مصاحبه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران با مدیران و سردبیران روزنامههای پایتخت و شهرستانها ۲ مهر ماه ۱۳۳۹
برنامه عمرانی دوم | اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران | بیست و پنجمین سال شاهنشاهی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر/ سال ۱۳۳۹ |
۲ مهر ۱۳۳۹
بیانات شاهنشاه در مصاحبه مطبوعاتی با مدیران و سردبیران جراید پایتخت و شهرستانها
انتخابات
در روز سلام عید قربان، موقعی که نمایندگان مجلس شورا و سنا را پذیرفتم، گفتهبودم که انتخابات ایران باید در محیط کاملاً سالمی انجام بگیرد. بعد انتخابات شروع شد و تقریباً تمام هم شدهبود، منتها مطابق گزارشهایی که به من رسید، این انتخابات در همه جا به آن طریقی که من میخواستم جریان پیدا نکردهبود. البته این امر علل مختلفی داشت که از آن جمله نقص قانون انتخابات ما است. تا جایی که به من مربوط بود، یعنی نظارت دقیق جریان امور، من هم به وظیفه و هم به عهد خودم وفا کردم. استنباط من این بود که جریان انتخابات با اظهاراتی که من کردهبودم تطبیق نمیکرد، در نتیجه نمایندگانی هم که تا آن موقع انتخاب شدهبودند به راهنمایی من از نمایندگی داوطلبانه استعفا کردند و این وسیلهای شد که ما بتوانیم دوباره انتخاباتمان را تجدید بکنیم. الان یک هیأتی تعیین شدهاند که ببینند تا چه حدودی میتوان با همین قانون فعلی یا نظامنامههای آن و به طور کلی هر امری که احتیاج به وضع قانون جدیدی نداشتهباشد، به بهترین صورت عمل کرد، زیرا وضع قانونی تازه در صلاحیت مجلسین است و در غیاب مجلس شورای ملی مجلس سنا به تنهایی نمیتواند کاری انجام دهد.
عمده مطلب اجرای صحیح قانون است. البته من نمیتوانم تا آنجا پیش بروم که بگویم حتی قانون بدی را مجریان خوب میتوانند اجرا کنند، چون قانون بد نمیتواند خوب باشد، ولی بدیهی است که هم مجری خوب مؤثر است و هم امیدوارم خود مردم علاقه و رشد بیشتری به خرج دهند. چندین چیز در این مورد ضروری است: یکی اینکه اگر ممکن باشد بتوانیم به وسیله همین هیأتی که مشغول هستند ترتیب کارت انتخاباتی را بدهیم. دیگر اینکه بتوانیم حتیالمقدور از ماشینهای جدیدی که آرا را به طور خودکار میشمارند استفاده کنیم، زیرا در این ماشینها دیگر نمیتوان نفوذ کرد و مثلاً به آنها رشوه داد. به این ترتیب آنها آرا را به دقت میشمارند و نتیجه را با کمال بیطرفی اطلاع میدهند. ضمناً باید خود مردم مملکت نیز علاقه بیشتری در این مورد نشان دهند.
کسانی را که به این مملکت خیانت کردهاند، یقین دارم که خود مردم اصولاً به دنبالشان نخواهندرفت و به آنان رأی نخواهند داد، ولی به غیر از این اشخاص، تمام افراد این مملکت هم برای انتخابشدن و هم برای انتخابکردن آزاد هستند. منتظر هستیم که این کمیسیون هر چه زودتر نتیجه تحقیقات و مطالعات خودش را به اطلاع ما برساند و انتخابات آینده با حداکثر صحت و سلامت تا جایی که قانون فعلی به ما اجازه میدهد، انجام بگیرد و مردم عادی و احزاب مملکت با هر نوع تشکیلاتی که مطابق قوانین کشور به ثبت رسیده و رسمیت داشتهباشد، بتوانند با آزادی هر چه بیشتر در انتخابات آتیه مملکت شرکت کنند.
احزاب
وقتی که در حدود دو سه سال پیش فکر تشویق عدهای برای تشکیل حزب به نظر من رسید، من به این نکته توجه داشتم که اساس دموکراسی در هر کشوری بر پایه تشکیلات حزبی قرار دارد و هیچ مملکت دموکراتیکی را در دنیا نمیتوانید سراغ داشتهباشید، که در آن افکار مردم به وسیله احزاب منعکس نشدهباشد. موقعی که ما تشکیل احزاب را تشویق میکردیم، بودند اشخاصی که میگفتند این کار چه لزومی دارد؟ الان برای خودتان راحت نشستهاید و هیچ مانعی در کار نیست، زیرا دستهها و تشکیلاتی که مزاحم باشند وجود ندارند، همین برنامههای عمرانی مملکت را که در پیش گرفتهاید دنبال کنید، برای خودتان دردسر نتراشید. به عقیده من این طرز فکر کوتاهبینانه است. اگر ما نخواهیم اکثریتی در پارلمان باشد که دولتی که تشکیل میشود بر اساس نظریات این اکثریت کار کند و اکثریت هم موظف باشد که وسایل پیشرفت کار دولت را فراهم کند و قوانینی لازم را برای انجام برنامه آن تصویب نماید، در این صورت حکومت دموکراسی تبدیل به حکومت فردی و به اصطلاح حکومت جنگل میشود، زیرا در چنین وضعی هر فردی میخواهد برای خودش رأی و سلیقه به خصوص داشتهباشد و دولتی که تشکیل میشود باید با ۲۰۰ نفر نمایندگان مختلف تماس بگیرد و در نتیجه همان بساطی که در اوایل سلطنت من بود، تکرار میشود، یعنی وکیل به صورت رئیس کارگزینی وزارتخانه در میآید و به اتکای یک رأی خودش دست به اعمال نفوذ و تهدید میزند. در اوایل سلطنت من نه فقط رؤسای دارایی و دادگستری و کشاورزی و رادیو و پست و تلگراف و امثال آن، بلکه حتی فراشهای ادارهها را هم وکلای مجلس معین میکردند.
موضوع احزاب را من در کتابی که نوشتهام توضیح داده و خاطرنشان کردهام که مملکت را باید تشکیلات صحیح اداره کند. از لحاظ دموکراسی پارلمانی تشکیلات صحیح عبارت است از حزب. بدون حزب همانطور که گفتم و باز تکرار میکنم دموکراسی اصلاً مفهوم ندارد. این است که به خصوص بعد از این جریانات اخیر عقیده قاطع و راسخ من این است که احزاب ما، یعنی هم این دو حزب موجود و هم احزاب دیگری که احتمالاً در صورت لزوم و احتیاج به دست مردم به وجود خواهدآمد، مخصوصاً باید بکوشند که بیش از پیش فعالیت کنند و مردم را به مرامنامههای خود علاقمند سازند و با کوشش و دلسوزی و پشتکار بیشتری جلب نظر عمومی را بنمایند. اینکه روز اول من موضوع دو حزب را در پیش آوردم، برای این بود که دیدهایم از این طریق بهترین نتیجه را ممالک بزرگ دموکراسی مثل انگلستان و امریکا بردهاند. البته در انگلستان احزاب دیگری هم هست و ما نیز نمیگوییم که در این مملکت فقط باید دو حزب وجود داشتهباشد، ولی اساس کار در هر حال یک حزب اکثریت است و یک حزب اقلیت، که اکثریت باید کارهای دولتی را که از آن حزب تشکیل میشود پشتیبانی کند و حزب اقلیت در مقابل معایب را طوری خاطرنشان کند که اگر دولت یا حزب اکثریت مملکت را بد اداره کرد یا در خاتمه دوره مجلس، مردم با انتخاب اشخاص دیگری بتوانند عدم رضایت خود را ابراز دارند و یا اگر کار اهمیت خاص داشت قبل از پایان انحلال مجلس و سقوط دولت کشور را از بن بست خارج سازند. برای شما میتوانم نمونههای متعدد از ممالکی ارائه دهم که برای آنها این راه حلهای مختلف موجود نبود و در نتیجه دچار انقلابات و تحولات ناگهانی شدند. بنابراین تکرار میکنم که باید فکر تحزب بیش از پیش در مملکت ما تقویت گردد و حتماً در مجلس اکثریت و اقلیتی باشد. احزاب ما باید طوری خوب کار بکنند که جلب توجه عمومی را بنمایند. این البته سیاست کلی است.
دموکراسی بدون حزب فایده ندارد. اگر حزبی خوب نباشد عملاً از بین میرود، بنابراین باید اصولاً دو حزب داشتهباشیم. ولی این دلیلی بر آن نیست که در انتخابات آینده فقط افراد حزبی انتخاب شوند، کما اینکه اخیراً نیز چند نفر منفرد انتخاب شدند و شاید در انتخابات آینده منفردین دیگری که زمینه محلی داشتهباشند و اشخاص خوشنامی باشند و از جهاتی که البته بر من روشن نیست و اساس این طرز فکر را نمیتوانم بفهمم بخواهند منفرد باشند، به طور طبیعی از طرف مردم انتخاب شوند. باز تأکید میکنم که دموکراسی بدون حزب معنی ندارد و احزاب یا بر اثر سستی و بیلیاقتی از میان میروند و یا دیگران به جایشان میآیند. امیدوارم در آتیه از این جریانات نتیجه بهتری به دست آید. کار من نظارت در حفظ و اجرای قانون اساسی است و کار آقایان ارباب مطبوعات نظارت در جریان امور و تشویق مردم به دو چیز است: یکی اطاعت از قوانین موجود و دیگری اینکه حتماً از حق خود استفاده کنند، یعنی نه پا را از قانون فرا بگذارند و نه آنکه اصلاً صرف نظر کنند. این تنها طریقی است که نظم و ترقی را در مملکت تأمین میکند.
صنعت نفت
البته اقداماتی را که شدهاست در اخبار خوانده و بر آنها اطلاع یافتهاید. همانطور که در مصاحبه مطبوعاتی اخیر کنفرانسی برای رسیدگی به همین موضوع و مسائل دیگر در بغداد تشکیل شد که اعلامیه آن نیز انتشار یافت. خوشبختانه نتایج کنفرانس بغداد درست مطابق همان نکاتی بود که ما در اینجا گفتگو کردیم. البته این موضوع به همین جا خاتمه نمییابد و تصمیماتی اتخاذ شدهاست که ادامه خواهدداشت. حتی قرار است سالی دو مرتبه نمایندگان دولتهای شرکتکننده در کنفرانس بغداد دور هم جمع شوند تا با تبادل نظر و اتخاذ سیاست مشترک بتوانند مصالح خود را در این مورد خیلی بهتر از پیش حفظ کنند. ما نمیخواهیم سایرین را از این ثروت خداداد خودمان محروم کنیم، ولی ضمناً نمیتوانیم این ثروت را به طور رایگان و مفت و مسلم در اختیار دیگران بگذاریم، زیرا این ثروتی است که تمام شدنی است و روزی بالاخره به پایان خواهدرسید. وظیفه ما این است که تا این ثروت باقی است از آن به خوبی بهرهبرداری کنیم و آن را به مصرف کارهایی برسانیم که خود مولد ثروت باشند و جای آن را بگیرند که اگر روزی منابع نفت ما تمام شد، اقتصاد مملکت یک مرتبه متلاشی نشود. به عکس باید به قدری خوب از آن بهرهبرداری کنیم که این ثروت که تمام شدنی است، در واقع عوائد زائدی باشد که ما در موقع وجود آن از آن استفاده ببریم و وقتی هم که تمام شد از این بابت صدمهای نخوریم.
تأمین مسکن
در گذشته نیز به کرات در این باره صحبت کرده و گفتهام که ما باید در ظرف ۲۰ سال آینده در این مملکت در حدود سهمیلیون خانه بسازیم. در حال حاضر روی حسابهای اقتصادی و به این نظر که پول خیلی زیاد در جریان نباشد تا احیاناً ایجاد تورم نکند، شاید مختصر ملاحظهای در این باب باشد، معهذا چندین نقشه ساختمانی موجود و در جریان است که ما باید اختصاصاً به آنها توجه کنیم و حتی شرکتهای خصوصی مشغول این کار هستند. اما برای طبقات عمومی، فکر اولیه این است که دولت بتواند برای تمام کارمندان خودش در سرتاسر مملکت مطابق نقشه دقیق خانه و مسکن تهیه کند. اضافه بر این مطلبی است که ما باید اختصاصاً به آن توجه کنیم و آن این است که طبق مقررات بعضی از ممالک، کسی که خانهای را بسازد و خودش در آن مسکن نداشتهباشد، فقط مدتی معین وقت دارد که این خانه را اجاره دهد و اگر از این مدت تجاوز کرد، دستگاهی هست که خودبهخود از طرف شخص صاحبخانه منزل او را اجاره میدهد. مثلاً در مملکت سوئیس همینطور است، یعنی شما اگر خانهای بسازید و از آن استفاده نکنید و بگذارید بیفایده بماند، این خانه را از طرف شما اجاره میدهند و بعد هم به شما خبر میدهند که خانه شما را به فلان مبلغ اجاره دادهاند. البته هم کنترل قیمتها رعایت میشود و هم مسکن بی استفاده نمیماند. امیدوارم این اطلاعی که به من رسیده، درست نباشد، ولی میگویند در شهر تهران ۴۰۰۰۰ خانه هست که به اجاره نرفتهاست. این وضع صحیح نیست و به همین جهت دستور دادهام که به این کار رسیدگی کنند.
بحرین
سیاست کلی و همیشگی ما این بوده که بحرین را همواره جزو خاک ایران حساب کردهایم و خواهیمکرد، ولی این قبیل مطالب مطالبی نیست که بتوان جز از مجرای سیاسی و دیپلماتیک از مجرای دیگر درباره آن اظهار نظری کرد. سیاست ما مسلماً تغییرناپذیر است. در اولین فرصتی که بتوانیم این حق قدیمی را که برای خودمان میشناسیم اعمال بکنیم، مسلماً خواهیم کرد.
روابط ایران و شوروی
ما تا به حال خیلی اطلاعات در این باره در مطبوعات و از طرف خبرگزاریهای خارجی خواندهایم که معلوم نیست مبنای آنها چیست. موضوع این است که چنانکه من به کرات گفتهام برای ما دوستی با همه ممالک به خصوص همسایگان ما و آن هم همسایهای که با ما چنین مرز مشترک طولانی دارد، جزء سیاست کلی و اساسی مملکت است. اگر از طرف همسایه شمالی و مقتدر ما برای دوستی با ما ابراز تمالی بشود، به طریق اولی از طرف ما نیز این تمایل به طور متقابل هست و ما در این مورد از هیچ کوششی فروگذار نمیکنیم. منتها یک چیز را باید در نظر داشت و آن این است که ما هیچ وقت در سیاست خارجی خودمان هیچ اقدامی که برخلاف حق حاکمیت ما باشد، نمیکنیم و نخواهیم کرد، و هیچ دوستی را به چنین قیمتی نمیتوانیم بخریم، زیرا حاضر به پرداخت چنین بهایی نیستیم.
در مصاحبه مطبوعاتی گذشته گفتم که حتی اگر زمامداران خائنی نیز در مملکت بر سر کار باشند، آنها هم نمیتوانند از حدودی تجاوز کنند. امروز تقریباً تمام ممالک مستعمره، دارند استقلال پیدا میکنند و هیچ کشور مستقلی در روی زمین پیدا نمیشود که بتواند از حق حاکمیت خودش صرفنظر نماید، ولی همانطور که گفتم این میل به دوستی از طرف ما اگر بیشتر از طرف مقابل نباشد، کمتر نیست و امیدوارم که با تمام اطمینانهایی که ما دادهایم و با توجه به اینکه اصولاً معقول نیست کسی تصور کند که ممکن است از جانب ایران خطری متوجه هیچ یک از ممالک، به خصوص مملکتی چون اتحاد جماهیر شوروی بشود، مبنای روابط ما با این همسایه بزرگ بر پایه دوستی و صفا و صمیمیت قرار گیرد.
سود بازرگانی
وظیفه دولت است که نگذارد در این باره سوءاستفاده شود. سود بازرگانی برای اجناسی است که تازه وارد میشود و نه برای کالاهایی که موجود است. وظیفه دولت جلوگیری از این اجحاف است و وظیفه مدیران جراید نیز نظارت و رسیدگی به تخلفاتی است که صورت میگیرد.
این با دولت است که در تمام این امور مطالعه کند و یقیناً مسئولین امور مشغول همین کار هستند. امیدوارم اقدامات آنان نتایج خوبی ببخشد.
کمکهای خارجی
از لحاظ اجتماعی ممالکی که ترقی کردهاند بیش از پیش متوجه میشوند که دیگر در دنیای ما عدهای نمیتوانند از زندگانی خوب و مرفه بهرهمند باشند در حالی که عده دیگری از آن محروم هستند. به این جهت نقشههایی هست که به ممالکی که کمترین ترقی کردهاند، مساعدتهای ذیقیمت و مهمی بشود، حتی از لحاظ خوراک به طوری که میشنوم پیشنهاد شده که مازاد تولیدات غذایی ممالک بزرگ به نحوی در اختیار سازمان ملل قرار دادهشود تا به مصرف سایر نقاط برسد.
اما از لحاظ خلع سلاح میبینیم که لزوم آن را همه تأیید و تصدیق میکنند، فقط مطلب این است که راه حلی که همه آن را قبول کنند، پیدا شود که حقیقتاً خلع سلاح واقعی با کنترل و تضمین لازم صورت گیرد تا دنیا و مردم از خطر یک جنگ وحشتناک خلاصی یابند و بتوانند تمام قدرت و نیرو و فعالیت خود را در راه تأمین زندگانی بهتر و بالا بردن سطح زندگی خویش به کار برند. ما امیدوار هستیم و دعا میکنیم که دنیا هر چه زودتر چنین روزی را ببیند.
کارخانه ذوبآهن در ایران
این موضوع امر تازهای نیست و پیش از این نیز در موارد مختلف گفته شدهاست که تأسیس کارخانه ذوبآهن جزو سیاست ملی ما است. من حتی میخواهم تا این اندازه در این راه پیش بروم که بگویم اگر هم این کارخانه برای ما ضرر داشتهباشد، ما میبایستی این کار را انجام بدهیم. خوشبختانه پس از مطالعات کامل به این نتیجه رسیدهایم که این کارخانه برای ما ضرر نخواهدداشت، زیرا تمام مواد اولیه آن در داخل مملکت تهیه میشود، هم سنگ آهن و هم زغال سنگ و هم ساختمان سد دز برای برق که به قیمت ارزانی تهیه خواهدشد. اما ناچار شدیم برای مراقبت بیشتر و جدیتر مهندس مشاور قبلی خودمان را با مهندس مشاور جدیدی عوض کنیم و با راهنماییهای مهندس مشاور جدید شاید حتی با شرایط بهتری بتوانیم این کارخانه را تأسیس نماییم. به هر صورت ایجاد کارخانه ذوبآهن که در واقع مادر صنایع است، برای ما جزو وظایف حتمی و از سیاستهای ملی صنعت ایران هست و خواهدبود.