دیوان شمس/در میان جان نشین کامروز جان دیگری

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۴۵ توسط Farhad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (در میان جان نشین کامروز جان دیگری)
از مولوی
'


در میان جان نشین کامروز جان دیگری کاین جهان خیره است در تو کز جهان دیگری
خوش خرام ای سرو جان کامروز جان دیگری خوش بخند ای گلستان کز گلستان دیگری
آب خلقان رفت جمله در هوای آب و نان یوسفا در قحط عالم آب و نان دیگری
تو جهان زندگی و این جهان بندگی تو ز شاه شه نشان والله نشان دیگری