دیوان شمس/در میان جان نشین کامروز جان دیگری
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (در میان جان نشین کامروز جان دیگری) از مولوی |
' |
در میان جان نشین کامروز جان دیگری | کاین جهان خیره است در تو کز جهان دیگری | |
خوش خرام ای سرو جان کامروز جان دیگری | خوش بخند ای گلستان کز گلستان دیگری | |
آب خلقان رفت جمله در هوای آب و نان | یوسفا در قحط عالم آب و نان دیگری | |
تو جهان زندگی و این جهان بندگی | تو ز شاه شه نشان والله نشان دیگری |