دیوان بیدل شیرازی/طعن زیانکاری

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رفع گمان طعن زیانکاری
از بیدل شیرازی
دور جهان
دیوان بیدل شیرازی


زان آب نشاط انگیز آتش به دل غم زن تا چند غم عالم پا بر سر عالم زن
شاهد که بدست افتاد از دست مده فرصت بر بند سر او را قفلی دو سه محکم زن
از دست نگارینش بر آن لب شیرینش هم جام پیاپی گیر هم بوسه دمادم زن
زان داروی جمشیدی در جام بلورین ریز بر آتش دل آبی زان جام تو چون جم زن
قانون طرب خواهی آئین ادب بگذار گه پای بکوب از شوق گه دست تو بر هم زن
روئینه تن است این دل بازیچه تو مشمارش زخمی که زنی بر وی از بازوی رستم زن
یونس صفتی تا کی اندر شکم ماهی پا بر سر این گردون چون عیسی مریم زن
گر رسم محبت را ای شیخ تو نپسندی رسمی به جهان آور این قاعده بر هم زن
هم خط خطا بر کش بر حلت ابراهیم هم طعن زیانکاری بر صفوت آدم زن
هر چند که دُر سفتی بسیار سخن گفتی خاموشی از آن اولی بیدل نفسی کم زن

***