دیوان شمس/نگاری را که میجویم به جانش
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (نگاری را که میجویم به جانش) از مولوی |
' |
نگاری را که میجویم به جانش | نمیبینم میان حاضرانش | |
کجا رفت او میان حاضران نیست | در این مجلس نمیبینم نشانش | |
نظر میافکنم هر سو و هر جا | نمیبینم اثر از گلستانش | |
مسلمانان کجا شد نامداری | که میدیدم چو شمع اندر میانش | |
بگو نامش که هر کی نام او گفت | به گور اندر نپوسد استخوانش | |
خنک آن را که دست او ببوسید | به وقت مرگ شیرین شد دهانش | |
ز رویش شکر گویم یا ز خویش | که کفو او نمیبیند جهانش | |
زمینی گر نیابد شکل او چیست | که میگردد در این عشق آسمانش | |
بگو القاب شمس الدین تبریز | مدار از گوش مشتاقان نهانش |