مصاحبه رادیو تلویزیونی اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر با رسانههای همگانی ایران و خبرنگاران خارجی درباره نفت ۲ دی ماه ۱۳۵۲
سخنرانیهای محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بر پایه تاریخ | اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران | تصمیمهای مجلس |
مصاحبه رادیو تلویزیونی اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر با رسانههای همگانی ایران و خبرنگاران خارجی درباره نفت ۲ دی ماه ۱۳۵۲
(در کاخ نیاوران)
مقایسه بهای نفت با سایر منابع انرژی
اول بر میگردیم به آن موقعی که ایران با امضای قرارداد فروش با شرکتهای نفت، این ثروت ملی خود را حقیقتاً در اختیار گرفت و ملی شدن صنعت نفت در ایران معنی حقیقی پیدا کرد، ولی در این قانون تعیین قیمت نفت در اختیار ایران نبود و این چیزی است که در این اواخر ما دیدیم اجناسی که به ما عرضه میشد و فروخته میشد، روز بروز ترقی سرسام آوری میکرد. مثلاً شکر را ما به سه برابر قیمت میخریدیم، سیمان را به سه برابر قیمت میخریدیم، اگر بخواهم تمام ارقامی را که بین ۲ الی ۵ برابر ترقی کرده ذکر کنم یک لیست مفصلی خواهد شد، حتی بعضی از اجناس پتروشیمی تا ۲۰ برابر قیمتش ترقی کرده بود. در خیلی موارد هم اصلاً جنسها عرضه نمیشد. به این جهت در سازمان اوپک ما این مطالب را مطالعه کردیم و گفتیم که در مقابل این گرانی، ما با این ثروت ملی خود که به هر صورت رو به اتمام میرود و شاید تا ۳۰ سال دیگر تمام شود چه باید بکنیم. همچنین برای آنکه تقاضای بازارهای خود را تأمین کنیم و کشورهای خود را صنعتی نماییم چه تدابیری بیندیشیم. قیمتهایی که به ما تحمیل شده به رقمهای سرسام آور میرسید، بویژه که کالاهای ما به قیمتی تعیین شده بود که نمیشد آنچه را که لازم داریم بخریم. چندین کنفرانس در وین و ژنو تشکیل شد و اقداماتی به عمل آمد و افزایشهایی در قیمتها منظور شد. کارشناسان ما میبایستی مطالعه میکردند که چه قیمتی باید برای نفت خود تعیین کنیم. با توجه به اینکه ذخائر طبیعی ما ثروتی است که روزی تمام خواهد شد، میبایستی تعیین کنند که چه قیمتی باید روی نفت گذاشته شود. نفت تا ۳۰ سال دیگر تمام میشود، مگر آنکه به نظام جدیدی دست یابیم و احتمالاً برای جستجوی نفت در اعماق بیشتری از زمین دست به اکتشاف بزنیم. ضمناً بخاطر تقاضای وسیع جهان تشنه نفت وقتی دیدیم که مثلاً نفت در نیجریه به ۱۶ دلار و هشتاد سنت به فروش رفته است، در الجزایر حتی به قیمت بسیار بیشتری فروخته شد، در لیبی از این هم گرانتر به فروش رفت، در ونزوئلا باز هم گرانتر فروخته شد، در اندونزی و همچنین در تمام کشورها باستثناء کشورهای منطقه خلیج فارس قیمت نفت بالا رفت بنابراین ما چاره دیگری نداشتیم جز آنکه قسمتی از نفت خود را به مزایده بگذاریم.
شما نتیجه این مزایده را میدانید و اطلاع دارید که نفت ما هر بشکه به قیمت ۱۷ دلار و سی و چهار سنت به فروش رفت که شاید بالاترین قیمتی است که تا کنون برای نفت پیشنهاد شده است. حالا ما با این مشکل روبرو شدیم که چه بهایی برای نفت باید مطالبه شود. چون در بعضی موارد عدهای این قیمتها را پیشنهاد میکردند، حتی شنیدیم پارهای از شرکتها که نفت نیجریه را به بهای ۱۶ دلار و هشتاد سنت خریده بودند همین نفت را در جای دیگر به بشکهای ۳۰ دلار فروختند. بنابراین بازار قیمتها بسیار لجام گسیخته شده بود و مبنای استواری نداشت.
ما با اعضای اوپک، به اعضای منطقهای اوپک و سایر اعضاء که به عنوان ناظر آمدهاند پیشنهاد میکنیم که امر را تماماً بر اساس این مفهوم استوار کنند که بهای نفت با سایر منابع انرژی مقایسه شود، زیرا این تنها راه عاقلانه و پسندیدهای است که میتواند مورد بحث قرار گیرد.
باید دید بهره برداری سایر منابع انرژی چقدر هزینه برخواهد داشت و استخراج نفت موجود از ماسه سنگهای آغشته به نفت و تصفیه آن چقدر هزینه خواهد داشت. چه هزینهای باید برای بهرهبرداری از این نفت و حمل و نقل آن و چه هزینهای باید برای تبدیل زغال سنگ به سوخت مایع و گاز در نظر گرفت.
میدانیم نفت مزایای بیشتری از ماسه سنگهای آغشته به نفت و زغال دارد، زیرا هرگز نمیتوانیم مشتقاتی را که از نفت به دست میآوریم از ماسه سنگ آغشته به نفت یا زغال تبدیل شده به سوخت مایع یا گاز به دست آوریم. نفت واقعاً یک کالای سوختنی ممتاز است، ولی ما آنقدر بی دقت بودهایم که از آن تنها برای گرم کردن منازل و تولید برق استفاده میکردیم، در حالی که این کار با زغال سنگ هم به آسانی ممکن بود. پس چرا این نفت گرانبها را، نه تنها نفت ما بلکه نفت با ارزش تمام جهان را که در زمینه تولید مشتقات بیشمار و محصولات پتروشیمی به دنیا کمک میکند، ظرف سی سال به اتمام برسانیم، در حالی که هزاران میلیارد تن زغال سنگ در اعماق زمین نهفته است.
جهان میبایست از سالها قبل زغال سنگ بیشتری استخراج میکرد و منابع انرژی خود را تنوع میبخشید. ما باید کوشش کنیم هر چه زودتر شیوههای جدیدی برای تولید اقتصادی انرژی اتمی پیدا کنیم و شاید هر چه زودتر با استفاده از رآکتورهای اتمی این منظور عملی شود و روشنایی از این طریق تأمین گردد و قطارهای ما با این نوع انرژی به حرکت در آید و کارخانههای ما از این انرژی استفاده کنند. ما باید استفاده از انرژی خورشیدی را آغاز کنیم، همچنین نیرویی را که از آب به دست میآید کسب کنیم و سایر منابع انرژی را که هنوز شناخته نشده است و در آینده کشف خواهد شد بکار گیریم. از این رو من به کشورهای خلیج فارس که عضو اوپک هستند پیشنهاد کردهام که ما باید بر نفت قیمتی بگذاریم که از اول ژانویه عملی شود. این قیمت تطبیق خواهد داشت با حداقل قیمتی که ما باید برای به دست آوردن نفت از ماسه سنگهای آغشته به نفت یا تبدیل زغال سنگ به سوخت مایع با گاز به مصرف برسانیم.
این قیمت را به کنفرانس اوپک که قرار است روز هفتم ژانویه تشکیل شود پیشنهاد کردم و توصیه نمودم که این سیاست را به عنوان یک سیاست کلی اتخاذ کند، سپس اوپک این مسئله را با سازمان همکاری و توسعه اقتصادی مورد بحث قرار دهد و با آنها بررسی نماید که هزینه واقعی استخراج نفت از ماسه سنگهای آغشته به نفت و هزینه تبدیل زغال سنگ به سوخت مایع و گاز چقدر خواهد بود و با در نظر گرفتن سهولت بهره برداری از نفت و حمل و نقل آن و آلودگی کمتر آن و بخصوص با توجه به تمام مشتقاتی که میتوان از نفت گرفت ولی از منابع دیگر نمیتوان گرفت ارزش افزوده نفت را تعیین کنند. ما با انرژی اتمی فقط میتوانیم برق و بخار تولید کنیم. اما با نفت شما میتوانید حدود ده هزارگونه فرآوردههای پتروشیمی تولید کنید. اگر ما موافقت سازمان همکاری و توسعه اقتصادی به نتایجی برسیم سرانجام ظرف یک یا دو نسل تضمینهای متقابل را در زمینه هزینه انرژی که جهان آینده و صنایع بر اساس آن قرار گرفته است کسب خواهیم کرد و آنگاه به آنها خواهیم گفت که ما دو راه به جهان صنعتی پیشنهاد میکنیم، یکی آنکه به نسبت نرخ رشد تورمی آنها قدرت خرید صنعتی نفت ما نیز افزایش یابد، دیگر آنکه یک قیمت ثابت برای نفت میپذیریم به شرط آنکه قیمت کالاهایی را که با نفت خود میخریم نیز ثابت بماند.
برای اینکه بهای نفتی را که قرار است در اول اعلام شود تعیین کنیم کارشناسان اوپک پیشنهادهای مختلفی داشتند. قیمتهای پیشنهادی از ۴ دلار تا ۱۷ دلار و سی و چهار سنت است. باز هم گفتهایم که بسیار مشکل است در چنین بُرد قیمتی که از چهار دلار تا ۱۷ دلار و سی و چهار سنت برای هر بشکه پیشنهاد شده است درباره رقمی خاص چشم بسته تصمیم گرفت. همانطور که قبلاً گفتم ما رقمی را انتخاب کردیم که امروز بر اساس حداقل هزینه استخراج نفت از ماسه سنگهای آغشته به نفت تعیین شده که حداقل هفت دلار برای هر بشکه به ما میرساند.
در این جا موضوع قیمت اعلام شده نفت و تفاوتی که آن با قیمت واقعی یا درآمدی که نصیب تولید کننده میشود پیش میآید. در این مورد نیز باید تدبیری اتخاذ شود. ما میدانیم که شرکتهای نفتی منافع اضافی دریافت میکنند. کارشناسان ما به من گفتهاند دست کم یک دلار از این رقم بدون هیچ دلیل نصیب شرکتهای نفتی میشود.
در روزنامههای غربی رقم جالبی درج شده بود که نشان میداد مصرف کننده فرانسوی برای بنزین یا فرآورده دیگر نفتی چه مبلغی پرداخت میکند و در صدی که عاید دیگران میشود چقدر است. بنا به گزارش این روزنامهها فقط نه درصد از مبلغ پرداخت شده بوسیله مصرف کننده عاید کشورهای تولید کننده میشود، بقیه خرج حمل و نقل، توزیع، تصفیه و تولید میشود، ولی بیشترین آن به عنوان مالیات به دولتهای محلی پرداخت میگردد. منظورم از دولتهای محلی دولت کشورهایی است که نفت در آنها مصرف میشود. بنابراین، حرف ما این است که تا زمانی که اوپک تصمیم بگیرد با سازمانهای همکاری و توسعه اقتصادی مذاکره کند و قیمت نفت را با هزینههای تهیه انرژی از ماسه سنگهای آغشته به نفت و زغال سنگ و مشتقات زغال سنگ و سایر منابع انرژی مقایسه کند و تا زمانی که ارزش افزوده نفت پذیرفته شود، ما حداقل قیمتی را که قابل مقایسه با حداقل هزینه تولید امروز انرژی از سایر منابع موجود است تعیین کردهایم، اما بعضی عقیده دارند که این مسئله موجب هرج و مرج در جهان صنعتی میشود و بار سنگینی بر دوش کشورهای فقیر خواهد بود. این حقیقت دارد، ولی در مورد جهان صنعتی باید بگویم که آنها باید درک کنند که عصر پیشرفت فوقالعاده و درآمد حتی بالاتر که مبنای آن نفت ارزان است به سر آمده است.
آنها باید منابع جدید انرژی پیدا کنند و به تدریج کمربندها را محکم کنند و سرانجام همه فرزندان خانوادههای مرفه که در هر وعده غذا خوراک فراوان دارند، اتومبیل دارند، حتی تقریباً مانند تروریستها رفتار میکنند و بمب در گوشه و کنار کار میگذارند یا به راههای دیگر میروند باید درباره این جنبههای جهان پیشرفته صنعتی از نو بیندیشند. باید سخت تر کار کنند و سرانجام کمک آنها به سایر کشورهای جهان کاهش خواهد یافت. به عقیده من این نقش بایستی به عهده کشورهای صاحب نفت که ثروتمند میشوند گذاشته شود. گرچه این امر در مورد ما که سی و دو میلیون نفر هستیم و میتوانیم تا آخرین قسمت درآمدمان را خرج کنیم صادق نیست، اما پیشنهاد من برای کشورهای ثروتمند این است که گونهای بانک یا صندوق بینالمللی یا هر چیز دیگر تشکیل دهند و در اختیار یک ارگان جهانی بگذارند که پرداختهای مربوط به اجرای طرحهای معقول کشورهای در حال توسعه را انجام دهند. برای مثال بعضی از این کشورهای در حال توسعه با استفاده از این صندوق به ماشینآلات مورد نیاز برای توسعه اقتصادی یا بهره برداری از منابع طبیعی خود دست یابند، بعضی از این کشورها که دارای منابع بسیار غنی زغال سنگ و بعضی دیگر دارای منابع غنی سنگ آهن هستند از حمایت مالی کافی برای توسعه کشاورزی خود و خرید کود شیمیایی بهرهمند شوند.
به این ترتیب نوعی تعادل جدید بین ثروتمندان واقعی و کشورهایی که میروند تا بر اثر وجود قیمتهای عادلانه برای کالاهای فناپذیر خود ثروتمند شوند برقرار میشود و در عین حال راهی برای کمک به کشورهای در حال توسعه یا فقیر پیدا خواهد شد. اینکه نتیجه مذاکرات اوپک پس از پذیرش آنچه کشورهای خلیج فارس پیشنهاد کردهاند با سازمان همکاری و توسعه اقتصادی درباره قیمت مقایسهای نفت با سایر منابع انرژی چه خواهد بود، و اینکه اثر تورم جهانی بر قیمت انرژی چه خواهد بود، و اینکه اثر تورم جهانی بر قیمت نفت محاسبه شود و راه حلّی برای خرید نفت با قیمت تثبیت شده در مقابل خرید کالاهای دیگر با قیمت تثبیت شده پیدا شود، اینها از مسائلی است که باید راجع به تمام آنها مذاکره کرد.
من امیدوارم این مذاکرات هر چه زودتر انجام شود. این تنها راه استوار و صحیح حل مسائل است. اگر قیمتگذاری در آینده تحت شرایطی دیگر صورت گیرد ممکن است از کنترل همه خارج شود و مسلماً هرج و مرج پر دامنهای پیش خواهد آمد، زیرا اگر قیمتها بالا رود در آن صورت سایرین هم از کوشش برای به دست آوردن این قیمتهای بالا، خودداری نخواهند کرد.
بنابراین مسابقهای برای افزایش قیمت نفت درگیر خواهد شد. ما ابداً نمیخواهیم به جهان صنعتی لطمهای بزنیم، زیرا نه تنها خود ما یکی از کشورهای صنعتی خواهیم شد، بلکه خرد شدن و از بین رفتن جهان صنعتی چه سود به حال کسی دارد و چه چیز جانشین آن خواهد شد. اگر جهان فعلی گرفتار نقائصی است میتوان این نقائص را به تدریج و عاقلانه از میان برداشت، ولی با انهدام این کشورها هیچ چیز حل نمیشود. افزودن بر فقر کشورهای فقیر چه سودی دارد و چه فایده اگر چند کشور معدود همه پولها را در بانکها جمع کنند. اگر اقتصاد جهان متزلزل شود ارزش این پولها، این پولهای کاغذی بیش از یک ورق کاغذ که رویش نقش و نگاری چاپ شده نیست. بنابراین کاری که واقعاً میخواهیم انجام دهیم این است که اولاً در مورد بهای کالایی که به هر حال روزی تمام خواهد شد، شاید ۳۰ سال دیگر، مغبون نشویم، دیگر اینکه به منابع دیگر انرژی دست یابیم تا حتیالمقدور در همه جا جانشین این نفت قیمتی شود. به عقیده من باید نفت در آیندهای که امیدوارم چندان دور نباشد برای مصارف ارزنده تر در صنایع پتروشیمی یا مقاصد پزشکی بکار رود. بدیهی است که به عهده کشورهای مصرف کننده است که ببینند شرکتهای نفتی تا چه حد سود اضافی و نفع غیر لازم میبرند و نیز ببینند خودشان چه میزان مالیات اضافی از نفت دریافت میکنند. بررسی کنند که قیمت جدید نفت و یا قیمتهای آینده بر صنایع آنها اثرات فوقالعاده خواهد داشت یا نه.
قیمت نفت
قیمت جدید نفت رقمی است که کشورهای عضو اوپک در حوزه خلیج فارس آن را پذیرفتهاند و این رقم به همه اعضای اوپک که روز هفتم ژانویه با هم ملاقات خواهند کرد ارائه خواهد شد. نخستین پیشنهاد به کشورهای سازمان همکاری و توسعه اقتصاد این است که با یکدیگر مسئله را بررسی کنیم و همانطور که قبلاً گفتم قیمتهای نفت استخراج شده از ماسه سنگهای آغشته به نفت و زغال سنگ و گاز مایع شده، بعلاوه سهولت استعمال و خاصیت کمتر آلودگی نفت و همچنین این موضوع که مواد نفتی مشتقاتی قابل حصول است که شما نمیتوانید آنها را از زغال قابل تبدیل به گاز مایع و ماسه سنگهای آغشته به نفت و نیروی اتم به دست آورید، همه اینها باید مورد مطالعه قرار گیرد. در مورد بالا رفتن قیمت نفت در آینده این بستگی به قیمتی دارد که در نتیجه مطالعات دوجانبه ما با سازمان همکاری و توسعه اقتصادی در رابطه با قیمت نسبی منابع انرژی خواهیم رسد. و اما هفت دلاری که به آن اشاره کردم بیشترین مقداری است که از بابت یک بشکه نفت به ما پرداخت خواهد شد. البته با توجه به تفاوت محتوای گوگرد نفت در این مورد امتیاز گوگرد کم برای نفت سبک ایران ۲۵ سنت در هر بشکه و برای نفت سنگین ایران ده سنت در هر بشکه است.
درباره قیمت اعلام شده باید بگویم که به نظر من قیمت اعلام شده اکنون واقعاً چیزی کاملاً زائد است و دیگر نباید وجود داشته باشد، زیرا همانطور که گفتهام منافع پنهانی و ناشناخته در قیمت نفتی که به کشورهای مصرف کننده یا شرکتهای نفتی فروخته میشود وجود دارد. من خیلی خوب میدانم که چه قیمتی امروز برای بعضی از شرکتهای بزرگ پتروشیمی قائلند. من نمیخواهم راجع به آن صحبتی کنم، ولی میخواهم اشاره کنم نفتی که از نیجریه به قیمت ۱۶ دلار و هشتاد سنت خریدهاند به قیمت ۳۰ دلار بازفروش کردهاند. به این ترتیب میتوانید تصور کنید که حاضر به پرداخت چه قیمتهایی هستند. برای چه؟ به علت کمبود نفت؟ بله. به سبب تحریم نفت؟ بله. به این دلیل که برخی شرکتهای حاضر به خرید نفت به هر قیمتی هستند تا کارخانههای شان تعطیل نشود؟ بله. همچنین به این علت که در فاصله قیمت واقعی یعنی قیمتی که به کشور تولید کننده پرداخت میشود و قیمتی که از کشور مصرف کننده دریافت میشود چیز نادرستی وجود دارد.
ارشاد کنفرانس اوپک
هدایت و ارشاد ما به کنفرانس وزیران نفت و دارائی عضو اوپک این بود که به آنها گفتیم در مقابل اضافه شدن قیمتهای کالاهای خارجی وارداتی که به حد عجیبی رسیده و بطور متوسط بهای این کالاها ۳۰۰ درصد یا سه برابر شده و حتی بعضی اوقات هر قیمتی هم که بدهید خواهند گفت کالا نیست، باید تناسبی بین آنها برقرار باشد، بطوری که اگر شما بگویید برای ما کالا ندارید ما هم به شما میگوییم آن کالایی را که از ما میخواهید نداریم. از طرفی شنیدیم که در نیجریه نفت از قرار بشکهای ۱۶ دلار و هشتاد سنت فروخته شده و کمپانی که آن نفت را خریده به ۳۰ دلار به یک کمپانی دیگر فروخته، علاوه بر این هر روز میشنویم که الجزایر، لیبی، ونزوئلا قیمت نفت شان را اضافه کردهاند. از این رو قرار شد مطالعه کنیم که قیمت نفت ممالک حوزه خلیج فارس چقدر باید باشد. ما مطالعات خودمان را روی چه اساسی میتوانستیم بگذاریم؟ موقعی که متخصصین گفتند قیمت نفت ما میتواند بین ۴ تا ۱۷ دلار و چهل سنت تعیین شود، پیشنهاد ما به این ممالک این بود که بیاییم قیمت گذاری مان را روی اصل صحیحی بگذاریم، برای اینکه اگر کم بگذاریم خواهند گفت چرا کم گذاشتهاید؟ زیاد بگذاریم خواهند گفت دنیا را بهم زدهاید، دنیا را منفجر کردهاید. کشورها تاب تحمل چنین قیمتهایی را ندارند. از این رو گفتیم ما قیمتهای مان را میبریم روی اصل قیمت استخراج نفت از مادهای به اسم شیل که چقدر میشود. همچنین قیمت متصاعد کردن گاز از زغال برای استفاده یا تبدیل زغال به مایع که چقدر میشود، و قیمت سایر منابع انرژی که فقط از لحاظ تولید حرارتی یا تولید برق به دست میآید. در نتیجه حداقل قیمتی که به دست آمد، برای چیزی که از لحاظ حرارت و از لحاظ انرژی برق مطابقت بکند در حدود هفت دلار بود. ولی نفت مزایای دیگری دارد، اولاً سهولت حمل و نقل بوسیله کشتیهای خیلی بزرگ یا بوسیله لوله. همینطور است وضع گاز که پروژهای داریم برای فرستادن گاز بوسیله لوله به اروپا. از این مهمتر آنکه از نفت شاید تا ده هزار مواد مختلف پتروشیمی بتوان گرفت و حال آنکه یک دهم آن را از سایر مواد نمیشود گرفت. انرژی اتمیک میتواند الکتریسیته تولید کند، چراغها را روشن بکند، کارخانهها را بکار بیندازد، تولید بخار بکند و از بخار هم استفاده بشود، ولی مواد پتروشیمی را از انرژی اتمیک نمیشود بدست آورد. از این رو برای اینکه به دنیا صدمه نزنیم، و جهان پیشرفته و مترقی و دنیای فقیر و در حال پیشرفت را دچار ناراحتی نسازیم فعلاً حداقل قیمت را پیشنهاد میکنیم تا اینکه قیمت حقیقی در مذاکرات بعدی که با ممالک عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی و مهمترین ممالک صنعتی دنیا مرکب از کشورهای اروپا و آمریکا و ژاپن خواهیم کرد تعیین شود و ببینیم که قیمت آن مواد انرژی چیست و قیمت نفت با رجحانی که نسبت به مواد دیگر دارد چقدر باید باشد، آنوقت قیمت نفت بستگی پیدا خواهد کرد با تورم دنیا. در چنین شرایطی پیشنهاد میکنیم هر تورمی که در دنیا هست سال به سال یا هر سه ماه به سه ماه روی قیمت نفت منعکس بشود تا هیچوقت قدرت خرید ما کم نشود، بخصوص که نفت ما تا ۳۰ سال دیگر تمام میشود، مگر اینکه تکنیکهای جدیدی پیدا بشود و برویم در عمق ۳۰ هزار پا یا بیشتر و در آن جا نفت پیدا کنیم و تکنیک طوری بشود که از آن عمق بتوان نفت استخراج کرد. در این صورت باید دید چنین نفتی به چه قیمت تمام میشود. مگر اینکه تورم دنیا به قیمت نفت منعکس بشود. در حالیکه نفت به هر حال مادهای است که تمام شدنی است، یا اینکه در مقابل قیمت تثبیت شده یک بشکه نفت، به تناسب آن به ما کالاهای مورد نیازمان را عرضه کنند و بدین ترتیب یک تبادل کالا به قیمتهای تثبیت شده صورت گیرد. این مطلبی است که باید اوپک با ممالک همکاری و توسعه اقتصادی صحبت بکند، واِلا اگر همه با هم یک تصمیم اساسی نگیریم باز پس فردا یکی از این ممالک قیمت را بالا میبرد و یک کمپانی روی احتیاج میآید بیشتر میخرد و بعد منعکس میشود که چطور ونزوئلا نفتش را بیشتر میفروشد و ایران کمتر. این است که مطلب را میخواهیم در میان کشورهای عضو اوپک مطرح کنیم.
استفاده از منابع گاز
ما از چند سال پیش به وزارت آب و برق دستور داده بودیم که چندین دسته را برای اداره نیروگاههای آینده برقی اتمی برای تحصیل به کشورهای خارج بفرستد. ما در اولین فرصت نیروگاههای برق اتمی را سفارش خواهیم داد تا حتیالمقدور نیروی برق ایران بوسیله سدهای آبی و نیروگاههای آبی و برق اتمیک تأمین بشود و حتیالامکان کی گرم نفت یا گاز برای این کار مصرف نشود.
بعد موضوع صرفه جویی در مصرف نفت است. فکر میکنم مثلاً در آینده باید اتومبیلهایی که در شهر تهران یا هر شهر دیگر ایران حرکت میکنند باید اتومبیلهای برقی کوچک باشند، برای مسافتهای بزرگ هم اتومبیلهای معمولی باشند. ولی وسائل عبور و حمل و نقل دستجمعی باید بوسیله برقی زیرزمینی، یا وسیله برقی روز زمینی یک ریله یا اتومبیلهای برقی انجام بگیرد. اینکار هم هوای شهر را تمیز میکند هم نفت مصرف نخواهد شد. پس نفت و گاز حتیالمقدور برای صنایع پتروشیمی و مشتقات آن که بیش از ده هزار نوع است بدرد میخورد. از این رو بلافاصله وارد کار تهیه انرژی اتمیک خواهیم شد، هماهنگ و هم آواز خواهیم شد تا از این نیروی لایزال و از هر چیز دیگر که ممکن است تولید انرژی بکند و این انرژی از مصرف نفت و گاز بکاهد استفاده بکنیم.
کمربندها را سفت کند
کمک به کشورهای در حال رشد توسعه احتمالاً میبایستی اکنون به عهده کشورهایی باشد که میروند بسیار ثروتمند شوند و نمیدانند که با پول اضافی خود چه کنند. منظور من از بکار بردن این استعاره که کمربندها را سفت کنید این است که اگر میخواهید خوب زندگی کنید و زندگی شما بخوبی حالا باشد باید زحمت بکشید، اگر بخواهید فقط چند ساعت در روز کار کنید و به دلایل بیهوده دست به اعتصاب بزنید موفق نمیشوید. البته من حق اعتصاب را رد نمیکنم، زیرا این حق جوامع آزاد است، لیکن اعتصاب باید به دلایل عقلائی باشد، اگر مردمی را که کمتر از دیگران کار میکنند ولی به اندازه آنها درآمد دارند تشویق به تن پروری کنید مسلماً از تنعّمی که تا کنون برخوردار بودهاید محروم خواهید شد. اگر میخواهید مرفه باشید باید به خاطر آن تلاش کنید. همانطور که گفتم پسران و دختران جوان شما که آنقدر پول از پدرانشان میگیرند نیز میبایستی به فکر بیفتند که مخارج زندگی شان را خودشان تأمین کنند.
نفع غیر عادلانه
هفت دلاری که ما از قیمت نفت خواستیم این پولی است که به ما خواهد رسید. موضوع تولید آنقدرها موضوع مهمی نیست، اصل مطلب این است که ما فکر میکنیم کمپانیها در نفتی که به مشتریان شان میفروشند منافع غیر لازمی میبرند و این منافع حتماً باید کم بشود، مگر اینکه دنیا بخواهد این قیمت را برای هیچ و بیجهت به کمپانیها بپردازند، این دیگر تقصیر ما نیست، این تقصیر آنها است که میخواهند بپردازند، ولی حقیقت آن است که اقلاً یک دلار منفعت غیر عادلانه و بکلی بی معنی میبرند.
تحریم نفت
بارها گفتهام که من بهیچوجه موافق تحریم نفت نیستم، وقتی که ما درباره صلح صحبت میکنیم و دیروز هم از ژنو خبرهای خوشی داشتیم که و این نخستین بار است که بعد از مدتها با خوشبینی مواجه شدهایم، دیگر هیچگونه دلیلی برای ادامه تحریم نفت وجود ندارد.
درباره واکنش جهان عرب درباره پیشنهاد من تصور میکنم که آنها همگی اصولی را که ارائه شده پذیرفتهاند، به این معنی که پذیرفتهاند نباید فقط بهای نفت را مطابق میل خودمان و یا مطابق بالاترین مبلغی که خریداران به ما پیشنهاد میکنند تعیین کنیم، زیرا این کار وضع جهان را آشفته خواهد کرد، بلکه پذیرفتهاند که ما باید با کشورهای صنعتی درباره آینده، شاید برای بیست و پنج سال یا حتی پنجاه سال آینده، از هم اکنون به مذاکره بپردازیم و ارتباط صحیح و منصفانهای میان منابع انرژی و هزینه تولید یا بهای فروش محصولات و کالاهای تولید شده برقرار کنیم.
قطع نفوذ کمپانیها
درباره موقعیت و آینده اوپک فکر میکنم که اوپک باید بماند. اگر تابحال اوپک برای تأمین حقوق حقه ملل تولید کننده نفت بود، از این پس باید یک منبع تعقل و ترمزی باشد برای اینکه بعضی از ما سعی نکنیم بخاطر یک منفعت آنی چنان قیمتهایی روی نفت بگذاریم که اقتصاد دنیا را برهم بزنیم. از طرفی همانطور که گفتیم باید تمام امکانات برای پیدا کردن منابع جدید نیرو بکار رود. اتم، آفتاب، زغال باید مورد استفاده قرار بگیرند و نفت همانطور که قبلاً توضیح دادم حتیالمقدور باید برای صنایع پتروشیمی و چیزهای دیگر مصرف بشود. آن از لحاظ اوپک و این از لحاظ سیاست نفت، اما کمپانیها، ما موضوع را با کمپانیها حل کردیم. کمپانیها در ایران کارهای نیستند، فقط نفت را میخرند و میبرند و تا مدتی که به کمک فنی آنها احتیاج داریم که هنوز داریم آنها کمک فنی را با دادن متخصصان لازم به ماه میکنند. و اما کمپانیها با نفوذی که داشتند و امپراتوریهایی که درست کرده بودند و مداخلاتی که میکردند، شاید نفوذشان در ممالک بدبختی که تحت نفوذ بودند بعضی اوقات از دولتهای خارجی هم بیشتر بود، و من این عیب تحت نفوذ بودن را بیشتر به خودمان ایراد میگیرم تا به خارجی، زیرا اگر شما بخواهید تحت نفوذ قرا بگیرید، چرا خارجی سعی نکند که شمار تحت نفوذ خودش قرار بدهد؟ این عیب از ما بود که نفوذ خارجی را قبول میکردیم، حالا که قبول نمیکنیم مگر اتفاقی میافتد؟ نفوذ کمپانی برای ما دیگر بی معنی است، او با سایرین برای ما هیچ فرقی نمیکند، برای اینکه فقط یک خریدار است. آخرین حقی هم که برای کمپانی باقی مانده بود تعیین قیمت بود که آن را هم بحمدالله از دستشان گرفتیم و تعیین کننده قیمت حالا خودمان هستیم، ولی نفت را به قیمتی تعیین میکنیم که معقول باشد، نه اینکه باعث برهم خوردن وضع کشورها بشود.
تغییر برنامه پنجم
درباره تغییراتی در برنامه پنجم این کار حتماً عملی خواهد شد و برنامه پنجم آن چیزی که اول بود نخواهد بود. موقعی که ما این برنامه را در تخت جمشید مطالعه میکردیم در همان موقع من به آنها گفتم که ما حالا این را مطالعه میکنیم ولی این برنامه پنجم نخواهد بود. سه ماه بعد خود من گفتم که حالا باید در این برنامه تجدید نظر بکنیم. حالا بقدری امکانات ما زیاد شده که نه فقط تجدید نظر در برنامه پنجم لازم است بلکه باید فکر این را بکنیم که از حد معینی بیشتر در داخل کشورمان خرج نکنیم، زیرا این کار تولید تورم غیر قابل قبولی خواهد کرد. پس با این پول چکار بکنیم؟ این پول را باید با بهترین امکانات در ممالک دیگر سرمایهگذاری کنیم تا از فوایدش تا هر وقت که بخواهیم آن جا باشد استفاده ببریم بدون اینکه در کشورمان تولید تورم کرده باشیم. ما با سرمایهگذاری در آن ممالک به وضع مالی آنها کمک خواهیم کرد، زیرا خراب شدن وضع مالی آنها نه فقط مایه مسرت ما نخواهد بود، بلکه ممکن است وضع دنیا خراب بشود و ضررش هم مستقیم یا غیر مستقیم به خود ما وارد بشود.
مزایده نفت
وقتی که ما شنیدیم نیجریه تا ۸۰/۱۶ دلار برای هر بشکه نفت دریافت نموده و بعد این نفت به مبلغ ۳۰ دلار در ساحل شرقی آمریکا به فروش رسیده، با خود گفتیم که تنها وسیله شناختن ارزش نفت این است که آن را به مزایده بگذاریم. آیا نتیجه این عمل چه شد؟ نتیجه این شد که ۶۵ کمپانی نفت به این جا آمدند و ما پانزده فقره قرارداد امضاء کردیم و هر بشکه نفت را به حداکثر ۴/۱۷ دلار فروختیم که این رقم بیسابقهای بود و باید بگویم که تنها همین کمپانیها نبودند، بلکه تعداد بسیاری هنوز منتظر امضای قرارداد با ما بودند. اما به منظور اجتناب از این حالت هرج و مرج چون کنفرانس فعلی مربوط به کشورهای تولید کننده خلیج فارس میباشد ما به سازمان اوپک پیشنهاد خواهیم کرد که قبل از همه این اصل را بپذیرد که قیمتها متناسب با قیمتهای دیگر منابع انرژی باشد و من علت این به شما خواهم گفت. از زغال بگوییم که مورد بررسی قرار گرفته و مایع شده و استخراج نفت از جسمی که سنگ و یا ماسه نفتی نامیده میشود، و نیروی حاصل از اتم و بالاخره اورانیوم. ولی نفت علاوه بر این کالریها که حاصل میشود به سهولت میتوان آن را بوسیله نفتکش و یا لولههای نفتی از محلی به محل دیگر انتقال دارد. علاوه بر این باید به سالم بودن نسبی نفت از نظر آلودگی محیط زیست نسبت به سایر منابع نیرو توجه داشت. همچنین باید توجه نمود که مخصوصاً از طریق نفت میتوان بیش از ده هزار مشتقات پتروشیمی به دست آورد. در صورتی که هرگز نمیتوان این مواد را از زغال مایع شده و یا ماسه نفتی تهیه نمود. بنابراین باید با مقایسه با این منابع دیگر نیرو اگر امکان داشته باشد قیمت حداقلی را تعیین نمود. البته ما باید قبول کنیم که نفت ونزوئلا برای بعضی از بازارها به خاطر هزینه حمل و نقل و حجم گوگرد بی شک تفاوت قیمت دارد و این امر اجتناب ناپذیر است ما نمیتوانیم قیمتی را که ونزوئلا برای نفتی که به آمریکا انتقال میدهد تقاضا کنیم، زیرا قیمت نفت ما به علت عوامل مخصوص بخود با قیمت نفت ونزوئلا فرق دارد. با توجه به این عوامل و قبل از همه با توجه به قیمتهایی که با دیگر منابع انرژی هم آهنگی دارد قیمت نفت این منطقه را تعیین میکنیم. بعد قیمتی که از طرف سازمان اوپک مورد قبول قرار گرفت باید برای اجرا بوسیله سازمان اوپک با سازمان همکاری و توسعه اقتصادی مورد مذاکره قرار گیرد. بنابراین قیمت واقعی نفت باید نسبت به دیگر منابع انرژی که ما از کشورهای بزرگ صنعتی تقاضا میکنیم و آنها هم با صدور آن در هر صورت موافقت کردهاند تعیین شود. همچنین با تصمیماتی که برای حفظ قدرت خرید نفت گرفته شده، اگر این امر خودبخود در تورم تولیدات کشورهای صنعتی روی قیمت نفت اثر بگذارد، یا اینکه در مقابل یک قیمت ثابت نفت، ما مقادیری کالا که قیمت آن هم ثابت خواهد بود دریافت خواهیم داشت.
قیمت واقعی نفت
قیمت فعلی نفت یک قیمت ثابت درازمدت نیست. این یک قیمت اولیه است. ما برای اینکه به شما خیلی فشار نیاوریم قیمت واقعی نفت را حقیقتاً تعیین نکردهایم. قیمت واقعی نفت موقعی تعیین خواهد شد که سازمان اوپک با سازمان همکاری و توسعه اقتصادی وارد مذاکره گردد تا میان قیمت تمام شده زغال تبدیل شده به گاز و یا زغال مایع و دیگر منابع، مقایسهای بوجود آید و اندازه گرانی قیمت نفت با مقایسه با این فرآوردهها مشخص شود. من امیدوارم که این مذاکرات خیلی زودتر از شش ما دیگر به پایان برسد، زیرا ما فقط نیمی از نفتی را که در اختیارمان بود فروختهایم. نفتی را که ما به مزایده گذاشته بودیم نیمی از نفتی بود که در اختیار داشتیم و هنوز نیم دیگر آن باقی است. من امیدوارم که راه حلهایی پیدا شود تا پس از گذشت شش ماه ما دیگر نیازی به مزایده گذاشتن نفت نداشته باشیم و بتوانیم بالاتفاق نفت را به همان قیمت پایه به استثنای مسائل مربوط به حجم گوگرد و یا بعد فواصل، به فروش برسانیم.
قیمت تعیین شده فعلی یک قیمت تجارتی است. این تقریباً قیمتی است که ما از روی سخاوت و محبت تعیین کردهایم. ممکن است بعضیها این حرف مرا باور نکنند، اما اگر این قیمت را با ۴/۱۷ دلار قیمتی که در مزایده اخیر تعیین شده مقایسه کنید خواهید دید که قیمت تعیین شده تقریباً از روی سخاوت و محبت در نظر گرفته شده است. من قبول دارم که قیمت ۴/۱۷ دلار یک قیمت طبیعی نیست، زیرا این قیمت میتوانست حقیقتاً صنعت جهان را به ویرانی بکشاند. به همین سبب ما سعی کردهایم تا آن جا که ممکن بود منطقی باشیم و عادلانه قضاوت کنیم.
و اما قیمت عادلانه شده تقریباً به ۱۲ دلار خواهد رسید، زیرا با محاسبه ۴۰ درصد تقریباً این رقم به دست میآید، ولی ۷ دلار قیمت تمام شده نفت است. این قیمتی است که نفت برای خود ما تمام میشود، اما این درآمدها بهیچوجه برای کمپانیهای نفتی که کوچکترین توجهی به قیمتی که مصرف کننده میپردازد و مخصوصاً به مالیات کشورها ندارند قابل توضیح نیست، زیرا مثلاً از صد در صد قیمت نفت تا کنون ۹ درصد عاید ما میشده است.
کمک به کشورهای در حال رشد
به هر حال قیمتهای بالای نفت اثر بسیار بدی در وضع کشورهایی که صاحب نفت نیستند خواهد داشت. ما متوجه این نکته هستیم و تصور کنید سوئد با هشت میلیون نفر جمعیت ۳۰ میلیون تن نفت مصرف میکند. سال قبل یا سال پیش از آن هلند که تصور میکنم جمعیتش در حدود ۱۲ میلیون نفر است نیز اتفاقاً ۳۰ میلیون تن نفت مصرف داشت. چند سال قبل هندوستان با جمعیتی بیش از ۴۵۰ میلیون نفر فقط ۱۳ میلیون تن نفت مصرف میکرد. اگر هندوستان با جمعیت امروزی اش که به ۶۰۰ میلیون نفر رسیده است میخواست همان سطح مصرف را که هلند یا سوئد دارند داشته باشند، اگر نسبت هشت میلیون نفر را به ۳۰ میلیون تن در نظر بگیرید، یعنی تقریباً چهار میلیون تن نفت برای هر یک میلیون نفر، هندوستان میباید امروز ۲ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تن نفت مصرف میکرد و آشکار است که چنین وضعی وجود نخواهد داشت. لیکن هندوستان دارای زغال سنگ و سنگ آهن است. من فکر میکنم این پیشنهاد که گونهای بانک عمران از جانب کشورهای ثروتمند صاحب نفت تأسیس شود و به کشورهای در حال رشد دیگر کمک مالی کند میتواند به آنها در استخراج زغال سنگ و آهن کمک کند و از آهن استخراج شده استفاده کنند. ما به طریق دیگر نیز میتوانیم به هند کمک کنیم، میتوانیم پالایشگاه مدرس را توسعه دهیم یا با هند طرحهای مشترک در آن کشور اجرا کنیم از قبیل تأسیس پالایشگاههای جدید. ما میتوانیم کارخانجات شیمیایی تأسیس کنیم که در زمینه کشاورزی به هند کمک کند. اما درآمد نفتی کشور ما بالنسبه همانند درآمد سایر کشورهای نفتی نیست. بدون آنکه بخواهم سخنی ملامت آمیز بگویم یا انتقاد کنم، امروز در ابوظبی درآمد سرانه مردم آن بیش از ۳۰ هزار دلار است، در حالی که درآمد سرانه در هند کمتر از ۳۰۰ دلار است. سهم ما بالنسبه کمتر است چون ما ۳۲ میلیون نفر هستیم و میتوانیم تا شاهی آخر آن را خرج برنامههای عمرانی خود کنیم، اما یکی از خبرنگاران پرسید که ایران با اینهمه درآمد چه خواهد کرد؟ آیا در برنامه پنجم تجدید نظر خواهد کرد تا همه این درآمدها را خرج کند؟ پاسخ من این است که ما برنامه پنجم را بسیار توسعه خواهیم داد و شاید ۳۰ درصد بر وسعت آن بیفزاییم ولی نه بیشتر از آن، زیرا با خطر ایجاد تورم شدید در داخل کشور مواجه میشویم. ما درآمد اضافی را در کشورهای صنعتی سرمایهگذاری خواهیم کرد. با این نحو ما آنها را در توازن پرداختهای شان یاری خواهیم کرد. ما ممکن است به توسعه برخی از صنایع آنها کمک کنیم، ممکن است در کشورهای رو به توسعه نیز سرمایهگذاری کنیم، مثلاً در هندوستان ما طرحهایی برای اجرا داریم، در سودان نیز طرحهایی در زمینه پرورش گوسفند و کشت پنبه داریم، برای استرالیا نیز طرحهایی تنظیم کردهایم، در فعالیتهای اقتصادی فیلیپین نیز میتوانیم سهیم شویم، از اینرو ما طرفدار راکد نگاهداشتن سرمایه نیستیم و لااقل سرمایه خودمان را راکد نخواهیم گذاشت.
ما علاوه بر مذاکره با سازمان همکاری و توسعه اقتصادی میبایستی با صندوق بینالمللی پول نیز مذاکره کنیم، زیرا مسئله نقدینگی نیز میبایستی حل شود، چون واقعاً تضمینی وجود ندارد که چه بر سر نظام پولی جهان خواهد آمد. کنفرانسی در کنیا تشکیل شد که نتیجهای ببار نیاورد. اکنون باید ببینیم در بهار آینده چه خواهد شد. موضوع نقدینگی نیز میبایستی در این جا مطرح شود.
استفاده از نفت و سایر منابع انرژی
وضع فعلی تا مدتی ادامه خواهد داشت، برای اینکه هم ما پولش را لازم داریم و هم دنیا هنوز به سایر منابع انرژی دست نیافته است. اگر امروز دنیای صنعتی در صدد برآید که زغال سنگ را مایع بکند، یا گاز آن را بگیرد این کار اقتصادی نیست. تا سال ۱۹۸۵ طول خواهد کشید که انرژی اتمی به طریق اکونومیک به دست آید. صحبت از چیزهای دیگر هم کردیم. اشعه خورشید و آفتاب مملکت را بایستی بسازیم. با چه چیز بسازیم؟ با حرف که نمیشود. اما با پول میشود، چون فعلاً بزرگترین منبع درآمد ما نفت است، ولی سیاست ما این است که فعلاً طوری از نفت استفاده بکنیم که سایر منابع درآمد ما را مجهز بکند. بعد سیستم و سیاست ما این باید باشد که نفت را حتیالمقدور برای چیزی که الآن مصرف میکنیم مصرف نکنیم، فقط برویم دنبال پتروشیمی و محصولات دارویی، تا آن جا که حتی اتومبیل در شهرها برقی بشود .
تبلیغات عمده کشورهای صاحب نفت
در مورد تبلیغات دامنه داری که در کشورهای اروپا و آمریکا علیه کشورهای صاحب نفت جریان دارد این موضوع در اوپک مطرح شد و قرار شد که اوپک نیز از لحاظ تبلیغات کار خود ش را بکند. ولی امیدواریم که همین جلسه امروز بخوبی منعکس بشود، هم در مطبوعات ایران و هم در مطبوعات غربی و همه شرافت مطبوعاتی را حفظ بکنند و عین مطالبی را که گفته شد ذکر بکنند، نه فقط آن چیزهایی را که خودشان میل دارند.
سرمایهگذاری در کشورهای در حال توسعه
پولی که از محل درآمد نفت عاید کشورهای صاحب نفت خواهد شد در آن کشورها قابل خرج کردن نیست و باید برای سرمایهگذاری برنامهها و پروژههای لازمی که در ممالک در حال توسعه دارند یا خواهند داشت به مصرف برسد.
در مورد ارتباط بین قیمت نفت و قیمت گاز این یک امر مسلم است و گمان میکنم این امر مربوط به نفت کوره میشود و هر ۳۰ سنتی که به قیمت نفت کوره اضافه میشود قیمت گاز هم مورد تجدید نظر قرار میگیرد. تا بحال شاید این موضوع قدری تأخیر داشته، ولی ما اکنون این تجدید نظر را کردیم و در آینده هم خواهیم کرد.
نفت در خدمت سیاست
در مورد اینکه آیا ممکن است نفت در آینده در خدمت سیاست در آید، امیدوارم که چنین نشود مخصوصاً در زمان صلح، زیرا دولتی که در حال جنگ نیست و صحبت از صلح میکند به عقیده من نباید از نفت به عنوان یک حربه استفاده بکند، زیرا این حربه نه فقط به آن کشورهایی که احیاناً با آنها دوست نیست صدمه میزند، بلکه به همه دنیا صدمه میزند. اتفاقاً در جریانات اخیر کسانی که خواستند این حربه را بر ضد آمریکا استعمال بکنند، تنها دولتی که از همه کمتر صدمه دید آمریکا بود، ولی کشورهایی که از همه بیشتر صدمه میبینند ممالک فقیر هستند.