وحشی بافقی (غزلیات)/نوبهار آمد ولی بیدوستان در بوستان
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | وحشی بافقی (غزلیات) (نوبهار آمد ولی بیدوستان در بوستان) از وحشی بافقی |
' |
نوبهار آمد ولی بیدوستان در بوستان | آتشین میلیست در چشمم نهال ارغوان | |
تا گل سوری بخندد ساقی بزم بهار | ریخت در جام زمرد فام خیری زعفران | |
غنچه کی خندد به روی بلبل شب زندهدار | گر نیندازد نسیم صبح خود را در میان | |
بر سر هر شاخ گل مرغی خوش الحان و مرا | مهر خاموشیست چون برگ شقایق بر زبان | |
غنچه با مرغ سحر خوان سرگران گردیده بود | از کناری باد صبح انداخت خود را در میان |