سعدی (غزلیات)/هر صبحدم نسیم گل از بوستان توست

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۰ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۰۳ توسط Farhad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' سعدی (غزلیات) (هر صبحدم نسیم گل از بوستان توست)
از سعدی
'


هر صبحدم نسیم گل از بوستان توست الحان بلبل از نفس دوستان توست
چون خضر دید آن لب جان بخش دلفریب گفتا که آب چشمه حیوان دهان توست
یوسف به بندگیت کمر بسته بر میان بودش یقین که ملک ملاحت از آن توست
هر شاهدی که در نظر آمد به دلبری در دل نیافت راه که آن جا مکان توست
هرگز نشان ز چشمه کوثر شنیده‌ای کو را نشانی از دهن بی‌نشان توست
از رشک آفتاب جمالت بر آسمان هر ماه ماه دیدم چون ابروان توست
این باد روح پرور از انفاس صبحدم گویی مگر ز طره عنبرفشان توست
صد پیرهن قبا کنم از خرمی اگر بینم که دست من چو کمر در میان توست
گفتند میهمانی عشاق می‌کنی سعدی به بوسه‌ای ز لبت میهمان توست