بیست و پنجمین سال شاهنشاهی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر/ سال ۱۳۲۴
درگاه اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر | اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران
بیست و پنجمین سال شاهنشاهی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر |
درگاه انقلاب شاه و مردم |
بیست و پنجمین سال شاهنشاهی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر/ سال ۱۳۲۴
۱۳۲۴ پنجمین سال
جنگ دوم جهانی به پایان رسید و در حالی که مردم انتظار داشتند پس از پایداری در برابر آن همه صدمات و ناکامیها، سهمی از پیروزی نصیب کشورشان بشود، ناگهان خطر تازهای ایران را مورد تهدید قرار داد!
پنجمین سال پادشاهی، سال افزایش ناآرامیهای پارلمانی و بیثباتی دولتها و آشفتگیهای غیرمنتظره سیاسی بود.
«اوضاع جهان در سال جدید صورت خاصی خواهدگرفت. آینده ملل روشنتر خواهدشد. در این مرحله است که اقوام جهان به نسبت رشد و لیاقت خود بهتر میتوانند حقوق خویش را حفظ کنند و به مزایای زیادی نائل گردند. پس نهتنها عقل انسانی، بلکه غزایز حیوانی نیز ایجاب میکند در چنین موقعی هر گروهی دست از اختلافات داخلی برداشته در کمال یگانگی مراقب آینده باشد و با نشاندادن عقل سلیم و اتفاق تام، شایستگی خود را برای کسب هر حقی ابرازنماید ...»
با این سخنان، که بخشی از سخنرانی نوروزی شاهنشاه بود، از آغاز پنجمین سال پادشاهی شاهنشاه میخواستند توجه گروههای گوناگون سیاسی را به جایگاه حساس جهان و ایران جلب کند. پیشروی متفقین در جبهه اروپا به سرعت ادامه داشت و که نشان پیروزی نزدیک ایشان بود، در حالی که موجی از آشفتگیهای سیاسی و ناآرامیهای پارلمانی ملت ایران را از توجه به آنچه در جهان میگذشت، بازداشت. شاهنشاه میکوشیدند گروههای سیاسی را که به سروکول هم میزدند، متوجه سازد که ایران تنها در سایه همبستگی میتواند به حقوق ملی خویش برسد، اما هر روز نغمهای جدید ساز میشد و آشفتگی تازهای پیش میآمد. مجلس ناآرام بود و دولتها در حال بیثباتی هر کدام چند مدتی عمر میکردند و به دنبال کار خود میرفتند بیآنکه کاری از پیش برده باشند.
در سایه همین ناآرامیها، دولتهای خارجی که سودی در ایران داشتند به فکر پابرجاساختن نفوذ خویش بودند و با تقویت گروههای گوناگون، عشایر، گروههای آشوبگر و تحریک مردم، اوضاعی به وجود آوردهبودند که سرانجام هم محصول آن را درو کردند و ایران را یک بار دیگر در برابر خطر تجزیه قراردادند.
دولتهایی که آمدند و رفتند
دولت بیات که به دنبال مدتها گفتگو و کشاکش، با خواست مجلس روی کار آمدهبود، پس از چند ماه دریافت که توان دنبال کردن کار را ندارد و در نخستین روزهای فروردینماه با بازخواست سیدضیاءالدین روبهرو گشت، اما با وجود آنکه بازخواستکننده پیش از خواندن بازخواست در نشست آشکار مجلس برگه بازخواست خود را پس گرفت، بیات همین را بهانه قرار داد و از مجلس درخواست رأی اعتماد کرد. اما چون بیش از ۴۵ نفر از ۹۲ نفر حاضر، به دولت رأی اعتماد ندادند، فردای آن روز نخستوزیر شرفیاب شد و کنارهگیری دولت را تقدیم داشت.
در پی فروپاشی حکومت بیات، بار دیگر کشاکشهای پارلمانی آغازشد و زمانی دیگر از وقت مملکت به بیهودهگویی گذشت تا سرانجام مجلس نسبت به زمامداری ابراهیم حکیمی (حکیمالملک) گرایش نشان داد.
کابینه آقای حکیمی نیز عمر درازی نکرد و پیش از آنکه آغاز به کار بکند، به پیشینیان خود پیوست. بدین معنی که پس از شناساندن کابینه، گفتگو پیرامون برنامه دولت به درازا کشید. دولت تیز از این وضع به تنگ آمده، خواستار گماشتن تکلیف خود بود. سرانجام در روز سیزدهم خردادماه نسبت به برنامه دولت رأی اعتماد گرفتهشد و از ۹۵ نفر حاضر در جلسه، بیش از ۲۵ نفر به کابینه رأی اعتماد ندادند. بدین ترتیب کابینه حکیمی نیز فروپاشید و این بار تشکیل کابینه به مرحوم محسن صدر (صدرالاشراف) سپردهشد.
دوره پنج ماهه حکومت صدر، از آشفتهترین دوران سیاسی و پارلمانی کشور بود. زیرا زمانی که دولت تشکیل شده و آغاز به کار کردهبود، نمایندگان اقلیت و فراکسیون توده به رهبری محمد مصدق به وسیله "آبستراکسیون" (Abstraction) مجلس و دولت را در بنبست قرار دادهبودند، زیرا در ضمن گفتگوهای شدید پارلمانی که بر ضد حکومت صدر جریان داشت، هنگام اعلام رأی نمایندگان اقلیت مجلس را ترک میگفتند و اکثریت برای گرفتن رأی کافی نبودند. این بود که محسن صدر نیز پس از پنج ماه سرگردانی، عصر روز ۲۹ مهرماه کنارهگیری خود را به پیشگاه اعلیحضرت داد و بار دیگر نوبت به آقای حکیمی رسید.
رویدادهای جهانی
طی این مدت، رخدادهای مهمی در جهان روی دادهبود.
روز شنبه بیستوپنجم فروردینماه، روزولت، پرزیدنت امریکا، دیده از جهان فروبست و ترومن، معاون روزولت، به جای وی وظایف پرزیدنت را به گردن گرفت.
سپس در تاریخ دوازدهم اردیبهشتماه، نیروهای متفقین برلن را گرفتند و حکومت آلمان نازی فروپاشید.
در بیستوششم تیرماه، یک بار دیگر سران متفقین در "پوتسدام" گردآمدند و کنفرانسی تشکیل دادند تا پیرامون سرنوشت جهان پس از جنگ به گفتگو بپردازند.
در ششم امردادماه، گروه محافظهکار انگلستان انتخابات همگانی را باخت و با پیروزی گروه کارگر، "کلمنت اتلی" به جای چرچیل نخستوزیر شد.
در بیستم امردادماه، ژاپن که هنوز جنگ را ادامه میداد، با بمب اتمی که برای نخستین بار روی شهر "هیروشیما" و سپس "ناکازاکی" فروریختهشد، شکست را پذیرفت و به این ترتیب جنگ دوم بینالملل به پایان رسید.
ایران پاکسازی نمیشود
پایان جنگ دوم بینالمللی نویدبخش آن بود که کشور ایران نیز پس از چند سال اشغال و پایداری در برابر آسیبها و زیان فراوان، از نیروهای بیگانه خالی گردد، ولی با وجود آنکه نخست در کنفرانس تهران و سپس در کنفرانس پوتسدام سران متفقین نسبت به ترک خاک ایران توافق کرده بودند، گویا آثاری از پاکسازی در ایران دیده نمیشد.
وزارت امور خارجه ایران در تاریخ بیستویکم شهریورماه ۱۳۲۴، در سه یادداشت که به سفارتخانههای انگلیس، شوروی و امریکا فرستاد، به طور رسمی خواستار ترک خاک ایران شد. اما در همین هنگام رخدادهایی در آذربایجان و کردستان پیش آمد که روشن شد ایران پس از پایان جنگ نیز باید منتظر رویدادهای ناگوار باشد. روز چهارم مهرماه نمایندگان آذربایجان در مجلس شورای ملی به عنوان پاسخ به آگهی پیشهوری و راهپیماییهایی که از سوی همدستان او در تبریز روی دادهبود، سخنانی به چاپ رساندند و وابسته نبودن خود را از این کارهای غیرقانونی به آگاهی رساندند.
شاهنشاه در کتاب خاطرات خود از رویدادهای آذربایجان و کردستان به این شرح یادمیکنند:
- «روسها بار دیگر در این مرز و بوم رخنه کرده و با تشکیل حزب توده مطمئن بودند که اساس قومیت و ملیت ما را متزلزل خواهندساخت. در سال ۱۳۲۴ نیز، دو دولتِ دستنشانده در خاک وطن ما تشکیل دادند که یکی به نام جمهوری کردستان در مهاباد، نزدیک مراکز کردنشین شمالغربی ایران و دیگری به عنوان دولت خودمختار آذربایجان در همسایگی کشور شوروی بود ...
- در ماه امرداد ۱۳۲۴ عمال حزب توده چندین دستگاه از عمارات دولتی در تبریز، یعنی مرکز استان آذربایجان را به قهر و عنف تصرف کردند و نیروی شوروی سربازان را در سربازخانهها زندانی نمودند. و وقتی برای ختم این غائله نیروی امدادی به آذربایجان گسیل داشتیم، ارتش سرخ در قزوین و چهارصد کیلومتری تبریز نیروی ما را متوقف ساخته، مانع حرکت آنها به سوی تبریز گردید ...
- حزب قلابی دموکرات در آبانماه تمام خطه آذربایجان را تحت اختیار خود درآورده برای خود مجلس مقننهای ترتیب داد و شخصی به نام جعفر پیشهوری به سمت نخستوزیر دولت جمهوری خودمختار آذربایجان برگزیدهشد. این شخص به کمک سربازان و اسلحه و مهمات شوروی حکومت انقلابی که در واقع دستگاه ترور و وحشت محسوب بود، تشکیل داد ...»
شکایت به شورای امنیت
در این هنگام به فرمان شاهنشاه دولت حکیمی برآن شد دادخواستی پیرامون این رویدادها به شورای امنیت سازمان ملل که تازه در لندن برپا شدهبود، بدهد و این نخستین شکایتی بود که به سازمان ملل میرسید. اما برای آنکه دولت نتواند دادخواست ایران را در شورای امنیت پیش بکشد و پیگیری کند، نمایندگان حزب توده در مجلس و همدستان آنها در بیرون از مجلس دست به تحریکاتی زدند تا دولت را سرنگون کنند.
با این همه، حکیمی پافشاری میکرد و گروهی را به ریاست سهیلی برای دادن دادخواست ایران به لندن فرستاد. این گروه به کمک آقای تقیزاده، وزیرمختار وقت ایران در لندن، توانست دادخواست ایران را به شورای امنیت بدهد و همان روز خبر رسید شورای امنیت سازمان ملل، دادخواست ایران را در دستور کار خود قرار دادهاست، حکیمی نیز به پیشگاه اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی باریافت و از ریاست دولت کنارهگیری نمود.
کابینه قوامالسلطنه
بنا به درخواست مجلس، روز هفتم بهمنماه احمد قوام، "قوامالسلطنه"، از سوی اعلیحضرت همایونی برای تشکیل کابینه برگزیدهشد.
در همان زمان که شکایت ایران پیرامون رویدادهای آذربایجان در شورای امنیت سازمان ملل مورد گفتگو بود، قوام دولت خود را تشکیل داد و روز بیستونهم بهمن با سمت سرپرست یک گروه، برای گفتگوی اقتصادی و سیاسی رهسپار مسکو گردید.
تا پایان سال ۱۳۲۴ نیروهای انگلیس ایران را ترک کردند و لشگر امریکا نیز اندکی پیشتر از ایران رفته بود. اما نیروهای شوروی همچنان در آذربایجان و سایر شهرها مانده بودند. در جایی که گفتگوهای قوام، نخستوزیر ایران، با استالین و زمامداران وقت روسیه ادامه داشت.
پنجمین سال پادشاهی نیز بدین وضع به پایان رسید. سالی که بر خلاف گرایشهای شاهنشاه و ملت ایران، با رویدادهای تلخ سیاسی همراه بود. آشفتگیهای پیاپی مملکت را به آستانه تجزیه رساندهبود و به جای اینکه ایران نیز از پیروزی سهمی داشتهباشد، با خطراتی تازه و رویدادهایی غیرمنتظره روبهرو گشتهبود.
(زیرنویس عکسها):
نخستین دولت حکیمی که با خواست مجلس روی کار آمدهبود، پیش از آنکه آغاز به کار کند، با رأی عدم اعتماد مجلس فروپاشید و کابینه دوم حکیمی به شرح زیر تشکیل شد؛
در عکس بالا از راست به چپ: هژیر، وزیر دارایی – ابوالقاسم نجم (نجمالملک)، وزیر خارجه – فهیمی (فهیمالملک)، وزیر کشور – غلامحسین رهنما، وزیر فرهنگ – دکتر سعید مالک (لقمانالملک)، وزیر بهداری – حسنعلی کمال هدایت، وزیر مشاور – حاج عزالممالک اردلان، وزیر دادگستری – سرلشگر ریاضی، وزیر جنگ – الهیار صالح، وزیر مشاور – احمدحسین عدل، وزیر کشاورزی.
کابینه صدر پس از معرفی به حضور ملوکانه
از راست به چپ: آقایان سپهبدی، نادر آراسته، ابراهیم زند، دکتر سعید مالک، عباسقلی گلشائیان، غلامحسین رهنما، مرحوم صدر (صدرالاشراف)، هدایت، احمد اعتبار، دکتر نخعی
سیدجعفر پیشهوری که اعتبارنامه او در مجلس چهاردهم پذیرفته نشدهبود، پس از چندی از تبریز سر در آورد و تشکیلات "دموکرات فرقه سی" یا حزب دموکرات آذربایجان را زیر پوشش نیروهای مسلح روس به وجود آورد. پس از پایان شورش آذربایجان، پیشهوری نیز به همراه گروهی از سران فرقه به خاک شوروی فرارکرد.
گروهی از سران حزب دموکرات آذربایجان
چنانکه در عکس دیدهمیشود، افراد گروه، اونفورم سربازان روس را به تن داشتند.