پروین اعتصامی (مثنویات و تمثیلات و مقطعات)/یکی مرغ زیرک، ز کوتاه بامی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | پروین اعتصامی (مثنویات و تمثیلات و مقطعات) (یکی مرغ زیرک، ز کوتاه بامی) از پروین اعتصامی |
' |
یکی مرغ زیرک، ز کوتاه بامی | نظر کرد روزی، بگسترده دامی | |
بسان ره اهرمن، پیچ پیچی | بکدار نطعی، ز خون سرخ فامی | |
همه پیچ و تابش، عیان گیروداری | همه نقش زیباش، روشن ظلامی | |
بهر دانهای، قصهای از فریبی | بهر ذره نوری، حدیثی ز شامی | |
بپهلوش، صیاد ناخوبرویی | بکشتن حریصی، بخون تشنه کامی | |
نه عاریش از دامن آلوده کردن | نهاش بیم ننگی، نه پروای نامی | |
زمانی فشردی و گاهی شکستی | گلوی تذروی و بال حمامی | |
از آن خدعه، آگاه مرغ دانا | بصیاد داد از بلندی سلامی | |
بپرسید این منظر جانفزا چیست | که دارد شکوه و صفای تمامی | |
بگفتا، سرائی است آباد و ایمن | فرود آی از بهر گشت و خرامی | |
خریدار ملک امان شو، چه حاصل | ز سرگشتگیهای عمر حرامی | |
بخندید، کاین خانه نتوان خریدن | که مشتی نخ است و ندارد دوامی | |
نماند بغیر از پر و استخوانی | از آن کو نهد سوی این خانه گامی | |
نبندیم چشم و نیفتیم در چه | نبخشیم چیزی، نخواهیم وامی | |
بدامان و دست تو، هر قطرهی خون | مرا داده است از بلائی پیام | |
فریب جهان، پخته کردست ما را | تو، آتش نگهدار از بهر خامی |