دیوان بیدل شیرازی/کعبهٔ اهل حقیقت
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
مرارت | کعبۀ اهل حقیقت از بیدل شیرازی |
نقشی ز وجود |
دیوان بیدل شیرازی |
دست و پایی میزند دل در خم گیسوی دوست | جان نخواهد برد بیرون از کمند موی دوست | |
گیرم از دام سر زلفش خلاصی یافت دل | نیست امید نجات از نرگس جادوی دوست | |
هر فریقی را طریقی پیش و باشد قبله ای | کعبۀ اهل حقیقت قبلۀ ابروی دوست | |
محرمان کعبۀ دل را مقامی دیگر است | هر کسی محرم نباشد در حریم کوی دوست | |
سر چو گوی اندر خم چوگان عشقش میفکن | خواهی ار بینی سر خود بر سر زانوی دوست | |
بار دیگر زندگانیها کنم از نفخه ای | بر مشامم گر رسد از بعد مردن بوی دوست | |
تیر عشق او نگر کز کوه خارا بگذرد | آفرین بر قوت سر پنجه و بازوی دوست | |
آهوان گر صید شیران صیدگاه عشق بین | کز نگاهی صید شیران میکند آهوی دوست | |
امتحان را تا جدا سازد ز نیم عشق و هوس | تند خوئیها کند ای من فدای خوی دوست | |
بوالهوس را چشم و دل هر لحظه اندر خالی است | دیدۀ عاشق به سویی نیست الّا سوی دوست | |
همچو بیدل کو کند شق پردۀ پندار خویش | هر کسی بی پرده خواهد گر ببیند روی دوست |
***