وحشی بافقی (غزلیات)/نبود طلوع از برج ما، آن ماه مهر افروز را
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | وحشی بافقی (غزلیات) (نبود طلوع از برج ما، آن ماه مهر افروز را) از وحشی بافقی |
' |
نبود طلوع از برج ما، آن ماه مهر افروز را | تغییر طالع چون کنم این اختر بد روز را | |
کی باشد از تو طالعم کاین بخت اختر سوخته | گرداند از تأثیر خود ، سد اختر فیروز را | |
دل رام دستت شد ولی بر وی میفشان آستین | ترسم که ناگه رم دهی این مرغ دست آموز را | |
بر جیب صبرم پنجه زد عشقی، گریبان پاره کن | افتاده کاری بس عجب دست گریبان دوز را | |
کم باد این فارغ دلی کو سد تمنا میکند | سد بار گردم گرد سر عشق تمناسوز را | |
با آنکه روز وصل او دانم که شوقم میکشد | ندهم به سد عمر ابد یک ساعت آن روز را | |
وحشی فراغت میکند کز دولت انبوه تو | سد خانه پر اسباب شد جان ملال اندوز را |