وحشی بافقی (غزلیات)/من اگر این بار رفتم ، رفتم آزارم مکن
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | وحشی بافقی (غزلیات) (من اگر این بار رفتم ، رفتم آزارم مکن) از وحشی بافقی |
' |
من اگر این بار رفتم ، رفتم آزارم مکن | این تغافلهای بیش از پیش در کارم مکن | |
پای برگشتن نخواهم داشت خواهم رفت و ماند | در تماشا گاه دیگر نقش دیوارم مکن | |
بنده میخواهی ز خدمتکار خود غافل مباش | میشود ناگه کسی دیگر خریدارم مکن | |
من که مستم مجلست گر هست و میر مجلسی | بزم خود افسرده خواهی کرد هشیارم مکن | |
عزت سگ هست در کوی تو وحشی خود چه کرد | گر چه عاشق خوار میباید، چنین خوارم مکن |