دام هستی بیدل شیرازی

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۰۸:۱۱ توسط M rastgar (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو


تا از کمند هستی ای مرغ دل نجستی کی یافتی بلندی زان نیستی و پستی




منع از شراب عشقم زاهد مکن که باشد خود عین هوشیاری این بیخودی و مستی




اول بسوز خود را زاهد از آتش عشق ورنه بسوزی آخر از خویشتن پرستی




ای صید پای بسته ای مرغ جان که هرگاه جستی ز دام هستی بر لامکان نشستی




تا چند همچو روباه در قید لاشه ای هان بفشان چو شیر مردان بر این دو کون دستی




با یار خویش بیدل پیوستی آن زمانی کز هر چه دل بریدی وز خویشتن گسستی



M rastgar ‏۱ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۰۸:۱۱ (UTC)––––