تفاوت میان نسخه‌های «الگو:نوشتار برگزیده»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
خط ۳: خط ۳:
 
*
 
*
  
[[پرونده:ShahbanouDoctoralDegreeUCLA14Tir2536b.jpg|thumb|left|280px|]]
+
[[پرونده:ShahanshahAryamehrSpeech3Bahman1351Section15Khordad.mp4|thumb|280px|[[سخنرانی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در نشست تاریخی کنگره بزرگ ملی در بزرگداشت دهمین سالگرد انقلاب شاه و مردم ۳ بهمن ماه ۱۳۵۱|سخنرانی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی در دهمین سالروز انقلاب شاه و مردم و یادآوری روز ننگین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲]]]]
[[پرونده:ShahbanouDoctoralDegreeUCLA14Tir2536a.jpg|thumb|left|280px|]]
+
[[پرونده:Shahanshah19Dey1341FarmerCongress2.jpg|thumb|left|180px|شاهنشاه در کنگره ملی کشاورزان ۱۹ دی ۱۳۴۱]]
 +
[[پرونده:ShahanshahSpeechEnghelabShahMardomQom1341.jpg|thumb|left|180px|سخنرانی شاهنشاه در قم ۴ بهمن ۱۳۴۱]]
 +
[[پرونده:Fiftheenth Khordad 42 5.jpg|thumb|left|180px|خمینی چیان به خیابان می‌ریزند]]
 +
[[پرونده:TerrorKhomeini15Khordad1342g.jpg|thumb|left|180px|]]
 +
[[پرونده:TerrorKhomeini15Khordad1342a.jpg|thumb|left|180px|]]
 +
[[پرونده:Fiftheenth Khordad 42.jpg|thumb|left|160px|مردم به پشتیبانی از نیروهای دولتی می‌پردازند و از شهربانی درخواست اسلحه کردند ۱۵ خرداد ۱۳۴۲]]
  
'''[[سخنان علیاحضرت شهبانو فرح پهلوی در آیین دریافت دکترای افتخاری از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی ۱۴ تیر ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی]]'''
+
'''[[روز ننگین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲]]''' - در روز پانزدهم خرداد ماه ۱۳۴۲ خمینی بلوا و آشوبی در تهران و چند شهر دیگر برپا کرد تا شاید حکومت مشروطه پارلمانی ایران را براندازد. با دیدگاه امروز این بلوا در روز ننگین ۱۵ خرداد ماه همان ترکیبی را داشت که در آشوب سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی دیدیم. آرنگ‌ها « مرگ بر این دیکتاتور خون آشام » و « یا مرگ یا خمینی » بود. خمینی چیان بارها کوشش کردند که اسلحه خانه ارتش را بگیرند، سینماها را به آتش کشیدند و  بانک‌ها و مغازه‌ها را تاراج کردند. خمینی چیان زنان بدون حجاب را کتک زدند، به کلانتری‌ها و ماموران پلیس یورش بردند و کتابخانه‌ها، مدرسه‌های دخترانه، روزنامه‌ها را به آتش کشیدند. خمینی چیان برنامه ریزی شده با پیت‌های نفت به آرشیو دادگستری که پرونده‌های این مجرمین در آنجا قرارداشت یورش بردند و بایگانی را به آتش کشیدند.  در روز پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ این بلوا نافرجام ماند زیرا که مردم ایران، ارتش، دولت و پلیس دست در دست یکدیگر خمینی چیان را تار و مار کردند. بلوای پانزدهم خرداد شکست خورد زیرا که کنفدراسیون دانشجویان و سازمان آزادی بخش فلسطین وجود نداشت. پس از این روز ننگین، خمینی چیان از اشتباه‌های خویش آموختند و برنامه دیگری ریختند. نخست توانستند که خمینی را از چوبه دار برهانند، از خمینی آیت اله ساختند و وی را سرانجام در نجف جایی که خمینی ایدئولوژی ولایت فقیه و حکومت اسلامی  را پروراند ماندگار کردند. آنگاه با بنیاد کردن کنفدراسیون دانشجویان خارج از کشور، پروپاگاند علیه شاهنشاه ایران را آغاز کردند و با این پروپاگاندهای پیوسته توانستند کشورهای غربی را علیه شاهنشاه ایران برانگیزانند. خمینی چیان با عرفات و دیگر سازمان‌های تروریستی همکاری کردند و تروریست‌هایی زبردست در ساختن بمب، مبارزه‌های مسلحانه و جنگ‌های چریکی برای براندازی حکومت ایران آموزش دادند و روانه ایران کردند. با اینکه خمینی از سوی دادگاه به مرگ محکوم شد، با همدستی ژنرال حسن پاکروان رییس سازمان اطلاعات و امنیت کشور خمینی آزاد شد تا برنامه‌های اهریمنی خود را علیه کشور ایران و شاهنشاه ایران ادامه دهد. همه کسانی که امروز در کشور ایران پست‌های کلیدی را در دست دارند همان کسانی بودند که نزدیک به خمینی و در بلوای ۱۵ خرداد دستگیر شدند.
  
۱۴ تیر ماه ۲۵۳۶ ساعت ۱۳ و سی دقیقه پس از نیمروز علیاحضرت شهبانو فرح پهلوی وارد فرودگاه لس انجلس شدند و از سوی رییس دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، شهردار لس انجلس، فرمانده پادگان و بسیاری از شخصیت‌های سیاسی و فرهنگی این شهر پیشباز شدند. علیاحضرت شهبانو از فرودگاه رهسپار دانشگاه کالیفرنیای جنوبی گردیدند تا در آیین باشکوهی که برای معظم له سازمان داده شده بود دکترای افتخاری این دانشگاه را دریافت دارند. در آغاز دکتر «هوبارد» رئیس دانشگاه کالیفرنیای جنوبی ضمن گفتن خوشامد به علیاحضرت شهبانوی ایران از حاضران تقاضا کرد برای آغاز مراسم رسمی تقدیم دکترای افتخاری به علیاحضرت همگی به پا خیزند. پس از سلام شاهنشاهی و سرود رسمی آمریکا رئیس دانشگاه سخنانی ایراد کرد و گفت: . علیاحضرتا، دانشگاه کالیفرنیای جنوبی بسیار خرسند است که از مقام والای علیاحضرت و خدمات شایانی که به کشور خود و مهمتر از آن به بشر و بشریت انجام داده‌اید تقدیر کند. شهبانوی ایران استحضار دارند کمی بیش از دو سال قبل اینجانب افتخار آن را یافتیم که به اعلیحضرت شاهنشاه ایران دکترای افتخاری تقدیم کنم. در این شرفیابی نه تنها افتخار تجلیل از دستاوردهای شاهنشاه به عنوان یک رهبر ملی و جهانی را یافتیم بلکه توانستیم روابط گرم و دیرپایی را که میان کشور شما و دانشگاه ما به وجود آمده است ارج نهیم. ....  عطیه آن شهبانوی گرامی برای ایجاد کرسی مهندسی نفت، موجب سپاس عمیق و افتخار فوق العاده ما شد و ما این کرسی را به افتخار اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر نامگذاری کردیم. آنچه که لطف این مراسم را دو چندان می‌کند آن است که ما اینک دکترای افتخاری این دانشگاه را به همسر شایسته شاهنشاه ایران تقدیم می‌کنیم.  
+
در روز ننگین پانزدهم خرداد بلوا و آشوب از چند نقطه تهران آغاز شد. گروهی از خمینی چیان از میدان بارفروشان تهران به سرکردگی قمه‌کش معروف تهران "طیب حاج رضایی" به راه افتادند. گروهی دیگر از خمینی چیان از جلوی بازار و میدان ارگ با چماق و چاقو به راه افتادند. حرکت بسیار برنامه ریزی شده برای یورش به اداره انتشارات و رادیو و مرکز تسلیحات ارتش و کلانتری‌ها برای دستیابی به سلاح گرم بود. خمینی چیان سر راه، جیپ‌ها و کامیون‌های پلیس و ماشین‌های آتش نشانی و خودروهای مردم را خرد کردند و به آتش کشیدند. در میدان ارگ خمینی چیان به پلیس حمله کردند و شماری از نیروهای انتظامی و تظاهرکنندگان کشته شدند.  حمله‌ها به تسلیحات ارتش و کلانتری‌ها و اداره انتشارات و رادیو با وجود پایداری مامورین چندین  بار از سرگرفته شد. خمینی چیان به پارک شهر ریختند و از ورودی پارک تا سالن ورزشی پارک شهر را ویران ساختند و به آتش کشیدند و شماری از درختان پارک شهر را نیز سوزاندند. گروهی پس از خرد کردن اتاقک نگهبان وارد کاخ دادگستری شدند، اینان به خوبی به ساختمان دادگستری و جای بایگانی دادگستری آشنایی داشتند، دیوار نازک میان اتاق نگهبان و بایگانی را خراب کردند و روی پرونده‌های بایگانی نفت ریختند و به آتش کشیدند و متواری شدند. خمینی چیان در دسته‌های کوچکتری پخش شدند و در ناصر خسرو برابر شمس العماره اتوبوس‌های شرکت واحد را آتش زدند و همه کیوسک‌های بلیت فروشی را شکستند و کیوسک را از جای درآوردند. گروهی دیگر از چهارراه گلوبندک به سوی بوذرجمهری غربی و خیابان خیام سرازیر شدند و آمبولانس کشیک وزارت بهداری و ورودی و شیشه‌های وزارت بهداری را شکستند. برابر نیمروز خمینی چیان گِرد وزارت دارایی را گرفتند و پلیس ناچار به پرتاب گاز اشک آور شد. آنگاه خمینی چیان در سه دسته چهارصد تنی به باشگاه ورزشی جعفری یورش بردند و بخش‌های موزه باشگاه، ورزش باستانی و لباس کنی را شکستند و آتش زدند. کارمندان بانک‌های پیرامون بازار تا ساعت ۱۹ ناچار در بانک‌ها ماندند. خمینی چیان آمبولانس جا به جا کردن مردگان را نیز به آتش کشیدندهم چنین خمینی چیان  سینماهای متروپل، سعدی، حافظ، ایفل، ادئون و مغازه‌های کنار این سینماها را آتش زدند.  
  
آنگاه خانم نلسون دیپلم را به علیاحضرت شهبانو تقدیم کرد و علیاحضرت شهبانو با کمک رئیس هیأت امنای دانشگاه ردای دانشگاهی را پوشیدند و فرمودند:
+
از ساعت یک پس نیمروز کم کم تانک‌ها به خیابان‌ها آمدند. گروهی از خمینی چیان در شرق تهران راهی کارخانه برق ژاله شدند. تا رسیدن ماموران کارکنان کارخانه با تشکیل گارد ملی و پایداری بی همانند از ورود خمینی چیان به کارخانه جلوگیری کردند.  خمینی چیان در میدان خراسان اتوبوس‌های شرکت واحد را به آتش کشیدند و به سوی خیابان ری و میدان شاه متواری شدند. در همین هنگام خمینی چیان جلوی خودروی نیروی هوایی که از خیابان ژاله می‌گذشت را گرفتند و  ستوان یکم نیروی هوایی حبیب اله مستوفیان را  چند استوار نیروی هوایی سوار بر خودرو را بیرون کشیدند و به بسیار دلخراش ستوان یکم مستوفیان را قتل رساندند و دیگر درجه داران را به سختی زخمی کردند. به سبب نبودن اتوبوس و کمبود تاکسی مردم پیاده به سوی خانه هایشان می‌رفتند. در سراسر تهران خمینی چیان بیشتر مشروب فروشی‌ها را ویران کردند و سینماها و دانسینگ‌ها ویران ساختند و یا به آتش کشیدند. از روش کار خمینی چیان روشن بود که ستاد مرکزی آنان در سرچشمه قرار داشت و بدین روی یورش‌ها بیشتر در خیابان‌های ری، سیروس، بهارستان، امیرکبیر، ناصرخسرو، بازار، باب همایون انجام می‌شد. هم چنین پیوسته برای خمینی چیان از خیابان‌های شوش، دروازه غار، گودها، سید ملک خاتون افراد کمکی می‌رسید. از ساعت ۳ پس از نیمروز خمینی چیان به گروه‌های کوچکتری درآمدند و خود را به غرب و جنوب غربی تهران رساندند و ساعت‌های دراز در خیابان شاهرضا و سی متری به زد و خورد پرداختند.
  
::آقای رئیس، خانم‌ها، آقایان.  
+
برنامه اصلاحاتی که ملت ایران سال‌ها چشم به راه آن بود، در روز ششم بهمن ماه ۱۳۴۱ به آرای ملت ایران گذاشته شد و با اکثریت آرای ملت ایران در سراسر کشور به منشور شش ماده‌ای [[انقلاب شاه و مردم]] آری گفته‌شد. با این اصلاحات زمینداران بزرگ و هم‌چنین روحانیون آغاز به دشمنی کردند. با اجرای [[اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی]] می‌بایستی که فئودالیسم در ایران برچیده شود و زمین از مالکین بزرگ خریداری و میان کشاورزانی که روی آن کار می‌کردند تقسیم شود. مالکین بزرگ و ملایان به سرکردگی حجت‌الاسلام خمینی تبانی کرده و تظاهراتی علیه تقسیم اراضی به راه انداختند. اصل نخست اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی و دگرگون ساختن موقعیت سیاسی و اجتماعی زنان، با اصل پنجم منشور انقلاب شاه و مردم [[اصلاح قانون انتخابات ایران به منظور دادن حق رای به زنان و حقوق برابر سیاسی با مردان]] یعنی دادن آزادی به زنان و حق برابر سیاسی و اجتماعی با مردان در انتخاب کردن و انتخاب شدن در انجمن‌های استان و شهرستان، دو  مجلس شورای ملی و مجلس سنا و انتخابات در هر سطح انتخاباتی دیگر در کشور، افزون بر این، برای گسترش بیشتر دموکراسی در انتخابات آزاد محدودیت دینی برداشته شد تا هر ایرانی با هر باوری بتواند انتخاب کند و انتخاب شود که این با دگرگون ساختن سوگند نمایندگان از به "قرآن مجید" به "کتاب آسمانی" به اجرا درآید. همچنین دگرگون ساختن گاهنامه هجری خورشیدی به گاهنامه شاهنشاهی از فروردین ماه سال ۱۳۴۲ اصولی بودند که ملایان و فئودال‌ها با آن به مخالفت برخاستند.
  
::از امتیازی که امروز دانشگاه شما یکی از برجسته‌ترین مراکز فرهنگی و روشنفکری جهان به من می‌دهد بسیار سپاسگزارم. این تصمیم نشانه تکریم و تجلیل دانشگاه شما نسبت به کوشش‌های انسانی ملت ایران در راه توسعه ترقی و بهره برداری از همه امکانات کشور است. از قدیم گفته‌اند انسان فقط با نان زندگی نمی‌کند. مفهوم واقعی این ضرب‌المثل  آن است که برای هر جامعه تنها تأمین امکانات مادی کافی نیست بلکه، بیش از این‌ها لازم است. توسعه اقتصادی را نمی‌توان بدون شکوفایی فعالیت‌های فرهنگی حتی قابل تصور دانست. توسعه فرهنگ و فعالیت روشنفکرانه است که انسان را به مراتب عالی می‌رساند. به علاوه، توسعه مادی خود مستلزم افزایش امکانات آموزش است که باید بر اساس وجود تعداد کافی مغزهای متفکر و متخصصان واقعی و مدیران و مجریان مجرب پایه گذاری شود و در حقیقت گستره آموزش و فرهنگ مبنای توسعه اقتصادی است. می‌توان گفت که برای توسعه مادی ابعادی دیگر لازم است. من در این جا با سربلندی خواهم گفت که نقش و سهمی در ترقی فرهنگی و آموزش کشور خود داشته‌ام و تمام وجود و قلب خود را به آن اختصاص داده‌ام. کوشش در این راه برای من منبع شادی‌ها و خشنودی‌های بسیار بوده است.  این سعادت بزرگی است که انسان شاهد ترقی زنان کشور خود باشد و ببیند که در این ترقی و رسیدن آنان به امکانات بیشتر سهم و نقش داشته است و درهای جدیدی را در زندگی اجتماعی و فرهنگی به روی آنان گشوده است و باز هم موجب مباهات و افتخار است که انسان شاهد انبساط امکانات خلاقه فکری، روحی و پیشرفت دانش و هنر و ادبیات در میهن خود باشد و بداند در این راه کمکی کرده است. ما در کشور خود ایران، کوشش بزرگ برای دستیابی به همه دستاوردهای فنی قرن بیستم را آغاز کرده‌ایم و همه امکانات فکری و انسانی و منابع طبیعی خود را در این راه بسیج کرده‌ایم. ما می‌خواهیم بدین وسیله جامعه‌ای مرفه با امکانات بیشتر بسازیم تا زمینه برای شکوفایی استعدادها در هر رشته از جمله هنر و ادبیات فراهم شود.
+
'''[[روز ننگین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲|پیشینه و رویدادهای روز ننگین ۱۵ خرداد ۴۲ را بخوانیم و ارتجاع سرخ و سیاه را از کشور اهورایی ایران ریشه‌کن کنیم]]'''
 
 
::تفکر و تعقل و حرمت فرهنگ و دانش در سرزمین ما یک سنت باستانی است. من نیازی نمی‌بینیم که در مقابل چنین جمعی از صاحبنظران دست آوردهای بزرگ ایرانیان را در زمینه‌های هنر، دانش و ادب در طول بیش از سه هزار سال تاریخ مدون کشورمان یادآور شوم. ما این میراث بزرگ فرهنگی را فراموش نکرده‌ایم و آن را به عنوان بزرگترین گنجینه‌ها و ذخایر خود پاسداری می‌کنیم و حرمت می‌گذاریم. ما اکنون در کشور خود مرحله‌ای جدید از رستاخیز ملی را آغاز کرده‌ایم که بازشناسی میراث‌های ملی یکی از مظاهر عمده آن است.
 
 
 
::اکنون که کشور ما بر اثر اصلاحات عمیق و بنیانی پانزده سال اخیر موجبات ترقی سطح زندگی همه ایرانیان چه شهرنشینان و چه روستاییان فراهم شده است، مصمم هستیم که امکانات بهره گیری در فرهنگی و هنر را نیز برای همه افراد ملت ایران و نه تنها یک گروه معدود فراهم آوریم. این در حقیقت مفهوم سیاست جدید آموزش ما است که در همه سطوح به مرحله اجرا درآمده است. مبارزه با بیسوادی تأمین امکان آموزش رایگان در سطوح ابتدایی متوسطه و عالی جلوه‌های بارز این کوشش و تلاش فرهنگی ما است. ما می‌دانیم که با آرمانی بزرگ رویارو هستیم. توسعه و ترقی ایران با روح ایرانی و بدون رها کردن میراث فرهنگی و سنت‌های ملی ارزنده‌ای که داریم میسر نخواهد بود. ما به دشواری‌های ناشی از توسعه سریع و شتابان واقفیم و می‌دانیم که تغییر سریع اجتماعی تضادهایی با سنت گرایی و طرز زندگی دیرین مردم بوجود می‌آورد ولی نمی‌خواهیم که به قیمت از میان بردن عقب افتادگی و عدم تعادل‌های گذشته دشواری‌ها و نابسمانی‌های تازه‌ای بوجود آوریم و می‌کوشیم که ثمرات کوشش ما برای توسعه اقتصادی با حداقل مسائل جنبی اجتماعی همراه باشد. از همین رو است که انقلاب اجتماعی و ملی ما فقط از سنت‌ها و افکار ایرانی الهام گرفته و می‌کوشد که برای مسائل ایران راه حل‌های اصیل ایرانی پیدا کند. ما نمی‌خواهیم فقط گذشته درخشان خود را زنده کنیم و دوباره بشناسیم بلکه می‌خواهیم از تاریخ گذشته خود درس بگیریم و تجربیات آن را بکار بندیم. در رابطه با این موضوع باید بگویم که البته ما می‌خواهیم از پیشرفت‌های فنی و علمی جهان غرب استفاده کنیم تا آن‌ها را در راه ترقی کشور خود بکار بندیم، ولی در مقابل، جهان غرب را به استفاده از میراث‌های فرهنگی و نیز تجربیات کنونی خود دعوت کنیم. من فکر می‌کنم هر قدر گفته شود که بسیاری از دست آوردها و توفیق‌های بشر در زمینه دانش، هنر، ادب و فلسفه نتیجه برخورد و مبادله ملت‌ها بوده است کم است. فرهنگ بسیاری از کشورها در اثر اختلاط و همبستگی میان قدرت خلاقه فکری ملل آن‌ها و تأثیر تمدن‌های دیگر توسعه یافته است. خوشبختانه کشور ما از دیر باز نسبت به فرهنگ‌ها و اندیشه‌های دیگران پذیرا بوده است و هرگز دچار تأسف نشده است و همین امر به توسعه فرهنگی و غنای تمدن‌ها بسیار کمک کرده است. قبول تنوع فکری و ضرورت برخورد عقاید و آراء و گفتگوی فرهنگی وجه مشترکی است بین ایران و ایالات متحده آمریکا. کشور بزرگ شما همواره کانونی در پذیرا شدن و درآمیختن اندیشه‌ها و فرهنگ‌ها بوده است و اکنون نیز هست. شاید هیچ کشور دیگری در جهان نباشد که تا این اندازه و به این شماره مهاجرانی از ملت‌های گوناگون و با فرهنگ‌های گوناگون پذیرفته و آنان را در یک قالب ملی درآمیخته و پرداخته باشد. آنچه چند دقیقه پیش درباره اهمیت تنوع فرهنگ‌ها گفتم بخوبی نقش مطالعات انسانی را در جهان امروز روشن می‌کند. جهانی که به عقیده بسیاری از صاحب نظران با یک بحران فکری بی‌پایان روبرو است. تمدن ما نخستین تمدن انسانی است که موفق به بهره برداری کامل از کره زمین و تسخیر فضا شده ولی متأسفانه این پیشرفت‌های خارق العاده با با اعتلای معنوی و اخلاقی انسان‌ها همراه نبوده است. نظام ارزشی که بر جوامع بشری حکمفرما بود، اکنون در هم فرو ریخته است. پیش از این هر نسل می‌کوشید که کار نسل‌های قبلی را تکمیل کند و توسعه دهد اما برعکس نسل کنونی با مسئله‌ای به مراتب دشوارتر روبرو است و آن مقابله با خطراتی است که موجودیت تمدن بشری را تهدید می‌کند. بشریت امروز پس از این همه ترقیات مادی با بحران عدم اعتماد نسبت به آرزوهای اخلاقی خویش مواجه شده و در جستجوی نظام‌های ارزشی نوین است. نخستین وظیفه ما کوشش در این راه است تا اسیر توسعه بی بند و بار تکنولوژی نشویم و اعتماد و اطمینان و ارزش‌های والای انسانی خود را از دست ندهیم. در این جا است که نقش و سهم دانشمندان متخصص علوم انسانی نوآوری‌های آنان هویدا و آشکار می‌شود. آشکار است که ترقی مادی اگر با اعتلای معنوی و تأکید بر ارزش‌های انسانی همراه نباشد با ناکامی موجه خواهد شد. در ایران بر این است که از خطرات توسعه فنی و مادی پرهیز کنیم و جنبه‌های انسانی- معنوی و اخلاقی پیشرفت را از یاد نبریم. ما می‌خواهیم پیشرفت مادی را به خدمت اعتلای معنویت و انسانیت درآوریم و عقیده داریم که همه جوامع بشری باید چنین باشد. نیل به این آرمان آسان نیست ولی ما به خاطر آن می‌کوشیم. درست است که پیشرفت‌های خارق العاده علوم افق‌ها و امیدواری‌های تازه‌ای به روی انسان‌ها گشوده است اما در عین حال کاربرد بی بند و بار بعضی از اختراع‌های علمی سبب انحطاط ارزش‌های انسانی شده است. سادگی و روشنی معادلات ریاضی ما را برمی‌انگیزد ولی آیا می‌توان تنظیم امور اجتماعات بشری را به معادلات ریاضی واگذار کرد؟
 
 
 
::انسان از جامعه چه می‌خواهد؟ مسلماً زندگی و رفاه بهتر و بینش برتر به انسان زندگی و جهانی که در آن زندگی می‌کند. در نهایت امر پاسخ به این پرسش‌ها و اعتلای این بینش است که زندگی واقعی را تأمین می‌کند و تمدن‌ها را پیشرفت می‌دهد.
 
 
 
::آقای رئیس
 
 
 
::به خاطر همین مسایل و همین تنوع‌ها است که تمدن امروزی کشورهای جهان را به یکدیگر وابسته می‌کند و انسان‌ها را به سرنوشت یکدیگر علاقمند می‌سازد. بنابراین در بحرانی که امروز بر اثر پیشرفت تکنولوژی تمدن بشری با آن روبرو است هیچ گروه و هیچ فردی نمی‌تواند بی تفاوت بماند و خود را از نتایج آن به دور نگاهدارد. از خود بیگانگی‌های جوانان بی تفاوتی‌ها و خشونت‌ها و سردی‌ها و ناامیدی‌ها همه نتایج انحطاط اخلاقی و از میان رفتن قضاوت فردی و در هم فرو ریختن نظام پیشرفت، علوم و فنون را با نیاز روزافزون انسان‌ها با معنویات آشتی داد. چگونه می‌توان کیفیت زندگی را بهتر کرد، چگونه می‌توان از منابع علم و تکنولوژی بهره برداری کرد بدون اینکه میراث‌های انسانی از میان برود. این است هدفی که باید به آن برسیم و در این زمینه است که همکاری دانشگاه‌هایی چون دانشگاه شما ضروری و حیاتی است. در حال حاضر هیچ رسالتی برتر و بالاتر از تفکر درباره همه مسایل و دیدنی‌های تمدن بشری و انسان‌ها وجود ندارد و من تصور می‌کنم این تلفیق جامعه انسانی از مسایل موجود بهترین کوششی است که دانشگاه‌ها می‌توانند با آرامش و دقت به آن بپردازند. اما فراموش نکنیم که کوششی بدین وسعت و عظمت مستلزم همکاری صمیمانه میان دانشگاه‌های همه کشورها، چه کشورهای توسعه یافته و چه کشورهای توسعه نیافته است.
 
 
 
:: آقای رئیس، خانم‌ها و آقایان!
 
 
 
::همکاری راه حل مسایل جهانی ما است. تنها با همکاری‌های جهانی است که می‌توانیم مسایل دشوار عصر خود را حل کنیم. من اطمینان دارم که در این زمینه انسان‌ها راه درست می‌روند. این اعتقاد من فقط یک آرزو نیست بلکه بر چند اصل استوار است. نخست آنکه دانشمندان جهان هر روز بیش از پیش ضرورت همکاری برای استفاده از پیشرفت تکنولوژی را برای بهبود زندگی انسان‌ها احساس می‌کنند. دوم آنکه رهبران سیاسی جهان دریافته‌اند که تنها از طریق همکاری می‌توان با بزرگترین بی عدالتی عصر ما یعنی اختلاف موجود میان ملت‌های ثروتمند و ملت‌های تهی دست پایان داد. سوم آنکه هر روز گروه بیشتری از صاحب نظران جهان بر ضرورت توجه به مسایل معنوی و اخلاقی در زندگی انسان‌ها تأکید می‌کنند و بالاخره اینکه غیر از همکاری یک راه بیشتر برای انسان‌ها نیست و آن مبارزه و ستیز میان ملت‌ها است که در وضع کنونی علوم و فنون به انهدام کامل کره زمین خواهد انجامید. اگر انسان‌ها در رهگذر همکاری گام بردارند می‌توان به آینده بشری امیدوار بود و اطمینان داشت که جهانی بوجود خواهد آمد که در آن هر انسان از آزادی و احترام و سربلندی بهره مند باشد. دانشگاه‌های کشورهای ما باید در این زمینه سرمشق و نمونه باشد و دست به دست یکدیگر بدهند و کوشش پر ثمری برای سازندگی تمدن جهانی بر اساس تفاهم و آزادی عقاید و آراء و همکاری میان ملت‌ها آغاز کنند. من اطمینان دارم که نیل به این هدف والا باید اساس و پایه هر کوشش ما باشد.
 
 
 
 
 
سخنان علیاحضرت شهبانو در میان کف زدن‌های حاضران به پایان رسید. در پایان این آیین باشکوه در سالن دیگری، علیاحضرت شهبانو شرکت کنندگان با بانوانشان را به حضور پذیرفتند و آنان را مورد مهربانی شاهانه قرار دادند.
 
 
</onlyinclude>
 
</onlyinclude>
  
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]

نسخهٔ ‏۳ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۹:۱۳


شاهنشاه در کنگره ملی کشاورزان ۱۹ دی ۱۳۴۱
سخنرانی شاهنشاه در قم ۴ بهمن ۱۳۴۱
خمینی چیان به خیابان می‌ریزند
TerrorKhomeini15Khordad1342g.jpg
TerrorKhomeini15Khordad1342a.jpg
مردم به پشتیبانی از نیروهای دولتی می‌پردازند و از شهربانی درخواست اسلحه کردند ۱۵ خرداد ۱۳۴۲

روز ننگین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ - در روز پانزدهم خرداد ماه ۱۳۴۲ خمینی بلوا و آشوبی در تهران و چند شهر دیگر برپا کرد تا شاید حکومت مشروطه پارلمانی ایران را براندازد. با دیدگاه امروز این بلوا در روز ننگین ۱۵ خرداد ماه همان ترکیبی را داشت که در آشوب سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی دیدیم. آرنگ‌ها « مرگ بر این دیکتاتور خون آشام » و « یا مرگ یا خمینی » بود. خمینی چیان بارها کوشش کردند که اسلحه خانه ارتش را بگیرند، سینماها را به آتش کشیدند و بانک‌ها و مغازه‌ها را تاراج کردند. خمینی چیان زنان بدون حجاب را کتک زدند، به کلانتری‌ها و ماموران پلیس یورش بردند و کتابخانه‌ها، مدرسه‌های دخترانه، روزنامه‌ها را به آتش کشیدند. خمینی چیان برنامه ریزی شده با پیت‌های نفت به آرشیو دادگستری که پرونده‌های این مجرمین در آنجا قرارداشت یورش بردند و بایگانی را به آتش کشیدند. در روز پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ این بلوا نافرجام ماند زیرا که مردم ایران، ارتش، دولت و پلیس دست در دست یکدیگر خمینی چیان را تار و مار کردند. بلوای پانزدهم خرداد شکست خورد زیرا که کنفدراسیون دانشجویان و سازمان آزادی بخش فلسطین وجود نداشت. پس از این روز ننگین، خمینی چیان از اشتباه‌های خویش آموختند و برنامه دیگری ریختند. نخست توانستند که خمینی را از چوبه دار برهانند، از خمینی آیت اله ساختند و وی را سرانجام در نجف جایی که خمینی ایدئولوژی ولایت فقیه و حکومت اسلامی را پروراند ماندگار کردند. آنگاه با بنیاد کردن کنفدراسیون دانشجویان خارج از کشور، پروپاگاند علیه شاهنشاه ایران را آغاز کردند و با این پروپاگاندهای پیوسته توانستند کشورهای غربی را علیه شاهنشاه ایران برانگیزانند. خمینی چیان با عرفات و دیگر سازمان‌های تروریستی همکاری کردند و تروریست‌هایی زبردست در ساختن بمب، مبارزه‌های مسلحانه و جنگ‌های چریکی برای براندازی حکومت ایران آموزش دادند و روانه ایران کردند. با اینکه خمینی از سوی دادگاه به مرگ محکوم شد، با همدستی ژنرال حسن پاکروان رییس سازمان اطلاعات و امنیت کشور خمینی آزاد شد تا برنامه‌های اهریمنی خود را علیه کشور ایران و شاهنشاه ایران ادامه دهد. همه کسانی که امروز در کشور ایران پست‌های کلیدی را در دست دارند همان کسانی بودند که نزدیک به خمینی و در بلوای ۱۵ خرداد دستگیر شدند.

در روز ننگین پانزدهم خرداد بلوا و آشوب از چند نقطه تهران آغاز شد. گروهی از خمینی چیان از میدان بارفروشان تهران به سرکردگی قمه‌کش معروف تهران "طیب حاج رضایی" به راه افتادند. گروهی دیگر از خمینی چیان از جلوی بازار و میدان ارگ با چماق و چاقو به راه افتادند. حرکت بسیار برنامه ریزی شده برای یورش به اداره انتشارات و رادیو و مرکز تسلیحات ارتش و کلانتری‌ها برای دستیابی به سلاح گرم بود. خمینی چیان سر راه، جیپ‌ها و کامیون‌های پلیس و ماشین‌های آتش نشانی و خودروهای مردم را خرد کردند و به آتش کشیدند. در میدان ارگ خمینی چیان به پلیس حمله کردند و شماری از نیروهای انتظامی و تظاهرکنندگان کشته شدند. حمله‌ها به تسلیحات ارتش و کلانتری‌ها و اداره انتشارات و رادیو با وجود پایداری مامورین چندین بار از سرگرفته شد. خمینی چیان به پارک شهر ریختند و از ورودی پارک تا سالن ورزشی پارک شهر را ویران ساختند و به آتش کشیدند و شماری از درختان پارک شهر را نیز سوزاندند. گروهی پس از خرد کردن اتاقک نگهبان وارد کاخ دادگستری شدند، اینان به خوبی به ساختمان دادگستری و جای بایگانی دادگستری آشنایی داشتند، دیوار نازک میان اتاق نگهبان و بایگانی را خراب کردند و روی پرونده‌های بایگانی نفت ریختند و به آتش کشیدند و متواری شدند. خمینی چیان در دسته‌های کوچکتری پخش شدند و در ناصر خسرو برابر شمس العماره اتوبوس‌های شرکت واحد را آتش زدند و همه کیوسک‌های بلیت فروشی را شکستند و کیوسک را از جای درآوردند. گروهی دیگر از چهارراه گلوبندک به سوی بوذرجمهری غربی و خیابان خیام سرازیر شدند و آمبولانس کشیک وزارت بهداری و ورودی و شیشه‌های وزارت بهداری را شکستند. برابر نیمروز خمینی چیان گِرد وزارت دارایی را گرفتند و پلیس ناچار به پرتاب گاز اشک آور شد. آنگاه خمینی چیان در سه دسته چهارصد تنی به باشگاه ورزشی جعفری یورش بردند و بخش‌های موزه باشگاه، ورزش باستانی و لباس کنی را شکستند و آتش زدند. کارمندان بانک‌های پیرامون بازار تا ساعت ۱۹ ناچار در بانک‌ها ماندند. خمینی چیان آمبولانس جا به جا کردن مردگان را نیز به آتش کشیدند. هم چنین خمینی چیان سینماهای متروپل، سعدی، حافظ، ایفل، ادئون و مغازه‌های کنار این سینماها را آتش زدند.

از ساعت یک پس نیمروز کم کم تانک‌ها به خیابان‌ها آمدند. گروهی از خمینی چیان در شرق تهران راهی کارخانه برق ژاله شدند. تا رسیدن ماموران کارکنان کارخانه با تشکیل گارد ملی و پایداری بی همانند از ورود خمینی چیان به کارخانه جلوگیری کردند. خمینی چیان در میدان خراسان اتوبوس‌های شرکت واحد را به آتش کشیدند و به سوی خیابان ری و میدان شاه متواری شدند. در همین هنگام خمینی چیان جلوی خودروی نیروی هوایی که از خیابان ژاله می‌گذشت را گرفتند و ستوان یکم نیروی هوایی حبیب اله مستوفیان را چند استوار نیروی هوایی سوار بر خودرو را بیرون کشیدند و به بسیار دلخراش ستوان یکم مستوفیان را قتل رساندند و دیگر درجه داران را به سختی زخمی کردند. به سبب نبودن اتوبوس و کمبود تاکسی مردم پیاده به سوی خانه هایشان می‌رفتند. در سراسر تهران خمینی چیان بیشتر مشروب فروشی‌ها را ویران کردند و سینماها و دانسینگ‌ها ویران ساختند و یا به آتش کشیدند. از روش کار خمینی چیان روشن بود که ستاد مرکزی آنان در سرچشمه قرار داشت و بدین روی یورش‌ها بیشتر در خیابان‌های ری، سیروس، بهارستان، امیرکبیر، ناصرخسرو، بازار، باب همایون انجام می‌شد. هم چنین پیوسته برای خمینی چیان از خیابان‌های شوش، دروازه غار، گودها، سید ملک خاتون افراد کمکی می‌رسید. از ساعت ۳ پس از نیمروز خمینی چیان به گروه‌های کوچکتری درآمدند و خود را به غرب و جنوب غربی تهران رساندند و ساعت‌های دراز در خیابان شاهرضا و سی متری به زد و خورد پرداختند.

برنامه اصلاحاتی که ملت ایران سال‌ها چشم به راه آن بود، در روز ششم بهمن ماه ۱۳۴۱ به آرای ملت ایران گذاشته شد و با اکثریت آرای ملت ایران در سراسر کشور به منشور شش ماده‌ای انقلاب شاه و مردم آری گفته‌شد. با این اصلاحات زمینداران بزرگ و هم‌چنین روحانیون آغاز به دشمنی کردند. با اجرای اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی می‌بایستی که فئودالیسم در ایران برچیده شود و زمین از مالکین بزرگ خریداری و میان کشاورزانی که روی آن کار می‌کردند تقسیم شود. مالکین بزرگ و ملایان به سرکردگی حجت‌الاسلام خمینی تبانی کرده و تظاهراتی علیه تقسیم اراضی به راه انداختند. اصل نخست اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی و دگرگون ساختن موقعیت سیاسی و اجتماعی زنان، با اصل پنجم منشور انقلاب شاه و مردم اصلاح قانون انتخابات ایران به منظور دادن حق رای به زنان و حقوق برابر سیاسی با مردان یعنی دادن آزادی به زنان و حق برابر سیاسی و اجتماعی با مردان در انتخاب کردن و انتخاب شدن در انجمن‌های استان و شهرستان، دو مجلس شورای ملی و مجلس سنا و انتخابات در هر سطح انتخاباتی دیگر در کشور، افزون بر این، برای گسترش بیشتر دموکراسی در انتخابات آزاد محدودیت دینی برداشته شد تا هر ایرانی با هر باوری بتواند انتخاب کند و انتخاب شود که این با دگرگون ساختن سوگند نمایندگان از به "قرآن مجید" به "کتاب آسمانی" به اجرا درآید. همچنین دگرگون ساختن گاهنامه هجری خورشیدی به گاهنامه شاهنشاهی از فروردین ماه سال ۱۳۴۲ اصولی بودند که ملایان و فئودال‌ها با آن به مخالفت برخاستند.

پیشینه و رویدادهای روز ننگین ۱۵ خرداد ۴۲ را بخوانیم و ارتجاع سرخ و سیاه را از کشور اهورایی ایران ریشه‌کن کنیم