دیوان بیدل شیرازی/عاشق صادق

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کوتاه حدیث عاشق صادق
از بیدل شیرازی
مدد عشق
دیوان بیدل شیرازی


گر تو کشی تیغ زندگیست هلاکت ور تو زنی زخم مرهمست جراحت
چون مه رویت به هیچ شهر ندیدم روی زمین دیده ام همه به سیاحت
حلقه برخ زلف آنچنان که تو داری شور به هر حلقه افکنی ز ملاحت
ماه تمام ار کمال حسن تو بیند معتـــرف آید همـــی به نقص قباحت
عاشق صادق جفا بجان خرد از دوست بوالهوسست آنکه هست از پی راحت
مرد محبت نئی مده به کسی دل بیم ز غرقت بود مرو به ســـباحت
باز به گرمی سرود مدحت او را بیدل مســـکین که داد داد فصـــــاحت

***