وحشی بافقی (غزلیات)/کی تبسم دور از آن شیرین تکلم میکنم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | وحشی بافقی (غزلیات) (کی تبسم دور از آن شیرین تکلم میکنم) از وحشی بافقی |
' |
کی تبسم دور از آن شیرین تکلم میکنم | زهر خند است این که پنداری تبسم میکنم | |
در میان اشک شادی گم شدم روز وصال | اینچنین روزی که دیدم خویش را گم میکنم | |
با من آواره مردم تا به کشتن همرهند | من نمیدانم چه بیراهی به مردم میکنم | |
چهره پرخاکستر از گلخن برون خواهم دوید | هر چه خواهد کوهکن تا من تظلم میکنم | |
تکیه بر محراب دارد عابد و زاهد به زهد | وحشی دردی کشم من تکیه بر خم میکنم |