آسمان گریست |
***