وحشی بافقی (غزلیات)/گر چه کردم ذوقها از آشناییهای او

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' وحشی بافقی (غزلیات) (گر چه کردم ذوقها از آشناییهای او)
از وحشی بافقی
'


گر چه کردم ذوقها از آشناییهای او انتقام از من کشید آخر جداییهای او
اله اله این دل است آن دل که وقتی داشتم یاد آن اظهار قرب و خودنماییهای او
حسرت آن مرغ کز خرم بهاری دور ماند می‌توان کردن قیاس از بینواییهای او
ما و تو هم درد و هم داغیم ای مرغ چمن تو ز گل می‌نال و من از بی‌وفاییهای او
وحشی و امید وصل و امتحان خود به صبر عاقبت کاری کند صبرآزماییهای او