دیوان بیدل شیرازی/شمع فروزان
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
پیر عقال | شمع فروزان از بیدل شیرازی |
نیرزد دل |
دیوان بیدل شیرازی |
مرا نه سر نه سامان آفریدند | پریشانم بدین سان آفریدند | |
نه دردم را طبیبان چاره کردند | نه بی دردم چو ایشان آفریدند | |
ز من تا او که بیتابم ز دوریش | بیابان در بیابان آفریدند | |
مرا جان از غم آوردند بر لب | ترا پای بر سر جا آفریدند | |
ترا زان عارض و خط و بناگوش | گلستان در گلستان آفریدند | |
مرا خاطر پراکندند روزی | که آن زلف پریشان آفریدند | |
قبا کردند صد پیراهن از عشق | چونان چاک گریبان آفریدند | |
یکی را خود عزیز مصر کردند | یکی را پیر کنعان آفریدند | |
مرا کردند دل پروانه بیدل | ترا شمع فروزان آفریدند |
***