دیوان شمس/کژزخمه مباش تا توانی

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۳۴ توسط Farhad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (کژزخمه مباش تا توانی)
از مولوی
'


کژزخمه مباش تا توانی هر زخمه که کژ زنی بمانی
پیر است عروس عیش دنیا مرگش طلبی اگر ستانی
تا رخ ننمود جمله نور است چون رخ بنمود شد دخانی
از سیل بلا چو کاه مگریز در عشق و ولا چو پهلوانی
چون آب روان به هر نباتی باید که حیات را رسانی