وحشی بافقی (غزلیات)/مینماید چند روزی شد که آزاریت هست
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | وحشی بافقی (غزلیات) (مینماید چند روزی شد که آزاریت هست) از وحشی بافقی |
' |
مینماید چند روزی شد که آزاریت هست | غالبا دل در کف چون خود ستمکاریت هست | |
چونی از شاخ گلت رنگی و بویی میرسد | یا به این خوش میکنی خاطر که گلزاریت هست | |
در گلستانی چو شاخ گل نمیجنبی ز جا | میتوان دانست کاندر پای دل خاریت هست | |
عشقبازان رازداران همند از من مپوش | همچو من بیعزتی یا قدر و مقداریت هست | |
در طلسم دوستی کاندر تواش تأثیر نیست | نسخهها دارم اشارت کن اگر کاریت هست | |
چاره خود کن اگر بیچاره سوزی همچو تست | وای بر جان تو گر مانند تو یاریت هست | |
بار حرمان برنتابد خاطر نازک دلان | عمر من بر جان وحشی نه اگر باریت هست |