دیوان شمس/نگاری را که می‌جویم به جانش

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۱۸ توسط Farhad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (نگاری را که می‌جویم به جانش)
از مولوی
'


نگاری را که می‌جویم به جانش نمی‌بینم میان حاضرانش
کجا رفت او میان حاضران نیست در این مجلس نمی‌بینم نشانش
نظر می‌افکنم هر سو و هر جا نمی‌بینم اثر از گلستانش
مسلمانان کجا شد نامداری که می‌دیدم چو شمع اندر میانش
بگو نامش که هر کی نام او گفت به گور اندر نپوسد استخوانش
خنک آن را که دست او ببوسید به وقت مرگ شیرین شد دهانش
ز رویش شکر گویم یا ز خویش که کفو او نمی‌بیند جهانش
زمینی گر نیابد شکل او چیست که می‌گردد در این عشق آسمانش
بگو القاب شمس الدین تبریز مدار از گوش مشتاقان نهانش